🔸روزی كه خلیفه عباسی بابك خرمدين را بکُشت
#بابك_خرمدين پانزدهم #دیماه 216 تازی چهارم #ژانويه سال 838 ترسایی به دستور معتصم خليفه عباسی با بریدن تدريجی دست و پا و اندام های بدن كشته شد و سپس بقيه بدنش را در بيرون شهر سامرا (سامره) بدار آويختند كه روزها به همان ریخت مانده بود.
در آن سده و از نیمه سده پیش از آن درهر گوشه #ايران يك استقلال خواه و احیاگر هویت میهنی بپاخاسته بود. در اپاختر ايران همزمان سه مبارز ــ بابك، مازيار و #افشين ــ بناي مبارزه با حكومت #بغداد را گذارده بودند كه بابك در عين حال انگاره همبودین ــ اقتصادی مزدك را هم دنبال مي كرد و خواهان برابری كامل مردم و میانوند بودن داشتاری ها ( مالکیت ها ) [دولتی و ملی بودن سرچشمه و ابزار تولید و خدمتگزاریهای عمومی] بود. پدر بابک یک تیسفونی بود که در پی ویران شدن پایتخت امپراتوری ایرانیان ( در 36 کیلومتری جنوب بغداد) از این شهر به #آذربایجان رفته بود. پيروان بابک پيراهن سرخ رنگ بر تن مي كردند. در تاريخ، آنان را سرخ جامگان، #خرّميان و #خرّمدينان نوشته اند. در آن هنگام هنوز بیشترین آذربايجانی ها كه بابك از ميان آنان برخاسته بود دين نياكان (آيين #زرتشت) را پدافند كرده بودند. بايد دانست كه تا زمان شاه اسمعيل صفوی (پنج سده پيش) هم بسياري از مردم اپاختر #ارس #زرتشتی بودند و حکمرانان آنان از همان دودماني بودند که در دوره #ساسانيان برگماشته شده بودند. همچنين بايد به یاد داشت كه زبان تركی عثمانی دو ــ سه سده پس از قيام بابک و با #سلجوقيان وارد اين بخش از ايران شد.
بابك بارها سپاه خليفه عباسي را كه عموما غلامان تُرك آسيای مركزی بودند شكست داده بود، زيرا دژ و سنگربندی های گوناگون داشت. وی با #مازيار حاكم تبرستان ( #مازندران) و نيز افشين سردار استقلال طلب ديگر در پیوند بود. مازيار به دليل همسايگی با طاهريان از دور و در ظاهر حرمت خليفه را داشت تا مجال مناسب به دست آورد و افشين باورمند به نابودی قدرت خليفه از درون بود و بنابراين، خودرا به شخص خليفه نزديك كرده بود، ولي خليفه از همه چيز باخبر بود و براي ناتوان سازی روحيه استقلال خواهی ايرانيان كه مي گفتند: اسلام بله؛ حكومت عرب نه ــ افشين را به جنگ بابك فرستاد. افشين همه مساعي خودرا به كار برد تا بابك بماند كه بابك به دليل از دست دادن چند افسر خود در جنگ، به #ارمنستان گریخت كه در آنجا به دام توطئه افتاد و اسير شد و به افشين واسپاری گرديد و افشين راهي جز استرداد او به خليفه نداشت و خليفه اورا به طرز دلخراشي كه تاریخ نبیسان آن زمان گزارش داده اند و در #تاريخ_طبری هم آمده است بكشت، اما بابك تا جان در بدن داشت خود را نباخت. مازيار نيز از راه فریب برادرش دستگير و او نيز در سامرا كه معتصم پايتخت خود را به آنجا جابه جا كرده بود به شیوه دلخراشی كشته شد و پیکر بیجانش را دركنار استخوانهاي بابك به دار زدند. سپس نوبت به افشين رسيد كه اورا در بغداد گرفتند و خليفه برخوردهای او با مازيار و بابك را رو كرد و با گرسنگي دادنش كشت و تن بیجان وی را هم در كنار دو تن ديگر در کنار سامرا به دار آويخت. تاريخ خلفاي عباسي و حكام تازی سراسر از چنین کشتارهایی است، نیز کشتار نزديكان و بستگانشان.

بر روان پاک این سردار ایرانی درودها می فرستیم یاد و نام بلندش جاودان باد .

دل جهانست ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
سوم فروریه:
آغاز تجربه ای نامطلوب برای #ايران، تجربه ای كه به سيه روزی ايران انجاميد
سال ترسایی 1803 آغاز تجربه تازه ای براي ايران بود كه نتايجي بس نا مطلوب براي اين ملت كهن و سده ها يك ابر قدرت توانمند به بار آورده است.
از فوريه اين سال، رقابت قدرتهاي اروپايي بر سر ايران و استفاده از ايران براي رسيدن به آرمانهای استعماری خود در خاور زمين وارد مرحله تازه و شديد خود شد و مقامات دولتی ايران كه با اين بازي نا آشنا، وآگاهي های درست و جامعی از اوضاع جهان و تحولات روز نداشتند و بيشتر وقتشان در حرمسرا و چاپلوسی از يگديكر مي گذشت میهن را قرباني و بازنده دراز مدت آن كردند . اين اصحاب اختيار به دليل اين گرفتاري ها و نيز كوته اندیشه ای ؛ نیز تلاشی براي آشنا شدن با تحولات سياسی روز به عمل نياوردند و سرزمين ايران كوچك و از قافله پيشرفت واپس افتاد و ....
تا اين سال لرد«ولسلي Lord Wellesley» نماينده انگلستان در هند اين سرزمين را به صورت گوشه ثابت امپراتوري در آورده بود. وي كه به عنوان نماينده انگلستان در بنگال وارد هند شده بود با سركوب قدرتهاي محلي هند كه با هم اتحاد ضمني داشتند و اخراج فرانسويان و ساير اروپائيان همه اين سرزمين پهناور را مستعمره انگلستان كرده بود و فرماندار كل و تام الاختيار آن شده بود و در صدد بستن راههاي رخنه غير به هند و مسدود كردن ديوارهاي كوتاه اطراف آن بر آمده بود و ايران را رخنه گاه تشخيص داده بود و به طرح نقشه مداخله پرداخته بود.
ناپلئون دشمن سوگند خورده انگلستان كه اين را مي دانست به فرستادن نماينده پشت نماينده به تهران و دادن هر گونه وعده مساعدت دست زده بود . الكساندر اول تزار تازه روسيه كه به سبب برخورداري ازآموزگاري همچون« لاهارپ » سويسي ، نسبت به پدرش اطلاعات تاريخ ــ جغرافيايي و منطقه اي بيشتري داشت در صدد گسترش قلمرو روسيه در جهات جنوب و شرق برآمده بود و در اجراي اين سياست به ژنرال« سي سيانوف » دستور حركت از تفليس به سوي ارس را داده بود و در اين ميان تهران بي خبر از همه جا ، پیشگاه بازي هاي اين سه قدرت شده بود. نمايندگان اين سه نیرو ، هركدام بر پايه سرچشمه ها دولت پیروی شده و بر پاد دو هماورد ديگر گفته هایی به مقامات تهران مي زدند ؛ به گونه ای كه تهران به تدريج به صورت ابزاری در آمده بود كه هر چند هنگام در دست يكی از نیروهای هاي اروپايی قرار مي گرفت و از آن پس ، #تاريخ ايران عمدتا گزارش همين بازی ها بوده و ....
برای دولت آنهنگام #تهران ( زمان سلطنت فتحعلي شاه و وليعهد نسبتا لايق او عباس ميرزا) خطر روسيه لمس شدنی بود ، زيرا نيروهاي آن دولت به سرعت شهرهای #قفقاز را تصرف می كردند و پيش می آمدند و روشن نبود كه در كجا متوقف شوند .
در اين شرايط عباس ميرزا دست بكار شد ، نيروهاي سي سيانوف را در برخورد نخست شكست داد و بسياری از شهرهای از دست رفته ازآنگونه #ايروان ، #شوشي ، #گنجه و #باكو را پس گرفت كه در اين ميان ژنرال #روس هم در باكو كشته شد .
دست نشانده های انگلستان و فرانسه كه همانند سايه عباس ميرزا را دنبال مي كردند آموخته بودند كه چگونه راه او را به سود سياست خود دگرگون کنند و ديديم كه همين بازی ها ايران را به روز سياه نشاندو ....
سازش #ناپلئون و تزار الكساندر اول در هفتم ژوئيه 1807 در « تيلسيت » و تقسيم #اروپا ميان خود و باز شدن دست روسيه براي جنگ با #عثمانی و ايران و چیره گی آلاسكا مزه تلخ ديپلماسي باختر را به عباس ميرزا چشانيد و تهران با ازاد كردن مستشاران نظامی #فرانسه به فرماندهي ژنرال گاردان عملا در آغوش نیروی سوم يعنی #انگلستان قرار گرفت كه در آرزوی چنين فرصتی بود.

دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
🔥
💎
دوم فروردین
ویلهلم یکم قيصر آلمان كه به زادروز خود، نوروز ايرانيان، مباهات مي كرد .

ويلهلم یکم قيصر آلمان كه دلبستگی بسیار به #ایرانیان داشت و 91 سال حیات کرد در #نوروز سال 1871 به شاه آنهنگام #ایران (ناصرالدین شاه) نوشت: از اين كه 22 مارچ 1797 (برابر با نوروز #ايرانيان) به دنيا آمده است، بسي مباهات می کند. ويلهلم شاد بود که در روزهای نوروز ايرانيان به دنيا آمده بود و درازای حیات خودرا نتيجه آن می دانست. وی در سراسر حیات همواره پیروز بود و شكست نداشت. وی 18 ژانويه سال 1871 در كاخ ورساي (كاخ پادشاهان فرانسه) تاج قيصر (سزار ــ كايزرKaiser) همه آلمان را بر سر نهاد و رايش دوم پا به پهنه وجود گذارد.
ويلهلم یکم مهری ويژه به پژوهش #تاريخ خویش آريان داشت. باشندگان ايران زمين (فلات ايران) آريان های جنوبی خوانده میشوند. در دوران ويلهلم نخست پژوهش های تاريخی و تاريخنگاری در آلمان به اوج خود رسيده بود.

نوروزتان پیروز 🌸

دل جهان است ایرانشهر 🔥

پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
#نه_به_جمهوری_اسلامی
🔥
💎
دوم فروردین
ویلهلم یکم قيصر آلمان كه به زادروز خود، نوروز ايرانيان، مباهات مي كرد .

ويلهلم یکم قيصر آلمان كه دلبستگی بسیار به #ایرانیان داشت و 91 سال حیات کرد در #نوروز سال 1871 به شاه آنهنگام #ایران (ناصرالدین شاه) نوشت: از اين كه 22 مارچ 1797 (برابر با نوروز #ايرانيان) به دنيا آمده است، بسي مباهات می کند. ويلهلم شاد بود که در روزهای نوروز ايرانيان به دنيا آمده بود و درازای حیات خودرا نتيجه آن می دانست. وی در سراسر حیات همواره پیروز بود و شكست نداشت. وی 18 ژانويه سال 1871 در كاخ ورساي (كاخ پادشاهان فرانسه) تاج قيصر (سزار ــ كايزرKaiser) همه آلمان را بر سر نهاد و رايش دوم پا به پهنه وجود گذارد.
ويلهلم یکم مهری ويژه به پژوهش #تاريخ خویش آريان داشت. باشندگان ايران زمين (فلات ايران) آريان های جنوبی خوانده میشوند. در دوران ويلهلم نخست پژوهش های تاريخی و تاريخنگاری در آلمان به اوج خود رسيده بود.

نوروزتان پیروز 🌸

#به_ایرانشهر_بازمیگردیم 🔥

پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
🔸روزی كه خلیفه عباسی بابك خرمدين را بکُشت
#بابك_خرمدين پانزدهم #دیماه 216 تازی چهارم #ژانويه سال 838 ترسایی به دستور معتصم خليفه عباسی با بریدن تدريجی دست و پا و اندام های بدن كشته شد و سپس بقيه بدنش را در بيرون شهر سامرا (سامره) بدار آويختند كه روزها به همان ریخت مانده بود.
در آن سده و از نیمه سده پیش از آن درهر گوشه #ايران يك استقلال خواه و احیاگر هویت میهنی بپاخاسته بود. در اپاختر ايران همزمان سه مبارز ــ بابك، مازيار و #افشين ــ بناي مبارزه با حكومت #بغداد را گذارده بودند كه بابك در عين حال انگاره همبودین ــ اقتصادی مزدك را هم دنبال مي كرد و خواهان برابری كامل مردم و میانوند بودن داشتاری ها ( مالکیت ها ) [دولتی و ملی بودن سرچشمه و ابزار تولید و خدمتگزاریهای عمومی] بود. پدر بابک یک تیسفونی بود که در پی ویران شدن پایتخت امپراتوری ایرانیان ( در 36 کیلومتری جنوب بغداد) از این شهر به #آذربایجان رفته بود. پيروان بابک پيراهن سرخ رنگ بر تن مي كردند. در تاريخ، آنان را سرخ جامگان، #خرّميان و #خرّمدينان نوشته اند. در آن هنگام هنوز بیشترین آذربايجانی ها كه بابك از ميان آنان برخاسته بود دين نياكان (آيين #زرتشت) را پدافند كرده بودند. بايد دانست كه تا زمان شاه اسمعيل صفوی (پنج سده پيش) هم بسياري از مردم اپاختر #ارس #زرتشتی بودند و حکمرانان آنان از همان دودماني بودند که در دوره #ساسانيان برگماشته شده بودند. همچنين بايد به یاد داشت كه زبان تركی عثمانی دو ــ سه سده پس از قيام بابک و با #سلجوقيان وارد اين بخش از ايران شد.
بابك بارها سپاه خليفه عباسي را كه عموما غلامان تُرك آسيای مركزی بودند شكست داده بود، زيرا دژ و سنگربندی های گوناگون داشت. وی با #مازيار حاكم تبرستان ( #مازندران) و نيز افشين سردار استقلال طلب ديگر در پیوند بود. مازيار به دليل همسايگی با طاهريان از دور و در ظاهر حرمت خليفه را داشت تا مجال مناسب به دست آورد و افشين باورمند به نابودی قدرت خليفه از درون بود و بنابراين، خودرا به شخص خليفه نزديك كرده بود، ولي خليفه از همه چيز باخبر بود و براي ناتوان سازی روحيه استقلال خواهی ايرانيان كه مي گفتند: اسلام بله؛ حكومت عرب نه ــ افشين را به جنگ بابك فرستاد. افشين همه مساعي خودرا به كار برد تا بابك بماند كه بابك به دليل از دست دادن چند افسر خود در جنگ، به #ارمنستان گریخت كه در آنجا به دام توطئه افتاد و اسير شد و به افشين واسپاری گرديد و افشين راهي جز استرداد او به خليفه نداشت و خليفه اورا به طرز دلخراشي كه تاریخ نبیسان آن زمان گزارش داده اند و در #تاريخ_طبری هم آمده است بكشت، اما بابك تا جان در بدن داشت خود را نباخت. مازيار نيز از راه فریب برادرش دستگير و او نيز در سامرا كه معتصم پايتخت خود را به آنجا جابه جا كرده بود به شیوه دلخراشی كشته شد و پیکر بیجانش را دركنار استخوانهاي بابك به دار زدند. سپس نوبت به افشين رسيد كه اورا در بغداد گرفتند و خليفه برخوردهای او با مازيار و بابك را رو كرد و با گرسنگي دادنش كشت و تن بیجان وی را هم در كنار دو تن ديگر در کنار سامرا به دار آويخت. تاريخ خلفاي عباسي و حكام تازی سراسر از چنین کشتارهایی است، نیز کشتار نزديكان و بستگانشان.

بر روان پاک این سردار ایرانی درودها می فرستیم یاد و نام بلندش جاودان باد .

دل جهانست ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
سوم فروریه:
آغاز تجربه ای نامطلوب برای #ايران، تجربه ای كه به سيه روزی ايران انجاميد
سال ترسایی 1803 آغاز تجربه تازه ای براي ايران بود كه نتايجي بس نا مطلوب براي اين ملت كهن و سده ها يك ابر قدرت توانمند به بار آورده است.
از فوريه اين سال، رقابت قدرتهاي اروپايي بر سر ايران و استفاده از ايران براي رسيدن به آرمانهای استعماری خود در خاور زمين وارد مرحله تازه و شديد خود شد و مقامات دولتی ايران كه با اين بازي نا آشنا، وآگاهي های درست و جامعی از اوضاع جهان و دگرگونی های روز نداشتند و بيشتر زمانشان در حرمسرا و چاپلوسی از يگديكر مي گذشت میهن را قرباني و بازنده دراز مدت آن كردند . اين اصحاب اختيار به دليل اين گرفتاري ها و نيز كوته اندیشه ای ؛ نیز تلاشی براي آشنا شدن با دگرگونی های سياسی روز به عمل نياوردند و سرزمين ايران كوچك و از قافله پيشرفت واپس افتاد و ....
تا اين سال لرد«ولسلي Lord Wellesley» نماينده انگلستان در هند اين سرزمين را به صورت گوشه ثابت امپراتوري در آورده بود. وي كه به عنوان نماينده انگلستان در بنگال وارد هند شده بود با سركوب قدرتهاي محلي هند كه با هم اتحاد ضمني داشتند و اخراج فرانسويان و ساير اروپائيان همه اين سرزمين پهناور را مستعمره انگلستان كرده بود و فرماندار كل و تام الاختيار آن شده بود و در صدد بستن راههاي رخنه غير به هند و مسدود كردن ديوارهاي كوتاه اطراف آن بر آمده بود و ايران را رخنه گاه تشخيص داده بود و به طرح نقشه مداخله پرداخته بود.
ناپلئون دشمن سوگند خورده انگلستان كه اين را مي دانست به فرستادن نماينده پشت نماينده به تهران و دادن هر گونه وعده مساعدت دست زده بود . الكساندر اول تزار تازه روسيه كه به سبب برخورداري ازآموزگاري همچون« لاهارپ » سويسي ، نسبت به پدرش اطلاعات تاريخ ــ جغرافيايي و منطقه اي بيشتري داشت در صدد گسترش قلمرو روسيه در جهات جنوب و شرق برآمده بود و در اجراي اين سياست به ژنرال« سي سيانوف » دستور حركت از تفليس به سوي ارس را داده بود و در اين ميان تهران بي خبر از همه جا ، پیشگاه بازي هاي اين سه قدرت شده بود. نمايندگان اين سه نیرو ، هركدام بر پايه سرچشمه ها دولت پیروی شده و بر پاد دو هماورد ديگر گفته هایی به مقامات تهران مي زدند ؛ به گونه ای كه تهران به تدريج به صورت ابزاری در آمده بود كه هر چند هنگام در دست يكی از نیروهای هاي اروپايی قرار مي گرفت و از آن پس ، #تاريخ ايران عمدتا گزارش همين بازی ها بوده و ....
برای دولت آنهنگام #تهران ( زمان سلطنت فتحعلي شاه و وليعهد نسبتا لايق او عباس ميرزا) خطر روسيه لمس شدنی بود ، زيرا نيروهاي آن دولت به سرعت شهرهای #قفقاز را تصرف می كردند و پيش می آمدند و روشن نبود كه در كجا متوقف شوند .
در اين شرايط عباس ميرزا دست بكار شد ، نيروهاي سي سيانوف را در برخورد نخست شكست داد و بسياری از شهرهای از دست رفته ازآنگونه #ايروان ، #شوشي ، #گنجه و #باكو را پس گرفت كه در اين ميان ژنرال #روس هم در باكو كشته شد .
دست نشانده های انگلستان و فرانسه كه همانند سايه عباس ميرزا را دنبال مي كردند آموخته بودند كه چگونه راه او را به سود سياست خود دگرگون کنند و ديديم كه همين بازی ها ايران را به روز سياه نشاندو ....
سازش #ناپلئون و تزار الكساندر اول در هفتم ژوئيه 1807 در « تيلسيت » و تقسيم #اروپا ميان خود و باز شدن دست روسيه براي جنگ با #عثمانی و ايران و چیره گی آلاسكا مزه تلخ ديپلماسي باختر را به عباس ميرزا چشانيد و تهران با ازاد كردن مستشاران نظامی #فرانسه به فرماندهي ژنرال گاردان عملا در آغوش نیروی سوم يعنی #انگلستان قرار گرفت كه در آرزوی چنين فرصتی بود.

دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
🔥
💎