📎 #_یک_تکه_کتاب
میخواهم نامهیی برایت بنویسمکه به هیچ نامهی دیگری شبیه نباشد وَ زبانی نو برای تو بیآفرینم زبانی همْترازِ اندامت وَ گُسترهی عشقم !
میخواهم از برگهای لغتْنامه بیرون بیایم
وَ از دهانم اجازهی سفر بگیرم !
خستهاَم از چرخاندن زبان در این دهان !
دهانی دیگر میخواهم که بتواند به درختِ گیلاس، یا چوب کبریتی بَدَل شَود !
دهانی که کلمات از آن بیرون بریزند ،
مانندِ پریانِ دریایی از امواجِ دریا
وَ کبوتران از کلاهِ شعبدهباز !
کتابهای دبستانم را از من بگیریدُ نیمکتهای کلاسم را ، گچها وُ قلمها وُ تخته سیاه را
از من بگیرید ، تنها واژهیی به من ببخشید
تا آن راچون گوشواری به گوشِ معشوقِ خود بیاویزم !
📕 باران یعنی تو برمیگردی
✍🏻 #نزار_قبانی
@ShafiAzad
میخواهم نامهیی برایت بنویسمکه به هیچ نامهی دیگری شبیه نباشد وَ زبانی نو برای تو بیآفرینم زبانی همْترازِ اندامت وَ گُسترهی عشقم !
میخواهم از برگهای لغتْنامه بیرون بیایم
وَ از دهانم اجازهی سفر بگیرم !
خستهاَم از چرخاندن زبان در این دهان !
دهانی دیگر میخواهم که بتواند به درختِ گیلاس، یا چوب کبریتی بَدَل شَود !
دهانی که کلمات از آن بیرون بریزند ،
مانندِ پریانِ دریایی از امواجِ دریا
وَ کبوتران از کلاهِ شعبدهباز !
کتابهای دبستانم را از من بگیریدُ نیمکتهای کلاسم را ، گچها وُ قلمها وُ تخته سیاه را
از من بگیرید ، تنها واژهیی به من ببخشید
تا آن راچون گوشواری به گوشِ معشوقِ خود بیاویزم !
📕 باران یعنی تو برمیگردی
✍🏻 #نزار_قبانی
@ShafiAzad
Forwarded from Sciensology
▪️مدل پنج عاملی شخصیت
اصطلاح شخصیت به الگوهای پایدار افکار، احساسات و رفتار اشاره میکند. مدل پنج عاملی شخصیت (FFM) یکی از الگوهای علمی برای مطالعه شخصیت است. شخصیت در این مدل با پنج ویژگی مشخص میشود که عبارتند از برونگرایی در مقابل درونگرایی، توافقپذیری در مقابل مخالفتجویی، روانرنجوری در مقابل ثبات عاطفی، وظیفهشناسی در مقابل سهلانگاری و پذیرای تجربه بودن در مقابل بسته بودن. این صفات گسترده سلسلهمراتبی هستند که دارای جنبههای جزییتری میباشند. برونگرایی شامل جنبههایی مانند خوش مشربی، جرأتمندی و بیان عواطف و افکار است. روانرنجوری منعکس کننده اضطراب، افسردگی، نوسانات عاطفی و زود رنجی است. وظیفهشناسی به انگیزه پیشرفت، برنامهریزی، پشتکار، سختکوشی و اطمینانپذیری اشاره میکند. پذیرای تجربه بودن با تخیل، کنجکاوی فکری و خلاقیت مشخص میشود و توافقپذیری شامل خیرخواهی، خشوع، تمایل به ارتقاء اجتماع، همدردی و اعتماد به دیگران است.
Source: World Psychiatry
@NeoSciensology
اصطلاح شخصیت به الگوهای پایدار افکار، احساسات و رفتار اشاره میکند. مدل پنج عاملی شخصیت (FFM) یکی از الگوهای علمی برای مطالعه شخصیت است. شخصیت در این مدل با پنج ویژگی مشخص میشود که عبارتند از برونگرایی در مقابل درونگرایی، توافقپذیری در مقابل مخالفتجویی، روانرنجوری در مقابل ثبات عاطفی، وظیفهشناسی در مقابل سهلانگاری و پذیرای تجربه بودن در مقابل بسته بودن. این صفات گسترده سلسلهمراتبی هستند که دارای جنبههای جزییتری میباشند. برونگرایی شامل جنبههایی مانند خوش مشربی، جرأتمندی و بیان عواطف و افکار است. روانرنجوری منعکس کننده اضطراب، افسردگی، نوسانات عاطفی و زود رنجی است. وظیفهشناسی به انگیزه پیشرفت، برنامهریزی، پشتکار، سختکوشی و اطمینانپذیری اشاره میکند. پذیرای تجربه بودن با تخیل، کنجکاوی فکری و خلاقیت مشخص میشود و توافقپذیری شامل خیرخواهی، خشوع، تمایل به ارتقاء اجتماع، همدردی و اعتماد به دیگران است.
Source: World Psychiatry
@NeoSciensology
Forwarded from Sciensology
▪️بازخرج عصبی؛ یک اصل سازماندهی اساسی مغز
مایکل اندرسون، استاد علومشناختی دانشگاه وسترن این قضیه را مطرح کرده است که استفاده مجدد از بافت مغز برای اهدافی غیر از سازگاری اولیه آن نه فقط میتواند یک ویژگی فراگیر سازمان مغز باشد، بلکه میتواند به عنوان یک اصل سازماندهی مرکزی برای فرگشت مغز در عملکردهای شناختی بالاتر در نظر گرفته شود (اندرسون، ۲۰۱۰؛ ۲۰۱۴). او این ایده را فرضیه کلان باز آراستن (MDR) نامیده است. فرضیه MDR این نظر را بیان میکند که اغلب مسیرهای توسعه فرگشتی ممکن است استفاده مجدد از اجزای موجود برای کارهای جدید را به ایجاد مدارهای جدید ترجیح دهند. یکی از مهمترین پیشبینیهای MDR که با شواهد تجربی قابلتوجهی پشتیبانی میشود این نظر است که یک ناحیه مشخص مغز ممکن است شامل بسیاری از عملکردهای شناختی متنوع شود. اندرسون ناحیه بروکا را مثال میزند که به طور سنتی تصور میشود مسئول تولید گفتار است؛ اما مشخص شده است که در انواع دیگر وظایف شناختی و ادراکی-حرکتی مانند ترتیبگذاری کارها، آمادهسازی موتور حرکتی، تقلید کنش و شناخت اقدامات و بسیاری از اعمال دیگر فعال است. یک استنباط اساسی از این مسأله چنین است که یک وظیفه شناختی واحد اغلب توسط چند ناحیه مغزی کنترل میشود.
چندین نظریه دیگر برای بازخرج عصبی مطرح شده است. برای مثال فرضیهای به نام «بازیافت عصبی» را استانیسلاس دوآن استاد علوماعصاب شناختی ارائه کرده است. گرچه این فرضیه شبیه به فرضیه «کلان باز آراستن» اندرسون است، اما بیشتر به کارکردهای شناختی فرگشتیافته اخیر مانند خواندن و ریاضیات میپردازد تا اینکه یک دیدگاه فرگشتی بلندمدت برای استفاده مجدد از سلولهای مغز در نظر داشته باشد (دوآن، ۲۰۰۵). عملکردهای شناختی مانند خواندن و ریاضیات ممکن است دارای زمان فرگشتیِ کافی برای ایجاد مدارهای مغزی اختصاصی نبوده باشند، اما به نظر میرسد که دارای برخی خوشههای عصبی تخصصی هستند. بنابراین برای یادگیری خواندن یا انجام عملیات ریاضی این عملکردها باید بر مدارهای عصبی از قبل موجود با درجهای از انعطافپذیری عصبی تکیه کنند که میتواند از افکار و رویههای جدید پشتیبانی نماید.
