انتشارات ققنوس
ققنوس منتشر كرد: به مناسبت 13 آبان #سياست_خارجي_ايران_و_آمريكا 👇👇👇👇👇 @qoqnoospub
ا📚🇮🇷🇺🇸
به من بگو نگو ، نمیگویم ، اما نگو نفهم ، که من نمی توانم نفهمم ، من می فهمم !
دکتر علی شریعتی
نشر ققنوس در رابطه با سیاست های ایران و آمریکا کتابی منتشر کرده است که به مناسبت ۱۳ آبان شما را به معرفی و خواندن این کتاب دعوت میکنیم.
این کتاب یکی از معدود آثار محققانه درباره خطمشی دولت کارتر در قبال انقلاب اسلامی ایران است.
نویسنده این کتاب ،کریستین امری معتقد است آمریکا انقلاب ایران را به منزله واقعیتی موجود و پیچیده پذیرفته بود، اما کارتر و مشاورانش برداشتی پراکنده و سطحی از آن داشتند. اِمری در این کتاب علت این کاستی را برمیشمرد.
.
.
سفارش و ارسال از طریق فروشگاه اینترنتی نشر ققنوس :
qoqnoos.ir
.
.
.
#ایران #آمریکا #روز_دانش_آموز #سفارت_آمریکا #سیزده_آبان #تحریم #انتشارات-ققنوس #علی_شریعتی
@qoqnoospub
به من بگو نگو ، نمیگویم ، اما نگو نفهم ، که من نمی توانم نفهمم ، من می فهمم !
دکتر علی شریعتی
نشر ققنوس در رابطه با سیاست های ایران و آمریکا کتابی منتشر کرده است که به مناسبت ۱۳ آبان شما را به معرفی و خواندن این کتاب دعوت میکنیم.
این کتاب یکی از معدود آثار محققانه درباره خطمشی دولت کارتر در قبال انقلاب اسلامی ایران است.
نویسنده این کتاب ،کریستین امری معتقد است آمریکا انقلاب ایران را به منزله واقعیتی موجود و پیچیده پذیرفته بود، اما کارتر و مشاورانش برداشتی پراکنده و سطحی از آن داشتند. اِمری در این کتاب علت این کاستی را برمیشمرد.
.
.
سفارش و ارسال از طریق فروشگاه اینترنتی نشر ققنوس :
qoqnoos.ir
.
.
.
#ایران #آمریکا #روز_دانش_آموز #سفارت_آمریکا #سیزده_آبان #تحریم #انتشارات-ققنوس #علی_شریعتی
@qoqnoospub
كنيز دوقلوهايش را خوابانده بود جلوي تيغه لودر اداره منازل شركت نفت، خودش هم دراز كشيده بود كنارشان
به راننده لودر گفته بود:«اول از روي نعش من و بچههام رد بشو، بعد برو اتاق خراب كن.»
راننده لودر گفته بود:« به زبان خوش بهت ميگم خانم، جلدي بچههات از سراه وردار بذار ما به كارمون برسيم.»
..
كنيز رو به راننده لودر گفته بود: «خب كارت بكن آقا، چرا معطلي؟ فقط شرطش اينه كه اول از سر نعش من و بچه هام رد شي»
#فوران #قباد_آذرآيين
@QOQNOOSPUB
به راننده لودر گفته بود:«اول از روي نعش من و بچههام رد بشو، بعد برو اتاق خراب كن.»
راننده لودر گفته بود:« به زبان خوش بهت ميگم خانم، جلدي بچههات از سراه وردار بذار ما به كارمون برسيم.»
..
كنيز رو به راننده لودر گفته بود: «خب كارت بكن آقا، چرا معطلي؟ فقط شرطش اينه كه اول از سر نعش من و بچه هام رد شي»
#فوران #قباد_آذرآيين
@QOQNOOSPUB
Forwarded from اتچ بات
ققنوس #اسپينوزا_و_ما را منتشر كرد:
خبرگزاری مهر – سرویس فرهنگ:
آنتونیو نگری، فیلسوف مارکسیست پست مدرن، در طول حیات فکریاش که با تلاطمها سیاسی بسیاری هم همراه بود، سه کتاب مستقل و مهم را به باروخ (بندیکت) اسپینوزا اختصاص داد؛ فیلسوف مهم قرن هفدهمی اروپا که تا پیش از انتشار کتابهای نگری و دوستان دیگرش در فرانسه بیشتر و صرفا به عنوان فیلسوفی شناخته میشد که در کنار دکارت، مالبرانش، لایبنیتس و دیگران از سرمداران و آغازگران سوژهمحوری و عقلگرایی در فلسفه مدرن بود. اما نگری از نیمه دوم قرن بیستم به بعد در کنار دیگر همکارانش در دل سنت فرانسوی تفسیر اسپینوزا، به قرائتی یکسره متفاوت از این فیلسوف برجسته آغاز دروه مدرن دامن زدند. سنت فرانسوی تفسیر اسپینوزا به طور مشخص از دهه ۶۰ با آثاری از الکساندر ماترون، ژیل دلوز، فردینان آلکیه، کارسیال گوئرو، اویی آلتوسر، پییر ماشری، اتیین بالیبار و... به ارائه تفسیری از اسپینوزا در مقام متفکری متمایز روی آوردند که نه فقط نسبت چندانی با حلقه واسط دکارتگرایی و قراردادگرایی در اندیشه سیاسی آن دوران نداشت، بلکه حتی گسستی اساسی بود از فلسفههای رایج آن دوران، بویژه سوبژکتیویسم دکارتی و ایدئالیسم و هگلیانیسم اروپایی.
انتونیو نگری بازخوانی خود از اسپینوزا را در چنین بافت تاریخیای مطرح کرد. او با نگارش سه کتاب «اسپینوزای برنداز» و «نابهنجاری وحشی» در آخر «اسپینوزا و ما» تلاش کرد قرائتی اجتماعی سیاسی و تا حد زیادی رادیکال از اسپینوزا ارائه دهد. قرائت او از اسپینوزا نهتنها گسستی از قرائت متعارف از وی به مثابه فیلسوف عقلگرای سپیدهدمان مدرنیته است، بلکه حتی القاکننده این معنا است که اساسا اسپینوزا را نمیتوان به هیچ وجه فیلسوفی «مدرن» دانست. طبق خوانش نگری، اسپینوزا به سبب تن ندادن به فلسفه سوژه و قراردادگرایی سیاسی موجود در آن دوران، و در عوض با طرح نوعی از هستیشناسی که امکان درک قدرت برسازندهی «انبوه خلق» را میسر میسازد، نه فقط ربطی به فلسفه مدرن ندارد، بلکه صرفاً بدین معنا در دوره مدرن قرار دارد که به نقد و افشای این دوران و همه آن چیزهایی بپردازد که تفکر و سیاست مدرن از آغاز آنها را طرد کرده است. از نظر نگری درست به همین دلیل است که اسپینوزا به جای تلقی فردگرایانه از سوژه، افراد را مجموعههای متغیری از بدنها و امیال میبیند که در جهانی سرشار از تاثیر و تاثر، حق و پایداری خویش را در هستی بر کرسی مینشانند.
بر همین مبنا آنتونیو نگری، باروخ اسپینوزا را در دوران و سرزمین خویش فیلسوفی «نابهنجار» میداند که بر علیه نظم و نظام معرفتی و سیاسی آن زمان میآشوبد و در سپیدهدم تسلط نظام لیبرالیستی و سرمایهداری از اشکال اصیل «انسان اجتماعی صاحب میل»، «امر جمعی»، «انبوه خلق»، «دموکراسی» (متمایز از اشکال لیبرالیستی تاکنون موجود) و بسیاری دیگر از عناصر اصیل اخلاقی و سیاسی دوران کنونی سخن میگوید.
https://www.mehrnews.com/news/4449875/اسپینوزای-ضدمدرن-به-روایت-آنتونیو-نگری
@QOQNOOSPUB
خبرگزاری مهر – سرویس فرهنگ:
آنتونیو نگری، فیلسوف مارکسیست پست مدرن، در طول حیات فکریاش که با تلاطمها سیاسی بسیاری هم همراه بود، سه کتاب مستقل و مهم را به باروخ (بندیکت) اسپینوزا اختصاص داد؛ فیلسوف مهم قرن هفدهمی اروپا که تا پیش از انتشار کتابهای نگری و دوستان دیگرش در فرانسه بیشتر و صرفا به عنوان فیلسوفی شناخته میشد که در کنار دکارت، مالبرانش، لایبنیتس و دیگران از سرمداران و آغازگران سوژهمحوری و عقلگرایی در فلسفه مدرن بود. اما نگری از نیمه دوم قرن بیستم به بعد در کنار دیگر همکارانش در دل سنت فرانسوی تفسیر اسپینوزا، به قرائتی یکسره متفاوت از این فیلسوف برجسته آغاز دروه مدرن دامن زدند. سنت فرانسوی تفسیر اسپینوزا به طور مشخص از دهه ۶۰ با آثاری از الکساندر ماترون، ژیل دلوز، فردینان آلکیه، کارسیال گوئرو، اویی آلتوسر، پییر ماشری، اتیین بالیبار و... به ارائه تفسیری از اسپینوزا در مقام متفکری متمایز روی آوردند که نه فقط نسبت چندانی با حلقه واسط دکارتگرایی و قراردادگرایی در اندیشه سیاسی آن دوران نداشت، بلکه حتی گسستی اساسی بود از فلسفههای رایج آن دوران، بویژه سوبژکتیویسم دکارتی و ایدئالیسم و هگلیانیسم اروپایی.
انتونیو نگری بازخوانی خود از اسپینوزا را در چنین بافت تاریخیای مطرح کرد. او با نگارش سه کتاب «اسپینوزای برنداز» و «نابهنجاری وحشی» در آخر «اسپینوزا و ما» تلاش کرد قرائتی اجتماعی سیاسی و تا حد زیادی رادیکال از اسپینوزا ارائه دهد. قرائت او از اسپینوزا نهتنها گسستی از قرائت متعارف از وی به مثابه فیلسوف عقلگرای سپیدهدمان مدرنیته است، بلکه حتی القاکننده این معنا است که اساسا اسپینوزا را نمیتوان به هیچ وجه فیلسوفی «مدرن» دانست. طبق خوانش نگری، اسپینوزا به سبب تن ندادن به فلسفه سوژه و قراردادگرایی سیاسی موجود در آن دوران، و در عوض با طرح نوعی از هستیشناسی که امکان درک قدرت برسازندهی «انبوه خلق» را میسر میسازد، نه فقط ربطی به فلسفه مدرن ندارد، بلکه صرفاً بدین معنا در دوره مدرن قرار دارد که به نقد و افشای این دوران و همه آن چیزهایی بپردازد که تفکر و سیاست مدرن از آغاز آنها را طرد کرده است. از نظر نگری درست به همین دلیل است که اسپینوزا به جای تلقی فردگرایانه از سوژه، افراد را مجموعههای متغیری از بدنها و امیال میبیند که در جهانی سرشار از تاثیر و تاثر، حق و پایداری خویش را در هستی بر کرسی مینشانند.
بر همین مبنا آنتونیو نگری، باروخ اسپینوزا را در دوران و سرزمین خویش فیلسوفی «نابهنجار» میداند که بر علیه نظم و نظام معرفتی و سیاسی آن زمان میآشوبد و در سپیدهدم تسلط نظام لیبرالیستی و سرمایهداری از اشکال اصیل «انسان اجتماعی صاحب میل»، «امر جمعی»، «انبوه خلق»، «دموکراسی» (متمایز از اشکال لیبرالیستی تاکنون موجود) و بسیاری دیگر از عناصر اصیل اخلاقی و سیاسی دوران کنونی سخن میگوید.
https://www.mehrnews.com/news/4449875/اسپینوزای-ضدمدرن-به-روایت-آنتونیو-نگری
@QOQNOOSPUB
Telegram
attach 📎
Audio
اگر ز كوي تو بويي
به من رساند باز
به مژده جام جهان
را به باد خواهم داد
نه ياد مي كني از
من نه ميروي از ياد
تصنيف #غبار
از #وصال_علوي
@qoqnoospub
به من رساند باز
به مژده جام جهان
را به باد خواهم داد
نه ياد مي كني از
من نه ميروي از ياد
تصنيف #غبار
از #وصال_علوي
@qoqnoospub
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چهارمین دوره جایزه کتاب سال اعضای هیات علمی دانشگاه های سراسر کشور توسط وزارتخانه های #ارشاد_اسلامی
#کار و #علوم
در تاریخ ۲۹آبان ۹۷ در دانشگاه تربیت مدرس
@qoqnoospub
#کار و #علوم
در تاریخ ۲۹آبان ۹۷ در دانشگاه تربیت مدرس
@qoqnoospub
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«پانوراما» عنوانی است که انتشارات ققنوس برای سری کتابهای کوچک و کمحجم با قیمت مناسب برگزیده است که میتوانیم در موقعیتهای مختلف روزانه بخوانیمشان.
@KhabGard
@qoqnoospub
@KhabGard
@qoqnoospub
Forwarded from اتچ بات
یادداشت #نسرین_قربانی (داستان نویس و منتقد ) بر رمان #انگار_خودم_نیستم :
دل زدگی، واپس گرایی، عقب نشینی و سرآخر گریزاز خود و دیگرانی که گمان می کردی اگرنه به اندازه ی خود، ولی نه کم تر، آن ها را می شناسی. آن هایی که گمانت بر این بود دوستانی جان در یک قالب اند اما وقتی خلاف این موضوع ثابت می شود، وقتی فکرمی کنی به نوعی شکست خورده و فریب خورده هستی، همه را از خود دور می کنی حتا نزدیک ترین شخص زندگی ات که سال هایی را با هم گذرانده اید. عشق نیاز به از خود گذشتگی، احساس وفاداری طرفین و هم بستگی دارد که اگر روزی یکی از این دیواره ها فرو ریزد، به طور قطع و یقین آن چه که در تمام سال ها ساخته اند، فرو خواهد ریخت و این که جایی از این رابطه حتمن عمیق نبوده. وقتی هنوز بخشسی از یک مرحله از زندگی کامل نشده، به ناچار وارد مرحله ی بعدی می شویم، انگار فصلی از یک کتاب را نیمه خوانده رها کرده و به قسمت بعدی می رویم. به طور حتم فصل بعدی نمی تواند درک ما را نسبت به داده های تازه کامل کند. بنابراین گیج و سردرگم می مانیم؛ و این واقعه می توان در پایان ما را به بن بستی عمیق بکشاند. مثل چاهی که علاوه برآن که خود درون آن سقوط کرده ایم، دیگرانی را هم با خود به قعرکشانده ایم. انگارخودم نیستم، نوشته ی : یاسمن خلیلی فرد، دقیقن توصیف چنین آدم هایی است. کسانی که هر کدام به شکلی به قعرچاهی فرو رفته اند که رشته در گذشته ی دور داشته. آن ها هریک بی آن که بخشی از عمر را تکمیل کرده و از آن عبورکنند، به مرحله ی بعدی پا گذاشته اند. پایی که نه این سمت است و نه آن سمت و با این حال معلق در فضایی مه آلود دست و پا می زند تا مگرخودش را به نوعی نجات دهد. آن ها هیچ یک نمی دانند عواین عواقب گذشته است که امروزما را می سازد و بیهوده دست و پا می زنند. آدم های رمان، هرکدام به شکلی درگیر زندگی و مصائبی هستند که مثل باری سنگین، از گذشته به دنبال خود کشیده اند و حالا خسته از این بار سنگین، دیگر حتا توانِ زمین گذاشتنش را هم ندارند. آدم هایی گم شده میان پشت و پسله ها خود؛ راهی و روزنه ای می جویند برای برون رفت از پیله ی در ون، اما هیچ یک نمی دانند در وهله ی اول تا بخش نخستین زندگی را تکمیل نکنند، رسیدن به خود شناسی و عبور از مرحله ی قبل امری محال است. گاهی خود آزاری می کنیم، گاهی کسی را که بیش تر از همه دوست داریم به همان نسب هم بیش تر آزار می دهیم و علتش را نمی دانیم و حال این که علت در روزهای دورکودکی است. چیزی که کسی نمی داند. عذاب می دهیم هم دیگر را و این قدر در پیله ی خود تنهایی و خود آزاری فرو می رویم که به انسانی خود خواه تبدیل می شویم. کسی که گمان می کند همه چیز را می داند. در حالی که : همه چیز را همگان دانن ئ همگان هم هنوزاز مادرزاده نشده اند. گاهی فراموش می کنیم کسی که می رود، صرفن نه به قصد برون رفت، که به منظور جلب توجه و محبتی است که احساس می کند دیگر آن را مثل روزهای نخستین ندارد. البته که خود او هم از مشکلات روحی و روانی عدیده ای رنج می برد و این زنجیره هم چنان به چای همه بسته است تا هم دیگر را در هیچ مرحله ای تنها نگذرایم و یادمان باشد کسی هست یا کسانی هستند که کبودهای خود را با آزارهای به ظاهرمهربانانه ی ما، تخلیه کند. وقتی جایی پل های پشت سرخراب شد، دیگرنباید امید ترمیمی داشت مگر بازگشت به خودشناسی عمیق. وقتی کسی می رود و دیگر نیست و می دانی دیگر هرگز امکان نفس کشیدنش نیست، وقتی کسی می رود و می دانی دیگرهرگزبرگشتی درکارنخواهد بود، وقتی پس از یک سوگواری چندین ساله، ناگهان از پیله ی ساخته به دور خود بیرون می آیی، دیگر خودت نیستی، کمااین که نه خودت، خودت را می شناسی و باور داری و نه دیگرانی که به تو نزدیک اند. وقتی کسی از زندگی ات بیرون رفت، وقتی نتوانستی عشق را بیان کنی، باید بگذاری برود. باید جست و جو را از خود شروع کنی نه از دیگری. باید یاد بگیری ابتدا با خودت روراست باشی. خود فریب و خود آزاری، تقابل با آن چه که می خواهی باشی، همه و همه موضوع رمانی است به شدت خواندنی.
@qoqnoospub
دل زدگی، واپس گرایی، عقب نشینی و سرآخر گریزاز خود و دیگرانی که گمان می کردی اگرنه به اندازه ی خود، ولی نه کم تر، آن ها را می شناسی. آن هایی که گمانت بر این بود دوستانی جان در یک قالب اند اما وقتی خلاف این موضوع ثابت می شود، وقتی فکرمی کنی به نوعی شکست خورده و فریب خورده هستی، همه را از خود دور می کنی حتا نزدیک ترین شخص زندگی ات که سال هایی را با هم گذرانده اید. عشق نیاز به از خود گذشتگی، احساس وفاداری طرفین و هم بستگی دارد که اگر روزی یکی از این دیواره ها فرو ریزد، به طور قطع و یقین آن چه که در تمام سال ها ساخته اند، فرو خواهد ریخت و این که جایی از این رابطه حتمن عمیق نبوده. وقتی هنوز بخشسی از یک مرحله از زندگی کامل نشده، به ناچار وارد مرحله ی بعدی می شویم، انگار فصلی از یک کتاب را نیمه خوانده رها کرده و به قسمت بعدی می رویم. به طور حتم فصل بعدی نمی تواند درک ما را نسبت به داده های تازه کامل کند. بنابراین گیج و سردرگم می مانیم؛ و این واقعه می توان در پایان ما را به بن بستی عمیق بکشاند. مثل چاهی که علاوه برآن که خود درون آن سقوط کرده ایم، دیگرانی را هم با خود به قعرکشانده ایم. انگارخودم نیستم، نوشته ی : یاسمن خلیلی فرد، دقیقن توصیف چنین آدم هایی است. کسانی که هر کدام به شکلی به قعرچاهی فرو رفته اند که رشته در گذشته ی دور داشته. آن ها هریک بی آن که بخشی از عمر را تکمیل کرده و از آن عبورکنند، به مرحله ی بعدی پا گذاشته اند. پایی که نه این سمت است و نه آن سمت و با این حال معلق در فضایی مه آلود دست و پا می زند تا مگرخودش را به نوعی نجات دهد. آن ها هیچ یک نمی دانند عواین عواقب گذشته است که امروزما را می سازد و بیهوده دست و پا می زنند. آدم های رمان، هرکدام به شکلی درگیر زندگی و مصائبی هستند که مثل باری سنگین، از گذشته به دنبال خود کشیده اند و حالا خسته از این بار سنگین، دیگر حتا توانِ زمین گذاشتنش را هم ندارند. آدم هایی گم شده میان پشت و پسله ها خود؛ راهی و روزنه ای می جویند برای برون رفت از پیله ی در ون، اما هیچ یک نمی دانند در وهله ی اول تا بخش نخستین زندگی را تکمیل نکنند، رسیدن به خود شناسی و عبور از مرحله ی قبل امری محال است. گاهی خود آزاری می کنیم، گاهی کسی را که بیش تر از همه دوست داریم به همان نسب هم بیش تر آزار می دهیم و علتش را نمی دانیم و حال این که علت در روزهای دورکودکی است. چیزی که کسی نمی داند. عذاب می دهیم هم دیگر را و این قدر در پیله ی خود تنهایی و خود آزاری فرو می رویم که به انسانی خود خواه تبدیل می شویم. کسی که گمان می کند همه چیز را می داند. در حالی که : همه چیز را همگان دانن ئ همگان هم هنوزاز مادرزاده نشده اند. گاهی فراموش می کنیم کسی که می رود، صرفن نه به قصد برون رفت، که به منظور جلب توجه و محبتی است که احساس می کند دیگر آن را مثل روزهای نخستین ندارد. البته که خود او هم از مشکلات روحی و روانی عدیده ای رنج می برد و این زنجیره هم چنان به چای همه بسته است تا هم دیگر را در هیچ مرحله ای تنها نگذرایم و یادمان باشد کسی هست یا کسانی هستند که کبودهای خود را با آزارهای به ظاهرمهربانانه ی ما، تخلیه کند. وقتی جایی پل های پشت سرخراب شد، دیگرنباید امید ترمیمی داشت مگر بازگشت به خودشناسی عمیق. وقتی کسی می رود و دیگر نیست و می دانی دیگر هرگز امکان نفس کشیدنش نیست، وقتی کسی می رود و می دانی دیگرهرگزبرگشتی درکارنخواهد بود، وقتی پس از یک سوگواری چندین ساله، ناگهان از پیله ی ساخته به دور خود بیرون می آیی، دیگر خودت نیستی، کمااین که نه خودت، خودت را می شناسی و باور داری و نه دیگرانی که به تو نزدیک اند. وقتی کسی از زندگی ات بیرون رفت، وقتی نتوانستی عشق را بیان کنی، باید بگذاری برود. باید جست و جو را از خود شروع کنی نه از دیگری. باید یاد بگیری ابتدا با خودت روراست باشی. خود فریب و خود آزاری، تقابل با آن چه که می خواهی باشی، همه و همه موضوع رمانی است به شدت خواندنی.
@qoqnoospub
Telegram
attach 📎
🔻 "۳۰" ویژگی کسانی که #کتاب نمیخوانند:
۱. خیلی راحت تحت تأثیر تبلیغات و پروپاگاندا قرار میگیرند.
۲. حرفهای تکراری میزنند.
۳. دایرهی واژگان آنها بسیار محدود است.
۴. خود را نمیشناسند.
۵. با هیجانات و احساسات زندگی میکنند.
۶. بخش استدلالی ذهن آنها تقریباً تعطیل است.
۷. استعداد عوامگرا شدن را پیدا میکنند.
۸. قوای عقلی آنها پرورش نیافته است.
۹. بر آنچه میگویند خیلی کنترل ندارند.
۱۰. گوش کردن بهدیگران را نمیآموزند.
۱۱. مستعد پذیرش شایعات هستند.
۱۲. اهمیت متفاوت میان انسانها را کشف نمیکنند.
۱۳. مغزشان حالت سولفاته پیدا میکند.
۱۴. توان و انگیزه یادگیری آنها به شدت کاهش مییابد.
۱۵. فرصت فکر کردن در زندگی را از دست میدهند.
۱۶. با واژه «انتقاد» بیگانهاند.
۱۷. زمینه استقرار و تداوم اقتدارگرایی را فراهم میآورند.
۱۸. حرفهای نسنجیده زیاد میزنند.
۱۹. منافع خود را به خوبی تشخیص نمیدهند.
۲۰. با واژه «مشورت» نا آشنا هستند.
۲۱. حکومتها را خوشحال میکنند.
۲۲. باعث میشوند که نظام حزبی در کشور شکل نگیرد.
۲۳. زود عصبانی میشوند.
۲۴. از حقوق شهروندی خود و دیگران نا آگاه هستند.
۲۵. برای رشد فکری و شخصیتی، احساس نیاز نمیکنند.
۲۶. در همه زمینهها، اظهار نظر میکنند.
۲۷. راحت بر دیگران القاب میگذارند.
۲۸. تفاوت بین توهم و غیر توهم را نمیدانند.
۲۹. تعریفشان در خصوص زندگی، از غرایز انسانی فراتر نمیرود.
۳۰. نمیدانند جهل چیست.
@Noandishaan_Book
@qoqnoospub
۱. خیلی راحت تحت تأثیر تبلیغات و پروپاگاندا قرار میگیرند.
۲. حرفهای تکراری میزنند.
۳. دایرهی واژگان آنها بسیار محدود است.
۴. خود را نمیشناسند.
۵. با هیجانات و احساسات زندگی میکنند.
۶. بخش استدلالی ذهن آنها تقریباً تعطیل است.
۷. استعداد عوامگرا شدن را پیدا میکنند.
۸. قوای عقلی آنها پرورش نیافته است.
۹. بر آنچه میگویند خیلی کنترل ندارند.
۱۰. گوش کردن بهدیگران را نمیآموزند.
۱۱. مستعد پذیرش شایعات هستند.
۱۲. اهمیت متفاوت میان انسانها را کشف نمیکنند.
۱۳. مغزشان حالت سولفاته پیدا میکند.
۱۴. توان و انگیزه یادگیری آنها به شدت کاهش مییابد.
۱۵. فرصت فکر کردن در زندگی را از دست میدهند.
۱۶. با واژه «انتقاد» بیگانهاند.
۱۷. زمینه استقرار و تداوم اقتدارگرایی را فراهم میآورند.
۱۸. حرفهای نسنجیده زیاد میزنند.
۱۹. منافع خود را به خوبی تشخیص نمیدهند.
۲۰. با واژه «مشورت» نا آشنا هستند.
۲۱. حکومتها را خوشحال میکنند.
۲۲. باعث میشوند که نظام حزبی در کشور شکل نگیرد.
۲۳. زود عصبانی میشوند.
۲۴. از حقوق شهروندی خود و دیگران نا آگاه هستند.
۲۵. برای رشد فکری و شخصیتی، احساس نیاز نمیکنند.
۲۶. در همه زمینهها، اظهار نظر میکنند.
۲۷. راحت بر دیگران القاب میگذارند.
۲۸. تفاوت بین توهم و غیر توهم را نمیدانند.
۲۹. تعریفشان در خصوص زندگی، از غرایز انسانی فراتر نمیرود.
۳۰. نمیدانند جهل چیست.
@Noandishaan_Book
@qoqnoospub
Forwarded from اتچ بات
رواج اینگونه نوشتهها، بهخودی خود، اصلا بد نیست. حتی میتواند فوقالعاده خوب باشد؛ زیرا به اشتراک گذاشتن جزئیات زیسته و آنچه را که عمیقا تجربه میکنیم، باعث میشود دید ما نسبت به برخی از چیزهایی که در آنها غوطهوریم و با آنها زندگی میکنیم، باز شود و آنها را بهتر درک کنیم و بیشتر قدر بدانیم. در کل، زندگی غنیتری خواهیم داشت. اما کم و کیف بیان جزئیات تا بدین صورت درآیند، کار سادهای نیست و باید آن را با دقت و حوصله آموخت. نوشتن از چیزهای کوچک کار بزرگی است.انتشارات ققنوس
در پایان چند خطی از کتاب را با هم بخوانیم:
... طلاق یک حقیقت دائمی پنهان است. برشی از خشمی همیشگی در کیکِ ذهن شما. مسلما طلاقهای خوب هم داریم، که در آنها همه رفتارها مودبانه و حتی دوستانه است. نفقه بچهها به موقع پرداخت میشود. دیدارها بر حسب برنامه انجام میشود. همسر سابقت زنگ در را میزند و پشت در میماند؛ بدون در زدن و اجازه گرفتن وارد خانه نمیشود و از خودش با قهوه پذیرایی نمیکند. در زندگی آیندهام باید یکی از این طلاقها را تجربه کنم! یکی از خوبیهای طلاق این است که بعضی اوقات زندگی را برای شما راحتتر میکند. باعث میشود همسر بهتری برای شوهر آیندهتان بشوید. چون خشمی که دارید جای دیگری تخلیه میشود و همسر فعلیتان در امان میماند!
@qoqnoospub
در پایان چند خطی از کتاب را با هم بخوانیم:
... طلاق یک حقیقت دائمی پنهان است. برشی از خشمی همیشگی در کیکِ ذهن شما. مسلما طلاقهای خوب هم داریم، که در آنها همه رفتارها مودبانه و حتی دوستانه است. نفقه بچهها به موقع پرداخت میشود. دیدارها بر حسب برنامه انجام میشود. همسر سابقت زنگ در را میزند و پشت در میماند؛ بدون در زدن و اجازه گرفتن وارد خانه نمیشود و از خودش با قهوه پذیرایی نمیکند. در زندگی آیندهام باید یکی از این طلاقها را تجربه کنم! یکی از خوبیهای طلاق این است که بعضی اوقات زندگی را برای شما راحتتر میکند. باعث میشود همسر بهتری برای شوهر آیندهتان بشوید. چون خشمی که دارید جای دیگری تخلیه میشود و همسر فعلیتان در امان میماند!
@qoqnoospub
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
📚🗓
مجموعه «تاریخ ایران: روایتی دیگر» رونمایی میشود
رونمایی مجموعه «تاریخ ایران: روایتی دیگر» با حضور بهزاد کریمی، دبیر مجموعه، و نویسندگان آثار، امیرحسین حاتمی ، شیدا صابری و نسیم خلیلی روز دوشنبه 28 آبان 97 ساعت 17 در شهر کتاب دانشگاه واقع در خیابان انقلاب، خیابان قدس، نبش بزرگمهر برگزار میشود.
دکتر سید هاشم آقاجری و استاد کاوه بیات به عنوان سخنران در این مراسم حضور دارند.
این مجموعه شامل بررسی سیر تحولات تاریخ ایران است با نگاهی تازه و اتکا بر منابع معتبر و روشهای مقبول در پژوهشهای تاریخی.
.
.
#تاریخ #مراسم #ایران
#انتشارات_ققنوس #نشر
@qoqnoospub
مجموعه «تاریخ ایران: روایتی دیگر» رونمایی میشود
رونمایی مجموعه «تاریخ ایران: روایتی دیگر» با حضور بهزاد کریمی، دبیر مجموعه، و نویسندگان آثار، امیرحسین حاتمی ، شیدا صابری و نسیم خلیلی روز دوشنبه 28 آبان 97 ساعت 17 در شهر کتاب دانشگاه واقع در خیابان انقلاب، خیابان قدس، نبش بزرگمهر برگزار میشود.
دکتر سید هاشم آقاجری و استاد کاوه بیات به عنوان سخنران در این مراسم حضور دارند.
این مجموعه شامل بررسی سیر تحولات تاریخ ایران است با نگاهی تازه و اتکا بر منابع معتبر و روشهای مقبول در پژوهشهای تاریخی.
.
.
#تاریخ #مراسم #ایران
#انتشارات_ققنوس #نشر
@qoqnoospub
Telegram
داستان #شکار_آهو اثر #لاله_زارع به عنوان یکی از هشت برگزیده سومین جایزه داستان تهران شناخته شد. این داستان تمی جنایی دارد و ماجراهایش زیر پوست شهر تهران میگذرد. در سومین جایزه داستان تهران یک هزار و هشتاد
نفر به رقابت پرداختند.
@qoqnoospublication
نفر به رقابت پرداختند.
@qoqnoospublication
برای دادن رای به الهام فلاح، در رایگیری برای انتخاب نویسنده برگزیده آرای مردمی، در بخش ویژه جایزه ادبی جلال آلاحمد لازم است به وبسایت زیر مراجعه کرده
javan.adabiatirani.com
در جاهای خالی نام، نام خانوادگی، کد ملی، شماره همراه خود را ثبت نموده و بعد از انتخاب گزینه "ثبت رای" در ذیل تصویر الهام فلاح، در پایین و انتهای صفحه، دکمه سبز رنگ ثبت رای را مجددا انتخاب نمایید تا آرای شما نهایی
گردد
@qoqnoospub
javan.adabiatirani.com
در جاهای خالی نام، نام خانوادگی، کد ملی، شماره همراه خود را ثبت نموده و بعد از انتخاب گزینه "ثبت رای" در ذیل تصویر الهام فلاح، در پایین و انتهای صفحه، دکمه سبز رنگ ثبت رای را مجددا انتخاب نمایید تا آرای شما نهایی
گردد
@qoqnoospub
داستان %شبيه_گاليله اثر #عاليه_عطايى در سومين دوره #جايزه_تهران برنده دوم در بخش اصلى جايزه شناخته شد.
اين داستان مثل ديگر داستانهاى عاليه عطايى محوريت مهاجرت دارد.مرد افغانى از شهر غزنى در افغانستان براى فروش مار گرانقيمت پيتون به تهران مى آيد و در مواجهه با شهر تهران قرار مى گيرد.عاليه عطايى در دور دوم جايزه تهران نيز برنده سوم بخش اصلى جايزه بوده است.در اين دوره يك هزار و هشتاد نفر به رقابت پرداختند.
@qoqnoospub
اين داستان مثل ديگر داستانهاى عاليه عطايى محوريت مهاجرت دارد.مرد افغانى از شهر غزنى در افغانستان براى فروش مار گرانقيمت پيتون به تهران مى آيد و در مواجهه با شهر تهران قرار مى گيرد.عاليه عطايى در دور دوم جايزه تهران نيز برنده سوم بخش اصلى جايزه بوده است.در اين دوره يك هزار و هشتاد نفر به رقابت پرداختند.
@qoqnoospub
Forwarded from اتچ بات
📚🗓
مجموعه «تاریخ ایران: روایتی دیگر» رونمایی میشود
رونمایی مجموعه «تاریخ ایران: روایتی دیگر» با حضور بهزاد کریمی، دبیر مجموعه، و نویسندگان آثار، امیرحسین حاتمی ، شیدا صابری و نسیم خلیلی روز دوشنبه 28 آبان 97 ساعت 17 در شهر کتاب دانشگاه واقع در خیابان انقلاب، خیابان قدس، نبش بزرگمهر برگزار میشود.
دکتر سید هاشم آقاجری و استاد کاوه بیات به عنوان سخنران در این مراسم حضور دارند.
این مجموعه شامل بررسی سیر تحولات تاریخ ایران است با نگاهی تازه و اتکا بر منابع معتبر و روشهای مقبول در پژوهشهای تاریخی.
.
.
#تاریخ #مراسم #ایران
#انتشارات_ققنوس #نشر
@qoqnoospub
مجموعه «تاریخ ایران: روایتی دیگر» رونمایی میشود
رونمایی مجموعه «تاریخ ایران: روایتی دیگر» با حضور بهزاد کریمی، دبیر مجموعه، و نویسندگان آثار، امیرحسین حاتمی ، شیدا صابری و نسیم خلیلی روز دوشنبه 28 آبان 97 ساعت 17 در شهر کتاب دانشگاه واقع در خیابان انقلاب، خیابان قدس، نبش بزرگمهر برگزار میشود.
دکتر سید هاشم آقاجری و استاد کاوه بیات به عنوان سخنران در این مراسم حضور دارند.
این مجموعه شامل بررسی سیر تحولات تاریخ ایران است با نگاهی تازه و اتکا بر منابع معتبر و روشهای مقبول در پژوهشهای تاریخی.
.
.
#تاریخ #مراسم #ایران
#انتشارات_ققنوس #نشر
@qoqnoospub
Telegram
Forwarded from دیپلماسی
🛑پدیده #سواد_مصنوعی و الگوی جدید نادانی
روزانه فقط در تلگرام بیش از 3 میلیون مطلب منتشر می شود. جالب است بدانید در ساعت 4 صبح که میزان مطالب منتشر شده به کمترین مقدار خود می رسد نیز 25 هزار مطلب نشر می یابد. این میزان تولید محتوا در شبکه های مختلف اجتماعی در طول تاریخ بی نظیر و فوق العاده است و منجر به پدیده جالبی شده: «همه ما» راجع به «همه چیز» می دانیم اما با ويژگی هایی خاص.
کارل تارو ژورنالیست معروف ژاپنی می گوید: هر وقت هر کسی از هر چیزی سخن میگوید ما وانمود می کنیم که دربارۀ آن میدانیم. همکارانمان دربارۀ فیلم، کتاب، قیمت ارز، حمله نظامی آمریکا صحبت میکنند سرمان را بالا و پایین می بریم یعنی من هم دربارۀ آن می دانم. این درصورتی است که آن ها دربارۀ آن موضوع فقط نظرات کس دیگری را در یک شبکه اجتماعی خوانده اند و آن را بازگو می کنند همان گونه که ما نیز چنین می کنیم. ما به شکلی خطرناک به نوعی کپی برداری از دانایی نزدیک میشویم، که در واقع الگوی جدید نادانی است. ما با سواد مصنوعی روبرو هستیم.
تحلیل و تجویز راهبردی:
رسانه ها باعث شده اند به سرعت برق در معرض اخبار و به سرعت باد در معرض تحلیل اخبار قرار بگیریم. محیط اطراف ما پر است از اخبار مغشوش، اعداد و ارقام گول زننده و حرف های جهتدار. سه مساله این موضوع را تشدید می کند:
1- حجم بالای اخبار و تحلیل ها. اطلاعات بیشتر یعنی فرصت کمتر برای بررسی دقیق تر آن ها.
2- سبک زندگی شتابان: زندگی امروزی نسبت به 200 سال پیش بسیار چگال تر شده است. یعنی میزان رخدادهای کاری و ارتباطاتی در واحد زمان بیشتر شده است.
3- سواد مصنوعی: نظرات ما از پرسهزدن در شبکههای اجتماعی سرچشمه میگیرند، نه مطالعۀ کتابها! این کپی برداری از دانایی، در واقع الگوی جدید نادانی است.
به همین خاطر است که اخبار درست و غلط و شایعه و حقیقت در فضای مجازی تقریبا هم ارزشاند. چرا؟ چون ما فرصت نمی کنیم که درستی آن چه را که دریافت می کنیم، بررسی کنیم. بلافاصله آن را می خوانیم و احتمالا آن را برای دیگران فوروارد (ارسال) می کنیم و در گفتگوهای خانوادگی یا دوستانه یا کاری مان از آن اطلاعات استفاده می کنیم که نشان دهیم از زمانه عقب نیستیم. مثلا گزارشی در فضای مجازی منتشر شد در مورد وضعیت اقتصاد ایران در سال 97، ملت هم بدون اینکه از صحت و سقم آن و همچنین اعتبار منبع آن اطمینان حاصل کنند، آن را برای دیگران ارسال می کردند. وقتی هم که با این انتقاد روبرو می شدند که این گزارش مکنزی نیست. جواب می دادند که گزاره های آن درست است. خوب! اولا اینکه از کجا معلوم که این گزاره درست است. مرجع صحت سنجی این گزاره ها کجاست؟ شخص شما؟ حتی اگر مکنزی گفته باشد اگر چیزی به شهود ما نزدیک است حتما درست است؟ اگر حتی چند گزاره در این گزارش درست باشد آیا به آن معناست که همه آن گزاره ها درست اند و متعلق به مکنزی؟
چه می توان کرد؟
1- تعلیق قضاوت. نه باور کنید و نه رد کنید. زمانی که استدلال به نفع یا علیه آن گفته یا نوشته ندارید نه ردش کنید، قضاوت خود را معلق کنید تا زمان دریافت اطلاعات کافی برای قضاوت.
2- در حالت مستی قضاوت نکنید. دو روانشناس آمریکایی در مطالعات خود نشان دادند زمانی که افراد از آرامش فکری بیشتری برخورداند، کیفیت قضاوتهای حرفه ای شان افزایش پیدا می کند. مطالعات نشان داده زمانی که شتابزده، هیجانی، خسته و پریشان هستیم، کیفیت قضاوت های ما افت می کند و قضاوتی که در زمان شتابزدگی می کنیم به اندازه قضاوت یک فرد مست، غیرقابل اتکاست.
3- به ساختارهای مشکوک، حساس باشید. جملاتی که با فعل مجهول و بدون فاعل ساخته شدهاند مانند «گفته میشود» یا «شنیدهها حاکی از آن است که» و «یا بر اساس اخبار منتشر شده» روشی برای پیچاندن شما هستند. در این ساختارها خبر وجود دارد. اما منبع خبر وجود ندارد.
4- برای هر چه می خوانید یا می شنوید از خودتان بپرسید: الف) آیا از منبع خبر/گزارش مطمئن هستم؟ ب) آیا شواهد تاییدکننده یا استدلال های قانع کننده آورده شده یا اینکه یک حرف به زبان های مختلف تکرار شده؟ ج) آیا بین مقدمه و اطلاعات ارایه شده و نتایج رابطه منطقی وجود دارد؟ د) آیا تمام واقعیت بیان شده یا بخشی از واقعیت؟
5- از چرا و کلمات هم خانواده استفاده کنید. آدم های دقیق دائم می پرسند چرا؟ چرا کاندیدای ریاست جمهوری شما بهتر است؟ چه چیز باعث می شود که فکر کنید قیمت ارز بالا می رود؟ چطور به این نتیجه رسیدید؟
6- در منطق، فصلی وجود دارد به نام مغالطات. برای تقویت تفکر سنجشگرانه (انتقادی) بخش مغالطات را بخوانید با بیش از 70 نوع مغالطه (=دامگاه اشتباه ذهنی) آشنا شوید.
7- حضور در شبکه های اجتماعی مفید است. جریان آزاد اطلاعات در آن بسیار جذاب، مفید و غنیمت است. اما فراموش نکنیم که آن ها نمی توانند جایگزین کتاب و تفکر عمیق شوند.
✍مجتبی لشکربلوکی
t.me/bestdiplomacy
روزانه فقط در تلگرام بیش از 3 میلیون مطلب منتشر می شود. جالب است بدانید در ساعت 4 صبح که میزان مطالب منتشر شده به کمترین مقدار خود می رسد نیز 25 هزار مطلب نشر می یابد. این میزان تولید محتوا در شبکه های مختلف اجتماعی در طول تاریخ بی نظیر و فوق العاده است و منجر به پدیده جالبی شده: «همه ما» راجع به «همه چیز» می دانیم اما با ويژگی هایی خاص.
کارل تارو ژورنالیست معروف ژاپنی می گوید: هر وقت هر کسی از هر چیزی سخن میگوید ما وانمود می کنیم که دربارۀ آن میدانیم. همکارانمان دربارۀ فیلم، کتاب، قیمت ارز، حمله نظامی آمریکا صحبت میکنند سرمان را بالا و پایین می بریم یعنی من هم دربارۀ آن می دانم. این درصورتی است که آن ها دربارۀ آن موضوع فقط نظرات کس دیگری را در یک شبکه اجتماعی خوانده اند و آن را بازگو می کنند همان گونه که ما نیز چنین می کنیم. ما به شکلی خطرناک به نوعی کپی برداری از دانایی نزدیک میشویم، که در واقع الگوی جدید نادانی است. ما با سواد مصنوعی روبرو هستیم.
تحلیل و تجویز راهبردی:
رسانه ها باعث شده اند به سرعت برق در معرض اخبار و به سرعت باد در معرض تحلیل اخبار قرار بگیریم. محیط اطراف ما پر است از اخبار مغشوش، اعداد و ارقام گول زننده و حرف های جهتدار. سه مساله این موضوع را تشدید می کند:
1- حجم بالای اخبار و تحلیل ها. اطلاعات بیشتر یعنی فرصت کمتر برای بررسی دقیق تر آن ها.
2- سبک زندگی شتابان: زندگی امروزی نسبت به 200 سال پیش بسیار چگال تر شده است. یعنی میزان رخدادهای کاری و ارتباطاتی در واحد زمان بیشتر شده است.
3- سواد مصنوعی: نظرات ما از پرسهزدن در شبکههای اجتماعی سرچشمه میگیرند، نه مطالعۀ کتابها! این کپی برداری از دانایی، در واقع الگوی جدید نادانی است.
به همین خاطر است که اخبار درست و غلط و شایعه و حقیقت در فضای مجازی تقریبا هم ارزشاند. چرا؟ چون ما فرصت نمی کنیم که درستی آن چه را که دریافت می کنیم، بررسی کنیم. بلافاصله آن را می خوانیم و احتمالا آن را برای دیگران فوروارد (ارسال) می کنیم و در گفتگوهای خانوادگی یا دوستانه یا کاری مان از آن اطلاعات استفاده می کنیم که نشان دهیم از زمانه عقب نیستیم. مثلا گزارشی در فضای مجازی منتشر شد در مورد وضعیت اقتصاد ایران در سال 97، ملت هم بدون اینکه از صحت و سقم آن و همچنین اعتبار منبع آن اطمینان حاصل کنند، آن را برای دیگران ارسال می کردند. وقتی هم که با این انتقاد روبرو می شدند که این گزارش مکنزی نیست. جواب می دادند که گزاره های آن درست است. خوب! اولا اینکه از کجا معلوم که این گزاره درست است. مرجع صحت سنجی این گزاره ها کجاست؟ شخص شما؟ حتی اگر مکنزی گفته باشد اگر چیزی به شهود ما نزدیک است حتما درست است؟ اگر حتی چند گزاره در این گزارش درست باشد آیا به آن معناست که همه آن گزاره ها درست اند و متعلق به مکنزی؟
چه می توان کرد؟
1- تعلیق قضاوت. نه باور کنید و نه رد کنید. زمانی که استدلال به نفع یا علیه آن گفته یا نوشته ندارید نه ردش کنید، قضاوت خود را معلق کنید تا زمان دریافت اطلاعات کافی برای قضاوت.
2- در حالت مستی قضاوت نکنید. دو روانشناس آمریکایی در مطالعات خود نشان دادند زمانی که افراد از آرامش فکری بیشتری برخورداند، کیفیت قضاوتهای حرفه ای شان افزایش پیدا می کند. مطالعات نشان داده زمانی که شتابزده، هیجانی، خسته و پریشان هستیم، کیفیت قضاوت های ما افت می کند و قضاوتی که در زمان شتابزدگی می کنیم به اندازه قضاوت یک فرد مست، غیرقابل اتکاست.
3- به ساختارهای مشکوک، حساس باشید. جملاتی که با فعل مجهول و بدون فاعل ساخته شدهاند مانند «گفته میشود» یا «شنیدهها حاکی از آن است که» و «یا بر اساس اخبار منتشر شده» روشی برای پیچاندن شما هستند. در این ساختارها خبر وجود دارد. اما منبع خبر وجود ندارد.
4- برای هر چه می خوانید یا می شنوید از خودتان بپرسید: الف) آیا از منبع خبر/گزارش مطمئن هستم؟ ب) آیا شواهد تاییدکننده یا استدلال های قانع کننده آورده شده یا اینکه یک حرف به زبان های مختلف تکرار شده؟ ج) آیا بین مقدمه و اطلاعات ارایه شده و نتایج رابطه منطقی وجود دارد؟ د) آیا تمام واقعیت بیان شده یا بخشی از واقعیت؟
5- از چرا و کلمات هم خانواده استفاده کنید. آدم های دقیق دائم می پرسند چرا؟ چرا کاندیدای ریاست جمهوری شما بهتر است؟ چه چیز باعث می شود که فکر کنید قیمت ارز بالا می رود؟ چطور به این نتیجه رسیدید؟
6- در منطق، فصلی وجود دارد به نام مغالطات. برای تقویت تفکر سنجشگرانه (انتقادی) بخش مغالطات را بخوانید با بیش از 70 نوع مغالطه (=دامگاه اشتباه ذهنی) آشنا شوید.
7- حضور در شبکه های اجتماعی مفید است. جریان آزاد اطلاعات در آن بسیار جذاب، مفید و غنیمت است. اما فراموش نکنیم که آن ها نمی توانند جایگزین کتاب و تفکر عمیق شوند.
✍مجتبی لشکربلوکی
t.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وعده ما پنجشنبه اول آذر
#روز_کتابگردی
#من_هم_میآیم
فروشگاه کتاب #انتشارات_ققنوس
خیابان انقلاب بازارچه کتاب
@qoqnoospub
#روز_کتابگردی
#من_هم_میآیم
فروشگاه کتاب #انتشارات_ققنوس
خیابان انقلاب بازارچه کتاب
@qoqnoospub
Forwarded from اتچ بات
یادداشت مفصل و زیبای سایت یکپزشک درباره رمان #پیدایش نوشته #دن_براون :
... داستان «از کجا میآییم» بر خوانندگان دانشپژوه پوشیده نیست، همان یافتههای لامارک و داروین است با افزودههایی چند و نوآوردهایی جذابتر و علمیتر و شاید بتوان گفت از آن دو، گامهایی چند به دورتر و دورتر رفته تا به سرآغاز برسد؛ آغازی که ابتدا جز هیچ، هیچ نیست و سرانجام از همان هیچ است که همه چیز سر برمیآورد و تکیهگاه نویسنده در این پژوهش، ثمره تلاشهای دانشمند دیگری در نیمه دوم قرن بیستم است که میکوشد آن شرایط اولیه را که هیچ و هیچ بوده است، دیگربار پدید آورد ـ منتها در آزمایشگاه ـ و چون به نتیجه نمیرسد تنها یک لوله آزمایش از آن تلاش باقی میماند و شگفتا که چون دست ادموند به هر ترتیبی به آن میرسد، درمییابد که حیات به گونهای تکسلولی در این لوله آزمایش پیدایی گرفته است؛ خیالی یا واقعی، باورپذیر مینماید و بدینگونه راز منشأ، مستقل از آن خرد کل و بدون حضور او فهم میشود، اما نبوغ ادموند کرش رهایش نکرده و در جستجوی مقصد است: «به کجا میرویم؟»
و ادموند پاسخی دارد باورکردنی و لمسشدنی. همان پاسخی که مولانای ما در قرن هفتم هجری (چهاردهم میلادی) به آن رسیده است و به راستی عرفان ما چه زیبا از طریق اشراق همبال با عقاب تیزپرواز علم اوج میگیرد، چنانکه مولانا میگوید:
از جمادی مُردم و نامی شدم
وز نما مُردم ز حیوان سر زدم
مردم از حیوانی و آدم شدم
پس چه ترسم کی ز مردن کم شدم
بار دگر چون بمیرم از بشر
تا برآرم چون ملایک بال و پر
از مَلَک هم بایدم پران شوم
آنچه در وصف تو ناید آن شوم
و نابغهٔ قصه ما آنچه در وصف نیاید را به توصیف مینشیند و آنگاه آنچه یافته است به گونهای مستند در لپتاپ خویش میریزد و به نزد سه چهره بزرگ سه دین ابراهیمی که به سفر پیدایش باور دارند و در کتابهای مقدسشان بدان پرداختهاند، به نمایش میگذارد تا بیمی در دل آنان بیفکند، با حذف خالق گیتی...
ادامه یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
http://www.1pezeshk.com/archives/2018/09/کتاب-پيدايش-دن-براون.html
@qoqnoospub
... داستان «از کجا میآییم» بر خوانندگان دانشپژوه پوشیده نیست، همان یافتههای لامارک و داروین است با افزودههایی چند و نوآوردهایی جذابتر و علمیتر و شاید بتوان گفت از آن دو، گامهایی چند به دورتر و دورتر رفته تا به سرآغاز برسد؛ آغازی که ابتدا جز هیچ، هیچ نیست و سرانجام از همان هیچ است که همه چیز سر برمیآورد و تکیهگاه نویسنده در این پژوهش، ثمره تلاشهای دانشمند دیگری در نیمه دوم قرن بیستم است که میکوشد آن شرایط اولیه را که هیچ و هیچ بوده است، دیگربار پدید آورد ـ منتها در آزمایشگاه ـ و چون به نتیجه نمیرسد تنها یک لوله آزمایش از آن تلاش باقی میماند و شگفتا که چون دست ادموند به هر ترتیبی به آن میرسد، درمییابد که حیات به گونهای تکسلولی در این لوله آزمایش پیدایی گرفته است؛ خیالی یا واقعی، باورپذیر مینماید و بدینگونه راز منشأ، مستقل از آن خرد کل و بدون حضور او فهم میشود، اما نبوغ ادموند کرش رهایش نکرده و در جستجوی مقصد است: «به کجا میرویم؟»
و ادموند پاسخی دارد باورکردنی و لمسشدنی. همان پاسخی که مولانای ما در قرن هفتم هجری (چهاردهم میلادی) به آن رسیده است و به راستی عرفان ما چه زیبا از طریق اشراق همبال با عقاب تیزپرواز علم اوج میگیرد، چنانکه مولانا میگوید:
از جمادی مُردم و نامی شدم
وز نما مُردم ز حیوان سر زدم
مردم از حیوانی و آدم شدم
پس چه ترسم کی ز مردن کم شدم
بار دگر چون بمیرم از بشر
تا برآرم چون ملایک بال و پر
از مَلَک هم بایدم پران شوم
آنچه در وصف تو ناید آن شوم
و نابغهٔ قصه ما آنچه در وصف نیاید را به توصیف مینشیند و آنگاه آنچه یافته است به گونهای مستند در لپتاپ خویش میریزد و به نزد سه چهره بزرگ سه دین ابراهیمی که به سفر پیدایش باور دارند و در کتابهای مقدسشان بدان پرداختهاند، به نمایش میگذارد تا بیمی در دل آنان بیفکند، با حذف خالق گیتی...
ادامه یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
http://www.1pezeshk.com/archives/2018/09/کتاب-پيدايش-دن-براون.html
@qoqnoospub
Telegram
attach 📎