کانال محمدکاظم کاظمی
✳️ شاعری آزاده و شرافتمند ای میهن گرامی با جان برابرم خاک تو توتیایم و سنگ تو گوهرم بودم بر آستان تو یک عمر امیدوار واحسرتا که بندهٔ مهجور، زان درم تو در میان آتش و خون می تپی و من افتادهام در آتش و در خون شناورم 🔻 کسانی که در اواسط دههٔ شصت هجری مقطع دبیرستان…
تصویرهای پست «شاعری آزاده و شرافتمند»
عبدالکریم تمنا
قند پارسی
🔹قند پارسی
🔸ای کشور گرامی با جان برابرم
خاک تو توتیایم و سنگ تو گوهرم
🔺نگاهی به زندگی و شعرهای شاعر پیشکسوت هرات زنده یاد عبدالکریم تمنا
✍️نویسنده: محمدکاظم کاظمی
🌱تهیه کننده و گوینده: زینب بیات
🔻کارگاه شعر: اسماعیل امینی
#عبدالکریم_تمنا
#محمدکاظم_کاظمی
@zaynabbayat
🔸ای کشور گرامی با جان برابرم
خاک تو توتیایم و سنگ تو گوهرم
🔺نگاهی به زندگی و شعرهای شاعر پیشکسوت هرات زنده یاد عبدالکریم تمنا
✍️نویسنده: محمدکاظم کاظمی
🌱تهیه کننده و گوینده: زینب بیات
🔻کارگاه شعر: اسماعیل امینی
#عبدالکریم_تمنا
#محمدکاظم_کاظمی
@zaynabbayat
Forwarded from خانهٔ آینه
🍁 شبی با بیدل، ۱۶۹
🔹 یکشنبه ۲ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۲۲
اینستاگرام محمدکاظم کاظمی
🔸 http://instagram.com/mkazemkazemi
متن غزل در پست بعد.
🔹 یکشنبه ۲ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۲۲
اینستاگرام محمدکاظم کاظمی
🔸 http://instagram.com/mkazemkazemi
متن غزل در پست بعد.
Forwarded from خانهٔ آینه
کانال محمدکاظم کاظمی
🍁 شبی با بیدل، ۱۶۹ 🔹 یکشنبه ۲ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۲۲ اینستاگرام محمدکاظم کاظمی 🔸 http://instagram.com/mkazemkazemi متن غزل در پست بعد.
🔸 متن غزل شبی با بیدل ۱۶۹
دل سحرگاهی به گلشن یادِ آن رخسار کرد
اشک شبنم برگِ گل را رختِ آتشکار کرد
ناز غفلت میکشیم از التفات آن نگاه
خواب ما را سایهٔ مژگان او بیدار کرد
آه از آن بیپردهرخساری که شرمِ جلوهاش
چشم ما پوشید، یعنی وعدهٔ دیدار کرد
عالم بیدستگاهی نالهسامان بوده است
هرکه از پرواز ماند، آرایشِ منقار کرد
یک جهان پست و بلند آفتکمینِ جهد بود
چین دامان هوس را کوتهی هموار کرد
دعویِ هستی عدم را انفعالِ نیستیاست
اینکه من یاد تو کردم، فطرت استغفار کرد
رنجِ دنیا، فکرِ عقبی، داغِ حرمان، دردِ دل
یک نفس هستی به دوشم عالمی را بار کرد
قیدِ آگاهی چه مقدار از حقیقت غافل است
گِرد خود گردیدنم خجلتکشِ زنّار کرد
نیست غم بر شمع ما گر یک دو لب خندید صبح
گریهٔ ما نیز با ما این ادا بسیار کرد
از سرِ ما بینوایان سایه تا دارد دریغ
خانهٔ خورشید را هم چرخ، بیدیوار کرد
بیتکلّف بود هستی، لیک فکرِ بدمعاش
جامهٔ عریانی ما را گریباندار کرد
دردسر کم بود تا تدبیرِ صندل محو بود
صنعتِ بالین و بستر خلق را بیمار کرد
آبیارِ مزرع اخلاق اگر باشد وفاق
جای گندم، آدمیّت میتوان انبار کرد
سر کشید امروز بیدل از بنای اعتبار
آنقدر پستی که نتوان از دنائت عار کرد
دل سحرگاهی به گلشن یادِ آن رخسار کرد
اشک شبنم برگِ گل را رختِ آتشکار کرد
ناز غفلت میکشیم از التفات آن نگاه
خواب ما را سایهٔ مژگان او بیدار کرد
آه از آن بیپردهرخساری که شرمِ جلوهاش
چشم ما پوشید، یعنی وعدهٔ دیدار کرد
عالم بیدستگاهی نالهسامان بوده است
هرکه از پرواز ماند، آرایشِ منقار کرد
یک جهان پست و بلند آفتکمینِ جهد بود
چین دامان هوس را کوتهی هموار کرد
دعویِ هستی عدم را انفعالِ نیستیاست
اینکه من یاد تو کردم، فطرت استغفار کرد
رنجِ دنیا، فکرِ عقبی، داغِ حرمان، دردِ دل
یک نفس هستی به دوشم عالمی را بار کرد
قیدِ آگاهی چه مقدار از حقیقت غافل است
گِرد خود گردیدنم خجلتکشِ زنّار کرد
نیست غم بر شمع ما گر یک دو لب خندید صبح
گریهٔ ما نیز با ما این ادا بسیار کرد
از سرِ ما بینوایان سایه تا دارد دریغ
خانهٔ خورشید را هم چرخ، بیدیوار کرد
بیتکلّف بود هستی، لیک فکرِ بدمعاش
جامهٔ عریانی ما را گریباندار کرد
دردسر کم بود تا تدبیرِ صندل محو بود
صنعتِ بالین و بستر خلق را بیمار کرد
آبیارِ مزرع اخلاق اگر باشد وفاق
جای گندم، آدمیّت میتوان انبار کرد
سر کشید امروز بیدل از بنای اعتبار
آنقدر پستی که نتوان از دنائت عار کرد
Forwarded from موسسه فرهنگی درّ دری
ساعت، دقیقه، ثانیه هر لحظه یک دم است!
آری، بخوان و زمزمه کن عمر ما کم است
...
باید مسیر روشن پرواز طی شود
حتا اگر به سمت افقهای مبهم است
#صادق_عصیان
سوگمندانه باخبر شدیم شاعر و نویسنده شناختهشده بلخ، استاد صادق عصیان دنیایش را بدل کرده است. این مصیبت را به
خانواده بزرگ ادبیات فارسی تسلیت میگوییم و برای آن عزیز سفرکرده، روان مینوی آرزومندیم.
موسسه فرهنگی درّ دری
#دفتر_فارسی_زبانان
@DorreDarii
آری، بخوان و زمزمه کن عمر ما کم است
...
باید مسیر روشن پرواز طی شود
حتا اگر به سمت افقهای مبهم است
#صادق_عصیان
سوگمندانه باخبر شدیم شاعر و نویسنده شناختهشده بلخ، استاد صادق عصیان دنیایش را بدل کرده است. این مصیبت را به
خانواده بزرگ ادبیات فارسی تسلیت میگوییم و برای آن عزیز سفرکرده، روان مینوی آرزومندیم.
موسسه فرهنگی درّ دری
#دفتر_فارسی_زبانان
@DorreDarii
Forwarded from خبرهای شعر خراسان (محمدکاظم کاظمی)
✳️ زخم بنفشهها
🔸 رونمایی از ۶ اثر ادبی داستان و شعر
🔸 برگزارکننده: مؤسسهٔ فرهنگی درّ دری
🔹 سهشنبه ۴ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۶
🔹 مشهد، خیابان امام خمینی، میدان ده دی، هتل رازی، رستوران وطندار
🔻 با حضور مهمان ویژه، استاد صالحمحمد خلیق
🔸 رونمایی از ۶ اثر ادبی داستان و شعر
🔸 برگزارکننده: مؤسسهٔ فرهنگی درّ دری
🔹 سهشنبه ۴ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۶
🔹 مشهد، خیابان امام خمینی، میدان ده دی، هتل رازی، رستوران وطندار
🔻 با حضور مهمان ویژه، استاد صالحمحمد خلیق
✳️ رونمایی دیوان صوفی عشقری
🔹 در انجمن شعر امین
🔹 با حضور استاد صالحمحمد خلیق
کس نشد پیدا که در بزمت مرا یاد آورد
مشت خاکم را مگر بر درگهت باد آورد
🔻 مرحوم غلامنبی عشقری در شعر افغانستان، شاعری است متفاوت و خاص. دارای احساس رقیق، طبع مضمونساز و مهمتر از اینها، برخوردار از خصوصیات بومی و زبان فارسی محاورهٔ افغانستان.
🔻 صفا و صمیمیت رفتاری، قدرت طبع، روانی و بیپیرایگی شعر و لحن شیرین و گاه طنزآمیز، از او شاعری محبوب ساخته است.
🔻 ولی تا کنون دیوان منقح از این شاعر در دست نبود و آنچه به کوشش آقای محمدداوود نظام تدوین شده است، اثری است پیراسته و با کیفیت کتابآرایی مطلوب.
🔻 کتاب زیر نظر جناب صالحمحمد خلیق و با ویراستاری عنایتالله باور بامیک، به وسیلهٔ انتشارات امیری در کابل منتشر شده است.
🔻 قرار است مراسم رونمایی و معرفی این دیوان با حضور جناب خلیق، برگزار شود و از همه علاقهمندان شعر فارسی، به خصوص شعر معاصر افغانستان دعوت میکنیم که در این مراسم شرکت کنند.
🔹 چهارشنبه ۵ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۷ تا ۱۹
🔹 مشهد، بولوار مدرس، مدرس ۴، پلاک ۱۰، حسینیهٔ هنر.
✳️ حضور عموم علاقهمندان آزاد است.
🔹 در انجمن شعر امین
🔹 با حضور استاد صالحمحمد خلیق
کس نشد پیدا که در بزمت مرا یاد آورد
مشت خاکم را مگر بر درگهت باد آورد
🔻 مرحوم غلامنبی عشقری در شعر افغانستان، شاعری است متفاوت و خاص. دارای احساس رقیق، طبع مضمونساز و مهمتر از اینها، برخوردار از خصوصیات بومی و زبان فارسی محاورهٔ افغانستان.
🔻 صفا و صمیمیت رفتاری، قدرت طبع، روانی و بیپیرایگی شعر و لحن شیرین و گاه طنزآمیز، از او شاعری محبوب ساخته است.
🔻 ولی تا کنون دیوان منقح از این شاعر در دست نبود و آنچه به کوشش آقای محمدداوود نظام تدوین شده است، اثری است پیراسته و با کیفیت کتابآرایی مطلوب.
🔻 کتاب زیر نظر جناب صالحمحمد خلیق و با ویراستاری عنایتالله باور بامیک، به وسیلهٔ انتشارات امیری در کابل منتشر شده است.
🔻 قرار است مراسم رونمایی و معرفی این دیوان با حضور جناب خلیق، برگزار شود و از همه علاقهمندان شعر فارسی، به خصوص شعر معاصر افغانستان دعوت میکنیم که در این مراسم شرکت کنند.
🔹 چهارشنبه ۵ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۷ تا ۱۹
🔹 مشهد، بولوار مدرس، مدرس ۴، پلاک ۱۰، حسینیهٔ هنر.
✳️ حضور عموم علاقهمندان آزاد است.
Forwarded from کانال محمدکاظم کاظمی
✳️ غزلی از غلامنبی عشقری با نکاتی دربارهٔ واژگان و اصطلاحات آن
تا که یاد گلرخان شهر کابل میکنم
کاسههای زهر فرقت را تناول میکنم
هر سحر یاران به یاد روی گلفام کسی
در گلستان میروم، تقلید بلبل میکنم
ناامید از دیدن جانان نیم تا شام مرگ
کی چراغ انتظار خویش را گُل میکنم
گر به اغیاران بپیچم، یار میرنجد ز من
این دَو و دشنام شان زآن رو تحمل میکنم
طالع و بختم ز بس رفتهست در خواب سمور
با ترقی هر قدر کوشم، تنزل میکنم
چون بدیدم حلقۀ زلف تو را، گفتم به دل
خویش را زنجیرپیچ این تسلسل میکنم
پیر گردیدم، دوتا شد پیکرم، لیکن هنوز
همچو مینای می از شوق تو قلقل میکنم
تا نداند دیگری از رمز عشقام، عشقری!
یار را هرجا، که میبینم، تغافل میکنم
🔻 در این غزل یکی دو اصطلاح خاص افغانستان هست. یکی «گل میکنم» به معنی «خاموش میکنم» در بیت سوم و دیگری «دَو» به معنی «دشنام» در بیت چهارم.
🔻 البته این غزل چون یک فضای نسبتاً سنتی دارد، اصطلاحات محاورهٔ افغانستان در آن زیاد نیست. در بعضی شعرهای دیگر که باز نمونههایی خواهم آورد، اینها خیلی زیاد است. در مجموع شعر عشقری بهرهٔ بسیاری از زبان محاورهٔ افغانستان دارد و از این نظر، هم ارزش زبانی خاصی دارد و هم به همین نسبت، برای مردم ایران میتواند جذاب و در عین حال گاهی دشواریاب باشد.
🔻 یکی از کارهای من در این ایام، تهیهٔ فهرست واژگان و اصطلاحات شعر صوفی عشقری است.
🔻 دیوانی که من روی آن کار میکنم به کوشش محمدداوود نظام و با ویرایش عنایتالله باور بامیک تدوین شده است. میشود گفت منقحترین و کاملترین مجموعهای است که تا حال از اشعار این شاعر وارسته گرد آمده است. این دیوان برای صفحهآرایی و نیز تهیهٔ این فهرست واژگان در دست من است.
در پستهای بعد دربارهٔ ضرورت و اهمیت این کار بیشتر توضیح میدهم.
#عشقری
#شعر_افغانستان
@mkazemkazemi
تا که یاد گلرخان شهر کابل میکنم
کاسههای زهر فرقت را تناول میکنم
هر سحر یاران به یاد روی گلفام کسی
در گلستان میروم، تقلید بلبل میکنم
ناامید از دیدن جانان نیم تا شام مرگ
کی چراغ انتظار خویش را گُل میکنم
گر به اغیاران بپیچم، یار میرنجد ز من
این دَو و دشنام شان زآن رو تحمل میکنم
طالع و بختم ز بس رفتهست در خواب سمور
با ترقی هر قدر کوشم، تنزل میکنم
چون بدیدم حلقۀ زلف تو را، گفتم به دل
خویش را زنجیرپیچ این تسلسل میکنم
پیر گردیدم، دوتا شد پیکرم، لیکن هنوز
همچو مینای می از شوق تو قلقل میکنم
تا نداند دیگری از رمز عشقام، عشقری!
یار را هرجا، که میبینم، تغافل میکنم
🔻 در این غزل یکی دو اصطلاح خاص افغانستان هست. یکی «گل میکنم» به معنی «خاموش میکنم» در بیت سوم و دیگری «دَو» به معنی «دشنام» در بیت چهارم.
🔻 البته این غزل چون یک فضای نسبتاً سنتی دارد، اصطلاحات محاورهٔ افغانستان در آن زیاد نیست. در بعضی شعرهای دیگر که باز نمونههایی خواهم آورد، اینها خیلی زیاد است. در مجموع شعر عشقری بهرهٔ بسیاری از زبان محاورهٔ افغانستان دارد و از این نظر، هم ارزش زبانی خاصی دارد و هم به همین نسبت، برای مردم ایران میتواند جذاب و در عین حال گاهی دشواریاب باشد.
🔻 یکی از کارهای من در این ایام، تهیهٔ فهرست واژگان و اصطلاحات شعر صوفی عشقری است.
🔻 دیوانی که من روی آن کار میکنم به کوشش محمدداوود نظام و با ویرایش عنایتالله باور بامیک تدوین شده است. میشود گفت منقحترین و کاملترین مجموعهای است که تا حال از اشعار این شاعر وارسته گرد آمده است. این دیوان برای صفحهآرایی و نیز تهیهٔ این فهرست واژگان در دست من است.
در پستهای بعد دربارهٔ ضرورت و اهمیت این کار بیشتر توضیح میدهم.
#عشقری
#شعر_افغانستان
@mkazemkazemi
Forwarded from کانال محمدکاظم کاظمی
کانال محمدکاظم کاظمی
✳️ غزلی از غلامنبی عشقری با نکاتی دربارهٔ واژگان و اصطلاحات آن تا که یاد گلرخان شهر کابل میکنم کاسههای زهر فرقت را تناول میکنم هر سحر یاران به یاد روی گلفام کسی در گلستان میروم، تقلید بلبل میکنم ناامید از دیدن جانان نیم تا شام مرگ کی چراغ…
✳️ نمونههایی از زبان محاورهٔ افغانستان در شعر صوفی عشقری
🔻 شعر غلامنبی عشقری، سرشار است از واژگان و اصطلاحات و اعلام خاص افغانستان. من در حال استخراج و تدوین فهرست واژگان و اصطلاحات دیوان عشقری هستم. ذکر چند نمونه از اینها خالی از فایده نیست.
🔹 مرا چون خانمان و نان و دسترخوان نمیباشد
🔹 از آن دیدار مهمان را نمیبینم، نمیبینم
🔻 دسترخوان: سفرهٔ غذا. حالا نکتهٔ جالب این است که «دسترخوان» به صورت «دستارخوان» در شاهنامه هم آمده است. بعضی از این واژگان باب آشنایی با واژگان دشوار متون کهن را هم باز میکند.
🔹 در خرقۀ مبارک، دارم همین دعایت
🔹 فرمانرواییات را در قندهار بینم
🔻 خرقهٔ مبارک، زیارتگاهی در قندهار است که در آنجا خرقهای از حضرت پیامبر نگهداری میشود.
🔹 جایی نموده ام دَرَک یار باوفا
🔹 این بیوفا اگر دل من داد، میروم
🔻 درک: سراغ، نشان.
منظور این است که سراغ یار را از جایی پیدا کرده است. بدون آگاهی از این معنی «درک»، این بیت مبهم میماند. در بیت زیر هم درک به همین معنی آمده است و باز محتاج دانستن معنی «درک» برای فهم درست بیت هستیم.
بسیار مکن ظلم و ستم بر سرم، ای شوخ!
رفتم ز درت باز نیابی درک من
🔹 هردمشهید و بیکس و بیخانمان شدم
🔹 آخر ز عشق روی تو برباد میروم
🔻 در اینجا ممکن است «هر دم» قید زمان دانسته شود تصور شود که منظور این است که شخص، هر لحظه شهید و بیکس و بیخانمان میشود. ولی در واقع «هردمشهید» یک ترکیب است در مقام صفت، به معنی «مصیبتزده» و «پریشان» و «بینوا». میبینید که چقدر زیباست و میتواند در شعر و نثر ما استفاده شود. این یک رهاورد زبانی است.
🔹 همره یاران یکدل چونکه چشتیمشرب ام
🔹 گر بود در خانقه ساز قوالی میروم
🔻 در اینجا یک نکتهٔ خاص هست، ارتباط میان «چشتی» و «قوالی». در طریقت تصوفی چشتیه، موسیقی و به خصوص موسیقی قوالی جای خاصی دارد و بسیاری از قوالیخوانان به این طریقت گرایش دارند. بدون عنایت به این نکته، معنی بیت درست دریافت نمیشود.
و در این بیت باز ارتباطی میان قوالی و اجمیر وجود دارد، چون شهر اجمیر هندوستان، از پایگاههای تصوف چشتی است.
بر زیارت رفته بودم شهر اجمیر شریف
چند روز آنجا به دل ساز قوالی داشتم
و در ضمن این نکته هم قابل یادکرد است که در افغانستان، کلمهٔ قوالی بدون تشدید ادا میشود، چنان که در شعر عشقری هم بدون تشدید است. این هم یک نکتهٔ قابل توجه دیگر.
✳️ ملاحظه میکنید که این شرح واژگان و اصطلاحات در شعر عشقری چقدر میتواند سودمند باشد.
#عشقری
#شعر_افغانستان
@mkazemkazemi
🔻 شعر غلامنبی عشقری، سرشار است از واژگان و اصطلاحات و اعلام خاص افغانستان. من در حال استخراج و تدوین فهرست واژگان و اصطلاحات دیوان عشقری هستم. ذکر چند نمونه از اینها خالی از فایده نیست.
🔹 مرا چون خانمان و نان و دسترخوان نمیباشد
🔹 از آن دیدار مهمان را نمیبینم، نمیبینم
🔻 دسترخوان: سفرهٔ غذا. حالا نکتهٔ جالب این است که «دسترخوان» به صورت «دستارخوان» در شاهنامه هم آمده است. بعضی از این واژگان باب آشنایی با واژگان دشوار متون کهن را هم باز میکند.
🔹 در خرقۀ مبارک، دارم همین دعایت
🔹 فرمانرواییات را در قندهار بینم
🔻 خرقهٔ مبارک، زیارتگاهی در قندهار است که در آنجا خرقهای از حضرت پیامبر نگهداری میشود.
🔹 جایی نموده ام دَرَک یار باوفا
🔹 این بیوفا اگر دل من داد، میروم
🔻 درک: سراغ، نشان.
منظور این است که سراغ یار را از جایی پیدا کرده است. بدون آگاهی از این معنی «درک»، این بیت مبهم میماند. در بیت زیر هم درک به همین معنی آمده است و باز محتاج دانستن معنی «درک» برای فهم درست بیت هستیم.
بسیار مکن ظلم و ستم بر سرم، ای شوخ!
رفتم ز درت باز نیابی درک من
🔹 هردمشهید و بیکس و بیخانمان شدم
🔹 آخر ز عشق روی تو برباد میروم
🔻 در اینجا ممکن است «هر دم» قید زمان دانسته شود تصور شود که منظور این است که شخص، هر لحظه شهید و بیکس و بیخانمان میشود. ولی در واقع «هردمشهید» یک ترکیب است در مقام صفت، به معنی «مصیبتزده» و «پریشان» و «بینوا». میبینید که چقدر زیباست و میتواند در شعر و نثر ما استفاده شود. این یک رهاورد زبانی است.
🔹 همره یاران یکدل چونکه چشتیمشرب ام
🔹 گر بود در خانقه ساز قوالی میروم
🔻 در اینجا یک نکتهٔ خاص هست، ارتباط میان «چشتی» و «قوالی». در طریقت تصوفی چشتیه، موسیقی و به خصوص موسیقی قوالی جای خاصی دارد و بسیاری از قوالیخوانان به این طریقت گرایش دارند. بدون عنایت به این نکته، معنی بیت درست دریافت نمیشود.
و در این بیت باز ارتباطی میان قوالی و اجمیر وجود دارد، چون شهر اجمیر هندوستان، از پایگاههای تصوف چشتی است.
بر زیارت رفته بودم شهر اجمیر شریف
چند روز آنجا به دل ساز قوالی داشتم
و در ضمن این نکته هم قابل یادکرد است که در افغانستان، کلمهٔ قوالی بدون تشدید ادا میشود، چنان که در شعر عشقری هم بدون تشدید است. این هم یک نکتهٔ قابل توجه دیگر.
✳️ ملاحظه میکنید که این شرح واژگان و اصطلاحات در شعر عشقری چقدر میتواند سودمند باشد.
#عشقری
#شعر_افغانستان
@mkazemkazemi
گلرخان شهر کابل
صوفی عشقری
🌸 تا که یاد گلرخان شهر کابل میكنم
کاسههای زهر هجران را تناول میکنم
🔹شعر: صوفی عشقری
🔺آواز: علی ضرغام
در این پست دربارهٔ این غزل صحبت شده است.
@zaynabbayat
کاسههای زهر هجران را تناول میکنم
🔹شعر: صوفی عشقری
🔺آواز: علی ضرغام
در این پست دربارهٔ این غزل صحبت شده است.
@zaynabbayat
Forwarded from کانال محمدکاظم کاظمی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✳️ کس نشد پیدا که در بزمت مرا یاد آورد
🔸 شعر: صوفی غلامنبی عشقری
🔸 آواز: فرهاد دریا
🔹 تدوین کلیپ: زینب بیات
#عشقری
#فرهاد_دریا
#زینب_بیات
🔻 نسخهٔ کمحجم به اندازهٔ ۹ مگابایت برای کسانی که با مشکل اینترنت دست و گریبان هستند.
نسخهٔ باکیفیتتر قبلاً در اینجا منتشر شده است.
@mkazemkazemi
🔸 شعر: صوفی غلامنبی عشقری
🔸 آواز: فرهاد دریا
🔹 تدوین کلیپ: زینب بیات
#عشقری
#فرهاد_دریا
#زینب_بیات
🔻 نسخهٔ کمحجم به اندازهٔ ۹ مگابایت برای کسانی که با مشکل اینترنت دست و گریبان هستند.
نسخهٔ باکیفیتتر قبلاً در اینجا منتشر شده است.
@mkazemkazemi
کانال محمدکاظم کاظمی
✳️ غزلی از غلامنبی عشقری با نکاتی دربارهٔ واژگان و اصطلاحات آن تا که یاد گلرخان شهر کابل میکنم کاسههای زهر فرقت را تناول میکنم هر سحر یاران به یاد روی گلفام کسی در گلستان میروم، تقلید بلبل میکنم ناامید از دیدن جانان نیم تا شام مرگ کی چراغ…
دوستان گرامی. به مناسبت برنامهٔ رونمایی دیوان صوفی عشقری که چهارشنبه ۵ مهر ۱۴۰۲ در انجمن شعر امین برگزار خواهد شد، بعضی از پستهای قبلی این کانال دربارهٔ صوفی غلامنبی عشقری را بازنشر میکنم. به امید دیدار دوستان در آن جلسه.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
✳️ شعر «تا که یاد گلرخان شهر کابل میکنم» از صوفی غلامنبی عشقری با صدای آوازخوان نامدار افغانستان، داوود سرخوش.
🔻 متن شعر
تا که یاد گلرخان شهر کابل میکنم
کاسههای زهر هجران را تناول میکنم
هر سحر، یاران، به یاد روی گلفام کسی
در گلستان میروم تقلید بلبل میکنم
ناامید از دیدن جانان نیم تا شام مرگ
کی چراغ انتظار خویش را گل میکنم؟
✳️ این هفته در انجمن شعر امین، مراسم رونمایی از دیوان صوفی عشقری برگزار خواهد شد.
🔻 چهارشنبه ۵ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۷ تا ۱۹
🔻 مشهد، بلوار مدرس، مدرس ۴، پلاک ۱۰
🔻 متن شعر
تا که یاد گلرخان شهر کابل میکنم
کاسههای زهر هجران را تناول میکنم
هر سحر، یاران، به یاد روی گلفام کسی
در گلستان میروم تقلید بلبل میکنم
ناامید از دیدن جانان نیم تا شام مرگ
کی چراغ انتظار خویش را گل میکنم؟
✳️ این هفته در انجمن شعر امین، مراسم رونمایی از دیوان صوفی عشقری برگزار خواهد شد.
🔻 چهارشنبه ۵ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۷ تا ۱۹
🔻 مشهد، بلوار مدرس، مدرس ۴، پلاک ۱۰
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
✳️ شعر «مینوشتم بیت رنگین، رنگ اگر میداشتم» از صوفی غلامنبی عشقری با صدای آوازخوان نامدار افغانستان، داوود سرخوش.
🔻 متن شعر
مینوشتم بیت رنگین، رنگ اگر میداشتم
دامنی را میگرفتم، چنگ اگر میداشتم
فدرتم نبوَد که از میخانهای ساغر کشم
گرم میکردم سر خود، بنگ اگر میداشتم
ماه من، امروز غمگینی، نمیدانم چرا
ساز میکردم برت، سارنگ اگر میداشتم
یا تو را، یا خویش را میکشتم اکنون ای رقیب
همچو عیاران عالم ننگ اگر میداشتم
چاپلوسی ناید از دستم به مانند رقیب
آشنایم میشدی نیرنگ اگر میداشتم
🔸 چهارشنبه ۵ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۷ تا ۱۹ در انجمن شعر امین، مراسم رونمایی از دیوان صوفی عشقری برگزار خواهد شد.
مشهد، بلوار مدرس، مدرس ۴، پلاک ۱۰
مشهد، مدرس
🔻 متن شعر
مینوشتم بیت رنگین، رنگ اگر میداشتم
دامنی را میگرفتم، چنگ اگر میداشتم
فدرتم نبوَد که از میخانهای ساغر کشم
گرم میکردم سر خود، بنگ اگر میداشتم
ماه من، امروز غمگینی، نمیدانم چرا
ساز میکردم برت، سارنگ اگر میداشتم
یا تو را، یا خویش را میکشتم اکنون ای رقیب
همچو عیاران عالم ننگ اگر میداشتم
چاپلوسی ناید از دستم به مانند رقیب
آشنایم میشدی نیرنگ اگر میداشتم
🔸 چهارشنبه ۵ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۷ تا ۱۹ در انجمن شعر امین، مراسم رونمایی از دیوان صوفی عشقری برگزار خواهد شد.
مشهد، بلوار مدرس، مدرس ۴، پلاک ۱۰
مشهد، مدرس
Forwarded from 🎧پادکست شعر پارسی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎧 «از سمرقند چو قند»، قسمت جدید پادکست شعر پارسی، منتشر شد.
🎙در این قسمت به اولین شاعر بزرگ زبان پارسی، آدمالشعرا، «رودکی» میپردازیم. برای شنیدن نسخه کامل این قسمت، به کانال کستباکس شعر پارسی سر بزنید.
🔹️لینک کانال شعر پارسی در کستباکس:
📎 https://b2n.ir/Shearparsipodcast
🔹️لینک نصب نرمافزار کستباکس:
📎 https://b2n.ir/Castboxinstall
🔸️درصورت بازنشدن لینکها، از فیلترشکن استفاده کنید.
🎧 @shearparsipod
🎙در این قسمت به اولین شاعر بزرگ زبان پارسی، آدمالشعرا، «رودکی» میپردازیم. برای شنیدن نسخه کامل این قسمت، به کانال کستباکس شعر پارسی سر بزنید.
🔹️لینک کانال شعر پارسی در کستباکس:
📎 https://b2n.ir/Shearparsipodcast
🔹️لینک نصب نرمافزار کستباکس:
📎 https://b2n.ir/Castboxinstall
🔸️درصورت بازنشدن لینکها، از فیلترشکن استفاده کنید.
🎧 @shearparsipod