برای مثال به نظر میرسد که عملیات ریاضی سطح بالا تا حدی به نواحی قشری در لوبهای گیجگاهی داخلی، لوب آهیانهای، شکنج زاویهای و شیار درون جداری (IPS) مربوط میشود. شیار درون جداری دارای نورونهایی است که به ترقیق (قابلیت تمایز بین یک، دو یا سه چیز) و انجام مقایسههای بزرگ بین مجموعههای کوچکتر و بزرگتر (تمایز بین ۲۵ چیز و ۵۰ چیز) اختصاص داده شدهاند. این دو فرآیند اصلی یک توانایی اساسی به نام نومروسیتی را تشکیل میدهند (کولیج و اورمن، ۲۰۱۲). بنابراین بازخرج عصبی میتواند یک ویژگی مهم و اساسی برای سازماندهی مغز باشد.
@NeoSciensology
مایکل اندرسون، استاد علومشناختی دانشگاه وسترن این قضیه را مطرح کرده است که استفاده مجدد از بافت مغز برای اهدافی غیر از سازگاری اولیه آن نه فقط میتواند یک ویژگی فراگیر سازمان مغز باشد، بلکه میتواند به عنوان یک اصل سازماندهی مرکزی برای فرگشت مغز در عملکردهای شناختی بالاتر در نظر گرفته شود (اندرسون، ۲۰۱۰؛ ۲۰۱۴). او این ایده را فرضیه کلان باز آراستن (MDR) نامیده است. فرضیه MDR این نظر را بیان میکند که اغلب مسیرهای توسعه فرگشتی ممکن است استفاده مجدد از اجزای موجود برای کارهای جدید را به ایجاد مدارهای جدید ترجیح دهند. یکی از مهمترین پیشبینیهای MDR که با شواهد تجربی قابلتوجهی پشتیبانی میشود این نظر است که یک ناحیه مشخص مغز ممکن است شامل بسیاری از عملکردهای شناختی متنوع شود. اندرسون ناحیه بروکا را مثال میزند که به طور سنتی تصور میشود مسئول تولید گفتار است؛ اما مشخص شده است که در انواع دیگر وظایف شناختی و ادراکی-حرکتی مانند ترتیبگذاری کارها، آمادهسازی موتور حرکتی، تقلید کنش و شناخت اقدامات و بسیاری از اعمال دیگر فعال است. یک استنباط اساسی از این مسأله چنین است که یک وظیفه شناختی واحد اغلب توسط چند ناحیه مغزی کنترل میشود.
چندین نظریه دیگر برای بازخرج عصبی مطرح شده است. برای مثال فرضیهای به نام «بازیافت عصبی» را استانیسلاس دوآن استاد علوماعصاب شناختی ارائه کرده است. گرچه این فرضیه شبیه به فرضیه «کلان باز آراستن» اندرسون است، اما بیشتر به کارکردهای شناختی فرگشتیافته اخیر مانند خواندن و ریاضیات میپردازد تا اینکه یک دیدگاه فرگشتی بلندمدت برای استفاده مجدد از سلولهای مغز در نظر داشته باشد (دوآن، ۲۰۰۵). عملکردهای شناختی مانند خواندن و ریاضیات ممکن است دارای زمان فرگشتیِ کافی برای ایجاد مدارهای مغزی اختصاصی نبوده باشند، اما به نظر میرسد که دارای برخی خوشههای عصبی تخصصی هستند. بنابراین برای یادگیری خواندن یا انجام عملیات ریاضی این عملکردها باید بر مدارهای عصبی از قبل موجود با درجهای از انعطافپذیری عصبی تکیه کنند که میتواند از افکار و رویههای جدید پشتیبانی نماید.
برای مثال به نظر میرسد که عملیات ریاضی سطح بالا تا حدی به نواحی قشری در لوبهای گیجگاهی داخلی، لوب آهیانهای، شکنج زاویهای و شیار درون جداری (IPS) مربوط میشود. شیار درون جداری دارای نورونهایی است که به ترقیق (قابلیت تمایز بین یک، دو یا سه چیز) و انجام مقایسههای بزرگ بین مجموعههای کوچکتر و بزرگتر (تمایز بین ۲۵ چیز و ۵۰ چیز) اختصاص داده شدهاند. این دو فرآیند اصلی یک توانایی اساسی به نام نومروسیتی را تشکیل میدهند (کولیج و اورمن، ۲۰۱۲). بنابراین بازخرج عصبی میتواند یک ویژگی مهم و اساسی برای سازماندهی مغز باشد.
@NeoSciensology
Forwarded from Public Exit
توهم، توطئه و شایعهسازی در جمهوری اسلامی
یکی از عجایب بزرگ و حیرتانگیز تاریخ بشر، فلسفه مذهب است که بشر را متقاعد کرده مانند رمه نیازمند چوپان باشد. از دیدگاه اسلام، انسانها قادر به تشخیص راه از چاه نیستند و بایست تابع و تسلیم روحانیت باشند که جانشین خداوند و مبین دین هستند!
رژیم فقاهتی، بهرهگیری از خرافات مذهبی در جهت عوامفریبی را به صورت یک اصل گسترده حکومتی در تمام سطوح کشور مورد استفاده قرار داده است. رژیم از طریق امام جمعهها، داستان حضور و ظهور امام زمان در تمام شئون مملکت را تبدیل به یک بحث دائم کرده است. نه فقط رئیسجمهور رژیم فقاهتی سر سفره برای امام غایب، قاشق و بشقاب میگذارد که اگر تشریف آوردند، بدانند که منتظرشان بوده است بلکه مرتب با ایشان در مورد مسائل مشورت میکند!
از دیگر داستانهای عوامفریبی، دیدن صورت خمینی در ماه، پیدا کردن موی خمینی در آیه بقرہ، حضور امام زمان در جبهه جنگ، چاه جمکران، امدادهای غیبی و هاله نور و ... میباشند!
تئوری توطئه و شایعه، همواره چماقی بوده در دست روحانیت برای سرکوب دگراندیشان و مخالفان و مانند شمشیر دموکلوس روی سرنخبگان قرار داشته است. تهمتها و برچسبهایی مانند منافق یا مجاهد، محارب یا دگراندیش، مرتد یا نامسلمان، مفسد و منحرف، از حربههایی هستند که روزمره به صورت عادی مورد استفاده قرار میگیرند.
تلاش دیگر رژیم، تحریف و دوباره نویسی تاریخ نهضتها و جنبشهای ایران میباشد. رژیم برای اسطورهای کردن نقش ملایان در حرکتها و جنبشهای کشور و اعتبار بخشیدن به رژیم فقاهتی، سازمانی بنام مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی ایجاد کرده است. این مؤسسه در این راستا با جعل، تحریف و بازنویسی تاریخ ایران و وارونهنگاری سعی دارد، اعتباری برای جامعه روحانیت بسازد.
از دیگر وظایف این مؤسسه، تخریب فرهنگ و عربیزه کردن زبان پارسی میباشد. مصباح یزدی، جارچی و مبلغ ولی فقیه (همان نقشی را بازی میکند که گوبلز برای هیتلر ایفا میکرد) در پخش اراجيف و بتسازی از علی خامنهای، نقشِ کلیدی دارد.
@PublicExit
یکی از عجایب بزرگ و حیرتانگیز تاریخ بشر، فلسفه مذهب است که بشر را متقاعد کرده مانند رمه نیازمند چوپان باشد. از دیدگاه اسلام، انسانها قادر به تشخیص راه از چاه نیستند و بایست تابع و تسلیم روحانیت باشند که جانشین خداوند و مبین دین هستند!
رژیم فقاهتی، بهرهگیری از خرافات مذهبی در جهت عوامفریبی را به صورت یک اصل گسترده حکومتی در تمام سطوح کشور مورد استفاده قرار داده است. رژیم از طریق امام جمعهها، داستان حضور و ظهور امام زمان در تمام شئون مملکت را تبدیل به یک بحث دائم کرده است. نه فقط رئیسجمهور رژیم فقاهتی سر سفره برای امام غایب، قاشق و بشقاب میگذارد که اگر تشریف آوردند، بدانند که منتظرشان بوده است بلکه مرتب با ایشان در مورد مسائل مشورت میکند!
از دیگر داستانهای عوامفریبی، دیدن صورت خمینی در ماه، پیدا کردن موی خمینی در آیه بقرہ، حضور امام زمان در جبهه جنگ، چاه جمکران، امدادهای غیبی و هاله نور و ... میباشند!
تئوری توطئه و شایعه، همواره چماقی بوده در دست روحانیت برای سرکوب دگراندیشان و مخالفان و مانند شمشیر دموکلوس روی سرنخبگان قرار داشته است. تهمتها و برچسبهایی مانند منافق یا مجاهد، محارب یا دگراندیش، مرتد یا نامسلمان، مفسد و منحرف، از حربههایی هستند که روزمره به صورت عادی مورد استفاده قرار میگیرند.
تلاش دیگر رژیم، تحریف و دوباره نویسی تاریخ نهضتها و جنبشهای ایران میباشد. رژیم برای اسطورهای کردن نقش ملایان در حرکتها و جنبشهای کشور و اعتبار بخشیدن به رژیم فقاهتی، سازمانی بنام مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی ایجاد کرده است. این مؤسسه در این راستا با جعل، تحریف و بازنویسی تاریخ ایران و وارونهنگاری سعی دارد، اعتباری برای جامعه روحانیت بسازد.
از دیگر وظایف این مؤسسه، تخریب فرهنگ و عربیزه کردن زبان پارسی میباشد. مصباح یزدی، جارچی و مبلغ ولی فقیه (همان نقشی را بازی میکند که گوبلز برای هیتلر ایفا میکرد) در پخش اراجيف و بتسازی از علی خامنهای، نقشِ کلیدی دارد.
@PublicExit
Forwarded from Public Exit
قانونمند سازی سنت قبیلهای زنده به گور
نگاه اسلام به زن آشکارا حذفی است. زن در بهترین حالت در قرآن "کشتزار" است. کشتزاری زيبا و شهوتانگيز که مرد با ديدن آن فراز كند و به هر طریقی و در هر جایی از آن دلكَشتر و دلكُشتر بود، فرود آید و بذر افشاند (سوره بقره آیه ۲۲۳).
این ادعا که اسلام سنتِ زنده به گور کردنِ دختران را از بین برد، خلاف واقع است و دادههای تجربی و تاريخی آن را رد میکند. اسلام زنده به گور کردن را از بین نبرد، سنت قبیلهایِ زنده به گور را پیکر آرایی نو و کلِ زندگی زنانه را به گورستان تبدیل کرد.
زنده به گور یعنی تبعید از اجتماع در کنجِ خانه، در فضای خلوت، در حصار خیمهها و قلعهها و بارگاهها و لای برقع و حجاب به نوعی که حتی صدای پای زن هم شیطانی است و مردان مؤمن را از خدا دور میکند.
نظاممند سازیِ قانون زنده به گور، بزرگترین هدیه اسلام به زنان است. در دنیای پس از اسلام برای زنان گور امری استثنایی نیست که عربِ بادیهنشینی از سر خشم و یا از شدت فقر دخترش را زنده به گور کند، قاعده زندگی است. حرمتِ حضور در اجتماع/مدینه صورتبندیِ دینیِ زنده به گور کردن است.
زن زنده است، زن نفس میکشد، بدن زن سوژه لذت و محل بذرافشانی مرد است، اما حق ندارد پا از گلیمِ گور خویش فراتر نهد و از گور خانه و حرم و چادر و برقع بیرون رود و خودش باشد: نظاممند سازیِ زنده به گور کردنِ زنان توسط اسلام و بدل کردنِ این سنتِ قبیلهای به قانون دینی و فقهی، موضوعی است که بایست عمیقاً مورد تأمل قرار بگیرد!
@PublicExit
نگاه اسلام به زن آشکارا حذفی است. زن در بهترین حالت در قرآن "کشتزار" است. کشتزاری زيبا و شهوتانگيز که مرد با ديدن آن فراز كند و به هر طریقی و در هر جایی از آن دلكَشتر و دلكُشتر بود، فرود آید و بذر افشاند (سوره بقره آیه ۲۲۳).
این ادعا که اسلام سنتِ زنده به گور کردنِ دختران را از بین برد، خلاف واقع است و دادههای تجربی و تاريخی آن را رد میکند. اسلام زنده به گور کردن را از بین نبرد، سنت قبیلهایِ زنده به گور را پیکر آرایی نو و کلِ زندگی زنانه را به گورستان تبدیل کرد.
زنده به گور یعنی تبعید از اجتماع در کنجِ خانه، در فضای خلوت، در حصار خیمهها و قلعهها و بارگاهها و لای برقع و حجاب به نوعی که حتی صدای پای زن هم شیطانی است و مردان مؤمن را از خدا دور میکند.
نظاممند سازیِ قانون زنده به گور، بزرگترین هدیه اسلام به زنان است. در دنیای پس از اسلام برای زنان گور امری استثنایی نیست که عربِ بادیهنشینی از سر خشم و یا از شدت فقر دخترش را زنده به گور کند، قاعده زندگی است. حرمتِ حضور در اجتماع/مدینه صورتبندیِ دینیِ زنده به گور کردن است.
زن زنده است، زن نفس میکشد، بدن زن سوژه لذت و محل بذرافشانی مرد است، اما حق ندارد پا از گلیمِ گور خویش فراتر نهد و از گور خانه و حرم و چادر و برقع بیرون رود و خودش باشد: نظاممند سازیِ زنده به گور کردنِ زنان توسط اسلام و بدل کردنِ این سنتِ قبیلهای به قانون دینی و فقهی، موضوعی است که بایست عمیقاً مورد تأمل قرار بگیرد!
@PublicExit
Forwarded from Public Exit
چرا اگر به کودکی بگویی حرف گوش نکنی تو را به زیرزمین میبرم و میسوزانم و شکنجه میکنم، کودکآزاری به حساب میآید اما اگر بگویی حرف گوش نکنی خدا تو را به قعر جهنم میبرد و میسوزاند و شکنجه میکند، کودکآزاری به حساب نمیآید؟
@PublicExit
@PublicExit
Forwarded from Public Exit
محمد عاملِ قتل
محمد جنگهای بیشماری به راه انداخت و انسانهای بیشماری را کشت. محمد فرمان داد سربازان بسیاری را بعد از جنگ سر ببرند، با خشونت و زور این دین تثبیت شد. وقتی یک پیامبر اجازه میدهد اسیران جنگی را که تسلیم شدهاند سر ببرند، زنان اسیر را برده جنسی خویش و یارانش میکند، صاحبان سایر ادیان از جمله مسیحیان و یهودیان را از کشور خودشان میراند و دینش را با شمشیر تحمیل میکند، به راحتی میتوان گفت چنین پیامبری یک جنایتکار است.
گاهی مسلمانان از کارهای مثبت محمد حرف میزنند، آدم میتواند بگوید داعش هم در عراق به فقیران میاندیشید، با افزایش قیمتها مبارزه میکرد و مؤسسات خدمات اجتماعی متعددی به راه انداخت، اما این بدان معنا نیست که داعش در اندیشه ایجاد یک "جامعه رفاه" بوده است، بلکه داعش را علیرغم این مسائل بانی یک حکومت تروریستی مینامیم!
اسلام چیست؟ شریعت، جهاد، سرکوب زن، خدا ساختن از محمد و مقدس دانستن قرآن. همه اینها به اسلام تعلق دارند. هیچ کدام از اینها با روشنگری و قانون سروکاری ندارند. اگر اسلام را لغت به لغت از طریق آنچه در قرآن آمده یا شخص محمد گفته است در نظر بگیریم، بایست یا از اسلام جدا گشت و یا با ایدئولوژی جهادی همراه شد. اکثریت مسلمانان چنین کاری نمیکنند.
بیشتر مسلمانان صلح طلب هستند، زیرا آنها یا متون اسلامی را نمیشناسند یا راحت میخوانند و از آنها میگذرند و جنبه سیاسی اسلام را کنار میگذارند. اسلامگرایان هیچ کاری نمیکنند جز این که این متون را جدی میگیرند و میخواهند به مرحله اجرا در آوردند، چون که میگویند اگر این آخرین حرف خدا میباشد که خطاب به انسانها آمده پس بایست یک محتوای اخلاقی و سیاسی ابدی داشته باشد و ما مسلمانان موظف هستیم مأموریت خدا را در روی زمین اجرا کنیم و خُب جهادگرایی همین است. اغلب مسلمانان این را نمیخواهند. آنها صلح طلب هستند، اما نه به این دلیل که مسلمان هستند، بلکه بایست گفت به رغم مسلمان بودنشان!
داعش هیچ کاری نمیکند جز همان کارهایی که محمد میکرد. همه چیز: بیخانمان کردن دگراندیشان، سر بریدن کافران و اسرای جنگی، تجاوز به زن اسیران جنگی، دریافت جزیه از مسیحیان و یهودیان جنگ برای آشغال سرزمینها، خشونت علیه زنان، همه اینها را محمد کرد. بیشک محمد الگوی داعش است. آنها مو به مو همان را میکنند که محمد در زمان خودش کرد.
این واقعیت که بسیاری از مسلمانان در دامن تمدن رشد کردهاند و هویت تازهای را پذیرفتهاند، در اروپا یا کشورهای خودشان آموزش مدرن دیدهاند، اینها اسلام را مثبتتر از آنچه هست نمیکند، بلکه اینها قطعاتی جدا شده از هسته اسلام هستند. آنها که میخواهند اسلام اصلی را به مرحله اجرا بگذارند تروریستهایی هستند که در سوریه، عراق، نیجریه، پاکستان، افغانستان و سراسر جهان اسلام شاخههای متعددشان وجود دارند!
@PublicExit
محمد جنگهای بیشماری به راه انداخت و انسانهای بیشماری را کشت. محمد فرمان داد سربازان بسیاری را بعد از جنگ سر ببرند، با خشونت و زور این دین تثبیت شد. وقتی یک پیامبر اجازه میدهد اسیران جنگی را که تسلیم شدهاند سر ببرند، زنان اسیر را برده جنسی خویش و یارانش میکند، صاحبان سایر ادیان از جمله مسیحیان و یهودیان را از کشور خودشان میراند و دینش را با شمشیر تحمیل میکند، به راحتی میتوان گفت چنین پیامبری یک جنایتکار است.
گاهی مسلمانان از کارهای مثبت محمد حرف میزنند، آدم میتواند بگوید داعش هم در عراق به فقیران میاندیشید، با افزایش قیمتها مبارزه میکرد و مؤسسات خدمات اجتماعی متعددی به راه انداخت، اما این بدان معنا نیست که داعش در اندیشه ایجاد یک "جامعه رفاه" بوده است، بلکه داعش را علیرغم این مسائل بانی یک حکومت تروریستی مینامیم!
اسلام چیست؟ شریعت، جهاد، سرکوب زن، خدا ساختن از محمد و مقدس دانستن قرآن. همه اینها به اسلام تعلق دارند. هیچ کدام از اینها با روشنگری و قانون سروکاری ندارند. اگر اسلام را لغت به لغت از طریق آنچه در قرآن آمده یا شخص محمد گفته است در نظر بگیریم، بایست یا از اسلام جدا گشت و یا با ایدئولوژی جهادی همراه شد. اکثریت مسلمانان چنین کاری نمیکنند.
بیشتر مسلمانان صلح طلب هستند، زیرا آنها یا متون اسلامی را نمیشناسند یا راحت میخوانند و از آنها میگذرند و جنبه سیاسی اسلام را کنار میگذارند. اسلامگرایان هیچ کاری نمیکنند جز این که این متون را جدی میگیرند و میخواهند به مرحله اجرا در آوردند، چون که میگویند اگر این آخرین حرف خدا میباشد که خطاب به انسانها آمده پس بایست یک محتوای اخلاقی و سیاسی ابدی داشته باشد و ما مسلمانان موظف هستیم مأموریت خدا را در روی زمین اجرا کنیم و خُب جهادگرایی همین است. اغلب مسلمانان این را نمیخواهند. آنها صلح طلب هستند، اما نه به این دلیل که مسلمان هستند، بلکه بایست گفت به رغم مسلمان بودنشان!
داعش هیچ کاری نمیکند جز همان کارهایی که محمد میکرد. همه چیز: بیخانمان کردن دگراندیشان، سر بریدن کافران و اسرای جنگی، تجاوز به زن اسیران جنگی، دریافت جزیه از مسیحیان و یهودیان جنگ برای آشغال سرزمینها، خشونت علیه زنان، همه اینها را محمد کرد. بیشک محمد الگوی داعش است. آنها مو به مو همان را میکنند که محمد در زمان خودش کرد.
این واقعیت که بسیاری از مسلمانان در دامن تمدن رشد کردهاند و هویت تازهای را پذیرفتهاند، در اروپا یا کشورهای خودشان آموزش مدرن دیدهاند، اینها اسلام را مثبتتر از آنچه هست نمیکند، بلکه اینها قطعاتی جدا شده از هسته اسلام هستند. آنها که میخواهند اسلام اصلی را به مرحله اجرا بگذارند تروریستهایی هستند که در سوریه، عراق، نیجریه، پاکستان، افغانستان و سراسر جهان اسلام شاخههای متعددشان وجود دارند!
@PublicExit
📎 #_یک_تکه_کتاب
مادر بزرگ هستی خانم نوریان است که عمریست با یاد تنها پسر کشته شده اش زندگی میکند. پسری که در جریانهای سیاسی دهه سی، ققنوس وار خویشتن را در آتش میافکند تا نهالی پا بگیرد. خانم نوریان اندی است که نوههایش، هستی و شاهین را زیر بال و پر خود گرفته است. او که زمانی پیشه آموزگاری داشته، هنوز هم خاطره دیروزها و پریروزها رهایش نکرده، برای پیر احمد آباد ( مصدق ) و پسرش اشک میریزد. عشرت یا مامان عشی مادر هستی است که اکنون زن مرد پولداری پیوسته با دستگاه دولت و آمریکایی هاست و با ولنگاری های خویش در فکر شکستن سدجنسیت است تا به یه خیال خود آدم شود و با نترسی، با مردان دله و هیزی میآمیزد...
📕 جزیره سرگردانی
✍🏻#سیمین_دانشور
@ShafiAzad
مادر بزرگ هستی خانم نوریان است که عمریست با یاد تنها پسر کشته شده اش زندگی میکند. پسری که در جریانهای سیاسی دهه سی، ققنوس وار خویشتن را در آتش میافکند تا نهالی پا بگیرد. خانم نوریان اندی است که نوههایش، هستی و شاهین را زیر بال و پر خود گرفته است. او که زمانی پیشه آموزگاری داشته، هنوز هم خاطره دیروزها و پریروزها رهایش نکرده، برای پیر احمد آباد ( مصدق ) و پسرش اشک میریزد. عشرت یا مامان عشی مادر هستی است که اکنون زن مرد پولداری پیوسته با دستگاه دولت و آمریکایی هاست و با ولنگاری های خویش در فکر شکستن سدجنسیت است تا به یه خیال خود آدم شود و با نترسی، با مردان دله و هیزی میآمیزد...
📕 جزیره سرگردانی
✍🏻#سیمین_دانشور
@ShafiAzad
سگ لقلق میزد و خودش را دنبال محمد میکشاند. لاغر و مردنی و بی رمق گر گرفته بود و لهله میزد.
«دلم خیلی از این مردم گرفته.باور میکنی دلم میخواس جای تو باشم و با شماها زندگی میکردم؟
آخه شماها که به همدیگه نارو نمیزنین.شما که دروغ و دغل تو کارتون نیس.
اگه بدونی این کریم حاج حمزه چه آدم بی رحمیه.هر چی پول داشتم بالا کشیده.
پولی که بیس سال جون کندم و یه پول یه پول جمعش کردم، همش تو سوارخ بافور کرده.بیا زبون بسه خیلی لهله میزنی.بریم خونه ما یه خرده نون و آب بخور حالت جا بیاد.
اصلا بیا دم کپر ما بمون.هرچی داریم با هم میخوریم.»
📕 تنگسیر
✍🏻 #صادق_چوبک
@ShafiAzad
«دلم خیلی از این مردم گرفته.باور میکنی دلم میخواس جای تو باشم و با شماها زندگی میکردم؟
آخه شماها که به همدیگه نارو نمیزنین.شما که دروغ و دغل تو کارتون نیس.
اگه بدونی این کریم حاج حمزه چه آدم بی رحمیه.هر چی پول داشتم بالا کشیده.
پولی که بیس سال جون کندم و یه پول یه پول جمعش کردم، همش تو سوارخ بافور کرده.بیا زبون بسه خیلی لهله میزنی.بریم خونه ما یه خرده نون و آب بخور حالت جا بیاد.
اصلا بیا دم کپر ما بمون.هرچی داریم با هم میخوریم.»
📕 تنگسیر
✍🏻 #صادق_چوبک
@ShafiAzad
Forwarded from Public Exit
اگر دینت از تو میخواهد که کسی را بکشی، چیز خاصی را بپوشی، خودت را ختنه کنی، چیز خاصی را نخوری، چیزی را مشاهده کنی، از کسی یا چیزی متنفر باشی...
پس قضیه در مورد خدا نیست، قضیه در مورد تقویتکردن خدمتگذاری تو به یک دیکتاتوری ساخته شده توسط بشر است!
@PublicExit
پس قضیه در مورد خدا نیست، قضیه در مورد تقویتکردن خدمتگذاری تو به یک دیکتاتوری ساخته شده توسط بشر است!
@PublicExit
هنر، زیباییشناسی و مغز.pdf
63.2 MB
عنوان کتاب: هنر، زیباییشناسی و مغز
انتشارات دانشگاه آکسفورد
مترجم: دکتر تقی کیمیایی اسدی
نشر آوای بوف
@ShafiAzad
انتشارات دانشگاه آکسفورد
مترجم: دکتر تقی کیمیایی اسدی
نشر آوای بوف
@ShafiAzad
Forwarded from Sciensology
▪️همهگیری چاقی، محصول ناسازگاری جهان مدرن با انسان
اکنون اغلب انسانها در محیطی زندگی میکنند که با محیطهایی که اجداد ما در آن فرگشت یافتهاند بسیار متفاوت است. توسعه فناوری و مدنیت موجب شده است بسیاری از سازگاریهای جسمی و روانی که ریشه در دوران فرگشتی دارند با زندگی مدرن ناسازگار شوند. در یادداشت پیشِ رو به بررسی یک جنبه از این ناسازگاریها میپردازیم.
@NeoSciensology
اکنون اغلب انسانها در محیطی زندگی میکنند که با محیطهایی که اجداد ما در آن فرگشت یافتهاند بسیار متفاوت است. توسعه فناوری و مدنیت موجب شده است بسیاری از سازگاریهای جسمی و روانی که ریشه در دوران فرگشتی دارند با زندگی مدرن ناسازگار شوند. در یادداشت پیشِ رو به بررسی یک جنبه از این ناسازگاریها میپردازیم.
@NeoSciensology
Telegraph
همهگیری چاقی، محصول ناسازگاری جهان مدرن با انسان
همانطور که خواندید، بسیاری از سازگاریهای جسمی و روانی که ریشه در دوران فرگشتی ما دارند با زندگی مدرن ناسازگار شدهاند. چاقی شاید بارزترین تجلیِ جسمیِ این عدم تطابق باشد؛ چاقی تقریباً در همهٔ کشورهای جهان افزایش یافته است و گزارشات نشان میدهند که علت آن…
Forwarded from Sciensology
▪️آیا گیاهان دارای آگاهی هستند؟
عصبزیستشناسان گیاهی که میگویند گیاهان آگاهی دارند، همواره یک نکته را نادیده میگیرند و آن این است که مغز باید به یک درجهٔ مشخص از پیچیدگی ساختاری و عملکردی رسیده باشد تا آگاهی بتواند در آن ظهور کند؛ بنابراین گیاهان دارای آگاهی نیستند و البته نیازی هم به آگاهی ندارند. فاینبرگ و مالات (۲۰۱۶) برای فرگشت آگاهی در حیوانات فرضیهای جدید مطرح کردهاند و آناتومی مغز، پیچیدگی اعمال مغز و رفتارهای طیف وسیعی از حیوانات را مبنا قرار دادهاند و بر اساس آنها شاخصهایی را برای ظهور آگاهی مشخص نمودهاند. تنها موجوداتی که توانستند مشمول این شاخصها شوند عبارت بودند از مهرهداران (از جمله ماهیها)، بندپایان (مثلاً حشرات و خرچنگها) و سرپائیان (مثلاً اختاپوس و ماهیان مرکب). پژوهشگران بر همین اساس به این نتیجه رسیدهاند با توجه به سیستمهای نسبتاً سادهای که گیاهان دارند و عصب و نورون هم ندارند، احتمال این که آگاهی داشته باشند بسیار ناچیز و در واقع صفر است.
Source: Trends in Plant Science
@NeoSciensology
عصبزیستشناسان گیاهی که میگویند گیاهان آگاهی دارند، همواره یک نکته را نادیده میگیرند و آن این است که مغز باید به یک درجهٔ مشخص از پیچیدگی ساختاری و عملکردی رسیده باشد تا آگاهی بتواند در آن ظهور کند؛ بنابراین گیاهان دارای آگاهی نیستند و البته نیازی هم به آگاهی ندارند. فاینبرگ و مالات (۲۰۱۶) برای فرگشت آگاهی در حیوانات فرضیهای جدید مطرح کردهاند و آناتومی مغز، پیچیدگی اعمال مغز و رفتارهای طیف وسیعی از حیوانات را مبنا قرار دادهاند و بر اساس آنها شاخصهایی را برای ظهور آگاهی مشخص نمودهاند. تنها موجوداتی که توانستند مشمول این شاخصها شوند عبارت بودند از مهرهداران (از جمله ماهیها)، بندپایان (مثلاً حشرات و خرچنگها) و سرپائیان (مثلاً اختاپوس و ماهیان مرکب). پژوهشگران بر همین اساس به این نتیجه رسیدهاند با توجه به سیستمهای نسبتاً سادهای که گیاهان دارند و عصب و نورون هم ندارند، احتمال این که آگاهی داشته باشند بسیار ناچیز و در واقع صفر است.
Source: Trends in Plant Science
@NeoSciensology
Forwarded from Sciensology
▪️تفاوت جنسی در پاسخ به استرس
پاسخ به استرس در جانداران یک سازوکار فرگشتیِ قابل توجه و مهم تطبیقی است. با اینحال، هنگامی که جاندار در معرض استرس طولانیمدت و غیرقابل کنترل باشد پاسخ ممکن است نامساعد و غیر انطباقی باشد که احتمالاً چنین وضعیتی میتواند منجر به اختلالات جسمی و روانی مانند افسردگی و اختلالات اضطرابی شود (لوپین و همکاران، ۲۰۰۹). زنان نسبت به مردان بیشتر مستعد ابتلا به اختلالات روانپزشکی مرتبط با استرس مانند افسردگی، اختلال اضطراب فراگیر، اختلال استرس حاد و اضطراب پس از سانحه هستند (هولدن، ۲۰۰۵). مدت زیادی است که پژوهشگران بیان میکنند این تفاوت به دلیل عوامل ژنتیکی، هورمونی، بیوشیمیایی و اجتماعی میباشد و پاسخهای متفاوت به رویدادهای استرسزای زندگی و راهبردهای مقابلهایِ متفاوتی که توسط مردان در مقابل زنان اتخاذ میشود در نهایت به تفاوتهای جنسی در بروز اختلالات مرتبط با استرس کمک میکند (کندلر و همکاران، ۲۰۰۱؛ نمروف و همکاران، ۲۰۰۶).
در تحقیقات به طور گسترده از مدلهای حیوانی برای مطالعه اثرات قرار گرفتن در معرض استرس بر جنبههای مختلف هورمونی، عصبیشیمیایی، عصبیزیستی و رفتاری استفاده شده است. عواملی که پاسخ استرس را تعیین میکنند عبارتند از نوع، مدت و ویژگیهای عوامل استرسزا، همچنین نژاد، سن حیوان و استعداد ژنتیکی آن (انیسمن و متسون، ۲۰۰۵). جنسیت حیوان در طول دهههای گذشته به عنوان عاملی مهم که بر پاسخ استرس تأثیر میگذارد، تصدیق شده است (دالا و همکاران، ۲۰۱۰).
پاسخ به استرس حاد عمدتاً موجب فعال شدن سیستم لوکوس سیرولئوس-نوراپینفرین (LC-NE) و محور هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنال (HPA) میشود. ساختار لوکوس سیرولئوس در مغز از نظر جنسی دوشکلی است و لوکوس سیرولئوس زنان حجم و تعداد نورونهای بیشتری نسبت به مردان دارد (پینوس و همکاران، ۲۰۰۱). همچنین فعالیت عصبی آن در زنان نسبت به مردان به برخی از عوامل استرسزا بیشتر پاسخ میدهد که احتمالاً توسط فعالیت هورمون آزادکننده کورتیکوتروپین (CRH) تنظیم میشود (کرتیس و همکاران، ۲۰۰۶). از سوی دیگر به نظر میرسد فعالسازی محور HPA مسئول پاسخ آهستهتر به استرس باشد. این محور در عرض چند دقیقه پس از محرک استرسزا فعال و با آزادسازی CRH و آرژنین وازوپرسین (AVP) توسط هیپوتالاموس و متعاقباً آزادسازی آدرنوکورتیکوتروپین (ACTH) از هیپوفیز راهاندازی میشود.
فعالسازی طولانیمدت محور HPA به دلیل رویارویی مکرر یا مزمن با استرس میتواند منجر به فرسودگی سیستم پاسخ به استرس شود و بازگشت به تعادل حیاتی یا هومئوستازی را متوقف کند. استرس در این حالت غالباً اثرات مضری بر یکپارچگی و عملکرد مغز میگذارد؛ این اثرات شامل تغییر در فعالیت سیستمهای مونوآمینرژیک، تغییر در بازسازی دندریتیک و سیناپسی در هیپوکامپ و لوب پیشانی و همچنین در سطوح عصبزایی هیپوکامپ بزرگسالان است. این تغییرات در بسیاری از موارد با اختلالات رفتاری علائم افسردگی و نقص یادگیری و حافظه مرتبط میباشند.
@NeoSciensology
پاسخ به استرس در جانداران یک سازوکار فرگشتیِ قابل توجه و مهم تطبیقی است. با اینحال، هنگامی که جاندار در معرض استرس طولانیمدت و غیرقابل کنترل باشد پاسخ ممکن است نامساعد و غیر انطباقی باشد که احتمالاً چنین وضعیتی میتواند منجر به اختلالات جسمی و روانی مانند افسردگی و اختلالات اضطرابی شود (لوپین و همکاران، ۲۰۰۹). زنان نسبت به مردان بیشتر مستعد ابتلا به اختلالات روانپزشکی مرتبط با استرس مانند افسردگی، اختلال اضطراب فراگیر، اختلال استرس حاد و اضطراب پس از سانحه هستند (هولدن، ۲۰۰۵). مدت زیادی است که پژوهشگران بیان میکنند این تفاوت به دلیل عوامل ژنتیکی، هورمونی، بیوشیمیایی و اجتماعی میباشد و پاسخهای متفاوت به رویدادهای استرسزای زندگی و راهبردهای مقابلهایِ متفاوتی که توسط مردان در مقابل زنان اتخاذ میشود در نهایت به تفاوتهای جنسی در بروز اختلالات مرتبط با استرس کمک میکند (کندلر و همکاران، ۲۰۰۱؛ نمروف و همکاران، ۲۰۰۶).
در تحقیقات به طور گسترده از مدلهای حیوانی برای مطالعه اثرات قرار گرفتن در معرض استرس بر جنبههای مختلف هورمونی، عصبیشیمیایی، عصبیزیستی و رفتاری استفاده شده است. عواملی که پاسخ استرس را تعیین میکنند عبارتند از نوع، مدت و ویژگیهای عوامل استرسزا، همچنین نژاد، سن حیوان و استعداد ژنتیکی آن (انیسمن و متسون، ۲۰۰۵). جنسیت حیوان در طول دهههای گذشته به عنوان عاملی مهم که بر پاسخ استرس تأثیر میگذارد، تصدیق شده است (دالا و همکاران، ۲۰۱۰).
پاسخ به استرس حاد عمدتاً موجب فعال شدن سیستم لوکوس سیرولئوس-نوراپینفرین (LC-NE) و محور هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنال (HPA) میشود. ساختار لوکوس سیرولئوس در مغز از نظر جنسی دوشکلی است و لوکوس سیرولئوس زنان حجم و تعداد نورونهای بیشتری نسبت به مردان دارد (پینوس و همکاران، ۲۰۰۱). همچنین فعالیت عصبی آن در زنان نسبت به مردان به برخی از عوامل استرسزا بیشتر پاسخ میدهد که احتمالاً توسط فعالیت هورمون آزادکننده کورتیکوتروپین (CRH) تنظیم میشود (کرتیس و همکاران، ۲۰۰۶). از سوی دیگر به نظر میرسد فعالسازی محور HPA مسئول پاسخ آهستهتر به استرس باشد. این محور در عرض چند دقیقه پس از محرک استرسزا فعال و با آزادسازی CRH و آرژنین وازوپرسین (AVP) توسط هیپوتالاموس و متعاقباً آزادسازی آدرنوکورتیکوتروپین (ACTH) از هیپوفیز راهاندازی میشود.
فعالسازی طولانیمدت محور HPA به دلیل رویارویی مکرر یا مزمن با استرس میتواند منجر به فرسودگی سیستم پاسخ به استرس شود و بازگشت به تعادل حیاتی یا هومئوستازی را متوقف کند. استرس در این حالت غالباً اثرات مضری بر یکپارچگی و عملکرد مغز میگذارد؛ این اثرات شامل تغییر در فعالیت سیستمهای مونوآمینرژیک، تغییر در بازسازی دندریتیک و سیناپسی در هیپوکامپ و لوب پیشانی و همچنین در سطوح عصبزایی هیپوکامپ بزرگسالان است. این تغییرات در بسیاری از موارد با اختلالات رفتاری علائم افسردگی و نقص یادگیری و حافظه مرتبط میباشند.
@NeoSciensology
Forwarded from Sciensology
▪️تضاد والدین و فرزندان
انتخاب طبیعی معمولا به رفتارهای مغایر در والدین و فرزندان کمک میکند؛ آنچه برای والدین بهتر است با آنچه برای فرزندان بهتر است در تعارض میباشد. بازنمود این تعارض را حتی در رحم نیز میتوان مشاهده کرد (هیگ، ۱۹۹۳). سلولهای جنین در اوایل رشد جفت به شریانهای مادر که وظیفۀ تأمین خون جنین را برعهده دارند حمله میکنند. این فرآیند مانع از انقباض شریانهای مادر میشود و بنابراین تأمین مواد مغذی به جنین را افزایش میدهد. جنین به گونهای فرگشت یافته است که مقدار بیشتری از منابعی را که مادر ترجیح میدهد از او استخراج کند. ژنی به نام IGF2 که در جنین بیان میشود، فاکتوری تولید میکند که رشد جنین را با دریافت تغذیهٔ بیشتر از مادر افزایش میدهد. عجیب است که تنها یکی از دو آللی که جنین حمل میکند بیان میشود و آن آللی است که از پدر به ارث میرسد! محصول ژن دوم که IGF2R نام دارد فاکتور رشد را تخریب میکند و در این جایگاه ژنی تنها آلل به ارث رسیده از مادر در جنین بیان میشود. بنابراین میزان بیان فاکتور رشد در جنین با اثرات متضاد آللهایی که از مادر و پدرش به ارث برده است تعیین میشود.
@NeoSciensology
انتخاب طبیعی معمولا به رفتارهای مغایر در والدین و فرزندان کمک میکند؛ آنچه برای والدین بهتر است با آنچه برای فرزندان بهتر است در تعارض میباشد. بازنمود این تعارض را حتی در رحم نیز میتوان مشاهده کرد (هیگ، ۱۹۹۳). سلولهای جنین در اوایل رشد جفت به شریانهای مادر که وظیفۀ تأمین خون جنین را برعهده دارند حمله میکنند. این فرآیند مانع از انقباض شریانهای مادر میشود و بنابراین تأمین مواد مغذی به جنین را افزایش میدهد. جنین به گونهای فرگشت یافته است که مقدار بیشتری از منابعی را که مادر ترجیح میدهد از او استخراج کند. ژنی به نام IGF2 که در جنین بیان میشود، فاکتوری تولید میکند که رشد جنین را با دریافت تغذیهٔ بیشتر از مادر افزایش میدهد. عجیب است که تنها یکی از دو آللی که جنین حمل میکند بیان میشود و آن آللی است که از پدر به ارث میرسد! محصول ژن دوم که IGF2R نام دارد فاکتور رشد را تخریب میکند و در این جایگاه ژنی تنها آلل به ارث رسیده از مادر در جنین بیان میشود. بنابراین میزان بیان فاکتور رشد در جنین با اثرات متضاد آللهایی که از مادر و پدرش به ارث برده است تعیین میشود.
@NeoSciensology
Forwarded from Sciensology
▪️چرا ما نمیتوانیم افکار خود را کاملاً پاک کنیم؟
هنگامی که برای زدودن افکار مغزی خود تلاش میکنیم، آن افکار به شکلی ناخواسته در مغز مخفی میشوند. مطالعات نشان میدهد که در چنین شرایطی افکار ما به نواحی دیگر سرایت میکند و شبکهای از مناطق مغزی مورد حملهٔ اختلالات ذهنیِ تهاجمی همچون اختلال اضطراب پس از حادثه قرار میگیرند.
در یک پژوهش از شرکتکنندگان خواستند که به تصاویر بروکلی سبز و سیب قرمز خیره شوند و سپس بکوشند ۱۲ ثانیه از فکر کردن به این تصاویر پرهیز نمایند و ذهن خود را پاک نگه دارند. تعدادی از این شرکتکنندگان توانستند از فکر کردن به تصاویر میوه و سبزی اجتناب کنند، اما اسکن مغزی آنها بیانگر چیز دیگری بود. فکر کردن داوطلبانه به این مواد غذایی موجب فعالیت نیمکرهٔ چپ مغزشان میشد و نیمکرهٔ راست مغزشان هنگامی شروع به فعالیت میکرد که آنها در تلاش برای پاکسازی این افکار از مغز خود بودند. بخشی از مغز که کورتکس بینایی نامیده میشود مسئول تصاویر ذهنی است و افکار را به شکلی ناخودآگاه ایجاد میکند. افکار مرتبط با مواد غذایی در لوب پسسَری قرار میگیرند که مسئول تشخیص اشیاء است. بدینترتیب حتی وقتی میکوشیم که تصویری را فراموش کنیم، تصاویر ذهنی به شکلی ناخودآگاه در مغز تولید میشوند.
در واقع محتوای افکاری که حذف میگردند بدون آگاهی فرد مخفی میشوند و به نظر میرسد جلوگیری از افکار نمیتواند نتیجهای داشته باشد. البته منع افکار به معنای جایگزینی آن با گزینهٔ دیگر نیست، بلکه به معنای پرهیز از فکر کردن به یک گزینهٔ خاص است. بنابراین نمیتوان یقین داشت که این شرکتکنندگان واقعاً تصویر سیب یا بروکلی را با تصاویر دیگری جایگزین نکرده باشند. لازم به یادآوری است که فکر کردن به گزینهٔ میوه و سبزی با دلواپسیهای زندگی روزمرهٔ ما متفاوت است و الگوهای فکری میتوانند معلول مشکلات روانی باشند، اما این یافتهها برای درک بهتر ذهن و دریافتن این مسأله که چرا کنترل افکار ناخواسته آسان نیست، از اهمیت بسیاری برخوردار است.
Source: Journal of Cognitive Neuroscience
@NeoSciensology
هنگامی که برای زدودن افکار مغزی خود تلاش میکنیم، آن افکار به شکلی ناخواسته در مغز مخفی میشوند. مطالعات نشان میدهد که در چنین شرایطی افکار ما به نواحی دیگر سرایت میکند و شبکهای از مناطق مغزی مورد حملهٔ اختلالات ذهنیِ تهاجمی همچون اختلال اضطراب پس از حادثه قرار میگیرند.
در یک پژوهش از شرکتکنندگان خواستند که به تصاویر بروکلی سبز و سیب قرمز خیره شوند و سپس بکوشند ۱۲ ثانیه از فکر کردن به این تصاویر پرهیز نمایند و ذهن خود را پاک نگه دارند. تعدادی از این شرکتکنندگان توانستند از فکر کردن به تصاویر میوه و سبزی اجتناب کنند، اما اسکن مغزی آنها بیانگر چیز دیگری بود. فکر کردن داوطلبانه به این مواد غذایی موجب فعالیت نیمکرهٔ چپ مغزشان میشد و نیمکرهٔ راست مغزشان هنگامی شروع به فعالیت میکرد که آنها در تلاش برای پاکسازی این افکار از مغز خود بودند. بخشی از مغز که کورتکس بینایی نامیده میشود مسئول تصاویر ذهنی است و افکار را به شکلی ناخودآگاه ایجاد میکند. افکار مرتبط با مواد غذایی در لوب پسسَری قرار میگیرند که مسئول تشخیص اشیاء است. بدینترتیب حتی وقتی میکوشیم که تصویری را فراموش کنیم، تصاویر ذهنی به شکلی ناخودآگاه در مغز تولید میشوند.
در واقع محتوای افکاری که حذف میگردند بدون آگاهی فرد مخفی میشوند و به نظر میرسد جلوگیری از افکار نمیتواند نتیجهای داشته باشد. البته منع افکار به معنای جایگزینی آن با گزینهٔ دیگر نیست، بلکه به معنای پرهیز از فکر کردن به یک گزینهٔ خاص است. بنابراین نمیتوان یقین داشت که این شرکتکنندگان واقعاً تصویر سیب یا بروکلی را با تصاویر دیگری جایگزین نکرده باشند. لازم به یادآوری است که فکر کردن به گزینهٔ میوه و سبزی با دلواپسیهای زندگی روزمرهٔ ما متفاوت است و الگوهای فکری میتوانند معلول مشکلات روانی باشند، اما این یافتهها برای درک بهتر ذهن و دریافتن این مسأله که چرا کنترل افکار ناخواسته آسان نیست، از اهمیت بسیاری برخوردار است.
Source: Journal of Cognitive Neuroscience
@NeoSciensology
Forwarded from Sciensology
▪️اندازهٔ مغز انسان کاهش یافته است
اندازهٔ مغز انسان از شش میلیون سال پیش به سمت امروز تقریباً چهار برابر شد. مغز انسانها تغییرات قابل توجهی در ۲.۱ و ۱.۵ میلیون سال پیش تجربه کرده است که این دوره همزمان با فرگشت اولیه سردهٔ هومو و نوآوریهای تکنولوژیکی در سوابق باستانشناختی است. اما تصور میشود حجم مغز انسان از پایان آخرین عصر یخبندان به این سو با کاهش مواجه شده و این کاهش به شکل شگفتآوری در ۳۰۰۰ سال گذشته رخ داده است. از آنجا که انسانها در گروههای اجتماعی زندگی میکنند و چندین مغز در ظهور هوش جمعی نقش دارند؛ بنابراین کاهش اخیر در اندازهٔ مغز ممکن است ناشی از برونیسازی دانش و مزایای تصمیمگیری در سطح گروه باشد که تا حدی به دلیل ظهور سیستمهای اجتماعیِ مقسومِ شناخت و ذخیرهسازی و به اشتراکگذاری اطلاعات است.
Source: Frontiers
@NeoSciensology
اندازهٔ مغز انسان از شش میلیون سال پیش به سمت امروز تقریباً چهار برابر شد. مغز انسانها تغییرات قابل توجهی در ۲.۱ و ۱.۵ میلیون سال پیش تجربه کرده است که این دوره همزمان با فرگشت اولیه سردهٔ هومو و نوآوریهای تکنولوژیکی در سوابق باستانشناختی است. اما تصور میشود حجم مغز انسان از پایان آخرین عصر یخبندان به این سو با کاهش مواجه شده و این کاهش به شکل شگفتآوری در ۳۰۰۰ سال گذشته رخ داده است. از آنجا که انسانها در گروههای اجتماعی زندگی میکنند و چندین مغز در ظهور هوش جمعی نقش دارند؛ بنابراین کاهش اخیر در اندازهٔ مغز ممکن است ناشی از برونیسازی دانش و مزایای تصمیمگیری در سطح گروه باشد که تا حدی به دلیل ظهور سیستمهای اجتماعیِ مقسومِ شناخت و ذخیرهسازی و به اشتراکگذاری اطلاعات است.
Source: Frontiers
@NeoSciensology
Forwarded from Sciensology
▪️اثرات بو بر انتخاب همسر
مجموعه سازگاری بافتی اصلی (MHC) گروهی از ژنهای دخیل در تشخیص ایمنی خودی یعنی سلولهای یک ارگانیسم و غیر خودی یعنی سلولهای برونزا متعلق به ارگانیسمهای مهاجم که معمولاً نشاندهنده بیماریهای عفونی میباشند در گونههای حیوانی هستند. یامازاکی و همکارانش (۱۹۷۶) برای اولین بار نشان دادند که موشها نه فقط ویژگیهای MHC را از طریق بوی بدن نشان میدهند، بلکه این اطلاعات میتواند برای شناسایی افراد مورد استفاده قرار گیرد. یافتههای مشابهی برای تعدادی از گونههای غیرانسانی دیگر گزارش شده است. از آنجا که ویژگیهای MHC قابلیت وراثت دارند، نشانههایی از شباهت ژنتیکی یا وابستگی با افراد دیگر را ارائه میکنند (پن و پاتس، ۱۹۹۸). چنین اطلاعاتی نه فقط به جلوگیری از همخونی کمک میکند بلکه از طریق جفتگیری به افزایش صلاحیت ایمنی فرزندان یاری میرساند. فرزندانی که حاصل از والدینی با MHC غیرمشابه هستند، دارای سیستم ایمنی متنوعتری خواهند بود که دفاع بهتری را در برابر انواع بیشتری از بیماریها ارائه میدهند (پن و پاتس، ۱۹۹۹).
ویژگیهای MHC انسان به عنوان آنتیژن گلبول سفید انسانی (HLA) شناخته میشوند که تنوع آللی بسیاری در ژنوم دارند (هایجمنز و همکاران، ۲۰۲۰). درجهٔ عدم تشابه HLA بین دو فرد میتواند تأثیر قابل توجهی بر موفقیت باروری آنها داشته باشد. زوجهایی که درجهٔ بالایی از تشابه HLA دارند احتمالِ بچهدار شدن آنها کمتر است و مستعد سقط جنین خود به خودی بیشتری هستند (اوبر و همکاران، ۱۹۹۸).
انسانها اطلاعات مربوط به ویژگیهای HLA خود را از طریق بوی بدن بیان میکنند (پن و پاتس، ۱۹۹۸). ویدکیند و همکارانش (۱۹۹۵) برای اولین بار نشان دادند که انسانها میتوانند ویژگیهای HLA فرد دیگری را از طریق بوی بدن تشخیص دهند. زنان به بوی مردانی که درجۀ بیشتری از عدم تشابه HLA دارند، امتیاز لذتبخش بودن بالاتری میدهند. به دنبال مطالعه اولیه ویدکیند و همکارانش تعداد دیگری از پژوهشگران ترجیحات بوی بدن افراد غیرمشابه با HLA را در میان جمعیتهای اروپا، آمریکای شمالی و آمریکای جنوبی مستند کردهاند و مشخص شده است که عدم شباهت HLA بر انتخاب همسر تأثیر میگذارد.
@NeoSciensology
مجموعه سازگاری بافتی اصلی (MHC) گروهی از ژنهای دخیل در تشخیص ایمنی خودی یعنی سلولهای یک ارگانیسم و غیر خودی یعنی سلولهای برونزا متعلق به ارگانیسمهای مهاجم که معمولاً نشاندهنده بیماریهای عفونی میباشند در گونههای حیوانی هستند. یامازاکی و همکارانش (۱۹۷۶) برای اولین بار نشان دادند که موشها نه فقط ویژگیهای MHC را از طریق بوی بدن نشان میدهند، بلکه این اطلاعات میتواند برای شناسایی افراد مورد استفاده قرار گیرد. یافتههای مشابهی برای تعدادی از گونههای غیرانسانی دیگر گزارش شده است. از آنجا که ویژگیهای MHC قابلیت وراثت دارند، نشانههایی از شباهت ژنتیکی یا وابستگی با افراد دیگر را ارائه میکنند (پن و پاتس، ۱۹۹۸). چنین اطلاعاتی نه فقط به جلوگیری از همخونی کمک میکند بلکه از طریق جفتگیری به افزایش صلاحیت ایمنی فرزندان یاری میرساند. فرزندانی که حاصل از والدینی با MHC غیرمشابه هستند، دارای سیستم ایمنی متنوعتری خواهند بود که دفاع بهتری را در برابر انواع بیشتری از بیماریها ارائه میدهند (پن و پاتس، ۱۹۹۹).
ویژگیهای MHC انسان به عنوان آنتیژن گلبول سفید انسانی (HLA) شناخته میشوند که تنوع آللی بسیاری در ژنوم دارند (هایجمنز و همکاران، ۲۰۲۰). درجهٔ عدم تشابه HLA بین دو فرد میتواند تأثیر قابل توجهی بر موفقیت باروری آنها داشته باشد. زوجهایی که درجهٔ بالایی از تشابه HLA دارند احتمالِ بچهدار شدن آنها کمتر است و مستعد سقط جنین خود به خودی بیشتری هستند (اوبر و همکاران، ۱۹۹۸).
انسانها اطلاعات مربوط به ویژگیهای HLA خود را از طریق بوی بدن بیان میکنند (پن و پاتس، ۱۹۹۸). ویدکیند و همکارانش (۱۹۹۵) برای اولین بار نشان دادند که انسانها میتوانند ویژگیهای HLA فرد دیگری را از طریق بوی بدن تشخیص دهند. زنان به بوی مردانی که درجۀ بیشتری از عدم تشابه HLA دارند، امتیاز لذتبخش بودن بالاتری میدهند. به دنبال مطالعه اولیه ویدکیند و همکارانش تعداد دیگری از پژوهشگران ترجیحات بوی بدن افراد غیرمشابه با HLA را در میان جمعیتهای اروپا، آمریکای شمالی و آمریکای جنوبی مستند کردهاند و مشخص شده است که عدم شباهت HLA بر انتخاب همسر تأثیر میگذارد.
@NeoSciensology