#مراقبه
كريشنا مورتى #مراقبه را به عنوان يك هنر بزرگ مى ديد، "شايد بزرگترين هنر" .
او مى گفت:"شخص بايد اين هنر را بوسيله تمرين كردن بدون هيچ تكنيكى ازطريق ، تماشاى خودش: در فعاليت هاى روزانه ( راه رفتن، غذا خوردن) ، آداب و رسوم ( صحبت ها و بدگويى ها) ، احساسات واكنشى ( نفرت، حسادت) و آگاه شدن از اين چيزها بدون هيچ انتخابى فراگيرد و معتقد بود كه اشكال مختلفى از مراقبه(#مديتيشن) براى فرار از تضادها اختراع شده اند.
اين اَشكال ، بر اساس آرزو و اصرار براى موفقيت، مجاب كردن تضادها و مبارزه براى رسيدن هستند.
او اين تلاش را به عنوان محدوديت ذهنى شرطى شده مى بيند و در اين حالت هيچ آزادى وجود ندارد.#ذهن
#مراقبه (#مديتيشن) واقعى "پايان تفكر" است كه به ابعاد متفاوتى ... فراى زمان سوق مى دهد.
انديشه و احساس باعث دفع انرژى مى گردد.
تكرار آنها مكانيكى است ، در حالى كه لازم هستند، به فرد اجازه تجربه كردن "عظمت و بيكرانى زندگى را نمى دهد".
#مراقبه تخليه ذهن از دانسته هاست.
#مراقبه تفكر يا دعا يا خودهيپنوتيزم( ازطريق القاء با كلمات، تصاوير و يا اميد و پوچى ها) نيست.
#مراقبه پايان بخشيدن به همه اينها به راحتى، بدون تلاش و بدون انتخاب، درشعله اى از آگاهى است.
توجه كرده ايد كه #لذت هاى گذشته چگونه مدام به انسان نِق مى زنند و ارضإ مجدد خود را مى طلبند!؟
بسيارى از انسان ها بقدرى نظريه و #دانش نپخته و دست دوم انبار كرده اند كه بسختى مى دانند چه نظريه اى مال خودشان است و چه نظريه اى مال ديگران .
#دوبینی هر نوع جدايى و دو گانگى مانع وجود خير، فضيلت و احسان است.
آنجا كه بين پديده كنترل كننده و موضوع مورد كنترل جدايى و دوگانگى هست، فضيلت نيست.
فضيلت كيفيتى است از بودن كه در آن هر گونه جدايى و دوگانگى مفقود است.
اساس #تعلیمات #كريشنامورتى اين است كه درك ما از پديده هاى پيرامون ما بايد تازه و به دور از معارف و شناخت هاى موروثى باشد و فقط در اين صورت است كه درست مى بينيم....
نبايد بين #مشاهده کننده و #مشاهده شنونده فاصله باشد.
فاصله، حاصل پيشداورى هاى ماست.
با ديد موروث از گذشته ها به شيئى نگريستن است.
اگر با چشم گذشته ها به شيئى نگاه كنيم،
آن را چنان كه بايد نمى بينيم.
با چشم و ذهن ديگران كه در غبار قرون و دهور گم شده اند آن را بد يا خوب مى بينيم.
از طريق #تلاش شما يك موضوع از قبل تصور شده را مى سازيد؛
ولى در عدم تلاش يك موضوع بديع و نو خود را متجلى مى نمايد.
اغلب ما با داده های #جامعه احساس پری و توانگری می کنیم.
یعنی با آنچه که جامعه در ما آفریده است که عبارت باشد از :حرص، رشک، خشم، تنفر، حسادت و اضطراب، احساس دارایی و توانگری می کنیم!!
#مذاهب مختلف در تمامی جهان، فقر را تلقین کرده اند. مانک یا کشیش ردايی به خود می بندد و اسمش را تغییر می دهد، موهایش را می تراشد و به یک حجره رفته و روزه و نذر، فقر، تنگدستی و پرهیزکاری پیشه می گیرد. در شرق، او یک لنگ، یک ردا و یک وعده غذا دارد و همه ی ما چنین فقری را مورد تقدیر و ستایش قرار می دهیم. اما آنانی که ردای فقیری به تن می کنند، هنوز رواناً و ذاتاً با داده های ارزشی جامعه، غنی و ثروتمند هستند، زیرا هنوز در جستجوی مقام و پرستیژ هستند،
آن ها متعلق به این حکم و آن حکم، این مذهب و آن مذهب اند.
آن ها در چارچوب یک فرهنگ و یک سنت زندگی می کنند.
این #فقر نیست؛ فقر یعنی رهایی کامل از جامعه،
حتی اگر در آن صورت انسان چند دست لباس یا چند وعده غذا بیشتر داشته باشد، خدای مهربان آیا کسی به این واقعیت اهمیت می دهد؟
بدبختانه در اکثر انسان ها، شور " #نمایش دادن خود" وجود دارد.
زمانی #فقر چیز زیبا و شگفت انگیزی خواهد بود که ذهن از جامعه رها شود،
انسان وقتی دروناً تنگدست و فقیر باشد، همه ی جهدها، کوشش ها، آمال، آرزوها و حتی مسئله ها تمام خواهد شد.
#کریشنامورتی
كريشنا مورتى #مراقبه را به عنوان يك هنر بزرگ مى ديد، "شايد بزرگترين هنر" .
او مى گفت:"شخص بايد اين هنر را بوسيله تمرين كردن بدون هيچ تكنيكى ازطريق ، تماشاى خودش: در فعاليت هاى روزانه ( راه رفتن، غذا خوردن) ، آداب و رسوم ( صحبت ها و بدگويى ها) ، احساسات واكنشى ( نفرت، حسادت) و آگاه شدن از اين چيزها بدون هيچ انتخابى فراگيرد و معتقد بود كه اشكال مختلفى از مراقبه(#مديتيشن) براى فرار از تضادها اختراع شده اند.
اين اَشكال ، بر اساس آرزو و اصرار براى موفقيت، مجاب كردن تضادها و مبارزه براى رسيدن هستند.
او اين تلاش را به عنوان محدوديت ذهنى شرطى شده مى بيند و در اين حالت هيچ آزادى وجود ندارد.#ذهن
#مراقبه (#مديتيشن) واقعى "پايان تفكر" است كه به ابعاد متفاوتى ... فراى زمان سوق مى دهد.
انديشه و احساس باعث دفع انرژى مى گردد.
تكرار آنها مكانيكى است ، در حالى كه لازم هستند، به فرد اجازه تجربه كردن "عظمت و بيكرانى زندگى را نمى دهد".
#مراقبه تخليه ذهن از دانسته هاست.
#مراقبه تفكر يا دعا يا خودهيپنوتيزم( ازطريق القاء با كلمات، تصاوير و يا اميد و پوچى ها) نيست.
#مراقبه پايان بخشيدن به همه اينها به راحتى، بدون تلاش و بدون انتخاب، درشعله اى از آگاهى است.
توجه كرده ايد كه #لذت هاى گذشته چگونه مدام به انسان نِق مى زنند و ارضإ مجدد خود را مى طلبند!؟
بسيارى از انسان ها بقدرى نظريه و #دانش نپخته و دست دوم انبار كرده اند كه بسختى مى دانند چه نظريه اى مال خودشان است و چه نظريه اى مال ديگران .
#دوبینی هر نوع جدايى و دو گانگى مانع وجود خير، فضيلت و احسان است.
آنجا كه بين پديده كنترل كننده و موضوع مورد كنترل جدايى و دوگانگى هست، فضيلت نيست.
فضيلت كيفيتى است از بودن كه در آن هر گونه جدايى و دوگانگى مفقود است.
اساس #تعلیمات #كريشنامورتى اين است كه درك ما از پديده هاى پيرامون ما بايد تازه و به دور از معارف و شناخت هاى موروثى باشد و فقط در اين صورت است كه درست مى بينيم....
نبايد بين #مشاهده کننده و #مشاهده شنونده فاصله باشد.
فاصله، حاصل پيشداورى هاى ماست.
با ديد موروث از گذشته ها به شيئى نگريستن است.
اگر با چشم گذشته ها به شيئى نگاه كنيم،
آن را چنان كه بايد نمى بينيم.
با چشم و ذهن ديگران كه در غبار قرون و دهور گم شده اند آن را بد يا خوب مى بينيم.
از طريق #تلاش شما يك موضوع از قبل تصور شده را مى سازيد؛
ولى در عدم تلاش يك موضوع بديع و نو خود را متجلى مى نمايد.
اغلب ما با داده های #جامعه احساس پری و توانگری می کنیم.
یعنی با آنچه که جامعه در ما آفریده است که عبارت باشد از :حرص، رشک، خشم، تنفر، حسادت و اضطراب، احساس دارایی و توانگری می کنیم!!
#مذاهب مختلف در تمامی جهان، فقر را تلقین کرده اند. مانک یا کشیش ردايی به خود می بندد و اسمش را تغییر می دهد، موهایش را می تراشد و به یک حجره رفته و روزه و نذر، فقر، تنگدستی و پرهیزکاری پیشه می گیرد. در شرق، او یک لنگ، یک ردا و یک وعده غذا دارد و همه ی ما چنین فقری را مورد تقدیر و ستایش قرار می دهیم. اما آنانی که ردای فقیری به تن می کنند، هنوز رواناً و ذاتاً با داده های ارزشی جامعه، غنی و ثروتمند هستند، زیرا هنوز در جستجوی مقام و پرستیژ هستند،
آن ها متعلق به این حکم و آن حکم، این مذهب و آن مذهب اند.
آن ها در چارچوب یک فرهنگ و یک سنت زندگی می کنند.
این #فقر نیست؛ فقر یعنی رهایی کامل از جامعه،
حتی اگر در آن صورت انسان چند دست لباس یا چند وعده غذا بیشتر داشته باشد، خدای مهربان آیا کسی به این واقعیت اهمیت می دهد؟
بدبختانه در اکثر انسان ها، شور " #نمایش دادن خود" وجود دارد.
زمانی #فقر چیز زیبا و شگفت انگیزی خواهد بود که ذهن از جامعه رها شود،
انسان وقتی دروناً تنگدست و فقیر باشد، همه ی جهدها، کوشش ها، آمال، آرزوها و حتی مسئله ها تمام خواهد شد.
#کریشنامورتی