دروغها و خرافات اسلام
📌 فیزیک و قوانین طبیعت! {پارت اول} ✨ در تاپیک قبل، بیشتر بهلحاظ فلسفی به مبحث "قوانین طبیعت و فیزیک" پرداخته شد؛ در این تاپیک قصد داریم قوانین فیزیک را در دلِ خود فیزیک بررسی کنیم؛ با نیروهای بنیادی شروع میکنیم. ✨ همهی ما از بودجههای کلان و تحقیقات…
📌 فیزیک و قوانین طبیعت! {پارت دوم و پایانی}
✨ در "مدل استاندارد" یک مجموعه از نظریهها را داریم که کوچکترین ذرات مشاهدهشدهی ماده و برهمکنشهای بین انرژی و ماده را توصیف میکند.
✨ سهدسته از ذرات "مدل استاندارد" را تشکیل میدهند؛ ماده از کوارکها و لپتونها تشکیل شده است؛ و بوزونهای بنیادی سهنیرو ایجاد میکنند:
1⃣ الکترومغناطیس
2⃣ نیرویِ هستهایِ قوی
3⃣ نیرویِ هستهایِ ضعیف
✨ و گرانش (چهارمین نیرویِ بنیادین) توسط "مدل استاندارد" توضیح داده نشده است؛ در واقع "گراویتون" ذرهی تبادل نیرویِ گرانشی است (فرضی) و مستقیماً مشاهده نشده است؛ اما تعدادی از ویژگیهای آن را میتوان از ماهیت نیرو استخراج کرد.
✨ برای مثال، گرانش نیرویی با بُرد ظاهراً نامتناهیست و میتوان چنین برداشت کرد که جرم سکون ندارد؛ یعنی بهعلت دور-بُردی مانند فوتونها بدون جرم هستند و اگر وجود خارجی داشته باشد، باید ویژگیهای آن را با میدان گرانشی تطبیق دهیم.
✨ بوزون هیگز که در سال ۲۰۱۲ کشف شد، توضیحی برای چگونگیِ جرمگرفتن سایر ذرات ارائه میدهد؛ گروه کوارک شامل ششذره میباشد:
🔆 up, down, charm, strange, top, and bottom 🔆
✨ گروه لپتون شامل الکترون نوترینو، میون نوترینو، تاو نوترینو، الکترون، میون و ذرات تاو است. بوزونها شامل فوتون، گلوئون، ذرهی Z، ذرهی W و هیگز هستند.
✅ در فیزیک نوین از مفهوم میدان در جهت توضیح سازوکار نیروها استفاده میکنند؛ برای مثال ما در سادهترین حالت با فوتون و تأثیر واقعی طرف هستیم، اما ذرات مجازی چه نقشی دارند؟
❕در نظریهی میدانهای کوانتومی برای هر میدانی، یک کوانتای میدان (ذرهی مجازی) تعریف کردهاند و در واقع میدان در مفهوم خود انباشتی از فوتونهای مجازی (ذرات مجازی) بهعنوان مسئول برهمکنش میدان ذرات است.
✨ فرمیونها بهواسطهی بوزونها بر روی یکدیگر تأثیر میگذارند، یعنی دو الکترون با ذرات واسط، و بوزونهایی بهنام فوتون، نیرویِ رانشی به یکدیگر وارد میکنند و الکترون و پوزیترون با همین واسطه به یکدیگر نیرویِ ربایشی وارد میکنند؛ بهعبارتی ذرات مجازی، برای مثال فوتون مجازی، در میدانهای الکترومغناطیسی بهعنوان ذراتی که با آن میدان الکترومغناطیسی به ذرات باردار نیرو وارد میکند، مشارکت میکنند تا روایتی از تأثیر میدان الکترومغناطیسی بهدست دهند.
❕دقت داشته باشید که مجازیخواندن این کوانتاها بهمعنی عدم وجود آنها نیست! بلکه بهمعنی عدم توانایی بشریت در مشاهدهی مستقیم آنها بهخاطر طول عمر کم و محدودیتهای تکنولوژی (آشکار-سازی) آنها بهواسطه ناکارآمد-بودن حواس ما و محدودیتهای طبیعت مانند "اصل عدم قطعیت هایزنبرگ" میباشد؛ بهعبارت سادهتر (چالش نیوتن مطرح نیست) کنش آنی یا کنش از راه دور نداریم.
➖کوانتای میدانهای الکترومغناطیسی فوتون و دارای جرم سکونِ صفر بود و بُرد آن بینهایت است.
➖کوانتای میدان گرانشی "گراویتون" نام دارد، داری جرم سکونِ صفر بوده و نیز بُرد آن بینهایت است.
➖کوانتای نیرویِ هستهایِ قوی "گلوئون" نام دارد و بُرد آن محدود است.
➖کوانتای نیرویِ هستهایِ ضعیف شامل سهتیپ بوزون پیمانهای بهنامهای W مثبت، W منفی، Z صفر میباشد (بستهبه محدودهی اثر نیرو).
🔰 نتیجه: هر چه که در عالم میبینیم دینامیک میدان است، و میدان اساس عالم است و ذرات بنیادی (اعم از بوزون و فرمیون) چیزی بهجز بستههای انرژیِ میدانهای مختلف نیستند! #پایان
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
✨ در "مدل استاندارد" یک مجموعه از نظریهها را داریم که کوچکترین ذرات مشاهدهشدهی ماده و برهمکنشهای بین انرژی و ماده را توصیف میکند.
✨ سهدسته از ذرات "مدل استاندارد" را تشکیل میدهند؛ ماده از کوارکها و لپتونها تشکیل شده است؛ و بوزونهای بنیادی سهنیرو ایجاد میکنند:
1⃣ الکترومغناطیس
2⃣ نیرویِ هستهایِ قوی
3⃣ نیرویِ هستهایِ ضعیف
✨ و گرانش (چهارمین نیرویِ بنیادین) توسط "مدل استاندارد" توضیح داده نشده است؛ در واقع "گراویتون" ذرهی تبادل نیرویِ گرانشی است (فرضی) و مستقیماً مشاهده نشده است؛ اما تعدادی از ویژگیهای آن را میتوان از ماهیت نیرو استخراج کرد.
✨ برای مثال، گرانش نیرویی با بُرد ظاهراً نامتناهیست و میتوان چنین برداشت کرد که جرم سکون ندارد؛ یعنی بهعلت دور-بُردی مانند فوتونها بدون جرم هستند و اگر وجود خارجی داشته باشد، باید ویژگیهای آن را با میدان گرانشی تطبیق دهیم.
✨ بوزون هیگز که در سال ۲۰۱۲ کشف شد، توضیحی برای چگونگیِ جرمگرفتن سایر ذرات ارائه میدهد؛ گروه کوارک شامل ششذره میباشد:
🔆 up, down, charm, strange, top, and bottom 🔆
✨ گروه لپتون شامل الکترون نوترینو، میون نوترینو، تاو نوترینو، الکترون، میون و ذرات تاو است. بوزونها شامل فوتون، گلوئون، ذرهی Z، ذرهی W و هیگز هستند.
✅ در فیزیک نوین از مفهوم میدان در جهت توضیح سازوکار نیروها استفاده میکنند؛ برای مثال ما در سادهترین حالت با فوتون و تأثیر واقعی طرف هستیم، اما ذرات مجازی چه نقشی دارند؟
❕در نظریهی میدانهای کوانتومی برای هر میدانی، یک کوانتای میدان (ذرهی مجازی) تعریف کردهاند و در واقع میدان در مفهوم خود انباشتی از فوتونهای مجازی (ذرات مجازی) بهعنوان مسئول برهمکنش میدان ذرات است.
✨ فرمیونها بهواسطهی بوزونها بر روی یکدیگر تأثیر میگذارند، یعنی دو الکترون با ذرات واسط، و بوزونهایی بهنام فوتون، نیرویِ رانشی به یکدیگر وارد میکنند و الکترون و پوزیترون با همین واسطه به یکدیگر نیرویِ ربایشی وارد میکنند؛ بهعبارتی ذرات مجازی، برای مثال فوتون مجازی، در میدانهای الکترومغناطیسی بهعنوان ذراتی که با آن میدان الکترومغناطیسی به ذرات باردار نیرو وارد میکند، مشارکت میکنند تا روایتی از تأثیر میدان الکترومغناطیسی بهدست دهند.
❕دقت داشته باشید که مجازیخواندن این کوانتاها بهمعنی عدم وجود آنها نیست! بلکه بهمعنی عدم توانایی بشریت در مشاهدهی مستقیم آنها بهخاطر طول عمر کم و محدودیتهای تکنولوژی (آشکار-سازی) آنها بهواسطه ناکارآمد-بودن حواس ما و محدودیتهای طبیعت مانند "اصل عدم قطعیت هایزنبرگ" میباشد؛ بهعبارت سادهتر (چالش نیوتن مطرح نیست) کنش آنی یا کنش از راه دور نداریم.
➖کوانتای میدانهای الکترومغناطیسی فوتون و دارای جرم سکونِ صفر بود و بُرد آن بینهایت است.
➖کوانتای میدان گرانشی "گراویتون" نام دارد، داری جرم سکونِ صفر بوده و نیز بُرد آن بینهایت است.
➖کوانتای نیرویِ هستهایِ قوی "گلوئون" نام دارد و بُرد آن محدود است.
➖کوانتای نیرویِ هستهایِ ضعیف شامل سهتیپ بوزون پیمانهای بهنامهای W مثبت، W منفی، Z صفر میباشد (بستهبه محدودهی اثر نیرو).
🔰 نتیجه: هر چه که در عالم میبینیم دینامیک میدان است، و میدان اساس عالم است و ذرات بنیادی (اعم از بوزون و فرمیون) چیزی بهجز بستههای انرژیِ میدانهای مختلف نیستند! #پایان
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
❤1
📌نوشتارهای #نقشه_راه
➖قسمت اول: حقیقت یا فایده؟
✨بحث را با یکی از خطاهای مرگباری که فلاسفهی بزرگی چون افلاطون و ارسطو و... مرتکب شدهاند شروع میکنیم؛ خطایی که سبب شده است انسانهای کنجکاو و متفکرِ بسیاری برای قرنها به بحثهایی بینتیجه بپردازند و سرمایههای انسانیِ بسیاری را به هدر دهند.
✨اگر به فرآیندی که انسان بعد از ظهور در این سیارهی خاکی در حال سپریکردن است دقت کنیم، تمام تلاش وی این است که بتواند یک رابطهی مفید و کارآ با محیط پیرامون خود ایجاد کند، بهطوریکه بتواند ادامهی حیات خویش را ممکن سازد و ضمن برآوردن نیازهای خویش، خود را از خطرهایی که احتمالاً حیاتش را تهدید میکند در امان نگهدارد.
✨لطفاً خود را در موقعیت همان انسان اولیه قرار دهید و مواجه با همان شرایط و مشکلاتی که او احتمالاً با آنها مواجه بوده است.
✨از یک سو میل به بقا و ادامهی حیات او را بهشدت محتاط کرده و او با هر چیزی مواجه میشود این دغدغه را دارد که مبادا حیاتش را در معرض تهدید قرار بدهد؛ از سوی دیگر نیازهایی دارد که به هر طریق باید آنها را در تعامل با محیط برآورد.
✨گرمای بیامان خورشید یا سرمای طاقتفرسای برف و بوران، خطر حملهی حیوانات دیگر، نیازهای روزمرهی خوردوخوراک و... همه باید از طریق کشف محیط و پیرامون خود پاسخ داده شوند.
✨درست است که این انسان باید محیط اطراف خود را بشناسد و طبیعی است که در برخورد با هر چیز ناشناسی این سؤال برایش پیش بیآید که: «این چیست؟»
❗️اما نکتهی مهم اینجاست که وقتی میپرسد: «این چیست؟» منظورش این نیست که: «حقیقت این شئ چیست؟» بلکه منظورش این است که: «این شئ به چه دردی میخورد؟» یا «آیا این شئ میتواند تهدیدی برای حیات و بقای زندگیِ من شود؟»
✨به تعبیر دیگر هدف اولیهی انسان از فهم محیط اطراف خود، فهم اثرات اشیای پیرامون بر زندگی وی، و درک فایده یا ضرر آن اشیا است، و نه یافتن حقیقت آنها و ارضای "میل حقیقتجویی" خویش؛ چنانچه فلاسفه و حکما آن را بر قامت فلسفه و حکمت دوخته بودند، دانشی که در ابتدا تمام دانش بشری را شامل میگشت و شق دیگری برای آن تعریف نشده بود.
❌ این تعریف از فلسفه و حکمت، و این ادعا که غرض از آنها کشف حقیقت است، بهطور ضمنی (پنهانی) پیشفرضی را بر تمام ذهنها تحمیل کرد بیآنکه دلیلی برای آن وجود داشته باشد.
✨این پیشفرض که:
"حقیقت عالم برای انسان قابل کشف است و انسان قادر است حقیقت عالم را بشناسد"
✨و این اشتباه فاحش زمانی روشن شد که کانت دوربین تلسکوپ معرفت را به طرف ذهن و فاهمهی انسان برگرداند و پرسید که:
«توان فاهمهی ما در چه حدی است و چه چیزهایی را قادر است بشناسد؟»
❕و در تحقیقات وسیع و عمیقاش نشان داد که انسان قادر به کشف حقیقت عالم نیست. در پُستهای آتی، #معرفتشناسی و بحثهای معرفتشناختی را آغاز میکنیم ~ کانال دروغها و خرافات اسلام
@ISLIE
➖قسمت اول: حقیقت یا فایده؟
✨بحث را با یکی از خطاهای مرگباری که فلاسفهی بزرگی چون افلاطون و ارسطو و... مرتکب شدهاند شروع میکنیم؛ خطایی که سبب شده است انسانهای کنجکاو و متفکرِ بسیاری برای قرنها به بحثهایی بینتیجه بپردازند و سرمایههای انسانیِ بسیاری را به هدر دهند.
✨اگر به فرآیندی که انسان بعد از ظهور در این سیارهی خاکی در حال سپریکردن است دقت کنیم، تمام تلاش وی این است که بتواند یک رابطهی مفید و کارآ با محیط پیرامون خود ایجاد کند، بهطوریکه بتواند ادامهی حیات خویش را ممکن سازد و ضمن برآوردن نیازهای خویش، خود را از خطرهایی که احتمالاً حیاتش را تهدید میکند در امان نگهدارد.
✨لطفاً خود را در موقعیت همان انسان اولیه قرار دهید و مواجه با همان شرایط و مشکلاتی که او احتمالاً با آنها مواجه بوده است.
✨از یک سو میل به بقا و ادامهی حیات او را بهشدت محتاط کرده و او با هر چیزی مواجه میشود این دغدغه را دارد که مبادا حیاتش را در معرض تهدید قرار بدهد؛ از سوی دیگر نیازهایی دارد که به هر طریق باید آنها را در تعامل با محیط برآورد.
✨گرمای بیامان خورشید یا سرمای طاقتفرسای برف و بوران، خطر حملهی حیوانات دیگر، نیازهای روزمرهی خوردوخوراک و... همه باید از طریق کشف محیط و پیرامون خود پاسخ داده شوند.
✨درست است که این انسان باید محیط اطراف خود را بشناسد و طبیعی است که در برخورد با هر چیز ناشناسی این سؤال برایش پیش بیآید که: «این چیست؟»
❗️اما نکتهی مهم اینجاست که وقتی میپرسد: «این چیست؟» منظورش این نیست که: «حقیقت این شئ چیست؟» بلکه منظورش این است که: «این شئ به چه دردی میخورد؟» یا «آیا این شئ میتواند تهدیدی برای حیات و بقای زندگیِ من شود؟»
✨به تعبیر دیگر هدف اولیهی انسان از فهم محیط اطراف خود، فهم اثرات اشیای پیرامون بر زندگی وی، و درک فایده یا ضرر آن اشیا است، و نه یافتن حقیقت آنها و ارضای "میل حقیقتجویی" خویش؛ چنانچه فلاسفه و حکما آن را بر قامت فلسفه و حکمت دوخته بودند، دانشی که در ابتدا تمام دانش بشری را شامل میگشت و شق دیگری برای آن تعریف نشده بود.
❌ این تعریف از فلسفه و حکمت، و این ادعا که غرض از آنها کشف حقیقت است، بهطور ضمنی (پنهانی) پیشفرضی را بر تمام ذهنها تحمیل کرد بیآنکه دلیلی برای آن وجود داشته باشد.
✨این پیشفرض که:
"حقیقت عالم برای انسان قابل کشف است و انسان قادر است حقیقت عالم را بشناسد"
✨و این اشتباه فاحش زمانی روشن شد که کانت دوربین تلسکوپ معرفت را به طرف ذهن و فاهمهی انسان برگرداند و پرسید که:
«توان فاهمهی ما در چه حدی است و چه چیزهایی را قادر است بشناسد؟»
❕و در تحقیقات وسیع و عمیقاش نشان داد که انسان قادر به کشف حقیقت عالم نیست. در پُستهای آتی، #معرفتشناسی و بحثهای معرفتشناختی را آغاز میکنیم ~ کانال دروغها و خرافات اسلام
@ISLIE
👍1
دروغها و خرافات اسلام
📌نوشتارهای #نقشه_راه ➖قسمت اول: حقیقت یا فایده؟ ✨بحث را با یکی از خطاهای مرگباری که فلاسفهی بزرگی چون افلاطون و ارسطو و... مرتکب شدهاند شروع میکنیم؛ خطایی که سبب شده است انسانهای کنجکاو و متفکرِ بسیاری برای قرنها به بحثهایی بینتیجه بپردازند و سرمایههای…
📌نوشتارهای #نقشه_راه
➖قسمت دوم: از پس پرده نگاه کن!
✨مدتها تصور بر این بود که ذهن ما مانند "آینهای حقیقتنما" برداشتی کاملاً واقعی و بیطرفانه از رویدادهایی که هر روزه برایمان پیش میآید، در خود به نمایش میگذارد؛ حقیقت، آشکارا مینمود و ندای «اینکه واضح است» بلند بود.
✨هدف فلسفه، تبدیلشدن وجود آدمی به جهاننمایی کامل بود؛ با ظهور افرادی چون کانت، شوپنهاور، نیچه و... این تصور از ذهن، از هم پاشید و پِی برده شد که آنچه ما از جهان فهم میکنیم، با آنچه در واقع هست بسیار متفاوت میباشد! تقسیم نومن و فنومن برآمده از همین ماجراست.
✨تأثیر پیشفرضهای ما بر واقع و فیلترهای تودرتویِ ذهنی، بر آنچه در تصویر و برداشت فعلی داریم، بسیار حائز اهمیت است؛ البته نباید چنان تصور کرد که این ایده از زمان کانت مطرح شد، بلکه دو هزار سال پیش رواقیونی چون مارکوس اورلیوس در کتاب "تأملات" بدین ایده اشاره داشتهاند، اینکه:
«حقیقت همیشه در پردهی ابهام است. حاق واقع آشکار نیست و هیچ گروهی قاطعاً نمیتواند مدعی باشد که حقیقت در دست اوست»
✨هر چه گمان میکنید چیزی است، نظرگاه شما دربارهی چیزی است؛ ما به چیزها دسترسی نداریم بلکه به نظرگاه خودمان از چیزها دسترسی داریم. چشماندازهای ما از واقع، خود واقع نیست. جنگ و صلح ما همه از منشأ نظرگاههای ما از عالم واقع است نه از خود عالم واقع.
✨شاید بهجا باشد که به بیتی از حافظ اشاره کنیم:
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت، ره افسانه زدند
#معرفتشناسی ~ کانال دروغها و خرافات اسلام
@ISLIE
➖قسمت دوم: از پس پرده نگاه کن!
✨مدتها تصور بر این بود که ذهن ما مانند "آینهای حقیقتنما" برداشتی کاملاً واقعی و بیطرفانه از رویدادهایی که هر روزه برایمان پیش میآید، در خود به نمایش میگذارد؛ حقیقت، آشکارا مینمود و ندای «اینکه واضح است» بلند بود.
✨هدف فلسفه، تبدیلشدن وجود آدمی به جهاننمایی کامل بود؛ با ظهور افرادی چون کانت، شوپنهاور، نیچه و... این تصور از ذهن، از هم پاشید و پِی برده شد که آنچه ما از جهان فهم میکنیم، با آنچه در واقع هست بسیار متفاوت میباشد! تقسیم نومن و فنومن برآمده از همین ماجراست.
✨تأثیر پیشفرضهای ما بر واقع و فیلترهای تودرتویِ ذهنی، بر آنچه در تصویر و برداشت فعلی داریم، بسیار حائز اهمیت است؛ البته نباید چنان تصور کرد که این ایده از زمان کانت مطرح شد، بلکه دو هزار سال پیش رواقیونی چون مارکوس اورلیوس در کتاب "تأملات" بدین ایده اشاره داشتهاند، اینکه:
«حقیقت همیشه در پردهی ابهام است. حاق واقع آشکار نیست و هیچ گروهی قاطعاً نمیتواند مدعی باشد که حقیقت در دست اوست»
✨هر چه گمان میکنید چیزی است، نظرگاه شما دربارهی چیزی است؛ ما به چیزها دسترسی نداریم بلکه به نظرگاه خودمان از چیزها دسترسی داریم. چشماندازهای ما از واقع، خود واقع نیست. جنگ و صلح ما همه از منشأ نظرگاههای ما از عالم واقع است نه از خود عالم واقع.
✨شاید بهجا باشد که به بیتی از حافظ اشاره کنیم:
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت، ره افسانه زدند
#معرفتشناسی ~ کانال دروغها و خرافات اسلام
@ISLIE
دروغها و خرافات اسلام
📌نوشتارهای #نقشه_راه ➖قسمت دوم: از پس پرده نگاه کن! ✨مدتها تصور بر این بود که ذهن ما مانند "آینهای حقیقتنما" برداشتی کاملاً واقعی و بیطرفانه از رویدادهایی که هر روزه برایمان پیش میآید، در خود به نمایش میگذارد؛ حقیقت، آشکارا مینمود و ندای «اینکه واضح…
📌نوشتارهای #نقشه_راه
➖قسمت سوم: جهنم ایدئولوژی
✨از آنجا که ایدئولوژیکاندیشی با نظریهی (موهوم) آشکارگی حقیقت ملازمت دارد، ایدئولوژیکاندیش هر کس را که با او مخالف باشد، مخالف "حقیقت آشکار" و "حق صریح" میداند و در نتیجه نسبت به او احساسات و عواطف منفی پیدا میکند؛ و مگر میتوان نسبت به کسی که با حقیقت آشکار مخالفت دارد، جز احساسات و عواطف منفی داشت؟
✨از این رو ایدئولوژیکاندیش هم درون خود را ویران میکند و هم بیرون دیگران را؛ هم به خود درد و رنج و آزار و آسیب میرساند و هم به دگر-اندیشان.
✨باید فهم و قبول کرد که حقیقت آشکار نیست
و فقط به تقرب به آن امید میتوان بست؛ و این امید نیز جز با صرف اوقات، نیروها، استعدادها و فرصتهای بیشمار از ناحیهی انسانهایی پُر-شمار برآمدنی نخواهد بود.
✨برای تقرب به حقیقت به رجوع به دیگران سخت نیازمندیم. حقیقتطلبی و کنجکاویِ علمی را نباید به جایی محدود کرد و یا در جایی متوقف ساخت. به نزد هر کسی که در مظان آن است که به حقیقتی نزدیکتر شده باشد باید شتافت و از او چیزی آموخت؛ و کیست که اصلاً و ابداً در مظان این نباشد که بیش از ما به حقیقتی نزدیک شده باشد؟ ما به همه محتاجیم و از هیچ کسی مستغنی (بینیاز) نیستیم. تقرب به حقیقت نه تختهبند مکانی خاص است و نه تختهبند زمانی خاص. مکان و زمان نمیشناسد، جغرافیا و تاریخ ندارد. از سویی هم شرقیان ممکن است به حقیقتی نزدیکتر شده باشند و هم غربیان؛ از سوی دیگر هم انسانهای جدید ممکن است به حقیقتی نزدیکتر شده باشند و هم انسانهای قدیم.
✨روحیهی نقادانه را نیز در هیچجا و هیچگاه نباید از کار برکنار داشت. با بهکار-گیری این محک است که هم از غربزدگی در امان میمانیم و هم از شرقزدگی، هم از غربستیزی و هم از شرقستیزی، هم از سنتپرستی و هم از تجدد-پرستی، و هم از سنتهراسی و هم از تجدد-هراسی.
✨لازمهی فعالنگهداشتن روحیهی نقادی، باور به این است که حفظ فرهنگ خودی در تمامیت خود و بهصورتی دستنخورده، مطلوب نیست. فرهنگ خود ما نیز مانند هر فرهنگ دیگر باید محک #عقلانیت_نقادانه بخورد تا عیار آن معلوم شود و اجزا و عناصر خِرد-ستیزش طرد و نفی شوند.
#معرفتشناسی ~ کانال دروغها و خرافات اسلام
@ISLIE
➖قسمت سوم: جهنم ایدئولوژی
✨از آنجا که ایدئولوژیکاندیشی با نظریهی (موهوم) آشکارگی حقیقت ملازمت دارد، ایدئولوژیکاندیش هر کس را که با او مخالف باشد، مخالف "حقیقت آشکار" و "حق صریح" میداند و در نتیجه نسبت به او احساسات و عواطف منفی پیدا میکند؛ و مگر میتوان نسبت به کسی که با حقیقت آشکار مخالفت دارد، جز احساسات و عواطف منفی داشت؟
✨از این رو ایدئولوژیکاندیش هم درون خود را ویران میکند و هم بیرون دیگران را؛ هم به خود درد و رنج و آزار و آسیب میرساند و هم به دگر-اندیشان.
✨باید فهم و قبول کرد که حقیقت آشکار نیست
و فقط به تقرب به آن امید میتوان بست؛ و این امید نیز جز با صرف اوقات، نیروها، استعدادها و فرصتهای بیشمار از ناحیهی انسانهایی پُر-شمار برآمدنی نخواهد بود.
✨برای تقرب به حقیقت به رجوع به دیگران سخت نیازمندیم. حقیقتطلبی و کنجکاویِ علمی را نباید به جایی محدود کرد و یا در جایی متوقف ساخت. به نزد هر کسی که در مظان آن است که به حقیقتی نزدیکتر شده باشد باید شتافت و از او چیزی آموخت؛ و کیست که اصلاً و ابداً در مظان این نباشد که بیش از ما به حقیقتی نزدیک شده باشد؟ ما به همه محتاجیم و از هیچ کسی مستغنی (بینیاز) نیستیم. تقرب به حقیقت نه تختهبند مکانی خاص است و نه تختهبند زمانی خاص. مکان و زمان نمیشناسد، جغرافیا و تاریخ ندارد. از سویی هم شرقیان ممکن است به حقیقتی نزدیکتر شده باشند و هم غربیان؛ از سوی دیگر هم انسانهای جدید ممکن است به حقیقتی نزدیکتر شده باشند و هم انسانهای قدیم.
✨روحیهی نقادانه را نیز در هیچجا و هیچگاه نباید از کار برکنار داشت. با بهکار-گیری این محک است که هم از غربزدگی در امان میمانیم و هم از شرقزدگی، هم از غربستیزی و هم از شرقستیزی، هم از سنتپرستی و هم از تجدد-پرستی، و هم از سنتهراسی و هم از تجدد-هراسی.
✨لازمهی فعالنگهداشتن روحیهی نقادی، باور به این است که حفظ فرهنگ خودی در تمامیت خود و بهصورتی دستنخورده، مطلوب نیست. فرهنگ خود ما نیز مانند هر فرهنگ دیگر باید محک #عقلانیت_نقادانه بخورد تا عیار آن معلوم شود و اجزا و عناصر خِرد-ستیزش طرد و نفی شوند.
#معرفتشناسی ~ کانال دروغها و خرافات اسلام
@ISLIE
دروغها و خرافات اسلام
📌نوشتارهای #نقشه_راه ➖قسمت سوم: جهنم ایدئولوژی ✨از آنجا که ایدئولوژیکاندیشی با نظریهی (موهوم) آشکارگی حقیقت ملازمت دارد، ایدئولوژیکاندیش هر کس را که با او مخالف باشد، مخالف "حقیقت آشکار" و "حق صریح" میداند و در نتیجه نسبت به او احساسات و عواطف منفی پیدا…
📌نوشتارهای #نقشه_راه
➖قسمت چهارم: لنگرگاه عمل
✨شاید در این برهه از زمان برای بسیاری مسجل شده باشد که رسیدن به معرفت یقینی دربارهی وقایع، رویای شیرین باستانی بود که تاریخ انقضای آن فرا رسیده؛ با نقد شکاکان از دیر-زمان تا حال، دیگر جایی برای #جزمگرایی نمانده است.
✨شک دستوریِ دکارت، مُخ در خُم پاتنم، فنومنهای کانت، شکهای هیوم، ذهنگراییهای بارکلی، بازیهای زبانیِ ویتگنشتاین، تیغ اُکام و حالا هم که هوش مصنوعی (AI) و آزمایشهای مغزیِ مدرن، همه و همه تیشهای بر ریشه دُگماتیسم بودند.
✨بهراحتی میتوان ادعاهای یقینیِ افراد را با موارد بالا به چالش کشید و این یعنی واماندگیِ معرفتشناسانه و شکستخوردن آرزوی فیلسوفان قدیمیمسلک.
✨از نوع بیان فلاسفهی متأخر هم پیداست که هدف فلسفه در طول زمان دچار دگرگونیهای فراوانی شده؛ الان دیگر کسی فلسفه را برای واقعنمایی نمیخواهد و این را تکلیف مالایطاق بر عقل آدمی میدانند.
✨لنگرگاه این دریای خروشان دو چیز است:
◾️نخست حسی که در سراسر زندگی با ما همراه است و با وجود احتمال خطا اما گریزی از آن نداریم. (اگر میتوانید بدون نگاهکردن به طرفین از عرض اتوبان عبور کنید، آنگاه ارزش حس را میفهمید!)
◾️دوم عقل و منطقی که زبان تفکریِ مشترک همهی ماست. (برای نمونه، بیآیید با ریاضیات در بیاُفتید، آنگاه متوجه میشوید که خود دچار چالش شدهاید) تعقل و استدلالورزی چیزی است که ابطال مستدل آن به "دور باطل" میانجامد.
✨گرچه این موج عظیم شکاکیت، شناخت واقعنما را با خود برد و درِ "معرفت یقینی از جهان خارج" را بست، اما درِ دیگری به روی ما گشود: "درِ توجه به زندگیِ عملی بهجای سرگردانشدن در دالانهای تئوری"
❕پس بهتر است با تمسک به این دو (حس و استدلال) به سراغ هدف برگردیم و از نو بنای زندگیِ خود را بسازیم.
#معرفتشناسی ~ کانال دروغها و خرافات اسلام
@ISLIE
➖قسمت چهارم: لنگرگاه عمل
✨شاید در این برهه از زمان برای بسیاری مسجل شده باشد که رسیدن به معرفت یقینی دربارهی وقایع، رویای شیرین باستانی بود که تاریخ انقضای آن فرا رسیده؛ با نقد شکاکان از دیر-زمان تا حال، دیگر جایی برای #جزمگرایی نمانده است.
✨شک دستوریِ دکارت، مُخ در خُم پاتنم، فنومنهای کانت، شکهای هیوم، ذهنگراییهای بارکلی، بازیهای زبانیِ ویتگنشتاین، تیغ اُکام و حالا هم که هوش مصنوعی (AI) و آزمایشهای مغزیِ مدرن، همه و همه تیشهای بر ریشه دُگماتیسم بودند.
✨بهراحتی میتوان ادعاهای یقینیِ افراد را با موارد بالا به چالش کشید و این یعنی واماندگیِ معرفتشناسانه و شکستخوردن آرزوی فیلسوفان قدیمیمسلک.
✨از نوع بیان فلاسفهی متأخر هم پیداست که هدف فلسفه در طول زمان دچار دگرگونیهای فراوانی شده؛ الان دیگر کسی فلسفه را برای واقعنمایی نمیخواهد و این را تکلیف مالایطاق بر عقل آدمی میدانند.
✨لنگرگاه این دریای خروشان دو چیز است:
◾️نخست حسی که در سراسر زندگی با ما همراه است و با وجود احتمال خطا اما گریزی از آن نداریم. (اگر میتوانید بدون نگاهکردن به طرفین از عرض اتوبان عبور کنید، آنگاه ارزش حس را میفهمید!)
◾️دوم عقل و منطقی که زبان تفکریِ مشترک همهی ماست. (برای نمونه، بیآیید با ریاضیات در بیاُفتید، آنگاه متوجه میشوید که خود دچار چالش شدهاید) تعقل و استدلالورزی چیزی است که ابطال مستدل آن به "دور باطل" میانجامد.
✨گرچه این موج عظیم شکاکیت، شناخت واقعنما را با خود برد و درِ "معرفت یقینی از جهان خارج" را بست، اما درِ دیگری به روی ما گشود: "درِ توجه به زندگیِ عملی بهجای سرگردانشدن در دالانهای تئوری"
❕پس بهتر است با تمسک به این دو (حس و استدلال) به سراغ هدف برگردیم و از نو بنای زندگیِ خود را بسازیم.
#معرفتشناسی ~ کانال دروغها و خرافات اسلام
@ISLIE
دروغها و خرافات اسلام
📌نوشتارهای #نقشه_راه ➖قسمت چهارم: لنگرگاه عمل ✨شاید در این برهه از زمان برای بسیاری مسجل شده باشد که رسیدن به معرفت یقینی دربارهی وقایع، رویای شیرین باستانی بود که تاریخ انقضای آن فرا رسیده؛ با نقد شکاکان از دیر-زمان تا حال، دیگر جایی برای #جزمگرایی نمانده…
📌نوشتارهای #نقشه_راه
➖قسمت پنجم: آغازی دوباره
«هر وقت احساس کردی به آخر رسیدی، شاید در نقطهی شروع باشی»
✨شاید این عبارت از گابریل گارسیا مارکز، بیانکنندهی حق مطلب در این بخش باشد؛ هر وقت خسته و ناامید از ادامهی مسیر سعادت و موفقیت شدی، فکر کن که شاید این آغاز راه جدیدی باشد.
•نفس بگیر و ادامه بده
•پایان هر فصل، آغاز فصل دیگر است
•و پایان هر سال، آغاز سالی تازه
•پایان جنینی، آغاز نوزادی است
•پایان کودکی، آغاز بلوغ و...
❕نمیدانم چند سال داری و تاکنون چگونه میاندیشیدی؛ غم گذشته را نخور. اگر درگیر خرافات بودی یا نادانی و تنبلی از عادات زندگیات بوده یا در مسیر اشتباهی راه پیمودی، نمیدانم...
✨فقط در این حد میدانم که مابقیِ عمر که هنوز استفاده نشده مانند آن ماهی است که هر وقت از آب بگیریاش، تازه است.
❗️یک آزمایش فکری است که میگوید:
◾️تصور کنید یک صبح از خواب برخیزید و ببینید که ناگهان طول قدتان بیستسانتیمتر افزایش پیدا کرده؛ این تغییر برایتان بهقدری عجیب و نامنتظَر و غیر متوقَع خواهد بود که میخواهید آن را جهانی کرده و به گوش همهی جهانیان، و در کتاب رکوردهای گینس به ثبت برسانید!
◾️همهی ما در طول زندگیِمان بیستسانتیمتر (و چه بسیار بسیار-تر) بلند-تر شدهایم؛ اما چرا در این آزمایش فکری، ما متوقعایم که قد-کشیدنمان ثبت گینس شود؟ مگر تجربهی رشد و نمو، در زمرهی امور طبیعی و رایج در زندگیِمان نیست؟ پس این همه شگفتی و تحیر برای چیست؟ پاسخ، توجه به این نکتهی ساده اما مهم است که این قد-کشیدن "ناگهانی و دفعی" بوده و نه تدریجی!
✨مغز ما بهگونهای فرگشت یافته که به هر امر نامطلوبی هم، اگر "بهتدریج" پدید آید، عادت میکند؛ این ویژگیِ مغز، حکایتگر همان "استراتژیِ قورباغهی آبپز" است. اندرو متیوس در کتاب آخرین راز شاد-زیستن همین آزمایش را با "افزایش ناگهانیِ وزن" طراحی میکند و در انتها میگوید: "برای کسانی که ورشکسته میشوند، اضافهوزن میآورند، طلاق میگیرند یا آخر ترم مشروط میشوند، این حوادث دفعتاً اتفاق نمیافتد. یکذرهاش امروز، یکذرهاش فردا و سرانجام یکروز هم انفجار؛ و سپس به خودمان میآییم و میپرسیم: چه شد که این اتفاق افتاد؟! زندگی ماهیت انبار-شوندگی دارد. هر اتفاقی به اتفاق دیگر افزوده میشود، مثل قطرههای آب که صخرههای سنگی را میفرساید. اصل قورباغهای به ما هشدار میدهد که: حواستان به شرایطی که به آن عادت میکنید باشد"
✨پس بیا از نو در هدف زندگی غور کنیم، برای آن برنامهها بچینیم، نسخههای خوشبختی را یکبهیک در خود نهادینه کنیم، آئین زندگی را بیآموزیم و از این معجزهی حاضر (زندگی) کمال استفاده را ببریم.
زندگی، بال و پر پروانهها بود
همان شنبه همین آدینهها بود
تو چشمت را بشوی مانند سهراب
ببینی زندگی جاریست چون آب
همان آبی که از ماهی نهان است
برایت زندگی مثل همان است
ز فرط دیده گشتن گشته پنهان
همان آبی که ماهی را دهد جان
جناب زندگی حالا چو مهمان
شده او چند روزی مونس جان
نیارزد تا که هست بیتاببودن
بهوقت رفتنش در-خواببودن
کانال دروغها و خرافات اسلام
@ISLIE
➖قسمت پنجم: آغازی دوباره
«هر وقت احساس کردی به آخر رسیدی، شاید در نقطهی شروع باشی»
✨شاید این عبارت از گابریل گارسیا مارکز، بیانکنندهی حق مطلب در این بخش باشد؛ هر وقت خسته و ناامید از ادامهی مسیر سعادت و موفقیت شدی، فکر کن که شاید این آغاز راه جدیدی باشد.
•نفس بگیر و ادامه بده
•پایان هر فصل، آغاز فصل دیگر است
•و پایان هر سال، آغاز سالی تازه
•پایان جنینی، آغاز نوزادی است
•پایان کودکی، آغاز بلوغ و...
❕نمیدانم چند سال داری و تاکنون چگونه میاندیشیدی؛ غم گذشته را نخور. اگر درگیر خرافات بودی یا نادانی و تنبلی از عادات زندگیات بوده یا در مسیر اشتباهی راه پیمودی، نمیدانم...
✨فقط در این حد میدانم که مابقیِ عمر که هنوز استفاده نشده مانند آن ماهی است که هر وقت از آب بگیریاش، تازه است.
❗️یک آزمایش فکری است که میگوید:
◾️تصور کنید یک صبح از خواب برخیزید و ببینید که ناگهان طول قدتان بیستسانتیمتر افزایش پیدا کرده؛ این تغییر برایتان بهقدری عجیب و نامنتظَر و غیر متوقَع خواهد بود که میخواهید آن را جهانی کرده و به گوش همهی جهانیان، و در کتاب رکوردهای گینس به ثبت برسانید!
◾️همهی ما در طول زندگیِمان بیستسانتیمتر (و چه بسیار بسیار-تر) بلند-تر شدهایم؛ اما چرا در این آزمایش فکری، ما متوقعایم که قد-کشیدنمان ثبت گینس شود؟ مگر تجربهی رشد و نمو، در زمرهی امور طبیعی و رایج در زندگیِمان نیست؟ پس این همه شگفتی و تحیر برای چیست؟ پاسخ، توجه به این نکتهی ساده اما مهم است که این قد-کشیدن "ناگهانی و دفعی" بوده و نه تدریجی!
✨مغز ما بهگونهای فرگشت یافته که به هر امر نامطلوبی هم، اگر "بهتدریج" پدید آید، عادت میکند؛ این ویژگیِ مغز، حکایتگر همان "استراتژیِ قورباغهی آبپز" است. اندرو متیوس در کتاب آخرین راز شاد-زیستن همین آزمایش را با "افزایش ناگهانیِ وزن" طراحی میکند و در انتها میگوید: "برای کسانی که ورشکسته میشوند، اضافهوزن میآورند، طلاق میگیرند یا آخر ترم مشروط میشوند، این حوادث دفعتاً اتفاق نمیافتد. یکذرهاش امروز، یکذرهاش فردا و سرانجام یکروز هم انفجار؛ و سپس به خودمان میآییم و میپرسیم: چه شد که این اتفاق افتاد؟! زندگی ماهیت انبار-شوندگی دارد. هر اتفاقی به اتفاق دیگر افزوده میشود، مثل قطرههای آب که صخرههای سنگی را میفرساید. اصل قورباغهای به ما هشدار میدهد که: حواستان به شرایطی که به آن عادت میکنید باشد"
✨پس بیا از نو در هدف زندگی غور کنیم، برای آن برنامهها بچینیم، نسخههای خوشبختی را یکبهیک در خود نهادینه کنیم، آئین زندگی را بیآموزیم و از این معجزهی حاضر (زندگی) کمال استفاده را ببریم.
زندگی، بال و پر پروانهها بود
همان شنبه همین آدینهها بود
تو چشمت را بشوی مانند سهراب
ببینی زندگی جاریست چون آب
همان آبی که از ماهی نهان است
برایت زندگی مثل همان است
ز فرط دیده گشتن گشته پنهان
همان آبی که ماهی را دهد جان
جناب زندگی حالا چو مهمان
شده او چند روزی مونس جان
نیارزد تا که هست بیتاببودن
بهوقت رفتنش در-خواببودن
کانال دروغها و خرافات اسلام
@ISLIE
👍1
دروغها و خرافات اسلام
📌نوشتارهای #نقشه_راه ➖قسمت پنجم: آغازی دوباره «هر وقت احساس کردی به آخر رسیدی، شاید در نقطهی شروع باشی» ✨شاید این عبارت از گابریل گارسیا مارکز، بیانکنندهی حق مطلب در این بخش باشد؛ هر وقت خسته و ناامید از ادامهی مسیر سعادت و موفقیت شدی، فکر کن که شاید…
📌نوشتارهای #نقشه_راه
➖قسمت ششم : ارزش زیستن
❔بیمقدمه، از مهمترین سؤال شروع میکنیم: «چرا خودکشی نمیکنیم؟»
✨آلبر کامو میگفت: اگر فلسفه به این مسأله جواب داد و به هر مسأله دیگری جواب نداد باکی نیست.
✨یک جواب این است که زندگی هیچ ارزش زیستن ندارد و تصمیم خردمندانه در زندگی تصمیم به خودکشی است.
✨جواب دوم این است که زندگی مطلقاً ارزش زیستن دارد؛ یعنی زندگی با هر اوضاع و احوالی باز ارزش زیستن دارد و فایدهاش از هزینهاش بیشتر است.
✨جواب سوم این است که نه مطلقاً ارزش زیستن دارد نه مطلقاً ارزش زیستن ندارد بسته به اینکه چگونه زندگی میکنی میباشد.
❔از رهگذر این سؤال کلیدی باید دانست که نتیجهی نهایی از تمام فعالیتهای ما چیست؟ پاسخی مبتنی بر علم: «آرامش و لذت»
❔آرامش چیست؟ فقدان دردهای جسمی و رنجهای روانی؛ حالت پایداری که احساس ناخوشایند نداریم.
❔لذت چیست؟ حس خوشایندی که یا:
۱) ناشی از برآورده شدن نیازهای فیزیولوژیک و قاعدهای هرم نیازهای مازلوست (حتماً هرم مازلو را برای حداقل یک بار هم که شده نگاه کنید) که به آن «لذت شادی» میگویند.
۲) ناشی از به ثمر رساندن مسئولیتهایی است که در زندگی بر عهده گرفتهایم. اموری که زندگیمان را معنادار میکنند که به آن «لذت رضایت» گویند. زمانی که از زمین بلندت میکنند، شاد میشوی و زمانی که کسی را از زمین بلند میکنی، حس رضایت داری.
✨اگر موزیکی گوش میدهی شاد میشوی و آنگاه که نوازندگی را یاد میگیری، حس رضایت میکنی.
✨خوردن، نوشیدن، خوابیدن، آمیزش، رقصیدن، خندیدن، سفر کردن، دیدار عزیزان، لطیفه خواندن، گوش دادن به موسیقی، مهمانی رفتن، کاریافتن و برخی مواد همگی لذت شادیبخش هستند.
✨در آن سو مهارتآموزی، حس مفید بودن، رایگانبخشی، اخلاقی زیستن، تسلط بر علوم، غلبه در بحثها، رتبه برتر شدن، فرزندپروری، آرمانخواهی و مبارزه و معناداری همگی لذت رضایتبخشی ایجاد میکنند.
✨حتی دینداری که در زندگی صدها قید بر خود میبندد و از لذتها چشم میپوشد نیز به شوق لذت بزرگتر در سرای دیگر است.
✨لذتی که یا حوری و جوی عسل و قصر و خوراک لذیذ بهشتی است (که همان شادی خواهد بود) و یا طلب رضوان خدا و لقای الی الله است (که همان رضایت است).
✨پس هیچ انسانی بر اساس روانشناسی تکاملی خود که مبتنی بر اصل صیانت از ذات و سازگاری است، گریزی از این هدفگذاری در زندگی ندارد.
✨و اما آرامش: فقدان حس ناخوشایند درد (مربوط به جسم) و رنج (مربوط به روان)
✨حس بد جسمی ناشی از عفونت، سرطان، جراحت، عمل، سوختگی، کوفتگی و... همگی نمونههای دردند.
✨عذاب وجدان و افسردگی و اضطرابها هم همگی نمونههایی از رنجاند.
✨و آرامش؛ حالت بیحسی ذهن. و تجربهی دریایی بیموج و رهایی از عذابها. داروهای آرامبخش به شکل مصنوعی چنین رسالتی را بر عهده دارند؛ قطع و یا کندی در مخابرهی پیامهای عصبی متوالی به مغز و به اصطلاح عوامانه، شل کردن مغز از دغدغهها.
✨تلاش برای ترکیب رهایی از درد و رنج (آرامش) و کسب شادی و رضایت (لذت) در این زندگی پر از چالش و ناآرامی، نوسانی را ایجاد میکند که همچون نوار قلبی، جریانی بهنام زندگی را پدید میآورد؛ و این تقلای یافتن آرامش و تجربهی لذت، خود بهترین دلیل برای زندگی است.
✨در نهایت آنانکه به خودکشی میرسند افرادی هستند که یا درد و رنج زندگی را پایانناپذیر میدانند و یا بیلذت به ملال رسیدهاند. چالشهای زندگی بارها این تفکر خودانتحاری را به ذهن میآورد.
در این سلسلهنوشتارها سعی کردیم در بیانی کوتاه و اجمالی و بهزبانی آسانیاب، جغرافیای بحث معرفتشناسی، دایرهی تواناییِ شناختی انسان، نظریهی ناآشکارگی حقیقت و معنا (هدف و ارزش) زندگی را ترسیم کنیم ~ کانال دروغها و خرافات اسلام
@ISLIE
➖قسمت ششم : ارزش زیستن
❔بیمقدمه، از مهمترین سؤال شروع میکنیم: «چرا خودکشی نمیکنیم؟»
✨آلبر کامو میگفت: اگر فلسفه به این مسأله جواب داد و به هر مسأله دیگری جواب نداد باکی نیست.
✨یک جواب این است که زندگی هیچ ارزش زیستن ندارد و تصمیم خردمندانه در زندگی تصمیم به خودکشی است.
✨جواب دوم این است که زندگی مطلقاً ارزش زیستن دارد؛ یعنی زندگی با هر اوضاع و احوالی باز ارزش زیستن دارد و فایدهاش از هزینهاش بیشتر است.
✨جواب سوم این است که نه مطلقاً ارزش زیستن دارد نه مطلقاً ارزش زیستن ندارد بسته به اینکه چگونه زندگی میکنی میباشد.
❔از رهگذر این سؤال کلیدی باید دانست که نتیجهی نهایی از تمام فعالیتهای ما چیست؟ پاسخی مبتنی بر علم: «آرامش و لذت»
❔آرامش چیست؟ فقدان دردهای جسمی و رنجهای روانی؛ حالت پایداری که احساس ناخوشایند نداریم.
❔لذت چیست؟ حس خوشایندی که یا:
۱) ناشی از برآورده شدن نیازهای فیزیولوژیک و قاعدهای هرم نیازهای مازلوست (حتماً هرم مازلو را برای حداقل یک بار هم که شده نگاه کنید) که به آن «لذت شادی» میگویند.
۲) ناشی از به ثمر رساندن مسئولیتهایی است که در زندگی بر عهده گرفتهایم. اموری که زندگیمان را معنادار میکنند که به آن «لذت رضایت» گویند. زمانی که از زمین بلندت میکنند، شاد میشوی و زمانی که کسی را از زمین بلند میکنی، حس رضایت داری.
✨اگر موزیکی گوش میدهی شاد میشوی و آنگاه که نوازندگی را یاد میگیری، حس رضایت میکنی.
✨خوردن، نوشیدن، خوابیدن، آمیزش، رقصیدن، خندیدن، سفر کردن، دیدار عزیزان، لطیفه خواندن، گوش دادن به موسیقی، مهمانی رفتن، کاریافتن و برخی مواد همگی لذت شادیبخش هستند.
✨در آن سو مهارتآموزی، حس مفید بودن، رایگانبخشی، اخلاقی زیستن، تسلط بر علوم، غلبه در بحثها، رتبه برتر شدن، فرزندپروری، آرمانخواهی و مبارزه و معناداری همگی لذت رضایتبخشی ایجاد میکنند.
✨حتی دینداری که در زندگی صدها قید بر خود میبندد و از لذتها چشم میپوشد نیز به شوق لذت بزرگتر در سرای دیگر است.
✨لذتی که یا حوری و جوی عسل و قصر و خوراک لذیذ بهشتی است (که همان شادی خواهد بود) و یا طلب رضوان خدا و لقای الی الله است (که همان رضایت است).
✨پس هیچ انسانی بر اساس روانشناسی تکاملی خود که مبتنی بر اصل صیانت از ذات و سازگاری است، گریزی از این هدفگذاری در زندگی ندارد.
✨و اما آرامش: فقدان حس ناخوشایند درد (مربوط به جسم) و رنج (مربوط به روان)
✨حس بد جسمی ناشی از عفونت، سرطان، جراحت، عمل، سوختگی، کوفتگی و... همگی نمونههای دردند.
✨عذاب وجدان و افسردگی و اضطرابها هم همگی نمونههایی از رنجاند.
✨و آرامش؛ حالت بیحسی ذهن. و تجربهی دریایی بیموج و رهایی از عذابها. داروهای آرامبخش به شکل مصنوعی چنین رسالتی را بر عهده دارند؛ قطع و یا کندی در مخابرهی پیامهای عصبی متوالی به مغز و به اصطلاح عوامانه، شل کردن مغز از دغدغهها.
✨تلاش برای ترکیب رهایی از درد و رنج (آرامش) و کسب شادی و رضایت (لذت) در این زندگی پر از چالش و ناآرامی، نوسانی را ایجاد میکند که همچون نوار قلبی، جریانی بهنام زندگی را پدید میآورد؛ و این تقلای یافتن آرامش و تجربهی لذت، خود بهترین دلیل برای زندگی است.
✨در نهایت آنانکه به خودکشی میرسند افرادی هستند که یا درد و رنج زندگی را پایانناپذیر میدانند و یا بیلذت به ملال رسیدهاند. چالشهای زندگی بارها این تفکر خودانتحاری را به ذهن میآورد.
در این سلسلهنوشتارها سعی کردیم در بیانی کوتاه و اجمالی و بهزبانی آسانیاب، جغرافیای بحث معرفتشناسی، دایرهی تواناییِ شناختی انسان، نظریهی ناآشکارگی حقیقت و معنا (هدف و ارزش) زندگی را ترسیم کنیم ~ کانال دروغها و خرافات اسلام
@ISLIE
Forwarded from مجلّهٔ فرهنگی - حقوقی زنان
🔴 جدای از اینکه «احترام به عقاید» یکی از کثیفترین و مشمئزکنندهترین اصطلاحات زندگی انسانهاست (به زودی دربارهٔ این موضوع یک پست تهیه میکنم)، ولی همون احترام به عقایدی که مسلمانها ازش میگن، باید اینطور باشه که من بیدین به اون مسلمان احترام بذارم که روزه میگیره و نمیخواد چیزی بخوره و شخص مسلمان به من احترام بذاره که من دلم میخواد راحت هر جایی غذا بخورم، نه اینکه طرف به من بگه چون من روزهام تو باید بهم احترام بذاری و پیشم هیچ غذایی نخوری؛ دومی احترام به عقاید نیست، تحمیل عقایده.
🧑🦰 Anne Shirley
پن: احترام به عقاید یعنی من به محدودیتهایی که برای خودت گذاشتی احترام بگذارم، نه به محدودیتهایی که قرار است برای من بگذاری.
@Womens_Mag
🧑🦰 Anne Shirley
پن: احترام به عقاید یعنی من به محدودیتهایی که برای خودت گذاشتی احترام بگذارم، نه به محدودیتهایی که قرار است برای من بگذاری.
@Womens_Mag
👍2
Forwarded from پاسخ به اسلامگرایان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💥امت اسلام و اختلاف بر سر دیدن ماه!
در حالی که دانشمندان غربی حتی ساعت و ثانیه دقیق رخ دادن کسوف و خسوف در چند سال بعد را پیش بینی میکنند، اسلامگرایان پسمانده هنوز بر سر دیدن هلال ماه به نتیجه نرسیده اند!
ماه یکی است و آسمان یکی، اما حتی در یک کشور هم آخوندها به توافق نمیرسند که ماه رویت شد یا خیر🤠
به راستی چنین دینی که حتی در مسائل درونی خود هم مسبب اختلاف است، چگونه میخواهد سعادت بشریت را رقم بزند؟!
✴️ کانال پاسخ به اسلامگرایان
🚫 @ANSWER_ISLAMISM
در حالی که دانشمندان غربی حتی ساعت و ثانیه دقیق رخ دادن کسوف و خسوف در چند سال بعد را پیش بینی میکنند، اسلامگرایان پسمانده هنوز بر سر دیدن هلال ماه به نتیجه نرسیده اند!
ماه یکی است و آسمان یکی، اما حتی در یک کشور هم آخوندها به توافق نمیرسند که ماه رویت شد یا خیر🤠
به راستی چنین دینی که حتی در مسائل درونی خود هم مسبب اختلاف است، چگونه میخواهد سعادت بشریت را رقم بزند؟!
✴️ کانال پاسخ به اسلامگرایان
🚫 @ANSWER_ISLAMISM
Forwarded from نقدى بر اسلام
زوزه كفتاران حكومت نجاست اسلامى و جشن پيروزى براى قتل دو جوانى كه فقط و فقط از دين ضدبشرى و مذهب فاحشه پرور شيعه انتقاد كرده بودند.
امشب براى اولين بار عامل اصلى دستگيرى اين دو جوان هموطن را به شما معرفى ميكنم و تنها درخواست من و كل مجموعه نقد اسلام، انتقام از كسانى است كه باعث عزادار شدن خانواده آنها و قتل اين دو جوان شده اند.
پاسخ كسى كه با قتل دو جوان به آينده اش اميدوارتر شده است و بزودى ميخواهد سرتاسر خاك اروپا و آسيا را از خون رنگين كند چيزى نيست جز ريختن خون خودش و تمامى اعضاى خانواده اش، زيرا ما قبلا هم به خودش و هم به خانواده اش اخطار كرده بوديم.
اطلاعات دقيق اين كفتار زاده كه به ريختن خون جوانان ايرانى علاقه دارد و با كشته شدن جوانان ايرانى زوزه ميكشد را در پست بعدى انتشار خواهم داد.
خون تك تك اعضاى خانواده اين موجود از فردا بر گردن خودشان است.
مديريت مجموعه نقد اسلام:
دكتر م روشنگر
امشب براى اولين بار عامل اصلى دستگيرى اين دو جوان هموطن را به شما معرفى ميكنم و تنها درخواست من و كل مجموعه نقد اسلام، انتقام از كسانى است كه باعث عزادار شدن خانواده آنها و قتل اين دو جوان شده اند.
پاسخ كسى كه با قتل دو جوان به آينده اش اميدوارتر شده است و بزودى ميخواهد سرتاسر خاك اروپا و آسيا را از خون رنگين كند چيزى نيست جز ريختن خون خودش و تمامى اعضاى خانواده اش، زيرا ما قبلا هم به خودش و هم به خانواده اش اخطار كرده بوديم.
اطلاعات دقيق اين كفتار زاده كه به ريختن خون جوانان ايرانى علاقه دارد و با كشته شدن جوانان ايرانى زوزه ميكشد را در پست بعدى انتشار خواهم داد.
خون تك تك اعضاى خانواده اين موجود از فردا بر گردن خودشان است.
مديريت مجموعه نقد اسلام:
دكتر م روشنگر
Forwarded from نقدى بر اسلام
نقدى بر اسلام
زوزه كفتاران حكومت نجاست اسلامى و جشن پيروزى براى قتل دو جوانى كه فقط و فقط از دين ضدبشرى و مذهب فاحشه پرور شيعه انتقاد كرده بودند. امشب براى اولين بار عامل اصلى دستگيرى اين دو جوان هموطن را به شما معرفى ميكنم و تنها درخواست من و كل مجموعه نقد اسلام، انتقام…
معرفى مزدور سايبرى عامل دستگيرى و در نهايت اعدام
صدرالله فاضلى زارع و يوسف مهرداد، جوانانى كه تنها جرمشان انتقاد از دين توحش و بربريت اسلام بود.
آرش زنديه (ادمين دروغها و خرافات ملحدين)
فرزند كوروش، تاريخ تولد ٢٢/٠٢/١٣٧١
شماره كد ملى: ٢٥٦٠١٨٨٩٦١
تمامى آدرسهاى اخير اين بى پدر و مادر در تصاوير بالا موجود است.
شماره تلفنهاى فعال كه با نام خودش هستند
+٩٨٩٠١٣٨٨٣١٩٧
+٩٨٩٠١٩١٤١٥٣٠
+٩٨٩٠١٩٦٥٣٠٢٥
+٩٨٩٣٠٦٩٣٦٩٥٢
+٩٨٩٠١٩١٤١٥٨٨
با همين شماره تلفنها در تلگرام چندين اكانت دارد كه تصاويرشان در بالا موجود است.
هموطنان شرافتمند اهل اسلامشهر،
براى به بهشت فرستادن هر كدام از اعضاى خانواده اين مزدور يك جايزه نقدى ٢ هزار دلارى و در صورت بهشتى كردن خودش ٥ هزار دلار جايزه دريافت خواهيد كرد.
متعاقبا تمامى اطلاعات بازپرس پرونده را نيز در اختيار هموطنان اهل اراك قرار خواهيم داد.
دوستان و هموطنان گرامى؛ ترحم بر كسى كه بخاطر انتقاد به اعتقادات ضدبشرى و خرافاتى خود اقدام به گرفتن جان جوانان ما ميكند، ظلم و ستم به خود و فرزندانتان است.
فراموش نكنيد اينها وطنمان را اشغال كرده اند و اشغالگر را بايد نابود كرد
لطفا تا ميتوانيد منتشر كنيد
صدرالله فاضلى زارع و يوسف مهرداد، جوانانى كه تنها جرمشان انتقاد از دين توحش و بربريت اسلام بود.
آرش زنديه (ادمين دروغها و خرافات ملحدين)
فرزند كوروش، تاريخ تولد ٢٢/٠٢/١٣٧١
شماره كد ملى: ٢٥٦٠١٨٨٩٦١
تمامى آدرسهاى اخير اين بى پدر و مادر در تصاوير بالا موجود است.
شماره تلفنهاى فعال كه با نام خودش هستند
+٩٨٩٠١٣٨٨٣١٩٧
+٩٨٩٠١٩١٤١٥٣٠
+٩٨٩٠١٩٦٥٣٠٢٥
+٩٨٩٣٠٦٩٣٦٩٥٢
+٩٨٩٠١٩١٤١٥٨٨
با همين شماره تلفنها در تلگرام چندين اكانت دارد كه تصاويرشان در بالا موجود است.
هموطنان شرافتمند اهل اسلامشهر،
براى به بهشت فرستادن هر كدام از اعضاى خانواده اين مزدور يك جايزه نقدى ٢ هزار دلارى و در صورت بهشتى كردن خودش ٥ هزار دلار جايزه دريافت خواهيد كرد.
متعاقبا تمامى اطلاعات بازپرس پرونده را نيز در اختيار هموطنان اهل اراك قرار خواهيم داد.
دوستان و هموطنان گرامى؛ ترحم بر كسى كه بخاطر انتقاد به اعتقادات ضدبشرى و خرافاتى خود اقدام به گرفتن جان جوانان ما ميكند، ظلم و ستم به خود و فرزندانتان است.
فراموش نكنيد اينها وطنمان را اشغال كرده اند و اشغالگر را بايد نابود كرد
لطفا تا ميتوانيد منتشر كنيد
❤1
📌 با خواندن فقط ۱۰۰ کتاب بزرگترین مرجع تشیع شوید! (سیاست یک بام و دو هوای علمای اسلام از زبان مصطفی ملکیان)
◾️سؤال از مصطفی ملکیان: یکی از اِشکالات و انتقاداتی که حوزویان و روحانیون زیاد به روشنفکران وارد میکنند، این است که میگویند: "چرا شما آمدهاید و اِشکالات و تناقضات و محذورات نظری و علمیِ دین (اسلام) را در فضای عمومی و بین عامه مردم مطرح کردهاید؟!! این اِشکالات ابتدا باید در فضای علمی و خصوصی مطرح شود، پنبهاش توسط علمای دین زده شود و اگر در نهایت چیزی از آن باقی ماند، سپس در فضای عمومی طرح گردد!
🔻پاسخ استاد🔻
◾️خُب! اولاً من از آنها یک سؤال میپرسم: "چرا خود شماها سخنانی که در کتابها مینویسید یا در خطبهها و سخنرانیها شبانهروز میگویید را اول نمیآیید برای اهل علم (اینجا اهل علم من و کسانی مثل من میشوند) و در فضای خصوصی مطرح کنید؟ از کجا میدانید شاید پنبه همهاش زده شد!
◾️در واقع اینها یک خیال خام دارند و در دلشان میگویند: "ما که درست میگوییم و شکی هم نیست! پس این تو هستی که باید با ترازوی ما خودت را بسنجی و سپس مباحثت را مطرح کنی"
◾️من هم میگویم شما بیایید این سخنانتان را در جمع ما علما بگویید (اینجا علما عوض میشوند؛ اینجا علما یعنی دکتر سروش، دکتر مجتهد شبستری، و...) بعد اگر پنبهاش زده نشد، بیایید در تلویزیون و تریبونها برای مردم بگویید!
❗️ثانیاً حوزههای علمیه ما به گونهای طراحی شده است که تو یا هر کس دیگر میتوانید بزرگترین مرجع تشیع بشوید ولی از اول تا آخر عمرتان تنها صد کتاب خوانده باشید! الان ببینید در ادبیات چه میخوانند؟ جامع المقدمات، سیوطی، مغنی؛ در منطق یک المنطق میخوانند بعد در فقه شرایع و لمعه و مکاسب میخوانند و در اصول رسائل و کفایه و... .
◾️یعنی شما با خواندن فقط صدتا کتاب میتوانید یک مرجع تقلید شوید در صورتی که روشنفکران ما در هر ماه یا در هر سال بیش از صدها کتاب میخوانند! پس ببینید در واقع علما چه کسانی هستند؟
◾️شما چهرههای اسلامی که بنده برای اولین بار در حوزهها مطرح کردهام را ببينيد؛ شما بگویید چه کسی اولین بار بابا افضل کاشانی را به عنوان یک فیلسوف مشائی و در عین حال عرفانمشرب مطرح کرد؟ و قس علی هذا.
👈 روحانیت دیگر سخنی برای گفتن ندارد و سخنش سخن خدا نیست!
گفتوگوی شفاهی با ملکیان در بهار ۹۲ ~ کانال دروغها و خرافات اسلام
@ISLIE
◾️سؤال از مصطفی ملکیان: یکی از اِشکالات و انتقاداتی که حوزویان و روحانیون زیاد به روشنفکران وارد میکنند، این است که میگویند: "چرا شما آمدهاید و اِشکالات و تناقضات و محذورات نظری و علمیِ دین (اسلام) را در فضای عمومی و بین عامه مردم مطرح کردهاید؟!! این اِشکالات ابتدا باید در فضای علمی و خصوصی مطرح شود، پنبهاش توسط علمای دین زده شود و اگر در نهایت چیزی از آن باقی ماند، سپس در فضای عمومی طرح گردد!
🔻پاسخ استاد🔻
◾️خُب! اولاً من از آنها یک سؤال میپرسم: "چرا خود شماها سخنانی که در کتابها مینویسید یا در خطبهها و سخنرانیها شبانهروز میگویید را اول نمیآیید برای اهل علم (اینجا اهل علم من و کسانی مثل من میشوند) و در فضای خصوصی مطرح کنید؟ از کجا میدانید شاید پنبه همهاش زده شد!
◾️در واقع اینها یک خیال خام دارند و در دلشان میگویند: "ما که درست میگوییم و شکی هم نیست! پس این تو هستی که باید با ترازوی ما خودت را بسنجی و سپس مباحثت را مطرح کنی"
◾️من هم میگویم شما بیایید این سخنانتان را در جمع ما علما بگویید (اینجا علما عوض میشوند؛ اینجا علما یعنی دکتر سروش، دکتر مجتهد شبستری، و...) بعد اگر پنبهاش زده نشد، بیایید در تلویزیون و تریبونها برای مردم بگویید!
❗️ثانیاً حوزههای علمیه ما به گونهای طراحی شده است که تو یا هر کس دیگر میتوانید بزرگترین مرجع تشیع بشوید ولی از اول تا آخر عمرتان تنها صد کتاب خوانده باشید! الان ببینید در ادبیات چه میخوانند؟ جامع المقدمات، سیوطی، مغنی؛ در منطق یک المنطق میخوانند بعد در فقه شرایع و لمعه و مکاسب میخوانند و در اصول رسائل و کفایه و... .
◾️یعنی شما با خواندن فقط صدتا کتاب میتوانید یک مرجع تقلید شوید در صورتی که روشنفکران ما در هر ماه یا در هر سال بیش از صدها کتاب میخوانند! پس ببینید در واقع علما چه کسانی هستند؟
◾️شما چهرههای اسلامی که بنده برای اولین بار در حوزهها مطرح کردهام را ببينيد؛ شما بگویید چه کسی اولین بار بابا افضل کاشانی را به عنوان یک فیلسوف مشائی و در عین حال عرفانمشرب مطرح کرد؟ و قس علی هذا.
👈 روحانیت دیگر سخنی برای گفتن ندارد و سخنش سخن خدا نیست!
گفتوگوی شفاهی با ملکیان در بهار ۹۲ ~ کانال دروغها و خرافات اسلام
@ISLIE
❗️یک نمونه از تناقضگوییهای آشکار و درونیِ قرآن از زبان مصطفی ملکیان:
◾️یکی از چندین معضل ما این است که در متون مقدس سخنان ناسازگار با خود متون مقدس وجود دارند! ببینید قرآن (در آیهی ۳۰ سورهی انبیاء) میگوید: “وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ” یعنی “هر موجود زندهای را ما از آب آفریدیم” خُب جنیان هم که به تعبیر قرآن زندهاند، ولی از آتش خلق شدهاند: “وَخَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مَارِجٍ مِنْ نَارٍ” (الرحمن / ۱۵). حالا این دوتا را با هم چه کار کنیم؟! گزارههای خردگُریز و خردستیز، مطابقتشان با واقع محل شک است، اما ما در این قسم گزارهها اصلاً کاری با واقع هم نداریم! خود سخن صدر و ذیلش با هم نمیخواند: از سویی میگوید هر موجود زندهای از آب آفریده شده، اما بعد میگوید جنیان هم زندهاند ولی از آتش آفریده شدهاند! خُب این دو را دیگر چطور با هم آشتی بدهیم؟!!
کانال دروغها و خرافات اسلام
@ISLIE
◾️یکی از چندین معضل ما این است که در متون مقدس سخنان ناسازگار با خود متون مقدس وجود دارند! ببینید قرآن (در آیهی ۳۰ سورهی انبیاء) میگوید: “وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ” یعنی “هر موجود زندهای را ما از آب آفریدیم” خُب جنیان هم که به تعبیر قرآن زندهاند، ولی از آتش خلق شدهاند: “وَخَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مَارِجٍ مِنْ نَارٍ” (الرحمن / ۱۵). حالا این دوتا را با هم چه کار کنیم؟! گزارههای خردگُریز و خردستیز، مطابقتشان با واقع محل شک است، اما ما در این قسم گزارهها اصلاً کاری با واقع هم نداریم! خود سخن صدر و ذیلش با هم نمیخواند: از سویی میگوید هر موجود زندهای از آب آفریده شده، اما بعد میگوید جنیان هم زندهاند ولی از آتش آفریده شدهاند! خُب این دو را دیگر چطور با هم آشتی بدهیم؟!!
کانال دروغها و خرافات اسلام
@ISLIE
❗️تمامیِ براهین اثبات وجود خدا، بهویژه براهین عقلیِ محض که طبق نظر مسلمانان در زمرهی استوارترین برهانها هستند (مثلاً برهان امکان و وجوب) همگی متکی بر منطق ارسطویی هستند؛ منطق ارسطویی هم بر "اصل عدم تناقض" استوار است؛ به گونهای که اگر در سد سکندر این اصل بتوان رخنه کرد و قطعیت، ضرورت، کلیت و مطابقت آن را زیر پرسش برد، همهی براهین اثبات وجود خدا بیاعتبار میشود و تا سطح "بازی با الفاظ" تنزل پیدا میکند. مسلمانها قبل از اینکه بخواهند برای اثبات وجود الله برهانی بیاورند، باید ابتدا ضرورت و کلیت این اصل را اثبات یا توجیه کنند؛ ولی آنها این اصل را بدیهی، بلاواسطه و بینیاز از اثبات میدانند!
کانال دروغها و خرافات اسلام
@ISLIE
کانال دروغها و خرافات اسلام
@ISLIE
دروغها و خرافات اسلام
❗️تمامیِ براهین اثبات وجود خدا، بهویژه براهین عقلیِ محض که طبق نظر مسلمانان در زمرهی استوارترین برهانها هستند (مثلاً برهان امکان و وجوب) همگی متکی بر منطق ارسطویی هستند؛ منطق ارسطویی هم بر "اصل عدم تناقض" استوار است؛ به گونهای که اگر در سد سکندر این اصل…
هر تناقضی محال است؟ (4).pdf
183.4 KB
📌 این یک مقالهی ۸ صحفهای از پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی - منطقپژوهی است که ضرورت و کلیت و قطعیت اصل عدم تناقض را با چالشهای جدی مواجه میکند!
◾️چکیدهی مقاله:
اصل عدم تناقض، قاطعانه ادعا میکند که هر تناقضی محال است. در این نوشته، با تحلیل مفاهیمی چون «تناقض» و «عدم تناقض» و ارتباط این مفاهیم با عامل معرفتی (انسان)، نشان خواهیم داد که ادعای مذکور، حداکثر میتواند به این معنی باشد که انسانهای فعلی نمیتوانند تناقضی را توجیه کنند. اگر این تحلیل، درست باشد، اصل عدم تناقض، برای قطعیت خود دلیل موجهی ندارد، و این احتمال وجود دارد که به شکلی معنادار و موجه از امکان تناقض در بعضی موارد، سخن گفته شود، مواردی که پارادوکسیکال هستند.
کانال دروغها و خرافات اسلام
@ISLIE
◾️چکیدهی مقاله:
اصل عدم تناقض، قاطعانه ادعا میکند که هر تناقضی محال است. در این نوشته، با تحلیل مفاهیمی چون «تناقض» و «عدم تناقض» و ارتباط این مفاهیم با عامل معرفتی (انسان)، نشان خواهیم داد که ادعای مذکور، حداکثر میتواند به این معنی باشد که انسانهای فعلی نمیتوانند تناقضی را توجیه کنند. اگر این تحلیل، درست باشد، اصل عدم تناقض، برای قطعیت خود دلیل موجهی ندارد، و این احتمال وجود دارد که به شکلی معنادار و موجه از امکان تناقض در بعضی موارد، سخن گفته شود، مواردی که پارادوکسیکال هستند.
کانال دروغها و خرافات اسلام
@ISLIE
دروغها و خرافات اسلام
❗️تمامیِ براهین اثبات وجود خدا، بهویژه براهین عقلیِ محض که طبق نظر مسلمانان در زمرهی استوارترین برهانها هستند (مثلاً برهان امکان و وجوب) همگی متکی بر منطق ارسطویی هستند؛ منطق ارسطویی هم بر "اصل عدم تناقض" استوار است؛ به گونهای که اگر در سد سکندر این اصل…
📌 تناقضباوری!
◾️گفتیم که مسلمانان ادعا میکنند که "هیچ تناقضی در هیچ کجای جهان فعلی یا در هیچ جهان ممکن دیگری (حتی با صرف نظر از ساختار و محدودیتهای ذهنی - روانی بشر هم) نمیتواند صادق، موجه و ممکن باشد" و بدون اثباتِ این ادعای گزاف، آن را بدیهی و بلاواسطه میدانند به گونهای که حتی کودکان و اطفال هم در آن مناقشهای نمیکنند و آن را میپذیرند!
◾️و در مرحلهی بعد میآیند و نظامهای فکری و فلسفیشان را بر همین "پیشفرضهای اثباتنشده" بنا میکنند و آسمانخراشهای ۹۰۰ طبقهای روی آنها میسازند؛ غافل از اینکه ساختمانی که روی شن استوار است، هر چه عظیمتر باشد، بیشتر فرو میرود!
◾️با مطالعهی مقالهی مختصر و مفید آقایان رحمان شریفزاده و سیدمحمدعلی حجتی، متوجهِ پوشالیبودنِ آنهمه هیبت و قطعیتی که برای "اصل امتناع تناقض" جعل میکنند، شدیم. در پُست بعدی مقالهی تخصصیتر دیگری ارسال میشود که با مطالعهی آن درمییابیم بر خلاف نگاه بدویانه و دیدگاه مبتدیانهای که میگوید این اصل بینیاز از اثبات بوده و حتی اطفال هم در آن تشکیک نمیکنند (احتمالاً منظورش این است که فقط اطفال در آن تشکیک نمیکنند 😅)، چه حجم عظیمی از مجادلات و مناقشات دامنهدار و عمیق بر سر فقط 👈مصادیق👉 تناقضهای صادقی (دیالثیا) که در جهان خارج، نظامهای حقوقی، زبان فرمال و زبان طبیعی و... وجود دارد،،، در جریان است.
❕نکته: ما حتی اگر ضرورت و کلیت و مطابقت اصل عدم تناقض را بپذیریم، همچنان براهین اثبات وجود الله از اعتبار ساقط است؛ در این پُستها سعی داریم بیشتر روشهای اثبات در نظام معرفتیِ مسلمانان، که در آن قصد دارند باورهایشان را از طریق روالهای استنتاجیِ منطق صوری به بدیهیات برسانند (Foundationalism) را، به چالش بکشیم.
کانال دروغها و خرافات اسلام
@ISLIE
◾️گفتیم که مسلمانان ادعا میکنند که "هیچ تناقضی در هیچ کجای جهان فعلی یا در هیچ جهان ممکن دیگری (حتی با صرف نظر از ساختار و محدودیتهای ذهنی - روانی بشر هم) نمیتواند صادق، موجه و ممکن باشد" و بدون اثباتِ این ادعای گزاف، آن را بدیهی و بلاواسطه میدانند به گونهای که حتی کودکان و اطفال هم در آن مناقشهای نمیکنند و آن را میپذیرند!
◾️و در مرحلهی بعد میآیند و نظامهای فکری و فلسفیشان را بر همین "پیشفرضهای اثباتنشده" بنا میکنند و آسمانخراشهای ۹۰۰ طبقهای روی آنها میسازند؛ غافل از اینکه ساختمانی که روی شن استوار است، هر چه عظیمتر باشد، بیشتر فرو میرود!
◾️با مطالعهی مقالهی مختصر و مفید آقایان رحمان شریفزاده و سیدمحمدعلی حجتی، متوجهِ پوشالیبودنِ آنهمه هیبت و قطعیتی که برای "اصل امتناع تناقض" جعل میکنند، شدیم. در پُست بعدی مقالهی تخصصیتر دیگری ارسال میشود که با مطالعهی آن درمییابیم بر خلاف نگاه بدویانه و دیدگاه مبتدیانهای که میگوید این اصل بینیاز از اثبات بوده و حتی اطفال هم در آن تشکیک نمیکنند (احتمالاً منظورش این است که فقط اطفال در آن تشکیک نمیکنند 😅)، چه حجم عظیمی از مجادلات و مناقشات دامنهدار و عمیق بر سر فقط 👈مصادیق👉 تناقضهای صادقی (دیالثیا) که در جهان خارج، نظامهای حقوقی، زبان فرمال و زبان طبیعی و... وجود دارد،،، در جریان است.
❕نکته: ما حتی اگر ضرورت و کلیت و مطابقت اصل عدم تناقض را بپذیریم، همچنان براهین اثبات وجود الله از اعتبار ساقط است؛ در این پُستها سعی داریم بیشتر روشهای اثبات در نظام معرفتیِ مسلمانان، که در آن قصد دارند باورهایشان را از طریق روالهای استنتاجیِ منطق صوری به بدیهیات برسانند (Foundationalism) را، به چالش بکشیم.
کانال دروغها و خرافات اسلام
@ISLIE
👎1