آموزشکده توانا
55.6K subscribers
31.9K photos
37.5K videos
2.55K files
19.2K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
روز گذشته خبری ناشر شد مبنی بر این که دادگاه انقلاب اهواز برای دومین بار مجاهد کورکور، زندانی سیاسی محبوس در اهواز، را به اعدام محکوم کرده است.
شعبه سوم دادگاه انقلاب اهواز، در مقام شعبه هم‌عرضی که پرونده مجاهد کورکور برای بررسی مجدد به آن ارجاع شده بود، اقدام به صدور حکم اعدام مجدد علیه این زندانی سیاسی کرده است.

پیش از این دیوان عالی کشور در ایران در پاسخ به درخواست فرجام‌خواهی مجاهد کورکور، حکم اعدام صادره از سوی دادگاه بدوی را رد و پرونده را برای بررسی مجدد به شعبه هم‌عرض فرستاده بود.

مجاهد کورکور شهروند اهل ایذه ۲۹ آذر سال ۱۴۰۱ به اتهام آنچه که تیراندازی به شهروندان در جریان اعتراضات ۲۵ آبان در ایذه و به ویژه قتل کیان پیرفلک خوانده شد بازداشت شد.

انتساب این اتهام به مجاهد کورکور در حالی بوده که خانواده کیان پیرفلک بارها شهادت داده‌اند عامل تیراندازی به خودرو آنها و در نتیجه قتل کیان در شامگاه ۲۵ آبان ماموران امنیتی و انتظامی بوده‌اند و از این رو هیچ شکایتی از مجاهد کورکور ندارند.

واهی‌بودن انتساب اتهام تیراندازی به شهروندان و قتل کیان پیرفلک به مجاهد کورکور به حدی بود که بعدتر در زمان رسیدگی قضایی در دادگاه اتهام قتل عمد به «محاربه و افساد فی الارض» تغییر یافت و حکم اعدام صادره نیز با استناد به این اتهامات صادر شده بود.

علاوه بر این پدر کیان در ویدیویی نام قاتل پسرش را گفت که از نیروهای سرکوبگر بود. چندین نفر از خانواده‌های دادخواه ایذه رسما شهادت دادند و اعلام کردند که مجاهد کورکور عامل تیراندازی در آن شب نبوده است. افرادی که شاهد بودند که چه اتفاقی افتاد، حی و حاضر هستند، ولی جمهوری اسلامی باز برای طناب دار خود دنبال گردن می‌گردد.


طرح از شهرزاد
artdeshaz

#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#نه_به_اعدام
#مجاهد_کورکور
#کیان_پیرفلک

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
علیه فراموشی؛

میثم پیرفلک، پدر جاویدنام کیان پیرفلک، این ویدیو را در بهار ۱۴۰۲ منتشر کرده و گفته بود قاتل فرزندش و جان‌باختگان ایذه چه کسی است.

او در این ویدیوی کوتاه تاکید کرد که مجاهد کورکور و مردم ایذه نقشی در کشتار شهروندان نداشتند و گفت که من و همسرم به چشم خود دیده‌ایم که نیروهای امنیتی به فرماندهی «سردار» عیدی علیپور، به سمت ما شلیک کردند.

او همچنین تاکید کرد که دادخواه فرزندش است و از مردم خواست که دنبال حقیقت باشند.
او با لهجه بختیاری گفت: نه فراموش می‌کنم و نه می‌بخشم.
«نه فراموش کُنوم نه بخشوم.»

ـ حالا جمهوری اسلامی می‌خواهد مجاهد کورکور را اعدام کند، در حالی که خانواده‌های جان‌باختگان ایذه در ۲۵ آبان ۱۴۰۱ شهادت داده‌اند او نقشی در آن ماجرا نداشته و قاتل از نیروهای حکومتی است.

- دستگاه پروپاگاندای جمهوری اسلامی، اعلام کرده که جان‌باختگان ایذه توسط انقلابیون کشته شده‌اند. ابتدا اعلام کردند که افرادی را در همان شب ۲۵ آبان ۱۴۰۱ در مرز ماکو بازداشت کردند (که با توجه به بعد مسافت باورپذیر نبود)، بعد چند نفر را که از قضا دادخواه خون کیان و سایر جان‌باختگان بودند متهم کردند و با لشکرکشی به روستای پرسوراخ دو نفر را به قتل رساندند و تا کنون پیکرشان را به خانواده‌ها تحویل نداده‌اند. حالا مجاهد کورکور را که در آن روستا بازداشت کرده بودند به اعدام محکوم‌کرده‌اند، در حالی که خانواده‌های دادخواه و داغدار ایذه بارها گفته‌اند که مجاهد و یارانش قاتل عزیزانشان نیستند. میثم پیرفلک به صراحت نام فرمانده نیروهای سرکوب و عامل کشتار ایذه را به زبان آورده است.

#کیان_پیرفلک #مجاهد_کورکور #ایذه #انقلاب_ملی #دادخواهی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ماه‌منیر مولایی‌راد، مادر جاویدنام کیان پیرفلک، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«به نام خدای رنگین کمان
برای دانش آموزا، برای آینده
برای کیان»
@mah.mr.92

مادر کیان، ماه‌منیر مولایی‌راد، در زمان خاک‌سپاری کیان تعریف می‌کرد:
«دم در هلال احمر، همه پلیس با لباس‌های گاردی بودن، رفتیم، از جلوشون رد شدیم، ۱۰۰ متر بیشتر، اون روبه‌رومون ۳۰۰ متر جلوتر هم مردم وایساده بودن، یکی‌شون داد زد برگردین! می‌دونین کیان چی گفت؟ -دردت به جونم- گفت بابا این دفعه رو به پلیس‌ها اعتماد کن برگرد خوبیمون رو می‌خوان، پدرش درجا دور زد سمت پلیسا، چون شیشه‌ها بالا بود، نمی‌دونم فکر کردن می‌خوایم تیراندازی کنیم یا هرچی... ماشین رو به رگبار بستن...»


داستان کیان پیرفلک، داستان کودکی نیمه‌تمام ما ایرانیان است. ما که فرصت ندادند جوانی کنیم، عاشقی کنیم، استعدادهایمان را شکوفا کنیم و به آرزوهایمان برسیم. ما در کودکی کشته شدیم، مثل کیان... شاید برای همین است که با کیان احساس همذات‌پنداری می‌کنیم.
اما هر بار از کیان اسم می‌بریم، باید حتما از مادر شجاعش یاد کنیم که چنان زن قدرتمندی است که بعد از خاکسپاری فرزند دلبندش که تمام شب پیکرش را در میان یخ نگه داشته بود تا عوامل حکومت آن را نربایند، با چنان شهامت و قدرتی سخنرانی کرد و جمهوری اسلامی را رسوا کرد... با اینهمه درد و با داغی بزرگ، آنچنان تسلطی بر گفتار و رفتار خود داشت که تا ابد نامش در تاریخ ایران به عنوان یک مادر شجاع و تاثیرگذار ثبت خواهد شد.

#کیان_پیرفلک
#پویا_مولایی_راد #ماهمنیر_مولایی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صفحه اینستاگرام یادمان جاویدنام کیان (محمد) حسینی، این ویدیو را در سالگرد قتل حکومتی او و محمدمهدی حسینی و به یاد همه جان‌باختگان راه آزادی منتشر کرده است.

kian.hosseini1401

#کیان_حسینی (#محمد_حسینی) و #محمد_مهدی_کرمی مظلوم و بیگناه🖤🕊️


سیدمحمد حسینی، متولد دوم اسفند ۱۳۶۱ در کرج، فرزند حسن و صغری از اهالی تنکابن بود. پدر و مادرش سال‌ها پیش درگذشته بودند. او یک خواهر، یک برادر و یک برادر ناتنی داشت، اما سال‌های زیادی با آنها ارتباط چندانی نداشت و تنها در خانه‌ای استیجاری در کمال‌شهر کرج زندگی می‌کرد.

بازداشت او تنها یک روز پس از مراسم چهلم حدیث نجفی و کشته شدن یک بسیجی با خشونت در خانه‌اش صورت گرفت. محمد حسینی تا مقطع راهنمایی تحصیل کرده بود و به عنوان کارگر در شرکت «جوجه‌کشی» مرغک قزوین مشغول بود؛ شغلی که ماهانه حدود شش میلیون تومان برای او درآمد داشت.

محمد حسینی نه تنها یک کارگر ساده، بلکه ورزشکاری حرفه‌ای بود. او در چند رشته رزمی از جمله کونگ‌فو و ووشو مقام‌های قهرمانی داشت. به گفته نزدیکانش، شمشیرها و دیگر وسایلی که صداوسیما و خبرگزاری‌های حکومتی از خانه او به‌عنوان مستندات جرم نمایش دادند، صرفاً تجهیزات ورزشی‌اش بودند. خودش نیز در فیلم‌های تقطیع‌شده‌ای که از «دادگاه» و «بازسازی صحنه قتل عجمیان» منتشر شد، تأکید کرده بود: «این ابزار برای ورزش بود.»

محمد آن‌قدر تنها بود که در ۶۵ روز بازداشت، تنها یک بار ملاقات داشت؛ وکیلش، علی شریف‌زاده. او بعد از اعدام ضرب‌الاجل محمد در زندان کرج نوشت: «روایت موکلم همه اشک بود از شکنجه، ضرب و شتم با چشم و دست و پای بسته تا لگد به سر و بیهوشی، از میله آهنی به کف پا و شوکر در قسمت‌های مختلف بدن، مردی که اقرارهایش تحت شکنجه بوده و هیچ وجاهت قانونی ندارد.»

سیدمحمد حسینی را در ۱۷ دی‌ماه، در حالی که خودش هم خبر نداشت چه اتفاقی قرار است بیفتد، اعدام کردند. مردی که روزی در تنهایی زندگی می‌کرد، اکنون نامش بر زبان تمام مردم ایران و جهان جاری است.

اگرچه محمد مادری نداشت که بر مزارش اشک بریزد یا پیکر بی‌جانش را تحویل بگیرد، اما در این مدت مادر و پدر محمدمهدی کرمی همچون مادر و پدر او برایش اشک ریختند، سنگ مزارش را شستند و با دل‌های سوخته گویی دو پسر داشتند که از دست داده‌اند.

و اکنون، ماشاالله کرمی، پدر محمدمهدی، نیز ماه‌هاست که در زندان به سر می‌برد...

#زن_زندگی_آزادی
#مرد_میهن_آبادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
استوری اینستاگرام ماه‌منیر مولایی‌راد، مادر جاویدنام کیان پیرفلک

صدایت در نمی‌آید کجا افتاده‌ای بی جان
دل دیوانه گرگ تیر خورده اسب نافرمان

چرا از خاکمان جز بوته‌ی حسرت نمی‌روید
کجای این بیابان گریه کردی ابر سرگردان؟

به یک اندازه بدبختیم ماه و سال بی‌معنی است
چه فرقی می‌کند، اسفند یا مرداد یا آبان

کیان را فراموش نمی‌کنیم، مظلومیت میثم پیرفلک و شهامت و دلیری ماه‌منیر عزیز از یادمان نمی‌رود. یاد آن‌ها به ما انگیزه می‌دهد، الهام‌بخش است و ما را به ادامه مبارزه و ایستادگی با وجود همه دشواری‌ها فرامی‌خواند.

#کیان_پیرفلک🌈 #کیان_پیرفلک #ماهمنیر_مولایی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خواهر جاویدنام محمود احمدی ضمن انتشار این ویدیو نوشت:

«به رسم نیاکانمان بار دیگر پنج شنبه ۱۱/۱۱/۱۴۰۳

کنار قبر خالی از پیکر برادرم، مادرم با چادری که دوسال گره‌اش رو باز نکرده و دو سال نوحه همیشگی‌اش نوحه بی‌کسی و بی‌کفنی پست
صدای گریه‌های مادرم غمگین‌ترین و
دل‌خراش‌ترین صداست چرا که هر پنج شنبه شما در کنار سنگی سرد
ما در کنار قبری خالی و لباسی که جای پیکر خاک شد

حتی غممون هم با هم فرق داره.........»

