ادب‌سار
14.9K subscribers
4.97K photos
123 videos
21 files
866 links
آرمان ادب‌سار
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی

instagram.com/AdabSar

گردانندگان:
بابک
مجید دُری @MajidDorri
پریسا امام‌وردیلو @New_View

فروشگاه ادبسار: @AdabSar1
Download Telegram
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی

🔻حد = مرز، کران، كرانه، اندازه، سومه، سامان، سامانه، کناره، سر، اندازه، پایان، پا، راس، زی(=حد شرعی، هر لغزشی که اسلام برای آن کیفری پیش‌بینی کرده)

نمونه:
🔺حد شرعی بر او جاری شد =
زی بر او روا داشته شد

🔺بیش از حد جسور است =
بیش از اندازه گستاخ است
بیش از اندازه بی‌باک است

🔺محبتش حدی ندارد =
مهربانی‌اش پایانی ندارد
مهربانی‌اش بی‌کران است

🔺تا حد مرگ مبارزه کرد =
تا مرز مرگ نبرد کرد
تا پای مرگ نَبَردید

🔺حد خودت را بشناس =
مرز خودت را بشناس


🚩 دنباله دارد

#مجید_دری
#پارسی_پاک #حد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
ادب‌سار
🔷🔶🔹🔸 @AdabSar 🔅پالایش زبان پارسی 🔻حد = مرز، کران، كرانه، اندازه، سومه، سامان، سامانه، کناره، سر، اندازه، پایان، پا، راس، زی(=حد شرعی، هر لغزشی که اسلام برای آن کیفری پیش‌بینی کرده) نمونه: 🔺حد شرعی بر او جاری شد = زی بر او روا داشته شد 🔺بیش از حد جسور…
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی

🔻از حد بردن = از مرز گذشتن، اندازه نگاه نداشتن
🔻از حد خود بیرون آمدن = پا از گلیم خود فراتر گذاشتن
🔻از حد گذشتن = از مرز گذشتن، اندازه نگاه نداشتن، آجاریدن، فرایستن
🔻به حد وفور = به فراوانی
🔻به حدی = به اندازه‌ای، تا اندازه‌ای
🔻بی‌حد = بی‌کران، بی‌پایان، بی‌اندازه، گزافه، اَسامان(پارسی پهلوی)
🔻بی حد و حساب = گزاف، گزافه، بی‌کران، بی‌پایان، بی‌اندازه
🔻بی حد و حصر= بی‌اندازه، بی‌کران، بی‌پایان
🔻تا حدودی = تا‌اندازه‌ای
🔻تا حدی = تا‌اندازه‌ای

نمونه:
🔺به حدی بی‌قرار بود که خوابش نمی‌برد =
به اندازه‌ای بی‌تاب بود که خوابش نمی‌برد

🔺تا حدودی با مشکلات آشنا بود =
تا اندازه‌ای با سختی‌ها آشنا بود

🔺خوشحالی بی حد و حصر بازیکنان پس از پیروزی =
شادی بی‌کران بازیکنان پس از پیروزی

🔺بی‌رحمی را از حد گذراند =
سنگدلی را از اندازه گذراند
سنگدلی بی‌اندازه‌ای داشت
سنگدلی‌اش مرز نداشت

🔺ثروت بی حد و حسابی دارد =
توانگری بی‌پایانی دارد
دارایی بی اندازه و شماری دارد


🚩 دنباله دارد

#مجید_دری
#پارسی_پاک #حد #حدود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
ادب‌سار
🔷🔶🔹🔸 @AdabSar 🔅پالایش زبان پارسی 🔻حدود = نزدیکِ، نزدیک به، پیرامون، دامنه، کم‌و‌بیش، اندازه‌ها، کوستَک‌ها(پارسی پهلوی)، آیین‌ها 🔻حدودا = کم‌وبیش، نزدیک به، نزدیک، کمابیش، پیرامون، نزدیکی، نزدیکان 🔻حدودی = اندازه‌ای نمونه: 🔺تا حدودی با عملکردش آشنا شدیم…
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی

🔻تحدید = سامانگری، کرانبَندی، مرزِش، مرزبندی، تیزنگریستن، تیزنگری

🔻تعداد محدودی = شمار اندکی

🔻حد اعلی = والاترین جایگاه، والاترین جا، بالاترین جا، جایگاه بالا، فرینه

🔻حد سفلی = زیرینه

🔻حد فاصل = میانه، میانک

🔻حد ممکن = مرز شدنی، اندازه‌ی شدنی، اندازه‌ای که می شود، جایی که می‌شود

🔻حد نصاب = (رکورد)، بِهاد، باژمَرز، مرزِ ده‌یک(=زکات)

🔻حد وسط = میانگین، میانه، مرز، مرز میانین، مرز میانه‌ی اوگ(=اوج) و پاگاه(=حضیض) در اختر شناسی، مرز میانه‌ی پیشگفت و بازیافت در کـَرویز(=قیاس، منطق)

🔻سرحد = مرز، کرانه

🔻سرحدات = مرزها

🔻سرحددار = مرزدار

نمونه:
🔺مجلس، نظارت استصوابی "«شورای نگهبان» را تحدید کرد =
مهستان، بازرسی درست انگارانه‌ی «شورای نگهبان» را مرزبندی کرد

🔺حد فاصل سی‌وسه پل و پل خواجو را لایروبی کردند =
میانه‌ی سی‌وسه پل و پل خواجو را لایروبی کردند

🔺تا حد ممکن تمسخرات او را تحمل کردیم =
تا جایی که می‌شد ریشخندهای او را تاب آوردیم
تا جایی که شدنی بود، لودگی های او را برتافتیم

🔺حد وسط را در نظر گرفتند تا به توافق برسند =
میانگین را در نگر گرفتند تا به همسازی برسند

🔺محبت را به حد اعلی رساند =
مهربانی را به والاترین جایگاه رساند

🔺وقاحت را به حد اعلی رساند =
بیشرمی را به بالاترین جا رساند

🔺تعدادشان به حد نصاب نرسید =
شمارشان به باژمَرز نرسید

🔺تا سرحد مردن کتکش زدند =
تا مرز مُردن کتکش زدند

#مجید_دری
#پارسی_پاک
#تحدید #محدود #حد_اعلی #حد_سفلی #حد_فاصل #حد_ممکن #حد_نصاب #حد_وسط #سرحد #سرحدات
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🪐🌠 @AdabSar

حلال گشته به فتوای عقل بر دانا
حرام گشته به احکام شرع بر احمق
#پور_سینا

خجسته باد یکم شهریور، زادروز #پورسینا که #روز_پزشک نام گرفته است.

«ابوعلی حسین بن عبدالله بن حسن بن علی بن سینا» نام‌آور به پورسینا و شیخ‌الرئیس (زاده‌ی ۳۵۹ خورشیدی در بخارا و درگذشته‌ی ۲ تیر ۴۱۶ در همدان) همه‌چیزدان، پزشک، رایش‌دان (ریاضی‌دان)، ستاره‌شناس، فیزیک‌دان، سُراینده، از نام‌ورترین و کاراترینِ فیلسوفان و دانشمندان ایران‌زمین و جهان است که به‌ویژه به شَوَند(دلیل) مانداک‌ها(آثار) در زمینه‌ی فلسفه و پزشکی ارزش ویژه‌ای دارد.
فزون بر کارهای شکوهمندش، وی به واژه‌گزینی پرداخته است با کارهای بزرگ. اینک نگاهی می‌افکنیم به کارنامه‌ی پربارش در دانش واژه‌گزینی در پزشکی و... که برخی از آن‌ها یا بیشترشان پویا و زنده ما را در زبان یاری می‌کنند.
بر پایه‌ی پژوهش‌های «محمد معین» و «محمد مشکات»، شمار واژگان آفریده‌ی پورسینا در دانشنامه‌ی علایی و رگ‌شناسی ۱۰۳۹ واژه است.

