آموزشکده توانا
56.6K subscribers
31.3K photos
37K videos
2.54K files
19K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
پدر جاویدنام حمیدرضا روحی با انتشار تصویری از پسرش بر روی پرچمی برافراشته، نوشت:

«پسرم شما برای بهترین انگیره‌ای که هر انسان می‌تواند داشته باشد جاودان شدید.
مرگ در بستر لیاقت شما نبود، شما باید به دست جنایتکاران بی‌رحم و خائنین به وطن کشته می‌شدید تا نامتان و یادتان جاودانه بماند.

شما پرچم آزادیخواهی را بر افراشتید. یاد و نامتان در قلب تک تک آزادیخواهان وطن جاودانه خواهد ماند.

شما نوری از خدا هستید که هرگز خاموش نخواهد شد.»


#حمیدرضا_روحی #برای_آزادی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«برای دختران شجاع و قهرمان وطن🌱
«آزادی»💃🏻🍃
میوه ی شیرینیست که به مذاق هر کسی خوش طعم است.
باید جهانی ساخت از عشق از امید 🕊🤍
تاری هم از وحدت، پودی حقیقت بین🤝
باید سراسر مهر، باید سراسر نور ☺️🌞
باید گذرگاهی از دل به سوی عشق🤍❤️ »

#برای_آزادی
#ما_یادمون_نمیره
#علیه_فراموشی
#بچه_های_اکباتان
#شهرک_اکباتان
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
عرفان ساریخانی دشتی، ۲۱ ساله ساکن تهرانپارس در تهران که در انقلاب ملی ایران در سال ۱۴۰۱ حضور فعالی داشت، در تاریخ ۲۶ مهر‌ماه مفقود و پیکرش در ۲۹ مهر ماه در حوالی جاجرود پیدا شد. پیکر عرفان در حالی که بینی و صورتش شکسته شده بود، پیدا شد.

عرفان دانشجوی حسابداری بود، ولی به خاطر علاقه به عکاسی به طور حرفه‌ای عکاسی می‌کرد. در جریان انقلاب دو بار نزدیک بود بازداشت شود که با کمک مردم رهانده شد. او در جریان اعتراضات در فعالیت عما‌مه‌پرانی مشارکت داشت و حین این کار شناسایی شد.

مزار عرفان ساریخانی ردیف ۸۰ شماره ۳۵ در بهشت زهرا ست و در ردیف پایین علی سیدی دیگر جان‌باخته راه آزادی آرام گرفته است.

مادر عرفان در اینستاگرام نوشت:
 
«باید خیال کنم هستی و دوستم داری
باید خیال کنم امشب زودتر از همیشه خوابیدی
برای همین شب بخیر نگفتی
پیش خودم باید خیال کنم که فردا کلی حرف داریم که باید با هم بزنیم
باید خیال کنم
باید خیال کنم
باید خیال کنم
بعضی رفتنها رو نمیتونیم باور کنیم😔😔»

او همچنین در پستی دیگر ضمن یادآوری خاطره‌ای از غذا دادن عرفان به کلاغی که روز ۲۵ مهر دم پنجره خانه‌شان آمده بود، نوشت:

«خاطره تلخ از یک روز عصر در تاریخ ۲۵ مهر ۱۴۰۱
عرفان بعد از دوبار به مشکل خوردن و از اخرین حرکتی که تو خیابون انجام داد و خیلی هم باعث نگرانی و ناراحتی من شده بود اونروز تو خونه مونده بود و منو تو اتاقش صدا زد و وقتی رفتم با این صحنه مهمون ناخونده لب پنجره اتاقش روبرو شدم،این کلاع اصلا از ما نمیترسید انقدری که عرفان رفت و از تو اشپزخونه براش نون اورد و اونم‌راحت از دستش گرفت و خورد و همونجوری که لب پنجره بود یهو چشمش به دو نفر افتاد که با لباس عادی تو کوچه رفت و امد میکردن،کوچه ما گوچیک و بن بست بود و کاملا رفتارشون مشکوک بود و به ساختمون ما میرسیدن بالا رو نگاه میکردن
اون کلاغ اون روز اومده بود ما رو اگاه کنه،اومده بود یه خبر به ما بده
که فردا شبش عرفان از خونه رفت و دیگه نیومد تا تاریخ ۲۹ مهر ساعت ۸ شب با یه تلفن بدترین خبر زندگیمو شنیدم
هنوز اونشب برای من صبح نشده
هنوز زندگی مثل تاریکی اون شبه
من پشت فرمون و از اگاهی میومدم و در به در عرفان بودم وسط اتوبان تلفنم زنگ خورد و همون وسط اتوبان ایستادم فقط جیغ میزدم و صدای بوق ماشین‌ها هم پیچیده بود و آخر یکی اومد و فرمون ماشین رو حرکت داد و ماشین رو کشید کنار، حتی نتونستم از روی صندلی ماشین جابه جا بشم
خدایا فقط تو میدونی من اونشب چی کشیدم»


#عرفان_ساریخانی_دشتی #عرفان_ساریخانی #عرفان_دشتی #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
افسون نجفی این ویدیو را منتشر کرد و نوشت:
.💚🕊️♥️
«کاش میدونستم این آخرین باره
حدیث رفتنت برگشت نداره
بغل میکردم عطر تنت رو
یادم بمونه لمس تنت رو
نفس دارم میکشم اما بعد تو مردم
تو زخم نشست رو تنت من گلوله میخوردم
من هر جا که میرفتم همه اسمت و هی میبردن
منم هی میمردم میمردم میمردم میمردم»


- «خیلی دوست دارم الان که دارم می‌رم آخرش وقتی چند سال گذشت خوشحال باشم رفتم تظاهرات و همه چی عوض شده.»

این آخرین پیام حدیث نجفی است دختر پر شور ایران و جوان انقلابی ۲۳ ساله‌ای که روز چهارشنبه ۳۰ شهریور با گلوله‌های مأموران حکومتی در کرج جان باخت.

حدیث در ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ و در بلوار ارم مهرشهر کرج با ۶ گلوله جنگی و چندین گلوله ساچمه‌ای کشته شد و این اظهارات توسط دو شاهد عینی که او را به بیمارستان منتقل کردند، تایید شده است.

افسون نجفی، خواهر حدیث با بیان اینکه در شب حادثه پسری حدیث را به بیمارستان رسانده، اضافه می‌کند: «آن پسر با کمک عمه‌اش، حدیث را با خودروی شخصی به بیمارستان برد و او را تحویل بیمارستان داد و به تایید آنها در آن زمان حدیث زنده بود، پس از تماس این مرد با خانواده و حضور ما در بیمارستان، همراه یکی از بیماران حاضر که شاهد رخدادها بوده به ما گفت که حدیث هنگام انتقال به بیمارستان هوشیار نبود اما زنده بود و ماموران او را در حیاط پشتی بیمارستان در اتاقی محبوس و به کادر درمان هشدار دادند که از مداوای او خودداری کنند تا زمان مرگش فرا برسد.»

گفتگوی توانا با افسون نجفی را اینجا ببینید:
https://tavaana.org/fridays-42/

#ایران #حدیث_نجفی #زن‌_زندگی_آزادی #مهسا_امينى #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امروز مراسم سالگرد جاویدنام امیرجواد اسعدزاده در مشهد بر سر مزارش برگزار شد، دکتر حسن باقری‌نیا می‌گوید قتل امیرجواد در مسجد نشان داد که جمهوری اسلامی می‌تواند مسجد را هم به قتلگاه تبدیل کند.

«#اميرجواداسعدزاده نقاش بود و گرافیست و پسری بسیار آرام و مهربان بود از خانواده‌ای که پدر ارتشی بود. پدر داغدار امیرجواد، از دوران قبل از انقلاب افسرارتش بوده است و همه هشت سال جنگ را هم در جبهه برای این آب و خاک جنگیده است.
شنبه ۲۸ آبان، در بلوار پیروزی مشهد، حدفاصل هنرستان و هفت‌تیر، امیرجواد با یکی از دوستانش در حال کشیدن نقاشی اعتراضی روی دیوار بوده‌اند که چهار بسیجی سرمی‌رسند و آنهارا می‌گیرند و به زیرزمین مسجدی در همان نزدیکی منتقل می‌کنند و آنها را به طرز وحشیانه‌ای مورد ضرب و شتم قرار می‌دهند و سپس پیکر نیمه‌جان امیر و دوستش را به کلانتری هفت‌تیر مشهد منتقل می‌کنند. مأموران کلانتری ‌امیر را که دیگر علائم حیاتی نداشته روی صندلی نگه‌می‌دارند و فرم جلوی او می‌گذارند و امیر همین‌جا تمام می‌کند و از روی صندلی به زمین می‌افتد. مأموران کلانتری جنازه او را به بیمارستان جوادالائمه منتقل می‌کنند و بیمارستان از پذیرش او به علت اینکه علائم حیاتی نداشته خود‌داری می‌کند و مأموران کلانتری با مسئولین بیمارستان وارد جر و بحث می‌شوند و آنها را وادار می‌کنند که بنویسند در بیمارستان فوت کرده و دوربین‌های بیمارستان را جمع می‌کنند و می‌برند.
وقتی به خانواده خبر فوت امیر را می‌دهند، شرط می‌گذارند که تنها در صورتی جنازه را تحویل می‌دهند که مراسم برگزار نشود و وقتی خانواده در گورستان منتظر جنازه برای خاکسپاری بودند از شورای تأمین به خانواده اطلاع می‌دهند که ما جنازه را به گورستان دیگری می‌بریم به نام امام‌رضا و باید خودتان را به آنجا برسانید. در گورستان به هیچ‌ عنوان اجازه دیدن متوفی را نمی‌دهند که یکی از اعضای خانواده با وجود ممانعت مأموران امنیتی موفق می‌شود بخشی از پلاستیک و کفن را پاره ‌کند و قسمتی از صورت امیرجواد را می‌بیند.»

#زن_زندگی_آزادی #آزادی #امیرجواد_اسعدزاده #مهسا_امینی #اتحاد_رمز_پیروزی #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امروز قرار بود سالگرد جاویدنام امیرجواد اسعدزاده در مشهد بر سر مزارش برگزار شود، دکتر حسن باقری‌نیا و دکتر کمال جعفری‌یزدی برای حضور در مراسم رفته بودند، ولی ماموران امنیتی اجازه برگزاری مراسم را ندادند. آقای دکتر کمال جعفری‌یزدی در این ویدیو در این خصوص توضیح می‌دهد.

«#اميرجواداسعدزاده نقاش بود و گرافیست و پسری بسیار آرام و مهربان بود از خانواده‌ای که پدر ارتشی بود. پدر داغدار امیرجواد، از دوران قبل از انقلاب افسرارتش بوده است و همه هشت سال جنگ را هم در جبهه برای این آب و خاک جنگیده است.
شنبه ۲۸ آبان، در بلوار پیروزی مشهد، حدفاصل هنرستان و هفت‌تیر، امیرجواد با یکی از دوستانش در حال کشیدن نقاشی اعتراضی روی دیوار بوده‌اند که چهار بسیجی سرمی‌رسند و آنهارا می‌گیرند و به زیرزمین مسجدی در همان نزدیکی منتقل می‌کنند و آنها را به طرز وحشیانه‌ای مورد ضرب و شتم قرار می‌دهند و سپس پیکر نیمه‌جان امیر و دوستش را به کلانتری هفت‌تیر مشهد منتقل می‌کنند. مأموران کلانتری ‌امیر را که دیگر علائم حیاتی نداشته روی صندلی نگه‌می‌دارند و فرم جلوی او می‌گذارند و امیر همین‌جا تمام می‌کند و از روی صندلی به زمین می‌افتد. مأموران کلانتری جنازه او را به بیمارستان جوادالائمه منتقل می‌کنند و بیمارستان از پذیرش او به علت اینکه علائم حیاتی نداشته خود‌داری می‌کند و مأموران کلانتری با مسئولین بیمارستان وارد جر و بحث می‌شوند و آنها را وادار می‌کنند که بنویسند در بیمارستان فوت کرده و دوربین‌های بیمارستان را جمع می‌کنند و می‌برند.
وقتی به خانواده خبر فوت امیر را می‌دهند، شرط می‌گذارند که تنها در صورتی جنازه را تحویل می‌دهند که مراسم برگزار نشود و وقتی خانواده در گورستان منتظر جنازه برای خاکسپاری بودند از شورای تأمین به خانواده اطلاع می‌دهند که ما جنازه را به گورستان دیگری می‌بریم به نام امام‌رضا و باید خودتان را به آنجا برسانید. در گورستان به هیچ‌ عنوان اجازه دیدن متوفی را نمی‌دهند که یکی از اعضای خانواده با وجود ممانعت مأموران امنیتی موفق می‌شود بخشی از پلاستیک و کفن را پاره ‌کند و قسمتی از صورت امیرجواد را می‌بیند.»

#زن_زندگی_آزادی #آزادی #امیرجواد_اسعدزاده #مهسا_امینی #اتحاد_رمز_پیروزی #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
لیلا مهدوی، مادر جاویدنام سیاوش محمودی، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:

«روزی این دست همراه هزاران دست دیگر بالا خواهد رفت وبا افتخار سرود ای ایران را خواهیم خواند آن روز روز سقوط ظالمین، قاتلین و دزدانی است که این کشور را به تاراج بردند.»

ـ شما روز سقوط ظالمین در ایران، چه خواهید کرد؟
تا آن روز البته کارهای زیادی هم باید انجام داد، به امید آن روز، بیایید هر روز یک کنش مثبت در جهت رسیدن به مقصد مورد نظر انجام دهیم.

#سیاوش_محمودی #برای_آزادی #برای_ایران #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پرستو احمدی، خواننده و آهنگساز، در یکی از کاروانسراهای ایران کنسرتی را بدون حجاب اجباری با نام «کنسرت کاروانسرا» اجرا و آن را از یوتیوب پخش کرد.
پرستو احمدی در جریان خیزش انقلابی، قطعه «از خون جوانان وطن» را اجرا کرده بود که با استقبال گسترده‌ای روبه‌رو شد و در مهرماه ۱۴۰۲ هم پرونده‌ای برای او در قوه قضاییه تشکیل شده بود.
در این ویدیو اجرای قطعه «مرا ببوس» را در اجرای «کنسرت کاروانسرا»ی او می‌بینید که احسان بیرقدار، سهیل فقیه‌نصیری، امین طاهری و امیرعلی پیرنیا هم به عنوان نوازنده او را همراهی کردند.

متن از ایران اینترنشنال

پرستو احمدی نوشت:
«من پرستو؛ دختری که می‌خواهم برای مردمی که دوستشان دارم بخوانم. این حقی است که نمی‌توانستم از آن چشم بپوشم؛ خواندن برای خاکی که عاشقانه دوستش دارم. اینجا، در این نقطه از ایران عزیزمان، در این تکه‌ای که تاریخ و اسطوره‌های ما به هم پیوند می‌خورند، صدای من را در این کنسرت فرضی بشنوید و خیال کنید، این وطن زیبا را…

از تمام کسانی که در این شرایط سخت و ویژه من رو همراهی کردن سپاسگزارم.»

برای حمایت از پرستو احمدی، یوتیوب او را دنبال کنید:

https://youtu.be/oYcaDHEnhbU?si=6VSdT34x9MuK6VTJ

#پرستو_احمذی #صدای_زن #نه_به_پوشش_اجباری #زن_زندگی_آزادی #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech