🔹سفر «جنسیت» به خاورمیانه
(مروری بر کتاب «فمینیسم در اسلام» اثر #مارگو_بدران)
برخی از بخشهای مهم مقاله از این قرارند:
🔻نمیتوان با بدران دربارهٔ تغییر رویکرد زنان مسلمان و تغییر رویکرد به زنان مسلمان و خیز بلندی که زنان در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیستویکم برداشتهاند موافق نبود، اما امروز، چهارده سال بعد از انتشار کتاب و پس عبور از بهار عربی، میتوان دربارهٔ توفیق آنچه «گفتمان فمینیسم اسلامی» مینامد با تردید اندیشید. این تردید را رویدادهای سالهای اخیر در کشورهای مسلمان غیرعربی مثل افغانستانِ پس از بازگشت طالبان و ایرانِ پس از اعتراضات دامنهدار حول اجبار حجاب و خیزش مهسا بیشتر هم میکند.
🔻بدران استدلال میکند دولتها در همهٔ ادوار سعی کردهاند مناسبات جنسیتی را متناسب با اهداف سیاسی خود تعریف و تنظیم کنند. ماحصل آن هم تغییرات ظاهری و اغلب فریبکارانه بوده است. در مواجهه با این وضعیت، دو گفتمان فمینیسم سکولار با خاستگاهی ملیگرایانه و فمینیسم اسلامی با خاستگاهی دینی پدید آمدند و کوشیدند در رقابت گفتمانهایی که اغلب «مسئلهٔ زن» را قربانی مصالح سیاسی و اقتصادی خود میکنند نقشی فعال داشته باشند.
🔻ادعای جالب بدران این است که در جوامع اسلامی فمینیسم اسلامی رادیکالتر از فمینیسم سکولار است چون در جستوجوی برابری برای زنان حوزههایی را نشانه میرود که کاملاً با منابع قدرت در جامعه در ارتباطاند: ریاست، قضا، امامتِ جماعت و نظایر اینها، درحالیکه مطالبات فمینیسم سکولار عموماً محافظهکارانه و مربوط به حوزهٔ خصوصی/عمومی است.
🔻بدران این ادعا را به چالش میکشد که فمینیسم مصر با مردان آغاز شده و ماهیتی غربی دارد. او ادعا میکند فمینیسم مصر بومی است و با زنان آغاز شده و منحصر به طبقات بالای اجتماع نبوده است. به باور او، زنان مصری فعالانه و مستقل فمینیسم سکولار/اسلامی خود را در دل ملیگرایی یا اسلام ادامه دادهاند و هوشیارانه دربرابر تغییر اَشکال پدرسالاری تحت لوای امپریالیسم ایستاده و مبارزه کردهاند.
🔻بدران در این مقاله و شماری از مقالات دیگر به وضعیت خاص زنان ایران، بهویژه بعد از انقلاب اسلامی، اشاره میکند و آن را نمونهای پیشرو از «فمینیسم اسلامی» معرفی میکند که با همکاری جریانهای سکولار شکل گرفته است. زنان نواندیش دینی و پژوهشگران زن در دیاسپورای ایرانی در جستوجوی یافتن موقعیتی برای فمینیسم در میانهٔ اسلام و مردسالاریاند.
🔻هرمنوتیک فمینیستیِ حساس به جنسیت بر اصل برابری جنسیتی در قرآن تأکید میکند که مفسران مرد علاقهای به توجه به آن نداشتهاند. این مردانِ دین مجموعهای از تفاسیر را فراهم آوردهاند که آموزهٔ برتری مرد را غالب میکند. هرمنوتیک فمینیستی در مقابل این رویکرد سه مسیر متفاوت و همپوشان را در پیش گرفته است: نخست، بازنگری آیات قرآن برای تصحیح داستانهای نادرستِ رایج مانند داستان آفرینش؛ دوم، استناد به آیاتی که به صراحت تساوی زن و مرد را بیان میکند؛ و سوم، واسازی آیاتی که به تفاوتهای زن و مرد توجه دارد اما معمولاً بهگونهای تفسیر شده که سلطهٔ مردان را توجیه میکند.
🔻بدران باور دارد فمینیسم سکولار با فمینیسم اسلامی در تضاد نیست و هر دوی این گفتمانها وقتی از تاریخ زنان در کشور خود مینویسند به سرچشمههای مشترکی استناد میکنند. به عقیدهٔ او، این دو رویکرد در کنار هم در حال شکلدادن به انقلابی در رویکردهای جنسیتی در اسلام و خاورمیانه و فراتر از آناند که از دوگانهها فراتر رفته و همه را در آغوش خود جای میدهد.
🔻فصل پایانی کتاب پیرامون این ادعا شکل گرفته که «فمینیسمِ اسلامی» و نه «فمینیسم در اسلام» در حرکتی رو به جلوست، حرکتی که زنگار مردسالاری را از اسلام پاک خواهد کرد و عدالت را در میان امت اسلام جاری میکند. بدران میگوید رویکرد شمولگرای فمینیسم اسلامی، در تناسب با پیام قرآن، از تفرقهاندازی اجتناب میکند و در جستوجوی عدالت اجتماعی برای همگان است.
🔻تجربهٔ زندگی، کنش و نظرورزی در کشورهای مسلمان به زنان مسلمان نشان داده که بهتر است «مسئلهٔ زنان» را بیشتر نزاعی سکولار و اجتماعی ببینند تا قدرت چانهزنی بر سر حقوق بنیادی انسان مدرن را داشته باشند. شاید بتوان گفت «گفتمان فمینیسم اسلامی» امروز بهاندازهٔ زمان نگارش این کتاب زنده و پویا نیست و شوقی برنمیانگیزد، گرچه سند بیبدیل و زندهای از مشارکت معرفتی زنان در فهم متن مقدس، تفاسیر و احادیث است.
#مریم_نصراصفهانی
دکتری فلسفه غرب
@doornamaa
@EveDaughters
(مروری بر کتاب «فمینیسم در اسلام» اثر #مارگو_بدران)
برخی از بخشهای مهم مقاله از این قرارند:
🔻نمیتوان با بدران دربارهٔ تغییر رویکرد زنان مسلمان و تغییر رویکرد به زنان مسلمان و خیز بلندی که زنان در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیستویکم برداشتهاند موافق نبود، اما امروز، چهارده سال بعد از انتشار کتاب و پس عبور از بهار عربی، میتوان دربارهٔ توفیق آنچه «گفتمان فمینیسم اسلامی» مینامد با تردید اندیشید. این تردید را رویدادهای سالهای اخیر در کشورهای مسلمان غیرعربی مثل افغانستانِ پس از بازگشت طالبان و ایرانِ پس از اعتراضات دامنهدار حول اجبار حجاب و خیزش مهسا بیشتر هم میکند.
🔻بدران استدلال میکند دولتها در همهٔ ادوار سعی کردهاند مناسبات جنسیتی را متناسب با اهداف سیاسی خود تعریف و تنظیم کنند. ماحصل آن هم تغییرات ظاهری و اغلب فریبکارانه بوده است. در مواجهه با این وضعیت، دو گفتمان فمینیسم سکولار با خاستگاهی ملیگرایانه و فمینیسم اسلامی با خاستگاهی دینی پدید آمدند و کوشیدند در رقابت گفتمانهایی که اغلب «مسئلهٔ زن» را قربانی مصالح سیاسی و اقتصادی خود میکنند نقشی فعال داشته باشند.
🔻ادعای جالب بدران این است که در جوامع اسلامی فمینیسم اسلامی رادیکالتر از فمینیسم سکولار است چون در جستوجوی برابری برای زنان حوزههایی را نشانه میرود که کاملاً با منابع قدرت در جامعه در ارتباطاند: ریاست، قضا، امامتِ جماعت و نظایر اینها، درحالیکه مطالبات فمینیسم سکولار عموماً محافظهکارانه و مربوط به حوزهٔ خصوصی/عمومی است.
🔻بدران این ادعا را به چالش میکشد که فمینیسم مصر با مردان آغاز شده و ماهیتی غربی دارد. او ادعا میکند فمینیسم مصر بومی است و با زنان آغاز شده و منحصر به طبقات بالای اجتماع نبوده است. به باور او، زنان مصری فعالانه و مستقل فمینیسم سکولار/اسلامی خود را در دل ملیگرایی یا اسلام ادامه دادهاند و هوشیارانه دربرابر تغییر اَشکال پدرسالاری تحت لوای امپریالیسم ایستاده و مبارزه کردهاند.
🔻بدران در این مقاله و شماری از مقالات دیگر به وضعیت خاص زنان ایران، بهویژه بعد از انقلاب اسلامی، اشاره میکند و آن را نمونهای پیشرو از «فمینیسم اسلامی» معرفی میکند که با همکاری جریانهای سکولار شکل گرفته است. زنان نواندیش دینی و پژوهشگران زن در دیاسپورای ایرانی در جستوجوی یافتن موقعیتی برای فمینیسم در میانهٔ اسلام و مردسالاریاند.
🔻هرمنوتیک فمینیستیِ حساس به جنسیت بر اصل برابری جنسیتی در قرآن تأکید میکند که مفسران مرد علاقهای به توجه به آن نداشتهاند. این مردانِ دین مجموعهای از تفاسیر را فراهم آوردهاند که آموزهٔ برتری مرد را غالب میکند. هرمنوتیک فمینیستی در مقابل این رویکرد سه مسیر متفاوت و همپوشان را در پیش گرفته است: نخست، بازنگری آیات قرآن برای تصحیح داستانهای نادرستِ رایج مانند داستان آفرینش؛ دوم، استناد به آیاتی که به صراحت تساوی زن و مرد را بیان میکند؛ و سوم، واسازی آیاتی که به تفاوتهای زن و مرد توجه دارد اما معمولاً بهگونهای تفسیر شده که سلطهٔ مردان را توجیه میکند.
🔻بدران باور دارد فمینیسم سکولار با فمینیسم اسلامی در تضاد نیست و هر دوی این گفتمانها وقتی از تاریخ زنان در کشور خود مینویسند به سرچشمههای مشترکی استناد میکنند. به عقیدهٔ او، این دو رویکرد در کنار هم در حال شکلدادن به انقلابی در رویکردهای جنسیتی در اسلام و خاورمیانه و فراتر از آناند که از دوگانهها فراتر رفته و همه را در آغوش خود جای میدهد.
🔻فصل پایانی کتاب پیرامون این ادعا شکل گرفته که «فمینیسمِ اسلامی» و نه «فمینیسم در اسلام» در حرکتی رو به جلوست، حرکتی که زنگار مردسالاری را از اسلام پاک خواهد کرد و عدالت را در میان امت اسلام جاری میکند. بدران میگوید رویکرد شمولگرای فمینیسم اسلامی، در تناسب با پیام قرآن، از تفرقهاندازی اجتناب میکند و در جستوجوی عدالت اجتماعی برای همگان است.
🔻تجربهٔ زندگی، کنش و نظرورزی در کشورهای مسلمان به زنان مسلمان نشان داده که بهتر است «مسئلهٔ زنان» را بیشتر نزاعی سکولار و اجتماعی ببینند تا قدرت چانهزنی بر سر حقوق بنیادی انسان مدرن را داشته باشند. شاید بتوان گفت «گفتمان فمینیسم اسلامی» امروز بهاندازهٔ زمان نگارش این کتاب زنده و پویا نیست و شوقی برنمیانگیزد، گرچه سند بیبدیل و زندهای از مشارکت معرفتی زنان در فهم متن مقدس، تفاسیر و احادیث است.
#مریم_نصراصفهانی
دکتری فلسفه غرب
@doornamaa
@EveDaughters
📌اندیشکده خردجنسی برگزار میکند:
نشست کار در منزل در پرتو قوانین
مدیر نشست:
🎙دکتر سمیه اصغرزاده
سخنران:
🎙دکتر صالحه خدادادی
آدرس وبینار:
https://eseminar.tv/wb132817
⏰زمان:
دوشنبه، 2 بهمن 1402
ساعت:21_22.
🔺 هزینه شرکت در نشست 20هزارتومان.
مبلغ جمع آوری شده کاملا برای کمک به آزادی زندانیان #دیه(جرایم غیرعمد) صرف خواهد شد.
🔻به مناسبت میلاد امام علی(ع)، کد #تخفیف 100درصدی ojrat برای 20 نفر در نظر گرفته شد.
@kherad_Jensi
@EveDaughters
نشست کار در منزل در پرتو قوانین
مدیر نشست:
🎙دکتر سمیه اصغرزاده
سخنران:
🎙دکتر صالحه خدادادی
آدرس وبینار:
https://eseminar.tv/wb132817
⏰زمان:
دوشنبه، 2 بهمن 1402
ساعت:21_22.
🔺 هزینه شرکت در نشست 20هزارتومان.
مبلغ جمع آوری شده کاملا برای کمک به آزادی زندانیان #دیه(جرایم غیرعمد) صرف خواهد شد.
🔻به مناسبت میلاد امام علی(ع)، کد #تخفیف 100درصدی ojrat برای 20 نفر در نظر گرفته شد.
@kherad_Jensi
@EveDaughters
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فیلم آناتومی یک سقوط، پیرامون این مسئله است که چطور زن قدرتمند، خطرناک به حساب میآید. زن در دادگاه در برابر اتهام قتل شوهرش باید از خود دفاع کند اما در واقع او مجبور است بهخاطر همه انتخابهایش به عنوان یک زن پاسخگوی افکار عمومی باشد. روانکاو شوهر رو به زن میگوید «او احساس سرخوردگی میکرد، چون شما نمیگذاشتید احساس مردانگی داشته باشد.»
در جایی از فیلم زن بهدرستی میگوید «گاهی روابط یک زوج پرتنش میشود. هر دو سرگردان هستیم. گاهی تنها میجنگیم. گاهی کنار هم میجنگیم و گاهی با هم میجنگیم.»
فیلم فراتر از طرح بحرانهای زناشویی، نحوه بازنمایی زنان را به چالش میکشد و نشان میدهد زنی که نخواهد نقش قربانی در رابطه را بپذیرد، از سوی جامعه محکوم میشود.
وکیل زن رو به همه میگوید «تنها گناه ساندرا این است در زمینهای که شوهرش شکست خورده، موفق شده.»
گناه بسیاری از زنان همین است که برای خودشان میجنگند و برنده میشوند اما دنیا، #زنان_بازنده را ترجیح میدهد.
#معرفی_فیلم
@cahiersdufeminisme
@EveDaughters
در جایی از فیلم زن بهدرستی میگوید «گاهی روابط یک زوج پرتنش میشود. هر دو سرگردان هستیم. گاهی تنها میجنگیم. گاهی کنار هم میجنگیم و گاهی با هم میجنگیم.»
فیلم فراتر از طرح بحرانهای زناشویی، نحوه بازنمایی زنان را به چالش میکشد و نشان میدهد زنی که نخواهد نقش قربانی در رابطه را بپذیرد، از سوی جامعه محکوم میشود.
وکیل زن رو به همه میگوید «تنها گناه ساندرا این است در زمینهای که شوهرش شکست خورده، موفق شده.»
گناه بسیاری از زنان همین است که برای خودشان میجنگند و برنده میشوند اما دنیا، #زنان_بازنده را ترجیح میدهد.
#معرفی_فیلم
@cahiersdufeminisme
@EveDaughters
افزایش #خودکشی با تجربه #سقط_جنین
🔹هفتهنامه مکث نوشت: رابطه بین سقط جنین و سلامت روانی، به ویژه خطر خودکشی، موضوعی است که تحقیقات و بحثهای زیادی را به خود اختصاص داده است.
🔹در یک مطالعه بلندمدت که در نیوزیلند انجام شد، روی گروهی از زنان از بدو تولد تا سن ۳۰ سالگی پیگیری شد تا تاریخچه بارداری و نتایج سلامت روانی آنها بررسی شود. این مطالعه نشان داد که زنانی که سقط جنین داشتهاند، مشکلات متعددی در زمینه سلامت روان مانند افسردگی شدید، اختلالات اضطرابی، وابستگی به الکل و مواد مخدر و خودکشی گزارش کردهاند.
🔹با اینحال در تحقیقات انجامشده از زنانی که سقط خودبهخودی و آنهایی که سقط عمدی داشتهاند، دیده شده که تغییرات و افت شرایط روحیروانی در هر دو مادران وجود دارد؛ با این تفاوت که در سقطهای خودبهخودی این دوره معمولاً از ۶ ماه بیشتر نمیشود اما آنان که مرتکب سقط عمدی میشوند، اختلالات را تا سالها بعد تجربه خواهند کرد./حوادث فوری
@EveDaughters
🔹هفتهنامه مکث نوشت: رابطه بین سقط جنین و سلامت روانی، به ویژه خطر خودکشی، موضوعی است که تحقیقات و بحثهای زیادی را به خود اختصاص داده است.
🔹در یک مطالعه بلندمدت که در نیوزیلند انجام شد، روی گروهی از زنان از بدو تولد تا سن ۳۰ سالگی پیگیری شد تا تاریخچه بارداری و نتایج سلامت روانی آنها بررسی شود. این مطالعه نشان داد که زنانی که سقط جنین داشتهاند، مشکلات متعددی در زمینه سلامت روان مانند افسردگی شدید، اختلالات اضطرابی، وابستگی به الکل و مواد مخدر و خودکشی گزارش کردهاند.
🔹با اینحال در تحقیقات انجامشده از زنانی که سقط خودبهخودی و آنهایی که سقط عمدی داشتهاند، دیده شده که تغییرات و افت شرایط روحیروانی در هر دو مادران وجود دارد؛ با این تفاوت که در سقطهای خودبهخودی این دوره معمولاً از ۶ ماه بیشتر نمیشود اما آنان که مرتکب سقط عمدی میشوند، اختلالات را تا سالها بعد تجربه خواهند کرد./حوادث فوری
@EveDaughters
🍁 دربارۀ «دختر مال مردم است»
اینکه «دختر مال مردم است» برداشت و باور عام در بین مردم افغانستان است. این برداشت آنقدر عمومیت یافته که شامل بدیهیات فکری و عقل سلیم افراد جامعه شده است. تصورِ زن، مرد و حتا خودِ دختر این است که دختر مال مردم است. معنای جمله واضح است: دختر برای خود نه، برای مردم است. بنابراین هویت فردی و استقلال شخصیتی ندارد، زیرا متعلق به همسر (شوهر) میشود. بنا به این برداشت، خانوادهها برای آموزش و ظرفیتسازی دختران خود سرمایهگذاری نمیکنند.
در دید نخست، شاید اینگونه متلها ساده بهنظر برسند، اما واقعیت این است که اینگونه متلها ذهنیت و باور افراد جامعه را شکل دادهاند. این متلها شامل مجموعهای از متلها میشوند که عقاید مردم را دربارۀ دختران و زنان تشکیل میدهند: «دختر سنگ پلخمان است»، «دختر خانۀ بخت خود رفت» و ... منظور از سنگ پلخمان این است: طوریکه معلوم نیست سنگ پلخمان (فلاخن) کجا میافتد و پرتاپ میشود، سرنوشت دختر نیز مانند سنگ پلخمان است که کجا پرتاپ میشود و کجا میافتد معلوم نیست.
به اساس مناسبات اجتماعی و فرهنگی در افغانستان، واقعیت همین است که سرنوشت دختر با ازدواج معلوم میشود. معمولاً ازدواج تصادفی است. دختر که جوان شد، خانوادهها منتظرند یکی پیدا شود که دختر را به او بدهند. یکی پیدا میشود، دختر را به او میدهند. سرنوشت دختر معلوم میشود که «زن چهکسی شد و متعلق به کدام خانواده شد.» بهطور مشخص، هیچ برنامهریزیای در خانوادهها برای زندگیِ آیندۀ دختران وجود ندارد. (با اندکی ویرایش به نقل از یسنا، ۱۴۰۰: ۳۲ ــ ۳۳)
بدتر از همه این است که این سخنان قصار و متلها شخصیت و انسانیت دختر و زن را زیر سؤال میبرند و این ذهنیت را در جامعه ایجاد و تقویت میکنند که دختر و زن شخصیت و هویت مستقل انسانی ندارد. چرا؟ برای اینکه «مال مردم است.» مال هویتِ مستقل ندارد، زیرا مال متاع و کالا است. مال هویتِ خود را از صاحب خود میگیرد. گفتنِ اینکه «دختر مال مردم است» فقط به این معنا نیست که دختر با مردی ازدواج میکند و از این خانه میرود؛ بنابراین سرمایهگذاری برای دختر درست نیست. بیشتر به این معناست که دختر «جنس، شی و چیز» است. (همان: ۳۳)
فرزند پسر از آغاز تولد ساکنِ اصلی و صاحب خانه دانسته میشود. فرزند دختر از آغاز تولد مسافر و خدمتکار خانه تصور میشود. ذهنیت «دختر مال مردم است» در ذهن دختر، در ذهن افراد خانواده و افراد جامعه از نخستین امتیازی شکل میگیرد که در خانواده برای فرزندان پسر در نظر گرفته میشود. معمولاً فرزندان دختر در خانواده، خدمتکار برادران خود دانسته میشوند. این تصور در ذهن دختر نهادینه میشود که دختر مالِ مردان و خدمتکارِ مردان است. (همان: ۳۳ ــ ۳۴)
اگر بخواهیم تحول مثبتی در ذهنیت جامعۀ مردسالار و پدرسالار دربارۀ دختران و زنان ایجاد کنیم، باید به نقد متلها و سخنان قصاری بپردازیم که ذهنیت، باور و برداشتهای جامعۀ مردسالار و پدرسالار را تشکیل دادهاند. ذهنیت هر جامعهای به اساس پیشفرضهای معرفتیای شکل میگیرد که آن پیشفرضهای معرفتی در جامعه از جملۀ بدیهیات و عقل سلیم افراد جامعه دانسته میشود. بنابراین اصولاً ما باید بدیهیات و عقل سلیم جامعۀ خویش را مورد نقادی و روشنگری قرار بدهیم. پدرسالاری و مردسالاری گونهای از معرفت سنتی و بدوی است. سخنان قصار و متلهای ضدزن ساختارِ معرفتی ذهنیت جامعۀ پدرسالار و مردسالار را تشکیل میدهند. نقد و شالودهشکنیِ معرفتی این سخنان قصار و متلها برای نقد ذهنیت پدرسالاری و مردسالاری بسیار مهم است. (همان: ۳۴)
📚 یسنا، یعقوب. (۱۴۰۰). زننامه: نقد گفتمان پدرسالار. کابل: انتشارات مقصودی.
@EveDaughters
اینکه «دختر مال مردم است» برداشت و باور عام در بین مردم افغانستان است. این برداشت آنقدر عمومیت یافته که شامل بدیهیات فکری و عقل سلیم افراد جامعه شده است. تصورِ زن، مرد و حتا خودِ دختر این است که دختر مال مردم است. معنای جمله واضح است: دختر برای خود نه، برای مردم است. بنابراین هویت فردی و استقلال شخصیتی ندارد، زیرا متعلق به همسر (شوهر) میشود. بنا به این برداشت، خانوادهها برای آموزش و ظرفیتسازی دختران خود سرمایهگذاری نمیکنند.
در دید نخست، شاید اینگونه متلها ساده بهنظر برسند، اما واقعیت این است که اینگونه متلها ذهنیت و باور افراد جامعه را شکل دادهاند. این متلها شامل مجموعهای از متلها میشوند که عقاید مردم را دربارۀ دختران و زنان تشکیل میدهند: «دختر سنگ پلخمان است»، «دختر خانۀ بخت خود رفت» و ... منظور از سنگ پلخمان این است: طوریکه معلوم نیست سنگ پلخمان (فلاخن) کجا میافتد و پرتاپ میشود، سرنوشت دختر نیز مانند سنگ پلخمان است که کجا پرتاپ میشود و کجا میافتد معلوم نیست.
به اساس مناسبات اجتماعی و فرهنگی در افغانستان، واقعیت همین است که سرنوشت دختر با ازدواج معلوم میشود. معمولاً ازدواج تصادفی است. دختر که جوان شد، خانوادهها منتظرند یکی پیدا شود که دختر را به او بدهند. یکی پیدا میشود، دختر را به او میدهند. سرنوشت دختر معلوم میشود که «زن چهکسی شد و متعلق به کدام خانواده شد.» بهطور مشخص، هیچ برنامهریزیای در خانوادهها برای زندگیِ آیندۀ دختران وجود ندارد. (با اندکی ویرایش به نقل از یسنا، ۱۴۰۰: ۳۲ ــ ۳۳)
بدتر از همه این است که این سخنان قصار و متلها شخصیت و انسانیت دختر و زن را زیر سؤال میبرند و این ذهنیت را در جامعه ایجاد و تقویت میکنند که دختر و زن شخصیت و هویت مستقل انسانی ندارد. چرا؟ برای اینکه «مال مردم است.» مال هویتِ مستقل ندارد، زیرا مال متاع و کالا است. مال هویتِ خود را از صاحب خود میگیرد. گفتنِ اینکه «دختر مال مردم است» فقط به این معنا نیست که دختر با مردی ازدواج میکند و از این خانه میرود؛ بنابراین سرمایهگذاری برای دختر درست نیست. بیشتر به این معناست که دختر «جنس، شی و چیز» است. (همان: ۳۳)
فرزند پسر از آغاز تولد ساکنِ اصلی و صاحب خانه دانسته میشود. فرزند دختر از آغاز تولد مسافر و خدمتکار خانه تصور میشود. ذهنیت «دختر مال مردم است» در ذهن دختر، در ذهن افراد خانواده و افراد جامعه از نخستین امتیازی شکل میگیرد که در خانواده برای فرزندان پسر در نظر گرفته میشود. معمولاً فرزندان دختر در خانواده، خدمتکار برادران خود دانسته میشوند. این تصور در ذهن دختر نهادینه میشود که دختر مالِ مردان و خدمتکارِ مردان است. (همان: ۳۳ ــ ۳۴)
اگر بخواهیم تحول مثبتی در ذهنیت جامعۀ مردسالار و پدرسالار دربارۀ دختران و زنان ایجاد کنیم، باید به نقد متلها و سخنان قصاری بپردازیم که ذهنیت، باور و برداشتهای جامعۀ مردسالار و پدرسالار را تشکیل دادهاند. ذهنیت هر جامعهای به اساس پیشفرضهای معرفتیای شکل میگیرد که آن پیشفرضهای معرفتی در جامعه از جملۀ بدیهیات و عقل سلیم افراد جامعه دانسته میشود. بنابراین اصولاً ما باید بدیهیات و عقل سلیم جامعۀ خویش را مورد نقادی و روشنگری قرار بدهیم. پدرسالاری و مردسالاری گونهای از معرفت سنتی و بدوی است. سخنان قصار و متلهای ضدزن ساختارِ معرفتی ذهنیت جامعۀ پدرسالار و مردسالار را تشکیل میدهند. نقد و شالودهشکنیِ معرفتی این سخنان قصار و متلها برای نقد ذهنیت پدرسالاری و مردسالاری بسیار مهم است. (همان: ۳۴)
📚 یسنا، یعقوب. (۱۴۰۰). زننامه: نقد گفتمان پدرسالار. کابل: انتشارات مقصودی.
@EveDaughters
*اگر مردی بیا ایران و زن باش !
بیا ای دوست اینجا در وطن باش !
شریک رنج و شادیهای من باش !
زنان اینجا چو شیر شرزه کوشند
اگر مردی، بیا اینجا و زن باش !
#دکترشفیعی_کدکنی
@EveDaughters
بیا ای دوست اینجا در وطن باش !
شریک رنج و شادیهای من باش !
زنان اینجا چو شیر شرزه کوشند
اگر مردی، بیا اینجا و زن باش !
#دکترشفیعی_کدکنی
@EveDaughters
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
می گویند خانمهای ایرانی با تایید وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال به میزبان قطری اجازهی فعالیت آزادانه بهعنوان خواننده و دفنوازی داشته و ترانهی دخت شیرازی هم خوانده اند.
اگر وزارت ورزش این دوگانگی تهوع آور را تایید کرده است دولت یادش باشد که دیگر دم از هیچ پروژه گشت ارشادی صفتی داخل مرزها نزند.
@EveDaughters
اگر وزارت ورزش این دوگانگی تهوع آور را تایید کرده است دولت یادش باشد که دیگر دم از هیچ پروژه گشت ارشادی صفتی داخل مرزها نزند.
@EveDaughters
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 استناد احمد مجدزاده کارشناس ورزشی صدا و سیما به فتوای آیتالله #مکارم شیرازی درباره ورود #زنان به ورزشگاه:
حضور زنان در #ورزشگاه ضرورتی ندارد!/اخبار منتخب
@EveDaughters
حضور زنان در #ورزشگاه ضرورتی ندارد!/اخبار منتخب
@EveDaughters
دختران حوا
📌حضور خانم محجبه در تلویزیون و بیان اینکه مملکت مال حزب اللهی هاست، ضربه به حجاب است/چرا به هرکس آنتن زنده می دهید؟ روزنامه اطلاعات در انتقاد از حضور خانم محجبه در تلویزیون که گفته است مملکت مال حزب اللهی هاست نوشت: 🔹با این همه وسواسی که تلویزیون در انتخاب…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قداره کشی به زیرچادر آنهم برای دولتمردان و علیه دولتمردانی که هیچکدام، منزلت زن را حداقل در حوزه قوانین رعایت نکردند مشمئزکننده است.
وقتی ایرنا اعلان میکند که دبیر ستاد انتخابات خراسان جنوبی گفته است، از مجموع پنج نفر ثبت نام کننده انتخابات مجلس خبرگان رهبری در حوزه استان خراسان جنوبی،تنها صلاحیت یک نفر (ابراهیم رییسی) تایید شده است، یعنی فاتحه دموکراسی برای مردان هم خوانده شده است چه رسد به زنان که تجربه انتخاب شدنشان در بسیاری از مناصب مفهوم انتخاب اجنبی دارد.
@EveDaughters
وقتی ایرنا اعلان میکند که دبیر ستاد انتخابات خراسان جنوبی گفته است، از مجموع پنج نفر ثبت نام کننده انتخابات مجلس خبرگان رهبری در حوزه استان خراسان جنوبی،تنها صلاحیت یک نفر (ابراهیم رییسی) تایید شده است، یعنی فاتحه دموکراسی برای مردان هم خوانده شده است چه رسد به زنان که تجربه انتخاب شدنشان در بسیاری از مناصب مفهوم انتخاب اجنبی دارد.
@EveDaughters
کارگروه ساماندهی مد و لباس با همکاری پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار میکند :
مدیریت بدن و خودآرایی در جامعه معاصر ایران (نشست اول)
* 🚻 مدیریت ظاهر در کشاکش نیروهای اجتماعی *
🔹دکتر محمد سعید ذکایی/ عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی
🔸دکتر مجید فولادیان/ دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد
🔹دکتر عاطفه صادقی/ پژوهشگر مرکز پژوهشهای مجلس
⏰ یکشنبه ۸ بهمن ۱۴۰۲؛ ساعت ۱۵ تا ۱۷
📱پخش برخط:
skyroom.online/ch/ricac/research
📍مکان: پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات
@ricac_ac_ir
@EveDaughters
مدیریت بدن و خودآرایی در جامعه معاصر ایران (نشست اول)
* 🚻 مدیریت ظاهر در کشاکش نیروهای اجتماعی *
🔹دکتر محمد سعید ذکایی/ عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی
🔸دکتر مجید فولادیان/ دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد
🔹دکتر عاطفه صادقی/ پژوهشگر مرکز پژوهشهای مجلس
⏰ یکشنبه ۸ بهمن ۱۴۰۲؛ ساعت ۱۵ تا ۱۷
📱پخش برخط:
skyroom.online/ch/ricac/research
📍مکان: پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات
@ricac_ac_ir
@EveDaughters
بانوی روشنگر و جنگجو
#شهلالاهیجی برایم یادآور حداقل چهار ویژگی بارز است:
اول: پیوسته و پرشور در زندگیاش برای احقاق حقوق زنان ایرانی جنگید.
برای دوام آوردن در حوزه کاری مردسالار و پر از خفقان ایران مرارتهای بسیار کشید گرچه نام انتشاراتیاش گواه خیلی از چيزهاست: انتشارات روشنگران و مطالعات زنان ایران.
دوم: او ناشر اختصاصی اثار یکی از شجاعترین و ظلمستیزترین هنرمندان ایرانی بود یعنی بهرام بیضایی.
وجه جالب دیگر این است که زن در آثار بیضایی جایگاهی تعیینکننده دارد و از آن طرف یک زن سرسخت و متفاوت هم انتشار آثار بیضایی را برعهده داشت!
سوم: لاهیجی سالها پیش کتابی مینویسد به نام سینمای زن در آثار بیضایی که بعد از آن زنان پژوهشگری که میخواستند از "سینمای بیضایی" یا "زن در سینمای ایران" بنویسند از این کتاب تقلید میکردند و بهره میجستند بدون آنکه نامی از شهلا لاهیجی ببرند.
چهارم: در کنار نوشتهها و ترجمهها، مصاحبههای لاهیجی را نیز با اشتیاق فراوان دنبال میکردم. مصاحبههایی پر از انتقاد، صراحت، دغدغه، دانش و ژرفاندیشی.
شهلا لاهیجی کولهباری از دردها و تجربهها و راهحلها بود همیشه دوست داشتم حرفها و خاطراتش را از دو جهت ثبت و ضبط شود.
اول: خاطرات و خطرات و مشاهداتی که به عنوان یک زن فعال در فرهنگ و هنر ایران در دهههای مختلف پشت سر گذاشت.
دوم: نقدها و نگرشهایی که به جامعه مردسالار داشت و راههایی که متصور بود برای گسترش فعالیتهای زنان در ایران.
بخشی از مصاحبه زندهیاد شهلا لاهیجی با انصاف نیوز:
فضای حاکم بر مطبوعات چه؟ ما هنوز به آن دوران طلايی مطبوعات در دورهی آقای خاتمی برنگشتهايم؟
لاهیجی: هیچ وقت ما دوران طلايي نداشتيم! يك دوران مسی يا شايد نقرهای داشتيم! وقتي میتوانند آنهمه روزنامه را در يك روز ببندند، اين كجايش طلایی است؟
پس بهار مطبوعات نداشتيم؟!
لاهیجی: يك پایيزکی داشتيم. هوا هم خوب بود. برگها هم یککمی سبز و زرد بود و ما فكر میكرديم اين بهار است ما نمیفهميم! وقتی آقای خاتمی در نامهای از من خواسته بودند نظرم را راجع به ايشان بگويم، برايشان نوشتم كه شما برای این کار مناسب نبوديد! شمارا ملت بهزور بر روی دوش خودشان گذاشتند و آوردند برای رياستجمهوری. چون او آدمی فوقالعاده مصالحهجو بود. سياست اين حرفها حالیاش نمیشود. در سياست بايد زدوخورد كرد.
همین مصاحبهی کوتاه دو چیز را عیان میکند:
شهلا لاهیجی چقدر صریح بود و چقدر میل به سرسختی و جنگیدن داشت برای رسیدن به جهانی روشنتر.
از طرفی شناختش از سیاست بسیار عمیقتر از بسیاری از مردان سیاستمدار پرمدعاست. چون او دقیقا همان حرف "ماکیاولی" را میزند:
"سیاست کمترین علاقهای به اخلاق ندارد، نه به این دلیل که اخلاق قابل تحقیر است، بلکه خیلی ساده، به این دلیل که اگر سیاست را با اخلاق قاطی کنیم، ماهیت هر دو شان از بین میرود."
از درگذشت او عمیقا اندوهگینم چون هم برایم ستودنی و الهامبخش و روشنگر بود هم رفتنش از قوت فرهنگ ایران و ژرفای جامعه زنان ایران کاست. اندیشه بلند او پیشرفت زنان در خدمت اعتلای وطن بود.
✍ #علیرضا_سیف
https://t.me/Aghayedaghdaghe
@EveDaughters
#شهلالاهیجی برایم یادآور حداقل چهار ویژگی بارز است:
اول: پیوسته و پرشور در زندگیاش برای احقاق حقوق زنان ایرانی جنگید.
برای دوام آوردن در حوزه کاری مردسالار و پر از خفقان ایران مرارتهای بسیار کشید گرچه نام انتشاراتیاش گواه خیلی از چيزهاست: انتشارات روشنگران و مطالعات زنان ایران.
دوم: او ناشر اختصاصی اثار یکی از شجاعترین و ظلمستیزترین هنرمندان ایرانی بود یعنی بهرام بیضایی.
وجه جالب دیگر این است که زن در آثار بیضایی جایگاهی تعیینکننده دارد و از آن طرف یک زن سرسخت و متفاوت هم انتشار آثار بیضایی را برعهده داشت!
سوم: لاهیجی سالها پیش کتابی مینویسد به نام سینمای زن در آثار بیضایی که بعد از آن زنان پژوهشگری که میخواستند از "سینمای بیضایی" یا "زن در سینمای ایران" بنویسند از این کتاب تقلید میکردند و بهره میجستند بدون آنکه نامی از شهلا لاهیجی ببرند.
چهارم: در کنار نوشتهها و ترجمهها، مصاحبههای لاهیجی را نیز با اشتیاق فراوان دنبال میکردم. مصاحبههایی پر از انتقاد، صراحت، دغدغه، دانش و ژرفاندیشی.
شهلا لاهیجی کولهباری از دردها و تجربهها و راهحلها بود همیشه دوست داشتم حرفها و خاطراتش را از دو جهت ثبت و ضبط شود.
اول: خاطرات و خطرات و مشاهداتی که به عنوان یک زن فعال در فرهنگ و هنر ایران در دهههای مختلف پشت سر گذاشت.
دوم: نقدها و نگرشهایی که به جامعه مردسالار داشت و راههایی که متصور بود برای گسترش فعالیتهای زنان در ایران.
بخشی از مصاحبه زندهیاد شهلا لاهیجی با انصاف نیوز:
فضای حاکم بر مطبوعات چه؟ ما هنوز به آن دوران طلايی مطبوعات در دورهی آقای خاتمی برنگشتهايم؟
لاهیجی: هیچ وقت ما دوران طلايي نداشتيم! يك دوران مسی يا شايد نقرهای داشتيم! وقتي میتوانند آنهمه روزنامه را در يك روز ببندند، اين كجايش طلایی است؟
پس بهار مطبوعات نداشتيم؟!
لاهیجی: يك پایيزکی داشتيم. هوا هم خوب بود. برگها هم یککمی سبز و زرد بود و ما فكر میكرديم اين بهار است ما نمیفهميم! وقتی آقای خاتمی در نامهای از من خواسته بودند نظرم را راجع به ايشان بگويم، برايشان نوشتم كه شما برای این کار مناسب نبوديد! شمارا ملت بهزور بر روی دوش خودشان گذاشتند و آوردند برای رياستجمهوری. چون او آدمی فوقالعاده مصالحهجو بود. سياست اين حرفها حالیاش نمیشود. در سياست بايد زدوخورد كرد.
همین مصاحبهی کوتاه دو چیز را عیان میکند:
شهلا لاهیجی چقدر صریح بود و چقدر میل به سرسختی و جنگیدن داشت برای رسیدن به جهانی روشنتر.
از طرفی شناختش از سیاست بسیار عمیقتر از بسیاری از مردان سیاستمدار پرمدعاست. چون او دقیقا همان حرف "ماکیاولی" را میزند:
"سیاست کمترین علاقهای به اخلاق ندارد، نه به این دلیل که اخلاق قابل تحقیر است، بلکه خیلی ساده، به این دلیل که اگر سیاست را با اخلاق قاطی کنیم، ماهیت هر دو شان از بین میرود."
از درگذشت او عمیقا اندوهگینم چون هم برایم ستودنی و الهامبخش و روشنگر بود هم رفتنش از قوت فرهنگ ایران و ژرفای جامعه زنان ایران کاست. اندیشه بلند او پیشرفت زنان در خدمت اعتلای وطن بود.
✍ #علیرضا_سیف
https://t.me/Aghayedaghdaghe
@EveDaughters
Telegram
آقای دغدغه | علیرضا سیف
دغدغههای علیرضا سیف { ادبیات، کتاب، سینما }
مذهب من، فرهنگ است | بهرام بیضایی
مذهب من، فرهنگ است | بهرام بیضایی
🔺چیزهایی که از دست میدهیم و چیزهایی که به دست میآوریم
▫️بعد از احوالپرسی گفت «تصمیم گرفتهام بروم اسپانیا زندگی کنم» جملهش در سرم تاب میخورد، حسی که هنوز نمیدانم چیست به قلبم چنگ میزند! با خودم میگویم «همین؟ تصمیم گرفتی و ماه بعد میروی؟» فکر میکنم به خودم، به اینکه حتی برای عوض کردن خانه در شهری که زندگی میکنم باید فکر کنم تکلیف مدرسه فرزندم چه میشود؟ کدام مناطق شهر مدرسه خوب دارند؟ چقدر تا مدرسه راه است؟ چه برسد به تغییر شهر و کشور. یادم میافتد که چقدر پیش از مادری «رها» بودم.
▫️بسیاری از مادران در لحظاتی از زندگیشان فکر میکنند چقدر دلشان برای چیزی در گذشته تنگ شده است. شاید بدنشان، فرم و سایز پستانهایشان، خواب شبشان، مسافرت با دوستانشان، زندگی جنسیشان و همه آنچه دستخوش تغییر شده است، برخی برای همیشه و برخی موقتی. بعضی از مادران ممکن است شغلشان را از دست بدهند، برخی امکان ادامه تحصیلشان را، برخی حلقهی دوستانشان را.
▫️همه ما که مادر میشویم چیزهایی را از دست میدهیم و صدالبته چیزهایی هم به دست میآوریم. در این مسیر اما غالبا مادران ناچارند دربارهی از دست دادههایشان سکوت کنند. همین طبیعتا باعث میشود آنها که هنوز والد نشدهاند کمتر دربارهی این از دست دادنها بشنوند و آنها را در برنامهریزی و تصمیم برای فرزندآوری مورد بررسی و محاسبه قرار دهند. مادران سکوت میکنند چون از شنیدن «ناشکری نکن» بیزارند. سکوت میکنند چون نمیخواهند بشنوند «خب خودت تصمیم گرفتی بچهدار شوی».
▫️ما تصمیمات بسیاری برای زندگیمان میگیریم؛ تحصیل، ازدواج، مهاجرت، طلاق، داشتن یا نداشتن فرزند و هیچکدام از این تصمیمها برایمان فقط دستاورد به همراه نخواهد داشت. ما در همه این تصمیمها چیزها را از دست میدهیم و چیزهایی را به دست میآوریم. حق داریم دربارهی آنچه از دست دادهایم، آنچه دلتنگش شدیم، حرف بزنیم، اشک بریزیم و حتی سوگواری کنیم. این نه الزاما به معنای نارضایتی ما از تصمیمان، بلکه به معنای مواجههی سالممان با تغییر در زندگیست.
▫️من هرچند از آنچه دارم و خانوادهای که ساختهام بسیار خوشحالم اما گاهی دلم برای رهایی قبل از ازدواج و مادر شدنم تنگ میشود، گاهی دلم برای بدن قبل از بارداری تنگ میشود.
#سمانه_سوادی
https://t.me/WomenDemands
@EveDaughters
▫️بعد از احوالپرسی گفت «تصمیم گرفتهام بروم اسپانیا زندگی کنم» جملهش در سرم تاب میخورد، حسی که هنوز نمیدانم چیست به قلبم چنگ میزند! با خودم میگویم «همین؟ تصمیم گرفتی و ماه بعد میروی؟» فکر میکنم به خودم، به اینکه حتی برای عوض کردن خانه در شهری که زندگی میکنم باید فکر کنم تکلیف مدرسه فرزندم چه میشود؟ کدام مناطق شهر مدرسه خوب دارند؟ چقدر تا مدرسه راه است؟ چه برسد به تغییر شهر و کشور. یادم میافتد که چقدر پیش از مادری «رها» بودم.
▫️بسیاری از مادران در لحظاتی از زندگیشان فکر میکنند چقدر دلشان برای چیزی در گذشته تنگ شده است. شاید بدنشان، فرم و سایز پستانهایشان، خواب شبشان، مسافرت با دوستانشان، زندگی جنسیشان و همه آنچه دستخوش تغییر شده است، برخی برای همیشه و برخی موقتی. بعضی از مادران ممکن است شغلشان را از دست بدهند، برخی امکان ادامه تحصیلشان را، برخی حلقهی دوستانشان را.
▫️همه ما که مادر میشویم چیزهایی را از دست میدهیم و صدالبته چیزهایی هم به دست میآوریم. در این مسیر اما غالبا مادران ناچارند دربارهی از دست دادههایشان سکوت کنند. همین طبیعتا باعث میشود آنها که هنوز والد نشدهاند کمتر دربارهی این از دست دادنها بشنوند و آنها را در برنامهریزی و تصمیم برای فرزندآوری مورد بررسی و محاسبه قرار دهند. مادران سکوت میکنند چون از شنیدن «ناشکری نکن» بیزارند. سکوت میکنند چون نمیخواهند بشنوند «خب خودت تصمیم گرفتی بچهدار شوی».
▫️ما تصمیمات بسیاری برای زندگیمان میگیریم؛ تحصیل، ازدواج، مهاجرت، طلاق، داشتن یا نداشتن فرزند و هیچکدام از این تصمیمها برایمان فقط دستاورد به همراه نخواهد داشت. ما در همه این تصمیمها چیزها را از دست میدهیم و چیزهایی را به دست میآوریم. حق داریم دربارهی آنچه از دست دادهایم، آنچه دلتنگش شدیم، حرف بزنیم، اشک بریزیم و حتی سوگواری کنیم. این نه الزاما به معنای نارضایتی ما از تصمیمان، بلکه به معنای مواجههی سالممان با تغییر در زندگیست.
▫️من هرچند از آنچه دارم و خانوادهای که ساختهام بسیار خوشحالم اما گاهی دلم برای رهایی قبل از ازدواج و مادر شدنم تنگ میشود، گاهی دلم برای بدن قبل از بارداری تنگ میشود.
#سمانه_سوادی
https://t.me/WomenDemands
@EveDaughters
Telegram
مطالبات زنان
کانال تحلیلی انتقادی
با احترام #تبلیغ نمیپذیریم.
اینستاگرام:
https://instagram.com/womendemands
توئیتر:
https://twitter.com/WomenDemands?s=09
ارسال متن، انتقاد و پیشنهاد:
@GEq_r
با احترام #تبلیغ نمیپذیریم.
اینستاگرام:
https://instagram.com/womendemands
توئیتر:
https://twitter.com/WomenDemands?s=09
ارسال متن، انتقاد و پیشنهاد:
@GEq_r
ماجرای حمله ناظم به دختر ۱۱ ساله به خاطر افتادن مقنعه
🔹مادر دانشآموزی است که فرزندش در مقطع کلاس پنجم دبستان درس میخواند به اعتماد گفت: «زنگ ورزش بود. دخترم مشغول جمع کردن وسایل ورزشی بوده که ناخواسته مقنعه از سرش به دور گردنش میافتد. ناگهان ناظم مدرسه به سمت دخترم حمله میکند و او را مورد ضرب و شتم قرار میدهد. بعد از این اتفاق، دخترم به دوستانش گفته که بالاخره از دست خانم ناظم خودم را میکشم. »/حوادث فوری
🔹بعد از این اتفاق ناظم سریع به سمت راهرو مدرسه دویده و دخترم هم گریهکنان به سمت پلههای ورودی سالن مدرسه رفته و آنجا نشسته و گریه کرده؛ این صحنه را دوربینهای داخل سالن مدرسه ثبت کردند. معلمان مدرسه وقتی میبینند دخترم در حال گریه کردن است به سمتش میروند و میپرسند چه اتفاقی افتاده! دخترم هم به آنها میگوید خانم ناظم به گردنم چنگ انداخته و گفته چرا مقنعه از سرت افتاده!/خبرفوری
@EveDaughters
🔹مادر دانشآموزی است که فرزندش در مقطع کلاس پنجم دبستان درس میخواند به اعتماد گفت: «زنگ ورزش بود. دخترم مشغول جمع کردن وسایل ورزشی بوده که ناخواسته مقنعه از سرش به دور گردنش میافتد. ناگهان ناظم مدرسه به سمت دخترم حمله میکند و او را مورد ضرب و شتم قرار میدهد. بعد از این اتفاق، دخترم به دوستانش گفته که بالاخره از دست خانم ناظم خودم را میکشم. »/حوادث فوری
🔹بعد از این اتفاق ناظم سریع به سمت راهرو مدرسه دویده و دخترم هم گریهکنان به سمت پلههای ورودی سالن مدرسه رفته و آنجا نشسته و گریه کرده؛ این صحنه را دوربینهای داخل سالن مدرسه ثبت کردند. معلمان مدرسه وقتی میبینند دخترم در حال گریه کردن است به سمتش میروند و میپرسند چه اتفاقی افتاده! دخترم هم به آنها میگوید خانم ناظم به گردنم چنگ انداخته و گفته چرا مقنعه از سرت افتاده!/خبرفوری
@EveDaughters
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 رئیس سازمان نظام پزشکی: میزان تقاضا برای خدمات زیبایی در کشور بیمارگونه است
🔹رئیسزاده در گفتوگو با میزان: شکایتها در حوزه عمل زیبایی و خدمات زیبایی روبه افزایش است.
🔹بخشی از این مشکل ناشی از تقاضای بیش از حد مردم است چراکه میزان تقاضا برای خدمات زیبایی در کشور بیمارگونه است.
@EveDaughters
🔹رئیسزاده در گفتوگو با میزان: شکایتها در حوزه عمل زیبایی و خدمات زیبایی روبه افزایش است.
🔹بخشی از این مشکل ناشی از تقاضای بیش از حد مردم است چراکه میزان تقاضا برای خدمات زیبایی در کشور بیمارگونه است.
@EveDaughters
آناتومیِ یک خودکشی
🟡 یک کودکهمسر به دلیل هزینههای بالای درمانِ فرزند معلولش خودکشی کرد و جان باخت. او که فقط ۱۷ سال داشت، در سن ۱۳ سالگی ازدواج کرده بود. این اتفاق در روستای دیشموک کهگیلویه افتاد.
در این خبر تلخ، چند لایه ستم و چند نوع تبعیض و بیعدالتی وجود دارد؟
🔵 اول: کودکهمسری: دخترکی ۱۳ ساله که هنوز کودک و در ابتدای راه نوجوانی است، یکشبه وارد دنیای بزرگسالی میشود؛ اتفاقی ناگوار که «جنایت» در حق اوست. ناگهان هر شب، به جای عروسکهایش کنار تن نازک او، بدن مردی میخوابد که این کودک را وسیلهی قانونی و شرعیِ ارضای نیاز جنسیاش میداند؛ مردی که خود نیز به نوعی دیگر، قربانی فرهنگی سراسر جهل و بدبختی است.
🟡 دوم: کودکمادری: کودکِ به اجبار زنشده، باردار میشود. نه بدنش آمادگی اینهمه فشار را دارد و نه روان و احساساتش. نوزادی در شکم کودکی در حال رشد است.
🔵 سوم: کودکمادریِ نوزاد معلول: نوزاد به دنیا میآید اما معلولیتی دارد. کودکمادر که روان پریشان خود را در این نقشآفرینیِ زودهنگام به عنوان همسر و بعد به عنوان مادر، هنوز سر و سامان نداده، با شوکی دیگر روبرو میشود. رویارویی با معلولیت نوزاد و پذیرش آن، علاوه بر برنامههای ویژه تحت نظر مشاوران، به پختگی دوران بزرگسالی نیازمند است، اما او در حالی که خود هنوز کودک است، باید کودکی دیگر را با نیازهایی ویژه و مضاعف، جمع و جور کند.
🟡 چهارم: فقر. همه این اتفاقها در بستر فقر میافتد؛ فقر اقتصادی، فقر فرهنگی، فقر آموزشی، فقر دسترسی به منابع حمایتی، فقر حلقههای امن، فقر سازمانهای حامی، فقر دستهای دستگیرنده، فقر خانواده پشت و پناه. این محدودیتها و فقدانها، ضربههای ناشی از کودکهمسری، کودکمادری، و کودکمادریِ نوزاد معلول را چندین برابر میکند.
🔵 در نظامهای سیاسی ناکارآمد، ساز و کار حمایتی موثر و مستمر و قابل دسترسی برای هیچ یک از نقشهای شمردهشده وجود ندارد: نه برای کودکانی که به اجبار تن به ازدواج میدهند، نه برای کودکهمسرانی که بدون حق انتخاب و اختیار باردار و صاحب فرزند میشوند، و نه برای خانوادههایی که فرزندشان با معلولیت به دنیا میآید یا بعدا معلول میشود. در واقع، این مورد مشخص، معلول بودن نوزاد و نداشتن پول کافی برای درمان او، تنها دلیل خودکشی کودکمادر نیست، بلکه فقط تیر خلاص است به بدن و روانِ پارهپاره کودکهمسری که شبی در ۱۳ سالگیاش کشته شد اما کسی مرگ او را ندید.
https://t.me/women_socialproblems
@EveDaughters
🟡 یک کودکهمسر به دلیل هزینههای بالای درمانِ فرزند معلولش خودکشی کرد و جان باخت. او که فقط ۱۷ سال داشت، در سن ۱۳ سالگی ازدواج کرده بود. این اتفاق در روستای دیشموک کهگیلویه افتاد.
در این خبر تلخ، چند لایه ستم و چند نوع تبعیض و بیعدالتی وجود دارد؟
🔵 اول: کودکهمسری: دخترکی ۱۳ ساله که هنوز کودک و در ابتدای راه نوجوانی است، یکشبه وارد دنیای بزرگسالی میشود؛ اتفاقی ناگوار که «جنایت» در حق اوست. ناگهان هر شب، به جای عروسکهایش کنار تن نازک او، بدن مردی میخوابد که این کودک را وسیلهی قانونی و شرعیِ ارضای نیاز جنسیاش میداند؛ مردی که خود نیز به نوعی دیگر، قربانی فرهنگی سراسر جهل و بدبختی است.
🟡 دوم: کودکمادری: کودکِ به اجبار زنشده، باردار میشود. نه بدنش آمادگی اینهمه فشار را دارد و نه روان و احساساتش. نوزادی در شکم کودکی در حال رشد است.
🔵 سوم: کودکمادریِ نوزاد معلول: نوزاد به دنیا میآید اما معلولیتی دارد. کودکمادر که روان پریشان خود را در این نقشآفرینیِ زودهنگام به عنوان همسر و بعد به عنوان مادر، هنوز سر و سامان نداده، با شوکی دیگر روبرو میشود. رویارویی با معلولیت نوزاد و پذیرش آن، علاوه بر برنامههای ویژه تحت نظر مشاوران، به پختگی دوران بزرگسالی نیازمند است، اما او در حالی که خود هنوز کودک است، باید کودکی دیگر را با نیازهایی ویژه و مضاعف، جمع و جور کند.
🟡 چهارم: فقر. همه این اتفاقها در بستر فقر میافتد؛ فقر اقتصادی، فقر فرهنگی، فقر آموزشی، فقر دسترسی به منابع حمایتی، فقر حلقههای امن، فقر سازمانهای حامی، فقر دستهای دستگیرنده، فقر خانواده پشت و پناه. این محدودیتها و فقدانها، ضربههای ناشی از کودکهمسری، کودکمادری، و کودکمادریِ نوزاد معلول را چندین برابر میکند.
🔵 در نظامهای سیاسی ناکارآمد، ساز و کار حمایتی موثر و مستمر و قابل دسترسی برای هیچ یک از نقشهای شمردهشده وجود ندارد: نه برای کودکانی که به اجبار تن به ازدواج میدهند، نه برای کودکهمسرانی که بدون حق انتخاب و اختیار باردار و صاحب فرزند میشوند، و نه برای خانوادههایی که فرزندشان با معلولیت به دنیا میآید یا بعدا معلول میشود. در واقع، این مورد مشخص، معلول بودن نوزاد و نداشتن پول کافی برای درمان او، تنها دلیل خودکشی کودکمادر نیست، بلکه فقط تیر خلاص است به بدن و روانِ پارهپاره کودکهمسری که شبی در ۱۳ سالگیاش کشته شد اما کسی مرگ او را ندید.
https://t.me/women_socialproblems
@EveDaughters
Telegram
زنان و مسائل اجتماعی
نوشته های یک جامعهشناسی خوانده
در حوزه مسائل اجتماعی و مطالعات زنان.
در حوزه مسائل اجتماعی و مطالعات زنان.
🍁 گمنامی زن در جامعۀ مردسالار
زن در جامعۀ مردسالار نام و هویت مشخصی ندارد. اعتبار زنان بسته به مردان خانواده، قبیله و قوم است. حتا زنان عزت و آبروی مخصوص به خود و مستقل از مرد را نیز ندارند. زیرا موقعیکه فرد هویت نداشته باشد، عزت و آبرو نیز ندارد؛ برای اینکه عزت و آبرو ارتباط میگیرد به هویت هر فرد. از آنجاییکه زنان اعتبار خود را از مردان میگیرند، هر کاری که از ایشان سر میزند، در حقیقت بنا به عزت و آبروی مردان معنادار میشود.
اگر به یک زن تجاوز میشود، مسئله این نیست که آن زن مورد خشونت واقع شده است؛ مسئله این است که عزت و آبروی مردان بر باد رفته است. زنی که مورد تجاوز واقع شده است ممکن کشته شود، زیرا نگاه جامعۀ مردسالار به زنان مثلِ نگاه به غذا است. زن غذای مرد است که از آن استفاده میکند. امکانِ حرامشدن آن خیلی زیاد است؛ هر لحظه میتواند این غذا کثیف و حرام شود. درصورتیکه حرام شود، باید دور انداخته شود.
زنی که مورد تجاوز واقع شده حرام شده است، کثیف شده است. لکۀ ننگین عزت و وقار مردان است. از نظر مردان، بهتر است این زن سربهنیست شود. تنها این زن قربانی نیست؛ زن دیگری نیز قربانیِ این تجاوز میشود. برای تأمین عزت مردان، قبیلۀ متجاوز دختری را به بد میدهد.* تجاوز و نزاع را مردان انجام میدهند، زنان قربانی میشوند. (با اندکی ویرایش به نقل از یسنا، ۱۴۰۰: ۱۹ ــ ۲۰)
در جامعۀ ما موقعیکه از زنی بهخوبی یاد کنند، میگویند: «خیلی زنی خوب است؛ کسی نامش را نشنیده است». در جامعۀ مردسالار، زنِ خوب زنی است که نام و نشان نداشته باشد. هرگونه نام و نشان داشتنِ زن، در واقع، برچسبی بد به زن است. بنابراین زنان تا شوهر نکردهاند به نام «دختر فلانی» یا «خواهر فلانی» یاد میشوند. شوهر که کردند به نام «زن فلانی» یاد میشوند. حتا در بین مردان خانواده نیز نام ندارند. به نام پسرش یاد میشوند: «مادر فلانی». (همان: ۲۰)
در فرهنگِ جامعۀ مردسالار طوریکه بدن زن تابو است، نام زن نیز تابو است. پرسیدن نام زنان و گرفتن نام زنان ننگ و شرم است. اگر از مردی نام زنانِ متعلق به او پرسیده شود، در واقع، به حیثیت و عزت او برخورد شده است. معمولاً از زنان در عرصۀ عمومی به نام «اولادها»، «دور دیکدان»، «کُوچ»، «عیال»، «غَرَلی»، «بچ و کچ» و ... یاد میشود. این بینامیِ زنان و کتمانِ نامِ زنان اتفاق سادهای نیست؛ بلکه یکی از استراتژیهای فرهنگیِ جامعۀ مردسالار است که با کتمان و بینامی، زنان را به «چیز و ابزار» تبدیل میکنند. این چیز و ابزار از جملۀ چیزها و وسایل مورد استفادۀ مردان است. بیشتر از چیزبودن برای مردان اعتباری ندارند. در جامعۀ مردسالار، ابزار و وسایل نام دارند، اما زن نام ندارد.
پرسش این است که زنان چرا نام نداشته باشند؟ اگر زنان نام داشته باشند، هویت دارند؛ اگر هویت داشتند، نفس، خود، شخصیت و استقلال شخصیتی دارند. درصورتِ هویتداشتنِ زن، سلطه و مالکیت مطلق مرد بر نفس، بر خود و بر هویت زن پایان مییابد. اما در فرهنگِ جامعۀ مردسالار، هویت زن تعریف ندارد و بهرسمیت شناخته نمیشود. زن متعلق به اعتبار و هویت مرد است. بنابراین سلطۀ مطلق و مالکیت مرد بر زن، خود، نفس و هویت زن را تصرف میکند تا زن بیهویت و گمنام باشد. (همان: ۲۱)
📚 یسنا، یعقوب. (۱۴۰۰). زننامه: نقد گفتمان پدرسالار. کابل: انتشارات مقصودی.
📝 پانوشت:
* بد دادن: معاملهٔ زنان در دعواهای و نزاعها در فرهنگ مردسالار عرف است. به این عرف «بد دادن» گفته میشود. اصطلاح بد دادن عرفی است که معمولاً در نزاعهای قتل، نزاعهای ناموسی مانند رفتن یک زن از یک قبیله با مرد یک قبیلهٔ دیگر یا رابطهٔ نامشروع یک زن و مرد و ... صورت میگیرد. برای رفع این نزاعها زنان بین مردان معامله میشوند. به این معامله «بد دادن» میگویند، به این معنا که بدِ کار خود را پرداخت. مسئله این است که اشتباه و خطا را مردان میکنند، اما آسیب و ضرر را زنان متقبل میشوند. یک مرد کسی را میکُشد؛ بنابراین به خانوادهٔ کشتهشده باید خواهر یا دختر خود را بد بدهد. (همان: ۴۲)
#یعقوب_یسنا
@EveDaughters
زن در جامعۀ مردسالار نام و هویت مشخصی ندارد. اعتبار زنان بسته به مردان خانواده، قبیله و قوم است. حتا زنان عزت و آبروی مخصوص به خود و مستقل از مرد را نیز ندارند. زیرا موقعیکه فرد هویت نداشته باشد، عزت و آبرو نیز ندارد؛ برای اینکه عزت و آبرو ارتباط میگیرد به هویت هر فرد. از آنجاییکه زنان اعتبار خود را از مردان میگیرند، هر کاری که از ایشان سر میزند، در حقیقت بنا به عزت و آبروی مردان معنادار میشود.
اگر به یک زن تجاوز میشود، مسئله این نیست که آن زن مورد خشونت واقع شده است؛ مسئله این است که عزت و آبروی مردان بر باد رفته است. زنی که مورد تجاوز واقع شده است ممکن کشته شود، زیرا نگاه جامعۀ مردسالار به زنان مثلِ نگاه به غذا است. زن غذای مرد است که از آن استفاده میکند. امکانِ حرامشدن آن خیلی زیاد است؛ هر لحظه میتواند این غذا کثیف و حرام شود. درصورتیکه حرام شود، باید دور انداخته شود.
زنی که مورد تجاوز واقع شده حرام شده است، کثیف شده است. لکۀ ننگین عزت و وقار مردان است. از نظر مردان، بهتر است این زن سربهنیست شود. تنها این زن قربانی نیست؛ زن دیگری نیز قربانیِ این تجاوز میشود. برای تأمین عزت مردان، قبیلۀ متجاوز دختری را به بد میدهد.* تجاوز و نزاع را مردان انجام میدهند، زنان قربانی میشوند. (با اندکی ویرایش به نقل از یسنا، ۱۴۰۰: ۱۹ ــ ۲۰)
در جامعۀ ما موقعیکه از زنی بهخوبی یاد کنند، میگویند: «خیلی زنی خوب است؛ کسی نامش را نشنیده است». در جامعۀ مردسالار، زنِ خوب زنی است که نام و نشان نداشته باشد. هرگونه نام و نشان داشتنِ زن، در واقع، برچسبی بد به زن است. بنابراین زنان تا شوهر نکردهاند به نام «دختر فلانی» یا «خواهر فلانی» یاد میشوند. شوهر که کردند به نام «زن فلانی» یاد میشوند. حتا در بین مردان خانواده نیز نام ندارند. به نام پسرش یاد میشوند: «مادر فلانی». (همان: ۲۰)
در فرهنگِ جامعۀ مردسالار طوریکه بدن زن تابو است، نام زن نیز تابو است. پرسیدن نام زنان و گرفتن نام زنان ننگ و شرم است. اگر از مردی نام زنانِ متعلق به او پرسیده شود، در واقع، به حیثیت و عزت او برخورد شده است. معمولاً از زنان در عرصۀ عمومی به نام «اولادها»، «دور دیکدان»، «کُوچ»، «عیال»، «غَرَلی»، «بچ و کچ» و ... یاد میشود. این بینامیِ زنان و کتمانِ نامِ زنان اتفاق سادهای نیست؛ بلکه یکی از استراتژیهای فرهنگیِ جامعۀ مردسالار است که با کتمان و بینامی، زنان را به «چیز و ابزار» تبدیل میکنند. این چیز و ابزار از جملۀ چیزها و وسایل مورد استفادۀ مردان است. بیشتر از چیزبودن برای مردان اعتباری ندارند. در جامعۀ مردسالار، ابزار و وسایل نام دارند، اما زن نام ندارد.
پرسش این است که زنان چرا نام نداشته باشند؟ اگر زنان نام داشته باشند، هویت دارند؛ اگر هویت داشتند، نفس، خود، شخصیت و استقلال شخصیتی دارند. درصورتِ هویتداشتنِ زن، سلطه و مالکیت مطلق مرد بر نفس، بر خود و بر هویت زن پایان مییابد. اما در فرهنگِ جامعۀ مردسالار، هویت زن تعریف ندارد و بهرسمیت شناخته نمیشود. زن متعلق به اعتبار و هویت مرد است. بنابراین سلطۀ مطلق و مالکیت مرد بر زن، خود، نفس و هویت زن را تصرف میکند تا زن بیهویت و گمنام باشد. (همان: ۲۱)
📚 یسنا، یعقوب. (۱۴۰۰). زننامه: نقد گفتمان پدرسالار. کابل: انتشارات مقصودی.
📝 پانوشت:
* بد دادن: معاملهٔ زنان در دعواهای و نزاعها در فرهنگ مردسالار عرف است. به این عرف «بد دادن» گفته میشود. اصطلاح بد دادن عرفی است که معمولاً در نزاعهای قتل، نزاعهای ناموسی مانند رفتن یک زن از یک قبیله با مرد یک قبیلهٔ دیگر یا رابطهٔ نامشروع یک زن و مرد و ... صورت میگیرد. برای رفع این نزاعها زنان بین مردان معامله میشوند. به این معامله «بد دادن» میگویند، به این معنا که بدِ کار خود را پرداخت. مسئله این است که اشتباه و خطا را مردان میکنند، اما آسیب و ضرر را زنان متقبل میشوند. یک مرد کسی را میکُشد؛ بنابراین به خانوادهٔ کشتهشده باید خواهر یا دختر خود را بد بدهد. (همان: ۴۲)
#یعقوب_یسنا
@EveDaughters
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ده بار پرچم ایران را در سرزمینهای مختلف بالا برده و مدالهای ارزشمند به نام ایران گرفته است اما...
#شهربانو_منصوریان
@EveDaughters
#شهربانو_منصوریان
@EveDaughters
ناپدری به جرم تجاوز به دختر نوجوان به اعدام محکوم شد
🔹مردی به دخترخوانده ۱۴ سالهاش #تجاوز کرده است با حکم قضات دادگاه کیفری استان تهران به مرگ محکوم شد.
🔹متهم با شکایت دخترخواندهاش بازداشت شد. دختر ۱۴ ساله که به #تنهایی به پلیس مراجعه کرده بود مدعی شد از سوی #پدرخواندهاش مورد تجاوز قرار گرفته است.
او گفت:
پدرخواندهام به من تجاوز میکند. موضوع را به مادرم گفتهام؛ اما توجه نکرده است و حالا درخواست کمک دارم.
🔹هر چند متهم منکر همه چیز بود اما مدارک موجود در پرونده و شواهد به دست آمده نشان میداد مرد میانسال به دخترخواندهاش تجاوز کرده است و پزشکی قانونی نیز از روی دیانای این موضوع را تایید کرد.
🔹در نهایت قضات شعبه ۱۱ دادگاه کیفری استان تهران وارد شور شدند و متهم را به اعدام محکوم کردند. این دومین بار است که او به خاطر تجاوز به دخترخودش به اعدام محکوم میشود اما.../ اعتمادآنلاین
پ.ن: به این قسمتهای خبر توجه کنید:
📌بارها تجاوز کرده بود
📌به مادرم گفتم اما توجه نکرد
📌قبلا هم به خاطر تجاوز به دخترش محکوم شده بود اما دختر برای جلوگیری از اعدام پدر اظهارنامه دال بر اشتباه ادعا می دهد.
@EveDaughters
🔹مردی به دخترخوانده ۱۴ سالهاش #تجاوز کرده است با حکم قضات دادگاه کیفری استان تهران به مرگ محکوم شد.
🔹متهم با شکایت دخترخواندهاش بازداشت شد. دختر ۱۴ ساله که به #تنهایی به پلیس مراجعه کرده بود مدعی شد از سوی #پدرخواندهاش مورد تجاوز قرار گرفته است.
او گفت:
پدرخواندهام به من تجاوز میکند. موضوع را به مادرم گفتهام؛ اما توجه نکرده است و حالا درخواست کمک دارم.
🔹هر چند متهم منکر همه چیز بود اما مدارک موجود در پرونده و شواهد به دست آمده نشان میداد مرد میانسال به دخترخواندهاش تجاوز کرده است و پزشکی قانونی نیز از روی دیانای این موضوع را تایید کرد.
🔹در نهایت قضات شعبه ۱۱ دادگاه کیفری استان تهران وارد شور شدند و متهم را به اعدام محکوم کردند. این دومین بار است که او به خاطر تجاوز به دخترخودش به اعدام محکوم میشود اما.../ اعتمادآنلاین
پ.ن: به این قسمتهای خبر توجه کنید:
📌بارها تجاوز کرده بود
📌به مادرم گفتم اما توجه نکرد
📌قبلا هم به خاطر تجاوز به دخترش محکوم شده بود اما دختر برای جلوگیری از اعدام پدر اظهارنامه دال بر اشتباه ادعا می دهد.
@EveDaughters
🔲 روح لطیف!
▫️بذارید یه نکتهای بگم؛ به من میگم رفتارات مردونهست. حالا بررسی میکنیمچرا به رفتارهای مرا مردونه توصیف میکنند.
من همیشه مستقل بودم، از همون سالهای اول مدرسه خودم از خواب بیدار میشدم، خودم کارهامو میکردم و کلا دردسری نداشتم. وقتی رفتم کاراته یاد بگیرم دوستای خانوادگیمون گفتند نفرستید رفتارهاش پسرونه میشه. وقتی از شانزده سالگی نشستم پشت فرمون گفتن اخلاقاش پسرونهست.
وقتی ابتدای جوانی رفتم توی یک شرکت ماشین و توی نمایشگاهها به عنوان غرفهدار ایستادم تا دستم تو جیب خودم باشه میگفتن رفتارت مردونهست.
وقتی رفتم دانشکده حقوق گفتن رفتارت مردونه میشه.
وقتی میرفتم مکانیکی و بالای سر مکانیک می ایستادم، سوال میپرسیدم و خودم دست یه آچار میشدم مرد بودم، وقتی کنار خیابون جک مینداختم زیر چرخ، وقتی خودم بنزین میزدم، وقتی تنهایی میرفتم سفر، وقتی تو جادههای کوهستانی رانندگی میکردم ((مرد)) بودم.
وقتی وکیل شدم رفته بودم سراغ یک شغل ((مردانه)). وقتی می جنگیدم و از حفاظت و قاضی و کارمند شکایت میکردم، وقتی جواب بیادبی آدمها رو میدادم، وقتی با طرف دعوا وارد مذاکره میشدم، وقتی با آگاهیچیا سر و کله میزدم میگفتن ((مرد)) بودم.
وقتی خودم به دنبال هویت مستقل، سرمایهگذاری و درامد بیشتر بودم ((مرد)) بودم، وقتی شوهرم بهم احترام میذاشت، حتی زمانی که اون خونه کار میکرد و گاهی وقتا وسط کارش خونه رو تمیز میکرد من ((مرد)) بودم و ((زن خوبی)) نبودم.
▫️من هیچ وقت دلمنمیخواد مرد باشم، حتی با معیارهای متعارف ظاهری و روزمره هم من ((زن)) هستم. از دفاع در دعاوی کیفری و آشپزی هردو لذت میبرم.
موقع تمیز کردن خونه پادکستهای تاریخی گوش میدم و زمان مذاکره کوتاه نمیام و دست بالا میگیرم، داد میزنم، جلسه رو ترک میکنم، میجنگم و بازم ((مردم))
▫️حتی وقتی خودم رفتم زیر جنازه برادرم رو گرفتم، حتی وقتی که مجبور شدم از پستچی شناسنامه باطل شدهش رو بگیرم، وقتی نومید و ویران سعی میکردم پدر مادرم رو نجات بدم تهش شنیدم که آشناها گفتن ((خدا نگهش داره، مردیه واسه خودش))
▫️من همه زندگیم زن بودم، از زن بودم لذت میبردم و بهش افتخار میکردم، ولی میل زیاد من به ((استقلال کامل))، میلم به کشف دنیا، علاقهم به ماشین و رانندگی و آفرود، شغلم و ورزشهای محبوبم باعث شده که بهم بگن ((مردیه واسه خودش)).
▫️من مرد نیستم، نمیخوام هم باشم، میخوام مردم هویت منو باور کنند، میخوام باور کنند هر کسی که میتونه مشکلاتش رو خودش و مشکلات بقیه رو داوطلبانه هندل میکنه ((مرد)) نیست. میخوام وقتی توی نمایشگاه ماشین در مورد گیربکس سوال میکنم چند نفر با پوزخند و تعجب بهم خیره نشن.
▫️نمیدونم ((زنان لطیفند)) یعنی چی و از کجا اومده، ولی مطمئنم موضوع پشت این تفکر فقط تضعیف و واموندگی و ایزوله کردن زن است/زن امروزی
نویسنده ناشناس
@EveDaughters
▫️بذارید یه نکتهای بگم؛ به من میگم رفتارات مردونهست. حالا بررسی میکنیمچرا به رفتارهای مرا مردونه توصیف میکنند.
من همیشه مستقل بودم، از همون سالهای اول مدرسه خودم از خواب بیدار میشدم، خودم کارهامو میکردم و کلا دردسری نداشتم. وقتی رفتم کاراته یاد بگیرم دوستای خانوادگیمون گفتند نفرستید رفتارهاش پسرونه میشه. وقتی از شانزده سالگی نشستم پشت فرمون گفتن اخلاقاش پسرونهست.
وقتی ابتدای جوانی رفتم توی یک شرکت ماشین و توی نمایشگاهها به عنوان غرفهدار ایستادم تا دستم تو جیب خودم باشه میگفتن رفتارت مردونهست.
وقتی رفتم دانشکده حقوق گفتن رفتارت مردونه میشه.
وقتی میرفتم مکانیکی و بالای سر مکانیک می ایستادم، سوال میپرسیدم و خودم دست یه آچار میشدم مرد بودم، وقتی کنار خیابون جک مینداختم زیر چرخ، وقتی خودم بنزین میزدم، وقتی تنهایی میرفتم سفر، وقتی تو جادههای کوهستانی رانندگی میکردم ((مرد)) بودم.
وقتی وکیل شدم رفته بودم سراغ یک شغل ((مردانه)). وقتی می جنگیدم و از حفاظت و قاضی و کارمند شکایت میکردم، وقتی جواب بیادبی آدمها رو میدادم، وقتی با طرف دعوا وارد مذاکره میشدم، وقتی با آگاهیچیا سر و کله میزدم میگفتن ((مرد)) بودم.
وقتی خودم به دنبال هویت مستقل، سرمایهگذاری و درامد بیشتر بودم ((مرد)) بودم، وقتی شوهرم بهم احترام میذاشت، حتی زمانی که اون خونه کار میکرد و گاهی وقتا وسط کارش خونه رو تمیز میکرد من ((مرد)) بودم و ((زن خوبی)) نبودم.
▫️من هیچ وقت دلمنمیخواد مرد باشم، حتی با معیارهای متعارف ظاهری و روزمره هم من ((زن)) هستم. از دفاع در دعاوی کیفری و آشپزی هردو لذت میبرم.
موقع تمیز کردن خونه پادکستهای تاریخی گوش میدم و زمان مذاکره کوتاه نمیام و دست بالا میگیرم، داد میزنم، جلسه رو ترک میکنم، میجنگم و بازم ((مردم))
▫️حتی وقتی خودم رفتم زیر جنازه برادرم رو گرفتم، حتی وقتی که مجبور شدم از پستچی شناسنامه باطل شدهش رو بگیرم، وقتی نومید و ویران سعی میکردم پدر مادرم رو نجات بدم تهش شنیدم که آشناها گفتن ((خدا نگهش داره، مردیه واسه خودش))
▫️من همه زندگیم زن بودم، از زن بودم لذت میبردم و بهش افتخار میکردم، ولی میل زیاد من به ((استقلال کامل))، میلم به کشف دنیا، علاقهم به ماشین و رانندگی و آفرود، شغلم و ورزشهای محبوبم باعث شده که بهم بگن ((مردیه واسه خودش)).
▫️من مرد نیستم، نمیخوام هم باشم، میخوام مردم هویت منو باور کنند، میخوام باور کنند هر کسی که میتونه مشکلاتش رو خودش و مشکلات بقیه رو داوطلبانه هندل میکنه ((مرد)) نیست. میخوام وقتی توی نمایشگاه ماشین در مورد گیربکس سوال میکنم چند نفر با پوزخند و تعجب بهم خیره نشن.
▫️نمیدونم ((زنان لطیفند)) یعنی چی و از کجا اومده، ولی مطمئنم موضوع پشت این تفکر فقط تضعیف و واموندگی و ایزوله کردن زن است/زن امروزی
نویسنده ناشناس
@EveDaughters
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 اسلام و برابری جنسیتی
🔸مناظره سحر مرانلو و فریبا علاسوند
🔻سحر مرانلو: تفسیر منابع اصلی دین نقش مهمی در فقه و شریعت اسلامی دارد و بسیاری از این تفاسیر توسط مردان صورت گرفته است. چرا باید گفت که حضانت فرزند بعد از طلاق تا هفت سال با مادر است و بعد آن با پدر؟ الان زنان میتوانند بگویند من هم اندازه مردها درس خواندهام و کار میکنم و حق دارم. باید این تغییر شرایط را در نظر گرفت.
🔻فریبا علاسوند: هیچ قرائتی از اسلام نمیتواند کاملا منطبق بر ارزشهای مدرن باشد. برابری یک اصل اسلامی است و شامل برابریهای متعدد بین زن و مرد میشود، اما در کنار آن یک سری تفاوتها به رسمیت شناخته شدهاند. به طور مثال اینکه حق طلاق با مرد است یک ملاکی دارد که نباید آن را تنها با برابری و عدالت سنجید!!!
🎞 فیلم کامل این گفتگو در یوتوب آزاد:
https://youtu.be/DY2VrmLQ9Us
@AzadSocial
پ.ن: شهیدمطهری: آنچه عدل می گوید دین است نه بالعکس.
@EveDaughters
🔸مناظره سحر مرانلو و فریبا علاسوند
🔻سحر مرانلو: تفسیر منابع اصلی دین نقش مهمی در فقه و شریعت اسلامی دارد و بسیاری از این تفاسیر توسط مردان صورت گرفته است. چرا باید گفت که حضانت فرزند بعد از طلاق تا هفت سال با مادر است و بعد آن با پدر؟ الان زنان میتوانند بگویند من هم اندازه مردها درس خواندهام و کار میکنم و حق دارم. باید این تغییر شرایط را در نظر گرفت.
🔻فریبا علاسوند: هیچ قرائتی از اسلام نمیتواند کاملا منطبق بر ارزشهای مدرن باشد. برابری یک اصل اسلامی است و شامل برابریهای متعدد بین زن و مرد میشود، اما در کنار آن یک سری تفاوتها به رسمیت شناخته شدهاند. به طور مثال اینکه حق طلاق با مرد است یک ملاکی دارد که نباید آن را تنها با برابری و عدالت سنجید!!!
🎞 فیلم کامل این گفتگو در یوتوب آزاد:
https://youtu.be/DY2VrmLQ9Us
@AzadSocial
پ.ن: شهیدمطهری: آنچه عدل می گوید دین است نه بالعکس.
@EveDaughters