آموزشکده توانا
56.4K subscribers
31.4K photos
37.1K videos
2.55K files
19K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«بعضی روزها هستن که هیچ وقت از یاد مردم پاک نمیشن مثل تابستان ۶۷، ۱۸ تیر (کوی دانشگاه)، ۳۱ خرداد(قتل ندا)، آبان ۹۸ و هزاران روز دیگه که تو هر کدومش جوانان کشور را قتل عام و اعدام و شکنجه کردید!

خشم شاید زیر پوست یک ملت جمع بشه و نمود بیرونی نداشته باشه، اما نمیشه برای همیشه حبسش کرد و یه جایی این سد میشکنه و اون روز دیگه جایی برای هیچ کدومتون تو هیچ جای دنیا نیست...

خیلی از نازی‌ها و ایادی هیتلر بعد از جنگ، تو کشورهای آمریکای جنوبی مخفی شدن اما بیشترشون شناسایی شده و محاکمه شدند. شما از هیتلر و مزدورانش بزرگتر نیستید.

کاسه‌ی صبر ما دیگه به سر رسیده و خشممون رو نمیتونیم کنترل کنیم! منتظر شکستن سد مردمی باشید که معصومانه و نجیبانه، چهل و چهار ساله که تحملتون کردن!

دیگه نه می‌بخشیم و نه هرگز فراموش می‌کنیم!
خشم ما از قدرت شما بزرگتره! »
.
.
.
🎬 milart.vp
📝 bbandmusic
.
.
.
#۱۸_تیر #آبان۹۸ #کوی_دانشگاه #قتل_عام۶۷
#خاوران #پرواز۷۵۲ #نوید_افکاری #پویا_بختیاری #پژمان_قلی_پور #نه_به_جمهوری_اسلامی
#نه_به_حجاب_اجباری #براندازم #جمهوری_اسلامی_انتخاب_من_نیست #رای_بی_رای #سیرک_انتخابات #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
مصطفی معین وزیر پیشین علوم ۲۵ سال پس از سرکوب خونین دانشجویان در واقعه کوی دانشگاه در سال ۱۳۷۸ در گفتگو با کافه‌خبر خبرآنلاین گفت:
«دانشجو در این حادثه قربانی شد چون گناهی نداشت، امانتی بود در دستان ما، کوی خانه او بود اما شبانه به او حمله کردند، دست و پای او را شکستند، از بالای بام پرتابش کردند، ویژگی جوان و دانشجو این است که آرمان‌خواه باشد، آرمان‌خواهی که چیز بدی نیست.»

فردا سالگرد حمله وحشیانه به کوی دانشگاه است. و پس از ۲۵ سال اکنون وزیر آن زمان علوم دولت خاتمی اذعان کرده که دانشجو در آن حادثه قربانی شده است.


اما ۲۵ سال پیش در کوی دانشگاه چه گذشت؟
روزنامه «سلام» در ۱۵ تیرماه ۱۳۷۸ تیتر می‌زند که سعید امامی - مجری قتل‌های زنجیره‌ای - مجری اصلی طرح قانون مطبوعات بوده است. این روزنامه ۱۶ تیرماه توقیف می‌شود. غروب پنج‌شنبه ۱۷ تیرماه، دانشجویان برای اعتراض به توقیف سلام، در کوی دانشگاه گرد می‌آیند. تظاهرات دانشجویان تا پاسی از شب طول می‌کشد. نیروی‌انتظامی به همراه نیروهای لباس‌شخصی به کوی یورش می‌آورند. دانشجویان به شدت مضروب و مصدوم می‌شوند و حتی سرپرست کوی دانشگاه و معاون دانشجویی دانشگاه تهران بازداشت می‌شوند.
اما خشم نیروهای حزب‌اللهی نمی‌خوابد. ساختمان‌های مختلف کوی محل تاخت‌وتاز نیروهای حزب‌اللهی می‌شود و تا سپیده‌دم آن روز، دانشجویان به شدت کتک می‌خورند. روایت‌هایی از پرت‌کردن دانشجویان از طبقات بالا وجود دارد. با فریاد «یا حسین» و «یا زهرا» حتی به مسجد کوی حمله می‌برند و دانشجویان نمازگزار را نیز به شدت زیر ضرب می‌گیرند. در ساختمان‌ها گاز اشک‌آور می‌زنند. دانشجویان احساس خفگی می‌کنند. در راهروها دالان مرگ درست می‌کنند و بر سر و روی دانشجویان بی‌پناه باتوم می‌کوبانند.
ادامه را بخوانید:
https://tavaana.org/18tir1378/

#یاری_مدنی_توانا
#کوی_دانشگاه
#دانشجو
#سعید_زینالی
#عزت_الله_ابراهیم_نژاد
#فرشته_موسوی
#تامی_حامی_فر
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

بعد از فاجعه ۱۸ تیر ۷۸ و حمله به کوی دانشگاه و در پی آن اعتراض شدید دانشجویان و پیوستن گروهی از مردم به اعتراض‌ها، محمد خاتمی رئیس‌جمهور وقت، در همدان سخنرانی کرد. او در بخش‌هایی از سخنرانی خود حمله به کوی دانشگاه را تلافی پیگیری قتل‌های زنجیره‌ای دانست.

اما در بخش‌هایی دیگر از سخنان خود، علیه معترضان سخن گفت.

خاتمی در پنجم مرداد ۷۸ در همدان گفت:

«بعد از حادثه کوی دانشگاه شورش پیش آمد. شورش و بلوا در تهران، حادثه زشت و نفرت‌آوری بود که ملت عزیز و مقاوم و صبور و منطقی ما را مکدر کرد. آنچه در تهران پیش آمد، لطمه به امنیت ملی بود؛ تلاشی بود برای برهم‌زدن آرامش مردم شریف و تخریب اموال عمومی و خصوصی و بالاتر از آن، اهانت به نظام و ارزش‌های آن و مقام معظم رهبری. آنچه پیش آمد، حادثه ساده‌ای نبود؛ تلاشی بود برای مرزشکنی و برای ابراز کینه‌توزی علیه نظام که نه رابطه‌ای با این ملت شریف داشت و نه نسبتی با دانشگاه و دانشگاهیان. حادثه شورش، یک حرکت کور، یک بلوا، یک حرکت ضد امنیتی، با شعارهای منحرف‌کننده بود... که به یاری خداوند این بلوا خاموش شد».

- منبع روزنامه شرق

#۱۸تیر۷۸ #کوی_دانشگاه #قیام_دانشجویی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ریش‌خند ۱۵: ببرزاده‌های ۱۸ تیر

طنز علیرضا رضایی

https://youtu.be/B_uDkxze6bg

اروجعلی ببرزاده، سربازی که سال‌ها پیش در پرونده کوی دانشگاه به سرقت یک ریش‌تراش از دانشجویان، متهم و محکوم شده بود، حالا به درجه سرهنگی رسیده و چند سال پیش خبر رسید که رییس کلانتری مسعودیه در تهران شده بود.
این ویدیو را زنده‌یاد علیرضا رضایی هفت سال پیش درست کرد و آموزشکده توانا چندین بار منتشر کرده است.

#یاری_مدنی_توانا #۱۸تیر۷۸ #کوی_دانشگاه #اوروجعلی_ببرزاده

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دکتر حسن باقری‌نیا، استاد ممنوع‌التدریس و به زور بازنشسته شده دانشگاه، درایت ویدیو روایت خود از ۱۸ تیر ۱۳۷۸ و حمله به کوی دانشگاه تهران بیان می‌کند.

این واقعه و جنایت نیروهای حکومتی، تاثیر عمیقی بر دیدگاه‌های بسیاری از افراد گذاشته است. دکتر باقری‌نیا می‌گوید:
«هرگز در باورم نمی‌گنجید نظام سیاسی که خود را مدعی اخلاق و دیانت می‌داند این گونه دانشجویانش را به خاک و خون بکشد.
این حادثه نقطه عطفی در زندگی من بود تا حسابم را از عمله قدرت جدا کنم.
از آن روز به تدریج فهمیدم نظام ولایت فقیه چگونه جمعی مداح، روضه خوان و بسیجی آتش به اختیار را برای سرکوب دگراندیشان به کار می‌گیرد. چگونه مساجد را به پایگاه‌هایی برای حفظ قدرت خود تبدیل می‌نماید.
چگونه از رهبر شخصیتی قدسی می‌سازد تا جمعی او را پرستش کنند و چشم و گوش بسته در اختیار او باشند؛ منویات او را حدس بزنند و مخالفان سیاسی او را قلع و قمع نمایند.»

- روش سرکوب جمهوری اسلامی در جریان کوی دانشگاه البته مسبوق به سابقه بود. در دهه شصت خیلی خشن‌تر از آن هم رفتار کرده بودند، ولی فضای جنگی کشور، هیجانات انقلاب ۵۷، وجود رهبر کاریزماتیک، چشم‌ها را از دیدن جنایت و تامل درباره آن بازداشته بود.
در دهه هفتاد، نیروهای انصار حزب‌الله با هدایت سپاه و خامنه‌ای شکل گرفتند و مجری فرامین فراقانونی خامنه‌ای شدند و تلاش کردند تا هر صدایی را سرکوب کنند. رفتار آن‌ها شبیه گارد آهنین در کشور رومانی بود.
کوی دانشگاه نمود علنی وحشی‌گری جمهوری اسلامی و ناتوانی دولت و حتی همراهی او با تندروها برای سرکوب دانشجویان بود.

#کوی_دانشگاه #۱۸تیر۷۸ #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
مادری که ۲۵ سال به دنبال فرزندش می‌گردد

مادر سعید زینالی به دلیل دادخواهی بازداشت و زندانی شد، خواهر سعید زینالی را هم زندانی کرده‌اند، پدر سعید زینالی را هم از کار اخراج کردند و در بند ۲ الف سپاه زندانی کردند، به جرم! دادخواهی۔
از یاد نبریم


مادر سعید زینالی، ۱۸ تیر، ۲۵ سال بعد
‎طرح از مانا نیستانی

منتشرشده در ایران‌وایر


#کوی_دانشگاه #۱۸_تیر #سعید_زینالی
#یاری_مدنی_توانا
#کارتون_بازنشر

@Farsi_Iranwire
@mananey
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به یاد جانباختگان کوی دانشگاه

۲۵ سال از حوادث کوی دانشگاه و وقایع ۱۸ تیر ۱۳۷۸ می‌گذرد. تظاهراتی که در اعتراض به توقيف روزنامه "سلام" توسط دانشجویان اتفاق افتاد و نیروهای انصار حزب‌الله با پوشش حمایت بسیج دانشجویی و نیروی انتظامی، شبانه و وحشیانه به کوی دانشگاه تهران حمله کردند و دانشجویان را با شعار حیدر حیدر و یا زهرا و ... از پشت بام خوابگاه‌ها به پایین پرتاب کردند و اتاق‌ها و لوازمشان را ویران کردند. چندین دانشجو مجروح شدند، تعدادی از جمله عزت ابراهیم‌نژاد کشته شدند. در پی آن دانشجویان اعتراضات را به خیابان آوردند و شعارهایی که آن زمان ساختارشکنانه بود، سر دادند. شعارهای مرگ بر خامنه‌ای و مرگ بر دیکتاتور و .... راهپیمایی‌ها به نزدیک دفتر خامنه‌ای کشیده شد و او را به گریه و مظلوم‌نمایی واداشت. نیروهای سپاه و بسیج و اطلاعات سرکوب گسترده‌ای انجام دادند، دانشجویان زیادی بازداشت شدند، از جمله سعید زینالی که هرگز حتی جنازه‌اش پیدا نشد.
بیستم تیر دانشجویان تبریز به‌پاخاستند که آن‌ها هم سرکوب شدند. دانشجویان در تهران تحصن کردند و شورای متحصنین تشکیل شد. اصلاح‌طلبان دانشجویان را به سکوت فراخواندند، بعضی از آن‌ها فریب خوردند و در راهپیمایی حکومتی ۲۳ تیر شرکت کردند، در بیست و سوم تیر حسن روحانی علیه دانشجویان سخنرانی کرد. پنجم مرداد خاتمی هم سخنرانی‌ای دو پهلو انجام داد و از نظام (خامنه‌ای) حمایت کرد.
دادگاهی نمایشی تشکیل شد و یک سرباز به خاطر دزدیدن ریش تراش دانشجویان محکوم به جزای نقدی شد! دادگاهی که دهن‌کجی به مردم و دانشجویان بود. آن سرباز بعدها استخدام شد و ارتقای رتبه یافت و درجه‌دار شد!
رژیم تلاش کرد فضای دانشگاه را امنیتی کند و به سکوتی قبرستانی فرو‌‌ ببرد، ولی در سال‌های بعد دانشگاه همواره یک پای ثابت اعتراضات بود. در خیزش انقلابی ۱۴۰۱ دانشجویان موتور محرکه انقلاب ملی مردم ایران بودند و باز شعارهایی ساختار شکنانه دادند. نه تنها دانشجویان بلکه میلیون‌ها ایرانی در داخل و خارج از ایران از اصلاحات حکومتی گذر کرده‌اند و امروز خواستار سرنگونی حکومتی ولایت فقیه هستند.

. صفحه نورال آرت کانواس ویدیویی با استفاده از هوش مصنوعی تولید کرده که ضمن بزرگداشت یاد جان‌باختگان، جنبش دانشجویی را به خیزش سراسری امروز پیوند می‌زند و تداوم مبارزه تا پیروزی را نوید می‌دهد.

#کوی_دانشگاه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برنامه یادبود کوی دانشگاه سال ۱۳۷۸ و جنایت بازداشتگاه کهریزک سال۱۳۸۸

امروز مراسمی در سالگرد فاجعه کهریزک در سال ۱۳۸۸ و جنایت حمله به کوی دانشگاه درسال ۱۳۷۸، در شهر هامبورگ آلمان برگزار شد.

در این مراسم مهرداد لهراسبی زندانی سیاسی کوی دانشگاه،
مسعود علیزاده زندانی سیاسی کهریزک، الناز زینلی خواهر سعید زینلی از ناپدیدشدگان کوی دانشگاه سال۱۳۷۸، مادر جاویدنام ابوالفضل امیرعطایی و پارسا قبادی آسیب دیده چشمی انقلاب مهسا حضور داشتند
این برنامه با همکاری انجمن اتحاد ایرانیان هامبورگ و انجمن می گو هامبورگ برگزار شد.

#کوی_دانشگاه #جنایت_کهریزک #انقلاب_۱۴۰۱ #سعید_زینالی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روز گذشته در شهر هامبورگ المان، مراسمی به مناسبت سالگرد واقعه کوی دانشگاه و جنایت کهریزک برگزار شد.
یکی از کسانی که در این مراسم سخنرانی کرد، مهرداد لهراسبی بود. کسی که رنج زیادی متحمل شده است.

مهرداد لهراسبی جوانی بود که در قيام دانشجويی ۱۸ تيرماه سال ۷۸ معروف به کوی دانشگاه دستگیر و زندانی شد، مهرداد مانند چند تن از متهمين پرونده کوی دانشگاه ابتدا به حکم اعدام و سپس با تقليل به ۱۵ سال زندان محکوم شد، او پس از تحمل ۹ سال رنج و شکنجه و زندان غيرانسانی و ناعادلانه در بين زندانيان خطرناک زندان رجايی شهر کرج و همينطور پس از سلسله اعتراضات و اعتصابات خود سرانجام در تاریخ ۲۶/۱/۸۷ آزاد شد و اینک در هامبورگ آلمان به سر می‌برد و با انواع بیماری‌های به یادگار مانده از دوران زندان دست و پنجه نرم می‌کند.

افرادی را که در طی این ۴۶ سال هزینه داده‌اند و رنج‌ها کشیده‌اند را فراموش نکنیم. بسیاری ناشناخته مانده‌اند. افراد شریفی که در خیابان و در زندان شدیداً مضروب شدند، کار و تحصیلشان را از دست دادند، در روابط خانوادگی دچار مشکل شدند، ولی بر آرمان خود ایستادند.

#کوی_دانشگاه #مهرداد_لهراسبی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
«برای مهراد لهراسبی می‌نویسم که کمتر کسی از درد و رنجش می‌نویسد و از او یاد می‌کند

✍️مسعود علیزاده

مهرداد لهراسبی از زندانیان سیاسی کوی دانشگاه در سال ۷۸ است که در جمع دانشجویان روز ۱۸ تیر جلوی دانشگاه تهران سخنرانی می‌کند و سریعاً توسط لباس شخصی ها بازداشت می‌شود. لهراسبی در زمان بازداشت مورد ضرب و شتم شدید قرار می‌گیرد و از ناحیه سر، صورت و دست مورد آسیب جدی قرار میگرد و حدود ۶ ماه را در سلول های سرد و تاریک انفرادی سپری می‌کند.

قاضی حقانی ریاست شعبه ششم دادگاه انقلاب، مهرداد لهراسبی را به دلیل ایجاد تشویش و تحریک دانشجویان برای اغتشاش در دانشگاه به اشد مجازات یعنی اعدام محکوم کرده بود. ولی بعد از گذشت یک سال در اثر فشارهای بین‌المللی و رسانه‌ای، حکم اعدام او و سه دانشجوی بازداشتی دیگر، در دادگاه تجدید نظر به پانزده سال حبس تخفیف پیدا کرد.

مهرداد درباره وضعیت سخت و دردآور خود در بند ۲۰۹ اوین می‌گو‌ید:

در آن چهار ماه مرتب مرا برای بازجویی می‌بردند. وقتی هم در سلول انفرادی بودم، با پخش مداوم قرآن و اذان با صدای بلند و لامپ‌های پروژکتوری که ۲۴ ساعته در سلول من و دیگر زندانیان روشن بود، آزارمان می‌دانند. در زمان بازجویی هم وقتی دیدند اطلاعاتم به دردشان نمی‌خورد، با اجبار من به حرکت بشین‌پاشو یا کلاغ‌پر رفتن مرا شکنجه می‌دادند. چون می‌دانستند پاهایم آسیب دیده است.

مهرداد لهراسبی حدود ۳ سال در زندان اوین حبس خود را سپری میکند و بعد به دستور سعید مرتضوی دادستان پیشین تهران به بند مجرمان خطرناک و اعدامی زندان رجایی شهر کرج تبعید میشود و در همان زندان مخوف به چندین بیماری مبتلا می‌شود و روزهای بسیار سختی را سپری می‌کند.

لهراسبی بخاطر خوابیدن ۵ سال در کف سالن زندان رجایی شهر دچار آرتروز شدید و زانو درد می‌شود، زیرا زندانیان سابقه دار اجازه خوابیدن روی تخت را به او و دیگر زندانیان سیاسی را نمیدهند.خوشبختانه آقای لهراسبی بعد از تحمل ۹ سال زندان ( سه سال اوین و پنج سال رجایی شهر کرج ) در سال ۱۳۸۷ با انواع بیماری ها از زندان رجایی شهر آزاد می‌شود.

متاسفانه در زمان بازداشت و زندان آقای لهراسبی رسانه‌ها مثل امروز فعالیت نمی‌کردند و فضای مجازی و اینترنتی هم نبود که مردم بخواهند صدای مظلومیتش باشند و به همین خاطر کمتر کسی این عزیزان قهرمان وطن را می‌شناسد که بخواهد ازشون یاد کنند.

مهرداد می‌گوید : جوانی مرا لای دیوارهای زندان له کردند. بیماری امانم بریده، موهایم ریخته و پاهایم ناتوان است.

به من نظر من اگر قرار است به خبر آسیب دیدگان پرداخته شود باید به خبر آقای لهراسبی هم پرداخته شود زیرا ایشان یک زندانی سیاسی بوده که بخاطر شرایط سخت نگهداری در زندان آسیب‌های جدی دیده است.
چند روز پیش با آقای لهراسبی صحبت می‌کردم و بهم گفت!
مسعود!! من حاضر بودم با تیر بهم شلیک می‌کردند و کشته می‌شدم و یکی از چشمانم را از دست میدادم ولی ۹ سال از عمرم را در انفرادی، زندان اوین و زندان رجایی سپری نمی‌کردم که آخرش بخاطر مریضی روی ویلچر بشینم.
بهتره تا دیر نشده با هم مهربان باشیم، هوای یکدیگر را داشته باشیم و از بالا به پایین به یکدیگر نگاه نکنیم. وقتی ما خودمان ، خودمان را تفکیک کنیم و بین آسیب دیدگان، زندانی سیاسی و جانباختگان راه آزادی فرق بگذاریم و مرز بندی کنیم هرگز رنگ آزادی وطن و طعم شیرین اتحاد را نخواهیم چشید.
به یاد مهرداد لهراسبی ها باشیم و در کنارشان باشیم.»

از اینستاگرام مسعود علیزاده

#مهرداد_لهراسبی #کوی_دانشگاه_۷۸  #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مراسم دولتی روز دانشجو در دانشگاه علامه به صحنه اعتراض بدل شد!

کانال تلگرام دانشجویان پیشرو ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت پزشکیان که ماله‌کشی‌هایش در هفته‌های اخیر برای همه ابزار طنز است، روز یکشنبه ۱۸ آذرماه به مناسبت «روز دانشجو» در دانشگاه علامه حضور یافت تا از «وفاق ملی» برای دانشجویانی بگوید که پیشتر روی شعار زن زندگی آزادی وفاق کرده‌اند. در جریان این برنامه، بخشی از دانشجویان معترض توانستند در مراسم حضور یابند، سخنرانی سخنگوی دولت را بهم بزنند و از دادخواهی و سرکوب در جامعه و دانشگاه بگویند.»

#روز_دانشجو #کوی_دانشگاه #زن_زندگی_آزادی #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سعید زینالی کجاست؟

۲۵ سال از روزی که سعید زینالی، دانشجوی ۲۳ ساله، چند روز پس از وقایع ۱۸ تیر ۷۸ از منزل خود بازداشت شد، می‌گذرد. از آن روز تا کنون، خانواده او تنها یک تماس تلفنی از او دریافت کرده‌اند و هیچ خبر دیگری از سرنوشتش ندارند. مادرش، خانم اکرم نقابی، در تمام این سال‌ها به‌دنبال پاسخ، از مراکز قضایی و دولتی گرفته تا مجلس شورای اسلامی، رفته است. اما پاسخی که به او داده‌اند، چیزی جز تحقیر و تهدید نبوده است. به او گفته‌اند: «پیگیر فرزندت نباش، دنبال چهار تا استخوان می‌گردی.»

این مادر رنج‌کشیده نه تنها بی‌خبری از فرزندش را تحمل کرده، بلکه خود نیز بازداشت و زندانی شده است. دخترش را زندانی کردند، همسرش را از کار اخراج و در بند ۲ الف سپاه زندانی کردند، فقط برای اینکه او را وادار کنند سکوت کند و از پرسیدن سرنوشت فرزندش دست بردارد.

اکرم نقابی می‌گوید:

> «۲۵ سال است که بچه‌ام را برای ده دقیقه بردند و من دنبال خبری از سرنوشت سعیدم هستم. خدایا، چه بر سرش آمد؟ زنده است؟ نه قبری دارم، نه نشانه‌ای، مانده‌ام چه کار باید بکنم. دلم برای تک‌تک مادران می‌سوزد که هر روز یک مادر داغدار می‌شود. شکستن قلب مادرها را تک‌تک حس می‌کنم، چون ۲۵ سال خودم همین بودم. دلم می‌خواهد یک جا این تمام شود.»



تصاویر بازگشت زندانیان سوریه‌ای به آغوش خانواده‌هایشان پس از سقوط رژیم بشار اسد، امیدی دوباره در دل بسیاری از مردم ایران زنده کرده است. تصویری از خواهری که برادرش را پس از سال‌ها زنده در زندان‌های مخوف بشار اسد یافت، یادآور مادرانی مانند اکرم نقابی است؛ مادرانی که سال‌ها در انتظار شنیدن خبری از عزیزانشان هستند. آیا روزی خواهد رسید که سعید زینالی نیز پس از سرنگونی رژیم علی خامنه‌ای به خانه بازگردد؟

مظلومیت مادر سعید زینالی، نماد درد و رنج همه مادرانی است که سال‌ها در سکوت، با امید ویران‌نشده، به دنبال خبری از فرزندانشان بوده‌اند. سکوت ما، خیانتی است به صدای این مادران. امروز باید صدای اکرم نقابی باشیم، باید بپرسیم: سعید زینالی کجاست؟

به امید روزی که این مادر بزرگوار و همه مادران داغدار، سرنوشت عزیزانشان را بدانند و دیگر هیچ مادری در این سرزمین قلب شکسته‌ای نداشته باشد.

از صفحه مسعود علیزاده

مرتبط:
ناپدیدسازی قهری؛ جرم بین‌المللی و جنایت علیه بشریت

https://tavaana.org/day_disappeared/

#۱۸تیر۷۸
#کوی_دانشگاه
#سعید_زینالی_کجاست #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
داریوش رحیمی، جان‌باخته راه میهن
قربانی افشاگری جنایت کوی دانشگاه

داریوش رحیمی، متولد ۲۶ دی‌ماه ۱۳۴۶، فرزند خانواده‌ای کارگری و ساکن جنوب ایران بود. او فارغ‌التحصیل رشته علوم و ارتباطات از دانشگاه علامه طباطبایی تهران و انسانی باهوش، پرانرژی، و آرمان‌خواه بود. از همان دوران کودکی تا دبیرستان، روحیه عدالت‌خواهی او برجسته بود. او بارها با مدیران مدارس به دلیل انتقاد از آموزش‌های ایدئولوژیک و اعزام کودکان به جبهه جنگ درگیر می‌شد و از شستشوی مغزی نوجوانان برای اهداف حکومتی به‌شدت انتقاد می‌کرد.

در دوران دانشجویی، پس از قتل دکتر سامی، وزیر بهداشت سابق در دولت موقت، داریوش مقاله‌ای با عنوان «امیرکبیر دیگری که در حمام کشته شد» نوشت که با اعتراض دانشجویان به این قتل حکومتی همراه شد. این اقدام باعث شد او به همراه چند دانشجوی دیگر بازداشت و به زندان اوین منتقل شود. خانواده او که درگیر سختی‌های ناشی از زندگی پس از جنگ و فاصله زیاد میان جنوب ایران و تهران بودند، بارها به زندان رفتند تا شرایط آزادی فرزندشان را فراهم کنند.

داریوش پس از آزادی، فعالیت‌های اجتماعی و حرفه‌ای خود را ادامه داد.
او پس از فارغ‌التحصیلی مدتی در روزنامه سلام کار می‌کرد و مدتی هم دفتر کاری در خیابان جردن داشت. او در ابتدا از خاتمی حمایت می‌کرد، ولی پس از مدتی از او ناامید شد.
هر بار که انتخاباتی پیش می‌آمد، هدف حمله نیروهای حکومتی قرار می‌گرفت. در جریان حادثه کوی دانشگاه در سال ۱۳۷۸، او از نخستین کسانی بود که با وجود نبود اینترنت، تصاویر این جنایت را به خارج از کشور ارسال کرد. در جریان کوی دانشگاه با ضرب و شتم بازداشت شد و پس از مدتی با وثیقه آزاد شد.

پس از ازدواج و تشکیل خانواده، او همچنان به افشاگری و حمایت از حقوق مردم ادامه داد. داریوش کاندیدای انتخابات مجلس ششم از یکی از شهرهای اصفهان شد، اما بارها با فشارهای حکومتی و احضاریه‌های متعدد مواجه شد. با وجود این، او هرگز تسلیم نشد و می‌گفت: «قصدم خدمت به هم‌وطنانم است. خودم در خانواده‌ای کارگری بزرگ شدم و درد مردم را می‌دانم.»

در نهایت، در تاریخ ۵ شهریور ۱۳۷۸، داریوش رحیمی در سن ۳۲ سالگی، در جریان سفری از تهران به اصفهان، بر اثر صحنه‌سازی تصادفی مشکوک جان خود را از دست داد. خانواده او معتقدند این حادثه برنامه‌ریزی‌شده بود و نیروهای امنیتی بارها پیش از این اتفاق، او و خانواده‌اش را تهدید کرده بودند.
ماموران پلیس در پاسگاه میمه با مادر داریوش صحبت کردند ان‌ها تمام بیوگرافی این خانواده را می‌دانستند و سپس هشدار دادند که «مادر جان از همین راه که آمدید برگردید، این راه خطرناک است!»
ماموران با تهدیدات خود خانواده را به سکوت واداشتند، حتی ماموران اطلاعات مجبور کردند که به دیگران بگویند که «نمی‌توانیم صحبت کنیم، شما هم خوراک تبلیغاتی برای دشمن درست نکنید.»، ولی آن‌ها هر وقت فرصتی فراهم شد، سخن گفتند. آن موقع شبکه‌های اجتماعی به شکل امروز نبود تا بتوانند ماجرا را برای هموطنان شرح دهند.

مادر او، بی‌بی طلا بداغی، با گذشت ۲۵ سال از این فاجعه، همچنان در سوگ فرزندش است. او بارها برای افشای حقیقت تلاش کرده و حتی در اعتراضات آبان ۱۳۹۸ دستگیر شد. اما همچنان بر عهد خود با فرزندش ایستاده و می‌گوید: «نام و یاد داریوش جاودان است. من تا پای جان برای آرمان‌های او خواهم ایستاد.»

به گفته خانواده، داریوش رحیمی هرگز با حکومت مماشات نکرد، پیشنهاد فرماندار یکی از شهرها شدن را رد کرد و با وجود داشتن دو فرزند دو ساله و چهار ماهه در سی و دو سالگی کشته شد.

طلوع: ۲۶ دی ۱۳۴۶
غروب: ۵ شهریور ۱۳۷۸
نام و یادش جاودان، راهش پر رهرو باد.

#داریوش_رحیمی #کوی_دانشگاه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech