رضا محمدحسینی، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، با نزدیک شدن به سالگرد درگذشت پدرش، در متنی ضمن اشاره به رنجی که بر او و پدرش در لحظه بازداشت و پس از آن تحمیل شد، نوشت:
«برای «اینها» این که یک شهروند ایرانی جرات کند که بگوید:«ما شما را نمیخواهیم» ازصدها عملیات تروریستی برایشان وحشتناک تر است چون میدانند در نهایت شجاعت«نه گفتن»به استبداد تکثیر شده و روزی فروپاشی استبداد دینی حاکم بر این کشور را قطعی میسازد.»
متن کامل نوشته آقای محمدحسینی به شرح زیر است:
«گوشه گوشه خانه پدر مامور اطلاعات سپاه بود که در حال به هم ریختن وسایل خانه بودند، پدر را روی مبل نشانده بودند؛ چند مامور بالای سر من چنان ضربات محکمی به سر و پهلویم زدند که ناخواسته به زانو به زمین افتادم، یکی از ماموران سپاه اسلحه کلت کمری را روی شقیقه خونینم گذاشت در آنی با پدر چشم در چشم شدم، آن لحظه نمیدانستم این آخرین دیدارمان است؛ لخته خون روی پرده چشمهایم را گرفته بود و نتوانستم درست او را ببینم،فقط شنیدم که با لحنی از سر استیصال به ماموران گفت: «نزنید پسرم رامگر تروریست دستگیر کردهاید؟!» چند ماه بعد(آبان۱۴۰۲)در انفرادیهای موسوم به سوییت زندان قزلحصار و در روزهایی که اعدام زندانیان دوباره اوج گرفته بود و وضع روحی من از شنیدن تراژدی شب های سه شنبه آخر زندگی زندانی های اعدامی از نزدیک، به کلی به هم ریخته بود؛مصادف شده بود با چهلمین روز جان باختن پدر که البته از «اینها» انتظار نداشته مرا تحت الحفظ از سلول انفرادی به مراسم چهلم ببرند.
این روزها یک سال از جان باختن و به تعبیر دقیق تر دق مرگ شدن پدر در(۱۴ مهر۱۴۰۲)با دیدن رفتارهای قرون وسطایی میگذرد، پدر نمیدانست «اینها»کینه شان از من و امثال من بسیار بیشتر از کسی است که اسلحه به دست بگیرد؛ چون چنانکه قاضی جنایتکار شعبه۲۸ بی دادگاه انقلاب محمد رضا عموزاد در حکم صادر شده(صفحه۱حکم بدوی)نوشته: متهم اقدام به حضور بر مزار کشته شدگان اغتشاشات اخیر و دیدار با خانواده معدوم محسن شکاری نموده.... و در فردای آزادی خود از زندان اقدام به تهیه و انتشار کلیپی از خود با مضمون نه به جمهوری اسلامی نموده و در آن بیان داشته که «به چه زبانی بگوییم که جمهوری اسلامی را نمیخواهیم!»
آن زندهیاد تصور نمیکرد برای «اینها»این که یک شهروند ایرانی جرات کند که بگوید: «ما شما را نمیخواهیم» ازصدها عملیات تروریستی برایشان وحشتناک تر است چون میدانند در نهایت شجاعت «نه گفتن» به استبداد تکثیر شده و روزی فروپاشی استبداد دینی حاکم بر این کشور را قطعی میسازد.
.
گمان نمیکنم «اینها»که پدری را چنان دق مرگ کردند آن اندازه شرافت و انسانیت داشته باشند که بگذارند در نخستین سالگرد جان باختنش با حضور مامورانشان بر سر مزارش لحظاتی آرام بگیرم؛
اما در هر حال این هفته را به یاد پدرم و تمام پدران و مادرانی که فرزندانشان را به ستم به دار آویختند با تنها به جرم اعتراض و آزایخواهی جان شیرین فرزندانشان را گرفتند، روز سه شنبه مورخ ۱۰مهر۱۴۰۳ را در اعتصاب غذا خواهم بود و به یاد همه ی پدران و مادرانی که تا به امروز دادخواه خون به ناحق ریخته شدهی فرزندانشان هستند در «سی و ششمین هفته کارزار سهشنبههای نه به اعدام» همگام و همراه با دیگر هم بندی ها دست به اعتصاب غذا خواهم زد.
رضا محمدحسینی
دوشنبه ۹ مهر ۱۴۰۳
زندان قزلحصار»
#رضا_محمدحسینی #نه_به_جمهوری_اسلامی #نه_به_اعدام #سه_شنبه_های_نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«برای «اینها» این که یک شهروند ایرانی جرات کند که بگوید:«ما شما را نمیخواهیم» ازصدها عملیات تروریستی برایشان وحشتناک تر است چون میدانند در نهایت شجاعت«نه گفتن»به استبداد تکثیر شده و روزی فروپاشی استبداد دینی حاکم بر این کشور را قطعی میسازد.»
متن کامل نوشته آقای محمدحسینی به شرح زیر است:
«گوشه گوشه خانه پدر مامور اطلاعات سپاه بود که در حال به هم ریختن وسایل خانه بودند، پدر را روی مبل نشانده بودند؛ چند مامور بالای سر من چنان ضربات محکمی به سر و پهلویم زدند که ناخواسته به زانو به زمین افتادم، یکی از ماموران سپاه اسلحه کلت کمری را روی شقیقه خونینم گذاشت در آنی با پدر چشم در چشم شدم، آن لحظه نمیدانستم این آخرین دیدارمان است؛ لخته خون روی پرده چشمهایم را گرفته بود و نتوانستم درست او را ببینم،فقط شنیدم که با لحنی از سر استیصال به ماموران گفت: «نزنید پسرم رامگر تروریست دستگیر کردهاید؟!» چند ماه بعد(آبان۱۴۰۲)در انفرادیهای موسوم به سوییت زندان قزلحصار و در روزهایی که اعدام زندانیان دوباره اوج گرفته بود و وضع روحی من از شنیدن تراژدی شب های سه شنبه آخر زندگی زندانی های اعدامی از نزدیک، به کلی به هم ریخته بود؛مصادف شده بود با چهلمین روز جان باختن پدر که البته از «اینها» انتظار نداشته مرا تحت الحفظ از سلول انفرادی به مراسم چهلم ببرند.
این روزها یک سال از جان باختن و به تعبیر دقیق تر دق مرگ شدن پدر در(۱۴ مهر۱۴۰۲)با دیدن رفتارهای قرون وسطایی میگذرد، پدر نمیدانست «اینها»کینه شان از من و امثال من بسیار بیشتر از کسی است که اسلحه به دست بگیرد؛ چون چنانکه قاضی جنایتکار شعبه۲۸ بی دادگاه انقلاب محمد رضا عموزاد در حکم صادر شده(صفحه۱حکم بدوی)نوشته: متهم اقدام به حضور بر مزار کشته شدگان اغتشاشات اخیر و دیدار با خانواده معدوم محسن شکاری نموده.... و در فردای آزادی خود از زندان اقدام به تهیه و انتشار کلیپی از خود با مضمون نه به جمهوری اسلامی نموده و در آن بیان داشته که «به چه زبانی بگوییم که جمهوری اسلامی را نمیخواهیم!»
آن زندهیاد تصور نمیکرد برای «اینها»این که یک شهروند ایرانی جرات کند که بگوید: «ما شما را نمیخواهیم» ازصدها عملیات تروریستی برایشان وحشتناک تر است چون میدانند در نهایت شجاعت «نه گفتن» به استبداد تکثیر شده و روزی فروپاشی استبداد دینی حاکم بر این کشور را قطعی میسازد.
.
گمان نمیکنم «اینها»که پدری را چنان دق مرگ کردند آن اندازه شرافت و انسانیت داشته باشند که بگذارند در نخستین سالگرد جان باختنش با حضور مامورانشان بر سر مزارش لحظاتی آرام بگیرم؛
اما در هر حال این هفته را به یاد پدرم و تمام پدران و مادرانی که فرزندانشان را به ستم به دار آویختند با تنها به جرم اعتراض و آزایخواهی جان شیرین فرزندانشان را گرفتند، روز سه شنبه مورخ ۱۰مهر۱۴۰۳ را در اعتصاب غذا خواهم بود و به یاد همه ی پدران و مادرانی که تا به امروز دادخواه خون به ناحق ریخته شدهی فرزندانشان هستند در «سی و ششمین هفته کارزار سهشنبههای نه به اعدام» همگام و همراه با دیگر هم بندی ها دست به اعتصاب غذا خواهم زد.
رضا محمدحسینی
دوشنبه ۹ مهر ۱۴۰۳
زندان قزلحصار»
#رضا_محمدحسینی #نه_به_جمهوری_اسلامی #نه_به_اعدام #سه_شنبه_های_نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤33💔12👍3🕊1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پیام خانم «مای ساتو»، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران، در آستانه #روز_جهانی_علیه_اعدام در محکومیت اعدامهای فزاینده در ایران تحت سیطره جمهوری اسلامی و حمایت از #سه_شنبه_های_نه_به_اعدام زندانیان در ۲۲ زندان:
«در مقابل این وضعیت، علیرغم سرکوب رژیم، شجاعت مردم ایران درخشان است. کمپین «نه به اعدام در روزهای سهشنبه»، یک ابتکار رهبری شده توسط زندانیان است که در آن زندانیان هر سهشنبه بهمنظور اعتراض به مجازات اعدام اعتصاب غذا میکنند و تعهد پایدار به حقوق بشر و عدالت در جامعه را نشان میدهد»
۱۲ شهریور سال ۱۴۰۲ بود که رسانهها از تبعید تعدادی از زندانیان سیاسی از زندان اوین به زندان قزلحصار خبر دادند. زندانی که تا پیش از آن به عنوان بزرگترین زندان مواد مخدر در ایران و بلکه در کل منطقه غرب آسیا از آن یاد میشد. اما مدت زیادی طول نکشید که قزلحصار نه به عنوان زندان مواد مخدر بلکه به عنوان کانون اصلی ایستادگی در برابر «اعدام» به عنوان مجازاتی غیرانسانی، در رسانهها و افکار عمومی شناخته شد.
کمتر از شش ماه پس از تبعید زندانیان سیاسی به نامهای جعفر ابراهیمی، احمدرضا حائری، زرتشت احمدی راغب، رضا سلمانزاده، سعید ماسوری، حمزه سواری، سپهر امامجمعه، میثم دهبانزاده، لقمان امینپور و رضا محمدحسینی از زندان اوین به زندان قزلحصار، با وجود فشار و سرکوب پس از تبعید، کارزاری را با عنوان «سهشنبههای نه به اعدام» شکل دادند.
کارزاری که اکنون به بیش از ۲۳ زندان ایران گسترش یافته و در تاریخ ۶ شهریور ۱۴۰۲ نیز ۶۸ تشکل و سازمان حقوق بشری ایرانی و بینالمللی در حمایت از آن بیانیه مهمی را صادر کردند.
براساس بررسی و تحلیل متن بیانیهها و نامههای منتشر شده از زندانیان سیاسی قزلحصار در رابطه با کمپین «سه شنبههای نه به اعدام» خواسته اصلی آنان و تفاوتش با برخی کنشهای قبلی، در ۴ مورد است:
۱. توجه بیشتر نسبت به اعدام زندانیان با جرائم غیرسیاسی
۲. تأکید بر عمل جمعی به منظور موفقیت
۳. لزوم استمرار و تداوم عمل جمعی
۴. توجه بیشتر به زندانیان سیاسی و عقیدتی گمنام زیر حکم اعدام
متن کامل گزارش خانم شیرین عبادی را درباره این کارزار:
tinyurl.com/ShiEdm
کارزار سهشنبههای نه به اعدام، متعلق به هیچ گروه سیاسی خاصی نیست و زندانیان سیاسی و عقیدتی با گرایشها و باورهای مختلف در آن مشارکت دارند.
#نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«در مقابل این وضعیت، علیرغم سرکوب رژیم، شجاعت مردم ایران درخشان است. کمپین «نه به اعدام در روزهای سهشنبه»، یک ابتکار رهبری شده توسط زندانیان است که در آن زندانیان هر سهشنبه بهمنظور اعتراض به مجازات اعدام اعتصاب غذا میکنند و تعهد پایدار به حقوق بشر و عدالت در جامعه را نشان میدهد»
۱۲ شهریور سال ۱۴۰۲ بود که رسانهها از تبعید تعدادی از زندانیان سیاسی از زندان اوین به زندان قزلحصار خبر دادند. زندانی که تا پیش از آن به عنوان بزرگترین زندان مواد مخدر در ایران و بلکه در کل منطقه غرب آسیا از آن یاد میشد. اما مدت زیادی طول نکشید که قزلحصار نه به عنوان زندان مواد مخدر بلکه به عنوان کانون اصلی ایستادگی در برابر «اعدام» به عنوان مجازاتی غیرانسانی، در رسانهها و افکار عمومی شناخته شد.
کمتر از شش ماه پس از تبعید زندانیان سیاسی به نامهای جعفر ابراهیمی، احمدرضا حائری، زرتشت احمدی راغب، رضا سلمانزاده، سعید ماسوری، حمزه سواری، سپهر امامجمعه، میثم دهبانزاده، لقمان امینپور و رضا محمدحسینی از زندان اوین به زندان قزلحصار، با وجود فشار و سرکوب پس از تبعید، کارزاری را با عنوان «سهشنبههای نه به اعدام» شکل دادند.
کارزاری که اکنون به بیش از ۲۳ زندان ایران گسترش یافته و در تاریخ ۶ شهریور ۱۴۰۲ نیز ۶۸ تشکل و سازمان حقوق بشری ایرانی و بینالمللی در حمایت از آن بیانیه مهمی را صادر کردند.
براساس بررسی و تحلیل متن بیانیهها و نامههای منتشر شده از زندانیان سیاسی قزلحصار در رابطه با کمپین «سه شنبههای نه به اعدام» خواسته اصلی آنان و تفاوتش با برخی کنشهای قبلی، در ۴ مورد است:
۱. توجه بیشتر نسبت به اعدام زندانیان با جرائم غیرسیاسی
۲. تأکید بر عمل جمعی به منظور موفقیت
۳. لزوم استمرار و تداوم عمل جمعی
۴. توجه بیشتر به زندانیان سیاسی و عقیدتی گمنام زیر حکم اعدام
متن کامل گزارش خانم شیرین عبادی را درباره این کارزار:
tinyurl.com/ShiEdm
کارزار سهشنبههای نه به اعدام، متعلق به هیچ گروه سیاسی خاصی نیست و زندانیان سیاسی و عقیدتی با گرایشها و باورهای مختلف در آن مشارکت دارند.
#نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👍27❤2