زنها و حرفهها 
ساخته #ناصر_تقوایی
تقوایی این فیلم را در سال ۱۳۴۹ برای تلویزیون ملی ایران تهیه کرده بود.
#زنان #اشتغال #حرفه #برابری
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
  ساخته #ناصر_تقوایی
تقوایی این فیلم را در سال ۱۳۴۹ برای تلویزیون ملی ایران تهیه کرده بود.
#زنان #اشتغال #حرفه #برابری
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
«... این روزها جماعتی شادمان از افتخاری هستند که تو به آنها هدیه کردی و می دانی که من نیز برای تو خوشحالم و برای سینمای ایران که هر بار با این اتفاقها جانش تازه میشود، به ویژه اینکه یک بار در فیلم «جدایی» این احساس را با هم تجربه کردیم، اما این روزها دلم هر دم به جایی است؛ تکهای در پیش کسی است که در انتهای کوچهای بن بست، در یک بیمارستان خانگی، چشمانش نظاره گر گلدانهای شمعدانی قرمزی است که پشت پنجره اتاقش چیده شده و جهانی چشمشان به اوست که بازبیاید و خوابهای زیبایش را برایشان ترجمه کند. او که روزی در روزگاری که ز منجنیق فلک سنگ فتنه میبارید، برای این سرزمین افتخار آفرید. من پیغام تبریک او را به تو میرسانم. همانطور که پیغام احوالپرسیهای تو را به او.
و اما پاره دیگر دلم پیش کسی است که در یکی از آپارتمانهای اکباتان گوشهی انزوا گزیده، کسی که تو خود بارها در درس سناریونویسی به او اشاره داشتی و این آدم شریف کسی نیست جز #ناصر_تقوایی که خودت همیشه گفتهای سینمای ایران به او مدیون است. دلم پیش اوست که نکند در این عزلت خودخواستهاش او را از یاد ببریم. امروز با خودم فکر کردم وقتی برگشتی به تو پیشنهاد بدهم با هم به دیدن عباس کیارستمی و ناصر تقوایی برویم. و تکه دیگر این دل: اصغر جان جایزهات بر سینمای ما مبارک باد.»
.......
شاید وقتی اسم جشنواره کن بیاید، خیلی از ما یاد «طعم گیلاس» عباس کیارستمی بیفتیم و نخل طلایی که برای اولین و آخرین بار تا امروز سال ۱۹۹۷ به ایران رسید. (استاد #کیارستمی بعدها گفت: کسی بهخاطر نخل طلا به من تبریک نگفت. در فرودگاه تهران پاسپورتم را مهر کردند و گفتند از در پشت برو عدهای میخواهند کتکت بزنند!)
نگار اسکندرفر، #روزنامهنگار و نویسنده
متن کامل این نوشته را اینجا بخوانید: http://bit.ly/1TJdwne
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇
  
  و اما پاره دیگر دلم پیش کسی است که در یکی از آپارتمانهای اکباتان گوشهی انزوا گزیده، کسی که تو خود بارها در درس سناریونویسی به او اشاره داشتی و این آدم شریف کسی نیست جز #ناصر_تقوایی که خودت همیشه گفتهای سینمای ایران به او مدیون است. دلم پیش اوست که نکند در این عزلت خودخواستهاش او را از یاد ببریم. امروز با خودم فکر کردم وقتی برگشتی به تو پیشنهاد بدهم با هم به دیدن عباس کیارستمی و ناصر تقوایی برویم. و تکه دیگر این دل: اصغر جان جایزهات بر سینمای ما مبارک باد.»
.......
شاید وقتی اسم جشنواره کن بیاید، خیلی از ما یاد «طعم گیلاس» عباس کیارستمی بیفتیم و نخل طلایی که برای اولین و آخرین بار تا امروز سال ۱۹۹۷ به ایران رسید. (استاد #کیارستمی بعدها گفت: کسی بهخاطر نخل طلا به من تبریک نگفت. در فرودگاه تهران پاسپورتم را مهر کردند و گفتند از در پشت برو عدهای میخواهند کتکت بزنند!)
نگار اسکندرفر، #روزنامهنگار و نویسنده
متن کامل این نوشته را اینجا بخوانید: http://bit.ly/1TJdwne
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇
News بهار
  
  پیام تبریک استاد کیارستمی برای اصغر فرهادی
  گروه هنري: پرواز حامل عوامل فیلم فروشنده که در جشنواره فیلم کن موفق به دریافت دو جایزه رسمی شدند، ساعت 1:10 دقیقه بامداد امروز (جمعه ۷ خرداد) بر زمین نشست و با استقبال گرم مردم و هنرمندان مواجه شد.
  عکسهایی از شهاب حسینی منتشر شده است که هم بهروز وثوقی را در آغوش گرفته است و هم در جایی دیگر سردار نقدی را، در جایی سیاهپوش است و سینه میزند و در جایی دیگر گویا شنگول است و لابد رقص و آبشنگولی.
در جایی کنار خامنهای ایستاده است و از او میخواهد که سینمای ارزشی - بخوانید سینمای رانتی- را مورد حمایت قرار دهد که لابد از این راه میلیاردها تومان نصیب بازیگران ارزشی بشود و در جای دیگر هم ممکن است برای بهرام بیضایی و ناصر تقوایی و امیر نادری که برای «خود»شان بودن ایستادگی کردند، سرود بسراید و کف بزند.
باور بفرمایید همهی ایراد از شهاب حسینی نیست. وقتی در جایی زندگی کنی که برای جماعت کثیری، رفتار تا این حد متناقض و ریاکارانه به هیچ وجه ضد ارزش محسوب نمیشود و به بهانهی زندگی در شرایط نامناسب و دیکتاتوری، هر رفتار بیپرنسیبی نه تنها زشت نیست، بلکه نوعی مبارزهی گامبهگام هم شمرده میشود و شرایط سخت، توجیهگر هر گونه معلقزدن وسط میدان قدرتمندان به حساب میآید، چرا همگان بخواهند بهرام بیضایی باشند؟
وقتی میشود هم در کنار نقدی پول درآورد و هم محبوب قلوب مردم بود؛ هم سینه زد و هم عرق خورد و مورد قبول «عرقخوران ولایی» بود؛ وقتی میشود جمع ضدین بود و محبوب هر دو طرف، چرا باید یکرو بود و به سهم عظیم خود از سینمای دولتی - نفتی پشت ِ پا زد؟
مگر همه باید مبارز باشند؟ اشتباه نکنید منظورم مبارزه با حکومت نیست بلکه مبارزه با خود و با نفس خود برای زیست اخلاقی و انسانی است. وقتی دوغ و دوشاب یکی است عقل! اقتضا میکند هر آنجا باشی که امکانات هست، که پول هست.
در یک جامعهی با حساسیتهای بالای اخلاقی و در حضور نهادهای مدنی و عدم دستاندازیهای قدرت به همهی شئونات است که انسانها میتوانند با دشواری کمتری طرف اخلاق و پرنسیبهای اخلاقی بایستند. وقتی زندگی با اصول اخلاقی در جامعهای نیازمند یک مبارزهی بیامان با نفس و با خود اغواگر است کمتر انسانهایی توانایی چنین نبرد جانکاهی را دارند.
در جامعهی امتوار رانتی، آدمها تلاش میکنند آنجایی بایستند که حلوا است و شهد و عسل و آنهایی که تلاش میکنند چنین نباشند نه تنها کار قشنگی نمیکنند بلکه از سوی «بچهزرنگ»ها مشنگ نام میگیرند و کیست که دوست داشته باشد به جای زرنگ، مشنگ باشد.
از فیسبوک بهزاد مهرانی
نظر شما چیست؟
در اینستاگرام توانا بنویسید.
goo.gl/Py8r3k
@Tavaana_TavaanaTech
  
  در جایی کنار خامنهای ایستاده است و از او میخواهد که سینمای ارزشی - بخوانید سینمای رانتی- را مورد حمایت قرار دهد که لابد از این راه میلیاردها تومان نصیب بازیگران ارزشی بشود و در جای دیگر هم ممکن است برای بهرام بیضایی و ناصر تقوایی و امیر نادری که برای «خود»شان بودن ایستادگی کردند، سرود بسراید و کف بزند.
باور بفرمایید همهی ایراد از شهاب حسینی نیست. وقتی در جایی زندگی کنی که برای جماعت کثیری، رفتار تا این حد متناقض و ریاکارانه به هیچ وجه ضد ارزش محسوب نمیشود و به بهانهی زندگی در شرایط نامناسب و دیکتاتوری، هر رفتار بیپرنسیبی نه تنها زشت نیست، بلکه نوعی مبارزهی گامبهگام هم شمرده میشود و شرایط سخت، توجیهگر هر گونه معلقزدن وسط میدان قدرتمندان به حساب میآید، چرا همگان بخواهند بهرام بیضایی باشند؟
وقتی میشود هم در کنار نقدی پول درآورد و هم محبوب قلوب مردم بود؛ هم سینه زد و هم عرق خورد و مورد قبول «عرقخوران ولایی» بود؛ وقتی میشود جمع ضدین بود و محبوب هر دو طرف، چرا باید یکرو بود و به سهم عظیم خود از سینمای دولتی - نفتی پشت ِ پا زد؟
مگر همه باید مبارز باشند؟ اشتباه نکنید منظورم مبارزه با حکومت نیست بلکه مبارزه با خود و با نفس خود برای زیست اخلاقی و انسانی است. وقتی دوغ و دوشاب یکی است عقل! اقتضا میکند هر آنجا باشی که امکانات هست، که پول هست.
در یک جامعهی با حساسیتهای بالای اخلاقی و در حضور نهادهای مدنی و عدم دستاندازیهای قدرت به همهی شئونات است که انسانها میتوانند با دشواری کمتری طرف اخلاق و پرنسیبهای اخلاقی بایستند. وقتی زندگی با اصول اخلاقی در جامعهای نیازمند یک مبارزهی بیامان با نفس و با خود اغواگر است کمتر انسانهایی توانایی چنین نبرد جانکاهی را دارند.
در جامعهی امتوار رانتی، آدمها تلاش میکنند آنجایی بایستند که حلوا است و شهد و عسل و آنهایی که تلاش میکنند چنین نباشند نه تنها کار قشنگی نمیکنند بلکه از سوی «بچهزرنگ»ها مشنگ نام میگیرند و کیست که دوست داشته باشد به جای زرنگ، مشنگ باشد.
از فیسبوک بهزاد مهرانی
نظر شما چیست؟
در اینستاگرام توانا بنویسید.
goo.gl/Py8r3k
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
  
  توانا: آموزشكده جامعه مدنى
  . عکسهایی از #شهاب_حسینی منتشر شده است که هم #بهروز_وثوقی را در آغوش گرفته است و هم در جایی دیگر #سردار_نقدی را، در جایی سیاهپوش است و سینه میزند و در جایی دیگر گویا شنگول است و لابد #رقص و آبشنگولی. در جایی کنار خامنهای ایستاده است و از او میخواهد…
  «یکی نوشته است که دومین مردم غمگین جهان با پای پیاده و یا سواره میروند به کشور اولین مردم غمگین جهان تا با هم گریه کنند و مصیبت بگیرند. دیگری آمده و نوشته از این بدتر آن است که سعید مرتضوی ِ کهریزک و سعید طوسی ِ قاری قرآن متجاوز ِ بیت رهبری - هم او که میگفت دیگر رو ندارد که تا سر کوچه هم برود- هم رفتهاند کربلا تا ثواب ببرند. آنوقت یاشار سلطانی را به خاطر افشای فساد زندانی میکنند و از روزنامهنگار بختبرگشته به خاطر انتشار سخنان یاوهی نمایندهی مجلس میخواهند که طلب عفو کند و علی شریعتی را به خاطر اعتراض به اسیدپاشیهای اصفهان زندانی میکنند و شرایطی فراهم میکنند تا اعتصاب غذا کند و وصیت بنویسد و با مرگ دستو پنجه نرم کند.
به قول مولانا:
احمقان سرور شدستند و ز بیم
عاقلان سرها کشیده در گلیم
در چنین جامعهای است که میزان افسردگی و غمگینی رتبهی اول به دست میآورد. جامعهای که در آن احمد زیدآبادی اجازهی نوشتن نداشته باشد و جعفر پناهی و ناصر تقوایی نتوانند فیلم بسازند و بیضایی و بشیریه به ناچار ترک وطن کنند و شاعرانش در زندان باشند و روشنفکرانش با سیم بکسل خفه بشوند، جامعهای است که در آن سعید مرتضوی و سعید طوسی آزادانه میگردند و به کربلا می روند.»
goo.gl/oTY5ut
شما چه فکر میکنید؟
@Tavaana_TavaanaTech
  
  به قول مولانا:
احمقان سرور شدستند و ز بیم
عاقلان سرها کشیده در گلیم
در چنین جامعهای است که میزان افسردگی و غمگینی رتبهی اول به دست میآورد. جامعهای که در آن احمد زیدآبادی اجازهی نوشتن نداشته باشد و جعفر پناهی و ناصر تقوایی نتوانند فیلم بسازند و بیضایی و بشیریه به ناچار ترک وطن کنند و شاعرانش در زندان باشند و روشنفکرانش با سیم بکسل خفه بشوند، جامعهای است که در آن سعید مرتضوی و سعید طوسی آزادانه میگردند و به کربلا می روند.»
goo.gl/oTY5ut
شما چه فکر میکنید؟
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
  
  توانا: آموزشكده جامعه مدنى
  . «یکی نوشته است که دومین مردم غمگین جهان با پای پیاده و یا سواره میروند به کشور اولین مردم #غمگین جهان تا با هم گریه کنند و مصیبت بگیرند. دیگری آمده و نوشته از این بدتر آن است که سعید مرتضوی ِ کهریزک و سعید طوسی ِ #قاری_قرآن متجاوز ِ بیت رهبری - هم او که…
  - وزارت ارشاد و بلاتکلیف نگه داشتن موسسه ناصر تقوایی
goo.gl/HlUvEb
«مرضیه وفامهر» از عدم صدور مجوز برای موسسه هنری «ناصر تقوایی» خبر داد. این موسسه که هیئت موسس آن را مرضیه وفامهر، ناصر تقوایی و همکاران هنری آن ها تشکیل می دهند دوسال است که به عنوان یک شرکت به ثبت رسیده است اما وزارت ارشاد از صدور پروانه موسسه خودداری می کند و این موسسه بلاتکلیف مانده است.
وفامهر که خود همسر ناصر تقوایی ست درباره تلاش های خود گفته است: «بهرغم پیگیریهای ما هنوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به طور رسمی جوابی نداده است...من حتی تلاش کردم که این خواسته را به آقای وزیر منتقل کنم و نامهای دادم که دوستانشان به دستشان برسانند اما نمیدانم که این نامه به دست آقای صالحیامیری رسیده یا نه؟»
این فیلمساز و بازیگر افزود: «میخواستم از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت بگیرم و راجع به این موضوع با ایشان صحبت کنم چون مقدار زیادی از کارهای آقای تقوایی هست که باید منتشر شود و آقای تقوایی این وکالت را به من داده که پیگر کارهایشان باشم. برای من مهم است که هرچه سریعتر این اقدامات را انجام دهم اما متاسفانه دو سال است که در این مرحله ماندهایم. میدانید که وقتی از مرحله صدور پروانه موسسه از سوی وزارت ارشاد بگذریم، کارهای بعدی آن بسیار سنگین است.»
درباره ناصر تقوایی بیشتر بخوانید:
https://t.co/PIyrXcMgQ8
@Tavaana_TavaanaTech
  
  goo.gl/HlUvEb
«مرضیه وفامهر» از عدم صدور مجوز برای موسسه هنری «ناصر تقوایی» خبر داد. این موسسه که هیئت موسس آن را مرضیه وفامهر، ناصر تقوایی و همکاران هنری آن ها تشکیل می دهند دوسال است که به عنوان یک شرکت به ثبت رسیده است اما وزارت ارشاد از صدور پروانه موسسه خودداری می کند و این موسسه بلاتکلیف مانده است.
وفامهر که خود همسر ناصر تقوایی ست درباره تلاش های خود گفته است: «بهرغم پیگیریهای ما هنوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به طور رسمی جوابی نداده است...من حتی تلاش کردم که این خواسته را به آقای وزیر منتقل کنم و نامهای دادم که دوستانشان به دستشان برسانند اما نمیدانم که این نامه به دست آقای صالحیامیری رسیده یا نه؟»
این فیلمساز و بازیگر افزود: «میخواستم از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت بگیرم و راجع به این موضوع با ایشان صحبت کنم چون مقدار زیادی از کارهای آقای تقوایی هست که باید منتشر شود و آقای تقوایی این وکالت را به من داده که پیگر کارهایشان باشم. برای من مهم است که هرچه سریعتر این اقدامات را انجام دهم اما متاسفانه دو سال است که در این مرحله ماندهایم. میدانید که وقتی از مرحله صدور پروانه موسسه از سوی وزارت ارشاد بگذریم، کارهای بعدی آن بسیار سنگین است.»
درباره ناصر تقوایی بیشتر بخوانید:
https://t.co/PIyrXcMgQ8
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
  
  توانا: آموزشكده جامعه مدنى
  . - وزارت ارشاد و بلاتکلیف نگه داشتن موسسه #ناصر_تقوایی «مرضیه وفامهر» از عدم صدور مجوز برای موسسه هنری «ناصر تقوایی» خبر داد. این موسسه که هیئت موسس آن را مرضیه وفامهر، ناصر تقوایی و همکاران هنری آن ها تشکیل می دهند دوسال است که به عنوان یک شرکت به ثبت رسیده…
  - ناصر تقوایی؛ کارگردان بزرگ و جریان ساز ایرانی
goo.gl/pRdrii
دیروز ناصر تقوایی ۷۶ساله شد. ناصر تقوایی، نویسنده و کارگردان ایرانی در نوزدهم تیرماه ۱۳۲۰ در آبادان دیده به جهان گشود. او در روستای عربنشین سعدونی در نخلستانهای سرسبز جنوب شرقی آبادان به دنیا آمد. ناصر تقوایی در مورد زادگاهش و تولدش و دوران کودکیاش چنین میگوید: «ایران را دوست دارم، برای اینکه وطن من است، خوزستان را دوست دارم، برای این که ولایت من است، و عاشق آبادان هستم، برای اینکه زادگاه مناست.»
ناصر تقوایی که سازنده سریال ماندگار «دایی جان ناپلئون» است، این سال ها بسیار کم کار است. او در گفت و گویی در مورد کم کاری اش گفته بود:« در نشريات از قول من نوشتهاند، تا زمانی که برای فيلم ساختن بايد اجازه گرفت، من فيلم نمیسازم. صحيحتر اين بود که بنويسند من اجازه نمیدهم کسی فيلمنامه مرا بخواند. وقتی که فيلم را ساختم، هر جا را که دلشان میخواهد دربياورند. از فيلمنامه «چای تلخ» من تاکنون چند بار فيلم ساختهاند. به يکی از همان فيلمها حتی چند جايزه سيمرغ بلورين هم دادهاند. لابد فيلم «روز سوم» را ديدهايد؟ فيلمنامه آن از روی فيلمنامه من نوشته شده است. توسط فردی به نام «مهدی سجادهچی». دو شخصيت اصلی آن فيلم يک دختر ايرانی و يک افسر جوان عراقی است که هر دو در سراسر فيلم با هم در کشمکش و ستيز هستند. وقايع فيلم «روز سوم» هم در خرمشهر میگذرد و پايانش در کنار رودخانه! حالاهمين آقای «سجادهچی» مسوول مميزی فيلمنامهها شده است. آنوقت من بروم فيلمنامهام را بدهم به ايشان تا تصويب کند؟»...
درباره تقوایی بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/2t75DiE
@Tavaana_TavaanaTech
  
  goo.gl/pRdrii
دیروز ناصر تقوایی ۷۶ساله شد. ناصر تقوایی، نویسنده و کارگردان ایرانی در نوزدهم تیرماه ۱۳۲۰ در آبادان دیده به جهان گشود. او در روستای عربنشین سعدونی در نخلستانهای سرسبز جنوب شرقی آبادان به دنیا آمد. ناصر تقوایی در مورد زادگاهش و تولدش و دوران کودکیاش چنین میگوید: «ایران را دوست دارم، برای اینکه وطن من است، خوزستان را دوست دارم، برای این که ولایت من است، و عاشق آبادان هستم، برای اینکه زادگاه مناست.»
ناصر تقوایی که سازنده سریال ماندگار «دایی جان ناپلئون» است، این سال ها بسیار کم کار است. او در گفت و گویی در مورد کم کاری اش گفته بود:« در نشريات از قول من نوشتهاند، تا زمانی که برای فيلم ساختن بايد اجازه گرفت، من فيلم نمیسازم. صحيحتر اين بود که بنويسند من اجازه نمیدهم کسی فيلمنامه مرا بخواند. وقتی که فيلم را ساختم، هر جا را که دلشان میخواهد دربياورند. از فيلمنامه «چای تلخ» من تاکنون چند بار فيلم ساختهاند. به يکی از همان فيلمها حتی چند جايزه سيمرغ بلورين هم دادهاند. لابد فيلم «روز سوم» را ديدهايد؟ فيلمنامه آن از روی فيلمنامه من نوشته شده است. توسط فردی به نام «مهدی سجادهچی». دو شخصيت اصلی آن فيلم يک دختر ايرانی و يک افسر جوان عراقی است که هر دو در سراسر فيلم با هم در کشمکش و ستيز هستند. وقايع فيلم «روز سوم» هم در خرمشهر میگذرد و پايانش در کنار رودخانه! حالاهمين آقای «سجادهچی» مسوول مميزی فيلمنامهها شده است. آنوقت من بروم فيلمنامهام را بدهم به ايشان تا تصويب کند؟»...
درباره تقوایی بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/2t75DiE
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
  
  توانا: آموزشكده جامعه مدنى
  . - ناصر تقوایی؛ کارگردان بزرگ و جریان ساز ایرانی . دیروز #ناصر_تقوایی ۷۶ساله شد. ناصر تقوایی، #نویسنده و #کارگردان ایرانی در نوزدهم تیرماه ۱۳۲۰ در آبادان دیده به جهان گشود. او در روستای عربنشین سعدونی در نخلستانهای سرسبز جنوب شرقی آبادان به دنیا آمد. ناصر…
  ناصر تقوایی، کارگردان و مستندساز
.
ناصر تقوایی، نویسنده و کارگردان ایرانی در نوزدهم تیرماه ۱۳۲۰ در آبادان دیده به جهان گشود. او در روستای عربنشین سعدونی در نخلستانهای سرسبز جنوب شرقی آبادان به دنیا آمد. ناصر تقوایی در مورد زادگاهش و تولدش و دوران کودکیاش چنین میگوید: «ایران را دوست دارم، برای اینکه وطن من است، خوزستان را دوست دارم، برای این که ولایت من است، و عاشق آبادان هستم، برای اینکه زادگاه مناست.
در تابستان سال ۱۳۲۰ خورشیدی، در گرمای جنگ جهانگیر دوم، در قلب جنگلی از نخلهای ستبر سبز، در یک روستای عربنشین زاده شدم. در کودکی یک سیاح حرفهای بودم و همراه پدر به دوردستترین بندرهای دریای جنوب سفر کردم و هر کلاس ابتدایی را در شهری و دهکورهای خواندم و هفت سال بعد که به زادگاه خودم برگشتم در عالم خیال یک سندباد نوجوان بودم. در مدرسه به ادبیات علاقه داشتم، اما ریاضی خواندم. در جوانی داستان کوتاه مینوشتم و فریفته شیوههای نو بودم، اما باز نمیدانم چه شد که از سینما سر درآوردم. در این مسیر به آدمهای دانا برخوردم و صحنههای جالب، ولی زندگی خودم هیچ صحنه جالبی ندارد. تنها شانس من در زندگی شاید این بوده که با یک تولد ناخواسته شصت سال تمام مثل یک آدم زیادی در کنار یک ملت کهنسال زندگی کردهام. دوازده داستان کوتاه، سیزده فیلم گزارشی و مستند، سه فیلم کوتاه داستانی، شش فیلم بلند سینمایی و یک مجموعه شانزده ساعته تلویزیونی در کارنامه من دیده میشود. به اضافه یک مجموعه عکس و اسلاید از طبیعت و زندگی و فرهنگ این مرز پرگهر، در هزار و یک نما. با این همه از دور تنبل جلوه میکنم؛ چرا که در این ده ساله، به دلایلی که ناگفتنش بهتر است، کارهای تازه مرا نه کسی خوانده، نه کسی دیده ...» ناصر تقوایی پیش از آنکه وارد سینما بشود جذب تلویزیون شد و با ساختن سریال تلویزیونی به شهرت رسید. یکی از این سریالها که خوش درخشید و مورد توجه و پسند مردم قرار گرفت، سریال معروف «دایی جان ناپلئون» است که یکی از ماندگارترین مجموعهای تلویزیونی ایرانی است.
متاسفانه بسیاری از فیلمهایی که تقوایی قصد ساختنش را داشت، توسط وزارت ارشاد مجوز نگرفتند و هرگز ساخته نشدند... بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Naser_Taghvai
ویدئو بخشی از مستند ناصر تقوایی به روایت خودش
#ناصر_تقوایی
@Tavaana_TavaanaTech
  
  .
ناصر تقوایی، نویسنده و کارگردان ایرانی در نوزدهم تیرماه ۱۳۲۰ در آبادان دیده به جهان گشود. او در روستای عربنشین سعدونی در نخلستانهای سرسبز جنوب شرقی آبادان به دنیا آمد. ناصر تقوایی در مورد زادگاهش و تولدش و دوران کودکیاش چنین میگوید: «ایران را دوست دارم، برای اینکه وطن من است، خوزستان را دوست دارم، برای این که ولایت من است، و عاشق آبادان هستم، برای اینکه زادگاه مناست.
در تابستان سال ۱۳۲۰ خورشیدی، در گرمای جنگ جهانگیر دوم، در قلب جنگلی از نخلهای ستبر سبز، در یک روستای عربنشین زاده شدم. در کودکی یک سیاح حرفهای بودم و همراه پدر به دوردستترین بندرهای دریای جنوب سفر کردم و هر کلاس ابتدایی را در شهری و دهکورهای خواندم و هفت سال بعد که به زادگاه خودم برگشتم در عالم خیال یک سندباد نوجوان بودم. در مدرسه به ادبیات علاقه داشتم، اما ریاضی خواندم. در جوانی داستان کوتاه مینوشتم و فریفته شیوههای نو بودم، اما باز نمیدانم چه شد که از سینما سر درآوردم. در این مسیر به آدمهای دانا برخوردم و صحنههای جالب، ولی زندگی خودم هیچ صحنه جالبی ندارد. تنها شانس من در زندگی شاید این بوده که با یک تولد ناخواسته شصت سال تمام مثل یک آدم زیادی در کنار یک ملت کهنسال زندگی کردهام. دوازده داستان کوتاه، سیزده فیلم گزارشی و مستند، سه فیلم کوتاه داستانی، شش فیلم بلند سینمایی و یک مجموعه شانزده ساعته تلویزیونی در کارنامه من دیده میشود. به اضافه یک مجموعه عکس و اسلاید از طبیعت و زندگی و فرهنگ این مرز پرگهر، در هزار و یک نما. با این همه از دور تنبل جلوه میکنم؛ چرا که در این ده ساله، به دلایلی که ناگفتنش بهتر است، کارهای تازه مرا نه کسی خوانده، نه کسی دیده ...» ناصر تقوایی پیش از آنکه وارد سینما بشود جذب تلویزیون شد و با ساختن سریال تلویزیونی به شهرت رسید. یکی از این سریالها که خوش درخشید و مورد توجه و پسند مردم قرار گرفت، سریال معروف «دایی جان ناپلئون» است که یکی از ماندگارترین مجموعهای تلویزیونی ایرانی است.
متاسفانه بسیاری از فیلمهایی که تقوایی قصد ساختنش را داشت، توسط وزارت ارشاد مجوز نگرفتند و هرگز ساخته نشدند... بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Naser_Taghvai
ویدئو بخشی از مستند ناصر تقوایی به روایت خودش
#ناصر_تقوایی
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
  توانا: آموزشكده جامعه مدنى
  . ناصر تقوایی، کارگردان و مستندساز . ناصر تقوایی، نویسنده و کارگردان ایرانی در نوزدهم تیرماه ۱۳۲۰ در آبادان دیده به جهان گشود. او در روستای عربنشین سعدونی در نخلستانهای سرسبز جنوب شرقی آبادان به دنیا آمد. ناصر تقوایی در مورد زادگاهش و تولدش و دوران کودکیاش…
  زادروز ناصر تقوایی؛ کارگردان و مستندساز
ناصر تقوایی در گفتوگو با شرق در مورد کمکاریاش میگوید: «در نشريات از قول من نوشتهاند، تا زمانی که برای فیلم ساختن بايد اجازه گرفت، من فيلم نمیسازم. صحيحتر اين بود که بنويسند من اجازه نمیدهم کسی فيلمنامه مرا بخواند. وقتی که فيلم را ساختم، هر جا را که دلشان میخواهد دربياورند. از فيلمنامه «چای تلخ» من تاکنون چند بار فيلم ساختهاند. به یکی از همان فيلمها حتی چند جايزه سيمرغ بلورين هم دادهاند.»
او در بخش دیگری از این گفتگو میگوید:
«من در خانه نشستن و خواندن و نوشتن را به ساختن فيلمی که مورد علاقهام نبوده است، ترجيح میدهم. به همين فيلمسازان جوان هم میگويم. وقتی نمیگذارند يا نمیشود فيلم خودت را بسازی، میتوانی بروی سرت را به کار ديگری گرم کنی. تا لااقل حرمت هنرت را نگه داشته باشی. وقتی نمیتوانم فيلم دلخواهم را بسازم میروم عکاسی میکنم. عکاسی نشد، میروم فيلمسازی تدريس میکنم. مشکل من و امثال من که چند نفر حرفهای هستيم فقط در کار سينما و فيلمسازی نيست. در عالم ادبيات و انتشارات اوضاع از اين هم بدتر است. مميزی ما که روزگاری روی حذفهای محتوايی تمرکز داشت، حالا شکل غريب و نادرتری پيدا کرده. مميزی ما شده مميزی واژگانی. واژهها خوب و بد شدهاند، واژهها حلال و حرام شدهاند. تا جايی که میشود گفت نيمی از واژههای لغتنامه مرحوم دهخدا از زبان فارسی حذف شدهاند. چرا که استفاده از آنها جرم است. به همين علت نمیتوانم نوشتههايم را منتشر کنم.»
ناصر تقوایی کارگردان نامدار ایرانی امروز ۷۸ ساله شد. او کارگران سریال محبوب "دائیجان ناپلئون" است.
این مجموعه بر اساس رمان داییجان ناپلئون اثر طنزنویس معاصر ایرانی «ایرج پزشکزاد» در سال ۱۳۵۵ ساخته شد. ناصر تقوایی در دوران فعالیت هنری خود چندین فیلم کارگردانی کرده است که میتوان به «آرامش در حضور دیگران» (۱۳۴۹)، «صادق کرده»(۱۳۵۰)، «نفرین» (۱۳۵۲)، «ناخدا خورشید» (۱۳۶۵)، «ای ایران» (۱۳۶۸)، «قصههای کیش» اپیزود کشتی یونانی، (۱۳۷۷) و «کاغذ بیخط» (۱۳۸۰) اشاره کرد. ناصر تقوایی همچنین چند اثر نیمه تمام دارد که میتوان به «زنگی و رومی» و «چای تلخ» اشاره کرد.
تاسفبار است که به کارگردان بزرگی مثل ناصر تقوایی مجوز داده نمیشود، نه برای کارگردانی و نه برای ایجاد موسسه فرهنگی هنری!
درباره ناصر تقوایی بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Naser_Taghvai
ویدئو سخنان چند سال پیش ناصر تقوایی درباره کیارستمی
#ناصر_تقوایی #کارگردان #دائی_جان_ناپلئون #فیلمسلز #ناخدا_خورشید #توانا
@Tavaana_TavaanaTech
  
  ناصر تقوایی در گفتوگو با شرق در مورد کمکاریاش میگوید: «در نشريات از قول من نوشتهاند، تا زمانی که برای فیلم ساختن بايد اجازه گرفت، من فيلم نمیسازم. صحيحتر اين بود که بنويسند من اجازه نمیدهم کسی فيلمنامه مرا بخواند. وقتی که فيلم را ساختم، هر جا را که دلشان میخواهد دربياورند. از فيلمنامه «چای تلخ» من تاکنون چند بار فيلم ساختهاند. به یکی از همان فيلمها حتی چند جايزه سيمرغ بلورين هم دادهاند.»
او در بخش دیگری از این گفتگو میگوید:
«من در خانه نشستن و خواندن و نوشتن را به ساختن فيلمی که مورد علاقهام نبوده است، ترجيح میدهم. به همين فيلمسازان جوان هم میگويم. وقتی نمیگذارند يا نمیشود فيلم خودت را بسازی، میتوانی بروی سرت را به کار ديگری گرم کنی. تا لااقل حرمت هنرت را نگه داشته باشی. وقتی نمیتوانم فيلم دلخواهم را بسازم میروم عکاسی میکنم. عکاسی نشد، میروم فيلمسازی تدريس میکنم. مشکل من و امثال من که چند نفر حرفهای هستيم فقط در کار سينما و فيلمسازی نيست. در عالم ادبيات و انتشارات اوضاع از اين هم بدتر است. مميزی ما که روزگاری روی حذفهای محتوايی تمرکز داشت، حالا شکل غريب و نادرتری پيدا کرده. مميزی ما شده مميزی واژگانی. واژهها خوب و بد شدهاند، واژهها حلال و حرام شدهاند. تا جايی که میشود گفت نيمی از واژههای لغتنامه مرحوم دهخدا از زبان فارسی حذف شدهاند. چرا که استفاده از آنها جرم است. به همين علت نمیتوانم نوشتههايم را منتشر کنم.»
ناصر تقوایی کارگردان نامدار ایرانی امروز ۷۸ ساله شد. او کارگران سریال محبوب "دائیجان ناپلئون" است.
این مجموعه بر اساس رمان داییجان ناپلئون اثر طنزنویس معاصر ایرانی «ایرج پزشکزاد» در سال ۱۳۵۵ ساخته شد. ناصر تقوایی در دوران فعالیت هنری خود چندین فیلم کارگردانی کرده است که میتوان به «آرامش در حضور دیگران» (۱۳۴۹)، «صادق کرده»(۱۳۵۰)، «نفرین» (۱۳۵۲)، «ناخدا خورشید» (۱۳۶۵)، «ای ایران» (۱۳۶۸)، «قصههای کیش» اپیزود کشتی یونانی، (۱۳۷۷) و «کاغذ بیخط» (۱۳۸۰) اشاره کرد. ناصر تقوایی همچنین چند اثر نیمه تمام دارد که میتوان به «زنگی و رومی» و «چای تلخ» اشاره کرد.
تاسفبار است که به کارگردان بزرگی مثل ناصر تقوایی مجوز داده نمیشود، نه برای کارگردانی و نه برای ایجاد موسسه فرهنگی هنری!
درباره ناصر تقوایی بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Naser_Taghvai
ویدئو سخنان چند سال پیش ناصر تقوایی درباره کیارستمی
#ناصر_تقوایی #کارگردان #دائی_جان_ناپلئون #فیلمسلز #ناخدا_خورشید #توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
  توانا: آموزشكده جامعه مدنى
  . زادروز ناصر تقوایی؛ کارگردان و مستندساز ناصر تقوایی در گفتوگو با شرق در مورد کمکاریاش میگوید: «در نشريات از قول من نوشتهاند، تا زمانی که برای فیلم ساختن بايد اجازه گرفت، من فيلم نمیسازم. صحيحتر اين بود که بنويسند من اجازه نمیدهم کسی فيلمنامه مرا…
  Forwarded from آموزشکده توانا
زادروز ناصر تقوایی؛ کارگردان و مستندساز
ناصر تقوایی در گفتوگو با شرق در مورد کمکاریاش میگوید: «در نشريات از قول من نوشتهاند، تا زمانی که برای فیلم ساختن بايد اجازه گرفت، من فيلم نمیسازم. صحيحتر اين بود که بنويسند من اجازه نمیدهم کسی فيلمنامه مرا بخواند. وقتی که فيلم را ساختم، هر جا را که دلشان میخواهد دربياورند. از فيلمنامه «چای تلخ» من تاکنون چند بار فيلم ساختهاند. به یکی از همان فيلمها حتی چند جايزه سيمرغ بلورين هم دادهاند.»
او در بخش دیگری از این گفتگو میگوید:
«من در خانه نشستن و خواندن و نوشتن را به ساختن فيلمی که مورد علاقهام نبوده است، ترجيح میدهم. به همين فيلمسازان جوان هم میگويم. وقتی نمیگذارند يا نمیشود فيلم خودت را بسازی، میتوانی بروی سرت را به کار ديگری گرم کنی. تا لااقل حرمت هنرت را نگه داشته باشی. وقتی نمیتوانم فيلم دلخواهم را بسازم میروم عکاسی میکنم. عکاسی نشد، میروم فيلمسازی تدريس میکنم. مشکل من و امثال من که چند نفر حرفهای هستيم فقط در کار سينما و فيلمسازی نيست. در عالم ادبيات و انتشارات اوضاع از اين هم بدتر است. مميزی ما که روزگاری روی حذفهای محتوايی تمرکز داشت، حالا شکل غريب و نادرتری پيدا کرده. مميزی ما شده مميزی واژگانی. واژهها خوب و بد شدهاند، واژهها حلال و حرام شدهاند. تا جايی که میشود گفت نيمی از واژههای لغتنامه مرحوم دهخدا از زبان فارسی حذف شدهاند. چرا که استفاده از آنها جرم است. به همين علت نمیتوانم نوشتههايم را منتشر کنم.»
ناصر تقوایی کارگردان نامدار ایرانی امروز ۷۸ ساله شد. او کارگران سریال محبوب "دائیجان ناپلئون" است.
این مجموعه بر اساس رمان داییجان ناپلئون اثر طنزنویس معاصر ایرانی «ایرج پزشکزاد» در سال ۱۳۵۵ ساخته شد. ناصر تقوایی در دوران فعالیت هنری خود چندین فیلم کارگردانی کرده است که میتوان به «آرامش در حضور دیگران» (۱۳۴۹)، «صادق کرده»(۱۳۵۰)، «نفرین» (۱۳۵۲)، «ناخدا خورشید» (۱۳۶۵)، «ای ایران» (۱۳۶۸)، «قصههای کیش» اپیزود کشتی یونانی، (۱۳۷۷) و «کاغذ بیخط» (۱۳۸۰) اشاره کرد. ناصر تقوایی همچنین چند اثر نیمه تمام دارد که میتوان به «زنگی و رومی» و «چای تلخ» اشاره کرد.
تاسفبار است که به کارگردان بزرگی مثل ناصر تقوایی مجوز داده نمیشود، نه برای کارگردانی و نه برای ایجاد موسسه فرهنگی هنری!
درباره ناصر تقوایی بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Naser_Taghvai
ویدئو سخنان چند سال پیش ناصر تقوایی درباره کیارستمی
#ناصر_تقوایی #کارگردان #دائی_جان_ناپلئون #فیلمسلز #ناخدا_خورشید #توانا
@Tavaana_TavaanaTech
  
  ناصر تقوایی در گفتوگو با شرق در مورد کمکاریاش میگوید: «در نشريات از قول من نوشتهاند، تا زمانی که برای فیلم ساختن بايد اجازه گرفت، من فيلم نمیسازم. صحيحتر اين بود که بنويسند من اجازه نمیدهم کسی فيلمنامه مرا بخواند. وقتی که فيلم را ساختم، هر جا را که دلشان میخواهد دربياورند. از فيلمنامه «چای تلخ» من تاکنون چند بار فيلم ساختهاند. به یکی از همان فيلمها حتی چند جايزه سيمرغ بلورين هم دادهاند.»
او در بخش دیگری از این گفتگو میگوید:
«من در خانه نشستن و خواندن و نوشتن را به ساختن فيلمی که مورد علاقهام نبوده است، ترجيح میدهم. به همين فيلمسازان جوان هم میگويم. وقتی نمیگذارند يا نمیشود فيلم خودت را بسازی، میتوانی بروی سرت را به کار ديگری گرم کنی. تا لااقل حرمت هنرت را نگه داشته باشی. وقتی نمیتوانم فيلم دلخواهم را بسازم میروم عکاسی میکنم. عکاسی نشد، میروم فيلمسازی تدريس میکنم. مشکل من و امثال من که چند نفر حرفهای هستيم فقط در کار سينما و فيلمسازی نيست. در عالم ادبيات و انتشارات اوضاع از اين هم بدتر است. مميزی ما که روزگاری روی حذفهای محتوايی تمرکز داشت، حالا شکل غريب و نادرتری پيدا کرده. مميزی ما شده مميزی واژگانی. واژهها خوب و بد شدهاند، واژهها حلال و حرام شدهاند. تا جايی که میشود گفت نيمی از واژههای لغتنامه مرحوم دهخدا از زبان فارسی حذف شدهاند. چرا که استفاده از آنها جرم است. به همين علت نمیتوانم نوشتههايم را منتشر کنم.»
ناصر تقوایی کارگردان نامدار ایرانی امروز ۷۸ ساله شد. او کارگران سریال محبوب "دائیجان ناپلئون" است.
این مجموعه بر اساس رمان داییجان ناپلئون اثر طنزنویس معاصر ایرانی «ایرج پزشکزاد» در سال ۱۳۵۵ ساخته شد. ناصر تقوایی در دوران فعالیت هنری خود چندین فیلم کارگردانی کرده است که میتوان به «آرامش در حضور دیگران» (۱۳۴۹)، «صادق کرده»(۱۳۵۰)، «نفرین» (۱۳۵۲)، «ناخدا خورشید» (۱۳۶۵)، «ای ایران» (۱۳۶۸)، «قصههای کیش» اپیزود کشتی یونانی، (۱۳۷۷) و «کاغذ بیخط» (۱۳۸۰) اشاره کرد. ناصر تقوایی همچنین چند اثر نیمه تمام دارد که میتوان به «زنگی و رومی» و «چای تلخ» اشاره کرد.
تاسفبار است که به کارگردان بزرگی مثل ناصر تقوایی مجوز داده نمیشود، نه برای کارگردانی و نه برای ایجاد موسسه فرهنگی هنری!
درباره ناصر تقوایی بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Naser_Taghvai
ویدئو سخنان چند سال پیش ناصر تقوایی درباره کیارستمی
#ناصر_تقوایی #کارگردان #دائی_جان_ناپلئون #فیلمسلز #ناخدا_خورشید #توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
  توانا: آموزشكده جامعه مدنى
  . زادروز ناصر تقوایی؛ کارگردان و مستندساز ناصر تقوایی در گفتوگو با شرق در مورد کمکاریاش میگوید: «در نشريات از قول من نوشتهاند، تا زمانی که برای فیلم ساختن بايد اجازه گرفت، من فيلم نمیسازم. صحيحتر اين بود که بنويسند من اجازه نمیدهم کسی فيلمنامه مرا…
  Media is too big
    VIEW IN TELEGRAM
  جمهوری اسلامی که با سوزاندن سینماها بر سر کار آمد، با شروع حیات خود تلاش کرد تا از این ابزار مدرن برای ترویج ایدیولوژی و سبک زندگی مطلوب خود استفاده کند. سانسور، تحریف واقعیت، ممیزی، گزینش، ممنوعالکاری سینماگران مستقل و آزاداندیش در این سالها رواج یافت. بودجهها به سوی سینماگرانی روانه شد که تابع خواستههای حکومت بودند و بدین طریق عامل جباریت شدند.
در این ویدیو سخنان برخی سینماگران نامدار که تلاش کردهاند در برابر استبداد ایستادگی کنند و هزینهاش را با مننوعالکاری، تبعید و زندانیشدن دادهاند، مشاهده میکنید.
ویدیو از جوکرنژاد
@jokernejad
#سینمای_ایران #نظام_ایدئولوژیک #جعفر_پناهی #محمذ_رسول_اف #ناصر_تقوایی #بهرام_بیضایی #سوسن_تسلیمی #پرویز_صیاد #محمدعلی_فردین #سانسور #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در این ویدیو سخنان برخی سینماگران نامدار که تلاش کردهاند در برابر استبداد ایستادگی کنند و هزینهاش را با مننوعالکاری، تبعید و زندانیشدن دادهاند، مشاهده میکنید.
ویدیو از جوکرنژاد
@jokernejad
#سینمای_ایران #نظام_ایدئولوژیک #جعفر_پناهی #محمذ_رسول_اف #ناصر_تقوایی #بهرام_بیضایی #سوسن_تسلیمی #پرویز_صیاد #محمدعلی_فردین #سانسور #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👍31
  Media is too big
    VIEW IN TELEGRAM
  سینمای ایران، سینمای سوخته
ناصر تقوایی: «امیدوارم بتوانم با فیلم نساختنم به سهم خودم باعث سقوط این سینما شوم، شاید با فروریزی آن چیز تازهای از نو در بیاید. این سینمایی نیست که نسل من و پیش از ما و حتی نسل باهوش بعد از ما میخواستند. این سینما دفن شده است. کوشش کنیم با فروریزی آن نهال تازهای جان بگیرد.»
سازنده کاربر ناشناس «مبارز آزادی»
از صفحه حسین رونقی
@Hosseinronaghi
#محمدعلی_فردین #سوسن_تسلیمی #ناصر_تقوایی #بهرام_بیضایی #جعفر_پناهی #محمد_رسول_اف #پرویز_صیاد #سینمای_ایران #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
  ناصر تقوایی: «امیدوارم بتوانم با فیلم نساختنم به سهم خودم باعث سقوط این سینما شوم، شاید با فروریزی آن چیز تازهای از نو در بیاید. این سینمایی نیست که نسل من و پیش از ما و حتی نسل باهوش بعد از ما میخواستند. این سینما دفن شده است. کوشش کنیم با فروریزی آن نهال تازهای جان بگیرد.»
سازنده کاربر ناشناس «مبارز آزادی»
از صفحه حسین رونقی
@Hosseinronaghi
#محمدعلی_فردین #سوسن_تسلیمی #ناصر_تقوایی #بهرام_بیضایی #جعفر_پناهی #محمد_رسول_اف #پرویز_صیاد #سینمای_ایران #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ناصر تقوایی، فیلمساز و نویسنده، درگذشت
۱۳۲۰-۱۴۰۴
تقوایی در سال ۱۳۴۷ با اولین فیلم بلندش «آرامش در حضور دیگران» به عنوان یکی از بنیانگذاران موج نوی سینمای ایران شناخته شد.
سریال «دایی جان ناپلئون» و فیلمهای «صادق کرده»، «ناخدا خورشید» «ای ایران» و «کاغذ بیخط» را ساخت. آخرین فیلمش «چای تلخ» در سال ۱۳۸۲ نیمهکاره ماند.
او در واکنش به سانسور و سرکوب هنرمندان در مصاحبهای گفته بود:
«من نوشتههای زیادی دارم امّا کجا باید چاپش کنم؟ کجای دنیا واژهها مجرم شدهاند. مميزی ما که روزگاری روی حذفهای محتوايی تمرکز داشت، حالا شکل غريب و نادرتری پيدا کرده. مميزی ما شده مميزی واژگانی. واژهها خوب و بد شدهاند، واژهها حلال و حرام شدهاند. تا جايی که میشود گفت نيمی از واژههای لغتنامه مرحوم دهخدا از زبان فارسی حذف شدهاند. چرا که استفاده از آنها جرم است. به همين علت نمیتوانم نوشتههايم را منتشر کنم.»
درباره ناصر تقوایی:
https://tavaana.org/naser_taghvai/
#یاری_مدنی_توانا #ناصر_تقوایی
@Tavaana_TavaanaTech
۱۳۲۰-۱۴۰۴
تقوایی در سال ۱۳۴۷ با اولین فیلم بلندش «آرامش در حضور دیگران» به عنوان یکی از بنیانگذاران موج نوی سینمای ایران شناخته شد.
سریال «دایی جان ناپلئون» و فیلمهای «صادق کرده»، «ناخدا خورشید» «ای ایران» و «کاغذ بیخط» را ساخت. آخرین فیلمش «چای تلخ» در سال ۱۳۸۲ نیمهکاره ماند.
او در واکنش به سانسور و سرکوب هنرمندان در مصاحبهای گفته بود:
«من نوشتههای زیادی دارم امّا کجا باید چاپش کنم؟ کجای دنیا واژهها مجرم شدهاند. مميزی ما که روزگاری روی حذفهای محتوايی تمرکز داشت، حالا شکل غريب و نادرتری پيدا کرده. مميزی ما شده مميزی واژگانی. واژهها خوب و بد شدهاند، واژهها حلال و حرام شدهاند. تا جايی که میشود گفت نيمی از واژههای لغتنامه مرحوم دهخدا از زبان فارسی حذف شدهاند. چرا که استفاده از آنها جرم است. به همين علت نمیتوانم نوشتههايم را منتشر کنم.»
درباره ناصر تقوایی:
https://tavaana.org/naser_taghvai/
#یاری_مدنی_توانا #ناصر_تقوایی
@Tavaana_TavaanaTech
💔16
  جعفر پناهی کارگردان در واکنش به فوت ناصر تقوایی نوشت:
«ناصر تقوایی بزرگ در تمنای آزادی رفت.
او از نسل طلایی سینمای ایران بود؛ نسلی که سنگِ بنای سینمای مؤلف و مستقل را گذاشت تا الهامبخش نسلهای پس از خود باشد.
جمهوری اسلامی با سختگیریهای تمامیتخواهانه ، مقصر اصلی به انزوا رفتن و کار نکردن بسیاری از استعدادها در گسترهی هنر و سینما شد. عرصه را چنان به ناصر تقوایی این سینماگر توانا و برجسته تنگ کردند که تصمیم گرفت با فیلم نساختن به این کارزار سانسور و خودی و ناخودی پایان دهد.
اما چه حیف که استعدادهای ما را این چنین به انزوا بردند یا تبعید ناخواسته را بر آن ها تحمیل کردند و جامعه از آثار آنها محروم ماند.
سیاستهای دگم ایدئولوژیک، جامعه ما را از پیشرفتی که توسط نخبگان ممکن میشد، باز داشت.
ناصر تقوایی رفت، اما اثرش را چه با ساختن و چه با عصیانش برای نساختن گذاشت.»
روز گذشته ناصر تقوایی کارگردان بزرگ ایرانی در ۸۴ سالگی از دنیا رفت.
#یاری_مدنی_توانا #سینما #ناصر_تقوایی #جعفر_پناهی
@Tavaana_TavaanaTech
«ناصر تقوایی بزرگ در تمنای آزادی رفت.
او از نسل طلایی سینمای ایران بود؛ نسلی که سنگِ بنای سینمای مؤلف و مستقل را گذاشت تا الهامبخش نسلهای پس از خود باشد.
جمهوری اسلامی با سختگیریهای تمامیتخواهانه ، مقصر اصلی به انزوا رفتن و کار نکردن بسیاری از استعدادها در گسترهی هنر و سینما شد. عرصه را چنان به ناصر تقوایی این سینماگر توانا و برجسته تنگ کردند که تصمیم گرفت با فیلم نساختن به این کارزار سانسور و خودی و ناخودی پایان دهد.
اما چه حیف که استعدادهای ما را این چنین به انزوا بردند یا تبعید ناخواسته را بر آن ها تحمیل کردند و جامعه از آثار آنها محروم ماند.
سیاستهای دگم ایدئولوژیک، جامعه ما را از پیشرفتی که توسط نخبگان ممکن میشد، باز داشت.
ناصر تقوایی رفت، اما اثرش را چه با ساختن و چه با عصیانش برای نساختن گذاشت.»
روز گذشته ناصر تقوایی کارگردان بزرگ ایرانی در ۸۴ سالگی از دنیا رفت.
#یاری_مدنی_توانا #سینما #ناصر_تقوایی #جعفر_پناهی
@Tavaana_TavaanaTech
💔15❤1👍1
  Forwarded from گفتوشنود
  
روز گذشته، سه شنبه ۲۲ مهرماه، ناصر تقوایی کارگردان، نویسنده، عکاس، مولف و از چهره های اثرگذار تاریخ سینمای ایران در ۸۴ سالگی درگذشت.
مرضیه وفامهر، همسر تقوایی در پستی نوشت:
ناصر تقوایی
هنرمندی که دشواری آزاده زیستن را برگزید به رهایی رسید.
پروازش را به خاطر بسپاریم.
او عاشق گیاهان بود، به یادش درخت بکاریم.
او عاشق نور بود، شمع خویش را بیافروزیم.
او عاشق جامه ی سپید بود، به یادش سپید بپوشیم.
او عاشق ادبیات بود، به یادش بخوانیم.
او عاشق سینما بود، به یادش تماشا کنیم.
یاد او را با نواختن و شنیدن موسیقی، و تماشای هنرها گرامی بداریم نه غیر از این.
راهرش پر رهرو
همچنین علی تقوایی، پسر ناصر تقوایی با انتشاری ویدئویی از وصیت های پدرش گفت: میخواهم فقط به سه نکته اشاره کنم. اول این که ایشان بر اثر ایست قلبی فوت کردند. دوم این که ایشان وصیت کردند که از تابوت برای خاکسپاری استفاده شود. وصیت دیگر ایشان این بود که در ختم شان کسی لباس سیاه نپوشد.
ناصر تقوایی، فیلمساز، نویسنده و هنرمندی مولف و پیشرو در سینمای ایران بود که با نگاهی دقیق، انسانی و شاعرانه به واقعیتهای اجتماعی و فرهنگی ایران نگریست. آثارش نمونههایی درخشان از سینمای مؤلفاند که در آنها دغدغههای اجتماعی، زیباییشناسی تصویری و نثر سینمایی منحصربهفرد در هم تنیدهاند.
تقوایی از جمله هنرمندانی بود که پس از انقلاب، حاضر نشد تن به سانسور و محدودیتهای ایدئولوژیک جمهوری اسلامی دهد؛ از همین رو سالهای زیادی در سکوت زیست.
از تقوایی به عنوان هنرمندی سنتشکن یاد شده است. سنتشکنی او نه در قالب جنجال، بلکه در شیوه نگاه، روایت و زبان سینماییاش تجلی مییافت.
تقوایی با فاصله گرفتن از کلیشههای رایج سینمای پیش از انقلاب و نپذیرفتن قالبهای ایدئولوژیک پس از آن، سینمایی را خلق کرد که در مرز میان واقعیت و شعر حرکت میکرد.
او در پرداخت شخصیتها، فضاها و زبان، بهویژه در آثارش چون ناخدا خورشید و آرامش در حضور دیگران، نگاهی متفاوت و نقادانه به ساختارهای اجتماعی و فرهنگی داشت و همین استقلال فکری و زیباشناختی باعث شد که از او به عنوان یکی از صداهای نوگرا و سنتشکن سینمای ایران یاد شود.
وصیت او هم ادامه سنتشکنیهای شاعرانه این هنرمند است.
#ناصر_تقوایی #سینما #سانسور #گفتگو_توانا
@Dualogue1402
روز گذشته، سه شنبه ۲۲ مهرماه، ناصر تقوایی کارگردان، نویسنده، عکاس، مولف و از چهره های اثرگذار تاریخ سینمای ایران در ۸۴ سالگی درگذشت.
مرضیه وفامهر، همسر تقوایی در پستی نوشت:
ناصر تقوایی
هنرمندی که دشواری آزاده زیستن را برگزید به رهایی رسید.
پروازش را به خاطر بسپاریم.
او عاشق گیاهان بود، به یادش درخت بکاریم.
او عاشق نور بود، شمع خویش را بیافروزیم.
او عاشق جامه ی سپید بود، به یادش سپید بپوشیم.
او عاشق ادبیات بود، به یادش بخوانیم.
او عاشق سینما بود، به یادش تماشا کنیم.
یاد او را با نواختن و شنیدن موسیقی، و تماشای هنرها گرامی بداریم نه غیر از این.
راهرش پر رهرو
همچنین علی تقوایی، پسر ناصر تقوایی با انتشاری ویدئویی از وصیت های پدرش گفت: میخواهم فقط به سه نکته اشاره کنم. اول این که ایشان بر اثر ایست قلبی فوت کردند. دوم این که ایشان وصیت کردند که از تابوت برای خاکسپاری استفاده شود. وصیت دیگر ایشان این بود که در ختم شان کسی لباس سیاه نپوشد.
ناصر تقوایی، فیلمساز، نویسنده و هنرمندی مولف و پیشرو در سینمای ایران بود که با نگاهی دقیق، انسانی و شاعرانه به واقعیتهای اجتماعی و فرهنگی ایران نگریست. آثارش نمونههایی درخشان از سینمای مؤلفاند که در آنها دغدغههای اجتماعی، زیباییشناسی تصویری و نثر سینمایی منحصربهفرد در هم تنیدهاند.
تقوایی از جمله هنرمندانی بود که پس از انقلاب، حاضر نشد تن به سانسور و محدودیتهای ایدئولوژیک جمهوری اسلامی دهد؛ از همین رو سالهای زیادی در سکوت زیست.
از تقوایی به عنوان هنرمندی سنتشکن یاد شده است. سنتشکنی او نه در قالب جنجال، بلکه در شیوه نگاه، روایت و زبان سینماییاش تجلی مییافت.
تقوایی با فاصله گرفتن از کلیشههای رایج سینمای پیش از انقلاب و نپذیرفتن قالبهای ایدئولوژیک پس از آن، سینمایی را خلق کرد که در مرز میان واقعیت و شعر حرکت میکرد.
او در پرداخت شخصیتها، فضاها و زبان، بهویژه در آثارش چون ناخدا خورشید و آرامش در حضور دیگران، نگاهی متفاوت و نقادانه به ساختارهای اجتماعی و فرهنگی داشت و همین استقلال فکری و زیباشناختی باعث شد که از او به عنوان یکی از صداهای نوگرا و سنتشکن سینمای ایران یاد شود.
وصیت او هم ادامه سنتشکنیهای شاعرانه این هنرمند است.
#ناصر_تقوایی #سینما #سانسور #گفتگو_توانا
@Dualogue1402
❤23
  This media is not supported in your browser
    VIEW IN TELEGRAM
  کتایون ریاحی:
غیبت ناصر تقوایی، پررنگترین حضورش در تاریخ سینمای ایران بود
در پی درگذشت ناصر تقوایی، کارگردان بزرگ و مؤلف سینمای ایران، کتایون ریاحی در پیامی صوتی از او به عنوان هنرمندی یاد کرد که «غیبتش پررنگترین حضورش در تاریخ سینمای ایران» بود.
ریاحی گفت:
«هنرمند دو هویت مجزا دارد؛ یکی برآمده از آثارش و دیگری شخصیت حقیقی او، فارغ از حرفه و هنر. اگر شخصیت واقعی هنرمند هموزن آثارش نباشد، با مرگش تنها میمیرد. اما اگر شخصیت او به بزرگی و گرانمایگی آثارش باشد، مرگش برای جامعه، حتی برای آنان که آثارش را ندیدهاند، یک فقدان محسوب میشود.»
او در ادامه افزود:
«آثار یک هنرمند فقط یک فیلم فاخر، تابلو ماندگار یا قطعه موسیقی نیست. گاه غیبت خودخواسته در برههای از تاریخ، ارزشمندترین اثر اوست. ناصر تقوایی چنین هنرمندی بود؛ کسی که غیبتش، پررنگترین حضورش در تاریخ سینمای این سرزمین است. یادش و راهش جاودان.»
 
ناصر تقوایی گفته بود:
«من نوشتههای زیادی دارم امّا کجا باید چاپش کنم؟ کجای دنیا واژهها مجرم شدهاند. مدام سر خودمان را به چیزهایی گرم میکنیم که دور باطل است. تا وقتی سانسور است اثری از من منتشر نخواهد شد؛ بگذارید کارهایم کهنه بشوند.»
ناصر تقوایی درباره فیلمهای نیمهتمامش که متوقف شد میگوید: «سه فیلم من پیدرپی ناتمام ماند، هیچ گلایهای از هیچ کس ندارم و توقع ندارم کسی در این راه با من همراهی میکرد؛ اما فکر میکنم کسانی که جلوی این کار را گرفتند و مانع ساخت این نوع فیلمها شدند، بعضی وقتها یک کارمند بودند و نه سیاستمدار، بنابراین این اتفاق تاثیر یک سلیقه است. در هر محیط فرهنگی که مدیرانی دلسوز فرهنگ وجود داشته باشند، انجام کار مستقل متوقف نمیشود و زمانی که این شرایط فراهم نبود، ما در خانه نشستیم و فیلم نساختیم. شاید هم اگر حرمتی هماکنون در جامعه داریم به همین علت است که در حد گذران زندگی هم به فیلمسازی نگاه نکردیم.»
تقوایی در مصاحبهای گفته بود:
«من در خانه نشستن و خواندن و نوشتن را به ساختن فيلمی که مورد علاقهام نبوده است، ترجيح میدهم. به همين فيلمسازان جوان هم میگويم. وقتی نمیگذارند يا نمیشود فيلم خودت را بسازی، میتوانی بروی سرت را به کار ديگری گرم کنی. تا لااقل حرمت هنرت را نگه داشته باشی. وقتی نمیتوانم فيلم دلخواهم را بسازم میروم عکاسی میکنم. عکاسی نشد، میروم فيلمسازی تدريس میکنم. مشکل من و امثال من که چند نفر حرفهای هستيم فقط در کار سينما و فيلمسازی نيست. در عالم ادبيات و انتشارات اوضاع از اين هم بدتر است. مميزی ما که روزگاری روی حذفهای محتوايی تمرکز داشت، حالا شکل غريب و نادرتری پيدا کرده. مميزی ما شده مميزی واژگانی. واژهها خوب و بد شدهاند، واژهها حلال و حرام شدهاند. تا جايی که میشود گفت نيمی از واژههای لغتنامه مرحوم دهخدا از زبان فارسی حذف شدهاند. چرا که استفاده از آنها جرم است. به همين علت نمیتوانم نوشتههايم را منتشر کنم. من و همنسلهايم همه در چند حرفه توانايی داريم، هرگز براي امرار معاش درنماندهايم.»
درباره ناصر تقوایی بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/naser_taghvai/
#ناصر_تقوایی #سانسور #ممیزی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
غیبت ناصر تقوایی، پررنگترین حضورش در تاریخ سینمای ایران بود
در پی درگذشت ناصر تقوایی، کارگردان بزرگ و مؤلف سینمای ایران، کتایون ریاحی در پیامی صوتی از او به عنوان هنرمندی یاد کرد که «غیبتش پررنگترین حضورش در تاریخ سینمای ایران» بود.
ریاحی گفت:
«هنرمند دو هویت مجزا دارد؛ یکی برآمده از آثارش و دیگری شخصیت حقیقی او، فارغ از حرفه و هنر. اگر شخصیت واقعی هنرمند هموزن آثارش نباشد، با مرگش تنها میمیرد. اما اگر شخصیت او به بزرگی و گرانمایگی آثارش باشد، مرگش برای جامعه، حتی برای آنان که آثارش را ندیدهاند، یک فقدان محسوب میشود.»
او در ادامه افزود:
«آثار یک هنرمند فقط یک فیلم فاخر، تابلو ماندگار یا قطعه موسیقی نیست. گاه غیبت خودخواسته در برههای از تاریخ، ارزشمندترین اثر اوست. ناصر تقوایی چنین هنرمندی بود؛ کسی که غیبتش، پررنگترین حضورش در تاریخ سینمای این سرزمین است. یادش و راهش جاودان.»
ناصر تقوایی گفته بود:
«من نوشتههای زیادی دارم امّا کجا باید چاپش کنم؟ کجای دنیا واژهها مجرم شدهاند. مدام سر خودمان را به چیزهایی گرم میکنیم که دور باطل است. تا وقتی سانسور است اثری از من منتشر نخواهد شد؛ بگذارید کارهایم کهنه بشوند.»
ناصر تقوایی درباره فیلمهای نیمهتمامش که متوقف شد میگوید: «سه فیلم من پیدرپی ناتمام ماند، هیچ گلایهای از هیچ کس ندارم و توقع ندارم کسی در این راه با من همراهی میکرد؛ اما فکر میکنم کسانی که جلوی این کار را گرفتند و مانع ساخت این نوع فیلمها شدند، بعضی وقتها یک کارمند بودند و نه سیاستمدار، بنابراین این اتفاق تاثیر یک سلیقه است. در هر محیط فرهنگی که مدیرانی دلسوز فرهنگ وجود داشته باشند، انجام کار مستقل متوقف نمیشود و زمانی که این شرایط فراهم نبود، ما در خانه نشستیم و فیلم نساختیم. شاید هم اگر حرمتی هماکنون در جامعه داریم به همین علت است که در حد گذران زندگی هم به فیلمسازی نگاه نکردیم.»
تقوایی در مصاحبهای گفته بود:
«من در خانه نشستن و خواندن و نوشتن را به ساختن فيلمی که مورد علاقهام نبوده است، ترجيح میدهم. به همين فيلمسازان جوان هم میگويم. وقتی نمیگذارند يا نمیشود فيلم خودت را بسازی، میتوانی بروی سرت را به کار ديگری گرم کنی. تا لااقل حرمت هنرت را نگه داشته باشی. وقتی نمیتوانم فيلم دلخواهم را بسازم میروم عکاسی میکنم. عکاسی نشد، میروم فيلمسازی تدريس میکنم. مشکل من و امثال من که چند نفر حرفهای هستيم فقط در کار سينما و فيلمسازی نيست. در عالم ادبيات و انتشارات اوضاع از اين هم بدتر است. مميزی ما که روزگاری روی حذفهای محتوايی تمرکز داشت، حالا شکل غريب و نادرتری پيدا کرده. مميزی ما شده مميزی واژگانی. واژهها خوب و بد شدهاند، واژهها حلال و حرام شدهاند. تا جايی که میشود گفت نيمی از واژههای لغتنامه مرحوم دهخدا از زبان فارسی حذف شدهاند. چرا که استفاده از آنها جرم است. به همين علت نمیتوانم نوشتههايم را منتشر کنم. من و همنسلهايم همه در چند حرفه توانايی داريم، هرگز براي امرار معاش درنماندهايم.»
درباره ناصر تقوایی بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/naser_taghvai/
#ناصر_تقوایی #سانسور #ممیزی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤28🕊6💔3
  This media is not supported in your browser
    VIEW IN TELEGRAM
  تصاویری از حضور کتایون ریاحی و لیلی فرهادپور، بدون حجاب اجباری در مراسم تشییع پیکر ناصر تقوایی منتشر شده است.  این دو بازیگر سینمای ایران به آخرین خواسته ناصر تقوایی، احترام گذاشتند و در مراسم تشییع پیکر او با لباس سفید حاضر شدند. 
کتایون ریاحی، از نخستین بازیگرانی بود که در سال ۱۴۰۱ در همراهی با مردم حجاب اجباری از سر برداشت و حتی مدتی بازداشت شد.
لیلی فرهادپور، بازیگر، نویسنده و روزنامهنگار، است او به تازگی در فیلم کیک محبوب من با پوشش اختیاری بازی کرده بود. ایشان هم سابقه بازداشت دارد.
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #ناصر_تقوایی
@Tavaana_TavaanaTech
کتایون ریاحی، از نخستین بازیگرانی بود که در سال ۱۴۰۱ در همراهی با مردم حجاب اجباری از سر برداشت و حتی مدتی بازداشت شد.
لیلی فرهادپور، بازیگر، نویسنده و روزنامهنگار، است او به تازگی در فیلم کیک محبوب من با پوشش اختیاری بازی کرده بود. ایشان هم سابقه بازداشت دارد.
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #ناصر_تقوایی
@Tavaana_TavaanaTech
❤46👍5🕊2😍1
  This media is not supported in your browser
    VIEW IN TELEGRAM
  پخش سرود فیلم ای ایران، در مراسم تشییع پیکر زندهیاد ناصر تقوایی
ناصر تقوایی: «تمام سرودها و موسیقیهای ملی را بررسی کردم و دیدم تنها سرودی که شایستگیِ تبدیل شدن به یک سرود ملی حسابی را دارد، همین «ای ایران» است. ولی متنش باید عوض میشد. به چند علت. از جمله اینکه گروههای سیاسی مخالف هم از آن در برنامههای رادیوییشان استفاده میکردند و علتش هم محبوبیت این سرود است. «ای ایران» در دهه بیست ساخته شده. درست در شرایطی که دولتهای ناتوان روی کار بودند... و دولتها هم اصلاً روی کشور و مردم نفوذ نداشتند. علت این محبوبیت آن است که این سرود به شخص یا روز یا حتی واقعهای خاص مربوط نیست. درباره ایران و ملت ایران است...»
دربارهی ناصر تقوایی بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Naser_Taghvai
#ای_ایران #ناصر_تقوایی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ناصر تقوایی: «تمام سرودها و موسیقیهای ملی را بررسی کردم و دیدم تنها سرودی که شایستگیِ تبدیل شدن به یک سرود ملی حسابی را دارد، همین «ای ایران» است. ولی متنش باید عوض میشد. به چند علت. از جمله اینکه گروههای سیاسی مخالف هم از آن در برنامههای رادیوییشان استفاده میکردند و علتش هم محبوبیت این سرود است. «ای ایران» در دهه بیست ساخته شده. درست در شرایطی که دولتهای ناتوان روی کار بودند... و دولتها هم اصلاً روی کشور و مردم نفوذ نداشتند. علت این محبوبیت آن است که این سرود به شخص یا روز یا حتی واقعهای خاص مربوط نیست. درباره ایران و ملت ایران است...»
دربارهی ناصر تقوایی بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Naser_Taghvai
#ای_ایران #ناصر_تقوایی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤38👍2👎1
  Forwarded from گفتوشنود
This media is not supported in your browser
    VIEW IN TELEGRAM
  صبح امروز جمعی از هنرمندان و مردم سپیدپوش، با نوای سنج و دمام، ناصر تقوایی را تا سکانسِ تابوت بدرقه کردند.
به وصیت او، بدرقهاش بیهیاهو و رسومات کهنه و با جامههای سپید انجام شد؛ چنانکه خود خواسته بود، بیسیاهی و سوگواری، در آرامش و روشنایی.
این هنرمند خالق «داییجان ناپلئون» و راوی جنوب و دریا، آخرین صحنه زندگیاش را نیز با همان سادگی و وقار کارگردانی کرد. و نوای سنج و دمام در این مراسم مثل سکانسی از فیلم کشتی یونانی موسیقی متن سکانس تابوت بود.
پیکر ناصر تقوایی قرار است در امامزاده طاهرِ کرج، در کنار دیگر چهرههای فرهنگ و هنر ایران، به خاک سپرده شود.
#ناصر_تقوایی #سینما #سانسور #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
به وصیت او، بدرقهاش بیهیاهو و رسومات کهنه و با جامههای سپید انجام شد؛ چنانکه خود خواسته بود، بیسیاهی و سوگواری، در آرامش و روشنایی.
این هنرمند خالق «داییجان ناپلئون» و راوی جنوب و دریا، آخرین صحنه زندگیاش را نیز با همان سادگی و وقار کارگردانی کرد. و نوای سنج و دمام در این مراسم مثل سکانسی از فیلم کشتی یونانی موسیقی متن سکانس تابوت بود.
پیکر ناصر تقوایی قرار است در امامزاده طاهرِ کرج، در کنار دیگر چهرههای فرهنگ و هنر ایران، به خاک سپرده شود.
#ناصر_تقوایی #سینما #سانسور #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
❤44🕊3
  Forwarded from گفتوشنود
  
بسیاری از مردم دوست دارند رویدادهایی مانند درگذشت یا تولد و ازدواج معمولا با مراسمی احساسی، زیبا و صمیمانه گرامی داشته شود. انتخاب شکل مراسم میتواند نشانی از این باشد که فرد در زندگی چه چیزهایی را ارزشمند میداند.
ناصر تقوایی، کارگردان بزرگ و اندیشمند ایرانی، در واپسین خواستهاش چنین کرد: خاکسپاری با موسیقی فولکلور (بومی) و جامههای سپید.
در جامعهای همهچیز از جمله رویدادهای مهم زندگی به تصرف نهاد مذهب درآمده است، چنین انتخابی بازگرداندن کرامت انسانی و تاکید بر حق انتخاب افراد است.
تقوایی بهجای آیینهایی که بر فریاد و بنده بودن استوارند، آیینی شخصی و بسیار ساده و صمیمانه برگزید که بر زیبایی و آرامش تکیه دارد. او یادآور شد که انسان میتواند آزادانه و آگاهانه بر شکلِ زیست خود تصمیم بگیرد، چنانکه در آثارش آزادانه بر زندگی اندیشیده بود.
شاید این همان روح روشنگری است که ایران ما بدان نیاز دارد: بازخوانی آیینها ، پس گرفتن ساحتها و عرصهها.
هر فردی و هر نسلی حق دارد آیینِ خود را انتخاب کند یا بیافریند. نسلِ امروز، خسته از نمایشهای سطحی پرهیاهو و اشکهای نمایشی و اجباری، به دنبال اصالت و صداقتی آرام است؛ صداقتی که در سپیدی لباس و صدای سازهای بومی ما نهفته است. این انتخاب فردی، پژواکی جمعی دارد: نشانهای از تغییری تدریجی در روح جامعهای که میخواهد از ترس به سوی آگاهی حرکت کند.
شاید ما هنوز آماده رهایی از تمام سنتهای مرگاندیش و مردهپرست گذشته نباشیم، اما هر گامی در این مسیر، حرکتی به سوی زیستنی انسانیتر است.
آنچه ناصر تقوایی بر جای گذاشت، تنها فیلمها و تصویرهای ماندگار نبود، بلکه شجاعتی بیصدا بود؛ شجاعتِ گفتن اینکه حتی در لحظهی آخر، میتوان صادق و آزاد ماند و زیبایی، زندگی و آزادی را پاس داشت.
تصویر بالا: خاکسپاری ناصر تقوایی ۱۴۰۴
تصویر پایین: خاکسپاری روحالله خمینی ۱۳۶۸
#ناصر_تقوایی #سینما #سانسور #آیین #روشنگری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
بسیاری از مردم دوست دارند رویدادهایی مانند درگذشت یا تولد و ازدواج معمولا با مراسمی احساسی، زیبا و صمیمانه گرامی داشته شود. انتخاب شکل مراسم میتواند نشانی از این باشد که فرد در زندگی چه چیزهایی را ارزشمند میداند.
ناصر تقوایی، کارگردان بزرگ و اندیشمند ایرانی، در واپسین خواستهاش چنین کرد: خاکسپاری با موسیقی فولکلور (بومی) و جامههای سپید.
در جامعهای همهچیز از جمله رویدادهای مهم زندگی به تصرف نهاد مذهب درآمده است، چنین انتخابی بازگرداندن کرامت انسانی و تاکید بر حق انتخاب افراد است.
تقوایی بهجای آیینهایی که بر فریاد و بنده بودن استوارند، آیینی شخصی و بسیار ساده و صمیمانه برگزید که بر زیبایی و آرامش تکیه دارد. او یادآور شد که انسان میتواند آزادانه و آگاهانه بر شکلِ زیست خود تصمیم بگیرد، چنانکه در آثارش آزادانه بر زندگی اندیشیده بود.
شاید این همان روح روشنگری است که ایران ما بدان نیاز دارد: بازخوانی آیینها ، پس گرفتن ساحتها و عرصهها.
هر فردی و هر نسلی حق دارد آیینِ خود را انتخاب کند یا بیافریند. نسلِ امروز، خسته از نمایشهای سطحی پرهیاهو و اشکهای نمایشی و اجباری، به دنبال اصالت و صداقتی آرام است؛ صداقتی که در سپیدی لباس و صدای سازهای بومی ما نهفته است. این انتخاب فردی، پژواکی جمعی دارد: نشانهای از تغییری تدریجی در روح جامعهای که میخواهد از ترس به سوی آگاهی حرکت کند.
شاید ما هنوز آماده رهایی از تمام سنتهای مرگاندیش و مردهپرست گذشته نباشیم، اما هر گامی در این مسیر، حرکتی به سوی زیستنی انسانیتر است.
آنچه ناصر تقوایی بر جای گذاشت، تنها فیلمها و تصویرهای ماندگار نبود، بلکه شجاعتی بیصدا بود؛ شجاعتِ گفتن اینکه حتی در لحظهی آخر، میتوان صادق و آزاد ماند و زیبایی، زندگی و آزادی را پاس داشت.
تصویر بالا: خاکسپاری ناصر تقوایی ۱۴۰۴
تصویر پایین: خاکسپاری روحالله خمینی ۱۳۶۸
#ناصر_تقوایی #سینما #سانسور #آیین #روشنگری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
❤23👍2👎1
  گفتوگوی اختصاصی کیوان کریمی، فیلمساز، در روزنامه «پیام ما» با «مرضیه وفامهر» همسر و همراه «ناصر تقوایی»
لوکیشن «چای تلخ» را جلوی چشمانش آتش زدند
روزنامه «ییام ما» ویژهنامهای به یاد زندهیاد ناصر تقوایی، منتشر کرد. بخشهایی از مصاحبه کیوان کریمی، فیلمساز ایرانی با با «مرضیه وفامهر» همسر و همراه «ناصر تقوایی» را بخوانید:
«در تمام این سالها، که اسمش را مردم بهاشتباه گذاشتهاند انزوا یا سکوت ناصر تقوایی، از جلسهای به جلسه دیگر میدوید بلکه کاری راه بیندازد. درخواست انتشار مجله داد که پاسخ نگرفت. درخواست مؤسسه فرهنگی داد که پس از ثبت شرکتها پروانه را به دستور از بالا به ما ندادند؛ یعنی الان مؤسسه فرهنگی هنری ناصر تقوایی ثبت شده، اما ارشاد گفت از بالا دستور دادهاند، پروانه ندهیم. من سه سال یک آپارتمان مبله را خالی نگهداشتم، بلکه مجوز داده شود و آقای تقوایی مثل همه دیگرانی که فضای تولید فکری خود را دارند و رونقی به جان و زندگیشان میدهد، فضای لازم را داشته باشد، اما درنهایت با ضرر مالی بسیار آپارتمان را خالی کردم.
تقوایی را نگذاشتند که بسازد. تفاوت در زیست ایران همین بود که تقوایی را مجبور به سکوت کردند. این اجبار به سکوت و تن ندادن خود او به سانسور و حذف، او را به ورطهای کشاند که هیچگاه رنگ دوربین و صحنه را نبیند. این انتخاب یک کارگردان همچون همکارانش در اروپا نبود؛ این اجبار بود. توقیف فیلمها، ندادن مجوز ساخت، عدم حمایت مالی، تهدید به مرگ و استفاده از زور در سالهای سیاه، تا خرابکاری سر صحنه فیلمهایش و آن تراژدی بزرگداشت آبادان، همه دانههای بههممتصلی بودند که تقوایی را به بستنشینی در اتاقش سنجاق کرد.
یکی از لوکیشنهای فیلم «چای تلخ» تنها نخلستان سبز در آن منطقه بود که خودمان ساخته بودیم و البته کنار آنجا یکسری نخلستان سوخته بود. ما احتیاج داشتیم به آن نخلهای سبز در داستان فیلم. روزهای سختی بود که امکانات تولید در اختیار تقوایی نبود و مدام از تهیهکننده پیغام و پسغام تعویض دیالوگهای فیلم و صحنههایش میآمد. بهناگاه روزی غروب وقتی داشتیم، با تمام زحمتی که داشت، پلانهای آن روز را میگرفتیم یکباره همان نخلستان سبز را جلو چشمان تقوایی به آتش کشیدند. فکر میکنی برای یک کارگردان چه چیزی سختتر از آن میتواند باشد که لوکیشن فیلمت را جلوی چشمانت آتش بزنند. تقوایی واقعاً با دستهای خودش آنجا را ساخته بود. از بس خاک جابهجا و حتی صحنه را تمیز کرده بود، دستهایش تاول زده بود و ناخنهایش بهخاطر مواد شیمیایی که از زمان جنگ در خاک آنجا بود، کاملاً خورده شده بود. چگونه و با چه زبانی باید میگفتند که تو را نمیخواهیم. چیزی که واقعاً او را بهتمامی ناامید کرد، حوادث سال ۹۳ در آبادان بود. در جشنواره سینماحقیقت گفتند میخواهند بزرگداشت برای آقای تقوایی بگیرند. او اصلاً حاضر به رفتن نبود؛ قهر کرده بود. آنقدر آنها به من تلفن زدند که به زور وادارش کردم برود. خودم نتوانستم برم. ویدئوهایش هست که ناراحتیاش را ابراز کرد. بعد از برنامه سینماحقیقت به ما گفتند عین این برنامه را باید در آبادان بگیریم. ما رفتیم آبادان. قرار بود برنامه در سینمانفت یا تاج سابق باشد. تقوایی همیشه میگفت از بچگی آرزو داشتم یک فیلم بسازم و داخل این سینما نمایش داده شود. اتفاقی که افتاد برخی از تندروها به برنامه فرستاده شدند. به مجری برنامه گفته بودند اجازه ندارد ناصر تقوایی را به سن دعوت کند؛ چون این شخص ممنوعالکار است. مجری هم میترسید؛ چون در آن منطقه زندگی میکرد. بالاخره چند نفر از مستندسازان که رفته بودند روی سن جایزهشان را بگیرند، استاد تقوایی را صدا کردند که برود روی سن و صحبت کند. رفت دو-سه دقیقه صحبت کرد که یکباره صدای بوقهای خطر سینما را درآوردند. سهچهار ردیف هم از افراد داخل سالن شروع کردند به پخش نوحه. گروهی از فیلمسازان تقوایی را دوره کردند و بردند داخل ماشین که کتکش نزنند و دو-سه خانم درشتهیکل من را دوره کردند؛ چون بیرون برای کتککاری ایستاده بودند. ما را با ماشین از آنجا بردند. برگشتیم هتل. تقوایی دو-سه ساعت ساکت مطلق بود. من هم اشک میریختم، آنقدر گریه کرده بودم که چشمانم باز نمیشد. خیلی انرژی منفی گرفته بودم از اینهمه خشونت؛ بابت اینکه مگر مردم آبادان چه دارند؟ هیچچیز ندارند. یک شب برایشان برنامه گذاشتند و اینها هم به عشقی آمد بودند، بعد ریختند برنامه را اینگونه خراب کردند. خیلی شب تلخی بود و این باعث شد تقوایی از سینما که قهر کرده بود، از خوزستان هم قهر کند. بعدها چندبار دعوت شد و گفت پایم را به خوزستان نمیگذارم.»
برای خواندن متن کامل به این لینک بروید:
https://payamema.ir/payam/141606
#ناصر_تقوایی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
لوکیشن «چای تلخ» را جلوی چشمانش آتش زدند
روزنامه «ییام ما» ویژهنامهای به یاد زندهیاد ناصر تقوایی، منتشر کرد. بخشهایی از مصاحبه کیوان کریمی، فیلمساز ایرانی با با «مرضیه وفامهر» همسر و همراه «ناصر تقوایی» را بخوانید:
«در تمام این سالها، که اسمش را مردم بهاشتباه گذاشتهاند انزوا یا سکوت ناصر تقوایی، از جلسهای به جلسه دیگر میدوید بلکه کاری راه بیندازد. درخواست انتشار مجله داد که پاسخ نگرفت. درخواست مؤسسه فرهنگی داد که پس از ثبت شرکتها پروانه را به دستور از بالا به ما ندادند؛ یعنی الان مؤسسه فرهنگی هنری ناصر تقوایی ثبت شده، اما ارشاد گفت از بالا دستور دادهاند، پروانه ندهیم. من سه سال یک آپارتمان مبله را خالی نگهداشتم، بلکه مجوز داده شود و آقای تقوایی مثل همه دیگرانی که فضای تولید فکری خود را دارند و رونقی به جان و زندگیشان میدهد، فضای لازم را داشته باشد، اما درنهایت با ضرر مالی بسیار آپارتمان را خالی کردم.
تقوایی را نگذاشتند که بسازد. تفاوت در زیست ایران همین بود که تقوایی را مجبور به سکوت کردند. این اجبار به سکوت و تن ندادن خود او به سانسور و حذف، او را به ورطهای کشاند که هیچگاه رنگ دوربین و صحنه را نبیند. این انتخاب یک کارگردان همچون همکارانش در اروپا نبود؛ این اجبار بود. توقیف فیلمها، ندادن مجوز ساخت، عدم حمایت مالی، تهدید به مرگ و استفاده از زور در سالهای سیاه، تا خرابکاری سر صحنه فیلمهایش و آن تراژدی بزرگداشت آبادان، همه دانههای بههممتصلی بودند که تقوایی را به بستنشینی در اتاقش سنجاق کرد.
یکی از لوکیشنهای فیلم «چای تلخ» تنها نخلستان سبز در آن منطقه بود که خودمان ساخته بودیم و البته کنار آنجا یکسری نخلستان سوخته بود. ما احتیاج داشتیم به آن نخلهای سبز در داستان فیلم. روزهای سختی بود که امکانات تولید در اختیار تقوایی نبود و مدام از تهیهکننده پیغام و پسغام تعویض دیالوگهای فیلم و صحنههایش میآمد. بهناگاه روزی غروب وقتی داشتیم، با تمام زحمتی که داشت، پلانهای آن روز را میگرفتیم یکباره همان نخلستان سبز را جلو چشمان تقوایی به آتش کشیدند. فکر میکنی برای یک کارگردان چه چیزی سختتر از آن میتواند باشد که لوکیشن فیلمت را جلوی چشمانت آتش بزنند. تقوایی واقعاً با دستهای خودش آنجا را ساخته بود. از بس خاک جابهجا و حتی صحنه را تمیز کرده بود، دستهایش تاول زده بود و ناخنهایش بهخاطر مواد شیمیایی که از زمان جنگ در خاک آنجا بود، کاملاً خورده شده بود. چگونه و با چه زبانی باید میگفتند که تو را نمیخواهیم. چیزی که واقعاً او را بهتمامی ناامید کرد، حوادث سال ۹۳ در آبادان بود. در جشنواره سینماحقیقت گفتند میخواهند بزرگداشت برای آقای تقوایی بگیرند. او اصلاً حاضر به رفتن نبود؛ قهر کرده بود. آنقدر آنها به من تلفن زدند که به زور وادارش کردم برود. خودم نتوانستم برم. ویدئوهایش هست که ناراحتیاش را ابراز کرد. بعد از برنامه سینماحقیقت به ما گفتند عین این برنامه را باید در آبادان بگیریم. ما رفتیم آبادان. قرار بود برنامه در سینمانفت یا تاج سابق باشد. تقوایی همیشه میگفت از بچگی آرزو داشتم یک فیلم بسازم و داخل این سینما نمایش داده شود. اتفاقی که افتاد برخی از تندروها به برنامه فرستاده شدند. به مجری برنامه گفته بودند اجازه ندارد ناصر تقوایی را به سن دعوت کند؛ چون این شخص ممنوعالکار است. مجری هم میترسید؛ چون در آن منطقه زندگی میکرد. بالاخره چند نفر از مستندسازان که رفته بودند روی سن جایزهشان را بگیرند، استاد تقوایی را صدا کردند که برود روی سن و صحبت کند. رفت دو-سه دقیقه صحبت کرد که یکباره صدای بوقهای خطر سینما را درآوردند. سهچهار ردیف هم از افراد داخل سالن شروع کردند به پخش نوحه. گروهی از فیلمسازان تقوایی را دوره کردند و بردند داخل ماشین که کتکش نزنند و دو-سه خانم درشتهیکل من را دوره کردند؛ چون بیرون برای کتککاری ایستاده بودند. ما را با ماشین از آنجا بردند. برگشتیم هتل. تقوایی دو-سه ساعت ساکت مطلق بود. من هم اشک میریختم، آنقدر گریه کرده بودم که چشمانم باز نمیشد. خیلی انرژی منفی گرفته بودم از اینهمه خشونت؛ بابت اینکه مگر مردم آبادان چه دارند؟ هیچچیز ندارند. یک شب برایشان برنامه گذاشتند و اینها هم به عشقی آمد بودند، بعد ریختند برنامه را اینگونه خراب کردند. خیلی شب تلخی بود و این باعث شد تقوایی از سینما که قهر کرده بود، از خوزستان هم قهر کند. بعدها چندبار دعوت شد و گفت پایم را به خوزستان نمیگذارم.»
برای خواندن متن کامل به این لینک بروید:
https://payamema.ir/payam/141606
#ناصر_تقوایی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🕊17💔5👍2❤1