به مناسبت سالگرد درگذشت ِ ژاله اصفهانی، شاعر ِ امید
بسیاری از ما این شعر زیبا را شنیدهایم:
«زندگی صحنهی یکتای هنرمندی ماست
هرکسی نغمهی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد»
این بخشی است از شعر زیبای ژاله اصفهانی، شاعر گرانقدر با عنوان «#شادبودن هنر است».
مستانه اصفهانی که به ژاله اصفهانی شهرت دارد و به نام #شاعر امید نیز شناخته میشود .
شناسنامهی ژاله او را متولد سال ۱۳۰۰ نسان میهد اما گویا این سن شناسنامهای درست نیست و این شناسنامه را از آنرو تهیه کرده بودند که بتوانند او را پیش از رسیدن به سن قانونی شوهر بدهند. پدرش دوست نداشت که ژاله به مدرسه برود و دوست داشت هر چه زودتر او را به خانهی بخت بفرستد اما مادرش چنین نبود.
مادر دوست داشت که ژاله برای خودش کسی بشود و اینگونه شد که نه ژاله زود شوهر کرد و نه از مدرسه بازماند. ژاله خودش میگوید که آنزمان مقابل آینه میایستاده است و له آن دختر در آینه دستور میداده که تو باید آدم بشوی. تو را میکشم اگر بخواهی هیچ و پوچ باشی. ژاله اولین شعرش را در سن هفت سالگی سرود.
او در سال ۱۳۲۳ در دانشکدهی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت. نخستین مجموعهی شعر ژاله با نام «گلهای خود رو» را در دوران دانشجوییاش و در سن بیستودو سالگی سرود. در استخدام بانک ملی با عالیه جهانگیری همسر نیما یوشیج که در آن روزها هنوز شهرت نداشت آشنا شد و از این طریق به دیدار #نیما یوشیج رفت. ژاله در نخستین و آخرین کنگره #نویسندگان ایران که در سال ۱۳۲۵ در تهران برگزار شد شرکت کرد و در مقابل بزرگانی مانند ملکالشعرای #بهار و علیاصغر #حکمت و بدیعالزمان #فروزانفر شعری از خود خواند که مورد تحسین و تشویق این بزرگان قرار گرفت.
ژاله اصفهانی از سال ۱۹۶۵ عضو اتحادیه نویسندگان تاجیکستان بوده است و آثار او در این کشور علاقهمندان بسیار دارد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ژاله اصفهانی مانند بسیاری از #روشنفکران ایرانی گمان کردند که #آزادی به ایران پا گذاشته است و از اینرو تصمیم گرفت که به ایران بازگردد.
ژاله در سال ۱۳۵۹ در سن شصت سالگی به ایران بازگشت اما در ایران #بازداشت شد و مدتی را در #زندان #اوین گذراند و پس از آن بر اثر فشار مجبور شد که به لندن #مهاجرت کند. دکتر #ژاله_اصفهانی روز هفتم آذرماه ۱۳۸۶ در سن هشتادوشش سالگی در بیمارستانی در شهر لندن درگذشت.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/GKkguq
#توانا
توانا در تلگرام:
@Tavaana_TavaanaTech
بسیاری از ما این شعر زیبا را شنیدهایم:
«زندگی صحنهی یکتای هنرمندی ماست
هرکسی نغمهی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد»
این بخشی است از شعر زیبای ژاله اصفهانی، شاعر گرانقدر با عنوان «#شادبودن هنر است».
مستانه اصفهانی که به ژاله اصفهانی شهرت دارد و به نام #شاعر امید نیز شناخته میشود .
شناسنامهی ژاله او را متولد سال ۱۳۰۰ نسان میهد اما گویا این سن شناسنامهای درست نیست و این شناسنامه را از آنرو تهیه کرده بودند که بتوانند او را پیش از رسیدن به سن قانونی شوهر بدهند. پدرش دوست نداشت که ژاله به مدرسه برود و دوست داشت هر چه زودتر او را به خانهی بخت بفرستد اما مادرش چنین نبود.
مادر دوست داشت که ژاله برای خودش کسی بشود و اینگونه شد که نه ژاله زود شوهر کرد و نه از مدرسه بازماند. ژاله خودش میگوید که آنزمان مقابل آینه میایستاده است و له آن دختر در آینه دستور میداده که تو باید آدم بشوی. تو را میکشم اگر بخواهی هیچ و پوچ باشی. ژاله اولین شعرش را در سن هفت سالگی سرود.
او در سال ۱۳۲۳ در دانشکدهی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت. نخستین مجموعهی شعر ژاله با نام «گلهای خود رو» را در دوران دانشجوییاش و در سن بیستودو سالگی سرود. در استخدام بانک ملی با عالیه جهانگیری همسر نیما یوشیج که در آن روزها هنوز شهرت نداشت آشنا شد و از این طریق به دیدار #نیما یوشیج رفت. ژاله در نخستین و آخرین کنگره #نویسندگان ایران که در سال ۱۳۲۵ در تهران برگزار شد شرکت کرد و در مقابل بزرگانی مانند ملکالشعرای #بهار و علیاصغر #حکمت و بدیعالزمان #فروزانفر شعری از خود خواند که مورد تحسین و تشویق این بزرگان قرار گرفت.
ژاله اصفهانی از سال ۱۹۶۵ عضو اتحادیه نویسندگان تاجیکستان بوده است و آثار او در این کشور علاقهمندان بسیار دارد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ژاله اصفهانی مانند بسیاری از #روشنفکران ایرانی گمان کردند که #آزادی به ایران پا گذاشته است و از اینرو تصمیم گرفت که به ایران بازگردد.
ژاله در سال ۱۳۵۹ در سن شصت سالگی به ایران بازگشت اما در ایران #بازداشت شد و مدتی را در #زندان #اوین گذراند و پس از آن بر اثر فشار مجبور شد که به لندن #مهاجرت کند. دکتر #ژاله_اصفهانی روز هفتم آذرماه ۱۳۸۶ در سن هشتادوشش سالگی در بیمارستانی در شهر لندن درگذشت.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/GKkguq
#توانا
توانا در تلگرام:
@Tavaana_TavaanaTech
توانا آموزشکده جامعهمدنی ایران
ژاله اصفهانی؛ شاعر امید - توانا آموزشکده جامعهمدنی ایران
مستانه اصفهانی که به ژاله اصفهانی شهرت دارد و به نام شاعر امید نیز شناخته میشود در سال ۱۳۰۰ شمسی در اصفهان دیده به جهان گشود. او در سیزده سالگی تصمیم گرفت که نامش را به ژاله تغییر دهد. او پس از ازدواج به نام ژاله بدیع تبریزی شناخته میشد اما امروز همگان…
Forwarded from گفتوشنود
@dialogue1402
«حکمت تمدنی»
معرفی کتاب
اثر احسان یارشاطر
ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه فهرستی از پادشاهان کلدانی (ملوکالکلدانیین) ارائه میدهد که از بختنصر اول شروع میشود و به اسکندر ختم میشود! یعنی کلیه پادشاهان بابل قدیم را ذکر میکند تا به کوروش و داریوش برسد و نام تمامی پادشاهان هخامنشی را هم درست ذکر میکند و به اسکندر که میرسد به عنوان بنیانگذار حکومت بعدی (سلوکیان) فهرست را میبندد!
این فهرست از این حیث جالب است که زیر نام کلی «پادشاهان کلدانی» قرار میگیرد. کلدانیان قومی بودند در جنوب عراق امروز (جنوب بینالنهرین/ میاندورود) که پادشاهان بزرگ بابل از این قوم برخاستهاند؛ قومی سامینژاد که زبانشان هم از خانواده زبانهای سامیست و تمدن بابل که گهواره تمدن در کل سیاره نامیده شده است، تا حد زیادی مرهون این قوم و پادشاهان این قوم بوده است. برای ما ایرانیان این سوال پیش میآید که چطور پادشاهان پارس با زبان پارسی باستان که هیچ ربطی به سامیها نداشتهاند، میتوانند پادشاهان یک اقلیم، یعنی پادشاهان بابل محسوب شوند!؟
بیرونی تصریح میکند که این اسامی را با تحقیق از اهالی بابل به دست آورده است. همه ما میدانیم که اهالی بابل در دوران باستان، چه استقبال پرشوری از کوروش کرده بودند. بنابراین دور نیست که در پاسخ به پرسش بیرونی، نام پادشاهان هخامنشی را به عنوان پادشاهان خود ذکر کرده باشند.
ما ایرانیان اگر به خاطر آوریم که تاریخ بنیانگذاری حکمرانی سنتی ایرانی را تاریخ فتح بابل به دست کوروش میدانیم، انگاه شاید به فهرستی که بیرونی میدهد بتوانیم نگاهی دوباره بیاندازیم. مفهوم این یادمان تاریخی که برای ما نیز محترم است این است که از چشمانداز تمدن کهن این ناحیه، پادشاهان پارس پس از فتح بابل بود که به ویژه راه خود را به تاریخ کلان سیاره بازکردهاند و تا پیش از آن، پادشاهان محلی (به ویژه در ناحیه انشان تا کرمان امروزی) محسوب میشدهاند که با همسایگان خود، زد و خوردی داشتهاند. این واقعیت مزید را هم اگر مدنظر بگیریم که نام پادشاهان هخامنشی هیچ انعکاسی در افسانههای ملی ما ایرانیان ندارد، آنگاه شاید به سیالیت هویتهای سیاسی و حتی ملی پی ببریم!…
برای مطالعه ادامه متن به صفحه گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/hekmat-tmaddoni-ehsan-yarshater/
#حکمت #تمدن #رواداری #مدارا #هویت #هویت_ملی #هویت_دینی #هویت_سیال
@dialogue1402
«حکمت تمدنی»
معرفی کتاب
اثر احسان یارشاطر
ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه فهرستی از پادشاهان کلدانی (ملوکالکلدانیین) ارائه میدهد که از بختنصر اول شروع میشود و به اسکندر ختم میشود! یعنی کلیه پادشاهان بابل قدیم را ذکر میکند تا به کوروش و داریوش برسد و نام تمامی پادشاهان هخامنشی را هم درست ذکر میکند و به اسکندر که میرسد به عنوان بنیانگذار حکومت بعدی (سلوکیان) فهرست را میبندد!
این فهرست از این حیث جالب است که زیر نام کلی «پادشاهان کلدانی» قرار میگیرد. کلدانیان قومی بودند در جنوب عراق امروز (جنوب بینالنهرین/ میاندورود) که پادشاهان بزرگ بابل از این قوم برخاستهاند؛ قومی سامینژاد که زبانشان هم از خانواده زبانهای سامیست و تمدن بابل که گهواره تمدن در کل سیاره نامیده شده است، تا حد زیادی مرهون این قوم و پادشاهان این قوم بوده است. برای ما ایرانیان این سوال پیش میآید که چطور پادشاهان پارس با زبان پارسی باستان که هیچ ربطی به سامیها نداشتهاند، میتوانند پادشاهان یک اقلیم، یعنی پادشاهان بابل محسوب شوند!؟
بیرونی تصریح میکند که این اسامی را با تحقیق از اهالی بابل به دست آورده است. همه ما میدانیم که اهالی بابل در دوران باستان، چه استقبال پرشوری از کوروش کرده بودند. بنابراین دور نیست که در پاسخ به پرسش بیرونی، نام پادشاهان هخامنشی را به عنوان پادشاهان خود ذکر کرده باشند.
ما ایرانیان اگر به خاطر آوریم که تاریخ بنیانگذاری حکمرانی سنتی ایرانی را تاریخ فتح بابل به دست کوروش میدانیم، انگاه شاید به فهرستی که بیرونی میدهد بتوانیم نگاهی دوباره بیاندازیم. مفهوم این یادمان تاریخی که برای ما نیز محترم است این است که از چشمانداز تمدن کهن این ناحیه، پادشاهان پارس پس از فتح بابل بود که به ویژه راه خود را به تاریخ کلان سیاره بازکردهاند و تا پیش از آن، پادشاهان محلی (به ویژه در ناحیه انشان تا کرمان امروزی) محسوب میشدهاند که با همسایگان خود، زد و خوردی داشتهاند. این واقعیت مزید را هم اگر مدنظر بگیریم که نام پادشاهان هخامنشی هیچ انعکاسی در افسانههای ملی ما ایرانیان ندارد، آنگاه شاید به سیالیت هویتهای سیاسی و حتی ملی پی ببریم!…
برای مطالعه ادامه متن به صفحه گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/hekmat-tmaddoni-ehsan-yarshater/
#حکمت #تمدن #رواداری #مدارا #هویت #هویت_ملی #هویت_دینی #هویت_سیال
@dialogue1402