ایران بریفینگ
قسمت سیزدهم / ۳ سال تجربه همکاری مشترک در ساواما و درگیری هایی که گاه حتی خونین هم بوده درس عبرتی می شود تا «وزارت اطلاعات » تاسیس و اما از همان ابتدا تقسیم کار جدی انجام گیرد : «مقرر شد تا برای اینکه در این وزارت تازه تأسیس همه افکار و آرای معتقد به نظام…
قسمت چهاردهم / درباره چگونگی تشکیل این وزارتخانه بحثهای زیادی شده است دو گروه فکری بودند که یکی معتقد بود باید در راس وزارت اطلاعات، خمینی باشد و دیگری تیم حجاریان ها بودند که می گفتند امام باید بصورت غیر مستقیم اعمال ولایت کند، بالاخره این سعید حجاریان بود که سرانجام خمینی را قانع کرد که حرف #اکبر_هاشمی_رفسنجانی و موسوی اردبیلی و مشکینی را نپذیرد که خواهان تشکیل سازمانی زیر نظر مقام ولایت بودند و میگفتند تابعیت اطلاعات از دولتها به مصلحت نیست و خود آقا باید نظارت عالیه داشته باشد.
حجاریان اما نظرش از هر دو گروه زیرکانه تر بود، وی معتقد بود چون کار امنیتی اجتناب ناپذیر است که به تعزیر و شکنجه نکشد برای همین «صلاح نیست» خمینی در راس آن باشد و بهتر است وزارت اطلاعات نیز همچون سپاه و وزارتخانه باشد اما همه کار در راس آن خمینی باشد، و اینگونه بود که تا امروز نیز وزیر اطلاعات با نظر مساعد رهبری انتخاب می شود.
سید احمد خمینی : «قانون تشکیل وزارت را هم حجاریان و دوستانش نوشتند»
برای پست وزارت، نخست اسماعیل فردوسیپور معرفی شد. او از شاگردان خمینی و از مصاحبانش در پاریس و ماههایی بود که او در نجف بود. در پاریس، یکی از پاسخدهندگان به تلفنهای مخصوص خمینی بود و در تهران یار احمد خمینی.
مجلس به او رأی اعتماد نداد چون سندی وجود داشت که نشان میداد در سفر مادر تیمسار جواد معینزاده- رئیس دفتر #ساواک در لندن قبل از انقلاب و رهبر ارتش آزادیبخش ایران (آرا) بعد از انقلاب- به حج، او روحانی کاروان آنان بوده و بسیار به آن بانوی سالخورده کمک کرده است.
پیدا بود که این عبا را برای #محمد_محمدی_ری_شهری ، دوختهاند که رحم ندارد و به یک اشاره صدها نظامی را گلولهباران میکند و جواز اعدام قطبزاده را از خمینی میگیرد.
ریشهری به وزارت رسید!
#سعید_حجاریان، #علی_اصغر_میر_حجازی، محمدی گلپایگانی، و علی فلاحیان نیز به معاونت های مختلف این وزارتخانه منصوب شدند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
حجاریان اما نظرش از هر دو گروه زیرکانه تر بود، وی معتقد بود چون کار امنیتی اجتناب ناپذیر است که به تعزیر و شکنجه نکشد برای همین «صلاح نیست» خمینی در راس آن باشد و بهتر است وزارت اطلاعات نیز همچون سپاه و وزارتخانه باشد اما همه کار در راس آن خمینی باشد، و اینگونه بود که تا امروز نیز وزیر اطلاعات با نظر مساعد رهبری انتخاب می شود.
سید احمد خمینی : «قانون تشکیل وزارت را هم حجاریان و دوستانش نوشتند»
برای پست وزارت، نخست اسماعیل فردوسیپور معرفی شد. او از شاگردان خمینی و از مصاحبانش در پاریس و ماههایی بود که او در نجف بود. در پاریس، یکی از پاسخدهندگان به تلفنهای مخصوص خمینی بود و در تهران یار احمد خمینی.
مجلس به او رأی اعتماد نداد چون سندی وجود داشت که نشان میداد در سفر مادر تیمسار جواد معینزاده- رئیس دفتر #ساواک در لندن قبل از انقلاب و رهبر ارتش آزادیبخش ایران (آرا) بعد از انقلاب- به حج، او روحانی کاروان آنان بوده و بسیار به آن بانوی سالخورده کمک کرده است.
پیدا بود که این عبا را برای #محمد_محمدی_ری_شهری ، دوختهاند که رحم ندارد و به یک اشاره صدها نظامی را گلولهباران میکند و جواز اعدام قطبزاده را از خمینی میگیرد.
ریشهری به وزارت رسید!
#سعید_حجاریان، #علی_اصغر_میر_حجازی، محمدی گلپایگانی، و علی فلاحیان نیز به معاونت های مختلف این وزارتخانه منصوب شدند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت بیست ودوم / همان طور که دانستیم ، تا پیش از تشکیل وزارت اطلاعات چند نهاد موازی فعالیتهای اطلاعاتی را پیش میبردند از جمله دفتر #اطلاعات_نخست_وزیری ، واحد اطلاعات سپاه، تشکیلات کمیتهها، تشکیلات دادستانی و اطلاعات ارتش. حضور پراکنده واحدهای اطلاعاتی،…
قسمت بیست و سوم / دانستیم که در سال ۱۳۶۲، با تصویب قانون تشکیل وزارت اطلاعات در مجلس و شورای نگهبان، نزاع تاریخی میان #وزارت_اطلاعات و سپاه آغاز شد .
بر اساس این قانون کلیه امکانات، ساختمانها و پرسنل دیگر واحدهای اطلاعاتی از جمله اطلاعات سپاه به وزارت اطلاعات منتقل شود.
تا پیش از تشکیل وزارت، اطلاعات سپاه همه کاره اطلاعات کشور بود. بعد بنابر قانون قرار شد تمام امکانات و پرسنل به وزارت اطلاعات منتقل شود. اولین جایی که دعوا شکل گرفت ساختمان #ساواک در پاسداران بود که ستاد مرکزی سپاه بود.
از طرفی چون آن زمان سپاه ماموریتهای اطلاعاتی داخلی داشت، دستگاههای شنود و خودروهای مدل بالا و بیسیمهای دیجیتالی هم خریده بود. اما تمام این امکانات را از سپاه گرفتند و به وزارت دادند. یکباره سپاه خشک شد و این به شکل یک عقده تاریخی در بچههای سپاه ماند.
مشکل اصلی سپاه در این مقطع در واقع از دست دادن ماموریتهای محوله بود. به عبارت دیگر، کوتاه شدن دست سپاه از حضور و نفوذ در مهمترین عرصه قدرت یعنی اطلاعات.
سپاه به تجربه دریافته بود که اطلاعات یعنی قدرت، یعنی حضور در عرصه تاثیرگذاری بر وقایع. بنابراین حاضر نبودند به راحتی از آن بگذرند از طرف دیگر، داشتن وظیفه و ماموریت در این زمینه امکانات زیادی به سپاه میداد و از دست رفتن این امکانات هم خوشایند نبود. مجموع تمام این از دست رفتنها یعنی از دست رفتن ماموریت، وظایف، بودجه و امکانات موجب سرخوردگی و تشنج میشد و نه صرفا گرفتن تعدادی خودرو و یا بیسیم و ساختمان.
تنزل این درگیریها بین سپاه و وزارت به چند خودرو و بیسیم شاید اهمیت مسئله را کاهش دهد.
رقابتهای سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات به حدی رسید که شایعاتی مبنی بر خنثیسازی و خرابکاری در عملیاتهای خارجی دو طرف منتشر شده بود.
وزارت اطلاعات جاسازی بمب در ساک حجاج ایرانی در سال ۱۳۶۵ را به پلیس عربستان لو میدهد.
منابع نزدیک به #آیت_الله_منتظری مسئولیت این بمبگذاری را به سپاه پاسداران منتسب میکردند.
سپاه پاسداران نیز عملیات وزارت اطلاعات را لو میدهد: ماجرای ربودن ابوالحسن مجتهدزاده از اعضای #سازمان_مجاهدین_خلق در سال ۱۳۶۷ از مشهورترین آنهاست؛سپاه پلیس ترکیه را با خبر کرد؛ ماموران ترکیه مجتهدزاده را از صندوق عقب خودروی یک دیپلمات جمهوری اسلامی و پیش از انتقال به ایران نجات دادند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
بر اساس این قانون کلیه امکانات، ساختمانها و پرسنل دیگر واحدهای اطلاعاتی از جمله اطلاعات سپاه به وزارت اطلاعات منتقل شود.
تا پیش از تشکیل وزارت، اطلاعات سپاه همه کاره اطلاعات کشور بود. بعد بنابر قانون قرار شد تمام امکانات و پرسنل به وزارت اطلاعات منتقل شود. اولین جایی که دعوا شکل گرفت ساختمان #ساواک در پاسداران بود که ستاد مرکزی سپاه بود.
از طرفی چون آن زمان سپاه ماموریتهای اطلاعاتی داخلی داشت، دستگاههای شنود و خودروهای مدل بالا و بیسیمهای دیجیتالی هم خریده بود. اما تمام این امکانات را از سپاه گرفتند و به وزارت دادند. یکباره سپاه خشک شد و این به شکل یک عقده تاریخی در بچههای سپاه ماند.
مشکل اصلی سپاه در این مقطع در واقع از دست دادن ماموریتهای محوله بود. به عبارت دیگر، کوتاه شدن دست سپاه از حضور و نفوذ در مهمترین عرصه قدرت یعنی اطلاعات.
سپاه به تجربه دریافته بود که اطلاعات یعنی قدرت، یعنی حضور در عرصه تاثیرگذاری بر وقایع. بنابراین حاضر نبودند به راحتی از آن بگذرند از طرف دیگر، داشتن وظیفه و ماموریت در این زمینه امکانات زیادی به سپاه میداد و از دست رفتن این امکانات هم خوشایند نبود. مجموع تمام این از دست رفتنها یعنی از دست رفتن ماموریت، وظایف، بودجه و امکانات موجب سرخوردگی و تشنج میشد و نه صرفا گرفتن تعدادی خودرو و یا بیسیم و ساختمان.
تنزل این درگیریها بین سپاه و وزارت به چند خودرو و بیسیم شاید اهمیت مسئله را کاهش دهد.
رقابتهای سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات به حدی رسید که شایعاتی مبنی بر خنثیسازی و خرابکاری در عملیاتهای خارجی دو طرف منتشر شده بود.
وزارت اطلاعات جاسازی بمب در ساک حجاج ایرانی در سال ۱۳۶۵ را به پلیس عربستان لو میدهد.
منابع نزدیک به #آیت_الله_منتظری مسئولیت این بمبگذاری را به سپاه پاسداران منتسب میکردند.
سپاه پاسداران نیز عملیات وزارت اطلاعات را لو میدهد: ماجرای ربودن ابوالحسن مجتهدزاده از اعضای #سازمان_مجاهدین_خلق در سال ۱۳۶۷ از مشهورترین آنهاست؛سپاه پلیس ترکیه را با خبر کرد؛ ماموران ترکیه مجتهدزاده را از صندوق عقب خودروی یک دیپلمات جمهوری اسلامی و پیش از انتقال به ایران نجات دادند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
در طول مجموعه ۳۱ قسمتی «امنیتیها» بارها از فردی به نام جواد مادرشاهی نام برده شد:
…وجود #جواد_مادر_شاهی در #اطلاعات_نخست_وزیری این فرصت را به آنها داد تا مدارک مربوط به خودشان را از میان پروندهها بیرون بکشند.»
مادر شاهی خط قرمز ، علی خامنهای است، نه صداوسیما و نه رسانههای داخلی به دستور مستقیم دفتر خامنهای «مجاز نمیباشند» از وی نامیببرند، تنها یکبار وی در طول تمام ۴۵ سال جمهوری اسلامی چهرهاش در تلویزیون نمایش داده شد، آنهم به واسطهای که شایع شده بود وی به روسیه گریخته است سال ۱۳۹۸، وی در نیمه شعبان به برنامهای دعوت شد ، مجری از او خواست خودش را معرفی کند و سمتش را بگوید، مادر شاهی در پخش زنده گفت:« من جواد مادرشاهی هستم پدر سه فرزند وپدر بزرگ دو نوه همین به سمت من کاری نداشته باشید!»
تنها کسی که در جمهوری اسلامی جرات کرده و در مورد او نوشته است عزت شاهی است.
عزتالله شاهی یا عزتالله مطهری یا عزت شاهی،یکی از کهنه کاران امنیتی در جمهوری اسلامی است از او به عنوان سرحلقه شیرین در سپهر امنیتی جمهوری اسلامی یاد می شود.
عزت شاهی در کتابش بدون آنکه نام «سید علی خامنهای » را بیاورد به تلمیح اشاره می کند که در پشت مادرشاهی خامنهای است.
عزت شاهی ماموریت مادر شاهی را «سند سوزی» و از بین بردن اسناد همکاری #انجمن_حجتیه و تودهای ها و جاسوسهای شوروی میخواند :« دیدم نامه اثر نمی کند به #شورای_انقلاب رفتم و پرونده ای را نشان دادم که بر اثر اعترافات یکی از کارکنان ساواک تشکیل شده بود و حتی نوار صحبتهایش را هم ضبط کرده بودم برای آقایان پخش کردم که می گفت در کدام ساختمان چه اسنادی موجود است و ما به آن ساختمان رفته بودیم اما هیچ سندی نبود الا پتو و وسایل خواب مشخص بود خانه امنیتی #ساواک است از همسایه ها پرس و جو کردیم گفتند چند روزی است افرادی مسلح به این خانه رفت و آمد داشتند خلاصه از طریق کمیته محل و انقلابیون پرس و جو کردیم رسیدیم به آقای جواد مادرشاهی، حدسمان درست بود، ما از قبل فکر میکردیم کار اوست، رفتیم و گفتیم ما اسناد این خانه را می خواهیم به ما گفتند «محرمانه است» نمی شود به شما بدهیم.
گفتیم بگذارید فقط بخوانیم تا این شبکه را شناسایی کنیم گفتند از شورای انقلاب حکم داریم به کسی نشان ندهیم»
#عزت_شاهی در واقع بجای آوردن نام خامنهای از شورای انقلاب استفاده می کند چرا که تنها فردی که حامی #جواد_مادر_شاهی از همان روزها تا بحال است خامنه ای است .
در مورد مادرشاهی مفصلا به زودی خواهیم نوشت.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
…وجود #جواد_مادر_شاهی در #اطلاعات_نخست_وزیری این فرصت را به آنها داد تا مدارک مربوط به خودشان را از میان پروندهها بیرون بکشند.»
مادر شاهی خط قرمز ، علی خامنهای است، نه صداوسیما و نه رسانههای داخلی به دستور مستقیم دفتر خامنهای «مجاز نمیباشند» از وی نامیببرند، تنها یکبار وی در طول تمام ۴۵ سال جمهوری اسلامی چهرهاش در تلویزیون نمایش داده شد، آنهم به واسطهای که شایع شده بود وی به روسیه گریخته است سال ۱۳۹۸، وی در نیمه شعبان به برنامهای دعوت شد ، مجری از او خواست خودش را معرفی کند و سمتش را بگوید، مادر شاهی در پخش زنده گفت:« من جواد مادرشاهی هستم پدر سه فرزند وپدر بزرگ دو نوه همین به سمت من کاری نداشته باشید!»
تنها کسی که در جمهوری اسلامی جرات کرده و در مورد او نوشته است عزت شاهی است.
عزتالله شاهی یا عزتالله مطهری یا عزت شاهی،یکی از کهنه کاران امنیتی در جمهوری اسلامی است از او به عنوان سرحلقه شیرین در سپهر امنیتی جمهوری اسلامی یاد می شود.
عزت شاهی در کتابش بدون آنکه نام «سید علی خامنهای » را بیاورد به تلمیح اشاره می کند که در پشت مادرشاهی خامنهای است.
عزت شاهی ماموریت مادر شاهی را «سند سوزی» و از بین بردن اسناد همکاری #انجمن_حجتیه و تودهای ها و جاسوسهای شوروی میخواند :« دیدم نامه اثر نمی کند به #شورای_انقلاب رفتم و پرونده ای را نشان دادم که بر اثر اعترافات یکی از کارکنان ساواک تشکیل شده بود و حتی نوار صحبتهایش را هم ضبط کرده بودم برای آقایان پخش کردم که می گفت در کدام ساختمان چه اسنادی موجود است و ما به آن ساختمان رفته بودیم اما هیچ سندی نبود الا پتو و وسایل خواب مشخص بود خانه امنیتی #ساواک است از همسایه ها پرس و جو کردیم گفتند چند روزی است افرادی مسلح به این خانه رفت و آمد داشتند خلاصه از طریق کمیته محل و انقلابیون پرس و جو کردیم رسیدیم به آقای جواد مادرشاهی، حدسمان درست بود، ما از قبل فکر میکردیم کار اوست، رفتیم و گفتیم ما اسناد این خانه را می خواهیم به ما گفتند «محرمانه است» نمی شود به شما بدهیم.
گفتیم بگذارید فقط بخوانیم تا این شبکه را شناسایی کنیم گفتند از شورای انقلاب حکم داریم به کسی نشان ندهیم»
#عزت_شاهی در واقع بجای آوردن نام خامنهای از شورای انقلاب استفاده می کند چرا که تنها فردی که حامی #جواد_مادر_شاهی از همان روزها تا بحال است خامنه ای است .
در مورد مادرشاهی مفصلا به زودی خواهیم نوشت.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
رفیق دوست که بقول خودش حالا در مدرسه علوی «آچار فرانسه» بوده روزی، بهشتی و مطهری به او اطلاع میدهند که خمینی، فرمانی برای تشکیل سپاه زیر نظر دولت موقت صادر کردهاست و وی باید کارها را رها کند و به آن سپاه بپیوندد: «احتمالاً نهم اسفند ۱۳۵۷ بود، من در مدرسه…
رفیقدوست در روز ورود آیتالله خمینی به ایران وی مسئول حملونقل خمینی میشود: «باید وسیلهای تهیه میشد که از «علی مجمعالصنایع» (ایشان نماینده مجاز فروش خودروهای آمریکایی GM در ایران بودند) ماشینی تهیه کردیم…
#محسن_رفیق_دوست در ادامه می گوید ماشین را از قبل ضدگلوله کرده بودیم، چند روز قبل ماشین را برده بودم…
شواهد حاکی از آن است #محسن_رضایی و #محسن_سازگارا و احتمالا #علی_محمد_بشارتی در ساختمانی در تهران خیابان جردن، خیابان جانسپاران، پلاک۱۱۵ که پیشتر در اختیار اداره استخدامی #ساواک بود و از اواسط دی ماه تشکیلاتی را سازمان داده بودند، خودروی فوق متعلق به ساواک و مدتها در همین مکان بوده.
روایتی هم هست که این خودرو برای پرویز تدین رئیس اداره کل یکم ساواک بوده است.
نکته اول در رد اظهارات اینکه خودروی فوق را علی مجمع الصنایع که طبیعتا خودروهای صفر کیلومتر شورولت را وارد میکرده این است که وجود خودروی مستعمل در میان خودروهای صفرکیلومتر عجیب و بعید است در نمایندگی فروشاش داشته باشد ،ضمن آنکه باورش سخت است آنها در آن فضا توانسته باشند خودرویی را در جایی زره پوش و ضدگلوله کنند.
به جد باید بگوئیم این خودرو، خودروی ساواک است ،اما اینکه رضایی چگونه آن واحد اطلاعاتی را هم در ساختمان ساواک تاسیس کرده کماکان جای سئوال بسیاری دارد.
صرف نظر از خودرو اما همه موارد ما را به آن میرساند که گروه اطلاعاتی محسن رضایی دست کم از یکماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و در دل ساواک و در داخل ساختمان اداره کل یکم ساواک تشکیل شده است .
#محسن_رفیقدوست در مورد روزهای پس از ورود خمینی به ایران میگوید: «من از ساعتی که از بهشتزهرا به مدرسه رفاه آمدم و روز بعدش وقتی امام خیلی محرمانه به مدرسه علوی رفتند و من هم به آنجا منتقل شدم، مسئولیت اداره مدرسه علوی با من بود. روز نوزدهم اتفاقی که افتاد میمون و مبارک بود. بیعت نیروی هوایی اتفاق افتاد که آن باعث شد شب تصمیم بگیرند به مدرسه علوی حمله کنند که ما یک تمهیداتی دیده بودیم که اگر خواستند با تانک بیایند، نتوانند داخل خیابان ایران بیایند.
او سپس به دفع توطئهها و حتی خطر کودتا اشاره میکند.
ادامه دارد…
این سلسله نوشتار را در شبکه های اجتماعی #ایران_بریفینگ میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#محسن_رفیق_دوست در ادامه می گوید ماشین را از قبل ضدگلوله کرده بودیم، چند روز قبل ماشین را برده بودم…
شواهد حاکی از آن است #محسن_رضایی و #محسن_سازگارا و احتمالا #علی_محمد_بشارتی در ساختمانی در تهران خیابان جردن، خیابان جانسپاران، پلاک۱۱۵ که پیشتر در اختیار اداره استخدامی #ساواک بود و از اواسط دی ماه تشکیلاتی را سازمان داده بودند، خودروی فوق متعلق به ساواک و مدتها در همین مکان بوده.
روایتی هم هست که این خودرو برای پرویز تدین رئیس اداره کل یکم ساواک بوده است.
نکته اول در رد اظهارات اینکه خودروی فوق را علی مجمع الصنایع که طبیعتا خودروهای صفر کیلومتر شورولت را وارد میکرده این است که وجود خودروی مستعمل در میان خودروهای صفرکیلومتر عجیب و بعید است در نمایندگی فروشاش داشته باشد ،ضمن آنکه باورش سخت است آنها در آن فضا توانسته باشند خودرویی را در جایی زره پوش و ضدگلوله کنند.
به جد باید بگوئیم این خودرو، خودروی ساواک است ،اما اینکه رضایی چگونه آن واحد اطلاعاتی را هم در ساختمان ساواک تاسیس کرده کماکان جای سئوال بسیاری دارد.
صرف نظر از خودرو اما همه موارد ما را به آن میرساند که گروه اطلاعاتی محسن رضایی دست کم از یکماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و در دل ساواک و در داخل ساختمان اداره کل یکم ساواک تشکیل شده است .
#محسن_رفیقدوست در مورد روزهای پس از ورود خمینی به ایران میگوید: «من از ساعتی که از بهشتزهرا به مدرسه رفاه آمدم و روز بعدش وقتی امام خیلی محرمانه به مدرسه علوی رفتند و من هم به آنجا منتقل شدم، مسئولیت اداره مدرسه علوی با من بود. روز نوزدهم اتفاقی که افتاد میمون و مبارک بود. بیعت نیروی هوایی اتفاق افتاد که آن باعث شد شب تصمیم بگیرند به مدرسه علوی حمله کنند که ما یک تمهیداتی دیده بودیم که اگر خواستند با تانک بیایند، نتوانند داخل خیابان ایران بیایند.
او سپس به دفع توطئهها و حتی خطر کودتا اشاره میکند.
ادامه دارد…
این سلسله نوشتار را در شبکه های اجتماعی #ایران_بریفینگ میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
این آخرین عکس زندگیاش بود!
مابقی عکسهایی که از او و دوستان وهمکارانش دیدیم دست و اعضای بدنشان بود که تکه تکه کردند و در خیابانها چرخاندند!
#نصرت_الله_کبودرآهنگی ، ستوان دوم #کمیته_مشترک_ضد_خرابکاری جرمش این بود که تروریستها را دستگیر میکرد، تکه تکه کردنش تا ثابت کنند تروریستها جنایتکار نبودند و نیستند!
از عاقبت او هیچ اطلاعی نداریم ، خانواده او حتی بعد از ۴۵ سال نمیدانند چگونه کشته شد ، قبرش کجاست و آیا اصلا قبری دارد ؟
او ۲۴ بهمن ۱۳۵۷ در خیابان شهباز تهران توسط انقلابیون بازداشت شد، به مسجد لرزاده تهران برده شد و انگار پس از آن دیگر هرگز وجود نداشت و اثری از آثارش نیست…
#فتنه۵۷ #ساواک
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
مابقی عکسهایی که از او و دوستان وهمکارانش دیدیم دست و اعضای بدنشان بود که تکه تکه کردند و در خیابانها چرخاندند!
#نصرت_الله_کبودرآهنگی ، ستوان دوم #کمیته_مشترک_ضد_خرابکاری جرمش این بود که تروریستها را دستگیر میکرد، تکه تکه کردنش تا ثابت کنند تروریستها جنایتکار نبودند و نیستند!
از عاقبت او هیچ اطلاعی نداریم ، خانواده او حتی بعد از ۴۵ سال نمیدانند چگونه کشته شد ، قبرش کجاست و آیا اصلا قبری دارد ؟
او ۲۴ بهمن ۱۳۵۷ در خیابان شهباز تهران توسط انقلابیون بازداشت شد، به مسجد لرزاده تهران برده شد و انگار پس از آن دیگر هرگز وجود نداشت و اثری از آثارش نیست…
#فتنه۵۷ #ساواک
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
امروز و همزمان با سالگرد رسوایی «جاسازی مهمات وسلاح در کیف حجاج ایرانی در سال ۱۳۶۵» بخشی از سلسله روایات تشکیل نهادهای امنیتی در جمهوری اسلامی را که به این واقعه مربوط است را مجددا باز نشر مینمائیم:
…دانستیم که در سال ۱۳۶۲، با تصویب قانون تشکیل وزارت اطلاعات نزاع تاریخی میان #وزارت_اطلاعات و سپاه آغاز شد .
بر اساس این قانون کلیه امکانات، ساختمانها و پرسنل دیگر واحدهای اطلاعاتی از جمله اطلاعات سپاه به وزارت اطلاعات منتقل شود.
تا پیش از تشکیل وزارت، اطلاعات سپاه همه کاره اطلاعات کشور بود. بعد بنابر قانون قرار شد تمام امکانات و پرسنل به وزارت اطلاعات منتقل شود. اولین جایی که دعوا شکل گرفت ساختمان #ساواک در پاسداران بود که ستاد مرکزی سپاه بود.
از طرفی چون آن زمان سپاه ماموریتهای اطلاعاتی داخلی داشت، دستگاههای شنود و خودروهای مدل بالا و بیسیمهای دیجیتالی هم خریده بود. اما تمام این امکانات را از سپاه گرفتند و به وزارت دادند. یکباره سپاه خشک شد و این به شکل یک عقده تاریخی در بچههای سپاه ماند.
مشکل اصلی سپاه در این مقطع در واقع از دست دادن ماموریتهای محوله بود. به عبارت دیگر، کوتاه شدن دست سپاه از حضور و نفوذ در مهمترین عرصه قدرت یعنی اطلاعات.
سپاه به تجربه دریافته بود که اطلاعات یعنی قدرت، یعنی حضور در عرصه تاثیرگذاری بر وقایع. بنابراین حاضر نبودند به راحتی از آن بگذرند از طرف دیگر، داشتن وظیفه و ماموریت در این زمینه امکانات زیادی به سپاه میداد و از دست رفتن این امکانات هم خوشایند نبود. مجموع تمام این از دست رفتنها یعنی از دست رفتن ماموریت، وظایف، بودجه و امکانات موجب سرخوردگی و تشنج میشد و نه صرفا گرفتن تعدادی خودرو و یا بیسیم و ساختمان.
تنزل این درگیریها بین سپاه و وزارت به چند خودرو و بیسیم شاید اهمیت مسئله را کاهش دهد.
رقابتهای سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات به حدی رسید که شایعاتی مبنی بر خنثیسازی و خرابکاری در عملیاتهای خارجی دو طرف منتشر شده بود.
وزارت اطلاعات جاسازی بمب در ساک حجاج ایرانی در سال ۱۳۶۵ را به پلیس عربستان لو میدهد.
منابع نزدیک به #آیت_الله_منتظری مسئولیت این بمبگذاری را به سپاه پاسداران منتسب میکردند.
سپاه پاسداران نیز عملیات وزارت اطلاعات را لو میدهد: ماجرای ربودن ابوالحسن مجتهدزاده از اعضای #سازمان_مجاهدین_خلق در سال ۱۳۶۷ از مشهورترین آنهاست؛سپاه پلیس ترکیه را با خبر کرد؛ ماموران ترکیه مجتهدزاده را از صندوق عقب خودروی یک دیپلمات جمهوری اسلامی و پیش از انتقال به ایران نجات دادند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
…دانستیم که در سال ۱۳۶۲، با تصویب قانون تشکیل وزارت اطلاعات نزاع تاریخی میان #وزارت_اطلاعات و سپاه آغاز شد .
بر اساس این قانون کلیه امکانات، ساختمانها و پرسنل دیگر واحدهای اطلاعاتی از جمله اطلاعات سپاه به وزارت اطلاعات منتقل شود.
تا پیش از تشکیل وزارت، اطلاعات سپاه همه کاره اطلاعات کشور بود. بعد بنابر قانون قرار شد تمام امکانات و پرسنل به وزارت اطلاعات منتقل شود. اولین جایی که دعوا شکل گرفت ساختمان #ساواک در پاسداران بود که ستاد مرکزی سپاه بود.
از طرفی چون آن زمان سپاه ماموریتهای اطلاعاتی داخلی داشت، دستگاههای شنود و خودروهای مدل بالا و بیسیمهای دیجیتالی هم خریده بود. اما تمام این امکانات را از سپاه گرفتند و به وزارت دادند. یکباره سپاه خشک شد و این به شکل یک عقده تاریخی در بچههای سپاه ماند.
مشکل اصلی سپاه در این مقطع در واقع از دست دادن ماموریتهای محوله بود. به عبارت دیگر، کوتاه شدن دست سپاه از حضور و نفوذ در مهمترین عرصه قدرت یعنی اطلاعات.
سپاه به تجربه دریافته بود که اطلاعات یعنی قدرت، یعنی حضور در عرصه تاثیرگذاری بر وقایع. بنابراین حاضر نبودند به راحتی از آن بگذرند از طرف دیگر، داشتن وظیفه و ماموریت در این زمینه امکانات زیادی به سپاه میداد و از دست رفتن این امکانات هم خوشایند نبود. مجموع تمام این از دست رفتنها یعنی از دست رفتن ماموریت، وظایف، بودجه و امکانات موجب سرخوردگی و تشنج میشد و نه صرفا گرفتن تعدادی خودرو و یا بیسیم و ساختمان.
تنزل این درگیریها بین سپاه و وزارت به چند خودرو و بیسیم شاید اهمیت مسئله را کاهش دهد.
رقابتهای سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات به حدی رسید که شایعاتی مبنی بر خنثیسازی و خرابکاری در عملیاتهای خارجی دو طرف منتشر شده بود.
وزارت اطلاعات جاسازی بمب در ساک حجاج ایرانی در سال ۱۳۶۵ را به پلیس عربستان لو میدهد.
منابع نزدیک به #آیت_الله_منتظری مسئولیت این بمبگذاری را به سپاه پاسداران منتسب میکردند.
سپاه پاسداران نیز عملیات وزارت اطلاعات را لو میدهد: ماجرای ربودن ابوالحسن مجتهدزاده از اعضای #سازمان_مجاهدین_خلق در سال ۱۳۶۷ از مشهورترین آنهاست؛سپاه پلیس ترکیه را با خبر کرد؛ ماموران ترکیه مجتهدزاده را از صندوق عقب خودروی یک دیپلمات جمهوری اسلامی و پیش از انتقال به ایران نجات دادند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
Forwarded from گفتنیها
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دستگیری بزرگترین جاسوس شوروی در ایران یعنی سرلشکر احمد مقربی که بیش از ۳۰ سال برای KGB جاسوسی میکرد از بزرگترین شکست اطلاعاتی شوروی است.
#سرلشکر_مقربی به همراه ربانی (که در آموزش و پرورش بود) دستگیر شد و پس از بررسی سریع در دادگاه نظامی شاهنشاهی هر دو به اعدام محکوم و تیر باران شدند.
در مورد اینکه این منبع فوق مهم اطلاعاتی یعنی مقربی چه طور لو رفت، داستانهای فراوانی وجود دارند که عمدتا برای رد گمی کنی هستند، اما به احتمال زیاد #ساواک در سفارت شوروی یک مامور دو جانبه داشته است که مقربی را لو میدهد.
اینکه مقربی چه طور لو رفت برای شوروی بسیار حائز اهمیت بود، بدین روی پس از سرنگونی نظام شاهنشاهی و استقرار #چپهای_امنیتی در #اطلاعات_نخست_وزیری به عامل دیگر خود یعنی سید محمد رضا سعادتی دستور می دهند، پروندههای مربوطه از ساواک را جمع آوری و به افسر شوروی انتقال دهد.
#محمد_رضا_سعادتی از اعضای سازمان مجاهدین خلق بود که توانسته بود از طریق آشنایی با #سعید_حجاریان به اطلاعات نخست وزیری راه یابد ، وی در فرصت مناسبی پرونده مقربی را به سرقت میبرد و در راه در قرار ملاقات با جاسوس KGB توسط اطلاعات سپاه پاسداران دستگیر میشود، اهمیت پرونده سعادتی آنچنان بود که #محمدی_ری_شهری خود بازجویی از سعادتی را برعهده میگیرد، سعادتی در روالی کاملا عجیب در دادگاه بدوی به ۱۰ سال حبس و در دادگاه تجدید نظر به اعدام محکوم میشود.
اما در این میان پرونده مقربی مفقود میشود و هرگز از آن دیگر صحبت نشد.
در شهریور سال ۱۳۷۸ ری شهری در مصاحبه با همشهری ماه مدعی شد سعادتی همگامی که متوجه میشود قرار ملاقاتش لو رفته و در حین تعقیب و گریز پرونده را بلعیده است!
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#سرلشکر_مقربی به همراه ربانی (که در آموزش و پرورش بود) دستگیر شد و پس از بررسی سریع در دادگاه نظامی شاهنشاهی هر دو به اعدام محکوم و تیر باران شدند.
در مورد اینکه این منبع فوق مهم اطلاعاتی یعنی مقربی چه طور لو رفت، داستانهای فراوانی وجود دارند که عمدتا برای رد گمی کنی هستند، اما به احتمال زیاد #ساواک در سفارت شوروی یک مامور دو جانبه داشته است که مقربی را لو میدهد.
اینکه مقربی چه طور لو رفت برای شوروی بسیار حائز اهمیت بود، بدین روی پس از سرنگونی نظام شاهنشاهی و استقرار #چپهای_امنیتی در #اطلاعات_نخست_وزیری به عامل دیگر خود یعنی سید محمد رضا سعادتی دستور می دهند، پروندههای مربوطه از ساواک را جمع آوری و به افسر شوروی انتقال دهد.
#محمد_رضا_سعادتی از اعضای سازمان مجاهدین خلق بود که توانسته بود از طریق آشنایی با #سعید_حجاریان به اطلاعات نخست وزیری راه یابد ، وی در فرصت مناسبی پرونده مقربی را به سرقت میبرد و در راه در قرار ملاقات با جاسوس KGB توسط اطلاعات سپاه پاسداران دستگیر میشود، اهمیت پرونده سعادتی آنچنان بود که #محمدی_ری_شهری خود بازجویی از سعادتی را برعهده میگیرد، سعادتی در روالی کاملا عجیب در دادگاه بدوی به ۱۰ سال حبس و در دادگاه تجدید نظر به اعدام محکوم میشود.
اما در این میان پرونده مقربی مفقود میشود و هرگز از آن دیگر صحبت نشد.
در شهریور سال ۱۳۷۸ ری شهری در مصاحبه با همشهری ماه مدعی شد سعادتی همگامی که متوجه میشود قرار ملاقاتش لو رفته و در حین تعقیب و گریز پرونده را بلعیده است!
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
امروز سالگردانفجار نخست وزیری و مرگ رجایی و باهنر است.
نام #محمد_علی_رجایی را به گونهای در جمهوری اسلامی جا انداختهاند که معلمی بود که در قبل از انقلاب مدام توسط #ساواک بازداشت و شکنجه میشد و بعد از انقلاب هم رئیس جمهور ساده زیست و مظلوم بود و توسط مجاهدین خلق مظلومانه به شهادت رسیده است.
این در حالی است که بر طبق شواهد و اسناد رسمی که #مرکز_اسناد_انقلاب_اسلامی منتشر کرده است، رجایی کلا سه بار بازداشت و مجموعا ۱۵ ماه در بازداشت بوده که طولانی ترین زمان بازداشت وی ۸ ماه بوده است که آن هم با وساطت وزیر وقت آموزش و پرورش برای برگزاری امتحانات دانش آموزانش آزاد شده.
در باب #انفجار_دفتر_نخست_وزیری که به مرگ وی و باهنر ختم شده نیز تاکنون هیچ موضع رسمی از سوی سازمان مجاهدین خلق منتشر نشده و این انفجار کار #اطلاعات_نخست_وزیری و افرادی همچون( بهزاد نبوی،حبیب الله داداشی،محمد محسن سازگارا، خسرو قنبری تهرانی و مسعود کشمیری) است، در واقع مرگ رجایی حاصل ادامه کینه و اختلافی است که نبوی از دوران زندان با رجایی داشته.
بعد انفجار کسانی همچون نبوی و سازگارا برای کشمیری تابوت می سازند و مشتی خاکستر را در کیسه ای می گذارند و می گویند کشمیری نیز شهید شده و همزمان ترتیبی می دهند تا #مسعود_کشمیری متواری شود و به اروپا برود و بعد هم گفتند کشمیری مجاهد بوده و عامل انفجار بوده و فرار کرده است.
سه روز بعد از این انفجار #بهزاد_نبوی ، #محسن_سازگارا ، #خسرو_تهرانی و #حبیب_الله_داداشی بازداشت میشوند افراد دیگری نیز همچون #حسن_کامران و #تقی_محمدی ، #علی_اکبر_تهرانی ، #نادر_قوچکانلو و #بیژن_تاجیک هم احضار و بازجویی شدند ، منتهای مراتب به دلیل سلسله حوادث پیش رو و ترس از «بدنامی انقلابیون و کارگزاران جمهوری اسلامی» سید محمد موسوی خوئینیها از خمینی درخواست میکند، بازداشت شدگان آزاد شوند و انفجار به همان سازمان مجاهدین خلق نسبت داده شود که خمینی نیز موافقت کرده و همه بازداشت شدگان آزاد میشوند.
اما رجایی در همان مدت بسیار کمی که رئیس جمهور بود تا توانست جنایت کرد ، او در زمان خدمتش در #وزارت_آموزش_و_پرورش از هر که کینه داشت با برچسب ساواکی آنها را اخراج و یا بازداشت کرد،فقط در تهران بیست هزار معلم را اخراج و پاکسازی کرده بودند، اما رجایی باز هم میگفت کمه،راضی نیستم،بیشتر اخراج بکنید!
در دوران ۲۸ روزه ریاست جمهوریاش او بیش از ۱۴۰ تن از کارمندان دولت و افسران و درجه داران ارتش و شهربانی را به اتهام بازجو بودن و ساواکی بودن اعدام نمود،بیش از ۶۱ هزار کارمند و نظامی را تحت نام «بررسی ایدئولوژیک » اخراج و یا حتی بازداشت کرد، رجایی اگر چه ساده زیست بود و اقتضای آن دوران چنان ایجاب میکرد اما هرگز مظلوم و معصوم نبود، او جنایتکاری بود که فرصت نشد تا مردم به اسدالله لاجوردی درونش پی ببرند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
نام #محمد_علی_رجایی را به گونهای در جمهوری اسلامی جا انداختهاند که معلمی بود که در قبل از انقلاب مدام توسط #ساواک بازداشت و شکنجه میشد و بعد از انقلاب هم رئیس جمهور ساده زیست و مظلوم بود و توسط مجاهدین خلق مظلومانه به شهادت رسیده است.
این در حالی است که بر طبق شواهد و اسناد رسمی که #مرکز_اسناد_انقلاب_اسلامی منتشر کرده است، رجایی کلا سه بار بازداشت و مجموعا ۱۵ ماه در بازداشت بوده که طولانی ترین زمان بازداشت وی ۸ ماه بوده است که آن هم با وساطت وزیر وقت آموزش و پرورش برای برگزاری امتحانات دانش آموزانش آزاد شده.
در باب #انفجار_دفتر_نخست_وزیری که به مرگ وی و باهنر ختم شده نیز تاکنون هیچ موضع رسمی از سوی سازمان مجاهدین خلق منتشر نشده و این انفجار کار #اطلاعات_نخست_وزیری و افرادی همچون( بهزاد نبوی،حبیب الله داداشی،محمد محسن سازگارا، خسرو قنبری تهرانی و مسعود کشمیری) است، در واقع مرگ رجایی حاصل ادامه کینه و اختلافی است که نبوی از دوران زندان با رجایی داشته.
بعد انفجار کسانی همچون نبوی و سازگارا برای کشمیری تابوت می سازند و مشتی خاکستر را در کیسه ای می گذارند و می گویند کشمیری نیز شهید شده و همزمان ترتیبی می دهند تا #مسعود_کشمیری متواری شود و به اروپا برود و بعد هم گفتند کشمیری مجاهد بوده و عامل انفجار بوده و فرار کرده است.
سه روز بعد از این انفجار #بهزاد_نبوی ، #محسن_سازگارا ، #خسرو_تهرانی و #حبیب_الله_داداشی بازداشت میشوند افراد دیگری نیز همچون #حسن_کامران و #تقی_محمدی ، #علی_اکبر_تهرانی ، #نادر_قوچکانلو و #بیژن_تاجیک هم احضار و بازجویی شدند ، منتهای مراتب به دلیل سلسله حوادث پیش رو و ترس از «بدنامی انقلابیون و کارگزاران جمهوری اسلامی» سید محمد موسوی خوئینیها از خمینی درخواست میکند، بازداشت شدگان آزاد شوند و انفجار به همان سازمان مجاهدین خلق نسبت داده شود که خمینی نیز موافقت کرده و همه بازداشت شدگان آزاد میشوند.
اما رجایی در همان مدت بسیار کمی که رئیس جمهور بود تا توانست جنایت کرد ، او در زمان خدمتش در #وزارت_آموزش_و_پرورش از هر که کینه داشت با برچسب ساواکی آنها را اخراج و یا بازداشت کرد،فقط در تهران بیست هزار معلم را اخراج و پاکسازی کرده بودند، اما رجایی باز هم میگفت کمه،راضی نیستم،بیشتر اخراج بکنید!
در دوران ۲۸ روزه ریاست جمهوریاش او بیش از ۱۴۰ تن از کارمندان دولت و افسران و درجه داران ارتش و شهربانی را به اتهام بازجو بودن و ساواکی بودن اعدام نمود،بیش از ۶۱ هزار کارمند و نظامی را تحت نام «بررسی ایدئولوژیک » اخراج و یا حتی بازداشت کرد، رجایی اگر چه ساده زیست بود و اقتضای آن دوران چنان ایجاب میکرد اما هرگز مظلوم و معصوم نبود، او جنایتکاری بود که فرصت نشد تا مردم به اسدالله لاجوردی درونش پی ببرند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
Forwarded from ایران بریفینگ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عضو برجسته «ساواک» و «سیا»، که پشتیبان بزرگ «انقلاب اسلامی» خمینی شد!
«منوچهر قربانی فر»، جاسوس بلندپایه #ساواک و #سازمان_سیا ، پیش از ۱۳۵۷ پشتیبانی مؤثر از خمینی را آغاز کرد و پس از سرنگونی شاه نیز به کوشش بی دریغ خود در تقویت #جمهوری_اسلامی ادامه داد.
#منوچهر_قربانی_فر ، پیش از انقلاب، زمانی که همزمان با عضویت در ساواک مدیر شرکت نفتی «استارلاین» با شریکان اسرائیلی بوده، به گفته «آیت الله منتظری» هزینه انتشار آثار خمینی، از جمله کتاب «حکومت اسلامی» او، را پرداخت کرده است!
پس از انقلاب، «قربانی فر» در هماهنگ سازی روابط جمهوری اسلامی با دولت های آمریکا و اسرائیل و از جمله فروش اسلحه از این کشورها به ایران همچون رسوایی #مک_فارلین نقش کلیدی داشته است.
قربانی فر در ماجرای موسوم به کودتای «نقاب» #کودتای_نوژه در سال ۱۳۵۹ نقشی برجسته داشته و گفته میشود عامل اصلی لو رفتن این کودتا بوده و آن را به #اطلاعات_نخست_وزیری لو داده است.
قربانی فر، بی گمان یکی از کلیدهای اصلی رمزگشایی از واقعیت ماجرای رازآلود انقلاب ۱۳۵۷ و به قدرت رسیدن خمینی و باند تبهکار او در ایران است.
#فتنه_۵۷
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
«منوچهر قربانی فر»، جاسوس بلندپایه #ساواک و #سازمان_سیا ، پیش از ۱۳۵۷ پشتیبانی مؤثر از خمینی را آغاز کرد و پس از سرنگونی شاه نیز به کوشش بی دریغ خود در تقویت #جمهوری_اسلامی ادامه داد.
#منوچهر_قربانی_فر ، پیش از انقلاب، زمانی که همزمان با عضویت در ساواک مدیر شرکت نفتی «استارلاین» با شریکان اسرائیلی بوده، به گفته «آیت الله منتظری» هزینه انتشار آثار خمینی، از جمله کتاب «حکومت اسلامی» او، را پرداخت کرده است!
پس از انقلاب، «قربانی فر» در هماهنگ سازی روابط جمهوری اسلامی با دولت های آمریکا و اسرائیل و از جمله فروش اسلحه از این کشورها به ایران همچون رسوایی #مک_فارلین نقش کلیدی داشته است.
قربانی فر در ماجرای موسوم به کودتای «نقاب» #کودتای_نوژه در سال ۱۳۵۹ نقشی برجسته داشته و گفته میشود عامل اصلی لو رفتن این کودتا بوده و آن را به #اطلاعات_نخست_وزیری لو داده است.
قربانی فر، بی گمان یکی از کلیدهای اصلی رمزگشایی از واقعیت ماجرای رازآلود انقلاب ۱۳۵۷ و به قدرت رسیدن خمینی و باند تبهکار او در ایران است.
#فتنه_۵۷
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
Forwarded from گفتنیها
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دستگیری بزرگترین جاسوس شوروی در ایران یعنی سرلشکر احمد مقربی که بیش از ۳۰ سال برای KGB جاسوسی میکرد از بزرگترین شکست اطلاعاتی شوروی است.
#سرلشکر_مقربی به همراه ربانی (که در آموزش و پرورش بود) دستگیر شد و پس از بررسی سریع در دادگاه نظامی شاهنشاهی هر دو به اعدام محکوم و تیر باران شدند.
در مورد اینکه این منبع فوق مهم اطلاعاتی یعنی مقربی چه طور لو رفت، داستانهای فراوانی وجود دارند که عمدتا برای رد گمی کنی هستند، اما به احتمال زیاد #ساواک در سفارت شوروی یک مامور دو جانبه داشته است که مقربی را لو میدهد.
اینکه مقربی چه طور لو رفت برای شوروی بسیار حائز اهمیت بود، بدین روی پس از سرنگونی نظام شاهنشاهی و استقرار #چپهای_امنیتی در #اطلاعات_نخست_وزیری به عامل دیگر خود یعنی سید محمد رضا سعادتی دستور می دهند، پروندههای مربوطه از ساواک را جمع آوری و به افسر شوروی انتقال دهد.
#محمد_رضا_سعادتی از اعضای سازمان مجاهدین خلق بود که توانسته بود از طریق آشنایی با #سعید_حجاریان به اطلاعات نخست وزیری راه یابد ، وی در فرصت مناسبی پرونده مقربی را به سرقت میبرد و در راه در قرار ملاقات با جاسوس KGB توسط اطلاعات سپاه پاسداران دستگیر میشود، اهمیت پرونده سعادتی آنچنان بود که #محمدی_ری_شهری خود بازجویی از سعادتی را برعهده میگیرد، سعادتی در روالی کاملا عجیب در دادگاه بدوی به ۱۰ سال حبس و در دادگاه تجدید نظر به اعدام محکوم میشود.
اما در این میان پرونده مقربی مفقود میشود و هرگز از آن دیگر صحبت نشد.
در شهریور سال ۱۳۷۸ ری شهری در مصاحبه با همشهری ماه مدعی شد سعادتی همگامی که متوجه میشود قرار ملاقاتش لو رفته و در حین تعقیب و گریز پرونده را بلعیده است!
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#سرلشکر_مقربی به همراه ربانی (که در آموزش و پرورش بود) دستگیر شد و پس از بررسی سریع در دادگاه نظامی شاهنشاهی هر دو به اعدام محکوم و تیر باران شدند.
در مورد اینکه این منبع فوق مهم اطلاعاتی یعنی مقربی چه طور لو رفت، داستانهای فراوانی وجود دارند که عمدتا برای رد گمی کنی هستند، اما به احتمال زیاد #ساواک در سفارت شوروی یک مامور دو جانبه داشته است که مقربی را لو میدهد.
اینکه مقربی چه طور لو رفت برای شوروی بسیار حائز اهمیت بود، بدین روی پس از سرنگونی نظام شاهنشاهی و استقرار #چپهای_امنیتی در #اطلاعات_نخست_وزیری به عامل دیگر خود یعنی سید محمد رضا سعادتی دستور می دهند، پروندههای مربوطه از ساواک را جمع آوری و به افسر شوروی انتقال دهد.
#محمد_رضا_سعادتی از اعضای سازمان مجاهدین خلق بود که توانسته بود از طریق آشنایی با #سعید_حجاریان به اطلاعات نخست وزیری راه یابد ، وی در فرصت مناسبی پرونده مقربی را به سرقت میبرد و در راه در قرار ملاقات با جاسوس KGB توسط اطلاعات سپاه پاسداران دستگیر میشود، اهمیت پرونده سعادتی آنچنان بود که #محمدی_ری_شهری خود بازجویی از سعادتی را برعهده میگیرد، سعادتی در روالی کاملا عجیب در دادگاه بدوی به ۱۰ سال حبس و در دادگاه تجدید نظر به اعدام محکوم میشود.
اما در این میان پرونده مقربی مفقود میشود و هرگز از آن دیگر صحبت نشد.
در شهریور سال ۱۳۷۸ ری شهری در مصاحبه با همشهری ماه مدعی شد سعادتی همگامی که متوجه میشود قرار ملاقاتش لو رفته و در حین تعقیب و گریز پرونده را بلعیده است!
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تصاویر منتشرنشده از اولین ساعات مرگ جهان پهلوان تختی!
ظهر روز ۱۷ دی ۱۳۴۶ خبر خودکشی غلامرضا تختی تختی در اتاق ۲۳ هتل آتلانتیک -اطلس- در خیابان تخت جمشید -طالقانی- همه شهر را تحت تاثیر قرار داد. گزارش تصویری تماشا کنید از ساعات اولیه انتشار خبر درگذشت تختی در تهران. این عکسها از مجلات اطلاعات هفتگی، تهران مصور، کیهان ورزشی، سپید و سیاه و فردوسی فراهم شده است.
تختی در یکشنبه ۱۷ دی ۱۳۴۶ در اتاقاش در «هتل آتلانتیک تهران» خودکشی کرد.
او دو روز پیش از مرگش یعنی ۱۵ دی، وصیتنامهاش را در دفترخانه اسناد رسمی شماره ۲۰۲ تحت شمارهٔ ۳۴۲۸ و با تعیین کاظم حسیبی به عنوان سرپرست فرزندش بابک (که تنها ۴ ماه داشت)؛ به ثبت رسانده بود.
همواره دربارهٔ دلایل مرگ او، اختلاف نظرهای زیادی وجود داشته است.
براساس اخبار منتشره در روزنامههای اطلاعات و کیهان ۱۸ دی ۱۳۴۶ غلامرضا تختی به خاطر وجود اختلافات خانوادگی با همسرش شهلا توکلی خودکشی کرده است.
از انگیزههای ممکن برای خودکشی، مواردی چون ناکامیهایش در مسابقات در پایان عمر ورزشی تختی نام برده میشود. با این حال عدهای از دانشوران مرگ وی را مشکوک میدانند. این عقیده که ساواک او را به دلیل محبوبیت زیاد و عدم وفاداری به نظام وقت ایران به قتل رسانده است، در بین مردم وجود داشته است، این در حالی بود که #غلامرضاتختی هیچگاه با حکومت #پهلوی مشکلی نداشت و اتفاقا مورد حمایت و علاقه شاه ایران نبز بود.
در اسفند ۱۳۹۷ بابک تختی، تنها فرزند غلامرضا تختی، تأیید کرد پدرش کشته نشده بلکه خودکشی کرده و گفت که بحث پیرامون شهیدسازی تختی را اولین بار جلال آلاحمد، آغاز کرده است و پس از آن دیگر غیرقابل کنترل شد و بر سرزبانها افتاد که #ساواک تختی را کشته.
فرزند تختی دربارهٔ مرگ پدرش و حواشی آن در بحبوحهٔ انقلاب ۵۷ گفته است: «تختی را نکشتند. من تصور میکنم تختی رفته بود هتل به این امید که شاید یکی سراغش بیاید و نجاتش بدهد. وگرنه میتوانست برود باغ خودش. تختی آگاهانه دست به این انتخاب زد. نمیتوانست پیشبینی کند که ۱۱ سال بعد انقلاب خواهد شد و آقای ساعد (مدیر هتل) دچار گرفتاری میشود و گرنه در هتل این کار را نمیکرد.»
#شهیدسازی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ظهر روز ۱۷ دی ۱۳۴۶ خبر خودکشی غلامرضا تختی تختی در اتاق ۲۳ هتل آتلانتیک -اطلس- در خیابان تخت جمشید -طالقانی- همه شهر را تحت تاثیر قرار داد. گزارش تصویری تماشا کنید از ساعات اولیه انتشار خبر درگذشت تختی در تهران. این عکسها از مجلات اطلاعات هفتگی، تهران مصور، کیهان ورزشی، سپید و سیاه و فردوسی فراهم شده است.
تختی در یکشنبه ۱۷ دی ۱۳۴۶ در اتاقاش در «هتل آتلانتیک تهران» خودکشی کرد.
او دو روز پیش از مرگش یعنی ۱۵ دی، وصیتنامهاش را در دفترخانه اسناد رسمی شماره ۲۰۲ تحت شمارهٔ ۳۴۲۸ و با تعیین کاظم حسیبی به عنوان سرپرست فرزندش بابک (که تنها ۴ ماه داشت)؛ به ثبت رسانده بود.
همواره دربارهٔ دلایل مرگ او، اختلاف نظرهای زیادی وجود داشته است.
براساس اخبار منتشره در روزنامههای اطلاعات و کیهان ۱۸ دی ۱۳۴۶ غلامرضا تختی به خاطر وجود اختلافات خانوادگی با همسرش شهلا توکلی خودکشی کرده است.
از انگیزههای ممکن برای خودکشی، مواردی چون ناکامیهایش در مسابقات در پایان عمر ورزشی تختی نام برده میشود. با این حال عدهای از دانشوران مرگ وی را مشکوک میدانند. این عقیده که ساواک او را به دلیل محبوبیت زیاد و عدم وفاداری به نظام وقت ایران به قتل رسانده است، در بین مردم وجود داشته است، این در حالی بود که #غلامرضاتختی هیچگاه با حکومت #پهلوی مشکلی نداشت و اتفاقا مورد حمایت و علاقه شاه ایران نبز بود.
در اسفند ۱۳۹۷ بابک تختی، تنها فرزند غلامرضا تختی، تأیید کرد پدرش کشته نشده بلکه خودکشی کرده و گفت که بحث پیرامون شهیدسازی تختی را اولین بار جلال آلاحمد، آغاز کرده است و پس از آن دیگر غیرقابل کنترل شد و بر سرزبانها افتاد که #ساواک تختی را کشته.
فرزند تختی دربارهٔ مرگ پدرش و حواشی آن در بحبوحهٔ انقلاب ۵۷ گفته است: «تختی را نکشتند. من تصور میکنم تختی رفته بود هتل به این امید که شاید یکی سراغش بیاید و نجاتش بدهد. وگرنه میتوانست برود باغ خودش. تختی آگاهانه دست به این انتخاب زد. نمیتوانست پیشبینی کند که ۱۱ سال بعد انقلاب خواهد شد و آقای ساعد (مدیر هتل) دچار گرفتاری میشود و گرنه در هتل این کار را نمیکرد.»
#شهیدسازی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
۴۶ سال پیش چنین روزهایی بعد و قبل از ورود روحالله خمینی به ایران، یکی از اتفاقات کمتر صحبت شده در جریان انقلاب ایران رقم خورد و آتش زبانه کشیده انقلاب، محله «قلعه» تهران را در کام خود برد.
محلهای که محل زندگی و کار زنان «تن فروش» بود؛ #روزنامه_اطلاعات در گزارش از اتفاقات آن روز که در ادامه حملات روزهای قبل به #آبجوسازی_شمس ، #کاباره_شکوفه_نو و برخی اماکن معروف جنوب شهر تهران رخ داد، نوشته است که «آتشسوزی، ساعتها «محله غم» را میسوزاند و خاکستر میکرد.
مأموران آتشنشانی که پیرو اعلامیه قبلی خود ضمن اعلام همبستگی با مردم، اعلام کرده بودند از خاموش کردن آتشهایی که مردم نخواهند، خودداری خواهند کرد، اقدامی برای خاموش کردن این آتشها صورت ندادند.»
از تعداد دقیق کشته شدگان آتشسوزی محله «قلعه» تهران هنوز هیچ آماری در دست نیست اما روزنامه اطلاعات به نقل از شاهدان عینی از کشته شدن دو تا سه نفر از زنان تن فروش و مجروح شدن تعدادی در جریان این حمله خبر داد.
تصویر جسد زغال شده یکی از زنان در جریان این آتشسوزی، منتشر و بارها دیده شده است.
اما بسیاری از کشته شدن دهها زن و مرد و کودک سخن گفتند، اتفاقات رخ داده باعث شد تا همان زمان #انقلابیون۵۷ این جنایت را به #ساواک به عنوان عاملان این جنایت از خود سلب مسئولیت کنند.
همچنان که در این بخشهای این مستند کمتر دیده شده «طپش تاریخ» ساخته اصغر فردوست و داود کنعانی، راوی از «عناصر مشکوک» به عنوان عامل این اتفاق یاد میکند.
بهرام بیضایی، فیلمنامه «آینههای روبرو» را با الهام از اتفاق رخ داده در محله «قلعه» نوشت و در آغازش توصیف درخشان و تکاندهندهای از به آتش کشیدن زنان ساکن این محله و حقیقت اصلی عاملان این اتفاق ارائه داد:«محوطهی آتش سوزی. روز. خارجی
دود و غبار و فریاد و هیاهو؛ یکی دو خانه در آتش است و از درها و پنجرههای آنها دود بیرون میزند. جمعیتی دوان دوان و ترسیده و بعضی خندان و هیجانزده به تماشا آمده است. از خانه، زنانی سربرهنه و بعضی پابرهنه سرفهکنان و بعضی سیاه شده از خفگی ...
دیگری زیر دست و پا افتاده و در حال تحمل ضربهها سرفهکنان میکوشید خود را از لای چوبها و لگدها در ببرد.
یکی دیگر که با ضربهای به بیرون پرتاب شده با چهرهی خونآلود عربده میکشد –
زن خونآلود: «چی شده مشترهای دیروز حالا شدن پا منبری؟»
#جمهوری_خونخوار_اسلامی #فتنه۵۷
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
محلهای که محل زندگی و کار زنان «تن فروش» بود؛ #روزنامه_اطلاعات در گزارش از اتفاقات آن روز که در ادامه حملات روزهای قبل به #آبجوسازی_شمس ، #کاباره_شکوفه_نو و برخی اماکن معروف جنوب شهر تهران رخ داد، نوشته است که «آتشسوزی، ساعتها «محله غم» را میسوزاند و خاکستر میکرد.
مأموران آتشنشانی که پیرو اعلامیه قبلی خود ضمن اعلام همبستگی با مردم، اعلام کرده بودند از خاموش کردن آتشهایی که مردم نخواهند، خودداری خواهند کرد، اقدامی برای خاموش کردن این آتشها صورت ندادند.»
از تعداد دقیق کشته شدگان آتشسوزی محله «قلعه» تهران هنوز هیچ آماری در دست نیست اما روزنامه اطلاعات به نقل از شاهدان عینی از کشته شدن دو تا سه نفر از زنان تن فروش و مجروح شدن تعدادی در جریان این حمله خبر داد.
تصویر جسد زغال شده یکی از زنان در جریان این آتشسوزی، منتشر و بارها دیده شده است.
اما بسیاری از کشته شدن دهها زن و مرد و کودک سخن گفتند، اتفاقات رخ داده باعث شد تا همان زمان #انقلابیون۵۷ این جنایت را به #ساواک به عنوان عاملان این جنایت از خود سلب مسئولیت کنند.
همچنان که در این بخشهای این مستند کمتر دیده شده «طپش تاریخ» ساخته اصغر فردوست و داود کنعانی، راوی از «عناصر مشکوک» به عنوان عامل این اتفاق یاد میکند.
بهرام بیضایی، فیلمنامه «آینههای روبرو» را با الهام از اتفاق رخ داده در محله «قلعه» نوشت و در آغازش توصیف درخشان و تکاندهندهای از به آتش کشیدن زنان ساکن این محله و حقیقت اصلی عاملان این اتفاق ارائه داد:«محوطهی آتش سوزی. روز. خارجی
دود و غبار و فریاد و هیاهو؛ یکی دو خانه در آتش است و از درها و پنجرههای آنها دود بیرون میزند. جمعیتی دوان دوان و ترسیده و بعضی خندان و هیجانزده به تماشا آمده است. از خانه، زنانی سربرهنه و بعضی پابرهنه سرفهکنان و بعضی سیاه شده از خفگی ...
دیگری زیر دست و پا افتاده و در حال تحمل ضربهها سرفهکنان میکوشید خود را از لای چوبها و لگدها در ببرد.
یکی دیگر که با ضربهای به بیرون پرتاب شده با چهرهی خونآلود عربده میکشد –
زن خونآلود: «چی شده مشترهای دیروز حالا شدن پا منبری؟»
#جمهوری_خونخوار_اسلامی #فتنه۵۷
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
رفیقدوست در روز ورود آیتالله خمینی به ایران وی مسئول حملونقل خمینی میشود: «باید وسیلهای تهیه میشد که از «علی مجمعالصنایع» (ایشان نماینده مجاز فروش خودروهای آمریکایی GM در ایران بودند) ماشینی تهیه کردیم…
#محسن_رفیق_دوست در ادامه می گوید ماشین را از قبل ضدگلوله کرده بودیم، چند روز قبل ماشین را برده بودم…
شواهد حاکی از آن است #محسن_رضایی و #محسن_سازگارا و احتمالا #علی_محمد_بشارتی در ساختمانی در تهران خیابان جردن، خیابان جانسپاران، پلاک۱۱۵ که پیشتر در اختیار اداره استخدامی #ساواک بود و از اواسط دی ماه تشکیلاتی را سازمان داده بودند، خودروی فوق متعلق به ساواک و مدتها در همین مکان بوده.
روایتی هم هست که این خودرو برای پرویز تدین رئیس اداره کل یکم ساواک بوده است.
نکته اول در رد اظهارات اینکه خودروی فوق را علی مجمع الصنایع که طبیعتا خودروهای صفر کیلومتر شورولت را وارد میکرده این است که وجود خودروی مستعمل در میان خودروهای صفرکیلومتر عجیب و بعید است در نمایندگی فروشاش داشته باشد ،ضمن آنکه باورش سخت است آنها در آن فضا توانسته باشند خودرویی را در جایی زره پوش و ضدگلوله کنند.
به جد باید بگوئیم این خودرو، خودروی ساواک است ،اما اینکه رضایی چگونه آن واحد اطلاعاتی را هم در ساختمان ساواک تاسیس کرده کماکان جای سئوال بسیاری دارد.
صرف نظر از خودرو اما همه موارد ما را به آن میرساند که گروه اطلاعاتی محسن رضایی دست کم از یکماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و در دل ساواک و در داخل ساختمان اداره کل یکم ساواک تشکیل شده است .
#محسن_رفیقدوست در مورد روزهای پس از ورود خمینی به ایران میگوید: «من از ساعتی که از بهشتزهرا به مدرسه رفاه آمدم و روز بعدش وقتی امام خیلی محرمانه به مدرسه علوی رفتند و من هم به آنجا منتقل شدم، مسئولیت اداره مدرسه علوی با من بود. روز نوزدهم اتفاقی که افتاد میمون و مبارک بود. بیعت نیروی هوایی اتفاق افتاد که آن باعث شد شب تصمیم بگیرند به مدرسه علوی حمله کنند که ما یک تمهیداتی دیده بودیم که اگر خواستند با تانک بیایند، نتوانند داخل خیابان ایران بیایند.
او سپس به دفع توطئهها و حتی خطر کودتا اشاره میکند.
ادامه دارد…
این سلسله نوشتار را در شبکه های اجتماعی #ایران_بریفینگ میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#محسن_رفیق_دوست در ادامه می گوید ماشین را از قبل ضدگلوله کرده بودیم، چند روز قبل ماشین را برده بودم…
شواهد حاکی از آن است #محسن_رضایی و #محسن_سازگارا و احتمالا #علی_محمد_بشارتی در ساختمانی در تهران خیابان جردن، خیابان جانسپاران، پلاک۱۱۵ که پیشتر در اختیار اداره استخدامی #ساواک بود و از اواسط دی ماه تشکیلاتی را سازمان داده بودند، خودروی فوق متعلق به ساواک و مدتها در همین مکان بوده.
روایتی هم هست که این خودرو برای پرویز تدین رئیس اداره کل یکم ساواک بوده است.
نکته اول در رد اظهارات اینکه خودروی فوق را علی مجمع الصنایع که طبیعتا خودروهای صفر کیلومتر شورولت را وارد میکرده این است که وجود خودروی مستعمل در میان خودروهای صفرکیلومتر عجیب و بعید است در نمایندگی فروشاش داشته باشد ،ضمن آنکه باورش سخت است آنها در آن فضا توانسته باشند خودرویی را در جایی زره پوش و ضدگلوله کنند.
به جد باید بگوئیم این خودرو، خودروی ساواک است ،اما اینکه رضایی چگونه آن واحد اطلاعاتی را هم در ساختمان ساواک تاسیس کرده کماکان جای سئوال بسیاری دارد.
صرف نظر از خودرو اما همه موارد ما را به آن میرساند که گروه اطلاعاتی محسن رضایی دست کم از یکماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و در دل ساواک و در داخل ساختمان اداره کل یکم ساواک تشکیل شده است .
#محسن_رفیقدوست در مورد روزهای پس از ورود خمینی به ایران میگوید: «من از ساعتی که از بهشتزهرا به مدرسه رفاه آمدم و روز بعدش وقتی امام خیلی محرمانه به مدرسه علوی رفتند و من هم به آنجا منتقل شدم، مسئولیت اداره مدرسه علوی با من بود. روز نوزدهم اتفاقی که افتاد میمون و مبارک بود. بیعت نیروی هوایی اتفاق افتاد که آن باعث شد شب تصمیم بگیرند به مدرسه علوی حمله کنند که ما یک تمهیداتی دیده بودیم که اگر خواستند با تانک بیایند، نتوانند داخل خیابان ایران بیایند.
او سپس به دفع توطئهها و حتی خطر کودتا اشاره میکند.
ادامه دارد…
این سلسله نوشتار را در شبکه های اجتماعی #ایران_بریفینگ میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بعد از ۴۶ سال از پیروزی انقلاب اولین بار می شنویم ۹۰ نوع شکنجه در ساواک وجود داشته آنهم از زبان کارشناسی که مشخص نیست کیست و از کجا اکنون به این اطلاعات دست یافته که تاکنون معرفی نشده بود.
منکر شکنجه در #ساواک نباید شد اما به نظر میرسد این شیوه سکنجهها و جذب افراد از سربازی و بسیج برای استخدام در نهادهای امنیتی را این کارشناس از روی سازمان اطلاعات سپاه کپی کرده و به نام ساواک معرفی میکند.
#دروغهای_سیستماتیک_جمهوری_اسلامی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
منکر شکنجه در #ساواک نباید شد اما به نظر میرسد این شیوه سکنجهها و جذب افراد از سربازی و بسیج برای استخدام در نهادهای امنیتی را این کارشناس از روی سازمان اطلاعات سپاه کپی کرده و به نام ساواک معرفی میکند.
#دروغهای_سیستماتیک_جمهوری_اسلامی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مجموعه پایگاههایی برای شنود و جمعآوری اطلاعات از شوروی سابق معروف به پروژه «آیبکس» قرارداد محرمانهای بین حکومت ایران قبل از انقلاب و آمریکا بود.
بعد از انقلاب با خروج بیشتر نیروهای سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا - سیا- از ایران، این پایگاهها واقع در کپکان خراسان و اطراف بهشهر به دست دولت انقلابی افتاد.
#فتنه۵۷ #ساواک #سیا
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
روایت ۱۴ / همشهرى ماه آذر ۱۳۸۰:
در سال ۱۳۵۵ ساواک پس از سالها رصد فعالیت او موسوی خوئینیها را بازداشت میکند.
در بیستم اردیبهشت ۱۳۵۶ بازجویى از غیرنظامى سید محمد خوئینی ها فرزند سید حسین آغاز میشود.
خوئینیها در بازجویى میکوشد، شبکه روحانیان مبارزى که پیرامون خمینى قرار گرفته بودند را به گونهای معرفی کند که سازمان امنیت رژیم پهلوى آن را خطر نپندارد ، گرچه #سید_محمد_موسوی_خوئینیها کوشیده است با ارائه اطلاعات مبهم و ناکافى #ساواک را گمراه کند، اما افرادى که او در این بازجویى از آنان نام برده است آقایان طالقانى،منتظرى،مطهری،بهشتى،مفتح و هاشمى و نیز خامنهای در دهههای ۴۰ و ۵۰ حرکتی را تأسیس کردند که به نهضت روحانیت مبارز معروف شد و همزمان با پیروزى انقلاب اسلامى به قدرت سیاسى و اجتماعى نیز دست یافت.
خوئینیها که به عنوان عضو مرکزیت این نهضت از سوى نظام پهلوی به ۱۵ سال حبس جنایى درجه یک محکوم شده بود با پیروزى انقلاب اسلامى مورد توجه قرارگرفت.
بخشى از رشد سیاسى خوئینیها در حقیقت مدیون توجه خمینی به او بود...
[با اطمینان میشود گفت این سند ساواک که نشریه همشهری منتشر کرده است جعلی است،شبیه صدها سند دیگر نیست مشخص نیست گزارش است یا بیانیه ضمن آنکه ۱۵ سال حبس جنایی درجه یک برای یک روحانى که مطابق باخاطرات وسوابق علنی شده اش به تحصیل علوم حوزوى و تفسیر قرآن مشغول بوده است،کمى نامتناسب به نظرمىآید]
#جمهوری_اشباح
ادامه دارد…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
در سال ۱۳۵۵ ساواک پس از سالها رصد فعالیت او موسوی خوئینیها را بازداشت میکند.
در بیستم اردیبهشت ۱۳۵۶ بازجویى از غیرنظامى سید محمد خوئینی ها فرزند سید حسین آغاز میشود.
خوئینیها در بازجویى میکوشد، شبکه روحانیان مبارزى که پیرامون خمینى قرار گرفته بودند را به گونهای معرفی کند که سازمان امنیت رژیم پهلوى آن را خطر نپندارد ، گرچه #سید_محمد_موسوی_خوئینیها کوشیده است با ارائه اطلاعات مبهم و ناکافى #ساواک را گمراه کند، اما افرادى که او در این بازجویى از آنان نام برده است آقایان طالقانى،منتظرى،مطهری،بهشتى،مفتح و هاشمى و نیز خامنهای در دهههای ۴۰ و ۵۰ حرکتی را تأسیس کردند که به نهضت روحانیت مبارز معروف شد و همزمان با پیروزى انقلاب اسلامى به قدرت سیاسى و اجتماعى نیز دست یافت.
خوئینیها که به عنوان عضو مرکزیت این نهضت از سوى نظام پهلوی به ۱۵ سال حبس جنایى درجه یک محکوم شده بود با پیروزى انقلاب اسلامى مورد توجه قرارگرفت.
بخشى از رشد سیاسى خوئینیها در حقیقت مدیون توجه خمینی به او بود...
[با اطمینان میشود گفت این سند ساواک که نشریه همشهری منتشر کرده است جعلی است،شبیه صدها سند دیگر نیست مشخص نیست گزارش است یا بیانیه ضمن آنکه ۱۵ سال حبس جنایی درجه یک برای یک روحانى که مطابق باخاطرات وسوابق علنی شده اش به تحصیل علوم حوزوى و تفسیر قرآن مشغول بوده است،کمى نامتناسب به نظرمىآید]
#جمهوری_اشباح
ادامه دارد…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
روایت ۱۸ / روزنامه جمهورى اسلامى سه شنبه۱۳۶۰/۳/۱۲ :
مهندس نبوى همچنین در مورد شخصى که اسناد وزارت خارجه را به خارج
از وزارتخارجه خارج مىکرده گفت: اگر او دستگیر نمىشد،کارش را انجام داده بود و در خیلى از وزارتخانهها این کار را کرده بود پنج هزار پرونده از افراد را از محل اداره پاکسازى شوراى انقلاب در خیابان سمیّه نقل و انتقال دادند و ما تعداد کمى از آنها را توانستیم تحویل بگیریم…
[#بهزاد_نبوی که در آن زمان مسئول دفتر انقلاب و وزیر مشاور وامور انقلاب دولت بود در کمتر از یک هفته سه روایت عنوان کرد، روایت اول بازداشت #مرتضی_فضلی_نژاد در حال خروج از وزارتخارجه در حالی که در کیفش چند سند محرمانه بوده،روایت دوم اینکه این فرد حکم داشته برای خروج اما هماهنگی نشده بود،روایت سوم گم شدن پنج هزار سند.
این در حالی است که این فرد به بهانه برگزاری یک نمایشگاه در حال خروج دو کامیون خاور سند مشتمل بر ۳۸۰ هزار زونکن بوده که بازداشت میشود، پس از آن تمامی اسناد محرمانه ساواک و وزارتخارجه به دفتر انقلاب زیر نظر #اطلاعات_نخست_وزیری منتقل و تحویل #خسرو_تهرانی و #محسن_سازگارا میشود،اما یک هفته بعد که برای بازگرداندن آنها به مخزن اصلیشان مراجعه میکنند تنها ۶۳۰ زونکن بوده و این همان «تعداد کمی است» که در آخرین روایت نبوی در روزنامه جمهوری اسلامی عنوان کرده، اگر چه سرنوشت آن دو کامیون سند هرگز مشخص نشد و رسانهها و فعالان انقلاب نیز در روزهای آتی درگیر ماجراهای #انفجار_نخست_وزیری و #انفجار_دفتر_حزب_جمهوری_اسلامی شدند و موضوع فراموش شد، اما مشخص شد اسناد درباره همکاری بعضی از افراد با ساواک و همچنین اسنادی در مورد فعالیتهای مالی و اموال #ساواک در خارج از کشور و فعالیتهای تعدادی از ایرانیان در خارج از کشور بوده است]
کتاب جنگجویان اسلام، تحقیقات کنت کاتزمن : بهزاد نبوى بنیانگذار #سازمان_مجاهدین_انقلاب_اسلامی و یکی از مهرههای کلیدی در بحران گروگانگیرى بود.
بیوگرافى نبوى نشان مى دهد که بسیارى از دانشجویان سازمان مجاهدین انقلاب اسلامى دنباله روى نبوى بودند.
نبوی با رجایى نخست وزیر، ارتباط تنگاتنگ داشت و نظر او براى آمریکا بهعنوان طرف ایرانى در مذاکرات معتبر بود، نبوی تسلط کامل بر رجایى داشت و نیز با روحانیون حزب جمهورى اسلامى و خمینى کاملا مرتبط بود...
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
مهندس نبوى همچنین در مورد شخصى که اسناد وزارت خارجه را به خارج
از وزارتخارجه خارج مىکرده گفت: اگر او دستگیر نمىشد،کارش را انجام داده بود و در خیلى از وزارتخانهها این کار را کرده بود پنج هزار پرونده از افراد را از محل اداره پاکسازى شوراى انقلاب در خیابان سمیّه نقل و انتقال دادند و ما تعداد کمى از آنها را توانستیم تحویل بگیریم…
[#بهزاد_نبوی که در آن زمان مسئول دفتر انقلاب و وزیر مشاور وامور انقلاب دولت بود در کمتر از یک هفته سه روایت عنوان کرد، روایت اول بازداشت #مرتضی_فضلی_نژاد در حال خروج از وزارتخارجه در حالی که در کیفش چند سند محرمانه بوده،روایت دوم اینکه این فرد حکم داشته برای خروج اما هماهنگی نشده بود،روایت سوم گم شدن پنج هزار سند.
این در حالی است که این فرد به بهانه برگزاری یک نمایشگاه در حال خروج دو کامیون خاور سند مشتمل بر ۳۸۰ هزار زونکن بوده که بازداشت میشود، پس از آن تمامی اسناد محرمانه ساواک و وزارتخارجه به دفتر انقلاب زیر نظر #اطلاعات_نخست_وزیری منتقل و تحویل #خسرو_تهرانی و #محسن_سازگارا میشود،اما یک هفته بعد که برای بازگرداندن آنها به مخزن اصلیشان مراجعه میکنند تنها ۶۳۰ زونکن بوده و این همان «تعداد کمی است» که در آخرین روایت نبوی در روزنامه جمهوری اسلامی عنوان کرده، اگر چه سرنوشت آن دو کامیون سند هرگز مشخص نشد و رسانهها و فعالان انقلاب نیز در روزهای آتی درگیر ماجراهای #انفجار_نخست_وزیری و #انفجار_دفتر_حزب_جمهوری_اسلامی شدند و موضوع فراموش شد، اما مشخص شد اسناد درباره همکاری بعضی از افراد با ساواک و همچنین اسنادی در مورد فعالیتهای مالی و اموال #ساواک در خارج از کشور و فعالیتهای تعدادی از ایرانیان در خارج از کشور بوده است]
کتاب جنگجویان اسلام، تحقیقات کنت کاتزمن : بهزاد نبوى بنیانگذار #سازمان_مجاهدین_انقلاب_اسلامی و یکی از مهرههای کلیدی در بحران گروگانگیرى بود.
بیوگرافى نبوى نشان مى دهد که بسیارى از دانشجویان سازمان مجاهدین انقلاب اسلامى دنباله روى نبوى بودند.
نبوی با رجایى نخست وزیر، ارتباط تنگاتنگ داشت و نظر او براى آمریکا بهعنوان طرف ایرانى در مذاکرات معتبر بود، نبوی تسلط کامل بر رجایى داشت و نیز با روحانیون حزب جمهورى اسلامى و خمینى کاملا مرتبط بود...
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
روایت ۲۹ / [منصور رفیعزاده کارشناس ارشد ساواک بود که از او به عنوان مغز متحرک #ساواک یاد میشود، اوبعد از #انقلاب۵۷ و خروجش از ایران برای چند سال در سازمان سیا تحلیلگر ارشد بود، وی راوی این سطور و از آخرین افرادی است که با #ارتشبد_غلامعلی_اویسی در ارتباط بوده]
رفیعزاده در ادامه دیدار سرنوشت ساز خودش و اویسی و نماینده سیا میگوید:«بعدها در زمستان ۱۹۸۲ همان افسرCIA اصرار کرد که ترتیب یک قـرار ملاقـات دیگر بـا #ژنرال_اویسی را در پاریس بدهم ، تیمسار ابتدا قبول نکرد وگفت:«منصور ما با آمریکاییها فقط داریم وقتمان را تلف میکنیم»، وقتى که با مردCIA در رستوران چهارستاره ملاقات کردیم،اویسى طبق معمول یک لیوان آب پرتغال سفارش داد و سپس شـروع بـه حرکـات غیرعادى نمود و گفت:«من نمىخواهم امروز راجع بـه سیاسـت حـرف بـزنیم، دلـم مىخواهد گریه کنم،اما چون رسـتوران جـاى مناسـبى بـراى گریـه نیـست در نتیجـه مىخواهم بخندم!، او در طول غذا هر وقت که مأمورCIA چیزى در رابطـه بـا سیاسـت بـر زبـان میآورد، اویسى با صدایى بلنـد خنـده سـر میداد، مـأمورCIA کـه از حرکـات اویسى به شدت عصبى شده بود، با حیرت گفت:«چرا نمىخواهی با مـن حـرف بزنی ، مشکلش چیست؟
اویسى باز هم با صدایى بلند زیر خنده زد، مـأمور CIA با ناراحتى فراوان دست از تلاش برنداشت:«مىدانم که شما ناراحت و عـصبانى هستید،اما ما با دولت ایران همکارى نکردهایم، یک بار دیگر اویسى خنده بلندى سر داد،در این لحظه همه مشتریان رستوران به ما خیره شدند،این وضعیت حدودا به مدت دو ساعت ادامه یافت،این ملاقات، آخرین تماس #غلامعلی_اویسی باCIA بود.
چند ماه بعد در هشتم فوریه ۱۹۸۴ او و برادرش در نزدیکى آپارتمـان خـود توسط مزدوران گروه لبنانی جهاد اسلامی، به رهبری عماد مغنیه، در پاریس به قتـل رسیدند.
از آن تاریخ من همیشه در این اندیشه بودهام که اویسى را مزدورهای آیت الله کشتند اما دستور را چه کسی داد؟ CIA ؟
ادامه دارد…
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
رفیعزاده در ادامه دیدار سرنوشت ساز خودش و اویسی و نماینده سیا میگوید:«بعدها در زمستان ۱۹۸۲ همان افسرCIA اصرار کرد که ترتیب یک قـرار ملاقـات دیگر بـا #ژنرال_اویسی را در پاریس بدهم ، تیمسار ابتدا قبول نکرد وگفت:«منصور ما با آمریکاییها فقط داریم وقتمان را تلف میکنیم»، وقتى که با مردCIA در رستوران چهارستاره ملاقات کردیم،اویسى طبق معمول یک لیوان آب پرتغال سفارش داد و سپس شـروع بـه حرکـات غیرعادى نمود و گفت:«من نمىخواهم امروز راجع بـه سیاسـت حـرف بـزنیم، دلـم مىخواهد گریه کنم،اما چون رسـتوران جـاى مناسـبى بـراى گریـه نیـست در نتیجـه مىخواهم بخندم!، او در طول غذا هر وقت که مأمورCIA چیزى در رابطـه بـا سیاسـت بـر زبـان میآورد، اویسى با صدایى بلنـد خنـده سـر میداد، مـأمورCIA کـه از حرکـات اویسى به شدت عصبى شده بود، با حیرت گفت:«چرا نمىخواهی با مـن حـرف بزنی ، مشکلش چیست؟
اویسى باز هم با صدایى بلند زیر خنده زد، مـأمور CIA با ناراحتى فراوان دست از تلاش برنداشت:«مىدانم که شما ناراحت و عـصبانى هستید،اما ما با دولت ایران همکارى نکردهایم، یک بار دیگر اویسى خنده بلندى سر داد،در این لحظه همه مشتریان رستوران به ما خیره شدند،این وضعیت حدودا به مدت دو ساعت ادامه یافت،این ملاقات، آخرین تماس #غلامعلی_اویسی باCIA بود.
چند ماه بعد در هشتم فوریه ۱۹۸۴ او و برادرش در نزدیکى آپارتمـان خـود توسط مزدوران گروه لبنانی جهاد اسلامی، به رهبری عماد مغنیه، در پاریس به قتـل رسیدند.
از آن تاریخ من همیشه در این اندیشه بودهام که اویسى را مزدورهای آیت الله کشتند اما دستور را چه کسی داد؟ CIA ؟
ادامه دارد…
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
[لاجوردی از نامورترین جنایتکاران جمهوری اسلامی است، در قساوت و خودسریهای وی هیچگونه تردیدی نیست، او اگر توان داشت حتی یک مجاهد را هم زنده نمیگذاشت، کینه لاجوردی از مجاهدین برابر است با کینه هیتلر از یهودیان، این دشمنی از نحوه شناخت دقیق وی از مجاهدین و چپهاست و از همین روی در زندگی #اسدالله_لاجوردی نقاط دقیق و مستدلی هم وجود دارد، او یکی از آنهایی است که از همان روزهای ابتدایی انقلاب به تمامی گروههای مسلح پیش از انقلاب که در هم ادغام شده و #سازمان_مجاهدین_انقلاب_اسلامی را تاسیس کردند و بعدها در نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی ما با نام #چپهای_امنیتی آنها را میشناسیم درک دقیقی داشته است]
سعید حجاریان ماهنامه همشهری بهمن ۱۳۸۳ :
لاجوردی میگفت که شما از منافقین هم بدتر و خطرناکتر هستید. میگفت رجوی دوراندیش نبود خیلی زود دست خود را رو کرد، اما شما خودتان را برای آینده آماده کردهاید و منتظر فرصت هستید تا شرایط به نفع شما محیا شود،منظور لاجوردی از منافقین جدید در وصیتنامهاش بچههای سازمان مجاهدین انقلاب بود و بر این مسئله پافشاری میکرد.
روزنامه ابرار ۱۳۷۹/۲/۱۴:
زمانى که #سعید_حجاریان در پاسخ به سؤال عمادالدّین باقى گفته بود بچهها از همـان زندان با لاجوردى مشکل داشتند؛ نه باقی و نه حتی خود حجاریان هیچ کدام توضیح ندادند که منظور از «بچهها» کیست ایـن بچهها که حجاریان ازآنها نام مىبرد کیستند که با لاجوردى در همان زندان زمان شاه در افتاده بودند؟
لاجوردى توسط #ساواک دستگیر به حبس ابد محکوم شد پس از انقلاب هم اکثر وقت خود را به حوزههاى امنیتی اختصاص داد، دو سـال بعـد از کشته شدن او حجاریان از اخـتلاف با لاجوردى در پـرده برمیدارد.
حجاریان در زمان شـاه زنـدان نرفتـه و این یعنى وى جـزو «بچههایی» نبوده که با لاجوردى در زندان بیفتد.
تلویزیون جمهوری اسلامی مهرماه ۱۳۶۵:
مصاحبه قبل از اعدام یک مجاهد را پخش کرد که در آن از سوابقش در سازمان مجاهدین گفته واینکه در آخرین ترور در نازی آباد هنگامی که برای ترور «سعید مظفری» رفته بود روز ترور او سوار موتور بـود و زنـش ترک موتور،زمانى که به سمت او نشانه رفته بچهای که همراهشان بود را سپر کرد من نتوانـستم تیراندازى کنم، اسلحه را پایین آوردم که او اسلحه کشید و تیراندازى شدیدى شد و…
[سعید حجاریان کاشانی در وزارت اطلاعات و اطلاعات نخست وزیری با نام مستعار جمهوری سعید مظفری فعالیت میکرد]
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
سعید حجاریان ماهنامه همشهری بهمن ۱۳۸۳ :
لاجوردی میگفت که شما از منافقین هم بدتر و خطرناکتر هستید. میگفت رجوی دوراندیش نبود خیلی زود دست خود را رو کرد، اما شما خودتان را برای آینده آماده کردهاید و منتظر فرصت هستید تا شرایط به نفع شما محیا شود،منظور لاجوردی از منافقین جدید در وصیتنامهاش بچههای سازمان مجاهدین انقلاب بود و بر این مسئله پافشاری میکرد.
روزنامه ابرار ۱۳۷۹/۲/۱۴:
زمانى که #سعید_حجاریان در پاسخ به سؤال عمادالدّین باقى گفته بود بچهها از همـان زندان با لاجوردى مشکل داشتند؛ نه باقی و نه حتی خود حجاریان هیچ کدام توضیح ندادند که منظور از «بچهها» کیست ایـن بچهها که حجاریان ازآنها نام مىبرد کیستند که با لاجوردى در همان زندان زمان شاه در افتاده بودند؟
لاجوردى توسط #ساواک دستگیر به حبس ابد محکوم شد پس از انقلاب هم اکثر وقت خود را به حوزههاى امنیتی اختصاص داد، دو سـال بعـد از کشته شدن او حجاریان از اخـتلاف با لاجوردى در پـرده برمیدارد.
حجاریان در زمان شـاه زنـدان نرفتـه و این یعنى وى جـزو «بچههایی» نبوده که با لاجوردى در زندان بیفتد.
تلویزیون جمهوری اسلامی مهرماه ۱۳۶۵:
مصاحبه قبل از اعدام یک مجاهد را پخش کرد که در آن از سوابقش در سازمان مجاهدین گفته واینکه در آخرین ترور در نازی آباد هنگامی که برای ترور «سعید مظفری» رفته بود روز ترور او سوار موتور بـود و زنـش ترک موتور،زمانى که به سمت او نشانه رفته بچهای که همراهشان بود را سپر کرد من نتوانـستم تیراندازى کنم، اسلحه را پایین آوردم که او اسلحه کشید و تیراندازى شدیدى شد و…
[سعید حجاریان کاشانی در وزارت اطلاعات و اطلاعات نخست وزیری با نام مستعار جمهوری سعید مظفری فعالیت میکرد]
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#امروز_در_تاریخ / ۶۸ سال پیش در روز ۲۳ اسفند ۱۳۳۵ هجری ساواک بنیانگذاری شد و ۵ فروردین ۱۳۳۶ رسما فعالیت خود را آغاز کرد.
#ساواک تا چند ماه قبل از سقوط سلسله پهلوی در ایران فعالیت میکرد و سازمان اصلی امنیت داخلی و اطلاعات خارجی ایران بود که در طی دورانی از جنگ سرد، به مدت ۲۲ سال نبض امنیت داخلی و اطلاعات خارجی ایران را در دست داشت.
ساواک در کنار مبارزه با فعالیتهای جاسوسی و نفوذی خارجی، در سرکوب عناصر ضد نظام سلطنتی فعالیت گستردهای داشت.
از میان ۱۰ ادارهٔ کل ساواک، بهطور مشخص ادارهٔ کل سوم ساواک، قدرت و اختیارات بسیاری در توقیف و بازجویی افراد داشت.
با اوجگیری ناآرامیهای منجر به انقلاب ۱۳۵۷، محمدرضا شاه دستور انحلال ساواک را داد.
سازمان سیا، اطلاعاتی دربارهٔ کشورهای شوروی، جمهوری افغانستان، کشورهای عربی و دیگر کشورها در اختیار ساواک قرار میداد. ساواک هم اطلاعاتی دربارهٔ مسائل منطقهای، حزب توده، چریکیها، و دیگر سازمانهای سیاسی ایرانی، در اختیار سیا قرار میداد،ازسوی دیگر ساواک با موساد نیز ارتباط و همکاری تنگاتنگ داشت.
با اوجگیری ناآرامیهای پیش از انقلاب در ایران، شاپور بختیار که تازه نخستوزیر شده بوده در یکی از نخستین اقدامات دستور انحلال ساواک را داد و رئیس پیشین ساواک نعمتالله نصیری که در آن زمان سفیر ایران در پاکستان بود به ایران فراخوانده شد و به زندان افتاد، با وقوع انقلاب ، نصیری در زندان به دست انقلابیون افتاد و دادگاهی شد و در نهایت دادگاه انقلاب رای به اعدام وی داد. اما با این حال برخی از اعضای دستگیر شده از اعضای ردههای میانی و پایینی پیشین ساواک در تشکیل وزارت اطلاعات و سازماندهی آن با جمهوری اسلامی همکاری کردند و بسیاری از ادارات ساواک از جمله ادارات دوم (مسئول جمعآوری اطلاعات خارجی)، ادارهٔ کل چهارم مسئول حفاظت اطلاعات (ضداطلاعات و امنیت کارمندان ساواک)،ادارهٔ کل هفتم مسئول بررسی اطلاعات خارجی و ادارهٔ کل هشتم مسئول ضدجاسوسی بطور کل با پرسنل ابتدا در #اطلاعات_نخست_وزیری و سپس وزارت اطلاعات بکارگیری شدند، مجوز فعالیت و آغاز بکار مجدد پرسنل ساواک را خمینی طی نامهای مکتوب به مصطفی چمران داده بود.
سید علی خامنهای از اعضای شورای انقلاب از مخالفین این مجوز بود و در صدد نابودی بسیاری از اسناد ساواک بخصوص در مورد همکاری بخشی از مذهبیون و #انجمن_حجتیه با ساواک بود.
#عزت_شاهی از انقلابیون موتلفه و فرماندهان اولیه کمیته انقلاب معتقد است #جواد_مادرشاهی به دستور خامنهای تمام ردپاهای حجتیه در ساواک را معدوم کرده است.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#ساواک تا چند ماه قبل از سقوط سلسله پهلوی در ایران فعالیت میکرد و سازمان اصلی امنیت داخلی و اطلاعات خارجی ایران بود که در طی دورانی از جنگ سرد، به مدت ۲۲ سال نبض امنیت داخلی و اطلاعات خارجی ایران را در دست داشت.
ساواک در کنار مبارزه با فعالیتهای جاسوسی و نفوذی خارجی، در سرکوب عناصر ضد نظام سلطنتی فعالیت گستردهای داشت.
از میان ۱۰ ادارهٔ کل ساواک، بهطور مشخص ادارهٔ کل سوم ساواک، قدرت و اختیارات بسیاری در توقیف و بازجویی افراد داشت.
با اوجگیری ناآرامیهای منجر به انقلاب ۱۳۵۷، محمدرضا شاه دستور انحلال ساواک را داد.
سازمان سیا، اطلاعاتی دربارهٔ کشورهای شوروی، جمهوری افغانستان، کشورهای عربی و دیگر کشورها در اختیار ساواک قرار میداد. ساواک هم اطلاعاتی دربارهٔ مسائل منطقهای، حزب توده، چریکیها، و دیگر سازمانهای سیاسی ایرانی، در اختیار سیا قرار میداد،ازسوی دیگر ساواک با موساد نیز ارتباط و همکاری تنگاتنگ داشت.
با اوجگیری ناآرامیهای پیش از انقلاب در ایران، شاپور بختیار که تازه نخستوزیر شده بوده در یکی از نخستین اقدامات دستور انحلال ساواک را داد و رئیس پیشین ساواک نعمتالله نصیری که در آن زمان سفیر ایران در پاکستان بود به ایران فراخوانده شد و به زندان افتاد، با وقوع انقلاب ، نصیری در زندان به دست انقلابیون افتاد و دادگاهی شد و در نهایت دادگاه انقلاب رای به اعدام وی داد. اما با این حال برخی از اعضای دستگیر شده از اعضای ردههای میانی و پایینی پیشین ساواک در تشکیل وزارت اطلاعات و سازماندهی آن با جمهوری اسلامی همکاری کردند و بسیاری از ادارات ساواک از جمله ادارات دوم (مسئول جمعآوری اطلاعات خارجی)، ادارهٔ کل چهارم مسئول حفاظت اطلاعات (ضداطلاعات و امنیت کارمندان ساواک)،ادارهٔ کل هفتم مسئول بررسی اطلاعات خارجی و ادارهٔ کل هشتم مسئول ضدجاسوسی بطور کل با پرسنل ابتدا در #اطلاعات_نخست_وزیری و سپس وزارت اطلاعات بکارگیری شدند، مجوز فعالیت و آغاز بکار مجدد پرسنل ساواک را خمینی طی نامهای مکتوب به مصطفی چمران داده بود.
سید علی خامنهای از اعضای شورای انقلاب از مخالفین این مجوز بود و در صدد نابودی بسیاری از اسناد ساواک بخصوص در مورد همکاری بخشی از مذهبیون و #انجمن_حجتیه با ساواک بود.
#عزت_شاهی از انقلابیون موتلفه و فرماندهان اولیه کمیته انقلاب معتقد است #جواد_مادرشاهی به دستور خامنهای تمام ردپاهای حجتیه در ساواک را معدوم کرده است.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing