🔸بیست وهشتم #دسامبر - روزی که كازروني های داوخواه ( داوطلب) نيروهای اشغالگر #انگليسی را شكست دادند ـ

مقام های انگليسی كه بر پایه سازشنامه سن پترزبورگ (قراردادِ استعماریِ تقسیم ایران میان انگلستان و روسيه ـ آگوست 1907) نيمه جنوبی و خاوری ايران را و در اصطلاح به نام منطقه رخنه در اشغال داشتند در پي تازش های كازرونی هاي ميهن دوست به تاسيسات انگليسی در اين شهر و ناامن ساختن راههای پیرامون برای جلوگيري از رفت و آمد آزادانه انگليسی ها و دست نشانده های آنان، 28 دسامبر سال 1916 دستور دادند كه پانصد تَن از نظاميان زیر فرمان آنان آمیخته از سپاهیان هِندي و افراد «اِس پي آر» با چند توپ و مسلسل از شيراز به كازرون بروند و كازروني ها را سركوب كنند. در آن زمان توده ی ایرانی (نه مقامات تهران) ناخرسند از استقرار روس ها و انگلیسی ها در میهن شان، با آنان به ریخت های گوناگون مبارزه می کردند و جنبش کازرونی ها هم در همین راستا بود.
یگان نظامی #انگلستان 29 دسامبر (هشتم دي ماه 1295 هجری) شيراز را به قصد كازرون ترك كرد. این نيروی اعزامی پس از درگيري با #كازرونی ها كه شماري داوخواه و خودجوش با تجهيزاتی ناچيز بودند ولی پیش از آن سنگربندی کرده بودند با تاب کشته های سنگين از نیمه راه به #شيراز بازگشت.
بی انگارید كه اگر در امُرداد و شهريور 1320 (25 سال بعد) چند ايراني! به ميهن خود خيانت نكرده بودند و ارتش ايران را رها نساخته بودند چگونه انگلستان می توانست با نزديك به چهار هزار نظامی عمدتا هندی (یک پنجاهم نیروهای مسلح و آماده ایران در آن زمان) كه آنان را از مسیر خاك #عراق به #ايران فرستاده بود این کشوررا كه سدها سال يك امپراتوری ورا نيرومند بود تصرف كند و #شاه آن را به تبعید بفرستد و زندانی خود سازد!. اين ادعا كه تسليم شدن بهتر از تاب کشته شده ها بود مسخره است. اگر اين استدلال (حرف مُفت) درست بود، #روس ها هم در دوران جنگ جهانی دوم به جای تحمل 27 ميليون كشته بايد #استالین را مي گرفتند و تسليم هيتلر مي كردند و به زندگي خود ادامه مي دادند و .... کشته های #ايرانيان پس از اشغال نظامی و در طول آن از گرسنگی و بيماری و دشواری هاي دیگر بمراتب بيشتر از جنگيدن بود. در دوران اشغال نظامی، بیشتر تولید خوار و بار ایران به روسیه حمل می شد و برخی از مردم، شکم خودرا با یونجه سیر می کردند.

ننگ بر #استعمار پیر و روباه صفت انگلیس و درود بر فرزندان با شرف و میهن پرست #ایرانی

دل جهانست ایرانشهر 🔥

پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#آری_به_پادشاهی
🔥
💎
🔸بیست و پنجم دیماه 15 ژانویه - ماجرای کشتن گريبايدوف در تهران

الكساندر گريبايدوف Alexander S. Griboyedov ديپلمات، نظامی، نمايشنامه نويس و طنزنگار #روس 15 ژانويه 1795 (25 دیماه) در #مسكو به دنيا آمد و 11 فوريه 1829 در 34 سالگی در #تهران به دست مردم كشته شد. گريبايدوف كه نمايشنامه هاي فكاهي اش هنوز كهنه نشده اند و در جريانند، سالها در #تفليس مامور تماس با ايران بود. وي بود كه پيشنويس قرارداد [ننگين] تركمنچای را پس از امضاي فتحعليشاه به سن پترزبورگ برد و به تزار وقت (نيكلاي اول) داد. گريبايدوف كه در جريان جنگ روس و ايران، همه جا دركنار ژنرال پاسكويچ بود پس از دادن قرارداد ننگین #تركمنچای به تزار، از جانب او به سوی سفير روسيه (به اصطلاح آن زمان؛ وزير مختار) در تهران برگماشته شد. وی در سفارت روسيه در تهران به يك خواجه حرمسرای فتحعليشاه كه از مردم قفقاز بود پناهندگی داد. اين خواجه فراری گريبايدوف را در جريان سرنوشت دختران قفقازی و به ويژه گرجی ها در حرمسراهاي شاه و شاهزادگان و مقامات ايران قرارداد و گريبايدوف كه زیر تاثير گفته های او قرارگرفته بود، باتوجه به محتوای #قرارداد_تركمنچای كه بازگشت قفقازی ها را از #ايران به شهرهايشان (درصورت تمايل) شامل مي شد نخست به دو زن قفقازی كه از خانه يك شاهزاده #قاجار فراركرده بودند پناه داد و سپس دستورداد كه درصورت لزوم براي پس گرفتن اين زنان كه در حرمسراها و گاهگاه مادر فرزندان اعيان كشور بودند به زور متوسل شوند. انتشار اين تصميم در تهران، #ايرانيان را كه از قرارداد تركمنچاي ناخوشنود بودند خشمگين ساخت و به نام جلوگيری از دست درازی به حرمسراها و بازداشت زوجه (نواميس) مردم به سفارت تازش بردند و با وجود مقاومت قزاقهای پدافندگر سفارت وارد آن شدند و گريبايدوف، كاركنان سفارت، قزاقها و حتی خواجه پناهنده شده را كشتند و جسد گريبايدوف را به ميان زباله ها افكندند كه سه روز پس به دست آمد و به #تفليس حمل شد. فتحعليشاه از بيم آغاز جنگ سوم روسيه با ايران، نوه خود خسروميرزا را با دسته ای از رجال كشور از جمله ميرزا تقی خان فراهاني ( #امير_كبير ) جهت پوزش خواهي به سن پترزبورگ [پایتخت وقت روسیه] فرستاد. تزار از اين رفتار راضي شد و حتي قسمتي از غرامت جنگ پیشین را به ايران بخشيد.

دل جهان است ایرانشهر 🔥

پاینده ایران
#جاویدشاه
#پیمان_نوین
#رنسانس_ایرانی


🔥
💎
سوم فروریه:
آغاز تجربه ای نامطلوب برای #ايران، تجربه ای كه به سيه روزی ايران انجاميد
سال ترسایی 1803 آغاز تجربه تازه ای براي ايران بود كه نتايجي بس نا مطلوب براي اين ملت كهن و سده ها يك ابر قدرت توانمند به بار آورده است.
از فوريه اين سال، رقابت قدرتهاي اروپايي بر سر ايران و استفاده از ايران براي رسيدن به آرمانهای استعماری خود در خاور زمين وارد مرحله تازه و شديد خود شد و مقامات دولتی ايران كه با اين بازي نا آشنا، وآگاهي های درست و جامعی از اوضاع جهان و تحولات روز نداشتند و بيشتر وقتشان در حرمسرا و چاپلوسی از يگديكر مي گذشت میهن را قرباني و بازنده دراز مدت آن كردند . اين اصحاب اختيار به دليل اين گرفتاري ها و نيز كوته اندیشه ای ؛ نیز تلاشی براي آشنا شدن با تحولات سياسی روز به عمل نياوردند و سرزمين ايران كوچك و از قافله پيشرفت واپس افتاد و ....
تا اين سال لرد«ولسلي Lord Wellesley» نماينده انگلستان در هند اين سرزمين را به صورت گوشه ثابت امپراتوري در آورده بود. وي كه به عنوان نماينده انگلستان در بنگال وارد هند شده بود با سركوب قدرتهاي محلي هند كه با هم اتحاد ضمني داشتند و اخراج فرانسويان و ساير اروپائيان همه اين سرزمين پهناور را مستعمره انگلستان كرده بود و فرماندار كل و تام الاختيار آن شده بود و در صدد بستن راههاي رخنه غير به هند و مسدود كردن ديوارهاي كوتاه اطراف آن بر آمده بود و ايران را رخنه گاه تشخيص داده بود و به طرح نقشه مداخله پرداخته بود.
ناپلئون دشمن سوگند خورده انگلستان كه اين را مي دانست به فرستادن نماينده پشت نماينده به تهران و دادن هر گونه وعده مساعدت دست زده بود . الكساندر اول تزار تازه روسيه كه به سبب برخورداري ازآموزگاري همچون« لاهارپ » سويسي ، نسبت به پدرش اطلاعات تاريخ ــ جغرافيايي و منطقه اي بيشتري داشت در صدد گسترش قلمرو روسيه در جهات جنوب و شرق برآمده بود و در اجراي اين سياست به ژنرال« سي سيانوف » دستور حركت از تفليس به سوي ارس را داده بود و در اين ميان تهران بي خبر از همه جا ، پیشگاه بازي هاي اين سه قدرت شده بود. نمايندگان اين سه نیرو ، هركدام بر پايه سرچشمه ها دولت پیروی شده و بر پاد دو هماورد ديگر گفته هایی به مقامات تهران مي زدند ؛ به گونه ای كه تهران به تدريج به صورت ابزاری در آمده بود كه هر چند هنگام در دست يكی از نیروهای هاي اروپايی قرار مي گرفت و از آن پس ، #تاريخ ايران عمدتا گزارش همين بازی ها بوده و ....
برای دولت آنهنگام #تهران ( زمان سلطنت فتحعلي شاه و وليعهد نسبتا لايق او عباس ميرزا) خطر روسيه لمس شدنی بود ، زيرا نيروهاي آن دولت به سرعت شهرهای #قفقاز را تصرف می كردند و پيش می آمدند و روشن نبود كه در كجا متوقف شوند .
در اين شرايط عباس ميرزا دست بكار شد ، نيروهاي سي سيانوف را در برخورد نخست شكست داد و بسياری از شهرهای از دست رفته ازآنگونه #ايروان ، #شوشي ، #گنجه و #باكو را پس گرفت كه در اين ميان ژنرال #روس هم در باكو كشته شد .
دست نشانده های انگلستان و فرانسه كه همانند سايه عباس ميرزا را دنبال مي كردند آموخته بودند كه چگونه راه او را به سود سياست خود دگرگون کنند و ديديم كه همين بازی ها ايران را به روز سياه نشاندو ....
سازش #ناپلئون و تزار الكساندر اول در هفتم ژوئيه 1807 در « تيلسيت » و تقسيم #اروپا ميان خود و باز شدن دست روسيه براي جنگ با #عثمانی و ايران و چیره گی آلاسكا مزه تلخ ديپلماسي باختر را به عباس ميرزا چشانيد و تهران با ازاد كردن مستشاران نظامی #فرانسه به فرماندهي ژنرال گاردان عملا در آغوش نیروی سوم يعنی #انگلستان قرار گرفت كه در آرزوی چنين فرصتی بود.

دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
🔥
💎
Forwarded from Rastakhiz___simorgh (S Gh)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بشنوید از #شاهنشاه_آریامهر در مورد توطئه استعماری #مشروطه برای خلع قدرت #پادشاه ایران توسط دو استعمارگر #روس_انگلیس
یادتان باشد مشروطه چی ها سه بار بر علیه #پادشاهی کودتا کردند
بار اول #شهریور۲۰
بار دوم #امرداد۲۵
بار سوم #بهمن۵۷
که تا امروز هم همچنان ایران در اشغال این ارازل و فتنه است
#انقلاب_شناسنامه_دار
#جاویدشاه
سوم فروریه:
آغاز تجربه ای نامطلوب برای #ايران، تجربه ای كه به سيه روزی ايران انجاميد
سال ترسایی 1803 آغاز تجربه تازه ای براي ايران بود كه نتايجي بس نا مطلوب براي اين ملت كهن و سده ها يك ابر قدرت توانمند به بار آورده است.
از فوريه اين سال، رقابت قدرتهاي اروپايي بر سر ايران و استفاده از ايران براي رسيدن به آرمانهای استعماری خود در خاور زمين وارد مرحله تازه و شديد خود شد و مقامات دولتی ايران كه با اين بازي نا آشنا، وآگاهي های درست و جامعی از اوضاع جهان و دگرگونی های روز نداشتند و بيشتر زمانشان در حرمسرا و چاپلوسی از يگديكر مي گذشت میهن را قرباني و بازنده دراز مدت آن كردند . اين اصحاب اختيار به دليل اين گرفتاري ها و نيز كوته اندیشه ای ؛ نیز تلاشی براي آشنا شدن با دگرگونی های سياسی روز به عمل نياوردند و سرزمين ايران كوچك و از قافله پيشرفت واپس افتاد و ....
تا اين سال لرد«ولسلي Lord Wellesley» نماينده انگلستان در هند اين سرزمين را به صورت گوشه ثابت امپراتوري در آورده بود. وي كه به عنوان نماينده انگلستان در بنگال وارد هند شده بود با سركوب قدرتهاي محلي هند كه با هم اتحاد ضمني داشتند و اخراج فرانسويان و ساير اروپائيان همه اين سرزمين پهناور را مستعمره انگلستان كرده بود و فرماندار كل و تام الاختيار آن شده بود و در صدد بستن راههاي رخنه غير به هند و مسدود كردن ديوارهاي كوتاه اطراف آن بر آمده بود و ايران را رخنه گاه تشخيص داده بود و به طرح نقشه مداخله پرداخته بود.
ناپلئون دشمن سوگند خورده انگلستان كه اين را مي دانست به فرستادن نماينده پشت نماينده به تهران و دادن هر گونه وعده مساعدت دست زده بود . الكساندر اول تزار تازه روسيه كه به سبب برخورداري ازآموزگاري همچون« لاهارپ » سويسي ، نسبت به پدرش اطلاعات تاريخ ــ جغرافيايي و منطقه اي بيشتري داشت در صدد گسترش قلمرو روسيه در جهات جنوب و شرق برآمده بود و در اجراي اين سياست به ژنرال« سي سيانوف » دستور حركت از تفليس به سوي ارس را داده بود و در اين ميان تهران بي خبر از همه جا ، پیشگاه بازي هاي اين سه قدرت شده بود. نمايندگان اين سه نیرو ، هركدام بر پايه سرچشمه ها دولت پیروی شده و بر پاد دو هماورد ديگر گفته هایی به مقامات تهران مي زدند ؛ به گونه ای كه تهران به تدريج به صورت ابزاری در آمده بود كه هر چند هنگام در دست يكی از نیروهای هاي اروپايی قرار مي گرفت و از آن پس ، #تاريخ ايران عمدتا گزارش همين بازی ها بوده و ....
برای دولت آنهنگام #تهران ( زمان سلطنت فتحعلي شاه و وليعهد نسبتا لايق او عباس ميرزا) خطر روسيه لمس شدنی بود ، زيرا نيروهاي آن دولت به سرعت شهرهای #قفقاز را تصرف می كردند و پيش می آمدند و روشن نبود كه در كجا متوقف شوند .
در اين شرايط عباس ميرزا دست بكار شد ، نيروهاي سي سيانوف را در برخورد نخست شكست داد و بسياری از شهرهای از دست رفته ازآنگونه #ايروان ، #شوشي ، #گنجه و #باكو را پس گرفت كه در اين ميان ژنرال #روس هم در باكو كشته شد .
دست نشانده های انگلستان و فرانسه كه همانند سايه عباس ميرزا را دنبال مي كردند آموخته بودند كه چگونه راه او را به سود سياست خود دگرگون کنند و ديديم كه همين بازی ها ايران را به روز سياه نشاندو ....
سازش #ناپلئون و تزار الكساندر اول در هفتم ژوئيه 1807 در « تيلسيت » و تقسيم #اروپا ميان خود و باز شدن دست روسيه براي جنگ با #عثمانی و ايران و چیره گی آلاسكا مزه تلخ ديپلماسي باختر را به عباس ميرزا چشانيد و تهران با ازاد كردن مستشاران نظامی #فرانسه به فرماندهي ژنرال گاردان عملا در آغوش نیروی سوم يعنی #انگلستان قرار گرفت كه در آرزوی چنين فرصتی بود.

دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
🔥
💎