برخی واژه‌های آفریده‌ی #پورسینا در این دو بازمانه‌ی سترگ چنین هستند:
بُرینش به‌جای #قطع (که در انگارش و انداهه به‌کار می‌رفت)
پذیرا به‌جای #قابل (در فلسفه)
روان به‌جای #نفس
سربه‌سر به‌جای #مساوی
کرده به‌جای #مفعول
کُنا به‌جای #فاعل
گداخته به‌جای #مایع
مایگی به‌جای #مادیّت
نهاد به‌جای #وضع
یکی‌ای به‌جای #وحدت
افکندنِ گمان به‌جای #تولید_شک
ایستادگی به‌خودی‌خود به‌جای #قائم_بالذات بودن
بالِش از (نمو، از بن واژه‌ی بالیدن)
بَستَناکی به‌جای #انجماد
بهره‌پذیر به‌جای #قابل_قسمت
بی‌گسستگی به‌جای #لاینقطع
جانِ سخن‌گویا به‌جای #نفس_ناطقه
جُنبایی به‌جای #حرکت
جنبش‌دار به‌جای #متحرک
جنبشِ راست به‌جای #حرکت_مستقیم
جنبش گِرد به‌جای #حرکت_مستدیر
چه چیزی به‌جای #ماهیت
رایش به‌جای #ریاضی
زایش‌دِه به‌جای #مولد
زِفر زبرین به‌جای #فک_اعلی
زِفر زیرین به‌جای #فک_اسفل
شایدبود به‌جای #امکان
گوهر روینده به‌جای #جوهر_نامی
نادیداری به‌جای #باطنی
هرآینگی‌بودن به‌جای #وجوب
کران #حد کِهین، حدِّ مِهین، حدِّ میانگین
دانش ترازو به‌جای #علم_منطق
علمِ سپس‌طبیعت به‌جای #علم_مابعدالطبیعه
و #نبض درنگی، تپش(نبض) دمادم، نبض ستبر، نبض لرزنده، پیداگر، پیوندپذیر، دیرجنب، روشن‌سرشتی و...

امروز جهان در گرامیداشت او کارهای نمایانی کرده است، به مانند نامگذاری دهانه‌ای در بخش پنهان ماه که به نام وی نام‌گذاری شده‌است. همچنین نامگذاری‌های دیگر در سراسر جهان و جایزه‌ها، مانند جایزه‌ی پورسینا در آلمان.
نکته‌ی شگفت‌انگیزتر این که واژه‌ی «مدیسین medicine» در زبان انگلیسی امروز، بر گرفته از «مذ سئن» اوستایی است که در آن مذ به مانک(معنی) دارو و سئن به مانک سیمرغ است.
از این رو، شایسته است نماد پزشکی ایرانی بر پایه‌ی اندیشه نیاکانمان به سیمرغ دگردیس گردد. جایگاه سیمرغ در ایران باستان به مانند جایگاه فرشتگان در دین است. جایگاه سیمرغ در پزشکی ایرانی چنان است که آیین پزشکی ایرانی را «آیین سینایی» می‌خوانده‌اند و بسیاری از پزشکان را «سینا» نام می‌نهاده‌اند.

فرستنده #بزرگمهر_صالحی

بن‌مایه‌ها:
۱- انوشه، حسن (به سرپرستی) (۱۳۸۰)، دانشنامه ادب فارسی: ادب فارسی در آسیای میانه، تهران
۲- بیهقی، پورفندق، (به عربی: تتمه ص وان الحکمه)، بخش زندگی‌نامه خودنوشت
۳- ستایشگر، مهدی (۱۳۷۶)، نامنامه موسیقی ایران زمین، پوشینه‌ی سوم، تهران: اطلاعات، آموزش و دانش در ایران
۴- ابن سینا، بیژن آرقند

🪐🌠 @AdabSar