This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
غزل رنجکش از مصدومان شلیک عامدانه به چشمها در خیزش انقلابی ۱۴۰۱، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«حدوداً یک هفته دیگه، ۲۴ آبان ماه، دومین سالگرد از دست دادن چشم راست و کم بینا شدن چشم چپمه...
+پشیمونی؟
-نه، من به زندگی برگشتم!
اگه برنمیگشتم و پشت سرم رو نگاه نمیکردم، الان دومین سالگرد خودم بود، نه چشمم؛ پس زنده موندنم، از دست دادن چشمم و دووم آوردنم، قطعاً دلیلی داره، دلیلش اسمم، روایتم و آثاریه که در حال خلق شدن هستن...
وقتی به خودت و دنیا ثابت میکنی تو قوی هستی و از پسش برمیای، زندگی یکی یکی مانع هاش رو به قصدِ زمین زدنت میفرسته؛
ولی تو از یک جایی به بعد، نه اینکه کم بیاری، احساس میکنی "سر" شدی، این سر شدن، مساوی با ناامید شدنته؛ درست همونجایی که تصمیم میگیری تنهایی از پس هر چیزی برمیای، همونجا شکست میخوری، انگار باید یادبگیری برای ادامه دادن، بتونی دردت رو به زبون بیاری، اشک بریزی و درخواست کمک کنی؛
درخواست کردن و بروز دادن احساساتت ممکنه سخت تر از خودِ "درد" باشه؛ اما اگه بتونی از پسش برمیای، میتونی باز هم ادامه دهنده باقی بمونی، اینارو برای تو مینویسم غزل، که احساس تنهایی نکنی، که بدونی قرار نیست همه چیز رو تنهایی به دوش بکشی...
پ.ن: احساس کردم ممکنه یک هفته پیش رو، برام سخت باشه، شاید امسال برخلاف پارسال، اشک بریزم، با خودم خلوت کنم و...
و دوست داشتم تو این ویدئو از تصویر لحظههایی استفاده کنم که خیلی شکننده بودم ولی اون لحظه رو زندگی کردم:)»
#غزل_رنجکش #چشم_برای_آزادی #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«حدوداً یک هفته دیگه، ۲۴ آبان ماه، دومین سالگرد از دست دادن چشم راست و کم بینا شدن چشم چپمه...
+پشیمونی؟
-نه، من به زندگی برگشتم!
اگه برنمیگشتم و پشت سرم رو نگاه نمیکردم، الان دومین سالگرد خودم بود، نه چشمم؛ پس زنده موندنم، از دست دادن چشمم و دووم آوردنم، قطعاً دلیلی داره، دلیلش اسمم، روایتم و آثاریه که در حال خلق شدن هستن...
وقتی به خودت و دنیا ثابت میکنی تو قوی هستی و از پسش برمیای، زندگی یکی یکی مانع هاش رو به قصدِ زمین زدنت میفرسته؛
ولی تو از یک جایی به بعد، نه اینکه کم بیاری، احساس میکنی "سر" شدی، این سر شدن، مساوی با ناامید شدنته؛ درست همونجایی که تصمیم میگیری تنهایی از پس هر چیزی برمیای، همونجا شکست میخوری، انگار باید یادبگیری برای ادامه دادن، بتونی دردت رو به زبون بیاری، اشک بریزی و درخواست کمک کنی؛
درخواست کردن و بروز دادن احساساتت ممکنه سخت تر از خودِ "درد" باشه؛ اما اگه بتونی از پسش برمیای، میتونی باز هم ادامه دهنده باقی بمونی، اینارو برای تو مینویسم غزل، که احساس تنهایی نکنی، که بدونی قرار نیست همه چیز رو تنهایی به دوش بکشی...
پ.ن: احساس کردم ممکنه یک هفته پیش رو، برام سخت باشه، شاید امسال برخلاف پارسال، اشک بریزم، با خودم خلوت کنم و...
و دوست داشتم تو این ویدئو از تصویر لحظههایی استفاده کنم که خیلی شکننده بودم ولی اون لحظه رو زندگی کردم:)»
#غزل_رنجکش #چشم_برای_آزادی #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
راحله امیری، از مصدومان شلیک عامدانه به چشمهای معترضان در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱، در دومین سالگرد مصدوم شدنش با انتشار این ویدیو میگوید هرگز از رفتن به خیابان پشیمان نیست و اگر هزار بار برگردم به عقب باز هم این مسیر را پیش میروم و باز برای زن، زندگی، آزادی به خیابان میروم.
#۲۴آبان
دو سال شد✌🏻
و
همچنان
#زن_زندگی_آزادی
راحله امیری، روانشناسی که در پی شلیک گلوله ساچمهای ماموران حکومتی یک چشم خود را از دست داده است، امیدش این است که با آزادی ایران، او و سایر افرادی که ناچار به زندگی در تبعید شدهاند به وطن بازگردند.
راحله چه وقتی که در ایران بود و چه وقتی که از ایران رفت، دیدگاههای انتقادیاش را در صفحه اینستاگرام خود بازتاب داده است.
او یکبار در اینستاگرام نوشت: «امروز یکی ازم پرسید ارزشش رو داشت؟ گفتم آره، شدیدا.»
مصدومان چشم، شاهدان زنده جنایتی هستند که توسط جمهوری اسلامی علیه مردم معترض اتفاق افتاده است. رژیم جمهوری اسلامی صدها هموطن را نابینا کرده است، عزیزانی که اتفاقا بیناتر از سردمداران حکومت هستند.
#زن_زندگی_آزادی #راحله_امیری
#نه_به_جمهوری_اسلامی #چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
#۲۴آبان
دو سال شد✌🏻
و
همچنان
#زن_زندگی_آزادی
راحله امیری، روانشناسی که در پی شلیک گلوله ساچمهای ماموران حکومتی یک چشم خود را از دست داده است، امیدش این است که با آزادی ایران، او و سایر افرادی که ناچار به زندگی در تبعید شدهاند به وطن بازگردند.
راحله چه وقتی که در ایران بود و چه وقتی که از ایران رفت، دیدگاههای انتقادیاش را در صفحه اینستاگرام خود بازتاب داده است.
او یکبار در اینستاگرام نوشت: «امروز یکی ازم پرسید ارزشش رو داشت؟ گفتم آره، شدیدا.»
مصدومان چشم، شاهدان زنده جنایتی هستند که توسط جمهوری اسلامی علیه مردم معترض اتفاق افتاده است. رژیم جمهوری اسلامی صدها هموطن را نابینا کرده است، عزیزانی که اتفاقا بیناتر از سردمداران حکومت هستند.
#زن_زندگی_آزادی #راحله_امیری
#نه_به_جمهوری_اسلامی #چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جمعی از فعالان ایرانی، از جمله یاسر الوندیانی از مصدومان شلیک عامدانه به چشمها، در اعتراض به صدور حکم اعدام برای بچههای اکباتان، در شهر بن آلمان، در برابر دفتر وزارت امورخارجه آلمان، دست به تحصن زدهاند و یاسر الوندیانی اعتصاب غذا کرده است، امروز روز دوم تحصن و اعتصاب آنهاست.
alvandiranzamin1
#نه_به_جمهورى_اسلامى #نه_به_اعدام #بچههای_اکباتان #چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
alvandiranzamin1
#نه_به_جمهورى_اسلامى #نه_به_اعدام #بچههای_اکباتان #چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
متین حسنی، جوانی که روز ۲۶ آبان ۹۸ با شلیک ماموران به چشمش، بینایی یک چشم را از دست داد، در پنجمین سالگرد آن واقعه، تاکید میکند که همچنان قوی و استوار ایستاده است.
matin.hasani_
متین زمانیکه ۱۹ سال بیشتر نداشت در جریان آبان ۹۸ در شهر بوکان، با شلیک مستقیم گلوله جنگی، بینایی یک چشم خود را از دست داد.
او همواره در کنار مردم بود و در جریان انقلاب ملی ایران در سال ۱۴۰۱، در اعتراضات میکرد و بر مزار کشتهشدگان حضور مییافت.
او استوریهایی از حضورش بر مزار مهسا، نیکا شاکرمی و کیان پیرفلک همرسانی کرده بود.
متین پیشتر نوشته بود:
«قبل اینکه این اتفاق برام پیش بیاد داشتم زندگی خودمو میکردم. باشگاه بوکس میرفتم خیلی انگیزه زیادی داشتم که شما ازم گرفتید. بعد این اتفاق دیگه نتونستم ادامه بدم. دکتر گفت نباید بوکس رو ادامه بدی، برای چشمت خطره. امیدوارم این روزا زود تمام بشه.»
#متین_حسنی #بوکان #چشم_برای_آزادی #آبان۹۸ #آبان_ادامه_دارد #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
matin.hasani_
متین زمانیکه ۱۹ سال بیشتر نداشت در جریان آبان ۹۸ در شهر بوکان، با شلیک مستقیم گلوله جنگی، بینایی یک چشم خود را از دست داد.
او همواره در کنار مردم بود و در جریان انقلاب ملی ایران در سال ۱۴۰۱، در اعتراضات میکرد و بر مزار کشتهشدگان حضور مییافت.
او استوریهایی از حضورش بر مزار مهسا، نیکا شاکرمی و کیان پیرفلک همرسانی کرده بود.
متین پیشتر نوشته بود:
«قبل اینکه این اتفاق برام پیش بیاد داشتم زندگی خودمو میکردم. باشگاه بوکس میرفتم خیلی انگیزه زیادی داشتم که شما ازم گرفتید. بعد این اتفاق دیگه نتونستم ادامه بدم. دکتر گفت نباید بوکس رو ادامه بدی، برای چشمت خطره. امیدوارم این روزا زود تمام بشه.»
#متین_حسنی #بوکان #چشم_برای_آزادی #آبان۹۸ #آبان_ادامه_دارد #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«محمدحسین عرفان تنها ۲۴ سال داشت که در ۲۶ آبان ۱۳۹۸ بینایی خود را از دست داد. ارادهی او به او کمک کرد تا بر هر مانعی غلبه کند، او شجاعانه و بدون دلسردی به راه خود ادامه داد. او باید اینجا میبود تا داستانش را خودش برای ما تعریف میکرد. او لایق خیلی چیزهای بیشتری بود. ما سعی کردهایم داستان او را بازگو کنیم، با این آگاهی که هرگز مانند زمانی که خودش فرصت تعریف کردن آن را داشت، نخواهد شد.»
Mohammad Hossein Erfan was just 24 years old when he was blinded on 16 November 2019. His resolve helped him to overcome any obstacles, and he bravely continued his path undeterred. He should have been here to tell us his story himself. He deserved so much more. We have attempted to tell his story, knowing that it will never be the same as if he had had a chance to tell it himself
از صفحه:
eyesofarevolution
جاویدنام محمد حسین عرفان در زمان آسیبدیدن چشمانش ۲۴ سال داشت.
در آبان ۹۸ و در فردیس شهر کرج در اعترضات به گرانی بنزین، برق منطقه قطع شده بود و نیروهای سرکوبگر یگان ویژه با موتور به مردم حملهور شده بودند، مردم در حال فرار بودند.
دو دختر روی زمین و زیر مشت و لگد مامورها بودند که محمدحسین با چند نفر دیگر به کمک آنها میروند که با شلیک مستقیم ساچمه از ناحیه دو چشم و سر و صورت آسیب میبیند. چشم چپ بینایی را کامل از دست میدهد و چشم راست با وجود بینایی ۳۰ درصدی به مرور زمان ضعیفتر میشود.
محمدحسین در اعترضات ۱۴۰۱ نیز با همان بینایی محدود به خیابان آمد و بارها کتک خورد تا نهایتا چشمانش عفونت کرد و در ۳۰ بهمن ماه ۱۴۰۲ در سن ۲۹ سالگی در بیمارستان به علت ورود عفونت در خون، جان خود را از دست داد و در سوم اسفند به خاک سپرده شد.
نیروهای امنیتی در آبان ۹۸ در بیمارستان محمدحسین را تحت فشار قرار میدهند و پس از آن با گرفتن برگه رضایت حق هر گونه شکایت را از او میگیرند و در چهلم وی با حضور بر مزار او با فشار بر خانواده، جو را امنیتی میکنند.
محمد در شرف ازدواج بود و به جای لباس دامادی در جشن عروسی، لباس خواستگاری او در کنار قاب عکس مراسم سوگواری او قرار گرفت.
او بر روی تصاویری از چشمانش نوشته بود.
«قیمت چشم تو چند است که در کشور من، هر چه مرغوب و نفیس است، بهایش جان است»
او در کار تاسیساتی شاغل بود.
#چشمهای_یک_انقلاب #چشم_برای_آزادی #محمدحسین_عرفان #eyesofarevolution #eyesforfreedom #MohammadHosseinErfan #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«محمدحسین عرفان تنها ۲۴ سال داشت که در ۲۶ آبان ۱۳۹۸ بینایی خود را از دست داد. ارادهی او به او کمک کرد تا بر هر مانعی غلبه کند، او شجاعانه و بدون دلسردی به راه خود ادامه داد. او باید اینجا میبود تا داستانش را خودش برای ما تعریف میکرد. او لایق خیلی چیزهای بیشتری بود. ما سعی کردهایم داستان او را بازگو کنیم، با این آگاهی که هرگز مانند زمانی که خودش فرصت تعریف کردن آن را داشت، نخواهد شد.»
Mohammad Hossein Erfan was just 24 years old when he was blinded on 16 November 2019. His resolve helped him to overcome any obstacles, and he bravely continued his path undeterred. He should have been here to tell us his story himself. He deserved so much more. We have attempted to tell his story, knowing that it will never be the same as if he had had a chance to tell it himself
از صفحه:
eyesofarevolution
جاویدنام محمد حسین عرفان در زمان آسیبدیدن چشمانش ۲۴ سال داشت.
در آبان ۹۸ و در فردیس شهر کرج در اعترضات به گرانی بنزین، برق منطقه قطع شده بود و نیروهای سرکوبگر یگان ویژه با موتور به مردم حملهور شده بودند، مردم در حال فرار بودند.
دو دختر روی زمین و زیر مشت و لگد مامورها بودند که محمدحسین با چند نفر دیگر به کمک آنها میروند که با شلیک مستقیم ساچمه از ناحیه دو چشم و سر و صورت آسیب میبیند. چشم چپ بینایی را کامل از دست میدهد و چشم راست با وجود بینایی ۳۰ درصدی به مرور زمان ضعیفتر میشود.
محمدحسین در اعترضات ۱۴۰۱ نیز با همان بینایی محدود به خیابان آمد و بارها کتک خورد تا نهایتا چشمانش عفونت کرد و در ۳۰ بهمن ماه ۱۴۰۲ در سن ۲۹ سالگی در بیمارستان به علت ورود عفونت در خون، جان خود را از دست داد و در سوم اسفند به خاک سپرده شد.
نیروهای امنیتی در آبان ۹۸ در بیمارستان محمدحسین را تحت فشار قرار میدهند و پس از آن با گرفتن برگه رضایت حق هر گونه شکایت را از او میگیرند و در چهلم وی با حضور بر مزار او با فشار بر خانواده، جو را امنیتی میکنند.
محمد در شرف ازدواج بود و به جای لباس دامادی در جشن عروسی، لباس خواستگاری او در کنار قاب عکس مراسم سوگواری او قرار گرفت.
او بر روی تصاویری از چشمانش نوشته بود.
«قیمت چشم تو چند است که در کشور من، هر چه مرغوب و نفیس است، بهایش جان است»
او در کار تاسیساتی شاغل بود.
#چشمهای_یک_انقلاب #چشم_برای_آزادی #محمدحسین_عرفان #eyesofarevolution #eyesforfreedom #MohammadHosseinErfan #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جمعی از فعالان ایرانی، از جمله یاسر الوندیانی از مصدومان شلیک عامدانه به چشمها، در اعتراض به صدور حکم اعدام برای بچههای اکباتان، در شهر بن آلمان، در برابر دفتر وزارت امورخارجه آلمان، دست به تحصن زدهاند و یاسر الوندیانی اعتصاب غذا کرده است، امروز روز سوم تحصن و اعتصاب آنهاست.
alvandiranzamin1
#نه_به_جمهورى_اسلامى #نه_به_اعدام #بچههای_اکباتان #چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
alvandiranzamin1
#نه_به_جمهورى_اسلامى #نه_به_اعدام #بچههای_اکباتان #چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
حسین جعفری، از مصدومان چشم در خیزش انقلابی ۱۴۰۱ به دو سال حبس و دو سال منع خروج از کشور و ممنوعیت عضویت در شبکههای فضای مجازی محکوم شده است.
آقای جعفری با حکم شعبه سوم دادگاه انقلاب استان البرز که در تاریخ ۶ آذر ۱۴۰۳ توسط مصطفی نریمانی، مستشار دادگاه در پروندهای مشترک با پنج فعال دیگر که او متهم ردیف ششم آن پرونده است به سه سال و دو ماه زندان محکوم شده است.
یکی دیگر از متهمان این پرونده نیز از مصدومان چشم در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ است، که به سه سال و شش ماه حبس محکوم شده است.
پیش از این در فروردین ماه سال جاری، پروندهای با اتهام «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت داخلی و خارجی و عضویت در سته و گروه برای بر هم زدن امنیت کشور» علیه حسین جعفری گشوده شده بود.
طبق حکم صادره، متهمان طی بیست روز پس از صدور حکم میتوانند درخواست تجدیدنظر کنند.
#حسین_جعفری #چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آقای جعفری با حکم شعبه سوم دادگاه انقلاب استان البرز که در تاریخ ۶ آذر ۱۴۰۳ توسط مصطفی نریمانی، مستشار دادگاه در پروندهای مشترک با پنج فعال دیگر که او متهم ردیف ششم آن پرونده است به سه سال و دو ماه زندان محکوم شده است.
یکی دیگر از متهمان این پرونده نیز از مصدومان چشم در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ است، که به سه سال و شش ماه حبس محکوم شده است.
پیش از این در فروردین ماه سال جاری، پروندهای با اتهام «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت داخلی و خارجی و عضویت در سته و گروه برای بر هم زدن امنیت کشور» علیه حسین جعفری گشوده شده بود.
طبق حکم صادره، متهمان طی بیست روز پس از صدور حکم میتوانند درخواست تجدیدنظر کنند.
#حسین_جعفری #چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
روز گذشته، زادروز حسین نادربیگی بود، جوانی که در ۱۸ سالگی، در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ با شلیک عامدانه نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی، از ناحیه هر دو چشم مصدوم شد و بینایی هر دو چشمش را از دست داد.
پوریا علیپور، همان جوانی که به شدت مجروح شده بود، این ویدیو را منتشر کرد و نوشت:
«حسین جان،
این فیلم یادگاری از آخرین دیدارمون قبل از رفتنم به آلمانه. یادت میاد گفتم شاید دیگه نتونیم همدیگه رو ببینیم؟ تو بهم گفتی برو، اما صداتو بلند نگه دار. امروز که تولدته، میخوام بگم هنوز به حرفت پایبندم.
تو با چشمات جنگیدی، اما اونایی که باعث نابیناییت شدن، خودشون کور بودن؛ کور از دیدن حق، عدالت، و انسانیت. تو شدی صدای هزاران نفر، و حالا ما باید یاد بگیریم که صدای تو باشیم.
حسین، تولدت مبارک رفیق. هر جا هستم، به یادتم و به امید روزی که این شب تاریک تموم شه و نوری که تو و همهی بچههای این سرزمین براش جنگیدید، بالاخره به آزادی برسه.»
pouria.pal
- ۱۲ آبان در چهلم حدیث نجفی در بهشت سکینه توجه حسین به تجمع مردم جلب میشود. در آن روز او سرما خورده و کسالت داشت و کمی دورتر و با فاصله ایستاده بود.
نیروهای سرکوب با موتور در حال عبور بودند.
یکی از آنها با دو سرنشین که درجه نظامی نداشتند، اما لباسی شبیه بسیج داشتند به حسین نگاه میکند. حسین آرام به راه میفتد اما آنها میایستند و از فاصله حدود ۵ متری به صورت او شلیک میکنند.
حسین همچنان تصویر ضارب رادر ذهن دارد.
«قد او حدود ۱۸۵ با ته ریش و لبخندی بر لب»
وقتی حسین بر زمین میافتد و با دست صورت پر از خون ناشی از اصابت ساچمه را گرفته بود، آنها بالای سر او میآیند و دوباره به صورت و گردن او شلیک میکنند. وقتی بی رحمی آنها را به یاد میآورد، خشم و نفرت حسین برانگیخته میشود. پس از دور شدن سرکوبگران، دو خانم حسین را با ماشین به نزدیکترین درمانگاه و پس از آن توسط خانواده به بیمارستان نور و نوردیدگان کرج میبرند، اما از ترس پذیرش نمیشود.
در نهایت در بیمارستان فارابی پس از دو روز عمل جراحی شده و سه ساچمه از چشم چپ و دو ساچمه از چشم راست خارج میشود.
چشمان حسین همچنان تخلیه نشده است....
#حسین_نادربیگی
hossein.naderbeigi.new
#چشم_برای_آزادی #پوریا_علیپور #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
روز گذشته، زادروز حسین نادربیگی بود، جوانی که در ۱۸ سالگی، در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ با شلیک عامدانه نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی، از ناحیه هر دو چشم مصدوم شد و بینایی هر دو چشمش را از دست داد.
پوریا علیپور، همان جوانی که به شدت مجروح شده بود، این ویدیو را منتشر کرد و نوشت:
«حسین جان،
این فیلم یادگاری از آخرین دیدارمون قبل از رفتنم به آلمانه. یادت میاد گفتم شاید دیگه نتونیم همدیگه رو ببینیم؟ تو بهم گفتی برو، اما صداتو بلند نگه دار. امروز که تولدته، میخوام بگم هنوز به حرفت پایبندم.
تو با چشمات جنگیدی، اما اونایی که باعث نابیناییت شدن، خودشون کور بودن؛ کور از دیدن حق، عدالت، و انسانیت. تو شدی صدای هزاران نفر، و حالا ما باید یاد بگیریم که صدای تو باشیم.
حسین، تولدت مبارک رفیق. هر جا هستم، به یادتم و به امید روزی که این شب تاریک تموم شه و نوری که تو و همهی بچههای این سرزمین براش جنگیدید، بالاخره به آزادی برسه.»
pouria.pal
- ۱۲ آبان در چهلم حدیث نجفی در بهشت سکینه توجه حسین به تجمع مردم جلب میشود. در آن روز او سرما خورده و کسالت داشت و کمی دورتر و با فاصله ایستاده بود.
نیروهای سرکوب با موتور در حال عبور بودند.
یکی از آنها با دو سرنشین که درجه نظامی نداشتند، اما لباسی شبیه بسیج داشتند به حسین نگاه میکند. حسین آرام به راه میفتد اما آنها میایستند و از فاصله حدود ۵ متری به صورت او شلیک میکنند.
حسین همچنان تصویر ضارب رادر ذهن دارد.
«قد او حدود ۱۸۵ با ته ریش و لبخندی بر لب»
وقتی حسین بر زمین میافتد و با دست صورت پر از خون ناشی از اصابت ساچمه را گرفته بود، آنها بالای سر او میآیند و دوباره به صورت و گردن او شلیک میکنند. وقتی بی رحمی آنها را به یاد میآورد، خشم و نفرت حسین برانگیخته میشود. پس از دور شدن سرکوبگران، دو خانم حسین را با ماشین به نزدیکترین درمانگاه و پس از آن توسط خانواده به بیمارستان نور و نوردیدگان کرج میبرند، اما از ترس پذیرش نمیشود.
در نهایت در بیمارستان فارابی پس از دو روز عمل جراحی شده و سه ساچمه از چشم چپ و دو ساچمه از چشم راست خارج میشود.
چشمان حسین همچنان تخلیه نشده است....
#حسین_نادربیگی
hossein.naderbeigi.new
#چشم_برای_آزادی #پوریا_علیپور #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
پیام تبریک جمعی از دادخواهان و مصدومان چشم، بابت تولد حسین نادربیگی، مصدوم از ناحیه هر دو چشم
«براى #حسين_نادربيگى كه همه بهش بدهكاريم.
حسین، تو نوری هستی که حتی نابینایی هم نمیتواند خاموشش کند. تولدت مبارک، چراغ دلهای ما.»
- ۱۲ آبان در چهلم حدیث نجفی در بهشت سکینه توجه حسین به تجمع مردم جلب میشود. در آن روز او سرما خورده و کسالت داشت و کمی دورتر و با فاصله ایستاده بود.
نیروهای سرکوب با موتور در حال عبور بودند.
یکی از آنها با دو سرنشین که درجه نظامی نداشتند، اما لباسی شبیه بسیج داشتند به حسین نگاه میکند. حسین آرام به راه میفتد اما آنها میایستند و از فاصله حدود ۵ متری به صورت او شلیک میکنند.
حسین همچنان تصویر ضارب رادر ذهن دارد.
«قد او حدود ۱۸۵ با ته ریش و لبخندی بر لب»
وقتی حسین بر زمین میافتد و با دست صورت پر از خون ناشی از اصابت ساچمه را گرفته بود، آنها بالای سر او میآیند و دوباره به صورت و گردن او شلیک میکنند. وقتی بی رحمی آنها را به یاد میآورد، خشم و نفرت حسین برانگیخته میشود. پس از دور شدن سرکوبگران، دو خانم حسین را با ماشین به نزدیکترین درمانگاه و پس از آن توسط خانواده به بیمارستان نور و نوردیدگان کرج میبرند، اما از ترس پذیرش نمیشود.
در نهایت در بیمارستان فارابی پس از دو روز عمل جراحی شده و سه ساچمه از چشم چپ و دو ساچمه از چشم راست خارج میشود.
چشمان حسین همچنان تخلیه نشده است....
#حسین_نادربیگی
hossein.naderbeigi.new
#چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«براى #حسين_نادربيگى كه همه بهش بدهكاريم.
حسین، تو نوری هستی که حتی نابینایی هم نمیتواند خاموشش کند. تولدت مبارک، چراغ دلهای ما.»
- ۱۲ آبان در چهلم حدیث نجفی در بهشت سکینه توجه حسین به تجمع مردم جلب میشود. در آن روز او سرما خورده و کسالت داشت و کمی دورتر و با فاصله ایستاده بود.
نیروهای سرکوب با موتور در حال عبور بودند.
یکی از آنها با دو سرنشین که درجه نظامی نداشتند، اما لباسی شبیه بسیج داشتند به حسین نگاه میکند. حسین آرام به راه میفتد اما آنها میایستند و از فاصله حدود ۵ متری به صورت او شلیک میکنند.
حسین همچنان تصویر ضارب رادر ذهن دارد.
«قد او حدود ۱۸۵ با ته ریش و لبخندی بر لب»
وقتی حسین بر زمین میافتد و با دست صورت پر از خون ناشی از اصابت ساچمه را گرفته بود، آنها بالای سر او میآیند و دوباره به صورت و گردن او شلیک میکنند. وقتی بی رحمی آنها را به یاد میآورد، خشم و نفرت حسین برانگیخته میشود. پس از دور شدن سرکوبگران، دو خانم حسین را با ماشین به نزدیکترین درمانگاه و پس از آن توسط خانواده به بیمارستان نور و نوردیدگان کرج میبرند، اما از ترس پذیرش نمیشود.
در نهایت در بیمارستان فارابی پس از دو روز عمل جراحی شده و سه ساچمه از چشم چپ و دو ساچمه از چشم راست خارج میشود.
چشمان حسین همچنان تخلیه نشده است....
#حسین_نادربیگی
hossein.naderbeigi.new
#چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech