Forwarded from پیوست
📄نگاهی بر آزادىخواهان پس از سقوط دولت ساسانیان [٣-٩] | ابونواس حکمی
❃حسن بن هانی حکمی معروف به "ابونواس" در اهواز به دنیا آمد، وی از شعرای مشهور عصر عباسیان است که در لهو و لعب اسراف میکرد تا جایی که "شاعرالخمره" لقب یافت. او در سرودن غزل مهارت فراوان داشت، چنانکه در وصف محبوبه خود گوید: [للحسن فی وجناته بدع/ ماان یمل الدرس قاریها-|ترجمه|: در چهره او از زیبایی ها بدایعی وجود دارد که خواننده آنها از تلقی درس این حسن خسته و ملول نمىشود.] ابونواس نقش مهمی در انتقال اسلوب آوازها و نغمات قدیم ایران به عرب در دوره عباسیان دارد و بدین صورت عنصر مهمی جهت حفظ ادبیات ایرانی در دوران پس از سقوط محسوب میگردد.
❃دکتر دیل مک گاون میگوید: [داستاني از امامي گفته ميشود كه آغاز به خواندن قرآن در مسجدي ميكند. هنگامي كه امام به اين خط ميرسد، «اي كافران!» #ابونواس ندا ميزند «بله، جانم!» اين سخن اثر خودش را گذاشت. يك آدم بيسروپاي خشمگين او را كشان كشان به محكمه برد.] ابوالعلا معری مىگوید: "صاحب کتاب الورقه از جماعتی از شاعران نام برده است که در طبقه ابونواس و دیگرانی که مثل بوده اند، قرار دارند و آنها را جزء زنادقه دانسته است" با این حال ابونواس با اینکه فریاد آزادىخواهی را سرمیداد و چندین بار به اتهام زندقه زندانی شد، لکن هرگز مراتب احتیاط را رها نکرد و حتی در اینباره چنین سروده است:([هذا زَمانُ القُرودِ فَاخضَع / وَکُن لهم سامعا مطیعا.]-|ترجمه|: این روزگار بوزینگان است، خضوع پیشه دار و از ایشان بشنو و اطاعت کن..)
❃احمد امین مىنویسد: [ابونواس در مورد ایرانیها متعصب بود؛ ابوعبیده را بر اصمعی مقدم میداشت] ابوعبیده از آزادىخواهان و بزرگان علمی قرن ٣هجری بود و کتابهای زیادی در مذمت اعراب مىنوشت و رقیب اصمعی محسوب میگردید که دفاع ابونواس در مورد او پرده از تفکرات و امیال ابونواس در جهت احیای شکوه و تمدن ایرانی برمیدارد. همینطور ابونواس در جهت شناساندن تمدن ایران به ایرانیان و نشان دادن عظمت گذشته اشعار بسیاری سروده است وی در قصیده ای به مقایسه بین تمدن ایران و اعراب میپردازد و چنین به ایرانیان افتخار میکند: ([اَلم ترما بنی کسری / وسابور لمن غبرا]-|ترجمه|:آیا نمىبینی که کسری و شاپور برای گذشتگان چه چیزها ساختند؟) سپس تا آنجا پیش میرود که در پایان قصیده تمامی اعراب بیابانی، چه زن و چه مرد را سرزنش و نکوهش میکند. شعر او بر عشق و علاقه اش به تاریخ ایرانیان و تمدن درخشان آن دلالت دارد و نمودار تنفر او نسبت به زندگی بیابانی است که شاعران قدیم به آن افتخار میکردند و درباره آن شعر مىسرودند. به عنوان نمونه قصیده زیر را میتوان شاهد آورد:
◼️([عاج الشقی علی رسم یسائله/وعجت أسال عن خمّاره البلد/لایرقی الله عینی من بکی حجرا/ ولاشقی وجد من یصبو الی وتد / قالوا ذکرت دیارالحی من أسد/لادر درک! قل لی من بنواسد/ و من تمیم و مندقیس و اخوتهم/ لیس الا عاریب عندالله من احد]-| #ترجمه|: آن شاعر نگون بخت تمایل دارد از ویرانه خانه یار سخن بگوید. و من تمایل دارم که از مىفروش شهر سخن برانم / خداوند اشک چشمی را که به خاطر یک سنگ گریه مىکند خشک نسازد و اندوه کسىرا که به میخ چادر و خیمه عشق میورزد شفا ندهد / گفتند که از سرزمین بنىاسد سخن رانده ای! خدا خیرت ندهد. به من بگو بنىاسد کیست؟/ قبایل تمیم و قیس و دیگر قبایل هم پیمان آنها به چه مىارزند. اصلا کل عرب ها نزد خداوند به چیزی نمىارزند.)
❃از دیگر قصایدی که دلالت برتمایل او به فرهنک ایرانى و عدم علاقه به فرهنگ عربی دارد قصیده ای بائیه است که در آن چنین مىگوید: [دع الاطلال تسفیها الجنوب/وتنبلی عهد جدتها الخطوب/وخل لراکب الوجناء ارضا/تخب بها النجیبه و النجیب/ ......| #ترجمه|:( آثار بجامانده از خانه یار را رها کن تا باد جنوب آنرا بپوشاند و حوادث روزگار کهنه اش گرداند. و راه شتر سواری را بازگذار تا شتران در آن سریع حرکت کنند. آنجا سرزمینی است که گیاه آن بته و خار است و بیش ترین شکار أن کفتار و گرگ ! زندگی کردن و خوشگذرانی را از عرب یادمگیر چون زندگی آنها یک زندگی خشک و خالی است) سپس زندگی اعراب را به زندگی باصفای ایرانیان چنین مقایسه میکند: [فهذا العیش لاخیم البوادی/ وهذا العیش لااللبن الحلیب/فأین البدو من ایوان الکسری/و أین من المیادین الزروب]
◾️این زندگی واقعىاست نه خیمه هاىبیابان و این زندگی آرمانی است نه دوغ و شیر. عرب بیابان گرد کجا و ایوان کسری کجا، میدان هاىشهر کجا و آغل چهارپایان کجا
#پس_از_سقوط #قیام_ملت #شعرا #ایران #افتخار #تاریخ #آزادی #ابونواس #ابونواس_حکمی
🏴@ISLIE
❃حسن بن هانی حکمی معروف به "ابونواس" در اهواز به دنیا آمد، وی از شعرای مشهور عصر عباسیان است که در لهو و لعب اسراف میکرد تا جایی که "شاعرالخمره" لقب یافت. او در سرودن غزل مهارت فراوان داشت، چنانکه در وصف محبوبه خود گوید: [للحسن فی وجناته بدع/ ماان یمل الدرس قاریها-|ترجمه|: در چهره او از زیبایی ها بدایعی وجود دارد که خواننده آنها از تلقی درس این حسن خسته و ملول نمىشود.] ابونواس نقش مهمی در انتقال اسلوب آوازها و نغمات قدیم ایران به عرب در دوره عباسیان دارد و بدین صورت عنصر مهمی جهت حفظ ادبیات ایرانی در دوران پس از سقوط محسوب میگردد.
❃دکتر دیل مک گاون میگوید: [داستاني از امامي گفته ميشود كه آغاز به خواندن قرآن در مسجدي ميكند. هنگامي كه امام به اين خط ميرسد، «اي كافران!» #ابونواس ندا ميزند «بله، جانم!» اين سخن اثر خودش را گذاشت. يك آدم بيسروپاي خشمگين او را كشان كشان به محكمه برد.] ابوالعلا معری مىگوید: "صاحب کتاب الورقه از جماعتی از شاعران نام برده است که در طبقه ابونواس و دیگرانی که مثل بوده اند، قرار دارند و آنها را جزء زنادقه دانسته است" با این حال ابونواس با اینکه فریاد آزادىخواهی را سرمیداد و چندین بار به اتهام زندقه زندانی شد، لکن هرگز مراتب احتیاط را رها نکرد و حتی در اینباره چنین سروده است:([هذا زَمانُ القُرودِ فَاخضَع / وَکُن لهم سامعا مطیعا.]-|ترجمه|: این روزگار بوزینگان است، خضوع پیشه دار و از ایشان بشنو و اطاعت کن..)
❃احمد امین مىنویسد: [ابونواس در مورد ایرانیها متعصب بود؛ ابوعبیده را بر اصمعی مقدم میداشت] ابوعبیده از آزادىخواهان و بزرگان علمی قرن ٣هجری بود و کتابهای زیادی در مذمت اعراب مىنوشت و رقیب اصمعی محسوب میگردید که دفاع ابونواس در مورد او پرده از تفکرات و امیال ابونواس در جهت احیای شکوه و تمدن ایرانی برمیدارد. همینطور ابونواس در جهت شناساندن تمدن ایران به ایرانیان و نشان دادن عظمت گذشته اشعار بسیاری سروده است وی در قصیده ای به مقایسه بین تمدن ایران و اعراب میپردازد و چنین به ایرانیان افتخار میکند: ([اَلم ترما بنی کسری / وسابور لمن غبرا]-|ترجمه|:آیا نمىبینی که کسری و شاپور برای گذشتگان چه چیزها ساختند؟) سپس تا آنجا پیش میرود که در پایان قصیده تمامی اعراب بیابانی، چه زن و چه مرد را سرزنش و نکوهش میکند. شعر او بر عشق و علاقه اش به تاریخ ایرانیان و تمدن درخشان آن دلالت دارد و نمودار تنفر او نسبت به زندگی بیابانی است که شاعران قدیم به آن افتخار میکردند و درباره آن شعر مىسرودند. به عنوان نمونه قصیده زیر را میتوان شاهد آورد:
◼️([عاج الشقی علی رسم یسائله/وعجت أسال عن خمّاره البلد/لایرقی الله عینی من بکی حجرا/ ولاشقی وجد من یصبو الی وتد / قالوا ذکرت دیارالحی من أسد/لادر درک! قل لی من بنواسد/ و من تمیم و مندقیس و اخوتهم/ لیس الا عاریب عندالله من احد]-| #ترجمه|: آن شاعر نگون بخت تمایل دارد از ویرانه خانه یار سخن بگوید. و من تمایل دارم که از مىفروش شهر سخن برانم / خداوند اشک چشمی را که به خاطر یک سنگ گریه مىکند خشک نسازد و اندوه کسىرا که به میخ چادر و خیمه عشق میورزد شفا ندهد / گفتند که از سرزمین بنىاسد سخن رانده ای! خدا خیرت ندهد. به من بگو بنىاسد کیست؟/ قبایل تمیم و قیس و دیگر قبایل هم پیمان آنها به چه مىارزند. اصلا کل عرب ها نزد خداوند به چیزی نمىارزند.)
❃از دیگر قصایدی که دلالت برتمایل او به فرهنک ایرانى و عدم علاقه به فرهنگ عربی دارد قصیده ای بائیه است که در آن چنین مىگوید: [دع الاطلال تسفیها الجنوب/وتنبلی عهد جدتها الخطوب/وخل لراکب الوجناء ارضا/تخب بها النجیبه و النجیب/ ......| #ترجمه|:( آثار بجامانده از خانه یار را رها کن تا باد جنوب آنرا بپوشاند و حوادث روزگار کهنه اش گرداند. و راه شتر سواری را بازگذار تا شتران در آن سریع حرکت کنند. آنجا سرزمینی است که گیاه آن بته و خار است و بیش ترین شکار أن کفتار و گرگ ! زندگی کردن و خوشگذرانی را از عرب یادمگیر چون زندگی آنها یک زندگی خشک و خالی است) سپس زندگی اعراب را به زندگی باصفای ایرانیان چنین مقایسه میکند: [فهذا العیش لاخیم البوادی/ وهذا العیش لااللبن الحلیب/فأین البدو من ایوان الکسری/و أین من المیادین الزروب]
◾️این زندگی واقعىاست نه خیمه هاىبیابان و این زندگی آرمانی است نه دوغ و شیر. عرب بیابان گرد کجا و ایوان کسری کجا، میدان هاىشهر کجا و آغل چهارپایان کجا
#پس_از_سقوط #قیام_ملت #شعرا #ایران #افتخار #تاریخ #آزادی #ابونواس #ابونواس_حکمی
🏴@ISLIE
❃علی احمد سعید إسبر از برجستهترین شعرای عرب دوره مدرن در مورد ابونواس میگوید:
{ابونواس شاعر گناه است، زیرا شاعر آزادی است. آنجا که دروازه هاىآزادی بسته است گناه مقدس مىشود. ابونواس(گرایی) از آن ننگ دارد که جز به حرام، آن هم خوش ترین حرام خرسند شود. (....) برای او در چهارچوب زندگی خاص خود، گناه ضرورتی بود برخاسته از بودن، زیرا نماد آزادی بود؛ نماد عصیان و نجات..}
#پس_از_سقوط #قیام_ملت #شعرا #ایران #افتخار #تاریخ #آزادی #ابونواس #ابونواس_حکمی
🏴@ISLIE
{ابونواس شاعر گناه است، زیرا شاعر آزادی است. آنجا که دروازه هاىآزادی بسته است گناه مقدس مىشود. ابونواس(گرایی) از آن ننگ دارد که جز به حرام، آن هم خوش ترین حرام خرسند شود. (....) برای او در چهارچوب زندگی خاص خود، گناه ضرورتی بود برخاسته از بودن، زیرا نماد آزادی بود؛ نماد عصیان و نجات..}
#پس_از_سقوط #قیام_ملت #شعرا #ایران #افتخار #تاریخ #آزادی #ابونواس #ابونواس_حکمی
🏴@ISLIE