ایران بریفینگ / فارسی
5.98K subscribers
11.9K photos
22.8K videos
23.5K links
هدف ما؛اطلاع رسانی نقض حقوق بشر توسط نهادهای امنیتی و نظامی درایران است.
سایت:
www.irbr.news


توییتر:
twitter.com/irbriefing

ارتباط با مخاطبین در تلگرام :

@iranbriefing
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
غنی‌نژاد،از کارشناسان اقتصادی درباره #اشغال_سفارت_آمریکا در سال ۵۸ توسط داتشجویانی که بعد ها به #دانشجویان_پیرو_خط_امام مشهور شدند و‌ کمی بعد تر در دهه ۷۰ #اصلاح_طلب نام‌گرفتند آنها را #چپهای_اسلامی تحت تاثیر شوروی می خواند و‌می‌گوید: آمریکا با بمب ویتنام را زیر و رو کرد؛ اما آنجا پرچم امریکا را آتش نمی‌زنند، چرا؟ چون عقل دارند اما چپ‌های اسلامی رفتند سفارت آمریکا را اشغال کردند. یک سنگی توی چاه انداختند که ۴۴ سال کسی نتوانسته آن را دربیاورد.
پخش چنین اظهاراتی از تلویزیون حکومتی ایران مسبوق به سابقه نیست.

Irbr.news
@irbriefing
ایران بریفینگ / فارسی
قسمت اول/ بسیاری از جوانان امروزی شاید دوران اصلاحات و سید محمد خاتمی را به یاد نداشته باشند و تنها با ذکر خاطراتی از آن روزها در شبکه های اجتماعی با اصلاحات و مفاهیم رایجش آشنا شده باشند ، یکی از آن مفاهیم «روزنامه های اصلاح طلبانه بود» و دست بر قضا مهمترینش…
قسمت دوم/ تا پیش از تاسیس #ساواما ، #اطلاعات_نخست_وزیری تنها نهاد امنیتی جمهوری اسلامی بود، جایی که نخست زیر نظر ابراهیم یزدی، مصطفی چمران، عبدالعلی بازرگان فرزند مهندس بازرگان، و دستیارانی از نوع محمد غرضی و هاشم صباغیان و اداره هشتم ساواک بود.
عبدالعلی بازرگان در این زمینه گفته است: «ساواک ۱۱ اداره کل داشت و هر اداره کل شامل ادارات فرعی و دوایری بود. هرچند همه کسانی که در آن سازمان تلاش می‌کردند مسئول بودند، اما از این میان فقط اداره کل سوم با حدود ۵۰۰ کارمند در تهران و شهرستان‌ها مسئول امنیت داخلی و برخورد با مبارزان و سرکوب مخالفین بود. اداره هفتم که یکی از رؤسایش از رفسنجانی‌ها و تحصیل‌کرده بود، اصلا کارش بررسی‌های سیاسی و اقتصادی برون‌مرزی بود. تخصص اداره هشتم که به ضدجاسوسی معروف بود، مراقبت از روس‌ها در بیمارستانی که در تهران داشتند، مراکز اقتصادی و سایر فعالیت‌هایشان بود.»
همچنان که #عبدالعلی_بازرگان می‌گوید، اداره هشتم فعالیت‌های گسترده‌ای برای نظارت بر فعالیت‌های شوروی در ایران داشت و بنابراین عجیب نیست که یکی از مهم‌ترین دستاورد‌هایشان در ماه‌های ابتدای پیروزی انقلاب، کشف ماجرای محمدرضا سعادتی عضو ارشد سازمان مجاهدین خلق و ارتباط او با طرف‌های روس بود.
جواد منصوری، اولین فرمانده سپاه پاسداران (سفیر بعدی ایران در پاکستان و چین و معاون اسبق وزارت خارجه)، یکی از کسانی است که ضمن تایید حضور عناصر اداره هشتم در دولت موقت، ردگیری دیدار سعادتی با عناصر اطلاعاتی شوروی را به این افراد نسبت می‌دهد. او در این باره می‌گوید: «ما در‌ همان روزهای اول به وسیله افرادی از اداره هشتم #ساواک که کارشان تنها در ارتباط با جاسوسان خارجی بود و هیچ ربطی به مسائل داخلی نداشتند، مطلع شدیم که بین سعادتی و وابسته نظامی سفارت شوروی ارتباط برقرار شده است.»
#چپهای_اسلامی #اصلاح_طلبان_حکومتی

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ / فارسی
قسمت چهارم / در پی پیروزی بنی‌صدر در انتخابات ریاست جمهوری، پس از هفته‌ای درگیری و چانه‌زنی سرانجام #محمد_علی_رجایی عهده‌دار مقام نخست‌وزیری شد. او #خسرو_تهرانی، شاگرد سابقش در دبیرستان ، را مسئول #اطلاعات_نخست_وزیری کرد. تهرانی نیز دوستانش مثل بهزاد نبوی…
قسمت پنجم / زمانی «سعید حجاریان» که علاقه زیادی به «تئوریسین نمایی» خود در جریان اصلاحات دارد، در باب تشکیلات سیاسی خود و همفکران امنیتی خود گفته بود که کل اعضای آن در یک فولکس واگن جا می‌گیرند.
واقعیت آن است که به واسطه ماهیت نیمه نظامی-نیمه سیاسی سازمان مجاهدین انقلاب که در مواجهه با سازمان مجاهدین خلق در ماه‌های نخست پیروزی انقلاب شکل گرفت، این تشکیلات همواره ماهیت امنیتی خود را حفظ کرده است.
حتی بعد از انحلال این سازمان در دهه ۶۰، به واسطه خروج اعضای وابسته به جناح راست سازمان و پیوستنشان به سپاه پاسداران همچون محسن رضایی و محمد باقر ذوالقدر و شکل‌گیری دوباره این تشکیلات (صرفاً با اعضای چپ سازمان) در اوایل دهه هفتاد، به واسطه اینکه تمام اعضای آن به نوعی سابقه اطلاعاتی-امنیتی داشتند، این ماهیت پنهان‌کار و نیمه مخفی همواره حفظ شده است.
به بیان دیگر، اگر سازمان مجاهدین انقلاب در اوایل عمر جمهوری اسلامی با هدف حفظ انقلاب در برابر کودتای نظامی وابستگان رژیم قبلی و شورش مسلحانه گروهک‌ها، تأسیس شد، با تأسیس و احیای مجدد آن در سال ۷۱، ماهیت دیگری پیدا کرد و از همان زمان احیا و حفظ «جمهوری دوم» را به واسطه ایفای نقش پلیس خوب در مقابل اصولگرایان یعنی پلیس بد در دستور کار قرار داده است.
از آن جایی که به واسطه فروپاشی شوروی، ذهنیت التقاطی اعضای چپ این سازمان، که از تفکرات شریعتی و ایدئولوژی بلوک شرق (که برخی آن را سوسیالیسم اسلامی و برخی دیگر چپ اسلامی و بسیاری نیز ارتجاع سرخ و سیاه خوانده‌اند)دچار یک خلأ ایدئولوژیک بزرگ شده بود، این خلأ را با اصلاح طلبی و جامعه مدنی پر کردند.
اما اینها هر چه بکنند هرگز نمی‌توانند منکر نقششان در بازجویی‌ها و‌شکنجه‌های دهه ۶۰ در زندان اوین، قتل عام زندانیان سیاسی و یا حتی سهم داشتن در #قتلهای_زنجیره_ای بشوند.
اما کارکرد بسیار مهم‌تر #سعید_حجاریان و اتاق فکرش در #سازمان_مجاهدین_انقلاب_اسلامی و حلقه نزدیک به #سید_محمد_موسوی_خوئینی_ها طراحی پروژه های امنیتی و اطلاعاتی در جهت #جمهوری_دوم در نظام سلطه #چپهای_اسلامی است.
این‌گونه است که در هر چالش بزرگ امنیتی جمهوری اسلامی از قتل‌های زنجیره‌ای تا کوی دانشگاه، تحصن مجلس ششم، قتل عام ۸۸ و‌سرکوبهای پی در پی دهه ۹۰ همیشه به نوعی پای وی و این جریان سیاسی در میان بوده است.

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ / فارسی
قسمت پنجم / زمانی «سعید حجاریان» که علاقه زیادی به «تئوریسین نمایی» خود در جریان اصلاحات دارد، در باب تشکیلات سیاسی خود و همفکران امنیتی خود گفته بود که کل اعضای آن در یک فولکس واگن جا می‌گیرند. واقعیت آن است که به واسطه ماهیت نیمه نظامی-نیمه سیاسی سازمان…
قسمت ششم/ «سعید حجاریان»، چهره محوری این تشکیلات اگر چه از همان روزهای ابتدایی در اتاق فکر امنیتی بود اما از ۷۶ به بعد حالا نقش محوری در نظریه‌پردازی و طراحی آکسیون سیاسی چپ‌ها (اصلاح‌طلبان بعدی) پیدا کرد و حتی شعارهای اصلی سیدمحمد خاتمی در آن انتخابات، طراحی او بود.
بعد از پیروزی خاتمی، #سعید_حجاریان در مصاحبه‌ای با روزنامه ایران (۱۹ آذر ۷۷) به صراحت از تئوری «فتح سنگر به سنگر در جمهوری دوم » سخن گفت .
این راهبرد او موجی از واکنش را برانگیخت تا سرانجام عضو دیگری از شورای مرکزی حزب مشارکت در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه تهران، گفت:«ما به دنبال حاکمیت یکپارچه هستیم و فتح سنگر به سنگر تا رسیدن به سنگر فرماندهی را در دستور کار قرار داده‌ایم. ما برای فتح قوه قضائیه هم برنامه داریم، اما اولویت فعلی ما فتح مجلس ششم است.»

دوقطبی‌سازی های دروغین و ایجاد گسل و شکاف های نمایشی ملت و حکومت ، اصلاح طلب و اصولگرا مبانی سناریوهای امنیتی طراحی شده او برای تداوم توسعه سیاسی جمهوری دوم بوده است.

بحث حاکمیت دوگانه، اصلاح قانون مطبوعات، رادیکال کردن فضای دانشگاه از طریق بازوهایی چون دفتر تحکیم وحدت، و حتی طرح شعار «عبور از خاتمی»، لوایح دوقلو، طرح رفراندوم در سال ۸۴، ایجاد فضای ساختارشکنانه فیک در افشای #قتلهای_زنجیره_ای ، ایجاد #کوی_دانشگاه_۷۸ و…همه در راستای راهبردهای پیش‌گفته بود که باواسطه یا بی‌واسطه مهر طراحی برای جمهوری دوم را بر خود داشتند.

دو چهره محوری سازمان مجاهدین انقلاب، سعید حجاریان و #مصطفی_تاجزاده ، از فردای دوم ۷۶، با مأموریت ویژه برای راهبرد «فتح سنگر به سنگر»، راسا در سمت‌های مشاور سیاسی رئیس جمهور (حجاریان) و معاون سیاسی وزارت کشور (تاجزاده) دست به کار شدند. جالب این‌جاست که بعد از تشکیل حزب دولت-ساخته‌ی «جبهه مشارکت»، که مجموعه‌ای از رادیکال‌های جبهه دوم خرداد را در خود جمع کرده بود، باز حجاریان و تاجزاده عضو مشترک شورای مرکزی در هر دو تشکیلات سازمان مجاهدین انقلاب و مشارکت بودند.
#چپهای_امنیتی #چپهای_اسلامی

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ / فارسی
قسمت هفدهم / شرح وظایف وزارت اطلاعات: ‌الف- کسب و جمع‌آوری اخبار و تولید، تجزیه، تحلیل، و طبقه‌بندی اطلاعات مورد نیاز در ابعاد داخلی و خارجی. ب- کشف توطئه‌ها و فعالیت‌های براندازی، جاسوسی، خرابکاری، و اغتشاش علیه استقلال و امنیت و تمامیت ارضی کشور و نظام جمهوری…
قسمت هجدهم / وزارت اطلاعات تا پیش از دولت هاشمی همچنان در افت و خیز و سازماندهی بود.
با مرگ خمینی و واگذاری قدرت به خامنه ای و هاشمی وزارت اطلاعات نیز جان دیگری یافت، در دولت دوم #اکبر_هاشمی_رفسنجانی بود که در اقدامی معنادار تبصره‌ای در هیات دولت مصوب شد که سالانه تعداد مشخصی از اعضای سپاه در اختیار دولت به‌عنوان «مأمور به خدمت» قرار گیرند، گرچه در این مصوبه هیات دولت به‌طور مشخص توضیح داده نشده بود که این پاسداران در کجای دولت باید قرار گیرند؟
اما آنچه واضح بود و بعدها مشخص شد غالب این مأموران به خدمت در دو وزارت حساس اطلاعات و امور خارجه جای گرفتند و این‌گونه بود که جای خالی چپ‌های وزارت اطلاعات را مأمور به خدمت‌های سپاه در وزارت اطلاعات پر کردند افرادی همچون حسین شریعتمداری که به‌یک‌باره از معاونت اطلاعات سپاه به گروه اجتماعی وزارت اطلاعات در معاونت ویژه رسیدند و یا امیر مسعود اثنی عشری که پیش از آن فرمانده حفاظت اطلاعات دانشگاه امام حسین بود به‌یک‌باره جایگزین محمدرضا تاجیک در دانشکده امام هادی وزارت اطلاعات گردید.
اما نکته مرموز اینجاست آن‌هایی که عمدتاً خود را چپ اطلاعاتی می‌دانستند (افرادی چون #سعید_حجاریان، عباس عبدی، محمدرضا تاجیک، مجید محمدی، #محسن_میردامادی، #محسن_آرمین، علیرضا علوی تبار، مجید محمدی، ماشاالله شمس‌الواعظین، #علی_ربیعی و اردشیر امیر ارجمند و…) کجا رفتند؟
#چپ‌های_اسلامی وزارت اطلاعات در دولت دوم هاشمی رفته‌رفته و به‌صورت کاملاً سازمانی از وزارت اطلاعات خارج شدند و با هدایت #سید_محمد_موسوی‌_خوئینی‌_ها «مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری» را راه‌اندازی کردند، در واقع «حتی یک نفر» را هم نمی توان در مرکز تاسیس شده زیر دست هاشمی یافت که سابقه امنیتی نداشته باشد!
آنچه این افراد در این مرکز انجام دادند همانی بود که در وزارت اطلاعات انجام می‌دادند،به‌عبارتی‌دیگر مأموریت این افراد همانی بود که بود و صرفاً بنا بر سیاستی که «نظام» در نظر داشت و به دوران پسا هاشمی می‌اندیشید که مهم‌ترین مقطع تاریخی جمهوری اسلامی بود ، چراکه با فوت خمینی و آغاز رهبری خامنه‌ای و به دنبال آن انتخابات ریاست جمهوری و انتصاب هاشمی به آن سمت که کاملاً انتخاباتی از پیش تعیین‌شده بود اکنون نظام با یک انتخابات نفس‌گیر مواجه بود و احتیاج به یک «حیاط خلوت» بود تا جمعی گردهم آیند و تدبیر بیاندیشند .

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ / فارسی
قسمت هجدهم / وزارت اطلاعات تا پیش از دولت هاشمی همچنان در افت و خیز و سازماندهی بود. با مرگ خمینی و واگذاری قدرت به خامنه ای و هاشمی وزارت اطلاعات نیز جان دیگری یافت، در دولت دوم #اکبر_هاشمی_رفسنجانی بود که در اقدامی معنادار تبصره‌ای در هیات دولت مصوب شد…
قسمت نوزدهم / سعید حجاریان ازجمله اصلی‌ترین مهره‌هایی بود که از وزارت اطلاعات به مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری رفته بود، وی خود بدون هیچ پرده‌پوشی‌ای این امر را یک مأموریت و تصمیم خاص می‌داند و می‌گوید:
«من از سال ۱۳۶۸ که این مرکز به راه افتاده بود در آنجا هم فعالیت داشتم ، اما از سال ۱۳۷۲ (دولت دوم هاشمی) من و دیگر دوستان سعی کردیم تمام‌وقت دیگر در مرکز باشیم ، رفتیم تا به فکر دولت بعدی باشیم من در معاونت سیاسی این مرکز همین پروژهٔ کاری را دنبال می‌کردم معاونت سیاسی #مرکز_تحقیقات_استراتژیک یک پروژه بیشتر نداشت و آن‌هم پروژهٔ توسعه سیاسی بود. البته این پروژه چندین زیر پروژه داشت، نظیر فرهنگ سیاسی و رفتار سیاسی اقشار مختلف ایران، پروژه تحلیل چرایی انقلاب اسلامی باهدف تئوریزه کردن انقلاب، پروژه ماهیت دولت در ایران پروژهٔ نوسازی ایران… ما رفته بودیم آنجا تا ببینیم بعد از آقای هاشمی چه باید بکنیم»!
(توسعه سیاسی حرف اصل نظام است مصاحبه حجاریان با روزنامه خرداد ۶ اردیبهشت ۱۳۷۸)
#سعید_حجاریان و دیگر چپ‌های اطلاعاتی به مرکز تحقیقات رفته بودند تا دولت بعدی را بیافرینند.
حجاریان در همان مصاحبه ادامه می‌دهد که: «ما بخش سیاسی‌اش را کاملاً انجام داده بودیم. پروژهٔ توسعه سیاسی ما حداقل اتودش کاملاً مشخص بود که چه می‌خواهیم پروژهٔ ما در ۴ سال اول ریاست جمهوری آقای هاشمی در مرکز تحقیقات استراتژیک روی مسائل اقتصادی و سازندگی بسیار کارکردیم و موفق هم شدیم و در دوره دوم ریاست جمهوری آقای هاشمی هم به روی توسعه سیاسی تمرکز کرده بودیم که می‌شود گفت ثمره‌اش را در دوم خرداد دیدیم در همان سال‌ها بود که ما مشخص کردیم درراه نو سازی بومی چه می‌خواهیم. همه‌چیز تعریف‌شده بود؛ فساد اداری یعنی چه؟ مشارکت یعنی چه؟ رقابت یعنی چه؟ جامعه مدنی یعنی چه؟ چرا ضعیف است و … حتی برای مسائل و اختلافات احتمالی هم راه‌حل داشتیم»
#چپهای_امنیتی #چپهای_اسلامی

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ / فارسی
قسمت بیستم / مصطفی تاجزاده دیگر چپ اطلاعاتی که وی نیز همان سال‌ها در آن مرکز از وزارت اطلاعات مقیم آنجا شده بود، بخش توسعهٔ سیاسی مرکز تحقیقات را این‌گونه توصیف می‌کند: «در مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری که در آن زمان آقای موسوی‌خوئینی‌ها مسئولش بود……
قسمت بیست و‌ یک / به روزنامه عصر آزادگان ۲۹ فروردین ۱۳۷۹ می‌رویم، یادداشت « ۱۰۷ نفر » که #محمد_قوچانی به نامه ۱۰۷ چپگرا  خطاب به هاشمی رفسنجانی اشاره می‌کند و آن را برگ زرین و اعلام موجودیت اصلاح‌طلبانی می‌داند که هویتشان در «انقلابی بودن و خط امام بودن» است.
قوچانی می‌نویسد: «۱۰۷ نویسنده، روشنفکر و سیاستمداری که در ۲۷ تیرماه ۱۳۷۴ آن نامه را امضا کرده بودند، وارثان نسلی از مردان انقلابی دهه پنجاه بودند که با گذار از دهه شصت به اصلاح‌طلبان دهه هفتاد تبدیل شدند و آن نامه چون فهرست راهنمای جمعی از آنان به کار مخالفان اصلاحات می‌آمد. اینان … فرزندان انقلاب بودند و با پیروزی انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ تجربه حضور در نهادهای سیاسی و فرهنگی حکومت جدید را از سر گذراندند. حکومت جدید برای اداره کشور نیاز به مردان جدید داشت و آنان که از دل گروه‌های پراکنده انقلابی و مذهبی ستیزنده با حکومت شاه برآمده بودند و با امام خمینی رهبر انقلاب اسلامی خط تماسی مستقیم داشتند، در زمره مناسب‌ترین انتخاب‌ها برای حکومت جدید بودند.
اینان با درگذشت امام خمینی و برکنار ماندن جناح چپ از قدرت، نهادهای امنیتی و سیاسی را وانهاده بودند و به حلقه روشنفکران دینی جدید پیوسته بودند … چنانکه در همان نامه ۱۰۷ نفر نام چهره‌هایی شاخص از ایشان به چشم می‌خورد»
قوچانی در ادامه به #مصطفی_تاجزاده، #محسن_آرمین، #محسن_سازگارا، عباس عبدی و #سید_محمد_موسوی_خوئینی‌ها اشاره می‌کند و «باافتخار» سوابق امنیتی و نظامی و قضائی آن‌ها را در خط انقلاب و امام برمی‌شمرد و اشاره می‌کند: «سید محمد موسوی‌خوئینی‌ها، دادستانی انقلاب اسلامی را به همراه دوستان دیگرش (همچون عباس عبدی) رها کرد تا در مرکز مطالعات استراتژیک آمادگی‌های ورود به عرصه سیاست را تمرین کند و در چهره یک سیاستمدار ظاهر شود. او به‌اتفاق گروهی دیگر از همفکرانش موسسه‌ای تحقیقاتی را پایه گذاشت که کارگاه تولیدی بسیاری از پروژه‌های روشنفکری شد «مجید محمدی» همکار برخی نهادهای رسمی در چهره یک نویسنده حرفه‌ای ظاهر شد. «عمادالدین باقی» سپاه را وانهاد و ….»
محمد قوچانی – ۱۰۷ نفر / روزنامه عصر آزادگان
#چپهای_اسلامی #نازی_آبادیها

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ / فارسی
قسمت بیست و‌ یک / به روزنامه عصر آزادگان ۲۹ فروردین ۱۳۷۹ می‌رویم، یادداشت « ۱۰۷ نفر » که #محمد_قوچانی به نامه ۱۰۷ چپگرا  خطاب به هاشمی رفسنجانی اشاره می‌کند و آن را برگ زرین و اعلام موجودیت اصلاح‌طلبانی می‌داند که هویتشان در «انقلابی بودن و خط امام بودن» است.…
قسمت بیست و‌دوم / همان طور که دانستیم ، تا پیش از تشکیل وزارت اطلاعات چند نهاد موازی فعالیت‌های اطلاعاتی را پیش می‌بردند از جمله دفتر #اطلاعات_نخست_وزیری ، واحد اطلاعات سپاه، تشکیلات کمیته‌ها، تشکیلات دادستانی و اطلاعات ارتش.
حضور پراکنده واحدهای اطلاعاتی، آن هم بدون فرماندهی واحد، “مایه موازی‌کاری” و “نفوذ” و “رخنه‌ امنیتی” بشمار آمد و‌ در نتیجه آن نه تنها #انفجار_نخست_وزیری و بروز کشمیری‌ها و کلاهی‌ها شد بلکه ده‌ها ترور و‌ بمب‌گذاری حاصلش بود که هنوز بسیاری از آنها به واقع مشخص نیست به راستی کار #سازمان_مجاهدین_خلق بود یا محصول اتاق فکرهای #چپهای_امنیتی خودی.

«رخنه امنیتی» که حتی این روزها نیز کلید واژه‌ای است که بارها پس از خرابکاری در #سایت_هسته_ای_نطنز و یا #ترور_محسن_فخری_زاده از سوی برخی مقام‌های عالی امنیتی و نظامی ایران تکرار می‌شود، قدمتی به درازای حیات جمهوری اسلامی دارد.

اگر از انفجار نخست وزیری که بهر حال اتمام حجت بود که بگذریم اما انفجار نهم مهر ۱۳۶۱ در میدان توپخانه را نقطه عطف تاسیس وزارت اطلاعات و برداشتن گامی جدی برای حذف #موازی_کاری اطلاعاتی باید دانست.

#جواد_منصوری، از فرمندهان اولیه در سپاه، می‌گوید:«یکی از مسائلی که در سال۱۳۶۰ خودش را نشان داد ناهماهنگی و تعارض دستگاه‌های اطلاعاتی بود. گاهی اطلاعات گم می‌شد، گاهی منحرف می‌شد. بعضا سوءاستفاده‌هایی هم رخ می‌داد. افرادی را که از یک واحد اطلاعاتی بیرون می‌کردند به واحدی دیگر می‌رفتند»

#محمد_محمدی_ری_شهری وزیر موسس وزارت اطلاعات، نیز تاکید می‌کند که :«در سال‌های نخست “به خاطر موازی‌کاری، اقدامات نتیجه نداشت و مشکلات امنیتی زیادتر می‌شد»

مهر تاسیس نهاد یکپارچه اطلاعات اگر چه با انفجار بزرگ و خونین نهم مهر ۱۳۶۱ در میدان توپخانه تهران آغاز شد، اما پایان راه نبود.

واقعه نهم مهر، نقطه عطفی بود که ایده تاسیس وزارت اطلاعات را کلید زد تا “سازمانی قانونی” و “متمرکز” فعالیت‌های اطلاعاتی را دست بگیرد؛ انفجار بمب ۱۵۰ کیلویی در میدان توپخانه، این پرسش را پیش کشید که چطور انفجاری در این ابعاد رخ داد و هیچ نهادی هم به آن پی نبرد؟

با نگاهی به تمامی ترور‌ها و انفجار‌های دهه شصت می‌توانیم ضعف ناشی از موازی کاری امنیتی را عامل آن بدانیم، اما چه کسی عامل استمرار این موازی‌ کاری‌ها بودند؟
جواب کوتاه و آشناست : #چپهای_اسلامی

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ / فارسی
قسمت بیست و سوم / در سال ۱۳۶۲، با تصویب قانون تشکیل وزارت اطلاعات در مجلس و شورای نگهبان، نزاع تاریخی میان #وزارت_اطلاعات و سپاه آغاز می‌شود. بر اساس این قانون کلیه امکانات، ساختمان‌ها و پرسنل دیگر واحد‌های اطلاعاتی از جمله اطلاعات سپاه به وزارت اطلاعات منتقل…
قسمت بیست و‌چهار/ افول جایگاه وزارت اطلاعات از همان ابتدا آغاز شد ، وزارت اطلاعات دو دشمن عمده داشت #چپهای_اسلامی که در واقع موسسان اصلی آن بودند؛ آنها از همان ابتدا خمینی را در راس همه امور گذاشتند چون خمینی با آنها همراه بود، اما با نظم یافتن همه امور سال ۶۷ خمینی فوت کرد و قدرت به دست خامنه‌ای از تبار راست‌ها افتاد.
عامل دیگر افول وزارت اطلاعات هم سپاه پاسداران بود و هست، سپاه معتقد بود و هست که اصولا سیستم وزارتی کار اطلاعاتی باعث رخنه و نفوذ می‌شود، چرا که جایگزینی‌های هر چهار سال یکبار را به صلاح نمی‌داند.
البته این درگیری‌ها فقط به دهه ۶۰ و ۷۰ مربوط نمی‌شود و حتی در یکی دو سال اخیر نیز به حدی رسید که دستکم در چهار پرونده حساس امنیتی ابتکار عمل به سازمان اطلاعات سپاه واگذار شد و نظر صریح وزارت اطلاعات نقض شد.
موازی‌کاری امنیتی روندی بود که اگر چه از دهه ۶۰ آغاز شد اما از دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی شدت گرفت. به مرور معاونت اطلاعات سپاه نقش پررنگ‌تری پیدا کرد تا سر انجام در سال ۱۳۸۸، از نظر سازمانی به استقلال رسید و سازمان اطلاعات سپاه را تأسیس کرد.
این درگیری در سال‌های اخیر شدت بیشتری هم به خود گرفت و حتی به رسانه‌ها نیز کشیده شد. از جمله پس از بازداشت #فعالان_محیط_زیست موسسه میراث حیات وحش پارسیان و همچنین دستگیری #عبدالرسول_دری_اصفهانی عضو تیم مذاکرات هسته‌ای.
وزارت اطلاعات بر خلاف نظر اطلاعات سپاه، به صراحت اعلام کرد که این افراد جاسوس نیستند،سپاه اما نظر دیگری داشت و حتی کار درگیری این دو به ساخت فیلم و سریال هم کشیده شد، سپاه #گاندو ساخت و وزارت اطلاعات فیلمهایی همچون «محرمانه تهران»، «پایان نامه»، «سریال پازل»و «روباه» در تمامی این فیلم و سریال‌ها یکدیگر طرف مقابل را کاهل ،بی لیاقت و یا حتی خائن معرفی می‌کردند.
در پرونده متهمان به ترور جاسوسان هسته‌ای نیز مازیار ابراهیمی که با دریافت وجه قابل اعتنایی به عنوان «دیه و خسارت» از زندان توسط وزارت اطلاعات آزاد شده بود و حتی به او پاسپورت هم دادند فاش کرد که چطور اختلاف سپاه پاسداران و #وزارت_اطلاعات در نهایت به نفع پرونده او تمام شد.
به گفته #مازیار_ابراهیمی، مامور اطلاعات سپاه پس از بازجویی از او متوجه می‌شوند که او در حقیقت زیر فشار و شکنجه مجبور به اعتراف شده است.

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ / فارسی
قسمت بیست و‌چهار/ افول جایگاه وزارت اطلاعات از همان ابتدا آغاز شد ، وزارت اطلاعات دو دشمن عمده داشت #چپهای_اسلامی که در واقع موسسان اصلی آن بودند؛ آنها از همان ابتدا خمینی را در راس همه امور گذاشتند چون خمینی با آنها همراه بود، اما با نظم یافتن همه امور سال…
قسمت بیست و‌ پنجم / در آن سال‌ها نهادهای متفاوت امنیتی نه تنها همچون ابزار یک جریان سیاسی به شمار می‌آمدند، بلکه گاهی با یکدیگر رقابت نیز می‌کردند.
در یکی از مشهورترین موارد اطلاعات کمیته که در مسائل داخلی متمرکز بود، پس از #انفجار_نخست_وزیری و کشته‌شدن #محمد_علی_رجایی شماری از کارکنان دفتر اطلاعات و تحقیقات نخست وزیری را، که گمان می‌رفت #مسعود_کشمیری با آنها همکاری داشته است بازداشت کرد و به سپاه پاسداران هم اطلاعاتی داد که افرادی همچون #بهزاد_نبوی ، #محسن_سازگارا و #خسرو_تهرانی را بازداشت کنند چون مدعی بود در کمیته این قدرت وجود ندارد.
همین موضوع در مورد سپاه پاسداران نیز تکرار شد که دست کم در اولین سال‌های پس از انقلاب بیش از ارتش مورد اعتماد آیت الله خمینی و بیت او بود. این نیرو نیز به سرعت واحد اطلاعات ویژه خود را راه انداخت و از قضا در جریان دستگیری عوامل کودتای نوژه ابتکار عمل را در دست گرفت و در رأس کمیته‌ای قرار گرفت که کمیته بهارستان و کمیته ستاد مشترک ارتش در آن قرار داشت.
ابوالقاسم مصباحی، از اعضای وزارت اطلاعات که در سال ۱۳۷۵ از ایران فرار کرد و به عنوان شاهد و منبع مطلع در دادگاه رسیدگی به ترور رهبران حزب دموکرات کردستان (میکونوس) شهادت داد، درباره موازی‌کاری‌های امنیتی در آن سال‌ها می‌گوید: «مثلاً برای قتل پسر خواهر دو قلوی شاه در پاریس، تعقیب بنی صدر و رجوی پنج تیم مستقل از یکدیگر در عملیات شرکت داشتند و برای برنامه قتل هادی خرسندی در تابستان ۱۹۸۵ نیز در لندن دو تیم مختلف شرکت داشتند»
در حقیقت قرار بود تأسیس وزارت اطلاعات در مرداد ۱۳۶۳ پایانی باشد بر همین پراکندگی و موازی‌کاری چند نهاد اطلاعاتی-امنیتی.
هر چند ادغام نیروهای امنیتی به قیمت آن تمام شد که تمام رقابت‌ها و درگیری‌های بیرونی برای سال‌ها در درون وزارت اطلاعات کشیده و برای سال‌ها ادامه یابد اما کشمکش‌های داخلی در وزارت اطلاعات در ۳۹ سالی که از عمر این نهاد می‌گذرد به افشای اسناد محرمانه و همین طور چند موج تصفیه انجامیده است.
موسسان #وزارت_اطلاعات قبای وزارت را برای خودشان دوخته بودند، در واقع #سعید_حجاریان هنگامی که اساسنامه وزارت را می‌نوشت تنها فقط مانده بود که در بخش شرائط وزیر بنویسد که «نامش هم محمد_محمدی_ری_شهری باشد» #چپهای_اسلامی در واقع سنگ بنایی را گذاشتند که جمهوری اسلامی تا ابد محتاج تفکر آنها بماند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ / فارسی
قسمت بیست و‌ پنجم / در آن سال‌ها نهادهای متفاوت امنیتی نه تنها همچون ابزار یک جریان سیاسی به شمار می‌آمدند، بلکه گاهی با یکدیگر رقابت نیز می‌کردند. در یکی از مشهورترین موارد اطلاعات کمیته که در مسائل داخلی متمرکز بود، پس از #انفجار_نخست_وزیری و کشته‌شدن #محمد_علی_رجایی…
قسمت بیست و‌ شش / ۱۵ دیماه ۱۳۷۷، در اتفاقی بی‌سابقه،صدا و سیما،ساعت ۲ بعد از ظهر، بیانیه‌ای از وزارت اطلاعات درباره تحولات این نهاد قرائت کرد.
در این بیانیه تاریخی، قتل‌های زنجیره‌ای نویسندگان و فعالان سیاسی در آذرماه ۱۳۷۷، به شماری از نیروهای “مسئولیت‌ناشناس، کج‌اندیش و خودسر” وزارت اطلاعات نسبت داده شده بود.
انتشار این اطلاعیه، همچون جرقه‌ای، آتش اختلافات جناحی و درون تشکیلاتی وزرات اطلاعات را شعله ور ساخت. این اختلافات که دستکم از زمان تشکیل وزارت اطلاعات در سال ۱۳۶۳ از افکار عمومی پنهان مانده بود، حالا به رسانه‌ها و حتی تلویزیون درز پیدا می‌کرد.
یکسوی این درگیری، محافظه کارانی بودند که آن روزها #روح_الله_حسینیان به نحوی سخنگویشان به شمار می‌آمد.
آنها کمیته تحقیق سه نفره محمد خاتمی، رئیس جمهوری وقت را تحت نفوذ “جناح چپ” یا همان #چپهای_اسلامی وزارت می‌دانستند که قصد داشتند #وزارت_اطلاعات را در دست بگیرند.
افشاگری‌ها تا آنجا ادامه یافت که فیلم‌هایی به شدت محرمانه از شکنجه شماری از اعضای وزارت اطلاعات به دست دیگر اعضای این وزارتخانه به دست مخالفان حکومت بیفتد.
حسینیان می‌گوید جناح منتسب به #سعید_حجاریان و #علی_ربیعی، مشاور وقت محمد خاتمی “نیروهای مذهبی و مخلص وزارت اطلاعات قلع و قمع کردند” و تا جایی پیش رفتند که “بهترین افراد این وزارتخانه دستگیر شوند”.
بعدها #محمد_نیازی، رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح که مسئول رسیدگی به پرونده قتل‌های زنجیره‌ای سیاسی شد، گفت در این پرونده دستکم ۲۳ نفر تحت تعقیب قرار گرفته‌اند و ۳۳۰ نفر نیز به عنوان مطلع و گواه احضار شده‌اند.
در آن سال‌ها، تصفیه و بازداشت اعضای این سازمان به حدی رسیده بود که حسینیان در مصاحبه‌ای گفت “هر وزارتخانه دیگری بود، به کلی متلاشی شده بود”.
از آن تاریخ به بعد، وزارت، دیگر تنها صحنه‌گردان مسائل امنیتی در ایران به شمار نمی‌آید؛هرچه از وزن وزارت کاسته می‌شد، معاونت اطلاعات سپاه، از جایگاه ویژه‌ای برخوردار می‌شود.
اکنون که غبار تصفیه #قتلهای_زنجیره_ای فرو‌ نشسته است می‌شود تا حدی به اصالت گفته‌های حسینیان ایمان آورد ؛ اگر چه کسی منکر دست داشتن #سعید_امامی و جناح راست نیز در قتل‌ها نیست اما وقوع این فتل‌ها فرصتی طلایی را برای #چپ‌های_امنیتی پدید آورد تا بیش از دو‌ هزار نفر از پرسنل غیر همسویشان در وزارت اطلاعات را حذف و تصفیه کردند.

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ / فارسی
قسمت سی / از دیگر دلایل افول وزارت اطلاعات، فعالیت‌های اقتصادی گسترده این وزارت خوانده می‌شود. اگرچه بعدتر این فعالیت‌ها تا حدی محدود شد. این فعالیت‌های اقتصادی هم امکانی بود برای پوشش اطلاعاتی و هم راهی برای جبران کسری بودجه و پرداخت پاداش نیروها. با این…
قسمت سی و‌‌ یکم / محمود علوی می‌گفت وقتی پیشنهاد وزارت اطلاعات را از حسن روحانی گرفت در نقاشی و بازیگریِ تئاترهای کمدی بیشتر تجربه داشت تا کارهای امنیتی!
‏در همان سال نخست انتخاب روحانی به عنوان رئیس جمهور، ⁧ #سعید_حجاریان ⁩ از بنیان‌گذاران وزارت اطلاعات، از روحانی خواست در این وزارتخانه «اصلاحاتی اساسی» انجام دهد.
‏حجاریان در آن سال گفته بود «روحانی خودش وزیر را انتخاب کرده و دیگر نمی‌توان گفت که نگذاشتند»
‏اشاره حجاریان به انتخاب ⁧ #محمود_علوی ⁩، در سمت وزیر اطلاعات بود؛ وزیری که قرار بود بار سنگین این مأموریت را بر دوش بکشد اما به قول خودش هیچ «سابقه و آورده‌ای» در امور امنیتی نداشت.

‏انتخاب محمود علوی کم‌تجربه‌در حالی صورت می‌گرفت که در گمانه‌زنی‌های اولیه، چهره‌هایی با سابقه امنیتی مطرح بودند: احمد شفیعی، معاون پیشین وزارت اطلاعات و علی یونسی وزیر اطلاعات دولت اصلاحات.

‏در نهایت، اما روحانی، علوی بی تجربه را برگزید، گزینه‌ای که هم در جناح‌بندی‌های سیاسی حساسیت ایجاد نکند و هم با او هماهنگ باشد.
‏شاید حسن روحانی امید داشت خلاء کم‌تجربگی علوی را با کابینه‌ای پر کند که شمار زیادی از اعضایش سابقه امنیتی داشتند.

‏اما چهار سال پس از روی کار آمدن دولت یازدهم، علی مطهری، از حامیان دولت و نایب رئیس مجلس به طور علنی اعلام کرد علوی “صلابت و صراحت” لازم را برای دفاع از اختیارات وزارت اطلاعات ندارد؛ در آن زمان، مطهری به طوری علنی نگرانی‌اش را از گسترش فعالیت‌های سازمان اطلاعات سپاه اعلام کرد.

‏روحانی با نصب علوی که حتی دوستان و هواداران دولتش هم وی را «بی‌خاصیت ترین وزیر» خواندند عملا اگر چه حساسیت را از روی وزارت اطلاعات برداشت و خیال جریان رقیب یا همان ⁧ #اطلاعات_موازی ⁩ را راحت کرد اما در عمل با بازگرداندن ⁧ #چپهای_امنیتی ⁩ به وزارت اطلاعات زیر ساختی را بنیان نهاد که تا به امروز ابراهیم رئیسی هم نتوانسته است دسترسی آنها را قطع کند.

‏روحانی در حالی به سپاه پاسداران می‌تاخت که «هم اسلحه دارید هم رسانه هم پول هم قدرت» اما راه را برای بازگرداندن حزب فولکسی به سلطه امنیتی کشور باز کرد، حالا ⁧ #چپهای_اسلامی ⁩ هم رسانه داخلی دارند ، هم رسانه خارجی،هم اسلحه دارند و هم قدرت و هم اینکه بازی را در عرصه‌های‌سیاسی در اپوزیسیون هم برای دیگران سخت تر کرده‌‌اند!

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ / فارسی
قسمت سی و‌‌ یکم / محمود علوی می‌گفت وقتی پیشنهاد وزارت اطلاعات را از حسن روحانی گرفت در نقاشی و بازیگریِ تئاترهای کمدی بیشتر تجربه داشت تا کارهای امنیتی! ‏در همان سال نخست انتخاب روحانی به عنوان رئیس جمهور، ⁧ #سعید_حجاریان ⁩ از بنیان‌گذاران وزارت اطلاعات،…
قسمت اول / در سلسله بخش‌های مروری بر تشکیل نهادهای اطلاعاتی در جمهوری بارها نام خسرو‌تهرانی آورد شده بود، بخشی از آن اطلاعات برای اولین بار منتشر می‌شد، به دلیل سئوالات مکرر مخاطبان بر آن شدیم‌نگاه دقیق‌تری بر این مهمترین و البته مرموزترین فرد در میان «چپهای امنیتی» بیندازیم:
خسرو قنبری تهرانی که با نام #خسرو_تهرانی شناخته شده است، در سال ۱۳۳۳ در تهران متولد شد.
از اوایل دهه ۱۳۵۰ به واسطه ارتباط درون مدرسه با برخی چهره‌های سازمان مجاهدین،جذب آنها شد. او که از مرتبطین تشکیلاتی «محسن خاموشی» بوده است، پس از ترور تشکیلاتی «مجید شریف واقفی» توسط «محسن خاموشی» و دستگیری و عدم مقاومت خاموشی لو رفته و به جرم ارتباط تشکیلاتی با سازمان از سال ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۷ به زندان افتاد و موفق به ادامه تحصیل خود در رشته کشاورزی در کرج نمی شود.

در زندان او در ابتدا به طیف «میثمی» گرایش داشته و پس از آن با برخی مؤسسین #سازمان_مجاهدین_انقلاب_اسلامی همچون #بهزاد_نبوی و #مصطفی_قنادها صمیمیت می‌یابد.
از دوستان نزدیک و همفکر وی در دوران حضور در سازمان مجاهدین خلق، «حسین ابریشمچی» بوده است.
خسرو تهرانی یک بار با حسین ابریشمچی جهت تربیت و آموزش تشکیلاتی سوار بر یک موتوسیکلت به زاهدان رفته و بر می‌گردد.

با پیروزی انقلاب خسرو تهرانی به عنوان یکی از اعضای کمیته انقلاب مرکز (کمیته بهارستان) شروع به فعالیت نمود، سپس بازپرس و پس از آن مسئول اطّلاعات آن کمیته گشت.
سپس در دوره رجایی و زمانی که «بهزاد نبوی» بسط ید کامل داشت،‌ به عنوان مسئول دفتر اطّلاعات و تحقیقات دفتر نخست وزیری منصوب شد و در نهایت دبیر شورای امنیت گشت که «کشمیری» از سوی او دعوت کننده جلسات بود و شأن قائم مقامی وی را داشت.
یکی از مسئولیت‌های #اطلاعات_نخست_وزیری در آن زمان مسئولیت سایت‌های شنود آمریکایی‌ها در بهشهر و کبکان بوده است.
پیش از انقلاب این پایگاه‌های پیشرفته و سرّی در اختیار مطلق آمریکایی‌ها بوده و از ۱۱۹ نفر پرسنل ایرانی مشغول در آن فقط سپهبد برنجیان رئیس سابق ضدّ اطّلاعات نیروی هوایی ارتش ، اجازه ورود به آنها را داشته است.
#چپهای_امنیتی #چپهای_اسلامی

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ / فارسی
قسمت اول / در سلسله بخش‌های مروری بر تشکیل نهادهای اطلاعاتی در جمهوری بارها نام خسرو‌تهرانی آورد شده بود، بخشی از آن اطلاعات برای اولین بار منتشر می‌شد، به دلیل سئوالات مکرر مخاطبان بر آن شدیم‌نگاه دقیق‌تری بر این مهمترین و البته مرموزترین فرد در میان «چپهای…
قسمت دوم/، در جلسه شورای امنیت که به کشته شدن رئیس جمهور و نخست وزیر یعنی محمد علی رجایی و محمد رضا باهنر انجامید، خسرو تهرانی نیز یکی از کسانی بود که با مختصر جراحتی،‌ به هوش از صحنه خارج گردید.
اتهاماتی که متوجه وی است شامل چگونگی نفوذ عوامل انفجار به داخل دفتر نخست وزیری و چگونگی فرصت دادن به آنها با عنوان نمودن «کشمیری» به عنوان شهید و صدور اطّلاعیه‌های بعدی است، در حالی که وی از زنده بودن #مسعود_کشمیری به دلیل مشاهده خروج وی از جلسه مطلع بوده است.
همچنین وی و #بهزاد_نبوی و # محسن_سازگارا متهم به مکتوم نگه داشتن برخی اطّلاعات حیاتی در راستای دستگیری کشمیری تا لحظه خروج وی از کشور هستند.
#خسرو_تهرانی در همین راستا دستگیر و به مدّت ۳ ماه هم به زندان افتاد که با پیگیری شدید دوستانش در مجلس و دولت، با مسکوت ماندن پرونده آزاد گردید.

خسرو تهرانی روابط نزدیكی با روحانیون نسل اول انقلاب همچون آیت‌الله مهدوی كنی دارد. وی پس از ماجراهای ۸ شهریور ۱۳۶۰ كه مدتی كوتاه را در زندان سپری كرد، به دانشگاه امام صادق تحت مدیریت آیت‌الله مهدوی كنی رفت و تا مقطع فوق لیسانس به تحصیل پرداخت.
رئیس دانشگاه امام صادق و‌دبیر کل جامعه روحانیت مبارز در سخنان خود از خسرو تهرانی به عنوان «انسانی خوب و ارادتمند روحانیت» یاد کرد و گفت: «من خودم در آن زمان وزیر كشور بودم و شما نباید در باره این مسأله (ماجرای ۸ شهریور ۱۳۶۰) این‌گونه حرف بزنید.»
نقش خسرو تهرانی در انفجار دفتر نخست وزیری البته هرگز مشخص نشد چرا که آن پرونده با دستور منصب به خمینی متوقف و همه اوراق آن پودر شد، اما از نظر بسیاری همچنان مثلت تهرانی، نبوی و سازگارا به عنوان متهمان اصلی این جنایت مطرح هیتند.

رازهای آن جنایت بزرگ اگر چه سر به مهر باقی ماند. اما همواره این سوال وجود داشته است که فی‌المثل محسن سازگارا که ابتدا به عنوان یار نزدیک ابراهیم یزدی وظیفه مسلط ساختن دولت موقت بر نهادهای انقلاب را برعهده داشت، چگونه به جمع یاران بهزاد نبوی در دولت رجایی راه یافت تا به منظور ایجاد فرصت برای فرار کشمیری برای او جنازه‌سازی کند و در عین حال سال‌ها در سِلک مدیران میانی دولت خط امام به فعالیت ادامه دهد و ناگهان در نیمه دهه هفتاد به آمریکا برود و اپوزیسیون شود!
#چپهای_امنیتی #چپهای_اسلامی

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing