Forwarded from گفتوشنود
مریم ذبیحی امرئی، شهروند بهائی، به ده ماه حبس تعزیری بهدلیل فعالیت آموزشی، محکوم شد.
به گفته منابع مطلع، چهارشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۴، دادگاه خانم مریم ذبیحی امرئی، شهروند بهایی، در شعبه ۱۰۴ دادگاه کیفری ۲ قائمشهر به ریاست قاضی رضا مجازی برگزار شد.
وی به اتهام «فعالیت آموزشی مغایر و مخل شرع اسلام» از طریق برگزاری امتحان برای دانشگاه غیررسمی بهایی (BIHE) در منزل خود، به ده ماه حبس تعزیری محکوم شد.
برگزاری جلسات امتحان دانشجویان دانشگاه غیررسمی بهائیان ایران در منزل شخصی او، مصداق اتهام مطروحه علیه خانم ذبیحی عنوان شده است.
روز دوشنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۲، منزل مریم ذبیحی توسط نیروهای امنیتی تفتیش شد. ماموران تمام وسایل الکترونیکی، کتابهای درسی، لپتاپ ها و تبلت های پنج جوان بهائی که مهمان این منزل بودند را ضبط کردند.
بهاییان در ایران با محدودیتهای گستردهای مواجه هستند؛ از جمله محرومیت از تحصیلات عالی، اشتغال در نهادهای دولتی و حتی اعمال محدودیتهایی در زندگی اجتماعی و مذهبی روزمره.
#داستان_ما_یکیست #بهائیان_ایران #بهائی #رواداری #اقلیت_دینی #آزادی_دین #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
مریم ذبیحی امرئی، شهروند بهائی، به ده ماه حبس تعزیری بهدلیل فعالیت آموزشی، محکوم شد.
به گفته منابع مطلع، چهارشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۴، دادگاه خانم مریم ذبیحی امرئی، شهروند بهایی، در شعبه ۱۰۴ دادگاه کیفری ۲ قائمشهر به ریاست قاضی رضا مجازی برگزار شد.
وی به اتهام «فعالیت آموزشی مغایر و مخل شرع اسلام» از طریق برگزاری امتحان برای دانشگاه غیررسمی بهایی (BIHE) در منزل خود، به ده ماه حبس تعزیری محکوم شد.
برگزاری جلسات امتحان دانشجویان دانشگاه غیررسمی بهائیان ایران در منزل شخصی او، مصداق اتهام مطروحه علیه خانم ذبیحی عنوان شده است.
روز دوشنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۲، منزل مریم ذبیحی توسط نیروهای امنیتی تفتیش شد. ماموران تمام وسایل الکترونیکی، کتابهای درسی، لپتاپ ها و تبلت های پنج جوان بهائی که مهمان این منزل بودند را ضبط کردند.
بهاییان در ایران با محدودیتهای گستردهای مواجه هستند؛ از جمله محرومیت از تحصیلات عالی، اشتغال در نهادهای دولتی و حتی اعمال محدودیتهایی در زندگی اجتماعی و مذهبی روزمره.
#داستان_ما_یکیست #بهائیان_ایران #بهائی #رواداری #اقلیت_دینی #آزادی_دین #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
گلنوش نصیری و فریده مرادی برای تحمل دوران محکومیت خود راهی زندان شدند.
به گزارش گفتوشنود و نقل از هرانا، این دو زن بهائی روز شنبه پس از حضور در واحد اجرای احکام دادسرای مشهد، برای تحمل هشت ماه حبس خود بازداشت و به زندان وکیل آباد این شهر منتقل شدند.
گلنوش نصیری و فریده مرادی اخیرا برای اجرای حکم حبس به واحد اجرای احکام احضار شده بودند.
سال گذشته این دو شهروند بهائی در خصوص اتهام عضویت در دسته ها و جمعیت ها با هدف بر هم زدن امنیت کشور توسط شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور تبرئه شدند. آنها پیشتر در خصوص این اتهام به سه سال حبس محکوم شده بودند.
در پاییز سال ۱۴۰۲ این شهروندان در مرحله بدوی توسط شعبه اول دادگاه انقلاب مشهد به ریاست هادی منصوری هر کدام به سه سال و هشت ماه حبس محکوم شده بودند. این حکم پس از چندی در شعبه چهار دادگاه تجدیدنظر خراسان رضوی عینا تایید شد.
#بهائی #بهائیان_ایران #داستان_ما_یکیست #رواداری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
گلنوش نصیری و فریده مرادی برای تحمل دوران محکومیت خود راهی زندان شدند.
به گزارش گفتوشنود و نقل از هرانا، این دو زن بهائی روز شنبه پس از حضور در واحد اجرای احکام دادسرای مشهد، برای تحمل هشت ماه حبس خود بازداشت و به زندان وکیل آباد این شهر منتقل شدند.
گلنوش نصیری و فریده مرادی اخیرا برای اجرای حکم حبس به واحد اجرای احکام احضار شده بودند.
سال گذشته این دو شهروند بهائی در خصوص اتهام عضویت در دسته ها و جمعیت ها با هدف بر هم زدن امنیت کشور توسط شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور تبرئه شدند. آنها پیشتر در خصوص این اتهام به سه سال حبس محکوم شده بودند.
در پاییز سال ۱۴۰۲ این شهروندان در مرحله بدوی توسط شعبه اول دادگاه انقلاب مشهد به ریاست هادی منصوری هر کدام به سه سال و هشت ماه حبس محکوم شده بودند. این حکم پس از چندی در شعبه چهار دادگاه تجدیدنظر خراسان رضوی عینا تایید شد.
#بهائی #بهائیان_ایران #داستان_ما_یکیست #رواداری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
روحی روشنی، متفکر و نویسنده بهائی، در سال ۱۳۰۲ در اسکو، آذربایجان، متولد شد. پس از درگذشت پدر در کودکی، همراه با مادرش به تهران مهاجرت کرد و تحصیلات خود را در رشته علوم انسانی در دانشگاه تهران ادامه داد. او با ارائه پایاننامهای با عنوان «مارکسیسم و کمونیسم» در سال ۱۳۲۵ فارغالتحصیل شد و سپس در وزارت فرهنگ و وزارت کشاورزی مشغول به کار گردید.
روشنی در دوران فعالیتهایش، کتاب «خاتمیت» را تألیف کرد که در آن به تفسیر مفهوم خاتمیت در اسلام پرداخت. این کتاب با واکنشهای تند از سوی محافل مذهبی مواجه شد و تهدیدهایی علیه او به دنبال داشت. پس از انقلاب اسلامی، فشارها بر بهائیان افزایش یافت و روحی روشنی نیز از این قاعده مستثنی نبود.
در ۱۳ دیماه ۱۳۵۸، او در تهران توسط افرادی ناشناس ربوده شد و از آن پس هیچ اطلاعی از سرنوشتش در دست نیست. روحی روشنی نمونهای از بهائیانی است که در دوران پس از انقلاب، به دلیل اعتقادات مذهبیشان، با آزار و اذیتهای فراوانی مواجه شدند.
بیشتر در اینباره در وبسایت توانا بخوانید
https://tavaana.org/roohi_roushani/
#روحی_روشنی #بهائیان_ایران #داستان_ما_یکیست #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
روحی روشنی، متفکر و نویسنده بهائی، در سال ۱۳۰۲ در اسکو، آذربایجان، متولد شد. پس از درگذشت پدر در کودکی، همراه با مادرش به تهران مهاجرت کرد و تحصیلات خود را در رشته علوم انسانی در دانشگاه تهران ادامه داد. او با ارائه پایاننامهای با عنوان «مارکسیسم و کمونیسم» در سال ۱۳۲۵ فارغالتحصیل شد و سپس در وزارت فرهنگ و وزارت کشاورزی مشغول به کار گردید.
روشنی در دوران فعالیتهایش، کتاب «خاتمیت» را تألیف کرد که در آن به تفسیر مفهوم خاتمیت در اسلام پرداخت. این کتاب با واکنشهای تند از سوی محافل مذهبی مواجه شد و تهدیدهایی علیه او به دنبال داشت. پس از انقلاب اسلامی، فشارها بر بهائیان افزایش یافت و روحی روشنی نیز از این قاعده مستثنی نبود.
در ۱۳ دیماه ۱۳۵۸، او در تهران توسط افرادی ناشناس ربوده شد و از آن پس هیچ اطلاعی از سرنوشتش در دست نیست. روحی روشنی نمونهای از بهائیانی است که در دوران پس از انقلاب، به دلیل اعتقادات مذهبیشان، با آزار و اذیتهای فراوانی مواجه شدند.
بیشتر در اینباره در وبسایت توانا بخوانید
https://tavaana.org/roohi_roushani/
#روحی_روشنی #بهائیان_ایران #داستان_ما_یکیست #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
محل کسب چهار شهروند بهائی در ارومیه، توسط ماموران اداره اماکن این شهر پلمب شد. پلمب این واحدهای صنفی پس از آن صورت گرفت که این شهروندان بهائی در یکی از اعیاد آیینی خود، از بازگشایی محل کسبشان خودداری کردند.
براساس گزارش هرانا، در این روز فروشگاه پوشاک فرائض رضایی، فروشگاه لوازم الکتریکی عنایت جواهردوست، فروشگاه پوشاک شیوا دهقان و فروشگاه قطعات یدکی تجهیزات سرمایشی شهاب نجف زاده، توسط ماموران اداره اماکن پلمب شده است.
یک منبع مطلع نزدیک به این شهروندان بهائی گفت: «روز پنجشنبه، همزمان با یکی از اعیاد بهائیان، که طبق باور دینیشان موظف به تعطیلی محل کسب هستند، این چهار شهروند نیز مغازههای خود را بسته بودند، اما در همان روز مغازههایشان توسط مأموران اداره اماکن پلمب شد. روز شنبه برای پیگیری موضوع به اداره اماکن مراجعه کردند، اما ماموران اعلام کردند که بازگشایی مغازهها تنها با دستور قاضی انجام خواهد شد و زمان آن نیز نامشخص است.»
گفتنی است که در سال ۱۳۹۵ محل کسب پیشین آقای جواهردوست پلمب شده بود. همچنین محل کسب آقای نجف زاده نیز در سال ۱۳۹۶ توسط اداره اماکن پلمب شد که پس از ۱۷ ماه حکم فک پلمب آن به دستور شورای تامین استان آذربایجان غربی و مصوبه شورا صادر شد.
بهائیان، که بزرگترین اقلیت دینی غیرمسلمان در ایران هستند، از ابتداییترین حقوق خود محرومند؛ آنها نهتنها اجازه ورود به دانشگاه را ندارند، بلکه در بسیاری از مشاغل از پیش حذف شدهاند.
اخراج از کار، تعطیلی کسبوکارها و فشارهای اقتصادی، بخشی از سیاست سرکوب آنهاست.
#داستان_ما_یکیست #بهائیان_ایران #رواداری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
محل کسب چهار شهروند بهائی در ارومیه، توسط ماموران اداره اماکن این شهر پلمب شد. پلمب این واحدهای صنفی پس از آن صورت گرفت که این شهروندان بهائی در یکی از اعیاد آیینی خود، از بازگشایی محل کسبشان خودداری کردند.
براساس گزارش هرانا، در این روز فروشگاه پوشاک فرائض رضایی، فروشگاه لوازم الکتریکی عنایت جواهردوست، فروشگاه پوشاک شیوا دهقان و فروشگاه قطعات یدکی تجهیزات سرمایشی شهاب نجف زاده، توسط ماموران اداره اماکن پلمب شده است.
یک منبع مطلع نزدیک به این شهروندان بهائی گفت: «روز پنجشنبه، همزمان با یکی از اعیاد بهائیان، که طبق باور دینیشان موظف به تعطیلی محل کسب هستند، این چهار شهروند نیز مغازههای خود را بسته بودند، اما در همان روز مغازههایشان توسط مأموران اداره اماکن پلمب شد. روز شنبه برای پیگیری موضوع به اداره اماکن مراجعه کردند، اما ماموران اعلام کردند که بازگشایی مغازهها تنها با دستور قاضی انجام خواهد شد و زمان آن نیز نامشخص است.»
گفتنی است که در سال ۱۳۹۵ محل کسب پیشین آقای جواهردوست پلمب شده بود. همچنین محل کسب آقای نجف زاده نیز در سال ۱۳۹۶ توسط اداره اماکن پلمب شد که پس از ۱۷ ماه حکم فک پلمب آن به دستور شورای تامین استان آذربایجان غربی و مصوبه شورا صادر شد.
بهائیان، که بزرگترین اقلیت دینی غیرمسلمان در ایران هستند، از ابتداییترین حقوق خود محرومند؛ آنها نهتنها اجازه ورود به دانشگاه را ندارند، بلکه در بسیاری از مشاغل از پیش حذف شدهاند.
اخراج از کار، تعطیلی کسبوکارها و فشارهای اقتصادی، بخشی از سیاست سرکوب آنهاست.
#داستان_ما_یکیست #بهائیان_ایران #رواداری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
نامهای برای کودکان افغانستانی؛
انیسا فنائیان: "خواستم شمعی روشن کنم"
انیسا فنائیان، شهروند بهایی ساکن سمنان، که از ۲۱ اسفند ۱۴۰۳ برای اجرای حکم هشت سال حبس تعزیری بازداشت شده است، نامهای خطاب به کودکان افغانستانی محروم از تحصیل منتشر کرده است. این نامه، که در آن با زبانی صمیمی و روایتی شخصی از سالها تبعیض مذهبی سخن گفته شده، واکنشی انسانی به رنج کودکانی است که همچنان به دلیل نداشتن مدارک تابعیتی یا تفاوتهای قومی و مذهبی، از حق آموزش محروماند.
متن کامل نامه او به کودکان افغانستانی در ادامه آمده است:
«نامهای برای کودکان افغانستانی
اولین بار که دیدمتان، با خودم فکر کردم: چرا شما فقط بهعلت محل تولدتان باید مورد تبعیض قرار بگیرید و از اساسیترین حق انسانبودنتان، یعنی حق دانش و آگاهی محروم شوید؟
آرزو داشتید مثل هر کودک دیگری به مدرسه بروید و شوق دانستن از برق نگاهتان مشهود بود. من میدانستم که این فقط یک آرزوی کودکانه نیست.
دانستن، اصلیترین نیاز بشر است؛ حتی مهمتر از آب و غذا.
زیرا نبود آب و غذا تنها به جسم انسان آسیب میزند، اما در نبود آگاهی، نهتنها فرد، بلکه دیگران، جامعه، محیطزیست، و حتی انسانیت در معرض خطر قرار میگیرند.
درد تبعیضی که در پس نگاهتان پنهان شده بود، برای من نیز آشناست.
بگذارید برایتان بگویم از آن سالها، از آن تبعیضهای آشنا...
اولین واقعه:
پایان سال یازدهم بودم. آن زمان، به جای سال دوازدهم، نام «پیشدانشگاهی» را به کار میبردند. برای ثبتنام، پرسشنامههایی توزیع کردند که ستونی با عنوان "مذهب" داشت.
اواخر مرداد بود که مطلع شدیم دانشآموزان بهایی سراسر کشور را از ورود به سال آخر دبیرستان محروم کردهاند، با جملهای آشنا: «یا بنویسید اسلام، یا نمیتوانید وارد مدرسه شوید.»
باز هم سخن از صداقت، آزادی عقیده، و...
نتیجه آن شد که ما یک سال از تحصیل محروم ماندیم.
جامعه بهایی با بینشی ستودنی، آموزش این دانشآموزان را خود به عهده گرفت؛ اما محرومیت رسمی شامل حال ما شد.
سال بعد، وقتی دوستانم بدون دغدغه وارد دانشگاه شدند، من با معدل بالای ۱۹، تنها بهدلیل بهاییبودن، از ورود به دانشگاه محروم شدم.
چند سال بعد، با حذف ستون مذهب، در کنکور شرکت کردم اما اینبار با برچسب "نقص پرونده" مواجه شدم.
دومین واقعه:
دخترم به کلاس هفتم میرفت. برای ثبتنام، معدل بالا، بومیبودن و ثبتنام بهموقع لازم بود که همه را داشت.
مدیر مدرسه از ثبتنام او طفره میرفت و نهایتاً اعتراف کرد که دلیل عدم ثبتنام، بهاییبودن خانواده ماست.
با پیگیری جدی، دخترم را ثبتنام کردند، اما دو سال تمام تحت تبعیض و آزار مدیر مدرسه قرار گرفت. فشار روانی سنگینی که به یک نوجوان وارد شد، باعث شد مدرسهاش را تغییر دهیم.
پایان سال دوازدهم، برای دریافت مدرک دیپلم و کارنامه به دفتر مدیر رفتم.
با خنده گفت: «تا برای این کارنامه خوب شیرینی ندهید، مدارک را نمیدهم!»
گفتم: «دختر من، با این همه توانایی، تنها بهدلیل بهاییبودن از ورود به دانشگاه محروم شده است.»
پاسخش فقط سکوت بود و سکوت.
سومین واقعه:
پسر ششسالهام را در مدرسهای ثبتنام کردیم و شهریه را هم پرداختیم.
یک ماه بعد، به ما اطلاع دادند که بهعلت اعتقادات مذهبی ما، فرزندمان را از مدرسه اخراج کردهاند.
پیگیریهای ما بینتیجه ماند.
در دبستانی دیگر، همان ابتدا پرسیدند: «آیا بهایی هستید؟»
وقتی پاسخ دادیم بله، مؤدبانه گفتند سیاست مدرسه، پذیرش نکردن دانشآموز بهایی است.
در مدرسهای دیگر، با وجود قبولی پسرم در آزمون ورودی، از ثبتنام او خودداری کردند.
و او فقط ۶ سالش بود.
وقتی کلاس ششم را به پایان رساند، برای ثبتنام در دوره متوسطه اول به مدرسهای دیگر رفتیم.
همهچیز خوب پیش رفت تا آنکه مدیر متوجه شد ما بهایی هستیم.
با خونسردی گفت: «از اول هم میدانستم بهایی هستید، ولی فکر کردم عقیدهتان را تغییر دادهاید. سیاست مدرسه ما این است که دانشآموز بهایی نمیپذیریم.»
با نهایت ادب، کودک ۱۲ سالهای را تنها بهدلیل باور والدینش، از حق آموزش محروم کردند.
گفتوگوی ما درباره ارتباط نداشتن اعتقاد والدین با حق تحصیل کودک، به جایی نرسید.
آری، درد شما برای من آشناست.
اما نخواستم تنها همدردی کنم.
در برابر تاریکی، خواستم شمعی روشن کنم.
تصمیم گرفتم به شما کمک درسی بدهم.
ساعات حضوریام در کنار شما ــ وقتی پس از کار روزانه در کورههای داغ آجرپزی، خسته اما مشتاق سر کلاس میآمدید ــ
از بهترین لحظات زندگی من بودند.»
#انیسا_فنائیان #بهائی #داستان_ما_یکیست #بهائیان_ایران #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
انیسا فنائیان: "خواستم شمعی روشن کنم"
انیسا فنائیان، شهروند بهایی ساکن سمنان، که از ۲۱ اسفند ۱۴۰۳ برای اجرای حکم هشت سال حبس تعزیری بازداشت شده است، نامهای خطاب به کودکان افغانستانی محروم از تحصیل منتشر کرده است. این نامه، که در آن با زبانی صمیمی و روایتی شخصی از سالها تبعیض مذهبی سخن گفته شده، واکنشی انسانی به رنج کودکانی است که همچنان به دلیل نداشتن مدارک تابعیتی یا تفاوتهای قومی و مذهبی، از حق آموزش محروماند.
متن کامل نامه او به کودکان افغانستانی در ادامه آمده است:
«نامهای برای کودکان افغانستانی
اولین بار که دیدمتان، با خودم فکر کردم: چرا شما فقط بهعلت محل تولدتان باید مورد تبعیض قرار بگیرید و از اساسیترین حق انسانبودنتان، یعنی حق دانش و آگاهی محروم شوید؟
آرزو داشتید مثل هر کودک دیگری به مدرسه بروید و شوق دانستن از برق نگاهتان مشهود بود. من میدانستم که این فقط یک آرزوی کودکانه نیست.
دانستن، اصلیترین نیاز بشر است؛ حتی مهمتر از آب و غذا.
زیرا نبود آب و غذا تنها به جسم انسان آسیب میزند، اما در نبود آگاهی، نهتنها فرد، بلکه دیگران، جامعه، محیطزیست، و حتی انسانیت در معرض خطر قرار میگیرند.
درد تبعیضی که در پس نگاهتان پنهان شده بود، برای من نیز آشناست.
بگذارید برایتان بگویم از آن سالها، از آن تبعیضهای آشنا...
اولین واقعه:
پایان سال یازدهم بودم. آن زمان، به جای سال دوازدهم، نام «پیشدانشگاهی» را به کار میبردند. برای ثبتنام، پرسشنامههایی توزیع کردند که ستونی با عنوان "مذهب" داشت.
اواخر مرداد بود که مطلع شدیم دانشآموزان بهایی سراسر کشور را از ورود به سال آخر دبیرستان محروم کردهاند، با جملهای آشنا: «یا بنویسید اسلام، یا نمیتوانید وارد مدرسه شوید.»
باز هم سخن از صداقت، آزادی عقیده، و...
نتیجه آن شد که ما یک سال از تحصیل محروم ماندیم.
جامعه بهایی با بینشی ستودنی، آموزش این دانشآموزان را خود به عهده گرفت؛ اما محرومیت رسمی شامل حال ما شد.
سال بعد، وقتی دوستانم بدون دغدغه وارد دانشگاه شدند، من با معدل بالای ۱۹، تنها بهدلیل بهاییبودن، از ورود به دانشگاه محروم شدم.
چند سال بعد، با حذف ستون مذهب، در کنکور شرکت کردم اما اینبار با برچسب "نقص پرونده" مواجه شدم.
دومین واقعه:
دخترم به کلاس هفتم میرفت. برای ثبتنام، معدل بالا، بومیبودن و ثبتنام بهموقع لازم بود که همه را داشت.
مدیر مدرسه از ثبتنام او طفره میرفت و نهایتاً اعتراف کرد که دلیل عدم ثبتنام، بهاییبودن خانواده ماست.
با پیگیری جدی، دخترم را ثبتنام کردند، اما دو سال تمام تحت تبعیض و آزار مدیر مدرسه قرار گرفت. فشار روانی سنگینی که به یک نوجوان وارد شد، باعث شد مدرسهاش را تغییر دهیم.
پایان سال دوازدهم، برای دریافت مدرک دیپلم و کارنامه به دفتر مدیر رفتم.
با خنده گفت: «تا برای این کارنامه خوب شیرینی ندهید، مدارک را نمیدهم!»
گفتم: «دختر من، با این همه توانایی، تنها بهدلیل بهاییبودن از ورود به دانشگاه محروم شده است.»
پاسخش فقط سکوت بود و سکوت.
سومین واقعه:
پسر ششسالهام را در مدرسهای ثبتنام کردیم و شهریه را هم پرداختیم.
یک ماه بعد، به ما اطلاع دادند که بهعلت اعتقادات مذهبی ما، فرزندمان را از مدرسه اخراج کردهاند.
پیگیریهای ما بینتیجه ماند.
در دبستانی دیگر، همان ابتدا پرسیدند: «آیا بهایی هستید؟»
وقتی پاسخ دادیم بله، مؤدبانه گفتند سیاست مدرسه، پذیرش نکردن دانشآموز بهایی است.
در مدرسهای دیگر، با وجود قبولی پسرم در آزمون ورودی، از ثبتنام او خودداری کردند.
و او فقط ۶ سالش بود.
وقتی کلاس ششم را به پایان رساند، برای ثبتنام در دوره متوسطه اول به مدرسهای دیگر رفتیم.
همهچیز خوب پیش رفت تا آنکه مدیر متوجه شد ما بهایی هستیم.
با خونسردی گفت: «از اول هم میدانستم بهایی هستید، ولی فکر کردم عقیدهتان را تغییر دادهاید. سیاست مدرسه ما این است که دانشآموز بهایی نمیپذیریم.»
با نهایت ادب، کودک ۱۲ سالهای را تنها بهدلیل باور والدینش، از حق آموزش محروم کردند.
گفتوگوی ما درباره ارتباط نداشتن اعتقاد والدین با حق تحصیل کودک، به جایی نرسید.
آری، درد شما برای من آشناست.
اما نخواستم تنها همدردی کنم.
در برابر تاریکی، خواستم شمعی روشن کنم.
تصمیم گرفتم به شما کمک درسی بدهم.
ساعات حضوریام در کنار شما ــ وقتی پس از کار روزانه در کورههای داغ آجرپزی، خسته اما مشتاق سر کلاس میآمدید ــ
از بهترین لحظات زندگی من بودند.»
#انیسا_فنائیان #بهائی #داستان_ما_یکیست #بهائیان_ایران #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
یورش نیروهای امنیتی به منزل سونیا تودیعی، شهروند بهایی ساکن بابل
به گفته منابع مطلع، ظهر روز شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، پنج نفر از نیروهای امنیتی با مراجعه به منزل سونیا تودیعی، شهروند بهایی ساکن بابل، اقدام به تفتیش منزل و ضبط وسایل شخصی وی کردند.
بر اساس این گزارش، مأموران امنیتی حوالی ساعت ۱۲ ظهر با ارائه حکمی به امضای فردی به نام «مرتضوی» وارد محل سکونت خانم تودیعی شدند. به گفته شاهدان، برای ورود به ساختمان، همسایگان نیز تحت فشار قرار گرفتند. مأموران در حین بازرسی از کل فرایند فیلمبرداری کرده و تلفن همراه، کتابها و دیگر وسایل شخصی این شهروند را با خود بردند.
سونیا تودیعی از پیروان آیین بهایی است؛ اقلیتی مذهبی که در جمهوری اسلامی ایران با تبعیض سیستماتیک و محرومیتهای گسترده مواجهاند. بهاییان در ایران از حقوق ابتدایی خود از جمله حق تحصیل، اشتغال، آزادی بیان و عقیده محروم بوده و همواره هدف فشارهای امنیتی قرار دارند.
این رویداد در ادامه روند فزاینده فشارهای حکومت بر جامعه بهایی در ایران ارزیابی میشود.
#داستان_ما_یکیست #بهائیان_ایران #رواداری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
به گفته منابع مطلع، ظهر روز شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، پنج نفر از نیروهای امنیتی با مراجعه به منزل سونیا تودیعی، شهروند بهایی ساکن بابل، اقدام به تفتیش منزل و ضبط وسایل شخصی وی کردند.
بر اساس این گزارش، مأموران امنیتی حوالی ساعت ۱۲ ظهر با ارائه حکمی به امضای فردی به نام «مرتضوی» وارد محل سکونت خانم تودیعی شدند. به گفته شاهدان، برای ورود به ساختمان، همسایگان نیز تحت فشار قرار گرفتند. مأموران در حین بازرسی از کل فرایند فیلمبرداری کرده و تلفن همراه، کتابها و دیگر وسایل شخصی این شهروند را با خود بردند.
سونیا تودیعی از پیروان آیین بهایی است؛ اقلیتی مذهبی که در جمهوری اسلامی ایران با تبعیض سیستماتیک و محرومیتهای گسترده مواجهاند. بهاییان در ایران از حقوق ابتدایی خود از جمله حق تحصیل، اشتغال، آزادی بیان و عقیده محروم بوده و همواره هدف فشارهای امنیتی قرار دارند.
این رویداد در ادامه روند فزاینده فشارهای حکومت بر جامعه بهایی در ایران ارزیابی میشود.
#داستان_ما_یکیست #بهائیان_ایران #رواداری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
صدور حکم حبس تعزیری برای سه شهروند بهایی با وجود صدور حکم برائت در دادگاه بدوی
سه شهروند بهایی ساکن رفسنجان به نامهای النا نعیمی، دیدار احمدی و بشری مصطفوی، که در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۳۹۹ منازلشان توسط مامورین اداره ی اطلاعات مورد بازرسی قرار گرفت و بازداشت گردیدند ، در ابتدا توسط قاضی شعبه ۳ کیفری رفسنجان تبرئه شدند اما در پی اعتراض دادستان رفسنجان ، توسط قاضی شعبه ۷ دادگاه تجدیدنظر استان کرمان به تحمل چهار ماه حبس تعزیری محکوم شدند.
دادگاه بدوی در تاریخ ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ با بررسی اتهام «تبلیغ به نفع گروهها یا سازمانهای مخالف نظام جمهوری اسلامی» باتوجه به فقدان دلایل محکومیت رای به برائت متهمان داده بود، اما این رای منصفانه قاضی با اعتراض دادستان رفسنجان مواجه شد.
در جلسه رسیدگی دادگاه تجدید نظر که در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ تشکیل شد رأی محکومیت صادر و در روزهای اخیر به وکلای متهمان ابلاغ گردیده است.
#داستان_ما_یکیست #بهائیان_ایران #بهائی #رواداری #آزادی_دین #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
صدور حکم حبس تعزیری برای سه شهروند بهایی با وجود صدور حکم برائت در دادگاه بدوی
سه شهروند بهایی ساکن رفسنجان به نامهای النا نعیمی، دیدار احمدی و بشری مصطفوی، که در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۳۹۹ منازلشان توسط مامورین اداره ی اطلاعات مورد بازرسی قرار گرفت و بازداشت گردیدند ، در ابتدا توسط قاضی شعبه ۳ کیفری رفسنجان تبرئه شدند اما در پی اعتراض دادستان رفسنجان ، توسط قاضی شعبه ۷ دادگاه تجدیدنظر استان کرمان به تحمل چهار ماه حبس تعزیری محکوم شدند.
دادگاه بدوی در تاریخ ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ با بررسی اتهام «تبلیغ به نفع گروهها یا سازمانهای مخالف نظام جمهوری اسلامی» باتوجه به فقدان دلایل محکومیت رای به برائت متهمان داده بود، اما این رای منصفانه قاضی با اعتراض دادستان رفسنجان مواجه شد.
در جلسه رسیدگی دادگاه تجدید نظر که در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ تشکیل شد رأی محکومیت صادر و در روزهای اخیر به وکلای متهمان ابلاغ گردیده است.
#داستان_ما_یکیست #بهائیان_ایران #بهائی #رواداری #آزادی_دین #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
ژینوس فروتن در صفحه کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشت:
پیشتر بارها نسبت به وضعیت وخیم جسمی عطاءالله ظفر، زندانی بهائی ۸۲ساله هشدار داده شده بود. امروز مهدی محمودیان، زندانی سیاسی، اعلام کرد که او به دلیل بیتوجهیهای مکرر پزشکی در زندان دچار سکتهٔ قلبی شده است:
«عطاءالله ظفر، شهروند بهائی وزندانى ٨٢ ساله، روز گذشته پس از چند نوبت مراجعه بىپاسخ به بهدارى زندان اوين، دجار سكته قلبى شد و به بيمارستان منتقل شد. اين حادثه در حالى رخ داد كه بارها وضعيت جسمى وخيم او از سوى وكيل، همبندها و حتى پزشکان به مسئولان قضايى گزارش شده بود, اما هیچ اقدام مؤثرى براى
درمان يا توقف اجراى حكم انجام نشد.
ظفر كه در مرحله اول بازداشت, به دليل كهولت سن و بيمارى قلبى، با تایید پزشكى قانونى مشمول قرار عدم تحمل كيفر شده و از زندان آزاد شده بود، پس از مدت كوتاهى با فشار نهادهاى امنيتى مجدداً محاكمه و به زندان بازگردانده شد. در حكمى عجيب و با وجود افزايش سن و وخامت بيمارى، پزشکی قانونى اين بار با فشار وزارت اطلاعات اعلام كرد كه وى «قادر به تحمل كيفر» است.
حتى در همين پروندهٔ جديد، اجراى حكم او براى شش ماه به دستور پزشکی قانونى متوقف شد, اما دوباره تحت فشار نهادهاى امنيتى و به دليل عدم استقلال قوه قضاييه و بله قربانگویی سيستم قضايى در برابر نهادهاى امنيتى، او را به زندان بازگرداندند؛ بازگشتی که اكنون جان او را به خطر انداخته است.
در ماههاى اخير، بارها زندانيان مختلف در مراجعه به بهدارى اوين، وضعيت خطرناك ظفر را گزارش كرده بودند. وكيل او نيز چندین نوبت هشدارهاى رسمى و مكتوب دربارهٔ وخامت حال او به مراجع قضايى داده بود. در دو روز منتهى به سكته قلبى، عطاالله ظفر چند بار به بهدارى مراجعه كرد، اما هر بار با پاسخ «چیزی نيست» به بند بازگردانده شد.
اكنون كه اين زندانى سالخورده و بيمار، با سكته قلبى و در شرايطى بحرانى در بيمارستان بسترى است، بايد پرسيد: وقتى كسى با اين سن و وضعيت جسمى را صرفاً براى فشار سياسى و امنيتى، به زندان باز میگردانند و در برابر هشدارهاى مكرر نسبت به خطر جانى او سكوت مىكنند، آيا اين چیزی جز قتل است؟ قتلى با زجر، كه در برابر چشم همه و با مسئوليت مستقيم نهادهاى امنيتى، قضايى و پزشکی صورت میگیرد.»
#داستان_ما_یکیست #رواداری #بهائیان_ایران #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
پیشتر بارها نسبت به وضعیت وخیم جسمی عطاءالله ظفر، زندانی بهائی ۸۲ساله هشدار داده شده بود. امروز مهدی محمودیان، زندانی سیاسی، اعلام کرد که او به دلیل بیتوجهیهای مکرر پزشکی در زندان دچار سکتهٔ قلبی شده است:
«عطاءالله ظفر، شهروند بهائی وزندانى ٨٢ ساله، روز گذشته پس از چند نوبت مراجعه بىپاسخ به بهدارى زندان اوين، دجار سكته قلبى شد و به بيمارستان منتقل شد. اين حادثه در حالى رخ داد كه بارها وضعيت جسمى وخيم او از سوى وكيل، همبندها و حتى پزشکان به مسئولان قضايى گزارش شده بود, اما هیچ اقدام مؤثرى براى
درمان يا توقف اجراى حكم انجام نشد.
ظفر كه در مرحله اول بازداشت, به دليل كهولت سن و بيمارى قلبى، با تایید پزشكى قانونى مشمول قرار عدم تحمل كيفر شده و از زندان آزاد شده بود، پس از مدت كوتاهى با فشار نهادهاى امنيتى مجدداً محاكمه و به زندان بازگردانده شد. در حكمى عجيب و با وجود افزايش سن و وخامت بيمارى، پزشکی قانونى اين بار با فشار وزارت اطلاعات اعلام كرد كه وى «قادر به تحمل كيفر» است.
حتى در همين پروندهٔ جديد، اجراى حكم او براى شش ماه به دستور پزشکی قانونى متوقف شد, اما دوباره تحت فشار نهادهاى امنيتى و به دليل عدم استقلال قوه قضاييه و بله قربانگویی سيستم قضايى در برابر نهادهاى امنيتى، او را به زندان بازگرداندند؛ بازگشتی که اكنون جان او را به خطر انداخته است.
در ماههاى اخير، بارها زندانيان مختلف در مراجعه به بهدارى اوين، وضعيت خطرناك ظفر را گزارش كرده بودند. وكيل او نيز چندین نوبت هشدارهاى رسمى و مكتوب دربارهٔ وخامت حال او به مراجع قضايى داده بود. در دو روز منتهى به سكته قلبى، عطاالله ظفر چند بار به بهدارى مراجعه كرد، اما هر بار با پاسخ «چیزی نيست» به بند بازگردانده شد.
اكنون كه اين زندانى سالخورده و بيمار، با سكته قلبى و در شرايطى بحرانى در بيمارستان بسترى است، بايد پرسيد: وقتى كسى با اين سن و وضعيت جسمى را صرفاً براى فشار سياسى و امنيتى، به زندان باز میگردانند و در برابر هشدارهاى مكرر نسبت به خطر جانى او سكوت مىكنند، آيا اين چیزی جز قتل است؟ قتلى با زجر، كه در برابر چشم همه و با مسئوليت مستقيم نهادهاى امنيتى، قضايى و پزشکی صورت میگیرد.»
#داستان_ما_یکیست #رواداری #بهائیان_ایران #گفتگو_توانا
@Dialogue1402