آموزشکده توانا
54.5K subscribers
32.8K photos
38.1K videos
2.55K files
19.5K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روز گذشته، روز جهانی دروازه‌بان بود و میلاد زنیدپور بازیکن سابق تیم ملی فوتبال، این ویدیو را به یاد ناصر حجازی منتشر کرد

ناصر حجازی، ستاره‌ای که حاضر نشد عکس خمینی را در دست بگیرد و برای حذفش از تیم ملی یک قانون گذاشتند که هر کس بالای ۲۷ سال بود در تیم ملی جا ندارد!!
آن زمان ناصر حجازی ۲۸ ساله بود و از تیم ملی کنار گذاشته شد!
ناصر حجازی از لحاظ سیاسی همواره منتقد بود؛ چه در زمانی که حاضر نشد عکس روح‌الله خمینی را در دست بگیرد و چه زمانی که با صراحت طرح هدف‌مندی یارانه‌ها را زیر سوال بود.
حجازی در ۳۱ فروردین‌ماه ۱۳۹۰ در گفت‌وگویی به وضعیت بد اقتصادی ایران اعتراض کرد و گفت: «دولت می‌گوید چهل هزار تومان در ماه به مردم کمک می‌کنیم، مگر مردم گدا هستند؟ مردم ایران روی گنج خوابیده‌اند، نفت، گاز و ... دولت حق ندارد به مردم کمک کند. دولت باید کار کند و خدمت کند و زحمت و دسترنج مردم را دو دستی تقدیم آنها نماید.»
چند ورزشکار دیگر می‌شناسید که سمت مردم ایستاده باشند؟
بیش‌تر بخوانید:
ناصر حجازی، اسطوره‌ای که اسطوره ماند
https://tavaana.org/football_naser_hejazi/
#ناصر_حجازی #یاری_مدنی_توانا
#فوتبال
#نه_به_جمهوری_اسلامی

@Tavaana_TavaanaTech
نوشته شیوا شاه‌سیاه برای شریفه محمدی، فعال کارگری محبوس در زندان لاکان که برای دومین بار حکماعدامش تایید شده است.

شیوا شاه‌سیاه، فعال حقوق زنان پس از پذیرفته شدن درخواست اعاده دادرسی و توقف اجرای جکم، به‌تازگی از زندان لاکان آزاد شده است.


میانه روز است، همان چند ساعت آفتابی که در بهترین روزها -که احتمالا آسمان رشت درخشان است- نسیب گوشه‌ای از اتاق می‌شد رو به خاموشی است. نشسته‌ایم. هر کدام مشغول به کاری؛ تو مثل روزهای دیگر در حال یافتن راه‌حل‌هایی هستی برای تمراری نبودن روزها. برای زیستن دوباره و چندباره در بین دیوارها، راه‌حل‌هایی برای یادآوری حس زنده بودن در روزمرگی شبح‌وار و ویران‌کننده لاکان. شبحی که بین دیوار تا زندگی جاری بیرون آسوده لمیده و آرام‌آرام بین سلول‌هایمان جا باز می‌کند‌ شبحی که اگر تو اینگونه با توانایی بی‌نظیرت در زیستن معنای زندگی نبودی، مرا دست‌کم بی‌گمان می‌بلعید. چشمانت را می‌بندی، اول چشمانت می‌خندند و خط آشنای شوق زیر پلکت مرئی می‌شود؛ از لذت سکوت گردنه می‌گویی در میانه مسیر کوه. جایی که گاهی چندنفری رو به قله روانه شده‌اند و انگار انسان می‌ماند و تا چشم کار می‌کند دره‌ها، کوه‌ها، دامنه‌ها و ابرها، به توالی هم و جادویی. و تازه صداها در سکوت انسان شنیده می‌شوند. صدای بادی که از بین گون‌ها رد می‌شود، خش‌خش برگ و هوهوی باد: «آخ من عاشق سکوت اونجام، سکوت و نسیمی که از صورت آدم می‌گذره.» کل صورتت از تصور جایی که هستی، همان گردنه کوه‌هایی که تجسمشان می‌کنی، بین قله و پارکینگ ماشین‌ها، می‌درخشد. چشم‌بسته لحظه‌ای سکوت می‌کنی. انگار رد نسیم روی صورتت را حس می‌کنی‌. نگاهت می‌کنم و هرآنچه پشت پلک‌هایت از کوه می‌بینی، آرامش و خنکی نسیمی که انگار همین الان احاطه‌ات کرده، لحظه‌ای هیاهوی بی‌پایان لاکان را قطع می‌کند. در کوه و بین گردنه نشسته‌ای در انتظار هم‌نوردانت. بارها خطوط صورتت را به یاد می‌آورم. شنیدن هوهوی یاد، تکان‌خوردن پرنده و چرنده، و خطوط ریز آرامش و شوقی که روی گونه‌هایت و تک‌تک اجزای صورتت انداخته؛ تو کوه را می‌شناسی شریفه. تو مسیرهای پرپیچ‌وخم، طاقت‌فرسا و شگفت‌انگیز کوه را می‌شناسی. انگار حالا هم میانه پیچی نفس‌بر نشسته‌ای و می‌دانی مسیری هست. مسیر پاکوب کوه با توان و صبر و زندگی‌ات پیوند خورده‌. پیوندی که در تمام حرکات انگشتانت، دست‌هایت، صورتت، بدن و جستن راه‌حل‌های زندگی‌بخشت مرئی است و
حتم دارم که در تک‌تک سلول‌هایت جاری است.‌

متن کامل در اسلایدها

shiva_shahsiah

#شریفه_محمدی #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
نگار کورکور، خواهر زندانی سیاسی محکوم به اعدام مجاهد کورکور، درگذشت

نگار کورکور، پس از طی یک دوره سخت دست‌وپنجه نرم کردن با بیماری سرطان در کشور آلمان درگذشت.
او تا آخرین روزهای زندگیش از عشق به ایران و عشق به آزادی می‌گفت، اما در حسرت آزادی ایران و آزادی برادرش جانش را از دست داد.
نگار نهایت تلاشش را کرده بود تا صدای بی‌گناهی برادرش را به گوش همگان برساند.

یادش گرامی باد

درگذشت نگار را به خانواده او و‌ همه خانواده‌های دادخواه ایران، تسلیت می‌گوییم.

#نگار_کورکور #مجاهد_کورکور #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«نگار مبارز ایران
یکی از قهرمان های واقعی و الگو های ما
توی بدترین شرایطش توی بدترین حالش
باز نگران برادر بیگناهش بود
با صدایی که به زور در میومد عاشقانه خواستار بودن صدای #مجاهد_کورکور
تا لغو اعدام و روز ازادیش بود
چقدر دردناک برام که از افعال گذشته استفاده میکنم
به امید روزی که هیچ ( بودی) نباش و همه باشند🖤💔»

از صفحه سالار وطن‌شناس از مصدومان چشم
salar_vatanshenas


نگار کورکور رفت، اما ما برای آرزوی نگار و‌ نگارها می‌جنگیم، برای آزادی، برای #نه_به_اعدام برای فردای بدون جمهوری اسلامی


#نگار_کورکور #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بیانیه محمد ترکمانی، زندانی سیاسی سابق در سوگ نگار کورکور
چهارشنبه، ۲۷ فروردین ۱۴۰۴

تسلیت به ایران، به ایذه، به خوزستان؛
تسلیت به خانواده‌ داغ‌دار نگار کورکور،
دختری که در جوانی، به‌دست آخوندهای پست و آدم‌کش، در غربت، از نعمت زندگی محروم شد.

این داستان غم‌انگیز، یادآور سرنوشت هزاران دختر و پسر جوانی‌ است که طی بیش از چهل‌ و شش سال، در مسیر پرخون آزادی جان داده‌اند.
نگار کورکور، مبارزی شجاع، نترس و فداکار بود که در دیار غربت، دور از آغوش وطن، جان شیرینش را فدای آزادی کرد.

نگار، قطره‌ای از خون شرافت در جاده‌ای‌ بود که طی ۴۵ سال، از اجساد ملت مظلوم و شریف ایران انباشته شده؛ مردمی که آماج ستم و رگبار گلوله‌های این رژیم جنایتکار و جلاد قرار گرفتند.
تقریباً هیچ خانواده‌ای در ایران نیست که عزیزی را در این مسیر از دست نداده باشد.

تا زمانی که این حکومت بر مردم حاکم است و ماشین جلاد و غارت‌گر آن کار می‌کند، نگارهای دیگری که امروز زنده‌اند، در آینده قربانی خواهند شد.
هم‌وطن، بدانیم اگر این حکومت آدم‌کش باقی بماند، تا روزی که هست، تیغ بر گلو و گردن زن و مرد ایرانی خواهد نشست.
تا زمانی که ایران آزاد نشده، ما هیچ‌کس نیستیم؛ یا در بند دیوانه‌ایم، یا بی‌وطن، آواره‌ گِرد جهان.

تا یک جنبش ملی، این کثافت عمامه‌دار را از خاک ایران پاک نکند، مطمئن باشید که بار دیگر شاهد خواهیم بود که مردم در تیررس گلوله‌های مزدوران آن‌ها قرار می‌گیرند.
آخوندها غسل خون، وضوی خون گرفته‌اند؛ ریش و عمامه‌شان به خون «نگارها» آغشته است.
مردم ایران برای آن‌ها هیچ اهمیتی ندارند.

هم‌وطن، بیندیشیم؛
هنوز دست اتحاد به یکدیگر نداده‌ایم و متفرق مانده‌ایم.
تأسف ما، از نابودی همین اتحاد است.
ما مسئول خون ابوال کورکور، مجاهد کورکور، نگارها هستیم.

اگر متحد بودیم، اگر منیت‌ها را کنار گذاشته و به درد مشترک ایران اندیشیده بودیم،
امروز صدای‌مان هزار بار نیرومندتر بود؛
و در دفاع از ایران‌مان، این کوه پوشالی و پوکیده جمهوری اسلامی با یک نسیم در هم می‌ریخت.

ما در قبال میهن، خانه و کاشانه‌مان مسئولیم.
این مسئولیت را به دست فراموشی نسپاریم.
ما متعلق به خودمان نیستیم؛ ما متعلق به میهن‌مان، و به کسانی هستیم که نمی‌توانند حق خود را بگیرند.

#زنده_باد_آزادی
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
محمد ترکمانی، زندانی سیاسی سابق

#محمد_ترکمانی #بیانیه #نگار_کور_کور
#نه_به_اعدام #مجاهد_کور_کور #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بازتعریف فردیت در ساحت عمومی:
کنشگری به مثابه مقاومت در عصر سرکوب

دکتر حسن باقری‌نیا، فعال مدنی، در این ویدئو می‌گوید:
هانا آرنت میان "کار" و "کنش" تمایز قائل می‌شود. به باور او، کار آن بخش از فعالیت انسانی است که به چرخه‌ زندگی روزمره، تأمین معاش و درآمد بازمی‌گردد. اما کنش، حوزه‌ای متفاوت است: کنش به مجموعه‌ای از روابط انسانی و تعاملات اجتماعی اطلاق می‌شود که هدف آن، ایجاد تغییر در وضعیت سیاسی و اجتماعی است.

او معتقد است که ما انسان‌ها با کنشگری هویت پیدا می‌کنیم. در جوامع توده‌وار و نظام‌های تمامیت‌خواه، تلاش می‌شود تا فردیت انسان‌ها از میان برداشته شود و همه در قالب جماعتی هم‌رنگ، مطیع و تابع رهبر درآیند. اما کنشگری، اثبات فردیت ماست. ما از طریق کنش اجتماعی و سیاسی، نه‌تنها هویت‌های تازه‌ای برای خود خلق می‌کنیم، بلکه زمینه‌ساز خلاقیت جمعی، شکل‌دهی به تاریخ و فرهنگ، و در نهایت، دگرگونی اجتماعی می‌شویم.

کنشگری از نظر اخلاقی و سیاسی اهمیت ویژه‌ای دارد. آرنت از مفهومی دیگر به نام کنش نمادین (Symbolic Action) نیز سخن می‌گوید؛ کنش‌هایی که جنبه نمادین دارند اما تأثیر اجتماعی عمیقی بر جای می‌گذارند.
برای نمونه، می‌توان به اعتراضات خیابانی، اعتصابات عمومی، خلق آثار هنری اعتراضی، سخنرانی‌های تاریخی مانند «رویایی دارم» از مارتین لوتر کینگ، برگزاری یادبود برای جان‌باختگان راه آزادی (مانند جاویدنامان ۱۴۰۱) و دیدار از زندانیان سیاسی اشاره کرد. این‌ها همه، نمونه‌هایی از کنش‌های نمادینی هستند که می‌توانند ساختارهای سرکوبگر را به چالش بکشند.
او در پایان، با طرح این پرسش تأمل‌برانگیز می‌گوید:
«شما چه کنش‌های نمادین دیگری پیشنهاد می‌کنید تا بتوانیم از دل یک نظام تمامیت‌خواه و مستبد دینی، به سوی آزادی عبور کنیم؟»


مرتبط:
انسان‌ها در عصر ظلمت، اثر هانا آرنت
https://tavaana.org/hannah-arendt-men-in-dark-times/
درس‌نامه کنشگری در ایران امروز؛ پایه‌ها و روش‌ها
https://tavaana.org/textbook-activism101/

#کنشگری #فردیت #استبداد #هویت_فردی #هانا_آرنت #حسن_باقری_نیا #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
«دق که ندانی چیست گرفتم دق که ندانی تو

روز گذشته خبر درگذشت نگار کورکور، خواهر زندانی سیاسی محکوم به اعدام، منتشر شد.
به یاد بیاوریم همسر عباس دریس، زندانی سیاسی محکوم به اعدام، هم پس از شنیدن رای دادگاه سکته کرد و جان سپرد.
به یاد بیاوریم همسر و مادر پیمان عارفی، زندانی سیاسی سابق که دوران زندان را در تبعید می‌گذراند، در راه تصادف کرده و جان باختند.

و مرگ تلخ هما سلطانی دختر عبدالفتاح سلطانی، زندانی سیاسی سابق، را زمانی که پدرش در زندان بود.
این موارد مرگ‌های معمولی نیستند مسبب اصلی آنها جمهوری اسلامی است.
دق که ندانی که چیست گرفتم دق که ندانی تو خانم زیبا
با توام ایرانه خانم زیبا
جا نگدازی مرا که می‌دوم از خود زیرزمین! آی وطن!»

پیام همراهان

و این روایات تا زمان حاکمیت جمهوری اسلامی بر کشورمان ادامه دارد.

دلیل شما برای گفتن نه به جمهوری اسلامی چیست؟

#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#نگار_کورکور
#نه_به_اعدام

@Tavaana_TavaanaTech
«نگار، زنی به نام ایران

نگار کورکور تنها یک زن نبود،
او صدای زخمیِ یک ملت بود؛
خواهری تبعیدی، در حسرت نجات برادری که زیر تیغ اعدام است،
و در آرزوی آزادی وطنی که زیر چکمه‌ی اشغالگران، له می‌شود.

نگار جلوی چشمان‌ ما آب شد.
نه فقط از درد سرطان،
که از اندوهِ غربت، از خشمِ ناتوانی، از داغِ ایران اشغال‌شده.
ایرانِ ما، سرزمین ما، نه بیمار است و نه خاموش؛
او در اشغال است.
اشغال یک فرقه‌ فاسد، مافیایی، تبهکار،
که دین را نقاب کرده‌اند و وطن را گروگان گرفته‌اند.

نگار، تکه‌ای از ایران بود؛
و رفتنش، تلنگری‌ست بر ما.
رفت، بی‌آنکه برگردد به خاک مادری،
بی‌آنکه ببیند حکم اعدام باطل شده،
بی‌آنکه آغوش وطن، دوباره برایش گشوده شود.

نگار نماد همه‌ آن‌هایی‌ست
که در تبعید جان دادند اما تن به فراموشی ندادند؛
نماد ایرانِ اشغال‌شده‌ای که هنوز قلبش برای آزادی می‌تپد،
حتی اگر دور، حتی اگر در حال آب شدن.

او رفت،
اما هنوز ما هستیم؛
و تا ایران آزاد نشده،
تا این فرقه‌ تبهکار از خاک وطن بیرون نرفته،
نباید بگذاریم نام نگار هم،
مثل هزاران نام دیگر،
در سکوت و فراموشی دفن شود.»


متن ارسالی یکی از مخاطبان توانا در سوگ نگار کورکور

#نگار_کوکور #مجاهد_کورکور #نه_به_اعدام #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech