Forwarded from گفتوشنود
غسل تعمید سوسیالیسم
در بعضی سنتهای دینی، تعلل بیش از حد در قبرستانها و یا صرف وقت بسیار با اجساد، مکروه است و شوم تلقی میشود. اما داستان جیم جونز (Jim Jones)، رهبر فرهمند فرقه «معبد مردم» (Peoples Temple) را نمیتوان صرفا حول محور علاقه او به تابوت و به مراسم تشییع پیکر مردگان روایت کرد. اگرچه کسانی که در کودکی با او همبازی بودهاند نقل کردهاند که او جسد حیوانات کشتهشده در جادهها را با وسواس و علاقه به جعبههایی منتقل میکرد و برای آنها مراسم برگزار مینمود؛ همبازیهایش را تشویق به شرکت در چنین مراسمی میکرد و حتی یک بار خود گربهای را با چاقو کشت تا بتواند برای آن مراسم تشییع برگزار کند!
همسایگانش به خاطر میآورند که جیم جونز در کودکی خود را «فرشته مرگ» مینامید و اگرچه میدانیم که او به زندگی خود و پیروانش، با فرمان به خودکشی دستهجمعی، پایان داد، با این حال، در مطالعه زندگیاش برای آنها که میخواهند بدانند رهبران فرهمند کیستند و چگونه در حیات اجتماعی ما رشد و نمو میکنند، واقعیات عبرتآموزی غیر از علاقهی ریشهدار به مرگ وجود دارد!
جونز متولد می ۱۹۳۱ بود. پدر او یک مجروح جنگی بود و به همین علت قادر نبود کار کند و مقرریای که دریافت میکرد کفاف اداره خانواده را نمیداد. گفته میشود مادرش از محبت مادرانه نسبت به فرزند خود تهی بود و دردسرهای زندگی با پدر جونز، او را به ستوه آورده بود. آنها ناچار بودند با اقل امکانات زندگی کنند به طوری که غالباً خانوادهی پدری جیم، برای او خوراک و پوشاک میفرستادند و تلاش میکردند که با او مهربان باشند. ریشهی علاقه جیم جونز به سوسیالیسم و بعدها به زندگی اشتراکی (کمونیسم) بیگمان در فقر شدیدیست که در دوران کودکی تجربه کرده است.
او به شاخهای از مسیحیت علاقهمند شد که پنطیکاستی (Pentecostalism) نامیده میشود. این لفظ (پنطیکا) که به معنای پنجاهه است، به داستانی در عهد جدید اشاره میکند که مطابق با آن…
برای خواندن متن کامل این یادداشت به صفحهی گفتوشنود رجوع کنید در:
dialog.tavaana.org/jim-jones/
#فرقه #فرقه_گرایی #جیم_جونز #انتحار_آیینی #خودکشی_آیینی #خودکشی_فرقهای #مسیحیت #پنطیکا #رهبران_فرهمند #کاریزما #کاریزماتیک
@Dialogue1402
در بعضی سنتهای دینی، تعلل بیش از حد در قبرستانها و یا صرف وقت بسیار با اجساد، مکروه است و شوم تلقی میشود. اما داستان جیم جونز (Jim Jones)، رهبر فرهمند فرقه «معبد مردم» (Peoples Temple) را نمیتوان صرفا حول محور علاقه او به تابوت و به مراسم تشییع پیکر مردگان روایت کرد. اگرچه کسانی که در کودکی با او همبازی بودهاند نقل کردهاند که او جسد حیوانات کشتهشده در جادهها را با وسواس و علاقه به جعبههایی منتقل میکرد و برای آنها مراسم برگزار مینمود؛ همبازیهایش را تشویق به شرکت در چنین مراسمی میکرد و حتی یک بار خود گربهای را با چاقو کشت تا بتواند برای آن مراسم تشییع برگزار کند!
همسایگانش به خاطر میآورند که جیم جونز در کودکی خود را «فرشته مرگ» مینامید و اگرچه میدانیم که او به زندگی خود و پیروانش، با فرمان به خودکشی دستهجمعی، پایان داد، با این حال، در مطالعه زندگیاش برای آنها که میخواهند بدانند رهبران فرهمند کیستند و چگونه در حیات اجتماعی ما رشد و نمو میکنند، واقعیات عبرتآموزی غیر از علاقهی ریشهدار به مرگ وجود دارد!
جونز متولد می ۱۹۳۱ بود. پدر او یک مجروح جنگی بود و به همین علت قادر نبود کار کند و مقرریای که دریافت میکرد کفاف اداره خانواده را نمیداد. گفته میشود مادرش از محبت مادرانه نسبت به فرزند خود تهی بود و دردسرهای زندگی با پدر جونز، او را به ستوه آورده بود. آنها ناچار بودند با اقل امکانات زندگی کنند به طوری که غالباً خانوادهی پدری جیم، برای او خوراک و پوشاک میفرستادند و تلاش میکردند که با او مهربان باشند. ریشهی علاقه جیم جونز به سوسیالیسم و بعدها به زندگی اشتراکی (کمونیسم) بیگمان در فقر شدیدیست که در دوران کودکی تجربه کرده است.
او به شاخهای از مسیحیت علاقهمند شد که پنطیکاستی (Pentecostalism) نامیده میشود. این لفظ (پنطیکا) که به معنای پنجاهه است، به داستانی در عهد جدید اشاره میکند که مطابق با آن…
برای خواندن متن کامل این یادداشت به صفحهی گفتوشنود رجوع کنید در:
dialog.tavaana.org/jim-jones/
#فرقه #فرقه_گرایی #جیم_جونز #انتحار_آیینی #خودکشی_آیینی #خودکشی_فرقهای #مسیحیت #پنطیکا #رهبران_فرهمند #کاریزما #کاریزماتیک
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
ازمربیگری رقص تا سرکردگی یگ فرقه
رهبران فرهمند
چارلی منسن
میتوان دید که اغلب رهبران فرقهها در گذشته، مسیرهای نامربوط را طی کرده باشند. چارلی منسن، علاوه بر اینکه شانس خود را در موزیک امتحان کرده بود، مدتی مربی رقص هم بود! به نظر بیربط میرسد مگر آنکه در نظر بگیریم او با این شغل میتوانست دختران جوان بسیاری را ملاقات کند! این شیوه از ارتباط به هر تقدیر موجهتر و محترمانهتر از فریفتن آنها با عقاید جزمی و ادعاهای گزاف است.
با این حال، کسی مانند چارلی منسن، با تمایلات ضداجتماعی قوی در خود، زمانی که موفق میشود سربازانی گوش به فرمان برای خود تدارک کند، و در حلقه کوچکی که ساخته، صاحب قدرتی نامحدود شود، سرانجام به حذف فیزیکی مخالفان خود یا آنها که به اقتدار او تسلیم نشدهاند، فکر خواهد کرد.
چارلی منسن (Charlie Manson) برای آنها که میخواهند بدانند فرقههای دینی چگونه شکل میگیرند و چه کسانی این فرقهها را میسازند، نمونه خوبی برای مطالعه است. این نمونهها اغلب نشان میدهند که رهبران فرهمند، از بطن مادر، فرهمند زاده نمیشوند. آنها حتی تا حد زیادی از راه آزمایش و خطا، راه خود را مییابند.
چارلی منسن که مادر معتاد به الکل با سوابق دزدیهای متعدد داشت و هرگز پدر خود را نشناخت، حتی فرصت نداشت آموزشهای مناسبی ببیند. او هم مانند مادرش به دزدیهای کوچک دست میزد و بارها به این دلیل و دلایل دیگر از جمله تجاوز جنسی به پسران، به زندان افتاده بود. گفته میشود آموزشهای مشهور دیل کارنگی (Dale Carnegie)، نویسنده و سخنران آمریکایی و توسعهدهنده درسهایی در زمین پیشرفت شخصی، درباره اینکه چگونه میتوان دوستان تازه یافت و بر دیگران تاثیر گذاشت، برای منسن بسیار جالب بوده است. این آموزشها به عنوان بخشی از برنامه بازپروری زندانیان، در زندانهای ایالت متحده ارائه میشده است…
برای خواندن یادداشت کامل به صفحهی گفتوشنود رجوع کنید:
dialog.tavaana.org/charlie-manson/
#گفتگو #رواداری #رهبران_فرهمند #کاریزما #کاریزماتیک
@dialogue1402
رهبران فرهمند
چارلی منسن
میتوان دید که اغلب رهبران فرقهها در گذشته، مسیرهای نامربوط را طی کرده باشند. چارلی منسن، علاوه بر اینکه شانس خود را در موزیک امتحان کرده بود، مدتی مربی رقص هم بود! به نظر بیربط میرسد مگر آنکه در نظر بگیریم او با این شغل میتوانست دختران جوان بسیاری را ملاقات کند! این شیوه از ارتباط به هر تقدیر موجهتر و محترمانهتر از فریفتن آنها با عقاید جزمی و ادعاهای گزاف است.
با این حال، کسی مانند چارلی منسن، با تمایلات ضداجتماعی قوی در خود، زمانی که موفق میشود سربازانی گوش به فرمان برای خود تدارک کند، و در حلقه کوچکی که ساخته، صاحب قدرتی نامحدود شود، سرانجام به حذف فیزیکی مخالفان خود یا آنها که به اقتدار او تسلیم نشدهاند، فکر خواهد کرد.
چارلی منسن (Charlie Manson) برای آنها که میخواهند بدانند فرقههای دینی چگونه شکل میگیرند و چه کسانی این فرقهها را میسازند، نمونه خوبی برای مطالعه است. این نمونهها اغلب نشان میدهند که رهبران فرهمند، از بطن مادر، فرهمند زاده نمیشوند. آنها حتی تا حد زیادی از راه آزمایش و خطا، راه خود را مییابند.
چارلی منسن که مادر معتاد به الکل با سوابق دزدیهای متعدد داشت و هرگز پدر خود را نشناخت، حتی فرصت نداشت آموزشهای مناسبی ببیند. او هم مانند مادرش به دزدیهای کوچک دست میزد و بارها به این دلیل و دلایل دیگر از جمله تجاوز جنسی به پسران، به زندان افتاده بود. گفته میشود آموزشهای مشهور دیل کارنگی (Dale Carnegie)، نویسنده و سخنران آمریکایی و توسعهدهنده درسهایی در زمین پیشرفت شخصی، درباره اینکه چگونه میتوان دوستان تازه یافت و بر دیگران تاثیر گذاشت، برای منسن بسیار جالب بوده است. این آموزشها به عنوان بخشی از برنامه بازپروری زندانیان، در زندانهای ایالت متحده ارائه میشده است…
برای خواندن یادداشت کامل به صفحهی گفتوشنود رجوع کنید:
dialog.tavaana.org/charlie-manson/
#گفتگو #رواداری #رهبران_فرهمند #کاریزما #کاریزماتیک
@dialogue1402