متنی که متین منانی، از قربانیان شلیک عامدانه به دو چشم، در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد:
«من عصبانیام
از کسی که دستور داد تا کسی که شلیک کرد.
من عصبانیام از ضاربی که هیچوقت معرفی نشد.
من عصبانیام از ندیدن چهرهی عزیزام.
من عصبانیام از کشته شدن رفیقام.
من عصبانیام از بیگناهو بالای دار کشیدن.
من عصبانیام از ماموری که با قلدری واسه توجیه گفت “وسط دعوا حلوا پخش نمیکنن”
من عصبانیام از نداشتن حق اعتراض.
من عصبانیام از توهم آزادی شهروندای عادی.
من عصبانیام از واقعیت آزادی دزد و اختلاسگر.
من عصبانیام از پدرامون.
من عصبانیام از انجمن نابینایان.
من عصبانیام از صدای عصای سفید.
من عصبانیام از مسیرای پر از چاله چوله.
من عصبانیام از سربهای داخل بدنم.
من عصبانیام از کابوسهای هر شبه و داروهای آرامبخش.
من عصبانیام از درد سر و بدنم.
من عصبانیام از قد خمیدهی مادرم.
من عصبانیام از خاکستری و سیاه.
من عصبانیام از نوچهای که فکر میکنه قدرت داره.
من عصبانیام از ماموری که دخترامون رو میزنه.
عصبانیام ولی هنوز ایستادهم،
ایستادهم تا اروم تر شم،
ادامه میدم تا تماشای نور آزادی.»
@matin.mannani
متین از قربانیان شلیک عامدانه نیروهای سرکوبگر عامل جمهوری اسلامی، به دو چشمش است.
شب ۲۹ شهریور ۱۴۰۱، چند نیروی امنیتی در جریان متفرقکردن معترضان در ساری از فاصله نزدیک و از دو جهت به «سیدمتین منانی» شلیک کردند.
شدت جراحات و تعداد ساچمههایی که وارد بدن متین شده چنان زیاد بوده که چشم، گردن، سروصورت، قفسه سینه و اندام تحتانی او به شدت آسیب دید، اما بیشترین آسیب به دو چشم متین وارد شد. علیرغم انجام عملهای مختلف پزشکان مدعی شدند که بینایی هر دو چشم سید متین ۲۵ ساله از دست رفته است.
مجید کاوه، وکیل متین، پیشتر در گفتگو با «شرق» گفته است: «پزشکان شلیک از فاصله نزدیک و همچنین ورود ساچمهها از روبرو و پشتسر دلیل اصلی شدت جراحات عنوان کردهاند.»
این وکیل ادامه داده: «در شب حادثه چند شهروند متین را با صورتی خونآلود به بیمارستان امیر مازندرانی ساری برده، اما نگهبانی بیمارستان مانع از ورود و پذیرش وی میشود.»
- شما خودتان را لحظهای جای متین بگذارید، آیا اندازه او عصبانی نمیشوید؟
مرتبط:
تصور کن: چشمها
tavaana.org/imagine16/
#من_عصبانی_هستم #متین_منانی #چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«من عصبانیام
از کسی که دستور داد تا کسی که شلیک کرد.
من عصبانیام از ضاربی که هیچوقت معرفی نشد.
من عصبانیام از ندیدن چهرهی عزیزام.
من عصبانیام از کشته شدن رفیقام.
من عصبانیام از بیگناهو بالای دار کشیدن.
من عصبانیام از ماموری که با قلدری واسه توجیه گفت “وسط دعوا حلوا پخش نمیکنن”
من عصبانیام از نداشتن حق اعتراض.
من عصبانیام از توهم آزادی شهروندای عادی.
من عصبانیام از واقعیت آزادی دزد و اختلاسگر.
من عصبانیام از پدرامون.
من عصبانیام از انجمن نابینایان.
من عصبانیام از صدای عصای سفید.
من عصبانیام از مسیرای پر از چاله چوله.
من عصبانیام از سربهای داخل بدنم.
من عصبانیام از کابوسهای هر شبه و داروهای آرامبخش.
من عصبانیام از درد سر و بدنم.
من عصبانیام از قد خمیدهی مادرم.
من عصبانیام از خاکستری و سیاه.
من عصبانیام از نوچهای که فکر میکنه قدرت داره.
من عصبانیام از ماموری که دخترامون رو میزنه.
عصبانیام ولی هنوز ایستادهم،
ایستادهم تا اروم تر شم،
ادامه میدم تا تماشای نور آزادی.»
@matin.mannani
متین از قربانیان شلیک عامدانه نیروهای سرکوبگر عامل جمهوری اسلامی، به دو چشمش است.
شب ۲۹ شهریور ۱۴۰۱، چند نیروی امنیتی در جریان متفرقکردن معترضان در ساری از فاصله نزدیک و از دو جهت به «سیدمتین منانی» شلیک کردند.
شدت جراحات و تعداد ساچمههایی که وارد بدن متین شده چنان زیاد بوده که چشم، گردن، سروصورت، قفسه سینه و اندام تحتانی او به شدت آسیب دید، اما بیشترین آسیب به دو چشم متین وارد شد. علیرغم انجام عملهای مختلف پزشکان مدعی شدند که بینایی هر دو چشم سید متین ۲۵ ساله از دست رفته است.
مجید کاوه، وکیل متین، پیشتر در گفتگو با «شرق» گفته است: «پزشکان شلیک از فاصله نزدیک و همچنین ورود ساچمهها از روبرو و پشتسر دلیل اصلی شدت جراحات عنوان کردهاند.»
این وکیل ادامه داده: «در شب حادثه چند شهروند متین را با صورتی خونآلود به بیمارستان امیر مازندرانی ساری برده، اما نگهبانی بیمارستان مانع از ورود و پذیرش وی میشود.»
- شما خودتان را لحظهای جای متین بگذارید، آیا اندازه او عصبانی نمیشوید؟
مرتبط:
تصور کن: چشمها
tavaana.org/imagine16/
#من_عصبانی_هستم #متین_منانی #چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
در این ویدئو شما شاهد تصاویری از بمب گذاریها و اقدامات مسلحانه امیر شاه ولایتی که باعث به خطر افتادن امنیت کشور شده، هستید!!
امیر ولایتی از قربانیان شلیک عامدانه به چشم به اتهام «بغی» به دادگاه احضار شد
شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی تهران با ارسال یک ابلاغیه امیر ولایتی از آسیب دیدگان چشمی در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ را به اتهامات سنگینی از جمله «بغی» متهم و به دادگاه احضار کرده است.
در احضاریه ارسال شده به امیر ولایتی فعالیت و تلاش موثر برای پیشبرد اهداف گروههایی که در برابر حکومت اسلامی قیام مسلحانه کرده (بغی)، اخلال در نظم و آسایش عمومی اجتماعی و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت اجتماعی و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور از طریق بمبگذاری، اتهاماتی هستند که به وی منتسب شده است.
همراهان گرامی دقت کنید که «بغی» از جمله اتهامات امنیتی است که با مجازات حدی مرگ بنا بر ماده ۲۸۷ قانون مجازات اسلامی «باغی» کسی است که بر علیه اساس نظام جمهوری اسلامی دست به مبارزه و اقدام مسلحانه بزند.
آقای ولایتی پیشتر، نسبت به بیلبورد توهینآمیز شهرداری تهران در رابطه با آسیبدیدگان چشم که آنها را دروغگو خطاب کرده بود واکنش نشان داد و با شکایت شهرداری در به جرم تبلیغ علیه نظام در اردیبهشت ۱۴۰۲ بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شده بود و پس از ۵۸ روز به قید وثیقه یکمیلیارد و صد و پنجاه میلیونی آزاد شد.
در بهمن ۱۴۰۲ با اتهامات بیشتر دوباره به دادسرای اوین مراجعه کرد و دوباره بازداشت شد و این بار با وثیقه معادل میزان توان مادر که برآورد قیمت تنها دارایی آنها خانهای که در آن اسکان داشتند موقتا آزاد شد.
این سومین ابلاغ و احضار او با اتهام جدید است.
او اهل نارمک تهران است و در دوم مهر ماه ۱۴۰۱ از سه ناحیه مورد هدف ساچمه نیروهای سرکوبگر قرار گرفت که عمده آسیب او از ناحیه چشم چپ او است و هنوز پس از چندین عمل جراحی، همچنان ساچمه در پشت قرنیه چشم او مانده است.
@amirvelayati__
@arashkmusic :ترانه
مرتبط:
تصور کن: چشمها
tavaana.org/imagine16/
گفتگو با سامان از مصدومان چشم
tavaana.org/eyes_freedom/
گفتگو با کوثر افتخاری، از مصدومان چشم
tavaana.org/friday-30/
گفتگو با مرسده شاهینکار
https://tavaana.org/friday9/
#امیر_شاه_ولایتی #امیر_ولایتی
#چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
امیر ولایتی از قربانیان شلیک عامدانه به چشم به اتهام «بغی» به دادگاه احضار شد
شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی تهران با ارسال یک ابلاغیه امیر ولایتی از آسیب دیدگان چشمی در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ را به اتهامات سنگینی از جمله «بغی» متهم و به دادگاه احضار کرده است.
در احضاریه ارسال شده به امیر ولایتی فعالیت و تلاش موثر برای پیشبرد اهداف گروههایی که در برابر حکومت اسلامی قیام مسلحانه کرده (بغی)، اخلال در نظم و آسایش عمومی اجتماعی و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت اجتماعی و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور از طریق بمبگذاری، اتهاماتی هستند که به وی منتسب شده است.
همراهان گرامی دقت کنید که «بغی» از جمله اتهامات امنیتی است که با مجازات حدی مرگ بنا بر ماده ۲۸۷ قانون مجازات اسلامی «باغی» کسی است که بر علیه اساس نظام جمهوری اسلامی دست به مبارزه و اقدام مسلحانه بزند.
آقای ولایتی پیشتر، نسبت به بیلبورد توهینآمیز شهرداری تهران در رابطه با آسیبدیدگان چشم که آنها را دروغگو خطاب کرده بود واکنش نشان داد و با شکایت شهرداری در به جرم تبلیغ علیه نظام در اردیبهشت ۱۴۰۲ بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شده بود و پس از ۵۸ روز به قید وثیقه یکمیلیارد و صد و پنجاه میلیونی آزاد شد.
در بهمن ۱۴۰۲ با اتهامات بیشتر دوباره به دادسرای اوین مراجعه کرد و دوباره بازداشت شد و این بار با وثیقه معادل میزان توان مادر که برآورد قیمت تنها دارایی آنها خانهای که در آن اسکان داشتند موقتا آزاد شد.
این سومین ابلاغ و احضار او با اتهام جدید است.
او اهل نارمک تهران است و در دوم مهر ماه ۱۴۰۱ از سه ناحیه مورد هدف ساچمه نیروهای سرکوبگر قرار گرفت که عمده آسیب او از ناحیه چشم چپ او است و هنوز پس از چندین عمل جراحی، همچنان ساچمه در پشت قرنیه چشم او مانده است.
@amirvelayati__
@arashkmusic :ترانه
مرتبط:
تصور کن: چشمها
tavaana.org/imagine16/
گفتگو با سامان از مصدومان چشم
tavaana.org/eyes_freedom/
گفتگو با کوثر افتخاری، از مصدومان چشم
tavaana.org/friday-30/
گفتگو با مرسده شاهینکار
https://tavaana.org/friday9/
#امیر_شاه_ولایتی #امیر_ولایتی
#چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«کارو فیضی ۲۱ ساله اهل سقز یکی دیگر از مصدومان چشم در جریان شلیک عامدانه به چشم معترضان در خیزش انقلابی ۱۴۰۱ است.
در تاریخ ۲۸ شهریور ۱۴۰۱ او جوانی ۱۹ سال بود.
اوایل تجمع حدود هزار نفر از مردم سقز در اعتراض به قتل مهسا امینی به خیابان آمده بودند، اما رفته رفته به جمعیت آنها افزوده میشد و شاید جمعیت بالغ بر ۵ هزار نفر شده بود.
بعد از ظهر آن روز کارو هم بیرون رفته بود.
مردم معترض فقط شعار میدادند و هیچ حرکتی که تحریک کننده نیروهای حکومتی باشد، وجود نداشت.
ناگهان نزدیک ۲۰۰ نفر از نیروهای یگان ویژه به سمت مردم حملهور شدند و مستقیم به سمت آنها شلیک کردند.
مردم معترض هر کدام به سمتی فرار میکردند و بیشتر آنها به پارک اصلی شهر در انتهای همان خیابان پناه بردند.
کارو از پارک خارج شد و نیروهای حکومتی که با موتور و مسلح بودند و بدون اخطار به سمت مردم شلیک میکردند، کارو را با شاتگان مورد هدف قرار میدهند.
بیش از ۲۰۰ ساچمه از زانو به بالا به او اصابت کرد.
حدود ۲۰ ساچمه به صورت کارو برخورد کرد.
دو ساچمه به چشم راست و یک ساچمه به چشم چپ دنیا برای کارو تیره و تار شد.
در آن روز غیر از کارو چند نفر دیگر در شهر سقز چشمانشان مورد هدف قرار گرفت.
به همراه چند نفر کارو را به بیمارستان رساندیم.
پس از معاینه به خانواده او گفتند باید به تهران برده شود.
شبکیه پاره شده بود.
دو هفتهای چشمانش بسته بود و دید نداشت و نهایت پس از ۱۵ بار عمل، امروز چشم چپ او شش دهم دید دارد و چشم راست او در حد سایه میبیند.
او و خانوادهاش امیدوار هستند که پس از دو سال پیگیری برای درمان و خروج دوباره روغن چشم، همچنان امیدی برای بهبودی داشته باشد.
کارو دیپلم تجربی داشت و میخواست به دانشگاه برود که در اثر این آسیب، کتاب خواندن و ادامه تحصیل در حال حاضر برایش مقدور نیست.
او فوتبالیست بود و در لیگ دسته یک کشور فوتسال بازی میکرد.
طرفدار باشگاه استقلال (تاج) است و وریا غفوری را اسطوره و الگوی خود میداند.»
از صفحه چشم برای آزادی، به نقل از یکی از دوستان کارو
در خیزش انقلابی ۱۴۰۱ صدها تن از هموطنان ما با شلیک عامدانه و سیستماتیک نیروهای سرکوبگر حکومت جمهوری اسلامی چشمان خود را از دست دادند.
#چشم_برای_آزادی
#کارو_فیضی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«کارو فیضی ۲۱ ساله اهل سقز یکی دیگر از مصدومان چشم در جریان شلیک عامدانه به چشم معترضان در خیزش انقلابی ۱۴۰۱ است.
در تاریخ ۲۸ شهریور ۱۴۰۱ او جوانی ۱۹ سال بود.
اوایل تجمع حدود هزار نفر از مردم سقز در اعتراض به قتل مهسا امینی به خیابان آمده بودند، اما رفته رفته به جمعیت آنها افزوده میشد و شاید جمعیت بالغ بر ۵ هزار نفر شده بود.
بعد از ظهر آن روز کارو هم بیرون رفته بود.
مردم معترض فقط شعار میدادند و هیچ حرکتی که تحریک کننده نیروهای حکومتی باشد، وجود نداشت.
ناگهان نزدیک ۲۰۰ نفر از نیروهای یگان ویژه به سمت مردم حملهور شدند و مستقیم به سمت آنها شلیک کردند.
مردم معترض هر کدام به سمتی فرار میکردند و بیشتر آنها به پارک اصلی شهر در انتهای همان خیابان پناه بردند.
کارو از پارک خارج شد و نیروهای حکومتی که با موتور و مسلح بودند و بدون اخطار به سمت مردم شلیک میکردند، کارو را با شاتگان مورد هدف قرار میدهند.
بیش از ۲۰۰ ساچمه از زانو به بالا به او اصابت کرد.
حدود ۲۰ ساچمه به صورت کارو برخورد کرد.
دو ساچمه به چشم راست و یک ساچمه به چشم چپ دنیا برای کارو تیره و تار شد.
در آن روز غیر از کارو چند نفر دیگر در شهر سقز چشمانشان مورد هدف قرار گرفت.
به همراه چند نفر کارو را به بیمارستان رساندیم.
پس از معاینه به خانواده او گفتند باید به تهران برده شود.
شبکیه پاره شده بود.
دو هفتهای چشمانش بسته بود و دید نداشت و نهایت پس از ۱۵ بار عمل، امروز چشم چپ او شش دهم دید دارد و چشم راست او در حد سایه میبیند.
او و خانوادهاش امیدوار هستند که پس از دو سال پیگیری برای درمان و خروج دوباره روغن چشم، همچنان امیدی برای بهبودی داشته باشد.
کارو دیپلم تجربی داشت و میخواست به دانشگاه برود که در اثر این آسیب، کتاب خواندن و ادامه تحصیل در حال حاضر برایش مقدور نیست.
او فوتبالیست بود و در لیگ دسته یک کشور فوتسال بازی میکرد.
طرفدار باشگاه استقلال (تاج) است و وریا غفوری را اسطوره و الگوی خود میداند.»
از صفحه چشم برای آزادی، به نقل از یکی از دوستان کارو
در خیزش انقلابی ۱۴۰۱ صدها تن از هموطنان ما با شلیک عامدانه و سیستماتیک نیروهای سرکوبگر حکومت جمهوری اسلامی چشمان خود را از دست دادند.
#چشم_برای_آزادی
#کارو_فیضی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فرهاد پوریاری، هنرمند مقیم عمان، با شنهای ساحلی، تندیس نیلوفر آقایی را ساخته تا به ما یادآور شود که نیلوفر، دختر زیبای ایران، چشمش را برای آزادی داده است.
نیلوفر آقایی، مامایی که در تجمع روز ۴ آبان ۱۴۰۱ مقابل سازمان نظام پزشکی، بر اثر اصابت گلوله پینتبال، بینایی یک چشم خود را از دست داده است، پر شور و با عشق به کار تخصصیاش ادامه میدهد. او همچنین در صفحه اینستاگرامش آموزشهای تخصصی در مورد سلامت زنان و بارداری ارائه میدهد.
مرتبط:
تصور کن: چشمها
tavaana.org/imagine16/
گفتگو با سامان از مصدومان چشم
tavaana.org/eyes_freedom/
گفتگو با کوثر افتخاری، از مصدومان چشم
tavaana.org/friday-30/
گفتگو با مرسده شاهینکار
https://tavaana.org/friday9/
#نیلوفر_آقایی #چشم_برای_آزادی #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
نیلوفر آقایی، مامایی که در تجمع روز ۴ آبان ۱۴۰۱ مقابل سازمان نظام پزشکی، بر اثر اصابت گلوله پینتبال، بینایی یک چشم خود را از دست داده است، پر شور و با عشق به کار تخصصیاش ادامه میدهد. او همچنین در صفحه اینستاگرامش آموزشهای تخصصی در مورد سلامت زنان و بارداری ارائه میدهد.
مرتبط:
تصور کن: چشمها
tavaana.org/imagine16/
گفتگو با سامان از مصدومان چشم
tavaana.org/eyes_freedom/
گفتگو با کوثر افتخاری، از مصدومان چشم
tavaana.org/friday-30/
گفتگو با مرسده شاهینکار
https://tavaana.org/friday9/
#نیلوفر_آقایی #چشم_برای_آزادی #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ویدیویی از خوشحالی تعدادی از مصدومان شلیک عامدانه به چشمها در پی کشتهشدن ابراهیم رئیسی
جوانان آزادیخواهی که آزادی، شادی و زندگی میخواستند، ولی جمهوری اسلامی چشمشان را هدف گرفت و تا آخر عمر آنها را دچار معلولیت کرد.
کسی نمیتواند خودش را جای این عزیزان بگذارد، حتی ساعتی دردی که این فرزندان ایران تحمل کردند، جانفرسا است.
ویدیو از صفحه چشم برای آزادی
#چشم_برای_آزادی #زن_زندگی_آزادی #ابراهیم_رئیسی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
جوانان آزادیخواهی که آزادی، شادی و زندگی میخواستند، ولی جمهوری اسلامی چشمشان را هدف گرفت و تا آخر عمر آنها را دچار معلولیت کرد.
کسی نمیتواند خودش را جای این عزیزان بگذارد، حتی ساعتی دردی که این فرزندان ایران تحمل کردند، جانفرسا است.
ویدیو از صفحه چشم برای آزادی
#چشم_برای_آزادی #زن_زندگی_آزادی #ابراهیم_رئیسی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پوریا علیپور را به یاد میآورید؟ همان پسر نازیآباد که جانیان سرکوبگر به قصد کشت او را زده بودند و به صورتش شلیک کرده بودند و به شدت آسیب دیده بود. او این ویدیو را در اینستاگرام منتشر کرده، همراه او حسین نادربیگی از مصدومان شلیک عامدانه به چشمها - که از ناحیه هر دو چشم آسیب دید و بیناییاش را از دست داد- دیده میشود که سوار موتورسیکلت شدهاند. پوریا ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«تو یه روزی، خواهی دید ... من مطمئنم!
همونجوری که مطمئنم طبیعت، تقاص کاری رو که با ما کردن از ظالما میگیره
حتما شنیدی که چی شده؟
ولی داداش... شنیدن کی بُوَد مانند دیدن...
من عکسها و فیلماشو دیدم، اما تو نتونستی ببینی تا شاید کمی دلت آروم میشد.
سردار دلها تویی
سرلشگر تویی
دلتنگتم...
من مطمئنم که یه روزی علم پزشکی به داد تو میرسه و دوباره میتونی دنیا رو ببینی،
میبینیم همو...
یکی از فرماندههای فراجا بابت شکایت من میگفت: بیا تمومش کن این پرونده رو، بسپارشون به خدا
من شاید ضارب خودمو بسپارم به خدا
ولی ضارب تو و علی طاحونه و متین و بقیه رو نمیتونم بسپارم دست خدا
قاتل های اون همه جوونای بیگناهی که فرستادنشون زیر خاک رو نمیتونم بسپارم به خدا
سر آتیش زدن یه سطل آشغال، یک هفتهای حکم اعدام دادن به طرف... اونوقت منی که شکایت کردم بعد از دوسال میگن هنوز به نتیجه نرسیدیم چه کسی تو رو زده 😅
اینجای حرفم با اونایییه که قدرت پشتشونه و اسلحه میدن دست بزدلاشون و میگن بزن بچههای مردمو...
"شما هیچی نیستید"
اگه حکومت پشت شما نباشه همین دهه هشتادیا رندهتون میکنن
بی وجودای جیره خور
بی صبرانه منتظرم ببینم چه حکمی دستگاه قضا برای ضاربین من صادر میکنه ....
نه تنها من خیلیها منتظرن
البته که ضابط قضایی از دستگاه قضایی دستور میگیره تا اونجا که من میدونم و خودشون میگن ...»
#حسین_نادربیگی
#علی_طاحونه
#متین_منانی
#پوریا_علیپور
#چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«تو یه روزی، خواهی دید ... من مطمئنم!
همونجوری که مطمئنم طبیعت، تقاص کاری رو که با ما کردن از ظالما میگیره
حتما شنیدی که چی شده؟
ولی داداش... شنیدن کی بُوَد مانند دیدن...
من عکسها و فیلماشو دیدم، اما تو نتونستی ببینی تا شاید کمی دلت آروم میشد.
سردار دلها تویی
سرلشگر تویی
دلتنگتم...
من مطمئنم که یه روزی علم پزشکی به داد تو میرسه و دوباره میتونی دنیا رو ببینی،
میبینیم همو...
یکی از فرماندههای فراجا بابت شکایت من میگفت: بیا تمومش کن این پرونده رو، بسپارشون به خدا
من شاید ضارب خودمو بسپارم به خدا
ولی ضارب تو و علی طاحونه و متین و بقیه رو نمیتونم بسپارم دست خدا
قاتل های اون همه جوونای بیگناهی که فرستادنشون زیر خاک رو نمیتونم بسپارم به خدا
سر آتیش زدن یه سطل آشغال، یک هفتهای حکم اعدام دادن به طرف... اونوقت منی که شکایت کردم بعد از دوسال میگن هنوز به نتیجه نرسیدیم چه کسی تو رو زده 😅
اینجای حرفم با اونایییه که قدرت پشتشونه و اسلحه میدن دست بزدلاشون و میگن بزن بچههای مردمو...
"شما هیچی نیستید"
اگه حکومت پشت شما نباشه همین دهه هشتادیا رندهتون میکنن
بی وجودای جیره خور
بی صبرانه منتظرم ببینم چه حکمی دستگاه قضا برای ضاربین من صادر میکنه ....
نه تنها من خیلیها منتظرن
البته که ضابط قضایی از دستگاه قضایی دستور میگیره تا اونجا که من میدونم و خودشون میگن ...»
#حسین_نادربیگی
#علی_طاحونه
#متین_منانی
#پوریا_علیپور
#چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دعوت شاهین نجفی از
پارسا قبادی (آسیب دیده چشم)
و مادر ابوالفضل امیرعطایی
(از کشته شدگان خیزش انقلابی)
۳۱ می ۱۴۰۳، در کنسرت شهر هامبورگ.
#پارسا_قبادي
#ابوالفضل_امیرعطایی
#شاهین_نجفی
#چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
پارسا قبادی (آسیب دیده چشم)
و مادر ابوالفضل امیرعطایی
(از کشته شدگان خیزش انقلابی)
۳۱ می ۱۴۰۳، در کنسرت شهر هامبورگ.
#پارسا_قبادي
#ابوالفضل_امیرعطایی
#شاهین_نجفی
#چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«کاشت درخت انار در سالروز تولد محمد حسین عرفان به یاد جان باختگان آبان و جان باختگان راه حق و آزادی
باشد که این درخت راوی رشادت قهرمانان وطن برای آیندگان باشد.»
جاویدنام محمد حسین عرفان در زمان آسیبدیدن چشمانش ۲۴ سال داشت.
در آبان ۹۸ و در فردیس شهر کرج در اعترضات به گرانی بنزین، برق منطقه قطع شده بود و نیروهای سرکوبگر یگان ویژه با موتور به مردم حملهور شده بودند، مردم در حال فرار بودند.
دو دختر روی زمین و زیر مشت و لگد مامورها بودند که محمدحسین با چند نفر دیگر به کمک آنها میروند که با شلیک مستقیم ساچمه از ناحیه دو چشم و سر و صورت آسیب میبیند. چشم چپ بینایی را کامل از دست میدهد و چشم راست با وجود بینایی ۳۰ درصدی به مرور زمان ضعیفتر میشود.
محمدحسین در اعترضات ۱۴۰۱ نیز با همان بینایی محدود به خیابان آمد و بارها کتک خورد تا نهایتا چشمانش عفونت کرد و در ۳۰ بهمن ماه ۱۴۰۲ در سن ۲۹ سالگی در بیمارستان به علت ورود عفونت در خون، جان خود را از دست داد و در سوم اسفند به خاک سپرده شد.
نیروهای امنیتی در آبان ۹۸ در بیمارستان محمدحسین را تحت فشار قرار میدهند و پس از آن با گرفتن برگه رضایت حق هر گونه شکایت را از او میگیرند و در چهلم وی با حضور بر مزار او با فشار بر خانواده، جو را امنیتی میکنند.
محمد در شرف ازدواج بود و به جای لباس دامادی در جشن عروسی، لباس خواستگاری او در کنار قاب عکس مراسم سوگواری او قرار گرفت.
او بر روی تصاویری از چشمانش نوشته بود.
«قیمت چشم تو چند است که در کشور من، هر چه مرغوب و نفیس است، بهایش جان است»
او در کار تاسیساتی شاغل بود.
یادش گرامی باد
#محمد_حسین_عرفان #چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
باشد که این درخت راوی رشادت قهرمانان وطن برای آیندگان باشد.»
جاویدنام محمد حسین عرفان در زمان آسیبدیدن چشمانش ۲۴ سال داشت.
در آبان ۹۸ و در فردیس شهر کرج در اعترضات به گرانی بنزین، برق منطقه قطع شده بود و نیروهای سرکوبگر یگان ویژه با موتور به مردم حملهور شده بودند، مردم در حال فرار بودند.
دو دختر روی زمین و زیر مشت و لگد مامورها بودند که محمدحسین با چند نفر دیگر به کمک آنها میروند که با شلیک مستقیم ساچمه از ناحیه دو چشم و سر و صورت آسیب میبیند. چشم چپ بینایی را کامل از دست میدهد و چشم راست با وجود بینایی ۳۰ درصدی به مرور زمان ضعیفتر میشود.
محمدحسین در اعترضات ۱۴۰۱ نیز با همان بینایی محدود به خیابان آمد و بارها کتک خورد تا نهایتا چشمانش عفونت کرد و در ۳۰ بهمن ماه ۱۴۰۲ در سن ۲۹ سالگی در بیمارستان به علت ورود عفونت در خون، جان خود را از دست داد و در سوم اسفند به خاک سپرده شد.
نیروهای امنیتی در آبان ۹۸ در بیمارستان محمدحسین را تحت فشار قرار میدهند و پس از آن با گرفتن برگه رضایت حق هر گونه شکایت را از او میگیرند و در چهلم وی با حضور بر مزار او با فشار بر خانواده، جو را امنیتی میکنند.
محمد در شرف ازدواج بود و به جای لباس دامادی در جشن عروسی، لباس خواستگاری او در کنار قاب عکس مراسم سوگواری او قرار گرفت.
او بر روی تصاویری از چشمانش نوشته بود.
«قیمت چشم تو چند است که در کشور من، هر چه مرغوب و نفیس است، بهایش جان است»
او در کار تاسیساتی شاغل بود.
یادش گرامی باد
#محمد_حسین_عرفان #چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
پارسا قبادی، از مصدومان شلیک عامدانه به چشمها، در جریان انقلاب زن زندگی آزادی است.
او با انتشار استوریهایی از ناراحتیهای جسمی خود نوشته است از اینکه پس از گذشت یک سال و نیم، هنوز سردرد دارد و تازه متوجه شده که به جای ۷ گلوله ۱۰ گلوله ساچمهای در بدنش وجود دارد. از عملهایی که باید انجام شود.
ما را به خاطر بیاور آن زمان که جوانانی بودیم در جستجوی آزادی
آیدی اینستاگرام پارسا قبادی
@parsa.ghobadi.83
#پارسا_قبادی #چشم_برای_آزادی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او با انتشار استوریهایی از ناراحتیهای جسمی خود نوشته است از اینکه پس از گذشت یک سال و نیم، هنوز سردرد دارد و تازه متوجه شده که به جای ۷ گلوله ۱۰ گلوله ساچمهای در بدنش وجود دارد. از عملهایی که باید انجام شود.
ما را به خاطر بیاور آن زمان که جوانانی بودیم در جستجوی آزادی
آیدی اینستاگرام پارسا قبادی
@parsa.ghobadi.83
#پارسا_قبادی #چشم_برای_آزادی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
متین منانی، جوان رعنا و هنرمندی که در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ از ناحیه هر دو چشم آسیب دید.
او این روزها با امید به زندگی علاوه بر روند درمانی، خود را سرگرم هنر کرده است در پست در اینستاگرام خود ما را مهمان هنر نوازندگی و خوانندگی خود میکند.
متین منانی در سن ۲۵ سالگی در شهر ساری، شب ۲۹ شهریور .در سرکوب نیروهای امنیتی، مورد هدف قرار گرفت.
شدت جراحات و تعداد ساچمههایی که وارد بدن متین شد چنان زیاد بوده که چشم، گردن، سروصورت، قفسه سینه و اندام تحتانی او به شدت آسیب دید، اما بیشترین آسیب به دو چشم متین وارد شد..
که در نهایت موجب از دست رفتن بینایی هر دو چشم او شد.
متین پس از آسیب پیج آنلاین شاپ راهاندازی کرد و کمک هزینههای درمان خود را فراهممیکند که حمایت شما هموطنان باعث دلگرمی او خواهد بود.
به گفته کاوه وکیل او «در شب حادثه چند شهروند متین را با صورتی خونآلود به بیمارستان امیر مازندرانی ساری برده، اما نگهبانی بیمارستان مانع از ورود و پذیرش وی میشود.»
متین عملهای جراحی زیادی انجام داده اما نه بینایی او برگشت و نه همه ساچمهها از بدنش خارج شده است.
پیام درفشان، وکیل دادگستری و از وکلای حقوق بشری درباره طرح شکایت و دادخواهی از سوی افراد آسیبدیده، میگوید: «خانواده کشتهشدگان و اشخاص آسیبدیده باید بدون هرگونه هراس طرح شکایت قانونی کرده و با قاطعیت آن را پیگیری کنند.»
به گفته او، «متاسفانه در مراجعات خانوادهها مشخص شده، که اشخاصی با ایجاد جو روانی غلط و هراسافکنی بهطور عمدی، هرگونه طرح شکایت قانونی از سوی خانوادهها را علامت بیان عناد و رویارویی با کل حکومت نظام جمهوری اسلامی وانمود ساخته و شهروندان را حتی از طرح و انعکاس مساله به مراجع قضائی برحذر میدارند.»
