This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چند روز پیش زادروز جاویدنام پژمان قلیپور، از جانباختگان اعتراضات سراسری آبان خونین ۱۳۹۸ بود.
مادر پژمان ضمن انتشار این ویدیو، نوشت:
«درود من پژمان هستم پژمان قلی پور …..
در یک روز گرم تابستان هفت شهریور ۱۳۸۰ ….
به دنیا آمدم و با آمدن من خانواده شد چهار نفره …..
و دریک شب سرد پاییزی بیست و ششم آبان ۹۸ ….
کشته شدم …..
در سن ۱۸ سالگی …..
تازه بود دیپلم گرفته بودم در کنار درس علاقه ی زیادی به فوتبال داشتم
تیم مورد علاقه ام تیم استقلال بود ….
همیشه دوست داشتم آدم موفقی باشم و باعث افتخار خانواده و جامعه باشم …..
آدم شادی بودم در کنار پدر و مادر و برادرم تمام دنیا رو رنگارنگ میدیدم …
اما در یک شب سرد پاییزی همه چی سیاه شد و من دیگر نبودم …
دنیای زیبای من با تمام آرزوهام و اهدافم تاریک و تاریک شد ….
صدای گلولهی جنگی توی قلبم را شنیدم ….
صدای فریادهای خودم را شنیدم ….
صدای فواره زدن خون از قلبم را موقعی که گلوله ی جنگی سوراخش کرد را شنیدم ….
درد سینه ی سوراخم و ابروی سوراخ شدهام را حس کردم …
بدن جوانم که در حال تکه تکه شدن بود را احساس کردم ….
حالا من دیگر نیستم ….دنیای زیبای من خاموش شده است …
من نیستم ….
من نیستم ….
هیچوقت فکرش را نمیکردم یک شب در اوج شادمانی و جوانی
فقط به دلیل آگاه بودنم و فقط بخاطر اینکه دوست داشتم آزاد زندگی کنم و برده نباشم دیگر نباشم …
من جوانی نکردم …
بی گناه کشته شدم ….
مادرم حال خوبی ندارد، پدرم کمرش خم شده، برادرم انگار صد سال پیر شده ….
لعنت و نفرین به اونی که مرا از آغوش گرم خانواده ام گرفت …
لعنت به اون کسی که منو از آرزوهام جدا کرد ….
نفرین بر کسی که چشمهای مرا برای همیشه به روی دنیای پر آرزویم بست
امیدوارم خون به ناحق ریختم پاپیچ قاتلینم بشه …»
————————
#نه_میبخشم_نه_فراموش_میکنم
#تولد_تلخ
#پژمان_قلی_پور
#آبان_خونین_۹۸ #آبان۹۸ #یاری_مدنی_توانا
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 tavaana
📱 Beshkan
📱 Dialogue
📱 tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
مادر پژمان ضمن انتشار این ویدیو، نوشت:
«درود من پژمان هستم پژمان قلی پور …..
در یک روز گرم تابستان هفت شهریور ۱۳۸۰ ….
به دنیا آمدم و با آمدن من خانواده شد چهار نفره …..
و دریک شب سرد پاییزی بیست و ششم آبان ۹۸ ….
کشته شدم …..
در سن ۱۸ سالگی …..
تازه بود دیپلم گرفته بودم در کنار درس علاقه ی زیادی به فوتبال داشتم
تیم مورد علاقه ام تیم استقلال بود ….
همیشه دوست داشتم آدم موفقی باشم و باعث افتخار خانواده و جامعه باشم …..
آدم شادی بودم در کنار پدر و مادر و برادرم تمام دنیا رو رنگارنگ میدیدم …
اما در یک شب سرد پاییزی همه چی سیاه شد و من دیگر نبودم …
دنیای زیبای من با تمام آرزوهام و اهدافم تاریک و تاریک شد ….
صدای گلولهی جنگی توی قلبم را شنیدم ….
صدای فریادهای خودم را شنیدم ….
صدای فواره زدن خون از قلبم را موقعی که گلوله ی جنگی سوراخش کرد را شنیدم ….
درد سینه ی سوراخم و ابروی سوراخ شدهام را حس کردم …
بدن جوانم که در حال تکه تکه شدن بود را احساس کردم ….
حالا من دیگر نیستم ….دنیای زیبای من خاموش شده است …
من نیستم ….
من نیستم ….
هیچوقت فکرش را نمیکردم یک شب در اوج شادمانی و جوانی
فقط به دلیل آگاه بودنم و فقط بخاطر اینکه دوست داشتم آزاد زندگی کنم و برده نباشم دیگر نباشم …
من جوانی نکردم …
بی گناه کشته شدم ….
مادرم حال خوبی ندارد، پدرم کمرش خم شده، برادرم انگار صد سال پیر شده ….
لعنت و نفرین به اونی که مرا از آغوش گرم خانواده ام گرفت …
لعنت به اون کسی که منو از آرزوهام جدا کرد ….
نفرین بر کسی که چشمهای مرا برای همیشه به روی دنیای پر آرزویم بست
امیدوارم خون به ناحق ریختم پاپیچ قاتلینم بشه …»
————————
#نه_میبخشم_نه_فراموش_میکنم
#تولد_تلخ
#پژمان_قلی_پور
#آبان_خونین_۹۸ #آبان۹۸ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روز گذشته زادروز جاویدنام نوید بهبودی، از جانباختگان آبان ۹۸ بود. این ویدیو مادرش را نشان میدهد که بر سر مزار فرزندش تولدش را جشن گرفته و میگرید.
او ضمن انتشار این ویدئو نوشت:
« #تولد
مثلا ۲۸ ساله ات شده
مثلا تو کارت موفق شدی چون خیلی براش زحمت کشیدی
مثلا با ی دختر زیبا مثل خودت ازدواج کردی
مثلا ثمره ی زندگیت شده ی دختر کوچولوی قشنگ با موهای بلند
نوید جان پسر
اینا همش آرزوها و حسرتای منه دردت بجونم
ولی تو هنوز ۲۳ سالته
میفهمی فقط ۲۳ سال با کلی آرزو
نویدم کجایی ؟ آرزوهات چی شد ؟؟؟؟؟
کشتنت پسر ؟
تو ۲۳ سالگی کشتنت مامان بمیره ؟؟؟؟
مامان هنوز منتظرم برگردی بزرگ بشی مرد بشی ازدواج کنی دختر دار بشی مثل همیشه بهت افتخار کنم چرا نمیای دردت ب قلبم 😭😭😭»
—————————
#نه_میبخشم_نه_فراموش_میکنم👊👊
#آبان_خونین_۹۸
#جاوید_نام_نوید_بهبودی
خواننده
پیمان قلیپور
- نوید بهبودی در شهریور ۱۳۷۵ در تهران به دنیا آمد ولی هنوز ۲۳ سال خود را تمام نکرده بود که نیروهای سرکوب در جمهوری اسلامی او را در قلعه حسن خان تهران در جریان اعتراضات سراسری آبان ۹۸ به قتل رساندند.
خانواده او تنها دو فرزند داشتند و نوید برادر بزرگتر بود. از لحاظ تحصیلی بسیار موفق بود. دوره تحصیلات خود پیش از دانشگاه را در مدرسه تیزهوشان گذراند و در کنکور ریاضیفیزیک رتبه دو رقمی آورد و رشته مهندسی مکانیک را انتخاب کرد.
به علت برخورداری از جذابیت ظاهری مدتی نیز به عنوان مدل لباسهای مردانه برای برای یک برند لباس ترکیهای به نام «بازلی» فعالیت کرد. صفحه اینستاگرام او نشان میدهد این شغل را دوست داشت ولی گویا از میزان حقوقی که میپرداختند رضایتی نداشت و از آنجا بیرون آمد و به اصفهان رفت و در نمایشگاه بینالمللی این شهر یک غرفه کتاب را میگرداند.
در ۲۵ آبان ۱۳۹۸ برای حضور در مراسم عروسی یکی از دوستانش به قلعه حسن خان آمد. شهری که محل زندگی خانواده نوید نیز بود و در ادبیات رسمی جمهوری اسلامی به عنوان «شهر قدس» شناخته میشود. فردای آن روز یعنی ۲۶ آبان شهر مملو از حضور مردم معترض میشود. نیروهای سرکوب تیراندازی را آغاز میکنند و نوید به واسطه شلیک یکی از نیروهای لباس شخصی در خیابان عمارت در قلعه حسن خان، کشته میشود.
#آبان_ادامه_دارد #آبان۹۸ #نوید_بهبودی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او ضمن انتشار این ویدئو نوشت:
« #تولد
مثلا ۲۸ ساله ات شده
مثلا تو کارت موفق شدی چون خیلی براش زحمت کشیدی
مثلا با ی دختر زیبا مثل خودت ازدواج کردی
مثلا ثمره ی زندگیت شده ی دختر کوچولوی قشنگ با موهای بلند
نوید جان پسر
اینا همش آرزوها و حسرتای منه دردت بجونم
ولی تو هنوز ۲۳ سالته
میفهمی فقط ۲۳ سال با کلی آرزو
نویدم کجایی ؟ آرزوهات چی شد ؟؟؟؟؟
کشتنت پسر ؟
تو ۲۳ سالگی کشتنت مامان بمیره ؟؟؟؟
مامان هنوز منتظرم برگردی بزرگ بشی مرد بشی ازدواج کنی دختر دار بشی مثل همیشه بهت افتخار کنم چرا نمیای دردت ب قلبم 😭😭😭»
—————————
#نه_میبخشم_نه_فراموش_میکنم👊👊
#آبان_خونین_۹۸
#جاوید_نام_نوید_بهبودی
خواننده
پیمان قلیپور
- نوید بهبودی در شهریور ۱۳۷۵ در تهران به دنیا آمد ولی هنوز ۲۳ سال خود را تمام نکرده بود که نیروهای سرکوب در جمهوری اسلامی او را در قلعه حسن خان تهران در جریان اعتراضات سراسری آبان ۹۸ به قتل رساندند.
خانواده او تنها دو فرزند داشتند و نوید برادر بزرگتر بود. از لحاظ تحصیلی بسیار موفق بود. دوره تحصیلات خود پیش از دانشگاه را در مدرسه تیزهوشان گذراند و در کنکور ریاضیفیزیک رتبه دو رقمی آورد و رشته مهندسی مکانیک را انتخاب کرد.
به علت برخورداری از جذابیت ظاهری مدتی نیز به عنوان مدل لباسهای مردانه برای برای یک برند لباس ترکیهای به نام «بازلی» فعالیت کرد. صفحه اینستاگرام او نشان میدهد این شغل را دوست داشت ولی گویا از میزان حقوقی که میپرداختند رضایتی نداشت و از آنجا بیرون آمد و به اصفهان رفت و در نمایشگاه بینالمللی این شهر یک غرفه کتاب را میگرداند.
در ۲۵ آبان ۱۳۹۸ برای حضور در مراسم عروسی یکی از دوستانش به قلعه حسن خان آمد. شهری که محل زندگی خانواده نوید نیز بود و در ادبیات رسمی جمهوری اسلامی به عنوان «شهر قدس» شناخته میشود. فردای آن روز یعنی ۲۶ آبان شهر مملو از حضور مردم معترض میشود. نیروهای سرکوب تیراندازی را آغاز میکنند و نوید به واسطه شلیک یکی از نیروهای لباس شخصی در خیابان عمارت در قلعه حسن خان، کشته میشود.
#آبان_ادامه_دارد #آبان۹۸ #نوید_بهبودی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر جاویدنام پژمان قلیپور، این ویدیو را در اینستاگرام منتشر کرد و نوشت:
«پنجمین سالگرد
پنج ساله که ندارمت ، ندارمت که قشنگ نیست بهتره بگم پنج سال پیش تو یک شب سرد پاییزی که خیلی سرد بود همه جا تاریک بود اینترنتا رو هم قطع کرده بودن کف خیابان با تیر جنگی کشتنت آره پسرم ندارمت کلمه درستی نیست برای جوانی که بخاطر اینکه نمیخواست برده باشه بخاطر اینکه انقد روحش بزرگ شده بود رفت فریاد زد و اعتراض کرد درست نیست
پسرم همیشه مادرا بچه ها رو آگاه میکنن و بزرگشون میکنن ولی تو منو بزرگ کردی آگاهم کردی به خونت قسم تا انتقام خونتو از این قاتلین بیشرف نگیریم اسمتو فریاد میزنیم و روز انتقام سر گور نجس همشون هلهله میکنیم
همون روز اول بهت قول دادیم و تا ثانیه ایی که نفس میکشیم پای عهدمون باهات هستیم شیر پسرم»
- پژمان قلیپور ملاطی، ۷ شهریور ۱۳۸۰ در لنگرود متولد شد. او به تازگی تحصیلات دبیرستان خود را تمام کرده بود.
پژمان قلیپور، ۲۶ آبان ۱۳۹۸، در مارلیک کرج با شلیک پنج گلوله توسط نیروهای امنیتی کشته شد، سه گلوله به سینه، یک گلوله به قلب که از پشتش خارج شده بود و یک گلوله دیگر به ابرویش اصابت کرد. پیکر پژمان قلیپور ملاطی، روز یکشنبه ۳ آذر ۱۳۹۸ در روستای ملاط لنگرود، به خاک سپرده شد.
#پژمان_قلی_پور
#آبان_خونین_۹۸ #آبان۹۸ #آبان_ادامه_دارد
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«پنجمین سالگرد
پنج ساله که ندارمت ، ندارمت که قشنگ نیست بهتره بگم پنج سال پیش تو یک شب سرد پاییزی که خیلی سرد بود همه جا تاریک بود اینترنتا رو هم قطع کرده بودن کف خیابان با تیر جنگی کشتنت آره پسرم ندارمت کلمه درستی نیست برای جوانی که بخاطر اینکه نمیخواست برده باشه بخاطر اینکه انقد روحش بزرگ شده بود رفت فریاد زد و اعتراض کرد درست نیست
پسرم همیشه مادرا بچه ها رو آگاه میکنن و بزرگشون میکنن ولی تو منو بزرگ کردی آگاهم کردی به خونت قسم تا انتقام خونتو از این قاتلین بیشرف نگیریم اسمتو فریاد میزنیم و روز انتقام سر گور نجس همشون هلهله میکنیم
همون روز اول بهت قول دادیم و تا ثانیه ایی که نفس میکشیم پای عهدمون باهات هستیم شیر پسرم»
- پژمان قلیپور ملاطی، ۷ شهریور ۱۳۸۰ در لنگرود متولد شد. او به تازگی تحصیلات دبیرستان خود را تمام کرده بود.
پژمان قلیپور، ۲۶ آبان ۱۳۹۸، در مارلیک کرج با شلیک پنج گلوله توسط نیروهای امنیتی کشته شد، سه گلوله به سینه، یک گلوله به قلب که از پشتش خارج شده بود و یک گلوله دیگر به ابرویش اصابت کرد. پیکر پژمان قلیپور ملاطی، روز یکشنبه ۳ آذر ۱۳۹۸ در روستای ملاط لنگرود، به خاک سپرده شد.
#پژمان_قلی_پور
#آبان_خونین_۹۸ #آبان۹۸ #آبان_ادامه_دارد
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر جاویدنام نوید بهبودی، در پنجمین سالگرد جانباختن فرزندش ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«پنجمین سالگرد
پنج ساله که نویدم نیست نویدمو امشب پنج سال که کشتنش جوان رعنا و زیبای من پنج ساله که زیر خروارها خاک خوابیده با رفتنش تمام آرزوهای ما رو با خودش برد البته نویدم خودش نرفت قاتلین بچمو کشتن با تیر جنگی کشتن ولی تا زمانی که نفس میکشم دادخواه خون نویدم هستم تا انتقامشو بگیرم»
- نوید بهبودی در شهریور ۱۳۷۵ در تهران به دنیا آمد ولی هنوز ۲۳ سال خود را تمام نکرده بود که نیروهای سرکوب در جمهوری اسلامی او را در قلعه حسن خان تهران در جریان اعتراضات سراسری آبان ۹۸ به قتل رساندند.
خانواده او تنها دو فرزند داشتند و نوید برادر بزرگتر بود. از لحاظ تحصیلی بسیار موفق بود. دوره تحصیلات خود پیش از دانشگاه را در مدرسه تیزهوشان گذراند و در کنکور ریاضیفیزیک رتبه دو رقمی آورد و رشته مهندسی مکانیک را انتخاب کرد.
به علت برخورداری از جذابیت ظاهری مدتی نیز به عنوان مدل لباسهای مردانه برای برای یک برند لباس ترکیهای به نام «بازلی» فعالیت کرد. صفحه اینستاگرام او نشان میدهد این شغل را دوست داشت ولی گویا از میزان حقوقی که میپرداختند رضایتی نداشت و از آنجا بیرون آمد و به اصفهان رفت و در نمایشگاه بینالمللی این شهر یک غرفه کتاب را میگرداند.
در ۲۵ آبان ۱۳۹۸ برای حضور در مراسم عروسی یکی از دوستانش به قلعه حسن خان آمد. شهری که محل زندگی خانواده نوید نیز بود و در ادبیات رسمی جمهوری اسلامی به عنوان «شهر قدس» شناخته میشود. فردای آن روز یعنی ۲۶ آبان شهر مملو از حضور مردم معترض میشود. نیروهای سرکوب تیراندازی را آغاز میکنند و نوید به واسطه شلیک یکی از نیروهای لباس شخصی در خیابان عمارت در قلعه حسن خان، کشته میشود.
#نوید_بهبودی
#آبان۹۸ #آبان_خونین #آبان_ادامه_دارد
#آبان_خونین_۹۸ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«پنجمین سالگرد
پنج ساله که نویدم نیست نویدمو امشب پنج سال که کشتنش جوان رعنا و زیبای من پنج ساله که زیر خروارها خاک خوابیده با رفتنش تمام آرزوهای ما رو با خودش برد البته نویدم خودش نرفت قاتلین بچمو کشتن با تیر جنگی کشتن ولی تا زمانی که نفس میکشم دادخواه خون نویدم هستم تا انتقامشو بگیرم»
- نوید بهبودی در شهریور ۱۳۷۵ در تهران به دنیا آمد ولی هنوز ۲۳ سال خود را تمام نکرده بود که نیروهای سرکوب در جمهوری اسلامی او را در قلعه حسن خان تهران در جریان اعتراضات سراسری آبان ۹۸ به قتل رساندند.
خانواده او تنها دو فرزند داشتند و نوید برادر بزرگتر بود. از لحاظ تحصیلی بسیار موفق بود. دوره تحصیلات خود پیش از دانشگاه را در مدرسه تیزهوشان گذراند و در کنکور ریاضیفیزیک رتبه دو رقمی آورد و رشته مهندسی مکانیک را انتخاب کرد.
به علت برخورداری از جذابیت ظاهری مدتی نیز به عنوان مدل لباسهای مردانه برای برای یک برند لباس ترکیهای به نام «بازلی» فعالیت کرد. صفحه اینستاگرام او نشان میدهد این شغل را دوست داشت ولی گویا از میزان حقوقی که میپرداختند رضایتی نداشت و از آنجا بیرون آمد و به اصفهان رفت و در نمایشگاه بینالمللی این شهر یک غرفه کتاب را میگرداند.
در ۲۵ آبان ۱۳۹۸ برای حضور در مراسم عروسی یکی از دوستانش به قلعه حسن خان آمد. شهری که محل زندگی خانواده نوید نیز بود و در ادبیات رسمی جمهوری اسلامی به عنوان «شهر قدس» شناخته میشود. فردای آن روز یعنی ۲۶ آبان شهر مملو از حضور مردم معترض میشود. نیروهای سرکوب تیراندازی را آغاز میکنند و نوید به واسطه شلیک یکی از نیروهای لباس شخصی در خیابان عمارت در قلعه حسن خان، کشته میشود.
#نوید_بهبودی
#آبان۹۸ #آبان_خونین #آبان_ادامه_دارد
#آبان_خونین_۹۸ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر جاویدنام رضا معظمی گودرزی، در پنجمین سالگرد جانباختن فرزندش این ویدیو را منتشر کرد و نوشت:
«سالروز آسمانی شدنت مبارک پسر قهرمان مادر
درست پنج سال پیش در چنین ساعتی جسم بیجانت روی تخت بیمارستان غرق در خون افتاده بود
و من با صدای بلند زجه میزدم وبا قلبی آکنده از درد به خدا التماس میکردم که تو رو .تویی که تمام وجودم بودی رو بهم برگردونه
اما یک سری جنایت کار که بویی از انسانیت نبرده بودند مانع از بردنت به اتاق عمل شدند و باعت شدند تا از شدت خونریزی جان شیرینت رو از دست بدی
پسر مهربونم تو همهی زندگی پدر و مادری بودی که بزرگترین آرزوشون این بود که تو رو تو لباس دامادی ببینند .تنها برادر و تکیه گاه برادرت بودی اما یک شبه همه ی آرزوهایمان با رفتنت به دل خاک سپرده شد
پسرم این خون ها پایمال نخواهد شد و روزی خواهد رسید که قاتلینت تاوان این جنایت رو پس خواهند داد
قلب مادر تا نفس در سینه دارم دادخواه خون به ناحق ریخته است خواهم شد
به امید روزی که هیچ مادری از آغوش گرم فرزندش به جرم آگاهی محروم نباشه»
رضا معظمی گودرزی، متولد ۱ دی ۱۳۷۸، در جریان آبان خونین ۹۸، بر اثر اصابت گلوله در شهریار جان باخت. پیکر او در بروجرد به خاک سپرده شد.
#رضا_معظمی_گودرزی
#آبان_خونین_۹۸ #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #آبان۹۸ #آبان_ادامه_دارد #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مادر جاویدنام رضا معظمی گودرزی، در پنجمین سالگرد جانباختن فرزندش این ویدیو را منتشر کرد و نوشت:
«سالروز آسمانی شدنت مبارک پسر قهرمان مادر
درست پنج سال پیش در چنین ساعتی جسم بیجانت روی تخت بیمارستان غرق در خون افتاده بود
و من با صدای بلند زجه میزدم وبا قلبی آکنده از درد به خدا التماس میکردم که تو رو .تویی که تمام وجودم بودی رو بهم برگردونه
اما یک سری جنایت کار که بویی از انسانیت نبرده بودند مانع از بردنت به اتاق عمل شدند و باعت شدند تا از شدت خونریزی جان شیرینت رو از دست بدی
پسر مهربونم تو همهی زندگی پدر و مادری بودی که بزرگترین آرزوشون این بود که تو رو تو لباس دامادی ببینند .تنها برادر و تکیه گاه برادرت بودی اما یک شبه همه ی آرزوهایمان با رفتنت به دل خاک سپرده شد
پسرم این خون ها پایمال نخواهد شد و روزی خواهد رسید که قاتلینت تاوان این جنایت رو پس خواهند داد
قلب مادر تا نفس در سینه دارم دادخواه خون به ناحق ریخته است خواهم شد
به امید روزی که هیچ مادری از آغوش گرم فرزندش به جرم آگاهی محروم نباشه»
رضا معظمی گودرزی، متولد ۱ دی ۱۳۷۸، در جریان آبان خونین ۹۸، بر اثر اصابت گلوله در شهریار جان باخت. پیکر او در بروجرد به خاک سپرده شد.
#رضا_معظمی_گودرزی
#آبان_خونین_۹۸ #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #آبان۹۸ #آبان_ادامه_دارد #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مادر جاویدنام مهرداد معینفر، ویدیو و تصاویری از گرامیداشت پنجمین سالگرد کشته شدن فرزندش و جاویدنام میلاد محققی را منتشر کرد و نوشت:
«پنج سال از نبودنت گذشت۰۰۰۰۰۰
بماند که چی برمن گذشت و چجوری گذشت این پنج سال،
و من در آن پاییزی که رفتی جا ماندم،
...
در کنارِ خانوادهی عزیزِ #میلاد_محققی نازنینم پنجمین سالیادِ پسرانِ قهرمانمان را به سوگ نشستیم💔😭🥀🕊»
ـ چقدر خانوادههای آبان، مظلوم و تنها هستند ...
کاش مردم با وجود همه مشکلات، بیشتر در کنار این عزیزان باشند.
میلاد محققی، ۲۴ ساله، روز ۲۶ آبان ۹۸ در شهریار با گلوله نیروهای سرکوبگر جان عزیزش را از دست داد.
مهرداد معینفر در آبان ۱۳۶۶ به دنیا آمد و در آبان ۱۳۹۸ توسط نیروهای سرکوب جمهوری اسلامی به قتل رسید. «جرم» او اعتراض به وضعیت نامناسب کشور بود. ۳۲ ساله بود، لیسانس شیمی داشت و در داروخانهای در محله عبدآباد در شهریار کرج مشغول بود.
#مهرداد_معین_فر
#میلاد_محققی
#آبان_خونین_۹۸
#من_از_بازماندگان_آبانم
#دادخواهم_تا_آخرین_نفس
#دادخواهی_جرم_نیست
#دادخواهی #آبان۹۸ #آبان_ادامه_دارد #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«پنج سال از نبودنت گذشت۰۰۰۰۰۰
بماند که چی برمن گذشت و چجوری گذشت این پنج سال،
و من در آن پاییزی که رفتی جا ماندم،
...
در کنارِ خانوادهی عزیزِ #میلاد_محققی نازنینم پنجمین سالیادِ پسرانِ قهرمانمان را به سوگ نشستیم💔😭🥀🕊»
ـ چقدر خانوادههای آبان، مظلوم و تنها هستند ...
کاش مردم با وجود همه مشکلات، بیشتر در کنار این عزیزان باشند.
میلاد محققی، ۲۴ ساله، روز ۲۶ آبان ۹۸ در شهریار با گلوله نیروهای سرکوبگر جان عزیزش را از دست داد.
مهرداد معینفر در آبان ۱۳۶۶ به دنیا آمد و در آبان ۱۳۹۸ توسط نیروهای سرکوب جمهوری اسلامی به قتل رسید. «جرم» او اعتراض به وضعیت نامناسب کشور بود. ۳۲ ساله بود، لیسانس شیمی داشت و در داروخانهای در محله عبدآباد در شهریار کرج مشغول بود.
#مهرداد_معین_فر
#میلاد_محققی
#آبان_خونین_۹۸
#من_از_بازماندگان_آبانم
#دادخواهم_تا_آخرین_نفس
#دادخواهی_جرم_نیست
#دادخواهی #آبان۹۸ #آبان_ادامه_دارد #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مهدی دائمی از قهرمانان آبان ۹۸، در زادروزش در میدان فرمانداری شهریار با شلیک مستقیم نیروهای حکومتی، پیش چشم مادرش کشته شد. او تک فرزند مادرش بود.
مادرش ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«آبان که از راه میرسد حجم دلتنگی در سینه ام هزاران برابر می شود . ۲۵ آبان برای من یادآور زیباترین ها و تلخ ترین هاست. در همین روز تن گرمت را برای اولین بار در آغوش گرفتم و ۲۵ سال بعد هم برای آخرین بار گرمای تنت در آغوش من بود. بعد از آن گویا گرمای تن من هم مرد. بعد از آن آغوشم دیگر هرگز گرم نشد.
دوباره ۲۵ آبان آمده و من به شمع ۲۵ سالگی ات خیره مانده ام که هرگز بیشتر نشد و پنج سال است که روی همان عدد متوقف شده است. ۲۵ سال قهرمان زندگی من بودی و بعد از آن قهرمان من و یک کشور شدی.
رفتی که زندگی برای مردم کشورت بهتر شود اما بعد از تو نه تنها زندگی همسن هایت بهتر نشده که هیچ ، افسرده تر و غمگین تر هم شده اند، مشکلاتشان بیشتر شده و زندگی شان از ۲۵ آبان ۹۸ هم ترسناک تر است.
اما با خودم فکر میکنم زندگی من بعد از آن تاریخ چگونه شد ؟ در واقع پاسخ این است که زندگی دیگر برای من وجود نداشت. زندگی من مانند شمع تولد ۲۵ سالگی ات متوقف شده است.
پنج سال است که هر لحظه با تو صحبت میکنم ، نمی دانم صدایم را میشنوی یا این کار من هم بیهوده است اما جواب هر چه که باشد من باز هم با تو صحبت خواهم کرد ، برایت می نویسم ، آواز میخوانم ، درست مانند لالایی های که دوران کودکی برایت خوانده ام.
ایمان دارم که می شنوی ، تو جایی در همین نزدیکی ها ایستاده ای و از گریه های من غمگین شده ای . جایی همین حوالی ایستاده ای و بهتر شدن اوضاع هموطنانت را انتظار میکشی ، برای پرکشیدنشان غصه میخوری و منتظری تا دیگران به زندگی بهتری برسند. تو همیشه همینقدر خوب و مهربان بوده ای.
قهرمان من، زیبای من، تنها فرزندم جاوید نام مهدی دائمی زادروزت هزاران بار بر ما مبارک🥀💔»
#مهدی_دائمی
#آبان_ادامه_دارد
#آبان_خونین_۹۸
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#دادخواهی_جرم_نیست
#آبان۹۸
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مادرش ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«آبان که از راه میرسد حجم دلتنگی در سینه ام هزاران برابر می شود . ۲۵ آبان برای من یادآور زیباترین ها و تلخ ترین هاست. در همین روز تن گرمت را برای اولین بار در آغوش گرفتم و ۲۵ سال بعد هم برای آخرین بار گرمای تنت در آغوش من بود. بعد از آن گویا گرمای تن من هم مرد. بعد از آن آغوشم دیگر هرگز گرم نشد.
دوباره ۲۵ آبان آمده و من به شمع ۲۵ سالگی ات خیره مانده ام که هرگز بیشتر نشد و پنج سال است که روی همان عدد متوقف شده است. ۲۵ سال قهرمان زندگی من بودی و بعد از آن قهرمان من و یک کشور شدی.
رفتی که زندگی برای مردم کشورت بهتر شود اما بعد از تو نه تنها زندگی همسن هایت بهتر نشده که هیچ ، افسرده تر و غمگین تر هم شده اند، مشکلاتشان بیشتر شده و زندگی شان از ۲۵ آبان ۹۸ هم ترسناک تر است.
اما با خودم فکر میکنم زندگی من بعد از آن تاریخ چگونه شد ؟ در واقع پاسخ این است که زندگی دیگر برای من وجود نداشت. زندگی من مانند شمع تولد ۲۵ سالگی ات متوقف شده است.
پنج سال است که هر لحظه با تو صحبت میکنم ، نمی دانم صدایم را میشنوی یا این کار من هم بیهوده است اما جواب هر چه که باشد من باز هم با تو صحبت خواهم کرد ، برایت می نویسم ، آواز میخوانم ، درست مانند لالایی های که دوران کودکی برایت خوانده ام.
ایمان دارم که می شنوی ، تو جایی در همین نزدیکی ها ایستاده ای و از گریه های من غمگین شده ای . جایی همین حوالی ایستاده ای و بهتر شدن اوضاع هموطنانت را انتظار میکشی ، برای پرکشیدنشان غصه میخوری و منتظری تا دیگران به زندگی بهتری برسند. تو همیشه همینقدر خوب و مهربان بوده ای.
قهرمان من، زیبای من، تنها فرزندم جاوید نام مهدی دائمی زادروزت هزاران بار بر ما مبارک🥀💔»
#مهدی_دائمی
#آبان_ادامه_دارد
#آبان_خونین_۹۸
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#دادخواهی_جرم_نیست
#آبان۹۸
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
۱ دی ماه، زادروز جاویدنام رضا معظمی گودرزی است.
مادر رضا معظمی گودرزی، از جانباختگان اعتراضات آبان ۹۸ ویدیویی از غمگساریاش در شب چله و بردن کیک تولد بر مزار فرزند از دسترفتهاش منتشر کرده است و رنج از دست دادن پسرش را توصیف میکند.
رضا معظمی گودرزی، متولد ۱ دی ۱۳۷۸، در جریان آبان خونین ۹۸، بر اثر اصابت گلوله در شهریار جان باخت. پیکر او در بروجرد به خاک سپرده شد.
#رضا_معظمی_گودرزی
#آبان_خونین_۹۸ #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #آبان۹۸ #آبان_ادامه_دارد #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
۱ دی ماه، زادروز جاویدنام رضا معظمی گودرزی است.
مادر رضا معظمی گودرزی، از جانباختگان اعتراضات آبان ۹۸ ویدیویی از غمگساریاش در شب چله و بردن کیک تولد بر مزار فرزند از دسترفتهاش منتشر کرده است و رنج از دست دادن پسرش را توصیف میکند.
رضا معظمی گودرزی، متولد ۱ دی ۱۳۷۸، در جریان آبان خونین ۹۸، بر اثر اصابت گلوله در شهریار جان باخت. پیکر او در بروجرد به خاک سپرده شد.
#رضا_معظمی_گودرزی
#آبان_خونین_۹۸ #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #آبان۹۸ #آبان_ادامه_دارد #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
محبوبه رمضانی، مادر جاویدنام پژمان قلیپور از جانباختگان آبان ۹۸ نیز مثل سایر مادران دادخواه، به یاد یلداهایی افتاد که پسرش در کنارش بود و ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
#یلدا
چندمین شب یلدای بدون توست؟
چهارمی پنجمی؟
چند سال است بدون تو یلدا را میگذرانم؟
اخرین سالی که یلدا را باهم جشن گرفتیم را مرور میکنم
هیچ فکر میکردم امسال آخرین سال است؟
هیچ فکر میکردم دیگر شب یلدا برایت حافظ نمیخوانم؟
هیچ فکر میکردم قرار است بعد از این فقط در گوشه آرامستانت یلدا را جشن بگیرم؟
هرگز چنین خیالی نمیکردم
برنامهها داشتم برایت من
شبهای یلدای زیادی قرار بود باهم جشن بگیریم
چه میدانستم زمانه اینگونه روی ناخوش به من نشان میدهد
خانواده ام را میگیرد از من
و من سالها در حسرت دیدنت میمانم
دلتنگ حتی روزهای تلخمان شدهام
هیچ روز تلخی داشتهایم اصلا؟
من که چیزی به یاد نمیآورم
از تو فقط لبخند به جا مانده برایم
مهربانی خوش اخلاقی و زیبایی به جاگذاشتهای فقط
مهربانم گرچه من درحسرت آغوشت ماندهام اما
سرافرازم
سربلندم که چون توی به این دنیا دادهام
رسالت من تربیت فرزندی بوده به دلیری تو
و من چه کامل این رسالت را کامل کردم
پسرم این روزها مثل تمام روزهای بعد تو سخت میگذرد
اما من همچنان امیدوارانه زندگی میکنم
به امید روز های خوب
من روزی جواب تمام این تلخیها را میگیرم
روزهای شیرین نزدیک است پسرم
اندکی صبر...»
#پژمان_قلیپور #شب_یلدا
#آبان_خونین_۹۸ #آبان۹۸ #دادخواهی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
#یلدا
چندمین شب یلدای بدون توست؟
چهارمی پنجمی؟
چند سال است بدون تو یلدا را میگذرانم؟
اخرین سالی که یلدا را باهم جشن گرفتیم را مرور میکنم
هیچ فکر میکردم امسال آخرین سال است؟
هیچ فکر میکردم دیگر شب یلدا برایت حافظ نمیخوانم؟
هیچ فکر میکردم قرار است بعد از این فقط در گوشه آرامستانت یلدا را جشن بگیرم؟
هرگز چنین خیالی نمیکردم
برنامهها داشتم برایت من
شبهای یلدای زیادی قرار بود باهم جشن بگیریم
چه میدانستم زمانه اینگونه روی ناخوش به من نشان میدهد
خانواده ام را میگیرد از من
و من سالها در حسرت دیدنت میمانم
دلتنگ حتی روزهای تلخمان شدهام
هیچ روز تلخی داشتهایم اصلا؟
من که چیزی به یاد نمیآورم
از تو فقط لبخند به جا مانده برایم
مهربانی خوش اخلاقی و زیبایی به جاگذاشتهای فقط
مهربانم گرچه من درحسرت آغوشت ماندهام اما
سرافرازم
سربلندم که چون توی به این دنیا دادهام
رسالت من تربیت فرزندی بوده به دلیری تو
و من چه کامل این رسالت را کامل کردم
پسرم این روزها مثل تمام روزهای بعد تو سخت میگذرد
اما من همچنان امیدوارانه زندگی میکنم
به امید روز های خوب
من روزی جواب تمام این تلخیها را میگیرم
روزهای شیرین نزدیک است پسرم
اندکی صبر...»
#پژمان_قلیپور #شب_یلدا
#آبان_خونین_۹۸ #آبان۹۸ #دادخواهی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آخرین پنجشنبه سال و چیدن سفره هفتسین بر سر مزار جاویدنام علیرضا انحوی، از جانباختگان آبان ۹۸
مادر علیرضا، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«آخرین پنجشنبه سال 1403/12/23کنار خاک پاک علیرضای قهرمانم
یاد ونامت همیشه جاودانه باد »
علیرضا انجوی، جوان ۲۶ سالهای بود که در رشته معماری فارغالتحصیل شده بود. او نور چشم و تنها فرزند مادر بود؛ دو برادر علیرضا سالها پیش، از دنیا رفته بودند و پدر جانبازش هم شهید شده بود.
تنها همدم و یار مادر، علیرضا بود. علیرضا پس از تحصیلات دانشگاهی، مکانی را اجاره کرده بود تا با ارائه مشاوره به دانشجویان معماری، مخارج زندگی را تأمین کند. اما در روز ۲۵ آبان ۹۸، علیرضا انجوی، در حالی که در راه بین محل کار و منزل در شهر صدرا شیراز بود، مزدوران جمهوریاسلامی به پیشانی او شلیک مستقیم کردند و جهان آرزوها و رویاهای علیرضا و مادرش را برای همیشه به تاریکی کشاندند.
#هرگز_فراموش_نخواهیم
#ابان_ادامه_دارد✌️ #علیرضا_انجوی
#آبان_خونین_۹۸ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مادر علیرضا، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«آخرین پنجشنبه سال 1403/12/23کنار خاک پاک علیرضای قهرمانم
یاد ونامت همیشه جاودانه باد »
علیرضا انجوی، جوان ۲۶ سالهای بود که در رشته معماری فارغالتحصیل شده بود. او نور چشم و تنها فرزند مادر بود؛ دو برادر علیرضا سالها پیش، از دنیا رفته بودند و پدر جانبازش هم شهید شده بود.
تنها همدم و یار مادر، علیرضا بود. علیرضا پس از تحصیلات دانشگاهی، مکانی را اجاره کرده بود تا با ارائه مشاوره به دانشجویان معماری، مخارج زندگی را تأمین کند. اما در روز ۲۵ آبان ۹۸، علیرضا انجوی، در حالی که در راه بین محل کار و منزل در شهر صدرا شیراز بود، مزدوران جمهوریاسلامی به پیشانی او شلیک مستقیم کردند و جهان آرزوها و رویاهای علیرضا و مادرش را برای همیشه به تاریکی کشاندند.
#هرگز_فراموش_نخواهیم
#ابان_ادامه_دارد✌️ #علیرضا_انجوی
#آبان_خونین_۹۸ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر جاویدنام پژمان قلیپور، از جانباختگان آبان ۹۸، روز گذشته این ویدیو را منتشر کرد و نوشت:
«یکشنبهی سیاه…
آخرین یکشنبهی سال که برای همه شاید بوی عید بدهد، برای من بوی خون پژمانم را میدهد.
آخرین یکشنبهای که زمین از خون پاک پسر ۱۸ سالهام سیراب شد،
آخرین یکشنبهای که قلبم از تپش افتاد و جانم برای همیشه پرپر شد.
یکشنبهای که خیابانها بوی فریاد آزادی میداد و پژمانم با چشمهایش آرزوی فردای روشن را میدید،
اما گلولهای آمد و قلبش را نشانه گرفت،
پژمانم در خیابان افتاد و من…
من دور از او، دور از دستانش، دور از نفسهایش…
چگونه این درد را به زبان بیاورم؟
چگونه این زخم را به دوش بکشم؟
یکشنبهی سیاه…
روزی که مادران زیادی عزادار شدند،
روزی که خیابانها صدای خون شدند و ما مادران،
سرگردان میان بغض و فریاد،
میان دادخواهی و انتقام،
میان خاطرهی پسرانمان و نگاه سرد قاتلانشان.
پنج سال و چهار ماه است که هر یکشنبه برای من، یکشنبهی سیاه است،
اما این یکشنبه، آخرین یکشنبهی سال،
دوباره مرا میبرد به همان ۲۶ آبان،
دوباره صدای تیر میپیچد در گوشم،
دوباره پژمانم بر زمین میافتد،
دوباره دستانش سرد میشود و من…
من نیستم، من دورم،
و این درد را با هیچ واژهای نمیتوان گفت.
پژمانم…
عید برای من معنایی ندارد،
نوروز برای من عزاست،
سفرهی هفتسینم پر از اشک است و جای تو،
جای تو همیشه خالی…
اما من زندهام، پژمانم.
من زندهام که صدای تو باشم،
من زندهام که داد تو را بگیرم،
من زندهام برای روزی که این زمین،
از خون تو و تمام بیگناهانی که جانشان را برای آزادی دادند،
دادخواهی کند.#
پژمانم…
یکشنبهی سیاهت را فراموش نمیکنم،
نامت را فراموش نمیکنم،
خونت را فراموش نمیکنم.
و این آخرین یکشنبهی سال را،
با تمام دردش، به یاد تو نفس میکشم…»
#پژمان_قلی_پور
#آبان_خونین_۹۸
#آبان۹۸ #آبان_ادامه_دارد
#نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«یکشنبهی سیاه…
آخرین یکشنبهی سال که برای همه شاید بوی عید بدهد، برای من بوی خون پژمانم را میدهد.
آخرین یکشنبهای که زمین از خون پاک پسر ۱۸ سالهام سیراب شد،
آخرین یکشنبهای که قلبم از تپش افتاد و جانم برای همیشه پرپر شد.
یکشنبهای که خیابانها بوی فریاد آزادی میداد و پژمانم با چشمهایش آرزوی فردای روشن را میدید،
اما گلولهای آمد و قلبش را نشانه گرفت،
پژمانم در خیابان افتاد و من…
من دور از او، دور از دستانش، دور از نفسهایش…
چگونه این درد را به زبان بیاورم؟
چگونه این زخم را به دوش بکشم؟
یکشنبهی سیاه…
روزی که مادران زیادی عزادار شدند،
روزی که خیابانها صدای خون شدند و ما مادران،
سرگردان میان بغض و فریاد،
میان دادخواهی و انتقام،
میان خاطرهی پسرانمان و نگاه سرد قاتلانشان.
پنج سال و چهار ماه است که هر یکشنبه برای من، یکشنبهی سیاه است،
اما این یکشنبه، آخرین یکشنبهی سال،
دوباره مرا میبرد به همان ۲۶ آبان،
دوباره صدای تیر میپیچد در گوشم،
دوباره پژمانم بر زمین میافتد،
دوباره دستانش سرد میشود و من…
من نیستم، من دورم،
و این درد را با هیچ واژهای نمیتوان گفت.
پژمانم…
عید برای من معنایی ندارد،
نوروز برای من عزاست،
سفرهی هفتسینم پر از اشک است و جای تو،
جای تو همیشه خالی…
اما من زندهام، پژمانم.
من زندهام که صدای تو باشم،
من زندهام که داد تو را بگیرم،
من زندهام برای روزی که این زمین،
از خون تو و تمام بیگناهانی که جانشان را برای آزادی دادند،
دادخواهی کند.#
پژمانم…
یکشنبهی سیاهت را فراموش نمیکنم،
نامت را فراموش نمیکنم،
خونت را فراموش نمیکنم.
و این آخرین یکشنبهی سال را،
با تمام دردش، به یاد تو نفس میکشم…»
#پژمان_قلی_پور
#آبان_خونین_۹۸
#آبان۹۸ #آبان_ادامه_دارد
#نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر جاویدنام مهدی دائمی، از جانباختگان آبان ۹۸، این ویدیو را منتشر کرد و نوشت:
«همه منتظر نوروز سال وجدید هستن.ولی من دلتنگ چهرهای هستم که دیگه کنارم نیست....بیست و پنج آخر سال شد باز یاد آور اون روز تلخ که برای همیشه ازکنارم رفتی پنج سال وچهار ماه شد اما ذره ای ازدلتنگیت کم نشد ازایزد منان میخوام این سال جدید قاتلینت به جزای اعمالشون برسن 😔»
ـ جنایت آبان ۹۸ و قهرمانانی چون مهدی دائمی هرگز فراموش نمیشوند....
#مهدی_دائمی #آبان_خونین_۹۸
#دادخواهی
#زندگی_کن_اما_فراموش_نکن
#دادخواهم
#آبان_ادامه_دارد #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«همه منتظر نوروز سال وجدید هستن.ولی من دلتنگ چهرهای هستم که دیگه کنارم نیست....بیست و پنج آخر سال شد باز یاد آور اون روز تلخ که برای همیشه ازکنارم رفتی پنج سال وچهار ماه شد اما ذره ای ازدلتنگیت کم نشد ازایزد منان میخوام این سال جدید قاتلینت به جزای اعمالشون برسن 😔»
ـ جنایت آبان ۹۸ و قهرمانانی چون مهدی دائمی هرگز فراموش نمیشوند....
#مهدی_دائمی #آبان_خونین_۹۸
#دادخواهی
#زندگی_کن_اما_فراموش_نکن
#دادخواهم
#آبان_ادامه_دارد #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
واقعیت این است که هر رویدادی حتی شادی و جشن نوروز، برای خانوادههای دادخواه تداعیگر خاطراتی است که از عزیزشان دارند و آنوقت است که جای خالی او بیشتر احساس میشود و دلتنگی، آخ دلتنگی ... که میآید سراغ آدم و رها نمیکند...
مادر محمدحسین عرفان، به مناسبت سال نو نوشت:
«عید من دیدن دوباره توست
بوسیدن رویت.....
من بدون تو عیدی ندارم
عيدت مبارک عزیزم»
جاویدنام محمد حسین عرفان در زمان آسیبدیدن چشمانش ۲۴ سال داشت.
در آبان ۹۸ و در فردیس شهر کرج در اعترضات به گرانی بنزین، برق منطقه قطع شده بود و نیروهای سرکوبگر یگان ویژه با موتور به مردم حملهور شده بودند، مردم در حال فرار بودند.
دو دختر روی زمین و زیر مشت و لگد مامورها بودند که محمدحسین با چند نفر دیگر به کمک آنها میروند که با شلیک مستقیم ساچمه از ناحیه دو چشم و سر و صورت آسیب میبیند. چشم چپ بینایی را کامل از دست میدهد و چشم راست با وجود بینایی ۳۰ درصدی به مرور زمان ضعیفتر میشود.
محمدحسین در اعترضات ۱۴۰۱ نیز با همان بینایی محدود به خیابان آمد و بارها کتک خورد تا نهایتا چشمانش عفونت کرد و در ۳۰ بهمن ماه ۱۴۰۲ در سن ۲۹ سالگی در بیمارستان به علت ورود عفونت در خون، جان خود را از دست داد و در سوم اسفند به خاک سپرده شد.
نیروهای امنیتی در آبان ۹۸ در بیمارستان محمدحسین را تحت فشار قرار میدهند و پس از آن با گرفتن برگه رضایت حق هر گونه شکایت را از او میگیرند و در چهلم وی با حضور بر مزار او با فشار بر خانواده، جو را امنیتی میکنند.
محمد در شرف ازدواج بود و به جای لباس دامادی در جشن عروسی، لباس خواستگاری او در کنار قاب عکس مراسم سوگواری او قرار گرفت.
او بر روی تصاویری از چشمانش نوشته بود.
«قیمت چشم تو چند است که در کشور من، هر چه مرغوب و نفیس است، بهایش جان است»
او در کار تاسیساتی شاغل بود.
#محمد_حسین_عرفان #محمدحسین_عرفان #آبان_خونین_98 #آبان_خونین_۹۸ #آبان_ادامه_دارد #چشم_برای_آزادی #نه_به_جمهوری_اسلامی #دادخواهی
#نوروز #زن_زندگی_آزادی #عمو_نوروز_نیا_اینجا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مادر محمدحسین عرفان، به مناسبت سال نو نوشت:
«عید من دیدن دوباره توست
بوسیدن رویت.....
من بدون تو عیدی ندارم
عيدت مبارک عزیزم»
جاویدنام محمد حسین عرفان در زمان آسیبدیدن چشمانش ۲۴ سال داشت.
در آبان ۹۸ و در فردیس شهر کرج در اعترضات به گرانی بنزین، برق منطقه قطع شده بود و نیروهای سرکوبگر یگان ویژه با موتور به مردم حملهور شده بودند، مردم در حال فرار بودند.
دو دختر روی زمین و زیر مشت و لگد مامورها بودند که محمدحسین با چند نفر دیگر به کمک آنها میروند که با شلیک مستقیم ساچمه از ناحیه دو چشم و سر و صورت آسیب میبیند. چشم چپ بینایی را کامل از دست میدهد و چشم راست با وجود بینایی ۳۰ درصدی به مرور زمان ضعیفتر میشود.
محمدحسین در اعترضات ۱۴۰۱ نیز با همان بینایی محدود به خیابان آمد و بارها کتک خورد تا نهایتا چشمانش عفونت کرد و در ۳۰ بهمن ماه ۱۴۰۲ در سن ۲۹ سالگی در بیمارستان به علت ورود عفونت در خون، جان خود را از دست داد و در سوم اسفند به خاک سپرده شد.
نیروهای امنیتی در آبان ۹۸ در بیمارستان محمدحسین را تحت فشار قرار میدهند و پس از آن با گرفتن برگه رضایت حق هر گونه شکایت را از او میگیرند و در چهلم وی با حضور بر مزار او با فشار بر خانواده، جو را امنیتی میکنند.
محمد در شرف ازدواج بود و به جای لباس دامادی در جشن عروسی، لباس خواستگاری او در کنار قاب عکس مراسم سوگواری او قرار گرفت.
او بر روی تصاویری از چشمانش نوشته بود.
«قیمت چشم تو چند است که در کشور من، هر چه مرغوب و نفیس است، بهایش جان است»
او در کار تاسیساتی شاغل بود.
#محمد_حسین_عرفان #محمدحسین_عرفان #آبان_خونین_98 #آبان_خونین_۹۸ #آبان_ادامه_دارد #چشم_برای_آزادی #نه_به_جمهوری_اسلامی #دادخواهی
#نوروز #زن_زندگی_آزادی #عمو_نوروز_نیا_اینجا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech