آموزشکده توانا
56.7K subscribers
31.1K photos
36.9K videos
2.54K files
18.9K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بابک رادمهر، بازیگر و کارگردان تئاتر در هامبورگ: اسمش «غربت» نیست، اسمش لعنت به تو جمهوری اسلامیه

سخنان سراسر خشم و درد بابک رادمهر را بشنوید.

جمهوری اسلامی طی ۴۴ سال، میلیون‌ها ایرانی را ناچار به زندگی در تبعید کرده است. مهاجرت از زیر سایه جمهوری اسلامی به خارج از کشور، عمری به اندازه جمهوری اسلامی دارد. درگیری‌های سیاسی - خیابانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی و زندانی شدن و شکنجه و اذیت و اعدام هزاران فعال سیاسی موجب شده بود جمع کثیری از فعالان سیاسی مخالف در دهه ۶۰ مجبور به مهاجرت شوند. در دهه ۷۰ نیز انگیزه‌های مرتبط با زندگی در جامعه ای آزاد ایرانیان برخوردار را به سمت کشوری همچون کانادا و فشارهای اقتصادی و انگیزه کسب درآمد، ایرانیان کمتر برخوردار را به سمت ژاپن روانه ساخت. پس از انتخابات مشکوک سال ۸۸ و تمدید ریاست جمهوری «محمود احمدی نژاد» و تنگ تر شدن فضای سیاسی - اجتماعی موج جدید مهاجرت‌های سیاسی دوباره آغاز شد. از دهه نود تا کنون هم فشار شدید اقتصادی، نوسان بازار ارز، خفقان و سرکوب گسترده، تحدید آزادی بیان و ... سبب ساز افزایش مهاجرت شده است.


#مهاجرت #غربت #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
گریز ناگزیر Inescapable escape

گریز ناگزیر قطعه‌ای است تقدیم به تمامی کسانی که به هر دلیل، از جنگ و بلایای طبیعی گرفته یا به دلایل اجتماعی و سیاسی ناگزیر به ترک وطن و دیار خود شده اند.
برای آنانی که در غربت دلشان برای وطن می تپد، برای تمامی کسانی که رفتند و رسیدند، آنها که در راه ماندند و آنها که هرگز نرسیدند.

خواننده و آهنگساز: داود ابوالقاسمی

davoodabolghasemiofficial

ترانه سرا: نسترن زندی پور
تنظیم: اشکان آریا
دوبیتی: کاظم شریعتی
سه تار: سیاوش اسماعیلی
زهی: فرشاد رشیدی نژاد
فیلمبردار: تیم Tim
کارگردانی و تدوین: آزیتا دمندان Red Geranium Production


من آن شوریده حال پر غرورم که از شهر و دیار خویش دورم
ندارم ریشه ای در خاک غربت مرا دریاب ای خاک صبورم


در اين گريز ناگزير، ستاره شب شكن نبود
هر جا كه رفتم نازنين برای من وطن نبود

رفتم ولی چه رفتنی دو پاره شد وجود من
نيمۀ جا مانده، بگو چگونه شد حال وطن؟

بگو نوازش مرا به سرزمين خسته‌ام
كه شوق درد می‌كشد ميان بال بسته‌ام

اگر چه مرگ در كمين نشسته روی سایه‌ام
بمان به انتظار من به اين اميد زنده‌ام

نشسته سين سبزمان به هفت سين انتظار
ببار پا به پای عشق چيزی نمونده تا بهار

بگو نوازش مرا به سرزمين خسته‌ام
كه شوق درد می‌کشد ميان بال بسته‌ام

I am the one full of pride, filled with doubts
Far away from my homeland and my town
I have no roots in this foreign soil
Embrace me my forgiving homeland
In this inescapable escape
The star couldn’t break through the night darkness
Wherever I went my dear, it didn’t feel like my homeland
I had to leave, but what a tough journey it was
Tell me my left-behind half, what happened to our homeland?
Take my affection to my tired homeland
The desire is aching in my tied wings
Even though death is preying on me in my shade
Wait for me, this hope is keeping me alive
The day will come, when we will meet again
Rain alongside love, there isn’t much left till the Spring
#مهاجرت #کوچ_اجباری #آواره #آوارگان #جنگ #بلایای_طبیعی #وطن #کشور #ایران #سرزمین_مادری #غربت #گریز #دلتنگی #رفتن #روز_جهانی_مهاجران #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech