Forwarded from گفتوشنود
مهدی فضائلی، عضو دفتر نشر آثار خامنهای گفت رهبر جمهوری اسلامی سخنگو نداشته و ندارد. او اشاره کرد خامنهای به دلیل «اتصال معنوی بسیار جدی» با خدا در شرایط حاد و حساس آرامش و اطمینان خاطر دارد. فضائلی افزود اندیشکدهها سخنان، زبان بدن و حتی سکوت خامنهای را رصد و تحلیل میکنند.
قدسی سازی اشخاص و پدیده ها در جمهوری اسلامی امری تکراری و استراتژیک برای اعتبار بخشیدن به این موارد با استفاده از باورهای مذهبی و اعتقادی مردم است.
با این روش حکومت، راه را بر هرگونه پرسش و انتقاد بسته و حتی با برخورد قهری و امنیتی با پرسشگران و منتقدان این پدیدهها، آنها را با احکام سنگین مواجه کرده است.
در مورد خامنهای از صحبت کردن خدا با زبان او و اتصال قوی، موارد بسیاری از ایندست وجود دارد که در بسیاری از آنها انتقاد مؤمنان و مذهبیها را نیز بدنبال داشته است.
شما در این مورد چطور فکر میکنید؟
https://dialog.tavaana.org/god-speackes-to-khamenei/
#قدسی_سازی #تقدس_زدایی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
مهدی فضائلی، عضو دفتر نشر آثار خامنهای گفت رهبر جمهوری اسلامی سخنگو نداشته و ندارد. او اشاره کرد خامنهای به دلیل «اتصال معنوی بسیار جدی» با خدا در شرایط حاد و حساس آرامش و اطمینان خاطر دارد. فضائلی افزود اندیشکدهها سخنان، زبان بدن و حتی سکوت خامنهای را رصد و تحلیل میکنند.
قدسی سازی اشخاص و پدیده ها در جمهوری اسلامی امری تکراری و استراتژیک برای اعتبار بخشیدن به این موارد با استفاده از باورهای مذهبی و اعتقادی مردم است.
با این روش حکومت، راه را بر هرگونه پرسش و انتقاد بسته و حتی با برخورد قهری و امنیتی با پرسشگران و منتقدان این پدیدهها، آنها را با احکام سنگین مواجه کرده است.
در مورد خامنهای از صحبت کردن خدا با زبان او و اتصال قوی، موارد بسیاری از ایندست وجود دارد که در بسیاری از آنها انتقاد مؤمنان و مذهبیها را نیز بدنبال داشته است.
شما در این مورد چطور فکر میکنید؟
https://dialog.tavaana.org/god-speackes-to-khamenei/
#قدسی_سازی #تقدس_زدایی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍15❤2
Forwarded from گفتوشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دکتر حسن باقرینیا، استاد دانشگاه در این ویدئو پرسشی را به این شرح مطرح میکند:
آیا وقتی دینداران بفهمند دین پدیدهای بشری است و نه امری مقدس و الهی، خشونت کمتر نمیشود؟
#قدسی_سازی
#گفتگو_توانا
#نقد_دین
#خشونت
#باورمندان #ناباورمندان
@dialogue1402
آیا وقتی دینداران بفهمند دین پدیدهای بشری است و نه امری مقدس و الهی، خشونت کمتر نمیشود؟
#قدسی_سازی
#گفتگو_توانا
#نقد_دین
#خشونت
#باورمندان #ناباورمندان
@dialogue1402
❤35👍8👌3
Forwarded from گفتوشنود
حسین سلامی، فرمانده کل سپاه، در مراسمی گفت که سپاه به قدرت الهی متصل است و هیچ قدرتی در جهان توان غلبه بر آن را ندارد.
او تاکید کرد که سپاه با تکیه بر ایمان و اراده الهی، در برابر تهدیدات ایستادگی کرده و از آرمانهای انقلاب اسلامی دفاع میکند.
سلامی در پایان تأکید کرد که سپاه پاسداران با اتکا به قدرت الهی و حمایت مردم، به راه خود ادامه خواهد داد و هیچ نیرویی قادر به متوقف کردن آن نخواهد بود.
ادعای اتصال به قدرت الهی و مصونیت مطلق از شکست، نمونهای از قدسیسازی نهادهای حکومتی است که معمولاً در رژیمهای ایدئولوژیک و دیکتاتوری مشاهده میشود.
چنین تفاسیری از دین، با استفاده از ابزارهای معنوی برای توجیه قدرت سیاسی و سرکوب، مشروعیتی فراتر از نقد به حکومت میبخشد و مخالفان را به چالش میکشد.
این روند نه تنها به دور شدن حکومت از پاسخگویی منجر میشود، بلکه دین را به ابزاری برای پیشبرد اهداف ایدئولوژیک تقلیل میدهد.
#قدسی_سازی #دیکتاتور #حکومت_ایدئولوژیک #سپاه #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
حسین سلامی، فرمانده کل سپاه، در مراسمی گفت که سپاه به قدرت الهی متصل است و هیچ قدرتی در جهان توان غلبه بر آن را ندارد.
او تاکید کرد که سپاه با تکیه بر ایمان و اراده الهی، در برابر تهدیدات ایستادگی کرده و از آرمانهای انقلاب اسلامی دفاع میکند.
سلامی در پایان تأکید کرد که سپاه پاسداران با اتکا به قدرت الهی و حمایت مردم، به راه خود ادامه خواهد داد و هیچ نیرویی قادر به متوقف کردن آن نخواهد بود.
ادعای اتصال به قدرت الهی و مصونیت مطلق از شکست، نمونهای از قدسیسازی نهادهای حکومتی است که معمولاً در رژیمهای ایدئولوژیک و دیکتاتوری مشاهده میشود.
چنین تفاسیری از دین، با استفاده از ابزارهای معنوی برای توجیه قدرت سیاسی و سرکوب، مشروعیتی فراتر از نقد به حکومت میبخشد و مخالفان را به چالش میکشد.
این روند نه تنها به دور شدن حکومت از پاسخگویی منجر میشود، بلکه دین را به ابزاری برای پیشبرد اهداف ایدئولوژیک تقلیل میدهد.
#قدسی_سازی #دیکتاتور #حکومت_ایدئولوژیک #سپاه #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍19💯3😍1
Forwarded from گفتوشنود
هواداران و حامیان جمهوری اسلامی و همچنین ایدئولوگهای این نظام، جمهوری اسلامی را «نظام مقدس» مینامند.
به عنوان نمونه حتی وقتی میخواهند تاریخ این نظام اسلامی را بنگارند، اینگونه تیتر میزنند: «نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران از پیدایی تا استقرار کامل»!
گویا برای آنان مفروض است که جمهوری اسلامی قدسیت دارد. قدسیتی که گویا دیگر نظامهای سیاسی از آن برخوردار نیستند. چنین باوری در همه کانالهای این نظام تاثیر خود را میگذارد.
به عنوان نمونه بر اساس چنین باوری است که ایران را که کشوری متکثر و مشحون از باورها و مذاهب و عقاید و نگاههای گوناگون است، «امالقرای اسلام» مینامند و رهبر جمهوری اسلامی را «ولی امر مسلمین جهان» میدانند!
این قدسیانگاری از یک نظام سیاسی کمترین تاثیری که دارد این است که انتقاد از یک نظام سیاسی - که در تمام دنیا امری معمول و بلکه لازم است - را به امری گناهآلود بدل میسازد!
اما از شما که طعم زندگی ذیل این «نظام مقدس» را چشیدهاید بپرسیم که چرا؟ به نظر شما چرا جمهوری اسلامی «نظام مقدس» انگاشته میشود؟
#گفتگو_توانا #تکثرگرایی #قدسی_سازی #حکومت_ایدئولوژیک
@Dialogue1402
هواداران و حامیان جمهوری اسلامی و همچنین ایدئولوگهای این نظام، جمهوری اسلامی را «نظام مقدس» مینامند.
به عنوان نمونه حتی وقتی میخواهند تاریخ این نظام اسلامی را بنگارند، اینگونه تیتر میزنند: «نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران از پیدایی تا استقرار کامل»!
گویا برای آنان مفروض است که جمهوری اسلامی قدسیت دارد. قدسیتی که گویا دیگر نظامهای سیاسی از آن برخوردار نیستند. چنین باوری در همه کانالهای این نظام تاثیر خود را میگذارد.
به عنوان نمونه بر اساس چنین باوری است که ایران را که کشوری متکثر و مشحون از باورها و مذاهب و عقاید و نگاههای گوناگون است، «امالقرای اسلام» مینامند و رهبر جمهوری اسلامی را «ولی امر مسلمین جهان» میدانند!
این قدسیانگاری از یک نظام سیاسی کمترین تاثیری که دارد این است که انتقاد از یک نظام سیاسی - که در تمام دنیا امری معمول و بلکه لازم است - را به امری گناهآلود بدل میسازد!
اما از شما که طعم زندگی ذیل این «نظام مقدس» را چشیدهاید بپرسیم که چرا؟ به نظر شما چرا جمهوری اسلامی «نظام مقدس» انگاشته میشود؟
#گفتگو_توانا #تکثرگرایی #قدسی_سازی #حکومت_ایدئولوژیک
@Dialogue1402
👍14👌2
Forwarded from گفتوشنود
هاشم حسینی بوشهری، رییس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم گفت: «در شرایطی که عدهای در دنیا دست به سینه در مقابل ترامپ ایستادهاند، سخنان رهبری عادی نیست، الهام گرفته از روح بلند رسول خداست.»
او افزود: «این سخنان الهام گرفته از روح بلند امام علی و امام حسین در عاشوراست.»
این سخنان نمونهای از قدسیسازی گفتمان قدرت است که با نسبت دادن کلام خامنهای به پیامبر اسلام و امامان شیعه، تلاش میکند مشروعیتی فرابشری برای مواضع سیاسی نظام ایجاد کند.
این رویکرد، نهتنها از احساسات مذهبی مردم برای تثبیت قدرت بهره میبرد، بلکه هرگونه نقد و مخالفت را به چالش میکشد، زیرا مخالفان آن، ناخواسته در برابر ارزشهای مقدس قرار داده میشوند.
درحالیکه سیاست، عرصه عقلانیت، نقد و مسئولیتپذیری است، چنین سخنانی تلاش میکند تصمیمات و مواضع حکومتی را در هالهای از قدسیت بپوشاند تا از هرگونه پرسشگری مصون بماند.
#خامنه_ای #قدسی_سازی #حکومت_ایدئولوژیک #شیعه_گری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
هاشم حسینی بوشهری، رییس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم گفت: «در شرایطی که عدهای در دنیا دست به سینه در مقابل ترامپ ایستادهاند، سخنان رهبری عادی نیست، الهام گرفته از روح بلند رسول خداست.»
او افزود: «این سخنان الهام گرفته از روح بلند امام علی و امام حسین در عاشوراست.»
این سخنان نمونهای از قدسیسازی گفتمان قدرت است که با نسبت دادن کلام خامنهای به پیامبر اسلام و امامان شیعه، تلاش میکند مشروعیتی فرابشری برای مواضع سیاسی نظام ایجاد کند.
این رویکرد، نهتنها از احساسات مذهبی مردم برای تثبیت قدرت بهره میبرد، بلکه هرگونه نقد و مخالفت را به چالش میکشد، زیرا مخالفان آن، ناخواسته در برابر ارزشهای مقدس قرار داده میشوند.
درحالیکه سیاست، عرصه عقلانیت، نقد و مسئولیتپذیری است، چنین سخنانی تلاش میکند تصمیمات و مواضع حکومتی را در هالهای از قدسیت بپوشاند تا از هرگونه پرسشگری مصون بماند.
#خامنه_ای #قدسی_سازی #حکومت_ایدئولوژیک #شیعه_گری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍15
Forwarded from گفتوشنود
«باخت ندهید!»
چرا بعضی هرگز اشکالات و اشتباهات خود را نمیپذیرند؟
پذیرش شکست، اشتباه، یا خطا، نشانه کمعقلی افراد نیست! انسان یا جامعهای که شخصیت سالم و بالغی دارند نه تنها با درک و فهم اشتباهات و خطاهای خود مشکلی ندارند، بلکه به دنبال کشف شکستها و اشکالات خود هستند تا با اصلاح آنها به سوی رشد و بهبود گام بردارند.
اما به نظر میرسد بعضی از افراد یا گروهها هرگز نمیخواهند اشتباهات و کاستیها یا شکستهای خود را بپذیرند. این خصوصیت در هنگام گفتوشنود با این افراد یا گروهها نمایان میشود: آنها همواره و در هر شرایطی ادعا میکنند پیروز شدهاند! آنها از دید خودشان همواره در سمت درست و برندهی تاریخ بودهاند.
این دیدگاه سطحی، با مفهوم ایمان و «تقدس» در گفتمان دینی مطابقت دارد: افراد دینباور به امور «قدسی» باور دارند، یعنی چیزهایی که شکست یا اشتباه یا خطا در ساحت آن وارد نیست. در نتیجه پیروان این ادیان، امور دینی یا سیاست دینی خود را نیز مقدس و عاری از خطا و شکست فرض میکنند. این افراد در یک گفتوشنود همواره خود را برنده و پیروز تصور میکنند و هرگز منصفانه به خطاها و اعمال غیراخلاقی خود اذعان نمیکنند.
مسئله فقط این نیست که این افراد میخواهند در بحث و گفتوگو «برنده» باشند، آنها واقعا درون ذهن خود تصور میکنند که همیشه برنده و پیروز بوده، هستند و خواهندبود.
اما رشد عقلی و اخلاقی نیازمند انصاف و در نتیجه پذیرش اشتباهات گذشته است. چندسال پیش گروهی از معترضان ایران شعار دادند «ما اشتباه کردیم که انقلاب کردیم». شعاری که نشان از رشد و بلوغ جامعه ایران است.
#برد #باخت #شیعه_گری #قدسی_سازی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
«باخت ندهید!»
چرا بعضی هرگز اشکالات و اشتباهات خود را نمیپذیرند؟
پذیرش شکست، اشتباه، یا خطا، نشانه کمعقلی افراد نیست! انسان یا جامعهای که شخصیت سالم و بالغی دارند نه تنها با درک و فهم اشتباهات و خطاهای خود مشکلی ندارند، بلکه به دنبال کشف شکستها و اشکالات خود هستند تا با اصلاح آنها به سوی رشد و بهبود گام بردارند.
اما به نظر میرسد بعضی از افراد یا گروهها هرگز نمیخواهند اشتباهات و کاستیها یا شکستهای خود را بپذیرند. این خصوصیت در هنگام گفتوشنود با این افراد یا گروهها نمایان میشود: آنها همواره و در هر شرایطی ادعا میکنند پیروز شدهاند! آنها از دید خودشان همواره در سمت درست و برندهی تاریخ بودهاند.
این دیدگاه سطحی، با مفهوم ایمان و «تقدس» در گفتمان دینی مطابقت دارد: افراد دینباور به امور «قدسی» باور دارند، یعنی چیزهایی که شکست یا اشتباه یا خطا در ساحت آن وارد نیست. در نتیجه پیروان این ادیان، امور دینی یا سیاست دینی خود را نیز مقدس و عاری از خطا و شکست فرض میکنند. این افراد در یک گفتوشنود همواره خود را برنده و پیروز تصور میکنند و هرگز منصفانه به خطاها و اعمال غیراخلاقی خود اذعان نمیکنند.
مسئله فقط این نیست که این افراد میخواهند در بحث و گفتوگو «برنده» باشند، آنها واقعا درون ذهن خود تصور میکنند که همیشه برنده و پیروز بوده، هستند و خواهندبود.
اما رشد عقلی و اخلاقی نیازمند انصاف و در نتیجه پذیرش اشتباهات گذشته است. چندسال پیش گروهی از معترضان ایران شعار دادند «ما اشتباه کردیم که انقلاب کردیم». شعاری که نشان از رشد و بلوغ جامعه ایران است.
#برد #باخت #شیعه_گری #قدسی_سازی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍17
Forwarded from گفتوشنود
رییس سازمان عقیدتی سیاسی پلیس گفته است که یگان ویژه از «دین خدا دفاع میکند» و در صف حمایت از یاران حسین این علی است. اما نظام ولایت فقیه اولین حکومتی نیست که چنین ادعایی دارد.
در مصر باستان فرعونهایی بودند که خود را «سایهی خدا» مینامیدند و خشونتهای خود را ابزار حفظ «نظم آسمانی» معرفی میکردند. در تاریخ، حاکمانی که قدرت خود را مقدس جلوه دادهاند، معمولاً با همین منطق، سرکوب را توجیه کرده و هر تغییر یا اعتراضی را «کفر» یا «توهین به مقدسات» تلقی کردهاند.
در مصر باستان، جنگ، سرکوب و حتی بردهداری، به عنوان اجرای «ارادهی الهی» معرفی میشد. فرعونها با مفهومی به نام «مآت» ـ نظم آسمانی ـ حکومت میکردند. هرگونه مخالفت با قدرت مرکزی، مخالفت با این نظم مقدس تعبیر میشد. نتیجه چه بود؟ سرکوب، بیعدالتی و عدم پاسخگویی قدرت، همگی در پوشش «دفاع از مقدسات». فرعونهای مصر با این توجیهها صدهاسال حکومت کردند. هر عمل وحشتناکی را میشد با این جمله که «این اراده خدا است» توجیه کرد.
پس از قرنها، نیروی سرکوب همچنان با ابزار زبان دینی و اعتقادی و ادعای «حمایت از «ظلومان» وارد میدان میشوند. باید با دقت پرسید: مظلوم چه کسی است؟ آیا بار دیگر، جانیان در لباس امر قدسی و دینی، عدالت را نابود نکردهاند؟
قدرتی که از مسئولیتپذیری میگریزد، اغلب خود را مقدس و معنوی جلوه میدهد، تا اعمال شنیع خود را برای پیروانش پذیرفتنی جلوه دهد.
#قدسی_سازی #یگان_ویژه #فرعون #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
رییس سازمان عقیدتی سیاسی پلیس گفته است که یگان ویژه از «دین خدا دفاع میکند» و در صف حمایت از یاران حسین این علی است. اما نظام ولایت فقیه اولین حکومتی نیست که چنین ادعایی دارد.
در مصر باستان فرعونهایی بودند که خود را «سایهی خدا» مینامیدند و خشونتهای خود را ابزار حفظ «نظم آسمانی» معرفی میکردند. در تاریخ، حاکمانی که قدرت خود را مقدس جلوه دادهاند، معمولاً با همین منطق، سرکوب را توجیه کرده و هر تغییر یا اعتراضی را «کفر» یا «توهین به مقدسات» تلقی کردهاند.
در مصر باستان، جنگ، سرکوب و حتی بردهداری، به عنوان اجرای «ارادهی الهی» معرفی میشد. فرعونها با مفهومی به نام «مآت» ـ نظم آسمانی ـ حکومت میکردند. هرگونه مخالفت با قدرت مرکزی، مخالفت با این نظم مقدس تعبیر میشد. نتیجه چه بود؟ سرکوب، بیعدالتی و عدم پاسخگویی قدرت، همگی در پوشش «دفاع از مقدسات». فرعونهای مصر با این توجیهها صدهاسال حکومت کردند. هر عمل وحشتناکی را میشد با این جمله که «این اراده خدا است» توجیه کرد.
پس از قرنها، نیروی سرکوب همچنان با ابزار زبان دینی و اعتقادی و ادعای «حمایت از «ظلومان» وارد میدان میشوند. باید با دقت پرسید: مظلوم چه کسی است؟ آیا بار دیگر، جانیان در لباس امر قدسی و دینی، عدالت را نابود نکردهاند؟
قدرتی که از مسئولیتپذیری میگریزد، اغلب خود را مقدس و معنوی جلوه میدهد، تا اعمال شنیع خود را برای پیروانش پذیرفتنی جلوه دهد.
#قدسی_سازی #یگان_ویژه #فرعون #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍23
Forwarded from گفتوشنود
محسن رضایی: این که شهدای خدمت به عدد هشت رسیده و لحظاتی قبل از شهادت طوفان عظیمی در آسمان مشهد پیدا شد، معلوم است که این شهادت خیلی معنا دارد
فلسفه این شهادت را فقط عرفای بزرگ می دانند.
نکات بسیار مهم در فلسفه شهادت ایشان است.
‼️اظهارات محسن رضایی درباره "طوفان آسمان مشهد" و رسیدن شمار "شهدای خدمت" به عدد خاص، نمونهای آشکار از قدسیسازی رویدادها و افراد است؛ تلاشی برای پیوند زدن یک سانحه مشکوک با مفاهیم عرفانی و ماورایی که نه تنها از واقعگرایی فاصله میگیرد، بلکه با رواج خرافات، مانع بررسی عقلانی و واقعگرایانه از اتفاق میشود.
این رویکرد، با مقدسکردن شخصیتها و تقلیل امر به مفاهیم رمزی، با پنهان کردن واقعیت در تلاش برای ارتقا و ساختن جایگاه معنوی برای افرادی است که ناکارآمدی آنها آسیبهای جدی به کشور و مردم ایران وارد کردهاست.
#شهادت #قدسی_سازی #خرافه #حکومت_ایدئولوژیک #شیعه_گری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
محسن رضایی: این که شهدای خدمت به عدد هشت رسیده و لحظاتی قبل از شهادت طوفان عظیمی در آسمان مشهد پیدا شد، معلوم است که این شهادت خیلی معنا دارد
فلسفه این شهادت را فقط عرفای بزرگ می دانند.
نکات بسیار مهم در فلسفه شهادت ایشان است.
‼️اظهارات محسن رضایی درباره "طوفان آسمان مشهد" و رسیدن شمار "شهدای خدمت" به عدد خاص، نمونهای آشکار از قدسیسازی رویدادها و افراد است؛ تلاشی برای پیوند زدن یک سانحه مشکوک با مفاهیم عرفانی و ماورایی که نه تنها از واقعگرایی فاصله میگیرد، بلکه با رواج خرافات، مانع بررسی عقلانی و واقعگرایانه از اتفاق میشود.
این رویکرد، با مقدسکردن شخصیتها و تقلیل امر به مفاهیم رمزی، با پنهان کردن واقعیت در تلاش برای ارتقا و ساختن جایگاه معنوی برای افرادی است که ناکارآمدی آنها آسیبهای جدی به کشور و مردم ایران وارد کردهاست.
#شهادت #قدسی_سازی #خرافه #حکومت_ایدئولوژیک #شیعه_گری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍15❤1😍1
Forwarded from گفتوشنود
حسین مظفری، نماینده علی خامنهای در قزوین، در سخنانی اظهار کرد که میان انقلاب جمهوری اسلامی و ظهور امام دوازدهم شیعیان «اتصال قطعی» وجود دارد و تاکید کرد: «هر چقدر بیشتر و بهتر در این مسیر بکوشیم، این اتفاق زودتر خواهد افتاد اما اگر تنبلی کنیم ممکن است ظهور سالها به تاخیر بیفتد.»
‼️اظهارات حسین مظفری نمونهای آشکار از ترویج خرافه و قدسیسازی برای مشروعیتبخشی به حکومت جمهوری اسلامی است.
پیوند دادن انقلاب ایران به ظهور "امام زمان"، که به خودی خود قابل اثبات نیست، پیوند دادن مفاهیم مذهبی و ترویج خرافه برای اهداف سیاسی است، و با ایجاد توهم سرنوشت مردم ایران در مسیر برنامهی الهی، باورهای دینی را به ابزاری برای توجیه وضع موجود و تقدیس ساختار قدرت بدل میکند.
این نگاه، با بهرهگیری از باورهای آخرالزمانی، تلاش میکند ناکارآمدیها و مشکلات سیاسی و اجتماعی را با وعدهای موهوم از ظهور نجاتبخش به تعویق بیندازد و از مردم بخواهد به جای نقد و تغییر شرایط موجود، در خدمت بقای حکومت فعلی باشند تا به ثواب دینی دست یابند.
#آخرالزمان #قدسی_سازی #امام_زمان #حکومت_فقهی #شیعه_گری #خرافه #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
حسین مظفری، نماینده علی خامنهای در قزوین، در سخنانی اظهار کرد که میان انقلاب جمهوری اسلامی و ظهور امام دوازدهم شیعیان «اتصال قطعی» وجود دارد و تاکید کرد: «هر چقدر بیشتر و بهتر در این مسیر بکوشیم، این اتفاق زودتر خواهد افتاد اما اگر تنبلی کنیم ممکن است ظهور سالها به تاخیر بیفتد.»
‼️اظهارات حسین مظفری نمونهای آشکار از ترویج خرافه و قدسیسازی برای مشروعیتبخشی به حکومت جمهوری اسلامی است.
پیوند دادن انقلاب ایران به ظهور "امام زمان"، که به خودی خود قابل اثبات نیست، پیوند دادن مفاهیم مذهبی و ترویج خرافه برای اهداف سیاسی است، و با ایجاد توهم سرنوشت مردم ایران در مسیر برنامهی الهی، باورهای دینی را به ابزاری برای توجیه وضع موجود و تقدیس ساختار قدرت بدل میکند.
این نگاه، با بهرهگیری از باورهای آخرالزمانی، تلاش میکند ناکارآمدیها و مشکلات سیاسی و اجتماعی را با وعدهای موهوم از ظهور نجاتبخش به تعویق بیندازد و از مردم بخواهد به جای نقد و تغییر شرایط موجود، در خدمت بقای حکومت فعلی باشند تا به ثواب دینی دست یابند.
#آخرالزمان #قدسی_سازی #امام_زمان #حکومت_فقهی #شیعه_گری #خرافه #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍16😍3
Forwarded from گفتوشنود
صادق محصولی، وزیر پیشین کشور و دبیرکل جبهه پایداری، در سخنانی درباره جنگ ۱۲ روزه میان جمهوری اسلامی و اسرائیل، این تقابل را «موجودیتی» و «همیشگی» توصیف کرد و گفت: «ما مامور شدهایم از طرف خداوند در برابر باطل بایستیم.»
سخنان صادق محصولی، که جنگ جمهوری اسلامی با اسرائیل را «موجودیتی» و «الهی» میخواند، جلوهای آشکار از خودحقپنداری خطرناک جمهوری اسلامی است؛ نظامی که همواره خود را نماینده حقیقت مطلق و طرف قرارداد با خدا معرفی کرده و هر مخالفتی را باطل و شیطانی قلمداد میکند. این نوع نگاه فرقهگرایانه، نهتنها راه را بر هرگونه عقلانیت، گفتوگو و تعامل سیاسی میبندد، بلکه بهانهای میشود برای سرکوب داخلی، نابودی مخالفان، و تداوم جنگطلبی در منطقه. وقتی یک جریان سیاسی خود را مأمور الهی بداند، هر جنایت و ستمی را با نام خدا توجیه میکند، بیآنکه مسئولیتی در برابر مردم یا قانون احساس کند.
این رویکرد ایدئولوژیک، که بهویژه با یهودیستیزی و دشمنسازی مستمر از «دیگری» تغذیه میشود، طی چهار دهه آسیبهای عظیمی به کشور و مردم زده است: انزوای بینالمللی، تحریمهای خردکننده، بحران اقتصادی و اجتماعی، و بیاعتمادی روزافزون شهروندان به حاکمیت. دشمنتراشی دائمی، بهویژه با چاشنی مذهبی، نهتنها مشروعیتی ندارد بلکه کشور را به میدان جنگ نیابتی تبدیل کرده و زندگی میلیونها ایرانی را درگیر پیامدهای فقر، مهاجرت، و ناامیدی ساخته است. استمرار چنین گفتمانی، جز ویرانی در داخل و انزجار در خارج، نتیجهای ندارد.
#حکومت_ایدئولوژیک #دیگری_ستیزی #قدسی_سازی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
صادق محصولی، وزیر پیشین کشور و دبیرکل جبهه پایداری، در سخنانی درباره جنگ ۱۲ روزه میان جمهوری اسلامی و اسرائیل، این تقابل را «موجودیتی» و «همیشگی» توصیف کرد و گفت: «ما مامور شدهایم از طرف خداوند در برابر باطل بایستیم.»
سخنان صادق محصولی، که جنگ جمهوری اسلامی با اسرائیل را «موجودیتی» و «الهی» میخواند، جلوهای آشکار از خودحقپنداری خطرناک جمهوری اسلامی است؛ نظامی که همواره خود را نماینده حقیقت مطلق و طرف قرارداد با خدا معرفی کرده و هر مخالفتی را باطل و شیطانی قلمداد میکند. این نوع نگاه فرقهگرایانه، نهتنها راه را بر هرگونه عقلانیت، گفتوگو و تعامل سیاسی میبندد، بلکه بهانهای میشود برای سرکوب داخلی، نابودی مخالفان، و تداوم جنگطلبی در منطقه. وقتی یک جریان سیاسی خود را مأمور الهی بداند، هر جنایت و ستمی را با نام خدا توجیه میکند، بیآنکه مسئولیتی در برابر مردم یا قانون احساس کند.
این رویکرد ایدئولوژیک، که بهویژه با یهودیستیزی و دشمنسازی مستمر از «دیگری» تغذیه میشود، طی چهار دهه آسیبهای عظیمی به کشور و مردم زده است: انزوای بینالمللی، تحریمهای خردکننده، بحران اقتصادی و اجتماعی، و بیاعتمادی روزافزون شهروندان به حاکمیت. دشمنتراشی دائمی، بهویژه با چاشنی مذهبی، نهتنها مشروعیتی ندارد بلکه کشور را به میدان جنگ نیابتی تبدیل کرده و زندگی میلیونها ایرانی را درگیر پیامدهای فقر، مهاجرت، و ناامیدی ساخته است. استمرار چنین گفتمانی، جز ویرانی در داخل و انزجار در خارج، نتیجهای ندارد.
#حکومت_ایدئولوژیک #دیگری_ستیزی #قدسی_سازی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍19
Forwarded from گفتوشنود
باورهای آماده، اطاعتهای ناخواسته؛
زندگی زیر سقف ایدئولوژی
📌 پیام همراهان
اگر بخواهیم ساده بگوییم، ایدئولوژی یعنی «عینکی ذهنی» که با آن دنیا را میبینیم. مجموعهای از باورها، ارزشها و جهتگیریها که به ما میگوید چه چیزی درست است، چه کسی دشمن است، به کجا باید برویم و چگونه باید زندگی کنیم.
اما آنچه ایدئولوژی را از یک فکر یا سلیقه معمولی متمایز میکند، قداست، قطعیت، و جهانبینی مطلقگرایانه آن است. ایدئولوژی وانمود میکند که «تنها حقیقت ممکن» را در اختیار دارد و هر اندیشه بیرون از خود را گمراه، خطرناک یا دشمن میبیند.
چرا نظامهای تمامیتخواه، شیفته ایدئولوژیاند؟
نظامهای توتالیتر—مانند نازیسم، فاشیسم یا کمونیسم استالینی—بهخوبی میدانستند که کنترل ذهنها بسیار مؤثرتر از کنترل بدنهاست.
ایدئولوژی به آنها اجازه میداد مردمان را نه فقط با زور، بلکه با ایمان و باور درونی وادار به اطاعت کنند.
در چنین نظامهایی، حاکمیت با تکیه بر ایدئولوژی میتواند خود را «حق مطلق» و مخالفان را «شر مطلق» معرفی کند؛ و با بهرهگیری از رسانه، آموزش، مراسم و حتی سرگرمیها، طرز فکر مردم را از کودکی شکل دهد.
نشانههای زندگی ایدئولوژیک در زندگی روزمره
وقتی شعارهای رسمی، بدون امکان نقد یا پرسش، در مدرسه یا محل کار تکرار میشود.
وقتی انتخابهای شخصی—از پوشش و موسیقی تا سبک زندگی—بهعنوان معیار وفاداری سیاسی یا عقیدتی سنجیده میشود.
وقتی تنها یک روایت از تاریخ و واقعیت در رسانهها و کتابهای درسی ارائه میشود.
وقتی حتی جشنها، عزاداریها یا مسابقات ورزشی با بار سیاسی و ایدئولوژیک همراه میشوند.
جمهوری اسلامی و مهندسی ایدئولوژی
در جمهوری اسلامی، ایدئولوژی مذهبی-سیاسی بر پایه ترکیبی از دین شیعه، انقلاب ۵۷، و مفاهیمی چون «شهید»، «دشمن» و «استکبار» بنا شده است.
در مدرسه: کتابهای درسی آکنده از روایت رسمی درباره انقلاب، جنگ و دشمنی با غرباند.
در رسانه: تنها صدای حکومت شنیده میشود؛ روایتهای دیگر یا سانسور میشوند یا تحقیر.
در محل کار: مناسبتهای مذهبی و انقلابی (مثل دهه فجر، روز قدس) نه بهعنوان انتخاب، بلکه تحت فشار اجرا میشوند.
در دین: دینداری از یک انتخاب فردی به ابزاری برای مشروعیتبخشی به حکومت بدل شده؛ گویی حاکمیت، نماینده خداست.
ایدئولوژی در این فضا مانند هواست: چنان فراگیر و همیشگی است که اغلب فراموش میکنیم زندگی و تفکر میتواند شکل دیگری هم داشته باشد. پرسشگری، آزادی فکر، و تنوع دیدگاهها، دقیقاً همان چیزهایی هستند که ایدئولوژی از آنها واهمه دارد.
#ایدولوژی #قدسی_سازی #دیگری_ستیزی #توتالیتر #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
باورهای آماده، اطاعتهای ناخواسته؛
زندگی زیر سقف ایدئولوژی
📌 پیام همراهان
اگر بخواهیم ساده بگوییم، ایدئولوژی یعنی «عینکی ذهنی» که با آن دنیا را میبینیم. مجموعهای از باورها، ارزشها و جهتگیریها که به ما میگوید چه چیزی درست است، چه کسی دشمن است، به کجا باید برویم و چگونه باید زندگی کنیم.
اما آنچه ایدئولوژی را از یک فکر یا سلیقه معمولی متمایز میکند، قداست، قطعیت، و جهانبینی مطلقگرایانه آن است. ایدئولوژی وانمود میکند که «تنها حقیقت ممکن» را در اختیار دارد و هر اندیشه بیرون از خود را گمراه، خطرناک یا دشمن میبیند.
چرا نظامهای تمامیتخواه، شیفته ایدئولوژیاند؟
نظامهای توتالیتر—مانند نازیسم، فاشیسم یا کمونیسم استالینی—بهخوبی میدانستند که کنترل ذهنها بسیار مؤثرتر از کنترل بدنهاست.
ایدئولوژی به آنها اجازه میداد مردمان را نه فقط با زور، بلکه با ایمان و باور درونی وادار به اطاعت کنند.
در چنین نظامهایی، حاکمیت با تکیه بر ایدئولوژی میتواند خود را «حق مطلق» و مخالفان را «شر مطلق» معرفی کند؛ و با بهرهگیری از رسانه، آموزش، مراسم و حتی سرگرمیها، طرز فکر مردم را از کودکی شکل دهد.
نشانههای زندگی ایدئولوژیک در زندگی روزمره
وقتی شعارهای رسمی، بدون امکان نقد یا پرسش، در مدرسه یا محل کار تکرار میشود.
وقتی انتخابهای شخصی—از پوشش و موسیقی تا سبک زندگی—بهعنوان معیار وفاداری سیاسی یا عقیدتی سنجیده میشود.
وقتی تنها یک روایت از تاریخ و واقعیت در رسانهها و کتابهای درسی ارائه میشود.
وقتی حتی جشنها، عزاداریها یا مسابقات ورزشی با بار سیاسی و ایدئولوژیک همراه میشوند.
جمهوری اسلامی و مهندسی ایدئولوژی
در جمهوری اسلامی، ایدئولوژی مذهبی-سیاسی بر پایه ترکیبی از دین شیعه، انقلاب ۵۷، و مفاهیمی چون «شهید»، «دشمن» و «استکبار» بنا شده است.
در مدرسه: کتابهای درسی آکنده از روایت رسمی درباره انقلاب، جنگ و دشمنی با غرباند.
در رسانه: تنها صدای حکومت شنیده میشود؛ روایتهای دیگر یا سانسور میشوند یا تحقیر.
در محل کار: مناسبتهای مذهبی و انقلابی (مثل دهه فجر، روز قدس) نه بهعنوان انتخاب، بلکه تحت فشار اجرا میشوند.
در دین: دینداری از یک انتخاب فردی به ابزاری برای مشروعیتبخشی به حکومت بدل شده؛ گویی حاکمیت، نماینده خداست.
ایدئولوژی در این فضا مانند هواست: چنان فراگیر و همیشگی است که اغلب فراموش میکنیم زندگی و تفکر میتواند شکل دیگری هم داشته باشد. پرسشگری، آزادی فکر، و تنوع دیدگاهها، دقیقاً همان چیزهایی هستند که ایدئولوژی از آنها واهمه دارد.
#ایدولوژی #قدسی_سازی #دیگری_ستیزی #توتالیتر #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍17💯4👌2❤1
Forwarded from گفتوشنود
🔹 ایدئولوژی بهمثابه ابزاری برای شستشوی مغزی!
پیام همراهان
کارل مارکس در تحلیل ساختارهای قدرت، ایدئولوژی را نه ابزار آگاهی، بلکه سازوکار آگاهی کاذب میدانست. از نظر او، طبقهی حاکم با تحمیل ارزشها و باورهای خود بر کل جامعه، این توهم را پدید میآورد که وضع موجود طبیعی، اخلاقی و غیرقابل تغییر است. این آگاهی کاذب، عاملی است که موجب میشود فرودستان، نه تنها علیه ستم سر برندارند، بلکه خود به بازتولید آن کمک کنند.
نظامهای توتالیتر قرن بیستم، از جمله فاشیسم، استالینیسم و حکومتهای دینی، بسیار خوب آموختند که سلطهی پایدار، تنها با سرکوب فیزیکی ممکن نیست؛ بلکه مهندسی ذهن و تسخیر آگاهی مردم، کارآمدترین ابزار سلطه است. در این میان، جمهوری اسلامی ایران یکی از نمونههای برجسته بهرهبرداری سازمانیافته از ایدئولوژی در چارچوب دینیـسیاسی است.
بیایید ببینیم این بهرهبرداری چگونه و در چه سطوحی رخ میدهد:
۱. قدسیسازی قدرت سیاسی
در جمهوری اسلامی، نهاد ولایت فقیه بهعنوان امتداد ارادهی الهی معرفی میشود. انتقاد از این ساختار، نه صرفاً مخالفت سیاسی، بلکه عدول از دین و اخلاق تلقی میشود. این مکانیسم، قدرت را فراتر از نقد قرار میدهد و با پیوند زدن میان مشروعیت الهی و اقتدار سیاسی، امکان هرگونه مقاومت مدنی را از درون سرکوب میکند.
۲. ساختن دشمنهای دائمی و بازتولید ترس
از آغاز انقلاب تاکنون، گفتمان رسمی جمهوری اسلامی همواره بر دشمنانی چون «آمریکا»، «صهیونیسم»، «فتنهگران» و «جریان نفوذ» تأکید داشته است. این سازوکار، دو کارکرد اساسی دارد: نخست، انحراف توجه مردم از مسائل داخلی؛ دوم، بسیج روانی جامعه در اطراف قدرت. در چنین فضایی، حاکمیت خود را «سنگر مقاومت» در برابر تهدیدات معرفی میکند، و خواستههای اصلاحطلبانه، بهسادگی در هیاهوی «دشمن» گم میشوند.
۳. استفاده از رسانه و آموزش برای تولید شبه آگاهی
رسانههای رسمی، نظام آموزشی، و تبلیغات دینی، بهشکلی سیستماتیک در خدمت بازتولید گفتمان ایدئولوژیک قرار گرفتهاند. کودکان از نخستین سالهای تحصیل با مفاهیمی چون «شهادت»، «انتظار»، «استکبارستیزی» و «ولایت» مواجه میشوند. هدف، شکل دادن به ذهنیتی است که با نظم موجود نهتنها سازگار، بلکه همدل و وفادار باشد.
۴. معنابخشی ایدئولوژیک به فقر و سختی
نظام ایدئولوژیک جمهوری اسلامی، با بهرهگیری از مفاهیم دینی مانند «زهد»، «صبر» و «جهاد»، تلاش میکند فقر و محرومیت را نه بهعنوان پیامد سیاستهای غلط، بلکه بهعنوان امتحان الهی یا فضیلتی معنوی بازنمایی کند. در چنین دستگاهی، عدالت اجتماعی به تعویق میافتد و اعتراض به شرایط معیشتی، نوعی ناسپاسی تلقی میشود.
۵. وعدهدادن رستگاری آینده برای توجیه رنج اکنون
یکی از مؤثرترین ابزارهای ایدئولوژیک نظام، ارجاع مداوم به ظهور منجی (امام زمان) و «عدالت موعود» است. این گفتمان، وضع ناعادلانهی موجود را گذرا و مقدمهای بر تحقق آرمانشهر دینی مینمایاند. نتیجه آن است که مردم، به جای اقدام برای تغییر، به انتظار و تسلیم سوق داده میشوند.
🔚 جمعبندی
جمهوری اسلامی از ایدئولوژی، نه صرفاً به عنوان مجموعهای از باورهای دینی، بلکه بهعنوان سازوکار حفظ قدرت بهره میگیرد. در این نظام، ایدئولوژی همچون پردهای ضخیم، واقعیتهای تلخ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را میپوشاند، و مردم را به پذیرش داوطلبانه سلطه سوق میدهد. این همان چیزی است که مارکس، با صراحت تمام، آگاهی کاذب مینامید؛ آگاهیای که نه آگاه میکند، بلکه در خدمت تداوم ناآگاهی است.
#ایدئولوژی #حکومت_فقهی #قدسی سازی #دیگری_ستیزی #گفتگو_توانا
@Dialigue1402
پیام همراهان
کارل مارکس در تحلیل ساختارهای قدرت، ایدئولوژی را نه ابزار آگاهی، بلکه سازوکار آگاهی کاذب میدانست. از نظر او، طبقهی حاکم با تحمیل ارزشها و باورهای خود بر کل جامعه، این توهم را پدید میآورد که وضع موجود طبیعی، اخلاقی و غیرقابل تغییر است. این آگاهی کاذب، عاملی است که موجب میشود فرودستان، نه تنها علیه ستم سر برندارند، بلکه خود به بازتولید آن کمک کنند.
نظامهای توتالیتر قرن بیستم، از جمله فاشیسم، استالینیسم و حکومتهای دینی، بسیار خوب آموختند که سلطهی پایدار، تنها با سرکوب فیزیکی ممکن نیست؛ بلکه مهندسی ذهن و تسخیر آگاهی مردم، کارآمدترین ابزار سلطه است. در این میان، جمهوری اسلامی ایران یکی از نمونههای برجسته بهرهبرداری سازمانیافته از ایدئولوژی در چارچوب دینیـسیاسی است.
بیایید ببینیم این بهرهبرداری چگونه و در چه سطوحی رخ میدهد:
۱. قدسیسازی قدرت سیاسی
در جمهوری اسلامی، نهاد ولایت فقیه بهعنوان امتداد ارادهی الهی معرفی میشود. انتقاد از این ساختار، نه صرفاً مخالفت سیاسی، بلکه عدول از دین و اخلاق تلقی میشود. این مکانیسم، قدرت را فراتر از نقد قرار میدهد و با پیوند زدن میان مشروعیت الهی و اقتدار سیاسی، امکان هرگونه مقاومت مدنی را از درون سرکوب میکند.
۲. ساختن دشمنهای دائمی و بازتولید ترس
از آغاز انقلاب تاکنون، گفتمان رسمی جمهوری اسلامی همواره بر دشمنانی چون «آمریکا»، «صهیونیسم»، «فتنهگران» و «جریان نفوذ» تأکید داشته است. این سازوکار، دو کارکرد اساسی دارد: نخست، انحراف توجه مردم از مسائل داخلی؛ دوم، بسیج روانی جامعه در اطراف قدرت. در چنین فضایی، حاکمیت خود را «سنگر مقاومت» در برابر تهدیدات معرفی میکند، و خواستههای اصلاحطلبانه، بهسادگی در هیاهوی «دشمن» گم میشوند.
۳. استفاده از رسانه و آموزش برای تولید شبه آگاهی
رسانههای رسمی، نظام آموزشی، و تبلیغات دینی، بهشکلی سیستماتیک در خدمت بازتولید گفتمان ایدئولوژیک قرار گرفتهاند. کودکان از نخستین سالهای تحصیل با مفاهیمی چون «شهادت»، «انتظار»، «استکبارستیزی» و «ولایت» مواجه میشوند. هدف، شکل دادن به ذهنیتی است که با نظم موجود نهتنها سازگار، بلکه همدل و وفادار باشد.
۴. معنابخشی ایدئولوژیک به فقر و سختی
نظام ایدئولوژیک جمهوری اسلامی، با بهرهگیری از مفاهیم دینی مانند «زهد»، «صبر» و «جهاد»، تلاش میکند فقر و محرومیت را نه بهعنوان پیامد سیاستهای غلط، بلکه بهعنوان امتحان الهی یا فضیلتی معنوی بازنمایی کند. در چنین دستگاهی، عدالت اجتماعی به تعویق میافتد و اعتراض به شرایط معیشتی، نوعی ناسپاسی تلقی میشود.
۵. وعدهدادن رستگاری آینده برای توجیه رنج اکنون
یکی از مؤثرترین ابزارهای ایدئولوژیک نظام، ارجاع مداوم به ظهور منجی (امام زمان) و «عدالت موعود» است. این گفتمان، وضع ناعادلانهی موجود را گذرا و مقدمهای بر تحقق آرمانشهر دینی مینمایاند. نتیجه آن است که مردم، به جای اقدام برای تغییر، به انتظار و تسلیم سوق داده میشوند.
🔚 جمعبندی
جمهوری اسلامی از ایدئولوژی، نه صرفاً به عنوان مجموعهای از باورهای دینی، بلکه بهعنوان سازوکار حفظ قدرت بهره میگیرد. در این نظام، ایدئولوژی همچون پردهای ضخیم، واقعیتهای تلخ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را میپوشاند، و مردم را به پذیرش داوطلبانه سلطه سوق میدهد. این همان چیزی است که مارکس، با صراحت تمام، آگاهی کاذب مینامید؛ آگاهیای که نه آگاه میکند، بلکه در خدمت تداوم ناآگاهی است.
#ایدئولوژی #حکومت_فقهی #قدسی سازی #دیگری_ستیزی #گفتگو_توانا
@Dialigue1402
❤21👍9💯4👌1
Forwarded from گفتوشنود
❗️نعیم قاسم دبیرکل حزبالله لبنان با بیان اینکه «مقاومت، نتیجه مکتب کربلاست» گفته علی خامنهای امام حسین زمانه است.
او همچنین گفت: «ما طرفدار آزادی فلسطین و مخالف یزید این زمانه هستیم که نماینده آن طاغوت آمریکایی، طاغوت اسرائیلی و کسانی هستند که از این رویکرد پیروی میکنند. مقاومت امروز نتایج مکتب کربلا است.»
⁉️ این پرسش جدی مطرح است که آیا واقعاً باورمندان شیعه چنین قیاسی را میپذیرند که علی خامنهای را «امام حسین زمانه» بدانند؟
بسیاری از شیعیان کربلا را یک واقعه یگانه و استثنایی در تاریخ اسلام میدانند که جایگزینپذیر نیست و امام حسین را شخصیتی فراتاریخی تلقی میکنند.
از این رو، قیاس رهبران سیاسی معاصر با امام حسین ممکن است برای بخش بزرگی از جامعه شیعه نه تنها اغراقآمیز بلکه نوعی مصادره به مطلوب سیاسی تلقی شود.
در عین حال، جریانهای هوادار مقاومت و نزدیک به گفتمان حزبالله و جمهوری اسلامی ایران، این گونه تعبیرات را ابزاری برای تقویت مشروعیت دینی و استمرار سنت عاشورا در زمان حال میبینند.
❓️پرسش اینجاست که کدام برداشت در میان عموم شیعیان غلبه دارد: نگاه اسطورهای و بیبدیل به امام حسین یا پذیرش بازخوانیهای سیاسی که او را در قامت رهبران امروزین بازنمایی میکند؟
#عاشورا #اربعین #قدسی_سازی #حکومت_ایدئولوژیک #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
❗️نعیم قاسم دبیرکل حزبالله لبنان با بیان اینکه «مقاومت، نتیجه مکتب کربلاست» گفته علی خامنهای امام حسین زمانه است.
او همچنین گفت: «ما طرفدار آزادی فلسطین و مخالف یزید این زمانه هستیم که نماینده آن طاغوت آمریکایی، طاغوت اسرائیلی و کسانی هستند که از این رویکرد پیروی میکنند. مقاومت امروز نتایج مکتب کربلا است.»
⁉️ این پرسش جدی مطرح است که آیا واقعاً باورمندان شیعه چنین قیاسی را میپذیرند که علی خامنهای را «امام حسین زمانه» بدانند؟
بسیاری از شیعیان کربلا را یک واقعه یگانه و استثنایی در تاریخ اسلام میدانند که جایگزینپذیر نیست و امام حسین را شخصیتی فراتاریخی تلقی میکنند.
از این رو، قیاس رهبران سیاسی معاصر با امام حسین ممکن است برای بخش بزرگی از جامعه شیعه نه تنها اغراقآمیز بلکه نوعی مصادره به مطلوب سیاسی تلقی شود.
در عین حال، جریانهای هوادار مقاومت و نزدیک به گفتمان حزبالله و جمهوری اسلامی ایران، این گونه تعبیرات را ابزاری برای تقویت مشروعیت دینی و استمرار سنت عاشورا در زمان حال میبینند.
❓️پرسش اینجاست که کدام برداشت در میان عموم شیعیان غلبه دارد: نگاه اسطورهای و بیبدیل به امام حسین یا پذیرش بازخوانیهای سیاسی که او را در قامت رهبران امروزین بازنمایی میکند؟
#عاشورا #اربعین #قدسی_سازی #حکومت_ایدئولوژیک #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👎33❤4
Forwarded from گفتوشنود
جمهوری اسلامی از آغاز دهه ۶۰ جنگ ایران و عراق را «دفاع مقدس» نامید؛ تعبیری که آن را از یک تجربه تاریخی پیچیده به یک روایت قدسی و غیرقابل پرسش تبدیل کرد. در این روایت رسمی، شهدا نه انسانهایی واقعی با ترسها و تردیدها، بلکه «برگزیدگان الهی» معرفی میشوند که با امام زمان در ارتباط بوده و از امدادهای غیبی برخوردارند.
این قدیسسازی دو کارکرد اصلی دارد: نخست، مشروعیتبخشی به نظام؛ چراکه اگر شهدا واسطههای عالم غیب باشند، مخالفت با حکومت مساوی است با خیانت به خون آنها. دوم، کنترل اجتماعی؛ به زنان گفته میشود بیحجابی پایمال کردن خون شهداست، و به جوانان هشدار داده میشود که هر سبک زندگی متفاوت، انکار آرمان شهداست.
اما این گفتمان هرگونه پرسشگری را به خط قرمز بدل کرده است. پرسشهایی چون: چرا پس از آزادسازی خرمشهر در سال ۱۳۶۱ آتشبس پذیرفته نشد؟ چرا در عملیات کربلای ۴ با وجود لو رفتن کامل، نیروها به میدان فرستاده شدند و تلفات انسانی سنگین دادند؟ چرا فرماندهان نسبت به جان رزمندگان بیتفاوت بودند؟ همه اینها پرسشهایی مشروع اما ممنوعه هستند که در روایت رسمی جایی ندارند. حتی انتقادهای فرماندهانی چون حسن باقری، که از بیتوجهی به تلفات گسترده انسانی گلایه کرده بود، سانسور یا بازنویسی ایدئولوژیک میشوند.
این الگو محدود به گذشته نیست. پس از جنگ ۱۲ روزه جمهوری اسلامی با اسرائیل نیز هنوز امکان پرسشگری وجود ندارد. هیچکس مجاز نیست بپرسد سهم تصمیمات حاکمان جمهوری اسلامی در شعلهور شدن این جنگ و تحمیل هزینهها بر مردم چه بوده است. همانند جنگ هشتساله، نقش حاکمان نادیده گرفته میشود و تنها یک روایت قهرمانانه برجسته میگردد.
این در تضاد آشکار با تجربه کشورهایی چون آلمان و ژاپن است. آلمان پس از جنگ جهانی دوم با سیاست Vergangenheitsbewältigung («رویارویی با گذشته») به مسئولیتهای تاریخی خود اعتراف کرد و یادمانهایش بر رنج انسانی و پیشگیری از تکرار فجایع متمرکز شدند. ژاپن نیز در موزههای صلح هیروشیما و ناگازاکی پیام اصلیاش را بر نفی جنگ و صلحطلبی گذاشت، نه اسطورهسازی حزبی.
🔻 در جمهوری اسلامی اما جنگ به ابزاری برای تثبیت ایدئولوژی و کنترل اجتماعی تقلیل یافته است. چنین راهبردی شاید در کوتاهمدت انسجام نمادین ایجاد کند، اما در بلندمدت به بیاعتمادی عمومی، گسست نسلی، و بیاعتبار شدن ارزشهای انسانی میانجامد. جامعهای که به جای درس گرفتن از گذشته، در اسطورههای قدسی گرفتار شود، محکوم به تکرار همان خطاها خواهد بود.
#قدیس_سازی
#قدسی_سازی
#گفتگو_توانا
@Dialogue1402
جمهوری اسلامی از آغاز دهه ۶۰ جنگ ایران و عراق را «دفاع مقدس» نامید؛ تعبیری که آن را از یک تجربه تاریخی پیچیده به یک روایت قدسی و غیرقابل پرسش تبدیل کرد. در این روایت رسمی، شهدا نه انسانهایی واقعی با ترسها و تردیدها، بلکه «برگزیدگان الهی» معرفی میشوند که با امام زمان در ارتباط بوده و از امدادهای غیبی برخوردارند.
این قدیسسازی دو کارکرد اصلی دارد: نخست، مشروعیتبخشی به نظام؛ چراکه اگر شهدا واسطههای عالم غیب باشند، مخالفت با حکومت مساوی است با خیانت به خون آنها. دوم، کنترل اجتماعی؛ به زنان گفته میشود بیحجابی پایمال کردن خون شهداست، و به جوانان هشدار داده میشود که هر سبک زندگی متفاوت، انکار آرمان شهداست.
اما این گفتمان هرگونه پرسشگری را به خط قرمز بدل کرده است. پرسشهایی چون: چرا پس از آزادسازی خرمشهر در سال ۱۳۶۱ آتشبس پذیرفته نشد؟ چرا در عملیات کربلای ۴ با وجود لو رفتن کامل، نیروها به میدان فرستاده شدند و تلفات انسانی سنگین دادند؟ چرا فرماندهان نسبت به جان رزمندگان بیتفاوت بودند؟ همه اینها پرسشهایی مشروع اما ممنوعه هستند که در روایت رسمی جایی ندارند. حتی انتقادهای فرماندهانی چون حسن باقری، که از بیتوجهی به تلفات گسترده انسانی گلایه کرده بود، سانسور یا بازنویسی ایدئولوژیک میشوند.
این الگو محدود به گذشته نیست. پس از جنگ ۱۲ روزه جمهوری اسلامی با اسرائیل نیز هنوز امکان پرسشگری وجود ندارد. هیچکس مجاز نیست بپرسد سهم تصمیمات حاکمان جمهوری اسلامی در شعلهور شدن این جنگ و تحمیل هزینهها بر مردم چه بوده است. همانند جنگ هشتساله، نقش حاکمان نادیده گرفته میشود و تنها یک روایت قهرمانانه برجسته میگردد.
این در تضاد آشکار با تجربه کشورهایی چون آلمان و ژاپن است. آلمان پس از جنگ جهانی دوم با سیاست Vergangenheitsbewältigung («رویارویی با گذشته») به مسئولیتهای تاریخی خود اعتراف کرد و یادمانهایش بر رنج انسانی و پیشگیری از تکرار فجایع متمرکز شدند. ژاپن نیز در موزههای صلح هیروشیما و ناگازاکی پیام اصلیاش را بر نفی جنگ و صلحطلبی گذاشت، نه اسطورهسازی حزبی.
🔻 در جمهوری اسلامی اما جنگ به ابزاری برای تثبیت ایدئولوژی و کنترل اجتماعی تقلیل یافته است. چنین راهبردی شاید در کوتاهمدت انسجام نمادین ایجاد کند، اما در بلندمدت به بیاعتمادی عمومی، گسست نسلی، و بیاعتبار شدن ارزشهای انسانی میانجامد. جامعهای که به جای درس گرفتن از گذشته، در اسطورههای قدسی گرفتار شود، محکوم به تکرار همان خطاها خواهد بود.
#قدیس_سازی
#قدسی_سازی
#گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍24❤2
Forwarded from گفتوشنود
خمینی:
«شهید نظر میکند به وجهالله»
داستانهای مقدس در نظامهای استبدادی چه کارکردی دارند؟
انسان موجودی داستانگوست؛ روایتها زندگی و رفتار ما را شکل میدهند. داستانهای مقدس، زمانی که مطلق و غیرقابل نقد شوند، به ابزار قدرتمندی برای نظامهای استبدادی تبدیل میشوند. این ابزار هم مشروعیت حاکمان را تثبیت میکند و هم کنترل جامعه را تسهیل مینماید.
کارکردهای اصلی داستانهای مقدس در نظامهای استبدادی
1. مشروعیتبخشی به قدرت: روایتهای مذهبی یا ایدئولوژیک، قدرت حاکمان را الهی یا فراانسانی جلوه میدهند و مخالفت با آنها را گناه یا دشمنی قلمداد میکنند.
مثال تاریخی: اتحاد شوروی با روایت «پرولتاریا بر جهان مسلط خواهد شد».
مثال نازیها: «برتری نژاد آریایی» برای توجیه نسلکشی.
مثال معاصر: جمهوری اسلامی ایران با روایت «پرچم انقلاب باید به دست امام زمان برسد» یا «از حرم حضرت زینب دفاع کنید» بسیاری از شهروندان را در جنگ عراق و عملیاتهای نظامی در سوریه به عنوان سپر انسانی و نیروهای داوطلب قربانی کرد.
2. انسجام و هویت جمعی: داستانهای مقدس هویت مشترک و وفاداری اجتماعی ایجاد میکنند، به گونهای که جامعه با اهداف نظام همسو شود.
3. سرکوب و کنترل مخالفتها: داستانهای مطلق، هر مخالفتی را به عنوان گناه یا دشمنی تعبیر میکنند و ابزار سانسور، سرکوب و خشونت فراهم میآورند.
4. توجیه اقدامات خشونتآمیز و قربانی کردن مردم: این روایتها میتوانند اعمال ظالمانه نظام را مشروع جلوه دهند و جان انسانها را به عنوان ابزار تحقق اهداف نظام قربانی کنند.
باور به دین یا هر ایدئولوژی در واقع باور به داستانی است که بشر ساخته است. تفاوت اساسی در این است که آیا این داستان را قدسی و مطلق میدانیم یا میپذیریم که ساخته دست بشر است و قابلیت نقد و تغییر دارد.
داستانها میتوانند انسجام، همدلی و رشد اجتماعی ایجاد کنند، اما وقتی مطلق و قدسی شوند، ابزار مشروعیتبخشی، سرکوب و قربانی کردن مردم میشوند. همانگونه که یوال نوح هراری در کتاب انسان خردمند اشاره میکند، آگاهی و نقد تنها سپر ما در برابر اسارت روایتهای توتالیتر و راه حفظ آزادی و امنیت جان و فکر انسانهاست.
#حکومت_ایدئولوژیک #قدسی_سازی #شهید #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
خمینی:
«شهید نظر میکند به وجهالله»
داستانهای مقدس در نظامهای استبدادی چه کارکردی دارند؟
انسان موجودی داستانگوست؛ روایتها زندگی و رفتار ما را شکل میدهند. داستانهای مقدس، زمانی که مطلق و غیرقابل نقد شوند، به ابزار قدرتمندی برای نظامهای استبدادی تبدیل میشوند. این ابزار هم مشروعیت حاکمان را تثبیت میکند و هم کنترل جامعه را تسهیل مینماید.
کارکردهای اصلی داستانهای مقدس در نظامهای استبدادی
1. مشروعیتبخشی به قدرت: روایتهای مذهبی یا ایدئولوژیک، قدرت حاکمان را الهی یا فراانسانی جلوه میدهند و مخالفت با آنها را گناه یا دشمنی قلمداد میکنند.
مثال تاریخی: اتحاد شوروی با روایت «پرولتاریا بر جهان مسلط خواهد شد».
مثال نازیها: «برتری نژاد آریایی» برای توجیه نسلکشی.
مثال معاصر: جمهوری اسلامی ایران با روایت «پرچم انقلاب باید به دست امام زمان برسد» یا «از حرم حضرت زینب دفاع کنید» بسیاری از شهروندان را در جنگ عراق و عملیاتهای نظامی در سوریه به عنوان سپر انسانی و نیروهای داوطلب قربانی کرد.
2. انسجام و هویت جمعی: داستانهای مقدس هویت مشترک و وفاداری اجتماعی ایجاد میکنند، به گونهای که جامعه با اهداف نظام همسو شود.
3. سرکوب و کنترل مخالفتها: داستانهای مطلق، هر مخالفتی را به عنوان گناه یا دشمنی تعبیر میکنند و ابزار سانسور، سرکوب و خشونت فراهم میآورند.
4. توجیه اقدامات خشونتآمیز و قربانی کردن مردم: این روایتها میتوانند اعمال ظالمانه نظام را مشروع جلوه دهند و جان انسانها را به عنوان ابزار تحقق اهداف نظام قربانی کنند.
باور به دین یا هر ایدئولوژی در واقع باور به داستانی است که بشر ساخته است. تفاوت اساسی در این است که آیا این داستان را قدسی و مطلق میدانیم یا میپذیریم که ساخته دست بشر است و قابلیت نقد و تغییر دارد.
داستانها میتوانند انسجام، همدلی و رشد اجتماعی ایجاد کنند، اما وقتی مطلق و قدسی شوند، ابزار مشروعیتبخشی، سرکوب و قربانی کردن مردم میشوند. همانگونه که یوال نوح هراری در کتاب انسان خردمند اشاره میکند، آگاهی و نقد تنها سپر ما در برابر اسارت روایتهای توتالیتر و راه حفظ آزادی و امنیت جان و فکر انسانهاست.
#حکومت_ایدئولوژیک #قدسی_سازی #شهید #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍17🕊1
Forwarded from گفتوشنود
آیا دهان رهبر، دهان امام زمان است؟
وقتی حسنزاده آملی و بهجت به شخصیتپرستی دامن زدند!
پیام همراهان
حسنزاده آملی، که گاه «علامه» نیز خوانده میشود، درباره رهبر جمهوری اسلامی گفته بود:
«گوشتان به دهان رهبر باشد، چون ایشان گوششان به دهان حجتبنالحسن (عج) است.»
این جمله در ظاهر توصیهای مذهبی است، اما در عمق خود نمونهای روشن از تقدسسازی قدرت و تقویت کیش شخصیت است. وقتی سخن یک مرجع دینی چنین القا میکند که رهبر سیاسی نماینده امر الهی است، اطاعت از او نه فقط الزام سیاسی، بلکه واجب معنوی جلوه میکند. مرز میان احترام مشروع و اطاعت کورکورانه محو میشود.
آیتالله بهجت، از دیگر مراجع برجسته شیعه، نیز در مواردی سخنانی تمجیدی درباره رهبر گفته بود که به همین روند شخصیتپرستی دامن میزند. چنین اظهاراتی جایگاه مراجع و اعتبار دین را خدشهدار میکند و نشان میدهد که حتی بزرگترین شخصیتهای دینی میتوانند با سخنان خود، آزادی اندیشه و ایمان مستقل را محدود کنند.
این تقدسسازی در حالی است که رهبر جمهوری اسلامی در بیش از ۳۶ سال رهبری، در معرض اتهامات متعددی بوده است؛ از جمله صدور دستور برای کشتار و سرکوب معترضان و اتخاذ سیاستهایی که بر زندگی مردم تأثیر گسترده داشته است. پرسش این است که چگونه مراجع تقلید میتوانند در برابر این مسائل، سکوت کرده یا به تقدیس او بپردازند.
دین وقتی ابزار مشروعیت سیاسی شود، از حوزه وجدان و اخلاق فردی خارج میشود. بسیاری از زندانیان سیاسی، همچون ابوالفضل قدیانی، مصطفی تاجزاده و مهدی محمودیان و.... تنها جرمشان نقد رهبری است.
جامعه دینی باید مطالبهگر بوده و مراجع را پاسخگو کند و اجازه ندهد شخصیتپرستی از زبان مراجع و شخصیتهای دینی طرح شود. دینداران آگاه نیک میدانند که دین نباید ابزار قدرت شود و ایمان کورکورانه و ایدئولوژیک هرگز پذیرفته نیست و موجب خسران است.
#قدسی_سازی #مهدویت #مرجعیت_شیعه #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
آیا دهان رهبر، دهان امام زمان است؟
وقتی حسنزاده آملی و بهجت به شخصیتپرستی دامن زدند!
پیام همراهان
حسنزاده آملی، که گاه «علامه» نیز خوانده میشود، درباره رهبر جمهوری اسلامی گفته بود:
«گوشتان به دهان رهبر باشد، چون ایشان گوششان به دهان حجتبنالحسن (عج) است.»
این جمله در ظاهر توصیهای مذهبی است، اما در عمق خود نمونهای روشن از تقدسسازی قدرت و تقویت کیش شخصیت است. وقتی سخن یک مرجع دینی چنین القا میکند که رهبر سیاسی نماینده امر الهی است، اطاعت از او نه فقط الزام سیاسی، بلکه واجب معنوی جلوه میکند. مرز میان احترام مشروع و اطاعت کورکورانه محو میشود.
آیتالله بهجت، از دیگر مراجع برجسته شیعه، نیز در مواردی سخنانی تمجیدی درباره رهبر گفته بود که به همین روند شخصیتپرستی دامن میزند. چنین اظهاراتی جایگاه مراجع و اعتبار دین را خدشهدار میکند و نشان میدهد که حتی بزرگترین شخصیتهای دینی میتوانند با سخنان خود، آزادی اندیشه و ایمان مستقل را محدود کنند.
این تقدسسازی در حالی است که رهبر جمهوری اسلامی در بیش از ۳۶ سال رهبری، در معرض اتهامات متعددی بوده است؛ از جمله صدور دستور برای کشتار و سرکوب معترضان و اتخاذ سیاستهایی که بر زندگی مردم تأثیر گسترده داشته است. پرسش این است که چگونه مراجع تقلید میتوانند در برابر این مسائل، سکوت کرده یا به تقدیس او بپردازند.
دین وقتی ابزار مشروعیت سیاسی شود، از حوزه وجدان و اخلاق فردی خارج میشود. بسیاری از زندانیان سیاسی، همچون ابوالفضل قدیانی، مصطفی تاجزاده و مهدی محمودیان و.... تنها جرمشان نقد رهبری است.
جامعه دینی باید مطالبهگر بوده و مراجع را پاسخگو کند و اجازه ندهد شخصیتپرستی از زبان مراجع و شخصیتهای دینی طرح شود. دینداران آگاه نیک میدانند که دین نباید ابزار قدرت شود و ایمان کورکورانه و ایدئولوژیک هرگز پذیرفته نیست و موجب خسران است.
#قدسی_سازی #مهدویت #مرجعیت_شیعه #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍15❤4
Forwarded from گفتوشنود
علامه مجلسی: «حکومت صفویه حتماً به حکومت امام زمان متصل میشود!»
رؤیای اتصال حکومت به امام زمان؛ از مجلسی تا خامنهای!
✍️پیام همراهان
🔹️در تاریخ ایران، کمتر دورهای را میتوان یافت که دین و سیاست تا این اندازه در هم تنیده باشند. صفویان با رسمیکردن تشیع، نخستین حکومت شیعی متمرکز در ایران را بنیان نهادند و برای تثبیت اقتدار خود به پشتوانهی فقه و کلام نیاز داشتند. در این میان، علامه محمدباقر مجلسی، محدث و فقیه نامدار قرن یازدهم هجری، نقشی تعیینکننده یافت. او در اواخر دوران شاه سلیمان و شاه سلطان حسین، با نفوذ معنوی و علمی خود، کوشید سلطنت صفویه را نه صرفاً حکومت دنیوی، بلکه گامی در مسیر ظهور امام زمان معرفی کند. نقل است که گفته بود:
🔷️«حکومت صفویه حتماً به حکومت امام زمان متصل میشود.»
🔹️این جمله در ظاهر دعایی آرزومندانه است، اما در عمق خود تلاشی برای تقدسبخشی به قدرت سیاسی است؛ نوعی پیوند میان تخت و منبر که در آن پادشاه به «نایب امام» بدل میشود و مخالفت با سلطنت رنگ بیدینی میگیرد.
چنین تصوری از مشروعیت، با گذر زمان دگرگون شد اما از میان نرفت. پس از دورههای قاجار و پهلوی ــ که مشروعیت بیشتر بر نظم دنیوی یا ملیگرایی استوار بود ــ انقلاب ۱۳۵۷ بار دیگر همان الگوی قدیم را زنده کرد. در جمهوری اسلامی، اینبار فقیه حاکم خود را ادامهی ولایت امام زمان معرفی کرد و از زبان رسمی نظام شنیده شد که «ما پرچم را به دست امام خواهیم داد».
🔹️از صفویه تا امروز، رؤیای «اتصال حکومت به امام زمان» تلاشی بوده است برای آسمانی کردن قدرت زمینی؛ راهی برای آنکه حاکمیت مشروعیت خود را نه از مردم، بلکه از خدا بگیرد. اما هرگاه قدرت رنگ تقدس گرفته است، مرز میان ایمان و اطاعت سیاسی محو شده و نقدِ قدرت، همسنگ بیدینی تلقی شده است.
#مهدویت #امام_زمان #قدسی_سازی #حکومت_اسلامی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
علامه مجلسی: «حکومت صفویه حتماً به حکومت امام زمان متصل میشود!»
رؤیای اتصال حکومت به امام زمان؛ از مجلسی تا خامنهای!
✍️پیام همراهان
🔹️در تاریخ ایران، کمتر دورهای را میتوان یافت که دین و سیاست تا این اندازه در هم تنیده باشند. صفویان با رسمیکردن تشیع، نخستین حکومت شیعی متمرکز در ایران را بنیان نهادند و برای تثبیت اقتدار خود به پشتوانهی فقه و کلام نیاز داشتند. در این میان، علامه محمدباقر مجلسی، محدث و فقیه نامدار قرن یازدهم هجری، نقشی تعیینکننده یافت. او در اواخر دوران شاه سلیمان و شاه سلطان حسین، با نفوذ معنوی و علمی خود، کوشید سلطنت صفویه را نه صرفاً حکومت دنیوی، بلکه گامی در مسیر ظهور امام زمان معرفی کند. نقل است که گفته بود:
🔷️«حکومت صفویه حتماً به حکومت امام زمان متصل میشود.»
🔹️این جمله در ظاهر دعایی آرزومندانه است، اما در عمق خود تلاشی برای تقدسبخشی به قدرت سیاسی است؛ نوعی پیوند میان تخت و منبر که در آن پادشاه به «نایب امام» بدل میشود و مخالفت با سلطنت رنگ بیدینی میگیرد.
چنین تصوری از مشروعیت، با گذر زمان دگرگون شد اما از میان نرفت. پس از دورههای قاجار و پهلوی ــ که مشروعیت بیشتر بر نظم دنیوی یا ملیگرایی استوار بود ــ انقلاب ۱۳۵۷ بار دیگر همان الگوی قدیم را زنده کرد. در جمهوری اسلامی، اینبار فقیه حاکم خود را ادامهی ولایت امام زمان معرفی کرد و از زبان رسمی نظام شنیده شد که «ما پرچم را به دست امام خواهیم داد».
🔹️از صفویه تا امروز، رؤیای «اتصال حکومت به امام زمان» تلاشی بوده است برای آسمانی کردن قدرت زمینی؛ راهی برای آنکه حاکمیت مشروعیت خود را نه از مردم، بلکه از خدا بگیرد. اما هرگاه قدرت رنگ تقدس گرفته است، مرز میان ایمان و اطاعت سیاسی محو شده و نقدِ قدرت، همسنگ بیدینی تلقی شده است.
#مهدویت #امام_زمان #قدسی_سازی #حکومت_اسلامی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍8👎4❤3
Forwarded from گفتوشنود
بیبصیرت، فتنهگر، نفوذی...
وقتی استبداد در زبان خانه میکند!
پیام همراهان
استبداد، پیش از آنکه در زندانها مستقر شود، در واژهها لانه میکند. زبان، نخستین قلمرو قدرت است؛ جایی که معناها مصادره میشوند تا ذهنها فرمانبردار شوند. هر نظام اقتدارگرا، پیش از هرچیز، واژگان خود را میسازد: زبانی که بهجای گفتوگو، تکلیف صادر میکند و بهجای معنا، اطاعت میطلبد.
در دهههای اخیر، قدرت در جهان ایرانی، زبان دینی را به پوششی برای مشروعیت خود بدل کرده است. واژههایی که در اصل حامل شور رهایی بودند – مانند انقلاب، امت، ولایت، ایمان – در چرخش سیاسی، از معنا تهی شدند. «انقلاب» دیگر یادآور دگرگونی نیست، بلکه نشانهی رضایت از وضع موجود است؛ «امت» نه جمع آزاد مؤمنان، بلکه تودهای است که باید همصدا بماند؛ و «ولایت» از معنای معنوی خود فاصله گرفته و به واژهای اداری برای توجیه سلسلهمراتب قدرت بدل شده است.
در خطابههای رسمی، زبان بر مدار دوگانهی «ما و دشمن» میچرخد. تکرار خستگیناپذیر واژهی دشمن، جامعه را در حالت اضطرار نگه میدارد تا هر صدای متفاوت، تهدیدی امنیتی جلوه کند. واژههایی چون بیبصیرت، فتنهگر، نفوذی برچسبهایی آمادهاند برای خاموشکردن گفتوگو. این واژهها نه فقط حذف میکنند، بلکه شرم میسازند؛ شرم از اندیشیدن.
منبر، خطبه و رسانهی رسمی، ابزار بازتولید این معناها هستند. در آنها، حقیقت نه جستوجو میشود و نه گفتوگو؛ بلکه اعلام میشود. زبان از تجربهی انسانی تهی میشود و به فرمان تبدیل میگردد. این همان لحظهای است که استبداد در زبان خانه کرده است.
اما رهایی نیز از همینجا آغاز میشود: از بازپسگیری واژهها. باید زبان را از بند تقدسِ اجباری آزاد کرد. «بصیرت» باید دوباره به معنای دیدنِ آزاد بازگردد، «انقلاب» به معنای دگرگونیِ پیوسته، و «دشمن» تنها بر کسانی اطلاق شود که کرامت انسان را میکُشند.
اصلاح سیاسی بدون پالایش زبانی ممکن نیست. تا وقتی واژهها دروغ میگویند، آزادی نیز دروغی بیش نخواهد بود.
#حکومت_ایدئولوژیک #قدسی_سازی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
بیبصیرت، فتنهگر، نفوذی...
وقتی استبداد در زبان خانه میکند!
پیام همراهان
استبداد، پیش از آنکه در زندانها مستقر شود، در واژهها لانه میکند. زبان، نخستین قلمرو قدرت است؛ جایی که معناها مصادره میشوند تا ذهنها فرمانبردار شوند. هر نظام اقتدارگرا، پیش از هرچیز، واژگان خود را میسازد: زبانی که بهجای گفتوگو، تکلیف صادر میکند و بهجای معنا، اطاعت میطلبد.
در دهههای اخیر، قدرت در جهان ایرانی، زبان دینی را به پوششی برای مشروعیت خود بدل کرده است. واژههایی که در اصل حامل شور رهایی بودند – مانند انقلاب، امت، ولایت، ایمان – در چرخش سیاسی، از معنا تهی شدند. «انقلاب» دیگر یادآور دگرگونی نیست، بلکه نشانهی رضایت از وضع موجود است؛ «امت» نه جمع آزاد مؤمنان، بلکه تودهای است که باید همصدا بماند؛ و «ولایت» از معنای معنوی خود فاصله گرفته و به واژهای اداری برای توجیه سلسلهمراتب قدرت بدل شده است.
در خطابههای رسمی، زبان بر مدار دوگانهی «ما و دشمن» میچرخد. تکرار خستگیناپذیر واژهی دشمن، جامعه را در حالت اضطرار نگه میدارد تا هر صدای متفاوت، تهدیدی امنیتی جلوه کند. واژههایی چون بیبصیرت، فتنهگر، نفوذی برچسبهایی آمادهاند برای خاموشکردن گفتوگو. این واژهها نه فقط حذف میکنند، بلکه شرم میسازند؛ شرم از اندیشیدن.
منبر، خطبه و رسانهی رسمی، ابزار بازتولید این معناها هستند. در آنها، حقیقت نه جستوجو میشود و نه گفتوگو؛ بلکه اعلام میشود. زبان از تجربهی انسانی تهی میشود و به فرمان تبدیل میگردد. این همان لحظهای است که استبداد در زبان خانه کرده است.
اما رهایی نیز از همینجا آغاز میشود: از بازپسگیری واژهها. باید زبان را از بند تقدسِ اجباری آزاد کرد. «بصیرت» باید دوباره به معنای دیدنِ آزاد بازگردد، «انقلاب» به معنای دگرگونیِ پیوسته، و «دشمن» تنها بر کسانی اطلاق شود که کرامت انسان را میکُشند.
اصلاح سیاسی بدون پالایش زبانی ممکن نیست. تا وقتی واژهها دروغ میگویند، آزادی نیز دروغی بیش نخواهد بود.
#حکومت_ایدئولوژیک #قدسی_سازی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
❤10👍2