آموزشکده توانا
55.9K subscribers
31.6K photos
37.3K videos
2.55K files
19.1K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شهریار براتی‌ (براتی‌نیا)، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، این پیام را در دومین تولدش در اوین، داده است:

اطراف اول: شوگار.

در مرگ‌آباد شرط آزاد شدن مردگی است. نمیر هم‌بندی نمیر هم‌بندی. آنان که مرده‌اند دو بار پشیمانند. آنکه می‌گوید تسلیم شو تا رها شوی، پیشوای حرامزادگان است به قفس وفا کن در این شوگار، شاهین در قفس شاهین است. پرواز نکن! آسمان غربت است. مردمانی که شاهین را نمی‌شناسند آن را کباب می کنند، الذي ما یعرفه....

اطراف دوم: شرم

و مردگان. که در سکوت متکثرند گفتند: آه چه می‌گویی شهریار، ما به تو خیانت خواهیم کرد. ما تو را تنها خواهیم گذاشت و آنگاه که پنجه در سیاهی افکنده‌ای خنجری در کمرت فرو خواهیم کرد. تا شرم آیندگان شوی، آنچه که ما نداشتیم.

باشد که تاریخ یک دم از ما یاد کند. آن دم که از تو برائت کردیم.

اطراف سوم: عشق

قربانگاه ذات ندارد. چرا که مسیح و گوسفند هر دو با هم به مسلخ می‌روند. یکی در مقام خدایی می‌نشیند، دیگری در مقام قربانی. مسیح عاشق بود.

اطراف چهارم: جاذبه خون و خاک.

آنکه به تاریکی آغشته نشده تاکنون با آن نجنگیده است. نجیب‌زاده آن است که دنبال قبر پدرش رفته باشد. دستان نجیب‌زاده خاکی است، دستان نجیب‌زاده خونیست. قبر پدرت را نبش کن. آنگاه که آخوند به تاریخ سروری می‌کند. این تنها راه نجابت است.

اطراف پنجم: حقیقت سرزمین است.

شهریار براتی، زندان اوین بند ۴ سالن ۴ اتاق ۶
بهمن ماه ۱۴۰۳

#شهریار_براتی فعال حقوق بشر و زندانی سیاسی زاده #کهگیلویه_بویراحمد تیرماه ۱۴۰۲ توسط پلیس ترکیه دستگیر و به جمهوری اسلامی تحویل داده شد. شهریار به مدت ۸۴ روز در انفرادی و بازداشتگاه ۲۰۹ و ۲۴۰ اوین  برای گرفتن اعتراف اجباری تلویزیونی تحت بازجویی و شکنجه سفید قرار گرفت. او در بند ۲۰۹ به مدت ده روز اعتصاب غذا کرده بود.
شهریار براتی را سپس با دو اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت داخلی/خارجی» و «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به بند ۴ زندان اوین تحویل دادند و ایشان به پنج سال و هشت ماه حبس توسط قاضی افشاری (شعبه ۲۹ دادگاه انقلاب) محکوم شد. هم چنین از دو استان آذربایجان غربی(ماکو) و کهگیلویه و بویراحمد نیز دو حکم دیگر برای ایشان صادر شده و طبق روند قضایی وکیل ایشان تقاضای ادغام و اجماع پرونده‌ها را داده است که تا کنون این درخواست دوبار رد شده است.
این فعال حقوق بشر کماکان در زندان اوین است.

#شهریار_براتی_نیا #بیانیه #صدای_زندانی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
نامه سرگشاده‌ی احمدرضا حائری به دو تن از مراجع قم:
سکوت را بشکنید


احمدرضا حائری، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، در نامه‌ای سرگشاده خطاب به دو تن از مراجع مستقل شیعه، آیت‌الله بیات زنجانی و علوی بروجردی، خواستار شکستن سکوت حوزه‌های علمیه و آشکار کردن واقعیت فقر، سرکوب، اعدام و فساد در جمهوری اسلامی شد.

"بیش از چهار دهه سرکوب، فقر و فساد"

وی در این نامه به وضعیت اسفبار اقتصادی اشاره کرد و نوشت:
«حاکمیت، با بیش از چهار دهه حکمرانی استبدادی، اقتصاد ایران را به ویرانی کشانده است. بیش از سی میلیون نفر در فقر مطلق به سر می‌برند و میلیون‌ها نفر در خطر مرگ ناشی از گرسنگی، بیماری و سرما هستند. نظامی که روزی وعده‌ی عدالت می‌داد، حالا فقر را در سراسر کشور نهادینه کرده است.»

"از جمهوری اسلامی به حکومت موروثی رسیده‌ایم"

حائری با اشاره به روند تمرکز قدرت در دستان علی خامنه‌ای و سیاست‌های او طی بیست سال اخیر، تأکید کرد که همه قوا، نهادها، رسانه‌ها و منابع مالی کشور، مستقیماً تحت کنترل او بوده‌اند، اما وضعیت کشور هر روز وخیم‌تر شده است. او نوشت:
«حاکمیت، از "جمهوری اسلامی" به "حکومت اسلامی" و اکنون به سوی "خلافت موروثی" گام برداشته است.»

"اعدام، سرکوب و شکنجه به نام اسلام"

وی با اشاره به افزایش اعدام‌ها و نقض گسترده‌ی حقوق بشر، تأکید کرد که سکوت حوزه‌های علمیه، مشروعیت‌بخش این جنایات است.

«سالانه هزاران نفر در ایران به بهانه‌های شرعی مانند "محاربه"، "بغی" و "افساد فی‌الارض" بدون دادرسی عادلانه اعدام می‌شوند، درحالی‌که مفسدان حکومتی با هزاران میلیارد اختلاس، تنها چند سال زندان را تجربه می‌کنند و سپس آزاد می‌شوند.»

"تقیه، مشروعیت‌بخش جنایات جمهوری اسلامی است"

حائری با انتقاد از سکوت و انفعال حوزه‌های علمیه، خطاب به مراجع نوشت:
«چگونه است که در زمان حکومت پهلوی، یک حادثه‌ی فیضیه کافی بود تا علما، اسلام را در خطر بدانند، اما امروز، با این حجم از ظلم، قتل، فساد و فقر، حوزه‌های علمیه سکوت پیشه کرده‌اند؟»

"نه به اعدام، نه به سرکوب؛ وقت موضع‌گیری علماست"

وی تأکید کرد که سرکوب‌ها، شکنجه‌ها و سیاست‌های فاجعه‌بار جمهوری اسلامی، تنها مردم را قربانی نمی‌کند، بلکه بقای حوزه‌های دینی و مشروعیت آن‌ها را نیز به خطر انداخته است.

«اگر سکوت علما ادامه یابد، دیر یا زود، موجودیت حوزه‌های علمیه نیز در نظام آینده به چالش کشیده خواهد شد.»

"حاکمیت دیکتاتوری دوام نخواهد داشت"

او در پایان با ابراز امیدواری نسبت به تحقق دموکراسی در ایران، از روحانیت مستقل خواست که برای دفاع از حقوق مردم، سکوت را کنار بگذارند و در برابر جنایات حکومت موضع بگیرند.
📌 برای خواندن متن کامل، به این لینک مراجعه کنید:

https://tinyurl.com/tw9uhwcn

#احمدرضا_حائری #بیانیه #نه_به_جمهوری_اسلامی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
پیوستن زندان گنبد کاووس به کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" در هفته پنجاه‌ و چهارم

هموطنان عزیز،
زندانیان دربند در سراسر ایران، با پیوستن زندان گنبدکاووس به کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام، روز ۱۶ بهمن‌ماه در ۳۵ زندان سراسر کشور برای پنجاه‌ و چهارمین سه‌شنبه‌ی پیاپی دست به اعتصاب غذا می‌زنند.

همچنین، شماری از زندانیان سیاسی زندان وکیل‌آباد مشهد که پیش‌تر برخی دیگر از زندانیان آن به این کارزار پیوسته بودند، در هفته گذشته با این کنش جمعی زندانیان علیه اعدام اعلام همبستگی کرده و به کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام پیوستند.

این در حالی است که از ابتدای بهمن‌ماه تاکنون، بیش از ۳۰ زندانی اعدام شده‌اند که یکی از آن‌ها یک زندانی زن در زندان خرم‌آباد بوده است. همچنین، در اقدامی ضدانسانی دیگر، منوچهر فلاح، زندانی سیاسی و از اعضای کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام که در زندان لاکان رشت محبوس است، به اتهام "محاربه" در یک روند دادرسی بسیار ناعادلانه، مبهم و بدون حضور وکیل، توسط شعبه ۲ دادگاه انقلاب رشت محکوم به اعدام شده است. روشن است که هدف حکومت از این احکام و اتهامات خودسرانه و سیستماتیک، ایجاد وحشت در جامعه و جلوگیری از اعتراضات خیابانی و قیام است. فراموش نکنیم که خامنه‌ای پیش‌تر اذعان کرده بود که قضات در احکام خود هیچ توجه و اعتنایی به مبانی حقوق بشر بین‌المللی نداشته باشند.

اما از سوی دیگر، همبستگی و اتحاد مردم در مقابله با احکام ضدانسانی اعدام در هفته‌های گذشته مثال‌زدنی بوده، به‌طوری که کارزار داخلی و بین‌المللی علیه اعدام زندانیان سیاسی محکوم به اعدام، ابعاد گسترده‌ای پیدا کرده است؛ که خود نشان‌دهنده‌ی اعتراض به تمامیت حکومت مستبدی است که بدون اعدام دوام نمی‌آورد.

کارزار نه به اعدام در سراسر ایران و اعتصاب غذای سه‌شنبه‌های زندانیان، در حال تبدیل شدن به یک کنش همگانی است و هر هفته نیز گسترش می‌یابد. باشد که این کارزار، کمک ناچیزی به مبارزات آزادی‌خواهانه‌ی مردم و جوانان دلیر و بی‌باک برای آزادی میهن اسیرمان و رفع فساد و تبعیض باشد.

اعضای کارزار، از تمامی فعالیت‌های حمایت‌گرانه در سالگرد کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" در فضای اجتماعی و رسانه‌ای و همچنین در تجمعات خارجی و داخلی اقشار مختلف قدردانی کرده و امیدوارند که این حمایت‌ها، که در راستای دفاع از حق حیات و مبانی حقوق بشر است، تداوم داشته باشد.

اعضای کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام روز سه‌شنبه ۱۶ بهمن ۱۴۰۳، در هفته پنجاه‌ و چهارم، در ۳۵ زندان زیر در اعتصاب غذا خواهند بود:
زندان اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)، زندان قزلحصار (واحد ۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خورین ورامین، زندان اراک، زندان خرم‌آباد، زندان اسدآباد اصفهان، زندان دستگرد اصفهان، زندان شیبان اهواز، زندان سپیدار اهواز، زندان نظام شیراز، زندان عادل‌آباد شیراز (بند زنان و مردان)، زندان برازجان، زندان رامهرمز، زندان بم، زندان کهنوج، زندان طبس، زندان جوین، زندان مشهد، زندان قائمشهر، زندان رشت (بند مردان و زنان)، زندان رودسر، زندان حویق تالش، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان کامیاران و زندان گنبد کاووس.

هفته پنجاه‌ و چهارم
۱۶ بهمن ۱۴۰۳
#کارزار_سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام

#نه_به_اعدام #بیانیه #منوچهر_فلاح #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
رضا خندان، زندانی سیاسی، چند روزی است که به بند قرنطینه زندان اوین منتقل شده است. او پیش از آن در خصوص رفتار خشن و غیرقانونی با خانواده‌اش دست به اعتصاب غذا زده است و بیانیه‌ای به شرح زیر نوشته است:

نامه رضا خندان از زندان اوین: «تا رسیدن به حقوق قانونی‌ام اعتصاب غذا خواهم کرد»

از عصر چهارشنبه به‌دنبال حمله به خانواده‌ام و ضرب و شتم پسر ۱۷ ساله‌ام در سالن ملاقات و قطع ارتباطم با خانواده دست به اعتصاب غذا زده‌ام و تا رسیدن به حقوق قانونی و اعاده حیثیت از خانواده‌ام و تغییر شرایط اداره زندان ادامه خواهم داد. باشد تا روزی سایه وحشت و استبداد از کشور عزیزمان دور شود.

شش سال و نیم پیش، من و دوست فرهیخته‌ام، فرهاد میثمی، همسرم نسرین و تعداد دیگری از دوستان، در پی سال‌ها مبارزه زنان برای به‌دست آوردن حقوق بدیهی‌شان، دست به‌کار شدیم تا به نوبه‌ی خود سهم اندکی در راه احقاق حق آزادی پوشش زنان داشته باشیم.

ما به مدنی‌ترین و متمدنانه‌ترین شکل ممکن به حجاب اجباری اعتراض کردیم. «جنایتی» که ما مرتکب شدیم نوشتن یک جمله بود: «من به حجاب اجباری اعتراض دارم.»

در آن سال فرهاد میثمی بازداشت و بارها دست به اعتصاب غذا های طولانی و نفس گیر زد که در یک مورد منجر به آزادی موقت من از زندان شد. همزمان با بازداشت من و فرهاد عده زیادی از دوستان احضار و تهدید شدند.

بیش از شش سال و نیم است، چه در زندان و چه بیرون، درگیر پرونده‌ای هستم که جرم‌ام نوشتن جمله‌ی مورد اشاره بوده است.

اکنون که به گذشته نگاه می کنم و حقوقی که زنان ایران با وجود تغییر نکردن قانون حجاب، با چنگ و دندان و جانفشانی‌ها و فداکاری‌های خیره کننده خود کم و بیش به دست آورده‌اند و همچنان با قدرت از آن محافظت می‌کنند، به کارمان افتخار می‌کنم و مطمئن‌ام که راه را درست پیموده‌ایم.

بازداشت امثال من و فعالان جنبش زنان و معترضان به حجاب اجباری آخرین تلاش‌های مذبوحانه و بی‌خردانه ای است که می‌شود انجام داد.

قریب دو ماه است از ورود همسر و دخترم (در مدتی که ایران بود) به بهانه‌ی نداشتن حجاب اجباری جلوگیری می‌کنند. این در حالی است که من دقیقا به‌دلیل اعتراض به حجاب اجباری زندانی شده‌ام.

در ادامه‌ی مزاحمت‌ها و فشارهای گوناگون به‌ویژه در روزهای ملاقات، چهارشنبه‌ی گذشته با اینکه با ملاقات حضوری‌ام به‌صورت کتبی و شفاهی موافقت کرده بودند و من با در دست داشتن برگه‌ی ملاقات حضوری حاضر شده بودم، از ملاقاتم جلوگیری کردند.
.
همزمان با ممانعت از ملاقات حضوری، کارت تلفن‌ام را نیز غیر فعال کردند تا از وضعیت وحشتناک پیش آمده برای خانواده‌ام در آن سوی سالن ملاقات خبردار نشوم.

از طریق تلفن هم بندی‌ام متوجه گوشه‌ای از اتفاقات هولناک آن سوی سالن ملاقات شدم که بلافاصله کارت تلفن هم‌بندی‌ام را نیز از کار انداختند.

اکنون که این خطوط را می‌نویسم با چند واسطه خبردار شده‌ام چندین تن از ماموران سالن ملاقات به‌دلیل اعتراض فرزندمان، نیما بابت لغو ناگهانی ملاقات حضوری به او حمله کرده و او را به‌شدت کتک زده‌اند.

حال مادر کهنسال و بیمارم با دیدن این صحنه‌ها وخیم شده و او را به بیمارستان منتقل کرده‌اند. نیما به همراه ماموران به کلانتری ولنجک منتقل شده است. عصر چهارشنبه پس از آزادی نیمای عزیزم، توسط همسرم جهت معاینات و تشکیل پرونده به پزشکی قانونی مراجعه کرده‌اند.

با وجود تمام این اتفاقات تا این لحظه نتوانسته‌ام با خانواده‌ام تماس برقرار کنم و از حجم اتفاقات بیرون بی‌خبرم.

چند ماه پیش بود که ضیا نبوی به‌دلیل اعلام وجود گسترده ساس در زندان اوین محاکمه و البته به‌دلیل مستند بودن گفته‌هایش تبرئه شد.

ساس همچنان از سر و کول زندانیان بالا می‌رود. مواد مخدر در اینجا بیداد می‌کند. حیاط زندان به‌دلیل مصرف مواد به‌صورت علنی در مقابل دوربین‌های فعال زندان، غیر قابل استفاده شده است. نیمه شب‌ها به‌سختی می‌شود دستشویی خالی پیدا کرد، چرا که مصرف‌کنندگان مواد گاهی دو نفره در یک دستشویی مشترکا مشغول استفاده از موادند.

این اتفاق‌ها در حالی رخ می‌دهند که تمام توجه روی زندانیان سیاسی است و مدام تحت نظر و پیگردند.

کوچک‌ترین اعتراض و ایرادی به عملکرد مدیران زندان به‌شدت سرکوب می‌شود. آن‌ها از قوانین خود نوشته نیز تبعیت نمی‌کنند. ظرف ۲۴ ساعت گذشته تلفن ۵ تن از ما، صرفا به‌دلیل تماس با خانواده و پیگیری احوال خانواده‌ام غیرفعال شده است.

همین چند روز پیش بود که آقای نوریزاد توسط یکی از زندانیان مالی از ناحیه سر به قصد کشت مورد حمله قرار گرفت که خوشبختانه نجات پیدا کرد.

ادامه را در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/2s4jnuvy

#رضا_خندان #بیانیه #نه_به_حجاب_اجباری #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
محمود ملاکی، معلم و فعال صنفی در زمانی که در زندان بوشهر محبوس بود، در پیامی خطاب به دانش‌آموزان، از آن‌ها خواست تا نظام آموزشی موجود را کنار بگذارند و راه خودشان را بروند.

متن این پیام به شرح زیر است:

«سخنی با شاگردان مدارس

✍🏽 محمود ملاکی؛ معلم بوشهر

نیک آگاهید که ساختار نظام آموزش عمومی و محتوای آن هیچ تناسبی با نیازهای شما برای زیست انسانی و اخلاقی ندارد. مقاومت طولانی مدیران، برنامه‌ریزان و سیاست‌های کلی حاکمیت نیز در برابر پذیرش این حقیقت و تلاشی برای اصلاح و بنیان‌گذاری طرحی نو، از آفتاب نیمروز امرداد جنوب روشن‌تر است.

چاره چیست؟ راه‌حل کدام است؟

مختصر و مفید می‌گویم: به‌عنوان معلمی که نزدیک به بیست سال در این ساختار برای اصلاح امور کوشیدم، راهی جز کنار گذاشتن شیوه این مکتب‌خانه و پیمودن مسیر خودتان نمی‌بینم. راه نجات در همین است؛ هرچند طاقت‌فرسا و پرهزینه، اما روشن و امیدبخش، زیرا دیگر در چنگال آموزه‌های غیرانسانی این ساختار گرفتار نخواهید ماند.

مردادماه ۱۴۰۲ خورشیدی زندان مرکزی بوشهر»

محمود ملاکی، معلم زندانی و از اعضای هیات مدیره کانون صنفی بوشهر است.
این فعال صنفی معلمان که با پرونده سازی نهادهای امنیتی به زندان محکوم شده و پس از گذراندن دوران محکومیت آزاد شده، پیش‌تر توسط هیات تخلفات آموزش و پرورش اخراج شد و این رای در دیوان عالی اداری مورد تایید قرار گرفت.

مرتبط:
دانش‌آموزان و عوارض نظام آموزشی ایدئولوژیک
https://tavaana.org/live_ies/

دوره آموزشی دموکراسی در کلاس درس
https://tavaana.org/democratization-of-classes/

دوره آموزشی حمایت از آموزش لیبرال در ایران
https://tavaana.org/advocating-liberal-education-for-iran/

دموکراسی در آموزش
https://tavaana.org/democracy-in-education/


#محمود_ملاکی #نظام_آموزشی #بیانیه #آموزش_ایدئولوژیک #بوشهر #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
در اعتراض به ۴۶ سال استبداد، سرکوب، اعدام، خشونت، سانسور و دهه‌ی زجر، سه تن از زندانیان سیاسی به نام‌های زرتشت احمدی راغب، آرشام رضایی و رضا محمد حسینی، محبوس در زندان قزلحصار، از چهارشنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۳ تا ۲۲ بهمن ۱۴۰۳، هر روز با سر دادن فریادهایی همچون:

«جمهوری اسلامی واژگون باید گردد!»

«حکومت اعدامی نابود باید گردد!»

«این همه سال جنایت، مرگ بر این ولایت!»

«زندانی سیاسی آزاد باید گردد!»

اعتراض مدنی خود را علیه دیکتاتوری اعلام می‌کنند.


#بیانیه #دهه_زجر #نه_به_جمهوری_اسلامی #زرتشت_احمدی_راغب #رضا_محمدحسینی #آرشام_رضایی #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حسین رزاق، زندانی سیاسی سابق، ضمن انتشار یک فایل صوتی از مهدی محمودیان، از اعتصاب غذا و داروی او خبر داد و نوشت:

«‏مهدی محمودیان در اعتراض به صدور احکام ناعادلانه و سرکوب‌ها از لحظه ورود به زندان اوین دست به اعتصاب غذای خشک و دارو زده است.»

مهدی محمودیان، فعال حقوق‌بشر و زندانی سیاسی پیشین، دو روز پیش برای اجرای حکم هشت ماه زندان بازداشت شد.
گزارش‌ها حاکی است او پس از احضار بازداشت شده است. احضار او در ارتباط با محکومیتش به اتهام «تبلیغ علیه نظام» در پرونده افشای وجود ساس در زندان اوین صورت گرفته است.

#مهدی_محمودیان #بیانیه #زندانی_سیاسی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
هم‌بستگی علیه بی‌عدالتی

در همراهی با #نه_به_اعدام در ایران

با توجه ویژه به اعدام‌های زندانیان با جرائم عمومی و اعدام زنان

بیش از ۱۲۰۰ نفر از زنان زندانی سیاسی، فعالان زنان و فعالان مبارزه علیه اعدام از ۴۴ کشور جهان در بیانیه‌ای خواستار پایان‌دادن به اعدام‌‌ها به‌خصوص اعدام زنان در ایران شدند.

این بیانیه به امضای ۸ نفر از زنان زندانی سیاسی؛ زینب جلالیان، نرگس محمدی، گلرخ ایرایی، مریم‌سادات یحیوی، حورا نیک‌بخت، سکینه پروانه، مطهره گونه‌ای و ویدا ربانی هم رسیده است.
همچنین به بیش از ۱۰۰ سازمان و شبکه فمنیستی بین‌المللی، سازمان‌های بین‌المللی مخالف اعدام و حامی زندانیان ارسال شده‌ و از آنها برای اقداماتی مشترک دعوت شده است.

ایران یکی از بزرگ‌ترین مجریان اعدام در جهان است. تنها در سال ۲۰۲۳ دستکم ۸۵۳ نفر از جمله ۲۴ زن و در سال ۲۰۲۴ دستکم ۹۳۸ نفر از جمله ۶ نوجوان و ۲۹ زن اعدام شدند و بسیاری دیگر در معرض خطر اعدام قرار دارند.

بیش از نیمی از تمام اعدام‌های ثبت‌شده در ایران مربوط به متهمان موادمخدر است، که بیشتر آن‌ها از جوامع به حاشیه رانده‌شده و آسیب‌پذیر بوده‌اند.
بسیاری از زنان محکوم به اعدام، قربانیان خشونت شدید خانگی، ازدواج اجباری و کودک‌همسری هستند.

اعدام چرخه‌ بی‌عدالتی و نابرابری را تداوم می‌بخشد. خانواده‌های قربانیان، که بسیاری از آن‌ها زنان هستند، با هزینه‌های عاطفی و اجتماعی-اقتصادی ویرانگری روبرو می‌شوند.

در حال حاضر دو زن زندانی سیاسی کُرد، ‎#پخشان_عزیزی و ‎#وریشه_مرادی نیز در معرض خطر جدی اعدام قرار دارند.

پیشنهادهایی به فعالان و سازمان‌های غیرایرانی در راستای همبستگی برای لغو مجازات اعدام در ایران:

۱. به مسئولان جمهوری اسلامی ایران فشار بیاورید تا هرگونه برنامه‌ای برای اجرای حکم اعدام پخشان عزیزی و وریشه مرادی را فورا متوقف، احکام اعدام آنها را لغو و آزادشان کنند. از جمله، با انتشار بیانیه‌های عمومی در اعتراض به خطر قریب‌الوقوع اعدام این دو زن زندانی سیاسی کُرد، جمهوری اسلامی ایران را به پاسخگویی وادار کنید.

۲. از مقامات جمهوری اسلامی ایران بخواهید که تمام احکام اعدام را لغو کنند.

۳. صدای زنان و افراد جامعه LGBTQIA+ را در برنامه‌هایی که به رابطه بین خشونت‌های مبتنی بر جنسیت و مجازات اعدام می‌پردازد، در مرکز توجه قرار دهید. در نظر داشته باشید که در ایران، بدون این‌که تجربه خشونت علیه زنان و سایر آسیب‌پذیری‌ها در نظر گرفته شود، زنان به اعدام محکوم می‌شوند. در حالی که بسیاری از این زنان قربانی ازدواج کودکی و خشونت خانگی هستند و به جرم قتل همسران‌شان به اعدام محکوم شده‌اند.

۴. از فعالان فمینیست و فعالان ضداعدام ایرانی دعوت کنید تا در ابتکارات مشترک و برنامه‌های آموزشی بین‌المللی مشارکت کنند تا فضای همکاری برای تبادل دانش، به اشتراک‌گذاری تجربیات و برنامه‌ریزی جمعی برای زندگی عاری از خشونت، اعدام و شکنجه فراهم شود.

۵. به حمایت از زنان ایرانی در مبارزات‌شان علیه پدرسالاری، خشونت و سرکوب ادامه دهید. در کنار آنها به تجمعات و کارزارهای آنلاین بپیوندید تا از اعدام زنان زندانی سیاسی جلوگیری و برای لغو تمام اعدام‌ها تلاش کنید.

۶. در هر فرصتی و به ویژه در رویدادهای بین‌المللی که مقامات و نمایندگان جمهوری اسلامی ایران درباره پیشرفت حقوق زنان در ایران اطلاعات نادرست ارائه می‌دهند، آنها را در مورد آمار هشداردهنده اعدام زنان به پاسخگویی وادار کنید.


#بیانیه
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#نه_به_اعدام
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وکیل خسرو علی‌کردی، در پیامی صوتی، به مناسبت سالگرد جان‌باختن جاویدنام دکتر مریم آروین، نام او را مایه آبروی نهاد وکالت می‌خواند.

- -مریم آروین، وکیل دادگستری که در کنار معترضی ۱۶ ساله ایستاد و در صحن دادگاه، بر دستانش دستبند زدند و زندانی‌اش کردند و پس از مدتی به طور مشکوکی کشته شد.

مریم روز ۱۷ بهمن ۱۴۰۱، وقتی برای رفتن به عروسی دوستانش آماده می‌شد؛ به کما رفت و در روز ۱۸ بهمن کبد و ریه‌اش از کار افتاد و جان سپرد.

#وکیل_وکیل_باشرف #خسرو_علیکردی #بیانیه
#دکتر_مریم_آروین #مریم_آروین #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
بیش از هزار و سیصد فعال مدنی، سیاسی و حقوق بشری طی بیانیه‌ای برخوردهای وحشیانه مأموران زندان با رضا خندان، فرزندش نبما و دیگر زندانیان سیاسی را محکوم کردند.

آن‌ها در این بیانیه نوشتند که در سالن ملاقات زندان‌ها، برخوردهای غیرقانونی و شرم‌آوری علیه زندانیان سیاسی و خانواده‌های آنان رخ می‌دهد که آخرین نمونه‌ی آن، رفتار خشونت‌آمیز اخیر با رضا خندان و فرزند او نیما است.

بر اساس این بیانیه، چهارشنبه گذشته در سالن ملاقات زندان اوین، نیما خندان، پسر ۱۷ ساله‌ی رضا خندان و نسرین ستوده، مورد آزار و خشونت فیزیکی و قضایی مأموران زندان قرار گرفت. او پس از ضرب و شتم، با دستبند بازداشت شد و با تشکیل پرونده‌ی قضایی، تلاش کردند این خانواده را تحت فشار قرار دهند. نیما ساعات طولانی در کلانتری بازداشت بود و سپس تا صبح روز بعد در بیمارستان بستری شد.

این بیانیه تأکید می‌کند که رضا خندان در اعتراض به این رفتار غیرقانونی دست به اعتصاب غذا زده، اما در پاسخ، به قرنطینه منتقل شده و تلفن او و هم‌بندیانش که از او حمایت کرده بودند، قطع شده است.

در این بیانیه که به امضای نرگس محمدی، اسماعیل عبدی، اسدالله فخیمی، عزیز قاسم‌زاده، اصغر امیرزادگان، پوران ناظمی، پگاه اهنگرانی، پویا جگروند،حسن نایب‌هاشم، حسن باقری‌نیا،سعید دهقان، نصرت بهشتی، نوشین احمدی خراسانی، عبدالفتاح سلطانی، نازنین افشین‌جم و جمعی دیگر از فعالان مدنی و حقوق بشری رسیده، تأکید شده است که امضاکنندگان این رفتار غیرانسانی و غیرقانونی را به‌شدت محکوم می‌کنند و در کنار نسرین ستوده، رضا خندان و فرزندشان نیما ایستاده‌اند.


#بیانیه #رضا_خندان #نیما_خندان #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
گزارشی از وضعیت محسن صادق‌پور کردمیهن، زندانی سیاسی در اوین

محسن صادق‌پور کردمیهن (کیارثی)، زندانی سیاسی ۳۶ساله در زندان اوین، در نامه‌ای سرگشاده از وضعیت وخیم جسمانی خود و بی‌توجهی مسئولان زندان نسبت به سلامت او پرده برداشته است. وی که به پنج سال حبس به اتهام اجتماع و تبانی و یک سال برای تبلیغ علیه نظام محکوم شده، تاکنون ۳۰ ماه از دوران محکومیت خود را سپری کرده اما درخواست آزادی مشروط او رد شده است.

وضعیت سلامت و بی‌توجهی مسئولان زندان

مشکلات گوارشی:

صادق‌پور پیش از ورود به زندان اوین، از زخم معده رنج می‌برد، اما به گفته‌ی او، وضعیت سلامت او به دلیل «غذاهای ناسالم زندان» به شدت وخیم‌تر شده است. او می‌نویسد:
❝ قرص یا شربت هم دیگر درد را تسکین نمی‌دهد.❞

وضعیت دندان‌ها:

وی همچنین از مشکلات جدی دندانی رنج می‌برد و می‌گوید که به دلیل عدم رسیدگی پزشکی در زندان، اکثر دندان‌هایش را از دست داده است. او در نامه‌ی خود توضیح می‌دهد:
❝ دندان‌هایم یکی پس از دیگری کشیده شد و فقط دندان‌های جلو بالا و پایین را دارم که آن‌ها هم کم‌کم خراب شدند. با این حال، به سختی غذا می‌خورم و لقمه‌ها را بیش‌تر قورت می‌دهم که باعث درد گلو و تشدید مشکلات معده‌ام می‌شود. ❞
وی درخواست اعزام به دندان‌پزشکی خارج از زندان را مطرح کرده و گفته است که دندان‌پزشک آشنایی دارد که حاضر است هزینه‌های درمان را بعد از آزادی و به‌صورت قسطی پرداخت کند، اما این درخواست نیز رد شده است.

ضرب‌وشتم و مشکلات کمر و پا

صادق‌پور در سال ۱۴۰۱ توسط رئیس اندرزگاه اوین با میل‌گرد مورد ضرب و شتم قرار گرفت که به آسیب شدید کمر او منجر شد. او پس از مراجعه مکرر به پزشک، سرانجام به بیمارستان اعزام شد و در بیمارستان شهدا از کمر او MRI گرفته شد.

نتایج MRI نشان می‌دهد که وی دچار آسیب جدی در ستون فقرات شده است، اما تجویزهای پزشکی هیچ بهبودی در وضعیت او ایجاد نکرده و حتی درد او را تشدید کرده است. او در نامه‌ی خود می‌نویسد:
❝ پزشکان قرص و آمپول تجویز کردند، اما به جای خوب‌شدن و کم‌تر دردکشیدن، وضعیتم بدتر شده است و حتی درد به مهره T از کمرم هم کشیده شده که خواب را هم از من گرفته است. ❞
وی همچنین از درد شدید پشت زانو و مشکل سیاتیک رنج می‌برد که پزشکان تنها قرص‌های تکراری برای او تجویز می‌کنند، در حالی که فیزیوتراپی نیز هیچ کمکی به او نکرده است.

شرایط نامناسب درمان در زندان اوین

صادق‌پور می‌گوید که در زندان اوین اهمیتی به سلامت زندانیان داده نمی‌شود و حتی بیماران سیاسی و مالی هم از حداقل امکانات درمانی محروم هستند. به گفته‌ی او، در بهداری زندان، برای تمام بیماران تنها چند نوع قرص و شربت تکراری تجویز می‌شود که تأثیری در بهبودی ندارد.
وی در نامه‌ی خود به طعنه به وضعیت پزشکی زندان اشاره می‌کند و از برخورد پزشک زندان ابراز ناباوری می‌کند:
❝ به دکتر در زندان اوین وضعیت کمرم را شرح دادم. می‌گوید ملاقات شرعی نرو!!! من ۳۰ ماه در زندان هستم و مجرد، چنین دکتری چطور مدرک و مجوز دارد که این‌گونه مریض‌های خود را درمان می‌کند؟!!! ❞

محسن صادق‌پور کردمیهن، زندانی سیاسی محبوس در اوین، نه‌تنها از مشکلات شدید جسمانی رنج می‌برد، بلکه از حداقل حقوق درمانی نیز محروم شده است. بی‌توجهی مسئولان زندان نسبت به وضعیت او، در کنار ممانعت از اعزام او به مراکز درمانی خارج از زندان، جان او را در خطر قرار داده است.
او در نامه‌ی خود از تمام هم‌وطنانش تقاضای حمایت کرده و تأکید کرده که درد و دل‌هایش از سر نیاز نیست، بلکه «درد و دل‌های برادرانه» است.

آقای کردمیهنی، یکی از ادمین‌های کانال تلگرامی بازگشت شاهزاده بود که از ۱۳ شهریور ۱۴۰۱ برای تحمل حکم پنج سال حبس راهی زندان اوین شد.

دادگاه بدوی رسیدگی به اتهامات این شهروند در بهمن ماه ۱۳۹۷، در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی محمد مقیسه برگزار شده بود.

او پیشتر در اواسط سال ۹۷، توسط ماموران اطلاعات سپاه در تهران بازداشت و سپس به بازداشتگاه قرارگاه ثارالله سپاه در این شهر منتقل شد. او در مهرماه همان سال، با تودیع قرار وثیقه به صورت موقت و تا پایان مراحل دادرسی آزاد شد.

محسن (کیارش) صادق‌پور کردمهینی، متولد خردادماه ۱۳۶۷، شهروند اهل تهران، تک‌پسر خانواده، سرپرست و نان آور پدر و مادر سالخورده و بیمار خود است.

او پیش از اجرای حکم حبس، در زمینه فروشندگی محصولات آرایشی و بهداشتی اشتغال داشت.

#محسن_صادقپور #بیانیه #محسن_صادق_پور_کردمیهن #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
روایت محمد داوری، زندانی سیاسی از عادل‌آباد: شکنجه، تهدید و بی‌عدالتی در حکومت خامنه‌ای

محمد داوری، زندانی سیاسی در زندان عادل‌آباد شیراز، در نامه‌ای به علی خامنه‌ای، وی را مسئول شکنجه‌ها، آزارها و تخریب زندگی خود و خانواده‌اش می‌داند. او روایت می‌کند که چگونه با فریب، شکنجه و تهدید جنسی مواجه شده، از حقوق اولیه محروم گشته و حتی پس از شکایت، سیستم قضایی شکنجه‌گران را تبرئه کرده است. او از فشارهای امنیتی بر خانواده‌اش، از جمله تهدیدات علیه پدر بیمارش که منجر به سکته و مرگ او شد، پرده برمی‌دارد.

متن کامل نامه به شرح زیر است:

سیدعلی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی

محمد داوری هستم و‌ این نامه را از زندان عادل آباد شیراز خطاب به شما می‌نویسم و از این جهت شما را مخاطب قرار داده‌ام زیرا به جرم توهین به شما در زندانم، ازینرو شما را مسئول تمامی رنج و مشقت‌هایی می‌دانم که در طی این مدت خود و خانواده‌ام متحمل شده‌ایم.

در تاریخ دوم دی ماه من را با فریب از بند خارج می‌کنند؛ در بدو خروج ناگهان ماموران وزارت اطلاعات را می‌بینم آن‌ها بدون نشان دادن احضاریه و بیان علت احضار و داشتن غرض قبلی من را جهت انتقال سوار خودروی ون می‌کنند. در بدو نشستن با زدن دستبند از پشت و پابند آن‌هم به صورتی که از شدت سفت بسته شدن دست‌ها و پاهایم دچار بی‌حسی و کبودی می‌شوند؛ سفت بسته شدنی که پس از گذشت بیش از ۵۰ روز آثار آن هنوز قابل مشاهده است. پس از سوار شدن، خودروی ون تبدیل به اتاق شکنجه متحرکی می‌شود و ضرب و شتمی که از زندان تا خود بازداشتگاه پلاک ۱۰۰ ادامه می‌یابد.

سخنان شما در مدت اخیر و تاکید بر برخورد با مخلان امنیت روانی جامعه را شنیدم اما وقتی هنوز یک ماه از مرگ پدرم نگذشته من را در چنین شرایطی از زندان می‌ربایند تا خانواده داغدارم را که درگیر مقدمات برگزاری مراسم چهلم هستند با قراردادن در بی‌خبری و بی‌اطلاعی درگیر استرس و بی‌تابی دهشتانکی کنند آن‌هم به گونه‌ای که مادرم بدحال شود و خواهرم دچار شوک روحی گردد و من را به گونه‌ای کتک بزنند که دنده‌ها و سینه‌ام کبود شوند، خون دماغ شوم، پاهایم زخمی و کبود شود، عینک‌ام را بشکنند، توهین و تحقیر کنند و در نهایت مرا با شیشه نوشابه تهدید جنسی کنند که مبادا صدایت دربیاید؛ که چه؟ برای چه؟ آری آنچه بر من گذشت چنان برایم سهمگین بود که تا روزها نتوانستم لب به غذا بزنم؛ چانه خودم را نمی‌زنم اما کیست که بتواند درک کند زجری را که خانواده‌ام در این مدت متحمل شده‌اند، هیهات از این ظلم.

سیدعلی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی، حال من از شما می‌پرسم مخلان امنیت روانی جامعه چه کسانی‌ هستند؟ مضاف بر آن تورم افسارگسیخته، افزایش روزافزون قیمت دلار، مسکن، خودرو و اقلام خوراکی که طبقه کارگر و فرودستان جامعه و بخش بزرگی از طبقه متوسط را شرمنده‌تر از پیش کرده است آیا جایی برای امنیت روانی جامعه باقی می‌گذارد؟

سیدعلی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی، تاکید شما در تیرماه سال جاری به قضات در مورد رعایت و الزام به حقوق بشر اسلامی را نیز شنیدم. هرچند تن نیمه‌جان حقوق بشر را در غرب به صلیب آویخته‌اند اما در واقع حقوق بشر اسلامی ‌وضعیت فاجعه آمیزتری را سپری می‌کند؛ مترسک موریانه خورده‌ای را می‌ماند که حتی مذمت‌ترین و ادبارترین پرندگان هم از او باکی ندارند و گویا استمرار چنین وضعی باب میل مسئولانی می‌باشد که دل به افشای جنایت صهیونیست‌ها خوش کرده‌اند تا بر ستم‌های خود سرپوش بگذارند. در واقع دسترسی به حقوق بشر اسلامی نه تنها امکان‌پذیر نیست بلکه تنها راه دستیابی به آن اعتصاب غذا و بازی کردن با سلامت خود می‌باشد. از اینروست که ستاد حقوق بشر قوه قضائیه تبدیل به خانه‌‌ای متروکه‌ شده است.

به تبلیغات رسانه‌ای اهمیت نخواهم داد اما آنچه که بعنوان یک فعال حقوق زندانیان در زندان‌های جنوب ایران در طی این سال‌ها تجربه کرده‌ام‌ برایم تداعی کننده زندان‌های حجاج ابن یوسف است. وجود یک سیاهچال شش سلولی موسوم به زیرزمین و شکنجه‌گاه دیگری موسوم به بند ارشاد در زندان عادل آباد شیراز که مسئولان زندان آن را از بازدیدکنندگان پنهان می‌کنند و در آن به شکنجه‌های طاقت فرسا متوسل می‌شوند، خود نمونه این ادعاست. بیماری که چندین ماه است به آن درگیرم و در پی انتقال به همین سلول‌های مخوف به آن مبتلا شده‌ام،....

ادامه را در سایت توانا بخوانید:

https://tavaana.org/torture-in-khamenei-prisons-mohammad-davari/

#محمد_داوری #بیانیه #زندان_عادل_آباد_شیراز #بازداشتگاه_پلاک_صد_شیراز #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
فراخوان اعتراض به احکام ۳۰ سال زندان علیه پنج معلم سرافراز

شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان، بیانیه‌ای به شرح زیر منتشر کرد و از هموطنان خواست که آن را امضا کنند:

معلمان آگاه، ملت سرافراز و وجدان‌های حق طلب:

🔸در هفته‌های اخیر پنج تن از معلمان ایران، هر کدام در دادگاه بدوی به ۶ سال زندان و در مجموع ۳۰ سال زندان محکوم شده‌اند.

🔸آقایان #پیروز_نامی، #علی_کروشات، #سیامک_صادقی_چهرازی و خانم #کوکب_بداغی_پگاه از فعالان صنفی استان خوزستان از سوی شعبه سوم دادگاه انقلاب #اهواز و جناب #مسعود_فرهیخته از فعالان صنفی البرز از سوی شعبه دوم دادگاه انقلاب #کرج به این احکام سنگین محکوم شده‌اند. آقای مسعود فرهیخته علاوه بر ۶ سال زندان به دو سال ممنوع الخروجی، دو سال محرومیت از حضور در گروه‌ها و دستجات و دو سال محرومیت تردد در استان‌های تهران و البرز و قزوین و کردستان و لرستان نیز محکوم شده است.

🔸این حجم‌ از هزینه صرفاً بابت فعالیت‌های صنفی و در رأس آن آموزش رایگان که خیر عمومی در آن است، نه تنها ظلم به این کنشگران صنفی و خانواده‌های آ‌ن‌هاست، بلکه نشانه خطرناکی است که صادر کنندگان این احکام، درکی و محاسبه‌ای از نتایج هولناک آن نداشته‌ و ندارند. صدور این احکام، نشانه گرفتن معنای راستین معلمی و توهین به شعور، آگاهی و بیداری جامعه است.

🔸ما امضا کنندگان این متن، ضمن حمایت قاطع از آقایان پیروز نامی، علی کروشات، سیامک صادقی چهرازی و خانم کوکب بداغی پگاه (فعالان صنفی خوزستان) و مسعود فرهیخته (فعال صنفی البرز) خواهان نقض کامل این احکام و تبرئه معلمان نامبرده در دادگاه تجدید نظر هستیم.

📎برای امضای این فراخوان به لینک فرم نگار وارد شوید و نام و نام خانوادگی خود را پائین صفحه وارد کنید و سپس بر گزینه‌ی ارسال یا ارائه در انتهای صفحه کلیک کنید.
https://forms.gle/cw69d3ZxJ7g58xki9

#بیانیه #معلم #معلمان #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
روایت محمد داوری، زندانی سیاسی از عادل‌آباد: شکنجه، تهدید و بی‌عدالتی در حکومت خامنه‌ای

محمد داوری، زندانی سیاسی در زندان عادل‌آباد شیراز، در نامه‌ای به علی خامنه‌ای، وی را مسئول شکنجه‌ها، آزارها و تخریب زندگی خود و خانواده‌اش می‌داند. او روایت می‌کند که چگونه با فریب، شکنجه و تهدید جنسی مواجه شده، از حقوق اولیه محروم گشته و حتی پس از شکایت، سیستم قضایی شکنجه‌گران را تبرئه کرده است. او از فشارهای امنیتی بر خانواده‌اش، از جمله تهدیدات علیه پدر بیمارش که منجر به سکته و مرگ او شد، پرده برمی‌دارد.

متن کامل نامه به شرح زیر است:

سیدعلی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی

محمد داوری هستم و‌ این نامه را از زندان عادل آباد شیراز خطاب به شما می‌نویسم و از این جهت شما را مخاطب قرار داده‌ام زیرا به جرم توهین به شما در زندانم، ازینرو شما را مسئول تمامی رنج و مشقت‌هایی می‌دانم که در طی این مدت خود و خانواده‌ام متحمل شده‌ایم.

در تاریخ دوم دی ماه من را با فریب از بند خارج می‌کنند؛ در بدو خروج ناگهان ماموران وزارت اطلاعات را می‌بینم آن‌ها بدون نشان دادن احضاریه و بیان علت احضار و داشتن غرض قبلی من را جهت انتقال سوار خودروی ون می‌کنند. در بدو نشستن با زدن دستبند از پشت و پابند آن‌هم به صورتی که از شدت سفت بسته شدن دست‌ها و پاهایم دچار بی‌حسی و کبودی می‌شوند؛ سفت بسته شدنی که پس از گذشت بیش از ۵۰ روز آثار آن هنوز قابل مشاهده است. پس از سوار شدن، خودروی ون تبدیل به اتاق شکنجه متحرکی می‌شود و ضرب و شتمی که از زندان تا خود بازداشتگاه پلاک ۱۰۰ ادامه می‌یابد.

سخنان شما در مدت اخیر و تاکید بر برخورد با مخلان امنیت روانی جامعه را شنیدم اما وقتی هنوز یک ماه از مرگ پدرم نگذشته من را در چنین شرایطی از زندان می‌ربایند تا خانواده داغدارم را که درگیر مقدمات برگزاری مراسم چهلم هستند با قراردادن در بی‌خبری و بی‌اطلاعی درگیر استرس و بی‌تابی دهشتانکی کنند آن‌هم به گونه‌ای که مادرم بدحال شود و خواهرم دچار شوک روحی گردد و من را به گونه‌ای کتک بزنند که دنده‌ها و سینه‌ام کبود شوند، خون دماغ شوم، پاهایم زخمی و کبود شود، عینک‌ام را بشکنند، توهین و تحقیر کنند و در نهایت مرا با شیشه نوشابه تهدید جنسی کنند که مبادا صدایت دربیاید؛ که چه؟ برای چه؟ آری آنچه بر من گذشت چنان برایم سهمگین بود که تا روزها نتوانستم لب به غذا بزنم؛ ....

ادامه را در سایت توانا بخوانید:

tavaana.org/torture-in-khamenei-prisons-mohammad-davari/

#محمد_داوری #بیانیه #زندان_عادل_آباد_شیراز #بازداشتگاه_پلاک_صد_شیراز #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech