☝☝☝☝☝☝☝☝☝☝
از #انقلاب ۵۷ تا به امروز، هر روز برگی به تاریخ کشورمان افزوده شده که عنوانش "اشتباه کردیم" بوده است. شکی نیست که با نگاه به گذشته، بازهم شاهد این عنوان خواهیم بود. اما اگر گامی به پیش نگذاشته و از خود نپرسیم: چرا و چه شد که #اشتباه کردیم؟ تکرار این اقرار بهخودیخود راه گشا نخواهد بود. در رابطه با چنین پرسشی است که میتوان از اندیشههای #هاناآرنت یاری گرفت، که در پی پاسخ به پرسشی مشابه مطرح شده است.
اگر قرار است که پرانتز سیاه #توتالیتاریسم اسلامی در #ایران بسته شود، به همان نسبت که #بنیانگذاران جمهوری اسلامی از #هیتلر، #لنین، #استالین و #مائوتسه_تونگ آموختند، #جامعه_مدنی ایران نیز نیازمند آموختن از #تجربه و اندیشهٔ فرزانگانی چون #آرنت، #رمون_آرون، #کارل_پوپر، #واکلاو_هاول و... است که اندیشه و عملشان در شکست توتالیتاریسم نقش بسیار مهمی داشت. "مسئولیت شخصی در دوران #دیکتاتوری"، تأملی است در مورد رابطهٔ نیک و بد و اخلاق با مستقل #اندیشیدن و داوری فردی.
این کتاب توسط «بنیاد عبدالرحمان #برومند» به فارسی ترجمه شده است.
لینک دانلود: https://goo.gl/oxSc0f
#بنیاد_برومند در فیسبوک: https://goo.gl/3gGgyR
@Tavaana_Tavaanatech
از #انقلاب ۵۷ تا به امروز، هر روز برگی به تاریخ کشورمان افزوده شده که عنوانش "اشتباه کردیم" بوده است. شکی نیست که با نگاه به گذشته، بازهم شاهد این عنوان خواهیم بود. اما اگر گامی به پیش نگذاشته و از خود نپرسیم: چرا و چه شد که #اشتباه کردیم؟ تکرار این اقرار بهخودیخود راه گشا نخواهد بود. در رابطه با چنین پرسشی است که میتوان از اندیشههای #هاناآرنت یاری گرفت، که در پی پاسخ به پرسشی مشابه مطرح شده است.
اگر قرار است که پرانتز سیاه #توتالیتاریسم اسلامی در #ایران بسته شود، به همان نسبت که #بنیانگذاران جمهوری اسلامی از #هیتلر، #لنین، #استالین و #مائوتسه_تونگ آموختند، #جامعه_مدنی ایران نیز نیازمند آموختن از #تجربه و اندیشهٔ فرزانگانی چون #آرنت، #رمون_آرون، #کارل_پوپر، #واکلاو_هاول و... است که اندیشه و عملشان در شکست توتالیتاریسم نقش بسیار مهمی داشت. "مسئولیت شخصی در دوران #دیکتاتوری"، تأملی است در مورد رابطهٔ نیک و بد و اخلاق با مستقل #اندیشیدن و داوری فردی.
این کتاب توسط «بنیاد عبدالرحمان #برومند» به فارسی ترجمه شده است.
لینک دانلود: https://goo.gl/oxSc0f
#بنیاد_برومند در فیسبوک: https://goo.gl/3gGgyR
@Tavaana_Tavaanatech
مردی که سیزده دقیقه با کشتن هیتلر فاصله داشت
گئورگ السر (۱۹۴۵ - ۱۹۰۳) از خانوادهای ساده بود. پدرش برزگری ورشکسته در منطقه Schwäbischer Alb بود. او در سن چهارده سالگی ابتدا یک دوره کارآموزی ماشینهای تراش را شروع میکند، اما آن را بنابر دلایل سلامتی به پایان نمیرساند و در پی آن یک دوره نجاری را شروع می کند. او فردی اجتماعی، اما بسیار ساکت وآرام و نوازنده آکاردئون بود.او آشکارا میدید که سیاست حزب ناسیونال - سوسیالیست آلمان به سوی جنگ میرود.
گئورگ السر، در پايیز سال ۱۹۳۸، به این نتیجه میرسد که تنها با یک سوءقصد به جان هیتلر و کشتن او میتوان از وقوع جنگ، پیشگیری کرد. او کار خود را در این زمینه به طور منظم و سیستماتیک شروع میکند. السر میدانست که هیتلر و تمام سران و رهبران نازیسم، هر سال در جشن یادبود در بورگربروی - کلر، در شهر مونیخ، شرکت میکنند. به این دلیل، او این محل را برای انجام #ترور انتخاب و از نوامبر سال ۱۹۳۸ شروع به بررسی و شناسایی محل ترور مینماید.
السر برای این کار، خودش یک بمب ساعتی دستساز درست میکند و در آگوست ۱۹۳۹ به مونیخ میرود و ۳۰ شبانهروز تمام در محل بورگربروی- کلر مخفیانه زندگی میکند تا بتواند در ستونی که در کنار تریبون قرار داشت و هیتلر معمولا در پشت آن سخنرانی میکرد، بمب دستساز خود را جاسازی کند. او سرانجام در ششم نوامبر، بمب را جاسازی میکند و ساعت انفجارش را برای روز هشتم نوامبر، ساعت نه و بیست دقیقه شب، تنظیم مینماید. هوا در آن شب برای پرواز بسیار بد میشود، به گونهای که هیتلر مجبور میشود به جای هواپیما با راهآهن به برلین بازگردد و در نتیجه زمان سخنرانی او را حدود نیم ساعت به جلو میاندازند. به علاوه اینکه هیتلر در آن شب، بسیار کوتاهتر از معمول سخنرانی میکند و جلسه زودتر به پایان میرسد. #هیتلر پنج دقیقه پس از ساعت نه شب، سالن جلسه را ترک میکند و پانزده دقیقه بعد، بمب منفجر میشود. از مجموع دویست نفری که در آنجا حضور داشتند، هشت نفر کشته و شصت و سه نفر مجروح میشوند.
اسلر در بعد از ظهر هشتم نوامبر، در حالی که قصد داشت غیرقانونی از مرز سوئیس عبور کند، به طور اتفاقی به دام پلیس میافتد و #بازداشت میشود. او شکنجه میشود و چند روز بعد اعتراف میکند. در ۲۲ نوامبر، روزنامهها با سرتیترهای بزرگ در برگ اول خود منتشر شدند و پیروزمندانه نوشتند: «عامل بمبگذاری و سوءقصد به رهبر، دستگیر شد.
گئورگ اسلر. ماموریت از سوی: سازمان اطلاعات و امنیت انگلستان». این برداشت از اقدام اسلر حتی تا پس از پایان جنگ نیز همچنان ادامه داشت، زیرا مردم نمیتوانستند باور کنند که یک کارگر ساده بتواند سیاستهای جنگافروز ناسیونال - سوسیالیستها را این چنین روشن، پیشبینی کند و بخواهد یکتنه و به تنهایی در برابر آن بایستد و حتی بتواند سوءقصدی را به جان هیتلر برنامهریزی کند و به اجرا درآورد. گئورگ اسلر به اردوگاه کار ساکسنهاوزن و سپس به اردوگاه #کار داخاو فرستاده شد و در روزهای پایانی جنگ، در نهم آپریل ۱۹۴۵، به قتل رسید. در جمهوری فدرال آلمان، مدت بسیار زیادی طول کشید تا او را به عنوان یک #سمبل و #نماد #مقاومت در برابر نازیسم به رسمیت بشناسند. در سال ۱۹۹۸ در زادگاهش، در کونیگزبرون بنای یادبودی از او ساخته شد.
برگرفته از کتاب «جنگ و هولوکاست» نوشتهی میشائیل ویلد
لینک دانلود رایگان کتاب
https://goo.gl/RhlrI6
@Tavaana_TavaanaTech
گئورگ السر (۱۹۴۵ - ۱۹۰۳) از خانوادهای ساده بود. پدرش برزگری ورشکسته در منطقه Schwäbischer Alb بود. او در سن چهارده سالگی ابتدا یک دوره کارآموزی ماشینهای تراش را شروع میکند، اما آن را بنابر دلایل سلامتی به پایان نمیرساند و در پی آن یک دوره نجاری را شروع می کند. او فردی اجتماعی، اما بسیار ساکت وآرام و نوازنده آکاردئون بود.او آشکارا میدید که سیاست حزب ناسیونال - سوسیالیست آلمان به سوی جنگ میرود.
