Forwarded from ادبسار
Forwarded from ادبسار
Forwarded from ادبسار
زبان پارسی را چه شده است؟
بدین لطیفی و خوبی،
که آن معانی و لطایف که در پارسی آمده است،
در تازی نیامده است!
#شمس_تبریزی
از نیپیک #مقالات
@AdabSar
📚✨📚✨
بدین لطیفی و خوبی،
که آن معانی و لطایف که در پارسی آمده است،
در تازی نیامده است!
#شمس_تبریزی
از نیپیک #مقالات
@AdabSar
📚✨📚✨
🌼 @AdabSar 🕊
🕊🌼 «راز نرگس»
پیشکش به جانهای آگاه
#هما_ارژنگی ۲۵ دی ۱۳۷۴
«ای در طلب گرهگشایی مرده
در وصل بزاده، در جدایی مرده
ای بر لب بحر، تشنه در خواب شده
ای بر سر گنج وز گدایی مرده!»
#شمس_تبریزی
goo.gl/5gSgPr
ازبلندای آسمان بر خاک
نرم و آهسته برف میبارید
زیر تکبوتههای برفآلود
مرغکی رام، دانه برمیچید
دیدهام بر نگاه باغ افتاد
باغ دلمردهی زمستانی
شاخههای شکستهی بیبار
کرده بر تن قبای ویرانی
نه نشانی ز جلوهی نوروز
نه پرستوی آشیانسازی
نه پیامی به بال پروانه
نه سرودی، نه شور پروازی
پر گشودم در آسمان خیال
تا بجویم بهار آزادی
تا ببینم طلایهی خورشید
در افقهای روشن شادی
پر گشودم ولی هزار دریغ
خاک در چشم آرزو کردم
ساغری ناچشیده از شادی
زهر غم در خم گلو کردم
بر بسیط جهان بیبنیاد
فتنه و رنج و ناروا دیدم
پیکر سرد عشق را بیجان
زیر آوار کینهها دیدم
در اتاقی به وسعت اندوه
کو دکی بیپناه میلرزید
قاصد مرگ از پس دیوار
با دهان گشوده میخندید
رفته بودم سراغ عشق اما
مرغ جانم ز کینهها فرسود
زیر این گنبد بلند افلاک
ای دریغا؛ نشان مهر نبود
در گذرگاه این شب دیجور
حسرتم کشت و حیرتم افزود
آمدم خسته جان و درد آلود
زین سفر بغض خاطرم نگشود
ناگهان از درون گلدانی
گل نرگس به روی من خندید
عطر پاک شکوفههای امید
در فضای اتاق من پیچید
گل به من گفت ای زبانپرداز
تو ز پرواز جان چه میدانی؟
ره به مقصد کجا توانی برد
در پس این حجاب ظلمانی!
به تمنای جرعهای تا چند
تشنه لب در سراب میگردی
آب در کوزه میزند فریاد
تو به دنبال آب میگردی؟
ای همایون پرندهی آزاد
تا به کی در حصار خویشتنی؟
گوییا باورت نمیآید
که خود آیینهدار خویشتنی
اندکی در کنار من بنشین
مهر فرخنده را تماشا کن
در رخ پر فروغ من بنگر
خویشتن را دوباره پیدا کن
گرچه دور از بهار رنگینم
خندهام رنگ زندگی دارد
روزنی بر بهشت دلخواهم
نفسم بوی عشق میآرد
نه تمنای بیش و کم در سر
نه به دل داغ حسرتی دارم
یار دل نازک و پریشانم
بهر تو حرف عبرتی دارم
عشق این لحظهی گریزانست
که به دریای نیستی جاریست
زندگی جز سماع ذره و نور
جز تکاپوی پر گشودن نیست
از بلندای آسمان بر خاک
باز آهسته برف میبارید
باز بر دیدگان حیرانم
گل نرگس به ناز میخندید!
🌼 @AdabSar 🕊
🕊🌼 «راز نرگس»
پیشکش به جانهای آگاه
#هما_ارژنگی ۲۵ دی ۱۳۷۴
«ای در طلب گرهگشایی مرده
در وصل بزاده، در جدایی مرده
ای بر لب بحر، تشنه در خواب شده
ای بر سر گنج وز گدایی مرده!»
#شمس_تبریزی
goo.gl/5gSgPr
ازبلندای آسمان بر خاک
نرم و آهسته برف میبارید
زیر تکبوتههای برفآلود
مرغکی رام، دانه برمیچید
دیدهام بر نگاه باغ افتاد
باغ دلمردهی زمستانی
شاخههای شکستهی بیبار
کرده بر تن قبای ویرانی
نه نشانی ز جلوهی نوروز
نه پرستوی آشیانسازی
نه پیامی به بال پروانه
نه سرودی، نه شور پروازی
پر گشودم در آسمان خیال
تا بجویم بهار آزادی
تا ببینم طلایهی خورشید
در افقهای روشن شادی
پر گشودم ولی هزار دریغ
خاک در چشم آرزو کردم
ساغری ناچشیده از شادی
زهر غم در خم گلو کردم
بر بسیط جهان بیبنیاد
فتنه و رنج و ناروا دیدم
پیکر سرد عشق را بیجان
زیر آوار کینهها دیدم
در اتاقی به وسعت اندوه
کو دکی بیپناه میلرزید
قاصد مرگ از پس دیوار
با دهان گشوده میخندید
رفته بودم سراغ عشق اما
مرغ جانم ز کینهها فرسود
زیر این گنبد بلند افلاک
ای دریغا؛ نشان مهر نبود
در گذرگاه این شب دیجور
حسرتم کشت و حیرتم افزود
آمدم خسته جان و درد آلود
زین سفر بغض خاطرم نگشود
ناگهان از درون گلدانی
گل نرگس به روی من خندید
عطر پاک شکوفههای امید
در فضای اتاق من پیچید
گل به من گفت ای زبانپرداز
تو ز پرواز جان چه میدانی؟
ره به مقصد کجا توانی برد
در پس این حجاب ظلمانی!
به تمنای جرعهای تا چند
تشنه لب در سراب میگردی
آب در کوزه میزند فریاد
تو به دنبال آب میگردی؟
ای همایون پرندهی آزاد
تا به کی در حصار خویشتنی؟
گوییا باورت نمیآید
که خود آیینهدار خویشتنی
اندکی در کنار من بنشین
مهر فرخنده را تماشا کن
در رخ پر فروغ من بنگر
خویشتن را دوباره پیدا کن
گرچه دور از بهار رنگینم
خندهام رنگ زندگی دارد
روزنی بر بهشت دلخواهم
نفسم بوی عشق میآرد
نه تمنای بیش و کم در سر
نه به دل داغ حسرتی دارم
یار دل نازک و پریشانم
بهر تو حرف عبرتی دارم
عشق این لحظهی گریزانست
که به دریای نیستی جاریست
زندگی جز سماع ذره و نور
جز تکاپوی پر گشودن نیست
از بلندای آسمان بر خاک
باز آهسته برف میبارید
باز بر دیدگان حیرانم
گل نرگس به ناز میخندید!
🌼 @AdabSar 🕊
💫
او به آزار دل ما هرچه خواهد آن کند
ما به فرمان دل او هرچه گوید آن کنیم!
#شمس_تبریزی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
او به آزار دل ما هرچه خواهد آن کند
ما به فرمان دل او هرچه گوید آن کنیم!
#شمس_تبریزی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
Forwarded from ادبسار
@AdabSar
رفتهای از برِ ما چشم به راهیم بیا
حلقه در گوشِ درِ کعبهی آهیم بیا
دوریات بندِ غم افکند به پای دلِ مست
مست بودیم، پشیمان ز گناهیم بیا
بی تو مهتاب پریشان شد و گلها خشکید
دل غماندود چو شبهای سیاهیم بیا
میتراود ز لبِ کوزهی شب آبِ سکوت
ما به یاد تو به شب غرق نگاهیم بیا
زندگی چوبهی دار و همه آویختگان
طالبِ صحبتِ آن مهرگیاهیم بیا
«شمس» خاموش شد از دوریات ای دور قمر
گرچه با یاد تو در حضرت ماهیم بیا
#شمس_لنگرودی
@AdabSar
رفتهای از برِ ما چشم به راهیم بیا
حلقه در گوشِ درِ کعبهی آهیم بیا
دوریات بندِ غم افکند به پای دلِ مست
مست بودیم، پشیمان ز گناهیم بیا
بی تو مهتاب پریشان شد و گلها خشکید
دل غماندود چو شبهای سیاهیم بیا
میتراود ز لبِ کوزهی شب آبِ سکوت
ما به یاد تو به شب غرق نگاهیم بیا
زندگی چوبهی دار و همه آویختگان
طالبِ صحبتِ آن مهرگیاهیم بیا
«شمس» خاموش شد از دوریات ای دور قمر
گرچه با یاد تو در حضرت ماهیم بیا
#شمس_لنگرودی
@AdabSar
Forwarded from ادبسار
🌼 @AdabSar 🕊
🕊🌼 «راز نرگس»
پیشکش به جانهای آگاه
#هما_ارژنگی ۲۵ دی ۱۳۷۴
«ای در طلب گرهگشایی مرده
در وصل بزاده، در جدایی مرده
ای بر لب بحر، تشنه در خواب شده
ای بر سر گنج وز گدایی مرده!»
#شمس_تبریزی
goo.gl/5gSgPr
ازبلندای آسمان بر خاک
نرم و آهسته برف میبارید
زیر تکبوتههای برفآلود
مرغکی رام، دانه برمیچید
دیدهام بر نگاه باغ افتاد
باغ دلمردهی زمستانی
شاخههای شکستهی بیبار
کرده بر تن قبای ویرانی
نه نشانی ز جلوهی نوروز
نه پرستوی آشیانسازی
نه پیامی به بال پروانه
نه سرودی، نه شور پروازی
پر گشودم در آسمان خیال
تا بجویم بهار آزادی
تا ببینم طلایهی خورشید
در افقهای روشن شادی
پر گشودم ولی هزار دریغ
خاک در چشم آرزو کردم
ساغری ناچشیده از شادی
زهر غم در خم گلو کردم
بر بسیط جهان بیبنیاد
فتنه و رنج و ناروا دیدم
پیکر سرد عشق را بیجان
زیر آوار کینهها دیدم
در اتاقی به وسعت اندوه
کو دکی بیپناه میلرزید
قاصد مرگ از پس دیوار
با دهان گشوده میخندید
رفته بودم سراغ عشق اما
مرغ جانم ز کینهها فرسود
زیر این گنبد بلند افلاک
ای دریغا؛ نشان مهر نبود
در گذرگاه این شب دیجور
حسرتم کشت و حیرتم افزود
آمدم خسته جان و درد آلود
زین سفر بغض خاطرم نگشود
ناگهان از درون گلدانی
گل نرگس به روی من خندید
عطر پاک شکوفههای امید
در فضای اتاق من پیچید
گل به من گفت ای زبانپرداز
تو ز پرواز جان چه میدانی؟
ره به مقصد کجا توانی برد
در پس این حجاب ظلمانی!
به تمنای جرعهای تا چند
تشنه لب در سراب میگردی
آب در کوزه میزند فریاد
تو به دنبال آب میگردی؟
ای همایون پرندهی آزاد
تا به کی در حصار خویشتنی؟
گوییا باورت نمیآید
که خود آیینهدار خویشتنی
اندکی در کنار من بنشین
مهر فرخنده را تماشا کن
در رخ پر فروغ من بنگر
خویشتن را دوباره پیدا کن
گرچه دور از بهار رنگینم
خندهام رنگ زندگی دارد
روزنی بر بهشت دلخواهم
نفسم بوی عشق میآرد
نه تمنای بیش و کم در سر
نه به دل داغ حسرتی دارم
یار دل نازک و پریشانم
بهر تو حرف عبرتی دارم
عشق این لحظهی گریزانست
که به دریای نیستی جاریست
زندگی جز سماع ذره و نور
جز تکاپوی پر گشودن نیست
از بلندای آسمان بر خاک
باز آهسته برف میبارید
باز بر دیدگان حیرانم
گل نرگس به ناز میخندید!
🌼 @AdabSar 🕊
🕊🌼 «راز نرگس»
پیشکش به جانهای آگاه
#هما_ارژنگی ۲۵ دی ۱۳۷۴
«ای در طلب گرهگشایی مرده
در وصل بزاده، در جدایی مرده
ای بر لب بحر، تشنه در خواب شده
ای بر سر گنج وز گدایی مرده!»
#شمس_تبریزی
goo.gl/5gSgPr
ازبلندای آسمان بر خاک
نرم و آهسته برف میبارید
زیر تکبوتههای برفآلود
مرغکی رام، دانه برمیچید
دیدهام بر نگاه باغ افتاد
باغ دلمردهی زمستانی
شاخههای شکستهی بیبار
کرده بر تن قبای ویرانی
نه نشانی ز جلوهی نوروز
نه پرستوی آشیانسازی
نه پیامی به بال پروانه
نه سرودی، نه شور پروازی
پر گشودم در آسمان خیال
تا بجویم بهار آزادی
تا ببینم طلایهی خورشید
در افقهای روشن شادی
پر گشودم ولی هزار دریغ
خاک در چشم آرزو کردم
ساغری ناچشیده از شادی
زهر غم در خم گلو کردم
بر بسیط جهان بیبنیاد
فتنه و رنج و ناروا دیدم
پیکر سرد عشق را بیجان
زیر آوار کینهها دیدم
در اتاقی به وسعت اندوه
کو دکی بیپناه میلرزید
قاصد مرگ از پس دیوار
با دهان گشوده میخندید
رفته بودم سراغ عشق اما
مرغ جانم ز کینهها فرسود
زیر این گنبد بلند افلاک
ای دریغا؛ نشان مهر نبود
در گذرگاه این شب دیجور
حسرتم کشت و حیرتم افزود
آمدم خسته جان و درد آلود
زین سفر بغض خاطرم نگشود
ناگهان از درون گلدانی
گل نرگس به روی من خندید
عطر پاک شکوفههای امید
در فضای اتاق من پیچید
گل به من گفت ای زبانپرداز
تو ز پرواز جان چه میدانی؟
ره به مقصد کجا توانی برد
در پس این حجاب ظلمانی!
به تمنای جرعهای تا چند
تشنه لب در سراب میگردی
آب در کوزه میزند فریاد
تو به دنبال آب میگردی؟
ای همایون پرندهی آزاد
تا به کی در حصار خویشتنی؟
گوییا باورت نمیآید
که خود آیینهدار خویشتنی
اندکی در کنار من بنشین
مهر فرخنده را تماشا کن
در رخ پر فروغ من بنگر
خویشتن را دوباره پیدا کن
گرچه دور از بهار رنگینم
خندهام رنگ زندگی دارد
روزنی بر بهشت دلخواهم
نفسم بوی عشق میآرد
نه تمنای بیش و کم در سر
نه به دل داغ حسرتی دارم
یار دل نازک و پریشانم
بهر تو حرف عبرتی دارم
عشق این لحظهی گریزانست
که به دریای نیستی جاریست
زندگی جز سماع ذره و نور
جز تکاپوی پر گشودن نیست
از بلندای آسمان بر خاک
باز آهسته برف میبارید
باز بر دیدگان حیرانم
گل نرگس به ناز میخندید!
🌼 @AdabSar 🕊
Forwarded from ادبسار
زبان پارسی را چه شده است؟
بدین لطیفی و خوبی،
که آن معانی و لطایف که در پارسی آمده است،
در تازی نیامده است!
#شمس_تبریزی
از نیپیک #مقالات
@AdabSar
📚✨📚✨
بدین لطیفی و خوبی،
که آن معانی و لطایف که در پارسی آمده است،
در تازی نیامده است!
#شمس_تبریزی
از نیپیک #مقالات
@AdabSar
📚✨📚✨
Forwarded from ادبسار
@AdabSar
رفتهای از برِ ما چشم به راهیم بیا
حلقه در گوشِ درِ کعبهی آهیم بیا
دوریات بندِ غم افکند به پای دلِ مست
مست بودیم، پشیمان ز گناهیم بیا
بی تو مهتاب پریشان شد و گلها خشکید
دل غماندود چو شبهای سیاهیم بیا
میتراود ز لبِ کوزهی شب آبِ سکوت
ما به یاد تو به شب غرق نگاهیم بیا
زندگی چوبهی دار و همه آویختگان
طالبِ صحبتِ آن مهرگیاهیم بیا
«شمس» خاموش شد از دوریات ای دور قمر
گرچه با یاد تو در حضرت ماهیم بیا
#شمس_لنگرودی
@AdabSar
رفتهای از برِ ما چشم به راهیم بیا
حلقه در گوشِ درِ کعبهی آهیم بیا
دوریات بندِ غم افکند به پای دلِ مست
مست بودیم، پشیمان ز گناهیم بیا
بی تو مهتاب پریشان شد و گلها خشکید
دل غماندود چو شبهای سیاهیم بیا
میتراود ز لبِ کوزهی شب آبِ سکوت
ما به یاد تو به شب غرق نگاهیم بیا
زندگی چوبهی دار و همه آویختگان
طالبِ صحبتِ آن مهرگیاهیم بیا
«شمس» خاموش شد از دوریات ای دور قمر
گرچه با یاد تو در حضرت ماهیم بیا
#شمس_لنگرودی
@AdabSar
Forwarded from ادبسار
💫
خداوندا
تمام حرفهای جهان یک طرف
این راز یک طرف
آیات شما
چه قدر، شبیه به لبخند اوست!
#شمس_لنگرودی
@AdabSar
خداوندا
تمام حرفهای جهان یک طرف
این راز یک طرف
آیات شما
چه قدر، شبیه به لبخند اوست!
#شمس_لنگرودی
@AdabSar
Forwarded from ادبسار
Forwarded from ادبسار
@AdabSar
رفتهای از برِ ما چشم به راهیم بیا
حلقه در گوشِ درِ کعبهی آهیم بیا
دوریات بندِ غم افکند به پای دلِ مست
مست بودیم، پشیمان ز گناهیم بیا
بی تو مهتاب پریشان شد و گلها خشکید
دل غماندود چو شبهای سیاهیم بیا
میتراود ز لبِ کوزهی شب آبِ سکوت
ما به یاد تو به شب غرق نگاهیم بیا
زندگی چوبهی دار و همه آویختگان
طالبِ صحبتِ آن مهرگیاهیم بیا
«شمس» خاموش شد از دوریات ای دور قمر
گرچه با یاد تو در حضرت ماهیم بیا
#شمس_لنگرودی
@AdabSar
رفتهای از برِ ما چشم به راهیم بیا
حلقه در گوشِ درِ کعبهی آهیم بیا
دوریات بندِ غم افکند به پای دلِ مست
مست بودیم، پشیمان ز گناهیم بیا
بی تو مهتاب پریشان شد و گلها خشکید
دل غماندود چو شبهای سیاهیم بیا
میتراود ز لبِ کوزهی شب آبِ سکوت
ما به یاد تو به شب غرق نگاهیم بیا
زندگی چوبهی دار و همه آویختگان
طالبِ صحبتِ آن مهرگیاهیم بیا
«شمس» خاموش شد از دوریات ای دور قمر
گرچه با یاد تو در حضرت ماهیم بیا
#شمس_لنگرودی
@AdabSar
💫
اشتباه نکن
نه زيبايی تو
نه محبوبيتِ تو
مرا مجذوب خود نکرد،
تنها آن هنگام
که روح زخمی مرا بوسيدی
من عاشقت شدم!
#شمس_لنگرودی
@AdabSar
اشتباه نکن
نه زيبايی تو
نه محبوبيتِ تو
مرا مجذوب خود نکرد،
تنها آن هنگام
که روح زخمی مرا بوسيدی
من عاشقت شدم!
#شمس_لنگرودی
@AdabSar
✨🌍 جنبشی که در سدهی کنونی در میان پارسیزبانان ایران برای واژهگزینی آغاز شده است، کار تازهای نیست. دانشمندان ایرانی در نخستین سدههای پس از اسلام بیکار ننشسته و برای نگهداری از زبان پارسی کوشیدهاند. «ابوریحان بیرونی» و «پورسینا» از پرچمداران جنبش واژهگزینی دانشیک(علمی) در زبان پارسی بودند. برای نمونه، «التفهیم» بیرونی گنجینهای از واژگان نژاده (اصیل) و خوشساخت زبان پارسی است. نبیک(کتاب)های دیگر بیرونی همچون «آثارالباقیه»، «الجماهر» و «صیدنه» نیز سرشار از واژگان شیوای پارسی هستند. او در الجماهر نامهای گوهرها و توپالها(فلزات) و در صیدنه نام گیاهان و داروها را به پارسی برگردانده یا برای آنها برابرسازی کرده است. بیرونی در التفهیم کوشیده است که در اَنگارش(ریاضی) واژگانی کارا جایگزین کند. او با این کار فرهنگ واژگان دانشیک(علمی) پارسی را پرمایهتر ساخته است. بسیاری از این واژگان در زمان ساسانیان در ستارهشناسی و رایگری(ریاضی) کاربرد داشتند. برابرهای پارسی برگزیدهی ابوریحان در التفهیم و پورسینا در «دانشنامهی علائی» گاهی همسانند. برخی از واژگانی که آنان برگزیدند در نوشتههای کهن پارسی کاربرد داشت و واژگان بسیاری نیز نوساخته هستند.
در اینجا با فهرست کوتاهی از واژگان برگزیده در التفهیم آشنا میشویم.
راست ستون = #استوانه_قائم
ستارهیاب = #اسطرلاب
آبگیر = #برکه ، #بطیحه
دندانه = #تضریس
آموختن = #تعلم
آموزیدن = #تعلیم
جدا کردن = #تمیز_دادن
بازداشتن = #حبس #توقیف
زاویه گشاده = #زاویه_منفرجه
ناخوبکاری = زشتی عمل و بدخدمتی
شناگر = #سبّاح
آغازیدن = #شروع_کردن
آفتاب = #شمس
آتش آسمانی = #صاعقه
تابستانی = #صیفی
ستوردان/ ستورگاه = #طویله
داروی زهری = #دوای_سمی
زاویه تیز = #زاویه_حاده
شاخ = #فرع
تابستانگاه = #فصل_تابستان
کاریز = #قنات
ستارگان ابری = #کواکب_سحابی
ستاره رونده = #کوکب_سيار
کیوان = #زحل
باری = #لااقل
راست پهلو = #متساوی_الاضلاع
نمودار = #مثال #شاهد
کاردار = #عامل
تاوان = #غرامت
بهرام = #مریخ
پیشدستی = #مسابقت و #مبادرت
میانگی = #معتدل
کشتیبان = #ملاح
گورپاشیدن = #نبش_قبر
کیش = #نحله
نماز پیشین = #نماز_ظهر
نماز دیگر = #نماز_عصر
مویه = #نوحه و زاری
میانگاه = #وسط
بیرونی را همچنین پدر دانش «مردمشناسی» میدانند. بیرونی با دیدهای دانشمندانه و خردمندانه به گذشته نگاه کرده و کوشش فراوانی در یافتن راستیها از خود نشان داد.
در ایرانی که تازشها و دشمنیهای پیاپی و سهمگین، بسیاری از دانش نوشتاری ما را به آتش کشید، اگر نبود بیرونی، ما این دانش اندک دربارهی روش زندگی نیاکانمان را در دست نداشتیم و درباره پیشینهمان هیچ نمیدانستیم.
سیزدهم شهریور، روز بزرگداشت #ابوریحان_بیرونی گرامی باد.
🖋 برداشت آزاد از:
بازنگری کارنامهی بیرونی در زبان فارسی، «علی مصریان»
بازنویسی و برگردان به پارسی: #پریسا_امام_وردیلو
@AdabSar
📚📐✨🌍
در اینجا با فهرست کوتاهی از واژگان برگزیده در التفهیم آشنا میشویم.
راست ستون = #استوانه_قائم
ستارهیاب = #اسطرلاب
آبگیر = #برکه ، #بطیحه
دندانه = #تضریس
آموختن = #تعلم
آموزیدن = #تعلیم
جدا کردن = #تمیز_دادن
بازداشتن = #حبس #توقیف
زاویه گشاده = #زاویه_منفرجه
ناخوبکاری = زشتی عمل و بدخدمتی
شناگر = #سبّاح
آغازیدن = #شروع_کردن
آفتاب = #شمس
آتش آسمانی = #صاعقه
تابستانی = #صیفی
ستوردان/ ستورگاه = #طویله
داروی زهری = #دوای_سمی
زاویه تیز = #زاویه_حاده
شاخ = #فرع
تابستانگاه = #فصل_تابستان
کاریز = #قنات
ستارگان ابری = #کواکب_سحابی
ستاره رونده = #کوکب_سيار
کیوان = #زحل
باری = #لااقل
راست پهلو = #متساوی_الاضلاع
نمودار = #مثال #شاهد
کاردار = #عامل
تاوان = #غرامت
بهرام = #مریخ
پیشدستی = #مسابقت و #مبادرت
میانگی = #معتدل
کشتیبان = #ملاح
گورپاشیدن = #نبش_قبر
کیش = #نحله
نماز پیشین = #نماز_ظهر
نماز دیگر = #نماز_عصر
مویه = #نوحه و زاری
میانگاه = #وسط
بیرونی را همچنین پدر دانش «مردمشناسی» میدانند. بیرونی با دیدهای دانشمندانه و خردمندانه به گذشته نگاه کرده و کوشش فراوانی در یافتن راستیها از خود نشان داد.
در ایرانی که تازشها و دشمنیهای پیاپی و سهمگین، بسیاری از دانش نوشتاری ما را به آتش کشید، اگر نبود بیرونی، ما این دانش اندک دربارهی روش زندگی نیاکانمان را در دست نداشتیم و درباره پیشینهمان هیچ نمیدانستیم.
سیزدهم شهریور، روز بزرگداشت #ابوریحان_بیرونی گرامی باد.
🖋 برداشت آزاد از:
بازنگری کارنامهی بیرونی در زبان فارسی، «علی مصریان»
بازنویسی و برگردان به پارسی: #پریسا_امام_وردیلو
@AdabSar
📚📐✨🌍
زبان پارسی را چه شده است؟
بدین لطیفی و خوبی،
که آن معانی و لطایف که در پارسی آمده است،
در تازی نیامده است!
#شمس_تبریزی
از نیپیک #مقالات
@AdabSar
📚✨📚✨
بدین لطیفی و خوبی،
که آن معانی و لطایف که در پارسی آمده است،
در تازی نیامده است!
#شمس_تبریزی
از نیپیک #مقالات
@AdabSar
📚✨📚✨
📚🌍 جنبشی که در سدهی کنونی در میان پارسیزبانان ایران برای واژهگزینی آغاز شده است، کار تازهای نیست. دانشمندان ایرانی در نخستین سدههای پس از اسلام بیکار ننشسته و برای نگهداری از زبان پارسی کوشیدهاند. «ابوریحان بیرونی» و «پورسینا» از پرچمداران جنبش واژهگزینی دانشیک (علمی) در زبان پارسی بودند. برای نمونه، «التفهیم» بیرونی گنجینهای از واژگان نژاده (اصیل) و خوشساخت زبان پارسی است. نبیک(کتاب)های دیگر بیرونی همچون «آثارالباقیه»، «الجماهر» و «صیدنه» نیز سرشار از واژگان شیوای پارسی هستند. او در الجماهر نامهای گوهرها و توپالها (فلزات) و در صیدنه نام گیاهان و داروها را به پارسی برگردانده یا برای آنها برابرسازی کرده است. بیرونی در التفهیم کوشیده است که در اَنگارش (ریاضی) واژگانی کارا جایگزین کند. او با این کار فرهنگ واژگان دانشیک پارسی را پرمایهتر ساخته است. بسیاری از این واژگان در زمان ساسانیان در ستارهشناسی و رایگری (ریاضی) کاربرد داشتند. برابرهای پارسی برگزیدهی ابوریحان در التفهیم و پورسینا در «دانشنامهی علائی» گاهی همسانند. برخی از واژگانی که آنان برگزیدند در نوشتههای کهن پارسی کاربرد داشت و واژگان بسیاری نیز نوساخته هستند.
در اینجا با فهرست کوتاهی از واژگان برگزیده در التفهیم آشنا میشویم.
راست ستون = #استوانه_قائم
ستارهیاب = #اسطرلاب
آبگیر = #برکه ، #بطیحه
دندانه = #تضریس
آموختن = #تعلم
آموزیدن = #تعلیم
جدا کردن = #تمیز_دادن
بازداشتن = #حبس #توقیف
زاویه گشاده = #زاویه_منفرجه
ناخوبکاری = زشتی عمل و بدخدمتی
شناگر = #سبّاح
آغازیدن = #شروع_کردن
آفتاب = #شمس
آتش آسمانی = #صاعقه
تابستانی = #صیفی
ستوردان/ ستورگاه = #طویله
داروی زهری = #دوای_سمی
زاویه تیز = #زاویه_حاده
شاخ = #فرع
تابستانگاه = #فصل_تابستان
کاریز = #قنات
ستارگان ابری = #کواکب_سحابی
ستاره رونده = #کوکب_سيار
کیوان = #زحل
باری = #لااقل
راست پهلو = #متساوی_الاضلاع
نمودار = #مثال #شاهد
کاردار = #عامل
تاوان = #غرامت
بهرام = #مریخ
پیشدستی = #مسابقت و #مبادرت
میانگی = #معتدل
کشتیبان = #ملاح
گورپاشیدن = #نبش_قبر
کیش = #نحله
نماز پیشین = #نماز_ظهر
نماز دیگر = #نماز_عصر
مویه = #نوحه و زاری
میانگاه = #وسط
بیرونی را همچنین پدر دانش «مردمشناسی» میدانند. بیرونی با دیدهای دانشمندانه و خردمندانه به گذشته نگاه کرده و کوشش فراوانی در یافتن راستیها از خود نشان داد.
در ایرانی که تازشها و دشمنیهای پیاپی و سهمگین، بسیاری از دانش نوشتاری ما را به آتش کشید، اگر نبود بیرونی، ما این دانش اندک دربارهی روش زندگی نیاکانمان را در دست نداشتیم و درباره پیشینهمان هیچ نمیدانستیم.
سیزدهم شهریور، روز بزرگداشت #ابوریحان_بیرونی گرامی باد.
🖋 برداشت آزاد از:
بازنگری کارنامهی بیرونی در زبان فارسی، «علی مصریان»
بازنویسی و برگردان به پارسی: #پریسا_امام_وردیلو
📚🌍 @AdabSar
در اینجا با فهرست کوتاهی از واژگان برگزیده در التفهیم آشنا میشویم.
راست ستون = #استوانه_قائم
ستارهیاب = #اسطرلاب
آبگیر = #برکه ، #بطیحه
دندانه = #تضریس
آموختن = #تعلم
آموزیدن = #تعلیم
جدا کردن = #تمیز_دادن
بازداشتن = #حبس #توقیف
زاویه گشاده = #زاویه_منفرجه
ناخوبکاری = زشتی عمل و بدخدمتی
شناگر = #سبّاح
آغازیدن = #شروع_کردن
آفتاب = #شمس
آتش آسمانی = #صاعقه
تابستانی = #صیفی
ستوردان/ ستورگاه = #طویله
داروی زهری = #دوای_سمی
زاویه تیز = #زاویه_حاده
شاخ = #فرع
تابستانگاه = #فصل_تابستان
کاریز = #قنات
ستارگان ابری = #کواکب_سحابی
ستاره رونده = #کوکب_سيار
کیوان = #زحل
باری = #لااقل
راست پهلو = #متساوی_الاضلاع
نمودار = #مثال #شاهد
کاردار = #عامل
تاوان = #غرامت
بهرام = #مریخ
پیشدستی = #مسابقت و #مبادرت
میانگی = #معتدل
کشتیبان = #ملاح
گورپاشیدن = #نبش_قبر
کیش = #نحله
نماز پیشین = #نماز_ظهر
نماز دیگر = #نماز_عصر
مویه = #نوحه و زاری
میانگاه = #وسط
بیرونی را همچنین پدر دانش «مردمشناسی» میدانند. بیرونی با دیدهای دانشمندانه و خردمندانه به گذشته نگاه کرده و کوشش فراوانی در یافتن راستیها از خود نشان داد.
در ایرانی که تازشها و دشمنیهای پیاپی و سهمگین، بسیاری از دانش نوشتاری ما را به آتش کشید، اگر نبود بیرونی، ما این دانش اندک دربارهی روش زندگی نیاکانمان را در دست نداشتیم و درباره پیشینهمان هیچ نمیدانستیم.
سیزدهم شهریور، روز بزرگداشت #ابوریحان_بیرونی گرامی باد.
🖋 برداشت آزاد از:
بازنگری کارنامهی بیرونی در زبان فارسی، «علی مصریان»
بازنویسی و برگردان به پارسی: #پریسا_امام_وردیلو
📚🌍 @AdabSar