Forwarded from آثار محمدکاظم کاظمی
🔹 اندر مذمت تحریف
چند سال پیش کتابی برای صفحهآرایی به من سپرده شد که حاوی عکسهایی بود از بعضی از مفاخر و اعزّۀ ادبیات معاصر، همچون دکتر رجایی بخارایی، حسین خدیوجم، محمد قهرمان، مهدی اخوان ثالث و دیگران، با مردانی غالباً کراواتی و زنانی غالباً غیرمحجبه.
از سوی ادارۀ مربوطه فرمان داده شده بود که کراواتها باید حذف شود و بانوان باید محجبه شوند، که ما به کمک فتوشاپ چنین کردیم و ژاکتهایی یقههفت و روسریهایی به سبک امروز بر تن و بر سر اشخاصی کردیم که در دهۀ چهل و پنجاه عکس گرفته بودند و اکنون رخ در نقاب خاک پوشیده بودند.
▪️ هنوز بابت این کارم آرامش ندارم و هر گاه آن عکسها را میبینم از خودم خجالت میکشم که چرا ناچار شدم چنین کاری کنم. این عکسها بخشی از «حقیقت» است و حقیقت را نمیتوان چیزی دیگر جلوه داد. وقتی کراوات شخص را حذف میکنیم یعنی «این شخص در این عکس کراوات نپوشیده است» و این یک دروغ است. همین دروغ بودن به تنهایی کافی است برای قباحت این کار، گذشته از مفاسد و تبعات دیگری که بر آن مترتب است.
اما یکی از تبعات این کار این است که راه تحقیق را مخدوش میکنیم. فردا کسی میخواهد دربارۀ رواج فرهنگ غربی در قبل از انقلاب اسلامی در ایران تحقیق کند. عکس کراواتی بهتر به این شخص کمک میکند تا بداند که آیا این فرهنگ در ایران رواج داشته یا عکس تحریفشده؟ محقق میخواهد ببیند که آیا این غربگرایی اثرات مثبت داشته؟ اثرات منفی داشته؟ وقتی ما مواد خام تحقیق را مخدوش میکنم چه انتظاری برای رسیدن به حقیقت داریم؟
▪️ و از آن بدتر، مفسدهای که این تحریفها در پی دارد این است که جامعه را با تحریف آشنا میکنیم؛ این کار را عادی و پذیرفتنی میسازیم، آن هم از سوی حاکمیت و نهادهای حکومتی. ما در روز روشن به مردم میگوییم «تحریف واقعیت هیچ ایرادی ندارد، بلکه گاهی لازم است.» و به این ترتیب مردمانی که از روی دست حاکمیت نگاه میکنند، فردا آسانتر به این کار تن در میدهند. بعد فردا ممکن است آنها یک حقیقت ارجمند را تحریف کنند.
▪️ دانشآموزی که میبیند به چه راحتی میشود در اثر داستانی یک نویسندۀ مرحوم و یک نویسندۀ زنده دست برد، اگر قرار باشد در این نظام «آموزش ببیند و پرورش یابد» از دو حال خارج نیست. یا این امر برایش پذیرفتنی و عادی میشود، یا ما را تحریفگر خواهد شناخت و در همه امور دیگر نیز شک خواهد کرد. دیگر چوپان غیرراستگو میشویم.
▪️ نگوییم که خیر و صلاح این بود و ما قصد تربیت داشتیم. بسیاری از کسانی که حدیث جعل کردند هم قصد خیر داشتند. ولی کاری کردند که اکنون ما در مورد هر حدیثی تردید داریم که نکند این هم جعلی باشد. اعتبار نقل و حدیث در دید بسیاری از مسلمانان تضعیف شده است به خاطر حدیثهای جعلی که چه بسا به نیت خیر و صلاح ساخته شدند.
▪️ و بالاخره این را بدانیم که یک روزی هم نوبت دیگران خواهد رسید و آنگاه دیگران با ما آن میکنند که ما با پیشینیانمان کردیم. اصلاً چرا به آینده حواله کنیم؟ همین امروز مگر چه درصد از فضای رسانهای و فضای تولید محتوا در اختیار نهادهای رسمی است؟ حقیقت این است که دیگر آموزش و پرورش، مطبوعات، صدا و سیما، نهادهای فرهنگی و حوزههای علمیه تنها منابع مراجعۀ مردم نیستند. اینها تنها منابع تولید محتوا نیستند. بدنۀ تولید محتوای رسمی مملکت روز به روز لاغرتر میشود و منابع دسترسی مردم به اطلاعات و محتواها از منابع غیررسمی روز به روز از دسترس بیرون میشوند. متولیان فرهنگی مملکت تنها سلاحی که دارند، همین حقانیت و صداقت است که با آن میتوانند در برابر انواع رسانههای گهگاه مغرض و مفسدهجو مبارزه کنید. این تنها سلاح را هم شما ناکار نکنید. فلان شبکه و فلان رسانۀ بیگانه دروغ میگوید و تحریف میکند؟ بگذارید این کار را بکند. تحریفگر رسوا خواهد شد. شما کاری کنید که مرجع اعتماد مردم باشید، به خصوص که از موضع و از پایگاه دیانت و انقلابیگری این کار را میکنید و رفتارهایتان به پای دین و انقلاب نوشته میشود.
#محمدکاظم_کاظمی
#تحریف
@asarkazemi
چند سال پیش کتابی برای صفحهآرایی به من سپرده شد که حاوی عکسهایی بود از بعضی از مفاخر و اعزّۀ ادبیات معاصر، همچون دکتر رجایی بخارایی، حسین خدیوجم، محمد قهرمان، مهدی اخوان ثالث و دیگران، با مردانی غالباً کراواتی و زنانی غالباً غیرمحجبه.
از سوی ادارۀ مربوطه فرمان داده شده بود که کراواتها باید حذف شود و بانوان باید محجبه شوند، که ما به کمک فتوشاپ چنین کردیم و ژاکتهایی یقههفت و روسریهایی به سبک امروز بر تن و بر سر اشخاصی کردیم که در دهۀ چهل و پنجاه عکس گرفته بودند و اکنون رخ در نقاب خاک پوشیده بودند.
▪️ هنوز بابت این کارم آرامش ندارم و هر گاه آن عکسها را میبینم از خودم خجالت میکشم که چرا ناچار شدم چنین کاری کنم. این عکسها بخشی از «حقیقت» است و حقیقت را نمیتوان چیزی دیگر جلوه داد. وقتی کراوات شخص را حذف میکنیم یعنی «این شخص در این عکس کراوات نپوشیده است» و این یک دروغ است. همین دروغ بودن به تنهایی کافی است برای قباحت این کار، گذشته از مفاسد و تبعات دیگری که بر آن مترتب است.
اما یکی از تبعات این کار این است که راه تحقیق را مخدوش میکنیم. فردا کسی میخواهد دربارۀ رواج فرهنگ غربی در قبل از انقلاب اسلامی در ایران تحقیق کند. عکس کراواتی بهتر به این شخص کمک میکند تا بداند که آیا این فرهنگ در ایران رواج داشته یا عکس تحریفشده؟ محقق میخواهد ببیند که آیا این غربگرایی اثرات مثبت داشته؟ اثرات منفی داشته؟ وقتی ما مواد خام تحقیق را مخدوش میکنم چه انتظاری برای رسیدن به حقیقت داریم؟
▪️ و از آن بدتر، مفسدهای که این تحریفها در پی دارد این است که جامعه را با تحریف آشنا میکنیم؛ این کار را عادی و پذیرفتنی میسازیم، آن هم از سوی حاکمیت و نهادهای حکومتی. ما در روز روشن به مردم میگوییم «تحریف واقعیت هیچ ایرادی ندارد، بلکه گاهی لازم است.» و به این ترتیب مردمانی که از روی دست حاکمیت نگاه میکنند، فردا آسانتر به این کار تن در میدهند. بعد فردا ممکن است آنها یک حقیقت ارجمند را تحریف کنند.
▪️ دانشآموزی که میبیند به چه راحتی میشود در اثر داستانی یک نویسندۀ مرحوم و یک نویسندۀ زنده دست برد، اگر قرار باشد در این نظام «آموزش ببیند و پرورش یابد» از دو حال خارج نیست. یا این امر برایش پذیرفتنی و عادی میشود، یا ما را تحریفگر خواهد شناخت و در همه امور دیگر نیز شک خواهد کرد. دیگر چوپان غیرراستگو میشویم.
▪️ نگوییم که خیر و صلاح این بود و ما قصد تربیت داشتیم. بسیاری از کسانی که حدیث جعل کردند هم قصد خیر داشتند. ولی کاری کردند که اکنون ما در مورد هر حدیثی تردید داریم که نکند این هم جعلی باشد. اعتبار نقل و حدیث در دید بسیاری از مسلمانان تضعیف شده است به خاطر حدیثهای جعلی که چه بسا به نیت خیر و صلاح ساخته شدند.
▪️ و بالاخره این را بدانیم که یک روزی هم نوبت دیگران خواهد رسید و آنگاه دیگران با ما آن میکنند که ما با پیشینیانمان کردیم. اصلاً چرا به آینده حواله کنیم؟ همین امروز مگر چه درصد از فضای رسانهای و فضای تولید محتوا در اختیار نهادهای رسمی است؟ حقیقت این است که دیگر آموزش و پرورش، مطبوعات، صدا و سیما، نهادهای فرهنگی و حوزههای علمیه تنها منابع مراجعۀ مردم نیستند. اینها تنها منابع تولید محتوا نیستند. بدنۀ تولید محتوای رسمی مملکت روز به روز لاغرتر میشود و منابع دسترسی مردم به اطلاعات و محتواها از منابع غیررسمی روز به روز از دسترس بیرون میشوند. متولیان فرهنگی مملکت تنها سلاحی که دارند، همین حقانیت و صداقت است که با آن میتوانند در برابر انواع رسانههای گهگاه مغرض و مفسدهجو مبارزه کنید. این تنها سلاح را هم شما ناکار نکنید. فلان شبکه و فلان رسانۀ بیگانه دروغ میگوید و تحریف میکند؟ بگذارید این کار را بکند. تحریفگر رسوا خواهد شد. شما کاری کنید که مرجع اعتماد مردم باشید، به خصوص که از موضع و از پایگاه دیانت و انقلابیگری این کار را میکنید و رفتارهایتان به پای دین و انقلاب نوشته میشود.
#محمدکاظم_کاظمی
#تحریف
@asarkazemi
گواهینامه مهاجرین
گفتگو با محمد شریفی_
🔷 هردمشهید
🔻گفتگو با محمد شریفی داستان نویس، دربارهی مشکلات گرفتن گواهینامه رانندگی برای مهاجرین افغانستانی
#مهاجرین_افغانستانی
#گواهینامه_رانندگی
#محمد_شریفی
#زینب_بیات
@zaynabbayat
🔻گفتگو با محمد شریفی داستان نویس، دربارهی مشکلات گرفتن گواهینامه رانندگی برای مهاجرین افغانستانی
#مهاجرین_افغانستانی
#گواهینامه_رانندگی
#محمد_شریفی
#زینب_بیات
@zaynabbayat
Forwarded from هرات آنلاین
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
یک روز مانده تا افتتاح راهآهن خواف-هرات
”مردم هرات مردم مهمان نوازی هستند، قدمتان روی چشم”
گفتگوی دیدنی با مردم ایران و افغانستان درباره راهآهن خواف-هرات را ببینید
#راه_آهن
#خواف_هرات
@online_herat
”مردم هرات مردم مهمان نوازی هستند، قدمتان روی چشم”
گفتگوی دیدنی با مردم ایران و افغانستان درباره راهآهن خواف-هرات را ببینید
#راه_آهن
#خواف_هرات
@online_herat
کانال محمدکاظم کاظمی
یک روز مانده تا افتتاح راهآهن خواف-هرات ”مردم هرات مردم مهمان نوازی هستند، قدمتان روی چشم” گفتگوی دیدنی با مردم ایران و افغانستان درباره راهآهن خواف-هرات را ببینید #راه_آهن #خواف_هرات @online_herat
🔹 یکی از آرزوهای دیرین ما ایجاد شبکۀ ریلی در کشور ماست و نیز ارتباط کشور با این شبکه به کشورهای دیگر.
سالهاست که راه اتصال افغانستان به آبهای آزاد، از کشور پاکستان میگذشته است، کشوری که دولتهای آن خصومتی دیرینه با مردم و حکومتهای افغانستان داشتهاند و این راه ترانزیت افغانستان به جهان دیگر که غالباً از پاکستان میگذشته است، همواره گروگان مناسبات دو کشور بوده است.
این راهآهن خواف _ هرات میتواند گام اول تحقق این آرزو باشد، گامی مهم و ارزشمند، به خصوص که به این وسیله کشور را از انزوای جغرافیاییای که حاصل راه نداشتن به آبهای آزاد است خارج میکند و رفت و آمد میان افغانستان و ایران، این دو کشور همزبان و همکیش را سهل میسازد. با ایجاد این خط آهن، تجارت و گردشگری افغانستان میتواند نفسی بکشد. امیدواریم که راه این نفس را با تخریبهای سیاسی و امنیتی نبندند.
@mkazemkazemi
سالهاست که راه اتصال افغانستان به آبهای آزاد، از کشور پاکستان میگذشته است، کشوری که دولتهای آن خصومتی دیرینه با مردم و حکومتهای افغانستان داشتهاند و این راه ترانزیت افغانستان به جهان دیگر که غالباً از پاکستان میگذشته است، همواره گروگان مناسبات دو کشور بوده است.
این راهآهن خواف _ هرات میتواند گام اول تحقق این آرزو باشد، گامی مهم و ارزشمند، به خصوص که به این وسیله کشور را از انزوای جغرافیاییای که حاصل راه نداشتن به آبهای آزاد است خارج میکند و رفت و آمد میان افغانستان و ایران، این دو کشور همزبان و همکیش را سهل میسازد. با ایجاد این خط آهن، تجارت و گردشگری افغانستان میتواند نفسی بکشد. امیدواریم که راه این نفس را با تخریبهای سیاسی و امنیتی نبندند.
@mkazemkazemi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
🍃نگارخانه نیلار🍃
@nilar_gallery
.
وقتی یک شاعر بره سراغ نقاشی
و بعد با یه عکاس ازدواج کنه
نتیجه ش میشه یک نگارخانه آنلاین پر از عکس و نقاشی و آموزش.
حالا وقتی دوتا رفیق شاعرِ نقاش، فکراشونو بذارن رو هم، به این مجموعه دیوارکوب و آینه و کلی محصولات هنری دیگه اضافه میشه و میشه تلفیقی از نیلار و سِرَنگبین در «نگارخانه هنری نیلار».
.
مجموعه نقاشی های فاطمه سادات قوامی و ملیحه آخوندی رو در کنار عکس های امید افضلان در این نگارخانه دنبال کنید.
همراه ما باشید...
👇👇👇
@nilar_gallery
@nilar_gallery
@nilar_gallery
.
.
.
#هنر#آبرنگ#سفال#عکاسی#نقاشی#دیوارکوب#دکوراسیون#دکوراتیو#هنرمدرن#قاب#هدیه#نقاشیخط#آموزش_آبرنگ #نگارخانه_نیلار
🍃نگارخانه نیلار🍃
@nilar_gallery
.
وقتی یک شاعر بره سراغ نقاشی
و بعد با یه عکاس ازدواج کنه
نتیجه ش میشه یک نگارخانه آنلاین پر از عکس و نقاشی و آموزش.
حالا وقتی دوتا رفیق شاعرِ نقاش، فکراشونو بذارن رو هم، به این مجموعه دیوارکوب و آینه و کلی محصولات هنری دیگه اضافه میشه و میشه تلفیقی از نیلار و سِرَنگبین در «نگارخانه هنری نیلار».
.
مجموعه نقاشی های فاطمه سادات قوامی و ملیحه آخوندی رو در کنار عکس های امید افضلان در این نگارخانه دنبال کنید.
همراه ما باشید...
👇👇👇
@nilar_gallery
@nilar_gallery
@nilar_gallery
.
.
.
#هنر#آبرنگ#سفال#عکاسی#نقاشی#دیوارکوب#دکوراسیون#دکوراتیو#هنرمدرن#قاب#هدیه#نقاشیخط#آموزش_آبرنگ #نگارخانه_نیلار
Forwarded from کانال زینب بیات
.
◼️استاد اعظم رهنورد زریاب، نویسندهی برجستهی افغانستان امروز پركشید.
استاد رهنورد زریاب از بزرگترین نویسندگان معاصر افغانستان در عرصه رمان، داستان کوتاه و نقد ادبی است. به جرات میتوان گفت که یکی از شناختهشده ترین چهرههای ادبیات معاصر افغانستان، رهنورد زریاب است. تاثیرگذاری او بر بخشهای مختلف ادبیات افغانستان برکسی پوشیده نیست.
استاد زریاب در سال ۱۳۲۴ خورشیدی، در شهر کابل چشم به جهان گشود. پدرش از غزنی و مادرش از شمال کشور بود. او مکتب حبیبیه را به پایان رسانید. وارد دانشگاه کابل شد. و رشتهً خبرنگاری را انتخاب کرد. مدتی بعد از پایان تحصیل به بریتانیا رفت و از دانشگاه ویلز جنوبی گواهینامهٔ فوق لیسانس گرفت.
استاد زریاب در نهادهای متعدد فرهنگی کشور از جمله ریاست اتحادیهٔ نویسندگان افغانستان، مدیرعمومی خبرنگاران روزنامه انیس، مسئول بخش هنر در وزارت اطلاعات و فرهنگ و ... نقش ایفا کرد. و کتابهای متعددی شامل داستانهای کوتاه و رمان و مقالات پژوهشی از خود به یادگار گذاشته است.
روحش شاد و یادش گرامی باد.
#زریاب
#افغانستان
@zaynabbayat
◼️استاد اعظم رهنورد زریاب، نویسندهی برجستهی افغانستان امروز پركشید.
استاد رهنورد زریاب از بزرگترین نویسندگان معاصر افغانستان در عرصه رمان، داستان کوتاه و نقد ادبی است. به جرات میتوان گفت که یکی از شناختهشده ترین چهرههای ادبیات معاصر افغانستان، رهنورد زریاب است. تاثیرگذاری او بر بخشهای مختلف ادبیات افغانستان برکسی پوشیده نیست.
استاد زریاب در سال ۱۳۲۴ خورشیدی، در شهر کابل چشم به جهان گشود. پدرش از غزنی و مادرش از شمال کشور بود. او مکتب حبیبیه را به پایان رسانید. وارد دانشگاه کابل شد. و رشتهً خبرنگاری را انتخاب کرد. مدتی بعد از پایان تحصیل به بریتانیا رفت و از دانشگاه ویلز جنوبی گواهینامهٔ فوق لیسانس گرفت.
استاد زریاب در نهادهای متعدد فرهنگی کشور از جمله ریاست اتحادیهٔ نویسندگان افغانستان، مدیرعمومی خبرنگاران روزنامه انیس، مسئول بخش هنر در وزارت اطلاعات و فرهنگ و ... نقش ایفا کرد. و کتابهای متعددی شامل داستانهای کوتاه و رمان و مقالات پژوهشی از خود به یادگار گذاشته است.
روحش شاد و یادش گرامی باد.
#زریاب
#افغانستان
@zaynabbayat
Forwarded from کانال زینب بیات
🔶سال ۹۴ فرصت دیدار استاد زریاب و دیدن چهرهی گرم و مهربان او در مشهد، برای مان فراهم شد. پای صحبتهایش نشستیم و شعر خواندیم و عکس گرفتیم.
این عکسها برایمان عزیز است. به خصوص برای نرگس که در کودکی به لذت این دیدار رسید.
از آن نشست یک سخنرانی هم از استاد زریاب خوشبختانه ثبت کردیم. که با دوستان به اشتراک میگذارم.
#زریاب
#دیدار
#افغانستان
#وطن_فارسی
@zaynabbayat
این عکسها برایمان عزیز است. به خصوص برای نرگس که در کودکی به لذت این دیدار رسید.
از آن نشست یک سخنرانی هم از استاد زریاب خوشبختانه ثبت کردیم. که با دوستان به اشتراک میگذارم.
#زریاب
#دیدار
#افغانستان
#وطن_فارسی
@zaynabbayat
زریاب
ادبیات و اندیشه در شرق و غرب
🔷 سخنرانی استاد رهنورد زریاب در جمع شاعران و نویسندگان افغانستانی و ایرانی در «دفتر در دری» در بهمن ۱۳۹۴
🔻استاد زریاب: تاریخ ما، تاریخ نفهمیدنها یا غلط فهمیدنهاست.
#زریاب
#افغانستان_ایران
#شرق_غرب
#شعر_ادبیات_اندیشه_فلسفه
@zaynabbayat
🔻استاد زریاب: تاریخ ما، تاریخ نفهمیدنها یا غلط فهمیدنهاست.
#زریاب
#افغانستان_ایران
#شرق_غرب
#شعر_ادبیات_اندیشه_فلسفه
@zaynabbayat
▪️ مردیم و باز فاش نشد چیست زندگى
▪️ یا ما ندیدهایم و یا نیست زندگى
جوانی بود محجوب، پراستعداد و شاعری خوب در دهۀ هفتاد. لکنت زبانش غالباً مانع حضور او در مجامع بود و از این روی کمتر به چشمها میآمد. حجب و حیای ذاتیاش هم مزید علت بود. همدورۀ سید ضیاء قاسمی، سید موسی زکیزاده، علی یعقوبی و دیگر جوانان آتیهدار اوایل دهۀ هفتاد بود. شعرهایش رنگ و بوی خاص خود را داشت، با قافیه و ردیفهایی غریب و سرشار از مضامین اجتماعی و سیاسی چنان که رسم آن سالها بود. در سال ۱۳۸۰ گزیدۀ شعرهای او در سلسلۀ گزیدۀ ادبیات معاصر کتاب نیستان منتشر شد.
در همان سالها در دورۀ آموزش فیلمسازی معروف به دورۀ «باغ فردوس» شرکت کرد، همراه با سیدضیاء، عبدالملک شفیعی، راضی محبی و گروهی دیگر.
از هجرتی به هجرتی دیگر پناه برد و راهی استرالیا شد و دیگر کمتر خبرش را داشتیم. همواره در انزوا بود و غربت، همانند آن زمان که در ایران بود.
و امروز سید ضیاء قاسمی خبر داد که محمدتقی اکبری در اثر حادثۀ تصادف این دنیای ناسپاس را وداع گفته است.
عکس از سال ۱۳۸۶ است، در مشهد. و این آخرین دیدار ما بود.
#محمدتقی_اکبری
@mkazemkazemi
▪️ یا ما ندیدهایم و یا نیست زندگى
جوانی بود محجوب، پراستعداد و شاعری خوب در دهۀ هفتاد. لکنت زبانش غالباً مانع حضور او در مجامع بود و از این روی کمتر به چشمها میآمد. حجب و حیای ذاتیاش هم مزید علت بود. همدورۀ سید ضیاء قاسمی، سید موسی زکیزاده، علی یعقوبی و دیگر جوانان آتیهدار اوایل دهۀ هفتاد بود. شعرهایش رنگ و بوی خاص خود را داشت، با قافیه و ردیفهایی غریب و سرشار از مضامین اجتماعی و سیاسی چنان که رسم آن سالها بود. در سال ۱۳۸۰ گزیدۀ شعرهای او در سلسلۀ گزیدۀ ادبیات معاصر کتاب نیستان منتشر شد.
در همان سالها در دورۀ آموزش فیلمسازی معروف به دورۀ «باغ فردوس» شرکت کرد، همراه با سیدضیاء، عبدالملک شفیعی، راضی محبی و گروهی دیگر.
از هجرتی به هجرتی دیگر پناه برد و راهی استرالیا شد و دیگر کمتر خبرش را داشتیم. همواره در انزوا بود و غربت، همانند آن زمان که در ایران بود.
و امروز سید ضیاء قاسمی خبر داد که محمدتقی اکبری در اثر حادثۀ تصادف این دنیای ناسپاس را وداع گفته است.
عکس از سال ۱۳۸۶ است، در مشهد. و این آخرین دیدار ما بود.
#محمدتقی_اکبری
@mkazemkazemi
کانال محمدکاظم کاظمی
Photo
رهنورد زریاب در صفحهٔ اول روزنامه قدس دوشنبه. سپاس از دوستان که سنگ تمام گذاشتند.
کانال محمدکاظم کاظمی
Photo
کار ارزشمند روزنامۀ همشهری، برای مرحوم اعظم رهنورد زریاب. با سپاس جناب مرتضی کاردر و دیگر همکارانشان.
Forwarded from تماشا
به جاودان یاد '' قهار عاصی '' نازنین و غزل زیبا و ماندگارش
'' گل نیست ، ماه نیست.، دل ماست پارسی ''
آیینه ای برای تماشاست پارسی
تاریخ ماست ، در گذر از قرن های دور
روح نجیب ملت ' دارا ' ست پارسی
گاهی پر از ' خجند ' و زمانی پر از ' هرات '
گاهی به رنگ ' یزد و بخارا ' ست پارسی
' کرد و بلوچ و ترکی و تاجیک و ارمنی '
در بین جمع گوهر یکتاست پارسی
' کشمیری ' از روایت خوبان نازدار
' شیراز ' شعر و نرگس بیناست پارسی
ماییم و یک گذشته ی روشن ، در این میان
میراث آن گذشته ی زیباست پارسی
گاهی میان شعر فراوان ' رودکی '
مثل ' قصیده ' های گواراست پارسی
با ' شاهنامه ' آمد و در جان ما نشست
با شعر ' پیر طوس ' هم آواست پارسی
' خیام ' وار از شب میخانه می رسد
مستی فزاست ، لذت صهباست پارسی
از حرف بگذریم ، که تفسیر روشنی ست
از لفظ بگذریم ، که معناست پارسی
راز بلند زمزمه ی شاعران ما
روح هزار ' چامه ی ' غراست پارسی
با ' شمس ' از کرانه ی ' تبریز ' می رسد
سوز همیشه ی دل ' ملاست ' پارسی
از ' مرو تا به شوش و سمرقند و نیمروز '
راز تکلم همه ی ماست پارسی
'' چون قند پارسی ست ، ز بنگاله می رسد
چون طوطیان هند،شکر خاست پارسی ''
بین درخت های فراوان باغ ما
دستی بلند دارد و افراست پارسی
تصویر جاودانه ی مجنون بیقرار
تفسیر عاشقانه ی لیلاست پارسی
با ' سعدی ' از هوای ' گلستانه ' می رسد
لبخند ' حافظانه ی ' فرداست پارسی
در لابلای دفتر و دیوان بی شمار
در بند بند زمزمه پیداست پارسی
باید قبول کرد که رمز هویت است
باید قبول کرد که مبناست پارسی
گرد آمدیم زیر شکوه همیشه اش
چون پرچمی ست ، یکسره بر پاست پارسی
از کوه های دور سرازیر می شود
از رودها بپرس ، که دریاست پارسی
روح بهار ماست ، در آیینه ی فصول
یادآور طراوت گل هاست پارسی
با قوم های مختلفی حرف می زند
هر جا نگاه می کنی آن جاست پارسی
جاری ترین صدای زمان هاست ، تا هنوز
مثل همیشه ، بحر گهر زاست پارسی
تا آفتاب هست و صدا هست ، مال ماست
گنجینه ای ست ، لولوی لالاست پارسی
ققنوس وار از دل خود زاده می شود
ققنوس وار شهره به دنیاست پارسی
'' قهار عاصی '' و غزل جاودانه اش
آیین ماست ، نقش دل ماست پارسی
شعبان کرم دخت
بابلسر آذر نود و نه
کانال شعر من
@katamdokht
'' گل نیست ، ماه نیست.، دل ماست پارسی ''
آیینه ای برای تماشاست پارسی
تاریخ ماست ، در گذر از قرن های دور
روح نجیب ملت ' دارا ' ست پارسی
گاهی پر از ' خجند ' و زمانی پر از ' هرات '
گاهی به رنگ ' یزد و بخارا ' ست پارسی
' کرد و بلوچ و ترکی و تاجیک و ارمنی '
در بین جمع گوهر یکتاست پارسی
' کشمیری ' از روایت خوبان نازدار
' شیراز ' شعر و نرگس بیناست پارسی
ماییم و یک گذشته ی روشن ، در این میان
میراث آن گذشته ی زیباست پارسی
گاهی میان شعر فراوان ' رودکی '
مثل ' قصیده ' های گواراست پارسی
با ' شاهنامه ' آمد و در جان ما نشست
با شعر ' پیر طوس ' هم آواست پارسی
' خیام ' وار از شب میخانه می رسد
مستی فزاست ، لذت صهباست پارسی
از حرف بگذریم ، که تفسیر روشنی ست
از لفظ بگذریم ، که معناست پارسی
راز بلند زمزمه ی شاعران ما
روح هزار ' چامه ی ' غراست پارسی
با ' شمس ' از کرانه ی ' تبریز ' می رسد
سوز همیشه ی دل ' ملاست ' پارسی
از ' مرو تا به شوش و سمرقند و نیمروز '
راز تکلم همه ی ماست پارسی
'' چون قند پارسی ست ، ز بنگاله می رسد
چون طوطیان هند،شکر خاست پارسی ''
بین درخت های فراوان باغ ما
دستی بلند دارد و افراست پارسی
تصویر جاودانه ی مجنون بیقرار
تفسیر عاشقانه ی لیلاست پارسی
با ' سعدی ' از هوای ' گلستانه ' می رسد
لبخند ' حافظانه ی ' فرداست پارسی
در لابلای دفتر و دیوان بی شمار
در بند بند زمزمه پیداست پارسی
باید قبول کرد که رمز هویت است
باید قبول کرد که مبناست پارسی
گرد آمدیم زیر شکوه همیشه اش
چون پرچمی ست ، یکسره بر پاست پارسی
از کوه های دور سرازیر می شود
از رودها بپرس ، که دریاست پارسی
روح بهار ماست ، در آیینه ی فصول
یادآور طراوت گل هاست پارسی
با قوم های مختلفی حرف می زند
هر جا نگاه می کنی آن جاست پارسی
جاری ترین صدای زمان هاست ، تا هنوز
مثل همیشه ، بحر گهر زاست پارسی
تا آفتاب هست و صدا هست ، مال ماست
گنجینه ای ست ، لولوی لالاست پارسی
ققنوس وار از دل خود زاده می شود
ققنوس وار شهره به دنیاست پارسی
'' قهار عاصی '' و غزل جاودانه اش
آیین ماست ، نقش دل ماست پارسی
شعبان کرم دخت
بابلسر آذر نود و نه
کانال شعر من
@katamdokht
کانال محمدکاظم کاظمی
به جاودان یاد '' قهار عاصی '' نازنین و غزل زیبا و ماندگارش '' گل نیست ، ماه نیست.، دل ماست پارسی '' آیینه ای برای تماشاست پارسی تاریخ ماست ، در گذر از قرن های دور روح نجیب ملت ' دارا ' ست پارسی گاهی پر از ' خجند ' و زمانی پر از ' هرات ' گاهی به رنگ…
استقبال ارزشمند شاعر گرامی شعبان کرمدخت، از غزل شادروان عبدالقهار عاصی. 👆