انتشارات ققنوس
5.6K subscribers
1.73K photos
633 videos
109 files
1.18K links
کانال رسمی گروه انتشاراتی ققنوس
آدرس اینستاگرام:
http://instagram.com/qoqnoospub
آدرس فروشگاه:
انقلاب-خیابان اردیبهشت-بازارچه کتاب
آدرس سایت:
www.qoqnoos.ir
ارتباط با ما:
@qoqnoospublication
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
لیلی سازگار مترجم "دموکراسی سنجیده" اثر رابرت گودین از تاریخچه دموکراسی می‌گوید و دیدگاه افلاطون و ارسطو تا نگاه و راهکارهای گودین برای رسیدن به دموکراسی سنجیده

#دموکراسی_سنجیده

@qoqnoospublication
جهان‌های موازی
رنج ندیدن تو حاصل هم‌سخنی و هم‌سرشتی روسا مونترو با ماری کوری است
طه‌حسین فراهانی
روزنامه‌نگار
کتاب «رنج ندیدن تو» اثر روسا مونترو، نویسنده و روزنامه‌نگار برجسته اسپانیایی و برنده جایزه ملی ادبیات اسپانیا، یکی از آثاری است که به شکلی منحصر‌به‌فرد میان زندگی شخصی و تاریخ علم پل می‌زند. این کتاب همزمان هم یک مرثیه است، هم یک جستار درباره عشق، مرگ، زنانگی و رهایی از رنج. آنچه در صفحاتش جریان دارد، تنها شرح حال ماری کوری یا زندگی نویسنده نیست؛ بلکه نوعی روایت چندلایه است که میان گذشته و حال، میان زندگی یک زن دانشمند در قرن نوزدهم و زندگی نویسنده‌ای معاصر در اسپانیا، رفت و برگشت می‌کند. این کتاب با ترجمه علی‌اکبر فلاحی و از سوی نشر ققنوس منتشر شده است. ترجمه روان و وفادار به متن، امکان همذات‌پنداری با روایت مونترو را برای خواننده فارسی‌زبان فراهم می‌کند.
ماجرای خلق کتاب «رنج ندیدن تو» از زمانی آغاز شد که یک ناشر اسپانیایی از روسا مونترو خواست دفترچه خاطرات ماری کوری، دانشمند برجسته و اولین زنی که موفق به دریافت جایزه نوبل شد و تنها فردی که دو بار این جایزه را در رشته‌های متفاوت دریافت کرده (یکی سال ۱۹۰۳ در فیزیک همراه با پیر کوری و دیگری سال ۱۹۱۱ در شیمی)، را مطالعه کرده و متنی درباره آن بنویسد. این دفترچه، یادداشت‌هایی است که ماری کوری پس از مرگ همسرش، پیر کوری، فیزیکدان و شیمیدان برجسته فرانسوی و همکار علمی او، طی یک سال اول فقدانش نوشته است؛ روزهایی پر از اندوه و در عین حال تلاش برای ادامه دادن و حفظ مسیر علمی و شخصی خود.
روسا مونترو هنگامی که این دفترچه را می‌خواند، عمیقاً تحت‌تأثیر قرار می‌گیرد، زیرا خودش نیز به تازگی همسرش را از دست داده بود و تجربه‌ای مشابه با سوگ و فقدان ماری کوری را تجربه می‌کرد. این همدردی و همذات‌پنداری نقطه آغاز کتاب شد. آنچه در ابتدا قرار بود تنها مقاله‌ای کوتاه درباره زندگی و افکار ماری کوری باشد، با گذر زمان و شدت تأثیری که بر مونترو گذاشت، به اثری مستقل و پرمحتوا بدل شد.
 
آینه‌ای که رنج‌ها، تلاش‌ها و امیدها را بازتاب می‌دهد
برخلاف تصور اولیه، «رنج ندیدن تو» یک زندگینامه صرف درباره ماری کوری نیست؛ بلکه مونترو با بهره‌گیری از روایت زندگی و خاطرات این دانشمند برجسته، به خود و زندگی شخصی‌اش نیز می‌پردازد. او ماری کوری را مانند آینه‌ای می‌بیند که رنج‌ها، پرسش‌ها، تلاش‌ها و حتی امیدهای او را بازتاب می‌دهد. در عین حال، این اثر به خواننده نشان می‌دهد چگونه یک زن و مرد دانشمند، با تمام چالش‌های علمی، اجتماعی و شخصی، توانسته‌اند در مسیر علم و عشق و زندگی استقامت کنند و نام خود را در تاریخ جاودانه سازند. این ترکیب، اثری آفریده که هم مستند است و هم صمیمی؛ هم به تاریخ علم وفادار است و هم به تجربه انسانی نویسنده. به همین دلیل خواننده با کتابی مواجه می‌شود که ژانرش را نمی‌توان به‌سادگی در دسته مشخصی قرار داد: نه کاملاً زندگینامه، نه صرفاً خودزندگینامه، نه رمان، بلکه آمیزه‌ای از همه اینها است. 
روایت‌های موازی
کتاب «رنج ندیدن تو» به موضوعات متعددی می‌پردازد که هر یک از آنها قابلیت تحلیل و بررسی مستقل دارند و در عین حال در یک بافت منسجم به هم پیوند می‌خورند. محور اول، فقدان و مرگ است؛ مرگ پیر کوری و فقدان همسر روسا مونترو، دو تجربه تلخ و مشترک هستند که به شکلی شگرف به هم گره خورده‌اند. مونترو در مواجهه با این غم‌های عمیق، تلاش می‌کند معنایی برای ادامه دادن زندگی بیابد و نشان دهد چگونه سوگ و فقدان می‌تواند نقطه آغاز تفکر و بازاندیشی درباره زندگی باشد. همزمان، کتاب به زنان و دردهایشان می‌پردازد و زندگی زنان در تاریخ و رنج‌هایی که به دلیل جوامع مردسالار تجربه کرده‌اند را بررسی می‌کند. ماری کوری نمونه برجسته‌ای است که در کنار تحمل دردهای شخصی، با تبعیض‌ها و نابرابری‌های اجتماعی نیز مواجه بوده است و نشان می‌دهد چگونه اراده و استقامت می‌تواند انسان را از دل محدودیت‌ها عبور دهد. جنبه دیگر کتاب به علم و جاه‌طلبی اختصاص دارد؛ دستاوردهای علمی کوری، از کشف رادیوم تا دریافت دو جایزه نوبل، نمایانگر این است که علم می‌تواند نیرویی رهایی‌بخش باشد و در عین حال مسیر دستیابی به آن پُر از رنج و بهای سنگین است. این تجربه علمی، در کتاب مونترو با بُعد انسانی و عاطفی پیوند خورده و نشان می‌دهد تعالی و موفقیت همواره نیازمند تلاش و پایداری است. نهایتاً، ادبیات و رهایی به عنوان بُعدی دیگر مطرح می‌شود؛ مونترو خود به قدرت شفابخش نوشتن باور دارد و نشان می‌دهد ادبیات می‌تواند همچون درمانی روحی عمل کند. «رنج ندیدن تو» نمونه‌ای از این باور است؛ کتابی که تلاش می‌کند از دل درد و فقدان، مسیر رهایی و بازسازی خود را ارائه دهد ..
@qoqnoospub

ادامه در لینک زیر

https://irannewspaper.ir/8834/17/133789
Forwarded from | کشکول |
مشهور است که داستان‌نویسیِ مدرنِ فارسی با فارسی شکر است، اثرِ محمدعلی جمال‌زاده، در دی‌ماهِ ۱۳۰۰ آغاز شده‌است؛ اما حقیقت آن‌که سعید نفیسی پنج سال پیش از آن، یعنی در شهریور‌ماهِ ۱۲۹۵، داستانِ کوتاهِ «خانۀ پدری» را نوشته و در مجموعه‌داستانِ ستارگانِ سیاه منتشر کرده. بنابراین، سعید نفیسی را باید نخستین داستان‌نویسِ مدرنِ ایرانی به شمار آورد. اما او تنها داستان‌نویس نبود، بل‌که محقق، مصحح، تاریخ‌نگار، زبان‌شناس و کتاب‌خوانی ماهر بود. ایرج افشار در وصفِ او گفته‌است: «احتمالاً باید کتاب‌بازترین فردِ تاریخِ معاصرِ ایران را سعید نفیسی دانست.» کسی که حتی در شبِ عروسی‌اش دست از کتاب و کتاب‌بازی برنداشت و با هم‌سرش مشغولِ تصحیحِ یک کتاب شد!

خواندنِ زندگی‌نامۀ این ادیبِ صاحب‌فضلِ خوش‌نویسِ کتاب‌بازِ دانش‌ور از زبان پیمان طالبی برایم تجربه‌ای لذت‌بخش بود. کتاب را نشرِ ققنوس با کیفیتِ مطلوبی به طبع رسانده.

۲۷ شهریور ۱۴۰۴
#خوانده‌ها
@kashkool_book
عثمانی‌ها کتابی است که از خواننده می‌خواهد به اروپا _ چه از نظر عقیده و چه از نظر جغرافیا _به صورت یک کل نگاه کند تا اروپایی را بشناسد که صرفاً مسیحی نیست. اگر ممکن است اروپایی را تصور کنید که اروپاست، چه مسیحیان بر آن حکومت کنند و چه مسلمانان، تصور کنید که مرزهای اروپا به دیوارهای وین - مرز امپراتوری مقدس روم، صحنه دو محاصره شکست‌خورده عثمانی - ختم نشود. در آن صورت چه تعریفی می‌توانیم از اروپا داشته باشیم،  و چه کسانی را می‌توانیم به‌درستی متعلق به آن بدانیم؟
کتاب عثمانی‌ها نشان می‌دهد  که امپراتوری عثمانی، آن‌طور که معمولا تصور می‌شود، بی‌ارتباط با اروپا نیست.  عثمانی امپراتوری‌ای اروپایی بود و بخشی جدایی‌ناپذیر از فرهنگ و تاریخ اروپا باقی خواهد ماند‌.

#به‌زودی
#عثمانی‌ها
#مارک_دیوید_بئر
#یاسمین_مشرف
#انتشارات_ققنوس

@qoqnoospublication
Forwarded from به‌دانی
⭕️بررسی کتاب هفتم پویش #به‌دانی
 
همراهان گرامی
با سلام و احترام
👌🏻روز شنبه ۵ مهر ماه ساعت ۱۷  جلسه بررسی و نقد کتاب «فلسفه‌ای برای زندگی» توسط استاد ملکیان به صورت مجازی و رایگان برگزار می‌شود.

👌🏻برای شرکت در این جلسه نیاز به ثبت نام نیست. لینک ورود به جلسه:

https://www.skyroom.online/ch/maktabkhoone/niekman

با مهر و سپاس
نیک مان

@behdaniReads
🔻شصت و یکمین نشست جمعه‌های پردیس کتاب

📓از فرانکلین تا لاله‌زار

🔅با حضور و سخنرانی :
🎙سیروس علی‌نژاد
🎙مجید جلیسه
🎙دبیر نشست: علی قدیری

🗓جمعه ۴ مهر ماه ۱۴۰۴
🕗 ساعت ۱۰صبح
📍 شعبۀ مرکزی پردیس کتاب(مشهد بین ابن سینای ۴و۶) و لایو در اینستاگرام پردیس کتاب 📳

®️@pardis_ketab
®️@pardis_ketab_media

#جمعه_های_پردیس_کتاب #پردیس_کتاب
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
وای ویلیام، باز هم تو!

در رمان وای ویلیام، الیزابت استراوت ما را به سفری می‌برد که نه از جنس عشق است، نه از جنس نفرت؛ بلکه از جنس آن پیوندهای پنهان و گاه خسته‌کننده‌ای‌ست که حتی پس از طلاق، پس از مرگ، پس از سال‌ها فاصله، هنوز در جان آدم باقی می‌مانند. لوسی، نویسنده‌ای در دههٔ شصت زندگی‌اش، پس از مرگ همسر دومش، دوباره با ویلیام، همسر اولش، همراه می‌شود، نه برای بازگشت، بلکه برای کشف رازهایی که شاید فقط با حضور آن دیگری، آن شریک قدیمی، قابل‌ کشف‌اند.

و در وب‌سایت جوایز بوکر اینطور آمده:
«این یکی از آن رمان‌های آرام و درخشانی است که عمیق‌ترین رازها را در ساده‌ترین چیزها پیدا می‌کند.»

لوسی و ویلیام، مثل بسیاری از ما، درگیر گذشته‌ای‌اند که هنوز تمام نشده. گویی هر جدایی، هر بازگشت، هر مکاشفه، تلاشی‌ست برای پاسخ دادن به پرسشی که سال‌هاست بی‌پاسخ مانده. و در این تلاش، گاه فقط می‌توان گفت:
«وای ویلیام، از دست تو!»
همان‌طور که لوسی می‌گوید، و ما هم شاید در دل خودمان زمزمه‌اش کنیم.

#وای_ویلیام
@qoqnoospub
منتشر شد
امپراتوری عثمانی، در روایت‌های سنتی غرب، همواره به مثابۀ «دیگری اسلامی-آسیایی» در برابر «غرب مسیحی-اروپایی» تصویر شده است، اما واقعیت چهره‌ای پیچیده‌تر و شگفت‌انگیزتر دارد: قلمرو چندقومیتی، چندزبانه و چنددینی عثمانی‌ها تا اعماق قارۀ اروپا گسترش یافته بود. در حقیقت، فرمانروایان عثمانی خود را وارثان امپراتوری روم می‌دانستند. مارک دیوید بئر، در این روایت جدید و جذاب، اوج‌گیری شگفت‌انگیز عثمانی‌ها از یک امارت مرزی کوچک به یک امپراتوری جهانی را با تأکید بر پیوندهای آنان با میراث‌های ترکی، مغولی، اسلامی و بیزانسی به تصویر می‌کشد.او نشان می‌دهد که عثمانی‌ها همزمان که پیشگام تساهل و مدارای دینی بودند، از ابزار تغییر مذهب برای ادغام و یکپارچه‌سازی ملت‌های مغلوب استفاده می‌کردند. اما در قرن نوزدهم، این سیاست جای خود را به انحصارطلبی داد، روندی که سرانجام به پاکسازی قومی، نسل‌کشی و فروپاشی امپراتوری پس از جنگ جهانی اول انجامید.

#عثمانی‌ها
@qoqnoospub
چارلز دیکنز با رمان‌هایی مملو از شخصیت‌هایی ماندگار چون الیور توئیست و دیوید کاپرفیلد و با تصویرگری فوق‌العاده‌اش از فقر و بی‌عدالتی شهره است، اما او در قلمرو وهم نیز استادی می‌کند. دیکنز با نگاهی روانکاوانه، حتی در داستان‌هایش، در ذهن و وجدان آدمی دنبال ریشه‌های هراس است.

در این مجموعه داستان، او از عناصر کلاسیک گوتیک – خانه‌های متروک، اشباح، وهم و اضطراب – برای روایتی عمیق‌تر استفاده می‌کند. نتیجه داستان‌هایی است که نه‌فقط ترسناک‌اند، بلکه پرسش‌برانگیز و تأثیرگذارند.

#داستان‌های_ارواح
#چارلز_دیکنز
#مهرداد_وثوقی
#ادبیات_گوتیک_ققنوس
@qoqnoospub
ژانگادا به موازات ماجرای پلیسی، به‌نوعی به معرفی رود آمازون و کشورهای اطراف آن نیز می‌پردازد، و توصیفات این مناطق آن‌قدر دقیق‌اند که خواننده از وسعت اطلاعات ژول ورن حیرت‌زده می‌شود.‌ البته عناصر مورد علاقهٔ ژول ورن را در این اثر هم، مثل سایر آثارش، می‌توان یافت، از جمله سفر، که پیش‌تر در آثاری مانند پنج هفته در بالن، از زمین تا ماه و دور ماه هم به آن پرداخته بود، و اتفاقات شگفت‌انگیزی مانند نبرد با تمساح‌های رود آمازون که کشش داستانی را بیشتر می‌کنند.
ژانگادا در واقع نوعی کشتی است که در این کتاب اسباب سفر ژوام گارال همراه با خانواده و خدمتکارانش است. آن‌ها سوار بر ژانگادا، با گذر از رود آمازون، از پرو به سمت بِلِم، شهری در برزیل، می‌روند تا در آن‌جا مراسم ازدواج دختر ژوام را برگزار کند. ما نیز همراه آن‌ها در طول مسیر با شهرها و مناطق مختلفی که در امتداد آمازون، این شاهرگ حیاتی آمریکای جنوبی، قرار دارند آشنا می‌شویم. پایان خوش رمان این داستان را دلنشین‌تر کرده است، جایی که ژوام گارال که مرد محترم و درستکاری است از گناهی قدیمی که به‌اشتباه به او نسبت داده شده تبرئه می‌شود. ..

#ژانگادا
#ژول_ورن
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
Photo
هانا آرنت در کتاب وضع بشر به مخالفت با آن دسته از فیلسوفان سیاسی می‌پردازد که همۀ انواع فعالیت‌های بشری را یک‌کاسه می‌کنند و ذیل عناو.ین واحدی مثل کار، عمل یا فعالیت می‌گنجانند. آرنت برای توضیح روشن‌تر مسائل سه مفهوم متمایز را مطرح می‌کند: زحمت (labor)، کار (work) و عمل (action). زحمت با فعالیت مادی و زیستی انسان برای بقا مرتبط است. کار با فعالیت‌های انسان در ساختنِ مصنوعات ارتباط دارد. و عمل با فعالیت‌‎های خلاقانۀ انسان برای طرح‌افکنی و اقدام سیاسی مرتبط است.
ساحت عمل کثرت انسان‌ها را به نمایش می‌گذارد. در حالی که انسان‌ها در ساحت زحمت و کار کمابیش مشابه‌اند، در ساحت عمل تنوع و کثرت گسترده‌ای دارند. اما تلقی سیاست در قالبِ بقا (زحمت) یا ساختن (کار) به منزلۀ غافل ماندن از تکثر بشری در نظر و اعمال زور بر افراد در عمل است. به نظر آرنت فیلسوفان سیاسی به گونه‌ای دربارۀ سیاست قلم زده‌اند که به نحو نظام‌یافته مهم‌ترین ویژگی‌های سیاسی آدمیان را از نظر دور می‌دارد: این که آدمیان متکثرند، هر یک از آنان قابلیت دیدگاه‌های تازه و اعمال تازه دارند و به قالب طرح و الگویی مرتب و منظم و پیش‌بینی‌پذیر درنمی‌آیند مگر به قیمت پایمال شدن این قابلیت‌های سیاسی.
تحلیل آرنت از سه ساحت زحمت و کار و عمل و تأکید بر اهمیت عمل در حوزۀ سیاست دعوتی‌ست به طرح‌افکنی، ایده‌پردازی، آزادی و عاملیت انسان و قدرت خلاقانۀ او در تفسیر و تغییر جهان. این وضع و حال و شرط اساسی سیاست است: سیاست در میان انسان‌های متکثر جریان دارد که هر کدام می‌توانند عمل کنند و جریان تازه‌ای به راه اندازند. نتایجی که از چنین تعاملی سر بر می‌آورند ممکن نه ضروری و پیش‌بینی‌ناپذیرند، اموری هستند مربوط به سیاست عملی که تابع توافق جمعی کثیر است.
#وضع_بشر
@qoqnoospub
Forwarded from Tabnak | تابناک
🔺️سخت‌گیر و خشنم می‌خوانند اما یک‌لحظه هم شک نکردم/صلیبی که در سفر به فلسطین اشغالی همراه خود داشت

🔴رئیس‌جمهور می‌گوید درست است به‌خاطر سرکوب شورش‌های چچن، او را سخت‌گیر و خشن می‌خوانند و القاب ناخوشایندی به او نسبت می‌دهند، اما برای یک‌لحظه هم درباره اتخاذ رویکردش در این‌زمینه شک نکرده است.

جزئیات بیشتر:

🔗 httptabnak.ir/005aoS

حقیقت همیشه تابناک است

@TeleTabnak
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
افراد کنترل‌کننده چگونه دیگران را بازیچه می‌کنند؟ ژاک ریگارد معتقد است که سه نوع کنترل‌کننده وجود دارد:

کنترل‌کنندۀ مثبت (نوع اول) نیت مثبتی دارد. او می‌خواهد از منافع دیگری دفاع کند و خیر و صلاحش را می‌خواهد.

کنترل‌کنندۀ خودمحور (نوع دوم) اصولاً نیتش خودخواهانه است. او، بدون آن که نگران این موضوع باشد که خواست و میل بی‌پروایش چه مشکلاتی برای دیگران ایجاد می‌کند، فقط به سود خودش فکر می‌کند.

کنترل‌کنندۀ بدخواه (نوع سوم) همیشه نیتی نابودگرانه دارد. او برای زمین زدن شما یا تخریب وجهه‌ای از شخصیت شما دست به هر کاری می‌زند. او شما را می‌آزارد و تمام ذکر و فکرش همین است و تا زمانی که موفق نشود، از این کار دست نمی‌کشد.

ژاک ریگارد در کتاب بازیچۀ دست دیگران نشوید نخست مفهوم کنترل و روش‌های شناسایی کنترل‌کننده‌ها را شرح می‌دهد و آنگاه در بخش‌های دوم و سوم دو نوع کنترل‌کنندۀ خودمحور و کنترل‌کنندۀ بدخواه را معرفی می‌کند. ریگارد در این دو بخش توضیح می‌دهد که چگونه باید در برابر این دو کنترل‌کننده مقاومت کرد و چرا مواجهه با چنین افرادی این‌قدر سخت است.

#بازیچه_دست_دیگران_نشوید
@qoqnoospub
کتاب لویی آلتوسر نوشته‌ی وارن مونتاگ (۲۰۰۲) یکی از ژرف‌ترین، چالش‌برانگیزترین و درعین‌حال متفاوت‌ترین خوانش‌ها از یکی از متفکران نامتعارف سده‌ی بیستم است؛ خوانشی که آلتوسر را نه در مقام فیلسوفی منسجم و نظام‌مند، بلکه چونان اندیشمندی سرشار از تنش، تردید و خلاقیت فکری بازمی‌خواند. مونتاگ در این اثر، با تکیه بر دست‌نوشته‌ها و متون کمتر شناخته‌شده‌ی آلتوسر، تصویری تازه از او ارائه می‌دهد؛ تصویری که فراتر از برچسب‌های آشنایی چون «مارکسیست ساختارگرا» یا «فیلسوف دستگاه ایدئولوژی» می‌رود.
در این بازخوانی، آلتوسر نه تنها در میدان نظریه‌ی سیاسی بلکه در قلمرو هنر، ادبیات و تئاتر نیز به‌مثابه متفکری زنده و درگیر با مسئله‌ی شکل‌گیری سوژه و ایدئولوژی ظاهر می‌شود. مونتاگ با نگاهی همدلانه و درعین‌حال انتقادی، نشان می‌دهد تناقض‌ها و گسست‌های درونی آثار آلتوسر خود بخشی از پویایی اندیشه‌ی اویند، نه نشانه‌ی شکستش. از نظر او، فلسفه‌ی آلتوسر نوعی «فلسفه‌ی در حال شدن» است که میان علم و سیاست، نظریه و زندگی، و حقیقت و خطا در نوسان است.
#لویی_آلتوسر
@qoqnoospub
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جولیان یانگ در "فلسفه تراژدی" ازدیدگاه فلاسفه و نویسندگان مختلف مفهوم تراژدی را معنا کرده در این ویدیو فرهاد محرابی از زاویه دید هولدرلین به فصل تراژدی "جولیان یانگ" پرداخته
#فلسفه_تراژدی
#دکتر_فرهاد_محرابی

@qoqnoospub
Audio
پوشه شنیداری سخنرانی استاد ملکیان در جلسه "فلسفه سلامت روان"

@qoqnoospub
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
موسیمو راگندا در #شکاف_دیجتال_سوم به این مسئله می‌پردازد
که آیا وجود اینترنت و به‌طبع آن فضای مجازی به کاهش شکاف طبقاتی منجر شده است
@qoqnoospub
در حریر کلمات
نگاهی به ادبیات عمان و رمان حریر غزاله اثر جوخه الحارثی
معانی شعبانی مترجم حریر غزاله
در جهان پهناور و رنگارنگ ادبیات عرب، هر سرزمین و هر دیاری صدای مخصوص به خود را دارد؛ صدایی که از اعماق تاریخ کهن، از دل جغرافیای ویژه و از میان انبوهی از تجربه‌های گاه شیرین و گاه تلخ انسانی سربرمی‌آورد و روح و هویت مردمانش را در قالب واژه‌ها و جملات به تصویر می‌کشد. در سال‌های اخیر، کشور پادشاهی عمان نیز به این جمع پرشور و هم‌سرایی ادبی پیوسته است؛ کشوری که تا چند دهه پیش، در نگاه جهانیان بیشتر با بی‌کرانگی دریاهایش، با سرسبزی دل‌انگیز کوه‌هایش و با عمق اسرارآمیز قنات‌هایش شناخته می‌شد، اما امروز به برکت قلم توانا و خلاق نویسندگانی نام‌آور چون هدی حمد، جوخه الحارثی و زهران القاسمی، حضوری پررنگ و قابل تأمل در عرصه ادبیات جهان پیدا کرده است. اینجانب، به عنوان مترجمی که سال‌هایی را به کار ترجمه ادبی از زبان عربی گذرانده‌ام، این افتخار را داشته‌ام که تجربه گران‌بهای ترجمه چند اثر مهم و شاخص از ادبیات معاصر عمان را در کارنامه خود داشته باشم. از جمله این آثار می‌توان به کتاب‌های «سیندرلاهای مسقط» اثر هدی حمد که توسط نشر ثالث منتشر شد، «زنی که پله‌ها را می‌شمارد» نیز از هدی حمد و توسط همان ناشر، «اسم‌های ما» باز هم از هدی حمد که این بار نشر آده آن را به چاپ رساند، «غربت قنات» اثر خواندنی زهران القاسمی که آن نیز توسط نشر آده منتشر شد و در نهایت، رمان عمیق و زیبای «حریر غزاله» اثر جوخه الحارثی که نشر ققنوس مسئولیت انتشار آن را بر عهده گرفت، اشاره کرد. این تجربه گران‌قدر به من این فرصت استثنایی را داد تا با دنیای غنی و پیچیده ادبیات معاصر عمان، با زبان بومی و خاص آن و نیز با ظرایف زندگی زنان عمانی به‌طور عمیق‌تر و موشکافانه‌تری آشنا شوم. در طول مدت کار روی این آثار، همواره حس می‌کردم که واژگان و کلمات عمانی همچون نسیمی لطیف و خنک از آن سوی آب‌های نیلگون دریای عمان به سوی ما در حرکت است؛ نسیمی که عطر دریا، رازهای تاریخ و رایحه حضور زنانی ساده‌زیست اما در عین حال استوار و قوی‌اراده را با خود به همراه دارد. این تجربه بی‌نظیر باعث شد تا نگاه من به مقوله‌ ترجمه دگرگون شود و آن را نه صرفاً انتقال خشک و مکانیکی معنای لغات، بلکه دریچه‌ای روح‌نواز به دنیایی پر از رمز و راز و کشف ناشده ببینم.   ادبیات عمان؛ از شعر و روایت شفاهی تا رمان مدرن ادبیات داستانی عمان را می‌توان پدیده‌ای نسبتاً نوظهور در گستره ادبیات داستانی عربی به شمار آورد. در گذشته‌های نه چندان دور، شعر و روایت شفاهی بودند که نقش اصلی را در انتقال فرهنگ و ادب ایفا می‌کردند و قصه‌ها و حکایات محلی بودند که نسل‌ها را به یکدیگر و به ارزش‌های اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی جامعه پیوند می‌دادند. این حکایت‌های پرشمار که عموماً درباره‌ زندگی روزمره، درباره‌ دریا و کشتی‌رانی، درباره‌ کشاورزی و کوهستان، یا درباره‌ فعالیت‌های تجاری با کشتی‌های بزرگ بیان می‌شدند، در واقع انعکاسی مستقیم و بی‌واسطه از جهان واقعی و عینی مردم بودند و به نوعی می‌توان آنها تاریخ شفاهی و سینه‌به‌سینه‌ جامعه‌ عمان دانست. با شروع تحصیلات دانشگاهی و همچنین با حضور فعال و چشمگیر زنان در عرصه‌های گوناگون فرهنگی و ادبی، رمان‌نویسی در عمان جان تازه‌ای گرفت و شکوفا شد. نویسندگان عمانی این‌بار با قلمی توانا شروع به ثبت و ضبط تحولات گسترده اجتماعی، چالش‌های پیچیده خانوادگی و تغییرات عمیق فرهنگی و اقتصادی کشور خود کردند. این ادبیات نوپا و در عین حال پویا، عمدتاً با تمرکز بر موضوعات مهمی چون‌گذار از سنت به مدرنیته، جایگاه زن در جامعه‌ جدید، دگرگونی در روابط خانوادگی، پدیده مهاجرت و نیز پیوند ناگسستنی میان گذشته پربار و حال متغیر شکل گرفته است. یکی از ویژگی‌های بارز و قابل تأمل ادبیات عمانی، ترکیب هوشمندانه سادگی بیان با عمق محتوایی و استفاده از واژه‌های محلی و اسامی بومی است. نویسندگان عمانی جهانی خیالی خلق می‌کنند که سرشار از سکوت‌های پرمعنا، از طبیعت بکر و دست‌نخورده، از دریای بی‌کران و از خاطره‌های جمعی کهن است؛ جهانی که خواننده را به ساده‌ترین و در عین حال عمیق‌ترین تجربه‌های انسانی نزدیک می‌کند. زبان در این آثار ارزشمند نه صرفاً ابزاری برای روایت داستان، بلکه وسیله‌ای ظریف و کارآمد برای انعکاس دنیای روان و روح جامعه است. در این میان، عناصر رمز و راز و جادو جزئی لاینفک و جدایی‌ناپذیر از این ادبیات منحصربه‌فرد به شمار می‌روند.   جوخه الحارثی؛ صدای زنان و وجدان بیدار جامعه‌ عمان جوخه الحارثی در سال ۱۹۷۸ در عمان به دنیا آمد. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در زادگاهش آغاز کرد و سپس برای ادامه‌ تحصیل در مقاطع بالاتر راهی بریتانیا شد و در نهایت در سال ۲۰۱۰ موفق به دریافت مدرک دکترای ادبیات عرب کلاسیک از دانشگاه معتبر ادینبروگ شد.
او هم‌اکنون به عنوان استاد زبان و ادبیات عرب در دانشگاه سلطان قابوس مشغول به تدریس است و فعالیت‌های علمی و پژوهشی ارزشمند خود را در این زمینه با پشتکار ادامه می‌دهد. الحارثی افزون بر کار دانشگاهی پررنگ، نویسنده‌ای پرکار و خوش‌قلم نیز هست و تاکنون آثار متعددی شامل چندین رمان، چند مجموعه داستان کوتاه، چندین کتاب کودک و نیز آثار پژوهشی متعدد از او به چاپ رسیده است. حوزه پژوهش‌های او عمدتاً شامل نقد ادبی و تحلیل دقیق شعر و نثر کلاسیک عربی می‌شود. فعالیت‌های پژوهشی عمیق او، نقش مهم و غیرقابل انکاری در شناخت هرچه بیشتر ادبیات کلاسیک و معاصر عمان دارد و به وضوح نشان می‌دهد که نگاه او به مقوله داستان‌نویسی، همواره مبتنی بر تلفیق هوشمندانه تجربه‌ انسانی و دانش ادبی گسترده است.   آثار و جهان روایی الحارثی رمان‌های جوخه الحارثی هر یک به گونه‌ای بدیع بخشی از تحولات گسترده‌ اجتماعی عمان را روایت می‌کنند و تصاویری ملموس و انسانی از جامعه‌ عمان در دوره‌های مختلف ارائه می‌دهند: «خواب‌ها -یا رویاها-» که در سال ۲۰۰۴ منتشر شد، اولین رمان اوست و حال‌وهوایی شاعرانه دارد. «بانوان ماه» که در سال ۲۰۱۰ به چاپ رسید، با محوریت زندگی سه خواهر و تغییرات اجتماعی عمان پس از دهه‌ ۱۹۷۰، تصویری چندلایه و پیچیده از جامعه‌ای در حال‌گذار ارائه می‌دهد. این رمان مهم در سال ۲۰۱۹ برنده‌ جایزه‌ جهانی «من بوکر» شد و تاکنون به بیش از ۲۴ زبان زنده‌ دنیا ترجمه شده است. «نارنجه» که در سال ۲۰۱۶ انتشار یافت و در سال ۲۰۲۲ به زبان انگلیسی ترجمه و منتشر شد. «حریر غزاله» که در سال ۲۰۲۱ به چاپ رسید به موضوعات عمیق هویتی، زنانگی و نیز رابطه گذشته و حال می‌پردازد و نمونه‌ای بارز از پختگی و مهارت نثر الحارثی محسوب می‌شود. در کنار رمان‌های پرمایه، او مجموعه‌های داستان کوتاه متعدد و کتاب‌های کودک گوناگونی نیز منتشر کرده است. آثار کودک او مانند «فو‌فو و رنگ‌ها» و «ابر آرزو می‌کند»، علاوه بر سرگرمی سالم، آموزش ارزش‌های اخلاقی و فرهنگی اصیل را به کودکان منتقل می‌کنند. افتخارات و جوایز: جوخه الحارثی تاکنون جوایز معتبر و مهم بسیاری را دریافت کرده که از جمله آنها می‌توان به این موارد اشاره کرد: جایزه‌ ادبی شارجه در سال ۲۰۰۱ برای مجموعه داستان «برشی از زندگی لبنی هنگام رفتن»؛ جایزه‌ سلطان قابوس برای فرهنگ و هنر و ادبیات در سال ۲۰۱۶ برای رمان «نارنجه»؛ جایزه‌ جهانی من بوکر در سال ۲۰۱۹ برای رمان «بانوان ماه». این رمان در ایران نیز با عناوین مختلف ترجمه شد و جایزه‌ ادبیات عرب در پاریس در سال ۲۰۲۱ برای ترجمه‌ فرانسوی همان رمان. آثار او همواره در فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌های سال در کشورهای گوناگون قرار داشته و نقدهای ستایش‌آمیز فراوانی از نشریات معتبر جهانی مانند گاردین، واشنگتن پست، نیویورکر و نیویورک تایمز دریافت کرده‌اند.   روایت ابریشمی از زن، زمان و هویت رمان «حریر غزاله» که در سال ۲۰۲۱ توسط انتشارات دارالآداب در بیروت منتشر شد، در ظاهر داستان زندگی دو زن به نام‌های حریر و غزاله را روایت می‌کند. اما در لایه‌های عمیق‌تر و پنهان‌تر، این دو شخصیت به ظاهر ساده در واقع نماد دو نسل کاملاً متفاوت از زنان عمانی هستند: نسلی که در سایه‌ سنگین سنت‌ها زندگی کرده و نفس کشیده و نسلی جدید که در جست‌وجوی فردیت و آزادی خویش است. الحارثی با نثری ظریف و چندصدایی، زندگی پرپیچ و خم این دو زن را در هم می‌تند. زمان در رمان او خطی و یک‌طرفه نیست؛ گذشته و حال، خاطره و واقعیت به شکلی هنرمندانه در هم تنیده شده‌اند، درست همانند تار و پود ظریف ابریشم. حریر در پی شناخت خویشتن خویش است و غزاله با گذشته‌ای مواجه است که ناگزیر باید با آن آشتی کند و کنار بیاید. فضاهای روستایی دل‌انگیز و شهری پرجنب‌وجوش عمان در این رمان با دقت و جزئیاتی شاعرانه توصیف شده‌اند. نثر الحارثی، در عمق خود فلسفی و سرشار از استعاره‌های بدیع است. زبان او در این اثر، ابزاری است برای شناخت درونی شخصیت‌ها و نه صرفاً روایت‌گری بیرونی وقایع.   دلایل انتخاب این رمان برای ترجمه 1. ارزش ادبی و زبانی: نثر الحارثی سرشار از موسیقی درونی، تصویرسازی‌های ظریف و گفت‌وگوهای روان و طبیعی است. ترجمه‌ چنین متنی تجربه‌ای چالش‌برانگیز اما در عین حال بسیار ارزشمند و لذت‌بخش است. 2. قرابت فرهنگی ایران و عمان: هر دو سرزمین در کنار خلیج فارس قرار دارند و از فرهنگ، سنت و دغدغه‌های اجتماعی مشابهی برخوردارند. بسیاری از زنان حاضر در رمان به راحتی می‌توانستند در روستاهای جنوبی ایران زندگی کنند. 3. صدای زن در ادبیات عرب: ترجمه‌ آثار زنان نویسنده عرب فرصتی استثنایی است برای بازنمایی تصویر تازه‌ای از زن عرب، فراتر از کلیشه‌های سنتی و تکراری. در رمان الحارثی، زنان نه در حاشیه که در مرکز و کانون روایت‌اند. 4.