رامین سعادت در زندان میاندوآب اعدام شد
جمهوری اسلامی روز گذشته شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ رامین سعادت کودکمجرمی که در سن ۱۶ سالگی به اتهام قتل در یک دعوای گروهی بازداشت شده بود، اعدام کرد.
رامین سعادت در تمام مراحل دادگاه اتهام خود را رد کرده بود.
به گزارش «هرانا» رامین سعادت هنگام اعدام ۲۰ سال داشته و اهل روستای دولتآباد میاندوآب بوده است.
جمهوری اسلامی، با وجود امضای کنوانسیون بینالمللی حقوق کودک، کماکان به نقض حقوق کودکان ادامه میدهد.
بر اساس ماده ۳۷ کنوانسیون حقوق کودک صدور حکم اعدام و حبس ابد و در کل هر تنبیه خشونتآمیزی، از جمله حکم شلاق و حبس انفرادی، برای کسی که هنگام ارتکاب جرم زیر ۱۸ سال داشته، ممنوع است.
اما جمهوری اسلامی صبر میکند تا کودک به سن ۱۸ سال برسد و بعد او را اعدام میکند. زمانی هم که از طرف نهادهای بینالمللی مورد پرسش قرار میگیرد، بهدروغ و آگاهانه، اعدام کودکان را انکار میکند.
صدای ایران باشیم هر جای دنیا که هستیم
#رامین_سعادت
#اعدام
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_اعدام
@Tavaana_TavaanaTech
جمهوری اسلامی روز گذشته شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ رامین سعادت کودکمجرمی که در سن ۱۶ سالگی به اتهام قتل در یک دعوای گروهی بازداشت شده بود، اعدام کرد.
رامین سعادت در تمام مراحل دادگاه اتهام خود را رد کرده بود.
به گزارش «هرانا» رامین سعادت هنگام اعدام ۲۰ سال داشته و اهل روستای دولتآباد میاندوآب بوده است.
جمهوری اسلامی، با وجود امضای کنوانسیون بینالمللی حقوق کودک، کماکان به نقض حقوق کودکان ادامه میدهد.
بر اساس ماده ۳۷ کنوانسیون حقوق کودک صدور حکم اعدام و حبس ابد و در کل هر تنبیه خشونتآمیزی، از جمله حکم شلاق و حبس انفرادی، برای کسی که هنگام ارتکاب جرم زیر ۱۸ سال داشته، ممنوع است.
اما جمهوری اسلامی صبر میکند تا کودک به سن ۱۸ سال برسد و بعد او را اعدام میکند. زمانی هم که از طرف نهادهای بینالمللی مورد پرسش قرار میگیرد، بهدروغ و آگاهانه، اعدام کودکان را انکار میکند.
صدای ایران باشیم هر جای دنیا که هستیم
#رامین_سعادت
#اعدام
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_اعدام
@Tavaana_TavaanaTech
«جهت یادآوری برای آنهایی که خس و خاشاک گویان را فراموش کردند
وقتی اسم شخص پلید محمود احمدینژاد در ذهنم میپیچه ناخداگاه به یاد چهرهی زیبای امیر جوادیفر میافتم که در هنگام دستگیری تمام بدنش زیر شکنجهها و ضربههای باتون و پوتین ضحاکان خورد شده بود، به یاد روزی میافتم که امیر زخمهایش عفونت کرده بود و همش نگران این بود که چرا یکی از چشمهای زیبایش نمی بیند! گفتن واقعیت برای من بسیار سخت بود که بگویم برادر عزیزم، امیر جان! متأسفانه یکی از چشمهایت را از دست دادهای، به یاد شبهای سوزان جهنم کهریزک میافتم که امیر از شدت درد و تب با صدای بلند همش ناله میکرد و از مادرش که قبلاً فوت کرده بود چشمهایش را میخواست، به یاد آخرین روز حضورمان در جهنمی به نام کهریزک میافتم که سرهنگ کمیجانی رئیس بازداشتگاه کهریزک با پوتین بر سر و صورت بدن بی جان امیر میکوبید تا از زیر سایه بیرون بیایید و روی آسفالت داغ و زیر گرمای خورشید بشیند و در آخر به یاد روزی میافتم که امیر مظلوم با لبهای تشنه در راه انتقال کهریزک به اوین در حسرت یک قطره آب مرتب خون بالا آورد و نابآورانه با ما وداع کرد و به سوی مادرش شتافت.
امیر جانم ! یاد و خاطرهات تا همیشه در قلبم زنده و گرامیست.💔😞🕊️🌱💔»
از صفحه اینستاگرام مسعود علیزاده از جانبهدربردگان جنایت کهریزک
#جنایت_کهریزک_فراموش_نخواهد_شد
#امیر_جوادی_فر
#محمد_کامرانی
#محسن_روح_الامینی
#رامین_پوراندرجانی
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#احمد_نجاتی_کارگر
#ندا_آقاسلطان
#سهراب_اعرابی
#اشکان_سهرابی
#مصطفی_کریم_بیگی
#علی_حسن_پور
#علیرضا_صبوری
#هجده_تیر
#بازداشتگاه_کهریزک
#علیه_فراموشی
#انتخابات۸۸
#محمود_احمدی_نژاد
#رای_بی_رای
#سیرک_انتخابات
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
وقتی اسم شخص پلید محمود احمدینژاد در ذهنم میپیچه ناخداگاه به یاد چهرهی زیبای امیر جوادیفر میافتم که در هنگام دستگیری تمام بدنش زیر شکنجهها و ضربههای باتون و پوتین ضحاکان خورد شده بود، به یاد روزی میافتم که امیر زخمهایش عفونت کرده بود و همش نگران این بود که چرا یکی از چشمهای زیبایش نمی بیند! گفتن واقعیت برای من بسیار سخت بود که بگویم برادر عزیزم، امیر جان! متأسفانه یکی از چشمهایت را از دست دادهای، به یاد شبهای سوزان جهنم کهریزک میافتم که امیر از شدت درد و تب با صدای بلند همش ناله میکرد و از مادرش که قبلاً فوت کرده بود چشمهایش را میخواست، به یاد آخرین روز حضورمان در جهنمی به نام کهریزک میافتم که سرهنگ کمیجانی رئیس بازداشتگاه کهریزک با پوتین بر سر و صورت بدن بی جان امیر میکوبید تا از زیر سایه بیرون بیایید و روی آسفالت داغ و زیر گرمای خورشید بشیند و در آخر به یاد روزی میافتم که امیر مظلوم با لبهای تشنه در راه انتقال کهریزک به اوین در حسرت یک قطره آب مرتب خون بالا آورد و نابآورانه با ما وداع کرد و به سوی مادرش شتافت.
امیر جانم ! یاد و خاطرهات تا همیشه در قلبم زنده و گرامیست.💔😞🕊️🌱💔»
از صفحه اینستاگرام مسعود علیزاده از جانبهدربردگان جنایت کهریزک
#جنایت_کهریزک_فراموش_نخواهد_شد
#امیر_جوادی_فر
#محمد_کامرانی
#محسن_روح_الامینی
#رامین_پوراندرجانی
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#احمد_نجاتی_کارگر
#ندا_آقاسلطان
#سهراب_اعرابی
#اشکان_سهرابی
#مصطفی_کریم_بیگی
#علی_حسن_پور
#علیرضا_صبوری
#هجده_تیر
#بازداشتگاه_کهریزک
#علیه_فراموشی
#انتخابات۸۸
#محمود_احمدی_نژاد
#رای_بی_رای
#سیرک_انتخابات
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«امروز نوزدهم خرداد ماه، زادروز #رامین_پوراندرجانی پزشک مظلوم کهریزک است.
رامین پوراندرجانی؛ پزشکی بود که شرافت و وجدان را هرگز به دیکتاتور نفروخت! مرگ رامین پوراندرجانی نه مسمومیت غذایی بود و نه خودکشی بلکه مسئولان رده بالای نیروی انتظامی و امنیتی او را کشتند تا جنایتهایشان در بازداشتگاه کهریزک از زبان رامین برملا نشود.
رامین پور اندرجانی پزشکی که مظلومانه کشته شد. انسانی که به زور در بازداشتگاه کهریزک بود و شاهد جنایات آنجا، صدایش را بریدند تا صحبت از بسیاری از ناگفتهها نکند. تا صحبت از نبض گرفتنها با پوتین نکند. تا صحبت از گونی های سفید رنگ نکند. رامین تو را کشتند و خانوادهات را داغدار کردند، فقط به آن دلیل که شاهد فجایع بودی... آری، در کشور ما ایران شاهد باشی هم مجرمی، تو مجرم به آنی که زیر بار زور نرفتی و دست خود را به جنایات آنجا آلوده نکردی و هرگز زیر برگه مننژیت را امضا نکردی، برگهای که از سوی سعید مرتضوی دادستان پیشین تهران، سرتیپ عزیزالله رجبزاده فرمانده نیروی انتظامی پیشین تهران و سرهنگ کمیجانی رئیس بازداشتگاه کهریزک تهیه شده بود تا بگویند کشتهشدگان کهریزک بر اثر ضرب و شتم و شکنجه کشته نشدند بلکه آنها بر اثر بیماری مننژیت فوت کردند.
رامین جان ؛ تو را از این دنیا گرفتند ولی نمیتوانند از یاد ملت بگیرند، یاد تا همیشه برای زنده و گرامیست!.
تولدت در آسمانها مبارک مرد بزرگ.🌹🌹»
از اینستاگرام مسعود علیزاده، از بازماندگان کهریزک
masoudalizadeh___
روایت قتل حکومتی رامین پوراندرجانی را در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/3webxk4p
رامین پوراندرجانی، جان بر سر قسم
https://tavaana.org/ramin_pourandarjani/
#جنایت_کهریزک_فراموش_نخواهد_شد
#رامین_پوراندرجانی
#امیر_جوادی_فر
#محمد_کامرانی
#محسن_روح_لامینی
#احمد_نجاتی_کارگر
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
رامین پوراندرجانی؛ پزشکی بود که شرافت و وجدان را هرگز به دیکتاتور نفروخت! مرگ رامین پوراندرجانی نه مسمومیت غذایی بود و نه خودکشی بلکه مسئولان رده بالای نیروی انتظامی و امنیتی او را کشتند تا جنایتهایشان در بازداشتگاه کهریزک از زبان رامین برملا نشود.
رامین پور اندرجانی پزشکی که مظلومانه کشته شد. انسانی که به زور در بازداشتگاه کهریزک بود و شاهد جنایات آنجا، صدایش را بریدند تا صحبت از بسیاری از ناگفتهها نکند. تا صحبت از نبض گرفتنها با پوتین نکند. تا صحبت از گونی های سفید رنگ نکند. رامین تو را کشتند و خانوادهات را داغدار کردند، فقط به آن دلیل که شاهد فجایع بودی... آری، در کشور ما ایران شاهد باشی هم مجرمی، تو مجرم به آنی که زیر بار زور نرفتی و دست خود را به جنایات آنجا آلوده نکردی و هرگز زیر برگه مننژیت را امضا نکردی، برگهای که از سوی سعید مرتضوی دادستان پیشین تهران، سرتیپ عزیزالله رجبزاده فرمانده نیروی انتظامی پیشین تهران و سرهنگ کمیجانی رئیس بازداشتگاه کهریزک تهیه شده بود تا بگویند کشتهشدگان کهریزک بر اثر ضرب و شتم و شکنجه کشته نشدند بلکه آنها بر اثر بیماری مننژیت فوت کردند.
رامین جان ؛ تو را از این دنیا گرفتند ولی نمیتوانند از یاد ملت بگیرند، یاد تا همیشه برای زنده و گرامیست!.
تولدت در آسمانها مبارک مرد بزرگ.🌹🌹»
از اینستاگرام مسعود علیزاده، از بازماندگان کهریزک
masoudalizadeh___
روایت قتل حکومتی رامین پوراندرجانی را در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/3webxk4p
رامین پوراندرجانی، جان بر سر قسم
https://tavaana.org/ramin_pourandarjani/
#جنایت_کهریزک_فراموش_نخواهد_شد
#رامین_پوراندرجانی
#امیر_جوادی_فر
#محمد_کامرانی
#محسن_روح_لامینی
#احمد_نجاتی_کارگر
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«پانزده سال گذشت ! تابستان ۸۸ و آن ماهِ تیر
ماه تیری که در اوج ناباورانه طعم تلخ زندان ، شکنجه و مرگ انسانیت را تجربه کردم. پانزده سال گذشت ! تابستان ۸۸ و آن ماهِ تیر ، روزهای بلندش کوتاه می شد در امتداد شکنجه تنهامان . زیر آن آفتاب سوزان، پای برهنه بر سطحِ سیاه داغ، چهار دست و پا بر آسفالتی که گداخته بود، میرفتیم .. میرفتیم.. در میان حصارهای بلند کهریزک دیگر تابی نمانده بود، صدای شکستن استخوان یاران به گوش میرسید، هوشی نمانده بود در زیر تابشی که ما را بیتاب کرده بود.انگار زمان ایستاده بود، خورشید مرده بود ! روز شب میشد و شب آنقدر بلند، که روشنیهای تیر، تار میشد. هر ماه تیری که میرسد، شب نالههای امیر برایم زنده میشود که از مادرش چشمهایش را میخواست، تصویر لبهای خشک و تشنهاش وقتی که ناباورانه با ما وداع کرد، هر ماه تیر که میرسد، تنم دوباره از تب آن کابوس تیره می سوزد.. تو یادت هست محسن ! لباست را درآوردی و مرا با آن باد میزدی ! محسن؛ هنوز تنم میسوزد ، هنوز ! زخمهایت بزرگ و بزرگ تر می شد و تو ایستادهتر، حیرانم از آن همه ایستادگی ! چه سربلند زندگان را ترک گفتی!
من ماه تیر را دوست ندارم، آخر یاد دستهای بسته ی محمد میافتم ، از آنجا که میآمدیم، در اوین، از ما جدا شد. ما در اوین بودیم و او در بیمارستانی ، با دستهای زنجیر شده بر تخت، در آنجا جهنم کهریزک را میگویم! او مدام نگران بود و بیقرار، انگار چند روزی به آزمون کنکورش نمانده بود. بعداً خبر قبولیش را شنیدم، البته نه در کنکور، شنیدم در آزمون دیگری پذیرفته شد.
از تمام آن روزهای سرد و سیاه ، از آن روزی که دوباره در روزنگارمان، یادآور تلخی و سیاهی شد. از آن هجده ِ تیر ده سال گذشته بود و هنوز چیزی تمام نشده بود که دوباره روز بد دیگری آغاز شد، هجده ِ تیری دیگر خونهای ریخته و پایمال شدهی هجده تیر ۷۸ و مادری که از آن سال تا به امروز سعیدش ( #سعید_زینالی ) را هنوز جستجو میکند! و دوباره هجده تیری دیگر و زخم های من همه از این روز است از این روز ! هر ماه تیری که از راه میرسد، دوباره باز تنم می لرزد از یادِ آن همه، از دیدن زخمهای مانده بر تنم پانزده سال گذشت ! و هنوز مانده بر تنم، مانده بر قلبم، زخمهای آن ماه تیرگی.»
.
✍️ مسعود علیزاده
#محسن_روح_الامینی
#امیر_جوادی_فر
#محمد_کامرانی
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#احمد_نجاتی_کارگر
#رامین_پوراندرجانی
#سعید_زینالی
#رای_بی_رای
#نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ماه تیری که در اوج ناباورانه طعم تلخ زندان ، شکنجه و مرگ انسانیت را تجربه کردم. پانزده سال گذشت ! تابستان ۸۸ و آن ماهِ تیر ، روزهای بلندش کوتاه می شد در امتداد شکنجه تنهامان . زیر آن آفتاب سوزان، پای برهنه بر سطحِ سیاه داغ، چهار دست و پا بر آسفالتی که گداخته بود، میرفتیم .. میرفتیم.. در میان حصارهای بلند کهریزک دیگر تابی نمانده بود، صدای شکستن استخوان یاران به گوش میرسید، هوشی نمانده بود در زیر تابشی که ما را بیتاب کرده بود.انگار زمان ایستاده بود، خورشید مرده بود ! روز شب میشد و شب آنقدر بلند، که روشنیهای تیر، تار میشد. هر ماه تیری که میرسد، شب نالههای امیر برایم زنده میشود که از مادرش چشمهایش را میخواست، تصویر لبهای خشک و تشنهاش وقتی که ناباورانه با ما وداع کرد، هر ماه تیر که میرسد، تنم دوباره از تب آن کابوس تیره می سوزد.. تو یادت هست محسن ! لباست را درآوردی و مرا با آن باد میزدی ! محسن؛ هنوز تنم میسوزد ، هنوز ! زخمهایت بزرگ و بزرگ تر می شد و تو ایستادهتر، حیرانم از آن همه ایستادگی ! چه سربلند زندگان را ترک گفتی!
من ماه تیر را دوست ندارم، آخر یاد دستهای بسته ی محمد میافتم ، از آنجا که میآمدیم، در اوین، از ما جدا شد. ما در اوین بودیم و او در بیمارستانی ، با دستهای زنجیر شده بر تخت، در آنجا جهنم کهریزک را میگویم! او مدام نگران بود و بیقرار، انگار چند روزی به آزمون کنکورش نمانده بود. بعداً خبر قبولیش را شنیدم، البته نه در کنکور، شنیدم در آزمون دیگری پذیرفته شد.
از تمام آن روزهای سرد و سیاه ، از آن روزی که دوباره در روزنگارمان، یادآور تلخی و سیاهی شد. از آن هجده ِ تیر ده سال گذشته بود و هنوز چیزی تمام نشده بود که دوباره روز بد دیگری آغاز شد، هجده ِ تیری دیگر خونهای ریخته و پایمال شدهی هجده تیر ۷۸ و مادری که از آن سال تا به امروز سعیدش ( #سعید_زینالی ) را هنوز جستجو میکند! و دوباره هجده تیری دیگر و زخم های من همه از این روز است از این روز ! هر ماه تیری که از راه میرسد، دوباره باز تنم می لرزد از یادِ آن همه، از دیدن زخمهای مانده بر تنم پانزده سال گذشت ! و هنوز مانده بر تنم، مانده بر قلبم، زخمهای آن ماه تیرگی.»
.
✍️ مسعود علیزاده
#محسن_روح_الامینی
#امیر_جوادی_فر
#محمد_کامرانی
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#احمد_نجاتی_کارگر
#رامین_پوراندرجانی
#سعید_زینالی
#رای_بی_رای
#نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«پانزده سال گذشت: هجدهم تیر هشتاد و هشت، بازداشتگاهی به نام کهریزک
ساعت سه صبح است، تارهای اسارت تنیدهاند، دستان گناهآلود بر ما، بوی دود و صدای شکنجه انسانهای بیگناه به گوش میرسد و ما همگی در شوک و اظطرابیم، اینجا زمان ایستاده است و تنها گردونه بیداد است و میچرخد. اینجا روزهای بلندش کوتاه میشود در امتداد شکنجه تنهایمان. زیر آن آفتاب سوزان، پای برهنه بر سطحِ سیاه داغ ، چهار دست و پا بر آسفالتی که گداخته است، میرویم.. میرویم. در میان حصارهای بلند کهریزک، دیگر تابی نمانده است، صدای شکستن استخوان یاران به گوش میرسید، هوشی نمانده است در زیر تابشی که ما را بیتاب کرده.
انگار خورشید مرده است! روز شب میشود و شب آنقدر بلند، که روشنیهای تیر ، تار میشد. اینجا صحرا است و همگیمان تنها توهم نوشیدن آب داریم، گلوی خشکیده ما را تر میکند، اینجا بیابانیست که نیشهای تیز ، زهر سیاه در رگ سرخ ما میریزند، ساعت سه صبح است، صدای نالههای امیر در گوشم میپیچد که از مادرش چشمهایش را میخواهد، تصویر لبهای خشک و تشنهاش وقتی که ناباورانه با ما وداع کرد همش جلوی چشمانم است..
هر ۱۸ تیری که از راه میرسد، تنم دوباره از تب آن کابوس تیره میسوزد.. محسن عزیزم ؛ هنوز تنم میسوزد، هنوز ! زخمهایت بزرگ و بزرگتر میشد و تو ایستادهتر ، حیرانم از آن همه ایستادگی ! چه سربلند زندگان را ترک گفتی! محسن ؛ تو میتوانستی بگویی فرزند چه کسی هستی و آزاد شوی، ولی هیچ وقت این مهم را عنوان نکردی تا نشان دهد بزرگی آدمی را ، تا نشان دهی که اعتقاد داشتن به چیزی حد و مرز نمیشناسد.
در تنگاتنگ بدنهای کوفته و زخمیمان، رفیقی دارد جان میدهد، اینجا سکوت مرگ است، یا نعره زنجیر که میدرد شب را و صدای ضجههای ما که با خود میبرد باد، اینجا دیوارها خون میگیرند و از درون میلههای قطور جهنم کهریزک صدای شکستن استخوان یاران میآید. گویا اینجا آخر دنیاست! و در آخر به یاد دستهای بسته ی محمد میافتم، از آنجا که میآمدیم، در اوین، از ما جدا شد . ما در اوین بودیم و او در بیمارستانی ، با دستهای زنجیر شده بر تخت ، در آنجا کهریزک را میگویم او مدام نگران بود و بیقرار ، انگار چند روزی به آزمون کنکورش نمانده بود.»
از اینستاگرام مسعوعلیزاده از جانبهدربردگان کهریزک
#محسن_روح_الامینی
#محمد_کامرانی
#امیر_جوادی_فر
#احمد_نجاتی_کارگر
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#رامین_پوراندرجانی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#جنایت_کهریزک_فراموش_نخواهد_شد
#علیه_فراموشی
#رای_بی_رای
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ساعت سه صبح است، تارهای اسارت تنیدهاند، دستان گناهآلود بر ما، بوی دود و صدای شکنجه انسانهای بیگناه به گوش میرسد و ما همگی در شوک و اظطرابیم، اینجا زمان ایستاده است و تنها گردونه بیداد است و میچرخد. اینجا روزهای بلندش کوتاه میشود در امتداد شکنجه تنهایمان. زیر آن آفتاب سوزان، پای برهنه بر سطحِ سیاه داغ ، چهار دست و پا بر آسفالتی که گداخته است، میرویم.. میرویم. در میان حصارهای بلند کهریزک، دیگر تابی نمانده است، صدای شکستن استخوان یاران به گوش میرسید، هوشی نمانده است در زیر تابشی که ما را بیتاب کرده.
انگار خورشید مرده است! روز شب میشود و شب آنقدر بلند، که روشنیهای تیر ، تار میشد. اینجا صحرا است و همگیمان تنها توهم نوشیدن آب داریم، گلوی خشکیده ما را تر میکند، اینجا بیابانیست که نیشهای تیز ، زهر سیاه در رگ سرخ ما میریزند، ساعت سه صبح است، صدای نالههای امیر در گوشم میپیچد که از مادرش چشمهایش را میخواهد، تصویر لبهای خشک و تشنهاش وقتی که ناباورانه با ما وداع کرد همش جلوی چشمانم است..
هر ۱۸ تیری که از راه میرسد، تنم دوباره از تب آن کابوس تیره میسوزد.. محسن عزیزم ؛ هنوز تنم میسوزد، هنوز ! زخمهایت بزرگ و بزرگتر میشد و تو ایستادهتر ، حیرانم از آن همه ایستادگی ! چه سربلند زندگان را ترک گفتی! محسن ؛ تو میتوانستی بگویی فرزند چه کسی هستی و آزاد شوی، ولی هیچ وقت این مهم را عنوان نکردی تا نشان دهد بزرگی آدمی را ، تا نشان دهی که اعتقاد داشتن به چیزی حد و مرز نمیشناسد.
در تنگاتنگ بدنهای کوفته و زخمیمان، رفیقی دارد جان میدهد، اینجا سکوت مرگ است، یا نعره زنجیر که میدرد شب را و صدای ضجههای ما که با خود میبرد باد، اینجا دیوارها خون میگیرند و از درون میلههای قطور جهنم کهریزک صدای شکستن استخوان یاران میآید. گویا اینجا آخر دنیاست! و در آخر به یاد دستهای بسته ی محمد میافتم، از آنجا که میآمدیم، در اوین، از ما جدا شد . ما در اوین بودیم و او در بیمارستانی ، با دستهای زنجیر شده بر تخت ، در آنجا کهریزک را میگویم او مدام نگران بود و بیقرار ، انگار چند روزی به آزمون کنکورش نمانده بود.»
از اینستاگرام مسعوعلیزاده از جانبهدربردگان کهریزک
#محسن_روح_الامینی
#محمد_کامرانی
#امیر_جوادی_فر
#احمد_نجاتی_کارگر
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#رامین_پوراندرجانی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#جنایت_کهریزک_فراموش_نخواهد_شد
#علیه_فراموشی
#رای_بی_رای
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
پانزدهمین سالگرد قتل حکومتی رامین آقازاده قهرمانی و احمد نجاتی کارگر دو تن از کشتهشدگان بازداشتگاه کهریزک
#رامین_آقازاده_قهرمانی و #احمد_نجاتی_کارگر دو تن از بازداشتی های کهریزک در سال ۸۸ هستند که قبل از بازداشتیهای ۱۸ تیر به کهریزک اعزام شدند و در آنجا بر اثر ضرب و شتم و شکنجههای هر روزه کهریزک جانشان را مظلومانه از دست دادند.
احمد نجاتی کارگر یکی از کشتهشدگان بازداشتگاه کهریزک است که قبل از اعزام ما بازداشتیهای روز ۱۸ تیر به همراه عدهای از جوانان معترض به نتیجه انتخابات ۸۸ به جهنم کهریزک اعزام شدند. احمد نجاتی به اثر شکنجههای هر روزه جهنم کهریزک بعد از آزادی به دلیل از دست دادن هر دو کلیه در بیمارستان جانش را در راه آزادی وطن از دست داد.
بعد از خبر کشتهشدن احمد نجاتی کارگر بخش خبری ۲۰:۳۰ مدعی شد که فردی به نام احمد نجاتی کارگر کشته نشده و او در حال حاضر زنده است. همچنین تصویری از محل دفن او را نشان دادند که تاریخ مرگ مربوط به هشت سال پیش بود؛ ولی مادر نجاتی کارگر در مصاحبهای اعلام نمود که قبر فرزندش دو طبقه است و این سنگ قبر مربوط به برادر احمد است که هشت سال پیش از دنیا رفته است.
رامین آقازاده قهرمانی قبل از بازداشتی های ۱۸ تیر ۸۸ به بازداشتگاه غیر قانونی کهریزک اعزام شد. رامین از طریق دوربینهای مداربسته در اعتراضات شناسایی میشود و پس از مراجعه ماموران امنیتی به منزلش همراه با مادرش به محل نامعلومی فرستاده میشود و با حکم مقامات قضایی به بازداشتگاه کهریزک منتقل میشود.
رامین آقازاده قهرمانی حدود ۱۵ روز در جهنم کهریزک بازداشت بود و در آنجا مورد شدیدترین شکنجهها قرار گرفته بود و بعد از آزادی آثار شکنجهها همچنان بر روی بدنش نمایان بود. رامین بعد از آزادی به مادرش گفته بود که در کهریزک چندین روز از پا او را آویزانش کرده بودند و تا حد مرگ شکنجهاش کرده بودند. رامین پس از دو روز آزادی از زندان به دلیل لخته های خون در سینهاش در منزل دچار تشنج میشه و پیش از رسیدنش به بیمارستان جانش را در راه آزادی وطن از دست میدهد.
یاد و خاطره #احمد_نجاتی_کارگر و #رامین_آقازاده_قهرمانی تا همیشه در قلب ما زنده و گرامی خواهد بود و ما هرگز قهرمانان راه آزادی وطن را فراموش نخواهیم کرد. 💔💔»
صدای مظلومیت شأن باشیم.
✍️ مسعود علیزاده
#احمد_نجاتی_کارگر
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#علیه_فراموشی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
#رامین_آقازاده_قهرمانی و #احمد_نجاتی_کارگر دو تن از بازداشتی های کهریزک در سال ۸۸ هستند که قبل از بازداشتیهای ۱۸ تیر به کهریزک اعزام شدند و در آنجا بر اثر ضرب و شتم و شکنجههای هر روزه کهریزک جانشان را مظلومانه از دست دادند.
احمد نجاتی کارگر یکی از کشتهشدگان بازداشتگاه کهریزک است که قبل از اعزام ما بازداشتیهای روز ۱۸ تیر به همراه عدهای از جوانان معترض به نتیجه انتخابات ۸۸ به جهنم کهریزک اعزام شدند. احمد نجاتی به اثر شکنجههای هر روزه جهنم کهریزک بعد از آزادی به دلیل از دست دادن هر دو کلیه در بیمارستان جانش را در راه آزادی وطن از دست داد.
بعد از خبر کشتهشدن احمد نجاتی کارگر بخش خبری ۲۰:۳۰ مدعی شد که فردی به نام احمد نجاتی کارگر کشته نشده و او در حال حاضر زنده است. همچنین تصویری از محل دفن او را نشان دادند که تاریخ مرگ مربوط به هشت سال پیش بود؛ ولی مادر نجاتی کارگر در مصاحبهای اعلام نمود که قبر فرزندش دو طبقه است و این سنگ قبر مربوط به برادر احمد است که هشت سال پیش از دنیا رفته است.
رامین آقازاده قهرمانی قبل از بازداشتی های ۱۸ تیر ۸۸ به بازداشتگاه غیر قانونی کهریزک اعزام شد. رامین از طریق دوربینهای مداربسته در اعتراضات شناسایی میشود و پس از مراجعه ماموران امنیتی به منزلش همراه با مادرش به محل نامعلومی فرستاده میشود و با حکم مقامات قضایی به بازداشتگاه کهریزک منتقل میشود.
رامین آقازاده قهرمانی حدود ۱۵ روز در جهنم کهریزک بازداشت بود و در آنجا مورد شدیدترین شکنجهها قرار گرفته بود و بعد از آزادی آثار شکنجهها همچنان بر روی بدنش نمایان بود. رامین بعد از آزادی به مادرش گفته بود که در کهریزک چندین روز از پا او را آویزانش کرده بودند و تا حد مرگ شکنجهاش کرده بودند. رامین پس از دو روز آزادی از زندان به دلیل لخته های خون در سینهاش در منزل دچار تشنج میشه و پیش از رسیدنش به بیمارستان جانش را در راه آزادی وطن از دست میدهد.
یاد و خاطره #احمد_نجاتی_کارگر و #رامین_آقازاده_قهرمانی تا همیشه در قلب ما زنده و گرامی خواهد بود و ما هرگز قهرمانان راه آزادی وطن را فراموش نخواهیم کرد. 💔💔»
صدای مظلومیت شأن باشیم.
✍️ مسعود علیزاده
#احمد_نجاتی_کارگر
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#علیه_فراموشی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دایه شریفه، مادر جاویدنام رامین حسینپناهی، مادری که هنوز نمیدانند فرزندش را بعد از قتل حکومتی کجا دفن کردهاند، در مخالفت با حکم اعدام پخشان عزیزی و شریفه محمدی، نوشتهای به شرح زیر در دستش گرفته است؛
«اعدام قتل عمد حكومتیست
من مادر رامین حسین پناهی خواهان لغو فوری حكم اعدام و ازادی پخشان عزیزی و شریفە محمدی هستم
اعدام ننگ بشریت است
ننگ بر حاكمیتی كە برای بقا بە دنبال گردن برای طناب دارش میگردد»
#نه_به_اعدام #آزادی_شریفه #پخشان_عزیزی #شریفه_محمدی #رامین_حسین_پناهی #دایه_شریفه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«اعدام قتل عمد حكومتیست
من مادر رامین حسین پناهی خواهان لغو فوری حكم اعدام و ازادی پخشان عزیزی و شریفە محمدی هستم
اعدام ننگ بشریت است
ننگ بر حاكمیتی كە برای بقا بە دنبال گردن برای طناب دارش میگردد»
#نه_به_اعدام #آزادی_شریفه #پخشان_عزیزی #شریفه_محمدی #رامین_حسین_پناهی #دایه_شریفه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مزارشان کجاست؟
✍️آتنا دائمی
«شنبه هفده شهریور ۹۷ ساعت ۱۰ صبح زنگ زدم به پدرم با نگرانی گفت بچهها رو از پنجشنبه بردند انفرادی زانیار، لقمان و رامین را. سست شدم ولی گفتم من از همین الان اعتصاب غذا هستم، گفت منو مامان هم اعتصابیم.
تمام روز در استرس بودم یکی از ه بندیها اون روز اعزام داشت اما برعکس همیشه با حال بد برگشت، جرات نداشتم بپرسم چی شده، ساعت هشت شب شبکه خبر نگاه میکردیم که دنیا رو سرم خراب شد زیرنویس زد که بچهها اعدام شدند.
فقط یادمه دویدم تو باشگاه و با صدای بلند گریه میکردم. اولین بار بود صدای گریه خودمو میشنیدم.
یکشنبه شد،روز ملاقات! بیانیه نوشتیم و سرودی آماده کردیم اما در سالن مانع ملاقات من و گلرخ ایرایی شدند، همه اعتراض کردند و بقیه هم بدون ما ملاقات نرفتند. همه عزادار بودیم، عصبانی بودیم، درگیری لفظی شد بعد از یک ساعت همه در سالن ملاقات بودیم، خانوادهام مشکیپوش و همچنان اعتصاب غذا بودند. شش مامور بالای سرم ایستاده بودند تا بیانیه رد نشه اما شد.
بعد از ملاقات امین وزیری(دادیار ناظر) آمد باز هم بحث بود و درگیری، بلند شدم گفتم عزیزان ما را اعدام کردید و بعد این مسخرهبازیها را در آوردید که مانع انتشار بیانیه ما شوید شب در خانهات بیانیهام را بخوان، از در بیرون رفتم. آن روز و اتفاقاتش بهانه شد که ۳ سال و ۷ ماه از ایمان افشاری حکم زندان گرفتم!
یک سال گذشت
برای اولین سالگرد زانیار و لقمان مرادی و رامین حسین پناهی مراسمی تدارک دیده بودم و شش ماه بود که از ملاقات حضوری با خانوادهام محروم بودم،همان روز برای اولین بار غلامرضا ضیایی را دیدم که قبلا رییس رجاییشهر بود و او زانیار و لقمان را برای اعدام از بند خارج کرده بود، برای سالگرد آنان به بند آمده بود، اکثر زندانیان با او صحبت کردند. بعضی با داد و بعضی آرام، من اما نرفتم یا در تختم بودم یا مشغول تدارک مراسم عصر. صدایم کرد با خشم رفتم. گفت دوستانت گفتهاند از ملاقات محرومی، خواستهات چیست؟ گفتم من خواستهای از شماها ندارم، گفت چرا انقدر تلخی؟ عصبانی هستی، همه آمدند حرف زدند، تو بیاحترامی کردی! رفتی آش هم زدی! روز منو خراب نکن! روز خیلی خوبیه برای من. جواب دادم: برای من اما روز تلخیه چون قاتل زانیار و لقمان و رامین را در سالگردشون در مقابل خودم میبینم و اتاق را ترک کردم. دنبالم آمد شروع به داد و فریاد کرد و در حرفهایش مدام میگفت شنیدم شاخی! من اما شاختو میشکنم! چندین بار به قصد ضرب و شتم نزدیکم شد اما در نهایت شاخ خودش شکست! او چند ماه بعد به دلیل اختلاس به بازرس بیمارستان تنزل یافت.
هنوز محل دفن عزیزانمان مشخص نیست»
از اینستاگرام آتنا دائمی
(متن دو سال پیش نوشته و منتشر شده است)
مطلب مرتبط:
اعدام در ایران؛ سیاست هراس و انتقام
https://tavaana.org/execution_in_iran_revenge_policy/
#رامین_حسین_پناهی #زانیار_مرادی #لقمان_مرادی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
✍️آتنا دائمی
«شنبه هفده شهریور ۹۷ ساعت ۱۰ صبح زنگ زدم به پدرم با نگرانی گفت بچهها رو از پنجشنبه بردند انفرادی زانیار، لقمان و رامین را. سست شدم ولی گفتم من از همین الان اعتصاب غذا هستم، گفت منو مامان هم اعتصابیم.
تمام روز در استرس بودم یکی از ه بندیها اون روز اعزام داشت اما برعکس همیشه با حال بد برگشت، جرات نداشتم بپرسم چی شده، ساعت هشت شب شبکه خبر نگاه میکردیم که دنیا رو سرم خراب شد زیرنویس زد که بچهها اعدام شدند.
فقط یادمه دویدم تو باشگاه و با صدای بلند گریه میکردم. اولین بار بود صدای گریه خودمو میشنیدم.
یکشنبه شد،روز ملاقات! بیانیه نوشتیم و سرودی آماده کردیم اما در سالن مانع ملاقات من و گلرخ ایرایی شدند، همه اعتراض کردند و بقیه هم بدون ما ملاقات نرفتند. همه عزادار بودیم، عصبانی بودیم، درگیری لفظی شد بعد از یک ساعت همه در سالن ملاقات بودیم، خانوادهام مشکیپوش و همچنان اعتصاب غذا بودند. شش مامور بالای سرم ایستاده بودند تا بیانیه رد نشه اما شد.
بعد از ملاقات امین وزیری(دادیار ناظر) آمد باز هم بحث بود و درگیری، بلند شدم گفتم عزیزان ما را اعدام کردید و بعد این مسخرهبازیها را در آوردید که مانع انتشار بیانیه ما شوید شب در خانهات بیانیهام را بخوان، از در بیرون رفتم. آن روز و اتفاقاتش بهانه شد که ۳ سال و ۷ ماه از ایمان افشاری حکم زندان گرفتم!
یک سال گذشت
برای اولین سالگرد زانیار و لقمان مرادی و رامین حسین پناهی مراسمی تدارک دیده بودم و شش ماه بود که از ملاقات حضوری با خانوادهام محروم بودم،همان روز برای اولین بار غلامرضا ضیایی را دیدم که قبلا رییس رجاییشهر بود و او زانیار و لقمان را برای اعدام از بند خارج کرده بود، برای سالگرد آنان به بند آمده بود، اکثر زندانیان با او صحبت کردند. بعضی با داد و بعضی آرام، من اما نرفتم یا در تختم بودم یا مشغول تدارک مراسم عصر. صدایم کرد با خشم رفتم. گفت دوستانت گفتهاند از ملاقات محرومی، خواستهات چیست؟ گفتم من خواستهای از شماها ندارم، گفت چرا انقدر تلخی؟ عصبانی هستی، همه آمدند حرف زدند، تو بیاحترامی کردی! رفتی آش هم زدی! روز منو خراب نکن! روز خیلی خوبیه برای من. جواب دادم: برای من اما روز تلخیه چون قاتل زانیار و لقمان و رامین را در سالگردشون در مقابل خودم میبینم و اتاق را ترک کردم. دنبالم آمد شروع به داد و فریاد کرد و در حرفهایش مدام میگفت شنیدم شاخی! من اما شاختو میشکنم! چندین بار به قصد ضرب و شتم نزدیکم شد اما در نهایت شاخ خودش شکست! او چند ماه بعد به دلیل اختلاس به بازرس بیمارستان تنزل یافت.
هنوز محل دفن عزیزانمان مشخص نیست»
از اینستاگرام آتنا دائمی
(متن دو سال پیش نوشته و منتشر شده است)
مطلب مرتبط:
اعدام در ایران؛ سیاست هراس و انتقام
https://tavaana.org/execution_in_iran_revenge_policy/
#رامین_حسین_پناهی #زانیار_مرادی #لقمان_مرادی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«فواد قدیمی جزو نخستین جوانانی بود که در جنبش انقلابی زن، زندگی، آزادی جان خود را فدای آزادی کرد. یاد و نام او و همه جانباختگان آزادی را زنده نگه داریم تا راه مبارزاتیشان تا پیروزی ادامه یابد.»
از صفحه رادا فاتحی
rada_fatehi
- فواد قدیمی ۴۰ساله بود و پدر دو فرزند بود. ۲۶ شهریور ۱۴۰۱ با شلیک ماموران در دیواندره زخمی شد و سیام در بیمارستان جان باخت. در ویدیویی دیده میشود ماموران در این شهر از فاصله نزدیک به معترضان شلیک میکنند. کاوان، فرزند ۹ساله فواد، انشایی برای پدر میخواند: «همیشه فصل پاییز را دوست داشتم، ولی امسال نه، چون پدرم را در شروع این فصل از دست دادم».
۶ آبان ۱۴۰۱، مراسم چهلم فواد با حضور جمعیت زیادی از مردم دیواندره برگزار شد. حاضران در این مراسم، شعار مرگ بر دیکتاتور سر دادند.
#دادخواهی_ادامه_دارد
#ژن_ژیان_ئازادی
#فواد قدیمی
#رامین_فاتحی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«فواد قدیمی جزو نخستین جوانانی بود که در جنبش انقلابی زن، زندگی، آزادی جان خود را فدای آزادی کرد. یاد و نام او و همه جانباختگان آزادی را زنده نگه داریم تا راه مبارزاتیشان تا پیروزی ادامه یابد.»
از صفحه رادا فاتحی
rada_fatehi
- فواد قدیمی ۴۰ساله بود و پدر دو فرزند بود. ۲۶ شهریور ۱۴۰۱ با شلیک ماموران در دیواندره زخمی شد و سیام در بیمارستان جان باخت. در ویدیویی دیده میشود ماموران در این شهر از فاصله نزدیک به معترضان شلیک میکنند. کاوان، فرزند ۹ساله فواد، انشایی برای پدر میخواند: «همیشه فصل پاییز را دوست داشتم، ولی امسال نه، چون پدرم را در شروع این فصل از دست دادم».
۶ آبان ۱۴۰۱، مراسم چهلم فواد با حضور جمعیت زیادی از مردم دیواندره برگزار شد. حاضران در این مراسم، شعار مرگ بر دیکتاتور سر دادند.
#دادخواهی_ادامه_دارد
#ژن_ژیان_ئازادی
#فواد قدیمی
#رامین_فاتحی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رامین فاتحی، ۲۱ مهرماه به دلیل فعالیتها و مبارزات مدنیاش توسط وزارت اطلاعات ربوده شد و در ۲۹ مهرماه توسط ماموران سرکوبگر جمهوری اسلامی زیر شکنجه کشته شد.
او را شبانه دفن کردند و بعد به خانواده خبر دادند و حتی اجازه سوگواری نیز به خانوادهاش ندادند.
گفتگوی توانا با رامتین فاتحی، پسر رامین فاتحی:
سایت:
https://tavaana.org/friday13/
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#زن_زندگی_آزادی
#رامین_فاتحی
@Tavaana_TavaanaTech
او را شبانه دفن کردند و بعد به خانواده خبر دادند و حتی اجازه سوگواری نیز به خانوادهاش ندادند.
گفتگوی توانا با رامتین فاتحی، پسر رامین فاتحی:
سایت:
https://tavaana.org/friday13/
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#زن_زندگی_آزادی
#رامین_فاتحی
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«دایه نهیه مادر جانباخته راه آزادی، رامین فاتحی، امروز به مزار جانباختگان انقلاب *زن، زندگی، آزادی* رفت و با گذاشتن گل بر مزار آنها ادای احترام کرد. او با این کار یاد و خاطره این قهرمانان را جاودانه نگه داشت و با آنها تجدید پیمان کرد، برای همان مسیری که پسرش و دیگر فرزندان این خاک در آن راه، جان خود را فدا کردند.
در سالروز یاد جانباختگان داریوش علیزاده، محمد امینی، پیمان منبری و یحیی رحیمی، دایه نهیه پیامی از اتحاد و همبستگی فرستاد، که خانوادههای جانباختگان همواره در کنار هم ایستادهاند و این اتحاد تا سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی ادامه خواهد داشت. این مبارزه، جنگ برای آزادی است، علیه رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی.»
از صفحه یادبود رامین فاتحی
shahid.ramin.fatehi
#رامین_فاتحی #داریوش_علیزاده #محمد_امینی #پیمان_منبری #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«دایه نهیه مادر جانباخته راه آزادی، رامین فاتحی، امروز به مزار جانباختگان انقلاب *زن، زندگی، آزادی* رفت و با گذاشتن گل بر مزار آنها ادای احترام کرد. او با این کار یاد و خاطره این قهرمانان را جاودانه نگه داشت و با آنها تجدید پیمان کرد، برای همان مسیری که پسرش و دیگر فرزندان این خاک در آن راه، جان خود را فدا کردند.
در سالروز یاد جانباختگان داریوش علیزاده، محمد امینی، پیمان منبری و یحیی رحیمی، دایه نهیه پیامی از اتحاد و همبستگی فرستاد، که خانوادههای جانباختگان همواره در کنار هم ایستادهاند و این اتحاد تا سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی ادامه خواهد داشت. این مبارزه، جنگ برای آزادی است، علیه رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی.»
از صفحه یادبود رامین فاتحی
shahid.ramin.fatehi
#رامین_فاتحی #داریوش_علیزاده #محمد_امینی #پیمان_منبری #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
همسر جاویدنام یحیی رحیمی در آستانه سالگرد جانباختن او این تصویر نوشته را منتشر کرد.
«امشب ،نگذرد این زمان بی امان
نشود فردا
خون میچکد از این پاییز
از این مهر نامهربان
جان من ،امشب
دوسال میشود ....
جان من برایت بیقرار است...
وای از این همه درد...
وای از این همه ظلم»
rahimi_yahya70
- یحیی رحیمی شهروند سنندج و هموطن ما ایرانیان مثل هر روز پشت فرمان پرایدش نشست تا بره سمت خونه... در مسیر منزل به ترافیک نیروهای امنیتی رسید و با بوق زدن درخواست بازگشایی مسیر رو داشت تا به منزلش و خانوادهاش برسه.
و اون روز در ۱۶ مهرماه ۱۴۰۱ یک مامور انتظامی از فاصله یک متری به پیشانی یحیی رحیمی شلیک کرد و یحیی رو کشت و همسر جوانش و اعضای خانوادهاش رو برای همیشه داغدار کرد.
#یحیی_رحیمی #پیمان_منبری #داریوش_علیزاده #محمد_امینی#رامین_فاتحی#محمد_شریعتی #هومن_عبداللهی #آرام_حبیبی #عیسی_بیگلری#سارینا_ساعدی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«امشب ،نگذرد این زمان بی امان
نشود فردا
خون میچکد از این پاییز
از این مهر نامهربان
جان من ،امشب
دوسال میشود ....
جان من برایت بیقرار است...
وای از این همه درد...
وای از این همه ظلم»
rahimi_yahya70
- یحیی رحیمی شهروند سنندج و هموطن ما ایرانیان مثل هر روز پشت فرمان پرایدش نشست تا بره سمت خونه... در مسیر منزل به ترافیک نیروهای امنیتی رسید و با بوق زدن درخواست بازگشایی مسیر رو داشت تا به منزلش و خانوادهاش برسه.
و اون روز در ۱۶ مهرماه ۱۴۰۱ یک مامور انتظامی از فاصله یک متری به پیشانی یحیی رحیمی شلیک کرد و یحیی رو کشت و همسر جوانش و اعضای خانوادهاش رو برای همیشه داغدار کرد.
#یحیی_رحیمی #پیمان_منبری #داریوش_علیزاده #محمد_امینی#رامین_فاتحی#محمد_شریعتی #هومن_عبداللهی #آرام_حبیبی #عیسی_بیگلری#سارینا_ساعدی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مراسم سالگرد جانباختن جاویدنام یحیی رحیمی، چند روز پیش بر سر مزارش برگزار شد
- یحیی رحیمی شهروند سنندج و هموطن ما ایرانیان مثل هر روز پشت فرمان پرایدش نشست تا بره سمت خونه... در مسیر منزل به ترافیک نیروهای امنیتی رسید و با بوق زدن درخواست بازگشایی مسیر رو داشت تا به منزلش و خانوادهاش برسه.
و اون روز در ۱۶ مهرماه ۱۴۰۱ یک مامور انتظامی از فاصله یک متری به پیشانی یحیی رحیمی شلیک کرد و یحیی رو کشت و همسر جوانش و اعضای خانوادهاش رو برای همیشه داغدار کرد.
لازم به ذکر است، شاهدانی هستند که فرد ضارب را شناسایی کردهاند، قاتلی که بیرحمانه یحیی رحیمی را به قتل رساند و خانوادهاش را داغدار کرد.
#یحیی_رحیمی #پیمان_منبری #داریوش_علیزاده #محمد_امینی #رامین_فاتحی #محمد_شریعتی #هومن_عبداللهی #آرام_حبیبی #عیسی_بیگلری #سارینا_ساعدی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
- یحیی رحیمی شهروند سنندج و هموطن ما ایرانیان مثل هر روز پشت فرمان پرایدش نشست تا بره سمت خونه... در مسیر منزل به ترافیک نیروهای امنیتی رسید و با بوق زدن درخواست بازگشایی مسیر رو داشت تا به منزلش و خانوادهاش برسه.
و اون روز در ۱۶ مهرماه ۱۴۰۱ یک مامور انتظامی از فاصله یک متری به پیشانی یحیی رحیمی شلیک کرد و یحیی رو کشت و همسر جوانش و اعضای خانوادهاش رو برای همیشه داغدار کرد.
لازم به ذکر است، شاهدانی هستند که فرد ضارب را شناسایی کردهاند، قاتلی که بیرحمانه یحیی رحیمی را به قتل رساند و خانوادهاش را داغدار کرد.
#یحیی_رحیمی #پیمان_منبری #داریوش_علیزاده #محمد_امینی #رامین_فاتحی #محمد_شریعتی #هومن_عبداللهی #آرام_حبیبی #عیسی_بیگلری #سارینا_ساعدی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
امروز ۲۸ مهر ۱۴۰۳، هفت زندانی سیاسی به نامهای #اشکان_محمدی ، #رضا_کریم_نژاد ، #فرشید_کاظمی ، #رامین_محمدی ، #هومان_الماسی ، #مازیار_نکویی و #روحالله_خسروی ، در زندان شیبان دست به اعتصاب غذای خشک زدند و مسئولان زندان شیبان آنها را به سلول انفرادی منتقل کردند.
از بازداشتیهای انقلاب «زن، زندگی، آزادی» هست و در اعتراض به وضعیت بلاتکلیفی خود در زندان شیبان اهواز چند ماه پیش هم دست به اعتصاب غذا زده بودند.
حالا این افراد که پس از اعتصاب غذای قبلی و عملی نشدن وعده آزادیشان بار دیگر اقدام به اعتصاب غذا کردند.
این خبر را فواد چوبین، دایی جاویدنام آرتین رحمانی منتشر کرده که خود مدتی با این افراد همبند بود.
اعتصاب غذا، کنشی اعتراضی از سوی زندانیان و آخرین راهکار آنها برای شنیده شدن صدایشان است. زندانیان با مایه گذاشتن از جان و سلامت خود، تلاش میکنند افکار عمومی را متوجه وضعیت ناگوار خود کنند.
زندان شیبان، از جمله زندانهای جمهوری اسلامی است که زندانیان از امکانات اولیه در آن بیبهره هستند. زندانیان را مدتها بلاتکلیف نگه میدارند تا آن.ها را وادار کنند که روایت بازجویان را بپذیرند.
#زندان_شییان_اهواز #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_تولنا
@Tavaana_TavaanaTech
از بازداشتیهای انقلاب «زن، زندگی، آزادی» هست و در اعتراض به وضعیت بلاتکلیفی خود در زندان شیبان اهواز چند ماه پیش هم دست به اعتصاب غذا زده بودند.
حالا این افراد که پس از اعتصاب غذای قبلی و عملی نشدن وعده آزادیشان بار دیگر اقدام به اعتصاب غذا کردند.
این خبر را فواد چوبین، دایی جاویدنام آرتین رحمانی منتشر کرده که خود مدتی با این افراد همبند بود.
اعتصاب غذا، کنشی اعتراضی از سوی زندانیان و آخرین راهکار آنها برای شنیده شدن صدایشان است. زندانیان با مایه گذاشتن از جان و سلامت خود، تلاش میکنند افکار عمومی را متوجه وضعیت ناگوار خود کنند.
زندان شیبان، از جمله زندانهای جمهوری اسلامی است که زندانیان از امکانات اولیه در آن بیبهره هستند. زندانیان را مدتها بلاتکلیف نگه میدارند تا آن.ها را وادار کنند که روایت بازجویان را بپذیرند.
#زندان_شییان_اهواز #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_تولنا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«دومین سالگرد جانباختهی راه آزادی، رامین فاتحی، در آرامستان شهر سنندج با حضور خانوادههای داغدار و مادران داغدیده برگزار شد. این مراسم، که در فضایی آکنده از غم و افتخار بر سر مزار این قهرمان بزرگ برپا شد، نمادی بود از ایستادگی و مقاومت مردمی که همواره در پی دستیابی به آزادی و عدالت بودهاند.
مردم سنندج و خانوادههای داغدار در این روز بار دیگر با هم تجدید پیمان کردند. آنان با قلبهایی پر از اندوه و امید، عهد بستند که راه عزیزان از دسترفتهشان را ادامه دهند. این مراسم، فراتر از یادآوری یک جانباخته بود؛ بلکه تجلی باور به آرمانهایی چون آزادی، برابری و کرامت انسانی بود که رامین و دیگر قهرمانان برای آنها ایستادند و جان خود را فدا کردند.
در این روز، خانوادهها و حاضران یکبار دیگر عهد کردند که تا تحقق کامل این آرمانها، در کنار یکدیگر بایستند و با هر دشواریای مقابله کنند. راه رامین و دیگر عزیزانشان ادامه دارد، چرا که شعلۀ مبارزه برای آزادی در دل مردم این سرزمین زنده است و خاموش نخواهد شد.»
از اینستاگرام رادا فاتحی
#ژن_ژیان_ئازادی #زن_زندگی_آزادی
#دادخواهی
#رامین_فاتحی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مردم سنندج و خانوادههای داغدار در این روز بار دیگر با هم تجدید پیمان کردند. آنان با قلبهایی پر از اندوه و امید، عهد بستند که راه عزیزان از دسترفتهشان را ادامه دهند. این مراسم، فراتر از یادآوری یک جانباخته بود؛ بلکه تجلی باور به آرمانهایی چون آزادی، برابری و کرامت انسانی بود که رامین و دیگر قهرمانان برای آنها ایستادند و جان خود را فدا کردند.
در این روز، خانوادهها و حاضران یکبار دیگر عهد کردند که تا تحقق کامل این آرمانها، در کنار یکدیگر بایستند و با هر دشواریای مقابله کنند. راه رامین و دیگر عزیزانشان ادامه دارد، چرا که شعلۀ مبارزه برای آزادی در دل مردم این سرزمین زنده است و خاموش نخواهد شد.»
از اینستاگرام رادا فاتحی
#ژن_ژیان_ئازادی #زن_زندگی_آزادی
#دادخواهی
#رامین_فاتحی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
حمایت دایه شریفه از وریشه مرادی، زندانی سیاسی متهم به «بغی» و درخواست او برای خاتمه دادن به اعتصاب غذا
دایه شریفه :
«نه به اعدام اعتراضی به جا و همگانیست
ما در برابر این قتل عمد حکومتی میایستیم.
از دختر مبارزم وریشه مرادی میخواهم به اعتصاب خود پایان دهد، امروز جنبش زنان ازادیخواه به زنان توانمندی مثل شما نیاز دارد، این راه را باید با هم پیمود.
من با تمام وجودم پشتیبان و همراهتان خواهم بود، روز پنج شنبه همراه فعالین مدنی کردستان همراه دخترم و ریشه اعتصاب خواهم کرد.
نه به اعدام»
- جان وریشه مرادی در ۱۶همین روز اعتصاب غذا در خطر است!
وریشه همزمان با روز جهانی مبارزه علیه اعدام،در اعتراض به احکام اعدام در ایران و ادامهٔ وضعیت بلاتکلیف خود، دست به اعتصاب غذای نامحدود زد.
دایه شریفه مادر زندهیاد رامین حسین پناهی است که چند سال پیش اعدام شده و مخفیانه دفن شده و هنوز محل دفن او را به مادرش نگفتهاند.
#وریشه_مرادی #نه_به_اعدام #دایه_شریفه #رامین_حسین_پناهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دایه شریفه :
«نه به اعدام اعتراضی به جا و همگانیست
ما در برابر این قتل عمد حکومتی میایستیم.
از دختر مبارزم وریشه مرادی میخواهم به اعتصاب خود پایان دهد، امروز جنبش زنان ازادیخواه به زنان توانمندی مثل شما نیاز دارد، این راه را باید با هم پیمود.
من با تمام وجودم پشتیبان و همراهتان خواهم بود، روز پنج شنبه همراه فعالین مدنی کردستان همراه دخترم و ریشه اعتصاب خواهم کرد.
نه به اعدام»
- جان وریشه مرادی در ۱۶همین روز اعتصاب غذا در خطر است!
وریشه همزمان با روز جهانی مبارزه علیه اعدام،در اعتراض به احکام اعدام در ایران و ادامهٔ وضعیت بلاتکلیف خود، دست به اعتصاب غذای نامحدود زد.
دایه شریفه مادر زندهیاد رامین حسین پناهی است که چند سال پیش اعدام شده و مخفیانه دفن شده و هنوز محل دفن او را به مادرش نگفتهاند.
#وریشه_مرادی #نه_به_اعدام #دایه_شریفه #رامین_حسین_پناهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
نوزدهم آبان؛ پانزدهمین سالگرد قتل حکومتی رامین پوراندرجانی؛ پزشکی که شرافت و وجدان را به دیکتاتور نفروخت.
مرگ #رامین_پوراندرجانی نه مسمومیت غذایی بود و نه خودکشی بلکه مسئولان رده بالای نیروی انتظامی و امنیتی او را کشتند تا جنایت هایشان در #بازداشتگاه_کهریزک از زبان رامین برملا نشود.
#رامین_پوراندرجانی پزشک شجاعی بود که مظلومانه کشته شد. انسانی که به زور در بازداشتگاه کهریزک بود و شاهد جنایات آنجا ، صدایش را بریدند تا صحبت از بسیاری از ناگفته ها نکند.تا صحبت از نبض گرفتن ها با پوتین نکند.تا صحبت از گونی های سفید نکند.رامین تو را کشتند و خانواده ات را داغدار ، فقط به آن دلیل که شاهد فجایع بودی...آری ، در کشور ما ایران شاهد باشی هم مجرمی تو مجرم به آنی که زیر بار زور نرفتی و دست خود را به خون جنایات جهنم کهریزک آلوده نکردی.
به عنوان یکی از بازداشتی های کهریزک که یک بار رامین پوراندرجانی را به همراه پدرش در دادسرای قضایی نیروهای مسلح دیدم و با گفتگو کردم به صراحت میگویم که مرگ رامین پوراندرجانی نه مسمومیت غذایی بود و نه خودکشی بلکه مسئولان رده بالای نیروی انتظامی و قضایی او را کشتند تا جنایت هایشان در بازداشتگاه کهریزک از زبان رامین برملا نشود.
رامین میتوانست وجدانش را زیر پا بگذارد و با نهادهای امنیتی و انتظامی از جمله سعید مرتضوی دادستان پیشین تهران همکاری کند و همچنین میتوانست برگه ای را امضا کند تا زنده بماند ، برگه ای که سعید مرتضوی ، سرتیپ عزیزالله رجب زاده فرمانده نیروی انتظامی پیشین تهران و رئیس بازداشتگاه کهریزک سرهنگ کمیجانی تنظیم کرده بودند که بگویند کشته شدگان کهریزک بر اثر بیماری بیماری مننژیت کشته شده اند نه ضرب و شتم ولی رامین هرگز این کار را نکرد ، زیرا از جنس آنها نبود و نمیخواست دستش را به ناحق به خون جوانان وطن آلوده کند. او میدانست با گفتن حقیقت و همکاری نکردن با رژیم در این راه کشته خواهد شد و در نهایت هم مرگ را پذیرفت و شرافت و وجدان خود را به دیکتاتور نفروخت.
رامین جان : یاد و خاطره ات تا همیشه برای ما زنده و گرامیست.💔
از صفحه مسعود علیزاده
masoudalizadeh___
روایت قتل حکومتی رامین پوراندرجانی را در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/3webxk4p
رامین پوراندرجانی، جان بر سر قسم
https://tavaana.org/ramin_pourandarjani/
#رامین_پوراندرجانی
#امیر_جوادی_فر
#محمد_کامرانی
#محسن_روح_الامینی
#احمد_نجاتی_کارگر
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#بازداشتگاه_کهریزک
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#علیه_فراموشی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مرگ #رامین_پوراندرجانی نه مسمومیت غذایی بود و نه خودکشی بلکه مسئولان رده بالای نیروی انتظامی و امنیتی او را کشتند تا جنایت هایشان در #بازداشتگاه_کهریزک از زبان رامین برملا نشود.
#رامین_پوراندرجانی پزشک شجاعی بود که مظلومانه کشته شد. انسانی که به زور در بازداشتگاه کهریزک بود و شاهد جنایات آنجا ، صدایش را بریدند تا صحبت از بسیاری از ناگفته ها نکند.تا صحبت از نبض گرفتن ها با پوتین نکند.تا صحبت از گونی های سفید نکند.رامین تو را کشتند و خانواده ات را داغدار ، فقط به آن دلیل که شاهد فجایع بودی...آری ، در کشور ما ایران شاهد باشی هم مجرمی تو مجرم به آنی که زیر بار زور نرفتی و دست خود را به خون جنایات جهنم کهریزک آلوده نکردی.
به عنوان یکی از بازداشتی های کهریزک که یک بار رامین پوراندرجانی را به همراه پدرش در دادسرای قضایی نیروهای مسلح دیدم و با گفتگو کردم به صراحت میگویم که مرگ رامین پوراندرجانی نه مسمومیت غذایی بود و نه خودکشی بلکه مسئولان رده بالای نیروی انتظامی و قضایی او را کشتند تا جنایت هایشان در بازداشتگاه کهریزک از زبان رامین برملا نشود.
رامین میتوانست وجدانش را زیر پا بگذارد و با نهادهای امنیتی و انتظامی از جمله سعید مرتضوی دادستان پیشین تهران همکاری کند و همچنین میتوانست برگه ای را امضا کند تا زنده بماند ، برگه ای که سعید مرتضوی ، سرتیپ عزیزالله رجب زاده فرمانده نیروی انتظامی پیشین تهران و رئیس بازداشتگاه کهریزک سرهنگ کمیجانی تنظیم کرده بودند که بگویند کشته شدگان کهریزک بر اثر بیماری بیماری مننژیت کشته شده اند نه ضرب و شتم ولی رامین هرگز این کار را نکرد ، زیرا از جنس آنها نبود و نمیخواست دستش را به ناحق به خون جوانان وطن آلوده کند. او میدانست با گفتن حقیقت و همکاری نکردن با رژیم در این راه کشته خواهد شد و در نهایت هم مرگ را پذیرفت و شرافت و وجدان خود را به دیکتاتور نفروخت.
رامین جان : یاد و خاطره ات تا همیشه برای ما زنده و گرامیست.💔
از صفحه مسعود علیزاده
masoudalizadeh___
روایت قتل حکومتی رامین پوراندرجانی را در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/3webxk4p
رامین پوراندرجانی، جان بر سر قسم
https://tavaana.org/ramin_pourandarjani/
#رامین_پوراندرجانی
#امیر_جوادی_فر
#محمد_کامرانی
#محسن_روح_الامینی
#احمد_نجاتی_کارگر
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#بازداشتگاه_کهریزک
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#علیه_فراموشی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خانواده جانباخته راه آزادی، جاویدنام رامین فاتحی، به مناسبت شب یلدا به یاد و بزرگداشت جانباختگان راه آزادی بر سر مزار عزیزانشان حاضر شدند.
رامین فاتحی، یکی از جانباختگان انقلاب "زن، زندگی، آزادی"، در مهرماه سال ۱۴۰۱ در سنندج توسط اطلاعات این شهر بازداشت شد. او تحت شدیدترین و وحشیانهترین شکنجهها قرار گرفت و پس از هشت روز در بازداشتگاه اطلاعات سنندج به قتل رسید. پیکر او، بدون حضور خانواده، در قطعه دوازده بهشت محمدی سنندج به خاک سپرده شد.
خانواده و همراهان با گذاشتن انار، نماد زندگی و عشق، و روبانهای قرمز، نشانی از مقاومت و امید ومبارزه، یاد او و دیگر جانباختگان راه آزادی را گرامی داشتند.
#سنندج #رامین_فاتحی #نه_به_جمهورى_اسلامى #شب_یلدا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
رامین فاتحی، یکی از جانباختگان انقلاب "زن، زندگی، آزادی"، در مهرماه سال ۱۴۰۱ در سنندج توسط اطلاعات این شهر بازداشت شد. او تحت شدیدترین و وحشیانهترین شکنجهها قرار گرفت و پس از هشت روز در بازداشتگاه اطلاعات سنندج به قتل رسید. پیکر او، بدون حضور خانواده، در قطعه دوازده بهشت محمدی سنندج به خاک سپرده شد.
خانواده و همراهان با گذاشتن انار، نماد زندگی و عشق، و روبانهای قرمز، نشانی از مقاومت و امید ومبارزه، یاد او و دیگر جانباختگان راه آزادی را گرامی داشتند.
#سنندج #رامین_فاتحی #نه_به_جمهورى_اسلامى #شب_یلدا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
روز گذشته دایه شریفه، مادر زندهیاد رامین حسینپناهی، در شهر تهران با نرگس محمدی، فعال حقوق زنان و حقوق بشر، و جمعی دیگر از فعالان حقوق بشر دیدار کرد. این دیدار با هدف همبستگی و اعتراض به احکام اعدام علیه وریشه مرادی، پخشانه عزیزی و سایر زندانیان سیاسی محکوم به اعدام برگزار شد.
دایه شریفه بهعنوان مادری دغدغهمند، پس از اعدام رامین، تمام تلاش خود را در مقابله با مجازات اعدام متمرکز کرده و در این زمینه بهعنوان چهرهای شناختهشده در کردستان و ایران شناخته میشود.
او و همسرش به طور نمادین بارها طناب دار را آتش زدهاند. او مادری دردمند است که نمیخواهد مادر دیگری مثل او داغدار شود
تصاویر را ورق بزنید، عکسی را خواهید دید که نرگس محمدی و پدر و مادر مصطفی کریمبیگی چند سال قبل در مدت محدودی که خانم محمدی آزاد بودند و شهر به شهر به دیدار خانوادههای دادخواه میرفتند، به منزل دایه شریفه رفته بودند و حالا دایه شریفه به دیدار خانم نرگس محمدی، برنده جایزه صلح نوبل، رفته است.
کنشگری در برابر نقض حقوق بشر و علیه اعدام، یکی از ارکان مبارزات مردم ایران علیه حکومت اعدامی است. فعالیت کنشگران حقوق بشر برای افزایش آگاهی عمومی و بیدار کردن وجدان جامعه در برابر این ظلم بزرگ و رساندن پیام مظلومیت مردم ایران به جهانیان بسیار لازم، ضروری است.
#زن_زندگی_آزادی #دایه_شریفه #نرگس_محمدی #رامین_حسین_پناهی #دادخواهی #اعدام_نکنید #اعدام #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دایه شریفه بهعنوان مادری دغدغهمند، پس از اعدام رامین، تمام تلاش خود را در مقابله با مجازات اعدام متمرکز کرده و در این زمینه بهعنوان چهرهای شناختهشده در کردستان و ایران شناخته میشود.
او و همسرش به طور نمادین بارها طناب دار را آتش زدهاند. او مادری دردمند است که نمیخواهد مادر دیگری مثل او داغدار شود
تصاویر را ورق بزنید، عکسی را خواهید دید که نرگس محمدی و پدر و مادر مصطفی کریمبیگی چند سال قبل در مدت محدودی که خانم محمدی آزاد بودند و شهر به شهر به دیدار خانوادههای دادخواه میرفتند، به منزل دایه شریفه رفته بودند و حالا دایه شریفه به دیدار خانم نرگس محمدی، برنده جایزه صلح نوبل، رفته است.
کنشگری در برابر نقض حقوق بشر و علیه اعدام، یکی از ارکان مبارزات مردم ایران علیه حکومت اعدامی است. فعالیت کنشگران حقوق بشر برای افزایش آگاهی عمومی و بیدار کردن وجدان جامعه در برابر این ظلم بزرگ و رساندن پیام مظلومیت مردم ایران به جهانیان بسیار لازم، ضروری است.
#زن_زندگی_آزادی #دایه_شریفه #نرگس_محمدی #رامین_حسین_پناهی #دادخواهی #اعدام_نکنید #اعدام #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بازداشت خودسرانه افشین حسینپناهی، برادر رامین حسینپناهی
روز چهارشنبه، ۱۹ دی ۱۴۰۳، افشین حسینپناهی، فعال مدنی و برادر رامین حسینپناهی، توسط نیروهای امنیتی بدون ارائه حکم قضایی در محل کارش بازداشت شد. مأموران پس از بازداشت، به منزل او نیز یورش برده و آنجا را تفتیش کردند.
بازداشت بدون حکم قضایی در موارد غیرمشهود، نقض آشکار قوانین داخلی و حقوق بشر محسوب میشود. این اقدام بخشی از موج فزاینده سرکوب علیه فعالان مدنی در مناطق کردنشین است که نگرانیهای گستردهای را برانگیخته است.
افشین حسینپناهی، که پیشتر به پنج سال حبس تعزیری محکوم و این دوران را در زندان سپری کرده بود، طی سالهای اخیر بارها از سوی نهادهای امنیتی تهدید و بازداشت شده است.
#افشین_حسین_پناهی #رامین_حسین_پناهی #سنندج #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
روز چهارشنبه، ۱۹ دی ۱۴۰۳، افشین حسینپناهی، فعال مدنی و برادر رامین حسینپناهی، توسط نیروهای امنیتی بدون ارائه حکم قضایی در محل کارش بازداشت شد. مأموران پس از بازداشت، به منزل او نیز یورش برده و آنجا را تفتیش کردند.
بازداشت بدون حکم قضایی در موارد غیرمشهود، نقض آشکار قوانین داخلی و حقوق بشر محسوب میشود. این اقدام بخشی از موج فزاینده سرکوب علیه فعالان مدنی در مناطق کردنشین است که نگرانیهای گستردهای را برانگیخته است.
افشین حسینپناهی، که پیشتر به پنج سال حبس تعزیری محکوم و این دوران را در زندان سپری کرده بود، طی سالهای اخیر بارها از سوی نهادهای امنیتی تهدید و بازداشت شده است.
#افشین_حسین_پناهی #رامین_حسین_پناهی #سنندج #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech