نادر موسوی
فرزانگان مهاجر
❇️ فرزانگان مهاجر
🔺معرفی نخبگان و متخصصان علمی،فرهنگی و ادبی مهاجر افغانستانی در ایران
🔹سیدنادر موسوی فعال آموزشی و مدیر مدرسه خودگردان فرهنگ
🔻نویسنده: محمدکاظم کاظمی
🔸تهیهكننده و گوینده: زینب بیات
#فرزانگان_مهاجر
#مدارس_خودگردان
#سید_نادر_موسوی
#رادیو_دری
@zaynabbayat
🔺معرفی نخبگان و متخصصان علمی،فرهنگی و ادبی مهاجر افغانستانی در ایران
🔹سیدنادر موسوی فعال آموزشی و مدیر مدرسه خودگردان فرهنگ
🔻نویسنده: محمدکاظم کاظمی
🔸تهیهكننده و گوینده: زینب بیات
#فرزانگان_مهاجر
#مدارس_خودگردان
#سید_نادر_موسوی
#رادیو_دری
@zaynabbayat
✳️ انتشار چاپ جدید کتاب «اثولوجیا»
قریب به یک سال است که صفحهآرایی بعضی از کتابهای «مؤسسهٔ پژوهشی حکمت و فلسفهٔ ایران» را به عهده گرفتهام.
🔻 «اثولوجیا» اثر افلوطین از این سلسله منتشر شده است و چند کتاب دیگر نیز در مراحل مختلف کار است. کارهایی است نسبتاً دشوار و دقیق. امیدوارم که صفحهآرایی این کتابها مقبول طبع خوانندگانشان قرار گیرد و نیز مورد رضایت دستاندرکاران محترم مؤسسه که با این مشغلههای من، گاهی ناچار شدهاند خیلی هم صبوری پیشه کنند.
🔻 این ویراست از کتاب اثولوجیا با ویرایش سید محمود یوسف ثانی در ۲۷۲ صفحه منتشر شده است. در مورد آن از زبان ناشر میخوانیم: کتاب اثولوجیا از زمان ترجمه به زبان عربی در قرون نخستین اسلامی مورد توجه فلاسفه و حکیمان قرار گرفته و بر آن شرح و تعلیقههای گوناگون نوشته شده است. از آنجا که به طبع پیشین کتاب اغلاط و اشتباهاتی راه یافته بود که اصلاح و تصحیح آنها را ناگزیر میکرد، در ویراست جدید با مراجعه به برخی نسخ خطیِ متن و شرح، تلاش شده است تا آن کاستیها برطرف و اصلاحات لازم اعمال گردد. علاوه بر این نمایههای چندگانهای به پایان کتاب افزوده شده است.
@mkazemkazemi
قریب به یک سال است که صفحهآرایی بعضی از کتابهای «مؤسسهٔ پژوهشی حکمت و فلسفهٔ ایران» را به عهده گرفتهام.
🔻 «اثولوجیا» اثر افلوطین از این سلسله منتشر شده است و چند کتاب دیگر نیز در مراحل مختلف کار است. کارهایی است نسبتاً دشوار و دقیق. امیدوارم که صفحهآرایی این کتابها مقبول طبع خوانندگانشان قرار گیرد و نیز مورد رضایت دستاندرکاران محترم مؤسسه که با این مشغلههای من، گاهی ناچار شدهاند خیلی هم صبوری پیشه کنند.
🔻 این ویراست از کتاب اثولوجیا با ویرایش سید محمود یوسف ثانی در ۲۷۲ صفحه منتشر شده است. در مورد آن از زبان ناشر میخوانیم: کتاب اثولوجیا از زمان ترجمه به زبان عربی در قرون نخستین اسلامی مورد توجه فلاسفه و حکیمان قرار گرفته و بر آن شرح و تعلیقههای گوناگون نوشته شده است. از آنجا که به طبع پیشین کتاب اغلاط و اشتباهاتی راه یافته بود که اصلاح و تصحیح آنها را ناگزیر میکرد، در ویراست جدید با مراجعه به برخی نسخ خطیِ متن و شرح، تلاش شده است تا آن کاستیها برطرف و اصلاحات لازم اعمال گردد. علاوه بر این نمایههای چندگانهای به پایان کتاب افزوده شده است.
@mkazemkazemi
کانال محمدکاظم کاظمی
بریل های ناگزیر منتشر شد
انتشار مجموعه شعر تازهٔ شاعر گرانقدر، موسی عصمتی. با تبریک به ایشان و جامعهٔ ادبی خراسان.
▪️یدالله رؤیایی درگذشت. شاعری بزرگ و با صدایی متفاوت. شاعر شعر حجم و نظریهپرداز این جریان. صاحب کتابهای «از سکوی سرخ» و «هلاک عقل به وقت اندیشیدن» و سرایندهٔ شعرهای بسیار.
▪️رؤیایی در نزد عموم افراد جامعه چندان شناخته نشد، به خاطر خاصبودن سبک شعرش. ولی در نزد خواص اهل شعر، جایگاهی رفیع داشت، به خصوص در نزد آنان که به جریان شعر حجم گرویده بودند یا دلبستگی داشتند.
روحش شاد.
#یدالله_رؤیایی
#شعر_حجم
@mkazemkazemi
▪️رؤیایی در نزد عموم افراد جامعه چندان شناخته نشد، به خاطر خاصبودن سبک شعرش. ولی در نزد خواص اهل شعر، جایگاهی رفیع داشت، به خصوص در نزد آنان که به جریان شعر حجم گرویده بودند یا دلبستگی داشتند.
روحش شاد.
#یدالله_رؤیایی
#شعر_حجم
@mkazemkazemi
✳️ اپلیکیشن ابزار کانکور
🔻 پیام سازندگان «ابزار کانکور»:
در این اوضاع نا به سامان کشور ، بخصوص در بخش تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) که امارت برای تحصیل دختران رسماً مانع ایجاد نموده و حتی خیلی از پسران هم به خاطر مشکلات و مسائل اقتصادی و ... نمیتوانند در مکاتب حضور فعال داشته و درس بخوانند، برآن شدیم طبق وظیفه و مسئولیت اجتماعی و انسانی خود یکبار دیگر در عرصه اموزش از طریق فضای مجازی در خدمت نوجوانان و جوانان عزیز باشیم .
تمامی دروس از صنف دهم تا صنف دوازدهم از همه مضامین همراه با کتب درسی و توضیح کامل دروس ،در آدرس های پایین به صورت مجانی قابل دانلود است .
مجموعه ابزار کانکور
ویب سایت:
https://abzarkankor.com
انستاگرام:
https://www.instagram.com/abzarkankor?r=nametag
تلگرام:
https://t.me/abzarkankor
یوتیوب:
https://youtube.com/channel/UCgPugoTeeofqjnx1goEcR1w
فیسبوک:
https://www.facebook.com/abzarkankor/
گوگل پلی:
https://play.google.com/store/apps/details?id=com.abzarkankor.abzarkankor
🔻 پیام سازندگان «ابزار کانکور»:
در این اوضاع نا به سامان کشور ، بخصوص در بخش تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) که امارت برای تحصیل دختران رسماً مانع ایجاد نموده و حتی خیلی از پسران هم به خاطر مشکلات و مسائل اقتصادی و ... نمیتوانند در مکاتب حضور فعال داشته و درس بخوانند، برآن شدیم طبق وظیفه و مسئولیت اجتماعی و انسانی خود یکبار دیگر در عرصه اموزش از طریق فضای مجازی در خدمت نوجوانان و جوانان عزیز باشیم .
تمامی دروس از صنف دهم تا صنف دوازدهم از همه مضامین همراه با کتب درسی و توضیح کامل دروس ،در آدرس های پایین به صورت مجانی قابل دانلود است .
مجموعه ابزار کانکور
ویب سایت:
https://abzarkankor.com
انستاگرام:
https://www.instagram.com/abzarkankor?r=nametag
تلگرام:
https://t.me/abzarkankor
یوتیوب:
https://youtube.com/channel/UCgPugoTeeofqjnx1goEcR1w
فیسبوک:
https://www.facebook.com/abzarkankor/
گوگل پلی:
https://play.google.com/store/apps/details?id=com.abzarkankor.abzarkankor
✳️ اندر ضرورت مدارا و تدبیر
🔻 وقایع اخیری که در کشور میزبان ما و برای مردم شریف ایران رخ داده است، دردناک است و مایهٔ تأثر. البته بخشی از این وقایع حاصل دوقطبی نامطلوبی است که در جامعه رخ داده است و بخشی حاصل شکافی که میان مردم و حاکمیت پدید آمده است که باز در این میان هم تلاش دشمنان این ملت و نظام مؤثر بوده است و هم بعضی ناکارآمدیها و بیتدبیریها در سطوح اجرایی.
🔻 به گمان من میتوانست این اتفاقات نیفتد. لزومی نداشت که مهسا امینی وفات کند تا آسیبهایی که این مکانیسم به جامعه زده است عیان شود. صحبت از ضرب و شتم نیست. اصلاً شخص را سوار ون کنند، ببرند به یک کافه و پذیراییاش کنند و برگردانند تحویل خانواده بدهند، دیگر این آدم آدم اول نمیشود. دیدهام که میگویم. حتی مکالمهها و ارشادات در این فضا سخت و برخورنده است.
🔻 تجربهٔ زندگی و مطالعات پراکندهای که در تاریخ و اجتماع داشتهام، میگوید که برخورد سخت، برخورد سخت میآورد از هر جانبی که باشد. اکنون نه برخورد قهرآمیز با اعتراضات چارهٔ کار است و نه خشونتهای خیابانی. فقط کسانی را که قصد ویرانساختن کشور ایران را دارند، بر ماجرا سوار میکند. البته به بسیاری از این جوانان هم باید حق داد. اعتراضاتی دارند و بستر مناسب برای بیان آن را پیدا نمیکنند. میشود مسیر گفتگو و تعامل را باز کرد و زمینهای فراهم کرد که این ابراز احساسات و اعتراضها در بستر مناسب و سازندهای رخ دهد. کار سختی نیست و تجربهٔ مناظرههای صدا و سیما نشان داد که خیلی از غیرممکنها را میشود ممکن ساخت، با اندکی تدبیر، مدارا و وفاق.
🔻 بالاخره باید پذیرفت که همین مردم هستند و همین نظام. نه مردمی همه یکسان و همفکر میتوان سفارش داد و از جایی وارد کرد، نه حکومت ایران بدیلی و جایگزینی دارد که فکر کنی حالا این سنگ را برگردانیم و رازی را که زیر آن نوشته شده است بخوانیم. ممکن است به جای راز، یک کفچه مار در زیر آن خوابیده باشد. اپوزیسیون خارجنشین تا جایی که من دیدهام و دریافتهام نه اخلاق میفهمد نه مدارا، نه مردمسالاری و نه دغدغهٔ کشور و ملت دارد. بیاخلاقیها و رفتارهای خشن آنها را هم دیدهایم. در واقع این شانس بلند جمهوری اسلامی است که چنین اپوزیسیون کممایه و عقبماندهای دارد. ولی خوب یک بدشانسی هم در این میان دارد که بعضی هواداران و دستاندرکارانش، او را از هر اپوزیسیونی بینیاز میسازند.
🔻 امیدوارم که با تدبیر و مدارای دوجانبهٔ دولت و مردم، ملت ایران از این بحران هم به سلامت عبور کند. کار سختی نیست. فقط باید عزم و ارادهای برای اصلاح امور وجود داشته باشد.
@mkazemkazemi
🔻 وقایع اخیری که در کشور میزبان ما و برای مردم شریف ایران رخ داده است، دردناک است و مایهٔ تأثر. البته بخشی از این وقایع حاصل دوقطبی نامطلوبی است که در جامعه رخ داده است و بخشی حاصل شکافی که میان مردم و حاکمیت پدید آمده است که باز در این میان هم تلاش دشمنان این ملت و نظام مؤثر بوده است و هم بعضی ناکارآمدیها و بیتدبیریها در سطوح اجرایی.
🔻 به گمان من میتوانست این اتفاقات نیفتد. لزومی نداشت که مهسا امینی وفات کند تا آسیبهایی که این مکانیسم به جامعه زده است عیان شود. صحبت از ضرب و شتم نیست. اصلاً شخص را سوار ون کنند، ببرند به یک کافه و پذیراییاش کنند و برگردانند تحویل خانواده بدهند، دیگر این آدم آدم اول نمیشود. دیدهام که میگویم. حتی مکالمهها و ارشادات در این فضا سخت و برخورنده است.
🔻 تجربهٔ زندگی و مطالعات پراکندهای که در تاریخ و اجتماع داشتهام، میگوید که برخورد سخت، برخورد سخت میآورد از هر جانبی که باشد. اکنون نه برخورد قهرآمیز با اعتراضات چارهٔ کار است و نه خشونتهای خیابانی. فقط کسانی را که قصد ویرانساختن کشور ایران را دارند، بر ماجرا سوار میکند. البته به بسیاری از این جوانان هم باید حق داد. اعتراضاتی دارند و بستر مناسب برای بیان آن را پیدا نمیکنند. میشود مسیر گفتگو و تعامل را باز کرد و زمینهای فراهم کرد که این ابراز احساسات و اعتراضها در بستر مناسب و سازندهای رخ دهد. کار سختی نیست و تجربهٔ مناظرههای صدا و سیما نشان داد که خیلی از غیرممکنها را میشود ممکن ساخت، با اندکی تدبیر، مدارا و وفاق.
🔻 بالاخره باید پذیرفت که همین مردم هستند و همین نظام. نه مردمی همه یکسان و همفکر میتوان سفارش داد و از جایی وارد کرد، نه حکومت ایران بدیلی و جایگزینی دارد که فکر کنی حالا این سنگ را برگردانیم و رازی را که زیر آن نوشته شده است بخوانیم. ممکن است به جای راز، یک کفچه مار در زیر آن خوابیده باشد. اپوزیسیون خارجنشین تا جایی که من دیدهام و دریافتهام نه اخلاق میفهمد نه مدارا، نه مردمسالاری و نه دغدغهٔ کشور و ملت دارد. بیاخلاقیها و رفتارهای خشن آنها را هم دیدهایم. در واقع این شانس بلند جمهوری اسلامی است که چنین اپوزیسیون کممایه و عقبماندهای دارد. ولی خوب یک بدشانسی هم در این میان دارد که بعضی هواداران و دستاندرکارانش، او را از هر اپوزیسیونی بینیاز میسازند.
🔻 امیدوارم که با تدبیر و مدارای دوجانبهٔ دولت و مردم، ملت ایران از این بحران هم به سلامت عبور کند. کار سختی نیست. فقط باید عزم و ارادهای برای اصلاح امور وجود داشته باشد.
@mkazemkazemi
✳️ گفتگو با برنامهٔ «انعکاس» رادیو دری دربارهٔ مسائل زبان فارسی افغانستان.
🔻 با سپاس از بصیراحمد حسینزاده گرامی
https://parstoday.com/dari/news/uncategorised-i189102
🔻 با سپاس از بصیراحمد حسینزاده گرامی
https://parstoday.com/dari/news/uncategorised-i189102
▪️ باز عملیات انتحاری در غرب کابل، در یک مرکز آموزشی. تکرار یک سناریوی فاجعهبار که گویا پایانی ندارد. من یکی دو سال پیش این یادداشت را به مناسبت یکی دیگر از این عملیاتهای انتحاری این گروه شقاوتپیشه نوشتم. و با دریغ که باید آن را دوباره بازنشر کنم. کی این مصیبت پایان مییابد؟
🔹 در کمین دانایی
من در این سالها هیچ قومی و مردم هیچ منطقهای را در دانشاندوزی به اندازۀ قوم هزاره و مردم مناطق مرکزی جدی و پیگیر ندیدم. از همان سالهای اول مهاجرت ما به ایران، میدیدیم که اغلب مردم از دیگر اقوام افغانستان، از جمله مردم هرات، در کار فعالیتهای اقتصادیاند و مردم مناطق مرکزی با جدیت در تلاش یادگیری، هرچند یادگیری در آن زمان فقط در حوزههای علمیه میسر بود برای مهاجران ما.
و پس از تحولات جدید نیز چنین بوده است. شاید این انتخاب ناگزیر و سرنوشت محتوم مردمی بوده است که مناطق زندگیشان نه برای کشاورزی مساعد است، نه برای بازرگانی و نه برای سیاستورزی. به راستی در مناطق مرکزی چه میتوان کرد جز مجهزشدن به دانش؟ تا به این وسیله بشود ستم و محرومیت چندین قرنه را جبران کرد؟
و این دقیقاً چیزی است که میتواند مایۀ هراس باشد برای کسانی که چشمِ دیدن بهروزی و موفقیت این قوم و این مردم را ندارند. مانع کشاورزی میشود شد. میتوان زمین مردم را از آنان گرفت، چنان که گرفتند. مانع بازرگانی میشود شد، میشود آنان را در مناطق کوهستانی مرکز کشور محصور ساخت، چنان که ساختند. مانع دستیابی به قدرت سیاسی میتوان شد، با انحصارگری در قدرت و ایجاد مکانیسمهای محدودکننده. ولی مانع دانشاندوزی چگونه میتوان شد؟ تنها راه چاره همین حذف فیزیکی و ایجاد جوّ هراس است. پس بیسبب نیست که سالهاست مراکز آموزشی و نسل دانشجو و دانشآموز این مردم اولین هدف این عملیاتها بوده است، از انفجار در تظاهرات جنبش روشنایی بگیرید تا حملۀ اخیر به یک مرکز آموزشی. این همه نشانۀ این است که از آگاهی و دانایی روزافزونی که در این قوم و این مردم در حال وقوع است، میهراسند.
این عملیاتهای انتحاری در مراکز آموزشی غرب کابل دردناک، نگرانکننده و تأسفبار است. ولی بر این گواهی میدهد که مردم هزاره و مناطق مرکزی راه درستی انتخاب کردهاند، که همان تمرکز بر آگاهی و دانایی است. و این مسیر هرچند سخت و پرحادثه و زمانبر است، در نهایت موفقیتآمیز است. البته این تنها تسلیای است که در این وضعیت میتوانیم به خود بدهیم، ولی تسلیای است اطمینانبخش.
#انتحاری
#دانایی
@mkazemkazemi
🔹 در کمین دانایی
من در این سالها هیچ قومی و مردم هیچ منطقهای را در دانشاندوزی به اندازۀ قوم هزاره و مردم مناطق مرکزی جدی و پیگیر ندیدم. از همان سالهای اول مهاجرت ما به ایران، میدیدیم که اغلب مردم از دیگر اقوام افغانستان، از جمله مردم هرات، در کار فعالیتهای اقتصادیاند و مردم مناطق مرکزی با جدیت در تلاش یادگیری، هرچند یادگیری در آن زمان فقط در حوزههای علمیه میسر بود برای مهاجران ما.
و پس از تحولات جدید نیز چنین بوده است. شاید این انتخاب ناگزیر و سرنوشت محتوم مردمی بوده است که مناطق زندگیشان نه برای کشاورزی مساعد است، نه برای بازرگانی و نه برای سیاستورزی. به راستی در مناطق مرکزی چه میتوان کرد جز مجهزشدن به دانش؟ تا به این وسیله بشود ستم و محرومیت چندین قرنه را جبران کرد؟
و این دقیقاً چیزی است که میتواند مایۀ هراس باشد برای کسانی که چشمِ دیدن بهروزی و موفقیت این قوم و این مردم را ندارند. مانع کشاورزی میشود شد. میتوان زمین مردم را از آنان گرفت، چنان که گرفتند. مانع بازرگانی میشود شد، میشود آنان را در مناطق کوهستانی مرکز کشور محصور ساخت، چنان که ساختند. مانع دستیابی به قدرت سیاسی میتوان شد، با انحصارگری در قدرت و ایجاد مکانیسمهای محدودکننده. ولی مانع دانشاندوزی چگونه میتوان شد؟ تنها راه چاره همین حذف فیزیکی و ایجاد جوّ هراس است. پس بیسبب نیست که سالهاست مراکز آموزشی و نسل دانشجو و دانشآموز این مردم اولین هدف این عملیاتها بوده است، از انفجار در تظاهرات جنبش روشنایی بگیرید تا حملۀ اخیر به یک مرکز آموزشی. این همه نشانۀ این است که از آگاهی و دانایی روزافزونی که در این قوم و این مردم در حال وقوع است، میهراسند.
این عملیاتهای انتحاری در مراکز آموزشی غرب کابل دردناک، نگرانکننده و تأسفبار است. ولی بر این گواهی میدهد که مردم هزاره و مناطق مرکزی راه درستی انتخاب کردهاند، که همان تمرکز بر آگاهی و دانایی است. و این مسیر هرچند سخت و پرحادثه و زمانبر است، در نهایت موفقیتآمیز است. البته این تنها تسلیای است که در این وضعیت میتوانیم به خود بدهیم، ولی تسلیای است اطمینانبخش.
#انتحاری
#دانایی
@mkazemkazemi
✳️ عبرتی از تاریخ
«وقتی شاه محمود خبردار شد که دوستمحمد خان بهسمت کابل در حال پیشروی است... عطامحمد خان را به کابل فرستاد. غافل از این که عطامحمد خان مخفیانه با دوستمحمد خان در ارتباط است. او قول داده بود به شرط آن که همۀ پسران پاینده خان قسم بخورند در صورت تسلیم، او را بهخاطر کور کردن فتح خان نخواهند کشت به آنها خواهد پیوست. دوستمحمد خان قسمنامههایی که خواسته بود را برایش فرستاد و عطامحمد هم به طرف مقابل پیوست. اما هنگامی که به اردوی دوستمحمد خان رسید او را بستند و پیرمحمد خان که تعمداً قسمنامه را امضا نکرده بود، چشمانش را درآورد.
دوستمحمد خان سپس بالاحصار سفلی را اشغال کرد. شاه محمود به هرات گریخت. در سال بعد کامران میرزا [پسر شاه محمود] پدر را از ارگ بیرون کرد و شاه محمود به میمنه فرار کرد و سپاهی فراهم کرد و هرات را محاصره کرد.
در کابل دوستمحمد خان بهجای پذیرفتن شاه ایوب بهعنوان پادشاه چنان که محمدعظیم خان [برادر دوستمحمد خان] دستور داده بود، علیمیرزا را بر تخت نشاند. سپس از تسلیم کابل خودداری کرد و محمدعظیم خان به کابل لشکرکشی کرد و دوستمحمد خان به غزنی عقب نشست. چند ماه بعد اسماعیل میرزا، به تحریک عظیم خان، علی میرزا را خفه کرد و مدت کوتاهی بر تخت نشست.
🔻🔻🔻
این خلاصهٔ یک صفحه از کتابی دربارهٔ تاریخ افغانستان است، در ماجرای انتقال حکومت از شاه محمود به دوستمحمد خان. میبینید که در یک صفحه چقدر جنگ است، چقدر خیانت، چقدر پیمانشکنی، چقدر فریب و حیله.
عطامحمد خان از رجال حکومت شاه محمود است و وزیر سلطان یعنی فتح خان را کور کرده است (جنایت). حالا پنهانی با برادر فتح خان یعنی دوستمحمد خان پیوسته است (خیانت). دوستمحمد خان به او وعده میدهد که این گناهش را میبخشند، ولی این وعده، فریب است و از او انتقام میگیرند و کورش میسازند. (جنایت + پیمانشکنی)
محمود شکست میخورد به هرات میرود، ولی پسرش کامران او را به شهر راه نمیدهد (اختلاف پدر و پسر).
دوستمحمد خان به حرف برادر بزرگتر نمیکند (اختلاف دو برادر) و به جای ایوب، علی میرزا را به تخت مینشاند (تاجبخشی). بین دو برادر به همین دلیل جنگ میشود و بعد هم محمدعظیم خان اسماعیل میرزا را تحریک میکند که علی میرزا را خفه کند. (پادشاهکشی)
البته در نهایت خود امیر دوستمحمد خان به پادشاهی میرسد.
سراسر تاریخ حکومت سدوزاییها و محمدزاییها و سپس تا به امروز همین بوده است. این تاریخ را باید بخوانیم و بدانیم و عبرت بگیریم.
#تاریخ
#تاریخ_افغانستان
@mkazemkazemi
«وقتی شاه محمود خبردار شد که دوستمحمد خان بهسمت کابل در حال پیشروی است... عطامحمد خان را به کابل فرستاد. غافل از این که عطامحمد خان مخفیانه با دوستمحمد خان در ارتباط است. او قول داده بود به شرط آن که همۀ پسران پاینده خان قسم بخورند در صورت تسلیم، او را بهخاطر کور کردن فتح خان نخواهند کشت به آنها خواهد پیوست. دوستمحمد خان قسمنامههایی که خواسته بود را برایش فرستاد و عطامحمد هم به طرف مقابل پیوست. اما هنگامی که به اردوی دوستمحمد خان رسید او را بستند و پیرمحمد خان که تعمداً قسمنامه را امضا نکرده بود، چشمانش را درآورد.
دوستمحمد خان سپس بالاحصار سفلی را اشغال کرد. شاه محمود به هرات گریخت. در سال بعد کامران میرزا [پسر شاه محمود] پدر را از ارگ بیرون کرد و شاه محمود به میمنه فرار کرد و سپاهی فراهم کرد و هرات را محاصره کرد.
در کابل دوستمحمد خان بهجای پذیرفتن شاه ایوب بهعنوان پادشاه چنان که محمدعظیم خان [برادر دوستمحمد خان] دستور داده بود، علیمیرزا را بر تخت نشاند. سپس از تسلیم کابل خودداری کرد و محمدعظیم خان به کابل لشکرکشی کرد و دوستمحمد خان به غزنی عقب نشست. چند ماه بعد اسماعیل میرزا، به تحریک عظیم خان، علی میرزا را خفه کرد و مدت کوتاهی بر تخت نشست.
🔻🔻🔻
این خلاصهٔ یک صفحه از کتابی دربارهٔ تاریخ افغانستان است، در ماجرای انتقال حکومت از شاه محمود به دوستمحمد خان. میبینید که در یک صفحه چقدر جنگ است، چقدر خیانت، چقدر پیمانشکنی، چقدر فریب و حیله.
عطامحمد خان از رجال حکومت شاه محمود است و وزیر سلطان یعنی فتح خان را کور کرده است (جنایت). حالا پنهانی با برادر فتح خان یعنی دوستمحمد خان پیوسته است (خیانت). دوستمحمد خان به او وعده میدهد که این گناهش را میبخشند، ولی این وعده، فریب است و از او انتقام میگیرند و کورش میسازند. (جنایت + پیمانشکنی)
محمود شکست میخورد به هرات میرود، ولی پسرش کامران او را به شهر راه نمیدهد (اختلاف پدر و پسر).
دوستمحمد خان به حرف برادر بزرگتر نمیکند (اختلاف دو برادر) و به جای ایوب، علی میرزا را به تخت مینشاند (تاجبخشی). بین دو برادر به همین دلیل جنگ میشود و بعد هم محمدعظیم خان اسماعیل میرزا را تحریک میکند که علی میرزا را خفه کند. (پادشاهکشی)
البته در نهایت خود امیر دوستمحمد خان به پادشاهی میرسد.
سراسر تاریخ حکومت سدوزاییها و محمدزاییها و سپس تا به امروز همین بوده است. این تاریخ را باید بخوانیم و بدانیم و عبرت بگیریم.
#تاریخ
#تاریخ_افغانستان
@mkazemkazemi
✳️ بریلهای ناگزیر
کتاب تازهٔ شاعر گرانقدر موسی عصمتی. مجموعه غزلی که انتشارات ترنجستان آن را منتشر کرده است. با تبریک به جناب عصمتی عزیز و به امید این که به زودی شاهد جلسهٔ رونمایی و نقد این کتاب ارزشمند باشیم.
#موسی_عصمتی
#شعر_امروز
@mkazemkazemi
کتاب تازهٔ شاعر گرانقدر موسی عصمتی. مجموعه غزلی که انتشارات ترنجستان آن را منتشر کرده است. با تبریک به جناب عصمتی عزیز و به امید این که به زودی شاهد جلسهٔ رونمایی و نقد این کتاب ارزشمند باشیم.
#موسی_عصمتی
#شعر_امروز
@mkazemkazemi
✳️ یک نظرسنجی دربارهٔ پادکست
عزیزانی که به پادکست علاقه دارند، ممنون میشوم اگر در این نظرسنجی شرکت کنند. درخواست یکی از دوستان گرامی است.
https://survey.porsline.ir/s/3uD3PQol
عزیزانی که به پادکست علاقه دارند، ممنون میشوم اگر در این نظرسنجی شرکت کنند. درخواست یکی از دوستان گرامی است.
https://survey.porsline.ir/s/3uD3PQol
Porsline
نظرسنجی
با پُرسلاین به راحتی پرسشنامه خود را طراحی و ارسال کنید و با گزارشهای لحظهای آن به سرعت تصمیم بگیرید.
Forwarded from حرفوگپ - عباس حسیننژاد (عباس حسیننژاد)
فروش ویژه کتابهای روانشناسی نشر پرنده
✳️ نگذاریم که کافه کتاب آفتاب تعطیل شود.
خاطراتم را مرور میکنم: نشستهام که یکی از دوستان تماس میگیرد.
_ مشهد آمدهام. میخواستیم از نزدیک همدیگر را ببینیم؟
_ کجا؟
_ کافه کتاب آفتاب.
یکی از دوستان میخواهد غزلی از بیدل را با هم شرح کنیم. کجا؟ کافه کتاب.
استاد کلاهی اهری مجموعه شعر منتشر کرده است. جلسهٔ رونمایی برای کتابشان گرفتهاند. کجا؟ کافه کتاب آفتاب.
گروهی از دوستان از افغانستان آمدهاند. میخواهند دربارهٔ مسائل فرهنگی صحبت کنیم. کافه کتاب آفتاب قرار میگذاریم چون به این وسیله با فضای کتاب در مشهد هم آشنا میشوند. یک تیر به دو نشان است و بلکه هزار نشان، که هر کتاب نشانی است.
دایی گرامیام از آلمان آمده است. اهل فضل و ادب است. با ایشان در کافه کتاب آفتاب قرار میگذاریم چون میدانم که آنجا دو چیز دیگر هم هست علاوه بر دیدار. یکی کتاب، دیگری آشنایی با جناب عابس قدسی. و داییام عکسهای گردهماییهای کافه کتاب را میبیند. آرزو دارد که باری در این جلسات هم شرکت کند و امیدوار است که سفر بعدیاش با یکی از این جلسات برخورد داشته باشد.
شبهای عاشوراست و من یک عزاداری به شیوهٔ دلخواه خودم دوست دارم. این که با وقایع آشنا شویم و شناخت و آگاهیمان از واقعهٔ کربلا بیشتر شود. جلسات متنخوانی دربارهٔ عاشورا برقرار است. کجا؟ کافه کتاب.
و به این ترتیب کافه کتاب آفتاب نه فقط کافه است، نه فقط کتابفروشی، بلکه پاتوق اهالی ادب و هنر و دانش است. تو میتوانی حتی کاملاً اتفاقی آنجا بروی و شماری از آشنایانی را ببینی که میتوانند حالت را خوش بسازند و به آگاهی تو بیفزایند.
صفحهٔ اینستاگرام را باز میکنم. آقای عابس قدسی از تعطیلی عنقریب کافه خبر داده است، خبری که باورناپذیر مینماید. مگر میشود همه این خاطرات، همه این رخدادها و همه این دیدارها را نادیده گرفت و بر روی همه یک ضربدر درشت کشید؟ این بخشی از هویت فرهنگی شهر است. شهر مشهد شهری است با جلوهها و مجموعههای مختلف که در کنار هم این تصویر جامع از این شهر را میسازند. این تصویر را نباید ناقص کرد. خالیگاهی را که ایجاد میشود با چه پر میکنیم؟ شاید بگوییم خالیگاه را با مصالحی «مطلوب» پر میکنیم. ولی دیدهایم و بارها تجربه شده است که هیچچیز و هیچکس جای یکی دیگر را نمیگیرد، که آدمها متلون و متنوعاند و زیبایی و کمال زندگی نیز در همین تنوع و تلون است.
نگذارید که کافه کتاب آفتاب تعطیل شود. همه زیان خواهند دید، حتی کسی که به ظاهر تصور میکند سود کرده است.
خاطراتم را مرور میکنم: نشستهام که یکی از دوستان تماس میگیرد.
_ مشهد آمدهام. میخواستیم از نزدیک همدیگر را ببینیم؟
_ کجا؟
_ کافه کتاب آفتاب.
یکی از دوستان میخواهد غزلی از بیدل را با هم شرح کنیم. کجا؟ کافه کتاب.
استاد کلاهی اهری مجموعه شعر منتشر کرده است. جلسهٔ رونمایی برای کتابشان گرفتهاند. کجا؟ کافه کتاب آفتاب.
گروهی از دوستان از افغانستان آمدهاند. میخواهند دربارهٔ مسائل فرهنگی صحبت کنیم. کافه کتاب آفتاب قرار میگذاریم چون به این وسیله با فضای کتاب در مشهد هم آشنا میشوند. یک تیر به دو نشان است و بلکه هزار نشان، که هر کتاب نشانی است.
دایی گرامیام از آلمان آمده است. اهل فضل و ادب است. با ایشان در کافه کتاب آفتاب قرار میگذاریم چون میدانم که آنجا دو چیز دیگر هم هست علاوه بر دیدار. یکی کتاب، دیگری آشنایی با جناب عابس قدسی. و داییام عکسهای گردهماییهای کافه کتاب را میبیند. آرزو دارد که باری در این جلسات هم شرکت کند و امیدوار است که سفر بعدیاش با یکی از این جلسات برخورد داشته باشد.
شبهای عاشوراست و من یک عزاداری به شیوهٔ دلخواه خودم دوست دارم. این که با وقایع آشنا شویم و شناخت و آگاهیمان از واقعهٔ کربلا بیشتر شود. جلسات متنخوانی دربارهٔ عاشورا برقرار است. کجا؟ کافه کتاب.
و به این ترتیب کافه کتاب آفتاب نه فقط کافه است، نه فقط کتابفروشی، بلکه پاتوق اهالی ادب و هنر و دانش است. تو میتوانی حتی کاملاً اتفاقی آنجا بروی و شماری از آشنایانی را ببینی که میتوانند حالت را خوش بسازند و به آگاهی تو بیفزایند.
صفحهٔ اینستاگرام را باز میکنم. آقای عابس قدسی از تعطیلی عنقریب کافه خبر داده است، خبری که باورناپذیر مینماید. مگر میشود همه این خاطرات، همه این رخدادها و همه این دیدارها را نادیده گرفت و بر روی همه یک ضربدر درشت کشید؟ این بخشی از هویت فرهنگی شهر است. شهر مشهد شهری است با جلوهها و مجموعههای مختلف که در کنار هم این تصویر جامع از این شهر را میسازند. این تصویر را نباید ناقص کرد. خالیگاهی را که ایجاد میشود با چه پر میکنیم؟ شاید بگوییم خالیگاه را با مصالحی «مطلوب» پر میکنیم. ولی دیدهایم و بارها تجربه شده است که هیچچیز و هیچکس جای یکی دیگر را نمیگیرد، که آدمها متلون و متنوعاند و زیبایی و کمال زندگی نیز در همین تنوع و تلون است.
نگذارید که کافه کتاب آفتاب تعطیل شود. همه زیان خواهند دید، حتی کسی که به ظاهر تصور میکند سود کرده است.
کانال محمدکاظم کاظمی
✳️ نگذاریم که کافه کتاب آفتاب تعطیل شود. خاطراتم را مرور میکنم: نشستهام که یکی از دوستان تماس میگیرد. _ مشهد آمدهام. میخواستیم از نزدیک همدیگر را ببینیم؟ _ کجا؟ _ کافه کتاب آفتاب. یکی از دوستان میخواهد غزلی از بیدل را با هم شرح کنیم. کجا؟ کافه کتاب.…
تصویرهایی در ارتباط با پست قبل