نشر سایه سخن
9.74K subscribers
12.8K photos
4.67K videos
269 files
3.68K links


📚📚کتابخانه ای همراه؛
همراه با شما تا هنر زندگی🌹🌹

خرید کتاب:
⬇️⬇️⬇️⬇️
www.sayehsokhan.com

📚ثبت سفارش مستقیم کتاب در دایرکت اینستاگرام:
👇👇👇👇
https://b2n.ir/s05391

آدرس: خ 12فروردین، کوچه بهشت آیین، پ 19 همکف
تلفن:66496410
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فیلمی نایاب از سخنرانی #جلال_آل_احمد در بزرگداشت #نیما_یوشیج
دانشگاه تهران - سال ۱۳۴۷
🙏🏻😌🌷🎤
🆔 @sayehsokhan
Estekhare
<unknown>
دکلمه ❤️


حالا که غیرِ ماندن و رفتن گزینه نیست
رفتن اگر صلاح دلت گشته، چاره چیست ؟
 
این آخرین غروبِ کنار تو هم گذشت...
محض من و رضای خدایت کمی بایست!

تا حک شود نگاه تو بر دل، که بعد از این
بود و نبود کلّ جهان در غمت یکی ست،

دل دل نکن دوباره فقط جان من بگو
وقتی که با منی به خیالت حضور کیست؟!

من را ببخش مصرع قبلی جسارت است
باید فقط به حال من بدگمان گریست...!

 با هر کسی که طالعت آباد شد برو
"در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست"


دکلماتور : #نیما_جامی از هرات
شاعر : #مریم_صفری
🆔 @Sayehsokhan
🍃🍃🍃🍃🌬🌧

🎙آوازِ باد و باران

با دومین آوانامه از سری «شعرشنو» قدم می‌زنیم #در_کوچه_باغ_های_نشابور در زادروز مرد بزرگ زمانۀمان #محمد_رضا_شفیعی_کدکنی با یادی از جانِ آواز سرزمین‌مان #محمد_رضا_شجریان
و سرمست می‌شویم از عطر نفسِ این دو خراسانی هم‌نوا و هم‌شعر.


ترتیبِ هم‌نفسی:
#مریم_میرشمسی، #علی_اصغر_تکلو، #زهرا_نادری، #لقا_نوائی_بروجنی، #نیما_ظاهری، #حدیث_نادری.

@shershenow
🆔 @Sayehsokhan👇👇👇
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شباهنگام !

‏در آن نوبت که بندَد دست نیلوفر به پای سروکوهی دام

‏گَرَم یاد آوری یا نه
‏من از یادت نمی‌کاهم


#نیما_یوشیج

🆔 @Sayehsokhan
@shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
چه‌کنیم؟
ما در عهد مضحکه و جنایت واقع شده‌ایم.




▪️به رفیق دریایی من!
اینها مردمانی هستند که خودشان نمی‌دانند چه می‌کنند. شباهت دارند به لشگر‌های شمر و پسر معاویه:
برای کمی پول، درجه، منصب و نشان، مردم و خودشان را بازیچهٔ ارادهٔ دیگران قرار می‌دهند و جهالت آنها گاهی قابل رقت است.
چه کنیم؟
ما در عهد مضحکه و جنایت واقع شده‌ایم. اگر حق خودمان را که به اسم قانون و به اسم‌های مختلف دیگر غصب کرده‌اند بخواهیم محرمانه یا به انواع دیگر تصرف کنیم ما را دزد، خودسر و خیانتکار اسم می‌گذارند.
ما عموماً اسیر، محروم و بی‌کلاه زندگی می‌کنیم...
با دزد‌ها به دزدی و با ظالمین به ظلم باید رفتار کرد.
رفیق بری تو:
نیما

نامه‌های نیما
از مجموعهٔ آثار نیما یوشیج، انتشارات نگاه، صفحهٔ ۹۹
#نیما_یوشیج

🆔 @Sayehsokhan
دلم یک باغ پر نارنج...
دلم آرامش ِتُرد وُ لطیف ِصبح شالیزار...
دلم صبحی
سلامی
بوسه‌ای
عشقی
نسیمی
عطر لبخندی
نوای دلکش تار و کمانچه

از مسیری دورتر حتی...
دلم شعری سراسر دوستت دارم...
دلم دشتی پر از آویشن و گل پونه می‌خواهد...
.
#نیما_یوشیج

#سلام_صبح_به_خیر

آدینه‌ی بهاریتون سرشار از شادکامی!


🆔 @Sayehsokhan
🔹 شایعه و حکایت بی‌منبع درباره‌ی شاعران معاصر خیلی زیاده. برای اینکه جلو این گرفته بشه، باید از هر کس چیزی نقل می‌کنه منبع بخواهیم. اینجا منبع همه‌ی گفته‌هایی که تو قسمت سوم نقل کردم می‌نویسم.

🔸 خاطره‌ی محمدرضا #شفیعی_کدکنی از مکالمه‌اش با دکتر شریعتی: مصاحبه‌ای که در مقدمه‌ی گزینه‌ی اشعار شفیعی کدکنی، چاپ انتشارات مروارید منتشر شده.

🔸 خندیدن فروزانفر به شعر آی آدم‌ها در کنگره‌ی نویسندگان: #اسماعیل_شاهرودی در مصاحبه‌ای ماجرا رو از قول خود نیما نقل کرده. اصل مصاحبه در روزنامه‌ی اطلاعات چاپ شده بوده و تکه‌هاییش در کتاب یادمان نیما یوشیج (۱۳۶۸، به‌کوشش محمدرضا لاهوتی) اومده.

🔸 خاطره‌ی هادی شفائیه از دیدار با #نیما: نشریه‌ی دفتر هنر، شماره‌ی ۱۲ (ویژه‌ی نیما).

@rirapodcast
🆔 @Sayehsokhan
در این کتاب جالب و خواندنی متن گفتگوهایی میان #شاملو، #اخوان، #فروغ، م. #آزاد و چند نفر دیگر آمده است.

🔹 منبع نقل‌قول‌های قسمت چهارم پادکست ری‌را که موضوعش شعر «کارون» فریدون #توللی بود:

🔸 آمدن توللی به تهران برای دیدن #نیما بعد از خواندن افسانه: نوشته‌ی توللی در مقدمه‌ی کتاب نافه.

🔸 ارادت #خانلری به نیما در نوجوانی و رفت‌وآمدش به خانه‌ی او: نوشته‌ی خانلری به عنوان «من و نیما» از کتاب قافله‌سالار سخن.

🔸 رابطه‌ی دوستانه‌ی توللی با اسدالله علم: کتاب پویه (مجموعه‌ای از پنجاه غزل و قصیده) که در ابتدای آن زیر عنوان «سپاس» توللی به علم اظهار دوستی کرده و یکی از شعرهای کتاب را نیز به نام «میر بتان» به او تقدیم کرده است.

@rirapodcast
🆔 @Sayehsokhan👇👇👇
🔹 منابع مربوط به قسمت هشتم پادکست ری‌را:

🔸 درباره‌ی زندگی نادرپور مقاله‌ی خانم حورا یاوری در دانشنامه‌ی ایرانیکا منبع مفیدی است. ترجمه‌ی این مقاله هم در شماره‌ی ۵۱ مجله‌ی اندیشه‌ی پویا چاپ شده است.

🔸 اظهار نظر فروغ درباره‌ی نادرپور، در مصاحبه‌ی سیروس طاهباز و غلامحسین ساعدی با فروغ آمده که در اصل در شماره‌ی ۱۳ مجله‌ی آرش چاپ شده و من آن را از کتاب جاودانه زیستن در اوج ماندن (به کوشش بهروز جلالی، انتشارات مروارید) نقل کردم.

🔸 نقل قول ستایش‌آمیز نادرپور درباره‌ی #نیما از نوشته‌ی #نادرپور است به نام «درباره‌ی آنکه نیما نام داشت» که آن را در شهریور ۱۳۳۹ در نشریه‌ی کاوش چاپ کرده و من از آن را از جلد دوم کتاب تاریخ تحلیلی شعر نو (نوشته‌ی شمس لنگرودی، نشر مرکز) نقل کردم.

🔸 برگزیده‌ی #فروغ از شعر معاصر که اشعاری از نادرپور را هم در بر دارد به نام از نیما تا بعد توسط نشر مروارید چاپ شده است.

@rirapodcast
🆔 @Sayehsokhan👇👇👇
13 Sorood Ebrahim Dar Atash
Ahmad Shamlou
شعر «سرود ابراهیم در آتش»
با صدای شاعر آن، احمد #شاملو.

🔹 منابع مربوط به قسمت یازدهم ری‌را:

🔸 درباره‌ی آگاهی از زندگی #شاملو به شکل خلاصه، می‌توان به نوشته‌ی محمدعلی رونق در ابتدای کتاب شاملوشناسی ( انتشارات مازیار) مراجعه کرد.

🔸 متن کامل نامه‌ی #نیما به شاملو را می‌توانید در کتاب نامه‌های نیما، به کوشش سیروس طاهباز (انتشارات نگاه) ببینید.

🔸 توضیح شاملو درباره‌ی وارتان سالاخانیان و شعر مرگ نازلی در توضیحات انتهای مجموعه اشعار شاملو (انتشارات نگاه) آمده است.

🔸 درباره‌ی تأثیرپذیری شاملو از نیما و #فریدون_رهنما نوشته‌ی آقای محمد عظیمی به نام «شاملو برجسته‌ترین وارث نیما» آگاهی‌بخش است. این نوشته در شماره‌ی ۹و۱۰ فصل‌نامه‌ی گوهران (پاییز و زمستان ۸۴) چاپ شده است.

🔸 نامه‌ی مرتضی #کیوان به شاملو را از «کتاب مرتضی کیوان» به کوشش شاهرخ مسکوب (نشر جاوید) مسکوب نقل کردم.

🔸 نقل قول #سایه از آیدا سرکیسیان درباره‌ی آخرین جملات شاملو در کتاب پیر پرنیان‌اندیش (انتشارات سخن) آمده.

@rirapodcast
🆔 @Sayehsokhan
Audio
خاطراتی از زبان فریدون #مشیری درباره‌ی محبوبیت شعر کوچه


🔹 منابع مربوط به قسمت دوازدهم پادکست ری‌را:

🔸 حرف‌های #مشیری در مقدمه‌ی کتاب تشنه‌ی طوفان را از جلد دوم تاریخ تحلیلی شعر نو نوشته‌ی شمس لنگرودی (نشر مرکز) نقل کردم.

🔸 نقل قول #نیما درباره‌ی سوبژکتیو بودن شعر شعر سنتی از کتاب حرف‌های همسایه است. حرف‌های همسایه را سیروس طاهباز در کنار سایر نوشته‌های نظری نیما در کتاب درباره‌ی هنر و شعر و شاعری (انتشارات نگاه) چاپ کرده است.

🔸 داوری دکتر #شفیعی_کدکنی درباره‌‌ی شعر مشیری را از کتاب با چراغ و آینه (انتشارات سخن) نقل کردم.

🔸 برای آشنایی کوتاه با زندگی و شعر فریدون #مشیری، می‌توان به کتاب آقای #کامیار_عابدی به نام مقدمه‌ای بر شعر فارسی در سده‌ی بیستم (جهان کتاب) مراجعه کرد.


@rirapodcast
🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
با دل غمزده‌ام می‌گويم:
کاش می‌آمد، از اين پنجره
من، بانگ می‌دادمش از دور بيا
با زنم عاليه می‌گفتم: زن!
پدرم آمده در را بگشا....

صدا: #احمدرضا_احمدی
شعر: #نیما_یوشیج
نمایی از فیلم #آینه از #آندری_تارکوفسکی

🌈 @kharmagaas
🆔 @Sayehsokhan
👆👆👆👆👆👆👆👆

دوست دارم باور کنم اون احمدرضای جوون و خوشگل رو که دفتراش رو می‌برد پیش این و اون و می‌پرسید که اینا که می‌نویسه چی هستن؛ این‌که دقیقن شاعرانگی به همون گرا که همه‌مون می‌گیریم پیشش می‌برد.
لقبم جوون‌تر که بودم کرگدن بود. #ریحانه_نامدار می‌گفت «اگه کرگدنم باشی، کرگدن ماده‌یی!» حالا اگه #شاملو رو #کرگدن بگیریم، مختصات #احمدی ماده‌غزال می‌شه. چشاش رو ببینین تا پی ببرین به اهمیّت نگاهش به جهان و پیرامون! #مرتضا_پورحاجی کم نگفته از #نظاره‌گری ولی من فکر می‌کنم #احمدرضا_احمدی همیشه به روبرو نگاه می‌کرد؛ می‌کنه!

#نیما_صفار
#گپنوشت
#سوگنوشت
#دیلی‌جات
🆔 @Sayehsokhan
‍ در شبِ سردِ زمستانی
کوره‌ی خورشید هم
چون کوره‌ی گرمِ چراغِ من نمی‌سوزد
و به مانندِ چراغِ من
نه می‌افروزد چراغی هیچ
نه فروبسته به یخ ماهی که از بالا می‌افروزد

من چراغم را در آمدرفتنِ همسایه‌ام افروختم در یک شبِ تاریک

و شبِ سردِ زمستان بود
باد می‌پیچید با کاج
در میان کومه‌ها خاموش
گم شد او از من جدا زین جاده‌ی باریک
و هنوزم قصه بر یاد است
وین سخن آویزه‌ی لب:
«که می‌افروزد؟ که می‌سوزد؟
چه کسی این قصه را در دل می‌اندوزد؟»

در شبِ سردِ زمستانی
کوره‌ی خورشید هم
چون کوره‌ی گرمِ چراغِ من نمی‌سوزد


#نیما_یوشیج

🆔 @Sayehsokhan
من چهره‌ام گرفته،
من قایقم نشسته به خشکی.
با قایقم نشسته به خشکی،
فریاد می‌زنم
« وامانده در عذابم انداخته‌ست »
در راه پر مخافت این ساحل خراب،
و فاصله‌ست آب.
امدادی ای رفیقان با من »
گل کرده‌ست پوزخندشان اما
برمن،
بر قایقم که نه موزون
بر حرف‌هایم درچه ره و رسم
بر التهابم از حد بیرون.
در التهابم از حد بیرون
فریاد برمی‌آید از من،
«در وقت مرگ که با مرگ
جز بیم نیستی و خطر نیست،
هزالی و جلافت و غوغای هست و نیست
سهوست و جز به پاس ضرر نیست »
با سهوشان، من سهو می‌خرم
از حرف‌های کام شکن‌شان
من درد می‌برم
خون از درون دردم سرریز می‌کند!
من آب را چگونه کنم خشک؟
فریاد می‌زنم.
من چهره‌ام گرفته
من قایقم نشسته به خشکی
مقصود من ز حرفم معلوم بر شماست
یک دست بی‌صداست
من، دست من کمک ز دست شما می‌کند طلب.

فریاد من شکسته اگر در گلو، و گر
فریاد من رسا
من از برای راه خلاص خود و شما
فریاد می‌زنم
فریاد می‌زنم ! 
                         
#نیما_یوشیج

🆔 @sayehsokhan