«برای حمیدرضا، در زادروزی که نیستی اما هنوز در دل ما زندهای
امروز، روز تولد توست حمیدرضا. اما نه شمعی هست، نه کیکی، نه لبخندی روی لبهای خانوادهات. آمدم بر سر مزارت تا با تو تجدید عهد کنم. تا بگویم به یادت هستم.
تو جوانی بودی که شعر و زندگی را با هم زندگی میکردی، با همان صدای آرام و آن نگاه پرشور.
هنوز صدای شعارهایت در گوشم هست، هنوز تصویر خونت روی آسفالت تهران از ذهنم پاک نشده.
ما در تو، شجاعت نسلمان را دیدیم.
در سکوت خونین تو، صدای فریادمان را پیدا کردیم.
تو رفتی، اما بیدار شدیم.
تو "شهید" شدی، اما ما سرباز شدیم.
حمیدرضای عزیز، روز تولدت نه فقط روز به دنیا آمدنت، بلکه یادآور آغاز راهیست که تو جانت را پای آن گذاشتی؛ راه آزادی، راه "زن، زندگی، آزادی".
ما عهد بستهایم صدایت را خاموش نکنیم، نامت را از یاد نبریم، و راهت را ادامه دهیم.
زادروزد مبارک، پسر آزادی.
تو در قلب ما همیشه ۱۹ ساله میمانی.»
— متن و عکس از یکی از مخاطبان «توانا»
حمیدرضا روحی، متولد ۱۶ فروردین ۱۳۸۲، جوانی نوزده ساله بود که در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱، پنجشنبه شب، ۲۶ آبان ۱۴۰۱ در شهر زیبا با شلیک مستقیم نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی کشته شد.
#حمیدرضا_روحی #پسر_ایران #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
امروز، روز تولد توست حمیدرضا. اما نه شمعی هست، نه کیکی، نه لبخندی روی لبهای خانوادهات. آمدم بر سر مزارت تا با تو تجدید عهد کنم. تا بگویم به یادت هستم.
تو جوانی بودی که شعر و زندگی را با هم زندگی میکردی، با همان صدای آرام و آن نگاه پرشور.
هنوز صدای شعارهایت در گوشم هست، هنوز تصویر خونت روی آسفالت تهران از ذهنم پاک نشده.
ما در تو، شجاعت نسلمان را دیدیم.
در سکوت خونین تو، صدای فریادمان را پیدا کردیم.
تو رفتی، اما بیدار شدیم.
تو "شهید" شدی، اما ما سرباز شدیم.
حمیدرضای عزیز، روز تولدت نه فقط روز به دنیا آمدنت، بلکه یادآور آغاز راهیست که تو جانت را پای آن گذاشتی؛ راه آزادی، راه "زن، زندگی، آزادی".
ما عهد بستهایم صدایت را خاموش نکنیم، نامت را از یاد نبریم، و راهت را ادامه دهیم.
زادروزد مبارک، پسر آزادی.
تو در قلب ما همیشه ۱۹ ساله میمانی.»
— متن و عکس از یکی از مخاطبان «توانا»
حمیدرضا روحی، متولد ۱۶ فروردین ۱۳۸۲، جوانی نوزده ساله بود که در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱، پنجشنبه شب، ۲۶ آبان ۱۴۰۱ در شهر زیبا با شلیک مستقیم نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی کشته شد.
#حمیدرضا_روحی #پسر_ایران #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🌱 «در مسیر انقلاب به سر میبریم. خدا وکیلی اگه شهید شدم، همین آهنگو بذارید، میخوام برم انقلاب رو کنترات کنم».
🔸مهدی این حرفها را وقتی که به آهنگ « میزنم و لولم» از «احمد آزاد» گوشی میکرد و در حال رفتن به مراسم چهلم «حدیث نجفی» بود در یک ویدیو منتشر کرد.
⭕ ۱۵ فروردین، زادروز #مهدی_صالحیپور متولد ۱۳۴۹ و اهل کرج بود، او مهندس برق بود و از مادر پیر خود و پسر ۱۴ سالهاش مراقبت میکرد، دخترش «غزاله صالحیپور » فوتبالیست سابق تیم ملی نوجوانان و جوانان ایران، بازیکن ذوب آهن اصفهان، وچان کردستان است که الان ساکن اسپانیا و بازیکن تیم « خوونتود تورمولیتوس» اسپانیا است، روز ۱۲ آبان ۱۴۰۱ راهی آرامستان بهشت سکینه بود تا در مراسم چهلم « حدیث نجفی» شرکت کند، مزدوران به سمت مردم تیراندازی میکردند، مهدی در حال کمک کردن به یک دختر بود که تیر خورده و زخمی شده بود اما مزدوران از با شلیک ۷ گلوله به پشت سر او را کشتند، مزدوران با دریافت ۲۵۰ میلیون تومان پول پیکرش را تحویل خانواده دادند و آنها را تهدید کردند که این ماجرا را رسانه ای نکنند و موبایل و ماشین مهدی را هم توقیف کردند، خانوادهاش قبل از خاکسپاری و مشاهده پیکرش متوجه شدند که مزدوران پایش را هم شکستهاند، او را هم در بهشت زهرا قطعه ۳۲۷، ردیف ۷۳، شماره ۷۴ به خاک سپردند.
#علیه_فراموشی #نه_به_جمهوری_اسلامی #مهدی_صالحی_پور #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🔸مهدی این حرفها را وقتی که به آهنگ « میزنم و لولم» از «احمد آزاد» گوشی میکرد و در حال رفتن به مراسم چهلم «حدیث نجفی» بود در یک ویدیو منتشر کرد.
⭕ ۱۵ فروردین، زادروز #مهدی_صالحیپور متولد ۱۳۴۹ و اهل کرج بود، او مهندس برق بود و از مادر پیر خود و پسر ۱۴ سالهاش مراقبت میکرد، دخترش «غزاله صالحیپور » فوتبالیست سابق تیم ملی نوجوانان و جوانان ایران، بازیکن ذوب آهن اصفهان، وچان کردستان است که الان ساکن اسپانیا و بازیکن تیم « خوونتود تورمولیتوس» اسپانیا است، روز ۱۲ آبان ۱۴۰۱ راهی آرامستان بهشت سکینه بود تا در مراسم چهلم « حدیث نجفی» شرکت کند، مزدوران به سمت مردم تیراندازی میکردند، مهدی در حال کمک کردن به یک دختر بود که تیر خورده و زخمی شده بود اما مزدوران از با شلیک ۷ گلوله به پشت سر او را کشتند، مزدوران با دریافت ۲۵۰ میلیون تومان پول پیکرش را تحویل خانواده دادند و آنها را تهدید کردند که این ماجرا را رسانه ای نکنند و موبایل و ماشین مهدی را هم توقیف کردند، خانوادهاش قبل از خاکسپاری و مشاهده پیکرش متوجه شدند که مزدوران پایش را هم شکستهاند، او را هم در بهشت زهرا قطعه ۳۲۷، ردیف ۷۳، شماره ۷۴ به خاک سپردند.
#علیه_فراموشی #نه_به_جمهوری_اسلامی #مهدی_صالحی_پور #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
با اعلام کنفدراسیون فوتبال آسیا، فاطمه نصیری و ریحانه شیرازی به دو داور زن ایران جمع داوران و کمک داوران الیت آسیا در بخش زنان راه پیدا کردند. فاطمه نصیری داور وسط و ریحانه شیرازی کمک داور است و هر دو آنها سابقه قضاوت در رقابتهای کافا را در کارنامه دارند.
🟢حضور فاطمه نصیری و ریحانه شیرازی در جمع داوران الیت کنفدراسیون فوتبال آسیا نه فقط افتخاری برای فوتبال ایران، بلکه نمادی روشن از مقاومت و پیشروی زنان ایرانی در برابر ساختارهای محدودکننده است. در کشوری که قوانین زنستیزانه سالهاست حضور زنان در ورزشگاهها را ممنوع کرده و حتی تماشای مسابقات فوتبال را برای آنها به چالشی پرهزینه تبدیل کرده، رسیدن دو زن به سطح نخبه داوری قارهای، صدایی رساتر از هر فریادی است؛ صدای زنانی که سهمشان را از جهان، با تلاش و پشتکار پس میگیرند.
زنان ایرانی، علیرغم دههها تبعیض سیستماتیک، راه خود را به عرصههای بینالمللی باز کردهاند؛ نه فقط در فوتبال، بلکه در رشتههای گوناگون ورزشی، علمی و هنری. آنها بیآنکه اجازه ورود به ورزشگاههای داخلی داشته باشند، قضاوت مسابقات بینالمللی را برعهده میگیرند؛ بیآنکه از سوی حکومت حمایت شوند، پرچم ایران را در عرصه جهانی بالا نگه میدارند. نصیری و شیرازی نمایندگان نسل زنانی هستند که در برابر حذف شدن، ایستادند و نشان دادند استعداد و شایستگی، مرزی نمیشناسد؛ حتی اگر آن مرز، دیواری بلند از تبعیض باشد.
#حکومت_اسلامی #تبعیض #محدودیت_زنان #برابری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
با اعلام کنفدراسیون فوتبال آسیا، فاطمه نصیری و ریحانه شیرازی به دو داور زن ایران جمع داوران و کمک داوران الیت آسیا در بخش زنان راه پیدا کردند. فاطمه نصیری داور وسط و ریحانه شیرازی کمک داور است و هر دو آنها سابقه قضاوت در رقابتهای کافا را در کارنامه دارند.
🟢حضور فاطمه نصیری و ریحانه شیرازی در جمع داوران الیت کنفدراسیون فوتبال آسیا نه فقط افتخاری برای فوتبال ایران، بلکه نمادی روشن از مقاومت و پیشروی زنان ایرانی در برابر ساختارهای محدودکننده است. در کشوری که قوانین زنستیزانه سالهاست حضور زنان در ورزشگاهها را ممنوع کرده و حتی تماشای مسابقات فوتبال را برای آنها به چالشی پرهزینه تبدیل کرده، رسیدن دو زن به سطح نخبه داوری قارهای، صدایی رساتر از هر فریادی است؛ صدای زنانی که سهمشان را از جهان، با تلاش و پشتکار پس میگیرند.
زنان ایرانی، علیرغم دههها تبعیض سیستماتیک، راه خود را به عرصههای بینالمللی باز کردهاند؛ نه فقط در فوتبال، بلکه در رشتههای گوناگون ورزشی، علمی و هنری. آنها بیآنکه اجازه ورود به ورزشگاههای داخلی داشته باشند، قضاوت مسابقات بینالمللی را برعهده میگیرند؛ بیآنکه از سوی حکومت حمایت شوند، پرچم ایران را در عرصه جهانی بالا نگه میدارند. نصیری و شیرازی نمایندگان نسل زنانی هستند که در برابر حذف شدن، ایستادند و نشان دادند استعداد و شایستگی، مرزی نمیشناسد؛ حتی اگر آن مرز، دیواری بلند از تبعیض باشد.
#حکومت_اسلامی #تبعیض #محدودیت_زنان #برابری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
«ساعت ۱۸:۳۰ غروب بود که با اصرارهای فراوانی که روی پدرم برای دیدن مزار نیکا داشتم، بالاخره پدرم مرا پیش نیکا شاکرمی برد. انگار در آن پنج دقیقهای که سر بر سنگ مزار شکسته نیکا گذاشتم، زندگی و آرامش را به من داده بودند. در آن پنج دقیقه به هیچ چیز جز بودن در کنار نیکا و حس کردنش فکر نمیکردم.
چون میدانستم پنجشنبهها مأموران ضحاک همیشه بر سر مزارها حضور دارند، نخواستم مادرم با من بیاید. من و پدرم به حضور نیکا رفتیم که پنج دقیقه بعد، دو تا ماشین مشکی پژو به سمت من و پدرم حملهور شدند و گفتند که به چه دلیل اینجا هستم. متأسفانه نتوانستم جلوی خودم را بگیرم و با آنها بحث نکنم. ناگهان یکی از مأمورها، سنگ مزار کندهشده نیکا که روی مزارش بود را برداشت و محکم به زمین کوبید و آن را چندین تکه کرد.
چند نفر ما را به زور و با ضرب باتوم به داخل ماشین بردند و با چشمهای بسته، ما را به محلی که هرگز نفهمیدیم کجاست بردند. وقتی رسیدیم، دختر دیگری همسن خودم آنجا حضور داشت که هرگز نفهمیدم جرم او چیست، اما معلوم بود که او هم به دلیل سیاسی بازداشت شده بود.
از من بازجویی کردند و مرا مورد ضرب و شتم با باتوم قرار دادند. صبح همان روز، پدرم را با چشمهای بسته در ملایر کنار ماشینش رها کردند، اما من را همچنان بازداشت نگه داشتند و مدام گوشیام را چک میکردند. تهدیدم کردند که اگر این موضوع را رسانهای کنم، هرگز دست از سرم برنخواهند داشت.
صبح امروز، بعد از آزادی پدرم، با چشمهای بسته محل بازداشت من را تغییر دادند و مرا از ملایر به قم منتقل کردند. به پدر و مادرم زنگ زدند و گفتند به آدرسی که میفرستیم، حضور پیدا کنید.
اکانت تلگرام و سیمکارتم را از من گرفتند و مرا با آنهمه درد و کبودی که در اثر ضربههای باتوم بود، رها کردند. تنها به جرم اینکه خواستم بر سر مزار نیکا شاکرمی، دختری که او را مانند خودم میدیدم، بروم. دختری که همسن خودم بود، همشهری خودم بود.
در کجای قانون نوشته شده که رفتن بر سر مزار یک دختر ۱۶ ساله، جرم است؟»
ـ توانا جان، عکس و روایت بالا روایت یکی از دوستان منه که رفته بود سر مزار نبکا
نخواستم همه عکسها رو بفرستم چون فکر کنم معذب بشه. پاش، کمرش و کلا همه بدنش آسیب دیده و کبود شده.
بدتر از وضع دستش، دوتا بازوشه که ضربههای خیلی محکمی خورد. اما فقط هم بازو نیست، جاهای مختلف بدنش آسیب دیده. بهحدی که اصلاً نمیتونه راه بره. پاش، مخصوصاً زانوش، ضربه شدیدی خورده. درد داره و حالش خوب نیست.
#نیکا_شاکرمی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
چون میدانستم پنجشنبهها مأموران ضحاک همیشه بر سر مزارها حضور دارند، نخواستم مادرم با من بیاید. من و پدرم به حضور نیکا رفتیم که پنج دقیقه بعد، دو تا ماشین مشکی پژو به سمت من و پدرم حملهور شدند و گفتند که به چه دلیل اینجا هستم. متأسفانه نتوانستم جلوی خودم را بگیرم و با آنها بحث نکنم. ناگهان یکی از مأمورها، سنگ مزار کندهشده نیکا که روی مزارش بود را برداشت و محکم به زمین کوبید و آن را چندین تکه کرد.
چند نفر ما را به زور و با ضرب باتوم به داخل ماشین بردند و با چشمهای بسته، ما را به محلی که هرگز نفهمیدیم کجاست بردند. وقتی رسیدیم، دختر دیگری همسن خودم آنجا حضور داشت که هرگز نفهمیدم جرم او چیست، اما معلوم بود که او هم به دلیل سیاسی بازداشت شده بود.
از من بازجویی کردند و مرا مورد ضرب و شتم با باتوم قرار دادند. صبح همان روز، پدرم را با چشمهای بسته در ملایر کنار ماشینش رها کردند، اما من را همچنان بازداشت نگه داشتند و مدام گوشیام را چک میکردند. تهدیدم کردند که اگر این موضوع را رسانهای کنم، هرگز دست از سرم برنخواهند داشت.
صبح امروز، بعد از آزادی پدرم، با چشمهای بسته محل بازداشت من را تغییر دادند و مرا از ملایر به قم منتقل کردند. به پدر و مادرم زنگ زدند و گفتند به آدرسی که میفرستیم، حضور پیدا کنید.
اکانت تلگرام و سیمکارتم را از من گرفتند و مرا با آنهمه درد و کبودی که در اثر ضربههای باتوم بود، رها کردند. تنها به جرم اینکه خواستم بر سر مزار نیکا شاکرمی، دختری که او را مانند خودم میدیدم، بروم. دختری که همسن خودم بود، همشهری خودم بود.
در کجای قانون نوشته شده که رفتن بر سر مزار یک دختر ۱۶ ساله، جرم است؟»
ـ توانا جان، عکس و روایت بالا روایت یکی از دوستان منه که رفته بود سر مزار نبکا
نخواستم همه عکسها رو بفرستم چون فکر کنم معذب بشه. پاش، کمرش و کلا همه بدنش آسیب دیده و کبود شده.
بدتر از وضع دستش، دوتا بازوشه که ضربههای خیلی محکمی خورد. اما فقط هم بازو نیست، جاهای مختلف بدنش آسیب دیده. بهحدی که اصلاً نمیتونه راه بره. پاش، مخصوصاً زانوش، ضربه شدیدی خورده. درد داره و حالش خوب نیست.
#نیکا_شاکرمی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
شانزدهم فروردین ۱۴۰۲ پیکر آقای پوراحمد در ویلایی در دهکده ساحلی بندر انزلی پیدا شد، پیکر حلقآویز شده او دارای جراحتهایی بود و تصاویر از همان ابتدا شک و شبهه زیادی در خصوص ادعای حکومت مبنی بر خودکشی او برانگیخته بود. ولی وکیل او و برخی نزدیکانش با اشاره به نامه ۸ صفحهای به جا مانده و برخی صحبتهای دیگر احتمال خودکشی را تایید کردند.
با این حال به باور بسیاری از افراد، با توجه به سوابق جمهوری اسلامی آن نامه و برخی شواهد دیگر میتوانست صحنهسازی قلمداد شود.
به فاصلهٔ کوتاهی پس از مرگ مشکوک آقای پوراحمد، یک انتشاراتی ایرانی خارج کشور، با اعلام رسمی نام نویسنده یکی از کتابهای قبلی خود، ابعاد تازهای از تفکرات و دیدگاههای سالهای اخیر این فیلمساز سرشناس سینما را روشن کرد.
نشر مهری در لندن روز شنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۲ با درج نام کیومرث پوراحمد بهعنوان نویسنده رمان *«همه ما شریک جرم هستیم»* مشخص کرد که او، نویسنده این اثر صریح و انتقادی علیه انقلاب سال ۵۷ و حاکمان کنونی ایران است.
این نام اشاره روشنی به نام اول دو شخصیت اصلی فیلمهای «هامون» و «شب یلدا» دارد. فیلم «شب یلدا» از فیلمهای شناختهشده کیومرث پوراحمد است و فیلم «هامون» نیز اثر معروف داریوش مهرجویی است که از آثار محبوب کیومرث پوراحمد محسوب میشد و پیشتر هم مطلبی در ستایش آن نوشته بود
نویسندهٔ کتاب به صریحترین شکل ممکن حاکمان کنونی ایران را به انتقاد میگیرد
پوراحمد رمان «همهٔ ما شریک جرم هستیم» را با ذکر تاریخ آذرماه ۱۳۹۹ به پایان برده است.
از کیومرث پوراحمد فایلهای تصویری و صوتی مصاحبههایی باقی مانده است که او به صراحت از مسئولان انتقاد کرده است.
چندی بعد تصاویری از ملاقات چند سال پیش آقای پوراحمد با شهبانو فرح پهلوی منتشر شد و مدتی پس از گمانهزنیهای مختلف، برخی نزدیکان دفتر شهبانو، این ملاقات و اصالت تصاویر را تایید کردند.
برخی افراد، اطلاعیافتن حکومت از این دیدار را موجب کشتهشدن آقای پوراحمد اعلام کردند به ویژه آنکه خواهر و دختر آقای پوراحمد خودکشی ایشان را رد کردهاند.
یگانه پوراحمد گفته بود: «پدرم میدانست چه بلایی میخواهد سرش بیاید، ولی اینکه خودش را کشته باشد به هیچوجه درست نیست».
خواهر کیومرث پوراحمد همزمان با اولین سالروز درگذشت این کارگردان سینما، در زیر یکی از پستهای صفحه اینستاگرام خانه سینمای ایران، نوشتە بود: «برادرِ من پایش به جایی گیر نکرد ولی اول شکنجهاش کردند و بعد جسد بیجانش را به دار آویختند...».
#کیومرث_پوراحمد #نه_به_جمهورى_اسلامى
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
با این حال به باور بسیاری از افراد، با توجه به سوابق جمهوری اسلامی آن نامه و برخی شواهد دیگر میتوانست صحنهسازی قلمداد شود.
به فاصلهٔ کوتاهی پس از مرگ مشکوک آقای پوراحمد، یک انتشاراتی ایرانی خارج کشور، با اعلام رسمی نام نویسنده یکی از کتابهای قبلی خود، ابعاد تازهای از تفکرات و دیدگاههای سالهای اخیر این فیلمساز سرشناس سینما را روشن کرد.
نشر مهری در لندن روز شنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۲ با درج نام کیومرث پوراحمد بهعنوان نویسنده رمان *«همه ما شریک جرم هستیم»* مشخص کرد که او، نویسنده این اثر صریح و انتقادی علیه انقلاب سال ۵۷ و حاکمان کنونی ایران است.
این نام اشاره روشنی به نام اول دو شخصیت اصلی فیلمهای «هامون» و «شب یلدا» دارد. فیلم «شب یلدا» از فیلمهای شناختهشده کیومرث پوراحمد است و فیلم «هامون» نیز اثر معروف داریوش مهرجویی است که از آثار محبوب کیومرث پوراحمد محسوب میشد و پیشتر هم مطلبی در ستایش آن نوشته بود
نویسندهٔ کتاب به صریحترین شکل ممکن حاکمان کنونی ایران را به انتقاد میگیرد
پوراحمد رمان «همهٔ ما شریک جرم هستیم» را با ذکر تاریخ آذرماه ۱۳۹۹ به پایان برده است.
از کیومرث پوراحمد فایلهای تصویری و صوتی مصاحبههایی باقی مانده است که او به صراحت از مسئولان انتقاد کرده است.
چندی بعد تصاویری از ملاقات چند سال پیش آقای پوراحمد با شهبانو فرح پهلوی منتشر شد و مدتی پس از گمانهزنیهای مختلف، برخی نزدیکان دفتر شهبانو، این ملاقات و اصالت تصاویر را تایید کردند.
برخی افراد، اطلاعیافتن حکومت از این دیدار را موجب کشتهشدن آقای پوراحمد اعلام کردند به ویژه آنکه خواهر و دختر آقای پوراحمد خودکشی ایشان را رد کردهاند.
یگانه پوراحمد گفته بود: «پدرم میدانست چه بلایی میخواهد سرش بیاید، ولی اینکه خودش را کشته باشد به هیچوجه درست نیست».
خواهر کیومرث پوراحمد همزمان با اولین سالروز درگذشت این کارگردان سینما، در زیر یکی از پستهای صفحه اینستاگرام خانه سینمای ایران، نوشتە بود: «برادرِ من پایش به جایی گیر نکرد ولی اول شکنجهاش کردند و بعد جسد بیجانش را به دار آویختند...».
#کیومرث_پوراحمد #نه_به_جمهورى_اسلامى
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«نزدیک به سه ماه بی خبری از وضعیت #بیژن_کاظمی، زندانی سیاسی، گذشته است.
عدم دسترسی خانواده و ممانعت از ملاقات، وضعیت نگرانکنندهای را برای خانوادهاش به وجود آورده است. نگهداری زندانی در شرایطی که هیچ اطلاعی از سلامت و وضعیت او در دسترس نیست، نقض بدیهیترین حقوق انسانی و اصول دادرسی است. این وضعیت نه تنها نمایانگر فقدان پاسخگویی است، بلکه یک نشانه آشکار از نقض حقوق بشر در زندانها محسوب میشود.
خانوادهی بیژن، بهویژه مادر او، در این مدت سختترین روزها را گذراندهاند. برخورداری هر زندانی از حق تماس تلفنی ،ملاقات با خانواده و داشتن وکیل، از بدیهیترین حقوق قانونی و انسانی است.
اما سوال اینجاست: در کدام قاموس انسانی، اخلاقی و قانونی، این ظلم مضاعف بر خانوادههای زندانیان روا داشته میشود؟ خانوادهها نه تنها باید با نگرانی از بازداشت فرزند خود روبهرو شوند، بلکه در این وضعیت بیخبری مطلق، باید درد و رنج مضاعفی را تحمل کنند.
در شرایطی که در همچنان بر پاشنه سابق می چرخد و هیچ گوش شنوایی برای پاسخگویی و متوقف نمودن این ظلم ها از سوی نهادهای مسول وجود ندارد؛برای پایان دادن به این شیوه های غیرانسانی در خصوص زندانیان سیاسی ، نیاز به حمایت فعالان حقوق بشر و فعالان مدنی و نهادهای حقوق بشری و رسانه ای است.
برای آزادی زندانیان سیاسی با هر گرایش و عقیده ای و بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران، همگرایی ملی و حمایت همه جریانات منتقد وضع موجود ضروری است.»
ـ متن فوق را عبدالله مؤمنی، زندانی سیاسی سابق، منتشر کرده است.
صفحه مادر بیژن کاظمی
khosravi.sh
بیژن کاظمی، که پیشتر در فروردین ۱۳۹۹ نیز به اتهام امنیتی بازداشت و به سه سال و نیم حبس محکوم شده بود، دو سال از دوران محکومیتش را در زندان مرکزی خرمآباد، در میان مجرمان عادی گذراند و سپس با پابند الکترونیک آزاد شد.
بیژن از بیماریهای متعددی که نتیجهی حبس پیشین او در یکی از محرومترین زندانهای ایران است، رنج میبرد و در چنین شرایطی، بیخبری از وضعیت او بهشدت نگرانکننده است.
مادر بیژن کاظمی چندی پیش گفته بود:
"برای یک مادر، بر زبان آوردنش سخت است... خیلی سخت… من حتی نمیدانم که پسرم زنده است یا نه."
#زندانی_سیاسی
#بیژن_کاظمی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
عدم دسترسی خانواده و ممانعت از ملاقات، وضعیت نگرانکنندهای را برای خانوادهاش به وجود آورده است. نگهداری زندانی در شرایطی که هیچ اطلاعی از سلامت و وضعیت او در دسترس نیست، نقض بدیهیترین حقوق انسانی و اصول دادرسی است. این وضعیت نه تنها نمایانگر فقدان پاسخگویی است، بلکه یک نشانه آشکار از نقض حقوق بشر در زندانها محسوب میشود.
خانوادهی بیژن، بهویژه مادر او، در این مدت سختترین روزها را گذراندهاند. برخورداری هر زندانی از حق تماس تلفنی ،ملاقات با خانواده و داشتن وکیل، از بدیهیترین حقوق قانونی و انسانی است.
اما سوال اینجاست: در کدام قاموس انسانی، اخلاقی و قانونی، این ظلم مضاعف بر خانوادههای زندانیان روا داشته میشود؟ خانوادهها نه تنها باید با نگرانی از بازداشت فرزند خود روبهرو شوند، بلکه در این وضعیت بیخبری مطلق، باید درد و رنج مضاعفی را تحمل کنند.
در شرایطی که در همچنان بر پاشنه سابق می چرخد و هیچ گوش شنوایی برای پاسخگویی و متوقف نمودن این ظلم ها از سوی نهادهای مسول وجود ندارد؛برای پایان دادن به این شیوه های غیرانسانی در خصوص زندانیان سیاسی ، نیاز به حمایت فعالان حقوق بشر و فعالان مدنی و نهادهای حقوق بشری و رسانه ای است.
برای آزادی زندانیان سیاسی با هر گرایش و عقیده ای و بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران، همگرایی ملی و حمایت همه جریانات منتقد وضع موجود ضروری است.»
ـ متن فوق را عبدالله مؤمنی، زندانی سیاسی سابق، منتشر کرده است.
صفحه مادر بیژن کاظمی
khosravi.sh
بیژن کاظمی، که پیشتر در فروردین ۱۳۹۹ نیز به اتهام امنیتی بازداشت و به سه سال و نیم حبس محکوم شده بود، دو سال از دوران محکومیتش را در زندان مرکزی خرمآباد، در میان مجرمان عادی گذراند و سپس با پابند الکترونیک آزاد شد.
بیژن از بیماریهای متعددی که نتیجهی حبس پیشین او در یکی از محرومترین زندانهای ایران است، رنج میبرد و در چنین شرایطی، بیخبری از وضعیت او بهشدت نگرانکننده است.
مادر بیژن کاظمی چندی پیش گفته بود:
"برای یک مادر، بر زبان آوردنش سخت است... خیلی سخت… من حتی نمیدانم که پسرم زنده است یا نه."
#زندانی_سیاسی
#بیژن_کاظمی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
آغاز گفتوگو در مورد باورهای متفاوت میتواند اولین گام موثر برای ایجاد فضای پذیرش باشد، اما این فرآیند به عوامل متعددی بستگی دارد.
وقتی افراد با دقت و احترام به گفتوگو و تبادل نظر میپردازند، امکان درک متقابل و کاهش تعصبات بیشتر میشود.
این گفتوگوها میتوانند به روشنتر شدن دیدگاهها، شکستن تابوها و کاهش تنشها کمک کنند.
با این حال، برای موثر بودن این گفتوگوها، باید فضایی امن و بدون قضاوت ایجاد شود.
اگر طرفین به دنبال برنده شدن باشند یا اگر گفتوگو در فضایی خصمانه انجام شود، ممکن است نتیجهای معکوس حاصل شود و تعصبات و مقاومتها بیشتر شوند.
در نتیجه، گفتوگو یک ابزار قدرتمند است، اما نیازمند رویکردی همراه با احترام، همدلی و صبر است تا بتواند فضای پذیرش و تفاهم را به طور موثری ایجاد کند.
کتاب «گفتوشنود درباره موضوعات دشوار» با تلاش لیسا شرک و دیوید کمپت در موسسه «امید در شهرها» در ایالت ویرجینیا در آمریکا به نگارش در آمده و آموزشکده توانا آن را به فارسی برگردانده است.
نسخه صوتی این کتاب را از اینجا بشنوید
https://dialog.tavaana.org/dialogue_audiobook/
#گفتگو_توانا #مدارا
@Dialogue1402
آغاز گفتوگو در مورد باورهای متفاوت میتواند اولین گام موثر برای ایجاد فضای پذیرش باشد، اما این فرآیند به عوامل متعددی بستگی دارد.
وقتی افراد با دقت و احترام به گفتوگو و تبادل نظر میپردازند، امکان درک متقابل و کاهش تعصبات بیشتر میشود.
این گفتوگوها میتوانند به روشنتر شدن دیدگاهها، شکستن تابوها و کاهش تنشها کمک کنند.
با این حال، برای موثر بودن این گفتوگوها، باید فضایی امن و بدون قضاوت ایجاد شود.
اگر طرفین به دنبال برنده شدن باشند یا اگر گفتوگو در فضایی خصمانه انجام شود، ممکن است نتیجهای معکوس حاصل شود و تعصبات و مقاومتها بیشتر شوند.
در نتیجه، گفتوگو یک ابزار قدرتمند است، اما نیازمند رویکردی همراه با احترام، همدلی و صبر است تا بتواند فضای پذیرش و تفاهم را به طور موثری ایجاد کند.
کتاب «گفتوشنود درباره موضوعات دشوار» با تلاش لیسا شرک و دیوید کمپت در موسسه «امید در شهرها» در ایالت ویرجینیا در آمریکا به نگارش در آمده و آموزشکده توانا آن را به فارسی برگردانده است.
نسخه صوتی این کتاب را از اینجا بشنوید
https://dialog.tavaana.org/dialogue_audiobook/
#گفتگو_توانا #مدارا
@Dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«نسیم سیمیاری ، متولد ۲۲ تیرماه ۱۳۶۷، دانشآموختۀ رشتۀ معماری، در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲ توسط ماموران اطلاعات سپاه در تهران بازداشت شد. پس از بازداشت به بند ۱-الف سپاه منتقل و در سلول انفرادی تحت بازجویی قرار گرفت. پس از دو ماه به بند ۲_الف و در نهایت در ۴ مهرماه ۱۴۰۲ به بند زنان اوین منتقل شد.
پس از ۵ ماه بازداشت نسیم با اتهامات « اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی»، «تبلیغ علیه نظام» و اتهام «بغی» مواجه شد که میتواند منجر به صدور احکام سنگینی نظیر اعدام شود. جلسات دادگاه او در ۱۰ تیرماه و ۶مردادماه در شعبۀ ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی افشاری برگزار شد. در نهایت در ۲۶ شهریورماه ۱۴۰۲ به ۶ سال حبس تعریزی (۵سال اجرایی)، ۷۴ ضربه شلاق و ۲۰ سال نفی بلد به شهرستان انگوران در استان زنجان محکوم شد.
در حال حاضر نسیم در حال گذراندن دوران حبس خود در بند زنان اوین است.
همبندیهای نسیم در بند زنان اوین او را اینطور توصیف میکنند: شجاع، مهربان، سختکوش در ورزش، بامهارت در آشپزی، آراسته و خلاق در تبریکهای تولدش به اعضای بند.
به امید آزادی نسیم»
nasim_simiari
#نسیم_سیمیاری
#بند_زنان_اوین
#علیه_فراموشی
#زندانی_سیاسی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
پس از ۵ ماه بازداشت نسیم با اتهامات « اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی»، «تبلیغ علیه نظام» و اتهام «بغی» مواجه شد که میتواند منجر به صدور احکام سنگینی نظیر اعدام شود. جلسات دادگاه او در ۱۰ تیرماه و ۶مردادماه در شعبۀ ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی افشاری برگزار شد. در نهایت در ۲۶ شهریورماه ۱۴۰۲ به ۶ سال حبس تعریزی (۵سال اجرایی)، ۷۴ ضربه شلاق و ۲۰ سال نفی بلد به شهرستان انگوران در استان زنجان محکوم شد.
در حال حاضر نسیم در حال گذراندن دوران حبس خود در بند زنان اوین است.
همبندیهای نسیم در بند زنان اوین او را اینطور توصیف میکنند: شجاع، مهربان، سختکوش در ورزش، بامهارت در آشپزی، آراسته و خلاق در تبریکهای تولدش به اعضای بند.
به امید آزادی نسیم»
nasim_simiari
#نسیم_سیمیاری
#بند_زنان_اوین
#علیه_فراموشی
#زندانی_سیاسی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«همه توسعهیافتگیها وابسته به توسعه انسانی است»
رسول بداقی، فعال صنفی معلمان و زندانی سیاسی سابق، در مقالهای تحلیلی تأکید میکند که هیچ توسعهای پایدار نخواهد بود مگر آنکه بر پایهای انسانی استوار باشد. او مینویسد: «پیشنیاز توسعه اقتصادی، توسعه انسانی است. این توسعه از تغییر رفتار انسان آغاز میشود و به تغییرات بزرگ اجتماعی منتهی میگردد.» او توسعه را نه صرفاً در ساختن جاده و پل، بلکه در «رفتارهای کوچک انسانی» میداند؛ رفتارهایی که از خانه و مدرسه شروع میشوند و در سطح جامعه گسترش مییابند.
او معتقد است که عادتهایی مانند «وظیفهشناسی، وقتشناسی، مداراگری، همکاری گروهی، احترام به قانون، همدلی اجتماعی، نوعدوستی، و مسئولیتپذیری نسبت به محیط زیست» عناصر اصلی توسعهاند. اینها رفتارهاییاند که باید در انسان نهادینه شوند و «آدم توسعهنیافته، به معنای آدم بد نیست؛ بلکه یعنی کسی که در او رفتارهای پایدار، نظاممند و عمومی شکل نگرفته است.»
بداقی به نقش آموزشوپرورش اشاره میکند و مینویسد: «شکلگیری رفتارهای توسعهای باید از بازی، سرگرمی، تمرینات و آموزشهای دوران خردسالی آغاز شود. آموزشوپرورش تنها نهادی است که میتواند نسل توسعهیافته بسازد، به شرط آنکه هدفگذاری و برنامهریزی درستی داشته باشد.»
او هشدار میدهد: «اگر آموزشوپرورش یک ملت فلسفه نداشته باشد، یعنی ملت آیندهای ندارد.» و اضافه میکند: «در آموزشوپرورش، اگر فلسفه و هدفها درست تعریف نشود، روشها نیز به انحراف کشیده میشود و برنامهریزیها نیز به بیراهه میرود.»
بداقی سپس به «بیقراری» درونی انسان میپردازد و آن را با انرژی رودخانهای مقایسه میکند: «بیقراری، نیرویی طبیعی و توقفناپذیر است؛ اگر این انرژی در مسیر درستی هدایت نشود، به جای آبادگری، ویرانگری خواهد کرد. همانگونه که جریان آب اگر مسیر نداشته باشد، خسارتبار خواهد شد.»
اما او امید دارد و مینویسد:
«اگر آموزشوپرورش در مسیر درستی قرار گیرد، همین بیقراری میتواند پشتوانه تولید علم، هنر، اخلاق و اندیشه شود.» و در پایان تأکید میکند: «اگر خواهان توسعه هستیم، باید از انسان آغاز کنیم؛ و انسان را باید از کودکی آموزش داد، نه تنها به دانش، بلکه به منش.»
متن کامل مقاله را در سایت توانا بخوانید:
https://tavaana.org/human-development-rasoul-bodaghi/
#رسول_بداقی #توسعه #توسعه_انسانی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
رسول بداقی، فعال صنفی معلمان و زندانی سیاسی سابق، در مقالهای تحلیلی تأکید میکند که هیچ توسعهای پایدار نخواهد بود مگر آنکه بر پایهای انسانی استوار باشد. او مینویسد: «پیشنیاز توسعه اقتصادی، توسعه انسانی است. این توسعه از تغییر رفتار انسان آغاز میشود و به تغییرات بزرگ اجتماعی منتهی میگردد.» او توسعه را نه صرفاً در ساختن جاده و پل، بلکه در «رفتارهای کوچک انسانی» میداند؛ رفتارهایی که از خانه و مدرسه شروع میشوند و در سطح جامعه گسترش مییابند.
او معتقد است که عادتهایی مانند «وظیفهشناسی، وقتشناسی، مداراگری، همکاری گروهی، احترام به قانون، همدلی اجتماعی، نوعدوستی، و مسئولیتپذیری نسبت به محیط زیست» عناصر اصلی توسعهاند. اینها رفتارهاییاند که باید در انسان نهادینه شوند و «آدم توسعهنیافته، به معنای آدم بد نیست؛ بلکه یعنی کسی که در او رفتارهای پایدار، نظاممند و عمومی شکل نگرفته است.»
بداقی به نقش آموزشوپرورش اشاره میکند و مینویسد: «شکلگیری رفتارهای توسعهای باید از بازی، سرگرمی، تمرینات و آموزشهای دوران خردسالی آغاز شود. آموزشوپرورش تنها نهادی است که میتواند نسل توسعهیافته بسازد، به شرط آنکه هدفگذاری و برنامهریزی درستی داشته باشد.»
او هشدار میدهد: «اگر آموزشوپرورش یک ملت فلسفه نداشته باشد، یعنی ملت آیندهای ندارد.» و اضافه میکند: «در آموزشوپرورش، اگر فلسفه و هدفها درست تعریف نشود، روشها نیز به انحراف کشیده میشود و برنامهریزیها نیز به بیراهه میرود.»
بداقی سپس به «بیقراری» درونی انسان میپردازد و آن را با انرژی رودخانهای مقایسه میکند: «بیقراری، نیرویی طبیعی و توقفناپذیر است؛ اگر این انرژی در مسیر درستی هدایت نشود، به جای آبادگری، ویرانگری خواهد کرد. همانگونه که جریان آب اگر مسیر نداشته باشد، خسارتبار خواهد شد.»
اما او امید دارد و مینویسد:
«اگر آموزشوپرورش در مسیر درستی قرار گیرد، همین بیقراری میتواند پشتوانه تولید علم، هنر، اخلاق و اندیشه شود.» و در پایان تأکید میکند: «اگر خواهان توسعه هستیم، باید از انسان آغاز کنیم؛ و انسان را باید از کودکی آموزش داد، نه تنها به دانش، بلکه به منش.»
متن کامل مقاله را در سایت توانا بخوانید:
https://tavaana.org/human-development-rasoul-bodaghi/
#رسول_بداقی #توسعه #توسعه_انسانی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دادخواهی
روز گذشته کاملیا سجادیان، مادر دادخواه محمدحسن ترکمان، با انتشار پستی در اینستاگرام خواهان اتحاد خانوادههای دادخواه شد.
او از مادران دادخواه خواست عکسی در کنار فرزندشان منتشر کنند و بنویسند:
من هم مادر کسی هستم
این کارزار با استقبال خانوادههای دادخواه همراه شد پدران و همسران جانباختگان راه آزادی هم به این کارزار پیوستند.
کاملیا سجادیان امروز هم عکسی در کنار عکس سیدمحمد حسینی، جوانی که جمهوری اسلامی او را اعدام کرد، منتشر کرد. مادر و پدر سیدمحمد حسینی از دنیا رفتهاند.
او در پست اینستاگرامی نوشت:
«من هم مادر کسی هستم، با افتخار و سربلندی ،،،،من،#کاملیا_سجادیان مادر قهرمان جاوید نام #سیدمحمد_حسینی هستم، مادری قهرمان برای دادخواهی خون به ناحق ریخته فرزندم هستم، به امید سرنگونی و سقوط دیکتاتوری و ظالمان و ستمگران و قاتلان فرزندان نیلی ...
تا اجرای عدالت و محاکمه ی عادلانه عوامل دیکتاتوری از پای نخواهم نشست
.......»
در ادامه چند عکس از خانوادههای دادخواه را میبینیم
عکس همسر جاویدنام جواد رضایی
عکس مادر جاویدنام سپهر اعظمی
عکس همسر جاویدنام علیرضا خوشکاربیاتی
عکس مادر جاویدنام ابوالفضل آدینهزاده
عکس مادر جاویدنام غزاله چلابی
عکس خواهر جاویدنام رحیم کلیج مادر جانباخته راه آزادی رحیم کلیج چندی پیش دوری فرزندش را تاب نیاورد و از دنیا رفت.
عکس مادر جاویدنام عارف عاشوری
عکس مادر جاویدنام مهران بصیرتوانا
عکس مادر جاویدنام اردلان قاسمی
شما برای حمایت از خانوادههای دادخواه چه اقدامی انجام دادهاید؟
#دادخواهی
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
روز گذشته کاملیا سجادیان، مادر دادخواه محمدحسن ترکمان، با انتشار پستی در اینستاگرام خواهان اتحاد خانوادههای دادخواه شد.
او از مادران دادخواه خواست عکسی در کنار فرزندشان منتشر کنند و بنویسند:
من هم مادر کسی هستم
این کارزار با استقبال خانوادههای دادخواه همراه شد پدران و همسران جانباختگان راه آزادی هم به این کارزار پیوستند.
کاملیا سجادیان امروز هم عکسی در کنار عکس سیدمحمد حسینی، جوانی که جمهوری اسلامی او را اعدام کرد، منتشر کرد. مادر و پدر سیدمحمد حسینی از دنیا رفتهاند.
او در پست اینستاگرامی نوشت:
«من هم مادر کسی هستم، با افتخار و سربلندی ،،،،من،#کاملیا_سجادیان مادر قهرمان جاوید نام #سیدمحمد_حسینی هستم، مادری قهرمان برای دادخواهی خون به ناحق ریخته فرزندم هستم، به امید سرنگونی و سقوط دیکتاتوری و ظالمان و ستمگران و قاتلان فرزندان نیلی ...
تا اجرای عدالت و محاکمه ی عادلانه عوامل دیکتاتوری از پای نخواهم نشست
.......»
در ادامه چند عکس از خانوادههای دادخواه را میبینیم
عکس همسر جاویدنام جواد رضایی
عکس مادر جاویدنام سپهر اعظمی
عکس همسر جاویدنام علیرضا خوشکاربیاتی
عکس مادر جاویدنام ابوالفضل آدینهزاده
عکس مادر جاویدنام غزاله چلابی
عکس خواهر جاویدنام رحیم کلیج مادر جانباخته راه آزادی رحیم کلیج چندی پیش دوری فرزندش را تاب نیاورد و از دنیا رفت.
عکس مادر جاویدنام عارف عاشوری
عکس مادر جاویدنام مهران بصیرتوانا
عکس مادر جاویدنام اردلان قاسمی
شما برای حمایت از خانوادههای دادخواه چه اقدامی انجام دادهاید؟
#دادخواهی
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech