من خدا هستم
17K subscribers
7.33K photos
9.79K videos
211 files
2.08K links
🔅مخور صائب فریب فضل از عمامه زاهد
که در گنبد ز بی مغزی صدا بسیار می پیچد🔅

Group: ️https://t.me/Islie_Group

☆CHANNELS⇩
@KTYAB ☜ⓚ
@ISLIE ←ⓓ
Download Telegram
#شعر
@khod2

🔹تو اگر دغدغه ات مردم شام و یمن است
من دلم پیشِ غریبی ست که نامش وطن است

🔹گندمی را که تو از کیسه ی ما می بخشی
سهم نانی ست که در سفره ی امثالِ من است

🔹دستِ بخشندگی ات قسمت ما نیست، ولی
تا به ما میرسی افسوس که دستت بزن است

🔹هر کجا حقِّ کسی خورده شود،غمگینی
تا دم از حق بزنم، مشت نثارِ دهن است

🔹باغ همسایه به تدبیرِ شما آباد است
باغِ بی حاصل ما لانه ی زاغ و زغن است

🔹دیگران لایق آزادی محضند ولی
خوابِ آزادی ما ختم به کابوسِ ون است

🔹بین گفتار و عمل بس که تناقض دارید
نَقلتان باب ترین صحبت هر انجمن است

🔹شاعر این قصه چنان دور و دراز است که بحث
خارج از حوصله ی شعر و مجال سخن است

✍🏻 #مصطفی_علوی

@khod2
#هنر_ابزار_آزادی

در شرایطی هستیم، که امروز تنها هنرمندان آزادیخواه،صدای اعتراض و وصف بطن جامعه رابه گوش جهانیان میرسانند

از #هنر_آزادیخواهان_حمایت کنیم

#شعر
#موسیقی
#نقاشی
#کتاب

@khod2 🔛 @khod3
#شعر #نقد #انتقادی

موضوع: نقد خدا و ادیان ابراهیمی(اسلام)

پ.ن: هزاران ساله که مفتی مفتی
سر میبرن میان میگن تو گفتی
✴️ @khod2
#نقد_دین
‍ ‍ #شعر_اعتراضی

🆔 @khod2
🚺 با دختران روسریِ خسته روی چوب 🚺

بی رحم ای فضای مجازی چه میکنی
با روح عشق اینهمه بازی چه میکنی

دائم خبر ، که کشته شد و کشت یکنفر
تا بر رقیب خویش نبازی چه میکنی؟

باور نمیکنم دگر این شایعات را
پا میکشی و دست درازی چه میکنی

با دختران روسری خسته روی چوب
ای زاهدی که گرم ِ نمازی چه میکنی

این روسری به زور، نشان عفاف نیست
شهوت تویی که گرم نیازی ؛چه میکنی؟

بی جبر و اختیار دگر انتخاب کو؟
با فهم خلق اینهمه بازی چه میکنی؟
امیرعاملی

https://t.me/khod2/11049
#دختران_خیابان_انقلاب
#مبارزات_مدنی
#قیام_بهمن #انقلاب_بیداری

🆔 @khod2
#پیام_شما
#ارسالی #شعر_اعتراضی

یکی از همراهان هنرمند مجموعه شعری در وصف این روزهای بیداری سروده و اختصاصا برای ما ارسال کرده که در زیر میخوانید🔰
🆔 @khod2
📚 @ktyab

🔆ما براندازیم و دست در کار انسانی زدیم
داد بر بیدادِ افتاده بر ایرانی زدیم

گرچه چهل سال است ملا گشته خانِ ملکِ ما
پشت پا بر سنت ملاقلی خانی زدیم

ختم جمهوری اسلامیست،سید گوش کن
مهرِ باطل رویِ قانونِ مسلمانی زدیم

هم چپت را دیده ایم هم راستت را،زین سبب
دست در کارِ براندازیِ بنیانی زدیم

رهبر اوباش را بی ترس و پروا گفته ایم
اعتراضِ خویش را بر رویِ این جانی زدیم

حسرت رهبر شدن بر تو بماند مجتبی
ما ز خون خویش خط بر حکمِ دیوانی زدیم

ما نمیترسیم دیگر زین اراذلهایتان
ریشخند،بر هر که امثالِ سلیمانی زدیم

خلق آگاه است امروز و جهالت ناپذیر
تیشه دانش برین بنیاد ویرانی زدیم

تجربه چون کرده ایم هم سلطنت هم شیخ را
دست رد بر هر نظامِ فرد فرمانی زدیم

آخر کار است این، تنها براندازیم ما
پندگیری یا ملال،ما حرف پایانی زدیم🔆

شاعر: میرزا

📬 @khod3bot 👈پیام بدهید

🆔 @khod2
📚 @ktyab
#شعر_سپید


بر لب تو سرود ملّی بود
به سه تا رنگ مرده جان می داد
داد را می کشیدی از «ایران»
پرچمت باد را تکان می داد!!
.
طبل بر مغز خالی ات می کوفت
بغض دیوارها ترک می خورد
آن طرف توی کوچه ای بن بست
خواهر کوچکم کتک می خورد
🆔 @khod2
پخش می شد درون تلویزیون
اسم هایی که نام و ننگت بود
من به فکر رهایی وطنم
دست تو پرچم سه رنگت بود

.
در شب ِ چشم های مست «ندا»
جای شلّاق های «حدّ»م بود
«سبز»ی آن درخت بی پاییز
رنگ «شب گریه»های جدّم بود

روی کتفم گلوله ای می سوخت
یک غریبه گرفت نبضم را
پیرمردی میان خون خم شد
بوسه زد دستبند «سبز»م را

سبز پرچم به هیچ کس نرسید
همه ی باغ ما ملخ زده بود
نوشدارو دوباره دیر رسید
تن «سهراب» از تو یخ زده بود

.
آخر کوچه های بن بستت
پیر شد در دلم جوانی ها
آنقدر حذف شد... که از شعرم
هیچ ماند و «سپید»خوانی ها

رنگ «مشکی» زد از تو جوجه کلاغ
بر پر خسته ی کبوترها
شرح معراج عاشقان این بود:
رفت بالای دارها، سرها

ساعت ِ تو چهار بار نواخت
اسلحه توی فکر کشتن بود
ریزش برف بر سر ِ یک گور
این سپیدی پرچم من بود

.
من به خورشید فکر می کردم
عینک دودی تو «هرگز» بود!
رادیو گفت: شهر آرام است
ظاهراً آسفالت، قرمز بود!
🆔 @khod2
بولدوزرهای بی سر و پایت
لاله های مرا درو کردند
صاحبان گلوله و باتوم
عاقبت عشق را «وتو» کردند

به «نظامی» بگو که بنویسد
هر که در شهر بود «مجنون» بود
نه شراب و نه سیب حوّا داشت
سرخی پرچم من از خون بود!

.
دوستانم یکی یکی مردند
درد ما عشق بود یا که جنون؟!
دست تو پرچم سه رنگت بود
مسخ بودی جلوی تلویزیون

روزنامه نوشت: خوشبختیم!
گریه کردم: کجاست آزادی؟!
بغل دوست دخترت بودی!
به من و عشق فحش می دادی!!
.
زیر بار ِ هزار ناموزون
پشت تاریخ، تا ابد خم بود
از تمامی رنگ های جهان
سهم این نسل، چوب پرچم بود

سید مهدی موسوی

https://t.me/khod2/14262

✔️من خــــــــــدا هــســـــــتم🌐
🆔 @KHOD2
@ISLIE
📚 @KTYAB
#محمد_مهدوی_فر
#یک_قهرمان #یک_شرف #یک_شعر #صدای_یک_ملت

🆔 @khod2
💠 امروز ۱۷ تیر ۹۷
صد و هفتاد و هفتمین روز از بازداشت محمد مهدوی فر تخریبچی، غواص، شاعر شعر الفبا و منتقد رهبری است.
ساعت ۹ صبح امروز در شعبه ۱۰۱ کیفری دادگستری آران و بیدگل به اتهام تشویش اذهان عمومی دادگاه داشت.

💠 یکی از طرح های شكايت اطلاعات سپاه كاشان از آقاى محمد مهدوى فر استاد دانشگاه به اتهام سرودن شعر "ﻣﺜﻨﻮﯼ ۳۲ ﺑﯿﺘﯽ ﺍﻟﻔﺒﺎ" بوده است.

💠👈لازم به ذكر است محمد مهدوى فر تخريب چى و غواص جنگ ايران و عراق بودند.
سربازی که تا هنوز بی وقفه در جنگ با دشمن وطن و مردمش بوده،
او محبوب تر از همیشه و پیر لَش شنل پوش منفورتر از همیشه نزد ملت، مهدوی فر خاریست بر چشم دشمنان ایران و ایرانی

🆔 @khod2
💠 #شعر_اافبا

‏"ﺍﻟﻔﺒﺎ"

ﺁ ﻣﺜﻞ ﺁﺯﺍﺩﯼ، ﺑﺮ ﻣﺎ ﺷﺪ ﺍﺭﺯﺍﻧﯽ
ﺁ ﻣﺜﻞ ﺁﺏ ﻭ ﺑﺮﻕ، ﺷﺪ ﻣﻔﺖ ﻭ ﻣﺠﺎﻧﯽ

ﺏ ﻣﺜﻞ ﯾﮏ ﺑﺎﺗﻮﻡ، ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﻣﺮﺩﯼ ﺷﻮﻡ
ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺑﺎﺭﺩ، ﺑﺮ ﻣﻠﺘﯽ ﻣﻈﻠﻮﻡ

ﭖ ﭘﻮﻝ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ، ﺧﺎﮐﺶ ﺑﻪ ﺳﺮ ﮔﺸﺘﻪ
ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﻣﯽ ﺩﯾﺪﻡ، ﺷﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ

ﺕ ﭼﻮﻥ ﺗﺠﺎﻭﺯﮔﺮ، ﺩﺭ ﺩﺍﺧﻞ ﺯﻧﺪﺍﻥ
ﺩﯾﮕﺮ ﻧﻤﯽ ﮔﻮﯾﻢ، ﺍﺯ ﺩﺧﺘﺮ ﺍﯾﺮﺍﻥ

ﺙ ﺛﺒﺖ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺷﺪ، ﺍﻓﻌﺎﻝ ﺯﺷﺖ ﻣﺎ
ﻧﻔﺮﯾﻦ ﻭ ﻟﻌﻨﺖ بر، ﻣﺤﺼﻮﻝ ﮐﺸﺖ ﻣﺎ

ﺝ ﺟﻨﺘﯽ ﺯﻧﺪﻩ، ﭘﻮﯾﺎ ﻭ ﭘﺎﯾﻨﺪﻩ
ﺝ ﺟﻨﺘﯽ ﺟﻮﮎ ﺷﺪ، ﺍﺳﺒﺎﺏ ﻫﺮ ﺧﻨﺪﻩ

ﭺ ﭼﺎﻩ ﻧﻔﺖ ﻣﺎ، ﭘﻮﻟﺶ ﮐﺠﺎ ﺭﻓﺘﻪ
ﭘﻮﻝ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﺴﺘﻪ، ﺁﺧﺮ ﭼﺮﺍ ﺭﻓﺘﻪ

ﺡ ﭼﻮﻥ ﺣﺠﺎﺏ ﺯﻥ، ﺍﺯ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﺗﺎ ﮔﻮﺭ
ﯾﺎ ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﺧﻮﺵ، ﯾﺎ ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﺯﻭﺭ

ﺥ ﻣﺜﻞ ﺧﻠﺨﺎﻟﯽ، ﺁﺩﻣﮑﺸﯽ ﻋﺎﻟﯽ
ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺟﺎﻧﯽ، ﺟﺎﯾﺶ ﻭﻟﯽ ﺧﺎﻟﯽ

ﺩ ﺍﻭﻝ ﺩﺍﻋﺶ، ﻣﺤﺼﻮﻝ ﻧﺎﺩﺍﻧﯽ
ﺧﯿﻠﯽ ﺷﺒﯿﻪ ﻣﺎﺳﺖ، ﺍﻭ ﺩﺭ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﯽ

ﺫ ﺍﻭﻝ ﺫﻟﺖ، ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﺍﯾﻦ ﻣﻠﺖ
ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻣﻌﺘﺎﺩ، ﮐﻮ ﻋﺎﻣﻞ ﻭ ﻋﻠﺖ

ﺭ ﺍﻭﻝ ﺭﻫﺒﺮ، ﺭ ﺁﺧﺮ ﺭﻫﺒﺮ
ﻣﺎ ﺟﻤﻠﮕﯽ ﯾﮏ ﺗﻦ، ﺍﻭ ﺟﻤﻠﻪ ﺑﺮ ﻣﺎ ﺳﺮ

ﺯ ﻣﺜﻞ ﺯﻥ ﻣﺜﻞ، ﺯﻥ ﻫﺎﯼ ﻣﻌﻤﻮﻟﯽ
ﮔﻔﺘﻢ ﭼﺮﺍ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ، ﺍﺯ ﺩﺭﺩ ﺑﯽ ﭘﻮﻟﯽ

ﮊ ﮊﻧﺪﻩ ﭘﻮﺵ ﺷﻬﺮ، ﯾﮏ ﮐﻮﺩﮎ ﮐﺎﺭ ﺍﺳﺖ
ﺍﯾﻦ ﻃﻔﻠﮏ ﻣﻌﺼﻮﻡ، ﮐﺎﺭﺵ ﺑﻪ ﺍﺟﺒﺎﺭ ﺍﺳﺖ

ﺱ ﺳﺎﯾﻪ ﺳﺘﺎﺭ، ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ﻣﯽ ﺭﻗﺼﯿﺪ
ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻬﺸﺘﯽ ﺷﺪ، ﺯﯾﺮ ﮐﺘﮏ ﺧﻨﺪﯾﺪ

ﺵ ﻣﺜﻞ ﯾﮏ ﺷﯿﺎﺩ، ﺑﯽ ﺭﺣﻢ ﻭ ﺑﺪ ﺭﻓﺘﺎﺭ
ﺭﺣﻤﺖ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺑﺎﺭ، ﺑﺮ ﮐﺮﮐﺲ ﻭ ﮐﻔﺘﺎﺭ

ﺹ ﺻﻮﺭﺕ ﻧﺎﻫﯿﺪ، ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ
ﺍﻣﺎ ﺍﺳﯿﺪ ﺟﻬﻞ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﺯ ﻫﻢ ﭘﺎﺷﯿﺪ

ﺽ ﺿﺠﻪ ﯼ ﺍﻧﺴﺎﻥ، ﺑﺮ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻣﯽ ﺭﻓﺖ
ﺷﻬﺮﯾﻮﺭ ﮊﺍﻟﻪ، ﻣﺮﺩﺍﺩ ﺷﺼﺖ ﻭ ﻫﻔﺖ

ﻁ ﭼﻮﻥ ﻃﻨﺎﺏ ﺩﺍﺭ، ﺑﺎﻻ ﻭ ﭘﺮ ﺑﺎﺭﯾﻢ
ﻣﺎ ﺭﺗﺒﻪ ﯼ ﺍﻭﻝ، ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﺩﺍﺭﯾﻢ

ﻅ ﻇﺎﻫﺮﺵ ﻣﺜﻞ، ﭘﯿﻐﻤﺒﺮ ﺧﺎﺗﻢ
ﺑﻮﯾﯽ ﻧﺒﺮﺩﻩ ﺍﻭ، ﺍﺯ ﺧﻠﻘﺖ ﺁﺩﻡ

ﻉ ﻋﯿﻦ ﻋﻤﺎﻣﻪ، ﺩﻭﺭ ﺳﺮ ﻃﺎﻏﻮﺕ
ﻓﺮﺟﺎﻡ ﻫﺮ ﻃﺎﻏﻮﺕ، ﺁﺧﺮ ﺷﻮﺩ ﺗﺎﺑﻮﺕ

ﻍ ﻏﺰّﻩ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ، ﺑﺎ ﭘﻮﻝ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺳﺎﺧﺖ
ﺍﺯ ﭘﻮﻝ ﻧﻔﺖ ﻣﺎ، ﻫﺮ ﺩﻓﻌﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎﺧﺖ
🆔 @khod2
ﻑ ﻓﺘﻨﻪ ﮔﺮ ﯾﺎﻏﯽ، ﻣﻄﺮﻭﺩ ﻭ ﺑﯽ ﺍﯾﻤﺎﻥ
ﻫﺸﺘﺎﺩ ﻭ ﻫﺸﺖ ﺩﺭﺻﺪ، ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ

ﻕ ﻣﺜﻞ ﻫﺮ ﻗﺘﻠﯽ، ﮐﻪ ﺟﯿﺮﻩ ﺍﯼ ﺑﺎﺷﺪ
ﭼﻮﻥ ﺩﺍﻧﻪ ﯼ ﺗﺴﺒﯿﺢ، ﺯﻧﺠﯿﺮﻩ ﺍﯼ ﺑﺎﺷﺪ

ﮎ ﻣﺜﻞ ﮐﻬﺮﯾﺰﮎ، ﯾﮏ ﺟﺎﯼ ﻭﺣﺸﺘﻨﺎﮎ
ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺟﻮﺍﻥ ﭘﺎﮎ، ﺑﺮﺩﻩ ﺑﻪ ﺯﯾﺮ ﺧﺎﮎ

ﮒ ﻣﺜﻞ ﮔﻮﺭﺳﺘﺎﻥ، ‏"ﮐﺰ ﺧﺎﻭﺭﺍﻥ ﺧﯿﺰﺩ"
ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎﺳﺖ، ﮐﺰ ﻧﺎﯼ ﺟﺎﻥ ﺧﯿﺰﺩ ‏

ﻝ ﻣﺜﻞ ﻟﺒﻨﺎﻧﯽ، ﺍﺭﺟﺢ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ
ﺍﯾﻦ ﺳﻔﺮﻩ ﭘﺮ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ، ﺷﺐ ﻫﺎﯼ ﺑﯽ ﻧﺎﻧﯽ

ﻡ ﻣﺜﻞ ﯾﮏ ﻣﺴﺌﻮﻝ، ﻣﺴﺌﻮﻝِ ﭘﺎﺳﺨﮕﻮ
ﭘﺎﺳﺦ ﻧﻤﯽ ﮔﻮﯾﺪ، ﺑﺮ ﻫﺮ ﮐﻪ ﺍلٓا ﻫُﻮ

ﻥ ﺍﻭﻝ ﻧﻌﻠﯿﻦ، ﻥ ﺁﺧﺮ ﻧﻌﻠﯿﻦ
ﻫﺮ ﻓﺘﻨﻪ ﻫﺮﺟﺎ ﺷﺪ، ﺯﯾﺮ ﺳﺮ ﻧﻌﻠﯿﻦ

ﻭ ﺍﻭﻝ ﻭﺍﻟﯽ، ﻭﺍﻟﯽ ﻭﻻﯾﺖ ﺩﺍﺷﺖ
ﻫﺮﮐﺲ ﻫﺮﺁﻧﭽﻪ ﮐﺎﺷﺖ، ﺍﻭ ﻣﻄﻠﻘﺎً ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ

ﻩ ﻫﺴﺘﻪ ﺍﯼ ﮔﺸﺘﻪ، ﯾﮏ ﻣﻠﺖ ﺧﺴﺘﻪ
ﺑﺎ ﺍﻧﺪﮐﯽ ﻧﺮﻣﺶ، ﺍﻭ ﻫﺴﺘﻪ ﺭﺍ ﺑﺴﺘﻪ

ﯼ ﯾﺤﺘﻤﻞ ﻓﺮﺩﺍ، ﺷﺎﻋﺮ ﻏﻤﯿﻦ ﺑﺎﺷﺪ
ﯾﺎ ﺩﺭ ﺭﺟﺎﯾﯽ ﺷﻬﺮ،ﯾﺎ ﺩﺭ ﺍﻭﯾﻦ ﺑﺎﺷﺪ...


🌍مجموعه دروغهاوخرافات اسلام🌎
✔️من خـــــــــدا هــســـــــــتم🌐
🆔 @khod2
@islie
📚 @ktyab
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این سوره‌ها را که محمد ساخت
این آیه‌ها بر حسب تقریب است
من مطمئنم که خدایی نیست
قرآن‌تان نشرِ اکاذیب است

شاعر: مزدک نظافت

#شعر #مزدک_نظافت
#قرآن #نشر_اکاذیب #محمد

✔️من خـــدا هســتم🌐
🆔 @KHOD2
#شعر #شعر_سپید #صدای_عمق_ما #شاعرانگی_واقعی

🆔 @KHOD2
به پیچ و تابِ دو زنگیِ مست روی خدنگ
به نیزه‌های فرو رفته توی چشم نهنگ
به جفت‌گیری بعد از دویدنِ دو پلنگ
به استقامت دندان و انتفاضه‌ی سنگ
دو حرف مانده به تعدیل، ماشه را بچکان



اشاره کن به شقیقه، به استحاله‌ی تن
به خون که می‌رود از سردچاله‌های بدن
اشاره کن به سرانگشت‌های زخمی زن
به حرف‌های نگفته، شنود توی کفن
به ضربِ چکمه دهان گشاد را بدران



به ضربِ چکمه دهان گشاد را بستید
که با چکاچک تیر و تفنگ همدستید
حرامیانِ به خون تشنه، جانی و پستید
که از نژاد شغالان بی‌صفت هستید
عجیب نیست اگر جان دهیم در زندان



به اختناق صدا در گلوی آزادی
به جبر کشتن و ماندن شعار می‌دادی...
شبان رمیده شد از گله‌اش در آبادی
در این فضا که نمانده‌ست هیچ فریادی
بخوان حکایت دنباله‌دار گرگ و شبان



قسم به خونِ نشسته به سینه‌ی دیوار
به التهابِ نفس‌گیر جوخه‌ی اعدام
به شاعرانِ شکسته‌قلم، گزیده مُحاق
«ز روی درد برآر از زبان من فریاد»*
که تشت عافیت افتاد از ادامه‌ی بام
«دهانِ بسته همان به بریده باد زبان»


شاعر: سمیه جلالی

«*مصرع‌های داخل گیومه از محتشم کاشانی می‌باشند.*»


🔆 پ.ن: وقتی که #زن نوشت، واژه به خود بالید، #هنر به کمال رسید...

🆔 @KHOD2
📬 @khod3bot
#شعر #سپید #ایران #زن #عمری_مبارزه

🆔 @KHOD2
مغرور و زخم خورده و عصیان‌گر
باران گرفته سقف جهانش را
تاریخ را گرفته در آغوشش
با گریه می‌کشد چمدانش را

یک زن که دست می‌کشد از خانه
در جست و جوی یک نفس آرامش
دستان ترس پنجه کشیده‌اند
دیوارهای روح و روانش را...

اترک، ارس، کمان دو ابرویش
ده شهرکرد ریخته در رویش
دامن:خلیج فارس، خزر مویش
شیراز مست کرده لبانش را

معشوقه‌ی همیشه‌ی جمشید است
بغض سپاه درهم اشکانی است
از حمله‌ی مغول گریخت، قاجار
بخشید "چشم" و دست و زبانش را

نقش و نگاره‌های به جا مانده
از انقراض دوره‌ی عثمانی است
مشروطه‌خواه، سرکش، طغیان‌گر
تبریز می‌تپد ضربانش را

ایران من زنی است که می‌خواهد
آزادی‌اش برای خودش باشد
ایران من زنی است که می‌ترسد
بردارد از سرش خفقانش را

اطراف چشم گربه ای اش رد-
-دست هزار سیلی نامرد است
هربار بار لب گشود به ننگت باد
بستند با عریضه دهانش را....

ایران من زنی است که هر شب را
در عقد پادشاه جدیدش بود
هر تکه از تنش، وطنش، اما....
تاراج می‌شد و غم نانش را...

گفتند تا که زن هوسی باشد
هرشب در انحصار کسی باشد
چشم قبایل عربی خورده ست
تهران و مشهد و همدانش را.....

از آخرین معاهده‌ات برگرد!
عاقد جهاز و مهریه‌ات را برد
قاضی دوباره حق حضانت را
سهم پدر نوشت که جانش را...

در مستی‌اش شکست و، شراب انداخت
امضای حکم مرگ امیرش را
یک زن، دوتا پیاله‌ی خون در دست
سر می‌برد زمین و زمانش را....

ایران! بگو چه شد که ورق برگشت....
آتش تن سیاوشمان را سوخت
رستم چه می‌کند پسرش را آه...
این بار اگر شناخت نشانش را...

تهمینه سقط کرده جنینش را
گرد آفرید در پی سهراب است
آرش به فکر عاقبت ایران
گم کرد دست و تیر و کمانش را

ایران من دفاع مقدس بود
در فتنه‌ها هر آینه بی‌کس بود
مردانه زخم خورده اگر، اما
زن بودنش بریده امانش را

در سرزمین مادری زرتشت
قدرت به دست، باکرگی در مشت
کوروش بلند شو پسرش را کشت
این پادشاه تازه جوانش را...

گریه دم اوین و رجایی شهر
دنبال کودکان کجا مانده!
در سینه‌اش، تلاطم تاریخ است
سلول می‌خورد سرطانش را...

ایران من زنی است کتک خورده...
با دست پاک می‌کند اشکش را
از انقلاب تا شب آزادی
با گریه می‌کشد چمدانش را...


شاعر: اهورا فروزان


🔆 پ.ن:
از سرآغاز قصه این بودَست
شعر[عشق] یک گاف دربدر بودَست
آنچه اندازه خودمان جا داشت
پشت ما بودو خانه حلزون
وطنی لای عقده ها مدفون
وصلتی نحس و شوم و نامیمون
منوتو ما شود عاقلانه و مجنون
و زنی ، آزادی، آبادی، ما، ایرون....

#هنر #شعر #سلاح_طغیان_انسان

https://t.me/khod2/15768

🆔 @KHOD2
📬 @khod3bot
#غزل #پست_مردن

🆔 @KHOD2
صبح جمعه، کتاب می‌خواندم
علّت رنگ پرچم قرمز
شرح و تفسیر شعری از حافظ
اکتشافات توی عصر فلز
توی کوچه سعید را کشتند

ظهر جمعه کتاب می‌خواندم
راه‌های روان‌شناسی زن
شرح تاریخ پرشکوه وطن
امتیازات بچّه‌دار شدن
توی کوچه ستاره را کشتند

عصر جمعه کتاب می‌خواندم
نقد بر روی اقتصاد نوین
زندگی ِ سگی ِ توی اِوین
آخرین خاطرات «مستر بین»!!
توی کوچه امیر را کشتند

شب جمعه به خواب که رفتم
خانه از زندگی لبالب بود
همه چی واقعا مرتّب بود
شب شب بود، تا ابد شب بود
داخل کوچه هیچ چیز نبود


شاعر: سید مهدی موسوی

#هنر #شعر #سلاح_طغیان_انسان
#کلام_حس_خواست_فصل_مشترک
🆔 @KHOD2
📬 @khod3bot
#شعر #سپید #غزل #پست_مدرن

🆔 @KHOD2
یک دستِ تو، دو حکم بریده بدون سر
در دست دیگرت ته سیگار تیر بود

بطری نگاه کرد به تو از تهِ خودش
می‌ریخت برگه هات ولی حیف! دیر بود

کم کم نشست تلخی الکل تهِ گلوت
بازی ادامه داشت بدون تو و سکوت↓

توی سرت فقط رژه می‌رفت خاطرات
سیگارهای دود شده در تظاهرات

پس کوچه‌های از نفس افتاده توی خون
تلخی گریه‌های کسی از سر جنون

رد کبودی بدنت درغروب ها
با درد گریه در بغل خیس جوب ها

یک دست مشت ِ پر شده از اعتراض بود
و دست دیگرت جلوی عشق باز بود


یک دست گیج از همه‌ی شب به تو رسید
بازی ادامه داشت...و تلخی ِ خون برید↓

در دست‌هات الکلِ با اشك داغ را ↓
که عق زدی و از همه‌ی اتفاق‌ها ↓

سر درد و دود ماند و دردی که هست و بود...
که سرنوشت بازی و بغضت شکست بود

شاعر: الهام میزبان

https://t.me/khod2/15182
#شعر #هنر #سلاح_طغیان_انسان

🆔 @KHOD2
📬 @khod3bot