گئورگ السر، در پايیز سال ۱۹۳۸، به این نتیجه میرسد که تنها با یک سوءقصد به جان هیتلر و کشتن او میتوان از وقوع جنگ، پیشگیری کرد. او کار خود را در این زمینه به طور منظم و سیستماتیک شروع میکند. السر میدانست که هیتلر و تمام سران و رهبران نازیسم، هر سال در جشن یادبود در بورگربروی - کلر، در شهر مونیخ، شرکت میکنند. به این دلیل، او این محل را برای انجام #ترور انتخاب و از نوامبر سال ۱۹۳۸ شروع به بررسی و شناسایی محل ترور مینماید.
السر برای این کار، خودش یک بمب ساعتی دستساز درست میکند و در آگوست ۱۹۳۹ به مونیخ میرود و ۳۰ شبانهروز تمام در محل بورگربروی- کلر مخفیانه زندگی میکند تا بتواند در ستونی که در کنار تریبون قرار داشت و هیتلر معمولا در پشت آن سخنرانی میکرد، بمب دستساز خود را جاسازی کند. او سرانجام در ششم نوامبر، بمب را جاسازی میکند و ساعت انفجارش را برای روز هشتم نوامبر، ساعت نه و بیست دقیقه شب، تنظیم مینماید. هوا در آن شب برای پرواز بسیار بد میشود، به گونهای که هیتلر مجبور میشود به جای هواپیما با راهآهن به برلین بازگردد و در نتیجه زمان سخنرانی او را حدود نیم ساعت به جلو میاندازند. به علاوه اینکه هیتلر در آن شب، بسیار کوتاهتر از معمول سخنرانی میکند و جلسه زودتر به پایان میرسد. #هیتلر پنج دقیقه پس از ساعت نه شب، سالن جلسه را ترک میکند و پانزده دقیقه بعد، بمب منفجر میشود. از مجموع دویست نفری که در آنجا حضور داشتند، هشت نفر کشته و شصت و سه نفر مجروح میشوند.
اسلر در بعد از ظهر هشتم نوامبر، در حالی که قصد داشت غیرقانونی از مرز سوئیس عبور کند، به طور اتفاقی به دام پلیس میافتد و #بازداشت میشود. او شکنجه میشود و چند روز بعد اعتراف میکند. در ۲۲ نوامبر، روزنامهها با سرتیترهای بزرگ در برگ اول خود منتشر شدند و پیروزمندانه نوشتند: «عامل بمبگذاری و سوءقصد به رهبر، دستگیر شد.
گئورگ اسلر. ماموریت از سوی: سازمان اطلاعات و امنیت انگلستان». این برداشت از اقدام اسلر حتی تا پس از پایان جنگ نیز همچنان ادامه داشت، زیرا مردم نمیتوانستند باور کنند که یک کارگر ساده بتواند سیاستهای جنگافروز ناسیونال - سوسیالیستها را این چنین روشن، پیشبینی کند و بخواهد یکتنه و به تنهایی در برابر آن بایستد و حتی بتواند سوءقصدی را به جان هیتلر برنامهریزی کند و به اجرا درآورد. گئورگ اسلر به اردوگاه کار ساکسنهاوزن و سپس به اردوگاه #کار داخاو فرستاده شد و در روزهای پایانی جنگ، در نهم آپریل ۱۹۴۵، به قتل رسید. در جمهوری فدرال آلمان، مدت بسیار زیادی طول کشید تا او را به عنوان یک #سمبل و #نماد #مقاومت در برابر نازیسم به رسمیت بشناسند. در سال ۱۹۹۸ در زادگاهش، در کونیگزبرون بنای یادبودی از او ساخته شد.
برگرفته از کتاب «جنگ و هولوکاست» نوشتهی میشائیل ویلد
لینک دانلود رایگان کتاب
https://goo.gl/RhlrI6
@Tavaana_TavaanaTech
زادروز چارلی چاپلین نابغهی سینما
«متاسفم، من نمیخواهم بیش از این رهبر باشم، این کار من نیست، من دوست دارم اگر امکانی باشد به هر کسی که میتوانم کمک کنم، یهودی، بیدین، سیاه یا سفید، ما خواستار کمک به یکدیگر هستیم، #انسانیت چنین است، ما همه خواهان آنیم که در شادی یکدیگر شریک باشیم و با هم زندگی کنیم، زندگیایی فارغ از رنج و نکبت...»
#دیکتاتور بزرگ ( The Great Dictator) فیلمی کمدی و درام، به کارگردانی، تهیهکنندگی و نویسندگی چارلی چاپلین با بازی #چارلی_چاپلین، پائولت گدارد، جک اوکی، تولید سال ۱۹۴۰ ایالات متحدهٔ آمریکا.
#دیکتاتور بزرگ اولین فیلم ناطق و تماماً صداگذاریشدهٔ چاپلین پس از ۱۳ سال که از پایان دورهٔ سینمای صامت گذشته بود بهحساب میآید.
اولین بار، یکی از دوستان چاپلین به نام الکساندر کوردا به او گفت که شباهتهای ظاهری با هیتلر دارد. بعداً چاپلین فهمید هفتهٔ تولد، قد و وزنش هم با هیتلر یکی است و همین شباهت باعث شد تا ایدهٔ داستان فیلم به ذهنش برسد.
تولید این فیلم از سال ۱۹۳۷، زمانی که بسیاری از مردم، #نازیسم را یک تهدید نمیدانستند آغاز شد. سخنرانیهایی که دیکتاتور به زبان آلمانی انجام میدهد مفهومی ندارد و همهٔ آنها برگرفته از پوسترها و تابلوهای تبلیغاتی است.
هنگام انتشار #فیلم، هیتلر تماشایش را در آلمان و همهٔ کشورهای تحت اشغال نازیها ممنوع کرد. نهایتاً کنجاوی باعث شد که #هیتلر یک کپی از فیلم را ازطریق کشور پرتغال تهیه کند و آن را نه یک بار، بلکه دو بار نگاه کند. واکنش او به این فیلم هیچگاه مشخص نشد.
#چاپلین در سخنرانی ۵ دقیقه انتهای فیلم، کمتر از ده بار پلک میزند.
دربارهی این فیلم بیشتر بخوانید:
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇
«متاسفم، من نمیخواهم بیش از این رهبر باشم، این کار من نیست، من دوست دارم اگر امکانی باشد به هر کسی که میتوانم کمک کنم، یهودی، بیدین، سیاه یا سفید، ما خواستار کمک به یکدیگر هستیم، #انسانیت چنین است، ما همه خواهان آنیم که در شادی یکدیگر شریک باشیم و با هم زندگی کنیم، زندگیایی فارغ از رنج و نکبت...»
#دیکتاتور بزرگ ( The Great Dictator) فیلمی کمدی و درام، به کارگردانی، تهیهکنندگی و نویسندگی چارلی چاپلین با بازی #چارلی_چاپلین، پائولت گدارد، جک اوکی، تولید سال ۱۹۴۰ ایالات متحدهٔ آمریکا.
#دیکتاتور بزرگ اولین فیلم ناطق و تماماً صداگذاریشدهٔ چاپلین پس از ۱۳ سال که از پایان دورهٔ سینمای صامت گذشته بود بهحساب میآید.
اولین بار، یکی از دوستان چاپلین به نام الکساندر کوردا به او گفت که شباهتهای ظاهری با هیتلر دارد. بعداً چاپلین فهمید هفتهٔ تولد، قد و وزنش هم با هیتلر یکی است و همین شباهت باعث شد تا ایدهٔ داستان فیلم به ذهنش برسد.
تولید این فیلم از سال ۱۹۳۷، زمانی که بسیاری از مردم، #نازیسم را یک تهدید نمیدانستند آغاز شد. سخنرانیهایی که دیکتاتور به زبان آلمانی انجام میدهد مفهومی ندارد و همهٔ آنها برگرفته از پوسترها و تابلوهای تبلیغاتی است.
هنگام انتشار #فیلم، هیتلر تماشایش را در آلمان و همهٔ کشورهای تحت اشغال نازیها ممنوع کرد. نهایتاً کنجاوی باعث شد که #هیتلر یک کپی از فیلم را ازطریق کشور پرتغال تهیه کند و آن را نه یک بار، بلکه دو بار نگاه کند. واکنش او به این فیلم هیچگاه مشخص نشد.
#چاپلین در سخنرانی ۵ دقیقه انتهای فیلم، کمتر از ده بار پلک میزند.
دربارهی این فیلم بیشتر بخوانید:
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇
فرزاد حسنی ...
شاید همهی کسانی که ویدئوی برنامهی فرزاد حسنی، مجری معروف تلویزیون را دیدند از دست این مجری عصبانی شدند. این #عصبانیت به اشکال مختلف در فضای مجازی نمود و بروز داشت.
لحظهای فکر کنیم به خیل تماشاچیانی که در این برنامه حضور داشتند و همراه با توهینهای زنندهی فرزاد حسنی به یک #شهروند و هموطن شرکتکننده در برنامه کف میزدند و میخندیدند. هیچکس اعتراضی نکرد. هیچ کس به نشانهی اعتراض برنامه را ترک نکرد. هیچکس برنخاست و بگوید آقای مجری محترم این سخنان و رفتار شما #توهینآمیز است و من نه تنها برای شما کف نمیزنم و شما را تشویق نمیکنم بلکه برنامه را به نشان اعتراض ترک میکنم.
حالا آن «یک نفر» - و تنها یک نفر- را در نظر بگیرید که آرام برمیخاست و با طمانینه و #اعتماد اعتراض میکرد. هر انسانی یک نفر است و هر نفر به اندازهی همان یک نفر مسئولیت دارد اما همان «یک نفر» #مسئولیت شهروندی و وظیفهی اخلاقی خود را انجام نداد.
میگویند افرادی که در اینگونه برنامهها حضور دارند از ماهها قبل ثبتنام میکنند و با گزینش وارد برنامه میشوند اما با احتساب این امر نیز باید گفت که آن «یک نفر»
حال به این عکس نگاه کنیم.
این عکس را «یک مرد تنها» نام نهادهاند. یک نفر، یک انسان، در خیل جمعیتی که در مقابل #هیتلر و در حضور او سلام هیتلری میدهند از این کار اجتناب میکند. او با این کار #اعتراض خود را اعلام میکند. او تنها «یک نفر» است. این عکس در ۱۳ ژوئن ۱۹۳۶ در هنگام برگزاری مانور نظامی هورست وسل گرفتهشدهاست.
نام این مرد August Landmesser (آگوست لندمسر) است. او #کارگر کشتیسازی در هامبورگ آلمان بود.
(شما چه فکر میکنید؟)
@Tavaana_TavaanaTech
شاید همهی کسانی که ویدئوی برنامهی فرزاد حسنی، مجری معروف تلویزیون را دیدند از دست این مجری عصبانی شدند. این #عصبانیت به اشکال مختلف در فضای مجازی نمود و بروز داشت.
لحظهای فکر کنیم به خیل تماشاچیانی که در این برنامه حضور داشتند و همراه با توهینهای زنندهی فرزاد حسنی به یک #شهروند و هموطن شرکتکننده در برنامه کف میزدند و میخندیدند. هیچکس اعتراضی نکرد. هیچ کس به نشانهی اعتراض برنامه را ترک نکرد. هیچکس برنخاست و بگوید آقای مجری محترم این سخنان و رفتار شما #توهینآمیز است و من نه تنها برای شما کف نمیزنم و شما را تشویق نمیکنم بلکه برنامه را به نشان اعتراض ترک میکنم.
حالا آن «یک نفر» - و تنها یک نفر- را در نظر بگیرید که آرام برمیخاست و با طمانینه و #اعتماد اعتراض میکرد. هر انسانی یک نفر است و هر نفر به اندازهی همان یک نفر مسئولیت دارد اما همان «یک نفر» #مسئولیت شهروندی و وظیفهی اخلاقی خود را انجام نداد.
میگویند افرادی که در اینگونه برنامهها حضور دارند از ماهها قبل ثبتنام میکنند و با گزینش وارد برنامه میشوند اما با احتساب این امر نیز باید گفت که آن «یک نفر»
حال به این عکس نگاه کنیم.
این عکس را «یک مرد تنها» نام نهادهاند. یک نفر، یک انسان، در خیل جمعیتی که در مقابل #هیتلر و در حضور او سلام هیتلری میدهند از این کار اجتناب میکند. او با این کار #اعتراض خود را اعلام میکند. او تنها «یک نفر» است. این عکس در ۱۳ ژوئن ۱۹۳۶ در هنگام برگزاری مانور نظامی هورست وسل گرفتهشدهاست.
نام این مرد August Landmesser (آگوست لندمسر) است. او #کارگر کشتیسازی در هامبورگ آلمان بود.
(شما چه فکر میکنید؟)
@Tavaana_TavaanaTech