«حدیث جان دو سال گذشت ولی از درد ما کم نشده
به یادت هستیم
دوست داریم
حدیث دختر ایران ❤️🩹»
متن و تصاویر منتشر شده در اینستاگرام افسون نجفی، خواهر جاویدنام حدیث نجفی
- «خیلی دوست دارم الان که دارم میرم آخرش وقتی چند سال گذشت خوشحال باشم رفتم تظاهرات و همه چی عوض شده.»
این آخرین پیام حدیث نجفی است دختر پر شور ایران و جوان انقلابی ۲۳ سالهای که روز چهارشنبه ۳۰ شهریور با گلولههای مأموران حکومتی در کرج جان باخت.
حدیث در ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ و در بلوار ارم مهرشهر کرج با ۶ گلوله جنگی و چندین گلوله ساچمهای کشته شد و این اظهارات توسط دو شاهد عینی که او را به بیمارستان منتقل کردند، تایید شده است.
افسون نجفی، خواهر حدیث با بیان اینکه در شب حادثه پسری حدیث را به بیمارستان رسانده، اضافه میکند: «آن پسر با کمک عمهاش، حدیث را با خودروی شخصی به بیمارستان برد و او را تحویل بیمارستان داد و به تایید آنها در آن زمان حدیث زنده بود، پس از تماس این مرد با خانواده و حضور ما در بیمارستان، همراه یکی از بیماران حاضر که شاهد رخدادها بوده به ما گفت که حدیث هنگام انتقال به بیمارستان هوشیار نبود اما زنده بود و ماموران او را در حیاط پشتی بیمارستان در اتاقی محبوس و به کادر درمان هشدار دادند که از مداوای او خودداری کنند تا زمان مرگش فرا برسد.»
#ایران #حدیث_نجفی #زن_زندگی_آزادی #مهسا_امينى #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
به یادت هستیم
دوست داریم
حدیث دختر ایران ❤️🩹»
متن و تصاویر منتشر شده در اینستاگرام افسون نجفی، خواهر جاویدنام حدیث نجفی
- «خیلی دوست دارم الان که دارم میرم آخرش وقتی چند سال گذشت خوشحال باشم رفتم تظاهرات و همه چی عوض شده.»
این آخرین پیام حدیث نجفی است دختر پر شور ایران و جوان انقلابی ۲۳ سالهای که روز چهارشنبه ۳۰ شهریور با گلولههای مأموران حکومتی در کرج جان باخت.
حدیث در ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ و در بلوار ارم مهرشهر کرج با ۶ گلوله جنگی و چندین گلوله ساچمهای کشته شد و این اظهارات توسط دو شاهد عینی که او را به بیمارستان منتقل کردند، تایید شده است.
افسون نجفی، خواهر حدیث با بیان اینکه در شب حادثه پسری حدیث را به بیمارستان رسانده، اضافه میکند: «آن پسر با کمک عمهاش، حدیث را با خودروی شخصی به بیمارستان برد و او را تحویل بیمارستان داد و به تایید آنها در آن زمان حدیث زنده بود، پس از تماس این مرد با خانواده و حضور ما در بیمارستان، همراه یکی از بیماران حاضر که شاهد رخدادها بوده به ما گفت که حدیث هنگام انتقال به بیمارستان هوشیار نبود اما زنده بود و ماموران او را در حیاط پشتی بیمارستان در اتاقی محبوس و به کادر درمان هشدار دادند که از مداوای او خودداری کنند تا زمان مرگش فرا برسد.»
#ایران #حدیث_نجفی #زن_زندگی_آزادی #مهسا_امينى #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سال گذشته در چنین روزهایی بود که ترانه برای ترند شد و بعد از آن در تجمعات مختلف ایرانیان به خصوص در خارج از ایران سر داده شد. ترانهای بیانگر خواستههای ایرانیان و علت حضورشان در خیابان علیه رژیمی ستمگر بود.
روز گذشته شروین حاجیپور، یکبار دیگر این ترانه را منتشر کرد و نوشت:
چقدر باهاش خاطره دارید؟
دوباره مرور کنیم دو سال پیش را، اهداف مردم را، دوباره همبستگی را تجربه کنیم.
#هنر_اعتراض #برای_یک_زندگی_معمولی #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
روز گذشته شروین حاجیپور، یکبار دیگر این ترانه را منتشر کرد و نوشت:
چقدر باهاش خاطره دارید؟
دوباره مرور کنیم دو سال پیش را، اهداف مردم را، دوباره همبستگی را تجربه کنیم.
#هنر_اعتراض #برای_یک_زندگی_معمولی #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«وطن ما ایرانه
وطن شما جمهوری اسلامی
ما با هم فرق داریم!»
طرح از قلمفرسا
#نه_به_جمهورى_اسلامى #ایران #برای_ایران #برای_آزادی #کارتون #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
وطن شما جمهوری اسلامی
ما با هم فرق داریم!»
طرح از قلمفرسا
#نه_به_جمهورى_اسلامى #ایران #برای_ایران #برای_آزادی #کارتون #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
پدر جاویدنام حمیدرضا روحی با انتشار تصویری از پسرش بر روی پرچمی برافراشته، نوشت:
«پسرم شما برای بهترین انگیرهای که هر انسان میتواند داشته باشد جاودان شدید.
مرگ در بستر لیاقت شما نبود، شما باید به دست جنایتکاران بیرحم و خائنین به وطن کشته میشدید تا نامتان و یادتان جاودانه بماند.
شما پرچم آزادیخواهی را بر افراشتید. یاد و نامتان در قلب تک تک آزادیخواهان وطن جاودانه خواهد ماند.
شما نوری از خدا هستید که هرگز خاموش نخواهد شد.»
#حمیدرضا_روحی #برای_آزادی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«پسرم شما برای بهترین انگیرهای که هر انسان میتواند داشته باشد جاودان شدید.
مرگ در بستر لیاقت شما نبود، شما باید به دست جنایتکاران بیرحم و خائنین به وطن کشته میشدید تا نامتان و یادتان جاودانه بماند.
شما پرچم آزادیخواهی را بر افراشتید. یاد و نامتان در قلب تک تک آزادیخواهان وطن جاودانه خواهد ماند.
شما نوری از خدا هستید که هرگز خاموش نخواهد شد.»
#حمیدرضا_روحی #برای_آزادی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«برای دختران شجاع و قهرمان وطن🌱
«آزادی»💃🏻🍃
میوه ی شیرینیست که به مذاق هر کسی خوش طعم است.
باید جهانی ساخت از عشق از امید 🕊🤍
تاری هم از وحدت، پودی حقیقت بین🤝
باید سراسر مهر، باید سراسر نور ☺️🌞
باید گذرگاهی از دل به سوی عشق🤍❤️ »
#برای_آزادی
#ما_یادمون_نمیره
#علیه_فراموشی
#بچه_های_اکباتان
#شهرک_اکباتان
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«آزادی»💃🏻🍃
میوه ی شیرینیست که به مذاق هر کسی خوش طعم است.
باید جهانی ساخت از عشق از امید 🕊🤍
تاری هم از وحدت، پودی حقیقت بین🤝
باید سراسر مهر، باید سراسر نور ☺️🌞
باید گذرگاهی از دل به سوی عشق🤍❤️ »
#برای_آزادی
#ما_یادمون_نمیره
#علیه_فراموشی
#بچه_های_اکباتان
#شهرک_اکباتان
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
عرفان ساریخانی دشتی، ۲۱ ساله ساکن تهرانپارس در تهران که در انقلاب ملی ایران در سال ۱۴۰۱ حضور فعالی داشت، در تاریخ ۲۶ مهرماه مفقود و پیکرش در ۲۹ مهر ماه در حوالی جاجرود پیدا شد. پیکر عرفان در حالی که بینی و صورتش شکسته شده بود، پیدا شد.
عرفان دانشجوی حسابداری بود، ولی به خاطر علاقه به عکاسی به طور حرفهای عکاسی میکرد. در جریان انقلاب دو بار نزدیک بود بازداشت شود که با کمک مردم رهانده شد. او در جریان اعتراضات در فعالیت عمامهپرانی مشارکت داشت و حین این کار شناسایی شد.
مزار عرفان ساریخانی ردیف ۸۰ شماره ۳۵ در بهشت زهرا ست و در ردیف پایین علی سیدی دیگر جانباخته راه آزادی آرام گرفته است.
مادر عرفان در اینستاگرام نوشت:
«باید خیال کنم هستی و دوستم داری
باید خیال کنم امشب زودتر از همیشه خوابیدی
برای همین شب بخیر نگفتی
پیش خودم باید خیال کنم که فردا کلی حرف داریم که باید با هم بزنیم
باید خیال کنم
باید خیال کنم
باید خیال کنم
بعضی رفتنها رو نمیتونیم باور کنیم😔😔»
او همچنین در پستی دیگر ضمن یادآوری خاطرهای از غذا دادن عرفان به کلاغی که روز ۲۵ مهر دم پنجره خانهشان آمده بود، نوشت:
«خاطره تلخ از یک روز عصر در تاریخ ۲۵ مهر ۱۴۰۱
عرفان بعد از دوبار به مشکل خوردن و از اخرین حرکتی که تو خیابون انجام داد و خیلی هم باعث نگرانی و ناراحتی من شده بود اونروز تو خونه مونده بود و منو تو اتاقش صدا زد و وقتی رفتم با این صحنه مهمون ناخونده لب پنجره اتاقش روبرو شدم،این کلاع اصلا از ما نمیترسید انقدری که عرفان رفت و از تو اشپزخونه براش نون اورد و اونمراحت از دستش گرفت و خورد و همونجوری که لب پنجره بود یهو چشمش به دو نفر افتاد که با لباس عادی تو کوچه رفت و امد میکردن،کوچه ما گوچیک و بن بست بود و کاملا رفتارشون مشکوک بود و به ساختمون ما میرسیدن بالا رو نگاه میکردن
اون کلاغ اون روز اومده بود ما رو اگاه کنه،اومده بود یه خبر به ما بده
که فردا شبش عرفان از خونه رفت و دیگه نیومد تا تاریخ ۲۹ مهر ساعت ۸ شب با یه تلفن بدترین خبر زندگیمو شنیدم
هنوز اونشب برای من صبح نشده
هنوز زندگی مثل تاریکی اون شبه
من پشت فرمون و از اگاهی میومدم و در به در عرفان بودم وسط اتوبان تلفنم زنگ خورد و همون وسط اتوبان ایستادم فقط جیغ میزدم و صدای بوق ماشینها هم پیچیده بود و آخر یکی اومد و فرمون ماشین رو حرکت داد و ماشین رو کشید کنار، حتی نتونستم از روی صندلی ماشین جابه جا بشم
خدایا فقط تو میدونی من اونشب چی کشیدم»
#عرفان_ساریخانی_دشتی #عرفان_ساریخانی #عرفان_دشتی #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
عرفان دانشجوی حسابداری بود، ولی به خاطر علاقه به عکاسی به طور حرفهای عکاسی میکرد. در جریان انقلاب دو بار نزدیک بود بازداشت شود که با کمک مردم رهانده شد. او در جریان اعتراضات در فعالیت عمامهپرانی مشارکت داشت و حین این کار شناسایی شد.
مزار عرفان ساریخانی ردیف ۸۰ شماره ۳۵ در بهشت زهرا ست و در ردیف پایین علی سیدی دیگر جانباخته راه آزادی آرام گرفته است.
