نشر سایه سخن
9.76K subscribers
12.9K photos
4.68K videos
269 files
3.69K links


📚📚کتابخانه ای همراه؛
همراه با شما تا هنر زندگی🌹🌹

خرید کتاب:
⬇️⬇️⬇️⬇️
www.sayehsokhan.com

📚ثبت سفارش مستقیم کتاب در دایرکت اینستاگرام:
👇👇👇👇
https://b2n.ir/s05391

آدرس: خ 12فروردین، کوچه بهشت آیین، پ 19 همکف
تلفن:66496410
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎧 برای فرزندانتان مربی هیجان باشید (فایل تصویری)

🎤 #سحر_محمدی (روانشناس-واقعیت درمانگر)

#پادکست (۴) #راه_کارهای_تربیتی #فرزند_پروری #پرخاشگری_فرزندان

@happinessnet
🆔 @sayehsokhan
#هوی_گوسفند
#هی_گوساله
#بزغاله

اینها افتخاراتی بود که دیشب از سوی یک راننده ی جوان که #ماشین خیلی محترمی داشت، نثارم شد.

به او گفتم بزن کنار، کارت دارم.

با حالت #تهاجمی پیچید جلوی من. مثل جومونگ در را باز کرد و هیکل گنده اش را به بیرون پرتاب کرد.

#آدرنالینم زده بود بالا. دستانم کمی می لرزدید. فقط #شانس آوردم که داشتم آدامس می جویدم. وقتی آدامس می جوم هم #اعتماد به نفسم بیشتر است و هم #اضطراب کمتری دارم.

با #پرخاشگری زد روی سینه ام و گفت: هاااا چیه؟؟

گفتم: ببین داداش. من یه چک از تو بخورم یه ماه دیگه جاش تومور مغزی درمیاد. اصلا تو بروسلی، تو آرنولد، تو مرحوم داداشی. منم وروجک توی استاد ادر. دعوایی ندارم. فقط خواستم یک جمله بگم و برم.

کمی آرام شد و با لاتی گفت: بفرما

گفتم: ببین اخوی؛ من بچه که بودم روستا زیاد میرفتم. گاهی هم چوپانی میکردم. باور کن هیچکدام از گوسفندها و گوساله ها رانندگی نمیکردند، و هیچ بزغاله ای هم مثل من سه چهار تا مدرک فوق لیسانس و دکترا نداشت. ازینا مهمتر، باور کن هیچ گوسفندی هم به اون یکی نمیگفت که هوی گوسفند، چرا مثلا راهت را کج کرده ای.


سرش را پایین انداخت. گفت: آقا ببخش. این دهن لعنتی به لجن #عادت کرده. از بچگی توی دهنم فحش بوده. بابا و ننه ام هم همین بودن. عادت شده برام.

گفتم: آقا لامشکل. ولی خدایی به کسی فحش نده. حتی به #حیوانات هم فحش نده. عادت که بشود ترک کردنش سخت است.

*وقتی رفت با خودم فکر کردم، حالا فحش دادن، بد؛ ولی تو چرا باید کاری کنی که کسی فحش نثارت کنه.

دکتر محسن زندی

🆔 @SayehSokhan
#خدا به #مسیح هم رحم نکرد.
نبايد فراموش کرد که هیچ استثناء و پارتی‌بازی‌ای در کار نیست! و اما بعد:

فریاد و فغانِ مسیح، این مشهورترین و وفادارترین و مطیع‌ترین #فرزند خدا در نهایی‌ترین و آخرین لحظات حیاتش شنیدنی‌ست:

"خدایا چرا رهایم کردی؟"

👌هرگز نباید فراموش کرد که ما در این هستی، تنها، پرت شده، غریب، بیگانه، بی‌یاور، بی‌پناه و ... هستیم، حتی اگر باور و #ایمان به خدایی و شعورِ پنهانی و #حقیقت والایی داشته باشیم، با این همه، باز هم تنهاییم و در این بیابان هرگاه به دنبال تکیه‌گاهی برای گریز از این تنهایی بوده باشیم، سردرگم‌تر و آشفته‌تر خواهیم شد.

این به دنبال ولی و سرپرست و قیم‌بودن و پناه-گاه جستن‌ها راه به جایی نخواهد برد.

لذا می‌بایست باور کنیم که خداوند، هیچ استثنایی برای ما قائل نخواهد شد، چنانچه برای به اصطلاح پسرِ خود هیچ پارتی‌بازی‌ای نکرد و او نهایتا با این حقیقت لخت و عریان و تلخ و گزنده که تنهاست، غریب است، بی‌تکیه‌گاه است در حساس‌ترین و خطرناک‌ترین وضعیت حیات خود مواجهه شد و درست زمانی که انتظار یاری و همراهی داشت، بی‌یار و بی‌همراه و رها شده در چنگال گرگان قدّاره‌بند ماند!

با توجه به این تجربه‌ی تلخِ پسرِ خداوند:

می‌بایست همواره به خود تذکر دهیم که اگر مراقب نباشیم، هیچ خدایی را یارای یاری و نجات نخواهد بود، چرا که ما هیچ تفاوتی با انسان‌های دیگر و با موجوداتی دیگر نداشته‌ایم و نخواهیم داشت، لذا می‌بایست بپذیریم که تنهاییم، بی‌پناهیم، بی‌کسیم، و هیچ قدرت ماورائی در بیماری و بی‌کسی و بی‌عدالتی و ... به داد و فریاد ما نخواهد رسید و این یعنی خودِ خودِ زندگی ...

اگر این اصل را بپذیریم دیگر #مسئولیت‌های خود را بر دوش خدا و خدایان نخواهیم گذاشت، در امور ضروری، به امید یاری خداوند در جبرانِ آن تعلّلی که مختارانه و بولهوسانه از ما سر می‌زد، تعلّل نخواهیم کرد و سعی خواهیم نمود که مسائل را به صورت معقول برای خود حل و فصل نماییم تا دچار توّهم یاریِ خداوند در صورت کوتاهی خود نشویم و نهایتا به وقت از دست‌دادن عزیزی یا بر باد رفتن دودمانی یا به فنا رفتن توسط #بیماری لاعلاج و صعب‌العلاجی، #پرخاشگری نخواهیم کرد و فغان و آه #ناکامی سر نخواهیم داد که خدایا چرا من؟

👈 باری در این صورت من با این مساله کنار آمده‌ام که هیچ چرا منی وجود ندارد، من استثناء نیستم من هم همانند یک مورچه یک مگس یا هر موجود دیگری هر آن ممکن است در یک آن از این کره‌ی خاکی برچیده شوم و هیچ اثری و نامی و حتی یادی هم از این منِ من، باقی نماند.

ابوذر شریعتی

🆔 @Sayehsokhan