💠 @shafiazad 💠
#خدا_بزرگترین_خطر_برای_آزادی_انسان_بوده_است
💠یا #خدا می تواند وجود داشته باشد یا #آزادی، هر دو با هم نمی توانند وجود داشته باشند.این نتیجه ی اساسی جمله ی #نیچه است که می گوید:خدا مرده است بنابراین انسان #آزاد است.
💠تمام #مذاهب باور دارند که خدا دنیا را خلق کرده و همچنین بشریت را ولی اگر تو توسط کسی خلق شده باشی، فقط یک عروسک هستی روحی از خودت نداری. و اگر توسط دیگری آفریده شده باشی او می تواند هر لحظه که بخواهد تو را نیافریند. او نه از تو می پرسد که آیا مایلی آفریده بشوی و نه اینکه از تو خواهد پرسید، آیا می خواهی آفریده نشوی ؟!اگر این افسانه را بپذیری که خدا دنیا را و همچنین بشریت را آفریده است آنگاه #خدا_بزرگترین_مستبد_است.
💠اگر خدا واقعیت باشد آنگاه انسان یک برده است یک عروسک. تمام سرنخ ها در دست او هستند حتی زندگی تو. آنگاه موضوع اشراق وجود نخواهد داشت آنگاه وجود گوتام بودا بی معنی خواهد بود زیرا ابدا آزادی وجود نخواهد داشت. او سرنخ را می کشد و تو می رقصی او نخ ها را می کشد و تو گریه می کنی. سرنخ ها را می کشد و شما مرتکب جنایت خودکشی و جنگ می شوید. شما فقط عروسک هایی هستید و او آن خیمه شب باز. یک عروسک نمی تواند مسئول اعمالش باشد. مسئولیت به کسی تعلق دارد که آزادی عمل داشته باشد
💠یا خدا باید وجود داشته باشد و یا آزادی، هر دو با هم نمی توانند وجود داشته باشند. این نتیجه ی طبیعی جمله ی #فریدریش_نیچه است : #خدا_مرده_است بنابر این انسان آزاد است. جمله ی فریدریش بر اساس منطقی بودن و تعقل است. بر اساس مراقبه نیست. انسان آزاد است ولی آزاد برای چه ؟ خدایی نیست و انسان آزاد است. این فقط یعنی اینکه انسان اینک آزاد است که هر کاری می خواهد بکند، خوب یا بد کسی نیست که او را داوری کند کسی نیست که او را ببخشاید.این آزادی تنها یک #هرزگی است. این آزادی فقط وقتی می تواند برایش خوشایند و سرور انگیز باشد که او در #مراقبه ریشه داشته باشد.
💠خدا را بردار این کاملا خوب است این بزرگترین خطر برای آزادی انسان بوده است ولی همچنین به انسان قدری معنا و اهمیت بده. قدری #سازندگی قدری #پذیرش، راهی برای یافتن هستی جاودانه اش، روی دیگر این سکه #ذن است. #ذن خدایی ندارد زیبایی آن در این است ولی علمی شگرف برای دگرگونی #معرفت تو دارد، برای اینکه چنان هشیاری زیادی بتو بدهد تا نتوانی دچار علمی اهریمنی شوی.ذن فرمانی از بیرون نیست از درونی ترین هسته ی وجود خودت می آید. زمانی که مرکز وجود خویش را شناختی زمانی که دانستی با گیتی یگانه هستی و گیتی هرگز آفریده نشده همیشه و همیشه وجود داشته و همیشه و همیشه وجود خواهد داشت : از ابدیت تا ابدیت
💠زمانی که وجود درخشان خود را گوتام بودای نهفته ی خودت را شناختی دیگر ناممکن است که هیچ کار خطایی بکنی انجام هر کار شر غیر ممکن خواهد بود ارتکاب گناه ناممکن خواهد بود. نیچه نتیجه گیری کرد خدا مرده است ولی این یک نتیجه گیری منفی است او خالی شد ولی آزادی او بی معنی بود خوشی در آن نبود زیرا آن فقط یک آزادی از خدا بود ولی برای چه ؟ آزادی دو وجه دارد : از from و برای for وجه دیگر آن گم شده بود و این نیچه را دیوانه کرد. خدا که مرده باشد تمامی ارتباطات تو با جهان هستی تمام شده خدا که مرده باشد تو بدون ریشه تنها گذاشته شده ای. یک درخت نمی تواند بدون ریشه زندگی کند.
🖋اشو
#به_امید_بیداری_افکار
Https://telegram.me/shafiazad
#خدا_بزرگترین_خطر_برای_آزادی_انسان_بوده_است
💠یا #خدا می تواند وجود داشته باشد یا #آزادی، هر دو با هم نمی توانند وجود داشته باشند.این نتیجه ی اساسی جمله ی #نیچه است که می گوید:خدا مرده است بنابراین انسان #آزاد است.
💠تمام #مذاهب باور دارند که خدا دنیا را خلق کرده و همچنین بشریت را ولی اگر تو توسط کسی خلق شده باشی، فقط یک عروسک هستی روحی از خودت نداری. و اگر توسط دیگری آفریده شده باشی او می تواند هر لحظه که بخواهد تو را نیافریند. او نه از تو می پرسد که آیا مایلی آفریده بشوی و نه اینکه از تو خواهد پرسید، آیا می خواهی آفریده نشوی ؟!اگر این افسانه را بپذیری که خدا دنیا را و همچنین بشریت را آفریده است آنگاه #خدا_بزرگترین_مستبد_است.
💠اگر خدا واقعیت باشد آنگاه انسان یک برده است یک عروسک. تمام سرنخ ها در دست او هستند حتی زندگی تو. آنگاه موضوع اشراق وجود نخواهد داشت آنگاه وجود گوتام بودا بی معنی خواهد بود زیرا ابدا آزادی وجود نخواهد داشت. او سرنخ را می کشد و تو می رقصی او نخ ها را می کشد و تو گریه می کنی. سرنخ ها را می کشد و شما مرتکب جنایت خودکشی و جنگ می شوید. شما فقط عروسک هایی هستید و او آن خیمه شب باز. یک عروسک نمی تواند مسئول اعمالش باشد. مسئولیت به کسی تعلق دارد که آزادی عمل داشته باشد
💠یا خدا باید وجود داشته باشد و یا آزادی، هر دو با هم نمی توانند وجود داشته باشند. این نتیجه ی طبیعی جمله ی #فریدریش_نیچه است : #خدا_مرده_است بنابر این انسان آزاد است. جمله ی فریدریش بر اساس منطقی بودن و تعقل است. بر اساس مراقبه نیست. انسان آزاد است ولی آزاد برای چه ؟ خدایی نیست و انسان آزاد است. این فقط یعنی اینکه انسان اینک آزاد است که هر کاری می خواهد بکند، خوب یا بد کسی نیست که او را داوری کند کسی نیست که او را ببخشاید.این آزادی تنها یک #هرزگی است. این آزادی فقط وقتی می تواند برایش خوشایند و سرور انگیز باشد که او در #مراقبه ریشه داشته باشد.
💠خدا را بردار این کاملا خوب است این بزرگترین خطر برای آزادی انسان بوده است ولی همچنین به انسان قدری معنا و اهمیت بده. قدری #سازندگی قدری #پذیرش، راهی برای یافتن هستی جاودانه اش، روی دیگر این سکه #ذن است. #ذن خدایی ندارد زیبایی آن در این است ولی علمی شگرف برای دگرگونی #معرفت تو دارد، برای اینکه چنان هشیاری زیادی بتو بدهد تا نتوانی دچار علمی اهریمنی شوی.ذن فرمانی از بیرون نیست از درونی ترین هسته ی وجود خودت می آید. زمانی که مرکز وجود خویش را شناختی زمانی که دانستی با گیتی یگانه هستی و گیتی هرگز آفریده نشده همیشه و همیشه وجود داشته و همیشه و همیشه وجود خواهد داشت : از ابدیت تا ابدیت
💠زمانی که وجود درخشان خود را گوتام بودای نهفته ی خودت را شناختی دیگر ناممکن است که هیچ کار خطایی بکنی انجام هر کار شر غیر ممکن خواهد بود ارتکاب گناه ناممکن خواهد بود. نیچه نتیجه گیری کرد خدا مرده است ولی این یک نتیجه گیری منفی است او خالی شد ولی آزادی او بی معنی بود خوشی در آن نبود زیرا آن فقط یک آزادی از خدا بود ولی برای چه ؟ آزادی دو وجه دارد : از from و برای for وجه دیگر آن گم شده بود و این نیچه را دیوانه کرد. خدا که مرده باشد تمامی ارتباطات تو با جهان هستی تمام شده خدا که مرده باشد تو بدون ریشه تنها گذاشته شده ای. یک درخت نمی تواند بدون ریشه زندگی کند.
