Forwarded from گفتوشنود
  
حسن عاملی، نماینده خامنهای در اردبیل گفت: «ترامپ نگاهش کاملا یکطرفه است یعنی به دنیا از دید مادی نگاه میکند.» او افزود: «او هر جا ثروتی هست به آنجا طمع دارد، نفت خاورمیانه، نفت سوریه و معادن اوکراین، یعنی او کاملا یک چشم دارد و این از علایم قرب ظهور است.»
این اظهارات نمونهای از استفاده از باورهای آخرالزمانی برای تفسیر رویدادهای سیاسی و تحولات جهانی به شکلی خرافی و غیرعلمی است.
در تفکر سنتی روحانیت شیعه، تطبیق نشانههای ظهور با وقایع روزمره ابزاری برای توجیه سیاستهای موجود و ایجاد ترس یا امید کاذب در جامعه است.
این نوع تحلیل نهتنها فاقد مبنای منطقی است، بلکه باعث ترویج خرافات، انحراف از مسائل واقعی در برابر افکار عمومی میشود.
شما در اینباره چطور فکر میکنید؟
دیدگاههای خود را با ما به اشتراک بگذارید.
#خرافات #آخرالزمان #امام_زمان #مهدویت #شیعه_گری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
حسن عاملی، نماینده خامنهای در اردبیل گفت: «ترامپ نگاهش کاملا یکطرفه است یعنی به دنیا از دید مادی نگاه میکند.» او افزود: «او هر جا ثروتی هست به آنجا طمع دارد، نفت خاورمیانه، نفت سوریه و معادن اوکراین، یعنی او کاملا یک چشم دارد و این از علایم قرب ظهور است.»
این اظهارات نمونهای از استفاده از باورهای آخرالزمانی برای تفسیر رویدادهای سیاسی و تحولات جهانی به شکلی خرافی و غیرعلمی است.
در تفکر سنتی روحانیت شیعه، تطبیق نشانههای ظهور با وقایع روزمره ابزاری برای توجیه سیاستهای موجود و ایجاد ترس یا امید کاذب در جامعه است.
این نوع تحلیل نهتنها فاقد مبنای منطقی است، بلکه باعث ترویج خرافات، انحراف از مسائل واقعی در برابر افکار عمومی میشود.
شما در اینباره چطور فکر میکنید؟
دیدگاههای خود را با ما به اشتراک بگذارید.
#خرافات #آخرالزمان #امام_زمان #مهدویت #شیعه_گری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👌12👍4😍1
  Forwarded from گفتوشنود
  
علیرضا قائمینیا، مدرس حوزه علمیه گفت: «هوش مصنوعی در آینده ظلم به جامعه بشری را تکنولوژیکتر خواهد کرد و هوش مصنوعی جامعه بشری را نجات نخواهد داد.»
او افزود: «بشر به آرمان مهدویت و الهیات امید نیاز دارد و هوش مصنوعی نمیتواند جایگزین مهدویت باشد.»
گفتوشنود- تاریخ نشان میدهد که روحانیت شیعه در مقاطع مختلف نسبت به پدیدههای علمی و اختراعات جدید با بدبینی برخورد کرده است. نمونههای متعددی از این رویکرد را میتوان در مواجهه علما با ورود تلگراف، چاپخانه و حتی بلندگو به مساجد مشاهده کرد، که ابتدا با مخالفت برخی از مراجع روبهرو شد. در دوره قاجار، برخی از علما تلگراف را ابزار شیطان میدانستند و چاپخانه را بدعتی در انتقال علوم معرفی میکردند. چنین رویکردی نهتنها در برابر فناوریهای نوظهور، بلکه در برابر مدرنیته بهطور کلی نیز نمود داشته است، بهگونهای که اصلاحات مدرن در ایران با چالشهای جدی از سوی بخشهایی از روحانیت روبهرو بوده است.
این نگاه سنتی با مفاهیم آخرالزمانی و برداشت خاص از دین نیز پیوند خورده است. بسیاری از علمای شیعه، بهجای پذیرش پیشرفتهای علمی و نقش آن در بهبود زندگی بشر، بر این باورند که تنها مهدویت و ظهور منجی میتواند نجاتبخش جامعه باشد. چنین دیدگاهی پیشتر در مواجهه با پزشکی مدرن و علوم تجربی نیز دیده شده است، جایی که برخی از علما درمانهای علمی را در تقابل با طب سنتی و دعا قرار داده بودند. اکنون نیز در برابر هوش مصنوعی، همان رویکرد تکرار شده و بهجای درک ظرفیتهای آن برای پیشرفت بشری، آن را تهدیدی تکنولوژیک میدانند، درحالیکه تاریخ نشان داده است که چنین مخالفتهایی در نهایت راه به جایی نبرده و پیشرفت علمی مسیر خود را ادامه داده است.
#هوش_مصنوعی #مهدویت #حوزه_علمیه #شیعه_گری #آخرالزمان #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
علیرضا قائمینیا، مدرس حوزه علمیه گفت: «هوش مصنوعی در آینده ظلم به جامعه بشری را تکنولوژیکتر خواهد کرد و هوش مصنوعی جامعه بشری را نجات نخواهد داد.»
او افزود: «بشر به آرمان مهدویت و الهیات امید نیاز دارد و هوش مصنوعی نمیتواند جایگزین مهدویت باشد.»
گفتوشنود- تاریخ نشان میدهد که روحانیت شیعه در مقاطع مختلف نسبت به پدیدههای علمی و اختراعات جدید با بدبینی برخورد کرده است. نمونههای متعددی از این رویکرد را میتوان در مواجهه علما با ورود تلگراف، چاپخانه و حتی بلندگو به مساجد مشاهده کرد، که ابتدا با مخالفت برخی از مراجع روبهرو شد. در دوره قاجار، برخی از علما تلگراف را ابزار شیطان میدانستند و چاپخانه را بدعتی در انتقال علوم معرفی میکردند. چنین رویکردی نهتنها در برابر فناوریهای نوظهور، بلکه در برابر مدرنیته بهطور کلی نیز نمود داشته است، بهگونهای که اصلاحات مدرن در ایران با چالشهای جدی از سوی بخشهایی از روحانیت روبهرو بوده است.
این نگاه سنتی با مفاهیم آخرالزمانی و برداشت خاص از دین نیز پیوند خورده است. بسیاری از علمای شیعه، بهجای پذیرش پیشرفتهای علمی و نقش آن در بهبود زندگی بشر، بر این باورند که تنها مهدویت و ظهور منجی میتواند نجاتبخش جامعه باشد. چنین دیدگاهی پیشتر در مواجهه با پزشکی مدرن و علوم تجربی نیز دیده شده است، جایی که برخی از علما درمانهای علمی را در تقابل با طب سنتی و دعا قرار داده بودند. اکنون نیز در برابر هوش مصنوعی، همان رویکرد تکرار شده و بهجای درک ظرفیتهای آن برای پیشرفت بشری، آن را تهدیدی تکنولوژیک میدانند، درحالیکه تاریخ نشان داده است که چنین مخالفتهایی در نهایت راه به جایی نبرده و پیشرفت علمی مسیر خود را ادامه داده است.
#هوش_مصنوعی #مهدویت #حوزه_علمیه #شیعه_گری #آخرالزمان #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
❤13👍4
  Forwarded from گفتوشنود
  
حسین مظفری، نماینده علی خامنهای در قزوین، در سخنانی اظهار کرد که میان انقلاب جمهوری اسلامی و ظهور امام دوازدهم شیعیان «اتصال قطعی» وجود دارد و تاکید کرد: «هر چقدر بیشتر و بهتر در این مسیر بکوشیم، این اتفاق زودتر خواهد افتاد اما اگر تنبلی کنیم ممکن است ظهور سالها به تاخیر بیفتد.»
‼️اظهارات حسین مظفری نمونهای آشکار از ترویج خرافه و قدسیسازی برای مشروعیتبخشی به حکومت جمهوری اسلامی است.
پیوند دادن انقلاب ایران به ظهور "امام زمان"، که به خودی خود قابل اثبات نیست، پیوند دادن مفاهیم مذهبی و ترویج خرافه برای اهداف سیاسی است، و با ایجاد توهم سرنوشت مردم ایران در مسیر برنامهی الهی، باورهای دینی را به ابزاری برای توجیه وضع موجود و تقدیس ساختار قدرت بدل میکند.
این نگاه، با بهرهگیری از باورهای آخرالزمانی، تلاش میکند ناکارآمدیها و مشکلات سیاسی و اجتماعی را با وعدهای موهوم از ظهور نجاتبخش به تعویق بیندازد و از مردم بخواهد به جای نقد و تغییر شرایط موجود، در خدمت بقای حکومت فعلی باشند تا به ثواب دینی دست یابند.
#آخرالزمان #قدسی_سازی #امام_زمان #حکومت_فقهی #شیعه_گری #خرافه #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
حسین مظفری، نماینده علی خامنهای در قزوین، در سخنانی اظهار کرد که میان انقلاب جمهوری اسلامی و ظهور امام دوازدهم شیعیان «اتصال قطعی» وجود دارد و تاکید کرد: «هر چقدر بیشتر و بهتر در این مسیر بکوشیم، این اتفاق زودتر خواهد افتاد اما اگر تنبلی کنیم ممکن است ظهور سالها به تاخیر بیفتد.»
‼️اظهارات حسین مظفری نمونهای آشکار از ترویج خرافه و قدسیسازی برای مشروعیتبخشی به حکومت جمهوری اسلامی است.
پیوند دادن انقلاب ایران به ظهور "امام زمان"، که به خودی خود قابل اثبات نیست، پیوند دادن مفاهیم مذهبی و ترویج خرافه برای اهداف سیاسی است، و با ایجاد توهم سرنوشت مردم ایران در مسیر برنامهی الهی، باورهای دینی را به ابزاری برای توجیه وضع موجود و تقدیس ساختار قدرت بدل میکند.
این نگاه، با بهرهگیری از باورهای آخرالزمانی، تلاش میکند ناکارآمدیها و مشکلات سیاسی و اجتماعی را با وعدهای موهوم از ظهور نجاتبخش به تعویق بیندازد و از مردم بخواهد به جای نقد و تغییر شرایط موجود، در خدمت بقای حکومت فعلی باشند تا به ثواب دینی دست یابند.
#آخرالزمان #قدسی_سازی #امام_زمان #حکومت_فقهی #شیعه_گری #خرافه #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍16😍3
  Forwarded from گفتوشنود
  
ظهور نزدیک است!
مهدویت به مثابه ابزار قدرت؛ جمهوری اسلامی و یوتوپیای مؤجل
«برای سلامتی و ظهور آقا امام زمان دعا کنید!» عبارتی است که در منابر رسمی جمهوری اسلامی بارها شنیده میشود. این جمله ساده مذهبی، در واقع به یکی از ابزارهای اصلی تداوم سلطه سیاسی بدل شده است: وعدهی «یوتوپیای مؤجل»، یعنی آیندهای آرمانی که مدام نوید داده میشود اما هیچگاه تحقق نمییابد.
حاکمیت با بهرهگیری از اندیشه مهدویت، مشکلات امروز جامعه ــ از بحران اقتصادی و فساد تا سرکوب سیاسی ــ را نه محصول ناکارآمدی خود، بلکه ویژگی «دوران غیبت» معرفی میکند. در این روایت، مردم باید صبور باشند، اطاعت کنند و دعا بخوانند تا زمینه ظهور فراهم گردد. وعاظ نزدیک به رهبر جمهوری اسلامی، همچون علیرضا پناهیان و کاظم صدیقی، بارها در منابر گفتهاند «ظهور بسیار نزدیک است». این وعدههای همیشگی به ظاهر امید میبخشند، اما در عمل جامعه را در انتظار و انفعال نگه میدارند: امروز تحمل کنید، چون فردا همه چیز دگرگون خواهد شد.
این سازوکار بهخوبی با الگوی «مثلث کارپمن» توضیح داده میشود. جامعه در نقش قربانی باقی میماند، حکومت خود را نایب امام و «منجی موقت» معرفی میکند، و دشمنان داخلی و خارجی در جایگاه آزارگر دائماً بازتولید میشوند. نتیجه، چرخهای است که شهروندان را از مسئولیتپذیری دور و در وابستگی نگه میدارد. اگر این نقش منجی با الگوی «معلم و مربی» جایگزین شود، جامعه توانمند خواهد شد و قدرت سیاسی ناچار به پاسخگویی. اما چنین تحولی با منافع جمهوری اسلامی در تضاد است.
با تصویرسازی از آیندهای بهشتی پس از ظهور، که همیشه «خیلی نزدیک» است اما هرگز نمیرسد، حاکمیت بزرگترین فریب را بازتولید میکند. این وعده دائماً به تعویقافتاده همچون سرابی عمل میکند: مردم را امیدوار نگه میدارد، اما واقعیت تلخ فقر، تبعیض و سرکوب را به حاشیه میراند. در عین حال، کلید این آینده نیز در انحصار ولایت فقیه معرفی میشود؛ گویی بدون این ساختار، حتی ظهور نیز رخ نخواهد داد.
با این حال، تجربه نشان داده است که این وعدهها در بلندمدت فرسایشزا هستند. هر بار که «ظهور نزدیک» اعلام شده و خبری نشده است، بخشی از جامعه به ماهیت ابزاری این روایت پی برده و اعتمادش به دستگاه تبلیغاتی نظام کمتر شده است. یوتوپیای مؤجل شاید برای مدتی ابزار فریب باشد، اما در نهایت مشروعیت جمهوری اسلامی را از درون تهی میکند.
#آخرالزمان #مهدویت #امام_زمان #جمهوری_اسلامی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
ظهور نزدیک است!
مهدویت به مثابه ابزار قدرت؛ جمهوری اسلامی و یوتوپیای مؤجل
«برای سلامتی و ظهور آقا امام زمان دعا کنید!» عبارتی است که در منابر رسمی جمهوری اسلامی بارها شنیده میشود. این جمله ساده مذهبی، در واقع به یکی از ابزارهای اصلی تداوم سلطه سیاسی بدل شده است: وعدهی «یوتوپیای مؤجل»، یعنی آیندهای آرمانی که مدام نوید داده میشود اما هیچگاه تحقق نمییابد.
حاکمیت با بهرهگیری از اندیشه مهدویت، مشکلات امروز جامعه ــ از بحران اقتصادی و فساد تا سرکوب سیاسی ــ را نه محصول ناکارآمدی خود، بلکه ویژگی «دوران غیبت» معرفی میکند. در این روایت، مردم باید صبور باشند، اطاعت کنند و دعا بخوانند تا زمینه ظهور فراهم گردد. وعاظ نزدیک به رهبر جمهوری اسلامی، همچون علیرضا پناهیان و کاظم صدیقی، بارها در منابر گفتهاند «ظهور بسیار نزدیک است». این وعدههای همیشگی به ظاهر امید میبخشند، اما در عمل جامعه را در انتظار و انفعال نگه میدارند: امروز تحمل کنید، چون فردا همه چیز دگرگون خواهد شد.
این سازوکار بهخوبی با الگوی «مثلث کارپمن» توضیح داده میشود. جامعه در نقش قربانی باقی میماند، حکومت خود را نایب امام و «منجی موقت» معرفی میکند، و دشمنان داخلی و خارجی در جایگاه آزارگر دائماً بازتولید میشوند. نتیجه، چرخهای است که شهروندان را از مسئولیتپذیری دور و در وابستگی نگه میدارد. اگر این نقش منجی با الگوی «معلم و مربی» جایگزین شود، جامعه توانمند خواهد شد و قدرت سیاسی ناچار به پاسخگویی. اما چنین تحولی با منافع جمهوری اسلامی در تضاد است.
با تصویرسازی از آیندهای بهشتی پس از ظهور، که همیشه «خیلی نزدیک» است اما هرگز نمیرسد، حاکمیت بزرگترین فریب را بازتولید میکند. این وعده دائماً به تعویقافتاده همچون سرابی عمل میکند: مردم را امیدوار نگه میدارد، اما واقعیت تلخ فقر، تبعیض و سرکوب را به حاشیه میراند. در عین حال، کلید این آینده نیز در انحصار ولایت فقیه معرفی میشود؛ گویی بدون این ساختار، حتی ظهور نیز رخ نخواهد داد.
با این حال، تجربه نشان داده است که این وعدهها در بلندمدت فرسایشزا هستند. هر بار که «ظهور نزدیک» اعلام شده و خبری نشده است، بخشی از جامعه به ماهیت ابزاری این روایت پی برده و اعتمادش به دستگاه تبلیغاتی نظام کمتر شده است. یوتوپیای مؤجل شاید برای مدتی ابزار فریب باشد، اما در نهایت مشروعیت جمهوری اسلامی را از درون تهی میکند.
#آخرالزمان #مهدویت #امام_زمان #جمهوری_اسلامی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍18💯4❤2
  Forwarded from گفتوشنود
  
شیخ محمود حلبی، بنیانگذار «انجمن حجتیه»، یکی از چهرههای شاخص تعصب مذهبی و دگماتیسم دینی در سده معاصر ایران بود.
او در دهههای ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ خورشیدی با ظاهری زاهدانه و لحنی پرشور، بر منبرهایی مینشست که در آنها نه دعوت به خرد بود و نه تساهل، بلکه ترس، تکفیر و انتظار آخرالزمانی.
حلبی از طلبهای ساده در مشهد به رهبری جریان گستردهای بدل شد که با شعار «مبارزه با بهائیت» شکل گرفت، اما در عمل به ترویج تفکری ضد عقل، ضد مدرن و ضد هر گونه گفتوگو با دیگری انجامید.
در روایت تاریخ معاصر، انجمن حجتیه بهزودی از یک حلقه مذهبی به شبکهای پرنفوذ بدل شد که بر ذهن هزاران جوان اثر گذاشت.
آنان میآموختند که دنیا را جز از دریچه تقابل حق و باطل نبینند، که هر صدای متفاوت، نشانه نفوذ شیطان است و هر تلاش برای اصلاح اجتماعی، تعجیل در کاری است که فقط «امام زمان» باید انجام دهد.
حلبی و پیروانش با فلسفه، عرفان، آزادی اندیشه و حتی فعالیت سیاسی مخالفت میکردند؛ چراکه باور داشتند حکومت در عصر غیبت، نامشروع است و باید در انتظار «ظهور» بود، نه در پی تغییر جامعه.
چنانکه فالاسیری آرامگاه حافظ را با کلنگ تعصب ویران کرد، حلبی نیز در جهان ذهن و ایمان شاگردانش، ویرانی دیگری را رقم زد: ویرانی گفتوگو و اندیشه.
او در برابر نوگرایی فرهنگی و فلسفی، دیوارهایی از ترس و تردید کشید و نسلی را پرورش داد که بهجای پرسیدن، میترسید.
میراث فکریاش، سالها بعد، در لایههایی از نظام دینی و آموزشی ایران بازتاب یافت، میراثی که همچنان میان ایمان و خرد، فاصله میافکند.
انجمن حجتیه، که در آغاز بهظاهر نهادی مذهبی و غیرسیاسی معرفی میشد، بهتدریج چنان گسترش یافت که به یکی از شبکههای پنهان قدرت در ایران بدل شد.
بسیاری از اعضا و شاگردان حلبی، پس از انقلاب ۱۳۵۷، در دستگاههای مختلف نظام نفوذ کردند و در آموزش، امنیت، قضا و نهادهای مذهبی نقشهای کلیدی گرفتند.
هرچند انجمن بعدها فعالیت رسمیاش را «محدود» اعلام کرد، اما حضور فکری و تشکیلاتی آن همچنان در لایهلایه ساختار قدرت محسوس است.
تفکر بسته و آخرالزمانی حلبی، در بسیاری از مدیران و تصمیمگیران جمهوری اسلامی ردّی پررنگ بر جای گذاشته است؛ ردی از همان ایمان آمیخته به ترس و تعصب، که گفتوگو را گناه میداند و انتظار را بر مسئولیت ترجیح میدهد.
#انجمن_حجتیه #شیخ_محمود_حلبی #بهائی_ستیزی #آخرالزمان #تقیه #مهدویت #نارواداری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
شیخ محمود حلبی، بنیانگذار «انجمن حجتیه»، یکی از چهرههای شاخص تعصب مذهبی و دگماتیسم دینی در سده معاصر ایران بود.
او در دهههای ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ خورشیدی با ظاهری زاهدانه و لحنی پرشور، بر منبرهایی مینشست که در آنها نه دعوت به خرد بود و نه تساهل، بلکه ترس، تکفیر و انتظار آخرالزمانی.
حلبی از طلبهای ساده در مشهد به رهبری جریان گستردهای بدل شد که با شعار «مبارزه با بهائیت» شکل گرفت، اما در عمل به ترویج تفکری ضد عقل، ضد مدرن و ضد هر گونه گفتوگو با دیگری انجامید.
در روایت تاریخ معاصر، انجمن حجتیه بهزودی از یک حلقه مذهبی به شبکهای پرنفوذ بدل شد که بر ذهن هزاران جوان اثر گذاشت.
آنان میآموختند که دنیا را جز از دریچه تقابل حق و باطل نبینند، که هر صدای متفاوت، نشانه نفوذ شیطان است و هر تلاش برای اصلاح اجتماعی، تعجیل در کاری است که فقط «امام زمان» باید انجام دهد.
حلبی و پیروانش با فلسفه، عرفان، آزادی اندیشه و حتی فعالیت سیاسی مخالفت میکردند؛ چراکه باور داشتند حکومت در عصر غیبت، نامشروع است و باید در انتظار «ظهور» بود، نه در پی تغییر جامعه.
چنانکه فالاسیری آرامگاه حافظ را با کلنگ تعصب ویران کرد، حلبی نیز در جهان ذهن و ایمان شاگردانش، ویرانی دیگری را رقم زد: ویرانی گفتوگو و اندیشه.
او در برابر نوگرایی فرهنگی و فلسفی، دیوارهایی از ترس و تردید کشید و نسلی را پرورش داد که بهجای پرسیدن، میترسید.
میراث فکریاش، سالها بعد، در لایههایی از نظام دینی و آموزشی ایران بازتاب یافت، میراثی که همچنان میان ایمان و خرد، فاصله میافکند.
انجمن حجتیه، که در آغاز بهظاهر نهادی مذهبی و غیرسیاسی معرفی میشد، بهتدریج چنان گسترش یافت که به یکی از شبکههای پنهان قدرت در ایران بدل شد.
بسیاری از اعضا و شاگردان حلبی، پس از انقلاب ۱۳۵۷، در دستگاههای مختلف نظام نفوذ کردند و در آموزش، امنیت، قضا و نهادهای مذهبی نقشهای کلیدی گرفتند.
هرچند انجمن بعدها فعالیت رسمیاش را «محدود» اعلام کرد، اما حضور فکری و تشکیلاتی آن همچنان در لایهلایه ساختار قدرت محسوس است.
تفکر بسته و آخرالزمانی حلبی، در بسیاری از مدیران و تصمیمگیران جمهوری اسلامی ردّی پررنگ بر جای گذاشته است؛ ردی از همان ایمان آمیخته به ترس و تعصب، که گفتوگو را گناه میداند و انتظار را بر مسئولیت ترجیح میدهد.
#انجمن_حجتیه #شیخ_محمود_حلبی #بهائی_ستیزی #آخرالزمان #تقیه #مهدویت #نارواداری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👎14👌8❤1