مادر عرفان در اینستاگرام نوشت:
«باید خیال کنم هستی و دوستم داری
باید خیال کنم امشب زودتر از همیشه خوابیدی
برای همین شب بخیر نگفتی
پیش خودم باید خیال کنم که فردا کلی حرف داریم که باید با هم بزنیم
باید خیال کنم
باید خیال کنم
باید خیال کنم
بعضی رفتنها رو نمیتونیم باور کنیم😔😔»
او همچنین در پستی دیگر ضمن یادآوری خاطرهای از غذا دادن عرفان به کلاغی که روز ۲۵ مهر دم پنجره خانهشان آمده بود، نوشت:
«خاطره تلخ از یک روز عصر در تاریخ ۲۵ مهر ۱۴۰۱
عرفان بعد از دوبار به مشکل خوردن و از اخرین حرکتی که تو خیابون انجام داد و خیلی هم باعث نگرانی و ناراحتی من شده بود اونروز تو خونه مونده بود و منو تو اتاقش صدا زد و وقتی رفتم با این صحنه مهمون ناخونده لب پنجره اتاقش روبرو شدم،این کلاع اصلا از ما نمیترسید انقدری که عرفان رفت و از تو اشپزخونه براش نون اورد و اونمراحت از دستش گرفت و خورد و همونجوری که لب پنجره بود یهو چشمش به دو نفر افتاد که با لباس عادی تو کوچه رفت و امد میکردن،کوچه ما گوچیک و بن بست بود و کاملا رفتارشون مشکوک بود و به ساختمون ما میرسیدن بالا رو نگاه میکردن
اون کلاغ اون روز اومده بود ما رو اگاه کنه،اومده بود یه خبر به ما بده
که فردا شبش عرفان از خونه رفت و دیگه نیومد تا تاریخ ۲۹ مهر ساعت ۸ شب با یه تلفن بدترین خبر زندگیمو شنیدم
هنوز اونشب برای من صبح نشده
هنوز زندگی مثل تاریکی اون شبه
من پشت فرمون و از اگاهی میومدم و در به در عرفان بودم وسط اتوبان تلفنم زنگ خورد و همون وسط اتوبان ایستادم فقط جیغ میزدم و صدای بوق ماشینها هم پیچیده بود و آخر یکی اومد و فرمون ماشین رو حرکت داد و ماشین رو کشید کنار، حتی نتونستم از روی صندلی ماشین جابه جا بشم
خدایا فقط تو میدونی من اونشب چی کشیدم»
#عرفان_ساریخانی_دشتی #عرفان_ساریخانی #عرفان_دشتی #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
افسون نجفی این ویدیو را منتشر کرد و نوشت:
.💚🕊️♥️
«کاش میدونستم این آخرین باره
حدیث رفتنت برگشت نداره
بغل میکردم عطر تنت رو
یادم بمونه لمس تنت رو
نفس دارم میکشم اما بعد تو مردم
تو زخم نشست رو تنت من گلوله میخوردم
من هر جا که میرفتم همه اسمت و هی میبردن
منم هی میمردم میمردم میمردم میمردم»
- «خیلی دوست دارم الان که دارم میرم آخرش وقتی چند سال گذشت خوشحال باشم رفتم تظاهرات و همه چی عوض شده.»
این آخرین پیام حدیث نجفی است دختر پر شور ایران و جوان انقلابی ۲۳ سالهای که روز چهارشنبه ۳۰ شهریور با گلولههای مأموران حکومتی در کرج جان باخت.
حدیث در ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ و در بلوار ارم مهرشهر کرج با ۶ گلوله جنگی و چندین گلوله ساچمهای کشته شد و این اظهارات توسط دو شاهد عینی که او را به بیمارستان منتقل کردند، تایید شده است.
افسون نجفی، خواهر حدیث با بیان اینکه در شب حادثه پسری حدیث را به بیمارستان رسانده، اضافه میکند: «آن پسر با کمک عمهاش، حدیث را با خودروی شخصی به بیمارستان برد و او را تحویل بیمارستان داد و به تایید آنها در آن زمان حدیث زنده بود، پس از تماس این مرد با خانواده و حضور ما در بیمارستان، همراه یکی از بیماران حاضر که شاهد رخدادها بوده به ما گفت که حدیث هنگام انتقال به بیمارستان هوشیار نبود اما زنده بود و ماموران او را در حیاط پشتی بیمارستان در اتاقی محبوس و به کادر درمان هشدار دادند که از مداوای او خودداری کنند تا زمان مرگش فرا برسد.»
گفتگوی توانا با افسون نجفی را اینجا ببینید:
https://tavaana.org/fridays-42/
#ایران #حدیث_نجفی #زن_زندگی_آزادی #مهسا_امينى #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
.💚🕊️♥️
«کاش میدونستم این آخرین باره
حدیث رفتنت برگشت نداره
بغل میکردم عطر تنت رو
یادم بمونه لمس تنت رو
نفس دارم میکشم اما بعد تو مردم
تو زخم نشست رو تنت من گلوله میخوردم
من هر جا که میرفتم همه اسمت و هی میبردن
منم هی میمردم میمردم میمردم میمردم»
- «خیلی دوست دارم الان که دارم میرم آخرش وقتی چند سال گذشت خوشحال باشم رفتم تظاهرات و همه چی عوض شده.»
این آخرین پیام حدیث نجفی است دختر پر شور ایران و جوان انقلابی ۲۳ سالهای که روز چهارشنبه ۳۰ شهریور با گلولههای مأموران حکومتی در کرج جان باخت.
حدیث در ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ و در بلوار ارم مهرشهر کرج با ۶ گلوله جنگی و چندین گلوله ساچمهای کشته شد و این اظهارات توسط دو شاهد عینی که او را به بیمارستان منتقل کردند، تایید شده است.
افسون نجفی، خواهر حدیث با بیان اینکه در شب حادثه پسری حدیث را به بیمارستان رسانده، اضافه میکند: «آن پسر با کمک عمهاش، حدیث را با خودروی شخصی به بیمارستان برد و او را تحویل بیمارستان داد و به تایید آنها در آن زمان حدیث زنده بود، پس از تماس این مرد با خانواده و حضور ما در بیمارستان، همراه یکی از بیماران حاضر که شاهد رخدادها بوده به ما گفت که حدیث هنگام انتقال به بیمارستان هوشیار نبود اما زنده بود و ماموران او را در حیاط پشتی بیمارستان در اتاقی محبوس و به کادر درمان هشدار دادند که از مداوای او خودداری کنند تا زمان مرگش فرا برسد.»
گفتگوی توانا با افسون نجفی را اینجا ببینید:
https://tavaana.org/fridays-42/
#ایران #حدیث_نجفی #زن_زندگی_آزادی #مهسا_امينى #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
جاویدنام حسینعلی کیا کجوری ۲۳ ساله و دانشجوی مهندسی برق دانشگاه علم و فناوری مازندران بود.
به گفته یکی از بستگانش، او عاشق سرود «ای ایران» بود.
یکی از آشنایان او ضمن ارسال متن سرود ای ایران با دستخط حسینعلی کیا کجوری، نوشت:
«دستنوشتهای از حسینعلی به یادگار مانده است که برایتان میفرستم، برای اینروزها که دلهایمان بیشتر برای وطن میتپد.»
جاوید نام حسینعلی کیا در روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ توسط نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی، با گلوله جنگی در شهر نوشهر کشته شد.
حسینعلی کیا از اقوام حنانه کیا بود و هر دو در یک روز کشته شدند. در چهلم آنها محمدرضا بالی لاشک از دوستان پدر حسینعلی کیا کشته شد.
این عزیزان برای آزادی و سعادت ایران و ایرانیان و اعتلای نام ایران کشته شدند و هرگز فراموش نخواهند شد.
۲۱ آبان، زادروز جاویدنام مهندس حسینعلی کیا است.
#حسینعلی_کیا #برای_ایران #ایران #نوشهر #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
به گفته یکی از بستگانش، او عاشق سرود «ای ایران» بود.
یکی از آشنایان او ضمن ارسال متن سرود ای ایران با دستخط حسینعلی کیا کجوری، نوشت:
«دستنوشتهای از حسینعلی به یادگار مانده است که برایتان میفرستم، برای اینروزها که دلهایمان بیشتر برای وطن میتپد.»
جاوید نام حسینعلی کیا در روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ توسط نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی، با گلوله جنگی در شهر نوشهر کشته شد.
حسینعلی کیا از اقوام حنانه کیا بود و هر دو در یک روز کشته شدند. در چهلم آنها محمدرضا بالی لاشک از دوستان پدر حسینعلی کیا کشته شد.
این عزیزان برای آزادی و سعادت ایران و ایرانیان و اعتلای نام ایران کشته شدند و هرگز فراموش نخواهند شد.
۲۱ آبان، زادروز جاویدنام مهندس حسینعلی کیا است.
#حسینعلی_کیا #برای_ایران #ایران #نوشهر #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech