ابراهیم زالزاده متولد ۵ اسفند ۱۳۲۵ و روزنامهنگار و ناشر ایرانی است.
وی از جمله افرادی است که اعتقاد داشت آتشسوزی سینما رکس آبادان با هدف سیاسی وتوسط انقلابیون ۵۷ انجام شده و کتابی با نام واقعیت سینما رکس نوشت که مأموران امنیتی، دو ماه پیش از قتلش شبانه به خانهاش ریختند و همه دستنوشتهها و فایلهای کامپیوتری او را ربودند.
در نشریه معیار که مدیر مسئولی آن را نیز بر عهده داشت مقالهای منتشر کرد که آخرین مقاله او شد.
وی خطاب به #اکبر_هاشمی_رفسنجانی در آن مقاله نوشته بود:
«آقای رئیسجمهور هیچ رژیمی در ایران پایدار نبوده و شما بهتر میدانید که اگر رژیم نتواند از تاریخ درس بگیرد و منطبق با خواستهای مردم حرکت نکند سرنگون خواهد شد.»
نشریه «معیار» بعد از انتشار این سرمقاله توقیف شد و ابراهیم زالزاده مدتی بعد ربوده و به قتل رسید.
برادرش میگوید: «یکی از دفتر رفسنجانی به من گفت، آقای هاشمی وقتی این سرمقاله را خوانده خیلی عصبانی شده و گفته کسی نیست که این را خفه کند یا این را آرام کند؟ بلافاصله مجله را بستند و بعد از مدتی هم این اتفاق برایش افتاد.»
یک روز قبل از ربوده شدن #ابراهیم_زال_زاده برادر او که از آلمان راهی باکو بود، از او میخواهد که به باکو سفر کند تا دیداری تازه شود، اما در پاسخ میشنود که «احتمالا ممنوع الخروجم و عجیب مثل سایه دنبالم هستند.»
این آخرین باری است که حسین زالزاده با برادرش صحبت میکند و صدای او را میشنود.
فردای همان روز در راه بازگشت از دفترش، سر خیابانی که منزلش آنجا بود، از یک گلفروشی در فاصله بسیار نزدیک به منزل برای همسرش دستهگل یاس میگیرد و به سمت خانه حرکت میکند.
بعد از پنج روز ماشین ابراهیم در خیابان توانیر تهران پیدا میشود. زیر صندلیاش کارت خبرنگاری ابراهیم و روی صندلی پشت، گل یاسی که برای همسرش خریده بود یافت میشود.
انداختن کارت خبرنگاری زیر صندلی، بهگفته برادر زالزاده، پیامی بود که حکایت از ربودن او داشت؛ پیامی که نتیجه قرار ابراهیم زالزاده با دوستانش بود مبنی بر اینکه اگر ربوده شدند یا اتفاقی افتاد، کارت خبرنگاری را جایی بیندازند تامشخص شود که هستند.
مفقود شدن ابراهیم زالزاده ۳۷ روز طول میکشد.
در این فاصله بارها نیروهای امنیتی به خانواده گفته بودند سرنخ هایی دارند که بهتر است آنها اطلاعرسانی نکنند.
«میگفتند هیچ اطلاعی به کسی ندهید و حرفی در مورد او نزنید تا ما بتوانیم پیگیری کنیم.
۳۷ روز بعد از اداره آگاهی اطلاع میدهند کشته شده و جسد را در بیابانهای یافتآباد پیداکردهاند.
۱۷ ضربه چاقو روی قفسه سینه و بریده شدن شاهرگ گلوی او.
هر دو انگشت او نیز شکسته شده بود.
برادرش گفته است: «قبلش انگشتانش را شکسته بودند. یعنی عملاً همان صحبتی که خمینی کرده بود و گفته بود قلمهای مسموم روزنامهنگاران را بشکنید. آن موقع هم قلم ابراهیم را شکاندند. یعنی انگشتانش را، هر ده انگشتش را، شکانده بودند.»
با پیدا شدن پیکر زال زاده پرونده او نیز مختومه می شود خاکسپاری او بدون دادن اجازه به خانواده برای اطلاع دادن به دوستان و بستگان و بصورت سریع با حضور نیروهای امنیتی انجام میشود.
پس از پیگیری همسرش برای علت مختومه شدن پرونده او به او میگویند به دفتر قوه قضائیه مراجعه کند، دفتری به اسم کمیسیون حقوق بشراسلامی، آنجا به صراحت به همسرش میگویند:«یا ساکت میشوی یا ساکتت میکنیم.»
#ابراهیم_زال_زاده با #سعید_حجاریان هممدرسهای بود.
او هنگام قتل ابراهیم زالزاده عضو وقت مرکز استراتژیک ریاستجمهوری، و بعدتر در زمان افشای قتلها مشاور محمد خاتمی، رئیسجمهور وقت، بود و بهگفته حسین زالزاده، پیگیر قتلهای زنجیرهای. با حجاریان تماس میگیرد و میپرسد چرا ابراهیم را کشتید؟ و پاسخ میشنود که «سعید امامی کشته و مدتهای مدیدی بود که ابراهیم در لیست #قتلهای_زنجیره_ای قرار داشته.»
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
وی از جمله افرادی است که اعتقاد داشت آتشسوزی سینما رکس آبادان با هدف سیاسی وتوسط انقلابیون ۵۷ انجام شده و کتابی با نام واقعیت سینما رکس نوشت که مأموران امنیتی، دو ماه پیش از قتلش شبانه به خانهاش ریختند و همه دستنوشتهها و فایلهای کامپیوتری او را ربودند.
در نشریه معیار که مدیر مسئولی آن را نیز بر عهده داشت مقالهای منتشر کرد که آخرین مقاله او شد.
وی خطاب به #اکبر_هاشمی_رفسنجانی در آن مقاله نوشته بود:
«آقای رئیسجمهور هیچ رژیمی در ایران پایدار نبوده و شما بهتر میدانید که اگر رژیم نتواند از تاریخ درس بگیرد و منطبق با خواستهای مردم حرکت نکند سرنگون خواهد شد.»
نشریه «معیار» بعد از انتشار این سرمقاله توقیف شد و ابراهیم زالزاده مدتی بعد ربوده و به قتل رسید.
برادرش میگوید: «یکی از دفتر رفسنجانی به من گفت، آقای هاشمی وقتی این سرمقاله را خوانده خیلی عصبانی شده و گفته کسی نیست که این را خفه کند یا این را آرام کند؟ بلافاصله مجله را بستند و بعد از مدتی هم این اتفاق برایش افتاد.»
یک روز قبل از ربوده شدن #ابراهیم_زال_زاده برادر او که از آلمان راهی باکو بود، از او میخواهد که به باکو سفر کند تا دیداری تازه شود، اما در پاسخ میشنود که «احتمالا ممنوع الخروجم و عجیب مثل سایه دنبالم هستند.»
این آخرین باری است که حسین زالزاده با برادرش صحبت میکند و صدای او را میشنود.
فردای همان روز در راه بازگشت از دفترش، سر خیابانی که منزلش آنجا بود، از یک گلفروشی در فاصله بسیار نزدیک به منزل برای همسرش دستهگل یاس میگیرد و به سمت خانه حرکت میکند.
بعد از پنج روز ماشین ابراهیم در خیابان توانیر تهران پیدا میشود. زیر صندلیاش کارت خبرنگاری ابراهیم و روی صندلی پشت، گل یاسی که برای همسرش خریده بود یافت میشود.
انداختن کارت خبرنگاری زیر صندلی، بهگفته برادر زالزاده، پیامی بود که حکایت از ربودن او داشت؛ پیامی که نتیجه قرار ابراهیم زالزاده با دوستانش بود مبنی بر اینکه اگر ربوده شدند یا اتفاقی افتاد، کارت خبرنگاری را جایی بیندازند تامشخص شود که هستند.
مفقود شدن ابراهیم زالزاده ۳۷ روز طول میکشد.
در این فاصله بارها نیروهای امنیتی به خانواده گفته بودند سرنخ هایی دارند که بهتر است آنها اطلاعرسانی نکنند.
«میگفتند هیچ اطلاعی به کسی ندهید و حرفی در مورد او نزنید تا ما بتوانیم پیگیری کنیم.
۳۷ روز بعد از اداره آگاهی اطلاع میدهند کشته شده و جسد را در بیابانهای یافتآباد پیداکردهاند.
۱۷ ضربه چاقو روی قفسه سینه و بریده شدن شاهرگ گلوی او.
هر دو انگشت او نیز شکسته شده بود.
برادرش گفته است: «قبلش انگشتانش را شکسته بودند. یعنی عملاً همان صحبتی که خمینی کرده بود و گفته بود قلمهای مسموم روزنامهنگاران را بشکنید. آن موقع هم قلم ابراهیم را شکاندند. یعنی انگشتانش را، هر ده انگشتش را، شکانده بودند.»
با پیدا شدن پیکر زال زاده پرونده او نیز مختومه می شود خاکسپاری او بدون دادن اجازه به خانواده برای اطلاع دادن به دوستان و بستگان و بصورت سریع با حضور نیروهای امنیتی انجام میشود.
پس از پیگیری همسرش برای علت مختومه شدن پرونده او به او میگویند به دفتر قوه قضائیه مراجعه کند، دفتری به اسم کمیسیون حقوق بشراسلامی، آنجا به صراحت به همسرش میگویند:«یا ساکت میشوی یا ساکتت میکنیم.»
#ابراهیم_زال_زاده با #سعید_حجاریان هممدرسهای بود.
او هنگام قتل ابراهیم زالزاده عضو وقت مرکز استراتژیک ریاستجمهوری، و بعدتر در زمان افشای قتلها مشاور محمد خاتمی، رئیسجمهور وقت، بود و بهگفته حسین زالزاده، پیگیر قتلهای زنجیرهای. با حجاریان تماس میگیرد و میپرسد چرا ابراهیم را کشتید؟ و پاسخ میشنود که «سعید امامی کشته و مدتهای مدیدی بود که ابراهیم در لیست #قتلهای_زنجیره_ای قرار داشته.»
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing