ایران بریفینگ
6.03K subscribers
13.5K photos
23.7K videos
25.8K links
هدف ما؛اطلاع رسانی نقض حقوق بشر توسط نهادهای امنیتی و نظامی درایران است.
سایت:
www.irbr.news


توییتر:
twitter.com/irbriefing

ارتباط با مخاطبین در تلگرام :

@iranbriefing
Download Telegram
ایران بریفینگ
قسمت سوم / در اسناد سفارت آمریکا در تهران نیز به گزارشی از ماموران این سفارت اشاره شده است که در جریان تلاش دولت بازرگان برای تشکیل دستگاه امنیتی و اطلاعاتی جدید تحت عنوان «ساواما» مورد مشورت قرار گرفته بودند. #حسین_فردوست نیز در خاطرات خود مدعی شده است که…
قسمت چهارم / در پی پیروزی ابوالحسن بنی‌صدر در انتخابات ریاست جمهوری، پس از هفته‌ای درگیری و چانه‌زنی سرانجام #محمد_علی_رجایی عهده‌دار مقام نخست‌وزیری شد.
او #خسرو_تهرانی، شاگرد سابقش در دبیرستان علوی ، را مسئول #اطلاعات_نخست_وزیری کرد.
تهرانی نیز دوستانش مثل بهزاد نبوی  و جمعی از وابستگان به سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی مثل #حبیب_الله_داداشی ، #سعید_حجاریان، و دوستان دیگری را که در کمیته اداره دوم کار می‌کردند که در آن زمان توسط مهندس محمد رضوی اداره می‌شد، به اطلاعات نخست‌وزیری آورد.
خسرو تهرانی بعدها گفت: «شهید بهشتی به من گفت حال که رجایی به تو اطمینان دارد، در پذیرش این سمت تردیدی نکن.»

خامنه‌ای هم توصیه‌ای به این مضمون به او می‌کند. به گفتۀ تیمسار هاشمی در کتاب خاطراتش، بیش از ۹۰درصد کادر اداره هشتم ساواک در دوران خسرو تهرانی در نهاد اطلاعات نخست‌ وزیری مشغول به کار بودند: «تقریباً عوامل اصلی اداره من، به‌جز رئیسشان، معاون اداره کل ساواک که خواست از مملکت فرار کند و او را گرفتند و زندانی کردند، به کارشان ادامه دادند و الان هم مشغول هستند.»
نام کامل تهرانی، #خسرو_قنبری_تهرانی است.
#چپهای_امنیتی #نازی_آبادیها

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت چهارم / در پی پیروزی ابوالحسن بنی‌صدر در انتخابات ریاست جمهوری، پس از هفته‌ای درگیری و چانه‌زنی سرانجام #محمد_علی_رجایی عهده‌دار مقام نخست‌وزیری شد. او #خسرو_تهرانی، شاگرد سابقش در دبیرستان علوی ، را مسئول #اطلاعات_نخست_وزیری کرد. تهرانی نیز دوستانش مثل…
قسمت پنجم / زمانی «سعید حجاریان» که علاقه زیادی به «تئوریسین نمایی» خود در جریان اصلاحات دارد، در باب تشکیلات سیاسی خود و همفکران امنیتی خود گفته بود که کل اعضای آن در یک فولکس واگن جا می‌گیرند.
واقعیت آن است که به واسطه ماهیت نیمه نظامی-نیمه سیاسی سازمان مجاهدین انقلاب که در مواجهه با سازمان مجاهدین خلق در ماه‌های نخست پیروزی انقلاب شکل گرفت، این تشکیلات همواره ماهیت امنیتی خود را حفظ کرده است.
حتی بعد از انحلال این سازمان در دهه ۶۰، به واسطه خروج اعضای وابسته به جناح راست سازمان و پیوستنشان به سپاه پاسداران همچون محسن رضایی و محمد باقر ذوالقدر و شکل‌گیری دوباره این تشکیلات (صرفاً با اعضای چپ سازمان) در اوایل دهه هفتاد، به واسطه اینکه تمام اعضای آن به نوعی سابقه اطلاعاتی-امنیتی داشتند، این ماهیت پنهان‌کار و نیمه مخفی همواره حفظ شده است.
به بیان دیگر، اگر سازمان مجاهدین انقلاب در اوایل عمر جمهوری اسلامی با هدف حفظ انقلاب در برابر کودتای نظامی وابستگان رژیم قبلی و شورش مسلحانه گروهک‌ها، تأسیس شد، با تأسیس و احیای مجدد آن در سال ۷۱، ماهیت دیگری پیدا کرد و از همان زمان احیا و حفظ «جمهوری دوم» را به واسطه ایفای نقش پلیس خوب در مقابل اصولگرایان یعنی پلیس بد در دستور کار قرار داده است.
از آن جایی که به واسطه فروپاشی شوروی، ذهنیت التقاطی اعضای چپ این سازمان، که از تفکرات شریعتی و ایدئولوژی بلوک شرق (که برخی آن را سوسیالیسم اسلامی و برخی دیگر چپ اسلامی و بسیاری نیز ارتجاع سرخ و سیاه خوانده‌اند)دچار یک خلأ ایدئولوژیک بزرگ شده بود، این خلأ را با اصلاح طلبی و جامعه مدنی پر کردند.
اما اینها هر چه بکنند هرگز نمی‌توانند منکر نقششان در بازجویی‌ها و‌شکنجه‌های دهه ۶۰ در زندان اوین، قتل عام زندانیان سیاسی و یا حتی سهم داشتن در
#قتلهای_زنجیره_ای بشوند.
اما کارکرد بسیار مهم‌تر
#سعید_حجاریان و اتاق فکرش در #سازمان_مجاهدین_انقلاب_اسلامی و حلقه نزدیک به #سید_محمد_موسوی_خوئینی_ها طراحی پروژه های امنیتی و اطلاعاتی در جهت #جمهوری_دوم در نظام سلطه #چپهای_اسلامی است.
این‌گونه است که در هر چالش بزرگ امنیتی جمهوری اسلامی از قتل‌های زنجیره‌ای تا کوی دانشگاه، تحصن مجلس ششم، قتل عام ۸۸ و‌سرکوبهای پی در پی دهه ۹۰ همیشه به نوعی پای وی و این جریان سیاسی در میان بوده است.

🌐
irbr.news
🆔
@irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت پنجم / زمانی «سعید حجاریان» که علاقه زیادی به «تئوریسین نمایی» خود در جریان اصلاحات دارد، در باب تشکیلات سیاسی خود و همفکران امنیتی خود گفته بود که کل اعضای آن در یک فولکس واگن جا می‌گیرند. واقعیت آن است که به واسطه ماهیت نیمه نظامی-نیمه سیاسی سازمان…
قسمت ششم/ «سعید حجاریان»، چهره محوری این تشکیلات اگر چه از همان روزهای ابتدایی در اتاق فکر امنیتی بود اما از ۷۶ به بعد حالا نقش محوری در نظریه‌پردازی و طراحی آکسیون سیاسی چپ‌ها (اصلاح‌طلبان بعدی) پیدا کرد و حتی شعارهای اصلی سیدمحمد خاتمی در آن انتخابات، طراحی او بود.
بعد از پیروزی خاتمی،
#سعید_حجاریان در مصاحبه‌ای با روزنامه ایران (۱۹ آذر ۷۷) به صراحت از تئوری «فتح سنگر به سنگر در جمهوری دوم » سخن گفت .
این راهبرد او موجی از واکنش را برانگیخت تا سرانجام عضو دیگری از شورای مرکزی حزب مشارکت در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه تهران، گفت:«ما به دنبال حاکمیت یکپارچه هستیم و فتح سنگر به سنگر تا رسیدن به سنگر فرماندهی را در دستور کار قرار داده‌ایم. ما برای فتح قوه قضائیه هم برنامه داریم، اما اولویت فعلی ما فتح مجلس ششم است.»

دوقطبی‌سازی های دروغین و ایجاد گسل و شکاف های نمایشی ملت و حکومت ، اصلاح طلب و اصولگرا مبانی سناریوهای امنیتی طراحی شده او برای تداوم توسعه سیاسی جمهوری دوم بوده است.

بحث حاکمیت دوگانه، اصلاح قانون مطبوعات، رادیکال کردن فضای دانشگاه از طریق بازوهایی چون دفتر تحکیم وحدت، و حتی طرح شعار «عبور از خاتمی»، لوایح دوقلو، طرح رفراندوم در سال ۸۴، ایجاد فضای ساختارشکنانه فیک در افشای
#قتلهای_زنجیره_ای ، ایجاد #کوی_دانشگاه_۷۸ و…همه در راستای راهبردهای پیش‌گفته بود که باواسطه یا بی‌واسطه مهر طراحی برای جمهوری دوم را بر خود داشتند.

دو چهره محوری سازمان مجاهدین انقلاب،
سعید حجاریان و #مصطفی_تاجزاده ، از فردای دوم ۷۶، با مأموریت ویژه برای راهبرد «فتح سنگر به سنگر»، راسا در سمت‌های مشاور سیاسی رئیس جمهور (حجاریان) و معاون سیاسی وزارت کشور (تاجزاده) دست به کار شدند. جالب این‌جاست که بعد از تشکیل حزب دولت-ساخته‌ی «جبهه مشارکت»، که مجموعه‌ای از رادیکال‌های جبهه دوم خرداد را در خود جمع کرده بود، باز حجاریان و تاجزاده عضو مشترک شورای مرکزی در هر دو تشکیلات سازمان مجاهدین انقلاب و مشارکت بودند.
#چپهای_امنیتی #چپهای_اسلامی

🌐
irbr.news
🆔
@irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت ششم/ «سعید حجاریان»، چهره محوری این تشکیلات اگر چه از همان روزهای ابتدایی در اتاق فکر امنیتی بود اما از ۷۶ به بعد حالا نقش محوری در نظریه‌پردازی و طراحی آکسیون سیاسی چپ‌ها (اصلاح‌طلبان بعدی) پیدا کرد و حتی شعارهای اصلی سیدمحمد خاتمی در آن انتخابات، طراحی…
قسمت هفتم / نکته بسیار مهم و تعیین‌کننده که درباره اعضای تشکیلات «فولکس واگنی» چپهای اسلامی وجود دارد، سابقه امنیتی-اطلاعاتی همه‌ی آن‌هاست.
جالب است که بدانید
#مصطفی_تاجزاده که امروز به ظاهر اپوزیسیون درون جمهوری اسلامی محسوب می‌شود، سال‌ها عضو یک تشکیلات امنیتی جمهوری اسلامی بوده و هرگز هم کتمان نکرده است!
#سعید_حجاریان از همان ابتدای انقلاب، با حمایت همفکرانش از قبیل #مرتضی_الویری، توانست به نهاد بسیار حساس و حیاتی «اداره دوم ارتش» (سازمان اطلاعات نظامی کشور در رژیم پهلوی) برود و مسؤولیت اطلاعات نیروی هوایی را به عهده بگیرد.
او و همفکرانش که همه عضو مشترک سازمان مجاهدین انقلاب و دفتر اطلاعات نخست‌وزیری (به ریاست خسرو قنبری تهرانی، مشاور امنیتی خاتمی در دوران ریاست جمهوری) بودند و بعدها، با تشکیل وزارت اطلاعات در سال ۶۲، به عضویت تشکیلات امنیتی جمهوری اسلامی درآمدند.
حجاریان خود مدعی است که اساسنامه وزارت اطلاعات را او نوشته است.
او به روایتی، مسؤول گزینش واحد اطلاعات نخست وزیری بود و در زمان وزارت محمدی ری‌شهری، نیز در سطح معاونت وزارت فعالیت می‌کرد.
بهزاد نبوی (محور جناح چپ سازمان در دهه ۶۰) که به همراه مرتضی الویری که هر دو هم عضو شورای مرکزی کمیته انقلاب اسلامی در ابتدای تأسیس (که تنها نهاد انتظامی و امنیتی کشور در ماه‌های آغازین انقلاب بود) و هم شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب بودند، نقش مهمی در مهره‌چینی نیروهای امنیتی داشتند که اداره دوم ارتش یکی از مصادیق آن بود که به چهره‌هایی از قبیل حبیب‌الله داداشی، محمد رضوی،
سعید حجاریان و البته «مسعود کشمیری» (عامل اصلی انفجار نخست وزیری در سال ۶۰) بود.
افرادی چون تاجزاده، سازگارا، مخملباف و آرمین سالهاست از سوی
حجاریان در حلقه بهزاد نبوی جای گذاری شده‌اند، به «حلقه نبوی» باز هم بازخواهیم گشت، این حلقه امروز نیز از تهران تا پاریس و واشنگتن فعال هست.

🌐
irbr.news
🆔
@irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت نهم / همین حلقه امنیتی و اطلاعاتی، زمانی که با ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی از سال ۶۸ ظاهراً از قدرت کنار رفتند، در دفتر تحقیقات استراتژیک به ریاست سید محمد موسوی خوئینی ها پروژه جمهوری دوم را کلید زدند. حجاریان و تاجزاده و آرمین در حلقه‌هایی چون…
قسمت دهم / اسماعیل احمدی مقدم فرمانده ناجا در جریان اعتراضات ۸۸، در مصاحبه‌ای با نشریه «رمز عبور» درباره کارکرد حلقه نبوی با محوریت #سعید_حجاریان و #سید_محمد_موسوی_خوئینی_ها چنین گفت:«ضعفی که به وزارت اطلاعات وارد بود، این بود که شاکله وزارت اطلاعات، افرادی همچون #عباس_عبدی، حجاریان و دیگران از گذشته بود. در فتنه ۸۸ حس می‌کردیم کلیت وزارت اطلاعات دوستان بسیار خوبی هستند و مسئولان همراهی دارد، ولی در بدنه‌اش گرایش وجود دارد و اینها آن‌طور که شایسته و بایسته است در شناسایی فتنه و قطع سرانگشتان جریان عمل نمی‌کنند و توانایی وزارت بیش از اینهاست.
شاید یک مقدار چنین گرایش‌های سیاسی در بدنه، وزارت اطلاعات را ناکارآمد می‌کرد تا بتواند از همه توانش استفاده کند. منظورم مدیریت میانی است. منظورمان رده‌های پایین که نیست. مقصودم کسانی است که هدایت پرونده دستشان است. چون متوجه می‌شدیم انحراف‌های اطلاعاتی داریم که بعضی جاها که باید باشند نیستند، بعضی جاها هستند و اطلاعات غلط است، برخی جاها اخبار جلسات ما زودتر به آنها می‌رسد»
#اسماعیل_احمدی_مقدم نمی دانست که کلیت ۸۸ یک پروژه است و قطعا هماهنگی وزارت اطلاعات را نیز دارد او آنچنان از بازی دور بود که گفت:«نمی‌خواهم متهم کنم ولی به نظر می‌آید در بدنه میانی وزارت اطلاعات از آن گرایش‌ها هنوز بودند. شاید اگر به دوستان بگویید قبول ندارند، ولی واقعیتی است. بسیاری از اطلاعاتی‌هایی که در ستاد موسوی بودند، به وزارت اطلاعات دسترسی داشتند»
او چند هفته پس از این مصاحبه برکنار شد، او فهمید بخاطر این اظهارات و لو دادن پروژه برکنار شد و در جواب انتقام حذفش گفت:«ببینید می گویند دروغ گفته ام و از کجا می دانم نگاه کنید همین الان من چند ماه است از ناجا رفته‌ام، ولی رفقایم هنوز هستند و سیم‌هایم قطع نشده است.
درست است که آن اطلاعاتی‌ها هم رفته بودند، ولی در این سه، چهار سال هنوز ارتباطاتشان را حفظ کرده‌اند. یکی از اعتراضات آقای احمدی‌نژاد به آقای اژه‌ای این بود که من گفتم این آدم‌ها را بریز بیرون، شما بیرون نریختی و محافظه‌کارانه برخورد کردی و در فتنه خودش را نشان داد. مدتی که سرپرست بود، تلاش کرد اینها را پاک‌سازی و حذف کند اما نشد یا نتوانست یا نخواست الله و اعلم»
ادامه دارد…

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت یازدهم / به انفجار در نخست‌وزیری بازگردیم ؛ در جلسه شورای امنیّت (که بعدها شورای عالی امنیت ملی شد) با انفجاری که به قتل رجایی، رئیس جمهوری، و باهنر، نخست‌وزیر، منجر شد، #خسرو_تهرانی یکی از کسانی بود که با مختصر جراحتی،‌ همراه با رئیس شهربانی که جراحات…
قسمت دوازدهم / با دستور خمینی سازمان اطلاعات و امنیت ملی را حالا نه در نخست وزیری بلکه در ساختمانی در کنار کاخ سعدآباد که پیش از آن برای گارد جاویدان بود تشکیل دادند، انفجار نخست وزیری ، انفجار اطلاعاتی جمهوری اسلامی هم بود شکاف جدی تر شده بود؛ انفجاری که به قتل رجایی، رئیس جمهوری، و باهنر، نخست‌وزیر، منجر شد و خسرو تهرانی، #موسی_نامجو وزیر دفاع، #یوسف_کلاهدوز قائم مقام سپاه از جمله کسانی بودند که با مختصر جراحتی،‌ همراه با رئیس شهربانی که جراحات بسیار داشت، به بیمارستان منتقل شدند.

#ساواما تازه تاسیس شکل گرفته از واحد اطلاعات و تحقیقات نخست‌وزیری،حفاظت اطلاعات ارتش،کمیته‌ها و نیروهای دادستانی بودند.
اعضای واحد اطلاعات و تحقیقات نخست‌وزیری که اکثراً از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و دانشجویان پیرو خط امام بودند،افرادی همچون #سعید_حجاریان، #محسن_میردامادی ، #بهزاد_نبوی،مجید محمدی،محمد نعیمی پور و …. هرچند که گرایش‌های رادیکال و چپگرانه‌ای داشتند اما مشی‌شان با نیروهای دادستانی و کمیته‌ها بشدت در تضاد بود ٬آن‌ها به فراخور حالشان که اکثراً از میان دانشجویان و تحصیل‌کردگان دانشگاه‌ها بودند هرچقدر به‌سوی تعقل و تشنج‌زدایی پیش می‌رفتند در مقابل کمیته‌ها و دادستانی به‌سوی توحش و خشونت‌گرایی حرکت می‌کردند.
حجاریان از کادر ارشد اطلاعات نخست‌وزیری اختلاف‌نظر این دو جریان را در مصاحبه‌ای با عمادالدین باقی این‌گونه توصیف می‌کند:
«… #اسدالله_لاجوردی و برخی دیگر به برخورد قانونی و به بیانیه ۱۰ ماده‌ای دادستانی اصلاً اعتقاد نداشتند و معتقد بودند که باید برخورد قاطعی را با آن گروه‌ها کرد و لازم نیست خیلی خودمان را به ضابطه و قانون ملزم کنیم مثلاً در رابطه با ماجرای سعادتی دوستان رفته بودند صحبت کرده بودند که وی حفظ شود و نگه‌داشته شود که یک‌مرتبه خبر آوردند آقای لاجوردی خودش کار سعادتی را تمام کرده …. رجوی به این احتیاج داشت که لاجوردی بیشتر بچه‌های او را بزند تا او بیشتر بتواند نیرو جذب کند و کینه و نفرت آن‌ها را به‌نظام افزایش دهد. لاجوردی هم به این احتیاج داشت که رجوی بیشتر ترور کند تا او بتواند مسئولان را توجیه کند که باید تا آخر خط رفت و نه‌تنها سازمان منافقین بلکه هرکسی که ذره‌ای دگراندیشی دارد باید جارو شود٬ این یعنی سیکل معیوب و ما بشدت در آن زمان با آن مخالف بودیم…»

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت دوازدهم / با دستور خمینی سازمان اطلاعات و امنیت ملی را حالا نه در نخست وزیری بلکه در ساختمانی در کنار کاخ سعدآباد که پیش از آن برای گارد جاویدان بود تشکیل دادند، انفجار نخست وزیری ، انفجار اطلاعاتی جمهوری اسلامی هم بود شکاف جدی تر شده بود؛ انفجاری که…
قسمت سیزدهم / ۳ سال تجربه همکاری مشترک در ساواما و درگیری هایی که گاه حتی خونین هم بوده درس عبرتی می شود تا «وزارت اطلاعات » تاسیس و اما از همان ابتدا تقسیم کار جدی انجام گیرد :
«مقرر شد تا برای اینکه در این وزارت تازه تأسیس همه افکار و آرای معتقد به‌ نظام جمهوری اسلامی وجود داشته باشد نیمی از معاونت‌های
#وزارت_اطلاعات که جنبه تئوریک و فکری دارد به جناح چپ و نیم دیگر که بیشتر جنبه میدانی و عملیات دارد به جناح راست واگذار شود»
(مصاحبه
#سعید_حجاریان با روزنامه فتح آبان ۱۳۷۷)

این‌گونه بود که از باج‌گیرها و چاقوکش‌های سابق محلات که با انقلاب کمیته‌ای شده بودند گرفته تا تحصیل‌کرده‌های دانشگاه‌های امنیتی سوئیس و آمریکا که در رکن دوم ارتش بودند و با انقلاب وفادار به خمینی شده بودند در کنار جوانان مذهبی دانشگاه‌ها که دانشجویان پیرو خط امام بودند و فاتح سفارت آمریکا نام داشتند با باقی مانده های
#ساواک همه باهم زیر عنوان وزارت اطلاعات از مهر سال ۱۳۶۳ کار خود را در وزارتی دو شقه آغاز کنند.

طیف چپ امور گزینشی و تئوریک و آموزشی و حفاظتی را بر عهده گرفت و طیف راست امور اطلاعاتی و عملیاتی و امنیت را، گرچه در عرصه سیاست چپ و راست در مجلس و دولت و … بسیاری باهم اختلاف داشتند اما این اختلافات هیچ‌وقت مانع از آن نشد که در وزارت اطلاعات هم این دو جناح هم باهم به مخالفت بپردازند چراکه سیستم به‌نوعی تنظیم‌شده بود که هر دو لازم و ملزوم همدیگر بودند و به‌راستی اعتقاد داشتند: «حفظ نظام از اوجب واجبات است»
#چپهای_امنیتی

🌐
irbr.news
🆔
@irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت سیزدهم / ۳ سال تجربه همکاری مشترک در ساواما و درگیری هایی که گاه حتی خونین هم بوده درس عبرتی می شود تا «وزارت اطلاعات » تاسیس و اما از همان ابتدا تقسیم کار جدی انجام گیرد : «مقرر شد تا برای اینکه در این وزارت تازه تأسیس همه افکار و آرای معتقد به‌ نظام…
قسمت چهاردهم / درباره چگونگی تشکیل این وزارتخانه بحث‌های زیادی شده است دو گروه فکری بودند که یکی معتقد بود باید در راس وزارت اطلاعات، خمینی باشد و دیگری تیم حجاریان ها بودند که می گفتند امام باید بصورت غیر مستقیم اعمال ولایت کند، بالاخره این سعید حجاریان بود که سرانجام خمینی را قانع کرد که حرف #اکبر_هاشمی_رفسنجانی و موسوی اردبیلی و مشکینی را نپذیرد که خواهان تشکیل سازمانی زیر نظر مقام ولایت بودند و می‌گفتند تابعیت اطلاعات از دولت‌ها به مصلحت نیست و خود آقا باید نظارت عالیه داشته باشد.
حجاریان اما نظرش از هر دو گروه زیرکانه تر بود، وی معتقد بود چون کار امنیتی اجتناب ناپذیر است که به تعزیر و شکنجه نکشد برای همین «صلاح نیست» خمینی در راس آن باشد و بهتر است وزارت اطلاعات نیز همچون سپاه و وزارتخانه باشد اما همه کار در راس آن خمینی باشد، و اینگونه بود که تا امروز نیز وزیر اطلاعات با نظر مساعد رهبری انتخاب می شود.
سید احمد خمینی : «قانون تشکیل وزارت را هم حجاریان و دوستانش نوشتند»
برای پست وزارت، نخست اسماعیل فردوسی‌پور معرفی شد. او از شاگردان خمینی و از مصاحبانش در پاریس و ماه‌هایی بود که او در نجف بود. در پاریس، یکی از پاسخ‌دهندگان به تلفن‌های مخصوص خمینی بود و در تهران یار احمد خمینی.
مجلس به او رأی اعتماد نداد چون سندی وجود داشت که نشان می‌داد در سفر مادر تیمسار جواد معین‌زاده- رئیس دفتر #ساواک در لندن قبل از انقلاب و رهبر ارتش آزادی‌بخش ایران (آرا) بعد از انقلاب- به حج، او روحانی کاروان آنان بوده و بسیار به آن بانوی سالخورده کمک کرده است.
پیدا بود که این عبا را برای #محمد_محمدی_ری_شهری ، دوخته‌اند که رحم ندارد و به یک اشاره صدها نظامی را گلوله‌باران می‌کند و جواز اعدام قطب‌زاده را از خمینی می‌گیرد.
ری‌شهری به وزارت رسید!
#سعید_حجاریان، #علی_اصغر_میر_حجازی، محمدی گلپایگانی، و علی فلاحیان نیز به معاونت های مختلف این وزارتخانه‌ منصوب شدند.

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت هفدهم / شرح وظایف وزارت اطلاعات: الف- کسب و جمع‌آوری اخبار و تولید، تجزیه، تحلیل، و طبقه‌بندی اطلاعات مورد نیاز در ابعاد داخلی و خارجی. ب- کشف توطئه‌ها و فعالیت‌های براندازی، جاسوسی، خرابکاری، و اغتشاش علیه استقلال و امنیت و تمامیت ارضی کشور و نظام جمهوری…
قسمت هجدهم / وزارت اطلاعات تا پیش از دولت هاشمی همچنان در افت و خیز و سازماندهی بود.
با مرگ خمینی و واگذاری قدرت به خامنه ای و هاشمی وزارت اطلاعات نیز جان دیگری یافت، در دولت دوم
#اکبر_هاشمی_رفسنجانی بود که در اقدامی معنادار تبصره‌ای در هیات دولت مصوب شد که سالانه تعداد مشخصی از اعضای سپاه در اختیار دولت به‌عنوان «مأمور به خدمت» قرار گیرند، گرچه در این مصوبه هیات دولت به‌طور مشخص توضیح داده نشده بود که این پاسداران در کجای دولت باید قرار گیرند؟
اما آنچه واضح بود و بعدها مشخص شد غالب این مأموران به خدمت در دو وزارت حساس اطلاعات و امور خارجه جای گرفتند و این‌گونه بود که جای خالی چپ‌های وزارت اطلاعات را مأمور به خدمت‌های سپاه در وزارت اطلاعات پر کردند افرادی همچون حسین شریعتمداری که به‌یک‌باره از معاونت اطلاعات سپاه به گروه اجتماعی وزارت اطلاعات در معاونت ویژه رسیدند و یا امیر مسعود اثنی عشری که پیش از آن فرمانده حفاظت اطلاعات دانشگاه امام حسین بود به‌یک‌باره جایگزین محمدرضا تاجیک در دانشکده امام هادی وزارت اطلاعات گردید.
اما نکته مرموز اینجاست آن‌هایی که عمدتاً خود را چپ اطلاعاتی می‌دانستند (افرادی چون
#سعید_حجاریان، عباس عبدی، محمدرضا تاجیک، مجید محمدی، #محسن_میردامادی، #محسن_آرمین، علیرضا علوی تبار، مجید محمدی، ماشاالله شمس‌الواعظین، #علی_ربیعی و اردشیر امیر ارجمند و…) کجا رفتند؟
#چپ‌های_اسلامی وزارت اطلاعات در دولت دوم هاشمی رفته‌رفته و به‌صورت کاملاً سازمانی از وزارت اطلاعات خارج شدند و با هدایت #سید_محمد_موسوی‌_خوئینی‌_ها «مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری» را راه‌اندازی کردند، در واقع «حتی یک نفر» را هم نمی توان در مرکز تاسیس شده زیر دست هاشمی یافت که سابقه امنیتی نداشته باشد!
آنچه این افراد در این مرکز انجام دادند همانی بود که در وزارت اطلاعات انجام می‌دادند،به‌عبارتی‌دیگر مأموریت این افراد همانی بود که بود و صرفاً بنا بر سیاستی که «نظام» در نظر داشت و به دوران پسا هاشمی می‌اندیشید که مهم‌ترین مقطع تاریخی جمهوری اسلامی بود ، چراکه با فوت خمینی و آغاز رهبری خامنه‌ای و به دنبال آن انتخابات ریاست جمهوری و انتصاب هاشمی به آن سمت که کاملاً انتخاباتی از پیش تعیین‌شده بود اکنون نظام با یک انتخابات نفس‌گیر مواجه بود و احتیاج به یک «حیاط خلوت» بود تا جمعی گردهم آیند و تدبیر بیاندیشند .

🌐
irbr.news
🆔
@irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت هجدهم / وزارت اطلاعات تا پیش از دولت هاشمی همچنان در افت و خیز و سازماندهی بود. با مرگ خمینی و واگذاری قدرت به خامنه ای و هاشمی وزارت اطلاعات نیز جان دیگری یافت، در دولت دوم #اکبر_هاشمی_رفسنجانی بود که در اقدامی معنادار تبصره‌ای در هیات دولت مصوب شد…
قسمت نوزدهم / سعید حجاریان ازجمله اصلی‌ترین مهره‌هایی بود که از وزارت اطلاعات به مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری رفته بود، وی خود بدون هیچ پرده‌پوشی‌ای این امر را یک مأموریت و تصمیم خاص می‌داند و می‌گوید:
«من از سال ۱۳۶۸ که این مرکز به راه افتاده بود در آنجا هم فعالیت داشتم ، اما از سال ۱۳۷۲ (دولت دوم هاشمی) من و دیگر دوستان سعی کردیم تمام‌وقت دیگر در مرکز باشیم ، رفتیم تا به فکر دولت بعدی باشیم من در معاونت سیاسی این مرکز همین پروژهٔ کاری را دنبال می‌کردم معاونت سیاسی
#مرکز_تحقیقات_استراتژیک یک پروژه بیشتر نداشت و آن‌هم پروژهٔ توسعه سیاسی بود. البته این پروژه چندین زیر پروژه داشت، نظیر فرهنگ سیاسی و رفتار سیاسی اقشار مختلف ایران، پروژه تحلیل چرایی انقلاب اسلامی باهدف تئوریزه کردن انقلاب، پروژه ماهیت دولت در ایران پروژهٔ نوسازی ایران… ما رفته بودیم آنجا تا ببینیم بعد از آقای هاشمی چه باید بکنیم»!
(توسعه سیاسی حرف اصل نظام است مصاحبه
حجاریان با روزنامه خرداد ۶ اردیبهشت ۱۳۷۸)
#سعید_حجاریان و دیگر چپ‌های اطلاعاتی به مرکز تحقیقات رفته بودند تا دولت بعدی را بیافرینند.
حجاریان در همان مصاحبه ادامه می‌دهد که: «ما بخش سیاسی‌اش را کاملاً انجام داده بودیم. پروژهٔ توسعه سیاسی ما حداقل اتودش کاملاً مشخص بود که چه می‌خواهیم پروژهٔ ما در ۴ سال اول ریاست جمهوری آقای هاشمی در مرکز تحقیقات استراتژیک روی مسائل اقتصادی و سازندگی بسیار کارکردیم و موفق هم شدیم و در دوره دوم ریاست جمهوری آقای هاشمی هم به روی توسعه سیاسی تمرکز کرده بودیم که می‌شود گفت ثمره‌اش را در دوم خرداد دیدیم در همان سال‌ها بود که ما مشخص کردیم درراه نو سازی بومی چه می‌خواهیم. همه‌چیز تعریف‌شده بود؛ فساد اداری یعنی چه؟ مشارکت یعنی چه؟ رقابت یعنی چه؟ جامعه مدنی یعنی چه؟ چرا ضعیف است و … حتی برای مسائل و اختلافات احتمالی هم راه‌حل داشتیم»
#چپهای_امنیتی #چپهای_اسلامی

🌐
irbr.news
🆔
@irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت بیست و‌چهار/ افول جایگاه وزارت اطلاعات از همان ابتدا آغاز شد ، وزارت اطلاعات دو دشمن عمده داشت #چپهای_اسلامی که در واقع موسسان اصلی آن بودند؛ آنها از همان ابتدا خمینی را در راس همه امور گذاشتند چون خمینی با آنها همراه بود، اما با نظم یافتن همه امور سال…
قسمت بیست و‌ پنجم / در آن سال‌ها نهادهای متفاوت امنیتی نه تنها همچون ابزار یک جریان سیاسی به شمار می‌آمدند، بلکه گاهی با یکدیگر رقابت نیز می‌کردند.
در یکی از مشهورترین موارد اطلاعات کمیته که در مسائل داخلی متمرکز بود، پس از
#انفجار_نخست_وزیری و کشته‌شدن #محمد_علی_رجایی شماری از کارکنان دفتر اطلاعات و تحقیقات نخست وزیری را، که گمان می‌رفت #مسعود_کشمیری با آنها همکاری داشته است بازداشت کرد و به سپاه پاسداران هم اطلاعاتی داد که افرادی همچون #بهزاد_نبوی ، #محسن_سازگارا و #خسرو_تهرانی را بازداشت کنند چون مدعی بود در کمیته این قدرت وجود ندارد.
همین موضوع در مورد سپاه پاسداران نیز تکرار شد که دست کم در اولین سال‌های پس از انقلاب بیش از ارتش مورد اعتماد آیت الله خمینی و بیت او بود. این نیرو نیز به سرعت واحد اطلاعات ویژه خود را راه انداخت و از قضا در جریان دستگیری عوامل کودتای نوژه ابتکار عمل را در دست گرفت و در رأس کمیته‌ای قرار گرفت که کمیته بهارستان و کمیته ستاد مشترک ارتش در آن قرار داشت.
ابوالقاسم مصباحی، از اعضای وزارت اطلاعات که در سال ۱۳۷۵ از ایران فرار کرد و به عنوان شاهد و منبع مطلع در دادگاه رسیدگی به ترور رهبران حزب دموکرات کردستان (میکونوس) شهادت داد، درباره موازی‌کاری‌های امنیتی در آن سال‌ها می‌گوید: «مثلاً برای قتل پسر خواهر دو قلوی شاه در پاریس، تعقیب بنی صدر و رجوی پنج تیم مستقل از یکدیگر در عملیات شرکت داشتند و برای برنامه قتل هادی خرسندی در تابستان ۱۹۸۵ نیز در لندن دو تیم مختلف شرکت داشتند»
در حقیقت قرار بود تأسیس وزارت اطلاعات در مرداد ۱۳۶۳ پایانی باشد بر همین پراکندگی و موازی‌کاری چند نهاد اطلاعاتی-امنیتی.
هر چند ادغام نیروهای امنیتی به قیمت آن تمام شد که تمام رقابت‌ها و درگیری‌های بیرونی برای سال‌ها در درون وزارت اطلاعات کشیده و برای سال‌ها ادامه یابد اما کشمکش‌های داخلی در وزارت اطلاعات در ۳۹ سالی که از عمر این نهاد می‌گذرد به افشای اسناد محرمانه و همین طور چند موج تصفیه انجامیده است.
موسسان
#وزارت_اطلاعات قبای وزارت را برای خودشان دوخته بودند، در واقع #سعید_حجاریان هنگامی که اساسنامه وزارت را می‌نوشت تنها فقط مانده بود که در بخش شرائط وزیر بنویسد که «نامش هم محمد_محمدی_ری_شهری باشد» #چپهای_اسلامی در واقع سنگ بنایی را گذاشتند که جمهوری اسلامی تا ابد محتاج تفکر آنها بماند.
🌐
irbr.news
🆔
@irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت بیست و‌ پنجم / در آن سال‌ها نهادهای متفاوت امنیتی نه تنها همچون ابزار یک جریان سیاسی به شمار می‌آمدند، بلکه گاهی با یکدیگر رقابت نیز می‌کردند. در یکی از مشهورترین موارد اطلاعات کمیته که در مسائل داخلی متمرکز بود، پس از #انفجار_نخست_وزیری و کشته‌شدن #محمد_علی_رجایی…
قسمت بیست و‌ شش / ۱۵ دیماه ۱۳۷۷، در اتفاقی بی‌سابقه،صدا و سیما،ساعت ۲ بعد از ظهر، بیانیه‌ای از وزارت اطلاعات درباره تحولات این نهاد قرائت کرد.
در این بیانیه تاریخی، قتل‌های زنجیره‌ای نویسندگان و فعالان سیاسی در آذرماه ۱۳۷۷، به شماری از نیروهای “مسئولیت‌ناشناس، کج‌اندیش و خودسر” وزارت اطلاعات نسبت داده شده بود.
انتشار این اطلاعیه، همچون جرقه‌ای، آتش اختلافات جناحی و درون تشکیلاتی وزرات اطلاعات را شعله ور ساخت. این اختلافات که دستکم از زمان تشکیل وزارت اطلاعات در سال ۱۳۶۳ از افکار عمومی پنهان مانده بود، حالا به رسانه‌ها و حتی تلویزیون درز پیدا می‌کرد.
یکسوی این درگیری، محافظه کارانی بودند که آن روزها
#روح_الله_حسینیان به نحوی سخنگویشان به شمار می‌آمد.
آنها کمیته تحقیق سه نفره محمد خاتمی، رئیس جمهوری وقت را تحت نفوذ “جناح چپ” یا همان
#چپهای_اسلامی وزارت می‌دانستند که قصد داشتند #وزارت_اطلاعات را در دست بگیرند.
افشاگری‌ها تا آنجا ادامه یافت که فیلم‌هایی به شدت محرمانه از شکنجه شماری از اعضای وزارت اطلاعات به دست دیگر اعضای این وزارتخانه به دست مخالفان حکومت بیفتد.
حسینیان می‌گوید جناح منتسب به
#سعید_حجاریان و #علی_ربیعی، مشاور وقت محمد خاتمی “نیروهای مذهبی و مخلص وزارت اطلاعات قلع و قمع کردند” و تا جایی پیش رفتند که “بهترین افراد این وزارتخانه دستگیر شوند”.
بعدها
#محمد_نیازی، رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح که مسئول رسیدگی به پرونده قتل‌های زنجیره‌ای سیاسی شد، گفت در این پرونده دستکم ۲۳ نفر تحت تعقیب قرار گرفته‌اند و ۳۳۰ نفر نیز به عنوان مطلع و گواه احضار شده‌اند.
در آن سال‌ها، تصفیه و بازداشت اعضای این سازمان به حدی رسیده بود که حسینیان در مصاحبه‌ای گفت “هر وزارتخانه دیگری بود، به کلی متلاشی شده بود”.
از آن تاریخ به بعد، وزارت، دیگر تنها صحنه‌گردان مسائل امنیتی در ایران به شمار نمی‌آید؛هرچه از وزن وزارت کاسته می‌شد، معاونت اطلاعات سپاه، از جایگاه ویژه‌ای برخوردار می‌شود.
اکنون که غبار تصفیه
#قتلهای_زنجیره_ای فرو‌ نشسته است می‌شود تا حدی به اصالت گفته‌های حسینیان ایمان آورد ؛ اگر چه کسی منکر دست داشتن #سعید_امامی و جناح راست نیز در قتل‌ها نیست اما وقوع این فتل‌ها فرصتی طلایی را برای #چپ‌های_امنیتی پدید آورد تا بیش از دو‌ هزار نفر از پرسنل غیر همسویشان در وزارت اطلاعات را حذف و تصفیه کردند.

🌐
irbr.news
🆔
@irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت بیست و‌ شش / ۱۵ دیماه ۱۳۷۷، در اتفاقی بی‌سابقه،صدا و سیما،ساعت ۲ بعد از ظهر، بیانیه‌ای از وزارت اطلاعات درباره تحولات این نهاد قرائت کرد. در این بیانیه تاریخی، قتل‌های زنجیره‌ای نویسندگان و فعالان سیاسی در آذرماه ۱۳۷۷، به شماری از نیروهای “مسئولیت‌ناشناس،…
پرونده قتل‌های زنجیره‌ای اولین تنش درونی این وزارتخانه نبود.
پیشتر دانستیم که در سال‌های آخر دهه شصت ۱۰۷ تن از نیروهای ارشد #وزارت_اطلاعات یا همان چپهای_امنیتی از این وزارتخانه به #مرکز_تحقیقات_استراتژیک رفتند تا دولت بعدی و به روایتی #جمهوری_دوم را رقم بزنند، نیروهایی که برخی از آنها،سمت‌هایی چون مدیرکلی و معاونت وزارت فعالیت می‌‍کردند.
در واقع سال‌های ۶۸ تا ۷۲ تنها سال‌های قدرت گیری جناح راست در وزارت اطلاعات است،!
واقعه‌ای که هرگز حتی اکنون نیز که تمام صدر تا ذیل حکومت در اختیار یک جناح است دیگر اتفاق نیفتاد!
در این سال‌ها، #علی_فلاحیان ریاست وزارت اطلاعات را می‌گیرد، محمد یزدی به ریاست #قوه_قضائیه می‌رسد و در مجلس نیز از سال ۱۳۷۱ #علی_اکبر_ناطق_نوری و جناح موسوم به راست قدرت را به دست می‌گیرند.
فلاحیان اما اولین انتخاب #علی_اکبر_هاشمی_رفسنجانی نبود #حسن_روحانی، نخستین کسی بود که هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۶۸ به او پیشنهاد داد وزیر اطلاعات شود.
علت این پیشنهاد، شاید بیشتر از سوابق امنیتی در تصفیه‌های ارتش و مذاکرات #مک_فارلین ، به این بر می‌گشت که روحانی در سال ۱۳۶۲، در سمت نماینده مجلس، مسئول کمیسیون تدوین قانون تأسیس وزارت اطلاعات بود.
روحانی اما پیشنهاد وزارت اطلاعات را نپذیرفت و به جای آن به عنوان نماینده خامنه‌ای برای تأسیس نهاد امنیتی دیگری قدم پیش گذاشت: #شورای_عالی_امنیت_ملی .
در تمام آن سال‌هایی که جمهوری اسلامی با رسوایی‌ مداخله نهادهای امنیتی‌ در ترور فعالان سیاسی خارج کشور همچون میکونوس و قتل‌های زنجیره‌ای روشنفکران دست و پنجه نرم می‌کرد، روحانی برای ۱۶ سال دبیر شورای عالی امنیت ملی ماند و هر بار هم توانست به هوشمندی جمهوری اسلامی را از گرداب‌ها در اروپا نجات دهد.
با توجه به چنین سابقه‌ای بود که وقتی روحانی در سال ۱۳۹۲ به ریاست جمهوری رسید، انتظارات گسترده‌ای برای سازماندهی دوباره وزارت اطلاعاتی مطرح شد به ویژه‌ آنکه در دوران احمدی‌نژاد کشمکش‌ها و تصفیه‌های درون وزارت و شایعات بیرون کشیدن اطلاعات محرمانه سران نظام، این وزارتخانه را با بحران مواجه کرد،روحانی #چپهای_امنیتی را بازگرداند و بار دیگر وزارت اطلاعات حیات خلوت چپ‌ها شد آنسان که نه #سعید_حجاریان بازگشت حتی #مصطفی_کاظمی نیز به این وزارتخانه بازگشت، دهه سوم نیز باز دهه جولان چپها در نظام امنیتی جمهوری اسلامی شد.‏
با وقوع #قتلهای_زنجیره_ای اطلاعاتی‌های چپ دوگانه سوز در حالی که خود در وزارت اطلاعات در مظان اتهام بودند با روی دیگر و پوشش عیان خود در #روزنامه_های_زنجیره_ای در مقام مدعی برآمدند!
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت سی / از دیگر دلایل افول وزارت اطلاعات، فعالیت‌های اقتصادی گسترده این وزارت خوانده می‌شود. اگرچه بعدتر این فعالیت‌ها تا حدی محدود شد. این فعالیت‌های اقتصادی هم امکانی بود برای پوشش اطلاعاتی و هم راهی برای جبران کسری بودجه و پرداخت پاداش نیروها. با این…
قسمت سی و‌‌ یکم / محمود علوی می‌گفت وقتی پیشنهاد وزارت اطلاعات را از حسن روحانی گرفت در نقاشی و بازیگریِ تئاترهای کمدی بیشتر تجربه داشت تا کارهای امنیتی!
‏در همان سال نخست انتخاب روحانی به عنوان رئیس جمهور، ⁧ #سعید_حجاریان ⁩ از بنیان‌گذاران وزارت اطلاعات، از روحانی خواست در این وزارتخانه «اصلاحاتی اساسی» انجام دهد.
حجاریان در آن سال گفته بود «روحانی خودش وزیر را انتخاب کرده و دیگر نمی‌توان گفت که نگذاشتند»
‏اشاره حجاریان به انتخاب ⁧ #محمود_علوی ⁩، در سمت وزیر اطلاعات بود؛ وزیری که قرار بود بار سنگین این مأموریت را بر دوش بکشد اما به قول خودش هیچ «سابقه و آورده‌ای» در امور امنیتی نداشت.

‏انتخاب محمود علوی کم‌تجربه‌در حالی صورت می‌گرفت که در گمانه‌زنی‌های اولیه، چهره‌هایی با سابقه امنیتی مطرح بودند: احمد شفیعی، معاون پیشین وزارت اطلاعات و علی یونسی وزیر اطلاعات دولت اصلاحات.

‏در نهایت، اما روحانی، علوی بی تجربه را برگزید، گزینه‌ای که هم در جناح‌بندی‌های سیاسی حساسیت ایجاد نکند و هم با او هماهنگ باشد.
‏شاید حسن روحانی امید داشت خلاء کم‌تجربگی علوی را با کابینه‌ای پر کند که شمار زیادی از اعضایش سابقه امنیتی داشتند.

‏اما چهار سال پس از روی کار آمدن دولت یازدهم، علی مطهری، از حامیان دولت و نایب رئیس مجلس به طور علنی اعلام کرد علوی “صلابت و صراحت” لازم را برای دفاع از اختیارات وزارت اطلاعات ندارد؛ در آن زمان، مطهری به طوری علنی نگرانی‌اش را از گسترش فعالیت‌های سازمان اطلاعات سپاه اعلام کرد.

‏روحانی با نصب علوی که حتی دوستان و هواداران دولتش هم وی را «بی‌خاصیت ترین وزیر» خواندند عملا اگر چه حساسیت را از روی وزارت اطلاعات برداشت و خیال جریان رقیب یا همان ⁧ #اطلاعات_موازی ⁩ را راحت کرد اما در عمل با بازگرداندن ⁧ #چپهای_امنیتی ⁩ به وزارت اطلاعات زیر ساختی را بنیان نهاد که حتی خطیب در دولت ابراهیم رئیسی هم نتوانست دسترسی آنها را قطع کند.
‏روحانی در حالی به سپاه می‌تاخت که «هم اسلحه دارید هم رسانه هم پول هم قدرت» اما راه را برای بازگرداندن حزب فولکسی به سلطه امنیتی کشور باز کرد، حالا ⁧ #چپهای_اسلامی ⁩ هم رسانه داخلی دارند ، هم رسانه خارجی،هم اسلحه دارند و هم قدرت و هم اینکه بازی را در عرصه‌های‌سیاسی در اپوزیسیون هم برای دیگران سخت تر کرده‌‌اند!
سه سال ماه عسل امنیتی‌ها در دولت رئیسی پایان یافت ، حالا گزینه پزشکیان برای اطلاعات حدسش چندان سخت نیست نه به بی رنگی علوی و‌ نه به پررنگی روحانی ، پزشکیان قطعا دنبال فردی است به میانه رویی یونسی ، بازی امنیتی این بار در حوزه قومیتهاست.
پایان

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
در مورد عباس امیر انتظام در قسمت هشتم #جمهوری_اشباح اطلاعاتی در مورد وی و‌ اتهامات و بازجویی‌اش آمده است:
روایت ۸ / مصاحبه عباس عبدى با حیات نو:
کودکی‌ام در محله نازى آباد گذشت،یعنى از سالهاى ۱۳۳۷تا ۱۳۵۷ من تقریبا از اوایل دهه پنجاه با سیاست آشنا شدم ...به طور حاشیه‌اى با خواندن کتابهاى آل احمد،امّا به طور مستقیم تر به خاطر ارتباط با حجاریان که بچه محل ما بود و بزرگتر از من.
او به دانشکده فنی می‌رفت و با سیاست آشناتر از ما بود ارتباط با او تأثیر زیادى روى من گذاشت…بگذار خیالت را راحت کنم، آن موقع‌هامفهوم فکر کردن با الان خیلى فرق داشت،آن موقع جهان به ظاهر خیلى خط کشى شده بود،در دنیاى بیرون فکر می‌کردیم فقط دو دسته کشور هستند: یک دسته استعمارگران امپریالیستى و یک دسته هم کشورهایى که استعمار می‌شوند،در داخل هم فکر می‌کردیم که یک رژیم استبدادى و خونخوار وجود دارد و یک ملت و تا زمانى که این رژیم از بین نرود، هیچ چیز درست نمی‌شود و وقتى هم که از بین رفت، دیگر همه جا بهشت می‌شود،از این تصویر روشنتر نمی‌توانم بدهم.
این تصویر ذهنى جوان آن روزبود.
سؤال: #عباس_عبدى الان از آن تصویر چقدر فاصله گرفته است؟
-صددرصد…یعنى خیلى فاصله گرفته است،امروز نگاه ما به انسان، جامعه، امکانات و ... خیلى تغییر کرده است.
اگر تغییر نمی‌کرد، معنایش این بود که آن نگاه در آن نظام استبدادى هنوز هم عوض نشده و این ابلهانه است...در جهان یک سرى ایده‌ها شکست خورد،در دهه هفتاد پارادیم انقلاب حاکم بود ولى این ایده تقریبا نه، تحقیقا با شکست مواجه شد،اتفاق دیگر از بین رفتن دو قطبى بودن جهان بود،از طرف دیگر رفتار آمریکا هم تغییر کرد،یعنى رفتار آمریکاى دهه هشتاد و نود با آمریکاى امروز خیلى متفاوت است.
سئوال:صمیمىترین رفقایى که در عرصه سیاست پیدا کرده‌اید چه کسانى هستند؟
- #سعید_حجاریان و #محسن_میردامادی در واقع من با میردامادی بود که به حلقه #تسخیر_سفارت_آمریکا پیوستم.
[عباس عبدی را اگر بخواهیم‌خلاصه کنیم‌باید بگوئیم او موسوی خوئینی‌های نادم است، از دیوار سفارت بالا رفت و سال ۱۳۷۸ در پاریس از باری روزن وابسته مطبوعاتی سفارت آمریکا در تهران پوزش خواست،بعدها بازجوی خوئینی‌ها شد،روزگار #عباس_امیر_انتظام را در زندان اوین سیاه کرد و‌ بعد پوزش خواست،او در پرونده نظرسنجی به همراه #حسین_قاضیان بازداشت شد، اصلاح طلبان پرونده را در مطبوعاتشان برای نظرسنجی جلوه دادند اما اتهام او‌جاسوسی بود و او‌ در دادگاه پوزش خواست]

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#امروز_در_تاریخ / ۱۵ مرداد ۱۳۵۹ یکی از شرم آورترین فجایع و جنایات جمهوری اسلامی که #چپهای_امنیتی و در راس آنها #سعید_حجاریان در #اطلاعات_نخست_وزیری در آن نقش اساسی داشت.
انقلابیون امنیتی #شهریار_نور، پسر ۱۷ سالهٔ سرهنگ امیرهوشنگ نور( از فرماندهان #کودتای_نوژه ) را گروگان گرفتند و به جای پدر، تیربارانش کردند! 
شهریار نور متولد ۱۳۴۱ فرزند سرهنگ امیر هوشنگ نور یکی از عوامل دخیل در کودتای نوژه ( قیام ۱۸ تیر ۱۳۵۹ ) بود.
سرهنگ امیر هوشنگ نور در ایران مخفی بود و سرانجام به ترکیه گریخت، او در زیر زمین خانه اش مقدار سلاح مخفی کرده بود و با وجودیکه شهریار نور ارتباطی با پرونده نداشت اما ستاد ضد کودتا به فرماندهی سعید حجاریان او را در ۱۹ تیر ۱۳۵۹ بازداشت کرد و به نوعی گروگان گرفت تا پدرش را وادار به تسلیم کند.
شهریار نور شکنجه های زیادی شد تا مخفیگاه پدرش را لو دهد که فایده ای نداشت، او به پدرش پیام داده بود که به هیچ وجه خود را تسلیم نکند چون جمهوری اسلامی در آن صورت هر دو را اعدام خواهد کرد.
سرانجام پس از دو روز تاخیر شهریار نور در ۱۵ مرداد ۱۳۵۹ به حکم #محمدی_ری_شهری در زندان نظامی حشمتیه اعدام شد.
کمی بعد در آبان ۱۳۵۹ سرهنگ امیر هوشنگ نور نیز در ترکیه توسط تروریستهای جمهوری اسلامی ترور و به قتل رسید .

توضیح : در بعضی از منابع سن شهریار نور ۱۶ ذکر شده است.

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پس از انتشار صحبت‌های #سعید_حجاریان که در آن با لحنی تمسخرآمیز گفت: «مردم میل به خروج از منزل ندارند چه برسد به خروج از حاکمیت»، پدر #آرشام_ابراهیمی یکی از جان باختگان #آبان_خونین_۹۸ که از فرماندهان جنگ ایران و‌ عراق و سرداران سابق سپاه پاسداران است، در پیامی کوتاه پاسخی بر این اظهارات سخیف حجاریان داده است:
آقای سعید حجاریان!
از وقتی حرفای شما را خواندم در تعجبم از وقاحت شما. قفل کردم. داغ پسرم، پسر جوان من، هر روز در دلم تازه است.
به کشتن پسرم راضی نشدند و هر روز تهدید می‌کنند که با روزنامه‌ها مصاحبه نکنیم.
وقاحت تو از خامنه‌ای بیشتر است.
خامنه‌ای مردم را تهدید می‌کند ولی تو مردم را مسخره می‌کنی.
این مسخره کردن وقاحت بیشتری می‌طلبد. این پاسخ شماست به آدم‌هایی که بهتان امید داشتند.
اصلاحات یعنی تو. یعنی این حرف تو. آقای حجاریان. ما را که با ترس و تهدید ساکت کردند لطفا شما هم سکوت کنید. لطفا نامه من را بدون نام من منتشر کنید. ما هر روز تهدید می‌شویم. همسرم اصلا حال خوبی ندارد. حتما بدون نام منتشر کنید.

آرشام ابراهیمی ؛ زادهٔ ۱۳۷۷ در #اصفهان است که در ۲۵ آبان ۱۳۹۸ در اصفهان به ضرب گلوله ماموران #یگان_ویژه #نیروی_انتظامی به شهادت رسیده است.
بهزاد ابراهیمی، عموی آرشام که خود نیز از #جانبازان_شیمیایی و فرماندهان #جنگ_ایران_و_عراق در لشکر امام حسین اصفهان بوده است پیشتر به ایران بریفینگ درباره کشته شدن برادرزاده‌اش گفته بود: برادرزاده‌ام در راه بازگشت به خانه بوده که به شلوغی‌های روز ۲۵ آبان در اصفهان بر می‌خورد.
در راه‌بندان ناشی از اعتراضات خیابانی گیر می‌کند و با تلفن پدرش که نگرانش بوده و به توصیه او، ماشین را در میانه شلوغی‌ها رها کرده و پیاده به سمت خانه راه می‌افتد.
او اما هرگز به خانه نرسید.
چهار روز بعد، روز چهارشنبه ۲۹ آبان جنازه او را با گرفتن تعهد مبنی بر دفن شبانه به خانواده‌اش تحویل می‌دهند.
پدر آرشام از فرماندهان و جانبازان جنگ ایران و عراق است و ۸ سال در اسارت نیروهای عراقی بوده‌است.
آرشام دانشجوی سال اول رشتهٔ دندانپزشکی بود و برای کمک به خانواده در یک شرکت شارژ کپسول آتش‌نشانی مشغول به کار بود.
خانوادهٔ ابراهیمی پس از ۴ روز بی‌اطلاعی از فرزندشان، از کشته‌شدنش خبردار می‌شوند و توسط نهادهای امنیتی از آن‌ها تعهد گرفته می‌شود تا جنازهٔ آرشام، شبانه دفن شود.
#اصلاحطلب_اصولگرا_دیگه_تمومه_ماجرا #آبان_ادامه_دارد

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
Forwarded from گفتنی‌ها
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دستگیری بزرگترین جاسوس شوروی در ایران یعنی‌ سرلشکر احمد مقربی که بیش از ۳۰ سال برای KGB جاسوسی می‌‌کرد از بزرگترین شکست اطلاعاتی شوروی است.
#سرلشکر_مقربی به همراه ربانی (که در آموزش و پرورش بود) دستگیر شد و پس از بررسی‌ سریع در دادگاه نظامی شاهنشاهی هر دو به اعدام محکوم و تیر باران شدند.
در مورد اینکه این منبع فوق مهم اطلاعاتی‌ یعنی مقربی چه طور لو رفت، داستان‌های فراوانی وجود دارند که عمدتا برای رد گمی کنی‌ هستند، اما به احتمال زیاد #ساواک در سفارت شوروی یک مامور دو جانبه داشته است که مقربی را لو میدهد.
اینکه مقربی چه طور لو رفت برای شوروی بسیار حائز اهمیت بود، بدین روی پس از سرنگونی نظام شاهنشاهی و استقرار #چپهای_امنیتی در #اطلاعات_نخست_وزیری به عامل دیگر خود یعنی سید محمد رضا سعادتی دستور می دهند، پرونده‌های مربوطه از ساواک را جمع آوری و به افسر شوروی انتقال دهد.
#محمد_رضا_سعادتی از اعضای سازمان مجاهدین خلق بود که توانسته بود از طریق آشنایی با #سعید_حجاریان به اطلاعات نخست وزیری راه یابد ، وی در فرصت مناسبی پرونده مقربی را به سرقت می‌‌برد و در راه در قرار ملاقات با جاسوس KGB توسط اطلاعات سپاه پاسداران دستگیر می‌‌شود، اهمیت پرونده سعادتی آنچنان بود که #محمدی_ری_شهری خود بازجویی از سعادتی را برعهده می‌گیرد، سعادتی در روالی کاملا عجیب در دادگاه بدوی به ۱۰ سال حبس و در دادگاه تجدید نظر به اعدام محکوم می‌شود.
اما در این میان پرونده مقربی مفقود می‌شود و هرگز از آن دیگر صحبت نشد.
در شهریور سال ۱۳۷۸ ری شهری در مصاحبه با همشهری ماه مدعی شد سعادتی همگامی که متوجه می‌شود قرار ملاقاتش لو رفته و در حین تعقیب و‌ گریز پرونده را بلعیده است!

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
[تقی محمدی ۱۹ فروردین ۱۳۶۵ در زندان اوین به طرز مشکوکی به قتل رسید، مرگ او خودکشی در سلول انفرادی با کمربند اعلام شده در حالی که دسترسی وی به کمربند درسلول انفرادی جای ابهام است، او از دانشجویان اشغال کننده سفارت آمریکا و‌ بچه نازی‌آباد و‌ عضو #سازمان_مجاهدین_انقلاب_اسلامی بود، محمدی در #اطلاعات_نخست_وزیری مسئول بخش خارجی بود، بعد از کودتای نوژه او
در بخش ضد جاسوسی، پیگیری جریانات ضدانقلاب راست و ستاد ضد کودتای نوژه فعال شد، در بعد از #انفجار_نخست_وزیری و کشف ارتباط #مسعود_کشمیری با محمدی او بازداشت می‌شود، بازداشت او در حالی بود که او پس از انفجار هشت شهریور در فاصله کوتاهی ابتدا به عنوان مأمور دفتر اطلاعات و تحقیقات نخست‌وزیری به کویت اعزام می‌شود و سپس به عنوان کاردار ایران در افغانستان منصوب می‌شود.
دادستانی انقلاب به دلیل نزدیکی او با مسعود کشمیری عامل انفجار نخست‌وزیری، با هماهنگی وزارت خارجه و بدون آشکار نمودن موضوع، او را از کابل فراخواند و در فرودگاه مهرآباد بازداشت کرد. وی بعد از یک هفته مقاومت در بازداشتگاه طبق گفته محسنی اژه‌ای که بازجوی او بوده شب قبل از «خودکشی» تقی محمدی، او پس از چند بازجویی به این نتیجه رسید که تقی محمدی باید به ارتباطش با نفاق‌یا خیانتش اعتراف کند.
پس از این است که تقی محمدی راضی شده بود که اعتراف کتبی کند، ادامه کار به روز بعد سپرده می‌شود که دیگر به گفته او در همان شب خودکشی کرده.
#تقی_محمدی پسر خاله #وجیهه_مرصوصی همسر #سعید_حجاریان است و ورای رابطه فامیلی از دوستان بسیار نزدیک حجاریان نیز بوده، در شبی که محمدی گفته می‌شود در زندان اوین خودکشی کرده ، همان زمان در همان بند سعید حجاریان مشغول بازجویی از یک زندانی کودتای نوژه بوده است]
سعید حجاریان کاشی با نام‌ مستعار #سعید_مظفری ، مهندس فنی لیسانس مکانیک از دانشگاه تهران و دکترای علوم سیاسی از دانشکده حقوق دانشگاه تهران.
او‌ فعالیت سیاسی خـود را ازنهـاد اطلاعات و تحقیقات نخست وزیری آغاز کرد و در دوران وزارت #محمدی_ری_شهری در وزارت اطلاعات ، مدیر کل آن وزارتخانه بود، پس ازپایان دولت میرحسین موسوی و‌در اواسط دولت اول #اکبر_هاشمی_رفسنجانی بـه تـدریج خود را از وزارت جدا ساخته و به مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری پیوست و‌ معاون سیاسی #موسوی_خوئینی_ها رئیس آن مرکز شد.
#جمهوری_اشباح

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
روایت ۷۰ / جنازه‌های شهید رجایی و باهنر و مثلا کشمیری که به پزشکی قانونی رسید همان موقع نماینده سپاه در پزشـکی قـانونی بـه مسئولین بهشت زهرا در مورد اجازه دفن برای کشمیری شدیداً اعتراض کرده بود. تاجیک بود اسمش، در زمینه دفن جنازه‌ها من خودم هم پزشکی قانونی بودم، هم بهشت زهرا که هم مهندس صنیع‌پور بود، قائم مقـام بهـزاد نبـوی، بود ، هم سازگارا بود و علی اکبر تهرانـی کـه جالبـه دائمـاً بـا بهـزاد نبـوی در تمـاس بودند ...بعد از اینکه تدفین صورت گرفت، بهزاد نبوی یک عده‌ای را دعوت کرد که به اصطلاح تیم تحقیق و بررسی #انفجار_نخست_وزیری باشند که خودش همان را سرپرستی می‌کرد. دسته اول آنها #خسرو_تهرانی ، محمد رضوی، علی‌اکبر تهرانی،  بیژن تاجیک و #سعید_حجاریان بودند.
دسته دوم هم سرهنگ حجازی رئـیس شهربانی، و چند نفر از آگاهی و یک نفر از سپاه بود، که البته همه کارهـا بـا دسـته اول پیگیری شد و دسته دوم بیشتر جنبه تشریفاتی داشت…یک نکته بسیار عجیب‌تر هم وجود داشت که یک زنی را برداشتند آوردند به‌ عنوان همـسر شـهید کشمیری در مراسم ختم شهدا شرکت دادند در صورتی که زن کشمیری با بچه‌هاش فراری بودند.
خانواده کشمیری را هم به‌عنوان خانواده شهید در مدرسه عالی شهید مطهری آورده بودند.
دسته اول بدون مجوز دادستانی، منزل #مسعود_کشمیری را تفتیش می‌کنند و اسـناد و مدارکی را غیرقانونی ضبط می‌کنند که ظاهراً سر از کمیته اداره دوم درآورده بود.
گویا در مورد سوابق کار کشمیری توی اداره دوم و گروه ضربت نیروی هوایی بود. که بعداً هم روی این اسناد با بازپرسی ویژه، کش و قوس شد.
در حقیقت همین تفتیش غیرمجاز باعث شد که دادسـتان کـل کـشور، بازپرسـی ویژه‌ای را جهت بررسی انفجار نخست‌ وزیری مأمور بکند. ایـن بازپرسـی ویـژه دسـته تحقیق اول را منحل اعلام کرد که بهزاد نبوی شدیداً مخالفـت کـرد. بعـداً همـین بازپرسی ویژه دادستان کل، بعضی از افراد دسته اول را دستگیر و ممنوع الملاقات کرد.
ادامه دارد…
#جمهوری_اشباح

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing