📃 | من از این ایرانیان شگفت دارم، هزاران سال سلطنت کردند و یک ساعت به ما محتاج نشدند، درصورتیکه ما صد سال است حکومت میکنیم و یک ساعت از آنان بینیاز نیستیم!
❃ با شکست ایرانیان از تازیان و پس از آن، از غلامان ترک، این امر روشن شده بود که ایرانیان نیروی پایداری نظامی در برابر مهاجمان بیگانه را از دست دادهاند، اما از سوی دیگر، تازیان و ترکان در همهی سدههای فرمانروایی خود، چنانکه سلیمان بن عبدالملک دربارهی عربان گفته بود، حتی یک روز هم از ایرانیان بینیاز نشدند و این امر بهویژه در زمان سلجوقیان با خواجه واقعیت پیدا کرد. عمادالدین در اینباره با اشارهای به سخن سلیمان بن عبدالملک مینویسد:
▪️[در ادارهی کشور، آنچه سلیمان بن عبدالملک دربارهی ایرانیان گفته بود، با وجود نظامالملک به صدق پیوست. گفته بود: "من از این ایرانیان شگفت دارم. هزاران سال سلطنت کردند و یک ساعت به ما محتاج نشدند، در صورتی که ما صد سال است حکومت میکنیم و یک ساعت از آنان بینیاز نیستیم.] (عمادالدین، ص ۵٩؛ ترجمهی فارسی ص ۶۶)
❃ اما نیروی پایداری فرهنگی ایرانیان، چنانکه از این پس در فصل دوم نیز خواهد آمد، تا یورش مغولان استوار ماند و به عامل عمدهی تنش تاریخ فرهنگی و اجتماعی ایران تبدیل شد، تنشی که تا کشتن واپسین وزیر بزرگ ایرانی، امیرکبیر تداوم پیدا کرد. تنش میان نظام قبیلهای ترکان و اندیشهی سیاسی ایرانشهری مبتنی بر تمرکز و قدرت مطلق، تنشی نبود که بهآسانی بتوان راهحلی برای آن یافت و به تقریب حدود هزار سال ادامه پیدا کرد. در شرایطی که برتری یکی از آن دو بر دیگری ناممکن بود، در نهایت، هر دو نیرو بهتدریج به یکسان دستخوش زوال و به موجودی بییال و دم و اشکم تبدیل شد که تاریخ دورهی متاخر ایران تا فراهم آمدن مقدمات جنبش مشروطه خواهی عرصهی تاختوتاز آن است.
❃ خواجه نظامالملک طوسی و بازپرداخت او از اندیشهی ایرانشهری، از این حیث، نخستین بازتاب اساسی این رویارویی بنیادین و به اعتباری واپسین کوشش جدّی در راه سازش دادن اندیشهی سیاسی ایرانشهری با عمل و نظر غلامان ترکی است که بر ایرانزمین چیره شدند.
❃ در سیاستنامه، خواجه به تمرکز و قدرت مطلق شاه در تعارض آن با قدرت نامتمرکز و قبیلهای ترکان اشاره و کوشش میکند تا شیوهی فرمانروایی سلجوقیان را به سرمشق ایرانشهری آن و اسوهی «رسم مَلِکانِ عالم عجم» نزدیک کند. (سیاستنامه، فصل ۱۱، ص ٩۷ و بعد) تاکید خواجه بر کاردانی و کارایی کارگزاران دولتی و چگونگی بخشیدن القاب، نشاندهندهی بهرهگرفتن نیکو از عُمّال دولتی و حفظ مراتب آنان است و این امر خود مبیّن قدرت و نشان شکوه پادشاه است که خواجه در سیاستنامه، به هر مناسبت، اشارهای به آن را مغتنم شمرده است.
❃ البته، خواجه مانند همهی سیاستنامه نویسان به این نکته پی برده بود که زمانهی او با وضع مطلوب فاصلهی بسیاری دارد و از اینرو، با تاکید بر این امر که بههرحال، برای بهبود بخشیدن به اوضاع و برای بقای فرمانروایی سلجوقیان، وحدت میان ترکان و خراسانیان اهل سنت ضروری است، برخی از نابسامانیهای زمانهی خود را برجسته میکند.
📓 | جواد طباطبایی، خواجه نظامالملک طوسی: گفتار در تداوم فرهنگی ایران، تبریز، ستوده، ۱۳٨۴، صصص ۴۷ و ۴۸ و ۴۹
#ایران #ایرانشهر #خواجه_نظامالملک
#ایران_بزرگ_فرهنگی #شاهنشاهی_ایران #اندیشه_سیاسی #سیاستنامهنویسی
🏴@ISLIE
❃ با شکست ایرانیان از تازیان و پس از آن، از غلامان ترک، این امر روشن شده بود که ایرانیان نیروی پایداری نظامی در برابر مهاجمان بیگانه را از دست دادهاند، اما از سوی دیگر، تازیان و ترکان در همهی سدههای فرمانروایی خود، چنانکه سلیمان بن عبدالملک دربارهی عربان گفته بود، حتی یک روز هم از ایرانیان بینیاز نشدند و این امر بهویژه در زمان سلجوقیان با خواجه واقعیت پیدا کرد. عمادالدین در اینباره با اشارهای به سخن سلیمان بن عبدالملک مینویسد:
▪️[در ادارهی کشور، آنچه سلیمان بن عبدالملک دربارهی ایرانیان گفته بود، با وجود نظامالملک به صدق پیوست. گفته بود: "من از این ایرانیان شگفت دارم. هزاران سال سلطنت کردند و یک ساعت به ما محتاج نشدند، در صورتی که ما صد سال است حکومت میکنیم و یک ساعت از آنان بینیاز نیستیم.] (عمادالدین، ص ۵٩؛ ترجمهی فارسی ص ۶۶)
❃ اما نیروی پایداری فرهنگی ایرانیان، چنانکه از این پس در فصل دوم نیز خواهد آمد، تا یورش مغولان استوار ماند و به عامل عمدهی تنش تاریخ فرهنگی و اجتماعی ایران تبدیل شد، تنشی که تا کشتن واپسین وزیر بزرگ ایرانی، امیرکبیر تداوم پیدا کرد. تنش میان نظام قبیلهای ترکان و اندیشهی سیاسی ایرانشهری مبتنی بر تمرکز و قدرت مطلق، تنشی نبود که بهآسانی بتوان راهحلی برای آن یافت و به تقریب حدود هزار سال ادامه پیدا کرد. در شرایطی که برتری یکی از آن دو بر دیگری ناممکن بود، در نهایت، هر دو نیرو بهتدریج به یکسان دستخوش زوال و به موجودی بییال و دم و اشکم تبدیل شد که تاریخ دورهی متاخر ایران تا فراهم آمدن مقدمات جنبش مشروطه خواهی عرصهی تاختوتاز آن است.
❃ خواجه نظامالملک طوسی و بازپرداخت او از اندیشهی ایرانشهری، از این حیث، نخستین بازتاب اساسی این رویارویی بنیادین و به اعتباری واپسین کوشش جدّی در راه سازش دادن اندیشهی سیاسی ایرانشهری با عمل و نظر غلامان ترکی است که بر ایرانزمین چیره شدند.
❃ در سیاستنامه، خواجه به تمرکز و قدرت مطلق شاه در تعارض آن با قدرت نامتمرکز و قبیلهای ترکان اشاره و کوشش میکند تا شیوهی فرمانروایی سلجوقیان را به سرمشق ایرانشهری آن و اسوهی «رسم مَلِکانِ عالم عجم» نزدیک کند. (سیاستنامه، فصل ۱۱، ص ٩۷ و بعد) تاکید خواجه بر کاردانی و کارایی کارگزاران دولتی و چگونگی بخشیدن القاب، نشاندهندهی بهرهگرفتن نیکو از عُمّال دولتی و حفظ مراتب آنان است و این امر خود مبیّن قدرت و نشان شکوه پادشاه است که خواجه در سیاستنامه، به هر مناسبت، اشارهای به آن را مغتنم شمرده است.
❃ البته، خواجه مانند همهی سیاستنامه نویسان به این نکته پی برده بود که زمانهی او با وضع مطلوب فاصلهی بسیاری دارد و از اینرو، با تاکید بر این امر که بههرحال، برای بهبود بخشیدن به اوضاع و برای بقای فرمانروایی سلجوقیان، وحدت میان ترکان و خراسانیان اهل سنت ضروری است، برخی از نابسامانیهای زمانهی خود را برجسته میکند.
📓 | جواد طباطبایی، خواجه نظامالملک طوسی: گفتار در تداوم فرهنگی ایران، تبریز، ستوده، ۱۳٨۴، صصص ۴۷ و ۴۸ و ۴۹
#ایران #ایرانشهر #خواجه_نظامالملک
#ایران_بزرگ_فرهنگی #شاهنشاهی_ایران #اندیشه_سیاسی #سیاستنامهنویسی
🏴@ISLIE