🖋اشو
#به_امید_بیداری_افکار
Https://telegram.me/shafiazad
Telegram
کتابخوانی📚
https://www.instagram.com/azadshafi7
👻مخاطب نوشته هام یه موجود خیالیه :)
Admin:
@ShafiAzad7
👻مخاطب نوشته هام یه موجود خیالیه :)
Admin:
@ShafiAzad7
#مراقبه
كريشنا مورتى #مراقبه را به عنوان يك هنر بزرگ مى ديد، "شايد بزرگترين هنر" .
او مى گفت:"شخص بايد اين هنر را بوسيله تمرين كردن بدون هيچ تكنيكى ازطريق ، تماشاى خودش: در فعاليت هاى روزانه ( راه رفتن، غذا خوردن) ، آداب و رسوم ( صحبت ها و بدگويى ها) ، احساسات واكنشى ( نفرت، حسادت) و آگاه شدن از اين چيزها بدون هيچ انتخابى فراگيرد و معتقد بود كه اشكال مختلفى از مراقبه(#مديتيشن) براى فرار از تضادها اختراع شده اند.
اين اَشكال ، بر اساس آرزو و اصرار براى موفقيت، مجاب كردن تضادها و مبارزه براى رسيدن هستند.
او اين تلاش را به عنوان محدوديت ذهنى شرطى شده مى بيند و در اين حالت هيچ آزادى وجود ندارد.#ذهن
#مراقبه (#مديتيشن) واقعى "پايان تفكر" است كه به ابعاد متفاوتى ... فراى زمان سوق مى دهد.
انديشه و احساس باعث دفع انرژى مى گردد.
تكرار آنها مكانيكى است ، در حالى كه لازم هستند، به فرد اجازه تجربه كردن "عظمت و بيكرانى زندگى را نمى دهد".
#مراقبه تخليه ذهن از دانسته هاست.
#مراقبه تفكر يا دعا يا خودهيپنوتيزم( ازطريق القاء با كلمات، تصاوير و يا اميد و پوچى ها) نيست.
#مراقبه پايان بخشيدن به همه اينها به راحتى، بدون تلاش و بدون انتخاب، درشعله اى از آگاهى است.
توجه كرده ايد كه #لذت هاى گذشته چگونه مدام به انسان نِق مى زنند و ارضإ مجدد خود را مى طلبند!؟
بسيارى از انسان ها بقدرى نظريه و #دانش نپخته و دست دوم انبار كرده اند كه بسختى مى دانند چه نظريه اى مال خودشان است و چه نظريه اى مال ديگران .
#دوبینی هر نوع جدايى و دو گانگى مانع وجود خير، فضيلت و احسان است.
آنجا كه بين پديده كنترل كننده و موضوع مورد كنترل جدايى و دوگانگى هست، فضيلت نيست.
فضيلت كيفيتى است از بودن كه در آن هر گونه جدايى و دوگانگى مفقود است.
اساس #تعلیمات #كريشنامورتى اين است كه درك ما از پديده هاى پيرامون ما بايد تازه و به دور از معارف و شناخت هاى موروثى باشد و فقط در اين صورت است كه درست مى بينيم....
نبايد بين #مشاهده کننده و #مشاهده شنونده فاصله باشد.
فاصله، حاصل پيشداورى هاى ماست.
با ديد موروث از گذشته ها به شيئى نگريستن است.
اگر با چشم گذشته ها به شيئى نگاه كنيم،
آن را چنان كه بايد نمى بينيم.
با چشم و ذهن ديگران كه در غبار قرون و دهور گم شده اند آن را بد يا خوب مى بينيم.
از طريق #تلاش شما يك موضوع از قبل تصور شده را مى سازيد؛
ولى در عدم تلاش يك موضوع بديع و نو خود را متجلى مى نمايد.
اغلب ما با داده های #جامعه احساس پری و توانگری می کنیم.
یعنی با آنچه که جامعه در ما آفریده است که عبارت باشد از :حرص، رشک، خشم، تنفر، حسادت و اضطراب، احساس دارایی و توانگری می کنیم!!
#مذاهب مختلف در تمامی جهان، فقر را تلقین کرده اند. مانک یا کشیش ردايی به خود می بندد و اسمش را تغییر می دهد، موهایش را می تراشد و به یک حجره رفته و روزه و نذر، فقر، تنگدستی و پرهیزکاری پیشه می گیرد. در شرق، او یک لنگ، یک ردا و یک وعده غذا دارد و همه ی ما چنین فقری را مورد تقدیر و ستایش قرار می دهیم. اما آنانی که ردای فقیری به تن می کنند، هنوز رواناً و ذاتاً با داده های ارزشی جامعه، غنی و ثروتمند هستند، زیرا هنوز در جستجوی مقام و پرستیژ هستند،
آن ها متعلق به این حکم و آن حکم، این مذهب و آن مذهب اند.
آن ها در چارچوب یک فرهنگ و یک سنت زندگی می کنند.
این #فقر نیست؛ فقر یعنی رهایی کامل از جامعه،
حتی اگر در آن صورت انسان چند دست لباس یا چند وعده غذا بیشتر داشته باشد، خدای مهربان آیا کسی به این واقعیت اهمیت می دهد؟
بدبختانه در اکثر انسان ها، شور " #نمایش دادن خود" وجود دارد.
زمانی #فقر چیز زیبا و شگفت انگیزی خواهد بود که ذهن از جامعه رها شود،
انسان وقتی دروناً تنگدست و فقیر باشد، همه ی جهدها، کوشش ها، آمال، آرزوها و حتی مسئله ها تمام خواهد شد.
#کریشنامورتی
كريشنا مورتى #مراقبه را به عنوان يك هنر بزرگ مى ديد، "شايد بزرگترين هنر" .
او مى گفت:"شخص بايد اين هنر را بوسيله تمرين كردن بدون هيچ تكنيكى ازطريق ، تماشاى خودش: در فعاليت هاى روزانه ( راه رفتن، غذا خوردن) ، آداب و رسوم ( صحبت ها و بدگويى ها) ، احساسات واكنشى ( نفرت، حسادت) و آگاه شدن از اين چيزها بدون هيچ انتخابى فراگيرد و معتقد بود كه اشكال مختلفى از مراقبه(#مديتيشن) براى فرار از تضادها اختراع شده اند.
اين اَشكال ، بر اساس آرزو و اصرار براى موفقيت، مجاب كردن تضادها و مبارزه براى رسيدن هستند.
او اين تلاش را به عنوان محدوديت ذهنى شرطى شده مى بيند و در اين حالت هيچ آزادى وجود ندارد.#ذهن
#مراقبه (#مديتيشن) واقعى "پايان تفكر" است كه به ابعاد متفاوتى ... فراى زمان سوق مى دهد.
انديشه و احساس باعث دفع انرژى مى گردد.
تكرار آنها مكانيكى است ، در حالى كه لازم هستند، به فرد اجازه تجربه كردن "عظمت و بيكرانى زندگى را نمى دهد".
#مراقبه تخليه ذهن از دانسته هاست.
#مراقبه تفكر يا دعا يا خودهيپنوتيزم( ازطريق القاء با كلمات، تصاوير و يا اميد و پوچى ها) نيست.
#مراقبه پايان بخشيدن به همه اينها به راحتى، بدون تلاش و بدون انتخاب، درشعله اى از آگاهى است.
توجه كرده ايد كه #لذت هاى گذشته چگونه مدام به انسان نِق مى زنند و ارضإ مجدد خود را مى طلبند!؟
بسيارى از انسان ها بقدرى نظريه و #دانش نپخته و دست دوم انبار كرده اند كه بسختى مى دانند چه نظريه اى مال خودشان است و چه نظريه اى مال ديگران .
#دوبینی هر نوع جدايى و دو گانگى مانع وجود خير، فضيلت و احسان است.
آنجا كه بين پديده كنترل كننده و موضوع مورد كنترل جدايى و دوگانگى هست، فضيلت نيست.
فضيلت كيفيتى است از بودن كه در آن هر گونه جدايى و دوگانگى مفقود است.
اساس #تعلیمات #كريشنامورتى اين است كه درك ما از پديده هاى پيرامون ما بايد تازه و به دور از معارف و شناخت هاى موروثى باشد و فقط در اين صورت است كه درست مى بينيم....
نبايد بين #مشاهده کننده و #مشاهده شنونده فاصله باشد.
فاصله، حاصل پيشداورى هاى ماست.
با ديد موروث از گذشته ها به شيئى نگريستن است.
اگر با چشم گذشته ها به شيئى نگاه كنيم،
آن را چنان كه بايد نمى بينيم.
با چشم و ذهن ديگران كه در غبار قرون و دهور گم شده اند آن را بد يا خوب مى بينيم.
از طريق #تلاش شما يك موضوع از قبل تصور شده را مى سازيد؛
ولى در عدم تلاش يك موضوع بديع و نو خود را متجلى مى نمايد.
اغلب ما با داده های #جامعه احساس پری و توانگری می کنیم.
یعنی با آنچه که جامعه در ما آفریده است که عبارت باشد از :حرص، رشک، خشم، تنفر، حسادت و اضطراب، احساس دارایی و توانگری می کنیم!!
#مذاهب مختلف در تمامی جهان، فقر را تلقین کرده اند. مانک یا کشیش ردايی به خود می بندد و اسمش را تغییر می دهد، موهایش را می تراشد و به یک حجره رفته و روزه و نذر، فقر، تنگدستی و پرهیزکاری پیشه می گیرد. در شرق، او یک لنگ، یک ردا و یک وعده غذا دارد و همه ی ما چنین فقری را مورد تقدیر و ستایش قرار می دهیم. اما آنانی که ردای فقیری به تن می کنند، هنوز رواناً و ذاتاً با داده های ارزشی جامعه، غنی و ثروتمند هستند، زیرا هنوز در جستجوی مقام و پرستیژ هستند،
آن ها متعلق به این حکم و آن حکم، این مذهب و آن مذهب اند.
آن ها در چارچوب یک فرهنگ و یک سنت زندگی می کنند.
این #فقر نیست؛ فقر یعنی رهایی کامل از جامعه،
حتی اگر در آن صورت انسان چند دست لباس یا چند وعده غذا بیشتر داشته باشد، خدای مهربان آیا کسی به این واقعیت اهمیت می دهد؟
بدبختانه در اکثر انسان ها، شور " #نمایش دادن خود" وجود دارد.
زمانی #فقر چیز زیبا و شگفت انگیزی خواهد بود که ذهن از جامعه رها شود،
انسان وقتی دروناً تنگدست و فقیر باشد، همه ی جهدها، کوشش ها، آمال، آرزوها و حتی مسئله ها تمام خواهد شد.
#کریشنامورتی
👆👆👆
#کتاب_صوتی
عنوان: #سفر_روح
نويسنده: #مایکل_نیوتن
#مراقبه #روانشناسی
مطالب کتاب حاضر ، حاصل تحقیقات دکتر مایکل نیوتن ( روانشناس ) است ، که طی چهل سال درمان و بررسی صدها مورد خاص به دست آمده است . در این میان ، او که اهم توجه خود را به حالات گوناگون روان و روح معطوف کرده ، به مواردی از حالات روح و عالم برزخ و کیفیات گوناگون آن دست یافته است ، که جای تعمق دارد .
وی نتایج تحقیقات خود را در این سال ها ، از طریق تدریس در دانشگاه های آمریکا و شرکت در سمینارها ، کارگاه های آموزشی و کنفرانس های متعدد ، در اختیار علاقه مندان قرار داده است . دکتر نیوتن ، در دو کتاب خود ، کتاب حاضر و کتاب سرنوشت ارواح (Destiny Of Souls) ، حالات و تجربیات گوناگون بیماران خود را دسته بندی کرده و با بیانی شیوا یافته های آنان را در دسترس علاقه مندان قرار داده است .
تحقیقات دکتر نیوتن و دیگر دانشمندانی که در این زمینه تحقیقات علمی وسیع انجام داده اند، دال بر تحکیم اصول ادیان است . از جمله این که : خداوندی قادر ، متعال ، یکتا ، مهربان و حاکم بر کائنات وجود دارد . دنیایی به غیر از دنیای مادی ، اما لطیف تر و نورانی تر وجود دارد که جایگاه ابدی روح است . انسان تنها دارای یک قالب عنصری ، شامل اعضا و جوارح نیست ، بلکه ورای این بعد جسمانی و مادی ، بعدی روحی قرار دارد که منشا ملکوتی دارد و حامل دم پروردگاری است و این بعد روحی است که انسان را از حیوان متمایز می کند و موجد بعد اخلاقی در اوست . بعد اخلاقی است که به انسان امکان می دهد نوع دوست شود، با همنوعان خود همدردی کند ، از شادی آنان شاد شود ، وظیفه شناس شود ، قدر شناس شود ، نسبت به همنوع خود مهربان و مشفق باشد ، در جهت خدمت به همنوع خود کوشا باشد و …
این تحقیقات ، همچنین موید این نکته است که حساب و کتابی واقعی وجود دارد و کسی را از آن گریز نیست و حق هیچ کس ضایع نمی شود. نیات و اعمال اند که برتری افراد را نسبت به یکدیگر و قرب و بعد آنان را نسبت به مبدا الهی ایجاد می کنند. دکتر نیوتن با بررسی و بیان این مطالب ، توجه خوانندگان خود را به این نکته جلب می کند که دنیایی دیگر با معیارهایی مشخص وجود دارد ، که جایگاه ابدی روح است و هر کس حاصل نیات و اعمال خود را در آن می درود.
━━━━━━ 🍃🍂 ━━━━━━
#کتاب_صوتی
عنوان: #سفر_روح
نويسنده: #مایکل_نیوتن
#مراقبه #روانشناسی
مطالب کتاب حاضر ، حاصل تحقیقات دکتر مایکل نیوتن ( روانشناس ) است ، که طی چهل سال درمان و بررسی صدها مورد خاص به دست آمده است . در این میان ، او که اهم توجه خود را به حالات گوناگون روان و روح معطوف کرده ، به مواردی از حالات روح و عالم برزخ و کیفیات گوناگون آن دست یافته است ، که جای تعمق دارد .
وی نتایج تحقیقات خود را در این سال ها ، از طریق تدریس در دانشگاه های آمریکا و شرکت در سمینارها ، کارگاه های آموزشی و کنفرانس های متعدد ، در اختیار علاقه مندان قرار داده است . دکتر نیوتن ، در دو کتاب خود ، کتاب حاضر و کتاب سرنوشت ارواح (Destiny Of Souls) ، حالات و تجربیات گوناگون بیماران خود را دسته بندی کرده و با بیانی شیوا یافته های آنان را در دسترس علاقه مندان قرار داده است .
تحقیقات دکتر نیوتن و دیگر دانشمندانی که در این زمینه تحقیقات علمی وسیع انجام داده اند، دال بر تحکیم اصول ادیان است . از جمله این که : خداوندی قادر ، متعال ، یکتا ، مهربان و حاکم بر کائنات وجود دارد . دنیایی به غیر از دنیای مادی ، اما لطیف تر و نورانی تر وجود دارد که جایگاه ابدی روح است . انسان تنها دارای یک قالب عنصری ، شامل اعضا و جوارح نیست ، بلکه ورای این بعد جسمانی و مادی ، بعدی روحی قرار دارد که منشا ملکوتی دارد و حامل دم پروردگاری است و این بعد روحی است که انسان را از حیوان متمایز می کند و موجد بعد اخلاقی در اوست . بعد اخلاقی است که به انسان امکان می دهد نوع دوست شود، با همنوعان خود همدردی کند ، از شادی آنان شاد شود ، وظیفه شناس شود ، قدر شناس شود ، نسبت به همنوع خود مهربان و مشفق باشد ، در جهت خدمت به همنوع خود کوشا باشد و …
این تحقیقات ، همچنین موید این نکته است که حساب و کتابی واقعی وجود دارد و کسی را از آن گریز نیست و حق هیچ کس ضایع نمی شود. نیات و اعمال اند که برتری افراد را نسبت به یکدیگر و قرب و بعد آنان را نسبت به مبدا الهی ایجاد می کنند. دکتر نیوتن با بررسی و بیان این مطالب ، توجه خوانندگان خود را به این نکته جلب می کند که دنیایی دیگر با معیارهایی مشخص وجود دارد ، که جایگاه ابدی روح است و هر کس حاصل نیات و اعمال خود را در آن می درود.
━━━━━━ 🍃🍂 ━━━━━━