از صفحه چشم برای آزادی
#متین_منانی #چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او این روزها با امید به زندگی علاوه بر روند درمانی، خود را سرگرم هنر کرده است در پست در اینستاگرام خود ما را مهمان هنر نوازندگی و خوانندگی خود میکند.
متین منانی در سن ۲۵ سالگی در شهر ساری، شب ۲۹ شهریور .در سرکوب نیروهای امنیتی، مورد هدف قرار گرفت.
شدت جراحات و تعداد ساچمههایی که وارد بدن متین شد چنان زیاد بوده که چشم، گردن، سروصورت، قفسه سینه و اندام تحتانی او به شدت آسیب دید، اما بیشترین آسیب به دو چشم متین وارد شد..
که در نهایت موجب از دست رفتن بینایی هر دو چشم او شد.
متین پس از آسیب پیج آنلاین شاپ راهاندازی کرد و کمک هزینههای درمان خود را فراهممیکند که حمایت شما هموطنان باعث دلگرمی او خواهد بود.
به گفته کاوه وکیل او «در شب حادثه چند شهروند متین را با صورتی خونآلود به بیمارستان امیر مازندرانی ساری برده، اما نگهبانی بیمارستان مانع از ورود و پذیرش وی میشود.»
متین عملهای جراحی زیادی انجام داده اما نه بینایی او برگشت و نه همه ساچمهها از بدنش خارج شده است.
پیام درفشان، وکیل دادگستری و از وکلای حقوق بشری درباره طرح شکایت و دادخواهی از سوی افراد آسیبدیده، میگوید: «خانواده کشتهشدگان و اشخاص آسیبدیده باید بدون هرگونه هراس طرح شکایت قانونی کرده و با قاطعیت آن را پیگیری کنند.»
به گفته او، «متاسفانه در مراجعات خانوادهها مشخص شده، که اشخاصی با ایجاد جو روانی غلط و هراسافکنی بهطور عمدی، هرگونه طرح شکایت قانونی از سوی خانوادهها را علامت بیان عناد و رویارویی با کل حکومت نظام جمهوری اسلامی وانمود ساخته و شهروندان را حتی از طرح و انعکاس مساله به مراجع قضائی برحذر میدارند.»
از صفحه چشم برای آزادی
#متین_منانی #چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
افشین امامی، یکی دیگر از مصدومان و آسیبدیدگان شلیک عامدانه به چشمها در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ است.
او اهل کامیاران استان سنندج است و هنگام مصدومشدن، ۲۸ سال سن داشت.
مردم شهر کامیاران در اعتراض به قتل حکومتی مهسا امینی به همراه دیگر شهرهای کشور در همان روزهای نخستین قیام، به صحنه خیابان آمدند.
در تاریخ ۲۴ آبان ماه ۱۴۰۱، افشین به همراه چند نفر از دوستانش سوار بر ماشین به سمت خانه در حرکت بودند، خیابان در آن شب شلوغ نبود اما چند زن روسری از سر برداشته بودند و در خیابان شعار میدادند.
ناگهان مامورهای سرکوبگر به سمت آنها حملهور شدند و با گاز اشکآور به سمت آنها شلیک کردند. یکی از دختران که مشکل تنفسی داشت به زمین افتاد. افشین و دوستانش او را سوار ماشین کردند تا نجات دهند.
با شنیده شدن صدای شلیک، مردم بسیاری به خیابان آمدند و همین اتفاق باعث اتحاد و دلگرمی مردم شد. تعدادی از بسیجیها از پایگاه بسیج مسجد محمد رسولالله که در آن نزدیکی بود به سمت مردم با گلوله مستقیم شلیک کردند که باعث جان باختن جاویدنام فواد محمدی شد.
افشین همراه چند نفر در تلاش برای جابهجایی پیکر او بودند که دو سرکوبگر با اسلحه وینچستر به سمت آنها شروع به شلیک کردند و از فاصله حدود ده متری افشین از ناحیه سر و صورت مورد اصابت ساچمه قرار گرفت. یکی از ساچمهها باعث آسیبدیدن چشم چپ او شد. دوستانش با کمک مردم او را به بیمارستان بردند.
او تا کنون ۴ عمل جراحی چشم داشت و ساچمه همچنان در پشت چشم مانده است و آسیب عصب چشم مهمترین دلیل برای عدم بینایی اوست که در حد سایه و تقریبا نزدیک به صفر می باشد.
افشین تعمیرکار ماشین است و آسیب چشم باعث سختیها و مشکلاتی در کارش شده است.
او متاهل است و بزودی پدر میشود.
برای درمان و خانواده او بهترین آرزوها را داریم.
باشد که نسلهای آینده ایرانمان در سرزمینی آزاد و آباد چشم به جهان بگشایند.
از صفحه چشم برای آزادی
شعر و خوانش: شکوه نام ایرانی شکسته"
علیرضا جعفری ( آزادی)
#چشم_برای_آزادی
#افشین_امامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او اهل کامیاران استان سنندج است و هنگام مصدومشدن، ۲۸ سال سن داشت.
مردم شهر کامیاران در اعتراض به قتل حکومتی مهسا امینی به همراه دیگر شهرهای کشور در همان روزهای نخستین قیام، به صحنه خیابان آمدند.
در تاریخ ۲۴ آبان ماه ۱۴۰۱، افشین به همراه چند نفر از دوستانش سوار بر ماشین به سمت خانه در حرکت بودند، خیابان در آن شب شلوغ نبود اما چند زن روسری از سر برداشته بودند و در خیابان شعار میدادند.
ناگهان مامورهای سرکوبگر به سمت آنها حملهور شدند و با گاز اشکآور به سمت آنها شلیک کردند. یکی از دختران که مشکل تنفسی داشت به زمین افتاد. افشین و دوستانش او را سوار ماشین کردند تا نجات دهند.
با شنیده شدن صدای شلیک، مردم بسیاری به خیابان آمدند و همین اتفاق باعث اتحاد و دلگرمی مردم شد. تعدادی از بسیجیها از پایگاه بسیج مسجد محمد رسولالله که در آن نزدیکی بود به سمت مردم با گلوله مستقیم شلیک کردند که باعث جان باختن جاویدنام فواد محمدی شد.
افشین همراه چند نفر در تلاش برای جابهجایی پیکر او بودند که دو سرکوبگر با اسلحه وینچستر به سمت آنها شروع به شلیک کردند و از فاصله حدود ده متری افشین از ناحیه سر و صورت مورد اصابت ساچمه قرار گرفت. یکی از ساچمهها باعث آسیبدیدن چشم چپ او شد. دوستانش با کمک مردم او را به بیمارستان بردند.
او تا کنون ۴ عمل جراحی چشم داشت و ساچمه همچنان در پشت چشم مانده است و آسیب عصب چشم مهمترین دلیل برای عدم بینایی اوست که در حد سایه و تقریبا نزدیک به صفر می باشد.
افشین تعمیرکار ماشین است و آسیب چشم باعث سختیها و مشکلاتی در کارش شده است.
او متاهل است و بزودی پدر میشود.
برای درمان و خانواده او بهترین آرزوها را داریم.
باشد که نسلهای آینده ایرانمان در سرزمینی آزاد و آباد چشم به جهان بگشایند.
از صفحه چشم برای آزادی
شعر و خوانش: شکوه نام ایرانی شکسته"
علیرضا جعفری ( آزادی)
#چشم_برای_آزادی
#افشین_امامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«هر روز یک فرد تازه از آسیبدیدههای شلیک عامدانه به چشمها کشف میشود و هنوز افراد بسیاری ناشناخته ماندهاند.
مجید موافق، اهل تهران که در کرج مورد اصابت ساچمه قرار گرفت، یکی دیگر از مصدومان چشم است.
او به همراه همسرش در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ همان روزی که جاویدنام حدیث نجفی توسط نیروهای سرکوبگر کشته شد، در اعتراضات به قتل حکومتی مهسا امینی به خیابان آمدند.
یکی از دوستان آنها در پشت مامورها جا مانده بود و آنها که نگرانش بودند به آن سمت حرکت کردند.
جمعیت در آن لحظه نزدیک به ۴۰۰ نفر بود و به صورت مسالمتآمیز فقط شعار میدادند. حدود ۲۰ موتور سوار سرکوبگر مسلح به سمت آنها با گلوله گاز اشکآور و بمب های صوتی حملهور شدند.
مجید دستش را به نشانه اعتراض به سمت یکی از ماموران که اسلحه شاتگان با گلوله ساچمهای دارد، دراز میکند و چند ثانیه بعد، آن سرکوبگر او را هدف میگیرد و به سمتش شلیک میکند.
آقای موافق از ناحیه بدن، سر و چشم چپ آسیب جدی میبیند.
به سمت مردم بر میگردد و به پارکینگی در آن حوالی میرود. دستانش را روی چشم غرق در خون میگذارد و از آنجا به همراه همسر خود به سه درمانگاه مراجعه میکند که از پذیرش او خودداری میکنند و در نهایت به بیمارستان فارابی رفته و رسیدگیهای اولیه به چشم او انجام میشود.
پس از آن به بیمارستان سینا برای اسکن مغز میرود.
شب دو مامور برای شناسایی افرادی که در اعتراضات آسیب دیدهاند به بیمارستان سینا میآیند.
مجید و همراهش به درخواست خود از بیمارستان مرخص میشود
۷۰ درصد بینایی چشم او از بین رفته است.
او حدود یکسال است که در ترکیه زندگی میکند و خطر دیپورت او را تهدید میکند.
از آقای موافق میپرسم زمانی که دختر او با چشم کبود پدر مواجه میشود چه واکنشی نشان میدهد که با کمی مکث پاسخ میدهد چهره دختر یازده سالهاش را از یاد نمیبرد که با غم و اندوه او را در آغوش میگیرد و گریه میکند.
و از شرایط روحی دخترش میگوید که امکان استفاده از روانشناس در ترکیه را ندارد و همچنان با دیدن موتور احساس خطر میکند.
تمام تصاویری که در این ویدئو کار شده است توسط آقای موافق در اعتراضات کرج گرفته شده است.»
از صفحه چشم برای آزادی
#چشم_برای_آزادی #مجید_موافق #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مجید موافق، اهل تهران که در کرج مورد اصابت ساچمه قرار گرفت، یکی دیگر از مصدومان چشم است.
او به همراه همسرش در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ همان روزی که جاویدنام حدیث نجفی توسط نیروهای سرکوبگر کشته شد، در اعتراضات به قتل حکومتی مهسا امینی به خیابان آمدند.
یکی از دوستان آنها در پشت مامورها جا مانده بود و آنها که نگرانش بودند به آن سمت حرکت کردند.
جمعیت در آن لحظه نزدیک به ۴۰۰ نفر بود و به صورت مسالمتآمیز فقط شعار میدادند. حدود ۲۰ موتور سوار سرکوبگر مسلح به سمت آنها با گلوله گاز اشکآور و بمب های صوتی حملهور شدند.
مجید دستش را به نشانه اعتراض به سمت یکی از ماموران که اسلحه شاتگان با گلوله ساچمهای دارد، دراز میکند و چند ثانیه بعد، آن سرکوبگر او را هدف میگیرد و به سمتش شلیک میکند.
آقای موافق از ناحیه بدن، سر و چشم چپ آسیب جدی میبیند.
به سمت مردم بر میگردد و به پارکینگی در آن حوالی میرود. دستانش را روی چشم غرق در خون میگذارد و از آنجا به همراه همسر خود به سه درمانگاه مراجعه میکند که از پذیرش او خودداری میکنند و در نهایت به بیمارستان فارابی رفته و رسیدگیهای اولیه به چشم او انجام میشود.
پس از آن به بیمارستان سینا برای اسکن مغز میرود.
شب دو مامور برای شناسایی افرادی که در اعتراضات آسیب دیدهاند به بیمارستان سینا میآیند.
مجید و همراهش به درخواست خود از بیمارستان مرخص میشود
۷۰ درصد بینایی چشم او از بین رفته است.
او حدود یکسال است که در ترکیه زندگی میکند و خطر دیپورت او را تهدید میکند.
از آقای موافق میپرسم زمانی که دختر او با چشم کبود پدر مواجه میشود چه واکنشی نشان میدهد که با کمی مکث پاسخ میدهد چهره دختر یازده سالهاش را از یاد نمیبرد که با غم و اندوه او را در آغوش میگیرد و گریه میکند.
و از شرایط روحی دخترش میگوید که امکان استفاده از روانشناس در ترکیه را ندارد و همچنان با دیدن موتور احساس خطر میکند.
تمام تصاویری که در این ویدئو کار شده است توسط آقای موافق در اعتراضات کرج گرفته شده است.»
از صفحه چشم برای آزادی
#چشم_برای_آزادی #مجید_موافق #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من عصبانی هستم
دلنوشته متین منانی
@matin.mannani
خوانش الوند
@alvandiranzamin1
ویدیو : متین
(هر دو عزیز از مصدومان شلیک عامدانه به چشم)
«من عصبانیام از کسی که دستور داد تا کسی شلیک کرد.
من عصبانیام از ضاربین که هیچ وقت معرفی نشدند.
من عصبانیام از ندیدن چهره عزیزانم.
من عصبانیام از کشتهشدن رفیقام.
من عصبانیام از بیگناهو بالای دار کشیدن.
من عصبانیام از ماموری که با قلدری واسه توجیه گفتگوست دعوا حلوا پخش نمیکنند.
من عصبانیام از نداشتن حق اعتراض.
من عصبانیام از توهم آزادی شهروندان عادی.
من عصبانیام از واقعیت آزادی دزد و اختلاس.
من عصبانیام از انجمن نابینایان.
من عصبانیام از صدای عصای سفید.
من عصبانیام از مسیرهای پر از چاله چوله.
من عصبانیام از سرب های داخل بدنم.
من عصبانیام از کابوسهای هر شبه و داروهای آرام بخش.
من عصبانیام از درد سر و بدنم.
من عصبانیام از قد خمیده مادرم.
من عصبانیام از خاکستری و سیاه.
من عصبانیام از نوچهای که فکر میکند قدرت دارد.
من عصبانیام از ماموری که دخترامون را میزنه
عصبانیام ولی هنوز ایستادهام.
ایستادهام تا آروم تر شوم.
ادامه میدم تا تماشای نور آزادی.»
#متین_منانی #یاسر_الوندیانی #چشم_برای_آزادی #نه_به_جمهوری_اسلامی #رای_بی_رای #انگشت_در_خون #سیرک_انتخابات #انتصابات #علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دلنوشته متین منانی
@matin.mannani
خوانش الوند
@alvandiranzamin1
ویدیو : متین
(هر دو عزیز از مصدومان شلیک عامدانه به چشم)
«من عصبانیام از کسی که دستور داد تا کسی شلیک کرد.
من عصبانیام از ضاربین که هیچ وقت معرفی نشدند.
من عصبانیام از ندیدن چهره عزیزانم.
من عصبانیام از کشتهشدن رفیقام.
من عصبانیام از بیگناهو بالای دار کشیدن.
من عصبانیام از ماموری که با قلدری واسه توجیه گفتگوست دعوا حلوا پخش نمیکنند.
من عصبانیام از نداشتن حق اعتراض.
من عصبانیام از توهم آزادی شهروندان عادی.
من عصبانیام از واقعیت آزادی دزد و اختلاس.
من عصبانیام از انجمن نابینایان.
من عصبانیام از صدای عصای سفید.
من عصبانیام از مسیرهای پر از چاله چوله.
من عصبانیام از سرب های داخل بدنم.
من عصبانیام از کابوسهای هر شبه و داروهای آرام بخش.
من عصبانیام از درد سر و بدنم.
من عصبانیام از قد خمیده مادرم.
من عصبانیام از خاکستری و سیاه.
من عصبانیام از نوچهای که فکر میکند قدرت دارد.
من عصبانیام از ماموری که دخترامون را میزنه
عصبانیام ولی هنوز ایستادهام.
ایستادهام تا آروم تر شوم.
ادامه میدم تا تماشای نور آزادی.»
#متین_منانی #یاسر_الوندیانی #چشم_برای_آزادی #نه_به_جمهوری_اسلامی #رای_بی_رای #انگشت_در_خون #سیرک_انتخابات #انتصابات #علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
او که اینچنین با تمام وجود علیه جمهوری اسلامی و ولایت فقیه شعار میدهد، کسی نیست جز کوثر افتخاری، دختر جوان دانشجویی که یک چشمش را جمهوری اسلامی کور کرد.
او حالا همان شعارهایی را که مردم کف خیابانهای ایران میداذند، از عمق جان فریاد میزند. مردمی که دیروز با تحریم انتصابات، همبستگی خود را در برابر همه شعب جمهوری اسلامی نشان دادند.
کوثر ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«امیدمان برای روز آزادی آنچنان محکم و استوار است که هیچ سنگ ریزهای لغزش بر این مسیر نخواهد شد.
ما همه زخم خوردگان حکومتی خون آشام هستیم که ایرانمان را در اسارت گرفته است.
ما همه فریادی مشترکیم،
فریاد #نه_به_جمهوري_اسلامي و پا پس نخواهیم کشید.
برلین مقابل سفارت جمهوری اسلامی»
- واقعه بزرگ نهم تیر ماه نشان داد که حتی اصلاحطلبان با خاتمی و ظریفشان بیایند، حتی اگر کروبی رای دهد، مردم به جمهوری اسلامی «نه» میگویند. این افراد و حتی برخی استادان دانشگاه که از پزشکیان حمایت کردند (حتی آنها که در جنبش مهسا سیاه پوشیدند و اخراج شدند) هم دیگر «گروه مرجع» نیستند. بلکه زندانیان سیاسی، خانوادههای داذخواه، مصدومان چشم و گروههای برانداز هستند که در حال حاضر مورد اعتماد مردمند و این یک سرمایه اجتماعی است.
مهم تیر ۱۴۰۳ روز «نه» بزرگ به جمهوری اسلامی بود.
#کوثر_افتخاری #چشم_برای_آزادی #نه_به_جمهورى_اسلامى #سیرک_انتخابات #رای_بی_رای #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او حالا همان شعارهایی را که مردم کف خیابانهای ایران میداذند، از عمق جان فریاد میزند. مردمی که دیروز با تحریم انتصابات، همبستگی خود را در برابر همه شعب جمهوری اسلامی نشان دادند.
کوثر ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«امیدمان برای روز آزادی آنچنان محکم و استوار است که هیچ سنگ ریزهای لغزش بر این مسیر نخواهد شد.
ما همه زخم خوردگان حکومتی خون آشام هستیم که ایرانمان را در اسارت گرفته است.
ما همه فریادی مشترکیم،
فریاد #نه_به_جمهوري_اسلامي و پا پس نخواهیم کشید.
برلین مقابل سفارت جمهوری اسلامی»
- واقعه بزرگ نهم تیر ماه نشان داد که حتی اصلاحطلبان با خاتمی و ظریفشان بیایند، حتی اگر کروبی رای دهد، مردم به جمهوری اسلامی «نه» میگویند. این افراد و حتی برخی استادان دانشگاه که از پزشکیان حمایت کردند (حتی آنها که در جنبش مهسا سیاه پوشیدند و اخراج شدند) هم دیگر «گروه مرجع» نیستند. بلکه زندانیان سیاسی، خانوادههای داذخواه، مصدومان چشم و گروههای برانداز هستند که در حال حاضر مورد اعتماد مردمند و این یک سرمایه اجتماعی است.
مهم تیر ۱۴۰۳ روز «نه» بزرگ به جمهوری اسلامی بود.
#کوثر_افتخاری #چشم_برای_آزادی #نه_به_جمهورى_اسلامى #سیرک_انتخابات #رای_بی_رای #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech