خواهر جاویدنام شیرین علیزاده، در واکنش به بازداشتشدن کوروش وزیری (همسر شیرین) نوشت:
«اگر خواهرم را نکشته بودید، در جمع خانواده تولد میگرفتیم و مجبور نبودید این همه نیرو مستقر کنید تا مراقب جشن تولد خانوادگی ما باشید.
ما هیچ علاقهای نداشتیم بین نیروهای شما به سنگ مزار خواهرم تولدش را تبریک بگیم.
در تولد خواهرم نه شعری بود، نه شعاری، نه جمعیتی جز جمع خانواده، به چه جرمی همسرش را گرفتید؟ به کدامین گناه خواهرم را کشتید؟ پسرش چه جنایتی کرده که اصلا بچگی نکرده، این همه غم را تحمل میکند؟ چرا آرامش را ازش گرفتید؟ جلوی چشم بچهاش کشتیدش، جلوی چشم بچهاش همسرشو بازداشت کردید و هیچ توجهی به اشکها و فریادهاش نکردید! کاش بویی از انسانیت برده بودید.
کوروش(محمد) وزیری را آزاد کنید!
دادخواهی جرم نیست.»
n.alizadeh.ava
#شیرین_علیزاده #کوروش_وزیری #کوروش_وزیری_را_آزاد_کنید
#دادخواهی_جرم_نیست
#پاینده_ایران #نور_بر_تاریکی_پیروز_است
#ایران_وطن_ماست_خاکش_کفن_ماست
#زن_زندگی_آزادی #مرد_میهن_آبادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«اگر خواهرم را نکشته بودید، در جمع خانواده تولد میگرفتیم و مجبور نبودید این همه نیرو مستقر کنید تا مراقب جشن تولد خانوادگی ما باشید.
ما هیچ علاقهای نداشتیم بین نیروهای شما به سنگ مزار خواهرم تولدش را تبریک بگیم.
در تولد خواهرم نه شعری بود، نه شعاری، نه جمعیتی جز جمع خانواده، به چه جرمی همسرش را گرفتید؟ به کدامین گناه خواهرم را کشتید؟ پسرش چه جنایتی کرده که اصلا بچگی نکرده، این همه غم را تحمل میکند؟ چرا آرامش را ازش گرفتید؟ جلوی چشم بچهاش کشتیدش، جلوی چشم بچهاش همسرشو بازداشت کردید و هیچ توجهی به اشکها و فریادهاش نکردید! کاش بویی از انسانیت برده بودید.
کوروش(محمد) وزیری را آزاد کنید!
دادخواهی جرم نیست.»
n.alizadeh.ava
#شیرین_علیزاده #کوروش_وزیری #کوروش_وزیری_را_آزاد_کنید
#دادخواهی_جرم_نیست
#پاینده_ایران #نور_بر_تاریکی_پیروز_است
#ایران_وطن_ماست_خاکش_کفن_ماست
#زن_زندگی_آزادی #مرد_میهن_آبادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
متن جناب بیژن اشتری درباره بهاییستیزی
بیژن اشتری از بزرگترین مترجمان ایرانی است که تاکنون کتابهای زیادی را درباره تمامیتخواهی و توتالیتریسم ترجمه کرده است:
«والا من معنی این ستیز بیهوده حاکمیت ایران با بهاییها را اصلا نمی فهمم.من به عنوان یک مسلمان شیعه در محله ای از شهر اراک بزرگ شدم که به اصطلاح اقلیت های دینی در آن زندگی میکردند.در سه راه ارامنه خیابان دکتر نیسانیان کوچه کشیش پشت کلیسا.
تقریبا همه همبازیهای کودکی من یا یهودی بودند یا بهایی یا ارمنی.همسایههای ما هم عموما غیرمسلمان بودند.هر چقدر بگم چه انسانهای شریف و بیآزاری بودند کم گفتم.صمیمی ترین دوستم یک بهایی بود به اسم مهرداد که چند سال پیش فوت کرد.انقلاب که شد مغازه پدرش را که در بزرگترین میدان شهر بود به حکم یک مجتهد مصادره کردند.آنها با یک مصیبتی خانه شان را فروختند و به تهران مهاجرت کردند.وحشت داشتند که خانه را به مسلمان بفروشند و به همین خاطر به یک یهودی فروختند تا خطر مصادره کمتر باشد. سختی های بسیار کشیدند که بماند.
نه مهرداد نه پدر و مادرش نه برادر و خواهرهایش نه اهل تبلیغ بهاییت بودند نه اهل سیاست.ایرانی و هموطن ما بودند و فقط میخواستند در کشورشان، مثل همه ما، زندگی آرامی داشته باشند.اما خیلی اذیت شدند و آسیب های مالی و روحی بسیاری دیدند.و من همیشه برام سوال بوده که این همه زجر و رنج برای چه ؟
مهرداد چون پدر و مادرش بهایی بودند به اجبار بهایی بود.او بهاییت را از سر اراده و تصمیم شخصی انتخاب نکرده بود و هیچ نقشی در بهایی شدنش نداشت.بهایی نشده بود بلکه بهایی زاده شده بود.اگر در یک خانواده مسیحی به دنیا آمده بود مسیحی تلقی می شد.من هم شیعه هستم چون پدر ومادرم شیعه بودند.
این یک جبر زاد و ولدی است که شامل همه ابنای بشریت میشود.ستیز با بهایی ها و اصولا ستیز با هر دین و مذهب و مرامی به نظرم کار نادرستی است.چنین کاری غیر انسانی است.والا به خدا اینها هموطنان ما هستند ، ایرانی اند ، همسایه و همشهری ما هستند.لطفا اذیتشان نکنید».
#گفتگو_توانا
#همزیستی_مسالمت_آمیز #ایران_وطن_ماست #رواداری
@Dialogue1402
بیژن اشتری از بزرگترین مترجمان ایرانی است که تاکنون کتابهای زیادی را درباره تمامیتخواهی و توتالیتریسم ترجمه کرده است:
«والا من معنی این ستیز بیهوده حاکمیت ایران با بهاییها را اصلا نمی فهمم.من به عنوان یک مسلمان شیعه در محله ای از شهر اراک بزرگ شدم که به اصطلاح اقلیت های دینی در آن زندگی میکردند.در سه راه ارامنه خیابان دکتر نیسانیان کوچه کشیش پشت کلیسا.
تقریبا همه همبازیهای کودکی من یا یهودی بودند یا بهایی یا ارمنی.همسایههای ما هم عموما غیرمسلمان بودند.هر چقدر بگم چه انسانهای شریف و بیآزاری بودند کم گفتم.صمیمی ترین دوستم یک بهایی بود به اسم مهرداد که چند سال پیش فوت کرد.انقلاب که شد مغازه پدرش را که در بزرگترین میدان شهر بود به حکم یک مجتهد مصادره کردند.آنها با یک مصیبتی خانه شان را فروختند و به تهران مهاجرت کردند.وحشت داشتند که خانه را به مسلمان بفروشند و به همین خاطر به یک یهودی فروختند تا خطر مصادره کمتر باشد. سختی های بسیار کشیدند که بماند.
نه مهرداد نه پدر و مادرش نه برادر و خواهرهایش نه اهل تبلیغ بهاییت بودند نه اهل سیاست.ایرانی و هموطن ما بودند و فقط میخواستند در کشورشان، مثل همه ما، زندگی آرامی داشته باشند.اما خیلی اذیت شدند و آسیب های مالی و روحی بسیاری دیدند.و من همیشه برام سوال بوده که این همه زجر و رنج برای چه ؟
مهرداد چون پدر و مادرش بهایی بودند به اجبار بهایی بود.او بهاییت را از سر اراده و تصمیم شخصی انتخاب نکرده بود و هیچ نقشی در بهایی شدنش نداشت.بهایی نشده بود بلکه بهایی زاده شده بود.اگر در یک خانواده مسیحی به دنیا آمده بود مسیحی تلقی می شد.من هم شیعه هستم چون پدر ومادرم شیعه بودند.
این یک جبر زاد و ولدی است که شامل همه ابنای بشریت میشود.ستیز با بهایی ها و اصولا ستیز با هر دین و مذهب و مرامی به نظرم کار نادرستی است.چنین کاری غیر انسانی است.والا به خدا اینها هموطنان ما هستند ، ایرانی اند ، همسایه و همشهری ما هستند.لطفا اذیتشان نکنید».
#گفتگو_توانا
#همزیستی_مسالمت_آمیز #ایران_وطن_ماست #رواداری
@Dialogue1402