من خدا هستم
17K subscribers
7.33K photos
9.79K videos
211 files
2.08K links
🔅مخور صائب فریب فضل از عمامه زاهد
که در گنبد ز بی مغزی صدا بسیار می پیچد🔅

Group: ️https://t.me/Islie_Group

☆CHANNELS⇩
@KTYAB ☜ⓚ
@ISLIE ←ⓓ
Download Telegram
#شعر #سپید #ایران #زن #عمری_مبارزه

🆔 @KHOD2
مغرور و زخم خورده و عصیان‌گر
باران گرفته سقف جهانش را
تاریخ را گرفته در آغوشش
با گریه می‌کشد چمدانش را

یک زن که دست می‌کشد از خانه
در جست و جوی یک نفس آرامش
دستان ترس پنجه کشیده‌اند
دیوارهای روح و روانش را...

اترک، ارس، کمان دو ابرویش
ده شهرکرد ریخته در رویش
دامن:خلیج فارس، خزر مویش
شیراز مست کرده لبانش را

معشوقه‌ی همیشه‌ی جمشید است
بغض سپاه درهم اشکانی است
از حمله‌ی مغول گریخت، قاجار
بخشید "چشم" و دست و زبانش را

نقش و نگاره‌های به جا مانده
از انقراض دوره‌ی عثمانی است
مشروطه‌خواه، سرکش، طغیان‌گر
تبریز می‌تپد ضربانش را

ایران من زنی است که می‌خواهد
آزادی‌اش برای خودش باشد
ایران من زنی است که می‌ترسد
بردارد از سرش خفقانش را

اطراف چشم گربه ای اش رد-
-دست هزار سیلی نامرد است
هربار بار لب گشود به ننگت باد
بستند با عریضه دهانش را....

ایران من زنی است که هر شب را
در عقد پادشاه جدیدش بود
هر تکه از تنش، وطنش، اما....
تاراج می‌شد و غم نانش را...

گفتند تا که زن هوسی باشد
هرشب در انحصار کسی باشد
چشم قبایل عربی خورده ست
تهران و مشهد و همدانش را.....

از آخرین معاهده‌ات برگرد!
عاقد جهاز و مهریه‌ات را برد
قاضی دوباره حق حضانت را
سهم پدر نوشت که جانش را...

در مستی‌اش شکست و، شراب انداخت
امضای حکم مرگ امیرش را
یک زن، دوتا پیاله‌ی خون در دست
سر می‌برد زمین و زمانش را....

ایران! بگو چه شد که ورق برگشت....
آتش تن سیاوشمان را سوخت
رستم چه می‌کند پسرش را آه...
این بار اگر شناخت نشانش را...

تهمینه سقط کرده جنینش را
گرد آفرید در پی سهراب است
آرش به فکر عاقبت ایران
گم کرد دست و تیر و کمانش را

ایران من دفاع مقدس بود
در فتنه‌ها هر آینه بی‌کس بود
مردانه زخم خورده اگر، اما
زن بودنش بریده امانش را

در سرزمین مادری زرتشت
قدرت به دست، باکرگی در مشت
کوروش بلند شو پسرش را کشت
این پادشاه تازه جوانش را...

گریه دم اوین و رجایی شهر
دنبال کودکان کجا مانده!
در سینه‌اش، تلاطم تاریخ است
سلول می‌خورد سرطانش را...

ایران من زنی است کتک خورده...
با دست پاک می‌کند اشکش را
از انقلاب تا شب آزادی
با گریه می‌کشد چمدانش را...


شاعر: اهورا فروزان


🔆 پ.ن:
از سرآغاز قصه این بودَست
شعر[عشق] یک گاف دربدر بودَست
آنچه اندازه خودمان جا داشت
پشت ما بودو خانه حلزون
وطنی لای عقده ها مدفون
وصلتی نحس و شوم و نامیمون
منوتو ما شود عاقلانه و مجنون
و زنی ، آزادی، آبادی، ما، ایرون....

#هنر #شعر #سلاح_طغیان_انسان

https://t.me/khod2/15768

🆔 @KHOD2
📬 @khod3bot
#غزل #پست_مردن

🆔 @KHOD2
صبح جمعه، کتاب می‌خواندم
علّت رنگ پرچم قرمز
شرح و تفسیر شعری از حافظ
اکتشافات توی عصر فلز
توی کوچه سعید را کشتند

ظهر جمعه کتاب می‌خواندم
راه‌های روان‌شناسی زن
شرح تاریخ پرشکوه وطن
امتیازات بچّه‌دار شدن
توی کوچه ستاره را کشتند

عصر جمعه کتاب می‌خواندم
نقد بر روی اقتصاد نوین
زندگی ِ سگی ِ توی اِوین
آخرین خاطرات «مستر بین»!!
توی کوچه امیر را کشتند

شب جمعه به خواب که رفتم
خانه از زندگی لبالب بود
همه چی واقعا مرتّب بود
شب شب بود، تا ابد شب بود
داخل کوچه هیچ چیز نبود


شاعر: سید مهدی موسوی

#هنر #شعر #سلاح_طغیان_انسان
#کلام_حس_خواست_فصل_مشترک
🆔 @KHOD2
📬 @khod3bot
#شعر #سپید #غزل #پست_مدرن

🆔 @KHOD2
یک دستِ تو، دو حکم بریده بدون سر
در دست دیگرت ته سیگار تیر بود

بطری نگاه کرد به تو از تهِ خودش
می‌ریخت برگه هات ولی حیف! دیر بود

کم کم نشست تلخی الکل تهِ گلوت
بازی ادامه داشت بدون تو و سکوت↓

توی سرت فقط رژه می‌رفت خاطرات
سیگارهای دود شده در تظاهرات

پس کوچه‌های از نفس افتاده توی خون
تلخی گریه‌های کسی از سر جنون

رد کبودی بدنت درغروب ها
با درد گریه در بغل خیس جوب ها

یک دست مشت ِ پر شده از اعتراض بود
و دست دیگرت جلوی عشق باز بود


یک دست گیج از همه‌ی شب به تو رسید
بازی ادامه داشت...و تلخی ِ خون برید↓

در دست‌هات الکلِ با اشك داغ را ↓
که عق زدی و از همه‌ی اتفاق‌ها ↓

سر درد و دود ماند و دردی که هست و بود...
که سرنوشت بازی و بغضت شکست بود

شاعر: الهام میزبان

https://t.me/khod2/15182
#شعر #هنر #سلاح_طغیان_انسان

🆔 @KHOD2
📬 @khod3bot