علیرضا شیدایی، متولد ۲۳ مهر ۱۳۶۷، راننده تاکسی و نانآور خانوادهاش در کرج بود.
او با افزایش قیمت بنزین در آبان ۱۳۹۸، به دلیل تأثیر مستقیم بر زندگی و کارش، در تظاهرات سراسری شرکت کرد.
در ۲۵ آبان در اولین روز از اعتراضات #آبان_خونین_۹۸ ، علیرضا با شلیک مستقیم سرکوبگران به سرش کشته شد.
خانوادهاش ابتدا به دلیل فشار و تهدید سکوت کردند، اما پس از ۱۷ ماه، مادرش نیز به جمع #مادران_دادخواه_آبان پیوست و از او دفاع کرد. علیرضا در آغوش برادرش جان داد و پیکرش در بهشت سکینه کرج به خاک سپرده شد.
قسمتی از صحبتهای مادر علیرضا:
روز قبل از کشته شدنش علیرضا خیلی ناراحت بود، میگفت مامان، بنزین گرون شده، یکی مثل منِ جوان از کجا بیاره بنزین لیتری سه هزار تومان بزنه و بره روزانه مسافرکشی کنه و روزی پنجاه شصت تومن دربیاره.
فردای اون روز رضا خونه بود و نشستیم برای آخرین بار ناهارمون رو خوردیم و رضا بلند شد رفت. پیشونی من رو بوسید و گفت مامان، پس من میرم بیرون. گفتم برو خدا به همرات مادر.
وقتی علیرضا تیر میخوره، بچهها دورش جمع میشن و پسرم رو تا بیمارستان میرسونن که متأسفانه پشت چراغ قرمز رضا جون میده.
به کدامین گناه بچه من را کشتید؟ جوابگو باشید. مگه نباید قاتل قصاص بشه؟ خب قاتل را به من بدید، نشونش بدید. بگید کی کشته؟ ظلم کردید در حق ما، در حق بچه ما.
علیرضا شیدایی در آغوش برادر ۲۲سالهاش جان باخت.
این روایت برادر #علیرضا_شیدایی است، در جمع مادران آبان:
توی ماشین هم بغل خودم بود، تا آخرشم بغل خودم جون داد. مواظب بود من جلو نروم ولی خودش رفت. یک ماشین گرفتیم. هیچکسی نمیبردش. روی زمین بود. هیچکی نمیبردش. زوری یک ماشین گرفتیم، راننده رو انداختیم پایین، زوری گفتیم یا باید ماشینت رو بدی یا باید این رو ببری. گفت میبرمش.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
او با افزایش قیمت بنزین در آبان ۱۳۹۸، به دلیل تأثیر مستقیم بر زندگی و کارش، در تظاهرات سراسری شرکت کرد.
در ۲۵ آبان در اولین روز از اعتراضات #آبان_خونین_۹۸ ، علیرضا با شلیک مستقیم سرکوبگران به سرش کشته شد.
خانوادهاش ابتدا به دلیل فشار و تهدید سکوت کردند، اما پس از ۱۷ ماه، مادرش نیز به جمع #مادران_دادخواه_آبان پیوست و از او دفاع کرد. علیرضا در آغوش برادرش جان داد و پیکرش در بهشت سکینه کرج به خاک سپرده شد.
قسمتی از صحبتهای مادر علیرضا:
روز قبل از کشته شدنش علیرضا خیلی ناراحت بود، میگفت مامان، بنزین گرون شده، یکی مثل منِ جوان از کجا بیاره بنزین لیتری سه هزار تومان بزنه و بره روزانه مسافرکشی کنه و روزی پنجاه شصت تومن دربیاره.
فردای اون روز رضا خونه بود و نشستیم برای آخرین بار ناهارمون رو خوردیم و رضا بلند شد رفت. پیشونی من رو بوسید و گفت مامان، پس من میرم بیرون. گفتم برو خدا به همرات مادر.
وقتی علیرضا تیر میخوره، بچهها دورش جمع میشن و پسرم رو تا بیمارستان میرسونن که متأسفانه پشت چراغ قرمز رضا جون میده.
به کدامین گناه بچه من را کشتید؟ جوابگو باشید. مگه نباید قاتل قصاص بشه؟ خب قاتل را به من بدید، نشونش بدید. بگید کی کشته؟ ظلم کردید در حق ما، در حق بچه ما.
علیرضا شیدایی در آغوش برادر ۲۲سالهاش جان باخت.
این روایت برادر #علیرضا_شیدایی است، در جمع مادران آبان:
توی ماشین هم بغل خودم بود، تا آخرشم بغل خودم جون داد. مواظب بود من جلو نروم ولی خودش رفت. یک ماشین گرفتیم. هیچکسی نمیبردش. روی زمین بود. هیچکی نمیبردش. زوری یک ماشین گرفتیم، راننده رو انداختیم پایین، زوری گفتیم یا باید ماشینت رو بدی یا باید این رو ببری. گفت میبرمش.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
علیرضا شیدایی، متولد ۲۳ مهر ۱۳۶۷، راننده تاکسی و نانآور خانوادهاش در کرج بود.
او با افزایش قیمت بنزین در آبان ۱۳۹۸، به دلیل تأثیر مستقیم بر زندگی و کارش، در تظاهرات سراسری شرکت کرد.
در ۲۵ آبان در اولین روز از اعتراضات #آبان_خونین_۹۸ ، علیرضا با شلیک مستقیم سرکوبگران به سرش کشته شد.
خانوادهاش ابتدا به دلیل فشار و تهدید سکوت کردند، اما پس از ۱۷ ماه، مادرش نیز به جمع #مادران_دادخواه_آبان پیوست و از او دفاع کرد. علیرضا در آغوش برادرش جان داد و پیکرش در بهشت سکینه کرج به خاک سپرده شد.
قسمتی از صحبتهای مادر علیرضا:
روز قبل از کشته شدنش علیرضا خیلی ناراحت بود، میگفت مامان، بنزین گرون شده، یکی مثل منِ جوان از کجا بیاره بنزین لیتری سه هزار تومان بزنه و بره روزانه مسافرکشی کنه و روزی پنجاه شصت تومن دربیاره.
فردای اون روز رضا خونه بود و نشستیم برای آخرین بار ناهارمون رو خوردیم و رضا بلند شد رفت. پیشونی من رو بوسید و گفت مامان، پس من میرم بیرون. گفتم برو خدا به همرات مادر.
وقتی علیرضا تیر میخوره، بچهها دورش جمع میشن و پسرم رو تا بیمارستان میرسونن که متأسفانه پشت چراغ قرمز رضا جون میده.
به کدامین گناه بچه من را کشتید؟ جوابگو باشید. مگه نباید قاتل قصاص بشه؟ خب قاتل را به من بدید، نشونش بدید. بگید کی کشته؟ ظلم کردید در حق ما، در حق بچه ما.
علیرضا شیدایی در آغوش برادر ۲۲سالهاش جان باخت.
این روایت برادر #علیرضا_شیدایی است، در جمع مادران آبان:
توی ماشین هم بغل خودم بود، تا آخرشم بغل خودم جون داد. مواظب بود من جلو نروم ولی خودش رفت. یک ماشین گرفتیم. هیچکسی نمیبردش. روی زمین بود. هیچکی نمیبردش. زوری یک ماشین گرفتیم، راننده رو انداختیم پایین، زوری گفتیم یا باید ماشینت رو بدی یا باید این رو ببری. گفت میبرمش.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
او با افزایش قیمت بنزین در آبان ۱۳۹۸، به دلیل تأثیر مستقیم بر زندگی و کارش، در تظاهرات سراسری شرکت کرد.
در ۲۵ آبان در اولین روز از اعتراضات #آبان_خونین_۹۸ ، علیرضا با شلیک مستقیم سرکوبگران به سرش کشته شد.
خانوادهاش ابتدا به دلیل فشار و تهدید سکوت کردند، اما پس از ۱۷ ماه، مادرش نیز به جمع #مادران_دادخواه_آبان پیوست و از او دفاع کرد. علیرضا در آغوش برادرش جان داد و پیکرش در بهشت سکینه کرج به خاک سپرده شد.
قسمتی از صحبتهای مادر علیرضا:
روز قبل از کشته شدنش علیرضا خیلی ناراحت بود، میگفت مامان، بنزین گرون شده، یکی مثل منِ جوان از کجا بیاره بنزین لیتری سه هزار تومان بزنه و بره روزانه مسافرکشی کنه و روزی پنجاه شصت تومن دربیاره.
فردای اون روز رضا خونه بود و نشستیم برای آخرین بار ناهارمون رو خوردیم و رضا بلند شد رفت. پیشونی من رو بوسید و گفت مامان، پس من میرم بیرون. گفتم برو خدا به همرات مادر.
وقتی علیرضا تیر میخوره، بچهها دورش جمع میشن و پسرم رو تا بیمارستان میرسونن که متأسفانه پشت چراغ قرمز رضا جون میده.
به کدامین گناه بچه من را کشتید؟ جوابگو باشید. مگه نباید قاتل قصاص بشه؟ خب قاتل را به من بدید، نشونش بدید. بگید کی کشته؟ ظلم کردید در حق ما، در حق بچه ما.
علیرضا شیدایی در آغوش برادر ۲۲سالهاش جان باخت.
این روایت برادر #علیرضا_شیدایی است، در جمع مادران آبان:
توی ماشین هم بغل خودم بود، تا آخرشم بغل خودم جون داد. مواظب بود من جلو نروم ولی خودش رفت. یک ماشین گرفتیم. هیچکسی نمیبردش. روی زمین بود. هیچکی نمیبردش. زوری یک ماشین گرفتیم، راننده رو انداختیم پایین، زوری گفتیم یا باید ماشینت رو بدی یا باید این رو ببری. گفت میبرمش.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing