آموزشکده توانا
54.1K subscribers
33.2K photos
38.3K videos
2.55K files
19.7K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
Forwarded from گفت‌وشنود

صبح پنج‌شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۴، فاطمه سلطانی، دختر ۱۸ ساله اهل اسلامشهر، در حالی‌که آماده رفتن به محل کارش بود، با پدری روبه‌رو شد که نه از روی عصبانیت لحظه‌ای، بلکه با نقشه قبلی آمده بود تا او را به قتل برساند. پدر خانواده، که به‌خاطر خشونت‌های مکرر، مادر، پسر و دخترش را از خانه بیرون کرده بود، با شماره‌ای که در اینستاگرام کاری فاطمه دیده بود، تماس ساختگی گرفت و خود را به جای مشتری جا زد. فاطمه، بی‌خبر از نقشه پدر، به محل کار رفت و لحظاتی بعد با ضربه چاقو، تعقیب با ماشین، پرتاب به درون جوی آب و سیزده ضربه دیگر جان باخت.

قوانینی که با تکیه بر فقه سنتی و برداشت‌های تاریخی از متون دینی تدوین شده‌اند، در مواردی چون فرزندکشی یا زن‌کشی، عملاً راه را برای شکل‌گیری نوعی مصونیت قضایی برای خشونت‌ورزان درون خانواده هموار کرده‌اند. ماده ۳۰۱ قانون مجازات اسلامی، که پدر را از قصاص بابت قتل فرزند معاف می‌کند، نمونه‌ای بارز از چنین قانونی است؛ قانونی که نه از عدالت، بلکه از یک خوانش خاص و محافظه‌کار از فقه تبعیت می‌کند. این نگاه، پدر را به‌عنوان «مالک» جان فرزند تلقی می‌کند و نه شریک برابر در خانواده‌ای انسانی، و در نتیجه، قتل فرزند را نه جنایت کامل بلکه نوعی تخلف شخصی می‌بیند که تنها با دیه جبران‌پذیر است.

حمایت قانون از چنین رویکردهایی، در عمل به نفی حق حیات و امنیت برای قربانیان خشونت خانگی می‌انجامد و به مردانی که در جایگاه پدر یا شوهر هستند، این پیام را می‌دهد که می‌توانند بدون ترس از مجازات‌های جدی، تصمیمی مرگبار بگیرند. این قوانین، نه‌تنها با اصول جهان‌شمول حقوق بشر در تضاد هستند، بلکه با خودِ روح عدالت‌طلب و رحمانی دین نیز بیگانه‌اند. در نظامی که قانون به جای دفاع از جان بی‌دفاع، قاتل را مصون می‌دارد، نه‌تنها عدالت، بلکه کرامت انسانی نیز قربانی می‌شود. فاطمه سلطانی، تنها یکی از هزاران قربانی این بی‌عدالتی ساختاری است.

تصویر از صفحه ایکس آقای معین خزائلی، حقوقدان


#فقه_شیعه #حکومت_فقهی #فرزندکشی #زن_کشی #خشونت_خانگی #نقد_دین #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دکتر فرهاد میثمی سنجاق‌سینه با شعار اعتراضی می‌سازد

این فعال مدنی و زندانی سیاسی سابق با انتشار ویدیویی در اینستاگرامش نوشت:
« #زن_زندگی_آزادی
جامعه‌ی مدنی و خصوصاً زنان این سرزمین، جبهه‌های ایستادگی و مقاومت را طی این سال‌ها بسیار به پیش برده‌اند. کاری که ۷سال پیش یک همراهیِ کوچکِ مدنی محسوب می‌شد، امروز دیگر در میانِ این همه کنش‌های جسورانه‌ی ایستادگی، محلّی از اِعراب ندارد؛ برای این زمان دیگر خیلی عقب است. امّا این کارِ کوچک برای من یادی از یک دوستِ دربند است و نمادی از همراهی و ایستادگیِ او برای حقوقِ جمعی‌مان.
اگرچه همگی ما، زنان و مردان این سرزمین، ذیل سلطه و تضییعِ حقوق جمعیِ کلان قرار داشته‌ایم، امّا در این مسیر، نیمی از جمعیت (زنان ایران) همواره تحتِ ظلم و تبعیضِ "مضاعفی" زیسته‌اند. #رضا_خندان به‌عنوانِ یک تلاشگرِ اصیلِ حقوق انسان معتقد بود اگر نیمی از جمعیت رضایت دهند به بردگیِ مضاعفِ نیمی دیگر، در چنین شرایطی هرگز آزادیِ واقعی برای هیچ‌کس قابل تحقّق نخواهد بود. او را بابتِ ایستادن پای این اعتقاد، محکوم کرده‌اند به سپری کردنِ سال‌هایی از عمر پشت میله‌های زندان.
در میان این همه مصیبت‌ها و معضلاتِ عدیده که مردمانِ این سرزمین امروزه با آن دست به گریبانند، شاید هیچ محسوب شود امروز باز به چنین کارِ کوچکی پرداختن. امّا در حدودِ مورچه‌سانی که بازه‌ی زیستِ من است هم، نمی‌توان و نباید عاطل نشست به بهانه‌ی کوچک بودن؛ در همان اندازه‌ هم وظیفه‌هایی هست به تداوم و استمرار، به یادداری و ارج نهادن بر تمام هزینه‌های بزرگی که بسیاری دیگران در ایستادگی‌های بزرگ و ارزشمندشان پرداخته‌اند و همچنان می‌پردازند.»


#نه_به_حجاب_اجباری
#من_به_حجاب_اجباری_اعتراض_دارم
#آزادی_رضا_خندان #رضا_خندان #فرهاد_میثمی
#آزادی_همه_زندانیان_سیاسی
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
نیروی انتظامی در مدارس برای تحمیل حجاب؛ جمهوری اسلامی به‌درستی دانش‌آموزان را تهدیدی برای بقای خود می‌بیند!

در ادامه‌ی روند امنیتی‌سازی محیط آموزش و پرورش، به‌تازگی جلسه‌ای میان احمدرضا رادان، فرمانده فراجا و علیرضا کاظمی، وزیر آموزش‌وپرورش برگزار شد که در آن، تفاهم‌نامه‌ای رسمی بین این دو نهاد امضا شد. تفاهم‌نامه‌ای که عملاً مدارس را به پادگان‌هایی برای کنترل بدن، فکر و رفتار دانش‌آموزان تبدیل می‌کند.

این سند تازه‌ترین گام در پروژه‌ای است که جمهوری اسلامی سال‌هاست دنبال می‌کند:
خنثی‌سازی مدرسه.
اما از زمان آغاز انقلاب «زن، زندگی، آزادی»، سرعت و شدت این پروژه به‌طرز چشمگیری افزایش یافته:

– نصب دوربین برای کنترل پوشش
– تحمیل حجاب اجباری
– بازداشت، تهدید و پرونده‌سازی برای دانش‌آموزان معترض
– حملات شیمیایی به مدارس دخترانه
– اخراج و تهدید معلمان مستقل
– تبدیل محیط آموزشی به فضای تبلیغاتی و ایدئولوژیک حکومت

اکنون نیز با رسمی شدن حضور پلیس در مدارس، حاکمیت حتی تظاهر به آموزشی بودن مدرسه را کنار گذاشته.

اما ما دانش‌آموزان پیشرو، ایستاده‌ایم.

در انقلاب «زن، زندگی، آزادی»، دانش‌آموزان یکی از پیشتازترین نیروها بودند. ما نه‌تنها از حکومت عبور کردیم، بلکه به صدای بلند مقاومت در برابرش تبدیل شدیم:

در خیابان فریاد زدیم، در کلاس مقاومت کردیم، مقنعه‌ها را کنار گذاشتیم، عکس‌های رهبران حکومت را پاره کردیم، آخوندها را از مدرسه بیرون انداختیم و با معلمانی که کنارمان ایستادند، متحد شدیم.
بازداشت شدیم، مجروح شدیم، کشته دادیم — اما عقب ننشستیم.
اعتصاب کردیم، تحریم کردیم، سکوت نکردیم.

ما ساختار مدرسه را از درون به چالش کشیدیم. و نسلی که این توان را در مدرسه نشان داد، فردا در دانشگاه به خطر بزرگ‌تری برای جمهوری اسلامی بدل خواهد شد.

مدرسه برای ما زندان نخواهد شد.
آنها می‌خواهند مدرسه را به کارخانه‌ای برای تولید نسل مطیع تبدیل کنند، اما ما بارها نشان داده‌ایم که تسلیم‌ناپذیر هستیم.

خطاب به دانش‌آموزان سراسر کشور:
ما با همیم، متحد، مصمم و آماده‌ی ادامه‌ی مبارزه.
از یاد نبریم: نه پلیس، نه تهدید، نه دیوارهای بلند مدرسه نمی‌توانند جلوی نسلی را بگیرند که «آزادی» را انتخاب کرده است.

ـ این بیانیه در کانال تلگرام دانس‌آموزان انقلابی بوشهر منتشر شده است.

#زن_زندگی_آزادی #نه_به_جمهورى_اسلامى #نه_به_پوشش_اجباری #مدرسه_جای_پلیس_نیست #مدرسه_پادگان_نیست #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اگر دستان خونین مزدوران جمهوری اسلامی، شهریار محمدی را به قتل نمی‌رساندند، امروز، در سی‌و‌یکمین زادروزش، در آغوش مادرش بود؛ خواهر و برادرش کنار او، و لبخندها میان خانه‌شان جاری.

اما شهریار، شیر دلیر بوکان، تاب ستم نیاورد. در برابر هیولای استبداد، بی‌هراس ایستاد و جان خویش را در راه آزادی مردم سرزمینش فدا کرد.
او رفت، اما نامش، آرمانش، و راهش، در دل ما جاری‌ست.

امروز، مادر داغدار اما قهرمان او، کنار رودخانه‌ای، شمع و کیک در دست، با بادکنک‌هایی بر دوش باد، نام فرزندان جاوید ایران را به آسمان می‌سپارد؛ نام‌هایی که خاموش نشدند، بلکه در سپیده‌دم آزادی روشن خواهند درخشید.

او تولد فرزند شهیدش را، نه در سکوت، که با نجوای مادرانه خود در دل طبیعت، گرامی می‌دارد؛ آوایی از جنس عشق، دادخواهی، و امید به فردایی روشن.

شهریار زنده است، در قلب هر که آزادی را می‌خواهد.


#شهریار_محمدی #دادخواهی #مینا_سلطانی #بوکان
#زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
در تقویم جمهوری اسلامی، مناسبتی مذهبی را روز دختر نام‌گذاری کرذه‌اند، مناسبتی که مشخص نیست رابطه‌اش با دختران ایران امروز چیست.

کوثر افتخاری، از مصدومان چشم، در این ویدیو به این امر اعتراض می‌کند. او ضمن انتشار این ویدیو نوشته:

«روز دختر؟
روز دختر در تقویم حکومت اسلامی؟
روز دختر رو دارید به من تبریک می‌گید؟
به منی که به اسم اسلام به چشمم شلیک کردند؟
روز دخترهای ایرانی که به اسم اسلام بهشون تجاوز میشه، شلاق می‌خورن، کتک می‌خورن با روز دختر در تقویم حکومتی هیچ سنخیتی نداره.
روز دختر ایرانی ، روزیه که بتونه آزادانه و در کمال امنیت و آرامش در کوچه‌های شهر قدم بزنه …»

او متن حود را با هشتگ #بیزارم_از_دین_شما_نفرین_به_آیین_شما به پایان رسانده است.

بسیاری از افراد انقیاد زیاد در ایران را ناشی از تفکر و قوانین برگرفته از شریعت می‌دانند. نظر شما چیست؟ شما در مورد این مناسبت و این روز چه فکر می‌کنید؟ آیا می‌توان خوانشی از دین داشت که در آن حقوق زنان محترم شمرده شود؟

لازم به ذکر است، در ماه‌ها و هفته‌های گذشته موارد متعددی از دخترکشی گزارش شده است. کشتاری که به پشتوانه قوانین جمهوری اسلامی که ملهم از فقه و شریعت اسلامی است، دست پدر را برای کشتن دختر باز گذاشته است.

#کوثر_افتخاری #زن_کشی #دخترکشی #انقیاد_زنان #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«۱۰ اردیبهشت، جمع زیادی از خانواده‌های دادخواه جنبش #زن_زندگی_آزادی و #ps752 به مناسبت سالروز تولد پسر نوجوان و مبارزمان، جاویدنام متین نادرخانی، گرد هم آمدند؛ پسری که جانش را در راه آزادی وطن فدا کرد. آمده بودند تا به خانواده‌ی متین بگویند: در این داغ بزرگ تنها نیستید. ما هم‌صدا و هم‌دل، کنار شماییم. مرهم این درد، چیزی نیست جز قدرت جمعی و پیوند ناگسستنی ما دادخواهان.

ما آمده‌ایم تا پیام محکمی به قاتلان فرزندان‌مان بدهیم:
این داغ نه ما را خاموش می‌کند، نه از پا می‌اندازد؛ برعکس، خون به‌ناحق ریخته‌ی عزیزان‌مان، آتش خشم و اراده‌مان را شعله‌ورتر می‌کند.
ما تا روزی که زنده‌ایم، نام و یادشان را فریاد خواهیم زد، و عدالت را با قدرت، در فردای آزادی، فریاد خواهیم زد.»

ما خانواده‌ها با همبستگی‌مان، پای محکم عدالت را بر زمین می‌کوبیم و آن را به ارمغان می‌آوریم؛ صدایمان، صدای اتحاد مردم ایران خواهد شد.

ما دادخواهان، دست‌های‌مان را محکم در هم گره زده‌ایم و به هیچ‌کس اجازه نخواهیم داد میان ما شکاف بیندازد.
ما درد مشترکیم، و این درد، پیوند ماست.

#ما_درد_مشترکیم
#متین_نادرخانی
#زن_زندگی_آزادی
#ایران #کوردستان
#بندر_عباس #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یاسمن آریانی:
«ما نمی‌خواهیم صرفاً زنده بمانیم، بلکه می‌خواهیم زندگی کنیم»

یاسمن آریانی، زندانی سیاسی سابق، در پیامی ویدیویی به مناسبت روز جهانی کارگر که در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرده، با اشاره به فاجعه انفجار در بندرعباس و قتل حکومتی محسن لنگرنشین، خواستار اتحاد همگانی برای پایان دادن به حکومت جمهوری اسلامی شد.

وی در ابتدای سخنان خود گفت: «پیش از هر چیز، باید فاجعه بندرعباس و قتل حکومتی محسن لنگرنشین را نه صرفاً تسلیت گفت، بلکه به‌عنوان سند جنایت جمهوری اسلامی، با صدای بلند فریاد زد.»

آریانی با انتقاد از سرکوب مستمر حکومت افزود: «هر بار که جمهوری اسلامی، دستان خود را به خون یکی از ما آلوده می‌سازد، اعلام می‌کند که تا زمانی که زنده است، امنیت و کرامت انسانی برای ما وجود نخواهد داشت. این حکومت در ذات خود ضد حیات و زندگی است.»

او با اشاره به جنبش زن، زندگی، آزادی گفت: «سه سال پیش، جنبشی شکل گرفت که نه‌تنها تاریخ ایران، بلکه تاریخ جهان را دگرگون ساخت. زن، زندگی، آزادی تنها یک شعار نبود؛ بلکه اعلان جنگی بود علیه سلطه، نظام دیکتاتوری حاکم.»

آریانی تأکید کرد: «هیچ مطالبه‌ای از دیگری جدا نیست. از زنان گرفته تا معلمان، کارگران، پزشکان و دیگر اقشار، همگی با درد مشترکی روبه‌رو هستیم و آن، حکومت جمهوری اسلامی است.»

وی نسبت به انفعال یا بی‌تفاوتی هشدار داد و افزود: «هر فردی که تصور می‌کند می‌تواند حریمی امن برای خود بسازد و از سیاست دور بماند، در توهم به‌سر می‌برد؛ چراکه دیر یا زود، این حکومت درِ خانه او را نیز خواهد کوبید، اما نه برای گفت‌وگو، بلکه برای له کردن او.»

او در بخش پایانی سخنان خود خاطرنشان کرد: «ما از تجربه مرگ، حبس، تحقیر و فروپاشی جان به‌در برده‌ایم. اکنون دیگر صرفاً نمی‌خواهیم زنده بمانیم؛ می‌خواهیم زندگی کنیم، فریاد بزنیم، انتخاب کنیم، کار کنیم، برقصیم، بخندیم. و این با ادامه حیات جمهوری اسلامی ممکن نیست. هیچ اصلاحی، هیچ رفراندومی، هیچ وصله‌ای نمی‌تواند این پیکر مرده را زنده نگاه دارد. باید آن را به پایان رساند، نه برای آن‌که قهرمان باشیم، بلکه برای آن‌که دیگر قربانی نباشیم. هیچکس هم قرار نیست که نجات دهنده ما باشد، ما باید با همین دست‌های خالی، با همین دست‌های زخم خورده، با همین پاهای خسته، خودمان را نجات بدیم و نه با التماس، نه با مذاکره، که با اتحاد، که خشمون با شجاعت...»

#یاسمن_آریانی #زن‌_زندگی_آزادی #روز_کارگر #محسن_لنگرنشین #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
قتل ماهرو تندپور، جوان ۲۵ ساله‌ای که به دست خواستگارش، زنگ خطری ست برای جامعه ایران.
پردیس ربیعی، خبرنگار مستقل و فعال حوزه زنان، در واکنش به قتل ماهرو تندپور در صفحه اینستاگرام خود نوشت:

«در جامعه ای که مرد از کودکی یاد میگیرد زن را ما یملک خود بداند مخالفت زن تهدیدی مستقیم علیه اقتدار اوست رد خواستگاری در ساختارهای سنتی نه تصمیم شخصی زن بلکه نوعی توهین به مرد و خانواده‌اش قلمداد می‌شود. این نگاه مردسالار راه را برای خشونت باز میکند. ریشه‌های مردسالاری که در تار و پود فرهنگ ما تنیده شده، حق انتخاب برای زنان همچنان مفهومی ناپذیرفتنی است. یکی از تلخ‌ترین نمونه‌های این حقیقت قتل دختر جوانی به نام ماهرو است؛ دختری که تنها گناهش این بود دلش میخواست طبق رویاهایی که در سر داشت برای زندگی‌اش برنامه ریزی کند و به خواستگارش پاسخ منفی دهد.
ماهرو تندپور متولد سال ۱۳۷۹ از طایفه ی «زیلایی» و ساکن روستای چهارتل بود. خانواده‌اش از عشایر بودند و زندگی‌شان ساده اما سرشار از تلاش و صمیمیت بود. در فامیل او را به نام «فرانوش» صدا میزدند.
تا آخرین لحظه تلاش کرد مستقل محترم و استوار زندگی کند. او با پذیرش در رشته علوم تربیتی در دانشگاه پیام نور یاسوج با خواهرش خانه‌ای اجاره کرد تا بتواند به تحصیل ادامه دهد. برای تأمین هزینه‌های زندگی و دانشگاه در یک داروخانه ی دامپزشکی کار میکرد. زنی جوان سخت کوش و مصمم که زندگی‌اش در حال شکل‌گیری بود.
اما کابوس، چهره‌ای آشنا داشت. علیرضا نوه‌ی داییِ ماهرو حدود یک سال بود که به خواستگاری او آمده بود اما ماهرو با آگاهی از عدم همخوانی شخصیتی، وضعیت نابسامان شغلی علیرضا و شرایط زندگی سنتی خانواده‌ او مخالفت کرد.
این مخالفت اما برای علیرضا قابل پذیرش نبود در جهان‌بینی مردانه‌ سلطه‌گر زن نباید مخالفت کند. چند روز پیش از قتل، علیرضا با چاقو به ماهرو حمله‌ور شده بود اما همکارانش در داروخانه مانع شدند. با وجود تهدید مستقیم شکایتی ثبت نشد و هیچ واکنش بازدارنده‌ای در قبال او صورت نگرفت. تا این که در نهایت علیرضا ماهرو را با کلت کمری به قتل رساند.
رفتار علیرضا نمونه‌ای کلاسیک از الگوی خشونت مردانه در مواجهه با جواب رد به پیشنهاد خواستگاری است. افرادی مانند علیرضا هویت خود را با تأیید بیرونی - به ویژه از سوی یک زن - تعریف میکنند. رد شدن از سوی ماهرو برای علیرضا نه فقط یک «نه ساده»، بلکه تهدیدی برای هویتش بود. تهدیدی که با خشونت پاسخ داده شد. در چنین ساختاری خشم، ناکامی و ضعف کنترل هیجانات در بستر یک تربیت مردسالار تبدیل به جنایت می‌شود.

در ساختار سنتی جامعه ایران همچنان نگاه به زن با مالکیت درآمیخته است. ازدواج نه به عنوان مشارکت، بلکه به مثابه حق مسلم مرد تلقی می‌شود.
از سویی دیگر نبود واکنش‌های قانونی مؤثر به تهدیدهای پیشین علیرضا زمینه‌ساز فاجعه شد. سکوت، بی‌تفاوتی جامعه و ناتوانی نظام عدالت در پیشگیری از وقوع فجایع همه در این مرگ همدست‌اند.
قتل ماهرو نتیجه‌ی یک تصمیم شخصی نبود پیامد ساختارهایی بود که هنوز «نه گفتن» زن را توهین به غرور مردان میداند. پیامد فرهنگی‌ست که به مرد حق مالکیت میدهد و به زن تنها حق اطاعت دارد. نه گفتن یک زن پایان دنیا نیست. اما تا زمانی که برای برخی مردان چنین تلقی میشود دنیای زنان همچنان ناامن باقی خواهد ماند.
ماهرو، روناک، غزاله و شهره باوقار همه قربانی یک چیز شدند:
قربانی اینکه جامعه همچنان نپذیرفته که یک زن حق انتخاب دارد.»



#زنکشی
#خشونت_علیه_زنان #یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #زن_زندگی_آزادی
#قتل_ناموسی
@Tavaana_TavaanaTech
«در ایران، زنان با شجاعت در برابر جمهوری اسلامی ایستاده‌اند. ارسال پیامک‌ تهدید به دلیل عدم رعایت حجاب اجباری، جریمه مالی و محروم‌کردن زنان از حضور در اجتماع، نشان می‌دهد جمهوری اسلامی همچنان در حال سرکوب جامعه است.
زمانی‌که در خیابان‌ها زن آزادی می‌بینیم، این نتیجه تلاش و شجاعت او است و نه رواداری جمهوری اسلامی در برابر جامعه. جمهوری اسلامی اتفاقن با جریمه مالی و محروم‌کردن از رانندگی زنان را به‌شدت سرکوب می‌کند.»

پیام ارسالی از همراهان توانا
نظر شما همراهان چیست؟

#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #زن_زندگی_آزادی

@Tavaana_TavaanaTech
بی‌عدالتی در سایه شریعت؛ آزادی پدری که دخترش را کشت، تنها پس از سه ماه حبس

پدر دنیا حسینی، دختری که در ۲۹ بهمن ۱۴۰۳ به دلیل درخواست طلاق با ضربات چاقو به قتل رسید، تنها سه ماه پس از ارتکاب این جنایت از زندان آزاد شد. گزارش‌ها از ایران حاکی است که این فرد به‌رغم قتل عمد دخترش، با بهره‌برداری از خلأهای قانونی و حمایت‌های آشکار و پنهان، از مجازات جدی مصون مانده است.

بر پایه قوانین کیفری برگرفته از فقه اسلامی، پدر «مالک جان» فرزند تلقی می‌شود و از مجازات قصاص در قتل فرزند معاف است. در بهترین حالت، مجازات چنین جنایتی، تا سقف ۱۰ سال زندان است؛ اما حتی همین حکم سبک نیز غالباً به اجرا درنمی‌آید. آزادی این پدر تنها پس از گذشت سه ماه، بار دیگر نشان داد که در نظام حقوقی جمهوری اسلامی، جان دختران در برابر اراده پدران فاقد ارزش حقوقی است.

از سویی دیگر، گزارش‌ها حاکی است یکی از دامادهای این فرد، عضو نهاد سرکوبگر سپاه پاسداران است؛ ارتباطی که می‌تواند در تسریع آزادی او نقش داشته باشد. این رویداد نه تنها خانواده مقتول را با اندوه مضاعف و زخم بی‌عدالتی رها می‌کند، بلکه پیام هشداردهنده‌ای به کل جامعه می‌فرستد: در جمهوری اسلامی، خشونت پدرانه علیه زنان نه‌تنها نادیده گرفته می‌شود، بلکه به شکلی ساختاری مورد چشم‌پوشی و حتی مشروعیت قانونی قرار می‌گیرد.

این نظام حقوقی، به‌جای حمایت از قربانیان، زمینه‌ساز بازتولید خشونت و تقویت حس مصونیت برای مرتکبان جنایت است. وقتی قتل دختر، تنها سه ماه حبس در پی داشته باشد، دیگر چه‌گونه می‌توان از عدالت و امنیت برای زنان سخن گفت؟

مردان با اطلاع از همین نقض و بی‌عدالتی‌های قانونی است که دختر خود را می‌کشند!

#دنیا_حسینی #دخترکشی #زن_کشی #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
پاسخ زنان ایرانی به خامنه‌ای!
طرح از رضا عقیلی
https://tavaana.org/cartoon_womens_cycling_akhound/

خامنه‌ای:
«دوچرخه‌سواری زنان در مجامع عمومی حرام است.»

سوال: آیا دوچرخه سواری بانوان در خیابان جایز هست ؟

جواب خامنه‌ای: دوچرخه‌سواری بانوان در مجامع عمومی و نیز در جایی که در معرض دید نامحرم باشد، حرام است.
منبع: وب‌سایت خامنه‌ای

#یاری_مدنی_توانا #زن_زندگی_آزادی #زنان
@Tavaana_TavaanaTech
«تهدیدها همچنان ادامه دارد. از پیامک‌های تهدیدآمیز که حتی به خانواده‌های‌مان هم ارسال می‌شود تا تهدید به ارائه لایحه دیگری که دولت می‌خواهد درباره «حجاب و عفاف» بنویسد.
اما پاسخ ما زنان ایرانی به تهدیدها همین اتحاد است همین تصمیم به رسیدن به آزادی. همین شجاعت است.»

پیام ارسالی از همراهان توانا

شما برای آزادی و رسیدن به آن چه کاری انجام می‌دهید؟

#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #زن_زندگی_آزادی
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خانواده جاویدنام مهرداد قربانی چند روز پیش از سر مزارش، زادروزش را گرامی داشتند

مهرداد قربانی، فرزند محمدحسین و زینب، متولد ۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۳ و ساکن محله کوی قائم زنجان بود. او در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، در جریان خیزش انقلابی پس از قتل مهسا امینی، به خیابان رفت. حوالی ساعت ۹ شب، در نزدیکی میدان قائم، هدف شلیک نیروهای امنیتی قرار گرفت. گلوله ساچمه‌ای از فاصله نزدیک به پشت سر و پهلویش اصابت کرد و در حالی که غرق در خون بود، مأموران مانع انتقال او به بیمارستان شدند.

با کمک شهروندان به خانه منتقل شد و سپس خانواده‌اش او را به بیمارستان ولیعصر زنجان رساندند، اما بر اثر شدت جراحات جان باخت. پزشکی قانونی علت مرگ را خونریزی شدید داخلی و خارجی ناشی از اصابت اجسام فلزی اعلام کرد.

پیکر او در سکوت و تحت فشار امنیتی در بهشت‌زهرای زنجان، قطعه ۷، به خاک سپرده شد. با وجود شناسایی قاتل از میان نیروهای مسلح، دادگاه پس از نه ماه رسیدگی، او را به دلایل غیرشفاف تبرئه کرد. خانواده مهرداد، در برابر تهدیدها برای پذیرش دیه، مقاومت کرده و خواستار اجرای عدالت شدند.


#مهرداذ_قربانی #زنجان #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech