دروغ‌ها و خرافات اسلام
21.6K subscribers
3.79K photos
1.09K videos
74 files
1.73K links
افشای دروغ‌ها و احصای خرافات اسلام! 👊

گروه دینی:
@Islie_Group

گروه سیاسی:
t.me/joinchat/GKIeuzu7ZRbM56GRGidicg

Channels:
@KHOD2 | @KTYAB | @ARKIV
Download Telegram
📌 ایران، نظام و آلترناتیو

جمهوری اسلامی درگیر فقط یک بیماری نیست؛ سرطان، اِم‌اِس، ایدز، تالاسمی، دیابت، نارسایی کلیه و... همه را با هم دارد. اگر با شیمی‌درمانی سرطانش هم درمان‌ بشود، فرق چندانی به حالش نمی‌کند. یک بیماری دیگر وجود دارد که از پا درش بیاورد! اقتصاد بیمار، سیاست بیمار، فرهنگ بیمار؛ قانون‌گذار، مجری و ناظر هر سه فاسد و... .

امیدی به نجات این بیمار وجود ندارد. هر درمانی فقط چند صباحی مرگش را به تعویق می‌اندازد‌.

جامعه را هم بیمار کرده اما مشکل جامعه قابل درمان است، اگر این نظام به‌طور کامل عوض بشود. چراکه هیچ امیدی به اصلاح وجود ندارد. باید کل ساختار سیاسی و اقتصادی و فرهنگی عوض بشود تا امکان نجات جامعه فراهم شود.

⚡️اما در مورد آلترناتیو...

در کشورهای پیرامونی (جهان سوم) هر تغییر اساسی در ساختار سیاسی با دخالت کشورهای مرکزی صورت می‌پذیرد. کشورهای مرکزی با استفاده از قدرت مدیا (رسانه) اذهان توده‌های کشورهای پیرامونی را مهندسی می‌کنند.

🔺با توجه به این مقدمات، نگاهی تحلیلی به روند تغییرات اجتماعی و مهندسی اذهان بعد از سال ۸۸ می‌اندازیم...

◾️سال ۸۸ بزرگترین خیزش مردمی کل تاریخ ایران بود. فقط جمعیتی که در روز ۲۵ خرداد سال ۸۸ در تهران به خیابان آمد به‌اندازه کل جمعیتی بود که بین سال‌های ۴۲ تا ۵۷ به خیابان آمدند.

◾️اما شعارها و خواسته‌های اکثریت این جمعیت، اصلاحات بود، نه براندازی! و طبیعی هم بود؛ چون این جمعیت خود-جوش بود و رهبریت و سازمان‌دهی برای براندازی نداشت! اما بعد از آن، و با قطعی‌شدن کودتای ۸۸ سپاه و بیت و چرخش کامل رهبران ایران به سمت روسیه، پروسه‌ای توسط غرب استارت خورد که با تأسیس شبکه من‌وتو در سال ۸۹ شروع شد؛ این شبکه بعد از جا-اندختن خودش در برنامه‌های خانواده‌های ایرانی، شروع به ساخت و پخش برنامه‌ها و مستندهایی هدفمند و جالب در خصوص پهلوی، انقلاب ۵۷ و... کرد. و سایر رسانه‌ها‌ مثل بی‌بی‌سی و صدای امریکا و... در همین راستا به‌صورت نا-محسوس عمل کردند. از طرف دیگر رشد شبکه‌های اجتماعی و چرخش اطلاعات باعث تسریع روند مهندسی افکار اجتماعی شد. به‌طوری که بین سال‌های ۸۸ تا ۹۶ شعارها از اصلاحات به براندازی تغییر کرد! از طرف دیگر در سال ۸۸ ما شعار یا صدایی از پهلوی نداشتیم ولی سال ۹۶ اولین شعارهای "رضاشاه روحت شاد" شنیده شد. و ظرف مدت ۵ سال یعنی تا سال ۱۴۰۱، این شعارِ غالب تجمعات ایران شد.

اگر به‌صورت تقریبی محبوبيت پهلوی در سال ۸۸ رو ده‌درصد در نظر بگیریم، درسال ۱۴۰۱ به محبوبيت هشتاد-درصدی رسید؛ و این یک پروسه رهبر-سازی کامل و تحسین‌برانگیز بود. از طرف دیگر با درگیر-شدن روسیه با اکراین و تحریم‌های اروپا علیه روسیه، برای زمستان، اروپا با بحران انرژی مواجه خواهد شد و تنها جایگزین گاز روسیه، ایران خواهد بود. لذا اگر جمهوری اسلامی کماکان لجاجت کند و برجام به سرانجام نرسد، محتمل‌ترین گزینه، انتقال مجدد قدرت به پهلوی که هوشمندانه برای چنین روزی ساخته و پرداخته شده، خواهد بود‼️


🟪 کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
3
دروغ‌ها و خرافات اسلام
▫️حکمت الهی در بین فلاسفه مسلمان در دو وجه بررسی می‌شود: 🔸حکمت به‌عنوان علت فاعلی: سنخیت‌داشتن اثر با مؤثر. 🔸حکمت به‌عنوان علت غایی: هدفمندی خدا؛ یعنی خدا به‌عنوان موجودی حکیم، کار عبث و بیهوده‌ای انجام نمی‌دهد. 🔻در این پست، ما حکمت را به‌عنوان یکی از…
📌 نقد ردیه‌های وارد-شده بر برهان مذکور


🖊 ردیه اول:

صفات خدا به دو دسته «صفات ذات» و «صفات فعل» تقسیم می‌شود.

صفات فعل، صفاتی هستند که به‌صرف فعلی که انجام داده شده، به خدا نسبت می‌دهیم، مثل خالق.

نداشتن صفات فعل را به‌معنی ضعف نمی‌دانیم چون توان انجام آن بوده و در ذات خدا تغییری ایجاد نکرده است. بنابراین خلق‌کردن، نیازی را در خدا ارضا نکرده، صرفاً فعلی بوده که رخ داده و صفتی را به خالق اضافه کرده است.


◾️نقد:

تا فعلی رخ ندهد، صفتی شناسایی نمی‌شود؛ یعنی در مثال مذکور، تا زمانی که خلقتی روی ندهد مشخص نمی‌شود صفت خالقیت را داراست.

در ادامه، شق اولِ تعریف حکمت، یعنی سنخیت اثر با موثر، مربوط به فعل است یعنی اثری رخ داده و این اثر باید با موثر سنخیت داشت باشد.

اما شق دوم که اتفاقاً این‌جا ما آن شق را مورد بررسی قرار دادیم، این است که موجود ذاتاً حکیم غایت‌مند است؛ یعنی چه فعلی رخ دهد چه رخ ندهد ما طبق تعریف صفات کمالی خدا را ذاتاً حکیم می‌دانیم.

لذا ما در برهان حکمت را به‌صورت ذاتی بررسی کردیم؛ بنابراین موجودی نمی‌تواند ذاتاً هم حکیم باشد هم ذاتاً صمد. و برهان به قوت خود باقی است.


🖊 ردیه دوم:

خالق اهداف و افعالی که دارد، چون در قالب زمانی نیستند، نشانه ضعف یا نیاز نیست. به‌عبارتی خالق چیزی به نام زمان نیاز-داشتن و زمان خلق‌کردن برایش معنی ندارد، پس لزوماً خالق در زمانی محتاج و در زمانی بی‌نیاز نبوده است؛ بلکه در «آن» (یک لحظه) همه چیز اتفاق می‌افتد.


◾️نقد:

این ردیه مربوط به تناقض بین خالقیت و صمدیت است؛ یعنی لا-زمانی خدا باعث می‌شود که خلق‌کردن نیازی را از خدا مرتفع نکند، و عملاً هدفی از خلق تعقیب نشده است.

اما بحث ما حکمت است؛ یعنی چه فعلی رخ دهد چه رخ ندهد، چه در زمان باشد چه لا-زمان، موجود حکیم هدفمند است و هدف ذاتاً از نیاز برمی‌خیزد!

لذا موجود حکیم ذاتاً نیازمند است، مگر اینکه همان‌طور که بالاتر ذکر شد، هدفی از خلق تعقیب نشود ‌که آنگاه ما موجودی داریم که خالق و صمد است اما حکیم نیست! یعنی این موجود در آنِ واحد ذاتاً می‌تواند یا حکیم باشد یا صمد.

لذا محال است موجودی وجود داشته باشد که ذاتاً هم حکیم باشد هم صمد.


🖊 ردیه سوم:

خالق نیازی به خلق نداشته است، بلکه صرفاً فعلی رخ داده (رجوع به انواع صفات کنید) و این مخلوق است که نیاز به خالق و هدف پیدا می‌کند.

در ادامه این ردیه بیان می‌شود که خدا موجودی بی‌نهایت و بی‌نیاز است و این انسان است که هدفی برای خلقت دارد، و آن هدف تکامل انسان است نه تکامل خالق؛ پس خالق همچنان بی‌نیاز است و هدف هم، هدف مخلوق است نه هدف خالق.


◾️نقد:

این ردیه هم بحث تناقض بین خالقیت و صمدیت است، و آن هم در شق افعالی.

ما حکمت و صمدیت را در شق ذاتی بررسی کردیم، یعنی چه فعلی از خدا صادر شود چه نشود ذاتاً این دو صفت در تناقص هستند.

اما خارج از این‌که این ردیه خللی به برهان ما وارد نمی‌کند، خود این ردیه مغالطه پنداشت پرسش یا مصادره به مطلوب است که از نتیجه (صمدیت) در مقدمه استفاده و به آن استناد کرده است.


🔰 خوانندگان ارجمند می‌توانند سایر ردیه‌های مد-نظرشان را در بخش کامنت‌ها مطرح فرمایند.



🟪 کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
📌 اخلاق و دین!



اخلاق دینی با چالش‌های زیادی مواجه است؛ اخلاق در اسلام ذاتی است و نتیجه‌گرا؛ بنابراين فضايل اخلاقی تبیین‌‌شده در دین ابدی، ازلی و ثابت است.


اما در واقعیت اصلاً چنین نیست! این یک بحث جامعه‌شناختی است. نحوه ساخت‌یابی ساختارهای اجتماعی که با پوزیتیویسم خشک آگوست کنت شروع می‌شود و جامعه را به‌سان یک ارگانیسم مورد مشاهده علمی قرار می‌دهد و به‌صورت علمی ساخت‌یافتن نهاد ارزش‌ها و هنجارها را مورد تحلیل قرار می‌دهد تا علم روز جامعه‌شناسی و پارادایم‌های منعطفی مثل پدیدار-شناسی و برساخت‌گرایی (برساخت‌گرایی پارادایمی از مسائل
اجتماعی است).


آن‌چه میان تمامی پارادایم‌های جامعه‌شناسی مشترک است، ساخت‌یافته‌بودن ارزش‌ها در جامعه است.


به‌طور مثال در ساختارگرایی کارکردی پارسونز دین به‌عنوان یک نهاد اجتماعی که کارکرد آن نهادینه‌کردن ارزش‌ها در حین جامعه‌پذیری است تبیین می‌شود ولی حتی در پارادایم ساختارگرایی کارکردی هم ارزش‌ها محصول ساخت‌یابی جامعه دانسته می‌شوند!


سیر این ساخت‌یابی یک سیر تاریخی-تحلیلی است که از زندگی بشر در کمون‌های ابتدایی و فاقد طبقه شروع، و بعدِ پیدایش مالکیت خصوصی، ارزش‌های حاکم بر این مالکیت که در جوامع یک‌جا-نشین بدوی ساخت‌یابی می‌شود و تا ارزش‌های پیچیده امروزی ادامه می‌یابد.


به هر روی طبق تبیین علم جامعه‌شناسی ارزش‌ها (اخلاقیات) یک امر ثابت و ذاتی نیست و بسته به مقاطع زمانی و مکانی جامعه تغییر-پذیر است.


همچنین ما در واقعیت و سیر تاریخی جوامع به تغییر ارزش‌ها در جوامع اذعان داریم. به‌طور مثال برده‌داری تا یک دوره‌ای از تاریخ رذیلت محسوب نمی‌شد و حتی جزو ارزش‌ها هم به حساب می‌آمد. اما در حال حاضر یک رذیلت اخلاقی محسوب می‌شود.


از این دست مسائل در تغییر ارزش‌های اخلاقی بسیار است که ادیان و همین‌طور اسلام مجبور به تطبیق خود با ارزش‌های جامعه شدند اما صورت دیگری از تضاد در اخلاقيات مطلق و ذاتی مطرح می‌شود.


طبق این رویکرد فضایل همواره فضیلت است؛ برای مثال اگر راست‌گویی و صداقت را یک ارزش فرض کنیم طبق اخلاقیات مطلق باید همواره ارزش باشد، اما فرض کنید از یک فرمانده جنگی اسیر-شده بپرسند: "نقشه جنگی شما چیست؟" اگر راست بگوید جان هزاران سرباز به‌خطر می‌افتد!

در این دست مسائل دست اخلاقیات ذاتی بسته می‌شود و روی به تبصره‌هایی می‌آورد که با ذاتی‌بودن اخلاق در تضاد است.


🖊 بنابراین بر طبق علم جامعه‌شناسی، متأسفانه اخلاقیات ثابت و مطلق ادیانی مثل اسلام عملاً کاربرد و ارزشی ندارد‼️



🟪 کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
📌 نفی وجود خدای خاص ادیان از طریق نشان‌دادن تناقض میان صفات کمالی و الهی [پارت سوم]


طبق تعریف، الله دارای صفات خیر-خواهی مطلق، همه‌چیز-دانی و همه‌کار-توانی است؛ اتصاف موجودی به این سه صفت، با توجه به ماهیت کیهان، ممتنع و مستلزم تناقضی است که در ادامه آن را نشان می‌دهیم (ادامه دارد).


🖊 پارت اول
🖊 پارت دوم


🟪 کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
دروغ‌ها و خرافات اسلام
📌 نفی وجود خدای خاص ادیان از طریق نشان‌دادن تناقض میان صفات کمالی و الهی [پارت سوم] طبق تعریف، الله دارای صفات خیر-خواهی مطلق، همه‌چیز-دانی و همه‌کار-توانی است؛ اتصاف موجودی به این سه صفت، با توجه به ماهیت کیهان، ممتنع و مستلزم تناقضی است که در ادامه آن…
📌 در ابتدا عرض شود که اصولاً هیچ نیازی به این نیست که ما وجود الله را با تقریر ادله نفی کنیم، چون طبق اصل عدم، فرض بر عدم پیشینی وجود هر چیزی است که اثبات نشود (جدلاً).


همچنین طبق قاعده البینه علی‌المدعی، بار اثبات بر دوش مدعی است. اما در این تاپیک‌ها، ما وجود خدای خاص ادیان را به‌صورت منطقی رد می‌کنیم.


یکی از قوی‌ترین و مشهور-ترین براهین نفی وجود خدا، برهان شر می‌باشد. در ابتدا جدلاً فرض می‌گیریم که خدای خاص ادیان با صفات کمالی وجود دارد (فرض خلف)؛ یعنی:


۱) خدا وجود دارد🔻
۲) خدا عالم مطلق است🔻
۳) خدا قادر مطلق است🔻
۴) خدا خیر-خواه مطلق است🔻


با این فرض، واقعیتی که در کیهان با آن رو-به‌رو هستیم را بررسی می‌کنیم. در کیهان شر گزاف وجود دارد (شر گزاف شری است که هیچ خیری از آن نمی‌توان متصور شد).


برای مثال، صاعقه باعث آتش‌سوزی در جنگل، و آهو-بچه‌ای نیمه‌سوز می‌شود؛ نه آن‌قدر شدید که در جا بمیرد و نه آن‌قدر ضعیف که درمان‌شود بلکه یک‌هفته طول می‌کشد تا آهو-بچه بر اثر سوختگی بمیرد. زجری که در این یک هفته آهو-بچه متحمل می‌شود مصداق شر گزاف است.


◾️بنابراین شر گزاف وجود دارد؛ حال یا:


🔸خدا نمی‌داند که این شر وجود دارد (تناقض با عالمیت مطلق)

🔸خدا می‌داند اما نمی‌تواند کاری بکند (تناقض با قادریت مطلق)

🔸خدا هم می‌داند و هم می‌تواند کاری بکند اما نمی‌خواهد که کاری بکند (تناقض با خیر-خواهی مطلق)


لذا از حد وسط بالا، با توجه به وجود شر گزاف نتیجه‌گیری می‌شود که موجودی که هم‌زمان همه‌چیز-دان و همه‌کار-توان و خیر-خواه مطلق باشد، نمی‌‌تواند وجود داشته باشد.

🖊 لذا وجود خدای خاص ادیان (الله) عقلاً مردود است (ادامه دارد).


🟪 کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
دروغ‌ها و خرافات اسلام
📌 در ابتدا عرض شود که اصولاً هیچ نیازی به این نیست که ما وجود الله را با تقریر ادله نفی کنیم، چون طبق اصل عدم، فرض بر عدم پیشینی وجود هر چیزی است که اثبات نشود (جدلاً). همچنین طبق قاعده البینه علی‌المدعی، بار اثبات بر دوش مدعی است. اما در این تاپیک‌ها،…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📌 یک کلیپ در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شود که توسط خداباوران در واکنش به برهان شر ساخته شده است. در این کلیپ آلبرت اینشتین به استاد خود اثبات می‌کند که شرور (که به اشتباه در کلیپ شیطان ترجمه شده است) عدمی و محصول نبود خیر یا خداست! مانند سرما و تاریکی که محصول نبود گرما و نور هستند؛ و جالب است استاد داستان ما، حتی به این موضوع ساده واقف نیست که سرما و تاریکی وجود ندارند! در ادامه دفاعیه عدمی‌بودن شرور که در کلیپ به آن اشاره شده است را رد می‌کنیم.


🟪 کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
دروغ‌ها و خرافات اسلام
📌 یک کلیپ در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شود که توسط خداباوران در واکنش به برهان شر ساخته شده است. در این کلیپ آلبرت اینشتین به استاد خود اثبات می‌کند که شرور (که به اشتباه در کلیپ شیطان ترجمه شده است) عدمی و محصول نبود خیر یا خداست! مانند سرما و تاریکی…
📌 دفاعیه عدمی‌بودن شرور


در برابر برهان شر در مقام نقد گفته‌اند شر عدمی است یعنی وجود دارد اما نیازی به خالق ندارد، درد و رنج که قطعاً وجود دارند اما این تعارضی با صفات خدا ندارد چراکه خالق آن خدا نیست بلکه این شر عدم یک خیر است مثلاً بیماری عدم سلامت است، فقر عدم ثروت است، جنگ عدم صلح است، مرگ عدم حیات است و سکوت عدم کلام است.


اما این نقد به‌هیچ عنوان موجه و قابل قبول نیست.


🖊 ایرادات آن از این قرار است:


🔸اول اینکه چگونه می‌توان یک امر عدمی را از یک امر وجودی تشخیص و تمیز داد؟ مثلاً در لغت‌نامه‌های جهانی در تعریف صلح آمده: عدم وجود جنگ.

یا برای تعریف سلامت آمده: عدم وجود بیماری.
الان ثروت عدم فقر است یا فقر عدم ثروت است؟ نابینایی عدم بینایی است یا بینایی عدم نابینایی؟


به‌صرف اینکه اول کلمه "نا" و "لا" بگذاریم که آن را عدمی نمی‌کند.


🔸دوم اینکه در آیه 2 سوره ملک قرآن آمده: الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ؛ آنکس که مرگ و حیات را خلق کرد، این آیه اثبات می‌کند امور عدمی هم خلق می‌شوند مثل مرگ؛ پس خالق دارند و خالق آن خداست.


🔸سوم اینکه آیا خدا عاجز بود جهانی بی‌آفریند که امور عدمی در آن پدید نیایند؟ نه اینکه آنها را آفریده باشد بلکه جهان را طوری خلق می‌کرد که امور عدمی در آن راه نداشته باشند.


🔸چهارم اینکه فرض می‌کنیم توانستیم امر وجودی را از امر عدمی تفکیک کنیم، حالا چگونه اثبات می‌کنید که شرور همه عدمی هستند؟ از کجا به عدمی‌بودن شر رسیده‌اید؟ استدلال قیاسی عقلی دارید یا استدلال استقرائی تجربی؟ راه پیشینی یا راه پسینی؟
این را چگونه اثبات می‌کنید؟ وگرنه می‌شود ادعا کرد که جهان سراسر شر است و خیر عدم شر است.


🔸پنجم اینکه اگر خدا خیر بی‌نهایت است و همه‌جا حضور دارد کوچک‌ترین شری نشان می‌دهد که یا همه‌جا نیست یا خیرش بی‌نهایت نیست.


🔸ششم اینکه عدم خیر که منجر به شر می‌شود خودش نوعی شر است.



و ایرادات دیگر...


🟪 کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
📌 پیامی برای دوستان آتئیست و ناباور که در شبکه‌های اجتماعی به روشنگری مشغول‌اند...


◾️واقعیت کنونی جامعه ما ایجاب می‌کند که در فعالیت‌های خود با دید باز-تری تصمیم‌گیری کنیم؛ میزان کینه و نفرت دوستان آتئیست از اسلام کاملاً قابل درک است اما هیچ فکر کرده‌اید که اکثریت مخالفان رژیم به نوعی باور-مند هستند؟

◾️اکثریت معترضان کف خیابان مسلمان‌اند؛ بازنشسته‌ها، معلمین، کارگران هفت‌تپه، کارگران اتوبوس‌رانی، معترضان آبادانی و خوزستانی که پارسال یک ماه کف خیابان بودند و... اکثریت خودشان را مسلمان می‌دانند! همسایه‌های ما، بچه‌های محل، همکاران و اقوام و بستگان ما اکثراً خودشان را مسلمان می‌دانند.

◾️نقد اسلام جای خود، ولی اگر بخواهیم به هر مسلمانی حمله کنیم چیزی از ایران باقی نخواهد ماند!

◾️برخی از ما نقد دین را از سال‌ها پیش شروع کرده‌ایم، زمانی که اکثر آتئیست‌های جوان کنونی مدرسه هم نمی‌رفتند، اما الان همه‌چیز عوض شده، دریاچه ارومیه، هورالعظیم، زاینده‌رود و... خشک شده‌اند. منابع ایران به تاراج برده می‌شود، دزدی و فساد به نهایت خود رسیده است. با جمهوری اسلامی چند وقت دیگر چیزی از ایران باقی نخواهد ماند.

◾️اولويت‌ها تغییر کرده، نقد دین جای خود اما در حال حاضر اولويت ما سقوط نظام است؛ آن هم حاصل نخواهد شد مگر با اتحاد.

◾️اینکه به‌جای اتحاد تفرقه ایجاد کنیم ضمانت بقای رژیم است، باید به‌جای حمله به همدیگر به‌دنبال اتحاد باشیم، بین تمام مخالفان نظام.

◾️وقتی نظام ساقط شد در یک نظام سکولار می‌توان نقد دین را در اولويت قرار داد. در این برهه حساس کنونی اگر نتوانیم یک‌صدا شویم و اتحاد ایجاد کنیم، فردا روز حسرت و افسوس هیچ دردی را دوا نخواهد کرد و این رژیم نابودی کامل ایران را رقم خواهد زد.


پیشنهاد ما این است، تمام مخالفان رژیم را در کنار خود قرار دهیم؛ فارغ از اعتقاداتی که دارند، هموطن ماست و خواهان رسیدن به حکومتی قانون‌مند، هدفی که همه ما خواهان آن هستیم‼️


🟪 کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
📌 شما به‌عنوان یک ناباور به اسلام، اگر بخواهید قوانین جامعه را تدوین و تصویب کنید، بر چه اساسی این کار را انجام می‌دهید؟

قانون‌گذاری یک بحث دو-وجهی‌ست؛ یک وجه در حیطه جامعه‌شناسی و یک وجه در حیطه حقوق.

در وجه جامعه‌شناختی، ما اصول کلی قانون‌گذاری برای حفظ انسجام، پویایی و رشد جامعه را تبیین می‌کنیم.

بعد از آن در وجه حقوقی، بر اساس این تبیین جامعه‌شناختی حقوقدان‌ها قوانین را تدوین می‌کنند (ادامه دارد).


🟪 کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
👍1
دروغ‌ها و خرافات اسلام
📌 شما به‌عنوان یک ناباور به اسلام، اگر بخواهید قوانین جامعه را تدوین و تصویب کنید، بر چه اساسی این کار را انجام می‌دهید؟ قانون‌گذاری یک بحث دو-وجهی‌ست؛ یک وجه در حیطه جامعه‌شناسی و یک وجه در حیطه حقوق. در وجه جامعه‌شناختی، ما اصول کلی قانون‌گذاری برای…
به‌جهت جامعه‌شناختی، قوانین باید ابتدا از تداخل نهادی جلوگیری کنند؛ یعنی نهادهای اساسی (سیاست، اقتصاد و دین) مستقل از هم فعالیت داشته باشند و هیچ‌کدام تحت سیطره کامل دیگری نباشد.

مسئله بعدی این است که قوانین باید به‌نحوی تبیین شود که جلوی انسداد اجتماعی گرفته شود و برای همه آحاد جامعه فرصت‌های برابر وجود داشته باشد.

مسئله بعدی حفظ مالکيت خصوصی و دولت حداقلی است که منجر به پویایی جامعه می‌شود.

مسئله بعدی این است که قوانین جزایی باید از حالت تنبیهی خارج و به حالت جبرانی تبدیل شود (مگر در شرایط خاص).

مسئله بعدی حفظ حقوق اجتماعی افراد، فارغ از جنسیت، نژاد و مذهب است.

🖊 این کلیات را می‌شود همین‌طور ادامه داد و بعد حقوقدان‌ها بر اساس این چهارچوب قوانین را تدوين می‌کنند. و به‌طور کلی در دنیای مدرن در تبیین و تدوین و تصویب قوانین، خدا و ادیان جایگاهی ندارند.

کتاب "قراردادهای اجتماعی" اثر روسو و رساله "در باب دموکراسی" اثر جان لاک، پایه تدوین قانون اساسی ایالات‌متحده امریکا بوده‌اند که بعدها بسیاری از کشورهای مدرن تحت تأثیر آن در قوانین خود اصلاحاتی صورت دادند؛ قوانین در ساختارهای لائیک منطبق بر قراردادهای اجتماعی هستند و نه بر مبنای امر و نهی ادیان و پيشوايان خدا.

📌 اقتصاد صرفاً رقابتی که به‌نوعی بر اساس تعمیم نظریات داروین بر اقتصاد می‌باشد سیستم عادلانه‌ای است؟

این نظریه ابتدا توسط هربرت اسپنسر مطرح شد؛ یعنی حدود ۱۰ سال قبل از داروین، اصطلاح فرگشت اجتماعی مطرح شد. اسپنسر جامعه را بر اساس انتخاب طبیعی تحلیل کرد؛ به‌گونه‌ای که قوی‌تر-ها بقای‌شان تداوم می‌یابد و ضعیف‌تر-ها حذف می‌شوند. بعدها در اوایل قرن گذشته، این نظریه مورد توجه اقتصاد-دانان و جامعه‌شناسان آمریکایی قرار گرفت اما به‌علت مشکلات بنیادی و تناقضات درونی، این تفکر خیلی زود از دور خارج شد و عملاً چندان اجرایی نشد!

بازار رقابتی به‌لحاظ پویایی جوابگو است ولی اگر این مسئله تحت کنترل قرار نگیرد عواقب‌ سنگینی برای جامعه دارد؛ برای مثال همبستگی جامعه رو به نابودی خواهد رفت، گسیختگی اجتماعی باعث آنومی می‌شود و آنومی تبعات اجتماعی و فردی عميقی به‌همراه دارد. لذا حفظ همبستگی اجتماعی مقدم است بر پویایی؛ یعنی ما نمی‌توانیم همبستگی اجتماعی را فدای پویایی کنیم.

📌 آیا روزی می‌رسد که بشر به یک سیستم اقتصادی ثابت و بی‌مشکلی برسد که همه از آن راضی باشند؟

این‌که بخواهیم آرمان‌گرایانه به ماجرا نگاه کنیم، ما را دچار مشکل می‌کند. راندمان هیچ مکانیسمی در هستی صد-درصد نیست؛ بنابراین هر نوع تئوری اقتصادی-اجتماعی قابل نقد بوده و حتماً می‌شود ایرادات اساسی به آن وارد کرد.

ولی باید نهایت تلاش‌مان را بکنیم که سیستمی متعادل تعریف شود که تعادل بین همبستگی و پویایی حفظ بشود.

یکی از تئوری‌های قوی که در این زمینه مطرح شد و چند دهه است که در امریکا اجرا می‌شود، حمایت از سازمان‌های مردم‌نهاد (NGO) و خيريه‌هاست؛ این تشکیلات نقش میانجی بین اقتصاد و جامعه را ایفا می‌کنند و تا حد مطلوبی موفق بوده‌اند. در ایران هم قصد داشتند از این تئوری استفاده کنند که در نهایت، سوءمدیریت و مدیریت سیاسی جناحی به قلع‌وقمع این سازمان‌ها منجر شد؛ یکی از قوی‌ترین این سازمان‌ها، مؤسسه خیریه امام علی بود که در نهایت، نظام توتالیتر اسلامی نتوانست این نهاد مردمی را تحمل کند و با شکایت وزرات کشور، این سازمان منحل شد‼️



🟪 کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
👍1
دروغ‌ها و خرافات اسلام
📌 دفاعیه عدمی‌بودن شرور در برابر برهان شر در مقام نقد گفته‌اند شر عدمی است یعنی وجود دارد اما نیازی به خالق ندارد، درد و رنج که قطعاً وجود دارند اما این تعارضی با صفات خدا ندارد چراکه خالق آن خدا نیست بلکه این شر عدم یک خیر است مثلاً بیماری عدم سلامت…
📌 اصالت شر و عدمی‌بودن خیر


آرتور شوپنهاور، فیلسوف آلمانی، اصالت را برای شر قائل می‌باشد؛ یعنی اصالت را به "درد و رنج" می‌دهد و لذت و خوشی را عمدتاً عدم این‌ها تلقی می‌کند.


شوپنهاور هدف و اساس هستی را شر می‌داند! به‌عبارتی شر را امری وجودی می‌داند و خیر را عدمی.


درد و رنج مُفت‌اند؛ نیازی نیست برای به‌دست‌آوردنش تلاش کنید، اگر چند ساعت یک‌جا بنشینید به سراغ‌تان خواهد آمد.


در جهانی که درد و رنج فراگیر می‌باشند، لذایذ بسیار محدودند.


🖊 خدا نمی‌دانست در جهانی که می‌آفریند اصالت با شر خواهد بود؟ (تناقض با همه‌چیز-دانی خدا)


🖊 خدا نمی‌توانست جهانی بی‌آفریند که اصالت با شر نباشد؟ (تناقض با همه‌کار-توانی خدا)


🖊 اگر هم می‌خواسته در جهان اصالت با شر باشد که دیگر خیرخواه مطلق نیست.


🔸غرض از بیان این نکته این بود که نشان بدهیم ادعای اصالت خیرات و عدمی‌بودن شرور می‌تواند تا چه اندازه دشوار و بی‌پایه باشد.


🟪 کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
مصطفی ملکیان: روحانیت دیگر سخنی برای گفتن ندارد
📌 مصطفی ملکیان:

🔸روحانیت دیگر سخنی برای گفتن ندارد!🔸


روحانيون در جهان اسلام دیگر سخنی برای عرضه ندارند! چیزی برای گفتن در برابر فرهنگ فلسفی غرب ندارند، چیزی ندارند در برابر علوم انسانی غرب، خب حالا که چیزی ندارند بروند خودشان را تقویت کنند! آخر شما خودتان می‌گفتید سخن خدا رو دست ندارد، پس اگر سخنی برای گفتن ندارید پس یعنی سخن‌تان سخن خدا نیست. اگر سخن شما دون همه سخنان است، که هست، این یعنی شما سخن خدا را نمی‌دانید! بروید خودتان را تقویت کنید، دل‌تان را خوش نکنید که چهارتا تروریست چهارتا روشنفکر و اهل قلم را ترور کردند. از این داستان آبی برای شما گرم نخواهد شد! حالا یک داعشی آمد بالای سر من، من را هم خفه کرد... تو به این دل خوش می‌کنی⁉️


🟪 کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
📌 چرا اسلام ذاتاً از مسيحيت خطرناک‌تر هست؟



پاسخ این سؤال برمی‌گردد به ساخت‌یابی این دو دین و جامعه‌ای که در آن ساخت‌یابی شده‌اند.


مسيحيت یک فرقه اصلاحی در دین یهود بوده که به علت دگماتیسم مذهبی و خشونت دین یهود در جامعه رو به اعتدال آن زمان ساخت‌یابی شده است.


لذا تا جایی‌که وجدان‌ جمعی جامعه اجازه می‌داده، سعی در اصلاح و تلطیف يهوديت داشته. برای همین ذاتاً خشونت کم‌تری نسبت به یهودیت و اسلام دارد.


اما برعکس، اسلام در جامعه بدوی و خشن حجاز ساخت‌یابی شده و اساس ساخت‌یابی آن برای حکومت و یکپارچه‌سازی قبایل اعراب بوده؛ لذا هم به لحاظ شرایط اجتماعی خشنوت بیشتری نسبت به مسيحيت داراست، هم به لحاظ این‌که جهت حکومت‌داری ساخت‌یابی شده، ابزار قدرتمندی در دست طبقه فرادست برای کنترل توده‌هاست!


یعنی اسلام مصداق این سخن است که "دین هژمونی طبقه حاکم است برای کنترل طبقه فرودست"


🖊 به این دو علت اسلام برای دموکراسی و سکولاریسم ذاتاً خطرناک‌تر از مسيحيت است.
کما اینکه سکولاریسم و لائیسیته از درون مسیحیت زاده شده اما اسلام عملاً این قابلیت را نداشته و ندارد.



🟪 کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
مسئله #علم و مسئله #اختیار دو امری هستند که آن‌ها را در ابتدا میان خود انسان‌ها دیده‌ایم و برای عالم انسانی (و با تسامح حیوانی) قابل درک است.

حال چگونه این دو صفت را با جزئیاتش برای موجودی که به زعم معتقدانش «لیس کمثله شی» می‌باشد، تعمیم می‌دهیم؟

🖊 در تعریف علم می‌گوییم: تصویری برگرفته از اشیا و امور و روابط آنها در فاعل شناسا

🖊 در تعریف اختیار نیز می‌گوییم: توانایی فاعل در انتخاب بین چند گزینه

نکته ظریفی که در این بین محققان بدان اشاره کرده‌اند، تفاوت بین #اراده و #اختیار می‌باشد

چه موقع انسان را دارای اختیار و چه موقع دارای اراده می‌دانیم؟

با توجه به تعریف علم که نوعی برداشت ذهنی مطابق واقع فاعل شناساست و تعریف اختیار که توانایی انتخاب بین چند گزینه پیش روست

و هر دو در عالم انسانی فهم می‌شوند، چگونه چنین صفاتی را به موجودی که شبیه هیچ موجودی نیست می‌توانیم نسبت دهیم؟

این تعمیم آیا ذیل عبارت «حکم الامثال فی ما یجوز و فی ما لایجوز واحد» قرار می‌گیرد؟
مسلماً خیر!

🔸زیرا اصلاً #حکم_الامثال نیست چرا که خدا #مثل هیچ موجودی نیست

منظور از عالم مطلق این است که خدا همه چیز را می‌داند (هو بکل شیء علیم)

◾️ تفاوت‌هایی که بین علم خدا با علم آدمی بیان شده عبارت‌اند از:

۱.علم خدا به اشیاء، حضوری است اما اکثر علم ما حصولی است

۲.علم خدا نامحدود است ولی علم ما محدود است

۳.علم خدا به اشیا کما هو علیه است؛ یعنی اشیا را آن‌چنان که هست می‌یابد اما علم ما به اشیا صرفاً به نمود آن‌هاست و نه بود آن‌ها (رجوع شود به تقسیم نومن و فنومن در نظریه جناب کانت)

حال با تمام این تفاوت‌ها اگر الهیون اصرار بر این دارند که با علم خدا به‌سان علم انسانی تا کنیم اشکالی ندارد اما نتایج آن را نیز باید پذیرفت

این‌گونه نیست که از طرفی بگوییم خدا شبیه هیچ‌چیزی نیست و از طرفی صفات انسانی را به او تعمیم دهیم

❗️از طرفی برای #بیان آن صفات به علت بی‌شباهتی از #تشبیه استفاده کنیم و در همان تشبیهات هم باز با کلی تجرید و وصل و پینه‌زدن باز صفاتش را از صفات انسانی متمایز کنیم


❗️این رفت و برگشت‌ها و این تشبیه و تنزیه‌های درهم و برهم خلاف سیر عقلایی مسائل فلسفی است

🔰 اگر امری قابل مشاهده مستقیم یا غیرمستقیم نبوده
و تشابهی هم به صفات تجربی ما ندارد
خب طبق گفتار جناب ویتگنشتاین در انتهای رساله منطقی فلسفی‌اش باید درباره آن سکوت کرد.

و اگر اصرار بر این است که صفات را به زبان عالم انسانی تحلیل کنیم، پس این همه تجرید و ترکیب و تشبیه و تنزیه همزمان برای چیست؟

🖊 آخرین کلام در بحث معرفت‌شناسی قضیه این است که ما چاره‌ای جز انسانی‌سازی مفاهیم نداریم کما اینکه در تفسیر متون مقدس هم قواعد دستور زبانی و هرمنوتیکی را لحاظ می‌کنیم. چه در غرب به نام هرمنوتیک و چه در اسلام به نام اصول فقه باب الفاظ



📌 و اما بحث دوم در باب هستی‌شناسی این مسئله

درباره تعریف علم و اختیار و تفاوت اختیار با اراده به اجمال نکاتی عرض می‌شود.

در باب تعریف علم و معرفت گفته‌اند: باور صادق موجهی که برای فاعل شناسا پیش می‌آید
گرچه این ۳ را شرط لازم معرفت دانسته‌اند اما در باب شرط کافی‌بودن آن اختلاف است. اما با تسامح همین تعریف را قبول می‌کنیم.

◾️در باب تعریف اختیار (در مقابل جبر) معانی متعددی برای آن ذکر شده. طبق اعتقاد مصباح یزدی در کتاب آموزش فلسفه، ۴ معنای مختلف را برای اختیار بیان کرده که در ذیل بدان اشاره می‌شود:
بیان ایشان چنین است: «اختیار عبارت است از این که فاعل ذی شعوری [دارای شعور] کاری را بر اساس خواست خودش و بدون اینکه مقهور فاعل دیگری واقع شود انجام بدهد.
معنای دوم اختیار این است که فاعلی دارای دو نوع گرایش متضاد باشد و یکی را بر دیگری ترجیح دهد و به این معنی مساوی با انتخاب و گزینش بوده ملاک تکلیف و پاداش و کیفر به‌شمار می‌رود.
معنای سوم آن این است که انتخاب کار بر اساس گرایش درونی فاعل باشد و شخص دیگری هیچ‌گونه فشاری برای انجام‌دادن آن بر او وارد نکند در مقابل فعل اکراهی که در اثر فشار و تهدید دیگری انجام می‌گیرد.
و معنای چهارم آن این است که انتخاب کار در اثر محدودیت امکانات و در تنگنا واقع‌شدن فاعل نباشد در مقابل کار اضطراری که در اثر چنین محدودیتی انجام می‌‌گیرد طبق این معنی کسی که در زمان قحطی برای ادامه حیاتش ناچار شود که از گوشت مردار بخورد کارش اختیاری نخواهد بود هر چند طبق اصطلاحات دیگر اختیاری نامیده میشود» (ادامه دارد)


🟪 کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
دروغ‌ها و خرافات اسلام
مسئله #علم و مسئله #اختیار دو امری هستند که آن‌ها را در ابتدا میان خود انسان‌ها دیده‌ایم و برای عالم انسانی (و با تسامح حیوانی) قابل درک است. حال چگونه این دو صفت را با جزئیاتش برای موجودی که به زعم معتقدانش «لیس کمثله شی» می‌باشد، تعمیم می‌دهیم؟ 🖊 در…
🖊 حال در مقابل تحلیل تعریفی که خود الهیون از اختیار دارند یکایک این ۴ مورد را بررسی می‌کنیم از این حیث که اولاً آیا این معنا قابل درک است و ثانیاً آیا این معنا با علم مطلق و ازلی خدا قابل جمع است و یا خیر؟

در معنای اول، عدم مقهوریت از فاعل دیگر بیان شده
در معنای دوم، وجود گرایش متضاد و ترجیح گرایش
در معنای سوم، درونی بودن گرایش
در معنای چهارم، عدم محدودیت امکانات

در عالم انسانی تمام این حالات قابل درک است
اینکه فاعل رقیب داشته باشیم
اینکه گرایش‌های متضاد در ما باشد
اینکه گرایش از درون ما باشد
و اینکه محدودیت امکانات در ما باشد

اما در عالم الهی چطور؟
آیا می‌توان با حوزه متافیزیکی و مجردات به‌سان حوزه فیزیکی و مادیات برخورد کرد و آن را تحلیل کرد؟
اگرنه که پس بحث را باید مختومه کرد و عملاً صفات الهی تحلیل‌پذیر نخواهند بود
اگر آری، پس می‌توان پذیرفت که فاعل دیگری در کار خدا قهاریت ندارد
پس معنای اول را می‌توان درک کرد
انتخاب بین گرایش‌ها در خدا نیست چون خدا بسیط است و جمع متضادها خلاف بساطت.
معنای سوم برای خدا قابل درک نیست چرا که خدا حدی ندارد که درون و برونش متمایز شود.
معنای چهارم هم برای خدا جاری نیست چرا که قید منطق و اخلاق برای او جاریست.


🔘 تبدیل شک به یقین و یقین به شک هم در خدایی که ادعای ثبات و علم ازلی برای او داریم، جاری نخواهد بود

🖊 پس از این مقدمه طولانی به نتیجه‌گیری می‌نشینیم

خدا را تصور کنیم که می‌خواهد مخلوقی را خلق، صفتی را به مخلوقی اضافه و یا کم کند...

🔻نکته: طبق قاعده لطف گویند که خدا هرچه موجب کمال است را واجب است عنایت کند

اما در عالم انسانی چگونه می‌توان بر چنین امری استناد کرد؟
و یا این قول که خدا همواره جنبه موجودیت دادن به ماهیات متصوره را می‌گیرد؟

❗️مثلاً طبق اعتقاد شیعه، ظهور و حضور امام معصوم لطف است.
اما خدا ۱۴ قرن است که لطفش را جاری نکرده!

❗️یا به خلافت‌رسیدن علی بن ابی طالب لطف است اما خدا چنین کاری نکرد!

❗️یا نبود قوه منحرف کننده‌ای چون شیطان، لطف است
اما شیطان کماکان وجود دارد (بنابر باور الهیون)

و موارد نقض فراوانی که این قاعده را نقد می‌کند!

💢 حال یا این موارد از مصادیق لطف نیستند و یا عملاً ترجیح با کمال‌بودن مورد اشتباهی است که جناب نقاد در وویس‌ها بدان اشاره نمود!

🔅 حال من به اینکه چه انتخابی می‌کنم واقفم
می‌دانم که مثلاً مشرکان زمان پیامبر اسلام را عذاب نخواهم کرد (مانند یک فیلمی که از ازل ضبط شده)
حال به زمان مشرکان می‌رسیم
آیا می‌توانم اختیار کنم که این سکانس از فیلم تغییر کند؟

مسلماً خیر!
چرا که از ازل، فیلم جور دیگری طرح‌ریزی شده
بنابر شعر منتسب به جناب خیام
«می خوردن من حق ز ازل میدانست
گر می نخورم علم خدا جهل بود»

گذشته از این مورد
ما در عالم انسانی می‌توانیم کار غیر اخلاقی کنیم
چون انسان علمش محدود است
از طرفی جایز الخطاست یعنی امکان خطا از او سلب نشده و بروز خطای اخلاقی در او منافی ذات انسان‌بودنش نیست

اما خدا چطور؟
او نمی‌تواند کار غیر اخلاقی کند!
یعنی بخواهد هم نمی تواند!
چون او جایز الخطا نیست
چون خدای خاطی عملاً بلامصداق است
چیزی که الهیون بر آن باور ندارند (به استثنای اشاعره که حسن و قبح را عقلی نمی‌دانند)

پس آیا خدا در عذاب‌کردن صالحان درگاهش مختار است؟
خیر!
مانند یک قاضی عادل که با وجود علم به بی‌گناهی متهم، چنانچه او را توبیخ کند، صفت عدالت از او زایل می‌شود.

🖊 پس چنین اختیاری هم با علم مطلق (مثال فیلم ضبط‌شده غیرقابل ویرایش) و هم با عدالت و حکمت (مثال قاضی) در تناقض است

🔻در انتها خوب است به نکته‌ای اشاره کنم

اساساً اختیار داشتن در عالم انسانی ملازم با کمال نیست
بر فرض که مختار بودن موجودی را اثبات کردیم
اما اینکه او مختار است تلازمی با برتر بودن ندارد

باز عرض می‌کنم که اختیار تنها صفت و استعدادی در عالم انسانی است که می‌تواند نتیجه مثبت و حتی منفی برای انسان پیش بیاورد

ساختن خدایی با صفات انسانی شاید برای روان الهیون جذاب باشد اما لزوماً منطقی نیست‼️

خرد، چراغ راهتان و اراده اخلاقی همراهتان ~ حاجی


🟪 کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
🔰 نظرسنجی

با توجه به این‌که هیچ انسانی والدین خود را انتخاب نکرده و چون انتخاب نکرده پس اختیاری هم نداشته و فرض این است که والدین هم آن‌چه نیاز بچه بوده برطرف نکرده است... آیا وفاداری به چنین والدینی لازم است یا خیر؟
Anonymous Poll
15%
🔅 عقلاً نباید به چنین والدینی وفادار باشد
26%
🔅 لازم نیست اما خوب است که وفاداری کند
17%
🔅 تا وقتی که وفاداریش در تضاد با حقوق همسر و فرزندش نیست لازم است وفادار باشد
41%
🔅 در هر صورتی لازم است وفادار باشد
چرا جمهوری اسلامی اصلاح‌پذیر نیست؟


◾️از همان سال اول انقلاب رجال سیاسی فهمیدند که چه کلاهی سرشان رفته است؛ مهدی بازرگان، اولین نخست‌وزیر بعد از انقلاب، به‌خاطر همین امر استعفا داد. تفکر اصلاحات از همان نقطه شکل گرفت؛ بنی‌صدر سعی کرد مسیر نظام جدید را اصلاح کند، اما با مقاومت آقای خمینی و روحانیت روبه‌رو شد، و به خاطر جو و کاریزمای خاص آقای خمینی مجبور به فرار شد.

◾️و بعد کشور درگیر بحران جنگ فرسایشی با عراق شد و طبیعتاً نیروهای رادیکال قدرت گرفتند و تفکر اصلاحی در نطفه خفه شد. سال ۶۷ آقای خمینی با قتل عام مخالفان صدای هر گونه مخالفتی با نظام توتالیتار اسلامی را برید. تا آن زمان با توجه به قانون اساسی نصف و نیمه‌ای که وجود داشت هنوز امکان اصلاحات در ساختار رژیم فراهم بود.

◾️سال ۶۸ با به اصطلاح اصلاح قانون اساسی مسیر هر گونه اصلاح قانونی بسته شد. اختیارات رهبر در اصل ۱۱۰ قانون اساسی چنان گسترش پیدا کرد که عملاً شکل نظام از جمهوری اسلامی به خلافت اسلامی تغییر پیدا کرد؛ تمام سه قوه مستقیماً یا غیر مستقیم تحت امر رهبری قرار گرفتند. با قانون نظارت استصوابی شورای نگهبان بر دوره‌های انتخابات، عملاً چرخه دموکراسی در یک سیکل معیوب گرفتار شد.

◾️اما هنوز رهبر جدید آن روی خودش را نشان نداده بود. و به‌زعم خیلی از سیاسیون در ابتدا مهره بازی آقای رفسنجانی بود. سال ۷۶ برای اولین‌بار بعد از بنی‌صدر اصلاح‌طلبان با اکثریت قاطع قدرت اجرایی را در دست گرفتند و آقای خاتمی یک شخصیت کاریزماتیک با محبویت بالا بود. سپاه هنوز قدرت اقتصادی نداشت و تازه وارد کار اجرایی شده بود و هنوز بر همه‌جای کشور چنبره نزده بود و امید به اصلاح دوباره ایجاد شد. اما متأسفانه مردم فریب بازی نظام را خوردند و آقای خاتمی آن‌جایی که باید از پتانسیل و جایگاه اجتماعی‌اش استفاده می‌کرد، این کار را نکرد و پشت مردم و حتی هم‌حزبی‌هایش را خالی کرد.

◾️مجلس ششم در اعتراض به رد صلاحیت گسترده تحصن کرده بود. مردم کف خیابان بودند و فقط یگ گام محکم‌ از طرف رئیس جمهوری می‌توانست منجر به اصلاح قانون اساسی بشود.

◾️ولی خاتمی به تمام این‌ها خیانت کرد و این فرصت تاریخی از دست رفت. و بعد از آن مردم توسط لباس شخصی‌ها قلع‌وقم شدند. ماجرای کوی دانشگاه ۷۸ یادگار این برهه تاریخی است. و اما بار دیگر سال ۸۸ میرحسین موسوی با شعار اصلاحات آمد و بار دیگر امید به اصلاحات زنده شد‌.

◾️این‌بار کودتای بیت و سپاه و تقلب سیستماتیک در انتخابات منجر به بزرگترین تجمعات اعتراضی تاریخ ایران شد؛ اما در نهایت بعد از یک‌سال بزرگترین جنبش اصلاح‌خواهی عقیم ماند. آخرين امید به اصلاح نظام سال ۹۶ و در دور دوم ریاست جمهوری روحانی از بین رفت. و نظام توتالیتار اسلامی نشان داد که امکان هیچ اصلاح ساختاری را ندارد.

◾️قدرت مطلق در دست ولی فقیه و اختاپوس فسادی به نام سپاه که در تمام نهادها و ساختارهای نظام رخنه کرده، خودفروختگی نظام به روسیه و چین، فساد مدیریتی، رانت‌خواری، دزدی و اختلاس‌های نجومی کشور را در آستانه نابودی کامل قرار داده.

◾️همان‌طور که در سیر تاریخی به صورت اجمالی بررسی کردیم، تمام راه‌های اصلاح ساختاری مسدود است.

◾️و تنها و تنها و تنها راه نجات ایران براندازی نظام است وگرنه همان‌طور که با چشم خود نابودی دریاچه ارومیه، زاینده‌رود، کارون، هورالعظیم و... را دیدیم، نابودی کامل ایران را هم خواهیم دید‼️


🟪 کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
🟣 آیا آتئیسم منجر به پوچی می‌شود؟ چه رابطه‌ای بین آتئیسم و نهیلیسم وجود دارد؟

نهیلیسم یک بحث پیچیده‌ای دارد و این‌طور نیست که تمام تفکرات نهیلیستی یکسان باشند. البته پایه تمام این جریانات مشترک است که همان شکاکیت می‌باشد؛ به‌عبارتی پایه تمام این جریانات شک به باورها و ارزش‌های رایج جامعه است. بر همین اساس، بعضی از منتقدین ریشه نهیلیسم را به سوفیست‌های یونان باستان نسبت می‌دهند.

اما واقعیت امر این است که نهیلیسم امروزی یکی از تبعات مدرنیته و توسعه علمی و صنعتی است که می‌شود آن را به‌نوعی با تولد پوزیتیویسم کنتی هم‌ارز دانست؛ مکتبی که در آن فقط قضایای اثبات‌پذیر دارای ارزش هستند و به این گونه ارزش‌های معنوی حاکم بر جامعه سنتی، مثل خدا و قوانین الهی مصوب به او را به چالش کشید.

سیر تاریخی نهیلیسم بحث مفصلی است که از حوصله این تاپیک خارج است. ژاک دریدا پنج جریان فکری نهیلیستی را شناسایی و ابزوردیسم هم در داخل همین جریانات طبقه‌بندی می‌کند:

۱) نهیلیسم معرفت‌شناختی: این جریان را با نام ابزوردیسم پیش‌تر هم درباره‌اش در این پست صحبت کردیم. آلبر کامو پوچی را این گونه تعریف می‌کند؛ تلاش برای یافتن معنی برای هستی و ناکامی در آن.

۲) نهیلیسم سیاسی: این تفکر خیلی نزدیک به تفکرات آنارشیستی است که ساختارها و ارزش‌های سیاسی را به چالش می‌کشد.

۳) نهیلیسم اخلاقی: این جریان به نسبیت اخلاقی باور دارد. این جریان ارزش‌های اخلاقی حاکم بر جوامع را به چالش می‌کشد و مطلق‌بودن اخلاقیات و اخلاق ذات‌گرایانه را به‌شدت مورد نقد قرار می‌دهد. نیچه در این باره می‌گوید؛ پوچی بی‌ارزش‌شدن ارزش‌هاست.

۴) نهیلیسم وجودی: این جریان خیلی نزدیک به جریان معرفت‌شناختی می‌باشد که درباره آن صحبت کردیم.

۵) نهیلیسم حقیقت‌گرا: این جریان شک‌گرایی افراطی است و خیلی از جریان‌های نهیلیستی دیگر، خودشان را از این جریان جدا کرده‌اند. در این تفکر جهان وجود واقعی ندارد و هر چه هست ساخته و پرداخته ذهن سوبژه است.


تا اینجا یک توضیح مختصری داشتیم از نهیلیسم. اما درباره رابطه بین نهیلیسم و آتئیسم باید عرض شود که طبیعتاً یک رابطه دوسویه قوی بین این دو برقرار است. همه جریانات فکری نهیلیستی آتئیست هستند اما همه آتئیست‌ها الزاماً نهیلیست نیستند!

⚡️ اما نکته جالب اینجاست که بسیاری از باورمندان هم درگیر نهیلیسم اخلاقی هستند! یعنی با مدرنیته و تغییر نظام‌های ارزشی، خیلی از دین‌داران به‌صورت ناخودآگاه ارزش‌های سنتی و اخلاقی ادیان را بی‌ارزش می‌دانند و البته این افراد خودشان را نهیلیست نمی‌دانند و شاید اصلاً شناختی از نهیلیسم نداشته باشند ولی در عمل درگیر نوعی نهیلیسم اخلاقی هستند❗️


🟪 کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام
🆔
@ISLIE
دروغ‌ها و خرافات اسلام
🔴 قطره‌ای از خرافات اسلام (۱۳) آخوند خالی‌بند: امام زمان از ظرف آبگوشت کسی که خامنه‌ای رو یاری می‌کرد لقمه گرفت! حسابش رو بکنید وقتی آخوندها در قرن ۲۱ اینطور دروغ تحویل ملت میدن، ۱۴۰۰ سال پیش که مردم جاهل‌تر و بیسوادتر بودن، سردسته‌ی همین آخوندها (محمد شیاد)…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 قطره‌ای از خرافات اسلام (۱۴)

مزخرفات این آخوند متوهم در باب جن رو بشنوید! فقط اونجاش که میگه «اسرائیل قصد داشت با استفاده از جن به اسرار محرمانه ایران و حزب الله دسترسی پیدا کنه اما نتونست»😃
بیچاره همینقدر خبر نداره که به اعتراف خود مقامات رژیم (از جمله محسن رضایی) اسرائیل موفق شده به اسناد محرمانه برنامه هسته‌ای ایران دسترسی پیدا کنه! (بخوانید)

🟪 کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE