خانواده بابک شهبازی، در استرس شدیدی به سر میبرند. یاسمین، ۱۸ ساله است، وقتی که پدرش بازداشت میشد، ۱۶ ساله بود. ماموران او را تهدید به بازداشت کرده بودند. به پدرش گفته بودند که دختر و همسرت را بازداشت کردهایم. او حالا چارهای جز این نمیبیند که صدای مظلومیت پدر و خانوادهاش باشد.
او میگوید:
«مردم عزیز، سکوت نکنیم! آنها بیگناهان را با اتهام جاسوسی اعدام میکنند. جاسوسها مقامات بالارتبه هستند نه مردمان عادی - هر صدایی امید خانوادهای است. سکوت ما جانهای دیگری میگیرد.
تا کی باید شاهد این ظلم باشیم؟ تا کی باید در انتظار خبری از عزیزانمان بمانیم؟
این خشونت بیمعنا باید پایان یابد. هر زندانی یک انسان است.
قلبهایمان از این بیرحمی خون میگرید.
پدر من وطنفروش نیست، یک نصاب کولر است
لطفاً صدای پدر بی گناه من باشید 🙏🏻😞
چطور میشه جهان این بیعدالتی را نبیند؟ چطور میشه مرد بیگناهی محکوم به مرگ شود؟
پدرم هیچ جرمی نکرده. فقط زندگی میکرد. حالا با اتهام دروغین، حکم اعدام گرفته.
چطور میتوانند این بلا را سر خانوادهای بیاورند؟
از شما میخواهم سکوت نکنید.🙏🏻😞»
ـ ـ لازم به ذکر است، اعاده دادرسی پرونده بابک شهبازی در کمتر از ۲۴ ساعت رد شد، اعاده دادرسی دوم را هنوز ثبت نکردند و دستور توقف حکم هنوز صادر نشده است و با توجه به انتقال بابک شهبازی به زندان قزلحصار، جان او در خطر جدی است.
برادر بابک شهبازی هشدار داده است که در صورت وقوع اتفاقی ناگوار، اسنادی از فریبکاری و دروغ ضابطان پرونده را منتشر خواهد کرد و مستنداتی که بیگناهی برادرش را ثابت میکند و این برای دستگاه امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی خوب نیست!
#بابک_شهبازی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او میگوید:
«مردم عزیز، سکوت نکنیم! آنها بیگناهان را با اتهام جاسوسی اعدام میکنند. جاسوسها مقامات بالارتبه هستند نه مردمان عادی - هر صدایی امید خانوادهای است. سکوت ما جانهای دیگری میگیرد.
تا کی باید شاهد این ظلم باشیم؟ تا کی باید در انتظار خبری از عزیزانمان بمانیم؟
این خشونت بیمعنا باید پایان یابد. هر زندانی یک انسان است.
قلبهایمان از این بیرحمی خون میگرید.
پدر من وطنفروش نیست، یک نصاب کولر است
لطفاً صدای پدر بی گناه من باشید 🙏🏻😞
چطور میشه جهان این بیعدالتی را نبیند؟ چطور میشه مرد بیگناهی محکوم به مرگ شود؟
پدرم هیچ جرمی نکرده. فقط زندگی میکرد. حالا با اتهام دروغین، حکم اعدام گرفته.
چطور میتوانند این بلا را سر خانوادهای بیاورند؟
از شما میخواهم سکوت نکنید.🙏🏻😞»
ـ ـ لازم به ذکر است، اعاده دادرسی پرونده بابک شهبازی در کمتر از ۲۴ ساعت رد شد، اعاده دادرسی دوم را هنوز ثبت نکردند و دستور توقف حکم هنوز صادر نشده است و با توجه به انتقال بابک شهبازی به زندان قزلحصار، جان او در خطر جدی است.
برادر بابک شهبازی هشدار داده است که در صورت وقوع اتفاقی ناگوار، اسنادی از فریبکاری و دروغ ضابطان پرونده را منتشر خواهد کرد و مستنداتی که بیگناهی برادرش را ثابت میکند و این برای دستگاه امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی خوب نیست!
#بابک_شهبازی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔29❤7💯6
یکی از مخاطبان توانا، این برگهها را آماده کرد و در نقاطی از شهر تهران نصب کرد.
روز آنها نوشته شده:
«بابک شهبازی هنوز زنده است
تماشاچی نباشیم
#نه_به_اعدام »
ـ اگر هر یک از ما در حد توان خود، قدمی کوچک به جلو برداریم، متوجه قدرت بزرگ خودمان خواهیم شد. ما اگر متحد شویم، هر کس یک اقدام عملی انجام دهد، جان بابکها و حتی ایران را میتوان نجات داد.
#بابک_شهبازی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
روز آنها نوشته شده:
«بابک شهبازی هنوز زنده است
تماشاچی نباشیم
#نه_به_اعدام »
ـ اگر هر یک از ما در حد توان خود، قدمی کوچک به جلو برداریم، متوجه قدرت بزرگ خودمان خواهیم شد. ما اگر متحد شویم، هر کس یک اقدام عملی انجام دهد، جان بابکها و حتی ایران را میتوان نجات داد.
#بابک_شهبازی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔36👍5❤3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر بیژن کاظمی: اجازه نمیدهند حتی با تودیع وثیقه فرزندم آزاد شود
شهنار خسروی، مادر بیژن کاظمی، زندانی سیاسی، با انتشار پیامی خطاب به «همه وجدانهای بیدار در سراسر جهان» نسبت به تداوم بازداشت غیرقانونی فرزندش اعتراض کرد.
خانم خسروی در این پیام، که آن را خطاب به کنشگران و نهادهای حقوق بشری، روزنامهنگاران آزاد، رسانههای مستقل و جامعه دانشگاهی منتشر کرده، از «نقض آشکار حقوق بشر و کرامت انسانی» در پرونده فرزندش سخن گفته است.
او با شرح ۷ ماه حبس انفرادی، تبعید، محرومیت از حق ملاقات، وکیل، تماس تلفنی منظم، درمان و حتی داشتن عینک طبی، تأکید کرده که در ۸ مرداد امسال، فرزندش در دادسرای ناحیه ۳۳ تهران بدون حضور وکیل انتخابی خانواده بازجویی شده و برای او قرار وثیقه چهار میلیارد تومانی صادر شده است.
با این حال، به گفته این مادر، با وجود اعلام آمادگی خانواده برای تودیع وثیقه، مسئولان از پذیرش آن خودداری کرده و اعلام کردهاند که «پسرتان آزاد نمیشود». او همچنین گفته است که در پاسخ به درخواست ملاقات با فرزندش به او گفتهاند «شما هیچ سمتی در این پرونده ندارید».
شهنار خسروی در پایان پیام خود خواستار آزادی بیژن کاظمی با همان وثیقه تعیینشده شد و از همه آزادیخواهان و عدالتطلبان خواست «صدای دادخواهی او و فرزندش» باشند.
#بیژن_کاظمی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
شهنار خسروی، مادر بیژن کاظمی، زندانی سیاسی، با انتشار پیامی خطاب به «همه وجدانهای بیدار در سراسر جهان» نسبت به تداوم بازداشت غیرقانونی فرزندش اعتراض کرد.
خانم خسروی در این پیام، که آن را خطاب به کنشگران و نهادهای حقوق بشری، روزنامهنگاران آزاد، رسانههای مستقل و جامعه دانشگاهی منتشر کرده، از «نقض آشکار حقوق بشر و کرامت انسانی» در پرونده فرزندش سخن گفته است.
او با شرح ۷ ماه حبس انفرادی، تبعید، محرومیت از حق ملاقات، وکیل، تماس تلفنی منظم، درمان و حتی داشتن عینک طبی، تأکید کرده که در ۸ مرداد امسال، فرزندش در دادسرای ناحیه ۳۳ تهران بدون حضور وکیل انتخابی خانواده بازجویی شده و برای او قرار وثیقه چهار میلیارد تومانی صادر شده است.
با این حال، به گفته این مادر، با وجود اعلام آمادگی خانواده برای تودیع وثیقه، مسئولان از پذیرش آن خودداری کرده و اعلام کردهاند که «پسرتان آزاد نمیشود». او همچنین گفته است که در پاسخ به درخواست ملاقات با فرزندش به او گفتهاند «شما هیچ سمتی در این پرونده ندارید».
شهنار خسروی در پایان پیام خود خواستار آزادی بیژن کاظمی با همان وثیقه تعیینشده شد و از همه آزادیخواهان و عدالتطلبان خواست «صدای دادخواهی او و فرزندش» باشند.
#بیژن_کاظمی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔32❤1
برادر بابک شهبازی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت:
«سومین روز است از برادر خود بابک شهبازی کاملا بی اطلاع هستیم!
هیچ ملاقاتی، هیچ تماسی نداشته ایم
چه کسی پاسخواست؟
از کدام بدانیم تحت فشار برای اعتراف اجباری تلویزیونی قرار ندارد؟
از همینجا اعلام میکنم بابک گفته است به هیچ عنوان حاضر به اعتراف اجباری درمورد کارهای نکرده نشده است.
بنابراین اگر در این سکوت خبری اتفاقی برای او بیافتد مسئولیت آن مستقیما برعهده قوه قضائیه و سازمان زندان ها و اطلاعات می باشد،
نگذارید در رابطه با ساختگیترین و جعلیترین پرونده تاریخ ایران صحبت کنیم که باعث ننگ ابدی خواهد شد.»
ـ لازم به ذکر است، طبق اطلاعاتی که داریم، بازجویان چندین بار تلاش کردهاند تا با ترفندهای کثیف، بابک شهبازی را به اعتراف به کارهای نکرده وادار کنند و هر بار ناموفق بودهاند. بازجویان برای تکمیل سناریوی ساختگی خود نیاز به فیلم اعتراف اجباری یا امضای بابک پای اعتراف به اقدامات نکرده، هستند.
بابک شهبازی در سلول انفرادی زندان قزلحصار است و تا کنون هیچ تماسی با خانواده خود نداشته است. این بیخبری موجب نگرانی خانواده او شده است.
پرونده بابک شهبازی آنقدر ایرادات و تاقضات مضحکی دارد، که لکه ننگی بر دامان سیستم امنیتی و قضایی است. جز با تبرئه او از اتهامات ساختگی، این ننگ پاک نخواهد شد.
چند سال پیش، اختلاف نهادهای امنیتی در پرونده مازیار ابراهیمی نیز با وجود اعترافات اجباری تلویزیونی به صورت معجزهواری منجر به آزادی او شد، هرچند در همان پرونده مجید جمالی فشی، بیگناه اعدام شده بود.
#بابک_شهبازی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«سومین روز است از برادر خود بابک شهبازی کاملا بی اطلاع هستیم!
هیچ ملاقاتی، هیچ تماسی نداشته ایم
چه کسی پاسخواست؟
از کدام بدانیم تحت فشار برای اعتراف اجباری تلویزیونی قرار ندارد؟
از همینجا اعلام میکنم بابک گفته است به هیچ عنوان حاضر به اعتراف اجباری درمورد کارهای نکرده نشده است.
بنابراین اگر در این سکوت خبری اتفاقی برای او بیافتد مسئولیت آن مستقیما برعهده قوه قضائیه و سازمان زندان ها و اطلاعات می باشد،
نگذارید در رابطه با ساختگیترین و جعلیترین پرونده تاریخ ایران صحبت کنیم که باعث ننگ ابدی خواهد شد.»
ـ لازم به ذکر است، طبق اطلاعاتی که داریم، بازجویان چندین بار تلاش کردهاند تا با ترفندهای کثیف، بابک شهبازی را به اعتراف به کارهای نکرده وادار کنند و هر بار ناموفق بودهاند. بازجویان برای تکمیل سناریوی ساختگی خود نیاز به فیلم اعتراف اجباری یا امضای بابک پای اعتراف به اقدامات نکرده، هستند.
بابک شهبازی در سلول انفرادی زندان قزلحصار است و تا کنون هیچ تماسی با خانواده خود نداشته است. این بیخبری موجب نگرانی خانواده او شده است.
پرونده بابک شهبازی آنقدر ایرادات و تاقضات مضحکی دارد، که لکه ننگی بر دامان سیستم امنیتی و قضایی است. جز با تبرئه او از اتهامات ساختگی، این ننگ پاک نخواهد شد.
چند سال پیش، اختلاف نهادهای امنیتی در پرونده مازیار ابراهیمی نیز با وجود اعترافات اجباری تلویزیونی به صورت معجزهواری منجر به آزادی او شد، هرچند در همان پرونده مجید جمالی فشی، بیگناه اعدام شده بود.
#بابک_شهبازی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔28👍3❤2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
علیرضا شیدایی، جوان ۲۹ ساله و نانآور خانوادهاش، در روز ۲۵ آبان ۱۳۹۸ در شهر کرج، در جریان اعتراضات سراسری آبانماه، با شلیک گلوله به سرش جان باخت. او راننده تاکسی بود و با کار روزانهاش زندگی خانوادهاش را میچرخاند.
مادر علیرضا پس از ۱۷ ماه سکوت، در کنار سایر مادران داغدار، صدای دادخواهیاش را بلند کرد و گفت: «چرا باید فقط خودم بدانم که علیرضای من مرده است؟»
علیرضا یکی از صدها نفری بود که در آن روزهای خونین، بیهیچ سلاحی، تنها با امید به آیندهای بهتر، به خیابان آمد و دیگر بازنگشت.
یادش، همچون شعلهای خاموشنشدنی، در دلهای ما زنده است.
ساخت تندیس شنی علیرضا شیدایی در سواحل عمان
کاری از فرهاد پوریاری
#علیرضا_شیدایی #آبان_ادامه_دارد #آبان۹۸ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مادر علیرضا پس از ۱۷ ماه سکوت، در کنار سایر مادران داغدار، صدای دادخواهیاش را بلند کرد و گفت: «چرا باید فقط خودم بدانم که علیرضای من مرده است؟»
علیرضا یکی از صدها نفری بود که در آن روزهای خونین، بیهیچ سلاحی، تنها با امید به آیندهای بهتر، به خیابان آمد و دیگر بازنگشت.
یادش، همچون شعلهای خاموشنشدنی، در دلهای ما زنده است.
ساخت تندیس شنی علیرضا شیدایی در سواحل عمان
کاری از فرهاد پوریاری
#علیرضا_شیدایی #آبان_ادامه_دارد #آبان۹۸ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔28❤3
«ما نیاز به گذار از فرهنگ تقدیر و انتظار به کنشگری تغییرمدار داریم یعنی به طور خلاصه تولید سوژه جمعی.
راه برونرفت در عبور از سیاست تقدیر، در «سیاست امید» نهفته است اما چگونه؟.
میتوان کنشهای خُرد بهمثابه مقاومت را به کار گرفت. نظریه «تأثیر پروانهای» در علوم اجتماعی تأیید میکند که حتی اقدامات کوچکی مانند شبکههای اطلاعرسانی محلی، تعاونیهای معیشتی و نافرمانی مدنی ِ خاموش، میتوانند فضاهای مستقل کنشگری ایجاد کنند.
بنابراین، هر کنش خُردی مانند گفتوگوهای در قهوهخانهها، کافیشاپها، گروههای چندنفرۀ کتابخوانی، مهمانیهای دورهمی، مشارکت در گروههای سایبری تا فعالیتهایی در انجمنها، باشگاههای ورزشی، اتحادیهها، گروههای سیاسی، هنری و... میتواند هم روحیۀ مشارکت جمعی را افزایش بدهد و هم تمرینی برای پسزدن فاتالیسم و مشارکت در کاهش رنجهای پِرشمار ما باشد تا باور به «قدرت تغییر جمعی» جایگزین احساس جمعی ناتوانی، ناجیگرایی و در انتظار ماندن بشود.»
آنچه خواندید بخشی از نوشته دکتر خیام عباسی جامعهشناس است که در کانال تلگرامش منتشر کرده است.
متن کامل به شرح زیر است:
آیا مردم میتوانند؟
در میانه امواج پرسشهای کلان دربارۀ جنگ یا فروپاشی نظام، سکوت سنگین جامعه ایرانی بر پرسش بنیادین «ما چه باید بکنیم؟» گویای وضعیت پیچیدهای است که فراتر از تحلیلهای سیاسی صِرف، نیازمند کالبدشکافی جامعهشناختی است. این سکوت را نمیتوان صرفاً حساب سرکوب حکومتی گذاشت؛ بلکه باید آن را نشانۀ «فروپاشی سوژگی جمعی» در ساختار اجتماعی ایران دانست. منظورم این است که انسان ایرانی، بهخصوص در حوزۀ سیاست، باور دارد که جابهجایی رژیمهای سیاسی در قد و قوارۀ او نیست و حتماً باید کشورهای خارجی کاری بکنند. این ویژگی فرهنگی، پدیدهای تاریخی است که به ایرانیان القا کرده در مقابل قدرت حکومت، هیچ بهشمار میآیید، پس بهتر است «مثل دیگران»، به زندگی خود مشغول باشید.
زندهیاد پزشکزاد در «داییجان ناپلئون» بهدرستی این ویژگی را تحریر کرده است. بدیهی است که حکومت هم قدرت خود را چنان برتر نشان دهد که مردم از ابهت و خشونت و زندان و اعدام بترسند و سودای اعتراض هم نداشته باشند. ویژگی حکومت توتالیتر این است که بر تمامی زندگی فرد نظارت مستقیم داشته باشد.
اما پدیدۀ تبدیل شدن شهروند به «ابژۀ منتظر» (منتظر فرد یا کشوری نجاتدهنده) ریشه در درهمتنیدگی سه لایه تقدیرگرایی تاریخی، تخریب نظاممند سرمایه اجتماعی، و استراتژی بقای منفعلانه دارد.
پرسش اینروزهای اکثریت ایرانیان این است که «چه خواهد شد؟» یا «اینها کٍی میروند؟». کسی نمیپرسد من/ ما «چه باید بکنم/ بکنیم؟». یا در این روزهای مهم، چه میتوان کرد؟. ایرانیان خود پذیرفتهاند که در تغییرات سیاسی نمیتوانند نقشی داشته باشند.
جامعه ایران امروز در چنبرۀ «پارادوکس آگاهی- انفعال» گرفتار است. هرچند آگاهی نسبت به بحرانها بیسابقه است و ایرانی امسال با ایرانی سال ۵۷ بسیار بسیار متفاوت است، اما این آگاهی به کنش جمعی آگاهانۀ هدفمند تبدیل نشده است. معدود تحرکات و جنبشهای سیاسی و مدنی - بهویژه پس از استقرار حکومت ج.ا - که واجد عنصر آگاهی و هدفمندی بودند، به علل مختلفی ناکام ماندند، هرچند علل آن ناکامیها، محل بحث من نیستند.
نظریه «فقدان عاملیت» آنتونیگیدنز، این وضعیت را اینچنین توضیح میدهد که محرومیت از ابزار تغییر در ذهن مردم ایران نهادینه شده است. بهصراحت یعنی حکومتها در دورههای تاریخی، «میدان عاملیت» ملت را تصرف کردهاند و کنشگران فردی و جمعی، سهمی از این میدان در اختیار ندارند. در روزگار ما، چهار دهه تضعیف نظاممند نهادهای مدنی مستقل مانند اتحادیهها، انجمنهای صنفی و احزاب سیاسی، شهروندان را از ابزارهای نهادی اثرگذار محروم کرده است. در اقتصاد ورشکستۀ رانتیر با فساد سیستماتیک و رشد هجومآورِ تورم نزدیک به ۵۰٪، کنشگری سیاسی به کالایی لوکس (در این معنا که عدهای اندک توانایی کنش سیاسی دارند) تبدیل شده است. نظریه «سلسله مراتب نیازهای مازلو» نیز در عمل آشکار میکند که وقتی زیستپایههایی چون معیشت، مسکن، شغل و امنیت جانی روزانه تهدید میشوند، انرژی روانی جامعه به سمت استراتژیهای دفاع فردی مثل انزوا و انطباق منفعلانه سوق مییابد. در آخرین مورد، در چند روز اخیر و بعد از هر خبر مهمی، بنگرید به صفهای متراکم و طولانی بنزین. کسی که برای ۳۰ لیتر بنزین هجوم میبرد، میداند که تنها چند صد کیلومتر میتواند از شهر دورتر برود یا فرار کند. اما لختی فکر نمیکند که پس از آن چه باید کرد؟
ادامه را در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/bdh5pknf
#مشارکت #فاعلیت #کنشگری #مقاومت_مدنی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
راه برونرفت در عبور از سیاست تقدیر، در «سیاست امید» نهفته است اما چگونه؟.
میتوان کنشهای خُرد بهمثابه مقاومت را به کار گرفت. نظریه «تأثیر پروانهای» در علوم اجتماعی تأیید میکند که حتی اقدامات کوچکی مانند شبکههای اطلاعرسانی محلی، تعاونیهای معیشتی و نافرمانی مدنی ِ خاموش، میتوانند فضاهای مستقل کنشگری ایجاد کنند.
بنابراین، هر کنش خُردی مانند گفتوگوهای در قهوهخانهها، کافیشاپها، گروههای چندنفرۀ کتابخوانی، مهمانیهای دورهمی، مشارکت در گروههای سایبری تا فعالیتهایی در انجمنها، باشگاههای ورزشی، اتحادیهها، گروههای سیاسی، هنری و... میتواند هم روحیۀ مشارکت جمعی را افزایش بدهد و هم تمرینی برای پسزدن فاتالیسم و مشارکت در کاهش رنجهای پِرشمار ما باشد تا باور به «قدرت تغییر جمعی» جایگزین احساس جمعی ناتوانی، ناجیگرایی و در انتظار ماندن بشود.»
آنچه خواندید بخشی از نوشته دکتر خیام عباسی جامعهشناس است که در کانال تلگرامش منتشر کرده است.
متن کامل به شرح زیر است:
آیا مردم میتوانند؟
در میانه امواج پرسشهای کلان دربارۀ جنگ یا فروپاشی نظام، سکوت سنگین جامعه ایرانی بر پرسش بنیادین «ما چه باید بکنیم؟» گویای وضعیت پیچیدهای است که فراتر از تحلیلهای سیاسی صِرف، نیازمند کالبدشکافی جامعهشناختی است. این سکوت را نمیتوان صرفاً حساب سرکوب حکومتی گذاشت؛ بلکه باید آن را نشانۀ «فروپاشی سوژگی جمعی» در ساختار اجتماعی ایران دانست. منظورم این است که انسان ایرانی، بهخصوص در حوزۀ سیاست، باور دارد که جابهجایی رژیمهای سیاسی در قد و قوارۀ او نیست و حتماً باید کشورهای خارجی کاری بکنند. این ویژگی فرهنگی، پدیدهای تاریخی است که به ایرانیان القا کرده در مقابل قدرت حکومت، هیچ بهشمار میآیید، پس بهتر است «مثل دیگران»، به زندگی خود مشغول باشید.
زندهیاد پزشکزاد در «داییجان ناپلئون» بهدرستی این ویژگی را تحریر کرده است. بدیهی است که حکومت هم قدرت خود را چنان برتر نشان دهد که مردم از ابهت و خشونت و زندان و اعدام بترسند و سودای اعتراض هم نداشته باشند. ویژگی حکومت توتالیتر این است که بر تمامی زندگی فرد نظارت مستقیم داشته باشد.
اما پدیدۀ تبدیل شدن شهروند به «ابژۀ منتظر» (منتظر فرد یا کشوری نجاتدهنده) ریشه در درهمتنیدگی سه لایه تقدیرگرایی تاریخی، تخریب نظاممند سرمایه اجتماعی، و استراتژی بقای منفعلانه دارد.
پرسش اینروزهای اکثریت ایرانیان این است که «چه خواهد شد؟» یا «اینها کٍی میروند؟». کسی نمیپرسد من/ ما «چه باید بکنم/ بکنیم؟». یا در این روزهای مهم، چه میتوان کرد؟. ایرانیان خود پذیرفتهاند که در تغییرات سیاسی نمیتوانند نقشی داشته باشند.
جامعه ایران امروز در چنبرۀ «پارادوکس آگاهی- انفعال» گرفتار است. هرچند آگاهی نسبت به بحرانها بیسابقه است و ایرانی امسال با ایرانی سال ۵۷ بسیار بسیار متفاوت است، اما این آگاهی به کنش جمعی آگاهانۀ هدفمند تبدیل نشده است. معدود تحرکات و جنبشهای سیاسی و مدنی - بهویژه پس از استقرار حکومت ج.ا - که واجد عنصر آگاهی و هدفمندی بودند، به علل مختلفی ناکام ماندند، هرچند علل آن ناکامیها، محل بحث من نیستند.
نظریه «فقدان عاملیت» آنتونیگیدنز، این وضعیت را اینچنین توضیح میدهد که محرومیت از ابزار تغییر در ذهن مردم ایران نهادینه شده است. بهصراحت یعنی حکومتها در دورههای تاریخی، «میدان عاملیت» ملت را تصرف کردهاند و کنشگران فردی و جمعی، سهمی از این میدان در اختیار ندارند. در روزگار ما، چهار دهه تضعیف نظاممند نهادهای مدنی مستقل مانند اتحادیهها، انجمنهای صنفی و احزاب سیاسی، شهروندان را از ابزارهای نهادی اثرگذار محروم کرده است. در اقتصاد ورشکستۀ رانتیر با فساد سیستماتیک و رشد هجومآورِ تورم نزدیک به ۵۰٪، کنشگری سیاسی به کالایی لوکس (در این معنا که عدهای اندک توانایی کنش سیاسی دارند) تبدیل شده است. نظریه «سلسله مراتب نیازهای مازلو» نیز در عمل آشکار میکند که وقتی زیستپایههایی چون معیشت، مسکن، شغل و امنیت جانی روزانه تهدید میشوند، انرژی روانی جامعه به سمت استراتژیهای دفاع فردی مثل انزوا و انطباق منفعلانه سوق مییابد. در آخرین مورد، در چند روز اخیر و بعد از هر خبر مهمی، بنگرید به صفهای متراکم و طولانی بنزین. کسی که برای ۳۰ لیتر بنزین هجوم میبرد، میداند که تنها چند صد کیلومتر میتواند از شهر دورتر برود یا فرار کند. اما لختی فکر نمیکند که پس از آن چه باید کرد؟
ادامه را در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/bdh5pknf
#مشارکت #فاعلیت #کنشگری #مقاومت_مدنی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤11🕊2💯2
وضعیت نخلستانهای جنوب سه هفته بعد از آتشسوزی وسیع
حتی در جنگ با عراق این تعداد نخل نسوخته بود
روزنامه «اعتماد» گزارشی از سوختن و از بین رفتن ۲۴ هزار نخل منتشر کرده است که از چند جهت حائز اهمیت است؛
نبود امکانات برای خاموشکردن آتش، عدم توجه حکومت جهت تامین نیروها و تاسیسات آتشنشانی و سوختن و نابودشدن زحمت چند ده ساله ساکنان مناطقی که دچار آتشسوزی شدهاند.
در این گزارش آمده است:
«مزیدی یکی از کشاورزانی بود که وقتی آتش افتاده بر زمینش را دید، حال بدی پیدا کرد. طاقت دیدن آن صحنههای آتشسوزی را نداشت، مخصوصا زمانی که میدید آب نیست و دست مردم برای مهار آتش بسته مانده است. مردم سطل به دست، هراسان به سمت نهرهای روستاها میرفتند به امید اینکه آن را با آب پر کنند، اما با سطل خالی بر میگشتند. ایستگاه آتشنشانی هم در آن نزدیکی نبود که با تانکر و نفر به داد بار نخلهایشان برسد.
هزاران نخل بارور در روستاهای نهر کوت، ابوشکر، کوت شنوف و ابوعقاب از توابع دهستان منیوحی آبادان در این آتشسوزی از بین رفت و گفته میشود که در این میان تقریبا تمام نخلستانهای نهر کوت از بین رفته است. آتشسوزی ابتدا از یکی از روستاها شروع شد و به علت نبود امکانات برای مهار آن در لحظات نخست آتشسوزی، آتش به فاجعه تبدیل شد. دهستان منیوحی با وجود اینکه بزرگترین دهستان شهرستان آبادان است، اما ایستگاه آتشنشانی فعال ندارد، بنابراین نبود تجهیزات و نیروی انسانی در زمان وقوع بحران، باعث گسترش آتشسوزی شده است.
آتشسوزی در نخلستانهای منیوحی البته بیسابقه نیست و کشاورزان در سالهای قبل هم شاهد آن بودهاند؛ اما آتشسوزی امسال از جمعه ۲۷ تیر ۱۴۰۴ آغاز شد؛ حادثهای که ابعاد گستردهای داشت، دست کم چهار روستا را در بر میگرفت و در نهایت منجر به نابودی بیش از ۲۴هزار اصله نخل بارور و تخریب حدود ۱۰ واحد مسکونی و یک کارگاه شد.»
لینک این گزارش:
https://www.etemadonline.com/tiny/news-728838
#اجتماعی #خوزستان #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
حتی در جنگ با عراق این تعداد نخل نسوخته بود
روزنامه «اعتماد» گزارشی از سوختن و از بین رفتن ۲۴ هزار نخل منتشر کرده است که از چند جهت حائز اهمیت است؛
نبود امکانات برای خاموشکردن آتش، عدم توجه حکومت جهت تامین نیروها و تاسیسات آتشنشانی و سوختن و نابودشدن زحمت چند ده ساله ساکنان مناطقی که دچار آتشسوزی شدهاند.
در این گزارش آمده است:
«مزیدی یکی از کشاورزانی بود که وقتی آتش افتاده بر زمینش را دید، حال بدی پیدا کرد. طاقت دیدن آن صحنههای آتشسوزی را نداشت، مخصوصا زمانی که میدید آب نیست و دست مردم برای مهار آتش بسته مانده است. مردم سطل به دست، هراسان به سمت نهرهای روستاها میرفتند به امید اینکه آن را با آب پر کنند، اما با سطل خالی بر میگشتند. ایستگاه آتشنشانی هم در آن نزدیکی نبود که با تانکر و نفر به داد بار نخلهایشان برسد.
هزاران نخل بارور در روستاهای نهر کوت، ابوشکر، کوت شنوف و ابوعقاب از توابع دهستان منیوحی آبادان در این آتشسوزی از بین رفت و گفته میشود که در این میان تقریبا تمام نخلستانهای نهر کوت از بین رفته است. آتشسوزی ابتدا از یکی از روستاها شروع شد و به علت نبود امکانات برای مهار آن در لحظات نخست آتشسوزی، آتش به فاجعه تبدیل شد. دهستان منیوحی با وجود اینکه بزرگترین دهستان شهرستان آبادان است، اما ایستگاه آتشنشانی فعال ندارد، بنابراین نبود تجهیزات و نیروی انسانی در زمان وقوع بحران، باعث گسترش آتشسوزی شده است.
آتشسوزی در نخلستانهای منیوحی البته بیسابقه نیست و کشاورزان در سالهای قبل هم شاهد آن بودهاند؛ اما آتشسوزی امسال از جمعه ۲۷ تیر ۱۴۰۴ آغاز شد؛ حادثهای که ابعاد گستردهای داشت، دست کم چهار روستا را در بر میگرفت و در نهایت منجر به نابودی بیش از ۲۴هزار اصله نخل بارور و تخریب حدود ۱۰ واحد مسکونی و یک کارگاه شد.»
لینک این گزارش:
https://www.etemadonline.com/tiny/news-728838
#اجتماعی #خوزستان #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔22❤4🕊2
زخم گرسنگی بر صورت کودکان ایرانی
فقر و سوءتغذیه در ایران بیداد میکند اما مسئولان جمهوری اسلامی دغدغه کودکان ایرانی را ندارند.
در گزارشی که روزنامه «شرق» به قلم نیلوفر حامدی، منتشر کرده به موضوع سوءتغذیه شدید میان ایرانیان بهخصوص کودکان ایرانی پرداخته شده است.
در ایران فقط ۱/۷ درصد خانوارها، مصرف روزانه پروتئین دارند و بیش از ۹۳ درصد خانوارها کمتر از هفتهای یک بار یا اصلا پروتئین مصرف نمیکنند.
در این گزارش تصریح شده است که موادغذایی اولیه به کالایی لوکس تبدل شده و در این وضعیت کودکان بیش از هر گروه دیگری آسیب میبینند.
از نکات برجسته این گزارش میتوان به این موارد اشاره کرد:
فقر غذایی در خانوادههای زنسرپرست شدیدتر است و بسیاری از خانوادهها حتی از خرید ضایعات گوشت و پای مرغ هم ناتوان هستند.
از نکات دردناک این گزارش شیوع معدهدرد ناشی از سوءتغذیه در میان کودکان ایرانی است.
یکی از فعالان مدنی تصریح میکند عددهایی که وزارت کار ادعا میکند بهعنوان کمک به این خانوادهها اختصاص داده، هیچ دردی از آنها دوا نمیکند: «تأمین کامل لبنیات و پروتئین و مکملهای دیگر دستکم برای هر کودک حدود پنج میلیون تومان هزینه میبرد. حالا اگر کودک دچار سوتغذیه هم باشد، این عدد بسیار بالاتر میرود و در نتیجه عددهایی که مسئولان از آن حرف میزنند و به حساب سرپرستان خانوار واریز میکنند، شبیه شوخی است».
کمبود آهن و ویتامین شایع در میان خانوادههای فرودست حاشیههای شهر مشهود است.
شدیدترین سوءتغذیه میان کودکان سیستانوبلوچستانی مشاهده شده و بعد از سیستانوبلوچستان، کهگیلویهوبویراحمد، ایلام، هرمزگان، بوشهر، خوزستان، کرمان و خراسان جنوبی بیشتر از بقیه استانها با سوءتغذیه درگیر هستند.
یکی از فعالان مدنی میگوید:
«جلوگیری از گرسنگی در کشور مسئولیت اصلی حکومت است. مشکلی که با این وسعت، این تعداد از کودکان را درگیر کرده، قطعا مشکلی است که حکومت وظیفه حل آن را دارد، ولی از زیر بارش شانه خالی کرده است.»
بر اساس آمار رسمی منتشر شده ۱۴.۵ میلیون کودک ایرانی در سال ۱۴۰۲ سوءتغذیه داشتهاند.
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #ایران #سوءتغذیه #کودکان
@Tavaana_TavaanaTech
فقر و سوءتغذیه در ایران بیداد میکند اما مسئولان جمهوری اسلامی دغدغه کودکان ایرانی را ندارند.
در گزارشی که روزنامه «شرق» به قلم نیلوفر حامدی، منتشر کرده به موضوع سوءتغذیه شدید میان ایرانیان بهخصوص کودکان ایرانی پرداخته شده است.
در ایران فقط ۱/۷ درصد خانوارها، مصرف روزانه پروتئین دارند و بیش از ۹۳ درصد خانوارها کمتر از هفتهای یک بار یا اصلا پروتئین مصرف نمیکنند.
در این گزارش تصریح شده است که موادغذایی اولیه به کالایی لوکس تبدل شده و در این وضعیت کودکان بیش از هر گروه دیگری آسیب میبینند.
از نکات برجسته این گزارش میتوان به این موارد اشاره کرد:
فقر غذایی در خانوادههای زنسرپرست شدیدتر است و بسیاری از خانوادهها حتی از خرید ضایعات گوشت و پای مرغ هم ناتوان هستند.
از نکات دردناک این گزارش شیوع معدهدرد ناشی از سوءتغذیه در میان کودکان ایرانی است.
یکی از فعالان مدنی تصریح میکند عددهایی که وزارت کار ادعا میکند بهعنوان کمک به این خانوادهها اختصاص داده، هیچ دردی از آنها دوا نمیکند: «تأمین کامل لبنیات و پروتئین و مکملهای دیگر دستکم برای هر کودک حدود پنج میلیون تومان هزینه میبرد. حالا اگر کودک دچار سوتغذیه هم باشد، این عدد بسیار بالاتر میرود و در نتیجه عددهایی که مسئولان از آن حرف میزنند و به حساب سرپرستان خانوار واریز میکنند، شبیه شوخی است».
کمبود آهن و ویتامین شایع در میان خانوادههای فرودست حاشیههای شهر مشهود است.
شدیدترین سوءتغذیه میان کودکان سیستانوبلوچستانی مشاهده شده و بعد از سیستانوبلوچستان، کهگیلویهوبویراحمد، ایلام، هرمزگان، بوشهر، خوزستان، کرمان و خراسان جنوبی بیشتر از بقیه استانها با سوءتغذیه درگیر هستند.
یکی از فعالان مدنی میگوید:
«جلوگیری از گرسنگی در کشور مسئولیت اصلی حکومت است. مشکلی که با این وسعت، این تعداد از کودکان را درگیر کرده، قطعا مشکلی است که حکومت وظیفه حل آن را دارد، ولی از زیر بارش شانه خالی کرده است.»
بر اساس آمار رسمی منتشر شده ۱۴.۵ میلیون کودک ایرانی در سال ۱۴۰۲ سوءتغذیه داشتهاند.
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #ایران #سوءتغذیه #کودکان
@Tavaana_TavaanaTech
💔28