ـ پس از کشته‌شدن #کیان_پیرفلک ، سرکوبگران این سناریو را ساختند که این جوانان مبارز ایذه بودند که به ماشین پدر کیان تیراندازی کرده‌اند، ادعایی که همه خانواده‌های دادخواه و شاهدان رد کرده‌اند. به تاریخ ۲۹ آذر ۱۴۰۱ نیروهای حکومتی به روستای پرسوراخ حمله کرده؛ #محمود_احمدی و #حسین_سعیدی را به رگبار بستند. پیکر آن‌ها را با خود برده و تا کنون به خانواده‌های ایشان تحویل نداده‌اند.
محمود و حسین، همان جوانمردانی بودند که پیکر جاویدنام #حامد_سلحشور را از خاک بیرون کشیده و به خانواده وی تحویل دادند و این‌گونه خانواده توانستند حامد را در زادگاهش با رعایت رسم و رسوم معمول به خاک بسپارند.
خانواده محمود اما، لباس‌های جگرگوشه‌اشان را به جای پیکرش، دفن کرده‌اند.

ربودن پیکر کشته‌شدگان و اجازه ندادن ساخت آرامگاه و عزاداری برای کشته‌شدگان، ستم مضاعفی است که رژیم بر خانواده‌های کشته‌شده‌ها روا می‌دارد.

#محمود_احمدی
#ایذه #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ماه‌منیر مولایی‌راد، مادر کیان پیرفلک، در ویدیویی که صدای او را می‌شنویم، پیام همبستگی در برابر ظلم و بی‌عدالتی را بیان می‌کند. او با کلماتی دردآلود از رنجی سخن می‌گوید که بر فرزندش و دیگر قربانیان ستم رفته است و بر لزوم اتحاد، همدلی و انسانیت تأکید می‌کند. متن سخنان او در این ویدیو به شرح زیر است:

چه فرقی می‌کند پرچم چه رنگی باشد؟ چه فرقی می‌کند عضو چه حزبی باشی؟ چه فرقی می‌کند از کدام قوم یا پیرو کدام دین باشی؟ یا حتی طرفدار کدام تیم باشی؟

وقتی برده‌ای، وقتی معنای انسان بودن را از یاد برده‌ای، وقتی سال‌ها برای قد کشیدن و رشد ذهن و شعور فرزندت تلاش کنی و ناگهان، بر سر عقاید پوسیده، برای چپاول بیشتر، و به‌خاطر حرزگی ذهنی برخی، مانند کفتارهای گرسنه به بره‌ای زیبا و بی‌دفاع حمله کنند و خونش را بریزند، و تو مجبور شوی او را بدزدی تا نبرندش، دیگر هیچ چیز برایت فرقی ندارد.

کفتارها نَفْس نمی‌گیرند، قول نمی‌دهند که دیگر ندَرند. پس تنها تکه‌تکه کردن آن‌ها می‌تواند برای لحظه‌ای دلت را آرام کند.

دنیای ما قرار نبود این‌قدر بد شود. قرار نبود بزرگ شدن بچه‌هایمان را نبینیم. قرار نبود به دست همنوع خودمان کشته شویم.

بگذارید یک‌رنگ باشیم. یا اصلاً رنگارنگ باشیم، اما مانند رنگین‌کمان! با اتحادی زیبا، منظره‌ای چشم‌نواز خلق کنیم.

جدا بودن رنگ‌ها نه‌تنها رنگین‌کمان را نمی‌سازد، بلکه وقتی تنها باشند، هیچ جذابیتی ندارند و در دنیای تک‌رنگ خود شکست می‌خورند.

کاش کمی اتحاد داشتیم؛ برای بهتر زندگی کردن، برای دوست داشتن همنوع خودمان. کاش کسانی که به جایگاهی رسیده‌اند، می‌فهمیدند که آن جایگاه برای خوردن، دزدیدن، و کشتن نیست. برای خدمت کردن است. برای نوکری مردم، نه اینکه مردم نوکر آن‌ها باشند.

هیچ‌کس صاحب جان و مال دیگری نیست، جز خود آن فرد. هر کسی شغلی دارد و هیچ شغلی نباید بالاتر از دیگری تعریف شود.

هیچ شغلی نباید توجیه‌گر جنایت باشد. گرفتن جان کسی که گاهی گوشه‌ای ذهنش به خدا پناه می‌برد، ظلم به خداست.

تو در برابر خدا باید پاسخگو باشی. چه حقی داری که جان بگیری؟ جانی که خدا داده؟

کمی فکر کن به روزی که فرزند خودت را سلاخی کنند، فقط به‌خاطر گناه پدر و مادری که خون فرزندان دیگران را مکیده‌اند.


#ماهمنیر_مولایی_راد #کیان_پیرفلک #میثم_پیرفلک #پویا_مولایی_راد #دادخواهی #همبستگی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
وقتی که تحمل دلنوشته‌های یک مادر داغدار را ندارند...

ماه‌منیر مولایی‌راد، مادر جاویدنام کیان پیرفلک، در صفحه اینستاگرامش نوشت که «مجبور» است صفحه‌ای که برای زنده نگاه داشتن نام و یاد کیان پیرفلک و پویا مولایی‌راد بود را ببندد:

«به نام خدای رنگین‌کمان
درود خدمت همه شما انسانهای نیک اندیش و آزاده
من ماه منیر مولائی راد هستم مادر جاوید نام کیان پیرفلک
بنا به دلایلی مجبورم این پیج که برای زنده نگهداشتن نام و یاد کیان و پویای عزیزم بود و تنها صفحه رسمی بنده می‌باشد را ببندم
درود یزدان برشما دوستان و سپاس بی کران که در این دوسال من و خانواده ام را تنها نگذاشتید.
در پناه خدای رنگین کمان متحد و سر بلند باشید.»

پسر و پسر عمویش را کشتند، همسرش را دچار معلولیت کردند، فشار شدیدی را طی این چند سال بر این خانواده تحمیل کردند، اجازه دیدار برخی افراد را با آن‌ها ندادند، صفحه اینستاگرام قبلی‌اش را بستند و حالا او را مجبور کرده‌اند که صفحه جدیدش را هم ببندد...

حکومتی که ادعای اقتدار می‌کند، اینقدر در برابر یک مادر دادخواه، ضعیف است و از او می‌هراسد.

#کیان_پیرفلک
#پویا_مولائی
#ماهمنیر_مولایی
#نه_به_جمهورى_اسلامى
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

تولدت مبارک کیان عزیز، محمد حسینی
هیچوقت فراموشت نمی‌کنیم.

سیدمحمد حسینی، متولد دوم اسفند ۱۳۶۱ در کرج بود. پدرش حسن و مادرش صغری، اهل تنکابن بودند و سال‌ها پیش فوت کرده‌اند. یک خواهر و یک برادر، و یک برادر ناتنی دارد که سال‌های زیادی، رابطه چندانی با آنها نداشت و در کمال شهر کرج در یک خانه استیجاری، تنها زندگی می‌کرد.
او را یک روز پس از مراسم چهلم حدیث نجفی و کشته شدن یک بسیجی با خشونت در خانه‌اش بازداشت کردند.

او تا مقطع سیکل (راهنمایی) درس خوانده بود و در شرکت «جوجه‌کشی» مرغک قزوین، کارگر بود؛ کارگری با درآمد ماهانه حدوداً شش میلیون تومان.

محمد حسینی در چند رشته رزمی، از جمله کونگ‌فو و ووشو، حکم قهرمانی داشت. رزمی‌کاری که به گفته کسانی که او را از نزدیک می‌شناختند، شمشیرها و همه آن چیزی که از خانه‌اش، در صداوسیما و خبرگزاری‌های حکومتی به عنوان مستندات جرم علیه او به نمایش درآمد، وسایل ورزش رزمی‌اش بود. خودش هم در فیلم‌های تقطیع‌شده‌ای که از «دادگاه» و همچنین «بازسازی صحنه قتل عجمیان» توسط رسانه‌های حکومتی منتشر شده می‌گوید که این ابزار «برای ورزش بود.»

وکیلش پس از اعدام حکومتی او نوشت: «روایت موکلم همه اشک بود از شکنجه، ضرب وشتم با چشم و دست و پای بسته تا لگد به سر و بیهوشی، از میله آهنی به کف پا و شوکر در قسمت‌های مختلف بدن، مردی که اقرارهایش تحت شکنجه بوده و هیچ وجاهت قانونی ندارد.»
سیدمحمد حسینی را روز ۱۷ دی‌ماه در حالی که خودش نه انتظارش داشت و نه خبر اینکه قرار است کشته شود، اعدام کردند، او را امروز تمام مردم ایران و همه دنیا می‌شناسند، رفتن به مزارش، پختن غذا و توزیع آن و نوشتن نامش بر روی اسکناس یا اعلامیه و بیلبوردهای شهر ...برای گرامیداشت یاد او شده است بخشی از حرکت‌های اعتراضی علیه نظامی که او را قربانی قتل حکومتی کردند.


ویدیو از صفحه هنرمند گرامی:
@ali0mahi

#محمد_حسینی #کیان_حسینی #نه_به_اعدام #انقلاب_ملی #مهسا_امینی‌ #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در زادروز جاویدنام کیان (محمد) حسینی، همچنان آقا ماشاالله کرمی در زندان است. مرد شریفی که هم یاد پسرش کومار (مهدی) را گرامی می‌داشت و هم یاد کیان را.
هر روز عکس‌های این دو قهرمان را استوری می‌کرد و قبور آن‌ها را می‌شست و میزبان میهمانان آن‌ها بود.

ویدیو از پوریا افضلی

#کیان_حسینی #محمد_حسینی #ماشاالله_کرمی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دوم اسفند، زادروز انسانی بزرگوار است که «بزرگوار» تکیه‌کلامش بود

محمد حسینی، مردی که دوست داشت او را «کیان» صدا بزنند، از بی‌صداترین بازداشت‌شدگان و زندانیان بود. در ۶۵ روزی که در بازداشت به سر برد، جز وکیلش، هیچ‌کس را ندید. پدر و مادرش سال‌ها پیش از دنیا رفته بودند و کسی را نداشت که پیگیر وضعیتش باشد.
او کارگر یک مرغداری بود و برای تأمین معاش، هر روز مسیر قزوین – کرج را طی می‌کرد. چند روز پس از ۱۲ آبان، در مراسم چهلم حدیث نجفی بازداشت شد و به سرعت در شعبه یک دادگاه انقلاب کرج محاکمه گردید.
در دادگاه، محمد حسینی توضیح داد که آن روز قصد داشته به بهشت سکینه، مزار پدر و مادرش برود و آنجا گل بکارد، اما وقتی با بسته شدن اتوبان تهران – قزوین مواجه شد، متوجه درگیری‌ها شد، لحظاتی در محل حضور داشت و سپس آنجا را ترک کرد.
او در دوم اسفند ۱۳۶۱ در کرج متولد شد. پدرش حسن و مادرش صغری، اهل تنکابن بودند و سال‌ها پیش از دنیا رفتند. او یک خواهر، یک برادر و یک برادر ناتنی داشت، اما ارتباط نزدیکی با آن‌ها نداشت و در کمال‌شهر کرج، در خانه‌ای استیجاری، تنها زندگی می‌کرد.
محمد حسینی تا مقطع راهنمایی تحصیل کرده بود و با درآمدی حدود شش میلیون تومان در شرکت «جوجه‌کشی» مرغک قزوین کار می‌کرد. در کنار کار، به ورزش‌های رزمی علاقه داشت و در رشته‌هایی مانند کونگ‌فو و ووشو، مقام قهرمانی داشت.
پس از بازداشت، در رسانه‌های حکومتی تصاویری از خانه‌اش منتشر شد که شمشیر و وسایل ورزشی او را به عنوان «مستندات جرم» نمایش می‌دادند. اما او در همان فیلم‌های تقطیع‌شده‌ای که از دادگاه و بازسازی صحنه منتشر شد، تأکید داشت که این وسایل، تنها ابزار تمرین ورزشی‌اش بودند.

وکیلش پس از قتل حکومتی او نوشت: «روایت موکلم همه اشک بود از شکنجه، ضرب وشتم با چشم و دست و پای بسته تا لگد به سر و بیهوشی، از میله آهنی به کف پا و شوکر در قسمت‌های مختلف بدن، مردی که اقرارهایش تحت شکنجه بوده و هیچ وجاهت قانونی ندارد.»
کیان را ۱۷ دی‌ماه اعدام کردند....

#کیان_حسینی #محمد_حسینی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدیوی وفا احمدپور (وفادار) به یاد جاویدنام کیان (محمد) حسینی

دوم اسفند، زادروز انسانی بزرگوار است که «بزرگوار» تکیه‌کلامش بود

محمد حسینی، مردی که دوست داشت او را «کیان» صدا بزنند، از بی‌صداترین بازداشت‌شدگان و زندانیان بود. در ۶۵ روزی که در بازداشت به سر برد، جز وکیلش، هیچ‌کس را ندید. پدر و مادرش سال‌ها پیش از دنیا رفته بودند و کسی را نداشت که پیگیر وضعیتش باشد.
او کارگر یک مرغداری بود و برای تأمین معاش، هر روز مسیر قزوین – کرج را طی می‌کرد. چند روز پس از ۱۲ آبان، در مراسم چهلم حدیث نجفی بازداشت شد و به سرعت در شعبه یک دادگاه انقلاب کرج محاکمه گردید.
در دادگاه، محمد حسینی توضیح داد که آن روز قصد داشته به بهشت سکینه، مزار پدر و مادرش برود و آنجا گل بکارد، اما وقتی با بسته شدن اتوبان تهران – قزوین مواجه شد، متوجه درگیری‌ها شد، لحظاتی در محل حضور داشت و سپس آنجا را ترک کرد.
او در دوم اسفند ۱۳۶۱ در کرج متولد شد. پدرش حسن و مادرش صغری، اهل تنکابن بودند و سال‌ها پیش از دنیا رفتند. او یک خواهر، یک برادر و یک برادر ناتنی داشت، اما ارتباط نزدیکی با آن‌ها نداشت و در کمال‌شهر کرج، در خانه‌ای استیجاری، تنها زندگی می‌کرد.
محمد حسینی تا مقطع راهنمایی تحصیل کرده بود و با درآمدی حدود شش میلیون تومان در شرکت «جوجه‌کشی» مرغک قزوین کار می‌کرد. در کنار کار، به ورزش‌های رزمی علاقه داشت و در رشته‌هایی مانند کونگ‌فو و ووشو، مقام قهرمانی داشت.
پس از بازداشت، در رسانه‌های حکومتی تصاویری از خانه‌اش منتشر شد که شمشیر و وسایل ورزشی او را به عنوان «مستندات جرم» نمایش می‌دادند. اما او در همان فیلم‌های تقطیع‌شده‌ای که از دادگاه و بازسازی صحنه منتشر شد، تأکید داشت که این وسایل، تنها ابزار تمرین ورزشی‌اش بودند.

وکیلش پس از قتل حکومتی او نوشت: «روایت موکلم همه اشک بود از شکنجه، ضرب وشتم با چشم و دست و پای بسته تا لگد به سر و بیهوشی، از میله آهنی به کف پا و شوکر در قسمت‌های مختلف بدن، مردی که اقرارهایش تحت شکنجه بوده و هیچ وجاهت قانونی ندارد.»
کیان را ۱۷ دی‌ماه اعدام کردند....

#کیان_حسینی #محمد_حسینی #وفادار #وفا_احمدپور #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
میثم پیرفلک، پدر جاویدنام کیان پیرفلک، روز گذشته این ویدیو را در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد و نوشت:

«امروز روز مهندس هست ولی مهندس کوچک من در میان ما نیست مهندسی که شاید ناجی این ملت میشد ولی کور دلان عزیزم را از میان ما بردند و تا آخر زمان غمگین او هستیم باشد که خدای متعال انتقام او را خواهد گرفت 🌈🙏»


ـ چه آرزوها که پدر و مادر کیان برای این مهندس کوچولو داشتند و چقدر وقت صرف کردند تا این کودک کنجکاو و باهوش چیزهای بیشتری یاد بگیرد و چقدر خوشحال بودند....
ننگ بر حکومتی که این جنایت را مرتکب شد و جان عزیزانی چون کیان را گرفت.

#کیان_پیرفلک #ایذه #نه_به_جمهورى_اسلامى #روز_مهندس #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech