🔷💠🔹🔹
@AdabSar
#پرسش_و_پاسخ
پرسش #محمدرضا_مظاهری
درود
از کوشش شما دوستان گرامی در راستای گسترش پارسی گویی سپاسگزاری میکنم.
چرا نویسندگان بزرگوار ادبسار همچون جناب میلاد فرخ وند، واژه "عربی" را "اربی" می نویسند؟ به چه دلیلی درست آن"اربی"است؟
با سپاس فراوان
پاسخ #میلاد_فرخ_وند
با درود
هرگاه نامی بیگانه به یک زبان اَندَر(وارد) میشود باید از ویژگیِ گفتار و دستورِ زبانِ گیرنده پیروی کند.
آیا اگر بخواهیم یک نام هندی را به پارسی تَرابنویسیم با همان دبیرهی(خت/#خط) سانسکریت بازمینویسیماش؟
پاسخ "نه" است.
افسوسمندانه چنین رویکردی در برابرِ نامهای اربیِ اندرشده به پارسی نبوده و دستورِ نگارشِ دبیرهی پارسی را نابهنجار کرده است؛ تا آنجا که برخی نامهای پارسی را نیز با واتهای بیگانه مینویسند.
واژهی "عربی" در زبانِ پارسی به گونهی "اَربی" خوانده میشود زیرا در زبانِ پارسی واتِ(#حرف) "ع" نداریم، پس نوشتن آن به دیسهی(شکلِ) "عربی" نادرست است.
همانگونه که میدانید وات(حرف)های «ع»، «ح»، «ص»، «ض»، «ط» و «ظ» پارسی نیستند و بیگانه به شمار میروند و در راستای درستنویسی باید این واتها را از نوشتار و دبیرهی پارسی زدود.★
به پیروی از این نکته بهتر است برای نمونه، «عرب» را «ارب» و «عربی» را «اربی» نوشت. همچنین نامهایی مانند اصفهان، آفریقا، عربستان، فلسطین را پی به پی(به ترتیب) اسپهان/سپاهان، آفریکا، اربستان، فلستین/پلستین نوشت.
پینوشت:
★ وات "ث"و "ذ" پارسیاند ولی بهتر است نوواژهها و نامهایی که به پارسی بازنویسی میشوند را با این واتها ننوشت و کاربرد این دو وات به واژههای دیرینه کرانمند(#محدود) بماند زیرا گویِشوَران امروزی میان «ث» با «س» و «ذ» با «ز» جدایی نمیگذارند.
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
@AdabSar
#پرسش_و_پاسخ
پرسش #محمدرضا_مظاهری
درود
از کوشش شما دوستان گرامی در راستای گسترش پارسی گویی سپاسگزاری میکنم.
چرا نویسندگان بزرگوار ادبسار همچون جناب میلاد فرخ وند، واژه "عربی" را "اربی" می نویسند؟ به چه دلیلی درست آن"اربی"است؟
با سپاس فراوان
پاسخ #میلاد_فرخ_وند
با درود
هرگاه نامی بیگانه به یک زبان اَندَر(وارد) میشود باید از ویژگیِ گفتار و دستورِ زبانِ گیرنده پیروی کند.
آیا اگر بخواهیم یک نام هندی را به پارسی تَرابنویسیم با همان دبیرهی(خت/#خط) سانسکریت بازمینویسیماش؟
پاسخ "نه" است.
افسوسمندانه چنین رویکردی در برابرِ نامهای اربیِ اندرشده به پارسی نبوده و دستورِ نگارشِ دبیرهی پارسی را نابهنجار کرده است؛ تا آنجا که برخی نامهای پارسی را نیز با واتهای بیگانه مینویسند.
واژهی "عربی" در زبانِ پارسی به گونهی "اَربی" خوانده میشود زیرا در زبانِ پارسی واتِ(#حرف) "ع" نداریم، پس نوشتن آن به دیسهی(شکلِ) "عربی" نادرست است.
همانگونه که میدانید وات(حرف)های «ع»، «ح»، «ص»، «ض»، «ط» و «ظ» پارسی نیستند و بیگانه به شمار میروند و در راستای درستنویسی باید این واتها را از نوشتار و دبیرهی پارسی زدود.★
به پیروی از این نکته بهتر است برای نمونه، «عرب» را «ارب» و «عربی» را «اربی» نوشت. همچنین نامهایی مانند اصفهان، آفریقا، عربستان، فلسطین را پی به پی(به ترتیب) اسپهان/سپاهان، آفریکا، اربستان، فلستین/پلستین نوشت.
پینوشت:
★ وات "ث"و "ذ" پارسیاند ولی بهتر است نوواژهها و نامهایی که به پارسی بازنویسی میشوند را با این واتها ننوشت و کاربرد این دو وات به واژههای دیرینه کرانمند(#محدود) بماند زیرا گویِشوَران امروزی میان «ث» با «س» و «ذ» با «ز» جدایی نمیگذارند.
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
ادبسار
🔷🔶🔹🔸 @AdabSar 🔅پالایش زبان پارسی 🔻حداقل = کمینه، دستِکم، کمترین، کَمَش، کمترینانه، کمی، کمیست، نیتوم 🔻حداکثر= بیشینه، دستِبالا، بیشترین، بیشی، وِشیست، چندتُم ✍ نمونه: 🔺حداقل دما ۱۰ و حداکثر دما ۲۰ است = کمینهی دما ۱۰ و بیشینهی دما ۲۰ است 🔺این حداقل…
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻محدود = مرزمند، کرانمند، کراندار، برین، برینومند، کنارهمند، کنارمند، مرزین، دیواربند، میدان، کرانهپذیر، کـَناراکـُمند، سَرُومند، سامانُمند، ویمَندُمند(پارسی پهلوی)، سومهدار، ساماندار، اندک، کم، ناچیز، زییافته(زی=حد شرعی)
🔻محدودات = دیواربندان، سامانداران، مرزینها
🔻محدود به = در مرز
🔻محدوده = گستره، مرزگاه، چارچوب، چارچوبَه، تنگنا، دیواربند، ساماندار، مرزین
🔻محدودیت = تنگنا، کرانمندی، چارچوب، سهمانْمندی، کـَناراکـُمندی، مرزینی
🔻نامحدود = بیمرز، نامرز، بیکران، بیکرانه، بیشمار، اَکـَناراک، اَسَهمان(پارسی پهلوی)
✍ نمونه:
🔺ثروت نامحدودی دارد =
دارایی بیکرانی دارد
🔺دنیا محدود است یا نامحدود؟ =
جهان مرزمند است یا بیمرز؟
🔺محدودیتهای ترافیکی اعلام شد =
چارچوبهای شدآمدی به آگاهی رسید
🔺اراضی او با یک دیوار محدود شده است =
زمینهای او با یک دیوار مرزمند شده است
🔺قدرت نامحدود، فساد نامحدود را باعث میشود =
توان نا مرز، تباهی بیمرز را برمیانگیزد
🔺مطلب امروز محدود به کلمهی «محدود» است =
جستار امروز در مرز واژهی «محدود» است
🔺از این محدوده خارج نخواهیم شد =
از این مرزگاه بیرون نخواهیم رفت
🔺امکانات محدودی داریم =
توانمندیهای کرانمندی داریم
تواناییهای ناچیزی داریم
داشتههای کمی داریم
🚩 دنباله دارد
✍ #مجید_دری
#پارسی_پاک
#محدود #نامحدود #محدوده #محدودیت #محدودات
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻محدود = مرزمند، کرانمند، کراندار، برین، برینومند، کنارهمند، کنارمند، مرزین، دیواربند، میدان، کرانهپذیر، کـَناراکـُمند، سَرُومند، سامانُمند، ویمَندُمند(پارسی پهلوی)، سومهدار، ساماندار، اندک، کم، ناچیز، زییافته(زی=حد شرعی)
🔻محدودات = دیواربندان، سامانداران، مرزینها
🔻محدود به = در مرز
🔻محدوده = گستره، مرزگاه، چارچوب، چارچوبَه، تنگنا، دیواربند، ساماندار، مرزین
🔻محدودیت = تنگنا، کرانمندی، چارچوب، سهمانْمندی، کـَناراکـُمندی، مرزینی
🔻نامحدود = بیمرز، نامرز، بیکران، بیکرانه، بیشمار، اَکـَناراک، اَسَهمان(پارسی پهلوی)
✍ نمونه:
🔺ثروت نامحدودی دارد =
دارایی بیکرانی دارد
🔺دنیا محدود است یا نامحدود؟ =
جهان مرزمند است یا بیمرز؟
🔺محدودیتهای ترافیکی اعلام شد =
چارچوبهای شدآمدی به آگاهی رسید
🔺اراضی او با یک دیوار محدود شده است =
زمینهای او با یک دیوار مرزمند شده است
🔺قدرت نامحدود، فساد نامحدود را باعث میشود =
توان نا مرز، تباهی بیمرز را برمیانگیزد
🔺مطلب امروز محدود به کلمهی «محدود» است =
جستار امروز در مرز واژهی «محدود» است
🔺از این محدوده خارج نخواهیم شد =
از این مرزگاه بیرون نخواهیم رفت
🔺امکانات محدودی داریم =
توانمندیهای کرانمندی داریم
تواناییهای ناچیزی داریم
داشتههای کمی داریم
🚩 دنباله دارد
✍ #مجید_دری
#پارسی_پاک
#محدود #نامحدود #محدوده #محدودیت #محدودات
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
ادبسار
🔷🔶🔹🔸 @AdabSar 🔅پالایش زبان پارسی 🔻حدود = نزدیکِ، نزدیک به، پیرامون، دامنه، کموبیش، اندازهها، کوستَکها(پارسی پهلوی)، آیینها 🔻حدودا = کموبیش، نزدیک به، نزدیک، کمابیش، پیرامون، نزدیکی، نزدیکان 🔻حدودی = اندازهای ✍ نمونه: 🔺تا حدودی با عملکردش آشنا شدیم…
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻تحدید = سامانگری، کرانبَندی، مرزِش، مرزبندی، تیزنگریستن، تیزنگری
🔻تعداد محدودی = شمار اندکی
🔻حد اعلی = والاترین جایگاه، والاترین جا، بالاترین جا، جایگاه بالا، فرینه
🔻حد سفلی = زیرینه
🔻حد فاصل = میانه، میانک
🔻حد ممکن = مرز شدنی، اندازهی شدنی، اندازهای که می شود، جایی که میشود
🔻حد نصاب = (رکورد)، بِهاد، باژمَرز، مرزِ دهیک(=زکات)
🔻حد وسط = میانگین، میانه، مرز، مرز میانین، مرز میانهی اوگ(=اوج) و پاگاه(=حضیض) در اختر شناسی، مرز میانهی پیشگفت و بازیافت در کـَرویز(=قیاس، منطق)
🔻سرحد = مرز، کرانه
🔻سرحدات = مرزها
🔻سرحددار = مرزدار
✍ نمونه:
🔺مجلس، نظارت استصوابی "«شورای نگهبان» را تحدید کرد =
مهستان، بازرسی درست انگارانهی «شورای نگهبان» را مرزبندی کرد
🔺حد فاصل سیوسه پل و پل خواجو را لایروبی کردند =
میانهی سیوسه پل و پل خواجو را لایروبی کردند
🔺تا حد ممکن تمسخرات او را تحمل کردیم =
تا جایی که میشد ریشخندهای او را تاب آوردیم
تا جایی که شدنی بود، لودگی های او را برتافتیم
🔺حد وسط را در نظر گرفتند تا به توافق برسند =
میانگین را در نگر گرفتند تا به همسازی برسند
🔺محبت را به حد اعلی رساند =
مهربانی را به والاترین جایگاه رساند
🔺وقاحت را به حد اعلی رساند =
بیشرمی را به بالاترین جا رساند
🔺تعدادشان به حد نصاب نرسید =
شمارشان به باژمَرز نرسید
🔺تا سرحد مردن کتکش زدند =
تا مرز مُردن کتکش زدند
✍ #مجید_دری
#پارسی_پاک
#تحدید #محدود #حد_اعلی #حد_سفلی #حد_فاصل #حد_ممکن #حد_نصاب #حد_وسط #سرحد #سرحدات
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻تحدید = سامانگری، کرانبَندی، مرزِش، مرزبندی، تیزنگریستن، تیزنگری
🔻تعداد محدودی = شمار اندکی
🔻حد اعلی = والاترین جایگاه، والاترین جا، بالاترین جا، جایگاه بالا، فرینه
🔻حد سفلی = زیرینه
🔻حد فاصل = میانه، میانک
🔻حد ممکن = مرز شدنی، اندازهی شدنی، اندازهای که می شود، جایی که میشود
🔻حد نصاب = (رکورد)، بِهاد، باژمَرز، مرزِ دهیک(=زکات)
🔻حد وسط = میانگین، میانه، مرز، مرز میانین، مرز میانهی اوگ(=اوج) و پاگاه(=حضیض) در اختر شناسی، مرز میانهی پیشگفت و بازیافت در کـَرویز(=قیاس، منطق)
🔻سرحد = مرز، کرانه
🔻سرحدات = مرزها
🔻سرحددار = مرزدار
✍ نمونه:
🔺مجلس، نظارت استصوابی "«شورای نگهبان» را تحدید کرد =
مهستان، بازرسی درست انگارانهی «شورای نگهبان» را مرزبندی کرد
🔺حد فاصل سیوسه پل و پل خواجو را لایروبی کردند =
میانهی سیوسه پل و پل خواجو را لایروبی کردند
🔺تا حد ممکن تمسخرات او را تحمل کردیم =
تا جایی که میشد ریشخندهای او را تاب آوردیم
تا جایی که شدنی بود، لودگی های او را برتافتیم
🔺حد وسط را در نظر گرفتند تا به توافق برسند =
میانگین را در نگر گرفتند تا به همسازی برسند
🔺محبت را به حد اعلی رساند =
مهربانی را به والاترین جایگاه رساند
🔺وقاحت را به حد اعلی رساند =
بیشرمی را به بالاترین جا رساند
🔺تعدادشان به حد نصاب نرسید =
شمارشان به باژمَرز نرسید
🔺تا سرحد مردن کتکش زدند =
تا مرز مُردن کتکش زدند
✍ #مجید_دری
#پارسی_پاک
#تحدید #محدود #حد_اعلی #حد_سفلی #حد_فاصل #حد_ممکن #حد_نصاب #حد_وسط #سرحد #سرحدات
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